لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تنبیه بدنی و کودک
وقتی سخن از «تنبیه» به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن میرسد معنای «انضباط» است. در نتیجه بعضی از افراد تنبیه را با انضباط و اطاعت کورکورانه مترادف میدانند. یعنی معتقدند که انضباط در سایه ی اطاعت کورکورانه بهدست میآید و منضبط کسی است که بدون اظهارنظر، دستور مافوق خود را اجرا نماید.
متأسفانه بسیاری از والدین و مربیان نیز همین فرضها را پذیرفتهاند و معتقدند اگر کودک از آنها اطاعت محض کند، کودکی منظم و سر به راه بوده و در غیر این صورت باید تنبیه گردد. به عقیده ی آنان ترس از تنبیه، کودک را به اجرای وظایف معین وا میدارد و مانع از انجام کارهای خلاف مقررات میگردد.
درست است که تنبیه اثر فوری دارد و کودک را از ادامه ی تخلف باز میدارد ولی او را نسبت به زشتی کار، آگاه نمیسازد. بنابراین اصلاً اثر تربیتی ندارد گذشته از این که اثرات منفی زیادی نیز بر روح و روان کودک باقی میگذارد. اصول تربیت اقتضا میکند که آدمی عمل خلاف را نه از ترس تنبیه، بلکه به صرف خلاف بودن آن مرتکب نشود و تنها برای این که وجدانش از ارتکاب به گناه مبرا باشد، از انجام آن سر باز زند پس تنبیه، در درازمدت عملاً رفتار تنبیه شده را از خزانه ی رفتار حذف نمیکند و توفیق موقتی آن به بهای گزاف کاهش کارآمدی کلی فرد و خوشوقتی او تمام میشود.
«تنبیه» در درازمدت بیتأثیر است. چنین به نظر میرسد که تنبیه صرفاً رفتار ناشایست را پس میزند و زمانی که دیگر تهدید تنبیه وجود نداشته باشد، نرخ پاسخ، به میزان اولیه باز میگردد. بنابراین، گرچه تنبیه اغلب خیلی موثر به نظر میرسد، اما در واقع اثری ناپایدار برجای میگذارد. دلایل روانشناسان برای نامناسب بودن تنبیه از قرار زیر میباشد:
آثار جسمی- روحی:
تنبیه آثار جانبی و هیجانی نامطلوب بر جسم باقی میگذارد. کودک تنبیه شده میترسد و حتی گاهی این ترس خود را به محرکهای مختلفی که هنگام تنبیه شدن حضور دارند نیز تعمیم میدهد.
بیاثر بودن آن:
تنبیه به کودک نشان میدهد که چه کار نکند، نه این که چه کار بکند. در قیاس با تقویت و تشویق، تنبیه عملاً هیچگونه اطلاعاتی در اختیار ارگانیسم قرار نمیدهد.
اثر معکوس تربیتی:
تنبیه علاوه بر اینکه اثر مثبت تربیتی ندارد، صدمه زدن به دیگران را توجیه میکند. وقتی که کودکان تنبیه میشوند، تنها چیزی که میآموزند، این است که در بعضی موقعیتها صدمه زدن به دیگران جایز است.
ایجاد پرخاشگری:
تنبیه، شخص تنبیه شده را نسبت به عامل تنبیه کننده و دیگران پرخاشگر میکند خود این رفتار نیز موجب بروز مشکلات دیگری میگردد چنانکه مشاهده میشود افرادی که از سوی مراجع کنترل کننده در جامعه که تنبیه را به عنوان وسیله ی اصلی کنترل به کار میبرند، افراد بسیار پرخاشگری هستند و مادام که تنبیه یا تهدید تنبیه برای کنترل رفتار آنان به کار میرود، همچنان پرخاشگر باقی خواهند ماند.
عدم اصلاح پاسخ فرد به عوامل بیرونی:
تنبیه، اغلب یک پاسخ نامطلوب را جانشین پاسخ نامطلوب دیگر میسازد و به صورت غیرمستقیم به فرد عمل نامطلوب دیگری میآموزد مثلاً کودکی که به دلیل ریخت وپاش کردن اسباببازیهایش تنبیه میشود، کودکی بهانه گیر و گریه کن بار میآید.
