سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق و بررسی در مورد موسیقی 217

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق و بررسی در مورد موسیقی 217 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

موسیقی اسلامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

از آن‌جا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمی‌گرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبه‌رو بوده است.

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ تاریخچه

۱.۱ موسیقی در بغداد

۱.۲ موسیقی ایرانی

۱.۳ موسیقی اسپانیای مسلمان

۱.۴ موسیقی در نزد ترکان مسلمان

۲ منبع

[ویرایش] تاریخچه

در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب‌الدین الهیثمی و ابن ابی‌الدنیا بوده‌اند که موسیقی را یکسره لهو و لعب می‌دانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی می‌نمودند. فارابی انکار می‌کرد که موسیقی بتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن‌زیله نیز معتقد بود که موسیقی می‌تواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.

[ویرایش] موسیقی در بغداد

در بغداد، خلفای عباسی چون هارون‌الرشید و مأمون از موسیقی حمایت می‌نمودند، در زمان متوکل و منتصر هم‌چنان موسیقی در دربار خلافت رونق داشت. در این دوره بسیاری از موسیقی‌دانان برجسته چون ابن‌طاهر خزائی، قریص جراحی، جحظه برمکی جذب دستگاه خلافت شدند.

[ویرایش] موسیقی ایرانی

ایران و عربستان در موسیقی بسیاری از سازها و امور را از یک‌دیگر وام گرفته‌اند. بسیاری از موسیقیدان‌های بغداد، ایرانی‌تبار بودند، از جمله سرخسی، زکریای رازی، رودکی و راتبه نیشابوری.

[ویرایش] موسیقی اسپانیای مسلمان

در اسپانیای مسلمان، در دوران فرمان‌روایی امویان اندلس از موسیقی حمایت بسیاری به عمل آمد. مدارس بسیاری برای پرورش دختران آوازه‌خوان بنیاد نهاده شد؛ بسیاری از این دختران وارد دربار حکمرانان اموی اندلس می‌شدند؛ بزرگ‌ترین خنیاگر اندلس عباس بن نسائی بود. نظام موسیقایی در اندلس همان نظام عربی رایج در شرق بود که بر گام‌های فیثاغورث مبتنی بود.

[ویرایش] موسیقی در نزد ترکان مسلمان

ترکان سلجوقی، دوست‌داران موسیقی بودند. خنیاگر سنجر، کمال‌الزمان از نزدیکان دربار او بود. محمود غزنوی، فرخی سیستانی را در دربار خود داشت که چنگ نیکو می‌نواخت و به ستایشگری می‌پرداخت.

موسیقی دوره کلاسیک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

 

این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه آن را تغییر دهید. در پایان، پس از ویکی‌سازی این الگوی پیامی را بردارید.

 

پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با موسیقی کلاسیک ادغام گردد. (بحث).

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

۱.۱ نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

۱.۲ ریتم، میزان و تمپو در موسیقی کلاسیک

۱.۳ هارمونی و تنالیته

۱.۴ موتیف، تم، بسط و گسترش تمی

۱.۵ فرم‌های مرسوم دوره کلاسیک

۱.۶ ارکستر و سازها

[ویرایش] موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

واژه کلاسیک و کلاسیسیسم، معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده‌است اما اغلب با معانی مختلف، در اصل عنوان سبک یک دوره خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر، واژه کلاسیک بر پدیده‌ای اطلاق می‌شود که می‌تواند در اکثر دوره‌های مختلف تاریخ موسیقی با کار برود و تکرار شود. مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه کلاسیک به شمار می‌آید در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره رمانتیک محسوب می‌شود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است. بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولاً مقوله آهنگسازی می‌تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی می‌توان گفت که پالسترینا (آهنگساز قرن شانزدهم) قرن‌ها به عنوان نمونه کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظر قرار داشته و آثارش مدل اصیلی برای دیگر آهنگسازان بوده‌است.

واژه کلاسیک در موارد استعمال کلی آن، هنگامی مفهوم بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونه‌هایی که از شوبرت و پالسترینا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم می‌توان بتهون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو، کوارتت زهی محسوب کرد. بدون این که هیچ قضاوتی راجع به موقعیتش در تاریخ سبک‌های موسیقی انجام گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبک‌ها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی به وجود می‌آورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد. آیا بتهون کلاسیک است یا رمانتیک او نسبت به این که چه مفهومی به کلمات داده شوند می‌تواند هر دوی آنها باشد.

تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره‌ای که با نسل کوانتس و هانس و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها شروع شد، اطلاق می‌کنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. اواخر این دوره را به طور واضح نمی‌توان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم (با جریان نئوکلاسیسم) ادامه داشت. این که چه وقت و در کجا کلمه کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست. تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر می‌شود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قدی و بند تقلید‌ها، بیان، معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمی‌های اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد - در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی - به عبارت دیگر، در دوره کلاسیک با ایده هنر به خاطر هنر برخورده می‌شد. که از آن زمان تا کنون هم چنان همراه موسیقی جریان دارد.

در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد. پروفسور شایت از باخ به خاطر تصنعی بودن و پیچیدگی آثارش که زیبایی طبیعی ملودی را مبهم می‌کند انتقاد کرد.

قرن هجدهم مصادف بود باجریان روشنی فکر، تنویر افکار، یا آزادی از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت، طغیانی بود علیه متافیزیک‌ها و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی و به نفع طبیعی و ساده بودن، علیه قدرت طلبی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی و تعلیم و تربیت همگانی. جریان تنویر افکار کاملاً بر جنبه‌های عملی و تجربیات عین تکیه داشت و آزاد منشی، برابری و تکامل از اصول اولیه آن وبد. اولین رهبران این جنبش لوک و هیوم در انگلستان و مونته سکیو و ولتر در فرانسه بودند. شکل و نمود اصلی دوره تنویر افکار و روشنگری در ابتدا نسبتاً منفی بود، اما چنین خلایی که بیشتر به وسیله منقدان مخرب به جای مانده بود، به زودی با ایده جدیدی که در آن طبیعت و غرایز طبیعی یا احساسات انسان را منبع حقیقی دانش و اعمال درست می‌پنداشت، پر شد. ژان ژاک رو سو یکی از پیشوایان اصلی این شکل جدید از جریان تنویز افکار و روشنگری بود که بعد از سال ۱۷۶۰ تأثیر عمیقی بر ادبیات و شاعران فیلسوف آلمانی به جای گذاشت. لذایذ و خوش گذرانی‌های فردی در زندگی درونی، خود یک پدیده اصلی و مشخص این جریان است. (تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی)

فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن هیجدهم نقش چندانی نداشتند، بلکه سیستم فکری خود جوابگو و در عین حال تأثیر پذیر از شرایط زندگی بود. انتقادات اجتماعی از شرایط زندگی خصوصاً قبل از انقلاب فرانسه، شدت یافت و با شروع انقلاب صنعتی پیشرفت‌ها و کشفیات علمی در زمینه‌های مختلف صورت گرفت. طبقه متوسط مورد توجه قرار گرفت و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد. دوره تنویر افکار و روشنگری در کلی یک جنبش بشر دوستانه و جهان میهنی بود که در آن ایده‌های انسان دوستی به سرعت در سرتاسر اروپا گسترش یافت. از میان بزرگانی که به این جنبش بشر دوستانه کمک کردند، می‌توان از پادشاه فردریک کبیر پروس و شاعرانی چون گوته و آهنگسازانی چون موتسارت (در اپرای فلوت سحر آمیز)، بتهون (سمفونی شماره ۱۹) یا شیلر در (سرود شادی) نام برد.

