سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله درمورد وصیتنامه

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله درمورد وصیتنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

وصیتنامه

From دانشنامه تخصصی حقوقی

پرش به: Jump to navigation, search

وصیتنامه طبق قانون امور حسبى سه نوع مى‌باشد: 1- وصیتنامه رسمى 2- وصیتنامه خودنوشت 3-وصیتنامه سرى وصیتنامه خودنوشت، وصیتى است که وصیت کننده به خط خود مى‌نویسد و بدین اعتبار وصیتنامه مزبور را خودنوشت نامیده‌اند. به دستور ماده 287 قانون امور حسبى (وصیتنامه) خودنوشت در صورتى معتبر است که تمام آن به خط وصیت کننده نوشته شده و داراى تاریخ روز، ماه و سال به خط وصیت کننده بوده و به امضاى او رسیده باشد. فرقى نمى‌کند که خط وصیتنامه فارسى باشد یا لاتینى یا خط ژاپنى یا چینى و امثال آن و به هر زبانى که باشد، امضاى وصیت کننده در وصیتنامه ممکن است قبل از تاریخ یا بعد از تاریخ نوشته شود.

وصیت نامه رسمى تربیت تنظیم و اعتبار آن به طورى است که براى اسناد تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمى مقرر شده است مى‌باشد و از نظر رسمیت و اعتبار آن از 2 نوع دیگر بالاتر و بهتر مى‌باشد و اگر کسى وصیت خود را به طور رسمى تنظیم نماید دیگر هیچ خدشه‌اى به آن وارد نمى‌باشد و هیچ کدام از ورثه بعد از فوت وصیت کننده نمى‌تواند ایرادى به آن وارد نماید.

وصیتنامه سرى ممکن است به خط وصیت کننده و یا به خط دیگرى باشد ولى در هر صورت باید به امضاى وصیت کننده برسد و به ترتیبى که براى امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه وصیت کننده یا محل دیگرى که در آئین نامه وزارت دادگسترى تعیین مى‌گردد، امانت گذارده مى‌شود. طبق قانون امور حسبى کسى که سواد نداشته باشد نمى‌تواند به طور سرى وصیت نماید. بنابراین وصیت کردن یک اثرى است که از نظر دین مبین اسلام بسیار زیاد توصیه شده است و هر فرد مسلمان باید قبل از مرگ خود وصیتنامه داشته باشد تا ورثه آن بعد از فوت وى بتوانند اموال او را در مسیرى که خود معین کرده استفاده نمایند و از معصومین روایت است که نوشتن وصیتنامه باعث افزایش طول عمر مى‌گردد.

انواع وصیتنامه وصیتنامه طبق قانون امور حسبی سه نوع می باشد: 1- وصیتنامه رسمی 2- وصیتنامه خودنوشت 3-وصیتنامه سری     وصیتنامه خودنوشت، وصیتی است که وصیت کننده به خط خود می نویسد و بدین اعتبار وصیتنامه مزبور را خودنوشت نامیده اند. به دستور ماده 287 قانون امور حسبی (وصیتنامه) خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط وصیت کننده نوشته شده و دارای تاریخ روز، ماه و سال به خط وصیت کننده بوده و به امضای او رسیده باشد. فرقی نمی کند که خط وصیتنامه فارسی باشد یا لاتینی یا خط ژاپنی یا چینی و امثال آن و به هر زبانی که باشد، امضای وصیت کننده در وصیتنامه ممکن است قبل از تاریخ یا بعد از تاریخ نوشته شود.     وصیت نامه رسمی تربیت تنظیم و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر شده است می باشد و از نظر رسمیت و اعتبار آن از 2 نوع دیگر بالاتر و بهتر می باشد و اگر کسی وصیت خود را به طور رسمی تنظیم نماید دیگر هیچ خدشه ای به آن وارد نمی باشد و هیچ کدام از ورثه بعد از فوت وصیت کننده نمی تواند ایرادی به آن وارد نماید.     وصیتنامه سری ممکن است به خط وصیت کننده و یا به خط دیگری باشد ولی در هر صورت باید به امضای وصیت کننده برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه وصیت کننده یا محل دیگری که در آئین نامه وزارت دادگستری تعیین می گردد، امانت گذارده می شود. طبق قانون امور حسبی کسی که سواد نداشته باشد نمی تواند به طور سری وصیت نماید. بنابراین وصیت کردن یک اثری است که از نظر دین مبین اسلام بسیار زیاد توصیه شده است و هر فرد مسلمان باید قبل از مرگ خود وصیتنامه داشته باشد تا ورثه آن بعد از فوت وی بتوانند اموال او را در مسیری که خود معین کرده استفاده نمایند و از معصومین روایت است که نوشتن وصیتنامه باعث افزایش طول عمر می گردد.

ارثیه در مراتب قانونی وصیت در چارچوب قانون

شاپور منوچهری

 

چه بسا شنیده ایم فریاد پدر و یا مادر خشمگینی که فرزند سرکش خود را خطاب می کند:… «تو را از ارث محروم می کنم»، «وصیت می کنم که پس ازمن چیزی به تو نرسد و هرچه دارم نصیب فلان و فلان گردد» و این جا است که اهمیت وصیت به عنوان یکی از مسائل مهم حقوقی آشکار می گردد و در این گزارش برآن نیستیم که ابعاد گوناگون فقهی و قانونی این مسأله مهم حقوق مدنی را بررسی کنیم زیرا که وسعت دامنه این مبحث به اندازه ای است که ورود در زوایای عدیده فقهی و قانونی آن، برای مؤلفان و محققان، رساله تحقیقی مفصلی را می طلبد که آن نیز تنها می تواند مورد استفاده حقوقدانان قرارگیرد. ما برآنیم که در این گزارش پاسخگوی برخی پرسش های اشخاصی باشیم که باعلم حقوق آشنایی ندارند . شاپور منوچهری وکیل دادگستری در گفت وگویی در مورد وصیت اظهار داشت: قانون مدنی در مقام تعریف کلی وصیت برنیامده بلکه وصیت را به وصیت عهدی و تملیکی تقسیم نموده و هریک را جداگانه مورد تعریف قرارداده است. وصیت تملیکی این است که شخصی وصیت کند که پس از فوت او عین و یا منفعت بخشی از مال و دارایی اش را اعم از منقول و یاغیرمنقول، به شخص یا اشخاص دیگر اعم از ورثه و غیره تمکیک کند. وصیت عهدی نیز آن است که شخص، فرد یا افرادی را به عنوان وصی، مأمور می کند که پس از فوت وی، عمل و یا اعمالی را انجام دهند مثلاً برای وی مراسم حج انجام دهند و یا منافع بخشی از اموال وی را برای مستمندان هزینه کنند و یا دیون وی را پرداخت نمایند، یا جسد وی را در فلان مکان دفن نمایند و امثال اینها. البته وصیت کننده (موصی) هر زمان که بخواهد می تواند از وصیت خود رجوع کند و یا در مفاد وصیت خود تغییراتی ایجاد و یا وصیت جدیدی بنماید. اما آنچه که حایز اهمیت است این است که پس از فوت موصی، آخرین اراده وی و یا به عبارت ساده تر آخرین وصیت وی ملاک عمل قرارخواهدگرفت. ضمناً در قانون مدنی چه در مورد وصیت کننده (موصی) و چه کسی که وصیت به نفع او شده است (موصی له) و مورد وصیت (موصی به) و شخصی که برای انجام امر و یا اموری مأمور شده است(وصی) شرایط و مقررات ویژه ای حاکمیت دارد که می تواند مورد بحث و گفت وگو قرارگیرد. اینها که گفته شد نوعی تعاریف قانونی بود حال آنکه مردم می خواهند بدانند چگونه وصیت کنند و وصیت آنان واجد چه شرایط و مشخصاتی باشد که قانونی باشد و مورد عمل و اجرا قرارگیرد این حقوقدان گفت: اتفاقاً آشنایی با همین مفاهیم و تعاریف است که ما را به نتیجه صحیح می رساند، البته ما در اینجا به برخی مسائل فنی خاص نمی پردازیم و اساساً اطلاع مردم در این خصوص که «آیا وصیت عقد است و یا ایقاع؟» و امثال آن، دردی از آنان دوا نمی کند اما چنانچه مردم آگاه نباشند که ماهیت وصیت ذاتاً مجانی و رایگان است و در وصیت قصد بخشش شرط است و یا اطلاع نداشته باشند که وصیت کننده در زمان انشای وصیت بایستی جایزالتصرف بوده و از اهلیت قانونی برخوردار باشد و یا وصیت در چه مواردی باطل ویا غیرنافذ است و به همین ترتیب از بسیاری نکات مهم دیگری که در قانون مدنی مورد تأکید ویژه قرارگرفته است بی اطلاع باشند، مسلماً در انشای وصیت مواجه با اشکال خواهند گردید، اما چنانچه منظور نظر شما این باشد که تشریفات و ترتیبات قانونی و شیوه نگارش و تنظیم وصیت و به طور کلی مقررات شکلی وصیت را بیان کنیم، خود بحث دیگری خواهد بود و در این رابطه لازم به گفتن است که: در شرع و در کتب فقهی هیچگونه تشریفات ویژه ای برای وصیت در نظر گرفته نشده است و به همین لحاظ مقررات قانونی مدنی نیز که مبتنی بر نظرات مشهور در فقه امامیه است، تشریفات تنظیم وصیتنامه را مسکوت گذارده است، اما مقتضیات جوامع شهری کنونی، ایجاب می کنند که تشریفات و ترتیبات قانونی خاصی برای تنظیم وصیتنامه وضع گردد و این بود که در سال ۱۳۱۹ قانون امور حسبی عمدتاً با اقتباس از قانون مدنی فرانسه وضع گردید که به موجب این قانون دو نوع وصیت مورد پیش بینی قرار گرفته است، یکی وصیت در موارد عادی و دیگری وصیت در موارد فوق العاده نظیر زمان بروز جنگ و یا حدوث بلایای طبیعی و غیره و به استناد ماده ۲۷۶ این قانون وصیت در موارد عادی اعم از آنکه عهدی باشد و یا تملیکی و یا راجع به اموال منقول باشد و یا غیر منقول از جهت تشریفات تنظیم آن به سه نوع تقسیم می گردد؛ ۱ـ رسمی، ۲ـ خودنوشت، ۳ـ سریوصیتنامه رسمی که در دفاتر اسناد رسمی و طبق همان تشریفاتی که در قانون نیست، برای ثبت اسناد مقررات به ثبت می رسد و دارای همان اعتبار اسناد رسمی است و به همین لحاظ از جهات عدیده مطمئن تر از سایر انواع وصیت است، اما به جهت تشریفات ویژه ثبتی و هزینه های ثبتی آن و اینکه ممکن است موصی بیمار باشد و قادر به حضور در دفترخانه اسناد رسمی نباشد، چندان مورد استفاده مردم قرار نمی گیرد، وصیتنامه خودنوشت به موجب این قانون در صورتی دارای اعتبار است که تمام آن به خط موصی (وصیت کننده) نوشته شده و دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی بوده و به امضای وی رسیده باشد. اما وصیتنامه سری لازم نیست که حتماً به خط موصی باشد، زیرا ممکن است وی پیر و یا ناتوان بوده و لرزش دست وی مانع نوشتن باشد و در این صورت می تواند از یکی از دوستان مورد اعتماد خود برای نوشتن این وصیتنامه استفاده کند، ولی در هر صورت این وصیتنامه بایستی به امضای موصی برسد و ضمناً طبق تشریفاتی که در قانون برای امانت گذاردن اسناد، مقرر گردیده است در اداره ثبت اقامتگاه موصی و یا مرجع دیگری که قانون معین می نماید، به امانت گذارده شود و علاوه بر آن شرط تنظیم وصیتنامه سری باسواد بودن موصی است که البته این شرط بدون تصریح در قانون برای تنظیم وصیتنامه خودنوشت نیز حاکم است. در بین این سه نوع وصیتنامه، تنظیم وصیتنامه خودنوشت رواج بیشتری دارد، زیرا این شکل از اشکال تنظیم وصیتنامه، نیاز به هیچ نوع تشریفات ویژه ای ندارد، اما ایراد و اشکال این نوع وصیتنامه در این است که شخصی که فاقد سواد نوشتن باشد، قادر به تنظیم وصیتنامه خودنوشت نخواهد بود و ضمناً هر یک از ورثه پس از فوت موصی که به این وصیتنامه دسترسی پیدا کنند، می توانند با توجه به منافع خود آن را از بین ببرند، مگر آنکه موصی آن را به شخصی مطمئن سپرده باشد. نکته مهم دیگری که در خصوص وصیتنامه خودنوشت می توان گفت، این است که این نوع وصیتنامه را به هر صورتی که ممکن باشد، تنظیم نمود، مثلاً ممکن است متن وصیت را در دفترچه بغلی خود و یا روی دیوار و یا ضمن نامه و غیره با هر لفظی که دلالت بر وصیت کند، بنویسد و فقط شرط قانونی آن این است که دارای تاریخ روز و ماه و سال بوده و به خط موصی نوشته شده و دارای امضای وی باشد. آیا این وصیت که به قول شما ممکن است روی یک تکه کاغذ یا دفترچه بغلی و یا حتی روی دیوار نوشته شده باشد، برای موصی له (کسی که وصیت به نفع او شده است) چگونه محقق می شود و اعتبار آن چگونه تشخیص داده می شود؟ اینکه گفتیم وصیتنامه خودنوشت که طبق مقررات قانون امور حسبی تنظیم شده باشد، دارای اعتبار است، از جهت رعایت تشریفات مقرر مربوطه به تنظیم آن است. اما درمورد تحقق مفاد وصیت صرفنظر از تشریفاتی که درقانون امورحسبی موردنظر قرارگرفته است، نکته حائزاهمیت این است که درجامعه ما خلاف جوامعی نظیر جامعه فرانسه، چنانچه ورثه موصی مفاد وصیتنامه را حتی درصورتی که تشریفات قانونی مقرر درموردتنظیم آن رعایت نشده باشد، موردتأیید و تنفیذ قراردهند، آن وصیتنامه نافذ خواهدبود و موردعمل و اجرا قرارخواهدگرفت و مراجع قانونی به جهت عدم رعایت این تشریفات با آن مخالفتی نخواهندنمود و نکته دیگر آنکه چنانچه وصیتنامه خودنوشت موردقبول ورثه یا برخی از آنان نباشد، شخص و یا اشخاص ذینفع که وصیت به نفع آنان شده است و یا وصی و یا برخی از وراث جهت تحقق قصد و نیت موصی می توانند دعوی تنفیذ وصیتنامه به طرفیت وراث و یا سایر وراث، در دادگاه صالحه مطرح نمایند و حال چنانچه مثلاً این وصیتنامه روی دیوار اتاق نوشته شده باشد، همان اشخاص می توانند پس از فوت با تقدیم درخواست تأمین دلیل، آن را تأمین نمایند تا سپس سایر تشریفات قانونی درمورد آن به انجام برسد. منوچهری به این سؤال که: «آیا می شود به موجب وصیت کسی را از ارث محروم کرد» اینگونه پاسخ گفت: به استناد ماده ۷۳۸ قانون مدنی «اگر کسی به موجب وصیت یک و یا چندنفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذنیست.» از ظاهر این ماده و استفاده از عبارت عدم نفوذ به جای بطلان شاید چنین استنباط کرد که چنانچه مثلاً وارثی که از ارث محروم گردیده است وصیت را اجازه کند، وصیت مذکور تنفیذ می گردد. اما اکثر مؤلفان حقوق مدنی نظیر جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان که رساله شیوا و محققانه دکتری خود را درخصوص مبحث ارث به رشته تحریر درآورده است با استدلال کافی نظریه عدم نفوذ را ردنموده و وصیت به حرمان وارث را باطل و غیرمشروع دانسته اند و به هرحال چنین وصیتی باطل بوده و قابل ترتیب اثر نخواهدبود.آیا وصیت کسی که خودکشی کرده است قابل قبول و نافذ است یا خیر؟ماده ۸۳۶ قانون مدنی تصریح دارد که «هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند و یا اعمال دیگری از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد و پس از آن وصیت نماید، آن وصیت درصورت هلاک باطل است و هرگاه اتفاقاً منتهی به فوت نشده، وصیت نافذخواهدبود. هرچند قسمت اخیر این ماده با صدر آن که مبتنی بر روایات و نص است درتناقض قراردارد معهذا به استناد این قانون چنانچه پس از اقدام به خودکشی وصیت نموده باشد و به جهت همان اقدام فوت کند و به طریق متعارف اثبات گردد که واقعاً قصد وی خودکشی بوده است وصیت وی باطل است. وی درباره «شخص چه میزان از اموال خود را می تواند وصیت کند» گفت: برخی از علما وصیت مازاد بر ثلث را مطلقاً باطل دانسته و اجازه وراث را نیز دراین مورد مؤثر نمی دانند. و برخی از فقهاو علما نظیر شیخ صدوق، وصیت زائد بر ثلث را نافذ تلقی می نمایند. اما قانون مدنی به تبعیت از نظر مشهور در فقه امامیه درماده ۸۴۳ آن قانون تصریح می نماید که «وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر با اجازه وراث و اگر بعضی از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است. بنابراین چنانچه وصیت زائد بر ثلث شده باشد هرکدام از ورثه که اهلیت لازم برای جواز آن داشته باشند مثلاً ورشکسته وصغیر و محجور نباشند می توانند عمل موصی را نسبت به سهم خود موردتنفیذ قراردهند. اما این اجازه و یا تنفیذ آنان مؤثر درحق سایر وراث دیگر نخواهدبود.

