سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر

اختصاصی از سورنا فایل مقاله ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر


مقاله ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:30

مروری بر آثار ابراهیم گلستان

نوشته ها

ترجمه ها

فیلم های مستند

محمد علی موحد

ابراهیم گلستان در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به دنیا آمد. پدرش مدیر روزنامه "گلستان" در شیراز بود. در ۱۳۲۰ به تهران آمد و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد اما پس از مدتی تحصیل را نیمه کاره رها کرد و جذب فعالیت های سیاسی در حزب توده شد. پس از مدتی بدنبال اختلاف با روش سران آن حزب از حزب جدا شد و به کار خبری و عکاسی و فیلمبرداری برای شبکه های تلویزیونی بین المللی و آژانس های خبری مشغول شد. آثار مکتوب وی از سبکی خاص برخوردار است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیر پذیرفته از داستان‌های کوتاه ارنست همینگوی می‌دانند[1]. همچنین وی از زمره ٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی می‌شود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالب‌های داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت [2].


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر

تحقیق در مورد حضرت ابراهیم

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد حضرت ابراهیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت ابراهیم


تحقیق در مورد حضرت ابراهیم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه54

 

فهرست مطالب ندارد 

ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سوره‏هاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مى‏خورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوه‏هاى تبلیغى بسیار است که بدان مى‏پردازیم.

ثناى ابراهیم در قرآن

آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛

إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)

به‏راستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمت‏هاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.

وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)

و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.

وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)

و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرى‏اش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.

إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)

به‏راستى ابراهیم بردبار، نرم‏دل و بازگشت‏کننده به سوى خدا بود.

ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى

براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوه‏هاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسى‏ترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفت‏وگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مى‏گردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاش‏هاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛

در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:

قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)

پس از بناى بیت الله مى‏گوید:

رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)

پروردگارا از ما بپذیر. به‏راستى تو شنواى دانایى.

پس از محاجّه با ستاره پرستان:

إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)

من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‏ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.

و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مى‏ورزد:

وَوَصّى‏ بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)

و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.

از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجات‏ها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مى‏دهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفت‏وگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مى‏کند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مى‏فرماید:

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)

قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مى‏بندد.

شیوه‏هاى دعوت ابراهیم

پیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى که قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأکید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده کننده روش‏هاى اصیل دعوت و مبتکر شیوه‏هاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است که قرآن درباره‏اش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى‏.(10) (و همان ابراهیم که وفا کرد.) اینک به معرفى و شرح شیوه‏هاى کلى دعوت ابراهیمى و روش‏هاى عملى آن مى‏پردازیم:

  1. شیوه کلى، بیان شجاعانه عقاید توحیدى

در محیط و اجتماعى که شرک و کفر در آن ریشه دوانده و همه زوایاى آن را فرا گرفته است، اظهار و ترویج توحید مستلزم شجاعتى کم نظیر است که در شخصیت خدایى ابراهیم وجود داشت؛ او دربرابر پدر یا عمو، ادب و شجاعت را یکجا به ظهور مى‏رساند و به دعوت او مى‏پردازد، دربرابر گروه‏هایى از مردم که به پرستش اجرام آسمانى دلخوش بودند، به توحید فرامى‏خواند. در مقابل نمرود نیز با همان صلابت مى‏ایستد و نداى توحید سر مى‏دهد؛

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ؛(11)

چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمه‏هایى که ملازم آنها شده‏اید چیستند؟

قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ فِى ضَلالٍ مُبِینٍ؛(12)

گفت: قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى بودید.

قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(13)

گفت: نه بلکه پروردگارتان، خداى آسمانها و زمین است، همان کسى که آنها را پدید آورده است و من بر این از گواهانم.

قالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایَنْفَعُکُمْ شَیْئاً وَلایَضُرُّکُمْ أُفٍّ لَکُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(14)

گفت: آیا به جز خدا چیزى را مى‏پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى‏رساند؟ اف بر شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید. مگر نمى‏اندیشید؟

در مناظره با نمرود؛

إِذ قالَ إِبْراهِیمُ ربِّىَ الَّذِى یُحْیِى وَیُمِیتُ قالَ أَنا أُحْیِى وَأُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ؛(15)

هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگار من همان کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند. گفت: من هم زنده مى‏کنم و هم مى‏میرانم. ابراهیم گفت: خداى من خورشید را از خاور بر مى‏آورد، تو آن را از باختر برآور.

و چه کسى به شجاعت و رشادت در اظهار توحید از ابراهیم شایسته‏تر، در حالى که او بااعلام و اصرار بر توحید، خود را به ایمن ترین پشتوانه متکى ساخته و به مقام خلّت رسانده‏است، چنان که دربرابرشان بى پروا مى‏گوید: وَ لا أخافُ ما تُشْرِکونَ بِه‏(16) و آن‏گاه استدلال مى‏کند که:

وَکَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ وَلا تَخافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(17)

و چگونه از آنچه شریک مى‏گردانید بترسم، با آن که شما خود از این که چیزى را شریک خدا ساخته‏اید که خدا دلیلى درباره آن بر شما نازل نکرده است، نمى‏هراسید. پس اگر مى‏دانید، کدام یک از ما دودسته به ایمنى سزاوارتر است؟

الف) شروع دعوت با سؤال

مطابق تصویرى که در قرآن از تبلیغ ابراهیم به دست مى‏دهد، آن حضرت در بیشتر موارد، دعوت خود را با پرسش‏هایى دقیق و عمیق آغاز مى‏کرده است. این شیوه علاوه بر آن که حساسیت و هوشیارى مبلّغ را مى‏رساند، باعث تحریک اندیشه و وجدان مخاطبان و به خودآمدن آنان مى‏گردد و مى‏تواند به ذهن و دل آنان آمادگى پذیرش حقایق را عطا کند، ضمن آن که این پرسش‏ها در بطن خود، استدلال‏هایى نیز به‏همراه داشت.

