سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد سپرده هاى بانک

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد سپرده هاى بانک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

سپرده هاى بانکى

(تطبیق فقهى و احکام آن)

 محمدعلى تسخیرى

مفهوم سپرده بانکى

منظور از سپرده بانکى، سپرده نقدى است که نزد بانک ها ودیعه مى گذارند و بانک ها نیز متعهدمى شوند که هنگام درخواست مشترى یا بر اساس شروط معینى معادل آن را برگردانند.((72))

شهید صدر ودیعه را چنین تعریف مى کند:صورت هاى مختلف سپرده درمفهوم بانک ربوى، پولى است که به یکى از گونه هاى سپرده گذارى نزد بانک به ودیعه گذاشته مى شود و به این ترتیب سپرده دیدارى((73)) یا سپرده مدت دار شکل مى گیرد. اثر مترتب، این است که بانک ملتزم مى شود تا براساس توافق میان بانک ومشترى، هنگام مطالبه مشترى یا بعد از مدت معین، وجه معین از پول رایج را به مشترى یا به کسى که معرفى مى کند، بپردازد.

به این نوع سپرده هاى بانکى معمولا (سپرده هاى ناقص) مى گویند، چون بانک مجبور نیست هنگام درخواست مشترى، عین همان پولى را که مشترى ودیعه گذارده است، به مشترى برگرداند و مشتریان نمى توانند آن پول رایج و قانونى را که بانک به آنها مى پردازد ردکنند.((74))

استاد زرقا سخنى شبیه مطلب فوق درباره خصوصیات ودیعه گفته است.((75)) روشن است که تعریف شهید صدر از ودیعه، دقیق تر از تعریف قبلى است.

بدین گونه دانستیم که سپرده بانکى داراى خصوصیات زیر است:1. درسپرده اکتفا به پول هاى نقدى مى شود که به بانک ها داده مى شود.

2 . سپرده گاه دیدارى و گاه مدت داراست.

3 . سپرده(ودیعه) عملیاتى را نمودار مى سازد که با توجه به شروط خاصى لازم شده است.

4. بانک مى تواند از پول هاى رایج، معادل آن را بپردازد بدون این که ملزم باشد عین همان پول داده شده به بانک را بپردازد.

5. بانک حق همه گونه تصرف در آنها را دارد، چون سپرده ها ملک بانک هستند.

6 . سودهاى حاصل از سرمایه گذارى سپرده ها متعلق به بانک است.

7. بانک تحت هرشرایطى ضامن معادل سپرده هاست.

اهمیت اقتصادى سپرده ها درعملیات بانکى

اهمیت اقتصادى سپرده ها به اختصار چنین است:1 . سپرده ها از ابزارهاى مهم پرداخت تعهدات بانک ها هستند، هرچند که قانون پولى به آن تصریح نکرده باشد، از این رو معامله بر سپرده ها ازطریق به کارگیرى چک گسترش یافته است و روشن است که افزایش وسایل پرداخت در صحنه اقتصاد مایه سرعت و سهولت مبادلات درزندگى اقتصادى مى شود.

2 . سپرده هاى بانکى غالبا نمودار اموالى هستند که از نظر اقتصادى تاثیر گذار نیستند. بى تاثیرى آنها یا به دلیل کمى آنهاست و یا به این دلیل است که راه ورود آنها به شکل مؤثر، درزندگى اقتصادى ناشناخته است، حال آن که اگر به واسطه ودیعه گذاردن وارد عرصه بزرگ سرمایه گذارى شوند قادر خواهند بود بودجه طرح هاى بزرگ را تامین کنند.

3 . سپرده هاى بانکى این امکان را به بانک مى دهند تا بیش از مقدار سپرده ها خلق اعتبار کنند واین اعتبار نیز بار دیگر سپرده هاى بانکى را به وجود مى آورد.

به این ترتیب وسایل پرداختى که جایگزین پول هاى نقد هستند، افزایش مى یابند و این امرموجب گسترش حرکت تجارى مى شود. بدین گونه روشن مى شود که سپرده هاى بانکى بیت الغزل درآمد بانکى و محور اساسى در فعالیت هاى اقتصادى، تجارى و...   هستند.((76))

سپرده در فقه اسلامى

سخن دراین زمینه بسیار است و ما در این جا به مقدار نیاز و اجمال بسنده مى کنیم. معمولابحث فقهى درمورد سپرده، گاه برعقد، گاه برموجبات ضمان و گاه برتوابع مساله متمرکز مى شود.

نسبت به عقد، گفته شده: عقد ودیعه، لفظ یا درحکم لفظ است که اقتضاى نیابت درحفظ رادارد. در انشایى بودن ربط بین قبول و ایجاب، اختلافى وجود ندارد و این عقد از قبیل اباحه اى نیست که درآن ربط بین دو قصد ایجاب و قبول لحاظ نمى شود.

بنابراین اگر کسى خواست مالى را ودیعه بگذارد و دیگرى هم قبول کرد قابل باید آن را حفظ کند و درصورت اضطرار ودیعه گذار، حفظ آن برهرکس که توان آن را دارد واجب کفایى است.درغیر این صورت، خود عقد مزبور جزء عقود مستحب است، چون مشتمل برتعاون مى باشد.

اگر مال بدون تفریط تلف شد یا آن را قهرا و به اجبار از وى گرفتند چیزى متوجه گیرنده ودیعه نیست، چون وى امین است و عموم (على الید ما اخذت حتى تؤدی) با قاعده عدم ضمان فردامین، تخصیص مى خورد.

