تحلیل نوآوری بنیادی و تدریجی بر اساس عملکرد نوآورانه با رویکرد شبکه عصبی با مطالعه موردی در شرکت فولاد مبارکه اصفهان
134 صفحه
چکیده:
از جمله مسائلی که در حال حاضر، به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در ایجاد مزیت رقابتی در بسیاری از سازمانها مورد توجه قرار گرفته، نوآوری میباشد. ارتقاء این عامل، موجب میگردد تا سازمانها به مزایایی از جمله، حرکت به سمت نوآوری بیشتر دست یابند. در واقع در بازار رقابتی امروز، نوآوری نقش کلیدی در تحقق نیازهای مشتریان و همچنین ایجاد محصولات جدید دارد، درنتیجه سازمانها نیازمند یافتن میزان این نوآوری و راههای دست یابی به نوآوری بنیادی بیشتر هستند؛ تا از این طریق از نوآوری های تدریجی به نوآوری بنیادی دست یابند تا بتوانند سریعتر به عملکردی نوآورانهتر دست یابند.
با توجه به اهمیت نوآوری، در این پژوهش تلاش بر آن بوده تا با ارائه فرآیندی عوامل مؤثر بر نوآوری به صورت جامع شناسایی شوند. و پس از تعیین جایگاه واحد های سازمانی از نظر این نوآوری ها راه کارهایی جهت گذار از نوآوری تدریجی به بنیادی ارائه شود. بدین منظور از روش های کانو فازی جهت دسته بندی عوامل مؤثر بر نوآوری در پنج دسته بایدی، تک بعدی، جذاب، بی تفاوتی و معکوس برای دست یابی به نوآوری تدریجی و تعیین وزن هر یک از این عوامل استفاده شده است. در ادامه نیز روش شبکه های عصبی پرسپترون به منظور محاسبه میزان تدریجی و بنیادی بودن نوآوری هر یک از واحدهای سازمانی و ارائه مدلی برای تشخیص اینکه اگر واحد سازمانی جدیدی ایجاد شود چه میزان از هر عامل لازم است تا واحد مذکور از نوآوری تدریجی به سمت نوآوری بنیادی حرکت نماید، به کار گرفته شده است. این پژوهش، در سازمان فولاد مبارکه اصفهان انجام شده است که در زمینه نوآوری فعال می باشد. در این سازمان 40 نفر از متخصصان که در واحدهای کاری مختلف سازمان در حال فعالیت می باشند، به صورت غیر تصادفی هدفدار انتخاب گردیده و به ابزار پژوهش پاسخ دادهاند. ابزار پژوهش، شامل دو پرسشنامه محقق ساخته بوده است. اولی شامل 120 سوال به فرم کانو که 60 سوال به شکل مثبت برای نوآوری تدریجی و بنیادی و 60 سوال به فرم منفی برای همین نوآوریها را شامل می شد. و پرسشنامه دوم ابزاری با 10 سوال کمی و 30 سوال کیفی برای سنجش عملکرد واحدهای مختلف سازمانی بوده است.
با حل مدل به روش کانو فازی ضریب اهمیت عوامل مؤثر بر نوآوری تدریجی و بنیادی به دست آمد که مشخص شد عواملی چون سبک رهبری، مدیریت دانش، مدیریت کیفیت از اهمیت بالایی جهت ارتقاء نوآوری در سازمان برخوردارند. و سپس با حل مدل توسط شبکه عصبی پرسپترون، جایگاه هر واحد کاری سازمان فولاد مبارکه اصفهان از نظر نوآوری مشخص گردید. در نتیجه واحدهایی مثل معاونت تکنولوژی، نورد سرد و تعمیرات و نگهداریکه در نوآوری تدریجی، بنیادی و یا هر دو آنها موفق عمل کرده بودند به عنوان الگویی برای دیگر واحدها معرفی شده اند. همچنین راهکارهایی جهت بهبود وضعیت دیگر واحدها برای دست یابی به نوآوری بنیادی بالاتر و یا حرکت از نوآوری تدریجی به بنیادی ارائه گردیده است.
کلمات کلیدی: نوآوری، نوآوری بنیادی، نوآوری تدریجی، عملکرد نوآورانه، شبکه های عصبی
تحلیل نوآوری بنیادی و تدریجی بر اساس عملکرد نوآورانه با رویکرد شبکه عصبی با مطالعه موردی در شرکت فولاد مبارکه اصفهان