سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی تاثیر صورتبندی قدرت سیاسی بر توسعه سیاسی و اقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله بررسی تاثیر صورتبندی قدرت سیاسی بر توسعه سیاسی و اقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بررسی تاثیر صورتبندی قدرت سیاسی بر توسعه سیاسی و اقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357


دانلود مقاله بررسی تاثیر صورتبندی قدرت سیاسی بر توسعه سیاسی و اقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357

بررسی تاثیر صورت بندی قدرت سیاسی بر توسعه سیاسی و اقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:90

فهرست مطالب :

فصل اول :

مفاهیم و کلیاتی پیرامون توسعه

فصل دوم :

کلیاتی راجع به محمد رضا پهلوی و دیدگاههای او در مورد توسعه ایران

فصل سوم :

آراء برخی صاحب نظران در مورد ماهیت دولت ایران

فصل چهارم :

دو تئوری پیرو عدم توفیق در راه نیل به توسعه در ایران

فصل پنجم :

مباحث مربوط به سالهای 20 تا 32 و کلیاتی پیرامون کودتا

فصل ششم :

سالهای پس از کودتا تا اصلاحات

ساختار طبقاتی ایران

سیاست تسلیحاتی ایران

فصل هفتم :

برنامه های عمرانی توسعه اقتصادی ایران

فصل هشتم :

آمار و اطلاعاتی پیرامون توسعه ایران

دستیابی به تمدن بزرگ شاه

آغاز بحران در برنامه ریاضت آموزگار

فصل نهم :

ضعفها و موانع توسعه اقتصادی ایران

نارسایی های استراتژی نوسازی شاه

مشارکت سیا سی

برنامه آزاد سازی سیا سی تحت اجبار سیاست آمریکا و کارتر

فصل دهم :

برگهایی مختصر از حوادث دوران 20 تا 57

چکیده :

متغیر مستقل

صورتبندی قدرت سیاسی

متغیر وابسته

توسعه سیاسی و اقتصادی ایران

سؤال اصلی :

آیا صورتبندی قدرت سیاسی بر فرآیند توسعه سیاسی واقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357 تاثیر گذار بوده است ؟

فرضیه اصلی :

با توجه به اینکه ما صورتبندی قدرت سیاسی را طی این دوران با ماهیتی رانتیردر نظر می گیریم ، لذا بر توسعه چه سیاسی و چه اقتصادی تاثیرات بسزایی داشته است و هرچه از سال 1320 به جلو می رویم و به دهه 1350 می رسیم به لحاظ اقتصادی شاهد رشد اقتصادی و البته بسته شدن فضای سیاسی هستیم که این دو در کنار هم ضمن ناموزون بودن، انتظارات را هم برآورده نساخته و باعث فروپاشی ساختار سیاسی و نظم موجود می گردد

فصل اول :

با توجه به اینکه ما می خواهیم توسعه را طی این سالها مورد بررسی قرار دهیم ، لذا لازم است مقدمه ای راجع به مفاهیم و کلیات توسعه ارائه دهیم .

در ابتدا تعاریفی از توسعه Development

1 . بهبود ، رشد و گسترش همه شرایط و جنبه های مادی و معنوی زندگی اجتماعی .

2 . گسترش ظرفیت نظام اجتماعی برای برآوردن احتیاجات محسوس یک جامعه (امنیت ملی ، آزادی فردی ، مشارکت سیاسی ، برابری اجتماعی ، رشد اقتصادی ، صلح و موا زنه محیط زیست ) ، مجموعه ای از این احتیاجات است .

3 . فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی افراد جامعه .

با توجه به تعاریف و ویژگیهایی که ذکر شد می توان تعریفی کلی و جامع تر از توسعه مطرح ساخت .

توسعه عبارت است از رشد هماهنگ و متوازن میان بخشهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به گو نه ای که استفاده مطلوب از منابع و امکانات جهت بهبود کیفی و کمی زندگی مردم را فراهم آورد .

حال که به مفهومی از توسعه دریافتیم لازم است با کلیاتی پیرامون توسه آشنا شویم .