عقد ودیعه از جانب هردو طرف عقد جایز است و درآن اختلافى نیست و این عقد با مرگ یاجنون هریک از دو طرف باطل مى شود که در این صورت عین، دردست ودیعه گیر امانت خواهد بود و واجب است آن مال را به مالک یا ولى مالک برگرداند.

حفظ ودیعه، براساس عرف و عادت است، مثلا حفظ حیوان با غذا دادن به آن و حفظ گیاه به آبیارى آن است.

فقها درمورد ودیعه احتیاط مى کنند وحتى از برخى کارها که معمولا مردم نسبت به حاجات خود انجام مى دهند مانند همراه خود از منزل خارج کردن و امثال این مورد را منع کرده اند واگر مالک مکانى را معین کرده باشد لازم است درهمان مکان نگه دارند، بلکه برخى احتیاط کرده اند وحتى اجازه نداده اند ودیعه را از محل تعیین شده به جاى محفوظ تر انتقال دهند.

از آن جا که درهردو طرف عقد، کمال شرط است، لذا ودیعه طفل و مجنون صحیح نیست مگربا اذن ولى او.

هرگاه ودیعه گذار نشانه هاى مرگ را درخود دید، واجب است شاهد بگیرد.

درصورت مطالبه ودیعه گذار، رد ودیعه دراولین زمان ممکن، واجب است.

ازجمله موارد موجبات ضمان، افراط و تفریط را ذکر کرده اند بلکه گاهى از این دو به (تقصیر)تعبیر مى کنند. دلیل ضمان این است که دراین صورت، خیانت درمقابل امانت و درمقابل اطمینان که درنصوص، سبب یا عنوان عدم ضمان قرارداده شده است صدق مى کند و فقهامصادیق زیادى را براى این مفهوم ذکر کرده اند.

فقها در اطراف مساله، متعرض مسائلى شده اند، از جمله: اگر بترسد درصورت اقامت، ودیعه تلف شود، سفر با آن جایز است.

تنها با برگرداندن ودیعه به ودیعه گذار یا وکیل او برائت ذمه حاصل مى شود. مسائل دیگرى نیز مطرح است که مجال ذکر آنها نیست، زیرا تاثیرى در فهم حقیقت ودیعه ندارند و تنها طرح این مساله لازم است که اگر از ابتدا بنا برتصرف درودیعه باشد، حکم تصرفى که موجب نابودى عین ودیعه مى شود، چیست؟

فقها نسبت به تصرفاتى که بالذات متلف نیستند اگر با رضایت مالک باشد، اختلاف دارند که آیاآن عاریه است یا اباحه درتصرف بدون عوض؟

اما اگر از ابتدا بدون هیچ توافق قبلى، نیت تصرف در ودیعه را داشته باشد صاحب جواهر ازقول شهید در مسالک چنین نقل مى کند:

اگر هنگام گرفتن ودیعه، نیت تصرف در ودیعه را داشته باشد و با این قصد آن را بگیرد، مطلقاضامن ودیعه است، زیرا آن را به صورت امانت نگرفته است، بلکه براساس خیانت گرفته است.

درمورد تاثیر استمرار نیت در استدامه اخذ چنان که در ابتداى اخذ مؤثر است دو وجه وجوددارد:

1 . در هردو مورد، ید مقرون به نیتى که موجب ضمان است، تحقق دارد «ولذا ضامن است».

2 . با وجود قصد خیانت هنوز عملى را مرتکب نشده است و موجب ضمان بودن مجرد قصدهم مشکوک است «ولذا ضامن نیست».

صاحب جواهر براین مطلب تعلیقه اى زده است:فرق آشکار است میان این که قصد انتفاع داشته باشد با این فرض که قبض از جانب مالک باشدو بین عزم با این نیت که قبض براى خودش باشد، زیرا بالضروره غصب تنها درمورد دوم صادق است.((77))

در مورد تصرفات تلف کننده چنان که در مورد پول چنین است، اگر بر این گونه تصرفات درضمن عقد توافق شده باشد عقد ودیعه به قرض تبدیل مى شود، زیرا حقیقت قرض تملک باضمان است.

اقسام سپرده هاى بانکى

به سپرده هاى بانکى باز مى گردیم تا در پرتوآنچه گذشت به تطبیق فقهى آنها بپردازیم.

بدین منظور در ابتدا لازم است اقسام سپرده هاى بانکى را بشناسیم. معمولا سپرده هاى بانکى را به سه دسته تقسیم مى کنند:

اول سپرده جارى: سپرده جارى پول هایى هستند که با این قصد به بانک ها سپرده مى شوند تادر هنگام نیاز بتوانند آن را بگیرند. این نوع سپرده، داراى دو ویژگى است:1 . همیشه دردسترس هستند ومى توان آنها را مطالبه کرد.2 . معمولا بانک ها سودى براى آنها نمى پردازند.

دوم سپرده سرمایه گذارى(سپرده براى انجام کار): این نوع سپرده مبالغى هستند که با این قصدنزد بانک ها ودیعه گذاشته مى شوند که درآمد مستمرى از آنها به دست آید یا این که چه بساهدف، سرمایه گذارى موقت است تا زمانى که این امکان برایش فراهم شود که خود مباشرتاآنها را به کارگیرد. این گونه سپرده ها ویژگى هاى زیر را دارند:

1. باید دست کم تا مدت معینى، نزد بانک بمانند،2. مبلغ معینى به عنوان درآمد سرمایه گذارى بابت آنها دریافت مى شود.