پرسش‏هاى حضرت ابراهیم به اشکال مختلف مطرح مى‏گشت؛ گاه به شکل استفهام عادى (آیا) مثل؛

وَإِذ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً؛(18)

و یاد کن هنگامى را که ابراهیم به پدر خود آزر گفت: آیا بتان را خدایان خود مى‏گیرى.

قالَ أَفَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؛(19)

گفت: آیا در آنچه مى‏پرستید تأمل کرده‏اید.

قالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذ تَدْعُونَ * أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ؛(20)

گفت: آیا وقتى دعا مى‏کنید از شما مى‏شنوند؟ یا به شما سود یا زیان مى‏رسانند؟

فَما ظَنُّکُمْ بِرَبِّ العالَمِینَ؛(21)

پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟

و گاهى به صورت استفهام انکارى که معمولاً همراه با نوعى استدلال است، مانند؛

قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ * وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَما تَعْمَلُونَ؛(22)

ابراهیم گفت: آیا جز خدا چیزى را مى‏پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى‏رساند.

أَإِفْکاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ؛(23)

آیا به دروغ، غیر از آنها، خدایانى دیگر مى‏خواهید؟

و زمانى به شکل پرسش از ماهیت معبود، مانند؛

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماتَعْبُدُون.(24)

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتى أنتُم لَها عاکِفُون؛(25)

آن‏گاه که به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمه‏هایى که شما ملازم آن شده‏اید، چیستند؟

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماذا تَعْبُدُون؛(26)

چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: چه مى‏پرستید.

حتى در خطاب به خدایان دروغین مشرکان و بت‏ها، شبیه آن پرسش‏ها را مطرح مى‏کرد و مسلم است که این پرسش‏هارا به منظور تنبّه مشرکان اظهار داشته ا ست؛

فَراغَ إِلى‏ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَلا تَأْکُلُونَ * ما لَکُمْ لا تَنْطِقُونَ؛(27)

پس پنهانى به سوى خدایشان رفت و به ریشخند گفت: آیا غذا نمى‏خورید؟ چرا سخن نمى‏گویید؟

گاهى نیز از چرایى و علت پرستش بت‏ها پرسش مى‏نمود؛

إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً * إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ‏تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَلایُبْصِرُ وَلایُغْنِى عَنْکَ شَیْئاً؛(28)

او پیامبرى بسیار راستگو بود، چون به پدرش گفت: پدر جان، چرا چیزى را که نمى‏شنود و نمى‏بیند و از تو چیزى را دور نمى‏کند، مى‏پرستى؟

این پرسش نیز حاوى استدلال‏هایى محکم و استوار است. و آخرین مورد این که چون باشجاعت دربرابر تمامیت کفر و شرک ایستاد، فرمود: فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(29)

پس اگر مى‏دانید، کدام یک از ما دو دسته به ایمنى سزاوار تر است.

ازجمله پیامدها و فواید این پرسش‏ها که در برخى موارد به صورت پى‏درپى ومتوالى طرح و القا مى‏گردید، این بود که پایه‏هاى سست باورهاى شرک‏آمیز به‏لرزه مى‏افتاد و فرصت براى طرح پیام‏هاى توحیدى فراهم مى‏آمد. به‏عنوان نمونه، درمحاجّه مذکور در سوره انبیاء، پس از فرو ریختن کاخ سست بنیاد اعتقاد شرک، فرمود:

قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(30)

گفت: بلکه پروردگار شما خداى آسمان‏ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این واقعیت از گواهانم.

همچنین در احتجاجى که در سوره مریم دربرابر عمو یا پدر دارد، پس از طرح پرسش‏هایى مستدل و تکان دهنده، شروع به القاى پیام مى‏کند؛

یا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جاءَنِى مِنَ العِلْمِ ما لَمْ‏یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیّاً؛(31)

اى پدر، به راستى مرا از دانش، حقایقى به دست آمده که تو را نیامده است، پس، از من پیروى کن تا تو را به راهى راست هدایت نمایم.

یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ... یا أَبَتِ إِنِّى أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیّاً؛(32)

پدر جان، شیطان را مپرست، که شیطان، خداى رحمان را عصیانگر است. پدر جان، من مى‏ترسم از جانب رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى.

ب) برائت از شرک و کفر به صورت‏هاى مختلف

از آن‏جا که بیشترین مبارزه انبیا دربرابر اندیشه چندگانه پرستى و شرک بوده، برائت از شرک و مظاهر آن، همواره در دستور کار آنان بوده است. یکى از بارزترین جلوه‏هاى سیره تبلیغى حضرت ابراهیم، همان برائت و بیزارى جستن از شرک و بت پرستى و اعتقاد به تعدد الهه است، که بارها حتى جان خود را بر سر آن در طبق اخلاص نهاد.