توسعه بر خلاف نوسازی که دارای حد و غایتی نیست ، اهداف مشخصی را در مدتی معین دنبال می کند و اهداف کیفی را در نظر می گیرد . توسعه در ابتدا در علوم اقتصادی مطرح شد اما به مرور در جامعه شناسی و علوم سیاسی هم مورد توجه قرار گرفت ، چنانکه امروزه همگان به این نتیجه رسیده اند که توسعه چیزی بیش از نوسازی و رشد اقتصادیست و گذشته از بهبود سطح مادی زندگی ، عدالت اجتماعی ، آزادیهای سیاسی و بزرگداشت ارزشها و سنتهای بومی را هم در بر می گیرد .

باید نخستین پژوهشگر برجسته ای که مفهوم توسعه را عمیقاً تحلیل کرد لوسین پای دانست . وی نخستین گام را در توسعه سیاسی تکامل نظام دولت ملی می د اند .

از دیدگاه او توسعه سیاسی دارای 3 ویژگی است :

1 . برابری : مشارکت توده ای ، که در آ ن مردم تبدیل به شهروندان فعال می شوند.

(دستیابی به مقامات سیاسی با توجه به دستاوردها ، لیاقتها و صلاحیتهاست نه به شکل روال انتصابی در نظامهای اجتماعی سنتی ) .

2 . ظرفیت : توانایی نظام سیاسی در برون داده ها و تأثیر آ ن بر جامعه و اقتصاد .

(منظور همان شرایط تأثیر گذار بر اجرای وظایف حکومتی ، تخصصی کردن حکومت ، عقلانی کرن مدیریت ، و ستمگری دنیایی در جامعه است . )

3 . تغییر تدریجی : تقسیم کار متعادل در جامعه ، بطور عمده تغییر تدریجی به ساختار های غیر ا قتداری مرتبط است . جابجایی نخبگان از ویژگیهای تغییر تدریجی است .

در تقسیم بندی توسعه ابتدا به تعریف توسعه سیاسی می پردازیم :

توسعه سیاسی را مطالعه رژیم های جدید ، نقش گسترش یافته حکومتها ، بالا بردن مشارکت سیاسی و توانایی رژیمها برای حفظ نظم در شرایط تحولات پر شتاب ، همچنین رقابت بین دسته های سیاسی ، طبقات و گروههای قومی بر سر قدرت و نیز رقابت در منزلت اجتماعی و ثروت تعریف می کنند .

نمود توسعه سیاسی در سه سطح قابل تشخیص است :

1 . جمعیت ، 2 . انجام منظم کارهای حکومتی و عمومی ، 3 . سازمان جامعه مدنی ،

برخی معتقدند پیش شرط توسعه اقتصادی ،نوسازی سیاسی ، کارکرد دولت ملی ، توسعه اداری و حقوقی ، مشارکت ودموکراسی است .

لازم به ذکر است توسعه سیاسی دو جنبه دارد ، همچنان که به رشد نهادهای سیاسی و اجتماعی نظر دارد به سیر قهقرایی آ ن نیز می پردازد . از یکسو روند اجتماعی بوجود آمده ، تقویت و تثبیت می گردد و از سوی دیگر بی ثباتی ساختارها افزونتر می شود . اگر نظام سیاسی به دموکراتیزه کردن شتاب بخشد در راستای تحقق توسعه سیاسی پیش رفته وجنبه مثبت دارد . اما اگر نتواند نهادهای دموکراتیک را مشخص کند در یک سیر قهقرایی فرو خواهد رفت .

اساساً از پایان جنگ دوم جهانی به بعد مفهوم توسعه برای کشورهای مختلف آفریقایی ، آسیایی و آمریکای لاتین و ممالک دریای حوزه کارائیب و جنوب اقیانوس آرام اهمیت فراوان یافته و همواره مترادف با تغییرات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ارزیابی شده است .