سوم سپرده هاى پس انداز: این نوع سپرده از یک سو شبیه سپرده هاى جارى هستند، چون مى توان در هرلحظه اى از آنها برداشت کرد وازسوى دیگر شبیه سپرده هاى ثابت هستند، چون بانک ها سودهایى را براى پس انداز کنندگان درنظر مى گیرند، این نوع سپرده ها داراى سه ویژگى هستند:

1. هرگاه پس انداز کنندگان بخواهند مى توانند آنها را برداشت کنند،2 . برخى قیود، مانع برداشت از آنها به هرطریقى مى شوند، مانند این که سپرده گذار ناچار است درهرنوبت، دفترچه پس انداز خود را هنگام برداشت ارائه دهد و نیز باید همیشه مقدارى ازپس انداز خود را که به گفته شهید صدر((78)) عادتا بیش از ده درصد نیست درحساب خودباقى بگذارد و این براى سهولت برداشت از حساب است. و این ده درصد کل حساب پس انداز به عنوان سپرده جارى تلقى مى شود و لذا هیچ سودى به آن تعلق نمى گیرد بلکه بانک آن را به عنوان قرض نگه مى دارد. بنابراین، سپرده پس انداز داراى ویژگى سومى است:

3. بانک ها از منبع سپرده هاى پس انداز، به سپرده گذاران مى پردازند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد سپرده هاى بانک

تحقیق ترانه هاى خیام اثری از صادق هدایت

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق ترانه هاى خیام اثری از صادق هدایت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 12 صفحه

خیام شاعر ترانه هاى خیام؛ اثری از صادق هدایت آنچه که اجمالا اشاره شد نشان می‌دهد که نفوذ فکر، آهنگ دلفریب، نظر موشکاف، وسعت قریحه، زیبائی بیان، صحت منطق، سرشاری تشبیهات سادة بی‌حشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فکر خیام که به آهنگ‌های گوناگون گویاست و با روح هر کس حرف می‌زند در میان فلاسفه و شعرای خیلی کمیاب مقام ارجمند و جداگانه‌ای برای او احراز می‌کند.
رباعی کوچکترین وزن شعری است که انعکاس فکر شاعر را با معنی تمام برساند.
(در کتاب کریستنسن راجع به رباعیات خیام (ص ۹۰) نوشته که رباعی وزن شعری کاملا ایرانی است و به عقیدة هارتمان رباعی ترانه نامیده می‌شده و اغلب به آواز می‌خوانده‌اند.
برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می.
(۱۱۶) بعدها اعراب این وزن را از فارسی تقلید کردند، این عقیده را لابد هارتمان از خواندن گفتة شمس قیس رازی راجع به رباعی پیدا کرده.
) هر شاعری خودش را موظف دانسته که در جزو اشعارش کم و بیش رباعی بگوید.
ولی خیام رباعی را به منتها درجة اعتبار و اهمیت رسانیده و این وزن مختصر را انتخاب کرده، در صورتی‌که افکار خودش را در نهایت زبردستی در آن گنجانیده است.
ترانه‌های خیام به قدری ساده، طبیعی و به زبان دلچسب ادبی و معمولی گفته شده که هر کسی را شیفته آهنگ و تشبیهات قشنگ آن می‌نماید، و از بهترین نمونه‌های شعر فارسی به شمار می‌آید.
خیام قدرت ادای مطلب را به اندازه‌ای رسانیده که گیرندگی و تأثیر آن حتمی است و انسان به حیرت می‌افتد که یک عقیده فلسفی مهمی چگونه ممکن است در قالب یک رباعی بگنجد و چگونه می‌توان چند رباعی گفت که از هر کدام یک فکر و فلسفة مستقل مشاهده بشود و در عین حال با هم هم‌آهنگ باشد.
این کشش و دلربائی فکر خیام است که ترانه‌های او را در دنیا مشهور کرده، وزن ساده و مختصر شعری خیام خواننده را خسته نمی‌کند و به او فرصت فکر می‌دهد.
خیام در شعر پیروی از هیچ‌کس نمی‌کند.
زبان سادة او به همه اسرار صنعت خودش کاملا آگاه است و با کمال ایجاز، به بهترین طرزی شرح می‌دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق ترانه هاى خیام اثری از صادق هدایت

دانلود مقاله کامل درباره ریشه هاى درونى تهمت

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره ریشه هاى درونى تهمت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

ریشه هاى درونى تهمت

ریشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسیارى از رفتارهاى زشت دیگر، باید در رذایل اخلاقى که از عدم اعتدال قواى درونى انسان پدید مى آیند، جست.

«حسد» «ترس از مجازات» «طمع» رذایلى هستند که موجب ارتکاب این رفتار زشت از آدمى مى شوند. گاه انسان زا روى حسادت به کمالى که در دیگرى وجود دارد به متهم ساختن وى اقدام مى کند تا به این وسیله کمال او نادیده گرفته شود.

کس نخواند نامه من کس نگوید نام من جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شغب

چون کنند از نام من پرهیز این ها چون خداى در مبارک ذکر خود گفته است نام بو لهب!؟

من برون آیم به برهان ها ز مذهب هاى بد پاک تر زان کز دم آتش برون آید ذهب

عامه بر من تهمت دینى ز فضل من برند بر سرم فضل من آورد این همه شور و جلب [1]

شخص گاه به سبب واهمه اى که از مجازات در برابر کرده زشت خویش دارد، به دیگرى اتهام مى زند و گاه حرص و طمع براى رسیدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به این نکته ضرورت دارد که توهم و بدگمانى پدید آمده از نیروى درونى «واهمه» در تمام این موارد نقش مهمى را ایفا مى کند.

پیامدهاى زشت تهمت

تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد که مى توان آنها را در دو عنوان ذیل جاى داد:

1. پیامد تهمت بر بعد معنوى انسان

در روایتى از امام جعفر صادق (ع) در این باره آمده است:

اذا اتهم المومن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء. [2]

آن گاه که مومن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه که نمک در آب ذوب مى شود.