لحن و محتواى تعداد زیادى از آیات، بیانگر آن است که قرآن نیز بر این جنبه از جوانب دعوت ابراهیم عنایت ویژه‏اى دارد و حتى همین عنصر اساسى دعوت ابراهیمى موجب شده است که پس از پیامبر اسلام(ص) حضرت ابراهیم و پیروان او اسوه مؤمنان معرفى شوند:

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِى إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْکُمْ وَمِمّاتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَکُمُ العَداوَةُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى‏ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛(33)

قطعاً براى شما در پیروى از ابراهیم و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست، هنگامى که به قومشان گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید بیزاریم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدید آمده است تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید.

سبب اسوه شدن او در برائت نیز بدان جهت است که صف‏بندى مشرکان و کافران در مقابل ابراهیم، جبهه‏اى وسیع و نیرومند تشکیل داده بود و مؤمنان پس از غلبه منطقى بر مخالفان، چون با حق‏ناپذیرى و عناد آنان مواجه شدند، شجاعانه و با پشتکار و جدیت، مسیر دعوت را پیمودند و به صورت‏هاى مختلف و متناسب با شرایط، بیزارى و نفرت عمیق خویش را از شرک مشرکان و کفر کافران ابراز نمودند.

مراحل برائت ابراهیمى

ابراهیم، برائت از شرک و انحرافات دیگر قوم خود را در چند مرحله و با اشکال گوناگون اظهار نمود که عبارتند از:

  1. برائت لفظى -

در این مرحله، برائت تنها در قالب الفاظ و جملات مطرح مى‏گشت و ابراهیم، رسماً مخالفت و نفرت خود را از بت پرستى و التزام خویش را به توحید اعلام‏مى‏فرمود؛ این نوع از برائت با بیانى قاطع و شجاعانه دربرابر اجتماع نیرومند مشرکان همراه بود؛

فَلَمّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّى بَرِى‏ءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ؛(34)

پس چون خورشید افول کرد، گفت: من از آنچه شریک خدا مى‏دانید بیزارم.

إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْکُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَکُمُ العَداوَةُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى‏ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛(35)

چون به قومشان گفتند: ما از شما و آنچه جز خدا مى‏پرستید بیزاریم. ما به شما کافریم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید.

أُفٍّ لَکُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(36)

اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى‏پرستید، آیا نمى‏اندیشید؟

وَإِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِى بُرَآءٌ مِمّا تَعْبُدُونَ * إِلّا الَّذِى فَطَرَنِى فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ؛(37)

و هنگامى که ابراهیم به ناپدرى خود و قومش گفت: من واقعاً از آنچه مى‏پرستید بیزارم، مگر آن کس که مرا پدید آورده و او البته مرا راهنمایى خواهد کرد.

وَما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ؛(38)

و طلب آمرزش ابراهیم براى پدرش جز براى وعده‏اى که بدو داده بود، نبود، پس هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، از او بیزارى جست.

  1. برائت عملى -

دومین مرحله برائت ابراهیم، اظهار بیزارى عینى و عملى است، که به تناسب وضعیت مخاطبان و اصرار آنها بر عقاید باطل و بى اساس اتخاذ شده است: چون پیروان شرک، علاوه بر نپذیرفتن حق، مانع ترویج توحید و موجب آزار اهل توحید مى‏شدند و امنیت آنان را سلب مى‏نمودند. این مرحله از برائت به لحاظ میزان شدت برائت به چند مرحله تفکیک مى‏شود:

الف) مرحله برائت اعتزالى -

آن‏گاه که دربرابر پافشارى لجوجانه پدر و قوم بر انحرافات فکرى و عملى قرار گرفت تصمیم به کناره گیرى و اعتزال از قوم خویش اتخاذ کرد و رشته هر گونه وابستگى به آنان را قطع نمود؛

وَأَعْتَزِلُکُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُوا رَبِّى.(39)

گفتنى است، این برائت از سوى ابراهیم، متعاقب خطاب خشونت آمیز و عتاب آلود و تند پدر بود که گفت:

لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَاهْجُرْنِى‏مَلِیّاً؛(40)

اگر باز نایستى، تو را سنگسار خواهم کرد و برو و تا مدتى طولانى از من دور شو.

ب) مرحله برائت قهرآمیز (مبارزاتى) -

در این مرحله، برائت شکل جدى‏ترى یافته و صورت مقابله و مواجهه قهر آمیز به خود گرفت. وقتى استدلال ناصحانه و دلسوزى پدرانه و حتى اعتزال معترضانه کارگر نیفتاد و قوم ابراهیم سر در بت‏پرستى خویش داشتند و به هیچ نداى حقیقتى پاسخ مثبت نمى‏دادند، ابراهیم تصمیم به مبارزه جدى و تلاش براى محو مظاهر شرک گرفت. وى پیش از هر اقدامى با شجاعت تمام تصمیم خویش را اعلام فرمود:

وَتَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ.(41)

و آن‏گاه در فرصت مناسب با خشمى الهى و شجاعتى وصف ناپذیر، اراده خود را عملى نمود؛

فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلّا کَبِیراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ؛(42)

پس آنها را - جز بزرگ‏ترشان را - ریز ریز کرد، باشد که ایشان به سراغ آن بروند.

