چارلز هندی در اوایل 1990 میلادی پیش بینی می کند که سازمانهای آینده سازمان شبدری خواهند بود. این سازمان ها پیش از آنکه واجد جنبه های فیزیکی باشند بیشتر سازمانی مجازی خواهند بود. ساختار سازمان های شبدری کاملا متفاوت از سازمان های سنتی می باشد. تعداد لایه های مدیریت در سازمان های شبدری کاهش پیدا می کند.مدیریت به جای اینکه مظهر نماد یک طبقه تشریفاتی و بالا در سازمان باشد،بیشتر یک فعالیت حرفه ای خواهد بود.
سازمان شبدری چارلز هندی از سه نیروی کار(سه جزء مهم) تشکیل شده اند:
دونات نام شیرینی آمریکایی است که سوراخی در وسط دارد و استعاره دونات،در واقع حالتی خیالی برای مرتبط کردن وظیفه با یک مسولیت مهم تر در هر مؤسسه،سازمان و یا گروه در جامعه است .
این سازمان دارای مرکز ثقلی است که در برگیرنده کارها،فعالیت ها،مشاغل و پرسنل ضروری و دور تا دور مرکز را فضای باز احاطه کرده که،آن ها را کارکنان قراردادی پر می کند دونات ابزاری مرئی برای ایجاد تعادل ،در چیزهایی است که غالباً متضاد به نظر میرسد.
سازمانی که در آن یک زیردست خیلی نیازمند به ارتباط با مقام بالا دست خود است و بالا دست نیز به ارتباط با پایین دست نیاز دارد.یعنی یک نفر در بالا و یک نفر در پایین آنقدر به هم وابسته اند که نمی توانند بدون هم باشند.
این سازمان شامل گروهی از واحد های سازمانی مختلف هستند که برای نیل به هدف های مشترک با هم ائتلاف کرده اند. در واقع این سازمان ،مجموعه ای از سازمان ها هستند . ویژگی بارز این سازمان ها هم افزایی آنهاست.
در شیوه مدیریت بوفالویی،افراد سازمان، همچون بوفالو ها که اصولاً حیواناتی بی مسئولیت، وفادار،مطیع و تابع دستورات رهبر خود هستند رفتار می کنند. آنها بدون هیچ چون و چرایی دقیقاً همان کاری را انجام می دهند که رهبر به آنها دستور داده و بدون داشتن هیچ گونه خلاقیت و حس مشارکتی ،تا زمانی که دستور از مافوق خود دریافت نکرده باشند کاری انجام نمیدهند.
سازمانی است که بتواند با استفاده از خلاقیت و نوآوری،چیز نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان ،منابع،ریسک و بکارگیری همراهان به وجود آورد. سازمان کار آفرین سازمانی است که توجه خود را به رشد و اجرای استراتژی تهاجمی معطوف می نماید،نه اینکه فقط نیروی خود را صرف بقا و تثبیت موضع در بازار کند .چنین سازمانی با اجرای 4 استراتژی تهاجمی اصلی می تواند مسیر رشد را بپیماید:
گسترش بازار کنونی برای محصولات کنونی شناسایی بازار جدید برای محصولات کنونی
ارائه محصولات جدید و متنوع خریداری سازمانهای کوچک تر
در محیطی که دائما در حال تغییر است کشف و اصلاح سریع خطاها بسیار اساسی است.این امر مستلزم بازخورد مدام به سازمان و درون سازمان است. بازخورد مدام برای سارمان این امکان را فراهم می کند تا باور های قدیمی را کنار گذاشته و پذیرای بازخورد باشد.در یک سازمان یاد گیرنده،مدیران به جای هدایت کارکنان،استفاده از اطلاعات جدید و یادگیری از تجربه را برای آنها تسهیل.برای تبدیل شدن به یک سازمان یاد گیرنده،باید یاد گیری زایشی یعنی یادگیری که ظرفیت خلق کردن ما را تقویت میکند با یادگیری انطباقی ترکیب شود.پدلر بر گوین و بویدل(1996) سازمان یاد گیرنده را سازمانی تعریف کردند که یاد گیری تمام اعضاء را تسهیل می کند و آگاهانه خود و بافتی را که در آن قرار دارد را متحول می سازد.در این تعریف یادگیری فردی و یادگیری سازمانی به هم پیوند داده شده اند.اقدام در چنین سازمانی هم برای حل مشکلات فوری و هم برای آموختن از تجربیات و گسترش آن یادگیری به هر جایی که ممکن است بیشترین فایده را داشته باشد طراحی می شود.سازمان ها از افراد تشکیل می شوند اما اغلب کل سازمان کمتر لز مجموع بخش ها(افراد)می دانند.به عبارت دیگر افراد دائما در حال آموختن هستند اما غالبا سلزمان از افرادش نمی آموزد.سازمان یاد گیرنده سازمانی است که برای یاد گیری تمام اعضا ارزش قائل است و به آن اعتقاد دارد و درک می کند که تحول بر خلاف تغییر از درون صورت میگیرد
دانلود پاورپوینت اشکال مختلف سازمان سمینار آماده ارائه کلاسی- 48 اسلاید