همان طور که از این روایت برمى آید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان مومن مى شود.

در توضیح این مطلب باید گفت که بسیارى از اعمال انسان بر ایمان او تاثیر مى گذارد. همچنین درباره این اعمال، دو حالت «انجام» و «ترک» وجود دارد که هر دو حالت، در بعد ایمانى او موثر است. ترک واجبات از سویى و انجام گناهان از سوى دیگر، ایمان انسان را ضعیف مى کند. «ترک واجب» و «انجام حرام» را مى توان دو گونه از کفر عملى به شمار آورد که «انجام حرام» شامل «تهمت» هم مى شود و ضعف و نابودى ایمان را در پى دارد.

2. پیامد تهمت بر روابط انسانى

تهمت مایه نابودى حریم برادرى و روابط انسانى میان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم مى سازد.

امام جعفر صادق (ع) فرمود:

من اتهم اخاه فى دینه فلا حرمه بینهما. [3]

کسى که برادر دینى اش را متهم کند به او تهمت بزند، بینشان حرمتى وجود ندارد.

منظور از کلمه «فى دینه» در جمله «من اتهم اخاه فى دینه» چه تهمت زدن به «برادر ایمانى » باشد، به این صورت که کلمه «فى دینه» را صفتى براى کلمه «اخاه» بدانیم و چه متهم کردن او در امور دینى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پدید نمى آید؛ چرا که دین الاهى مانند ریسمانى است که همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ایمانى برقرار مى کنند که این یوند از پیوند نسبى و سببى بسیار محکم تر است. با تهمت زدن به برادر یا خواهر دینى ، این رابطه محکم قطع مى شود.

انسان عاقل و متدینى که به مبدا و معاد اعتقاد دارد، هیچ گاه به دیگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دین نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه این کار را نمى دهد، مگر آن که از فطرت پاک انسانى به خوى حیوانى گرویده باشد.

با بررسى این مساله در جامعه، مشاهده مى شود که افرادى براى رسیدن به اهدافى شیطانى مى کوشند دیگران را مورد «تهمت» و «بهتان» قرار دهند؛ ولى در نهایت امر، به ذلت و بیچارگى کشیده خواهند شد.

موضع ابلیس در برابر تهمت و بهتان

تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است که حتى شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزارى مى جوید. شیطان از رفتارهاى زشت و اعمال خلاف استقبال مى کند؛ ولى برخى از رفتارهاى ناروا آنقدر زشت و پلیدند که شیطان هم آنها را


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ریشه هاى درونى تهمت

مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

اختصاصی از سورنا فایل مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى


مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات 83

مقدمه

امام على بن ابى طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینى منصوص از رسول گرامى اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذى حجه سى و پنج هجرى (ششصد و چهل و چهار میلادى)[1]، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومى و اصرار آنان براى پذیرش منصب حکومت ظاهرى، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدى امر حکومت و خلافت بر مسلمانان گردید.

در باره حکومت ظاهرى امام على(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوى، چند مسأله از مسلّمات تاریخى است.

نخست اینکه امام(ع) در فضاى کاملاً آزاد سیاسى ـ اجتماعى و با اقبال عمومى و اشتیاق توده هاى مردم مسلمان و بیعت از روى میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بى عدالتیها و فساد و تباهى، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وى، به در خانه وصى و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت على(ع) روى آوردند و دست بیعت به سویش گشودند و به طور جدى، خواهان حکومت علوى بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این باره فرموده است:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

دانلود تحقیق کامل درمورد فمینیسم , تکرار تجربه هاى ناموفق

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق کامل درمورد فمینیسم , تکرار تجربه هاى ناموفق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد فمینیسم , تکرار تجربه هاى ناموفق


دانلود تحقیق کامل درمورد فمینیسم , تکرار تجربه هاى ناموفق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 83

 

فمینیسم, تکرار تجربه هاى ناموفق

قسمت اول

اشاره:

آنچه در این قسمت و سه قسمت آینده با عنوان ((فمینیسم, تکرار تجربه هاى ناموفق)) مى خوانید ارزیابى نه چندان کاملى است از پدیده ((زن ورى)) و ((زن گرایى)) در شکل افراطى آن که در اختیار مجله قرار گرفته است. بى شک دفاع از جایگاه والا و شخصیت انسانى زن و دستیابى به حقوق فردى, اجتماعى او وظیفه اى اسلامى, انسانى است که جوامع انسانى راهى جز پذیرش آن نخواهند داشت اما همان گونه که کوتاهى در این مهم پذیرفته نیست مقابله با اندیشه ها و حرکتهایى که آگاهانه و یا خودآگاهانه به چیزى فراتر از اصول انسانى و خارج از فطرت, نیاز و جایگاه صحیح زن فرا مى خواند وظیفه اى قابل توجه است که اهمال در آن براحتى مى تواند حرکت منطقى و اصیل و حتى جایگاه واقعى زنان را دچار ابهام نماید و یا مورد انکار قرار دهد. آنچه در این چند قسمت مى خوانید مى تواند اطلاعات خوبى را در این خصوص در بر داشته باشد. هر چند اذعان داریم که بررسى این پدیده و تفکیک مرزهاى قابل قبول از دیگر موارد, نیازمند کاوشى بسیار فراتر از این است.