در ابتدا پیدایش مفهوم توسعه و تمرکز آن بر رشد اقتصادی و دفاع از ضرور ت اهمیت بیشتر بر ا قتصاد قرار داشت اما در چهار دهه نخست قرن بیست حوزه شمول این مفهوم گستردگی زیادی یافته و مسا ئل سیاسی و اجتماعی بویژه اهداف رفاهی را در بر می گرفت .

فرآیند توسعه در تمامی جوامع توسعه یافته نخست در بخش اقتصادی و با رشد اقتصادی آغاز گردید . چنین رشدی با افزایش مداوم تولید سرانه و طبیعتاً با فزونی مستمر درآمد سرانه توأم بود و این جوامع توانستند با افزایش متوالی تولید از مرحله رشد گسترده به مرحله رشد متراکم برسند . به موازات ایجاد توسعه اقتصادی برداشتهای افراد جامعه نیز از نحوه زندگی تغییر می کند . همچنین برای استحکام و تداوم توسعه اقتصادی لازم است که در گرایشها و عقاید عمومی نیز دگرگونیهایی حاصل آید که چنین امری تغییر در مؤسسات و نهادهای اجتماعی را برای همسو نمودن آ نها با پیشرفتهای اقتصادی در پی ، و بدین صورت توسعه اجتماعی هم تحقق می یابد . اما پویش توسعه در اینجا متوقف نمی گردد بلکه جهت مستحکم تر شدن و ادامه بقای توسعه اقتصادی و اجتماعی ،تسری آن به بخش سیاسی هر جامعه لازم می باشد . در این بخش استکه برداشتهای عمومی نسبت به قدرت سیاسی و نحوه اعمال و تقسیم آ ن و همینطور چگونگی رابطه میان گروههای صاحب قدرت سیاسی با توده های فاقد قدرت و نحوه مشروعیت یافتن نظام سیاسی و میزان آن دگرگون شده و با زمینه های اجتماعی و اقتصادی همخوانی یافته و بدین ترتیب جامعه ای توسعه یافته را به منصه ظهور می رساند .

با توجه به اهمیت توسعه اقتصادی جا دارد تعریفی ساده اما کلی از مفهوم توسعه اقتصادی ارائه دهیم .

توسعه اقتصادی روندیست که طی آن تولید یا درآمد ملی واقعی یک کشور در یک دوره دراز مدت از طریق افزایش بازدهی سرانه افزایش پیدا کند و باعث بالارفتن سطح رفاه مردم گردد .

منظور از تولید ملی واقعی : مجموع ارزش کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد کشور که بر اساس قیمتهای ثابت ارزیابی شده اند . توسعه اقتصادی غالباً با روند صنعتی شدن و شهرنشینی همراه است که از شاخصها و معیارهای توسعه اقتصادی محسوب می شود . توسعه اقتصادی نه تنها به معنی افزایش تولید و درآمد ملی در درازمدت است ، بلکه شامل تغییراتی از قبیل تغییر در ساختار تولیدات ، تغییر در تکنولوژی تولید و تغییر در طرز فکر اجتماعی و فرهنگی جامعه هم می شود .

حال باید دید شاخصهای مثبت و منفی توسعه چیست ؟

الف ) شاخصهای مثبت توسعه :

1 . یکپارچگی سرزمینی ، 2- یکپارچگی ملی (شکل گیری ملت ) ، 3- انتخابات آزاد ، 4- مشارکت بیشتر مردم در روند های سیاسی ، 5- مشارکت مردم در هیئتهای تصمیم گیری ، 6- ثبات دموکراتیک ، 7- آزادی و رشد مطبوعات ، 8- تمرکز زدایی سیاسی و اداری ، 9- گسترش امکانات آموزشی ، 10- تعهدات عمومی ، 11- کنترل جنبشهای مخالف (بردباری –ناراضیان)، 12- مسئولیت حاکمان در برابر مدرم ، 13- استقلال قوة قضاییه و حاکمیت قانون

ب ) شاخصهای منفی توسعه که البته منجر به فروپاشی سیا سی نیز می گردد .