وکیل شما

 

درستون وکیل شما پاسخگوی سؤالات حقوقی شما و مخاطبین گرامی هستیم. با ما با شماره ۸۷۶۱۲۵۳ ساعت ۱۳ تا ۱۵ روزهای یکشنبه تماس بگیرید و به آدرس روزنامه با ما مکاتبه کنید.این هفته مازیار طاطایی وکیل دادگستری پاسخگوی سؤالات شما هستند:* شوهری دارم که بسیار بداست و به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای طلاق کرده است و تلاش می کند تا بچه ها را از من بگیرد و متأسفانه با تمام بدیهایی که دارد دادگاه هم رضایت داده است. دخترم ۱۱ و پسرم ۹ساله است من چه کار کنم؟* جواب: به موجب ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی: مرد می تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد. دادگاه در جریان رسیدگی به این درخواست بدواً موضوع را به داوری ارجاع می نماید و نهایتاً حکم مقتضی صادر خواهدکرد. در ارتباط با قسمت آخرسؤال درخصوص رئیس دادگاه مطرح شدن چنین موضوعاتی باتوجه به وجودقضات شرافتمند در محاکم بسیار بعید است و مستلزم اثبات است بنابراین توصیه می گردد از طرح چنین مطالبی که در صورت عدم اثبات از مصادیق افترا می باشد قویاً خودداری نمایید. در ارتباط با وضعیت فرزندانتان، مطابق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی برای نگهداری طفل، مادر تا دوسال از تاریخ ولادت او اولویت خواهدداشت. پس از انقضای این مدت حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهدبود. بنابراین و باتوجه به اینکه فرزند شما ۹ و ۱۱ساله هستند به موجب قانون مذکور حضانت و نگهداری آنها به پدر محول خواهدشد. البته قانونگذار در ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی در صورت اثبات ۱ ـ اعتیاد زیان آورـ اشتهار به فساد اخلاق ـ ابتلا به بیماری روانی ـ سوءاستفاده از طفل وتکرار ضرب و جرح خارج از حدمتعارف، حضانت طفل را از پدرگرفته و به مادر و اگذار نماید. به موجب نظریه شماره ۷‎/۴۷۷۱ـ۶۹‎/۱۱‎/۱۵ اداره حقوقی قوه قضاییه آنچه که در مورد حضانت اطفال باید مورد توجه قرارگیرد مصلحت طفل است. بنابراین اگر دادگاه مصلحت بداند که طفل قبل از سنین مربوطه نزد پدر باشد و یا بعد از سنین مذکور نزد مادر باشد یعنی پدر را صالح نداند(موارد ماده ۱۱۷۳قانون مدنی) می تواند تصمیم مقتضی اتخاذ نماید. لازم به ذکر است که حضانت مخصوص اطفال است و از نظر شرعی طفل به شخصی اطلاق می گردد که به سن بلوغ نرسیده باشد، بنابراین پس از رسیدن به سن بلوغ حضانت منتفی است و افراد بالغ با هریک از والدین که بخواهند می توانند زندگی کنند. این موضوع در ارتباط با فرزند دخترتان که ۱۱ساله است واصولاً به سن بلوغ رسیده است بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد. بنابراین در خصوص دخترتان می توانید همین موضوع را در دادگاه مطرح نمایید البته ممکن است برخی محاکم این موضوع را نپذیرفته و انتخاب زندگی نزد هریک از والدین را به اثبات رشد فرزند موکول نمایند. در این صورت می توانید با تقدیم دادخواستی از دادگاه تقاضای اثبات و صدور حکم رشد هرکدام از فرزندانتان را تقاضا نمایید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد وصیتنامه

امام خمینی

اختصاصی از سورنا فایل امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مقدمه وصیتنامه

قالَ رسولُ الله ـ صلَّی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلَّم‌: اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللهِ و عترتی‌ اهلَ بیتی‌؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی‌' یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ.

 الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّ'هُمَّ صلِّ علی‌ محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک‌ و جلالِک‌ و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی‌ تجلّی‌ فیه‌ الاَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی‌ المُسْتَأْثَرِ منها الّذی‌ لایَعْلَمُهُ غَیرُک‌؛ و اللَّعنُ علی‌ ظالِمیهم‌ اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.

        و بعد، اینجانب‌ مناسب‌ می‌دانم‌ که‌ شمه‌ای‌ کوتاه‌ و قاصر در باب‌ «ثقلین‌» تذکر دهم‌؛ نه‌ از حیث‌ مقامات‌ غیبی‌ و معنوی‌ و عرفانی‌، که‌ قلم‌ مثل‌ منی‌ عاجز است‌ از جسارت‌ در مرتبه‌ای‌ که‌ عرفان‌ آن‌ بر تمام‌ دایرة‌ وجود، از ملک‌ تا ملکوت‌ اعلی‌' و از آنجا تا لاهوت‌   و آنچه‌ در فهم‌ من‌ و تو ناید، سنگین‌ و تحمل‌ آن‌ فوق‌ طاقت‌، اگر نگویم‌ ممتنع‌ است‌؛   و نه‌ از آنچه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌، از مهجور بودن‌ از حقایق‌ مقام‌ والای‌ «ثقل‌ اکبر» و «ثقل‌ کبیر»   که‌ از هر چیز اکبر است‌ جز ثقل‌ اکبر که‌ اکبر مطلق‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ گذشته‌ است‌ بر این‌ دو ثقل‌ از دشمنان‌ خدا و طاغوتیان‌ بازیگر که‌ شمارش‌ آن‌ برای‌ مثل‌ منی‌ میسر نیست‌ با قصور اطلاع‌ و وقت‌ محدود؛ بلکه‌ مناسب‌ دیدم‌ اشاره‌ای‌ گذرا و بسیار کوتاه‌ از آنچه‌ بر این‌ دو ثقل‌ گذشته‌ است‌ بنمایم‌.

