سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مجموعه گزارش کار آزمایشگاه خواص مکانیکی مواد همراه با محاسبات و مباحث سختی سنجی

اختصاصی از سورنا فایل مجموعه گزارش کار آزمایشگاه خواص مکانیکی مواد همراه با محاسبات و مباحث سختی سنجی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مجموعه گزارش کار آزمایشگاه خواص مکانیکی مواد همراه با محاسبات و مباحث سختی سنجی


مجموعه گزارش کار آزمایشگاه خواص مکانیکی مواد همراه با محاسبات و مباحث سختی  سنجی

آزمون های خواص مکانیکی قطعه که خود به چند دسته تقسیم می شود :

1-1 آزمون های سختی ویکرز   Vicers Hardness Number      VHN  :

در مورد مواردی که سختی آنها از 500 به نیل تجاوز کند امکان استفاده از گلوله های فولادی در سنجش سختی ممکن نبوده لذا در چنین مواردی از روش تعیین سختی ویکرز استفاده می کنند در این روش به جای به کار بردن ساچمه ی فولادی از فرو برنده های الماس به صورت هدفی با زاویه ای راس 136 درجه استفاده  کرد .

2-1 آزمون های سختی برینل  Brinel  Harduess  number)) :

در این روش نیرویی معادل 3000 کیلو گرم چدن و فولاد و 500 کیلو گرم برای فلزات و آلیاژهای نرم توسط ساچمه ای از فولاد سخت و یا کاربیدی به قطر 10میلیمتر بر روی سطح قطعه که قبلاً صاف و هموار شده اعمال می گردد قطر حفره ی ایجاد شده روی نمونه به نرمی

و سختی فلز بستگی دارد و آن را می توان توسط یک میکروسکوپ مدرج شده اندازه گرفت

 Sسطح عرقچین

 

 

pفشار

                                                                                     = عدد سختی به نیل    

 

3-1 آزمون های سختی راکول b,c: Racvel Hardness number)) :

همانطور که در بالا مشاهده می کیند راکول به دو نوع (b) و(c) تقسیم می گردد . در آزمایش راکول (c) یک مخروط با زاویه راس 120درجه و فشار 150 کیلو گرمی انجام می شود . عدد سختی راکول (c) از روی صفحه ی مدرج به طور مستقیم دستگاه خوانده می شود .

در روش راکول (b) از ساچمه ی فولادی به منظور 6/1 میلیمتر استفاده شده و فشار اعمالی تند 100 کیلو گرم می باشد نکته ی حائز اهمیت در مقیاس عدد راکول تقسیم نیرو به عمق فرو رفتگی است و واحد آن بر حسب  تعیین می شود لازم به ذکر است در مواردی که قطعه بزرگ بوده نوع دستی این دستگاه موجود می باشد و به راحتی می توان سختی قطعات بزرگ را اندازه گیری کرده.

4- 1 آزمون کشش :

علاوه بر آزمون سختی ، آزمون کشش اغلب برای تعیین خواص مکانیکی بخصوص انجام می شود . نمونه ای که بطور مخصوص تهیه شده بین دو فک دستگاه آزمون قرار داده می شود . یک بار محوری بطور هیدرولیکی یا مکانیکی با سیستم بازدهی اهرمی بر نمونه اعمال می شود . نیرو در یک صفحه مدرج نشان داده می شود . اگر سطح مقطع اولیه نمونه معلوم باشد تنش تولید شده تحت هر نیرویی را می توان محاسبه کرد . تغییر شکل یا کرنش معمولاً در یک فاصله ثابت و معینی ، معمولاً 2 اینچ ، توسط یک سنجۀ مدرج به نام انبساط سنج اندازه گیری می شود . کرنش واحد را می توان از تقسیم افزایش طول بر طول اولیه (طول موثر) تعیین کرد. دربعضی موارد ممکن است ازیک سنجۀ الکتریکی برای اندازه گیری کرنش کلی استفاده شود .

دستگاه سختی سنجی:

 در این آزمایشگاه سختی سنجی و میکرو سختی سنجی نمونه های فلزی وغیر فلزی به روش های ویکرز، برینل، راکول A,B ، C و  تهیه پروفیل های سختی از نمونه ها قابل انجام می باشد.