1- عدم رعایت قوانین و انتخابات تقلبی ، 2- تظاهرات اعتراض آمیز همراه با خشونت ، 3- فعالیتهای مسلحانه و زیرزمینی و آشوبهای مخالفان ، 4- فساد سیاسی بخاطر منافع شخصی ، 5- سرکوبی ناراضیان ، 6- بت شدن فرمانروایان ، 7- تکریم ایدئولوژی رسمی و حاکم ، 8- سوء قصد های سیاسی ، 9- فساد و سوء مدیریت ، 10- مداخله خارجی در امور داخلی کشور .

هدف از ذکر تمامی مباحث بالا ، دستیابی به توسعه است . اما این توسعه خود دارای چه اهدافیست ؟

1 . دستیابی به رشد اقتصادی : یعنی رشد تولید سرانه جمعیت و در شکل کلان رشد سالانه تولید ناخالص ملی . این امر هدف اولیه برنامه ریزان اقتصادی طی دهه های پیش بود که بدلیل لاینحل ماندن مشکل فقر اجتماعی ، مسئله توزیع درآمد و وعدالت نیز مورد توجه قرار گرفت .

2 . کاهش فقر مطلق : کاهش میزان جمعیتی که پایین تر از سطح استاندارد رفاه زندگی می کنند . روی دیگر این مسئله کم کردن نابرابری یعنی اختلاف درآمد و ثروت میان مردم است .

3 . گسترش خدمات اجتماعی : همچون دسترسی عمومی به آموزش ، بهداشت ، ارتباطات و اطلاعات .

  1. گسترش دموکراسی و مشارکت اجتماعی : بعنوان عامل تحکیم بخش و تضمین کننده توسعه اقتصادی .

اما یگانه هدف توسعه حصول جامعه ایست که انسانها در آن اصل اساسی اند و می‌توانند نیازهای مادی و معنوی خود را به نحو رضایتبخشی برآورند .

توسعه دارای ابعاد مختلفی است که جهت یادآوری مختصراً به ذکر آنها می پردازیم :

1- توسعه اقتصادی ، 2- توسعه سیاسی ، 3- توسعه اجتماعی ، 4- توسعه فرهنگی

الف ) توسعه اقتصادی : تغییرات و دگرگونی های ساختی در اقتصاد کشور در چهارچوب نظام ارزشهای سیاسی و اجتماعی حاکم برجامعه می باشد .

شاخصهای توسعه اقتصادی : افزایش تولید ناخالص ملی ، سهم بخشهای عمده اقتصادی (کشاورزی – صنعتی – خدمات ) در تولید ناخالص ملی ، رشد تولید ناخالص داخلی سرانه ، پایین بودن میزان تورم سالانه ، رشد سالانه صادرات نسبت به تولید ناخالص داخلی ، افزایش مازاد بودجه دولت نسبت به تولید ناخالص داخلی و . . .

 

برای دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی دو استراتژی در نظر گرفته می شود :

1- جایگزینی واردات : تشویق صنایع داخلی به امید نرخ رشد اقتصادی و افزایش سطح اشتغال .

2- استراتژی توسعه صادرات : در این استراتژی به دلیل عدم موفقیت در جایگزینی واردات گرایش اقتصاد از سیاست درون نگری به برون نگری معطوف می شود و گسترش صا درات از طریق استفاده از مکانیسم بازار و افزایش فروش به بازارهای خارجی مد نظر قرار می گیرد .

ب ) توسعه اجتماعی فرهنگی : به اعمال مجموعه سیاستهایی اطلاق می شود که موجب بهبود کیفی سطح زندگی عموم مردم در یک جامعه می شود . فرآیند جهت گیری ، سیاستگذاری و ایجاد هماهنگی در برنامه هایی که موجبات بهزیستی انسان را فراهم می آورد . مثل آموزش ، پرورش ، بهداشت ، تأمین ا جتماعی ، مسکن ، اشتغال ، ا منیت و . . .

ج ) توسعه سیاسی : روشها و خط مشیهای سیاسی که رشد اقتصادی را در کشورهای در حال توسعه هموار می سازد .

