سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اشتغال مادران و مشکلان درسی و رفتاری فرزندان دبستانی

اختصاصی از سورنا فایل اشتغال مادران و مشکلان درسی و رفتاری فرزندان دبستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اشتغال مادران و مشکلان درسی و رفتاری فرزندان دبستانی


اشتغال مادران و مشکلان درسی و رفتاری فرزندان دبستانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اشتغال مادران و مشکلان درسی و رفتاری فرزندان دبستانی

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه:51

قیمت:2500 تومان

دانلود و خرید به صورت انلاین

پشتیبانی 24 ساعته در صورت هر گونه مشکل

 

 

فهرست مطالب

مقدمه---------------------------------------------------------------------3

بیان مسأله :-----------------------------------------------------------7

کلیات تحقیق..............................................................15

ضرورت و اهمیت :------------------------------------------40

اهداف تحقیق :----------------------------------------43

فرضیات تحقیق :-----------------------------------44

متغیرهای پژوهش :-------------------------45

تعریف نظری :--------------------------47

تعریف عملیاتی :-------------------48

نتیجه گیری---------------------49

« منابع و مآخذ »-------------51

 

 

 

 

 

 

مقدمه :

پژوهش ها در ایران نشان می دهد که درصد قابل توجهی از زنان در خارج از خانه کار می کنند. هرچند که از این حیث با کشورهای صنعتی پیشرفته فاصله داریم به نظر می رسد نقش های خانوادگی و الگوهای عملکرد خانواده در مادرانی که عمده وقتشان را در محل کارشان و کمتر در خانه صرف می کنند تغییر کرده است. آنچه در این روند باید مورد توجه خاص قرار گیرد پاسخ به سؤالاتی چون سؤالات زیر است :

آثار مثبت و منفی اشتغال مادران بر کودکان چه می باشد؟

 در صورت اشتغال مادران، مادر و پدر چگونه نقش را باید در خانواده ایفا نمایند؟

آیا اشتغال مادران بر رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی کودکان تأثیر می گذارد؟

آیا این تأثیر در پسران و دختران یکسان است؟

رعایت چه مواردی عوارض منفی ناشی از اشتغال مادران را کاهش می دهد؟ (فیضی،1382: 1)

فرزندانی که دارای مادرانی شاغل هستند با مشکلات زیادی روبرو می شوند که چند مورد ازاین موارد ارائه می گردد :

1- عملکرد ضعیف در مدرسه : محققان متوجه شدند عملکرد تحصیلی کودکان در خانواده هایی که مادران تا قبل از رسیدن کودکشان به سن 5 سالگی کار تمام وقت دارند ضعیف تر است.


دانلود با لینک مستقیم


اشتغال مادران و مشکلان درسی و رفتاری فرزندان دبستانی

دانلود مقاله شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع در بین دانش آموزان دوره ابتدایی و راهنمایی

 


چکیده :
• رفتار نابهنجار چیست؟
• بر اساس چه ملاکهایی رفتار نابهنجار را از رفتار بهنجار تمیز می‌دهیم؟
• مرز بین بهنجاری و نابهنجاری کجاست؟
عوامل متعددی بر این نکته اشاره دارند که امروزه ، فشار زندگی بیش از قرن گذشته است. مصرف زیاد داروهای آرامبخش ، قرصهای خواب آور ، سو مصرف مواد و جنایات خشونت‌بار ، انواع شیوه‌های درمانی علمی و غیرعلمی و … ، اما اکثر مردم به اختلالات روانی دچار نمی‌شوند. آنها به نحوی با مشکلات خود کنار می‌آیند و به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

 

در عین حال افرادی وجود دارند که در برابر مشکلات تسلیم شده‌اند و دیگر نمی‌توانند شخصا از عهده کارها برآیند و نیز افرادی وجود دارند که سبک زندگی آنها را بر مدار خودویرانگری (Self-Destruction) می‌چرخد. این افراد و رفتارشان به عنوان نابهنجار (Abnormal) نامگذاری شده و از افراد و رفتار بهنجار جدا شده است. اما تعیین مرز مشخص بین بهنجار و نابهنجار با وجود ملاکهای متعددی که وجود دارد، کار آسانی نیست.
واژه «نابهنجار» اصولا به معنی «دور بودن از طبیعی» است. بنابراین انحراف از بعضی معیارها را شامل می‌شود. درباره اختلالهای جسمی می‌توان با استمداد از علم پزشکی و ابزارهای پیشرفته و فنون دقیق مرز مشخصی بین بهنجاری و نابهنجاری ترسیم نمود، ولی در حوزه اختلالهای روانی به دلیل نبودن ابزارها و فنون تشخیصی پیشرفته و دقیق و نسبی بودن ملاکها و عدم عینیت کافی ، تعیین مرز دقیق بین آنها دشوار و گاه غیرممکن است.

 

در واقع ، در حوزه روان شناسی مرضی «انحراف از یک هنجار» در تعریف یک ملاک و معیار ممکن است به اندازه‌ای ناچیز جلوه‌گر شود که موجب هیچ نوع نگرانی نشود و همین انحراف در تعریف ملاک دیگری ممکن است به اندازه‌ای قابل توجه باشد که درباره ماهیت نابهنجار (مرضی) آن تردیدی باقی نماند.

 

 

 


مقدمه :
شناخت مشکلات و ناهنجاری های رفتاری از رشته هایی است که اهمیت آن از نیمه دوم قرن حاضر شروع می شود ، ولی با این وجود این موضوع همیشه در طول تاریخ روان شناسی و روان پزشکی مورد بررسی بوده و به طور مستمر ادامه داشته است . اما در سال های اخیر این موضوع اهمیت خود را بیش تر روی تحقیقات ، طبقه بندی ، شناخت و علل ملاک های تشخیص بنا نهاده است و کاربرد آن را به میان خانواده و آموزش و بالاخره راه های درمانی برده است .
واژه های نابهنجاری رفتاری ، مشکل رفتاری ، اختلال رفتاری ، غیر عادی و ... جهت اصطلاح ناهنجاری های رفتاری ، یا مشکل رفتاری در کتاب های متعدد روان شناسی و در طبقه بندی های بین الملل به کار گرفته شده است که هر کدام بر یک ویژگی یا بخشی از مشکلات با واژه های مختلف اشاره کرده اند . ولی همه آنها اتفاق نظر در یک تعریف مشترک نداشته اند . دلیل آن قابل توجیه است زیرا شناخت تفاوت بین مرز یک رفتار مطلوب و مناسب با رفتار نامناسب ، مشکل است و از طرفی چه مجموعه ای از ویژگی های رفتاری با توجه به فرهنگ ها و جوامع مختلف می تواند نشانه اختلال یا مشکل رفتاری باشد .