پیام زن

چند نکته پیش از بحث:

نکته اول: مقاله حاضر, با خودباختگى, رنگ گرفتن و بى هویتى (دینى و ملى) زنوران ایرانى در برابر ارزشهاى منهاى دین و ملت مخالف است و حساب طرفدارى از حقوق زن را کاملا از این موضوع جدا مى داند. براى زن مسلمان ایرانى در چارچوب دین و حفظ منافع ملى و فرهنگ ایرانى, هر اقدامى که در جهت احقاق حق از دست رفته او باشد مطلوب بلکه لازم است. در غیر این صورت, مخالفت با خواسته زنان به عنوان دفاع از اسلام و کیان ملى مطرح خواهد بود.

نکته دوم: فمینیسم به عنوان یک پدیده نوظهور در غرب و پاره اى از کشورهاى صنعتى شرق, موضوع هیچ ستیز و مخالفتى قرار نمى گیرد. فمینیسم از لحاظ اشتمال بر خواسته هاى نامشروع و مخالف مصالح کشور, مورد انتقاد ما است. فمینیسم را از آن جهت نخواهیم پذیرفت که تعصب و لجاجت, برهم زدن مودت انسانى, ایجاد سوتفاهم و بدبینى, انکار هویت و اشاعه فساد و منکرات را در خود دارد. شاید بعضى تصور مى کنند وجود پاره اى از شعایر دینى نوعى پیروى از برنامه فمینیسم است, ولى چنین تصورى اشتباه است زیرا آن شعایر قبل از ظهور فمینیسم در غرب وجود داشته است. زن مسلمان از آن جهت که آیین او, دین عدالت و برابرى است و عوامل تبعیض را در هر شکل و رنگى, نمى پذیرد خود را از فمینیسم بى نیاز مى داند. زن مسلمان هرچه مى خواسته در اختیار او قرار گرفته است. او با پذیرش اسلام از همه مزایاى موجود در اندیشه هاى بشرى, برخوردار و از همه مفاسد و اغراض سودجویانه آن اندیشه ها برکنار و منزه است. استقلال اقتصادى دارد. بهره او در آموزش و تربیت با بهره مردان برابر است. از تصدى مشاغل منع نشده, در خانواده پدر و شوهرش اراده مستقل و آزادى دارد. حرمت او در موارد بسیارى از مردان فراتر رفته و احکام دینى براى او تخفیفات ویژه اى منظور کرده است. او بدبین نیست; عفت و عصمت دارد, شور و نشاط انسانى در او موج مى زند, جدى و فعال است, شخصیت و کرامت دارد و به گرد پلیدى و انحطاط نمى رود.

نکته سوم: معمول زنان غربى و سایر ملتهایى که فمینیسم را پذیرفته اند گمان مى کنند آزادى دارند, قدرت دارند مستقل اند و مردان از آنان مى هراسند و بر این اساس برخى اقدامات خیرخواهانه را سیاستهایى براى مغلوب کردن خویش ترسیم مى کنند. واقع امر غیر از این پندارهاست. مردان یگانه سیاست گذاران عرصه اندیشه ها و جریانات عملى در غرب و سایر ممالک تابعه هستند. فمینیسم به کمک مردان ظاهر شد و با نیرو و مساعدت آنان به راه خود ادامه داد. چنان که تغییر مسیر آن هم اکنون از سوى مردان انجام مى شود. این برداشت علاوه بر اعترافات فمینیستها بر تاریخ مسلم معاصر تکیه دارد و مدارک آن به قدرى زیاد و در دسترس است که کمتر جایى را براى افکار باقى مى گذارد.

استفاده از نیروى زنان

بهره گیرى از نیروى عظیم و کارآمد زنان توسط همه مکاتب و مذاهب مقبول و مورد عمل قرار گرفته است با این تفاوت که برخى از ادیان و مکاتب عقیده به حبس زنان دارند و تنها در حال ناچارى و از سر ناتوانى به نیروى زنان متوسل مى شوند و برخى دیگر با عدم اعتقاد به حبس زنان از نیروى پرتوانشان سود مى جویند.

تاریخ بشر شاهد استفاده هاى مکرر مردان از نیروى زنان در امورى است که خود براى آن مرز تعیین کرده و آنها را مردانه دانسته اند. در آیین آسمانى اسلام زنان همواره نقشى اساسى داشته و نیرویى قابل مقایسه با نیروى مردان به حساب آمده اند. این کردار, نشان مى دهد که نمى توان نیرویى به گستردگى و قدرت نیروى زنان را نادیده گرفت و نشان مى دهد که مردان زنان را حداقل در مواقعى با خویش برابر مى دانند اما همین که پاى منافع جنسى پیش مىآید به انکار قدرت و نقش زنان مى پردازند. چنین رفتارى نه تنها در منطق زنان که در منطق هر انسان سالمى به معنى سواستفاده و تزویر تلقى مى گردد. زنان دو قرن اخیر بیش از هر زنى در اعصار گذشته, شاهد چنین رفتار مردانه اى! بوده اند. این باور براى بسیارى از زنان عصر ما وجود دارد که مردان همواره در پى سواستفاده از نیروى زنان مى باشند. هر وقت در جنگ و گرفتاریهاى داخلى نیازمند زنان باشند, زن با مرد برابر است و هرگاه احساس بى نیازى کنند زن جنس دوم و ناقص الخلقه است!

نکته چهارم: فمینیسمهاى ایرانى, چون تعالیم اسلامى را مانع و سد راه خود مى دانند از اظهار عقاید خویش امتناع دارند. آثار فمینیسمى در ایران رنگ دیگرى دارد. توجه به این نکته محققان را قادر مى سازد تا در نوشته ها و یا گفته هاى خود دقت بیشترى داشته باشند تا ناخواسته از مرز اعتدال فاصله نگیرند.