با توجه به اینکه رشد اقتصادی پایه گذار توسعه می باشد لازم است ارتباط میان رشد اقتصادی و توسعه را نیز مورد بررسی قرار دهیم .

رشد اقتصادی در واقع زمینه ساز پیدایش توسه در جوامع می باشد . علمای اقتصادی معتقدند باید رشد و توسه اقتصادی را مترادف با هم در نظر گرفت . حال انکه در نظر علمای علم سیاست مفهوم توسعه فراگیرتر و جامع تر از مفهوم رشد بوده و از طریق دسیتابی به رشد اقتصادی می توان شرایط لازم جهت رسیدن به توسعه را فراهم کرد . اما امکان عدم حصول به توسعه پس از تحصیل رشد اقتصادی هم منتفی نبوده و امکان دارد یک جامعه در همان مرحله رشد متوقف شود و هرگز به توسعه نرسد .

آرتور لوئیس 3 اصل را برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی مطرح ساخته است :

1 . افزایش کوششها جهت بهره وری اقتصادی از طریق کاهش هزینه ها و افزایش سود و بالابردن بازده تولید .

  1. افزایش آگاهیها و فعالیتها بویژه در بخش تولید .
  2. ازدیاد مبالغ سرمایه یا دیگر منابع لازم اقتصادی جز از راه افزایش درآمدها و سپس انباشت و تراکم سرمایه و در مرحله بعد از آن ، سرمایه گذاری جهت افزایش تولید و رسیدن به توسعه اقتصادی .

تجلی نخستین نشانه بارز توسعه همانا رشد اقتصادی و افزایش درآمد ملی است و از سوی دیگر در تمامی جوامع جهان سومی و در حال توسعه به دلایل متنوع تاریخی و اجتماعی این عنصر و امر سیاسی است که نقش اساسی و تعیین کننده در تشکیل کشور ، استحکام ملی ، تعیین جایگاه ، تقسیم امکانات و رتبه بندی گروهها و سایر عوامل و عناصر موجود در جامعه را بعهده دارد .

 

در پایان مباحث و کلیات توسعه نقش های منفی و مثبت نظام سیاسی در روند توسعه را بر می شماریم . ابتدا نقش منفی نظام سیاسی در روند توسعه .

1 . ضعیف باقی گذاردن و عدم تقویت قانون و نظم در جامعه . 2- فساد در دستگاههای اجرایی ، 3- چپاول و غارت طبقات مختلف بویژه طبقه سرمایه دار ،

4- استثمار تمامی طبقات و ممانعت از ترقی و پیشرفت مادی و معنوی آنها ، 5- استفاده نادرست و نابودی امکانات و دارایی های خارجی همچون سرمایه ها ، مهارت ها و افکار و آراء جدید ، 6- ضعف در فراهم آوردن انگیزه های لازم و عدم ایجاد حس همکاری و مراقبت از آن بخشهای اقتصادی در روند توسه که ممکن است مورد هجوم قرار گرفته و صدمه ببیند . 7- مقرارت بی دلیل محدود کنند ه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ، 8- تحمیل مالیاتها و عوارض و وظایف سنگین بطور مستبدانه و دلبخواه از سوی حکومت وضع شده ، میزان آن متغیر بوده و نابود کننده انگیزه های رشد و توسعه است . 9- اتلاف منابع در سیاستهای جنگ طلبانه ، 10- انحراف جهت منابع از فعالیتهای لازم اقتصادی به سمت فعالیتهای غیراقتصادی و غیر ضروری .