     شاید جملة‌  لَنْ یَفْتَرِق'ا حتّی‌ یَرِد'ا عَلَیَّ الْحَوض‌  اشاره‌ باشد بر اینکه‌ بعد از وجود مقدس‌ رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ هرچه‌ بر یکی‌ از این‌ دو گذشته‌ است‌ بر دیگری‌ گذشته‌ است‌ و مهجوریت‌ هر یک‌ مهجوریت‌ دیگری‌ است‌، تا آنگاه‌ که‌ این‌ دو مهجور بر رسول‌ خدا در «حوض‌» وارد شوند. و آیا این‌ «حوض‌» مقام‌ اتصال‌ کثرت‌ به‌ وحدت‌ است‌   و اضمحلال‌ قطرات‌ در دریا است‌، یا چیز دیگر که‌ به‌ عقل‌ و عرفان‌ بشر راهی‌ ندارد. و باید گفت‌ آن‌ ستمی‌ که‌ از طاغوتیان‌ بر این‌ دو ودیعة‌ رسول‌ اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ گذشته‌، بر امت‌ مسلمان‌ بلکه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌ که‌ قلم‌ از آن‌ عاجز است‌.

   و ذکر این‌ نکته‌ لازم‌ است‌ که‌ حدیث‌ «ثقلین‌» متواتر   بین‌ جمیع‌ مسلمین‌ است‌ و  ] در [  کتب‌ اهل‌ سنت‌ از «صحاح‌ ششگانه‌»   تا کتب‌ دیگر آنان‌، با الفاظ‌ مختلفه‌ و موارد مکرره‌ از پیغمبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ طور متواتر نقل‌ شده‌ است‌.   و این‌ حدیث‌ شریف‌ حجت‌ قاطع‌ است‌ بر جمیع‌ بشر بویژه‌ مسلمانان‌ مذاهب‌ مختلف‌؛ و باید همة‌ مسلمانان‌ که‌ حجت‌ بر آنان‌ تمام‌ است‌ جوابگوی‌ آن‌ باشند؛ و اگر عذری‌ برای‌ جاهلان‌ بیخبر باشد برای‌ علمای‌ مذاهب‌ نیست‌.

    اکنون‌ ببینیم‌ چه‌ گذشته‌ است‌ بر کتاب‌ خدا، این‌ ودیعة‌ الهی‌ و ماترک‌ پیامبر اسلام‌ ـصلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ مسائل‌ أسف‌انگیزی‌ که‌ باید برای‌ آن‌ خون‌ گریه‌ کرد، پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) شروع‌ شد. خودخواهان‌ و طاغوتیان‌، قرآن‌ کریم‌ را وسیله‌ای‌ کردند برای‌ حکومتهای‌ ضد قرآنی‌؛ و مفسران‌ حقیقی‌ قرآن‌ و آشنایان‌ به‌ حقایق‌ را که‌ سراسر قرآن‌ را از پیامبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ دریافت‌ کرده‌ بودند و ندای‌  اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثقلان‌  در گوششان‌ بود با بهانه‌های‌ مختلف‌ و توطئه‌های‌ از پیش‌ تهیه‌ شده‌، آنان‌ را عقب‌ زده‌ و با قرآن‌، در حقیقت‌ قرآن‌ را ـ که‌ برای‌ بشریت‌ تا ورود به‌ حوض‌ بزرگترین‌ دستور زندگانی‌ مادی‌ و معنوی‌ بود و است‌ ـ از صحنه‌ خارج‌ کردند؛ و بر حکومت‌ عدل‌ الهی‌ ـ که‌ یکی‌ از آرمانهای‌ این‌ کتاب‌ مقدس‌ بوده‌ و هست‌ ـ خط‌ بطلان‌ کشیدند و انحراف‌ از دین‌ خدا و کتاب‌ و سنت‌ الهی‌ را پایه‌گذاری‌ کردند، تا کار به‌ جایی‌ رسید که‌ قلم‌ از شرح‌ آن‌ شرمسار است‌.

     و هرچه‌ این‌ بنیان‌ کج‌ به‌ جلو آمد کجیها و انحرافها افزون‌ شد تا آنجا که‌ قرآن‌ کریم‌ را که‌ برای‌ رشد جهانیان‌ و نقطة‌ جمع‌ همة‌ مسلمانان‌ بلکه‌ عائلة‌ بشری‌، از مقام‌ شامخ‌ احدیت‌ به‌ کشف‌ تام‌ محمدی‌(ص‌)   تنزل‌ کرد که‌ بشریت‌ را به‌ آنچه‌ باید برسند برساند و این‌ ولیدة‌ «علم‌ الاسما ء »   را از شرّ شیاطین‌ و طاغوتها رها سازد و جهان‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ رساند و حکومت‌ را به‌ دست‌ اولیا ء الله، معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌ الاولین‌ و الا´خرین‌ ـ بسپارد تا آنان‌ به‌ هر که‌ صلاح‌ بشریت‌ است‌ بسپارند ـ چنان‌ از صحنه‌ خارج‌ نمودند که‌ گویی‌ نقشی‌ برای‌ هدایت‌ ندارد و کار به‌ جایی‌ رسید که‌ نقش‌ قرآن‌ به‌ دست‌ حکومتهای‌ جائر و آخوندهای‌ خبیثِ بدتر از طاغوتیان‌ وسیله‌ای‌ برای‌ اقامة‌ جور و فساد و توجیه‌ ستمگران‌ و معاندان‌ حق‌ تعالی‌ شد. و مع‌الاسف‌ به‌ دست‌ دشمنان‌ توطئه‌گر و دوستان‌ جاهل‌، قرآن‌ این‌ کتاب‌ سرنوشت‌ساز، نقشی‌ جز در گورستانها و مجالس‌ مردگان‌ نداشت‌ و ندارد و آنکه‌ باید وسیلة‌ جمع‌ مسلمانان‌ و بشریت‌ و کتاب‌ زندگی‌ آنان‌ باشد، وسیلة‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ گردید و یا بکلی‌ از صحنه‌ خارج‌ شد، که‌ دیدیم‌ اگر کسی‌ دم‌ از حکومت‌ اسلامی‌ برمی‌آورد و از سیاست‌، که‌ نقش‌ بزرگ‌ اسلام‌ و رسول‌ بزرگوار ـصلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ و قرآن‌ و سنت‌ مشحون‌ آن‌ است‌، سخن‌ می‌گفت‌ گویی‌ بزرگترین‌ معصیت‌ را مرتکب‌ شده‌؛ و کلمة‌ «آخوند سیاسی‌» موازن‌ با آخوند بی‌دین‌ شده‌ بود و اکنون‌ نیز هست‌.

      و اخیراً قدرتهای‌ شیطانی‌ بزرگ‌ به‌ وسیلة‌ حکومتهای‌ منحرفِ خارج‌ از تعلیمات‌ اسلامی‌، که‌ خود را به‌ دروغ‌ به‌ اسلام‌ بسته‌اند، برای‌ محو قرآن‌ و تثبیت‌ مقاصد شیطانی‌ ابرقدرتها قرآن‌ را با خط‌ زیبا طبع‌ می‌کنند و به‌ اطراف‌ می‌فرستند و با این‌ حیلة‌ شیطانی‌ قرآن‌ را از صحنه‌ خارج‌ می‌کنند. ما همه‌ دیدیم‌ قرآنی‌ را که‌ محمدرضا خان‌ پهلوی‌ طبع‌ کرد و عده‌ای‌ را اغفال‌ کرد و بعض‌ آخوندهای‌ بیخبر از مقاصد اسلامی‌ هم‌ مداح‌ او بودند. و می‌بینیم‌ که‌ ملک‌ فهد هر سال‌ مقدار زیادی‌ از ثروتهای‌ بی‌پایان‌ مردم‌ را صرف‌ طبع‌ قرآن‌ کریم‌ و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی‌ می‌کند و وهابیت‌، این‌ مذهب‌ سراپا بی‌اساس‌ و خرافاتی‌ را ترویج‌ می‌کند؛ و مردم‌ و ملتهای‌ غافل‌ را سوق‌ به‌ سوی‌ ابرقدرتها می‌دهد و از اسلام‌ عزیز و قرآن‌ کریم‌ برای‌ هدم‌ اسلام‌ و قرآن‌ بهره‌برداری‌ می‌کند.

       ما مفتخریم‌ و ملت‌ عزیز سرتاپا متعهد به‌ اسلام‌ و قرآن‌ مفتخر است‌ که‌ پیرو مذهبی‌ است‌ که‌ می‌خواهد حقایق‌ قرآنی‌، که‌ سراسر آن‌ از وحدت‌ بین‌ مسلمین‌ بلکه‌ بشریت‌ دم‌ می‌زند، از مقبره‌ها و گورستانها نجات‌ داده‌ و به‌ عنوان‌ بزرگترین‌ نسخة‌ نجات‌ دهندة‌ بشر از جمیع‌ قیودی‌ که‌ بر پای‌ و دست‌ و قلب‌ و عقل‌ او پیچیده‌ است‌ و او را به‌ سوی‌ فنا و نیستی‌ و بردگی‌ و بندگی‌ طاغوتیان‌ می‌کشاند نجات‌ دهد.

       و ما مفتخریم‌ که‌ پیرو مذهبی‌ هستیم‌ که‌ رسول‌ خدا مؤسس‌ آن‌ به‌ امر خداوند تعالی‌ بوده‌، و امیرالمؤمنین‌ علی‌ بن‌ ابیطالب‌، این‌ بندة‌ رها شده‌ از تمام‌ قیود، مأمور رها کردن‌ بشر از تمام‌ اغلال‌ و بردگیها است‌.

        ما مفتخریم‌ که‌ کتاب‌ نهج‌البلاغه‌   که‌ بعد از قرآن‌ بزرگترین‌ دستور زندگی‌ مادی‌ و معنوی‌ و بالاترین‌ کتاب‌ رهایی‌بخش‌ بشر است‌ و دستورات‌ معنوی‌ و حکومتی‌ آن‌ بالاترین‌ راه‌ نجات‌ است‌، از امام‌ معصوم‌ ما است‌.

        ما مفتخریم‌ که‌ ائمة‌ معصومین‌، از علی‌ بن‌ ابیطالب‌ گرفته‌ تا منجی‌ بشر حضرت‌ مهدی‌ صاحب‌ زمان‌ ـ علیهم‌ آلاف‌


دانلود با لینک مستقیم


امام خمینی

متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى

اختصاصی از سورنا فایل متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى


متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

 

متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى

 

 ایران حضرت آیه الله العظمـى امام خمینى ( قدس سره الشریف )

 

قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.

 

 الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیة بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــرة الخبیثة .

 

و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد .

 

خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل الهى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده علـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اسلام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بـى پایان مردم را صرف طبع قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند.

 

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

 

تعداد صفحات : 37

 

 

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى

دانلود مقاله وصیتنامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره)

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله وصیتنامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله وصیتنامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره)


دانلود مقاله وصیتنامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره)

و بعد، اینجانب‌ مناسب‌ می‌دانم‌ که‌ شمه‌ای‌ کوتاه‌ و قاصر در باب‌ «ثقلین‌» تذکر دهم‌؛ نه‌ از حیث‌ مقامات‌ غیبی‌ و معنوی‌ و عرفانی‌، که‌ قلم‌ مثل‌ منی‌ عاجز است‌ از جسارت‌ در مرتبه‌ای‌ که‌ عرفان‌ آن‌ بر تمام‌ دایرة‌ وجود، از ملک‌ تا ملکوت‌ اعلی‌ و از آنجا تا لاهوت‌ و آنچه‌ در فهم‌ من‌ و تو ناید، سنگین‌ و تحمل‌ آن‌ فوق‌ طاقت‌، اگر نگویم‌ ممتنع‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌، از مهجور بودن‌ از حقایق‌ مقام‌ والای‌ «ثقل‌ اکبر» و «ثقل‌ کبیر» که‌ از هر چیز اکبر است‌ جز ثقل‌ اکبر که‌ اکبر مطلق‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ گذشته‌ است‌ بر این‌ دو ثقل‌ از دشمنان‌ خدا و طاغوتیان‌ بازیگر که‌ شمارش‌ آن‌ برای‌ مثل‌ منی‌ میسر نیست‌ با قصور اطلاع‌ و وقت‌ محدود؛ بلکه‌ مناسب‌ دیدم‌ اشاره‌ای‌ گذرا و بسیار کوتاه‌ از آنچه‌ بر این‌ دو ثقل‌ گذشته‌ است‌ بنمایم‌.