تعریف خاصیت سختی به جز در رابطه با آزمون ویژه ای که برای تعیین مقدار آن به کار می رود، مشکل است. مقدار سختی را نمی توان مانند استحکام کششی مستقیما در طراحی بهکار برد، زیرا مقدار سختی به تنهایی اهمیت ندارد.
سختی خاصیت اساسی ماده نیست و به خواص کشسان و مومسان آن ارتباط دارد. مقدار سختی به دست آمده در یک آزمون ویژه فقط معیاری برای مقایسه ی مواد یا عملیات انجام شده ه است. طریقه ی آماده سازی نمونه و آزمون معمولا
 ساده است و نتایج را می توان برای تخمین دیگر خواص مکانیکی به کاربرد.


دانلود با لینک مستقیم


مجموعه گزارش کار آزمایشگاه خواص مکانیکی مواد همراه با محاسبات و مباحث سختی سنجی

مباحث تئوری و شناختی کلاس درس تربیت بدنی و روش تدریس آن

اختصاصی از سورنا فایل مباحث تئوری و شناختی کلاس درس تربیت بدنی و روش تدریس آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مباحث تئوری و شناختی کلاس درس تربیت بدنی و روش تدریس آن


مباحث تئوری و شناختی کلاس درس تربیت بدنی و روش تدریس آن

عنوان.................................................................. صفحه

کلید واژه ها............................................................... 1

مقدمه...................................................................... 3

1-  هنرتدریس............................................................ 4

2-  تعیین و طبقه بندی اهداف تدریس.............................. 4

3-  روشهای تدریس..................................................... 5

4-  محسنات و معایب روشها......................................... 8

5-  انتخاب یک شیوه تدریس.......................................... 10

6-  بررسی وضعیت موجود درس تربیت بدنی در کشور......... 10

7-  پیشنهادات........................................................... 12

منابع........................................................................ 14

 

کلید واژه ها

1- آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت

عبارت است از تمام کنش ها، اثرات، راه ها و روش هایی که برای رشد و تکامل توانایی های مغزی، معرفتی و همچنین مهارت ها ، نگرش ها و رفتار انسان به کار می روند.

2- برنامه درسی

- یک سلسله وقایع آموزشی طراحی شده که به قصد تحقق نتایج آموزشی برای یک یا چند دانش آموز پیش بینی می شود.

- برنامه درسی به محتوای رسمی و غیر رسمی فرایند آموزش های آشکار و پنهان اطلاق می شود که از طریق آنها، فراگیرنده تحت هدایت مدرسه، دانش لازم را به دست آورده مهارت ها را کسب می کند و گرایش ها، قدر شناسی و ارزش ها را در خود تغییر می دهد.

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 15 صفحه آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا باز کنید