نقش مثبت نظام سیاسی در روند توسعه :

  • تقویت قانون و نظم و امنیت در جامعه ، 2- پشتیبانی مؤثر از آموزش و بهداشت عمومی ، 3- حمایت مناسب از تحقیقات و پژوهشها در بخشهای پایه ای و اساسی علوم و تولید ، 4- کنترل ورود و خروج ارز و کارتهای اعتباری از راه سیستم بانک مرکزی جهت مقابله با ایجاد نرخ بالایی از تورم، 5- تهیه مقدمات ضروری و عملی بوسیله بانک مرکزی و سایر مراکز و مؤسسات دست اندرکار جهت مقابله با کاهش زیاد و بی مورد قیمها ، 6- فراهم آوردن نیازهای کارکنان اداری با درآمد ثابت ، چه بخش دولتی چه بخش خصوصی ، 7- انجام مساعدتها و مساعی لازم جهت تشکیل و ترویج برداشتها و گرایشهای مناسب فرآیند توسعه و رشد اقتصادی توسط حکومتها ، 8- نظارت بر نحوه توزیع درآمده ها به صورتی مؤثر بوسیلة حکومت ، 9- مساعدت حکومت جهت تشکیل نهادهای عمومی و نهاد سازی در بخشهای ا قتصادی و اجتماعی وسیاسی 

فصل دوم :

مقاله حاضر سعی دارد به تشریح ایران سالهای 20 تا 57 بپردازد . دورانی از تاریخ ایران که مقارن با سلطنت محمد رضا پهلوی است .

وی در سال 1298 ش به دنیا آمد ، مادرش تاج الملوک همسر دوم رضا شاه بود . دوران کودکی او در محیطی ظاهراً دیکتاتور گونه گذشت ، خانواده تحت حاکمیت یک نفر که دستورش باید بی چون و چرا اجرا شود محیطی آکنده از ترس و وحشت و فاقد حس امنیت .

کودکان در چنین محیطی حالت تسلیم و اطاعت دارند و در واقع دچار هیجان و اضطرابند ، این کودکان با توجه به محیطی که در آن پرورش یافته و بزرگ می شوند کمتر می توانند وارد کارهای گروهی شوند . چنین الگوی تربیتی باعث شد محمد رضا پهلوی نسبت به زیردستان خشن و نسبت به بالادستان تمکین نماید . او در 7 سالگی ولیعهد شد ، از این زمان بود که وی از خانواده جدا شده و دور از محیط عاطفی مادر و خواهر در فضایی مردانه تعلیم داده شد و بعد از پایان تحصیلات ابتدایی به سوئیس فرستاده شده و در آنجا بود که محمد رضا پهلوی با فرهنگ غرب آشنا شد . با توجه به اینکه نگرش وی اصولاً کمی و حجمی بود نگاه او به غرب نتوانست تحلیلی درست به او ارائه دهد . با توجه به نیروی اراده ضعیفی که در محمد رضا بوجود آمد وی نتوانست آن خلاقیت وذهن تحلیلگری را که مشخصه یک رهبر جامعه محسوب می شد بدست آورد . او ارزیابی صحیحی از خودش نداشت و اظهار نظر دیگران بشدت بر او مؤثر واقع می شد ، این امر منجر شد تا او برای مطرح ساختن خود در مجامع بین المللی بودجه های کلانی را صرف کند از جلمه جشنهای 2500 ساله .

اما محمد رضا پهلوی پس از 5 سال زندگی در غرب سرانجام در سال 1315 ش از سوئیس به تهران آمد و وارد دنشگده افسری شد . او از سال 1320 تا 1357 برای مدت 37 سال حکومت ایران را در دست گرفت و نظام حکومتی ایران و تمام تحولات اجتماعی و سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی کشور را تحت تأثیر سیاستهای خود قرار داد ، سیاستهایی که زیر سایه سنگین شخصیت او بود .

پرویز راجی در کتابش شاه را اینگونه معرفی می کند : کارنامه ای آکنده از اتخاذ سیاستهای اقتصادی فاجعه آمیز ، اشتباه در اولویت دادن به مسائل غیر ضرور ، غرور و تفرعن در امور نظامی و سخنرانی های پر گزافه .

بد نیست به متن تلگراف سفارت امریکا در تهران به وزارات خارجه ایالات متحده فرستاده شده بود نیز اشاره ای داشته باشیم .

در تلگراف آمده است . . .