فَراغَ عَلَیْهِمْ ضَرْباً بِالْیَمِینِ؛(43)

پس با دست راست بر سر آنان زدن گرفت.

ج) مرحله هجرت:

وقتى تمام روش‏هاى تبلیغى و شیوه‏هاى اقناعى کارگر نیفتاد، او ضمن پرهیز از نومیدى در پى یافتن عرصه‏هاى جدید دعوت و ایجاد فرصت‏هاى نو بود که هجرت به سرزمینى دیگر را اختیار کرد و در آن‏جا با تجدید بناى کعبه پایگاه جهانى توحید را بنیاد نهاد.

  1. شیوه کلى جدال احسن

بى شک جدال ابراهیم با مشرکان زمانش، درخشان‏ترین جلوه جدال نیکو را در طول تاریخ اندیشه بشرى رقم زده است. این مجادله‏ها و محاجّه‏هاى نیکو و هدفدار در عرصه‏هاى گوناگون و با مخاطبان مختلف، مانند پدر، قوم، پادشاه و درباریان و اشراف صورت گرفته و تأثیرى شگرف بر دل و جان آنان بر جا نهاده است. بى جهت نیست که خداى تعالى، استدلال‏هاى او را به خود نسبت داده است: وَتِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ.

مناظره و مجادله ابراهیمى، یکى از شیوه‏هاى استراتژیک عام دعوت اوست، که خود حاوى روش‏هاى متعددى مانند روش استدراج، همراهى، خطاب توأم به عقل و دل، مقایسه و قول لین است و از سویى هر یک از مناظره‏هاى ابراهیم، حاوى نکات تبلیغى قابل ملاحظه‏اى از قبیل تناسب با حال مخاطب، رعایت ادب و احترام وافر، به‏کار گیرى مفاهیم متنوع و استفاده از هر فرصتِ حاصل شده است. اینک به ذکر نمونه‏هایى از آن مناظره‏ها مى‏پردازیم؛

نمونه اول: محاجّه ابراهیم با پدر در سوره مریم

و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز که او پیامبرى بسیار راستگو بود. چون به پدرش گفت: پدر جان چرا چیزى را که نمى‏شنود و نمى‏بیند و از تو چیزى را دور نمى‏کند مى‏پرستى؟

اى پدر، به‏راستى مرا از دانش، حقایقى به‏دست آمده که تو را نیامده است. پس از من پیروى کن تا تو را به راهى راست هدایت کنم. پدر جان، شیطان را مپرست، که شیطان، خداى رحمان را عصیانگر است.

پدر جان، من مى‏ترسم از جانب خداى رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى.

- گفت: اى ابراهیم، آیا تو از خدایان من متنفرى؟ اگر باز نایستى، تو را سنگسار خواهم کرد و برو براى مدتى طولانى از من دور شو.

- ابراهیم گفت: درود بر تو باد، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‏خواهم، زیرا او همواره بر من پر مهر بوده است. و از شما و از آنچه غیر از خدا مى‏خوانید کناره مى‏گیرم و امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم.(44)

در این مناظره، شاهدیم که ابراهیم با خطابى دلسوزانه و در عین حال استدلالى به طرح پرسش‏هایى هدفدار مى‏پردازد و در این استفهام، در واقع سه دلیل براى ابطال عبادت بتان ارایه مى‏دهد، سپس با اشاره به دانشى که از سوى پرورگارش یافته از پدر مى‏خواهد که از او تبعیت کند. آن‏گاه دستور ترک عبادت شیطان را مى‏دهد و در قالب یک هشدار و انذار دلسوزانه، پدر را از عذاب الهى و همراهى شیطان برحذر مى‏دارد. دربرابر او، پدر بدون توجه به محتواى دلپذیر و عقلایى دعوت ابراهیم و بى هیچ برهانى، تنها به تهدید مبادرت مى‏ورزد. اما جالب آن است که على رغم این حق‏ناشناسى و پاسخ بى ربط، ابراهیم با مهربانى ویژه انبیا، سلامى مى‏دهد و در واقع، مجادله را با این عبارت صلح آفرین به پایان مى‏برد تا به آینده امیدوار باشد و تنها به اعتزال و کناره گیرى از بتان و بت پرستان و دعا به درگاه الهى بسنده مى‏کند.

نمونه دوم: مناظره با قوم ستاره پرست

در این محاجّه که در سوره انعام آمده است، ابراهیم با استفاده از عقاید مخاطبان و مقبولات ایشان، به مقابله با اعتقاداتشان بر مى‏خیزد و با برخوردى متین، به تدریج آنها را به حقیقت رهنمون مى‏شود:

و این‏گونه ملکوت آسمان و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین‏کنندگان باشد. پس چون شب بر او پرده افکند ستاره‏اى دید. گفت: این پروردگار من است و آن‏گاه چون غروب کرد، گفت: غروب کنندگان را دوست ندارم.

