لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقاله درباره انقلاب اکتبر1917 روسیه و شبح کمونیسم برفراز ایران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 125
تاریخچه آموزشی
همانند بسیاری از دولتهای پیشین بلوک شرق، دولت فدراسیون روسیه از سال 1993، به اجرای سیاست اعمال حداقل حمایت ملی از نظام آموزش ملی مبادرت نمود.دراین اثنا، بنا بربند40قانون آموزش و پرورش، 10درصد از درآمد ملی به عنوان بودجه آموزشی بدین امر اختصاص یافت.بدهی های مراکز آموزشی و نبود تجهیزات به روز ، از جمله عمده ترین مشکلات پیش روی مراکز آموزشی مستقر درنواحی فقیر نشین کشور و شهرهای کوچک و حاشیه ای بوده است و این در حالیست که مدارس ایالتی و حرفه ای مستقردر نواحی بزرگ شهری، از جمله مسکو و پترزبورگ، درشرایط بسیار مناسب مالی قرار داشته اند.
با توسعه مدارس خصوصی افزایش بی عدالتی در برخورداری شهروندان روسی از حق آموزشی عمومی با کیفیت بالا مشهود گردید.به نحویکه در طراحی سیاست آموزشی ملی فدراسیون روسیه طی سال 1998، این معضل بطور اختصاصی مورد توجه قرار گرفت.در این اثنا همچنین،افزایش نرخ برنامه های آموزش پایه حرفه ای فاقد راندمان بالای کاری بواسطه حذف شتابزده بیکاری در بازارکار،شکست نظام مدیریت قدیم آموزش پایه حرفه ای و کاهش نرخ افراد استخدامی ثابت در بازار کار، به بروز تنش اجتماعی در کشور منتهی گردیدکه اول از همه در جامعه معلمین مشهود است.طی سالهای 1996-1994،افزایش اعتراض معلمین تا سرحد اعتصاب به پیش رفت.بروز چنین حوادثی درزمینه آموزش، با انعکاس گسترده ای در حوزه فعالیتی مجلس دومای ایالتی مواجه گردیدکه به نوبه خود به اتخاذ سیاست « آموزش و پرورش و امنیت ملی» در می سال 1996 منجر گردید.متعاقب اتخاذ چنین سیاستی، نظام آموزشی روسیه مستقیماً تحت تاثیر پایه امنیت ملی قرار گرفته و مشخص گردید که نقاط ضعف موجود در حوزه آموزش خود عامل اصلی بروز نتیجه غیر منطقی وخطای سیاسی دولت است.
از جمله دستاوردهای اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
تضمین فراهم سازی آموزشی عمومی متوسطه آزاد برای کلیه شهروندان روسی
افزایش سهم هزینه های آموزشی و پرورشی در بودجه کشور
برقراری فرصتهای متساوی برای کلیه شهروندان روسی جهت دستیابی به آموزش وجلوگیری از طبقاتی شدن سطوح مختلف اجتماع دردستیابی به امکانات آموزش و پرورش بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه و قانون آموزش و پرورش
ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه تاسیسات آموزشی با اشکال متفاوت ملکیتی
توسعه برنامه های آموزشی درجهت جلوگیری از کاهش نرخ سواد و پائین آمدن توسعه روشنفکری و فرهنگی شهروندان روسی
با اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی و تصویب آن در مجلس دومای روسیه،در خواست دولت روسیه فدرال جهت درنظرگرفتن شرایط اصلاحات آموزشی مورد پذیرش واقع گردید.از این روی،ماموریت اجرای طرح سوم اصلاح نظام آموزشی در دستور جولای سال1997دولت گنجانیده شد.