دانلود با لینک مستقیم


مباحث تئوری و شناختی کلاس درس تربیت بدنی و روش تدریس آن

دانلود مقاله مباحث و موضوعات در نهج البلاغه

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله مباحث و موضوعات در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 مباحث و موضوعاتى که در نهج البلاغه مطرح است و رنگهاى مختلفى به این سخنهاى آسمانى داده است زیاد است . این بنده ادعا ندارد که بتواند نهج البلاغه را تجزیه و تحلیل کند و حق مطلب را ادا نماید , فقط در نظر دارد نهج البلاغه را با این دید مورد بررسى قرار دهد و شک ندارد که در آینده کسانى پیدا خواهند شد که حق مطلب را بهتر ادا کنند .
نگاهى کلى به مباحث و مسائل نهج البلاغه
مباحث نهج البلاغه که هر کدام شایسته بحث و مقایسه است , به قرار ذیل است :
1 - الهیات و ماوراء الطبیعه ,
2 - سلوک و عبادت ,
3 - حکومت و عدالت ,
4 - اهل البیت و خلافت ,
5 - موعظه و حکمت ,
6 - دنیا و دنیا پرستى ,
7 - حماسه و شجاعت ,
8 - ملاحم و مغیبات ,
9 - دعا و مناجات ,
10 - شکایت و انتقاد از مردم زمان ,
11 - اصول اجتماعى ,
12 - اسلام و قرآن ,
13 - اخلاق و تهذیب نفس ,
14 - شخصیتها .
و یک سلسله مباحث دیگر .
بدیهى است که همانطورى که عنوان مقالات نشان مى دهد ( سیرى در نهج البلاغه ) این بنده نه ادعا دارد که موضوعات بالا جامع همه موضوعاتى است که در نهج البلاغه طرح شده اند و نه مدعى است که بحث درباره موضوعاتنامبرده را به پایان خواهد رسانید و نه دعوى شایستگى چنین کارى را دارد . آنچه در این مقالات ملاحظه مى فرمائید از حد یک نگاه تجاوز نمى کند . شاید بعدها توفیق حاصل شد و بهره بیشترى از این گنجینه عظیم حاصل گشت و یا دیگران چنین توفیقى به دست خواهند آورد . خدا دانا است . انه خیر موفق و معین .
توحید و معرفت
یک بخش از بخشهاى اساسى نهج البلاغه , مسائل مربوط به الهیات وماوراء الطبیعه است . در مجموع خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار در حدود چهل نوبت درباره این مطالب بحث شده است , البته بعضى از این مواردجمله هاى کوتاهى است . ولى غالبا چند سطر و احیانا چند صفحه است .
بحثهاى توحیدى نهج البلاغه را شاید بتوان اعجاب انگیزترین بحثهاى آن دانست , بدون مبالغه این بحثها با توجه به مجموع شرائط پدید آمدن آنهادر حد اعجاز است .
بحثهاى نهج البلاغه در این زمینه مختلف و متنوع است , قسمتى از آنهااز نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهى است , در این قسمت گاهى نظام کلى آسمان و زمین را مطرح مى کند . گاه موجود معینى را , مثلا (خفاش) یا ( طاووس) یا ( مورچه) را , مورد مطالعه قرار مى دهد و آثار آفرینش یعنى دخالت تدبیر و توجه به هدف را در خلقت این موجودات ارائه مى دهد . ما براى اینکه نمونه اى از این قسمت به دست داده باشیم بیان آن حضرت را در مورد ( مورچه) نقل و ترجمه مى کنیم :در خطبه 177 چنین آمده است :
الا ینظرون الى صغیر ما خلق کیف احکم خلقه و اتقن ترکیبه و فلق , لهالسمع والبصر , و سوى له العظم و البشر , انظروا الى النمله فى صغر جثتهاو لطافه هیئتها لا تکاد تنال بلحظ البصر , و لا بمستدرک الفکر کیف دبت على ارضها و صبت على رزقها , تنقل الحبه الى جحرها و تعدها فى مستقرها ,تجمع فى حرها لبردها و فى وردها لصدرها مکفوله برزقها , مرزوقه بوفقها ,لا یغفلها المنان , و لا یحرمها الدیان , و لو فى الصفا الیابس و الحجرالجامس , و لو فکرت فى مجارى اکلها فى علوها و سفلها , و ما فى الجوف من شراسیف بطنها , و ما فى الراس من عینها و اذنها لقضیت من خلقهاعجبا . . .
یعنى آیا در مخلوق کوچک او دقت نمى کنند ؟ چگونه به خلقتش استحکامبخشیده و ترکیبش را استوار ساخته , به او دستگاه شنوائى و بینائى عنایت کرده و استخوان و پوست کامل داده است ؟ . . .