شاید جملة‌ لَنْ یفْتَرِقا حتّی‌ یرِدا عَلَی الْحَوض‌ اشاره‌ باشد بر اینکه‌ بعد از وجود مقدس‌ رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ هرچه‌ بر یکی‌ از این‌ دو گذشته‌ است‌ بر دیگری‌ گذشته‌ است‌ و مهجوریت‌ هر یک‌ مهجوریت‌ دیگری‌ است‌، تا آنگاه‌ که‌ این‌ دو مهجور بر رسول‌ خدا در «حوض‌» وارد شوند. و آیا این‌ «حوض‌» مقام‌ اتصال‌ کثرت‌ به‌ وحدت‌ است‌ و اضمحلال‌ قطرات‌ در دریا است‌، یا چیز دیگر که‌ به‌ عقل‌ و عرفان‌ بشر راهی‌ ندارد. و باید گفت‌ آن‌ ستمی‌ که‌ از طاغوتیان‌ بر این‌ دو ودیعة‌ رسول‌ اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ گذشته‌، بر امت‌ مسلمان‌ بلکه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌ که‌ قلم‌ از آن‌ عاجز است‌.

و ذکر این‌ نکته‌ لازم‌ است‌ که‌ حدیث‌ «ثقلین‌» متواتر بین‌ جمیع‌ مسلمین‌ است‌ و (در) کتب‌ اهل‌ سنت‌ از «صحاح‌ ششگانه‌» تا کتب‌ دیگر آنان‌، با الفاظ‌ مختلفه‌ و موارد مکرره‌ از پیغمبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ طور متواتر نقل‌ شده‌ است‌. و این‌ حدیث‌ شریف‌ حجت‌ قاطع‌ است‌ بر جمیع‌ بشر بویژه‌ مسلمانان‌ مذاهب‌ مختلف‌؛ و باید همة‌ مسلمانان‌ که‌ حجت‌ بر آنان‌ تمام‌ است‌ جوابگوی‌ آن‌ باشند؛ و اگر عذری‌ برای‌ جاهلان‌ بیخبر باشد برای‌ علمای‌ مذاهب‌ نیست‌.

اکنون‌ ببینیم‌ چه‌ گذشته‌ است‌ بر کتاب‌ خدا، این‌ ودیعة‌ الهی‌ و ماترک‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ مسائل‌ أسف‌انگیزی‌ که‌ باید برای‌ آن‌ خون‌ گریه‌ کرد، پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) شروع‌ شد. خودخواهان‌ و طاغوتیان‌، قرآن‌ کریم‌ را وسیله‌ای‌ کردند برای‌ حکومتهای‌ ضد قرآنی‌؛ و مفسران‌ حقیقی‌ قرآن‌ و آشنایان‌ به‌ حقایق‌ را که‌ سراسر قرآن‌ را از پیامبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ دریافت‌ کرده‌ بودند و ندای‌ اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثقلان‌ در گوششان‌ بود با بهانه‌های‌ مختلف‌ و توطئه‌های‌ از پیش‌ تهیه‌ شده‌، آنان‌ را عقب‌ زده‌ و با قرآن‌، در حقیقت‌ قرآن‌ را ـ که‌ برای‌ بشریت‌ تا ورود به‌ حوض‌ بزرگترین‌ دستور زندگانی‌ مادی‌ و معنوی‌ بود و است‌ ـ از صحنه‌ خارج‌ کردند؛ و بر حکومت‌ عدل‌ الهی‌ ـ که‌ یکی‌ از آرمانهای‌ این‌ کتاب‌ مقدس‌ بوده‌ و هست‌ ـ خط‌ بطلان‌ کشیدند و انحراف‌ از دین‌ خدا و کتاب‌ و سنت‌ الهی‌ را پایه‌گذاری‌ کردند، تا کار به‌ جایی‌ رسید که‌ قلم‌ از شرح‌ آن‌ شرمسار است‌.

و هرچه‌ این‌ بنیان‌ کج‌ به‌ جلو آمد کجیها و انحرافها افزون‌ شد تا آنجا که‌ قرآن‌ کریم‌ را که‌ برای‌ رشد جهانیان‌ و نقطة‌ جمع‌ همة‌ مسلمانان‌ بلکه‌ عائلة‌ بشری‌، از مقام‌ شامخ‌ احدیت‌ به‌ کشف‌ تام‌ محمدی‌(ص‌) تنزل‌ کرد که‌ بشریت‌ را به‌ آنچه‌ باید برسند برساند و این‌ ولیدة‌ «علم‌ الاسما ء » را از شرّ شیاطین‌ و طاغوتها رها سازد و جهان‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ رساند و حکومت‌ را به‌ دست‌ اولیا ء الله، معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌ الاولین‌ و الا´خرین‌ ـ بسپارد تا آنان‌ به‌ هر که‌ صلاح‌ بشریت‌ است‌ بسپارند ـ چنان‌ از صحنه‌ خارج‌ نمودند که‌ گویی‌ نقشی‌ برای‌ هدایت‌ ندارد و کار به‌ جایی‌ رسید که‌ نقش‌ قرآن‌ به‌ دست‌ حکومتهای‌ جائر و آخوندهای‌ خبیثِ بدتر از طاغوتیان‌ وسیله‌ای‌ برای‌ اقامة‌ جور و فساد و توجیه‌ ستمگران‌ و معاندان‌ حق‌ تعالی‌ شد. و مع‌الاسف‌ به‌ دست‌ دشمنان‌ توطئه‌گر و دوستان‌ جاهل‌، قرآن‌ این‌ کتاب‌ سرنوشت‌ساز، نقشی‌ جز در گورستانها و مجالس‌ مردگان‌ نداشت‌ و ندارد و آنکه‌ باید وسیلة‌ جمع‌ مسلمانان‌ و بشریت‌ و کتاب‌ زندگی‌ آنان‌ باشد، وسیلة‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ گردید و یا بکلی‌ از صحنه‌ خارج‌ شد، که‌ دیدیم‌ اگر کسی‌ دم‌ از حکومت‌ اسلامی‌ برمی‌آورد و از سیاست‌، که‌ نقش‌ بزرگ‌ اسلام‌ و رسول‌ بزرگوار صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ و قرآن‌ و سنت‌ مشحون‌ آن‌ است‌، سخن‌ می‌گفت‌ گویی‌ بزرگترین‌ معصیت‌ را مرتکب‌ شده‌؛ و کلمة‌ «آخوند سیاسی‌» موازن‌ با آخوند بی‌دین‌ شده‌ بود و اکنون‌ نیز هست‌.

و اخیراً قدرتهای‌ شیطانی‌ بزرگ‌ به‌ وسیلة‌ حکومتهای‌ منحرفِ خارج‌ از تعلیمات‌ اسلامی‌، که‌ خود را به‌ دروغ‌ به‌ اسلام‌ بسته‌اند، برای‌ محو قرآن‌ و تثبیت‌ مقاصد شیطانی‌ ابرقدرتها قرآن‌ را با خط‌ زیبا طبع‌ می‌کنند و به‌ اطراف‌ می‌فرستند و با این‌ حیلة‌ شیطانی‌ قرآن‌ را از صحنه‌ خارج‌ می‌کنند. ما همه‌ دیدیم‌ قرآنی‌ را که‌ محمدرضا خان‌ پهلوی‌ طبع‌ کرد و عده‌ای‌ را اغفال‌ کرد و بعض‌ آخوندهای‌ بیخبر از مقاصد اسلامی‌ هم‌ مداح‌ او بودند. و می‌بینیم‌ که‌ ملک‌ فهد هر سال‌ مقدار زیادی‌ از ثروتهای‌ بی‌پایان‌ مردم‌ را صرف‌ طبع‌ قرآن‌ کریم‌ و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی‌ می‌کند و وهابیت‌، این‌ مذهب‌ سراپا بی‌اساس‌ و خرافاتی‌ را ترویج‌ می‌کند؛ و مردم‌ و ملتهای‌ غافل‌ را سوق‌ به‌ سوی‌ ابرقدرتها می‌دهد و از اسلام‌ عزیز و قرآن‌ کریم‌ برای‌ هدم‌ اسلام‌ و قرآن‌ بهره‌برداری‌ می‌کند.

ما مفتخریم‌ و ملت‌ عزیز سرتاپا متعهد به‌ اسلام‌ و قرآن‌ مفتخر است‌ که‌ پیرو مذهبی‌ است‌ که‌ می‌خواهد حقایق‌ قرآنی‌، که‌ سراسر آن‌ از وحدت‌ بین‌ مسلمین‌ بلکه‌ بشریت‌ دم‌ می‌زند، از مقبره‌ها و گورستانها نجات‌ داده‌ و به‌ عنوان‌ بزرگترین‌ نسخة‌ نجات‌ دهندة‌ بشر از جمیع‌ قیودی‌ که‌ بر پای‌ و دست‌ و قلب‌ و عقل‌ او پیچیده‌ است‌ و او را به‌ سوی‌ فنا و نیستی‌ و بردگی‌ و بندگی‌ طاغوتیان‌ می‌کشاند نجات‌ دهد.

و ما مفتخریم‌ که‌ پیرو مذهبی‌ هستیم‌ که‌ رسول‌ خدا مؤسس‌ آن‌ به‌ امر خداوند تعالی‌ بوده‌، و امیرالمؤمنین‌ علی‌ بن‌ ابیطالب‌، این‌ بندة‌ رها شده‌ از تمام‌ قیود، مأمور رها کردن‌ بشر از تمام‌ اغلال‌ و بردگیها است‌.

ما مفتخریم‌ که‌ کتاب‌ نهج‌البلاغه‌ که‌ بعد از قرآن‌ بزرگترین‌ دستور زندگی‌ مادی‌ و معنوی‌ و بالاترین‌ کتاب‌ رهایی‌بخش‌ بشر است‌ و دستورات‌ معنوی‌ و حکومتی‌ آن‌ بالاترین‌ راه‌ نجات‌ است‌، از امام‌ معصوم‌ ما است‌.

ما مفتخریم‌ که‌ ائمة‌ معصومین‌، از علی‌ بن‌ ابیطالب‌ گرفته‌ تا منجی‌ بشر حضرت‌ مهدی‌ صاحب‌ زمان‌ ـ علیهم‌ آلاف‌ التحیات‌ والسلام‌ ـ که‌ به‌ قدرت‌ خداوند قادر، زنده‌ و ناظر امور است‌ ائمة‌ ما هستند.

ما مفتخریم‌ که‌ ادعیة‌ حیاتبخش‌ که‌ او را «قرآن‌ صاعد» می‌خوانند از ائمة‌ معصومین‌ ما است‌. ما به‌ «مناجات‌ شعبانیة‌» امامان‌ و «دعای‌ عرفات‌»
حسین‌ بن‌ علی‌ ـ علیهما السلام‌ ـ و «صحیفة‌ سجادیه‌» این‌ زبور آل‌ محمد و «صحیفة‌ فاطمیه‌» که‌ کتاب‌ الهام‌ شده‌ از جانب‌ خداوند تعالی‌ به‌ زهرای‌ مرضیه‌ است‌ از ما است‌.

ما مفتخریم‌ که‌ «باقرالعلوم‌» بالاترین‌ شخصیت‌ تاریخ‌ است‌ و کسی‌ جز خدای‌ تعالی‌ و رسول‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ و ائمة‌ معصومین‌ علیهم‌السلام‌ ـ مقام‌ او را درک‌ نکرده‌ و نتوانند درک‌ کرد، از ما است‌.