با ظهور طبقه متوسط اجتماع و توجه خاص به آن، قرن هیجدهم قدم‌هایی در راه عمومی کردن هنرها و یادگیری آنها برداشت که در نتیجه فلسفه، علم، ادبیات و هنرهای زیبا عامه مردم را مد نظر قرار دادند نه گروه اندک متخصصان و آگاهان را. داستان‌ها و نوشته‌ها به تدریج شروع به تصویر زندگی روزانه و احساسات معمولی مردم کردند که از طرف عامه مورد استقبال قرار گرفت. این عوامل باعث تغییر در زندگی طبقه متوسط اجتماع شد و آن را به عنوان قطب مهمی در سیاست گذاری، اقتصاد و فرهنگ مطرح کرد و افراد این طبقه فرصتی یافتند که در فرهنگ اجتماعی و هنر نقش مهمی داشته باشند. تغییرات اقتصادی در موسیقی نیز تأثیر گذاشت و به همین دلیل کمپانی‌های اپرائی و سالن‌های اپرای اکثر دربارهای کوچک به دلیل اقتصادی تعطیل شدند ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم آن تا حدی مورد توجه قرار گرفت. افراد جامعه در تشکل انجمن‌ها و مراکز هنری یکی از حامیان پرقدرت موسیقیدانان شدند و برای آنان کنسرت‌های عمومی که در آنها بلیط فروخته می‌شد ترتیب دادند.

این امر باعث افزایش شنودندگان و دوستداران عمومی موسیقی و همچنین رشد موسیقی‌دانان آماتور گردید، در حالی که قبلاً اشراف حامی موسیقی، موسیقیدانان را همیشه در خدمت خود داشتند و شنیدن موسیقی آنها منحصر بود به درباریان و میهمانان آنها. (سه آهنگساز، اثر رومن رولان، ترجمه حمید عنایت)

در سال ۱۷۲۵ در پاریس یک سری کنسرت‌های عمومی بر پا شد. در سال ۱۷۶۳ کنسرت‌های دیگری به وسیله هیلر به نام کنسرت گاواند هاوس در لایپزیک ترتیب داده شد که تا سال ۱۸۷۱ دوام یافت در سال ۱۷۵۱ اولین سمفونی در کنسرت اسپیریچوال اجرا شد و از آن پس سمفونی به عنوان یک فرم مشخص از موسیقی آلمان تثبیت گردید. کنسرت آماتور، گروسس کنسرت و هم چنین تعدادی از کنسرت‌های دیگر که توسط موتسارت و بتهون دروین بر پا شد از جمله برنامه‌های اجرایی این قرن بود.

چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیعی افزایش یافت و مجله‌هایی درباره موسیقی نیز به چاپ رسید، لذا! موسیقیدان‌های آماتور طبیعتاً موسیقی دلخواه و ساده خود را به راحتی خریداری کردند و می‌توانستند انتقاداتی بر موسیقی را نیز در مجلات مختلف بخوانند که این خود قدم‌های مهمی در راه عمومی کردن موسیقی بود. در لندن، پاریس و بروکسل تعداد زیادی از موسیقی سازی آلمان به چاپ رسید و مجموعه‌ای از سمفونی‌ها تحت عنوان لاملودیا جرمانیکا به چاپ رسید. در این دوره بود که اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.

همانطور که گفته شد یکی از مهم ترین خصوصیات موسیقی قرن هیجدهم جهان میهنی بودن آن و به حداقل رسیدن اختلافات ملی گرایی بود. حاکمانی که در یک کشور به دنیا آمده بودند در کشورهای دیگر حکمروایی می‌کردند، مثلاً پادشاهان آلمانی در انگلستان، سوییس و هلند و پادشاهان اسپانیایی در ناپل. ولتر که فرانسوی بود در دربار فردریک کبیر پروس اقامت گزیده بود و شاعر ایتالیایی متاستازیو در دربارهای آلمانی در ونیز. موسیقیدانان اپرای ایتالیایی در کشورهای دیگر مشغول به کار بودن. کلاً یک زبان مشترک موسیقی بر سر تا سر اروپا حکمفرما بود. در دوره کلاسیک، آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک‌های موسیقی دیگر کشورها داشتند، بنابراین سبک موسیقی آلمان ترکیبی بود از عوامل مختلف موسیقی کشورهای دیگر. چنانکه تلمان به خود می‌بالید که تقریباً قادر است که هر سبک موسیقی را بنویسد. موتسارت از مانهایم می‌گفت (هفتم فوریه ۱۷۷۸) که می‌توانند تمام انواع سبک‌های مختلف آهنگسازی را تقلید کند و به کار گیرد. به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی جهانی پیدا کرد و تمام ملل گوناگون بدون هیچ گونه تفاوتی در هر سطح از آگاهی می‌توانستند آن را بفهمند، بنابراین موسیقی زبان بشریت شد. گلوک در یکی از نامه‌هایش اظهار می‌دارد که آرزو داشت یک موسیقی قوی بنویسد که با تمام قلب‌ها در سر تا سر دنیا صحبت کند و مورد قبول همه مردم باشد و نیز اختلافات مسخره موسیقی‌های مختلف ملل را بزداید. اظهار مشهور هایدن نیز در این رابطه چنین است زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل هم است. این چنین جهانی شدن زبان موسیقی امکانی را به وجود آورد که علی رغم تمام پیشرفت‌های تکنیکی موسیقی که با سامارتینی، پلاتی، واگن زایل و اشتامیتس شروع شد و در بتهون به حد کمال خود رسید. همواره به سادگی و قابل فهم بودن گرایش داشته باشد. (تفسیر موسیقی از کلاسیک تا دوره معاصر، تالیف سعدی حسنی)

به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک را هنر لذت بخشیدن به وسیله تسلسل و ترکیبات صداهای مطبوع و موافق با ساختمانی گویا و معقول فارغ از پیچیدگی‌ها و تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات و پیچیدگی‌های کنترپوانتیک که برای عموم شنوندگان قابل درک نیست، باشد. ژان ژاک روسو موسیقی اوایل کلاسیک را چنین تعریف می‌کند. خواندن دو ملودی هم‌زمان شبیه به شنیدن دو سخنرانی مختلف در یک زمان استبه منظور با قدرت شدن آن.