 

اصطلاح بهنجار در زبان انگلیسى به شکل صحیح و موجهى حداقل در ۴ معنا به کار برده مى شود که عبارتند از : هنجار ارزشى، هنجار آمارى، هنجار فردى و هنجار نمونه شناختى. در هنجار ارزشى یک حال ایده آلى به عنوان بهنجار تلقى شود. بنابراین مثلاً در جمله «داشتن دندان هاى بى نقص بهنجار است» اصطلاح بهنجار در یک معناى ارزشى استعمال شده و نمایانگر یک حالت ایده آلى است چرا که در عمل، اغلب مردم حداقل تا حدودى واجد عیوبى در دندان هاى خود بوده و هستند. هنجار آمارى که هنجار توجیهى در حوزه علوم است نابهنجارى را به عنوان حد دور افتادن از طیف میانگین بر مى شمارد. مثلاً اگر متوسط معمول قد مردان ۱۷۰ سانتى متر باشد طول قدهاى ۱۵۰ سانتى متر و ۱۹۰ سانتى متر هر دو از لحاظ هنجار آمارى، نابهنجار تلقى خواهند شد.
هنجار فردى به سطح مستمرى از عملکرد اشاره دارد که فرد در خلال زمان در آن سطح عمل مى کرده است. پس از یک ضربه مغزى، شخص ممکن است کاهشى در سطح هوشى را تجربه نماید که اگر چه قطعاً پسرفتى نسبت به وضعیت پیشین است اما ممکن است همچنان براساس هنجار آمارى نابهنجارى محسوب نگردد (به عنوان مثال کاهشى در ضریب هوشى از۱۲۵ به ۱۰۵) . هنجار نمونه شناختى و به عبارت دقیق تر نابهنجارى نمونه شناختى اصطلاح لازمى است براى توصیف شرایطى که اگر چه فرد براساس ملاک هاى بالا بهنجار تلقى شود، اما با وجود بر این ممکن است نابهنجار و شاید حتى بیمار باشد. مثالى که موبرى و همکارانش براى این مورد ذکر مى کنند بیمارى عفونى پینتا (Pinta) است. لکه لکه شدن پوست، ناشى از این بیمارى توسط اعضا قبیله اى در آمریکاى جنوبى به عنوان ملاک ارزش براى شخص مبتلا محسوب مى شود! تا حدى که غیرمبتلایان از قبیله رانده مى شوند . بنابراین مبتلا بودن به بیمارى براساس ملاک آمارى یا فردى بهنجار است در حالى که در واقع آسیب شناختى است.
هر یک از ملاک هاى فوق در تمایز قائل شدن بین بهنجار و نابهنجار واجد نقاط قوت و در عین حال محدودیت هاى خاص خود هستند و کماکان مرزهاى بهنجارى و نابهنجارى در موارد قابل توجهى مه آلود است.در مورد بر چسب هاى تشخیص چه مى توان گفت؟شخصى که در یک بیمارستان روانى مورد بررسى و معاینه قرار مى گیرد ممکن است بر چسبى مبنى بر بیمارى و اختلال خاصى براى وى مطرح شود. اگر چه در اغلب موارد لازم است تا جهت اقدامات بعدى به این تشخیص اعتماد کرد. با وجود بر این توجه به نکاتى در این خصوص ضرورى است:
نخست آن که، اگر چه تشخیص از سوى یک متخصص مطرح شده است، اشخاص توسط افراد غیرحرفه اى _ والدین ، مسئولان مدرسه، پلیس، همسایه ها یا خود بیماران _ به کلینیک آورده مى شوند، افرادى که آموزش حرفه اى ندیده اند تا حد زیادى در میزان تحملشان در برابر رفتارهاى نابهنجار یا انحرافى متفاوت هستند، بدین معنا که ممکن است فردى حتى با رفتارهاى نامتناسب فراوان به دلیل تحمل و چشم پوشى و یا بى توجهى اطرافیان به کلینیک معرفى نشود در حالى که فرد دیگرى با حد بسیار کمترى از این علایم به دلیل حساسیت اطرافیان جهت بررسى به متخصص ارجاع شود. بنابراین مراجعه به کلینیک لزوماً به معناى نابهنجارى نیست همان گونه که افرادى که به کلینیک مراجعه نکرده اند، الزاماً فاقد رفتارهاى نابهنجار نیستند.دوم آن که تشخیص هاى روانپزشکى ممکن است در مواردى از یک متخصصن تا متخصص دیگر متفاوت باشد

 

دروغ گفتن کودکان
یکی از صفات پسندیده ی هماهنگ با سرشت آدمیان "راستگویی" است. هر انسانی بالقوه مایل است راست بگوید و همچنین سخنانی را که از دیگران می شنود راست تلقی کند.
دروغ گفتن ، انحراف از صراط مستقیم و فطرت انسانی و مخالف وجدان اخلاقی است. بدبختانه این مرض خطرناک ، مخصوص بزرگسالان نیست، بچه های کوچک نیز به این ناهنجاری دچار می شوند و از کودکی به دروغگویی عادت می کنند و گاهی چنان به این عادت ناپسند انس می گیرند که از دروغ گفتن لذت می برند و از این که دیگران را با گفته های نادرست و غیر واقعی خود جذب کنند، مسرور می شوند . پدران و مادران و مربیان عزیز باید بدانند که دروغگویی ناخوشی خطرناکی است که ممکن است از دوران کودکی بروز کند و فرد تا پایان عمر به آن مبتلا باشد.
بدبختانه بعضی از خانواده ها این ناراحتی را کوچک و ناچیز تلقی کرده و اساساً در فکر پیشگیری یا درمان آن نیستند . اگر فرزند آنها تب ، یا عطسه بی موقعی کند، سخت ناراحت می شوند و فوراً برای درمان او اقدام می کنند ولی به دروغ گفتن فرزند خویش چندان اهمیت نمی دهند.
برای این که بتوانیم کودکان را با فطرت راستی پرورش دهیم بعضی از علل دروغگویی اطفال را که ناشی از روش های ناپسند مربیان است ، بیان می کنیم :

 