از جمله مهمترین مسائل پیش روی اعمال اصلاحات آموزشی مذکور می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
عدم تعیین معیاری مشخص جهت افزایش سرمایه گذاری آموزشی توسط دولت روسیه و کاهش چشمگیر بودجه فدرال طی سالهای1997-1995
عدم برآورد نیازهای قانونی جاری آموزشی در روند اجرای اصلاحات آموزشی توسط دولت فدراسیون روسیه
عدم تخصیص بودجه جبرانی در حوزه اصلاحات آموزشی
کاهش سریع بودجه فدرال در ارائه خدمات عمومی آموزشی
عدم مسئولیت پذیری دولت فدراسیون روسیه در انتشار کتب درسی مقاطع مختلف آموزشی
افزایش نرخ جرم و جنایت درمیان کودکان به واسطه آموزش سهم عمده ای ازآنان درخارج از نظام رسمی آموزشی
آموزش پیش دانشگاهی
آموزش پایه
سن ورود به دوره : 6 سالگی
سن اتمام دوره : 17 سالگی
ساختار آموزش پایه طی سالهای1997-1990
1990
1991
1992
1993
1994
1995
1996
1997
تعداد مراکز آموزش پیش دبستانی (به هزار)
9/87
6/87
82
3/78
8/72
6/68
2/64
3/60
نرخ کودکان تحت پوشش برنامه های آموزش پیش دبستانی برمبنای میلیون
9
4/8
2/7
8/6
1/6
6/5
1/6
-
درصدکودکان ثبت نامی مراکز پیش دبستانی
4/66
9/63
8/56
4/57
2/56
5/55
9/54
4/54
درصد کل مدارس جامع روزانه بر مبنای هزار
6/67
9/67
3/68
5/68
6/68
9/68
8/68
5/68
مدارس ایالتی (شهری)
6/67
9/67
3/68
1/68
3/68
4/68
3/68
9/67
مدارس غیر ایالتی
-
-
-
4/0
4/0
5/0
5/0
6/0
تعداد مدارس جامع روزانه بر مبنای هزار
20328
20427
20503
6/20597
5/21143
8/21566
9/21728
4/21733
نرخ دانشآموزانمدارس جامع بر مبنای میلیون
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
مقطع آموزش ابتدایی
طول دوره آموزشی : 4 سال
مقطع سنی : از 6سالگی تا 10سالگی
مقطع متوسطه مقدماتی
طول دوره آموزش 5 سال
مقطع سنی : از 10سالگی تا 15 سالگی
مدرک اعطائی : گواهی نام اتمام دوره متوسطه مقدماتی
مقطع متوسطه تکمیلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مقدمه
در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.
ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است. بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقهای و بین المللی توجه وافر داشت. شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقهای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر کذار بودهاند.
از عصر صفوی تا به امروز نشیب و فرازهای مختلفی برای روابط دوجانبه ایران و روسیه رخ داده و مناسبات آنها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین در پاسخ به این سوال که چه علل و عواملی در جهتگیریها وسیاست خارجی متقابل ایران و روسیه تأثیر داشتهاند، باید گفت که این نوشته تعامل و پیوند متداخل متغیرهای سطوح ملی، منطقهای وبینالمللی در دورههای مختلف تاریخی را فرض میگیرد که بر الگوهای رفتاری و روابط ایران وروسیه تاثیرگذار بودهاند.
در بیان مطلب حاضر، ابتدا یک درآمد مختصر به مسائل نظری به عنوان اساس تئوریک بحث خواهیم داشت.
دربخش دوم به مرور کلی و مختصر مسائل وحوادث روابط خارجی ایران و روسیه در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت.
دورة اول به دوران صفوی تا پایان حکومت زندیه، دورة دوم به عصر قاجاریه، دورة سوم به عصر پهلوی، دورة چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامی تا فرو پاشی شوروی و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشی شوروی اختصاص خواهند داشت. درپایان هم یک جمعبندی از مباحث ارائه خواهیم داد.
ملاحظات نظری
ادبیات غرب محور روابط بین الملل، معاهده صلح وستفالیا 1648 را نقطه آغار شکلگیری روابط بینالمللی به حساب میآورد. براساس پیامدهای این نظام جدید، شاهد نوعی برابری ونابرابری میان واحدهای مختلف جامعه بین المللی بودیم. دولتهای ملی روس، پروس، پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس اصلیترین مؤسسین این نظام بودند و از نظر حقوقی و براساس اصل حاکمیت ملی برابر تلقی میشوند. این دولتهای اروپایی مسیحی، برخی از واحدهای اروپایی مثل لهستان راهم سطح خود نمیدانستند و برای تنظیم روابط و منافع خویش، حتی به حمله و تجزیه این کشورها میپرداختند. از طرف دیگر ممالک غیر اروپایی وغیر مسیحی را نیزهمشأن خود تلقی نکرده و خود را مجاز به دست اندازی درآنها می دانستند، تا در فرآیند استعمار وآبادانی، آنها را نیز اجتماعی گروه و به جرگه واحدهای برابر وارد سازند. سیر تحولات و رقابت این دول اروپایی در ممالک آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا، انعقاد قراردهای تحت الحمایگی و کاپیتالاسیون هم در همین راستا بوده است.