در مورچه با این جثه کوچک و اندام لطیف بیندیشید , آنچنان کوچک است که نزدیک است با چشم دیده نشود , و از اندیشه غائب گردد , چگونه بااین جثه کوچک روى زمین مى جنبد و بر جمع روزى , عشق مى ورزد , و دانه رابه لانه خود حمل مى کند , و در انبار نگهدارى مى نماید , در تابستانش براىزمستانش گرد مىآورد , و هنگام ورود اقامت زمستانى , زمان بیرون آمدن را پیش بینى مى کند , اینچنین موجود اینچنینروزیش تضمین شده , و تطبیق داده شده است , خداوند منان هرگز او را ازیاد نمى برد , ولو در زیر سنگ سخت باشد , اگر در مجراى ورودى و خروجىغذا و در ساختمان شکم او و گوش و چشم او , که در سرش قرار داده شدهتفکر و تحقیق کنى و آنها را کشف کنى سخت در شگفت خواهى رفت .
ولى بیشتر بحثهاى نهج البلاغه درباره توحید , بحثهاى تعقلى و فلسفى است , اوج فوق العاده نهج البلاغه در این بحثها نمایان است , در بحثهاى توحیدىتعقلى نهج البلاغه آنچه اساس و محور و تکیه گاه همه بحثها و استدلالها واستنتاجها است اطلاق و لاحدى و احاطه ذاتى و قیومى حق است , على ( ع ) دراین قسمت داد و سخن را داده است , نه پیش از او و نه بعد از او کسى بهاو نرسیده است .
مساله دیگر ( بساطت مطلقه) و نفى هر گونه کثرت و تجزى و نفى هرگونه مغایرت صفات حق با ذات حق است , در این قسمت نیز مکرر بحث بهمیان آمده است .
یک سلسله مسائل عمیق و بى سابقه دیگر نیز مطرح است از قبیل : اولیت حق در عین آخریت او و ظاهریت او در عین باطنیتش , تقدم او بر زمان وبر عدد , و اینکه قدمت او قدمت زمانى و وحدت او وحدت عددى نیست ,علو و سلطان و غناى ذاتى حق , مبدعیت او و اینکه شانى او را از شان دیگر شاغل نمى شود , کلام او عین فعلش است . حدود توانائى عقول برادراک او و اینکه معرفت حق از نوع تجلى او برعقول است , نه از نوع احاطه اذهان بر یک معنى و مفهوم دیگر , سلب جسمیت و حرکت و سکون و تغییر و مکان و زمان و مثل و ضد و شریک و شبیه و استخدام آلت و محدودیت و معدودیت از او , و یک سلسله مسائل دیگر که به حول و قوه الهى براى هر یک از اینها نمونه اى ذکر خواهیم کرد .
اینها مباحثى است که در این کتاب شگفت مطرح است و یک فیلسوف وارددر عقائد و افکار فلاسفه قدیم و جدید را سخت غرق در اعجاب مى کند .
بحث تفصیلى درباره همه مسائلى که در نهج البلاغه در این زمینه آمده است , خود یک کتاب مفصل مى شود و با یک مقاله و دو مقاله , توضیح دادهنمى شود , ناچار به اجمال باید بگذریم ولى براى اینکه بتوانیم نگاهىاجمالى به این بخش نهج البلاغه بکنیم ناچاریم مقدمتان به چند نکته اشارهکنیم :
اعتراف تلخ
ما شیعیان باید اعتراف کنیم که بیش از دیگران درباره کسى که افتخارنام پیروى او را داریم ظلم و لااقل کوتاهى کرده ایم , اساسا کوتاهیهاى ماظلم است . ما نخواسته و یا نتوانسته ایم على را بشناسیم , بیشتر مساعى مادرباره تنصیصات رسول اکرم ( ص ) درباره على علیه السلام و سب و شتمکسانى است که این نصوص را نادیده گرفته اند بوده است نه درباره شخصیت عینى مولا على . غافل ازاینکه این مشکى که عطار الهى بحق معرف اوست خود بوى دلاویزى دارد و بیشاز هر چیز لازم است مشامها را با این بوى خوش آشنا کرد یعنى باید آشنابود و آشنا کرد , معرفى عطار الهى به این منظور بوده که مردم با بوى خوشآن آشنا شوند نه اینکه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام وقت خویش راصرف بحث در معرفى وى کنند نه آشنائى با او .
آیا اگر نهج البلاغه از دیگران مى بود با او همین گونه رفتار مى شد ؟ کشورایران کانون شیعیان على ( ع ) است و مردم ایران فارسى زبانند شما نگاهىبه شرحها و ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه بیافکنید و آنگاه درباره کارنامهخودمان قضاوت کنید .
بطور کلى اخبار و احادیث شیعى , و همچنین دعاهاى شیعى , از نظر معارف الهى و همچنین از نظر سایر مضامین , با اخبار و احادیث و دعاهاىمسلمانان غیر شیعى , قابل مقایسه نیست , مسائلى که در اصول کافى یاتوحید صدوق یا احتجاج طبرسى مطرح است , در هیچ کتاب غیر شیعى مطرحنیست . آنچه در کتب غیر شیعى , در این زمینه مطرح است احیانا مسائلىاست که میتوان گفت قطعا مجعول است زیرا بر خلاف نصوص و اصول قرآنىاست و بوى تجسیم و تشبیه مى دهد . اخیرا هاشم معروف حسنى در کتابى که بهنام ( دراسات فى الکافى للکلینى و الصحیح للبخارى( تالیف کرده است ابتکار خوبى به خرج داده , مقایسه مختصرى میان صحیح بخارى و کافى کلینى از نظر روایات مربوط به الهیات به عمل آوردهاست .