علل دروغگویی و راه جلوگیری از آن
1- یکی از علل دروغگویی فرزندان ، تحمیل تکالیف سنگین به آنها و داشتن توقع بیش از طاقت کودکان است که آنان را به راه دروغگویی می کشاند و این عادت ناپسند را در آنان ایجاد می کند. رسول اکرم (ص) در این باره می فرمایند:
اگر آنچه که کودک در قوه و قدرت داشته و انجام داده است، از او قبول کنید و آنچه را که انجام آن برای او سنگین و طاقت فرساست از او نخواهید، فرزند دروغگو و بدبین بار نمی آید .
بنابراین لازم است پدر و مادر و مربیان در مقام کارها ، قدرت و نیروی عادت کودکان را در نظر بگیرند و چیزی که مطابق طاقت و توان آنهاست ، بر آنها تحمیل نکنند. چون کودک از رنجش مربی و این که مربی ، او را تنبل و نالایق بشناسد ، واهمه دارد . لذا وقتی از انجام کار فوق طاقت خود عاجز ماند، ناچار برای حفظ شخصیت خویش به دروغ پناه می برد و در اثر تکرار، دروغگو می شود.
2- یکی دیگر از عوامل روانی که باعث دروغ گفتن کودک می شود ، احساس تحقیر است . کودکی که مورد تحقیر و اهانت واقع شده و به شخصیتش ضربه وارد آمده است ، تلاش می کند تا از هر راهی که می تواند ، خود را نشان بدهد؛ کاری کند که اعضای خانواده و احیاناً کسان دیگر، به وی توجه کنند و او را به حساب بیاورند. بنابراین از فرصت های گوناگون استفاده می کند تا منظور خود را عملی سازد. یکی از کارهای خطرناکی که این قبیل کودکان به آن دست می زنند، دروغگویی است . کودکی که در خانواده عملاً مورد تحقیر و بی اعتنایی بوده و روزگار خود را با محرومیت گذرانده است ، بزرگترین لذتش خودنمایی و جلب توجه دیگران است . او با راستگویی و بیان حقایق واقعی هرگز قادر نیست افکار دیگران را متوجه خود کرده و اعضای خانواده را به خویش جلب کند. ناچار دروغ می گوید و گاهی دروغ های بزرگ و وحشت زا و هیجان آورمی گوید ، دروغی که تا چند دقیقه همه را متوجه او کرده و خانواده را به جوش و خروش وا می دارد. مثلاً ، با وحشت و اضطراب ساختگی می دود و فریاد می زند : " مغازه آتش گرفت " یا خواهرم رفت زیر ماشین ! " .
موقعی که افراد خانواده با نگرانی و وحشت می دوند که خود را به محل حادثه برسانند، کودک دروغگو لذت می برد و شادمان می شود ، لذت می برد از این که آن صحنه را به وجود آورده و منشاء این همه هیجان و جنبش شده و اعضای خانواده را مسخره کرده و اهانت های گذشته آنان را تلافی کرده است .
مسلماً روش نادرست والدین ومربیان ، کودک را به دروغگویی وا می دارد ؛ بنابراین کسانی که می خواهند فرزندان خود را به نیکی پرورش دهند و آنان را راستگو تربیت کنند، باید از اول به طرزی صحیح وعاقلانه به شخصیت آنان احترام بگذارند و از تحقیر و اهانت آنها که منشاء انحراف و طغیان است بپرهیزند.
3- یکی دیگر از علل دروغگویی اطفال ، ترس از مجازات است . مثلاً موقعی که به کودک بگویند: شیشه اتاق را تو شکسته ای؟ اگر کودک بداند که اعتراف او مجازات سختی را به دنبال خواهد داشت غریزه ی حفظ خود ، او را وا می دارد که به دروغ بگوید: " من نشکسته ام " . کودک چون خود را در مقابل تنبیه طاقت فرسای والدین ناتوان می بیند، برای حفظ خود چاره ای ندارد جز آنکه به دروغ پناه ببرد و گناه خود را انکار کند. بدیهی است هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود.
درمان این قبیل دروغگویی ها ملایمت و مهربانی والدین در تربیت فرزندان است. اگر والدین فرزندان خود را با اصول مهر و مؤدت پرورش دهند، اگر خانواده کانون عطوفت و رأفت باشد، اگر والدین انصاف داشته باشند و به وظایف خود در مورد فرزندان توجه کنند، بچه ها در برابر تخلفات خود دروغ نمی گویند.
یکی از مهمترین عوامل پرورش راستگویی در کودکان ، محیط خانواده است جایی که پدران ومادران راستگو هستند و پیرامون دروغ و خلاف حقیقت نمی گردند، کودک طبعاً به راه درستی می رود و راستگو بارمی آید. برعکس ،جایی که پدران و مادران خود دروغ می گویند و به این خوی ناپسند عادت دارند، قطعاً کودک نیز دروغگو می شود. در چنین خانواده ای ایجاد شرایط روانی برای جلوگیری از دروغگویی بی اثر است . محیط زندگی مهمترین و بزرگترین عامل سازنده شخصیت کودک است و با هیچ یک از عوامل روانی قابل مقایسه نیست . کودک بدون توجه و اراده ، با محیطی که در آن زندگی می کند منطبق می شود و آنچه می بیند و می شنود ، در فکر او نقش می بندد.
وقتی مرد یا زن بدون عنوان پدری یا مادری دروغ می گوید ، مرتکب یک گناه کبیره شده و استحقاق یک کیفر دارد ولی وقتی آن مرد و زن ، پدر و مادر باشند و در محیط خانواده در مقابل گوش های حساس و چشم های کنجکاو فرزندان خود دروغ بگویند، علاوه بر گناه دروغ ، گناه دیگری مرتکب شده و آن گناه ، پرورش دروغگوست که قطعاً به مراتب بزرگتر است.

 


پرخاشگری
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزش‌ها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه‌ای تخلیه می‌شود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت می‌کند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می‌کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می‌کند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر می‌شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عده‌ای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب می‌شود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمی‌تواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمی‌تواند داشته باشد ارائه داده‌اند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد می‌بینیم آموزش‌هایی است که والدین این حیوانات به آنها داده‌اند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمی‌توان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می‌شود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالت‌های پرخاشگرانه را به وجود می‌آورند باشند حال میتوان عده‌ای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه می‌شود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمه‌ای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپخته‌است، نمی‌داندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفته‌است. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانه‌است از خود دفاع می‌کند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گسترده‌ای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع می‌شود در اثر خشم اخم می‌کند یا پاهای خود را بر زمین می‌کوبد. چیزی که ثابت شده‌است این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش می‌دهد پرخاشگری می‌تواند ناکامی‌های فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می‌دانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها می‌توانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز می‌تواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمی‌شود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)

 

اضطراب امتحان
اضطراب یکی از شایع‌ترین حالات روحی است که تقریباً در همه‌ی انسان‌ها در طول زندگی و به درجات مختلف بروز می‌کند. اضطراب امتحان نیز معمولاً با نزدیک شدن امتحانات در فرد نمایان می‌شود، به طوری که هر کسی در طول زندگی خود حداقل یک بار این احساس را تجربه کرده است. انسان دوست دارد هنگام ارزیابی و نقادی رفتارهایش بوسیله ی دیگران حداکثر امتیاز ممکن را کسب نماید. به همین دلیل هر زمان که در موقعیت امتحان یا آزمونی قرار می‌گیرد دچار اضطراب می‌شود،هر چند موضوع امتحان را بارها و بارها تمرین کرده باشد.
دانش‌آموزی که درسش را خوانده و یا فردی که برای استخدام باید در مصاحبه شرکت کند، گر چه می‌داند از او سوالات معمولی پرسیده خواهد شد اما با نزدیک‌تر شدن زمان امتحان مضطرب‌تر می‌شود. وجود اندکی اضطراب در انسان هم طبیعی و هم لازم است، ولی اگر از حد بگذرد برای او مشکل‌ساز خواهد بود؛ به طوری که با داشتن اطلاعات و مهارت کافی قادر نخواهد بود امتیاز لازم را کسب کند.
اضطراب امتحان نوعی خود مشغولی ذهنی است که با خود پنداره ی ضعیف و تردید فرد درباره‌ی توانایی‌های خود مشخص می‌شود و غالباً با شناخت منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش‌های جسمانی نامطلوب و افت تحصیلی همراه است.