پس چون خورشید را برآمده دید، گفت: این پروردگار من است. این بزرگ‏تر است و هنگامى که افول کرد، گفت: اى قوم من، من از آنچه براى خدا شریک مى‏سازید بیزارم.(45)

و پس از آن که با استدلالهایى ساده و محکم، خدایان ادعایى آنان را براى پرستش نالایق مى‏شمرد، به اظهار صریح عقاید خود مى‏پردازد؛

إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(46)

من از روى اخلاص، روى خود را پاکدلانه به سوى کسى گردانیدم که آسمان‏ها و زمین را پدید آورده؛ و من از مشرکان نیستم.

نمونه سوم: مناظره با نمرود، سرکرده کافران

وى با نمرود نیز محاجّه‏هایى داشته است که نمونه‏اى از آن در سوره بقره مذکوراست:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حاجَّ إِبْراهِیمَ فِى رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ المُلْکَ إِذ قالَ إِبْراهِیمُ ربِّىَ الَّذِى یُحْیِى وَیُمِیتُ قالَ أَنا أُحْیِى وَأُمِیتُ؛(47)

آیا از آن کسى که چون خدا به او پادشاهى داده بود بدان مى‏نازید و درباره پروردگار خود با ابراهیم محاجّه کرد خبر نیافتى؟ آن‏گاه که ابراهیم گفت: پروردگار من همان کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند. او گفت: من هم زنده مى‏کنم و مى‏میرانم....

چون نمرود به گمان باطلش، خود را زنده کننده و میراننده دانست، ابراهیم با حجت قاطع‏ترى او را بر سر جایش نشاند:

قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى کَفَرَ؛(48)

ابراهیم گفت: خداى من خورشید را از خاور برمى‏آورد، تو آن را از با ختر برآور. پس آن‏کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند و بدین ترتیب حجت و استدلالى آورد که جدال‏پذیر و قابل مناقشه نبود.

چنان‏که پیش‏تر گفتیم، شیوه کلى جدال نیکو شامل روش‏هاى جزیى و عملى متعددى است که در منطق جدلى ابراهیم به نیکى به کار رفته است. برخى از این روش‏ها عبارتند از:

الف) روش اقناع تدریجى

در تعدادى از مناظره‏هاى ابراهیم، شاهد نوعى همراهى با مخاطبان و تلاش براى جذب تدریجى آنان به سوى حقیقت هستیم. این روش را استدراج نیز نامیده‏اند که به مفهوم بازکردن راه براى جذب مخاطب به سوى پیام‏هاى تبلیغى مطلوب است. در این روش گاهى مبلّغ، على‏رغم اعتقاد قاطع و جازم به عقایدى، در برخورد و مناظره با مخاطب، موقتاً از آن عقاید تنازل مى‏نماید و خود را در مقام بحث، همراه و هم‏عقیده مخاطب قلمداد مى‏کند. بدین‏ترتیب نوعى همبستگى و همدلى میان طرفین مناظره به وجود مى‏آید که در اقناع مخاطب مؤثر خواهد بود.

بارزترین نمونه کاربرد این شیوه در همان مناظره ستاره‏پرستان است که دربرابرشان، در مرحله اول جدال، کواکب آسمان و ماه و خورشید را خداى خود فرض مى‏کند؛ فَلَمّا رَءَا القَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّى، در حالى که آیه پیش از آن صراحت دارد که او از اهل یقین و بیناى ملکوت آسمان و زمین است، پس فرض جدى بودن کلام ابراهیم، به کلى مردود است:

وَکَذلِکَ نُرِى إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرضِ وَلِیَکُونَ مِنَ المُوقِنِینَ؛(49)

و این‏گونه ملکوت آسمان‏ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم، تا از جمله یقین‏کنندگان باشد.

نمونه دیگر زمانى است که او را به اتهام شکستن بت‏ها به محاکمه مى‏کشند و او مى‏گوید: چون شما این بتان را قادر مى‏دانید پس بزرگشان این کار را کرده (بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْأَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ).

علامه طباطبایى در این زمینه مى‏گوید:

ابراهیم به داعىِ الزام خصم و ابطال الوهیت اصنام، این جمله‏ها را گفت و در جملات بعدى مراد خویش را کاملاً روشن ساخت؛ آیا به غیر از خدا چیزى را مى‏پرستید که نه شما را سودى دارد و نه زیانى. نه آن که به طور جدى بخواهد خبر دهد که بزرگ آنها دست به این کار زده است.(50)

ب) روش مقایسه

کار برد روش مقایسه در جدال ابراهیمى نیز از نشانه‏هاى تسلط این مبلّغ ربانى بر روش‏هاى مناظره بوده است. وى در گفت‏وگوها از این روش به‏خوبى بهره مى‏جست و وجدانِ حقیقت جوى مخاطبان را به هشیارى و دقت فرا مى‏خواند؛ در قسمتى از یک گفت‏وگو، پس از آن که مى‏پرسد:

هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذ تَدْعُونَ * أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ.(51)

آن‏گاه مى‏گوید:

قالَ أَفَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ * أَنْتُمْ وَآباؤُکُمُ الأَقْدَمُونَ * فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِى إِلّا رَبَّ العالَمِینَ * الَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ یَهْدِینِ * وَالَّذِى هُوَ یُطْعِمُنِى وَیَسْقِینِ * وَإِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ...؛(52)

گفت: آیا در آنچه مى‏پرستیدید تأمل کرده‏اید؟ شما و پدران پیشین شما. قطعاً همه آنها جز پروردگار جهانیان دشمن منند. آن‏کس که مرا آفریده و همو راهنمایى‏ام مى‏کند. وآن‏کس که او به من خوراک مى‏دهد و سیرابم مى‏گرداند. و چون بیمار شوم او مرا درمان مى‏بخشد....