همانظور که ذکر شد، مهم ترین ویژگی اوایل دوره کلاسیک، ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم‌های موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر می‌شود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئله‌ای بود که موسیقیدانان به آن می‌پرداختند. در اوایل قدن نوزدهم بود که تئوری هارمونی به عنوان اصولی ترین عامل موسیقیایی مورد مطالعه آهنگسازان قرار گرفت. برای اولین بار در تاریخ موسیقی دیگر ملاک زیبایی یک قطعه، همسازی اصواب پلی فونیکی (همانند دوره باروک) نبود، بلکه حاکمیت نامحدود و آزاد ملودی که اغلب دارای اکمپانیمان ساده‌ای بود، زیبایی یک اثر موسیقی را تعین می‌کرد. در این دوره آنقدر اهمیت ملودی زیاد بود که حتی در مواردی آکمپانیمان نیز الزامی نبود. در این رابطه‌است که هایدن در اواخر عمرش می‌گوید اگر شما می‌خواهید بدانید که آیا یک ملودی واقعاً زیباست یا نه، باید آن را بدون آکمپانیمان بشنوید. (تاریخ موسیقی، اثر لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

[ویرایش] نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

به طور کلی، سبک مسیقی کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱. سبک موسیقی اوایل کلاسیک که تا سال‌های ۱۷۷۰ را در بر می‌گیرد و شامل دو سبک روکوکو و اکسپرسیو است. سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نزخ گرفت و واژه فرانسوی سبک گالانت اغلب به عنوان مترادف آن به جایش به کار برده می‌شد. بانی سبک اکسپرسیو که بعداً رواج یافت، آهنگسازان آلمانی بودند و معادل آن در زبان آلمانی (سبک حساس و وقار) است. این دو سبک حاصل و نتیجه اهمیت بخشیدن به دو صدای طرفین در موسیقی باروک است. اما در قرن هیجدهم، خط باس اهمیت، رهبری و استقلال کنترپوانتیک خود را از دست داد و صرفاً حمایت کننده ملودی شد در حالی که صداهای میانی فقط پرکننده هارمونی بودند. سبک روکوکو یا گالانت در مجامع باوقار اشرافی ظهور کرد و سبکی بسیار ظریف، دقیق، چابک، شوخ، آسان، پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شیوه زینت و آذین بیش از حد دوره باروک است ولی بدون بزرگی و عظمت. از سوی دیگر سبک اکسپرسیو (به معنی رسا و پرمعنی) در ارتباط بیشتری با طبقه متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژاواها بود. این سبک برخلاف روکوکو نه تنها پرطمطراق و پرزینت نبود، بلکه گاهی به طور عمد و اغراق آمیزی ساده بود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و بررسی در مورد موسیقی 217

دانلود مقاله کامل درباره موسیقی 217

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره موسیقی 217 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

موسیقی اسلامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

از آن‌جا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمی‌گرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبه‌رو بوده است.

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ تاریخچه

۱.۱ موسیقی در بغداد

۱.۲ موسیقی ایرانی

۱.۳ موسیقی اسپانیای مسلمان

۱.۴ موسیقی در نزد ترکان مسلمان

۲ منبع

[ویرایش] تاریخچه

در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب‌الدین الهیثمی و ابن ابی‌الدنیا بوده‌اند که موسیقی را یکسره لهو و لعب می‌دانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی می‌نمودند. فارابی انکار می‌کرد که موسیقی بتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن‌زیله نیز معتقد بود که موسیقی می‌تواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.

[ویرایش] موسیقی در بغداد

در بغداد، خلفای عباسی چون هارون‌الرشید و مأمون از موسیقی حمایت می‌نمودند، در زمان متوکل و منتصر هم‌چنان موسیقی در دربار خلافت رونق داشت. در این دوره بسیاری از موسیقی‌دانان برجسته چون ابن‌طاهر خزائی، قریص جراحی، جحظه برمکی جذب دستگاه خلافت شدند.

[ویرایش] موسیقی ایرانی

ایران و عربستان در موسیقی بسیاری از سازها و امور را از یک‌دیگر وام گرفته‌اند. بسیاری از موسیقیدان‌های بغداد، ایرانی‌تبار بودند، از جمله سرخسی، زکریای رازی، رودکی و راتبه نیشابوری.

[ویرایش] موسیقی اسپانیای مسلمان

در اسپانیای مسلمان، در دوران فرمان‌روایی امویان اندلس از موسیقی حمایت بسیاری به عمل آمد. مدارس بسیاری برای پرورش دختران آوازه‌خوان بنیاد نهاده شد؛ بسیاری از این دختران وارد دربار حکمرانان اموی اندلس می‌شدند؛ بزرگ‌ترین خنیاگر اندلس عباس بن نسائی بود. نظام موسیقایی در اندلس همان نظام عربی رایج در شرق بود که بر گام‌های فیثاغورث مبتنی بود.

[ویرایش] موسیقی در نزد ترکان مسلمان

ترکان سلجوقی، دوست‌داران موسیقی بودند. خنیاگر سنجر، کمال‌الزمان از نزدیکان دربار او بود. محمود غزنوی، فرخی سیستانی را در دربار خود داشت که چنگ نیکو می‌نواخت و به ستایشگری می‌پرداخت.

موسیقی دوره کلاسیک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

 

این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه آن را تغییر دهید. در پایان، پس از ویکی‌سازی این الگوی پیامی را بردارید.

 

پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با موسیقی کلاسیک ادغام گردد. (بحث).

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

۱.۱ نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

۱.۲ ریتم، میزان و تمپو در موسیقی کلاسیک

۱.۳ هارمونی و تنالیته

۱.۴ موتیف، تم، بسط و گسترش تمی

۱.۵ فرم‌های مرسوم دوره کلاسیک

۱.۶ ارکستر و سازها

[ویرایش] موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

واژه کلاسیک و کلاسیسیسم، معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده‌است اما اغلب با معانی مختلف، در اصل عنوان سبک یک دوره خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر، واژه کلاسیک بر پدیده‌ای اطلاق می‌شود که می‌تواند در اکثر دوره‌های مختلف تاریخ موسیقی با کار برود و تکرار شود. مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه کلاسیک به شمار می‌آید در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره رمانتیک محسوب می‌شود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است. بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولاً مقوله آهنگسازی می‌تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی می‌توان گفت که پالسترینا (آهنگساز قرن شانزدهم) قرن‌ها به عنوان نمونه کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظر قرار داشته و آثارش مدل اصیلی برای دیگر آهنگسازان بوده‌است.