نابرابری عملی میان دولتهای اروپایی آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت و به صورت سلسله مراتبی تاهژمونی باعث شده بود تا هریک ازاین دولتها با ظهور خویش دورانی از عرصة رقابت را ساماندهی نماید. پرتقال، اسپانیا، هلند، بریتانیا، فرانسه و آلمان مهمترین واحدهایی بودند که درخارج از اروپا به فعالیت میپرداختند. روابط “ سطح تضاد و تعارض” بین اروپائیان به خارج از اروپا کشیده شد و آنها بین خود و در قبال غیراروپائیان روابط مبتنی بر رقابت ـ همکاری را بنیان نهادند.
براساس مؤلفههای قدرت در هردوره، توزیع تواناییها متفاوت بوده، اما در شرایط و موقعیتهای مختلف همواره سعی میشده است که به نوعی “ نظام موازنه” برقرار گردد. این توازن سیستیمی میتواند مبتنی بر توافقات مکتوب(عهدنامه، کنوانسیون و… ) و یا به صورت عرفی و نانوشته باشد. بنابراین، حالتی از رژیمهای بین المللی بین اعضا شکل میگرفت که آنها قادر به تأثیر گذاری بر یکدیگر بودند، ولی با واحدهای غیرتأثیرگذار روابط دیگری را دنبال می کردند.
با توجه به سطح و میزان قدرت و توانایی دولتها(نا برابری) بر حسب مؤلفههای نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، می توان 5 سطح مختلف را در نظر گرفت : سطح ابر قدرت، سطح قدرتهای بزرگ ، قدرت متوسط، قدرت کوچک و بالاخره واحدهای ذره ای در کل جامعة بینالمللی مرکب از دولتها، تعدا د مختلفی از این 5 دسته دولتها میتوانند در منا طق مختلف جغرافیایی وجود داشته باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 123
تاریخچه آموزشی
همانند بسیاری از دولتهای پیشین بلوک شرق، دولت فدراسیون روسیه از سال 1993، به اجرای سیاست اعمال حداقل حمایت ملی از نظام آموزش ملی مبادرت نمود.دراین اثنا، بنا بربند40قانون آموزش و پرورش، 10درصد از درآمد ملی به عنوان بودجه آموزشی بدین امر اختصاص یافت.بدهی های مراکز آموزشی و نبود تجهیزات به روز ، از جمله عمده ترین مشکلات پیش روی مراکز آموزشی مستقر درنواحی فقیر نشین کشور و شهرهای کوچک و حاشیه ای بوده است و این در حالیست که مدارس ایالتی و حرفه ای مستقردر نواحی بزرگ شهری، از جمله مسکو و پترزبورگ، درشرایط بسیار مناسب مالی قرار داشته اند.
با توسعه مدارس خصوصی افزایش بی عدالتی در برخورداری شهروندان روسی از حق آموزشی عمومی با کیفیت بالا مشهود گردید.به نحویکه در طراحی سیاست آموزشی ملی فدراسیون روسیه طی سال 1998، این معضل بطور اختصاصی مورد توجه قرار گرفت.در این اثنا همچنین،افزایش نرخ برنامه های آموزش پایه حرفه ای فاقد راندمان بالای کاری بواسطه حذف شتابزده بیکاری در بازارکار،شکست نظام مدیریت قدیم آموزش پایه حرفه ای و کاهش نرخ افراد استخدامی ثابت در بازار کار، به بروز تنش اجتماعی در کشور منتهی گردیدکه اول از همه در جامعه معلمین مشهود است.طی سالهای 1996-1994،افزایش اعتراض معلمین تا سرحد اعتصاب به پیش رفت.بروز چنین حوادثی درزمینه آموزش، با انعکاس گسترده ای در حوزه فعالیتی مجلس دومای ایالتی مواجه گردیدکه به نوبه خود به اتخاذ سیاست « آموزش و پرورش و امنیت ملی» در می سال 1996 منجر گردید.متعاقب اتخاذ چنین سیاستی، نظام آموزشی روسیه مستقیماً تحت تاثیر پایه امنیت ملی قرار گرفته و مشخص گردید که نقاط ضعف موجود در حوزه آموزش خود عامل اصلی بروز نتیجه غیر منطقی وخطای سیاسی دولت است.