علت‌های اضطراب امتحان:
عوامل زیر باعث اضطراب امتحان در فرد می‌باشد.
1- سخت‌گیری‌های بیش از حد
زمانی که والدین با نزدیک شدن زمان امتحان، فشار مضاعفی برای آماده شدن و گرفتن نمره (معمولاً بیست) در مورد فرزند خود به کار می‌برند و یا پی در پی درباره‌ی امتحان به او هشدار می‌دهند.
2- ترس و تهدید
وقتی اطرافیان و مخصوصاً والدین، شرایط ویژه و سخت در ایام امتحان برقرار می‌کنند و فرزند خود را از گرفتن نمره ی کم یا عدم قبول شدن می‌ترسانند و تهدید می‌کنند.
3- عدم آمادگی
هنگامی که فرد به علت نداشتن برنامه‌ریزی درسی و مطالعه ی صحیح آمادگی لازم را برای امتحان کسب نکرده‌ باشد.
4- رقابت
زمانی است که دانش‌آموزان در مدرسه و یا فرزندان در خانه برای برتری یافتن بر یکدیگر به رقابت بپردازند.
5- والدین مضطرب
وجود اضطراب در والدین موجب انتقال آن به فرزند و تشدید اضطراب او می‌شود (مخصوصاً در ایام امتحان).
6- مقایسه کردن
هرگاه ناتوانی‌ها ی فردی با توانایی‌های فرد دیگری سنجیده شود و این امر با سرزنش همراه باشد، اعتماد به نفس فرد کم و بر اضطراب او افزوده می‌شود.
7- بیش از حد مهم جلوه دادن بعضی از درس‌ها
وقتی اطرافیان بعضی از درس‌ها را به هر دلیلی خیلی مهم تلقی می‌کنند، در فرد ترس یا نگرش منفی نسبت به آن درس‌ها به وجود می‌آید.
8- پاداش نامناسب
زمانی که اطرافیان برای قبول شدن یا گرفتن نمره ی بالا (معمولاً بیست) پاداش بیش از حد در نظر می‌گیرند.
9- تفکر منفی
وقتی اطرافیان فردی را با القابی مانند بی‌استعداد، بی‌عرضه و ... مورد خطاب قرار می‌دهند، تصویر ذهنی ناتوانی یا تفکر منفی را در فرد بوجود می‌آورند. این امر اضطراب امتحان را در فرد تشدید می‌کند.
10- بیماری‌ها
اگر بدون توجه به بیماری‌های جسمی یا روحی روانی و اقدام برای رفع آنها، فشار بیش از حدی به فرد برای درس خواندن و آماده شدن برای امتحان وارد شود، ممکن است دچار اضطراب شود.
11- عدم تمرکز
عدم دقت و تمرکز در انجام تکالیف یا درس خواندن در طول سال باعث می‌شود تا یادگیری سطحی باشد و در موقع امتحان یادآوری مطالب دشوار بوده و موجب اضطراب شود.
12- مقررات در جلسه ی امتحان
گاهی قوانین خشک ، رسمی و انعطاف ناپذیری که بر مبنای عدم اعتماد به دانش‌آموز از سوی مدرسه و عوامل اجرایی امتحانات وضع گردیده، می‌تواند بر شدت اضطراب بیفزاید.
13- انتظار بیش از حد از خود
گاهی اضطراب امتحان به این دلیل است که انتظارات فرد از خود، بیش از توانایی‌های اوست.

 

افسردگی
شرح بیماری
افسردگی‌ عبارت‌ است‌ از احساس‌ غم‌، دلسردی‌، یا ناامیدی‌ به‌ مدت‌ حداقل‌ 2 هفته‌ در اغلب‌ روزها و اغلب‌ ساعات‌ روز، به‌ علاوه‌ علایم‌ همراه‌.

 

علایم‌ شایع‌
از دست‌ دادن‌ علاقه‌؛ بی‌حوصلگی‌ و دل‌زدگی‌؛ ناتوانی‌ از لذت‌ بردن‌
احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی‌
بی‌خوابی‌؛ خواب‌ زیاد یا ناراحت‌
گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌؛ احساس‌ بی‌ارزش‌ بودن‌ ومورد نیاز نبودن‌
بی‌اشتهایی‌ یا پرخوری‌؛ یبوست‌
از دست‌ دادن‌ میل‌ جنسی‌
مشکل‌ داشتن‌ در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ داشتن‌ در تمرکز

 

یکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌
احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی‌
تحریک‌پذیری‌؛ بی‌قراری‌؛ افکار خودکشی‌
دردهای‌ مختلف‌، مثل‌ سردرد، درد قفسه‌ سینه‌ بدون‌ شواهدی‌ از بیماری‌ جسمی‌

 


علل
برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ واقعی‌ هیچ‌ علت‌ یگانه‌ و روشنی‌ نمی‌توان‌ متصور بود. بعضی‌ از عوامل‌ زیست‌شناختی‌ مثل‌ بیماری‌های‌ جسمی‌، اختلالات‌ هورمونی‌، یا بعضی‌ داروها می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
عوامل‌ اجتماعی‌ و روانی‌ نیز می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
اختلالات‌ ارثی‌ نیز می‌توانند مؤثر باشند.
بروز این‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ با تعداد وقایع‌ ناراحت‌کننده‌ زندگی‌ فرد ارتباط‌ داشته‌ باشد.