واژه کلاسیک در موارد استعمال کلی آن، هنگامی مفهوم بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونه‌هایی که از شوبرت و پالسترینا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم می‌توان بتهون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو، کوارتت زهی محسوب کرد. بدون این که هیچ قضاوتی راجع به موقعیتش در تاریخ سبک‌های موسیقی انجام گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبک‌ها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی به وجود می‌آورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد. آیا بتهون کلاسیک است یا رمانتیک او نسبت به این که چه مفهومی به کلمات داده شوند می‌تواند هر دوی آنها باشد.

تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره‌ای که با نسل کوانتس و هانس و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها شروع شد، اطلاق می‌کنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. اواخر این دوره را به طور واضح نمی‌توان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم (با جریان نئوکلاسیسم) ادامه داشت. این که چه وقت و در کجا کلمه کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست. تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر می‌شود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قدی و بند تقلید‌ها، بیان، معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمی‌های اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد - در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی - به عبارت دیگر، در دوره کلاسیک با ایده هنر به خاطر هنر برخورده می‌شد. که از آن زمان تا کنون هم چنان همراه موسیقی جریان دارد.

در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد. پروفسور شایت از باخ به خاطر تصنعی بودن و پیچیدگی آثارش که زیبایی طبیعی ملودی را مبهم می‌کند انتقاد کرد.

قرن هجدهم مصادف بود باجریان روشنی فکر، تنویر افکار، یا آزادی از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت، طغیانی بود علیه متافیزیک‌ها و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی و به نفع طبیعی و ساده بودن، علیه قدرت طلبی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی و تعلیم و تربیت همگانی. جریان تنویر افکار کاملاً بر جنبه‌های عملی و تجربیات عین تکیه داشت و آزاد منشی، برابری و تکامل از اصول اولیه آن وبد. اولین رهبران این جنبش لوک و هیوم در انگلستان و مونته سکیو و ولتر در فرانسه بودند. شکل و نمود اصلی دوره تنویر افکار و روشنگری در ابتدا نسبتاً منفی بود، اما چنین خلایی که بیشتر به وسیله منقدان مخرب به جای مانده بود، به زودی با ایده جدیدی که در آن طبیعت و غرایز طبیعی یا احساسات انسان را منبع حقیقی دانش و اعمال درست می‌پنداشت، پر شد. ژان ژاک رو سو یکی از پیشوایان اصلی این شکل جدید از جریان تنویز افکار و روشنگری بود که بعد از سال ۱۷۶۰ تأثیر عمیقی بر ادبیات و شاعران فیلسوف آلمانی به جای گذاشت. لذایذ و خوش گذرانی‌های فردی در زندگی درونی، خود یک پدیده اصلی و مشخص این جریان است. (تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی)

فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن هیجدهم نقش چندانی نداشتند، بلکه سیستم فکری خود جوابگو و در عین حال تأثیر پذیر از شرایط زندگی بود. انتقادات اجتماعی از شرایط زندگی خصوصاً قبل از انقلاب فرانسه، شدت یافت و با شروع انقلاب صنعتی پیشرفت‌ها و کشفیات علمی در زمینه‌های مختلف صورت گرفت. طبقه متوسط مورد توجه قرار گرفت و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد. دوره تنویر افکار و روشنگری در کلی یک جنبش بشر دوستانه و جهان میهنی بود که در آن ایده‌های انسان دوستی به سرعت در سرتاسر اروپا گسترش یافت. از میان بزرگانی که به این جنبش بشر دوستانه کمک کردند، می‌توان از پادشاه فردریک کبیر پروس و شاعرانی چون گوته و آهنگسازانی چون موتسارت (در اپرای فلوت سحر آمیز)، بتهون (سمفونی شماره ۱۹) یا شیلر در (سرود شادی) نام برد.

با ظهور طبقه متوسط اجتماع و توجه خاص به آن، قرن هیجدهم قدم‌هایی در راه عمومی کردن هنرها و یادگیری آنها برداشت که در نتیجه فلسفه، علم، ادبیات و هنرهای زیبا عامه مردم را مد نظر قرار دادند نه گروه اندک متخصصان و آگاهان را. داستان‌ها و نوشته‌ها به تدریج شروع به تصویر زندگی روزانه و احساسات معمولی مردم کردند که از طرف عامه مورد استقبال قرار گرفت. این عوامل باعث تغییر در زندگی طبقه متوسط اجتماع شد و آن را به عنوان قطب مهمی در سیاست گذاری، اقتصاد و فرهنگ مطرح کرد و افراد این طبقه فرصتی یافتند که در فرهنگ اجتماعی و هنر نقش مهمی داشته باشند. تغییرات اقتصادی در موسیقی نیز تأثیر گذاشت و به همین دلیل کمپانی‌های اپرائی و سالن‌های اپرای اکثر دربارهای کوچک به دلیل اقتصادی تعطیل شدند ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم آن تا حدی مورد توجه قرار گرفت. افراد جامعه در تشکل انجمن‌ها و مراکز هنری یکی از حامیان پرقدرت موسیقیدانان شدند و برای آنان کنسرت‌های عمومی که در آنها بلیط فروخته می‌شد ترتیب دادند.

این امر باعث افزایش شنودندگان و دوستداران عمومی موسیقی و همچنین رشد موسیقی‌دانان آماتور گردید، در حالی که قبلاً اشراف حامی موسیقی، موسیقیدانان را همیشه در خدمت خود داشتند و شنیدن موسیقی آنها منحصر بود به درباریان و میهمانان آنها. (سه آهنگساز، اثر رومن رولان، ترجمه حمید عنایت)

در سال ۱۷۲۵ در پاریس یک سری کنسرت‌های عمومی بر پا شد. در سال ۱۷۶۳ کنسرت‌های دیگری به وسیله هیلر به نام کنسرت گاواند هاوس در لایپزیک ترتیب داده شد که تا سال ۱۸۷۱ دوام یافت در سال ۱۷۵۱ اولین سمفونی در کنسرت اسپیریچوال اجرا شد و از آن پس سمفونی به عنوان یک فرم مشخص از موسیقی آلمان تثبیت گردید. کنسرت آماتور، گروسس کنسرت و هم چنین تعدادی از کنسرت‌های دیگر که توسط موتسارت و بتهون دروین بر پا شد از جمله برنامه‌های اجرایی این قرن بود.

چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیعی افزایش یافت و مجله‌هایی درباره موسیقی نیز به چاپ رسید، لذا! موسیقیدان‌های آماتور طبیعتاً موسیقی دلخواه و ساده خود را به راحتی خریداری کردند و می‌توانستند انتقاداتی بر موسیقی را نیز در مجلات مختلف بخوانند که این خود قدم‌های مهمی در راه عمومی کردن موسیقی بود. در لندن، پاریس و بروکسل تعداد زیادی از موسیقی سازی آلمان به چاپ رسید و مجموعه‌ای از سمفونی‌ها تحت عنوان لاملودیا جرمانیکا به چاپ رسید. در این دوره بود که اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.