عقل شیعى
طرح مباحث الهیات بوسیله ائمه اهل بیت علیهم السلام و تجزیه و تحلیلآن مسائل که نمونه آنها و در صدر آنها نهج البلاغه است سبب شد که عقلشیعى از قدیم الایام به صورت عقل فلسفى در آید و البته این یک بدعت وچیز تازه در اسلام نبود , راهى است که خود قرآن پیش پاى مسلمانان نهادهاست و ائمه اهل بیت علیهم السلام به تبع تعلیمات قرآنى و به عنوانتفسیر قرآن آن حقائق را ابراز و اظهار نمودند . اگر توبیخى هست متوجهدیگران است که این راه را نرفتند و وسیله را از دست دادند .
تاریخ نشان مى دهد که از صدر اسلام , شیعه بیش از دیگران به سوى اینمسائل گرایش داشته است , در میان اهل تسنن گروه معتزله که به شیعهنزدیکتر بودند گرایشى بدین جهت داشتند , ولى چنانکه مى دانیم مزاجاجتماعى جماعت آنرا نپذیرفت , و تقریبا از قرن سوم به بعد منقرض شدند.
( احمد امین) مصرى در جلد اول ( ظهرالاسلام) این مطلب را تصدیقمى کند , او پس از بحثى درباره جنبش فلسفى در مصر بوسیله فاطمیین کهشیعى بودند مى گوید :
( و لذالک کانت الفلسفه بالتشیع الصق منها بالتسنن نرى ذالک فى العهد الفاطمى و العهد البویهى , و حتى فى العصور الاخیره کانت فارس اکثر الاقطار عنایه بدراسه الفلسفه الاسلامیه و نشرکتبها, و لما جاء جمال الدین الافغانى مصرفى عصرنا الحدیث و کان فیه نزعه تشیعو قد تعلم الفلسفه الاسلامیه بهذه الاقطار الفارسیه کان هو الذى نشر هذهالحرکه فى مصر) .
فلسفه به تشیع بیش از تسنن مى چسبد , و این را در عهد فاطمیون مصر و آلبویه ایران مى بینیم , حتى در عصرهاى اخیر نیز کشور ایران که شیعه است ازتمام کشورهاى اسلامى دیگر بیشتر به فلسفه عنایت داشت . سید جمال الدیناسد آبادى که تمایلات شیعى داشت و در ایران تحصیل فلسفه کرده بود همینکه به مصر آمد یک جنبش فلسفى در آنجا بوجود آورد) .
ولى احمد امین در اینکه چرا شیعه بیش از غیر شیعه تمایل فلسفى داشتهاست عمدا یا سهوا دچار اشتباه مى شود , او مى گوید : علت تمایل بیشترشیعه به بحثهاى عقلى و فلسفى , باطنیگرى و تمایل آنها به تاویل است ,آنها براى توجیه باطنیگرى خود ناچار بودند از فلسفه استمداد کنند , وبدین جهت مصر فاطمى و ایران بویهى , و همچنین ایران صفوى و قاجارى ,بیشتر از سایر اقطار اسلامى تمایل فلسفى داشته است .
سخن احمد امین یاوه اى بیش نیست , این تمایل را ائمه شیعه به وجود آوردند , آنها بودند که در احتجاجات خود , در خطابه هاى خود , در احادیث و روایات خود , در دعاهاى خود , عالى ترین و دقیق ترین مسائل حکمت الهى را طرح کردند , نهج البلاغه یک نمونه از آن است , حتى از نظر احادیث نبوى , ما در روایات شیعه روایات بلندى مى یابیم که در روایات غیر شیعى از رسول اکرم روایت نشده است , عقل شیعى اختصاص به فلسفه ندارد , درکلام و فقه و اصول فقه نیز امتیاز خاص دارد و ریشه همه یک چیز است .
برخى دیگر این تفاوت را مربوط به ( ملت شیعه) دانسته اند و گفته اندچون شیعیان ایرانى بودند و ایرانیان شیعه بودند و مردم ایران مردمى متفکرو نازک اندیش بودند با فکر و عقل نیرومند خود معارف شیعى را بالاتربردند و به آن رنگ اسلامى دادند .
برتراند راسل در جلد دوم کتاب ( تاریخ فلسفه غرب) بر این اساساظهار نظر مى کند . راسل همچنان که مقتضاى طبیعت و یا عادت او است بىادبانه این مطلب را ادا مى نماید . البته او در ادعاى خود معذور است زیرا او فلسفه اسلامى را اساسا نمى شناسد , و کوچکترین آگاهى از آن نداردتا چه رسد که بخواهد مبدا و منشا آنرا تشخیص دهد .