 


عوامل تشدید کننده بیماری
عصبانیت‌ یا احساس‌ دیگری‌ که‌ فرو خورده‌ شده‌ باشد.
داشتن‌ شخصیتی‌ وسواسی‌، منظم‌ و جدی‌، تکامل‌گرا، یا شدیداً وابسته‌
سابقه‌ خانوادگی‌ افسردگی‌
وابستگی‌ به‌ الکل‌
شکست‌ در کار، ازدواج‌، یا روابط‌ با دیگران‌
مرگ‌ یا فقدان‌ یکی‌ از عزیزان‌
از دست‌ دادن‌ یک‌ چیز مهم‌ (شغل‌، خانه‌، سرمایه‌)
تغییر شغل‌ یا نقل‌ مکان‌ به‌ یک‌ جای‌ جدید
انجام‌ بعضی‌ از اعمال‌ جراحی‌ مثل‌ برداشتن‌ پستان‌ به‌ علت‌ سرطان‌
وجود یک‌ بیماری‌ یا معلولیت‌ عمده‌
گذر از یک‌ مرحله‌ از زندگی‌ به‌ مرحله‌ای‌ دیگر، مثلاً یائسگی‌ یا بازنشستگی‌
استفاده‌ از بعضی‌ از داروها مثل‌ رزرپین‌، داروهای‌ مسدودکننده‌ بتا آدرنرژیک‌، یا بنزودیازپین‌ها
محرومیت‌ از داروها و مواد محرک‌ مثل‌ کوکائین ‌، آمفتامین‌ها، یا کافئین‌
بعضی‌ از بیماری‌ها مثل‌ دیابت‌، سرطان‌ لوزالمعده ‌، و اختلالات‌ هورمونی‌

 

پیشگیری‌
• تغییرات‌ عمده‌ زندگی‌ را پیش‌بینی‌ و آمادگی‌ لازم‌ برای‌ مواجهه‌ شدن‌ با آنها را کسب‌ کنید.
• حتی‌الامکان‌ از عوامل‌ خطر پرهیز کنید.
عواقب‌ مورد انتظار
در بسیاری‌ از موارد، بیماری‌ خود به‌ خود خوب‌ می‌شود، اما با کمک‌ گرفتن‌ از پزشک‌ می‌توان‌ مدت‌ افسردگی‌ را کم‌ کرد و روش‌های‌ مقابله‌ با افسردگی‌ را فرا گرفت‌. عود افسردگی‌ شایع‌ است‌. درصد بهبودی‌ بالا است‌، حتی‌ اگر فرد به‌ هنگام‌ افسردگی‌، نسبت‌ به‌ بهبودی‌ خود دید منفی‌ داشته‌ باشد.

 

عوارض‌ احتمالی‌
خودکشی‌. علایم‌ هشداردهنده‌ آن‌ عبارتند از: ـ گوشه‌گیری‌ از خانواده‌ و دوستان‌ ـ عدم‌ توجه‌ به‌ ظاهر خود ـ به‌ زبان‌ آوردن‌ این‌ که‌ فرد می‌خواهد «همه‌ چیز را تمام‌ کند» یا اینکه‌ «زیادی‌ است‌ و مزاحم‌ دیگران‌.» ـ شواهدی‌ از داشتن‌ نقشه‌ برای‌ خودکشی‌ (مثلاً نوشتن‌ وصیت‌نامه‌ یا توجه‌ به‌ یک‌ سلاح‌ قتاله‌) ـ خوشحالی‌ ناگهانی‌ پس‌ از احساس‌ نومیدی‌ طولانی‌ مدت‌ ـ عدم‌ بهبود افسردگی‌

 


درمان‌
اصول‌ کلی‌
در صورتی‌ که‌ علایم‌ خفیف‌ تا متوسط‌ باشند، روش‌های‌ به‌ عهده‌ گرفتن‌ مراقبت‌ از خود را در پیش‌ گیرید:
با دوستان‌ و خانواده‌ صحبت‌ کنید.
به‌ طور منظم‌ ورزش‌ کنید.
یک‌ رژیم‌ غذایی‌ متعادل‌ و کم‌چرب‌ داشته‌ باشید.
الکل‌ مصرف‌ نکنید؛
کارهای‌ عادی‌ زندگی‌ خود را ادامه‌ دهید.
فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد ببینید.
در صورت‌ امکان‌ به‌ تعطیلات‌ بروید.
احساسات‌ خود را در یک‌ دفتر خاطرات‌ روزانه‌ بنویسید.
سعی‌ کنید مشکلات‌ در روابط‌ با دیگران‌ را حل‌ کنید (البته‌ بهتر است‌ که‌ در این‌ زمان‌ تصمیمات‌ عمده‌ نگیرید(.
تا حدی‌ که‌ می‌توانید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ‌ کنید.
مسؤولیت‌های‌ خود را تا زمان‌ بهبودی‌ به‌ فرد دیگری‌ واگذار کنید.
به‌ گروه‌های‌ حمایتی‌ در مورد افسردگی‌ بپیوندید.

 

بررسی علل فرار کودکان از مدرسه
نوجوانی دوره ای است که در آن دانش آموز بیش از هر زمان دیگر نیاز به راهنمایی و مشاوره دارد. نوجوان ضمن مشورت با اولیا و مربیان، دست کم باید بداند که چگونه خود را بهتر بشناسد و از برخوردهای زیان بخش در محیط خانه و مدرسه پرهیز کند. بدیهی است که خلاقیت و ابتکار فردی معلمان و اولیای خانه، با توجه به تفاوت های فردی کودکان و نوجوانان، نقش سازنده ای در امر مشاوره خواهد داشت، حال سوالی که پیش می آید این است که فرار از مدرسه چیست؟ به دانش آموزانی که به شکل های مختلف از مدرسه فرار می کنند و با غیبت های غیرموجه و بدون اطلاع والدین و اولیای مدرسه، به مکان های موردنظر خود پناه می برند، مدرسه گریز نیز می گویند. علت گریزان بودن و فرار از مدرسه دراین دانش آموزان حضور در مکان هایی است که به نسبت به مقتضیات سنی آنها برایشان محرک های جذابتری ایجاد می کنند.
علل فرار از مدرسه
1- ضعیف بودن زمینه درسی دانش آموز نسبت به محتوای آموزشی کلاسی 2- طرفداری مدیر مدرسه از معلم در مواردی که حق با دانش آموز است و در نتیجه به وجود آمدن عقده در دانش آموز 3- عدم ثبات عاطفی در محیط خانواده و نبودن کنترل مناسب در مورد رفت و آمد های فرزندان وایجاد یاس نسبت به مطلوب بودن محیط خانه و مدرسه در دانش آموزان مدرسه گریز 4- مخاطب قرار دادن دانش آموز با القاب ناشایست و در نتیجه ایجاد زمینه تحقیر و گریز از مدرسه در آنها 5- وجود فشارهای تحصیلی آموزشی و پایین بودن توانایی های جسمی و ذهنی دانش آموزان برای آماده کردن خود در جهت اجرای برنامه های آموزشی 6- شرطی شدن دانش آموز با تجربه های ناخوشایند تحصیلی، اجتماعی و عاطفی در محیط مدرسه 7- نبود زمینه های تفریحی در محیط خانواده، مانند رفتن به پارک و سینما و انجام گردش های دسته جمعی 8- ترس از مدرسه و اولیای آن در مورد غیبت های غیرموجه گذشته و احساس عدم توانایی برای انجام تکالیف درسی و جبران عقب ماندگی تحصیلی (روان شناسی کودکان محروم از پدر، مترجم خسرو باقری، محمد عطاران(1370)).