و ما مفتخریم‌ که‌ مذهب‌ ما «جعفری‌» است‌ که‌ فقه‌ ما که‌ دریای‌ بی‌پایان‌ است‌، یکی‌ از آثار اوست‌. و ما مفتخریم‌ به‌ همة‌ ائمة‌ معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌الله ـ و متعهد به‌ پیروی‌ آنانیم‌.

ما مفتخریم‌ که‌ ائمة‌ معصومین‌ ما ـ صلوات‌ الله و سلامه‌ علیهم‌ ـ در راه‌ تعالی‌ دین‌ اسلام‌ و در راه‌ پیاده‌ کردن‌ قرآن‌ کریم‌ که‌ تشکیل‌ حکومت‌ عدل‌ یکی‌ از ابعاد آن‌ است‌، در حبس‌ و تبعید به‌ سر برده‌ و عاقبت‌ در راه‌ براندازی‌ حکومتهای‌ جائرانه‌ و طاغوتیان‌ زمان‌ خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم‌ که‌ می‌خواهیم‌ مقاصد قرآن‌ و سنت‌ را پیاده‌ کنیم‌ و اقشار مختلفة‌ ملت‌ ما در این‌ راه‌ بزرگِ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته‌، جان‌ و مال‌ و عزیزان‌ خود را نثار راه‌ خدا می‌کنند.

ما مفتخریم‌ که‌ بانوان‌ و زنان‌ پیر و جوان‌ و خرد و کلان‌ در صحنه‌های‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ و نظامی‌ حاضر، و همدوش‌ مردان‌ یا بهتر از آنان‌ در راه‌ تعالی‌ اسلام‌ و مقاصد قرآن‌ کریم‌ فعالیت‌ دارند؛ و آنان‌ که‌ توان‌ جنگ‌ دارند، در آموزش‌ نظامی‌ که‌ برای‌ دفاع‌ از اسلام‌ و کشور اسلامی‌ از واجبات‌ مهم‌ است‌ شرکت‌، و از محرومیتهایی‌ که‌ توطئة‌ دشمنان‌ و ناآشنایی‌ دوستان‌ از احکام‌ اسلام‌ و قرآن‌ بر آنها بلکه‌ بر اسلام‌ و مسلمانان‌ تحمیل‌ نمودند، شجاعانه‌ و متعهدانه‌ خود را رهانده‌ و از قید خرافاتی‌ که‌ دشمنان‌ برای‌ منافع‌ خود به‌ دست‌ نادانان‌ و بعضی‌ آخوندهای‌ بی‌اطلاع‌ از مصالح‌ مسلمین‌ به‌ وجود آورده‌ بودند، خارج‌ نموده‌اند؛ و آنان‌ که‌ توان‌ جنگ‌ ندارند، در خدمت‌ پشت‌ جبهه‌ به‌ نحو ارزشمندی‌ که‌ دل‌ ملت‌ را از شوق‌ و شعف‌ به‌ لرزه‌ درمی‌آورد و دل‌ دشمنان‌ و جاهلان‌ بدتر از دشمنان‌ را از خشم‌ و غضب‌ می‌لرزاند، اشتغال‌ دارند. و ما مکرر دیدیم‌ که‌ زنان‌ بزرگواری‌ زینب‌گونه‌ ـ علیها سلام‌الله ـ فریاد می‌زنند که‌ فرزندان‌ خود را از دست‌ داده‌ و در راه‌ خدای‌ تعالی‌ و اسلام‌ عزیز از همه‌ چیز خود گذشته‌ و مفتخرند به‌ این‌ امر؛ و می‌دانند آنچه‌ به‌ دست‌ آورده‌اند بالاتر از جنات‌ نعیم‌ است‌، چه‌ رسد به‌ متاع‌ ناچیز دنیا.

و ملت‌ ما بلکه‌ ملتهای‌ اسلامی‌ و مستضعفان‌ جهان‌ مفتخرند به‌ اینکه‌ دشمنان‌ آنان‌ که‌ دشمنان‌ خدای‌ بزرگ‌ و قرآن‌ کریم‌ و اسلام‌ عزیزند، درندگانی‌ هستند که‌ از هیچ‌ جنایت‌ و خیانتی‌ برای‌ مقاصد شوم‌ جنایتکارانة‌ خود دست‌ نمی‌کشند و برای‌ رسیدن‌ به‌ ریاست‌ و مطامع‌ پست‌ خود دوست‌ و دشمن‌ را نمی‌شناسند. و در رأس‌ آنان‌ امریکا این‌ تروریست‌ بالذات‌ دولتی‌ است‌ که‌ سرتاسر جهان‌ را به‌ آتش‌ کشیده‌ و هم‌ پیمان‌ او صهیونیست‌ جهانی‌ است‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مطامع‌ خود جنایاتی‌ مرتکب‌ می‌شود که‌ قلمها از نوشتن‌ و زبانها از گفتن‌ آن‌ شرم‌ دارند؛ و خیال‌ ابلهانة‌ «اسرائیل‌ بزرگ‌»! آنان‌ را به‌ هر جنایتی‌ می‌کشاند. و ملتهای‌ اسلامی‌ و مستضعفان‌ جهان‌ مفتخرند که‌ دشمنان‌ آنها حسین‌ اردنی‌ این‌ جنایت‌ پیشة‌ دوره‌گرد، و حسن‌ و حسنی‌ مبارک‌ هم‌ آخور با اسرائیل‌ جنایتکارند و در راه‌ خدمت‌ به‌ امریکا و اسرائیل‌ از هیچ‌ خیانتی‌ به‌ ملتهای‌ خود رویگردان‌ نیستند. و ما مفتخریم‌ که‌ دشمن‌ ما صدام‌ عفلقی‌ است‌ که‌ دوست‌ و دشمنْ او را به‌ جنایتکاری‌ و نقض‌ حقوق‌ بین‌المللی‌ و حقوق‌ بشر می‌شناسند و همه‌ می‌دانند که‌ خیانتکاری او به‌ ملت‌ مظلوم‌ عراق‌ و شیخ‌نشینان‌ خلیج‌، کمتر از خیانت‌ به‌ ملت‌ ایران‌ نباشد.

و ما و ملتهای‌ مظلوم‌ دنیا مفتخریم‌ که‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ و دستگاههای‌ تبلیغات‌ جهانی‌، ما و همة‌ مظلومان‌ جهان‌ را به‌ هر جنایت‌ و خیانتی‌ که‌ ابرقدرتهای‌ جنایتکار دستور می‌دهند متهم‌ می‌کنند. کدام‌ افتخار بالاتر و والاتر از اینکه‌ امریکا با همة‌ ادعاهایش‌ و همة‌ ساز و برگهای‌ جنگی‌اش‌ و آنهمه‌ دولتهای‌ سرسپرده‌اش‌ و به‌ دست‌ داشتن‌ ثروتهای‌ بی‌پایانِ ملتهای‌ مظلوم‌ عقب‌افتاده‌ و در دست‌ داشتن‌ تمام‌ رسانه‌های‌ گروهی‌، در مقابل‌ ملت‌ غیور ایران‌ و کشور حضرت‌ بقیة‌الله ـ ارواحنا لمقدمه‌ الفدا ء ـ آنچنان‌ وامانده‌ و رسوا شده‌ است‌ که‌ نمی‌داند به‌ که‌ متوسل‌ شود! و رو به‌ هر کس‌ می‌کند جواب‌ رد می‌شنود! و این‌ نیست‌ جز به‌ مددهای‌ غیبی‌ حضرت‌ باری‌ تعالی‌ ـ جلَّت‌ عظمتُه‌ـ که‌ ملتها را بویژه‌ ملت‌ ایران‌ اسلامی‌ را بیدار نموده‌ و از ظلمات‌ ستمشاهی‌ به‌ نور اسلام‌ هدایت‌ نموده‌.

من‌ اکنون‌ به‌ ملتهای‌ شریف‌ ستمدیده‌ و به‌ ملت‌ عزیز ایران‌ توصیه‌ می‌کنم‌ که‌ از این‌ راه‌ مستقیم‌ الهی‌ که‌ نه‌ به‌ شرقِ ملحد و نه‌ به‌ غربِ ستمگرِ کافر وابسته‌ است‌، بلکه‌ به‌ صراطی‌ که‌ خداوند به‌ آنها نصیب‌ فرموده‌ است‌ محکم‌ و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده‌، و لحظه‌ ] ای‌ [ از شکر این‌ نعمت‌ غفلت‌ نکرده‌ و دستهای‌ ناپاک‌ عمال‌ ابرقدرتها، چه‌ عمال‌ خارجی‌ و چه‌ عمال‌ داخلی‌ بدتر از خارجی‌، تزلزلی‌ در نیت‌ پاک‌ و ارادة‌ آهنین‌ آنان‌ رخنه‌ نکند؛ و بدانند که‌ هرچه‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ عالم‌ و قدرتهای‌ شیطانی‌ غرب‌ و شرق‌ اشتلم‌ می‌زنند دلیل‌ بر قدرت‌ الهی‌ آنان‌ است‌ و خداوند بزرگ‌ سزای‌ آنان‌ را هم‌ در این‌ عالم‌ و هم‌ در عوالم‌ دیگر خواهد داد. «إنَّه‌ ولی النِّعَم‌ و بِیدِه‌ ملکوتُ کلِّ شی‌ ء ٍ».

و با کمال‌ جِد و عجز از ملتهای‌ مسلمان‌ می‌خواهم‌ که‌ از ائمة‌ اطهار و فرهنگ‌ سیاسی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌، نظامی‌ این‌ بزرگ‌ راهنمایان‌ عالم‌ بشریت‌ به‌ طور شایسته‌ و به‌ جان‌ و دل‌ و جانفشانی‌ و نثار

شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وصیتنامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره)

