عن عبدالله بن عمر: «مَرَّ رَسُولُالله صلیالله علیه واله بِسَعد وَ هُوَ یَتوضّأُ، فقال: لاتَسرف یا سَعدُ!
قال: اَفی الوُضُوء سَرَف؟ قال: نِعم وَان کُنتَ عَلی نَهرِ جار»
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده:
آیا در وضو اسراف هست؟
فرمود: بلی، در وضو اسراف هست اگر چه بر سر نهر جاری باشی.
رفتار مصرف کننده و اسراف:
فروض نظریه رفتار مصرف کننده در اقتصاد خرد:
اگر مصرف کننده مطلوبیت بیشتری از مصرف A بدست آورد تا B میگوئیم A مرجح است به B.
برای تمام گزینههای ممکن B و A مصرف کننده:
بین A و B یا A را بر B یا B را بر A ترجیح میدهد
یا بین A و B بیتفاوت است.
فقط یکی از این ترجیحات صحیح است
اگر A را بر B و B را بر C ترجیح دهد او A را بر C ترجیح خواهد داد. Transitive
فرض مرتبی بودن مطلوبیت Ordinal
تابع مطلوبیت از قبیل اکیداً شبه مقعرStrictly quasi concave
فروض حاشیهای دیگر از لحاظ کیفیت، زمان و مقدار کالا (غیرعدد صحیح بودن
اشباع ناپذیری Non-Satiation
این فروض رفتار عقلانی مصرف کننده را تشکیل میدهد و در اقتصاد اخلاق نیز مورد قبول است:
کل ما حکم به العقل حکم به الشرع.
در اقتصاد اخلاق و در مبحث اسراف: فرض اشباع ناپذیری را وارد نمیکنیم.
تعادل کار – درآمد- مصرف
در نظریه رفتار مصرف کننده:
مصرف کننده تابع مطلوبیت خود را (f) با توجه به قید بودجه حداکثر مینماید:
(Max: f(q1,q2
S. to: y = p1q1 + p2q2
رفتار مصرف کننده برای تنظیم زمان کار و استراحت:
تابع مطلوبیت (U) به شکل تابعی از فراغت (L) و درآمد (y)، کل زمان موجود برای فرد (T) و زمان کار (W ) و نرخ دستمزد (r):
(Max: U=g(T-W, rW
اشباع پذیری-فراغت:
نگرش اقتصاد نئوکلاسیک به رفاه حداکثر نمودن مصرف است؛
از لحاظ نظری افراد مصرف خود را با ملاحظات فراغت و کار را حداکثر میکنند.
ولی در عمل مطلوبیت ناشی از مصرف بر مطلوبیت ناشی از فراغت میچربد. توجه انسان به مادیات ملموس که کالاها هستند بیش از مطلوبهای معنوی اوست که ملموس نیستند. زیرا حسهای خمسه در کالبد انسانی ماده
را بهتر از معنا ادراک میکند.
این پدیده در عمل انسان را تبدیل به ماشینی مینماید که تمام همّ و غمّ وی مصروف تولید مادی میگردد. در صورتی که انسان باید به تولید محصولات معنوی لازم برای خود هم بپردازد که معمولاً آن در زمان فراغت
حاصل میشود.
یعنی زمانی برای تفکر و اندیشه و محاسبه و مراقبه و تزکیه و تربیت و اصلاح امور روحی و معنوی و اخلاقی خود نیز لازم دارد تا در این ارتباط به هدف خلقت خود نیز پی برد و قدمی در اعتلای روحی خود بردارد.
نگرش حداکثر کردن رفاه با حداکثر کردن مصرف به معنای مصرف بی حد است. در صورتی که انسان نمیتواند مصرف کننده کالا بدون حد و مرز باشد.
زیرا برخلاف نظریات نئوکلاسیکها مصرف کننده اشباع پذیر است یعنی بیش از اندازهای حدوداً مشخص از کالاها و خدمات نمیتواند استفاده کند. به عبارت دیگر گنجایش مصرف ندارد.
این مسئله اگر در تمام کالاها صادق نباشد لااقل در مورد دستهای از کالاها و خدمات صادق است.
مصرف و مسرف:
اسراف منابع نوعی اتلاف منابع نیز هست
اسم مکان یا زمان برای اسراف، «مَسْرَف» یا «مَسْرِف» میشود که به معنی محل یا زمان اسراف معنی میدهد و اگر مکان یا زمان را مجازی بگیریم «مسرف» به معنی «مورد اسراف» خواهد بود.
مفهوم اسراف به معنی تباه کردن منابع موردنظر ماست.
بخشی از منابع کالایی دچار افساد با تباهی یا دورریزی یا زبالگی، شود. ناشی از :
«حرص خرید»
«مصرف تقلیدی»
«مصرف خودنمائی»
«مصرف تشویقی»
«مصرف عادتی»
یا بطورکلیتر «مصرف گرایی»
اینها در معنی «مسرف» با «سین» میگنجد نه «مصرف» با «صاد» زیرا منابع احصاء شده مورد «أکل» واقع نمیشود.
مصرف از لحاظ نظریات اقتصاد خرد به معنی خرید کالا یا تقاضای واقع شده تعریف میگردد
در صورتی که أُکل به معنی صرف کردن کالا یا به واژگان عامه «خوردن» تلقی میشود این خوردن لزوماً به معنی بلعیدن با حلق نیست بلکه «بکارگیری کالا» معنی میدهد.
برای اینکه مفهوم منطوق جدا از تداعیات اذهان باشد استعمال کلمات نامأنوس یا جدید (حتی لاتین) بهتر مقصود را میرساند.