همانطور که گفته شد یکی از مهم ترین خصوصیات موسیقی قرن هیجدهم جهان میهنی بودن آن و به حداقل رسیدن اختلافات ملی گرایی بود. حاکمانی که در یک کشور به دنیا آمده بودند در کشورهای دیگر حکمروایی می‌کردند، مثلاً پادشاهان آلمانی در انگلستان، سوییس و هلند و پادشاهان اسپانیایی در ناپل. ولتر که فرانسوی بود در دربار فردریک کبیر پروس اقامت گزیده بود و شاعر ایتالیایی متاستازیو در دربارهای آلمانی در ونیز. موسیقیدانان اپرای ایتالیایی در کشورهای دیگر مشغول به کار بودن. کلاً یک زبان مشترک موسیقی بر سر تا سر اروپا حکمفرما بود. در دوره کلاسیک، آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک‌های موسیقی دیگر کشورها داشتند، بنابراین سبک موسیقی آلمان ترکیبی بود از عوامل مختلف موسیقی کشورهای دیگر. چنانکه تلمان به خود می‌بالید که تقریباً قادر است که هر سبک موسیقی را بنویسد. موتسارت از مانهایم می‌گفت (هفتم فوریه ۱۷۷۸) که می‌توانند تمام انواع سبک‌های مختلف آهنگسازی را تقلید کند و به کار گیرد. به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی جهانی پیدا کرد و تمام ملل گوناگون بدون هیچ گونه تفاوتی در هر سطح از آگاهی می‌توانستند آن را بفهمند، بنابراین موسیقی زبان بشریت شد. گلوک در یکی از نامه‌هایش اظهار می‌دارد که آرزو داشت یک موسیقی قوی بنویسد که با تمام قلب‌ها در سر تا سر دنیا صحبت کند و مورد قبول همه مردم باشد و نیز اختلافات مسخره موسیقی‌های مختلف ملل را بزداید. اظهار مشهور هایدن نیز در این رابطه چنین است زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل هم است. این چنین جهانی شدن زبان موسیقی امکانی را به وجود آورد که علی رغم تمام پیشرفت‌های تکنیکی موسیقی که با سامارتینی، پلاتی، واگن زایل و اشتامیتس شروع شد و در بتهون به حد کمال خود رسید. همواره به سادگی و قابل فهم بودن گرایش داشته باشد. (تفسیر موسیقی از کلاسیک تا دوره معاصر، تالیف سعدی حسنی)

به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک را هنر لذت بخشیدن به وسیله تسلسل و ترکیبات صداهای مطبوع و موافق با ساختمانی گویا و معقول فارغ از پیچیدگی‌ها و تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات و پیچیدگی‌های کنترپوانتیک که برای عموم شنوندگان قابل درک نیست، باشد. ژان ژاک روسو موسیقی اوایل کلاسیک را چنین تعریف می‌کند. خواندن دو ملودی هم‌زمان شبیه به شنیدن دو سخنرانی مختلف در یک زمان استبه منظور با قدرت شدن آن.

همانظور که ذکر شد، مهم ترین ویژگی اوایل دوره کلاسیک، ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم‌های موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر می‌شود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئله‌ای بود که موسیقیدانان به آن می‌پرداختند. در اوایل قدن نوزدهم بود که تئوری هارمونی به عنوان اصولی ترین عامل موسیقیایی مورد مطالعه آهنگسازان قرار گرفت. برای اولین بار در تاریخ موسیقی دیگر ملاک زیبایی یک قطعه، همسازی اصواب پلی فونیکی (همانند دوره باروک) نبود، بلکه حاکمیت نامحدود و آزاد ملودی که اغلب دارای اکمپانیمان ساده‌ای بود، زیبایی یک اثر موسیقی را تعین می‌کرد. در این دوره آنقدر اهمیت ملودی زیاد بود که حتی در مواردی آکمپانیمان نیز الزامی نبود. در این رابطه‌است که هایدن در اواخر عمرش می‌گوید اگر شما می‌خواهید بدانید که آیا یک ملودی واقعاً زیباست یا نه، باید آن را بدون آکمپانیمان بشنوید. (تاریخ موسیقی، اثر لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

[ویرایش] نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

به طور کلی، سبک مسیقی کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱. سبک موسیقی اوایل کلاسیک که تا سال‌های ۱۷۷۰ را در بر می‌گیرد و شامل دو سبک روکوکو و اکسپرسیو است. سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نزخ گرفت و واژه فرانسوی سبک گالانت اغلب به عنوان مترادف آن به جایش به کار برده می‌شد. بانی سبک اکسپرسیو که بعداً رواج یافت، آهنگسازان آلمانی بودند و معادل آن در زبان آلمانی (سبک حساس و وقار) است. این دو سبک حاصل و نتیجه اهمیت بخشیدن به دو صدای طرفین در موسیقی باروک است. اما در قرن هیجدهم، خط باس اهمیت، رهبری و استقلال کنترپوانتیک خود را از دست داد و صرفاً حمایت کننده ملودی شد در حالی که صداهای میانی فقط پرکننده هارمونی بودند. سبک روکوکو یا گالانت در مجامع باوقار اشرافی ظهور کرد و سبکی بسیار ظریف، دقیق، چابک، شوخ، آسان، پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شیوه زینت و آذین بیش از حد دوره باروک است ولی بدون بزرگی و عظمت. از سوی دیگر سبک اکسپرسیو (به معنی رسا و پرمعنی) در ارتباط بیشتری با طبقه متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژاواها بود. این سبک برخلاف روکوکو نه تنها پرطمطراق و پرزینت نبود، بلکه گاهی به طور عمد و اغراق آمیزی ساده بود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره موسیقی 217

دانلود مقاله کامل درباره نگهداری بهره ور فراگیر (TPM) 217 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره نگهداری بهره ور فراگیر (TPM) 217 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 260

 

فصل اول

مقدمه

صنعت در ایران از دیرباز تاکنون به عنوان بخش مهمی از بدنه جامعه شناخته شده است. در قدیم صنعت بیشتر در خدمت اهداف نظامی مثل تولید وسایل جنگی، سپر، شمشیر و نیزه و… بوده که در مواقع خاص و شرایط ویژه از آن استفاده می شده است. البته ایرانیان در زمینه تولید وسایل تزئینی نیز ید طولایی دارند. آنها در این زمینه با استفاده از قدرت تولید صنعتی و با یاری روح هنرمندانه خود دست به خلق آثار زیبایی زده اند که امروزه نیز این ترکیب زیبای هنر و صنعت ایرانی زبانزد خاص و عام است. اما صنعت در قدیم اغلب به استفاده انسان از یکسری مواد اولیه که اغلب آهن، چوب، مفرغ و … بوده اند و انجام یکسری عملیات فیزیکی روی آنها برای تولید محصولی خاص گفته می شده است.