ما به طرفداران این طرز فکر مى گوئیم ( اولا) نه همه شیعیان ایرانىبودند , و نه همه ایرانیان شیعه بودند , آیا محمد بن یعقوب کلینى و محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى ومحمد بن ابیطالب مازندارانى ایرانى بودند اما محمد بن اسماعیل بخارى وابوداود سجستانى و مسلم بن حجاج نیشابورى ایرانى نبودند ؟ آیا سید رضى که جمع آورى کننده نهج البلاغه است ایرانى بود ؟ آیا فاطمیین مصر ایرانىبودند ؟
چرا با نفوذ فاطمیین در مصر فکر فلسفى احیا مى شود و با سقوط آنها آنفکر مى میرد , و سپس بوسیله یک سید شیعه ایرانى مجددا احیا مى شود ؟ !
حقیقت اینست که سلسله جنبان این طرز تفکر و این نوع تمایل , فقط وفقط ائمه اهل بیت ( ع ) بودند , همه محققان اهل تسنن اعتراف دارند کهعلى علیه السلام حکیم اصحاب بود و عقل او با مقایسه با عقول دیگران نوعدیگر بود , از ابو على سینا نقل شده که مى گوید :
( کان على (ع ) بین اصحاب محمد صلى الله علیه و آله کالمعقول بینالمحسوس
یعنى : على در میان یاران رسول خدا مانند ( کلى) در میان ( جزئیات محسوسه) بود و یا مانند ( عقول قاهره) نسبت به ( اجسام مادیه) بود .
بدیهى است که طرز تفکر پیروان چنین امامى با مقایسه با دیگران تفاوت فاحش پیدا مى کند .
احمد امین و برخى دیگر دچار توهمى دیگر شده اند . آنان در انتساب ایننوع کلمات به على علیه السلام تردید کرده اند , و مى گویند عرب قبل ازفلسفه یونان با این نوع بحثها و تجزیه و تحلیلها و موشکافى ها آشنا نبود ,این سخنان را بعدها آشنایان با فلسفه یونان ساخته اند و به امام على بن ابیطالب بسته اند !
ما هم مى گوئیم عرب با چنین کلمات و سخنانى آشنا نبود , نه تنها عرب آشنا نبود غیر عرب هم آشنا نبود , یونان و فلسفه یونان هم آشنا نبود ,آقاى احمد امین اول على را در سطح اعرابى از قبیل ابوجهل و ابوسفیان ازلحاظ اندیشه پائین مىآورد و آنگاه صغرى و کبرى ترتیب مى دهد ! مگر عرب جاهلى با معانى و مفاهیمى که قرآن آورد آشنا بود ؟ ! مگر على تربیت شدهو تعلیم یافته مخصوص پیامبر نبود ؟ ! مگر پیامبر على ( ع ) را به عنواناعلم اصحاب خود معرفى نکرد ؟ ! چه ضرورتى دارد که ما به خاطر حفظ شانبرخى از صحابه که در یک سطح عادى بوده اند شان و مقام دیگرى را که ازعالیترین مقام عرفانى و افاضه باطنى از برکت اسلام بهره مند بوده است انکار کنیم ؟ !
آقاى احمد امین مى گوید قبل از فلسفه یونان مردم عرب با این معانى ومفاهیمى که در نهج البلاغه آمده است آشنا نبودند .
جواب اینست که با معانى و مفاهیمى که در نهج البلاغه آمده است بعد ازفلسفه یونان هم آشنا نشدند ! نه تنها عرب آشنا نشد , مسلمانان غیر عرب هم آشنا نشدند ! زیرا فلسفه یونان هم آشنا نبود , اینها از مختصات فلسفهاسلامى است , یعنى از مختصات اسلام است و فلاسفه اسلام تدریجا با الهام ازمبادى اسلامى آنها را وارد فلسفه خود کردند .
ارزش تعقلات فلسفى در مسائل ماوراء طبیعى
گفتیم که در نهج البلاغه مسائل الهى به دو گونه مطرح شده است : در یک گونه آن جهان محسوس با نظاماتى که در آن به کار رفته به عنوان (آئینه اى) که آگاهى و کمال پدید آورنده خود را ارائه مى دهد مورد تامل وجستجو قرار گرفته است . و در گونه دیگر اندیشه هاى تعقلى محض و محاسبات فلسفى خالص وارد عمل گردیده است . بیشترین بحثهاى الهى نهج البلاغه راتفکرات عقلى محض و محاسبات فلسفى خالص تشکیل مى دهد , درباره شؤون وصفات کمالیه و جلالیه ذات حق تنها از شیوه دوم استفاده شده است .
چنانکه مى دانیم , در ارزش اینگونه بحثها و در بکار بردن این شیوه تفکر, شک و تردیدهائى هست , همواره افرادى بوده و هستند که اینگونه بحثهارا از نظر عقلى و یا شرعى و یا هر دو ناروا مى دانند . در عصر ما گروهىادعا مى کنند که روح اسلام با اینچنین تجزیه و تحلیلها ناسازگار است ومسلمین تحت تاثیر فلسفه یونان , نه به هدایت و الهام قرآن , وارد این گونه مباحث شدند ,و اگر دقیقا تعلیمات قرآن را مد نظر قرار مى دادند , خود را گرفتار اینمباحث پر پیچ و تاب نمى کردند . این افراد به همین جهت در اصالت انتساب این قسمت از مباحث نهج البلاغه به على علیه السلام تشکیک مى کنند.