دانلود مقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى
ایران حضرت آیه الله العظمـى امام خمینى
قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.
الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیة بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــرة الخبیثة .
و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد .
خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل الهى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده علـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اسلام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بـى پایان مردم را صرف طبع قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند. ما مفتخریـم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خـواهد حقایق قرآنـى که سراسـر آن از وحـدت بین مسلمیـن بلکه بشریت دم مى زند ، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگتریـن نسخه نجات دهنـده بشر از جمیع قیـودى که بـر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سـوى فنا و نیستى وبردگى و بندگى طاغوتیان مـى کشانـد ، نجات دهـد. و ما مفتخـریـم که پیرو مذهبـى هستیـم که رسـول خدا مـوسـس آن به إمر خـداوند تعالـى بـوده و امیرالمـومنین على بـن ابى طالب ایـن بنده رها شده از تمام قیود ، مإمـور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریـم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگتریـن دستور زندگى مادى و معنوى و بالاتریـن کتاب رهأى بخـش بشر است و دستورات معنوى و حکـومتـى آن بـالاتـریـن راه نجـات است ، از امام معصـوم ما است. ما مفتخریم که أمه معصومیـن از على بـن ابى طالب گرفته تا منجى بشـر حضـرت مهدى صـاحب زمـان علیهم آلاف التحیـات و السلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امـور است أمه ما هستند. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـوانند از أمه معصـومیـن ما است. ما به مناجـات شعبـانیه امامـان و دعاى عرفات حسین بـن على علیهما السلام و صحیفه سجادیه ایـن زبـور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خـداوند تعالـى به زهراى مرضیه است از ما است .
ما مفتخریـم که باقرالعلـوم بالاتریـن شخصیت تاریخ است و کسى جز خـداى تعالـى و رسـول صلـى الله علیه وآله و أمه معصـومیــــن علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از مااست.
و مـا مفتخـریـم که مذهب مـا جعفـرى است که فقه مـا که دریــاى بـى پـایان است یکـى از آثـار اوست و مـا مفتخـریـم به همه أمه معصـومیـن علیهم صلـوات الله و متعهد به پیـروى آنـانیــم .
ما مفتخریم که أمه معصومیـن ما صلوات الله و سلامه علیهم درراه تعالى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکـى از ابعاد آن است در حبـس و تبعیـد به سر برده و عاقبت در راه برانـدازى حکـومتهاى جأرانه و طاغوتیان زمان خـود شهید شـدند. و ما امروز مفتخریم که مـى خـواهیـم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در ایـن راه بزرگ سرنوشت ساز سـر از پـا نشناخته جان و مال و عزیزان خـود را نثـار راه خـدا مى کنند .
ما مفتخـریـم که بـانـوان و زنان پیـر و جـوان و خـرد و کلان در صحنه هاى فرهنگـى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریـم فعالیت دارند. و آنان که تـوان جنگ دارند در آمـوزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى از واجبـات مهم است شـرکت و از محـرومیتهأى که تـوطئه دشمنان و نا آشنأى دوستـان از احکـام اسلام و قـرآن بـر آنها بلکه بـراسلام و مسلمـانـان تحمیل نمـودنـد ، شجــــاعانه و متعهدانه خـود را رهانـده و از قیـد خـرافاتـى که دشمنان بـراى منافع خود به دست نادانان و بعضـى آخـونـدهاى بـى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند خارج نموده اند. و آنان که تـوان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحـو ارزشمندى که دل ملت را از شـوق و شعف به لـرزه در مـىآورد و دل دشمنان و جاهلان بـدتـر از دشمنان را از خشـم و غضب مـى لـرزاند اشتغال دارنـد. و ما مکـرر دیدیـم که زنان بزرگوارى زینب گونه علیها سلام الله فریاد مى زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداى تعالـى و اسلام عزیز از همه چیز خـود گذشته و مفتخرند به ایـن امر و مـى داننـد آنچه به دست آورده انـد بالاتـر از جنات نعیـم است چه رسـد بمتاع نـاچیز دنیـا ، و ملت مـا بلکه ملتهاى اسلامـى و مستضعفــان جهان مفتخـرنـد به اینکه دشمنان آنان که دشمنـان خـداى بزرگ و قـرآن کریـم و اسلام عزیزند درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتـى براى مقاصد شـوم جنایتکارانه خـود دست نمى کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خـود دوست و دشمـن را نمـى شناسنـد و در رإس آنان آمریکا ایـن تروریست بالذات دولتـى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هـم پیمان او صهیونیست جهانى است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى شود که قلم ها از نوشتـن و زبانها از گفتـن آن شرم دارنـد و خیال ابلهانه اسـرأیل بزرگ ، آنان را به هـر جنـایتـى مـى کشـانـد. و ملتهاى اسلامـى و مستضعفـان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنـى ایـن جنایت پیشه دوره گرد ، و حسـن و حسنـى مبارک هـم آخـور با اسرأیل جنایتکارند و در راه خـدمت به آمریکا و اسـرأیل از هیچ خیانتـى به ملتهاى خـود روى گردان نیستنـد. و ما مفتخریـم که دشمـن ما صـدام عفلقـى است که دوست و دشمـن او را به جنایت کارى و نقض حقوق بیـن المللى و حقوق بشـر مـى شناسند و همه مـى داننـد که خیانتکارى او به ملت مظلـوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتـر از خیانت به ملت ایـران نباشـد و مـا و ملتهاى مظلـوم دنیـا مفتخـریـم که رسـانه هـاى گـروهــى و دستگـاههاى تبلیغات جهانـى ، ما و همه مظلـومـان جهان را به هـر جنایت و خیانتـى که ابرقـدرتهاى جنایتکار دستـور مـى دهنـد متهم مـى کننـد . کـدام افتخار بالاتر و والاتـر از اینکه آمریکا با همه ادعاهـایـش و همه سـاز و بـرگهاى جنگیــش و آن همه دولتهاى سرسپرده اش و به دست داشتـن ثروتهاى بـى پایان ملتهاى مظلـوم عقب افتاده و در دست داشتـن تمام رسانه هاى گروهى در مقابل ملت غیور ایران و کشـور حضـرت بقیه الله ارواحنا لمقـدمه الفـدإ آن چنان وامانده و رسـوا شده است که نمى داند به که متـوسل شـود و رو به هر کـس مى کند جـواب رد مى شنـود و ایـن نیست جز به مددهاى غیبـى حضرت بارى تعالى جلت عظمته که ملت ها را بـویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نـور اسلام هدایت نمـوده. مـن اکنـون به ملتهاى شـریف ستمـدیـده و به ملت عزیز ایــــران توصیه مى کنـم که از ایـن راه مستقیـم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطـى که خـداوند به آنها نصیب فرموده است محکـم و استـوار و متعهد و پایدار پاىبند بـوده و لحظه اى از شکـر ایـن نعمت غفلت نکـرده و دستهاى ناپـاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجى و چه عمال داخلـى بدتر از خارجـى تزلزلـى در نیت پاک و اراده آهنیـن آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانـى غرب و شرق اشتلـم مـى زنند دلیل بر قـدرت الهى آنان است و خـداوند بزرگ سزاى آنان را ، هم در ایـن عالم و هـم در عوالـم دیگر خـواهد داد انه ولـى النعم و بیـده ملکـوت کل شـىء و بـا کمـال جـد و عجز از ملتهاى مسلمان مـى خـواهـم که از أمه اطهار و فـرهنگ سیاسـى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى ایـن بزرگ راه نمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانـى و نثـار عزیزان پیـروى کننـد. از آن جمله دست از فقه سنتـى که بیـان گـر مکتب رسـالت و امـامت است و ضامـن رشد و عظمت ملتها است چه احکام اولیه و چه ثانـویه که هر دو مکتب فقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشـوند و به وسـواس خناسان معاند با حق و مذهب گـوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى مقدمه سقـوط مذهب و احکام اسلامـى و حکـومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگـر سیـاسـى نمـاز است هـرگز غفلت نکننـد که ایـن نمـاز جمعه از بزرگتـریـن عنایات حق تعالـى بـر جمهورى اسلامـى ایـران است و از آن جمله مـراســـم عزادارى أمه اطهار و بـویژه سیدمظلـومان و سـرور شهیـدان حضرت ابـى عبـدالله الحسیـن صلـوات وافر الهى و انبیإ و ملأکه الله و صلحإ بر روح بزرگ حماسـى او بـاد هیچگـاه غفلت نکننـد . و بـداننـد آنچه دستـور أمه علیهم السلام براى بزرگداشت ایـن حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفریـن بـر ستمگـران آل بیت است تمام ، فـریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستـم پیشه در طـول تاریخ الى الابـد. و مـى دانید که لعن و نفریـن و فریاد از بیـداد بنـى امیه لعنت الله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنـم رهسپار شـده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتـن ایـن فریاد ستم شکـن است. و لازم است در نـوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از أمه حق علیهم سلام الله به طـور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود و در ایـن عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست آمـریکا و شـوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود این خأنیـن به حرم بزرگ الهى لعنت الله و ملأکته و رسله علیهم است به طـور کـوبنده یادآورى و لعن و نفریـن شـود. و همه باید بـدانیـم که آنچه مـوجب وحـدت بین مسلمین است ایـن مراسـم سیاسـى است که حافظ ملیت مسلمیـن بـویژه شیعیان أمه اثنـى عشـر علیهم صلـوات الله وسلـم . و آنچه لازم است تذکر دهـم آن است که وصیت سیاسى الهى ایـن جانب اختصاص به ملت عظیـم الشإن ایران ندارد بلکه تـوصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى باشد . از خداوند عز و جل عاجزانه خـواهانـم که لحظه اى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به ایـن فرزندان اسلام و رزمنـدگـان عزیز لحظه اى دریغ نفـرمـایـــد .
روح الله الموسوى الخمینى