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناسایی فراوانی تنوع اختلالات رفتاری شایع

تأثیر تربیت بدنی بر سلامت جسم و روان ( رفع مشکل رفتاری و روانی یکی از دانش آموزان )

اختصاصی از سورنا فایل تأثیر تربیت بدنی بر سلامت جسم و روان ( رفع مشکل رفتاری و روانی یکی از دانش آموزان ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تأثیر تربیت بدنی بر سلامت جسم و روان ( رفع مشکل رفتاری و روانی یکی از دانش آموزان )


تأثیر تربیت بدنی بر سلامت جسم و روان  ( رفع مشکل رفتاری و روانی  یکی از دانش آموزان )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه:38

قیمت: 2 هزار تومان

دانلود و خرید به صورت آنلاین

 

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده.......................................................... 1
مقدمه......................................................... 2
طرح مساله..................................................... 4
پیشینه تحقیق............................................... 5
گردآوری شواهد 1................................. 6
یافته های علمی............................................. 9
تأثیر ورزش بر متغیرهای روان‌شناختی.......... 9
انرژی برای یادگیری....................................... 11
اهمیت و نقش ورزش در تسریع روند یادگیری............ 13
فعالیت‌های جسمانی و افزایش عملکرد تحصیلی........... 16
جایگاه تربیت ‌بدنی دوره ابتدایی در جهان معاصر........... 17
اهداف درس تربیت بدنی........................... 17
چرا باید در مدرسه ورزش کرد؟.............. 18
اهمیت تربیت بدنی در تعلیم و تربیت دانش آموزان ............ 19
ارتباط آموزش حرکات بدنی با برنامه‌های تربیت بدنی مدارس..... 20
ورزش و نقش آن در سلامت روان.......... 21
تنظیم ساعت زنگ ورزش با نیازهای دانش‌آموزان......... 23
زنگ ورزش، زنگ سلامت..................... 24
ارائه ی راه حل های مناسب................ 27
چگونگی اجرای راه حل های جدید و پیشنهادی..... 29
راه حل انتخابی.............................................. 33
اجرای بهترین راه حل.......................................... 33
پیشنهاد ها............................................ 34
بحث و نتیجه گیری ........................ 36
فهرست منابع....................................... 38
چکیده
آمادگی جسمانی دانش‌آموزان یک امر بنیادی و اساسی است که سلامت و قدرت افراد و اجتماع را تضمین می‌کند. دانش‌آموزی که قدرت و کارآیی لازم بدنی را دارد، قادر است وظایف و کارهای روزانه خود را بدون احساس خستگی انجام دهد و توانایی لازم را برای گذراندن اوقات فراغت یا مقابله با پیشامدهای ناگهانی به دست آورد. چنین فردی از بیماری‌ و نارسایی‌ها و نواقص جسمی به دور خواهد ماند و استقامت، چابکی، انعطاف‌پذیری و سرعت از ویژگی‌های چنین دانش‌آموزی است.
دانش‌آموزان باید هر روز به فعالیت‌های منظم ورزشی براساس قدرت بدنی‌شان بپردازند تا قدم‌های صحیح به سوی آمادگی و کارآیی بدنی برداشته شود زیرا توجه به کارآیی بدن موجب می‌شود استخوان‌ها، مفاصل و عضله‌های بدن برای انجام حرکات و فعالیت‌ها نیرومند شوند. دستگاه‌های تنفس و جریان خون نیز تا حد بسیاری از اجرای برنامه‌ها و حرکت‌های صحیح ورزشی سود می‌برد.
هرچه برنامه‌های مناسب ورزشی، زودتر و در سنین کمتری اجرا شود، ابتلا به امراض قلبی و دیگر نارسایی‌ها کمتر خواهد بود. ارتباط بین آمادگی بدن و سرعت انتقال، یادگیری، انظباط، سازگاری با محیط، ایجاد صفات اجتماعی و تعاون با دیگران غیرقابل تردید است و مربیان باید به آن توجه کنند. مهارت‌های بدنی زاییدن قدرت استقامت و چابکی بدن است و با اجرای برنامه‌های صحیح ورزشی به دست می‌آید.

 


دانلود با لینک مستقیم


تأثیر تربیت بدنی بر سلامت جسم و روان ( رفع مشکل رفتاری و روانی یکی از دانش آموزان )

پایان نامه بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری

اختصاصی از سورنا فایل پایان نامه بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری


پایان نامه بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری

اهمیت پژوهشی

هدف پژوهشی

فرضیه تحقیق

تعریف عملیاتی

 

فصل دوم

ادبیات (مروری بر نظریات )

تاریخچه مفاهیم رفتار انطباقی (سازشی)

نعریف رفتار سازشی و ناسازگارانه

تعریف کودکان و نوجوانان ناسازگار

طبقه بندی و بررسی ویژگیهای مشکلات رفتاری

طبقه بندی کودکان و نوجوانان ناسازگار

عوامل موثر در پیدایش اختلالات روانی و ناسازگاری در کودکان

دیدگاههای سبب شناسی مشکلات رفتاری

علل مشکلات رفتاری

اختلاف یادگیری در کودکان

ناسازگاری کودکانی و نوجوانان بر حسب سن

چه رابطه ای بین اختلالهای رفتاری اولیه و مشکلات بعدی وجود دارد ( همه گیر شناسی)

عوامل روانی و اجتماعی ناسازگاری در کودکان

شناسایی و دخالت اولیه کودکان ناسازگار

چگونه به پرورش اعتماد به نفس در فرزندانمان کمک کنیم

آموزش درمانی

 

فصل سوم

روش تحقیق

ابزار اندازه گیری متغیرها

اعتبار تست مقیاس واینلند

روش اجرا

 

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه نتایج

 

فصل پنجم

بحث در نتایج

محدودیت ها و پیشنهادات

منابع و مآخذ

ضمائم

 

 

 

 

چکیده پژوهش

این پژوهش به منظور بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس ) در بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبستان ( غیر انتفاعی و عادی) صورت گرفته است. فرضیه تحقیق تفاوت قابل ملاحظه ای در میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری ( عدم اعتماد به نفس) در بین دختران و پسران در نظر می گرفت. بر مبنای این نگرش مطالعاتی در زمینه ادبیات رفتار سارشی و ناسازگارانه ( انطباقی و غیر انطباقی ) طبقه بندی، سبب شناسی و آموزش درمانی آن صورت گرفت، سپس کار نمونه گیری از بین جامعه دانش آموزان دختر و پسر در مقطع دبستان که غیر انتفاعی و عادی بوده اند شروع شد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 175 دانش اموز دختر و 175 دانش آموز پسر که به صورت تصادفی از بین دانش آموزان 4 دبستان غیر انتفاعی و عادی در شهر تهران انتخاب شدند.

ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون مقیاس واینلند فرم اعتماد به نفس بود و روش آماری که جهت تجزیه و تحلیل داده ها بکار گرفته شد آزمون”T” و آزمون “F” برای گروههای مستقل. یافته های پژوهش نشان داد میانگین نمرات رفتار ناسازگارانه دختران نسبت به پسران کمتر است. بنابراین رفتار ناسازگارانه در پسران بیشتر دیده می شود و اعتماد به نفس آنها نیز کمتر است.

 

 

فصل اول

 

مساله

مقدمه

اهمیت پژوهشی

هدف پژوهشی

فرضیه تحقیق

تعربف عملیاتی متغیرها  

 

 

 

 

مقدمه

به طور مطلق بسیاری از رفتارهای گوناگون را می توان رفتار انطباقی نام نهاد

هبر (1971) ان را توانائی سازگاری فرد با خواسها و تقاضای محیط خود می داند.

بنابر نظر هیرا (1979) رفتار سازگارانه میزان کارامدی و توانایی فرد برای سازگاری با خواستهای طبیعی و اجتماعی پیرامون خود است . رفتار انطباقی یعنی انجام و اجرای کارها و فعالیتهای که در زندگی روزمره برای رسیدن به بسندگیهای شخصی و اجتماعی لازم است . در این توصیف به طور کلی سه اصل نهفته است . یکی اینکه رفتار سازگارانه در بیشتر افراد در ارتباط با (سن )است یعنی همگام با رشد افزایش سن فرد رفتارهای او متنوعتر ئ پیچیدهتر میشوند مثلا برای کودکان در سنین پائینتر کارهایی نظیر لباس پوشیدن و به تنهائی با اسباب بازی مشغول بودن اهمیت دارد در حالیکه برای بزرگترها استفاده از پول و یا انتخاب یک شغل مهم و لازم است . دیگر اینکه رفتار انتباقی به انتظاراتی که ما از دیگران داریم و یا معیارها و استانداردهایی که می خواهیم دیگران از نظر رفتاری داشته باشند تعریف شده است ، بسندگی رفتارهای سازگارانه یک فرد از راه چگونگی زندگی ، آموخته ها ،کار و تعاملی که با افراد دیگر دارد، مورد قضاوت قرار میگیرد .

سوم اینکه رفتار بانطباقی به اجرای عادی و شاخص رفتار و نه فقط توانایی آن تعریف می شود . بدین معنی که گر چه داشتن توانایی برای انجام کاری است اما کافی نیست و باید این توانایی به هنگام لزوم به منصه ظهور برسد.

بنابراین چنانچه شخص توانایی برای انجام و رعایت مثلا اصول سلامتی و ایمنی و یا بیان کلامی داشته باشد ولی انها را به طور معمولی و دائمی انجام ندهد و یا به ندرت از این قواعد پیروی کند ، رفتار انطباقی او به عنوان یک رفتار ناپسنده تلقی می گردد .(اسپرو ، بلاوسیس چتی 1985)

رفتار ناسازگارانه در مقابل عوامل نامطلوب محیط ظاهر میشوند و میتوان گفت عکس العمل یا پاسخی است که کودکان به شرایط نا مطلوب خانوادگی یا اجتماعی نشان میدهد . هرگاه فشار عوامل نامساعد بیش از توانایی و مقاومت یا قدرت سازگاری کودک باشد در او واکنشهای غیر عادی ایجاد کرده و باعث بحرانهای عاطفی حاد ولی گذرا و ناپایدار می شود در اکثر موارد چون عوامل نامطلوب مدت زیادی باقی نمی مانند کودک خود به خود به تدریج تعدیل شده و به رفتار عادی بر می گردد ولی اگر این عوامل پا بر جا باشند کم کم واکنشهای غیر عادی کودک شدت یافته و به صورت ناسازگار شدید بروز میکند .(میلاتی فر، 1370)

از ان جا که اختلال رفتار ، غالبا غیر عادی ، عجیب یا ازار دهنده است ، توجه ها را به خود جلب می کند ، امکان دارد واکنش ما نسبت به اختلال رفتار با تاثر ، خشم ،آشفتگی ، تنفر و اکراه ، ترس یا سردرگمی همراه باشد. همچنین امکان دارد در صدد تغییر آن بر آییم ، زیرا انطتاق ان بر اساس زندگی اجتماعی آسان نیست ، اما ترای فهمیدن و چاره کردن مسائل کودکی باید ریشه های ان را در تفاوتهای میان ناراحتیهای رفتاری و تواناییهای بالقوه هر کودک نیز جستجو کرد .

محور اصلی آنچه که ما را نسبت به اختلال رفتار نگران می کند و بر می انگیزد ریشه ها و تداوم ان است .

چرا کودکی بیش از اندازه شرمگین، پرخاشگر و ترسو است ؟

چرا برخی از نوجوانان در رشد الگوهای عادی خوردن و خوابیدن مشکل ندارند و به اقتضای جنسیتیشان رفتار نمی کنند ؟

چرا جریانهایی در پشت نارساییهای هوشی و ناراحتیهای شدید مانند ناتوانی زبانی ، گوشه گیری از اجتماع و حتی آسیب رساندن به خود وجود دارد؟

زمانی که به دنبال این پرسشها میرویم در واقع این مسائل اساسی را مطرح میکنیم که :

افراد چگونه رشد میکنند و روند طبیعی رشد چگونه از مسیر خود منحرف نمی شود ؟

در حال حاضر در تشریح مراحل طبیعی رشد و درک جریانهایی که در این دخالت دارد پیشرفتهای قابل ملاحظه ای شده است و می شود ، آگاهی از این جریانها ما را راهنمایی کند که رفتارهای پایین تر از معیارهای بهنجار را بشناسیم ، تشریح کنیم و چاره ان را بیابیم و بررسیهایی که در مورد اختلال رفتار به عمل می اید به دانش ما در باره رشد بهنجار می افزاید. (نلسون – ایزرائل 1372)

با توجه به نکاتی که درباره رفتار انطباقی یا سازش و رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (اعتماد به نفس ) گفته شده ، پژوهش حاضر سعی در مقایسه و بررسی قلمرو و رفتار ناسازگارنه و اختلال رفتاری ( اعتماد به نفس )بین دو دسته از دانش اموزان دختر و پسر مقتع تحصیلی دبستان دارد .

 

طرح مساله

بخش اعظم رفتارهای مورد مطالعه روان شناسی مربوط است به شکستها و بی کفایتی آدمی ، علت عمده این شکستها ناتوانی در انطباق است . انطباق یافتن شامل برقراری توازن است بین آنچه افراد انجام میدهند باآنچه میخواهند انجام دهند و همچنین با آنچه محیط (یعنی جامعه ) طلب میکند . رفتار غیر انتباقی یعنی اینکه آسیب پذیری فرد یا ناتوانی در مقابله و یا فار روانی استثنایی در محیط به مشکلاتی در زندگی منجر ی شده است . رفتار انطباقی با کارها و رفتارهای روزمره سر و کار دارد و به خوبی روشن است که یک رفتار با توجه به هنجارهای یک جامعه می تواند انطباق و یا ناسازگارانه تاقی شود .