از جمله دستاوردهای اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
تضمین فراهم سازی آموزشی عمومی متوسطه آزاد برای کلیه شهروندان روسی
افزایش سهم هزینه های آموزشی و پرورشی در بودجه کشور
برقراری فرصتهای متساوی برای کلیه شهروندان روسی جهت دستیابی به آموزش وجلوگیری از طبقاتی شدن سطوح مختلف اجتماع دردستیابی به امکانات آموزش و پرورش بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه و قانون آموزش و پرورش
ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه تاسیسات آموزشی با اشکال متفاوت ملکیتی
توسعه برنامه های آموزشی درجهت جلوگیری از کاهش نرخ سواد و پائین آمدن توسعه روشنفکری و فرهنگی شهروندان روسی
با اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی و تصویب آن در مجلس دومای روسیه،در خواست دولت روسیه فدرال جهت درنظرگرفتن شرایط اصلاحات آموزشی مورد پذیرش واقع گردید.از این روی،ماموریت اجرای طرح سوم اصلاح نظام آموزشی در دستور جولای سال1997دولت گنجانیده شد.
از جمله مهمترین مسائل پیش روی اعمال اصلاحات آموزشی مذکور می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
عدم تعیین معیاری مشخص جهت افزایش سرمایه گذاری آموزشی توسط دولت روسیه و کاهش چشمگیر بودجه فدرال طی سالهای1997-1995
عدم برآورد نیازهای قانونی جاری آموزشی در روند اجرای اصلاحات آموزشی توسط دولت فدراسیون روسیه
عدم تخصیص بودجه جبرانی در حوزه اصلاحات آموزشی
کاهش سریع بودجه فدرال در ارائه خدمات عمومی آموزشی
عدم مسئولیت پذیری دولت فدراسیون روسیه در انتشار کتب درسی مقاطع مختلف آموزشی
افزایش نرخ جرم و جنایت درمیان کودکان به واسطه آموزش سهم عمده ای ازآنان درخارج از نظام رسمی آموزشی
آموزش پیش دانشگاهی
آموزش پایه
سن ورود به دوره : 6 سالگی
سن اتمام دوره : 17 سالگی
ساختار آموزش پایه طی سالهای1997-1990
1990
1991
1992
1993
1994
1995
1996
1997
تعداد مراکز آموزش پیش دبستانی (به هزار)
9/87
6/87
82
3/78
8/72
6/68
2/64
3/60
نرخ کودکان تحت پوشش برنامه های آموزش پیش دبستانی برمبنای میلیون
9
4/8
2/7
8/6
1/6
6/5
1/6
-
درصدکودکان ثبت نامی مراکز پیش دبستانی
4/66
9/63
8/56
4/57
2/56
5/55
9/54
4/54
درصد کل مدارس جامع روزانه بر مبنای هزار
6/67
9/67
3/68
5/68
6/68
9/68
8/68
5/68
مدارس ایالتی (شهری)
6/67
9/67
3/68
1/68
3/68
4/68
3/68
9/67
مدارس غیر ایالتی
-
-
-
4/0
4/0
5/0
5/0
6/0
تعداد مدارس جامع روزانه بر مبنای هزار
20328
20427
20503
6/20597
5/21143
8/21566
9/21728
4/21733
نرخ دانشآموزانمدارس جامع بر مبنای میلیون
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
5/0
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مقدمه :
89 سال از انقلاب اکتبر در سال 1917 می گذرد که کارگران ، دهقانان و سربازان روسیه با انقلاب خود ، رژیم بورژوا – زمین دار روسیه – را سرنگون کردند و رژیم فرسوده و فرتوت تزاری را سرنگون کردند . انقلاب اکتبر تحت رهبری لنین و حزب بلشویک ، حکومت کارگران و دهقانان و جمهوری های سوسیالیستی اتحاد شوروی را بوجود آورد .
انقلاب کبیر اکتبر آغاز گر دوران نوینی در تاریخ بشر بود . تا آن زمان انقلاب ها ، جای یک طبقه استثمارگر یا یک گروه حاکم را با یک طبقه استثمارگر و یک گروه حاکم دیگر تعویض کرده بودند . اما این انقلابی بود که برای اولین بار در تاریخ ، در یک کشور وسیع و پهناور ، طبقات استثمارگر را از قدرت به زیر آورد و بجای آن ها ، طبقات استثمار شده را قرار داد . انقلاب اکتبر با درهم شکستن یکی از افسانه های دیرپا د تاریخ بشر ، برای اولین بار نشان داد که زمین داران و سرمایه داران و یا مباشران و کارگزاران آن ها ، دارای حق الهی برای حکومت دائمی بر کشور و مردم آن نیستند . انقلاب اکتبر ثابت کرد که زحمتکشان هم می توانند حکومت کرده و اداره امور کشور و زندگی خود را به دست گیرند . انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی (که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود) انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت:
ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد.این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند.
