فیزیک مالی : کاربردها و جایگاه آن دریک سیستم مالی
چکیده
مسائل و مشکلات موجود در اقتصاد و بازارهای سرمایه، فیزیکدانان را جذب خود ساخته تا درصدد ارائه راهکارهای مناسب برای حل مشکلات فوق، دست بکار شوند. امروزه فیزیک آماری[1] نقش بسیار مهمی را در اقتصاد و امور مالی ایفا می کند . به کار برد مفاهیم فیزیک در امور مالی و اقتصاد به ترتیب فیزیک مالی[2] و فیزیک اقتصادی[3] اطلاق می شود. در این مقاله، ابتدا فیزیک مالی تشریح و اجزای یک سیستم مالی[4] ارائه و جایگاه فیزیک مالی در یک سیستم مالی بیان می شود ، سپس نمونه هایی از کاربرد فیزیک در امور مالی ارائه و نهایتاً به بررسی تطبیقی تحلیل گری مالی[5]، مهندسی مالی[6]، فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی پرداخته می شود.
واژه های کلیدی: فیزیک مالی، فیزیک اقتصادی، تحلیل گری مالی، مهندسی مالی، حرکت براونین
(براونی)[7] .
مقدمه
با مطرح شدن محیط های تجاری بین المللی، جهانی سازی بازارهای سرمایه، رقابت، مشتری مداری و تولید محصولات و ارائه خدمات جدید، یقیناً مدیران برای اتخاذ تصمیمات مناسب و بهینه، نیاز به ابزارهای جدیدی دارند. دراین راستا باید از دانش و اطلاعات به روز و کافی برخوردار بود تا علاوه بر بقاء در محیط های تجاری بین المللی و رقابتی، روندی رو به رشد داشت، بنا بر این باید از متخصصان علوم مختلف برای حل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی استفاده نمود. امروزه برای حل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی از علوم دیگر همانند روانشناسی، ریاضی و فیزیک استفاده می شود. در عصر کنونی برای قیمتگذاری محصولات و خدمات، پیش بینی آینده تجاری شرکتها و احتمال ورشکستگی آنها، مدیریت پورتفوی، مدیریت ریسک و غیره، دیگر نمی توان فقط به تجزیه و تحلیل ذهنی یک مدیراتکا نمود بلکه از یافته های علوم دیگر استفاده می شود. به عنوان مثال برای قیمت گذاری اختیارهای خرید و فروش سهام از فرمول های ریاضی و فیزیک بهره می گیرند و برای مدیریت ریسک از ابزارهای مهندسی مالی که مبتنی بر روش های کمی و ریاضی هستند، استفاده می شود.
یکی از جدیدترین پیوندهای کاربردی بین علوم مختلف، پیوند بین امور مالی و اقتصاد با فیزیک و ریاضی می باشد که در واقع متخصصان و دانشمندان این علوم سعی در استفاده از مفاهیم و فرمول های ریاضی و فیزیک برای حل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی دارند. به کاربرد مفاهیم فیزیک برای حل مسائل و مشکلات موجود در امور مالی و اقتصاد به ترتیب فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی اطلاق می شود. در این مقاله سعی بر این است که به صورتی ساده و کاربردی فیزیک مالی تشریح و سپس اجزای یک سیستم مالی ارائه و جایگاه فیزیک مالی در یک سیستم مالی بیان شود و سپس نمونه هایی از کاربرد فیزیک در امور مالی ارائه و نهایتاً به بررسی تطبیقی تحلیل گری مالی، مهندسی مالی، فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی پرداخته شود.
فیزیک مالی
بطورکلی فیزیک به دو شاخه نظری و کاربردی تقسیم می شود. هدف علم فیزیک شناخت جهان به بهترین شکل ممکن است. درواقع علم فیزیک درصدد است که هیچ سئوالی بی پاسخ نماند. هدف آرمانی علم فیزیک این است که به تمامی سئوالات پاسخ دهد. امروزه علم فیزیک در راستای هدف خود به شاه کلیدی برای حل بسیاری از مشکلات در سایر علوم تبدیل شده است. مصداق بارز آن فیزیک لیزری، فیزیک هسته ای و بیو فیزیک است. فیزیک گسترش توصیف های عمومی(مدل های ریاضی ) و مربوط به دنیای واقعی پیرامون ماست. این مدل ها بسیاری از انواع مسائل پیچیده را شرح می دهند، به عنوان مثال حرکت مولکول ها در گاز یا حرکت ستارگان در کهکشان، در امور مالی و اقتصاد نیز از این مدل های ریاضی استفاده می شود.
همانطوری که بیان گردید، از استفاده های دیگر فیزیک، کاربرد آن در امور مالی و اقتصاد است که به فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی معروف است و در چند سال اخیر توجه فیزیکدانان را به خود جلب نموده است. امروزه پیوند فیزیک و امور مالی دیگر جای تعجب ندارد. مسائل مالی و پولی همانند آزمایشات فیزیک می باشند به این معنا که هر دو با اعداد و کمیت ها سروکار دارند و این بیانگر ارتباط عمیق بین فیزیک و امور مالی می باشد. بازارهای مالی بین المللی دارای قابلیت سودآوری فراوانی برای فیزیکدانان هستند. دانشمندان فیزیک می توانند با استفاده از تکنیک های آماری، حرکتهای پویا و پیچیده قیمت سهام، نرخ های بهره و قیمت اوراق مشتقه را با احتمال خطای معقولی پیش بینی نمایند. به عنوان نمونه می توان از سری زمانـی باکس-جنکینز[8] برای تخمین ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار، از تحلیل های تکنیکـی برای پیش بینـی رونـد قیمت سهام در بورس اوراق بهـادار، از شبکه های عصبی[9] برای پیش بینی روند قیمت سهام و برای طراحی مدل سرمایه گذاری مناسب در سبد سهام، استفاده نمود.
مقاله به صورت ورد قابل ویرایش می باشد
تعداد صفحات مقاله صفحه می باشد .
فایل مقاله بعد از خرید قابل دانلود می باشد
دانلود مقاله کاربردها و جایگاه آن در یک سیستم مالی