صنعت به معنای امروزی و جدید آن تقریباً از اواخر دوران قاجاریه و با حضور قدرت های صنعتی جهان مثل بریتانیا، آلمان و فرانسه در ایران آغاز بکار نمود. به همین دلیل زیربنای ساختار صنعتی ایران را می توان وابسته به صنایع اروپایی دانست. همان طور که هم اکنون نیز شاهد آن هستیم، کارخانجات و صنایع ایران شباهت زیادی به صنایع اروپایی به ویژه آلمان و انگلستان دارند.

روند مدیریت بخش صنعت در جهان بعد از پایان جنگ جهانی دوم به طور کامل دگرگون شد و سیستم های مهندسی نگهداری و تعمیر (نت) نیز از همان زمان به مرور وارد بخش تولید شد. هدف اصلی این قسمت به حداقل رساندن زمان تلف شده در محیط کاری و به حداکثر رساندن بازده تولید می باشد. مخترع اصلی این روش آمریکائیها می باشند که در دهه پنجاه میلادی روشهای مهندس نگهداری و تعمیر موسوم به PM را به وجود آوردند که در قسمت های بعدی به جزئیات آن می پردازیم. اما این پروژه سعی دارد به روش مهندسی نگهداری و تعمیر (نت) بهره‌ور فراگیر (TPM: Total Productive Maintenance) که محصول زحمت و تلاش مهندسین ژاپنی است بپردازد. دلیل اصلی انتخاب این موضوع را می توان اهمیت زیاد آن برای صنعت ایران دانست. TPM در حقیقت یک سیستم روان، ساده، کارآمد و از همه مهمتر ارزان قیمت می باشد که خصلت های آن با فرهنگ و سنت ایرانی تطابق زیادی دارد و می تواند برای صنعت کشور مفید فایده باشد. همان طور که می دانیم مشکل اصلی صنعت ایران در حال حاضر نبود یک سیستم مدیریتی قدرتمند و کارا می باشد که اعمال TPM می تواند راه حل خوبی مخصوصاً برای کارخانجات و کارگاههای نه چندان بزرگ کشور باشد.

TPM در حال حاضر در بسیاری از صنایع ژاپن بکار گرفته شده و شرکت معتبر JIPM (Japan Institute of plant Maintenance) نیز روز به روز نواقص آن را برطرف کرده و نسخه های جدید و کامل تر آن را به بازار عرضه می کند. از جمله شرکت های ژاپنی که TPM در آنها موفق بوده می توان به تویوتا (Toyota)، لاستیک توکایی (Tokai)، دایهافسو (Daihafsu)، فولاد نیپون (Nippon)، شرکت ایناکس (Inax)، شرکت کونیکا (Konica)، شرکت صنایع کایابا (Kayaba)، و شرکت کوبوتا (Kubota) اشاره نمود.

اما سرآغاز ایجاد TPM به بعد از جنگ جهانی دوم بر می گردد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم و با باز شدن فضای سیاسی حاکم بر نظام بین الملل کشورهای زیادی برای بدست آوردن قدرت های اقتصادی با هم به رقابت پرداختند. در این بین ژاپن نیز که بخش زیادی از کشورش را در جنگ از دست داده بود متکی بر نیروی جوان و کاری خود سعی داشت از مسابقه قدرت عقب نماند. در این راستا ژاپنی های تکنیک های ساخت و تولید و مدیریت را از آمریکا به کشور خودشان وارد کرده و آنها را با شرایط ویژه کشور خود سازگار نمودند. در نیتجه این اقدامات، محصولات کشور ژاپن در سراسر جهان با توجه به کیفیت بالای آن مشهور شده و توجه جهانیان به شیوه های مدیریتی ژاپنی مجذوب گردید.

بنابردلایلی که گفته شد می توان به این نتیجه رسید که با توجه به شباهت زیاد شرایط فعلی کشور ما با ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم، سیستم های مدیریتی TPM در ایران می تواند به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کند، البته تنها در صورتی این امر میسر می شود که


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نگهداری بهره ور فراگیر (TPM) 217 ص

دانلود تحقیق و بررسی در مورد موسیقی 217

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق و بررسی در مورد موسیقی 217 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

موسیقی اسلامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

از آن‌جا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمی‌گرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبه‌رو بوده است.

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ تاریخچه

۱.۱ موسیقی در بغداد

۱.۲ موسیقی ایرانی

۱.۳ موسیقی اسپانیای مسلمان

۱.۴ موسیقی در نزد ترکان مسلمان

۲ منبع

[ویرایش] تاریخچه

در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب‌الدین الهیثمی و ابن ابی‌الدنیا بوده‌اند که موسیقی را یکسره لهو و لعب می‌دانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی می‌نمودند. فارابی انکار می‌کرد که موسیقی بتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن‌زیله نیز معتقد بود که موسیقی می‌تواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.

[ویرایش] موسیقی در بغداد

در بغداد، خلفای عباسی چون هارون‌الرشید و مأمون از موسیقی حمایت می‌نمودند، در زمان متوکل و منتصر هم‌چنان موسیقی در دربار خلافت رونق داشت. در این دوره بسیاری از موسیقی‌دانان برجسته چون ابن‌طاهر خزائی، قریص جراحی، جحظه برمکی جذب دستگاه خلافت شدند.

[ویرایش] موسیقی ایرانی

ایران و عربستان در موسیقی بسیاری از سازها و امور را از یک‌دیگر وام گرفته‌اند. بسیاری از موسیقیدان‌های بغداد، ایرانی‌تبار بودند، از جمله سرخسی، زکریای رازی، رودکی و راتبه نیشابوری.

[ویرایش] موسیقی اسپانیای مسلمان

در اسپانیای مسلمان، در دوران فرمان‌روایی امویان اندلس از موسیقی حمایت بسیاری به عمل آمد. مدارس بسیاری برای پرورش دختران آوازه‌خوان بنیاد نهاده شد؛ بسیاری از این دختران وارد دربار حکمرانان اموی اندلس می‌شدند؛ بزرگ‌ترین خنیاگر اندلس عباس بن نسائی بود. نظام موسیقایی در اندلس همان نظام عربی رایج در شرق بود که بر گام‌های فیثاغورث مبتنی بود.

[ویرایش] موسیقی در نزد ترکان مسلمان

ترکان سلجوقی، دوست‌داران موسیقی بودند. خنیاگر سنجر، کمال‌الزمان از نزدیکان دربار او بود. محمود غزنوی، فرخی سیستانی را در دربار خود داشت که چنگ نیکو می‌نواخت و به ستایشگری می‌پرداخت.

موسیقی دوره کلاسیک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پرش به: ناوبری, جستجو

 

این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه آن را تغییر دهید. در پایان، پس از ویکی‌سازی این الگوی پیامی را بردارید.

 

پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با موسیقی کلاسیک ادغام گردد. (بحث).