افراد بهطور غریزی به کسی که رفتارشان آنها را میآزارد، حمله میکنند، شاید نه به صورت فیزیکی، بلکه با انتقاد، عدم تأیید، سرزنش یا تمسخر بنابراین تنبیه تنها به صورت جسمی و فیزیکی نیست بلکه به صورت زبانی و روحی هم ممکن است نمایان گردد.
وقتی که والدین فرزند خود را به دلیل این که به کودکی کوچکتر کمک کرده، تشویق میکنند، یا به دلیل اینکه نمره ی 20 گرفته به او مقداری پول میدهند، در واقع تقویتکننده ی مثبت را به کار بردهاند، تقویتکنندهها ممکن است شامل موارد اجتماعی (مانند: تشویق، محبت و ...) یا غیراجتماعی (مانند: چیزهای ملموس، امتیازات خاص و...) باشند.
البته قابل ذکر است که معمولاً والدین به طور غیرعمدی رفتار کودک خود را تقویت میکنند. هر گاه والدین تسلیم گریهها یا خواستههای غیرمنطقی کودک شوند، نه تنها رفتار خلاف کودک را از بین نبردهاند بلکه همان رفتاری که قصد از میان بردنش را داشتند، تقویت کردهاند. بنابراین ما میتوانیم به جای تنبیه از تقویتکنندههای مثبت و منفی استفاده کنیم و کودکمان را به رفتار درست وا دار نماییم، هر چند این روش در آغاز وقتگیر به نظر میرسد، ولی زمانی که چندین بار در مقابل رفتار ناخوشایند کودک مقاومت شود، آنان یاد خواهند گرفت رفتارهایی را که والدین یا مربی به آن بیتوجه هستند، سریع ترک کنند.
تقلید از روش تنبیهی والدین:
کودکانی که به هر نحوی مورد تنبیه بدنی یا کلامی والدین قرار میگیرند در آینده ی بسیار نزدیک امکان دارد همان روشها را برای تربیت کودکان خود به کار ببرند بدین ترتیب بدرفتاری با کودکان از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد.
پرهیز و دوری کودک از تنبیه کنندهاش:
این امر نیز یک اصل در روانشناسی است. انسان از کسی که او را مورد اعتراض یا آزار قرار میدهد همواره روگردان خواهد بود و در صورت ادامه ، تنفر و گریز بوجود میآید عواقبی مانند فرار از خانه یا مدرسه هم میتواند از نتایج این امر باشد.
تخریب شخصیت کودک: همانگونه که تنبیه بدنی عواقب جسمی در پی دارد تنبیههای کلامی و روحی باعث از هم پاشیدن شخصیت کودک شده رفتارهای پرخاشگرانه، عدم تشخیص صحیح از غیرصحیح، پناه بردن به دروغ و... را منجر میگردد.
امام علی(ع) نیز تنبیه غیربدنی را در مواقعی لازم دانستهاند و در جواب مردی که از فرزند خود به حضرت شکایت میکرد، فرمودند: فرزندت را نزن و برای ادب کردنش از او قهر کن، ولی مواظب باش قهرت طول نکشد و هر چه زودتر با او آشتی کن.
در روش تربیتی اسلام محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش همیشه مطلوب است و تندی و عتاب و خطاب و غضب نسبت به کودک نه تنها مطلوب نیست بلکه نهی هم شده است. شاهد این مدعا این است که در سیره معصومین(ع) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود را و یا کودکان دیگری را تنبیه کرده باشند. بطور کلی میتوان نتیجه گرفت که هنگام تربیت کودکان هر گونه تشویق مثبت و منفی را باید کنار بگذارید البته باید توجه داشت که به رفتارهای خوب کودک باید بها داد و آنها را تشویق نمود در صورتی که والدین و مربیان به صورت ناخودآگاه فقط در برابر رفتارهای
تنبیه بدنی و کودک