لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
گذرى بر پیشینه تـهاجم فرهنگىقسمت چهارم
سید محسن سعیدزاده
گفتیم که نگاهى بس کوتاه بر پیشینه تهاجم فرهنگى خواهیم داشت. در سه قسمت گذشته اجمالى از تلاش مزورانه دشمن در جهت مبارزه با ارزشهاى دینى را بازگو نمودیم. در ادامه, این تلاش شوم در هجوم به دانش و هنر را نگاهى خواهیم انداخت. علاقمندیم مجددا یادآور شویم که اینها تنها اشاراتى بس مختصر به حرفهاى بسیارى است که در بررسى پیشینه تهاجم فرهنگى باید گفت و پر واضح است, هدف بیان سو استفاده اى است که دشمن از اهرمهایى چون قانون, مدرسه, نظم و آزادى نموده واهداف استعمارى خویش را بر امثال این امور استوار ساخته است و به عنوان ابزارى در جهت دستیابى مطامع خویش بکار گرفته است.
2ـ تهاجم به دانش اندیشه
الف ـ ایجاد مدارس جدید, عامل دیگرى براى هجوم
((با تاسیس مدارس و اقدامات نوع پرورى و بخصوص نثار کردن جهانى کمکهاى درمانى, رفته رفته و به نحو اطمینانآمیزى در قلب توده خامى که به رکود فکرى محکوم است, مى توان تاثیر نمود.))
((تمدن در میان ایشان[ ایرانیان] فقط از طریق تعلیم در مدرسه تعمیم خواهد یافت. رعایت قانون و احترام نسبت به قراردادها و عهود و ایمان به درستى تاسیساتى که این مقاصد را تامین مى کند, میسر خواهد گردید.))
آقاى کرزن وزیر خارجه انگلیس و کارشناس ایران, راه نفوذ غربیها را در چند جمله بالا بدقت و حساب شده, مطرح کرده است:
((براى غارت هستى ایرانیان, راهى جز تعلیم و آموزش آنان به شیوه اى که خود پیشنهاد مى کنند, وجود نداشته است, تا به ایرانیان بیاموزند قانون را باید رعایت کرد, پایبند قراردادها و عهدنامه هاى استعمارى بود, به کارهایى که غربیها مى کنند ایمان داشت و...))
آیا در ایران, مدرسه وجود نداشت که غربیها دلسوزانه درصدد آموزش ایرانیان بر آمدند؟! خواننده جستجوگر پاسخ این سوال را از لابه لاى سخنان آنان بخوبى در خواهد یافت و خود نیز مى داند که مدرسه و تعلیم دانش از قرنها پیش در ایران رایج بوده است. آن زمانى که انگلیس, فرانسه, آمریکا و... در وحشیگرى مطلق به سر مى بردند, تمدن درخشان ایرانى, دنیا را روشن کرده بود.
مسلمانان ایرانى در تمام زمینه هاى علمى, پیشرفتهاى شگفت انگیزى داشته اند و هنوز هم مراکز علمى غربیها خود را از کتابها و رساله هاى دانشمندان ایرانى, بى نیاز نمى بینند.
چه کسى است که نداند اسلام تشویق کننده و ترویج دهنده دانش است؟ مسلمانان, بخصوص ایرانیان براى دانش, اهمیت فراوانى قائل بوده اند. چه کسى است که نداند در آن روزگارى که کرزن و ساموئل گرین و دیگر سردمداران استعمار به فکر ساختن مدرسه و تعلیم ایرانیان بودند, ایران داراى مراکز علمى بسیار گسترده اى بوده و حتى روستاهاى چند خانوارى دور افتاده را نیز شامل مى شده است و تمامى علوم انسانى, علوم دینى, پزشکى, نجوم, فلسفه, ریاضیات, مهندسى و... در حوزه هاى علمیه و در سطح پایین ترى در مکتب خانه ها تدریس مى شده است؟
کرزن در این باره چنین مى نویسد:
((در هر شهر و قصبه ایران, نوعى مدرسه و مکتب وجود دارد; در دهات, ملا و در مسجد, مکتبى وجود دارد که اطفال, الفباى فارسى و مختصرى هم حساب و قرآن یاد مى گیرند... تعلیمات ابتدایى در ایران بسیار کم خرج است و هر کودک ماهانه یک تا سه قران به مکتب مى دهد... در ایران تعلیمات بالاتر یا دبیرستانى با مفهومى که ما در انگلستان داریم, وجود ندارد. تنها نوع تعلیمات متوسطه که براى عموم و آن هم فقط عده محدودى از ایشان وجود دارد, به نام مدرسه یا کالج مذهبى است که اغلب داوطلبان علاقه مند به سه رشته علوم, فقه و پزشکى به آن مى پردازند... در هر شهر نسبتا معتبر یک یا چند تا از این قبیل مراکز درسى هست که بعضى از آنها به وسیله موقوفات, وسائل زندگانى چند برابر عده اى را که جا مى دهند, فراهم دارند.))
بنابراین, مفهوم سخن رهبران استعمارى وتعلیم ایرانیان, روشن خواهد شد. بخصوص اگر به سخنان و نوشته هاى آنان در باره حوزه هاى علمیه, رجوع کنیم:
((به عقیده من در ایران نیز بعید نیست که در صورت آشوب همگانى, دسته منحط ارتجاعى وابسته به طبقه روحانى, اظهار وجود کنند و مآلا جان و مال اروپاییان چندى در خطر بیفتد... ملاها(1) علنا علیه اروپاییان تبلیغات مى کنند و در کوچه و خیابان به آنها ناسزا مى گویند.))
گذرى بر پیشینه تـهاجم فرهنگى