این مقایسه از دل و اندیشه سلیم او حکایت مى‏کرد و هدف آن نرم ساختن دل‏هاى سلیم‏بود.

إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ * إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماذا تَعْبُدُونَ * أَإِفْکاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ * فَما ظَنُّکُمْ بِرَبِّ العالَمِینَ.(53)

در اینجا خدایان دروغین و افترایى را با معبود راستین و خداى عالمیان مقایسه کرده است. مقایسه دیگرى نیز در ادامه مناظره فوق به چشم مى‏خورد؛

قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ* وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَما تَعْمَلُونَ؛(54)

گفت: آیا آنچه را مى‏تراشید مى‏پرستید در حالى که خدا شما و آنچه را مى‏سازید آفریده‏است.

ج) روش گفتار نرم (قول لیّن)

بى گمان، این یکى از روش‏هاى مشترک تمام مبلّغان الهى است که با مخاطبان خویش، ازهر گروه و طبقه که باشند با قول لین و سخن نرم و گفتار دلپذیر تکلم کنند و از تندخویى و سختگیرى بپرهیزند. ابراهیم این روش را همواره مد نظر داشت؛

إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَلایُبْصِرُ وَلایُغْنِى عَنْکَ شَیْئاً؛(55)

چون به پدر خوانده‏اش گفت: اى پدر، چرا مى‏پرستى آنچه را نمى‏شنود و نمى‏بیند و تورا از چیزى بى نیاز نمى‏کند؟

و در پاسخ تهدید خشونت آمیز پدر گفت:

قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّى إِنَّهُ کانَ بِى حَفِیّاً؛(56)

گفت: سلام بر تو. من بزودى براى تو از پروردگارم آمرزش خواهم خواست زیرا او به من پر مهر بوده است.

ابراهیم در چند نوبت تعبیر مهر آمیز <یاابت» را به نشانه مهربانى و دلسوزى به زبان مى‏آورد و اوج محبت او را در جمله <سأستغفر لک» در مى‏یابیم؛

یا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جاءَنِى مِنَ العِلْمِ ما لَمْ‏یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیّاً * یاأَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیّاً * یا أَبَتِ إِنِّى أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ؛(57)

پدر جان، مرا دانشى بدست آمده که تو را نیامده است پس مرا پیروى کن تا راهى راست به تو نشان دهم، پدر جان، شیطان را مپرست که او دشمن رحمان است. پدر جان، من مى‏ترسم که از جانب خداى رحمان عذابى به تو رسد و....

د) روش استدلال به کمک محسوسات

ابراهیم در عرصه ارشاد مخاطبان به پیام‏هاى الهى، امور محسوس و مشهود را پایه استدلال‏هاى خود قرار مى‏داد، تا ضمن ترکیب حس و تعقل، امکان فهم کامل تعالیم الهى را به‏جملگى مخاطبان با هر میزان از درک و شعور که باشند ببخشد. از این رو از ابزارهاى متنوع و امور محسوس جهت استدلال ارشادى بهره مى‏جست؛ خورشید، ماه و دیگر اجرام آسمانى، نطق بت‏ها، بینایى و شنوایى بتان، تماثیل، تراشیدن سنگ، از جمله محورهاى مناظرات ابراهیمى مى‏باشند؛

فَلَمّا رَءَا القَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّى... * فَلَمّا رَءَا الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّى...(58) - فَسْأَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ‏(59) - لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ‏(60) - قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ‏(61) - فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ...(62)

ه') خطاب توأم به عقل و دل و تحریک وجدان

با نگاهى به مناظره‏هاى حضرت ابراهیم و نوع کلمات و عبارات به‏کار رفته در آنها روشن مى‏گردد که در کنار خطاب به اندیشه‏هاى مخاطبان دل و فطرت آنان نیز از زاویه‏اى دیگر در همان مناظره مورد توجه و خطاب واقع مى‏شود. لحن گفتارها و کیفیت تغییر لحن ابراهیم، گویاى این حقیقت است، به عنوان نمونه، در سوره شعراء پس از ارائه پرسشى تکان دهنده که طبعاً مخاطب آن عقل و اندیشه است (أَفَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؟) به تدریج جهت خطاب را از عقل مخاطب به دل او مى‏کشاند، آن‏گاه که مى‏گوید:

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِى إِلّا رَبَّ العالَمِینَ * الَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ یَهْدِینِ؛(63)

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت ابراهیم

عکس نام ابراهیم

اختصاصی از سورنا فایل عکس نام ابراهیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عکس نام ابراهیم


عکس نام ابراهیم

 

 

لطفا این طرح اسم زیبا را برای حمایت از ما خریداری کنید ، بعد از خرید این "عکس نام خود " آن ، بدون لوگوها و با فرمت jpg و در سایز 1000*1000 پیکسل و در کیفیت عالی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