در قرن دوم و سوم هجرى گروهى از نظر شرعى با اینگونه بحثها مخالفت کردند . این گروه مدعى بودند که بر مسلمانان فرض است که به آنچه ازظواهر الفاظ در همان حدى که عامه مردم فهم مى کنند , فهمیده مى شود متعبدباشند و هر گونه سوال و جواب و چون و چرائى بدعت است . احیانا اگر فىالمثل کسى درباره آیه قرآن : الرحمن على العرش استوى(1)پرسش مى کرداخم مى کردند و ناراحت مى شدند و طرح چنین سؤالى را ناروا مى دانستند ومى گفتند : الکیفینه مجهوله و السوال بدعه . یعنى حقیقت مطلب بر مامجهول است و پرسش ممنوع ( 2 ) . !
در قرن سوم این گروه که بعدها اشاعره نامیده شدند بر معتزله که اینگونهتعقلات را جایز مى شمردند , پیروز شدند و این پیروزى ضربه بزرگى بر حیات عقلى اسلام وارد آورد . اخباریین خود ما در قرنهاى دهم تا چهاردهم ومخصوصا در قرنهاى دهم و یازدهم دنباله رو افکار اشاعره بودند . این ازجنبه شرعى .
اما از جنبه عقلى : در اروپا به دنبال پیروزى روش حسى و تجربى بر روشقیاسى در طبیعیات , این فکر پیدا شد که روش تعقلى نه تنها در طبیعیات , بلکه در هیچ جا اعتبار ندارد و تنها فلسفه قابل اعتماد , فلسفه حسىاست , نتیجه طبیعى این نظر این بود که مسائل الهى مشکوک و غیر قابلاعتماد اعلام شود زیرا از قلمرو مشاهدات حسى و تجربى بیرون است .
سابقه موج اشعریگرى در دنیاى اسلام از یک طرف , موفقیتهاى پیاپى وحیرت انگیز روش حسى و تجربى در طبیعیات از طرف دیگر , گروهى ازنویسندگان مسلمان غیر شیعى را سخت به هیجان آورده و سبب پدید آمدن یک نظر تلفیقى شد که هم از جنبه شرعى و هم از جنبه عقلى به کار بردن روشتعقلى را در الهیات مردود اعلام کردند . از جنبه شرعى مدعى شدند که ازنظر قرآن تنها راه قابل اعتماد براى خداشناسى همان روش حسى و تجربى یعنىمطالعه در آفرینش است و آنچه غیر این است بیهوده است , قرآن در ده هاآیه خود در کمال صراحت مردم را به مطالعه مظاهر طبیعت دعوت کرده است و کلید و رمز مبدا و معاد را در طبیعت دانسته است و از جنبه عقلىگفته هاى فیلسوفان حسى اروپا را در گفته ها و نوشته هاى خود منعکس کردند .
فرید وجدى در کتاب ( على اطلال المذهب المادى) و سید ابوالحسن ندوىهندى در کتاب ( ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین) و نویسندگان (اخوان المسلمین) از قبیل سید قطب و غیره در کتابهاى خود این نظر را تبلیغ و نظر مخالف را سخت تخطئه کردند .
ندوى در فصل ( عبور مسلمان از جاهلیت به اسلام) تحت عنوان (محکمات و بینات در الهیات) میگوید :
( پیامبران مردم را از ذات خدا و صفات او و آغاز و انجام جهان وسرنوشت نهائى بشر آگاه کردند و اطلاعاتى به رایگان در این زمینه ها دراختیار بشر قرار دادند و او را از بحث در این مسائل که مبادى و مقدماتشدر اختیار او نیست ( زیرا این علوم ماوراء حس و طبیعت است و قلمروعلم و اندیشه بشر منحصرا محسوسات است ) بى نیاز ساختند اما مردم ایننعمت را قدر ندانستند , و به بحث و فحص در این مسائل که جز گام گذاشتندر منطقه هاى تاریک و مجهول نیست پرداختند) (3) .
همین نویسنده در فصلى دیگر از کتاب خود که درباره انحطاط مسلمین بحث مى کند تحت عنوان ( کم اهمیت دادن به علوم مفید( علماء اسلام رااینچنین مورد انتقاد قرار مى دهد :
دانشمندان و اندیشمندان اسلامى آن اندازه که به بحث درباره مابعدالطبیعه که از یونان آموخته بودند اهمیت دادند به علوم تجربى و عملى اهمیت ندادند , ما بعد الطبیعه و فلسفه الهى یونانىچیزى جز همان معتقدات بت پرستى آنها که آب و رنگ فنى به آنها داده اندنیست . یک سلسله گمانها و حدسها و لفاظیها است که حقیقت و معنى ندارد, خداوند , مسلمانان را با تعلیمات آسمانى خود از بحث و فحص و تجزیه وتحلیل در این مسائل که بى شباهت به تجزیه و تحلیلهاى شیمیائى نیست بىنیاز ساخته است . اما مسلمانان این نعمت عظمى را ناسپاسى کردند و نیروو نبوغ خود را صرف در این مسائل کردند( ( 4 ) .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مباحث و موضوعات در نهج البلاغه