اهمیت انقلاب شکـوهمنـد اسلامـى که دستآورد میلیــونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز ، ایـن شهیدان زنـده است و مـورد امیـد میلیـونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلـم و بیان والاتر و بـرتـر است ، اینجانب روح الله مـوسـوى خمینـى که از کرم عظیـم خداوند متعال با همه خطایا مإیوس نیستـم و زادراه پرخطرم همان دلبستگـى به کرم کریـم مطلق است به عنـوان یک نفر طلبه حقیر که همچـون دیگـر بـرادران ایمـانـى امیـد به ایـن انقلاب و بقـــاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسیـدن هر چه بیشتـر آن دارم به عنـوان وصیت به نسل حاضـر و نسل هاى عزیز آینده مطالبـى هرچنـد تکـرارى عرض مى نمایم و از خداوند بخشاینده مى خواهم که خلوص نیت در ایـن تذکرات عنایت فرماید :
1 ـ مـا مـى دانیـم که ایـن انقلاب بزرگ که دست جهان خــــواران و ستمگران را از ایران بزرگ کـوتاه کـرد با تإییـدات غیبـى الهى پیروز گردیـد. اگـر نبـود دست تـواناى خـداوند امکان نـداشت یک جمعیت سى وشـش میلیونى با آن تبلیغات ضداسلامى و ضد روحانى خصوص در ایـن صدسال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بـى حساب قلـم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانى ها و مجالـس و محافل ضداسلامى و ضـد ملـى به صـورت ملیت و آن همه شعرها و بذله گـوئیها و آن همه مراکز عیاشـى و فحشإ و قمار و مسکرات و مـواد مخـدره که همه و همه براى کشیدن نسل جـوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و تـرقـى میهن عزیز خـود فعالیت نماینـد به فساد و بـى تفاوتـى در پیشامـدهاى خـأنانه که به دست شاه فاسـد و پـدر بـى فـرهنگـش و دولتها و مجالـس فرمایشـى که از طرف سفارتخانه هاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مـى شـد و از همه بـدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آمـوزشـى که مقدرات کشـور به دست آنان سپرده مـى شد با به کار گـرفتـن معلمان و استادان غرب زده یا شـرق زده صددرصـد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامـى بلکه ملى صحیح با نام ملیت و ملـى گرایى گر چه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لکـن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتـى نمـى تـوانستنـد انجام دهنـد و با ایـن همه و دهها مسأل دیگـر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قـدرت تبلیغات به انحراف فکرى کشیـدن بسیارى از آنان ، ممکـن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کننـد و در سرتاسـر کشـور با ایـده واحـد و فـریاد الله اکبـر و فـداکاریهاى حیرت آور و معجزهآسا تمام قـدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خـود مقـدرات کشـور را به دست گیـرد. بنابـرایـن شک نباید کرد که انقلاب اسلامـى ایران از همه انقلابها جداست ، هـم در پیدایـش و هم در کیفیت مبارزه و هـم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که ایـن یک تحفه الهى و هدیه غیبى بـوده که از جانب خداوندمنان برایـن ملت مظلـوم غارت زده عنایت شده است .
2 ـ اسلام و حکـومت اسلامـى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزنـدان خـود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تإمیـن مـى کند و قدرت آن دارد که قلـم سرخ بر ستمگریها و چپاول گریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خـود برساند و مکتبـى است که بر خلاف مکتبهاى غیر تـوحیدى در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنـوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخـالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولـو بسیـار نـــاچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنـوى نقـش دارد فروگذار ننموده است و مـوانع و مشکلات سـر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و برفع آن کوشیده است. اینک که به تـوفیق و تإیید خداوند ، جمهورى اسلامى با دست تـواناى ملت متعهد پایه ریزى شده و آنچه در ایـن حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است ، بـرملت عظیـم الشـإن ایـران است که در تحقق محتـواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حـراست آن بکـوشنـد که حفظ اسلام در رإس تمـــام واجبـات است ، که انبیـإ عظام از آدم علیه السلام تـا خـاتــــم النبییـن صلى الله علیه وآله و سلـم در راه آن کوشـش و فداکارى جان فرسا نمـوده اند و هیچ مانعى آنان را از ایـن فریضه بزرگ باز نـداشته و همچنیـن پـس از آنان اصحـاب متعهد و أمه اسلام علیهم صلوات الله با کوششهاى تـوان فرسا تا حد نثار خون خـود در حفظ آن کـوشیـده انـد و امروز بر ملت ایران خصـوصا و بـر جمیع مسلمانان عمـوما واجب است ایـن امانت الهى را که در ایـران به طـور رسمـى اعلام شده و در مدتـى کـوتاه نتایج عظیمـى به بار آورده با تمام تـوان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقإ آن و رفع موانع و مشکلات آن کـوشـش نماینـد و امیـد است که پرتـو نـور آن بـرتمام کشـورهاى اسلامـى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در ایـن امر حیاتى نمایند و دست ابرقدرتهاى عالـم خوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابـد از سر مظلـومان و ستمـدیدگان جهان کـوتاه نمایند . اینجانب که نفـس هاى آخر عمر را مى کشـم به حسب وظیفه ، شطـرى از آنچه در حفظ و بقإ ایـن ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى از مـوانع و خطرهایـى که آن را تهدید مـى کنند براى نسل حاضر و نسل هاى آینده عرض مى کنـم و توفیق و تإیید همگان را از درگـاه پـروردگـار عالمیـان خـواهـانــم .
الف ـ بـى تـردیـد رمز بقإ انقلاب اسلامـى همان رمز پیروزى است و رمز پیـروزى را ملت مـى داند و نسل هاى آینـده در تاریخ خـواهنـد خواند که دو رکـن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشـوربا وحـدت کلمه براىهمان انگیزه ومقصد. اینجـانب به همه نسل هـاى حـاضـر و آینـده وصیت مـى کنـم که اگـر بخـواهیـد اسلام و حکـومت الله بـرقـرار باشـد ، و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شـود ایـن انگیزه الهى را که خـداوند تعالـى در قرآن کریـم برآن سفارش فرمـوده است از دست نـدهیـد و در مقابل ایـن انگیزه که رمز پیـروزى و بقـإ آن است ، فرامـوشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نیست که بـوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیده هاى بـومى آنان تمام تـوان خـود را صرف شایعه ها و دروغ هاى تفرقه افکـن نمـوده اند و میلیاردهادلار بـراى آن صـرف مى کننـد. بـى انگیزه نیست سفـرهاى دأمـى مخالفان جمهورى اسلامـى به منطقه و مع الاسف در بیـن آنان از سردمـداران و حکـومتهاى بعض کشـورهاى اسلامـى که جزبه منـافع شخصـى خـود فکـر نمى کنند و چشـم و گـوش بسته تسلیـم آمریکا هستند دیده مى شـود و بعض از روحانـى نماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان بایـد مطرح باشـد و اهمیت آن را در نظر گیـرنـد ، خنثـى کـردن تبلیغات تفـرقه افکـن خــانه برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمیـن و خصوص ایرانیان بـویژه در عصـر حاضر آن است که در مقابل ایـن تـوطئه ها عکـس العمل نشان داده و به انسجام و وحـدت خـود به هر راه ممکـن افزایـش دهند و کفـار و منـافقـان را مـإیـوس نمـاینـد .
ب ـ از تـوطئه هاى مهمى که در قرن إخیر ، خصوصا در دهه هاى معاصر و بـویژه پـس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشـم مى خـورد ، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مإیوس نمـودن ملتها و خصـوص ملت فـداکار ایران از اسلام است ، گاهـى ناشیانه و با صـراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى تـواند در عصـر حاضر کشـورها را اداره کنـد یا آنکه اسلام یک دیـن ارتجاعى است و با هر نـوآورى و مظاهـر تمـدن مخالف است و در عصـر حاضـر نمـى شود کشـورها از تمدن جهانـى و مظاهر آن کناره گیرند و امثال ایـن تبلیغات ابلهانه و گـاهـى مـوذیـانه و شیطنتآمیز به گـونه طـرفـدارى از قـداست اسلام که اسلام و دیگـر ادیان الهى سـروکـار دارنـد با معنـویات و تهذیب نفـوس و تحذیر از مقامات دنیایـى و دعوت به تـرک دنیـا و اشتغال به عبـادات و اذکـــار و ادعیه که انسان را به خداى تعالـى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکـومت و سیاست و سررشته دارى برخلاف آن مقصـد و مقصـود بزرگ و معنـوى است چه اینها تمـام بـراى تعمیـر دنیا است و آن مخـالف مسلک انبیإ عظام است و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحـانیــــان و متدینان بى خبر از اسلام تإثیر گذاشته که حتى دخالت در حکـومت و سیاست را به مثـابه یک گنـاه و فسق مـى دانستنـد و شـایـد بعضـى بـداننـد و ایـن فـاجعه بزرگـى است که اسلام مبتلاى به آن بــود. گـروه اول که بـایـد گفت از حکـومت و قـانـون و سیاست یـا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خـود را به بـى اطلاعى مـى زننـد زیرا اجـرإ قـوانیـن بـر معیار قسط و عدل و جلـوگیـرى از ستمگـرى و حکـومت جـأرانه و بسط عدالت فـردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشإ و انواع کجرویها و آزادى برمعیار عقل و عدل و استقلال و خـودکفأى و جلـوگیـرى از استعمار و استثمار و استعبـاد و حـدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل براى جلـوگیرى از فساد و تباهـى یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازیـن عeل و عدل و انصاف و صدها از ایـن قبیل ، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طـول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شـود. ایـن دعوى به مثابه آن است که گفته شود. قـواعد عقلى و ریاضـى در قرن حاضر باید عوض شـود و به جاى آن قـواعد دیگر نشانـده شـود. اگر در صـدر خلقت ، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بایـد جلـوگیرى شـود ، امروز چـون قرن اتـم است آن روش کهنه شده و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است همان سان که محمدرضا پهلوى مخلـوع مى گفت که اینان مـى خـواهند با چارپایان در ایـن عصـر سفر کننـد یک اتهام ابلهانه بیـش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمـدن و نـوآوردها ، اختـراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشـرفت و تمـدن بشر دخالت دارد ، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب تـوحیـدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علـم و صنعت ، مورد تإکید اسلام و قرآن مجیـد است و اگر مراد از تجـدد و تمـدن به آن معنـى است که بعض روشنفکران حـرفه اى مـى گـوینـد که آزادى در تمام منکرات و فحشإ حتى هم جنس بازى و از ایـن قبیل ، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا بـا آن مخـالفنـد گـر چه غرب و شـرق زدگـان به تقلیــــد کـورکـورانه آن را تـرویج مـى کننـد. و امـا طـایفه دوم که نقشه مـوذیانه دارند و اسلام را از حکـومت و سیاست جدا مـى دانند باید به ایـن نادانان گفت که قـرآن کریـم و سنت رسـول الله صلـى الله علیه وآله آن قـدر که در حکـومت و سیاست احکام دارنـد در سایـر چیزها نـدارنـد بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام ، عبـادى سیاسـى است که غفلت از آنها ایـن مصیبتها را به بـار آورده. پیغمبـــر اسلام(ص) تشکیل حکـومت داد مثل سـایـر حکـومتهاى جهان لکـن بــا انگیزه بسط عدالت اجتمـاعى و خلفـإ اول اسلامـى حکـومتهاى وسیع داشته انـد و حکـومت علـى بـن إبـى طالب علیه السلام نیز بـا همان انگیزه به طور وسیع تر و گسترده تر از واضحات تاریخ است و پـس از آن به تدریج حکومت به اسـم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامـى به پیـروى از اسلام و رسـول اکـرم صلــــى الله علیه وآله بسیارند . اینجانب در ایـن وصیت نامه با اشاره مى گذرم ولى امیـد آن دارم که نـویسنـدگان و جامعه شناسان و تـاریخ نـویسان ، مسلمانان را از ایـن اشتباه بیـرون آورنـد. و آنچه گفته شـده و مى شـود که انبیإ علیهم السلام به معنـویات کار دارند و حکـومت و سـررشته دارى دنیایـى مطـرود است و انبیإ و اولیإ و بزرگان از آن احتراز مى کردند و ما نیز باید چنیـن کنیم ، اشتباه تإسفآورى است که نتایج آن به تباهـى کشیدن ملتهاى اسلامـى و باز کردن راه بـراى استعمارگران خونخـوار است زیرا آنچه مردود است حکـومتهاى شیطـانـى و دیکتـاتـورى و ستمگـرى است که بـراى سلطه جـویـــى و انگیزه هاى منحـرف و دنیایـى که از آن تحذیر نمـوده انـد جمعآورى ثروت و مال و قدرت طلبـى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایـى است که انسان را از حق تعالـى غافل کنـد. و اما حکـومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلـم و جـور و اقامه عدالت اجتماعى همان است که مثل سلیمان بـن داود و پیامبـر عظیـم الشـإن اسلام صلـى الله علیه وآله و إوصیإ بزرگـوارش براى آن کـوشـش مى کردند از بزرگتـریـن واجبات و اقامه آن از والاتـریـن عبادات است ، چنانچه سیاست سالـم که در ایـن حکـومتها بـوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامـى ایـن تـوطئه ها را خنثـى نمایند و گـویندگان و نـویسندگان متعهد به کمک ملت بـرخیزنـد و دست شیاطین تـوطئه گر را قطع نماینـد .
ج ـ و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر شایعه هاى وسیع در سطح کشور و درشهرستان ها بیشتر براینکه جمهورىاسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد! بیچاره مردم با آن شـوق و شعف فداکارى کردنـد که ازرژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند ، گرفتار یک رژیم بدتر شدند ، مستکبران مستکبـرتر و مستضعفان مستضعف تر شـدند زنـدان ها پـر از جـوانان که امید آتیه کشور است مى باشد و شکنجه ها از رژیـم سابق بـدتر و غیر انسانـى تر است ، هر روز عده اى را اعدام مـى کننـد به اسم اسلام ، واى کاش اسـم اسلام روى این جمهورى نمـى گذاشتنـد ایـن زمان از زمان رضاخان و پسـرش بـدتـر است مـردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مى خـورند و سردمداران دارند ایـن رژیـم را به رژیمى کمونیستـى هدایت مى کنند ، امـوال مردم مصادره مى شـود و آزادى در هـر چیز از ملت سلب شـده و بسیارى دیگـر از ایـن قبیل امور که با نقشه اجرإ مى شود و دلیل آنکه نقشه و تـوطئه در کار است آنکه هر چنـد روزیک امر در هر گـوشه و کنار و در هر کـوى و برزن سر زبان ها مى افتد .