 

 

 

عزیزانی که از این طرح گرافیکی نام پروفایل خوششان آمد و اسم آنها در این طرح وجود ندارد از روش های زیر برای ارتباط با طراح استفاده کنند و درخواست دهند تا ساخته شود :

1- آدرس ایمیل :

shop.eshqam@gmail.com

2- در کانال تلگرامی ما عضوشید :

https://telegram.me/texgraph_ir

3- آیدی طراح در تلگرام جهت سفارش :

https://telegram.me/y_ali_reza

 

 

* برای حمایت از ما لطفا فایل اصلی را خریداری کنید *


دانلود با لینک مستقیم


عکس نام ابراهیم

بررسی سبکی ساقینامه های حافظ و میررضیالدین آرتیمانی و ابراهیم ادهم آرتیمانی در سه حوزه زبانی، فکری، ادبی

اختصاصی از سورنا فایل بررسی سبکی ساقینامه های حافظ و میررضیالدین آرتیمانی و ابراهیم ادهم آرتیمانی در سه حوزه زبانی، فکری، ادبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این پایان نامه بصورت pdf می باشد

برای دریافت فایل word پایان نامه عنوان آن را بهhoopadrayaneh@gmail.comایمیل بزنید تا پایان نامه به صورت ورد در اختیار شما قرار گیرد

تماس با ما

 

چکیده
این پایاننامه پژوهشی است در سبک شعر ساقینامه های حافظ، میررضیالدیین ررییادانی و ابدراهی
اده ررییاانی در سه حوزهی زبانی، ادبی، فکری است. روش پژوهش در این اثر کتابخانه ای است
و در نوشتن آن بیش از سی کتاب مورد بررسیویحلیل قرار گرفته اسدت. نتیجده ی ایدن نگدارش و
یحقیق این پایاننامه نشان میدهی که سبک سه شاعر یا حیی به ه نزدیک است ولی از لحاظ رسدا
بودن و قابل فه بودن اشعار حافظ نسبت به میررضیالیین ررییاانی و اده ررییاانی پختهیر به نظر
میرسی و در هر سه ساقینامه عرفان جایگاه ویژهای دارد اهیاف این پژوهش رسیین به نتایج قابل
اطاینان در بررسی های سبکی به دلیل پرداختن به جزئیات که مبنای یافتههای یحقیق در این موضوع
صیر پایهی سبک شناسی جییی استوار است ورشنایی جامعیر با محیط اجتااعی و انییشههای ادبدی
و نبوغ فکری این سه شاعر از طریق بررسی جزئی ساقینامهها ایشان است و کادک بده درب بیشد تر
اشعار این سه شاعر از منظر یافته های جییی عل ادبیات در حوزههای نقی ادبی و سبک شناسی.
مطالب این پایاننامه به اختصار چنین است:
فصل اول کلیایی از سبک و سبکشناسی، یاریخچهی سبکشناسی در ایران، عوامل سبکساز و انواع
سبکشناسی و روش بررسی سبک شناختی است.
فصل دوم مباحثی در مورد ساقی و ساقینامه سرایان و کلیایی در مورد ساقینامه پرداخته شیه است.
در فصل سوم اشعار این سه ساقینامه سرا )حافظ، میررضیالیین ررییاانی و اده ررییادانی از دیدی
گاه زبانی مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل چهارم اشعار این سه شاعر از دییگاه ادبی مورد بررسی قرار گرفته شیه است.
در فصل پنج اشعار این سه شاعر از دییگاه فکری مورد بررسی قرار گرفته است.
کلیی واژه: حافظ، میر رضی الیین ررییاانی، اده ررییاانی، ساقی نامه، شعر، سبک.