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. انقلاب اکتبر که تحت نظارت حزب بلشویک (منشعب از حزب سوسیال-دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش میرفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همه جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند.
در طول این انقلاب در شهرهای اصلی روسیه همانند مسکو و سن پترزبورگ رویدادهای تاریخی برجستهای رخ دادند. انقلاب در مناطق روستایی و رعیتی نیز پابهپای مناطق شهری در حال پیشروی بود و دهقانان زمینها را تصرف کرده و در حال توزیع مجدد آن در میان خود بودند
پیش زمینه های انقلاب روسیه :
جامعه روسیه قطعا ً متاثر از موقعیتش بین اروپا و آسیا بود و با ادغام سیستم های متفاوت اجتماعی و سیاسی دو قاره بشیوه خاص خود ، یک موقعیت بینابینی را بین این دو قاره اشغال کرد .
این موقعیت دو پهلوی بین المللی نه تنها بر گذشته ی دورش ، بلکه همچنین بر مسایل انقلابش در دو دهه ی نخست قرن 20 بطور قاطعی تاثیر گذاشت .
اقتصاد روسیه تلفیقی بود از تولید دهقانی عقب مانده آسیایی و اقتصاد مدرن صنعتی اروپائی . وضعیت رعیتی در اشکال کوناگون برای اکثریت عظیم دهقانان روسیه در عمل بر جای ماند . بدین ترتیب ، در مراحل اولیه توسعه ی محدود کشاورزی سرمایه دارانه مانع ایجاد شد. این آغازها صرفاً موجب تجزیه ی روستاهای روسیه و فقر توصیف ناپذیرشان شدند بدون آنکه وضعیت دهقان زنجیر شده به زمینی که دیگر قادر نبود غذایش را تامین کند را تغییر دهند. کشاورزی روسیه که چهار پنجم جمعیت روسیه و بیش از نیمی از تولید کل را در بر می گرفت، تا سال 1917 یک اقتصاد فئودالیِ آمیخته با عناصر پراکنده ی سرمایه داری بود. صنعت روسیه توسط رژیم تزاری با کشور پیوند خورده بود --رژیمی که می خواست بخصوص در تولید تجهیزات نظامی از کشورهای خارجی مستقل باشد. اما، از آنجا که روسیه فاقد شالوده ی یک سیستم بخوبی پیشرفته ی صنعتگری و مبادی اولیه جهت ایجاد یک طبقه ی «کارگران آزاد» بود، این سرمایه داری دولتی با آنکه بعنوان رژیمی برای تولید انبوه متولد شد، اما طبقه کارگر مزدبگیر بوجود نیاورد. یک سیستم رعیتیِ سرمایه دارانه بود، و تا سال 1917 اثرات قوی این ویژه گی را در اشکالی مثل شیوه ی پرداخت دستمزد، ساختمان و خوابگاه کارگری، قوانین اجتماعی و غیره حفظ نمود. کارگران روسی از اینرو نه تنها از نظر فنی عقب مانده بودند، بلکه همچنین تا حد زیادی بیسواد و بخش وسیعی از آنها مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به روستاها بودند. در بسیاری از شاخه های صنعتی، نیروی کار عمدتاً از کارگر فصلیِ دهقانی که ارتباط دائمی با شهر نداشت تشکیل شده بود. خود صنعت روسیه تا سال 1917 یک سیستم تولیدی سرمایه داری آمیخته با عناصر پراکنده ی فئودالی بود. کشاورزی فئودالی و صنعت سرمایه داری بدین ترتیب متقابلاً در عناصر اساسی یکدیگر نفوذ کرده و در سیستمی درهم آمیخته شده بودند که نه اصول اقتصاد فئودالی می توانست برآن ناظر باشد، و نه اینکه می توانست بنیادهای توسعه ی ارگانیکی برای عناصر صنعتی اش فراهم کند.
«قانون اساسی»، «حق رای» و سیستم «خودگردانی» نمی توانستند عجز تمام طبقات در دولت تزاریستی را بپوشانند. دولتی که تحت شرایط عقب ماندگی اقتصادی، روش حکومتی ببار آورد که مخلوطی از حکومت مطلقه اروپائی و حکومت استبدادی شرقی بود.
وظایف اقتصادی و سیاسی انقلاب روسیه :
وظیفه ی اقتصادی انقلاب روسیه، اول، زدودن فئودالیسم ملکیِ مستور و استثمار تداوم یافته ی دهقانان بعنوان رعایا از