نکته پنجم: محتواى انتقادى این مقوله را دو بحث متمایز تشکیل مى دهد. بخش نخست که درصدر انتقادات آمده, جنبه عقلى و نقصى دارد. و بخش دوم انتقاداتى است که از دیدگاه دینداران متوجه فمینیسم است. این شیوه را بدان جهت برگزیدیم که براى خود فمینیستها نیز سودمند باشد.

معنا و مفهوم فمینیسم:Feminisme

فرهنگ لغت ربرت این کلمه را چنین تعریف مى کند: ((آیینى که طرفدار گسترش حقوق و نقش زن در جامعه است))(1)

ماهنامه ادبىAthenaeum مورخ 27 آوریل 1895(1273 هـ.ش) در توضیح کلمه ((فمینیست)) نوشته ((زنى که در خود ظرفیت مبارزه براى کسب استقلال را دارد))(2) و فرهنگ لغات انگلیسى ((وبسترWebster.1975) (() معناى فمینیسم را چنین نگاشته است: ((طرز تفکرى که حقوق اجتماعى و سیاسى زنان را مساوى حقوق مردان دانسته و نهضتى که براى تحقق چنین آرمانى تلاش مى کند))(3) در فرهنگ - (کوچک) حییم واژه فمینیسم این گونه تفسیر دارد:

((عقیده به برابرى زن با مرد و مبارزه در این رده))(4)

پیشینه فمینیسم:

تاریخ پدیده هایى مانند فمینیسم, با حیات بشر پیوند خورده است. از همان دورانى که وسوسه ها و شیاطین وجود داشته اند, چنین انحرافاتى نیز تحقق داشته است.

داستان اقوام گذشته مانند قوم لوط, موسى و ... پر است از انحرافاتى که اکنون با عنوانهایى رنگارنگ در عصر حاضر بویژه در غرب رواج یافته است. در میان قوم لوط ابتدا افکار فمینیستى رخ نمود و سپس به گرایشات مرد مدارانه و سرانجام هلاکت آنان منجر شد. در روایتى آمده است(5) که فتنه لوط از زنان شروع شد. زنان به خود پرداخته و مردان به همین آلودگى افتادند.

جلوگیرى از ازدیاد نسل مذکر در دوره فراعنه مصر, رواج داشته است. ماماهایى بوده اند که موالید ذکور را کنترل مى کرده اند(6).

همچنین در عصر پیامبر اکرم(ص) انحرافاتى فمینیستى یا شبه آن وجود داشته است; مردانى خود را شبیه زنان و جمعى از زنان خود را همانند مردان ساخته بودند. حضرت محمد(ص) چند نفر از این گروه را به اطراف مدینه تبعید کردند و درخصوص حضور آنان در مجالس و محافل هشدار دادند.

چنین پدیده اى در میان جوامع گریزان از دین همواره رخ داده است. عکس العمل ظلم بى حد مردان بر جنس مونث به عنوان یک طبقه مثل دیگر طبقات ساخته دست ستمگران, بروز فمینیسم است.

تاریخ فمینیسم غربى

در این عنوان منظور بررسى تاریخ علمى فمینیسم نهادى یا سازمانى در ادوار مختلف تاریخى نمى باشد. بلکه مرورى کوتاه و گذرا بر مقوله فمینیسم در چهره جدید آن داریم. فمینیسم غربى با ظاهر آراسته و نظام یافته اى که اکنون به خود گرفته است مورد نظر ما است.

این پدیده بعد از ((رنسانس)) در اروپا و آمریکا ظهور کرده است. زیرا قدرت دینى بر مردم کم شد, نادیده گرفتن حقوق زنان به اوج رسید, ستم جنس مذکر به عنوان جنس اول بر زنان به عنوان جنس دوم افزایش یافت. جنگ اول و دوم نیز به زنان میدان داد و این همه موجب گردید فمینیسم یک بار دیگر عرض اندام کند.

محققان و فرهنگ شناسان, زادگاه فمینیسم در عصر جدید را کشور فرانسه و در نیمه قرن 19 میلادى دانسته اند.(7) از دیدگاه آندره میشل مى توان تاریخ فمینیسم رابه شش دوره تقسیم نمود: دوره نخست از آغاز پیدایش تا نهایت قرن نوزدهم, دوره دوم از آغاز قرن بیستم تا قبل از جنگ اول جهانى, دوره سوم فاصله میان دو جنگ جهانى که در این دوره پیروزى زنان شوروى پس از 1940 (1318) بسیار مهم بوده است. دوره پنجم از سال 1945 تا 1965 (1323 - 1343) دوره ششم دوره بازسازى فمینیسم از 1960 تا 1980 (1338 - 1359).

او براى هر یک از این شش دوره, تاریخ مختصرى از تلاشها, خواستها, واکنشها نشان مى دهد که عمده آن به دوره پنجم و ششم مربوط مى شود. خلاصه سخن او در تاریخ دوره پنجم چنین است:

((بطور خلاصه در طى بیست سال پس از جنگ دوم جهانى دولتمردان کشورهاى توسعه یافته غرب, مانند شرق از دیدگاه ابزارى خود در مورد زنان فراتر نرفته اند. جامعه در خدمت رشد امکانات بالقوه زنان نیست بلکه این زنان هستند که در خدمت رفع نیازهاى تولیدى و تولیدمثل جامعه قرار دارند. آنها از زنان در زمان جنگ در تولید و در ارتش استفاده مى کنند اما وقتى دیگر احتیاجى به آنها نیست آنها را به خانه مى فرستند.))(8)

آندره میشل دوره ششم را دوره بازسازى فمینیسم نامیده و معتقد است که فمینیستها توفیقات مختلفى بدست آورده اند. او کارنامه فمینیستها را در دوره ششم, طى چند بخش مطرح نموده است:

1 - مبارزه براى جدایى روابط جنسى از تولید مثل در غرب که در این بخش پیشرفتهاى علمى را به سود زنان توجیه مى کند. چه آنکه زنان توانستند از وسایل جلوگیرى از حمل و سقط جنین استفاده کنند و روابط جنسى را از تولید مثل تفکیک نمایند.