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقیمه ............................................................................................................. 1
1 یعریف مسأله و بیان سؤالهای اصلی یحقیق - ............................................................. 2
2 سابقه و ضرورت انجام یحقیق - ............................................................................ 3
3 فرضیهها - ..................................................................................................... 3
4 هیفها - ...................................................................................................... 4
5 روش انجام یحقیق - ......................................................................................... 4
فصل اول:کلیات ............................................................................................. 5
1 1 معنی لغوی واژهی سبک - - .............................................................................. 6
1-2 یعریف سبک و سبکشناسی - ........................................................................... 6
2 1 یاریخچه سبک - - .......................................................................................... 7
1 2 1 یاریخچه سبکشناسی در ایران - - - ..................................................................... 8
3 1 یقسی بنیی سبک بر اساس دییگاه ارسطویی - - ...................................................... 11
4 1 انواع سبک - - ............................................................................................. 11
1 4 1 سبک شخصی - - - ...................................................................................... 11
2 4 1 سبک ادبی - - - .......................................................................................... 12
5 1 عوامل سبکساز - - ....................................................................................... 12
6 1 صاحب سبک - - .......................................................................................... 13
7 1 بررسی ساختاری سبک در حوزهی زبانشناسی نوین - - ............................................. 14
8 1 روش بررسی سبکشناسی متون - - .................................................................... 15
فصل دوم:ساقی نامه ...................................................................................... ۳1
1 2 یوصیف ساقی - - ........................................................................................ 18
2-2 یعریف ساقینامه - ...................................................................................... 11
2-3 اولین ساقینامه - ........................................................................................ 21
2-4 قالب ساقینامهها - ...................................................................................... 21
2-5 مضامین ساقینامهها - ................................................................................... 22
و
6 2 نگاهی گذرا به زنیگی و احوال - - حافظ .............................................................. 28
1 6 2 شخصیت فردی - - ...................................................................................... 28
2 6 2 شخصیت هنری - - - .................................................................................... 21
1 2 6 2 ویژگیهای هنری شعر حافظ - - - - ................................................................. 31
2 2 6 2 سبک شخصی حافظ - - - - ........................................................................... 32
3 6 2 شخصیت انتقادی - - - .................................................................................. 34
4 6 2 شخصیت سیاسی - - - .................................................................................. 36
5 6 2 شخصیت مذهبی - - - ................................................................................... 37
7 2 نگاهی گذرا به زنیگی و احوال میر رضی الیین ررییاانی - - ........................................ 38
1 7 2 شیوه رضی در شعر - - - ................................................................................ 31
2 7 2 یعیاد اشعار رضی - - - .................................................................................. 41
3 7 2 خانواده و بازمانیگان رضی - - - ....................................................................... 41
8 2 نگاهی گذرا به زنیگی و احوال میرزا اده ررییاانی - - .............................................. 42
فصل سوم:سطح زبانی .................................................................................... 44
1 3 بییع - - .................................................................................................... 45
1 1 3 بییع لفظی - - - .......................................................................................... 45
1 1 1 3 سجع متوازی - - - - ................................................................................... 46
2 1 1 3 سجع مطرّف - - - - .................................................................................... 55
3 1 1 3 سجع متوازن - - - - .................................................................................... 58
4 1 1 3 موازنه - - - - ............................................................................................ 51
2 1 3 جناس و اقسام رن - - - ................................................................................. 61
1 2 1 3 جناس یام - - - - ....................................................................................... 61
2 2 1 3 جناس زایی - - - - ...................................................................................... 61
3 2 1 3 جناس مرکب یا مرفوّ - - - - ........................................................................... 64
4 2 1 3 جناس اشتقاق - - - - ................................................................................... 65
5 2 1 3 جناس مضارع و لاحق - - - - ......................................................................... 65
3 1 3 یکرار - - - ................................................................................................ 66
ز
1 3 1 3 یکرار واب یا واجررایی - - - - ........................................................................ 67
2 3 1 3 یکرار واژه - - - - ....................................................................................... 72
4 1 3 ایهام )=یوریه، یوهی ، یخییل - - - .................................................................... 74
2 3 واژگان عربی در ساقینامهها حافظ، میررضی الیین و اده ررییاانی - - ........................... 75
3 3 کلاات مخفف در ساقینامههای حافظ، میررضی الیین و اده ررییاانی - - ...................... 77
4 3 کلاات مرکب در ساقینامههای حافظ، میررضی الیین و اده ررییاانی - - ....................... 81
فصل چهارم:سطح ادبی ................................................................................... 1۳
1 4 بییع معنوی - - ............................................................................................ 82
1 1 4 مراعات النظیر: - - - ..................................................................................... 83
2 1 4 مبالغه )اغراق غلوّ - - - ................................................................................. 88
3 1 4 ارسال الاثل یا یاثیل - - - .............................................................................. 81
4 1 4 یضاد )= طباق، مطابقه، یطبیق، یکافؤ - - - ........................................................... 11
5 1 4 یلایح - - - ................................................................................................ 14
6 1 4 ینسیق صفات - - - ....................................................................................... 17
2 4 بیان - - ..................................................................................................... 18
1 2 4 کنایه - - - ................................................................................................. 18
2 2 4 استعاره - - - ............................................................................................. 113
1 2 2 4 اضافه استعاری - - - - ................................................................................. 114
2 2 2 4 استعاره مکنیه یخییلیه - - - - ......................................................................... 114
3 2 4 یشبیه - - - ............................................................................................... 115
4 2 4 مجاز - - - ............................................................................................... 118
فصل پنجم : سطح فکری ................................................................................ ۳۳1
1 5 سطح فکری اشعار حافظ - - ............................................................................ 111
1 1 5 مروری بر سیاای یاریخی، فرهنگی، اجتااعی عصر حافظ - - - .................................. 111
2 1 5 بررسی سطح فکری حافظ - - - ....................................................................... 114
- 1 5 -3 سطح فکری اشعار حافظ - ........................................................................ 115
2 5 سطح فکری اشعار میررضی الیین ررییاانی و اده ررییاانی - - ................................... 117
ح
1 2 5 مروری بر سیاای یاریخی، فرهنگی و اجتاداع ی عصدر میررضد ی الدی ین ررییادا نی و ادهد - - -
ررییاانی ....................................................................................................... 117
2 2 5 سطح فکری اشعار میر رضی الیین ررییاانی و اده ررییاانی - - - .............................. 118
3 5 نتیجه گیری - - ........................................................................................... 122
منابع و مآخذ ................................................................................................. 124
پیوستها .....................................................................................................

 

این پایان نامه بصورت Pdf  می باشد


دانلود با لینک مستقیم


بررسی سبکی ساقینامه های حافظ و میررضیالدین آرتیمانی و ابراهیم ادهم آرتیمانی در سه حوزه زبانی، فکری، ادبی