فهرست مندرجات

[مخفی شود]

۱ موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

۱.۱ نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

۱.۲ ریتم، میزان و تمپو در موسیقی کلاسیک

۱.۳ هارمونی و تنالیته

۱.۴ موتیف، تم، بسط و گسترش تمی

۱.۵ فرم‌های مرسوم دوره کلاسیک

۱.۶ ارکستر و سازها

[ویرایش] موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)

واژه کلاسیک و کلاسیسیسم، معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده‌است اما اغلب با معانی مختلف، در اصل عنوان سبک یک دوره خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر، واژه کلاسیک بر پدیده‌ای اطلاق می‌شود که می‌تواند در اکثر دوره‌های مختلف تاریخ موسیقی با کار برود و تکرار شود. مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه کلاسیک به شمار می‌آید در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره رمانتیک محسوب می‌شود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است. بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولاً مقوله آهنگسازی می‌تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی می‌توان گفت که پالسترینا (آهنگساز قرن شانزدهم) قرن‌ها به عنوان نمونه کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظر قرار داشته و آثارش مدل اصیلی برای دیگر آهنگسازان بوده‌است.

واژه کلاسیک در موارد استعمال کلی آن، هنگامی مفهوم بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونه‌هایی که از شوبرت و پالسترینا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم می‌توان بتهون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو، کوارتت زهی محسوب کرد. بدون این که هیچ قضاوتی راجع به موقعیتش در تاریخ سبک‌های موسیقی انجام گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبک‌ها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی به وجود می‌آورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد. آیا بتهون کلاسیک است یا رمانتیک او نسبت به این که چه مفهومی به کلمات داده شوند می‌تواند هر دوی آنها باشد.

تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره‌ای که با نسل کوانتس و هانس و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها شروع شد، اطلاق می‌کنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. اواخر این دوره را به طور واضح نمی‌توان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم (با جریان نئوکلاسیسم) ادامه داشت. این که چه وقت و در کجا کلمه کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست. تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر می‌شود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قدی و بند تقلید‌ها، بیان، معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمی‌های اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد - در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی - به عبارت دیگر، در دوره کلاسیک با ایده هنر به خاطر هنر برخورده می‌شد. که از آن زمان تا کنون هم چنان همراه موسیقی جریان دارد.

در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد. پروفسور شایت از باخ به خاطر تصنعی بودن و پیچیدگی آثارش که زیبایی طبیعی ملودی را مبهم می‌کند انتقاد کرد.

قرن هجدهم مصادف بود باجریان روشنی فکر، تنویر افکار، یا آزادی از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت، طغیانی بود علیه متافیزیک‌ها و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی و به نفع طبیعی و ساده بودن، علیه قدرت طلبی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی و تعلیم و تربیت همگانی. جریان تنویر افکار کاملاً بر جنبه‌های عملی و تجربیات عین تکیه داشت و آزاد منشی، برابری و تکامل از اصول اولیه آن وبد. اولین رهبران این جنبش لوک و هیوم در انگلستان و مونته سکیو و ولتر در فرانسه بودند. شکل و نمود اصلی دوره تنویر افکار و روشنگری در ابتدا نسبتاً منفی بود، اما چنین خلایی که بیشتر به وسیله منقدان مخرب به جای مانده بود، به زودی با ایده جدیدی که در آن طبیعت و غرایز طبیعی یا احساسات انسان را منبع حقیقی دانش و اعمال درست می‌پنداشت، پر شد. ژان ژاک رو سو یکی از پیشوایان اصلی این شکل جدید از جریان تنویز افکار و روشنگری بود که بعد از سال ۱۷۶۰ تأثیر عمیقی بر ادبیات و شاعران فیلسوف آلمانی به جای گذاشت. لذایذ و خوش گذرانی‌های فردی در زندگی درونی، خود یک پدیده اصلی و مشخص این جریان است. (تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی)

فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن هیجدهم نقش چندانی نداشتند، بلکه سیستم فکری خود جوابگو و در عین حال تأثیر پذیر از شرایط زندگی بود. انتقادات اجتماعی از شرایط زندگی خصوصاً قبل از انقلاب فرانسه، شدت یافت و با شروع انقلاب صنعتی پیشرفت‌ها و کشفیات علمی در زمینه‌های مختلف صورت گرفت. طبقه متوسط مورد توجه قرار گرفت و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد. دوره تنویر افکار و روشنگری در کلی یک جنبش بشر دوستانه و جهان میهنی بود که در آن ایده‌های انسان دوستی به سرعت در سرتاسر اروپا گسترش یافت. از میان بزرگانی که به این جنبش بشر دوستانه کمک کردند، می‌توان از پادشاه فردریک کبیر پروس و شاعرانی چون گوته و آهنگسازانی چون موتسارت (در اپرای فلوت سحر آمیز)، بتهون (سمفونی شماره ۱۹) یا شیلر در (سرود شادی) نام برد.

با ظهور طبقه متوسط اجتماع و توجه خاص به آن، قرن هیجدهم قدم‌هایی در راه عمومی کردن هنرها و یادگیری آنها برداشت که در نتیجه فلسفه، علم، ادبیات و هنرهای زیبا عامه مردم را مد نظر قرار دادند نه گروه اندک متخصصان و آگاهان را. داستان‌ها و نوشته‌ها به تدریج شروع به تصویر زندگی روزانه و احساسات معمولی مردم کردند که از طرف عامه مورد استقبال قرار گرفت. این عوامل باعث تغییر در زندگی طبقه متوسط اجتماع شد و آن را به عنوان قطب مهمی در سیاست گذاری، اقتصاد و فرهنگ مطرح کرد و افراد این طبقه فرصتی یافتند که در فرهنگ اجتماعی و هنر نقش مهمی داشته باشند. تغییرات اقتصادی در موسیقی نیز تأثیر گذاشت و به همین دلیل کمپانی‌های اپرائی و سالن‌های اپرای اکثر دربارهای کوچک به دلیل اقتصادی تعطیل شدند ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم آن تا حدی مورد توجه قرار گرفت. افراد جامعه در تشکل انجمن‌ها و مراکز هنری یکی از حامیان پرقدرت موسیقیدانان شدند و برای آنان کنسرت‌های عمومی که در آنها بلیط فروخته می‌شد ترتیب دادند.

این امر باعث افزایش شنودندگان و دوستداران عمومی موسیقی و همچنین رشد موسیقی‌دانان آماتور گردید، در حالی که قبلاً اشراف حامی موسیقی، موسیقیدانان را همیشه در خدمت خود داشتند و شنیدن موسیقی آنها منحصر بود به درباریان و میهمانان آنها. (سه آهنگساز، اثر رومن رولان، ترجمه حمید عنایت)

در سال ۱۷۲۵ در پاریس یک سری کنسرت‌های عمومی بر پا شد. در سال ۱۷۶۳ کنسرت‌های دیگری به وسیله هیلر به نام کنسرت گاواند هاوس در لایپزیک ترتیب داده شد که تا سال ۱۸۷۱ دوام یافت در سال ۱۷۵۱ اولین سمفونی در کنسرت اسپیریچوال اجرا شد و از آن پس سمفونی به عنوان یک فرم مشخص از موسیقی آلمان تثبیت گردید. کنسرت آماتور، گروسس کنسرت و هم چنین تعدادی از کنسرت‌های دیگر که توسط موتسارت و بتهون دروین بر پا شد از جمله برنامه‌های اجرایی این قرن بود.

چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیعی افزایش یافت و مجله‌هایی درباره موسیقی نیز به چاپ رسید، لذا! موسیقیدان‌های آماتور طبیعتاً موسیقی دلخواه و ساده خود را به راحتی خریداری کردند و می‌توانستند انتقاداتی بر موسیقی را نیز در مجلات مختلف بخوانند که این خود قدم‌های مهمی در راه عمومی کردن موسیقی بود. در لندن، پاریس و بروکسل تعداد زیادی از موسیقی سازی آلمان به چاپ رسید و مجموعه‌ای از سمفونی‌ها تحت عنوان لاملودیا جرمانیکا به چاپ رسید. در این دوره بود که اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.

همانطور که گفته شد یکی از مهم ترین خصوصیات موسیقی قرن هیجدهم جهان میهنی بودن آن و به حداقل رسیدن اختلافات ملی گرایی بود. حاکمانی که در یک کشور به دنیا آمده بودند در کشورهای دیگر حکمروایی می‌کردند، مثلاً پادشاهان آلمانی در انگلستان، سوییس و هلند و پادشاهان اسپانیایی در ناپل. ولتر که فرانسوی بود در دربار فردریک کبیر پروس اقامت گزیده بود و شاعر ایتالیایی متاستازیو در دربارهای آلمانی در ونیز. موسیقیدانان اپرای ایتالیایی در کشورهای دیگر مشغول به کار بودن. کلاً یک زبان مشترک موسیقی بر سر تا سر اروپا حکمفرما بود. در دوره کلاسیک، آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک‌های موسیقی دیگر کشورها داشتند، بنابراین سبک موسیقی آلمان ترکیبی بود از عوامل مختلف موسیقی کشورهای دیگر. چنانکه تلمان به خود می‌بالید که تقریباً قادر است که هر سبک موسیقی را بنویسد. موتسارت از مانهایم می‌گفت (هفتم فوریه ۱۷۷۸) که می‌توانند تمام انواع سبک‌های مختلف آهنگسازی را تقلید کند و به کار گیرد. به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی جهانی پیدا کرد و تمام ملل گوناگون بدون هیچ گونه تفاوتی در هر سطح از آگاهی می‌توانستند آن را بفهمند، بنابراین موسیقی زبان بشریت شد. گلوک در یکی از نامه‌هایش اظهار می‌دارد که آرزو داشت یک موسیقی قوی بنویسد که با تمام قلب‌ها در سر تا سر دنیا صحبت کند و مورد قبول همه مردم باشد و نیز اختلافات مسخره موسیقی‌های مختلف ملل را بزداید. اظهار مشهور هایدن نیز در این رابطه چنین است زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل هم است. این چنین جهانی شدن زبان موسیقی امکانی را به وجود آورد که علی رغم تمام پیشرفت‌های تکنیکی موسیقی که با سامارتینی، پلاتی، واگن زایل و اشتامیتس شروع شد و در بتهون به حد کمال خود رسید. همواره به سادگی و قابل فهم بودن گرایش داشته باشد. (تفسیر موسیقی از کلاسیک تا دوره معاصر، تالیف سعدی حسنی)

به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک را هنر لذت بخشیدن به وسیله تسلسل و ترکیبات صداهای مطبوع و موافق با ساختمانی گویا و معقول فارغ از پیچیدگی‌ها و تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات فراوان تعریف کرده‌اند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات و پیچیدگی‌های کنترپوانتیک که برای عموم شنوندگان قابل درک نیست، باشد. ژان ژاک روسو موسیقی اوایل کلاسیک را چنین تعریف می‌کند. خواندن دو ملودی هم‌زمان شبیه به شنیدن دو سخنرانی مختلف در یک زمان استبه منظور با قدرت شدن آن.

همانظور که ذکر شد، مهم ترین ویژگی اوایل دوره کلاسیک، ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم‌های موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر می‌شود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئله‌ای بود که موسیقیدانان به آن می‌پرداختند. در اوایل قدن نوزدهم بود که تئوری هارمونی به عنوان اصولی ترین عامل موسیقیایی مورد مطالعه آهنگسازان قرار گرفت. برای اولین بار در تاریخ موسیقی دیگر ملاک زیبایی یک قطعه، همسازی اصواب پلی فونیکی (همانند دوره باروک) نبود، بلکه حاکمیت نامحدود و آزاد ملودی که اغلب دارای اکمپانیمان ساده‌ای بود، زیبایی یک اثر موسیقی را تعین می‌کرد. در این دوره آنقدر اهمیت ملودی زیاد بود که حتی در مواردی آکمپانیمان نیز الزامی نبود. در این رابطه‌است که هایدن در اواخر عمرش می‌گوید اگر شما می‌خواهید بدانید که آیا یک ملودی واقعاً زیباست یا نه، باید آن را بدون آکمپانیمان بشنوید. (تاریخ موسیقی، اثر لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)

[ویرایش] نشانه‌های سبک موسیقی کلاسیک

به طور کلی، سبک مسیقی کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱. سبک موسیقی اوایل کلاسیک که تا سال‌های ۱۷۷۰ را در بر می‌گیرد و شامل دو سبک روکوکو و اکسپرسیو است. سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نزخ گرفت و واژه فرانسوی سبک گالانت اغلب به عنوان مترادف آن به جایش به کار برده می‌شد. بانی سبک اکسپرسیو که بعداً رواج یافت، آهنگسازان آلمانی بودند و معادل آن در زبان آلمانی (سبک حساس و وقار) است. این دو سبک حاصل و نتیجه اهمیت بخشیدن به دو صدای طرفین در موسیقی باروک است. اما در قرن هیجدهم، خط باس اهمیت، رهبری و استقلال کنترپوانتیک خود را از دست داد و صرفاً حمایت کننده ملودی شد در حالی که صداهای میانی فقط پرکننده هارمونی بودند. سبک روکوکو یا گالانت در مجامع باوقار اشرافی ظهور کرد و سبکی بسیار ظریف، دقیق، چابک، شوخ، آسان، پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شیوه زینت و آذین بیش از حد دوره باروک است ولی بدون بزرگی و عظمت. از سوی دیگر سبک اکسپرسیو (به معنی رسا و پرمعنی) در ارتباط بیشتری با طبقه متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژاواها بود. این سبک برخلاف روکوکو نه تنها پرطمطراق و پرزینت نبود، بلکه گاهی به طور عمد و اغراق آمیزی ساده بود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و بررسی در مورد موسیقی 217