2 - ظهور جنبشهاى آزادى زنان از سال 1965 (1343)

3 - در قلمرو زندگى خصوصى به کاهش ازدواج و زاد و ولد و همچنین افزایش طلاق دست یافتند. او این موضوع را نشانه صبر و بردبارى زنان جوان, در امر ازدواج مى داند که مثل مادران خود عجله نکرده اند. آندره میشل نوشته: ((آمار نشان مى دهد که هر چه میزان تحصیلات زنان بالا مى رود کمتر ازدواج کرده و بیشتر طلاق مى گیرند. توسعه ازدواج آزاد, خانواده تک والدینى, جستجوى زندگى عاشقانه بدون ازدواج, راههاى دیگرى به جاى ازدواج سنتى هستند که فمینیستها در نوشته ها و اعمال روزانه خود پیشنهاد کرده اند.))(9)

4 - در حوزه فرهنگ موفق شدند موسسات انتشاراتى, جراید و مجلاتى راه بیاندازند که شمار آن به نسبت گذشته بسیار است.

5 - در قلمرو مشارکت در زندگى سیاسى نیز در جهت راهیابى به مجلس توفیقاتى کسب نموده اند.

6 - در قلمرو دسترسى به کار و برابرى دستمزدها ابتکار عمل به دست زنان کارگر و کارمند افتاد.(10)

براى تکمیل سخن میشل دوره هفتم و هشتم را خودمان اضافه مى کنیم: دوره هفتم دوره اى که از 1359 تا 1370 (1980 - 1991) ادامه یافته است. براى این منظور آمریکا را به عنوان نمونه انتخاب و اندکى از وضعیت فمینیستها و واکنش خشن گزارش مى دهیم:

طبق تحقیقات انجام شده از سال 1359 (1980) به این طرف زنان موفقیتهاى شغلى فراوانى از دست داده اند. آمار ضرب و جرح و قتل زنان گسترش یافته از امکانات رفاهى و خدماتى آنان کاسته شده است. در همه پرسى سال 1369 (1990) که توسط مجله ((ویرجینیا اسلیم)) انجام شد اغلب زنان از وخامت وضع اقتصادى ناراحت بودند و سپس از عدم مشارکت شوهرانشان در امر بچه دارى و خانه دارى شکایت داشتند.(11)

72% از زنان در خیابانها و اماکن عمومى احساس ناامنى بیشترى نسبت به گذشته مى کردند ... . اشتغال زنان در پست ترین مشاغل رو به ازدیاد است. حضور ناچیز آنها در مشاغل پردرآمدتر بازرگانى یا صنعتى متوقف شده و یا مسیر قهقرایى دارد.(12)

در طول سالهاى 1359 (1980) از تعداد اندک زنانى که در عرصه هاى سیاسى دست اندرکار بودند کاسته شد. در محیط خانواده میانگین مبلغى که مرد براى نگهدارى کودک بعد از طلاق به زن مى پردازد تا 25 درصد کمتر از سالهاى 70 بود. (به طور متوسط 140 دلار در ماه). طبق آمارهاى موجود, بین سالهاى 1362 (1983) تا 1366 (1987) تعداد زنانى که بر اثر اعمال خشونت از خانه هایشان فرار کرده اند, یک چهارم برابر, افزایش یافته است. آمارهاى دولتى افزایش قابل توجهى را در ضرب و شتم زنان نشان مى دهد. موارد گزارش شده تجاوز, بیش از دو برابر موارد مشابه در سالهاى 70, و نزدیک به دوبرابر جرایم خشونت بار, و چهار برابر کل جرایم در سراسر ایالات متحده آمریکا بوده است; درحالى که آمار مربوط به جنایت, کاهش نشان مى دهد. در طول سالهاى 1354 تا 1363 (1976 - 1984) زن کشى 160 درصد افزایش داشت.(13)

کوتاه و در یک کلام, اعتقاد زنانى که در همه پرسى سال 1368 (1989) شرکت کرده اند چنین بود:

امروزه برخى از مردان سعى مى کنند آنچه را که زنان در طى 20 سال گذشته کسب کرده اند, پس بگیرند.(14)

آنچه در طول دهه اخیر واقعا موجب بدبختى زنان شده است; ((برابرى)) نیست که کاش لااقل داشتند - بلکه, اعمال فشار براى سرکوب تقاضاى کسب آن برابرى است.(15)

دوره هشتم: از 1370 (1991) به این سو. اکنون دنیا متوجه نقش سازنده خانواده و مقررات سنتى آن شده است. سال 1994 (1373) از سوى سازمان ملل متحد, به عنوان سال خانواده انتخاب و در سرتاسر جهان مراسمى را به خود اختصاص داد. در نگاه ما, دوره جدید زمان مناسبى براى کنار گذاشتن افکار فمینیستى خصوصا در بخش خانواده و ازدواج است.

چنان که مشاهده مى کنید تاریخچه فمینیسم در غرب آغشته از بحرانها زیروبم ها و تلاطمها است. گاهى اوضاع به سود زنان و گاهى به ضرر آنان بوده است. به گمان ما همه این جریانات و نوسانات, از نقش دست اول مردان سرچشمه گرفته است, یعنى اگر فمینیسم موفق است مردان خواسته اند و اگر ناموفق بوده یا سرکوب مى شود, بدان دلیل است که مردان نخواسته اند. پس باز هم نقش مرد به عنوان تنها گرداننده امور حتى از نظر خود فمینیستها, مسلم است.