سران همه کشورها افرادی تنها هستند ، لیکن شاه از بیشترآنها تنها تر است . وی بخاطر ثبات و امنیت و پیشرفت کشورش بار سنگینی را شخصا ً به دوش می کشد . مشاورانش نه در کابینه و نه در بیرون از آن به وی درست خدمت نمی کنند و این تاحدودی بدین سبب است که فطرتاً به جاه طلبی های دیگران بدگمان است وهمچنین بدین جهت که فاقد همکاران واقعاً صالح است و حتی کسانی که حائز صلاحیتند بدان تمایل دارند که آراء منفی به وی اظهار نکنند و از آن سنت دیرین ایرانی پیروی کنند که باید به شاه چیزی بگویند که می پندارند خوش دارد بشنود و این غالباً به صورت تملق گویی گزاف در می آید که شاه بگونه حیرت انگیزی نسبت به آن حساس ا ست ، وی مردیست پر نخوت و پیرامونیانش هم ا ینرا می دانند .

سرانجام محمد رضا پهلوی پس از 37 سال سلطنت در 26 دی ماه سال 1357 پس از خداحافظی از درباریان و ژنرالهای مانده در کشور سوار بر هواپیمای سلطنتی عازم سفر شد . وی پیش از سوار شدن در هواپیما در مقابل عکاسان و خبرنگاران ایستاد و علت سفرش را استراحت و با صدایی لزران مدت آنرا نه چندان طولانی اعلام داشت . چند ساعتی گذشت تا وی همراه همسرش فرح و همراهیانش مورد استقبال رسمی انورسادات قرار بگیرند . سپس عازم مراکش شد و در آنجا بود که صحنه های تلخ جنگهای خیابانی و سقوط پایتختش را به چشم دید . وی از مراکش عازم مکزیک شد و در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد ایران در شرف تجزیه است . بیماری سرطان او به جای خطرناکی رسیده بود ، و سرانجام در 5 مرداد سال 1359 ش از دنیا رفت تا تقویم پادشاهی ایران در سال 1359 آخرین پادشاه را به خاک بسپارد .

در این فصل به دیدگاههای کسی می پردازیم که معتقد است طی 37 سال سلطنتش ایران را چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی به دروازه های رشد و توسعه رسانده است .

محمد رضا پهلوی معتقد است در دوران سلطنتش درست است که دچار ا شتباهاتی هم شده اما کوشش جهت عظمت و اعتلای ایران هرگز خطا نبوده . وی رسالت خود را حفظ و صیانت استقلال و وحدت ملی می دانست .

وی معتقد است در زمینه بهداشت ، رفاه اجتماعی و آموزش توجهی خاص مبذول داشته و به احداث مدارس ، بیمارستانها ودانشگاهها پرداخته و در زمینه کشاورزی با مکانیزه کردن کشاورزی ، احداث سد ، تولید برق ، و در صنعت نیز با الویت به صنعت ذوب آهن ، نساجی و آجرسازی در توسعه ایران گامهای بلندی برداشته است . در قسمت ارتباطات به تکمیل راه آهن تهران ، مرمت راههای موجود ، بندرها و بهبود وضع فرودگاهها و مخابرات پرداخته است .

وی در مورد بحران نفت معتقد است : بعد از انتصاب مصدق به نخست وزیری وی نفت را ملی کرد و بر اثر مخالفت انگلیسی ها ایران از فروش نفت عاجز ماند و سودی در عمل عاید ایران نشد . و دو ماه بعد از ماجرای دادگاه لاحه بریتانیا در عراق و قبرس نیروی نظامی پیاده کرد ، که شاه در این مورد به سفیر انگلیس در ایران می گوید : در صورت تجاوز به خاک ایران ، من پیشاپیش سربازانم به دفاع از کشورم می پردازم . وی می گو ید : از لحاظ اقتصادی در سال 1977 م شرکت ملی نفت ایران با درآمدی معادل 22 میلیاد دلار مقام نخست را در میان 500 شرکت سود آور جهان به دست آورد .

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تاثیر صورتبندی قدرت سیاسی بر توسعه سیاسی و اقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357