بازشناسی نوری حروف: مروری بر مباحث نظری و ملاحظات کاربردی با تأکید بر مسائل خاص زبان فارسی

اختصاصی از سورنا فایل بازشناسی نوری حروف: مروری بر مباحث نظری و ملاحظات کاربردی با تأکید بر مسائل خاص زبان فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بازشناسی نوری حروف: مروری بر مباحث نظری و ملاحظات کاربردی با تأکید بر مسائل خاص زبان فارسی


بازشناسی نوری حروف: مروری بر مباحث نظری و ملاحظات کاربردی با تأکید بر مسائل خاص زبان فارسی

چکیده
در این مقاله مبانی نظری و جنبه‌های کاربردی مبحث بازشناسی نوری حروف (اُسی‌آر) بصورت جامع مورد بررسی قرار می‌گیرند و زیربخش‌ها و بلوک‌های پردازشی آن معرفی می‌گردند. همچنین خصایص و پیچیدگی‌های مختص نگارش زبان فارسی که یک نرم‌افزار «اُسی‌آر» باید آن‌ها را در عملیات پردازشی خود لحاظ نماید، بیان خواهند شد. تحقیقات داخلی انجام‌شده در زمینه «اُسی‌آر» مورد اشاره قرار خواهند گرفت؛ نرم‌افزارهای معروف تجاری «اُسی‌آر» لاتین و فارسی معرفی، و قابلیت‌ها و نقاط قوت و ضعف آن‌ها تشریح می‌شوند. در آخر هم پیشنهادهایی در راستای انتخاب راهکارهای مناسب به منظور تسریع در حصول یک نرم‌افزار «اُسی‌آر» کارآمد برای زبان فارسی ارائه می‌گردد. مخاطب این مقاله، دانش‌آموختگان رشته‌های فنی و غیرفنی هستند که قصد دارند درباره این حوزه اطلاعات مقدماتی کسب نمایند. ازاین رو از جنبه‌های محاسباتی و ریاضیات مسئله چشم‌پوشی شده است.
کلیدواژه‌ها: : بازشناسی نوری حروف («اُسی‌آر» )Optical Character Recognition (OCR)،تجزیه و تحلیل تصویر مدرک(Document Image Analysis (DIA)) ، پردازش تصویر(Image processing) ، شناسایی الگوی آماری(Statistical pattern recognition) ، زبان فارسی


دانلود با لینک مستقیم


بازشناسی نوری حروف: مروری بر مباحث نظری و ملاحظات کاربردی با تأکید بر مسائل خاص زبان فارسی