رفتار انطباقی در حقیقت دارای سازه بسیار جامع و فراگیری است که مولفهای عقلی ، حسی ، حرکتی را در بر می گیرد .(داویسون 1974).

همانطور که می دانید یکی از محیطهای بسیار حساس که فرد ممکن است بیشتر دوران جوانی خود را در انجا سپری نماید مدرسه می باشد . وجود رفتار ناسازگارانه در بین دانش اموزان چه دختر و چه پسر باعث بروز مشکلاتی از قبیل اینکه در کلاس درس شلوغ می کنند، به همکلاسیهای خود آزار و اذیت می رساند و کنترل او مشکل است و یا برعکس گوشه گیر و کم حرف می شود، کتابها و تکالیف دیگران را خراب می کند، وسایل آموزگار و شاگردان را می دزدد. نسبت به درس بی علاقه است، فهم و درک او اغلب خوب نیست و پیروی از مقررات مدرسه برایش مشکل است و مواردی از این قبیل.

در رساله حاضر سعی گردیده که میزان ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) در بین دانش آموزان دختر و پسر بررسی می گردد.

بنابراین مسئله پژوهشی را می توان اینگونه مطرح ساخت، آیا میزان رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است؟ یا اینکه رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان دختر بیشتر مشاهده می شود یا دانش آموزان پسر؟ و میزان اعتماد به نفس در پسران بیشتر است یا در دختران؟

 

اهمیت پژوهش

رفتار ناسازگارانه ( مشکل رفتاری) را به رفتار فردی اطلاق می کنند که بدون پایین بودن بهره هوشی تعادل روانی و رفتاری او از اندازه عمومی اجتماع خود به دور بوده و دارای شدت، تکرار و مداومت در زمانها و مکانهای متعدد می باشد به طوریکه در عملکردهای رفتاری و تحصیلی دچار درماندگی و یا کاهش میزان کارایی فرد می گردد. ( رئیسی، 1379)

وجود رفتار ناسازگارنه در بین دانش آموزان دختر و پسر مشکلات زیادی را در بر دارد. اگر سعی شود از میزان رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان کاسته شود آنوقت می توان از به هدر رفتن سرمایه های زیادی که رفتار ناسازگارانه به همراه دارد جلوگیری نمود. از طرفی رفتار ناسازگارانه می تواند خود زمینه ساز عوامل بسیاری همچون بزهکاری و کشیده شدن به طرف مواد مخدر در نوجوانان و جوانان گردد، لذا با آموزش درمانی به طور صحیح که با آموزگاران با تجربه اجرا می شود می توان حس اعتماد، علاقمندی به شرکت اجتماعات مدرسه، گردش دسته جمعی و بازی ایجاد نمود و راه را بر بزهکاری بست، لذا تحقیق فوق میتواند مورد استفاده مراکز آموزشی قرار گیرد تا با شناسایی افرادی که رفتار ناسازگارانه دارند واندازه گیری میزان رفتار ناساگار در آنها در امر درمان و بهبود عملکرد رفتاری آنها و نهایتا جلوگیری از به هدر رفتن سرمایه های ملی اقدام نمایند و نتیجه این امر می تواند سالم سازی اجتماع و جو حاکم برهر جامعه باشد.

 

هدف پژوهش

در زمینه اندازه گیری رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری ( عدم اعتماد به نفس) تاکنون بررسیهای زیادی صورت گرفته است. در تحقیق حاضر سعی شده که میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) در بین دانش آموزان دختر و پسر بررسی شود و یا اینکه آیا رفتار ناسازگارانه بیشتر در دختران مشاهده می شود یا در پسران و میزان اعتماد به نفس در کدام گروه بیشتر دیده می شود.

 

فرضیه تحقیق

بر مبنای هدف تحقیق می توان فرضیه تحقیق را اینگونه بیان نمود.

میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) در بین دانش آموزان دختر و دانش اموزان پسر یکسان نیست، یعنی تفاوت معنی داری بین آنها وجود دارد و به عبارتی رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان پسر بیشتر دیده می شود و همچنین اعتماد به نفس دختران بیشتر از پسران است.

 

 

تعریف عملیاتی

متغیرهای پژوهش حاضر شامل دو متغیر رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) می باشند. اختلال رفتاری یا فرم اعتماد به نفس متغییر مستقل و رفتار ناسازگارانه متغیر وابسته است از نظر علمی رفتار ناسازگارانه به رفتاری گفته می شود که ما آنرا در وجود فرد احساس می کنیم و از روی حرکات او رفتارش را تحت نظر داریم و اینکه به وسیله مقیاس واینلند سنجیده می شود و اختلال رفتاری عملی که به وسیله فرم اعتماد به نفس سنجیده می شود تعریف نظری رفتار ناسازگارانه به عکس العملی گفته می شود که خود در مقابل مشکلات و نارساییهای زندگی از خود نشان میدهد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری

اختلال رفتاری عاطفی

اختصاصی از سورنا فایل اختلال رفتاری عاطفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اختلال رفتاری عاطفی


اختلال رفتاری عاطفی

نوع فایل: ورد

تعداد صفحات: 57

چکیده:

مفهوم اختلال رفتاری- عاطفی به معنای آن است که دانش آموز نتواند در مدرسه با توجه به هنجارهای قوی یا فرهنگی، رفتاری را به نمایش بگذارد و در نتیجه بر عملکرد آموزشی او تاثیر نامطلوب می گذارد. دانش آموزانی که با اختلال رفتاری- عاطفی رو به رو هستند مشکلاتی را برای دوستان، والدین و آموزگاران ایجاد می کنند. معمولاً این دانش آموزان از ویژگی های مشترکی برخوردار هستند از جمله این ها می توان به کمبود توجه، عدم موفقیت در مدرسه، مهارتهای اجتماعی ضعیف، پرخاشگری، اضطراب و گوشه گیری و افسردگی اشاره کرد.

این افراد در روابط با دوستان، همسالان و بزرگسالان با مشکلات میان فردی رو به رو می شوند و در خطر آن هستند  که در بلوغ و بزرگی به این رفتار ادامه دهند و مخاطراتی برای خود و جامعه ایجاد کنند.

واژگان کلیدی: اختلالات رفتاری – حسادت – پرخاشگری – ضرب و شتم – مسئولیت پذیری – اعتماد به نفس – رعایت حقوق دیگران.


دانلود با لینک مستقیم


اختلال رفتاری عاطفی