ماهیت فمینیسم

آیا فمینیسم یک مکتب فکرى جدید است؟ یا یک سازمان و تشکل سیاسى اجتماعى؟ آیا از یک خط مشى فلسفى و فکرى پیروى مى کند یا به دنبال اغراض سیاسى و اجتماعى مى باشد؟

از آنچه ما در پرونده فمینیسم داریم, برمىآید که این مرام از اصول و روشهاى فکرى خاصى پیروى مى کند. فمینیسم شعایر خود را بر پایه این اصول بنا نهاده است:

1ـ اصالت دادن به انسانیت افراد و انکار نقش جنس.

2ـ استقلال زنان و عدم وابستگى و تابعیت از مردان.

3ـ نفى هرگونه نقصى از زنان و انکار وجود جنسى به عنوان جنس دوم.

4ـ انکار هرگونه تفسیر مردانه از مسایل زنان و ارائه دیدگاههاى جدید براساس بینش برابرى زن و مرد.

5ـ شخصیت گرایى و اعتقاد به کرامت و شرافت فردى براساس تفسیر جدید خودشان.

شعایر

شعایرى که بر این اصول استوار است و همواره فمینیستها بر آن اصرار مى ورزند عبارت است از:

1ـ نفى نقش دوگانه.

2ـ ممانعت از سو استفاده هاى جنسى (تجاوز به زنان, فاحشگى و ...) از آن جهت که زن بى اراده باشد.

3ـ جدایى تولیدمثل از لذات جنسى.

4ـ جلوگیرى از حاملگى و سقط جنین به خواسته زن.

5ـ تاکید بر وجود خانواده تک والدینى و مادر مجرد.

6ـ دفاع از کودک نامشروع.

7ـ اشاعه و رواج لذتهاى آزاد جنسى.

8ـ حق هویت مستقل از شوهر (نفى تابعیت و ...)

9ـ حذف نمادهاى جنسى و صفات زنانه و ایجاد صفات دوگانه.

بایسته ها

پاره اى از جملات که حکم ضرب المثل را براى فمینیستها دارد, چنین است:

تمکین محض در برابر مرد عشق را سرد مى کند و ازدواج را به انحطاط مى کشاند.

زنان به دست خود رها مى شوند.

ستم زنان از خانواده شروع مى شود.

آزادى زنان از شکم آغاز مى شود (اعتصاب شکم).

آنچه که انسانى است براى فمینیسم بیگانه و نامانوس نیست.

خواسته ها

براساس اصول و شعایر و بایسته هاى فمینیستها مى توان خواسته هاى آنان را دریافت. مع الوصف براى اطلاع به مواردى از خواسته ها اشاره کوتاهى داریم.

تغییر یا حذف مقررات ازدواج که از دیدگاه فمینیستها سنتى و غیر قابل قبول است.

حق زن در داشتن فرزند بدون ازدواج و بدست آوردن حقوق اجتماعى که زنان و کودکان را خارج از چارچوب ازدواج حمایت کند.(17)

حق زن در استفاده از لذات مستقل از ازدواج که در قرن نوزدهم توسط شخصى به نام ((کلزدومار)) و طرفداران ((سن سیمون)) عنوان شد.(18)

برابرى دستمزد با مردان که در برخى کشورهاى غربى اوایل قرن بیستم بدان دست یافتند.

قانونى شدن سقط جنین و کنترل موالید (به خواسته زنان)

رفع هرگونه تبعیض در عرصه ادبیات و فرهنگ کشورها

مجموعه این اصول, شعایر, بایسته ها و خواسته ها را نخست شرح و سپس به نقد آن مى پردازیم.

انتقاد از فمینیسم

فمینیسم به معنایى که خود ارائه مى دهد یکى از ناهنجاریهاى فکرى بشرى است. انکار هویت زن, اختلال در سیستم روحى و روانى زنان, لجاجت, بدبینى و فساد از لوازم جداناشدنى فمینیسم است.

فمینیستها از یک موجود متجانس اجتماعى, فقط یک نیمه مى خواهند. نیمه اى که براى بدست آوردن منافع خود باید به ستیز نیمه دیگر برود. در منطق فمینیستها هر چه براى مردان زشت شمرده شده براى زنان زیبا است. سقط جنین را از آن جهت بد مى دانند که خواسته مردان است همین موضوع زیبا است اگر به خواسته زنان انجام گردد. در اینجا به هیچ وجه حق حیات جنین مطرح نمى باشد, از صلح و آرامش زن و مرد خبرى نیست; هر چه هست فقط منافع زنان است. فمینیستها درباره آینده نسل بشر که چه مى شود و به کجا مى رود, خود را بیگانه مى دانند و احساسى نسبت به آن ندارند در پى دفاع از زنان نیستند; اگر چنین بود باید تلاش مى کردند تا به افزایش موالید دختر نیروى خود را بیشتر کنند. باید به تکثیر فرزند دختر (در برابر اصرار به تولید ذکور) اصرار ورزند خصوصا حالا که به کمک سونوگرافى مى توانند جنس نوزاد را در رحم معین کنند.

اشکالاتى که بر فمینیسم داریم یکى و دو تا نیست. همه اصول و شعایر آن داراى اشکال است و چنانکه گفتیم بطور اساسى فمینیسم یک ناهنجارى است. یک اختلال است. فرصت نیز به اندازه کافى در دست نداریم تا به همه اشکالات اشاره کنیم, پس نمونه هایى را مطرح و پى جویى مفصل را به وقت دیگر مى گذاریم.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد فمینیسم , تکرار تجربه هاى ناموفق