در تـاکسـى ها همیـن مطلب واحـد و در اتـوبـوسها نیز همیـن و در اجتماعات چند نفره باز همیـن صحبت مى شود و یکى که قدرى کهنه شد یکـى دیگر معروف مـى شـود و مع الاسف بعض روحانیـون که از حیله هاى شیطانـى بـى خبـرنـد با تماس یکـى دو نفـر از عوامل تـوطئه گمان مـى کننـد مطلب همان است و اساس مسئله آن است که بسیارى از آنان که ایـن مسأل را مى شنـوند و باور مـى کننـد اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حـوادث بعد از انقلاب و گـرفتـارىهـاى عظیــــم اجتناب ناپذیر آن ندارنـد. چنانچه اطلاع صحیح از تحـولاتـى که همه به سـود اسلام است ندارند و چشـم بسته و بى خبر امثال ایـن مطالب را شنیـده و خـود نیز بـا غفلت یـا عمـد به آنـان پیـوسته انـد.
اینجانب تـوصیه مـى کنـم که قبل از مطالعه وضعیت کنـونـى جهان و مقـایسه بیـن انقلاب اسلامـى ایـران با سـایـر انقلابـات و قبل از آشنایـى با وضعیت کشـورها و ملتهایـى که در حال انقلاب و پـس از انقلابشان بر آنان چه مى گذشته است و قبل از تـوجه به گرفتارىهاى ایـن کشـور طاغوت زده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طـول چپاولگرىهایشان بـراى ایـن دولت به ارث گذاشته انـد ، از وابستگى هاى عظیـم خانمان سـوز تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتـش و مراکز عیاشى و مغازه هاى مسکرات فروشى و ایجاد بى بندوبارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیـم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشـرتکـده ها و وضعیت جـوان ها و زنها و وضعیت روحـانیـون و متـدینیـن و آزادىخـواهان متعهد و بانـوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگـى به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبـس و رسیدگى به زندان ها و کیفیت عملکـرد متصـدیـان و رسیـدگـى به مـال سـرمـــایه داران و زمیـن خـواران بزرگ و محتکـران و گـران فـروشـان و رسیـدگـــى به دادگستـرىها و دادگاه هاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستـرى و قضات و رسیدگـى به حال نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى و اعضإ دولت و استاندارها و سایر مإمـورین که در ایـن زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازنـدگـى در روستاهاى محروم از همه مـواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طـول رژیـم سابق بـا در نظر گـرفتـن گـرفتارى به جنگ تحمیلـى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیـونى و خانـواده هاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیـونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و تـوطئه هاى پى درپى آمریکا و وابستگان خارج و داخلـش ، اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسأل به مقـدار احتیاج و قاضـى شرع و هرج و مرج هایـى که از طرف مخالفان اسلام و منحـرفان و حتـى دوستـان نادان در دست اجـرإ است و ده ها مسأل دیگـر. تقـاضـا ایـن است که قبل از آشنایـى به مسـأل به اشکال تراشى و انتقاد کـوبنـده و فحاشـى برنخیزید و به حال ایـن اسلام غریب که پـس از صـدها سال ستمگـرى قلـدرها و جهل تـوده ها امروز طفلى تازه پا و ولیده اى است محفوف به دشمـن هاى خارج و داخل رحم کنید و شما اشکال تراشان به فکـر بنشینیـد که آیا بهتـر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکـوشید و به جاى طرفدارى از منافقان و ستـم گران و سـرمایه داران و محتکران بى انصاف از خـدا بـى خبـر ، طرفدار مظلـومان و ستمدیدگان و محرومان باشید و به جاى گروه هاى آشوب گر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیـم از آنان توجهى به ترورشـدگان از روحانیـون مظلوم تا خـدمتگزاران متعهد مظلـوم داشته باشید ؟ اینجانب هیچگاه نگفته و نمى گـویـم که امروز در ایـن جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى شود و اشخاصى از روى جهالت و عقـده و بـى انضبـاطـى بـرخلاف مقــررات اسلام عمل نمى کنند ، لکـن عرض مى کنـم که قـوه مقننه و قضأیه و اجرأیه با زحمات جان فرسا کـوشـش در اسلامى کردن ایـن کشـور مـى کنند و ملت ده ها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند و اگر ایـن اقلیت اشکال تراش و کارشکـن به کمک بشتابنـد تحقق ایـن آمال آسان تـر و سریع تر خواهد بـود و اگر خـداى نخواسته اینان به خـود نیاینـد ، چون توده میلیونى بیدار شده و متـوجه مسأل است و در صحنه حاضر است آمال انسانى اسلامى به خـواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشـم گیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال تراشان در مقابل ایـن سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. مـن با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و تـوده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله و کــوفه و عراق در عهد امیـرالمـومنیـن و حسیـن بـن علـى صلـوات الله و سلامه علیهمــا مـى بـاشنـد. آن حجـاز که در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمـى کردند و بابهانه هایـى به جبهه نمـى رفتند که خـداوند تعالـى در سـوره تـوبه با آیاتـى آنها را تـوبیخ فـرمـوده و وعده عذاب داده است. و آنقـدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در خبر به آنان نفریـن فرمـودند و آن إهل عراق و کـوفه که با امیرالمـومنیـن آنقدر بد رفتارى کردند و از اطاعتـش سـرباز زدنـد که شکایات آن حضـرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است ، و آن مسلمانان عراق و کـوفه که با سیدالشهدإ علیه السلام آن شد که شـد و آنان که در شهادت دست آلـوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستنـد تا آن جنایت تاریخ واقع شـد. و مـا امـروز مـى بینیـم که ملت ایـران از قـواى مسلح نظامــى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قـواى مـردمـى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شـوق و اشتیاق چه فـداکارىها مى کنند و چه حماسه ها مىآفرینند و مـى بینیـم که مردم محتـرم سراسـر کشـور چه کمکهاى ارزنده مى کننـد. و مـى بینیـم که بازمانـدگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفریـن و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبـرو مـى شـونـد و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صـورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم صلى الله علیه وآله و سلـم هستند و نه در محضر امام معصـوم صلـوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینـان به غیب است. و ایـن رمز مـوفقیت و پیـروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بایـد افتخار کند که چنیـن فرزنـدانـى تـربیت نمـوده و ما همه مفتخـریـم که در چنین عصـرى و در پیشگاه چنیـن ملتى مى باشیـم . و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مـى کننـد و به جـوانان چه دختران و چه پسرانـى که مـورد بهره بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سـودجـو واقع شده اند مى نمایـم که بـى طرفانه و با فکر آزاد به قضـاوت بنشینیـد و تبلیغات آنان که مـى خـواهنـد جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با تـوده هاى محروم و گروه ها و دولتهایـى که از آنان پشتیبانـى کـرده و مـى کننـد و گـروه هـا و اشخـاصـى که در داخل به آنـان پیـوسته و از آنـــان پشتیبانى مى کنند و اخلاق و رفتارشان در بیـن خـود و هوادارانشان و تغییر مـوضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفـس بررسـى کنید ، و مطالعه کنیـد حالات آنان که در ایـن جمهورى اسلامـى به دست منافقان و منحرفان شهید شـدنـد ، و ارزیابـى کنید بین آنان و دشمنانشان ، نـوارهاى ایـن شهیـدان تا حـدى در دست و نـوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشـد. ببینیـد کـدام دسته طرفـدار محرومان و مظلـومان جامعه هستنـد . بـرادران ! شما ایـن اوراق را قبل از مرگ من نمى خـوانید. ممکـن است پـس از مـن بخوانید در آن وقت مـن نزد شما نیستـم که بخواهـم به نفع خود و جلب نظرتان بـراى کسب مقام و قـدرتـى با قلب هاى جـوان شما بازى کنـم. مـن براى آنکه شما جـوانان شایسته اى هستیـد علاقه دارم که جـوانى خـود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهورى اسلامـى صرف کنیـد ، تا سعادت هـر دو جهان را دریابیـد. و از خـداونـد غفـور مـى خـواهـم که شما را به راه مستقیـم انسانیت هـدایت کنـد و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خـود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید ، که او هادى و رحمـن است. و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهاى مبتلا به حکـومتهاى فاسـد و در بند قدرتهاى بزرگ مى کنم. اما به ملت عزیز ایران تـوصیه مـى کنـم که نعمتى که با جهاد عظیـم خودتان و خون جوانان برومندتان بدست آوردید همچـون عزیزتریـن امـور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمأید و در راه آن که نعمتـى عظیـم الهى و امانت بزرگ خداوندى است کوشش کنید و از مشکلاتى که در ایـن صراط مستقیم پیش مـىآید نهراسید که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکـم و در مشکلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شریک و در رفع آنها کـوشا باشید و دولت و مجلـس را از خود بدانید و چون محبـوبى گرامى از آن نگهدارى کنیـد. و به مجلـس و دولت و دست انـدرکـاران تــوصیه مـى نمایـم که قدر ایـن ملت را بـدانید و در خـدمتگزارى به آنان خصـوصـا مستضعفـان و محـرومان و ستمـدیـدگان که نـورچشمان ما و اولیـإ نعم همه هستنـد و جمهورى اسلامـى رهآورد آنـان و بــــا فداکارىهاى آنان تحقق پیداکرد و بقإ آن نیز مرهـون خدمات آنان است ، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خـود بدانید و حکـومتهاى طاغوتى را که چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگـویانى تهى مغز بـودنـد و هستنـد را همیشه محکـوم نمأیـد. البته با اعمال انسانـى که شایسته براى یک حکـومت اسلامـى است. و اما به ملتهاى اسلامى تـوصیه مى کنـم که از حکـومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگـو بگیرید و حکـومتهاى جأر خـود را در صـورتـى که به خواست ملتها که خـواست ملت ایران است سرفرود نیاوردند ، با تمام قدرت به جاى خـود بنشانید که مایه بدبختـى مسلمانان ، حکـومتهاى وابسته به شـرق و غرب مى باشنـد و إکیـدا تـوصیه مـى کنـم که به بـوقهاى تبلیغاتـى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گـوش فرا ندهید که همه کـوشـش دارند که اسلام را از صحنه بیـرون کننـد که منافع ابرقدرتها تإمیـن شـود.
د ـ از نقــشـه هاى شـیـــطانـى قــدرتـهاى بــزرگ اسـتــعـمـار و اسـتـثـمـارگـر که سـالهاى طــــولانـى در دسـت اجرا است و در کشـور ایران از زمان رضـــاخان اوج گرفت و در زمان محمـدرضا با روشهاى مختلف دنباله گیرى شـد ، به انزوا کشانـدن روحانیت است که در زمان رضاخان با فشار و سرکـوبى و خلع لباس و حبـس و تبعید و هتک حـرمات و اعدام و امثـال آن و در زمان محمـدرضـا بـا نقشه و روش هاى دیگـر که یکـى از آنها ایجـاد عداوت بیـن دانشگـاهیان و روحانیان بـود ، که تبلیغات وسیعى در ایـن زمینه شد و مع الاسف به واسطه بـى خبرى هر دو قشـر از تـوطئه شیطانـى ابـرقـدرتها نتیجه چشـم گیرى گرفته شد از یک طرف از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیـران و اساتیـد و روسـاى دانشگاهها از بیـن غرب زدگان یا شـرق زدگان و منحـرفان از اسلام و سایـر ادیان انتخاب و به کار گماشته شـوند و متعهدان مـومـن در اقلیت قرار گیرنـد که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست مى گیرند ، از کـودکى تا نوجوانى و تا جـوانى طورى تربیت کنند که از ادیان مطلقا و اسلام به خصـوص و از وابستگـان به ادیان خصـوصـا روحـانیـون و مبلغان متنفـر باشنـد. و اینان را عمال انگلیـس در آن زمان و طـرفـدار سـرمایه داران و زمیـن خـواران و طرفـدار ارتجاع و مخالف تمـدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى نمـودند. و از طرف دیگر با تبلیغات سـوء ، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بى دینـى و بـى بنـدوبارى و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم مـى نمـودنـد. نتیجه آنکه دولتمـردان ، مخـالف ادیان و اسلام و روحانیـون و متـدینان باشند و تـوده هاى مردم که علاقه به دیـن و روحانى دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است بـاشنـد و اختلاف عمیق بیـن دولت و ملت و دانشگاهـى و روحانـى راه را بـراى چپاولگـران آنچنان باز کنـد که تمام شئون کشـور در تحت قـدرت آنان و تمام ذخأر ملت در جیب آنان سـرازیر شـود چنانچه دیدید به سر ایـن ملت مظلـوم چه آمد و مى رفت که چه آید. اکنـون که به خـواست خداوند متعال و مجاهدت ملت از روحانى و دانشگاهـى تا بـازارى و کارگـر و کشاورز و سایـر قشـرها بنـد اسارت را پاره و سـد قدرت ابرقـدرتها را شکستنـد و کشـور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادنـد ، تـوصیه اینجانب آن است که نسل حاضـر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جـوانان بـرومنـد عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علـوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه هاى دشمـن غدار غافل نباشند و به مجـرد آنکه فرد یا افرادى را دیـدنـد که با گفتار و رفتار خـود در صدد است بذر نفاق بیـن آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نماینـد و اگـر تإثیـر نکـرد از او روگـردان شـوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند تـوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانى مى تـوان گرفت و مخصـوصا اگر در اساتید کسـى پیدا شد که مـى خـواهد انحراف ایجاد کند او را ارشاد و اگر نشـد از خود و کلاس خود طرد کنند. و ایـن توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلیـن علوم دینى است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ویژه اى برخـوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستنـد بایـد مـواظب تـوطئه هـا بـاشنـد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى