سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد

اختصاصی از سورنا فایل مقاله مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد


مقاله مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

مقالة:

مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد

فهرست:

مقدمه

نگاهى به مفهوم اقتصاد:

نگاهى به مفهوم اقتصاد در مکتب اسلامى

علم اقتصاد و مکتب اسلام

فرق مکتب اقتصادی و قانون مدنی

تفاوتهاى مکتب اقتصادى و علم اقتصاد

علم اقتصاد از دیدگاه مکتب اسلام

راههای دستیابی به مکتب اقتصادی

چارچوب کلی اقتصاد اسلامی از دیدگاه مکتب اسلامی

اصل مالکیت مزدوج

اصل عدالت اجتماعی

ویژگیهای مکتب اقتصادی اسلام

مقدمه

با توجه به جامعیت دین اسلام و اینکه اسلام در تمام زمینه‌ها حرفِ برای گفتن دارد و پیرامون جامعه انسانی از لحاظ اعتقادی، عبادی، فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مکتبی خاص ارائه کرده است که مشتمل بر راهنماییها و راهکارهای اساسی برای ایجاد "مدینه فاضله" و نیل به "سعادت دنیایی و اخروی" می‌باشد. بر مبنای همین نگرش است که اساس و مفاهیم بنیادین مکاتب کلامی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی اسلام از زبان شارع (خداوند و پیامبر «ص») در منابع و متون دینی ما به نحو برجسته و راهگشا وجود دارند. در طول تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، دانشمندان و برجسته‌گان مسلمان، این مکاتب را سر و سامان داده و آن را به صورت تخصصی بر پایه مفاهیم بنیادین دینی، تنظیم و تدوین کرده‌اند.

یکی از چهره‌های شاخص و متفکر مسلمان که در زمینه مکاتب اسلامی از جمله مکتب اقتصادی اسلام فرضیه‌های مختلف را بررسی، تحلیل و نظریه خویش را که مقتبس از منابع غنی اسلام بود، مطرح ساخت؛ شهید آیت الله سید محمد باقر صدر بود. وی صاحب نظر دقیق و دانشمند متبحر در ابعاد مختلف علمی (در زمینه‌های فقهی، اصولی، فلسفی و اقتصادی) بود. ایشان را می‌توان جزء اولین کسانی شمرد که در میان دانشمندان مسلمان در زمینه اقتصاد، مکتب اقتصادی و نظام اقتصادی اسلام به صورت مدوّن و منظّم اظهار نظر نمود و در این زمینه کتابهای ارزشمندی از جمله « اقتصادنا » را نوشت و همچنین در مورد بانک‌داری بدون ربا که در کشورهای اسلامی مشکل اساسی از منظر سیاستهای کلان «تجهیز و تخصیص» منابع پولی شمرده شده و می‌شود، کتاب « البنک اللاربوی فی الاسلام »[1] را به رشته تحریر در آورد که در زمان خود کاری ابتکاری و ارزشمند در جهان اسلام محسوب می‌شد و « قوانین که در زمینه بانک‌داری بدون ربا در چند سال اخیر در برخی کشورهای اسلامی تدوین شده اند از افکار و خطوط کلی که ایشان مطرح کرده است؛ متأثر می‌باشند ».[2]

نگاهى به مفهوم اقتصاد:

»بر مى‏گردد که ترکیبى است از Eco ] »به معنى منزل و Nom ] »به معنى قانون. بنابراین معنى سنتى Oikonomike ] »و یا Economie ] »تدبیر منزل (2) بوده است. این معنى در شرق و غرب کم و بیش به همین ترتیب مورد استفاده داشته است.

اصطلاح فرانسوى Oeconomie ] »و یا Economie ] »مفهوم وسیع‏تر مدیریت را نیز در برگرفته و با ترکیب واژه «سیاسى‏» (3) معناى اداره امور عمومى و یا مدیریت امور دولت را مورد نظر داشته است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد

مقاله درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام

مقدّمه

«بهنجارى و نابهنجارى» از بنیادى ترین موضوعات دانش روان شناسى است که قلمرو وسیعى از این علم را تحت تأثیر خویش دارد. فلسفه روان شناسى پایه‌اى ترین و روان درمانى کاربردى ترین موضوعى است که متأثّر از رویکردهاى خاص در بهنجارى و نابهنجارى و ملاک هاى این دو مى باشد. آنچه معمولا در نوشته ها و آثار آکادمیک مورد بحث قرار گرفته، بیشتر سازوکار و چگونگى بهنجارى و نابهنجارى، آن هم در سطح شخصیت است.

از این رو، جاى بحث درباره تعریف بهنجارى و نابهنجارى، ملاک هاى شخصیت سالم و ناسالم و ملاک هاى رفتار بهنجار همچنان باقى است و البته دیدگاه روان شناسان در زمینه هاى مذکور، هرچند کاملا مورد تصریح نمى باشد، اما نگرش هایشان از منابع و آثار علمى آنان قابل استنباط است و طبیعتاً همگى آن ها نیز داراى وحدت نظر نیستند; زیرا در نهایت درباره انسان دیدگاه یکسانى ندارند و در حقیقت، تغییرات حاصل در طرز فکر روان شناسانه از تغییرات وسیع تر در نگرش نسبت به انسان و جهان متأثّر مى گردد.2

در این میان، نگرش متمایز و متفاوت اسلام نسبت به جهان و انسان، سبب شده تا تعریف بهنجارى و نیز ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر اسلام متمایز از دیدگاه هاى روان شناسان باشد. البته ناگفته نماند که در میان روان شناسان نیز اتفاق نظر بر مفهوم بهنجارى و یا ملاک رفتار بهنجار وجود ندارد; مثلا، در حالى که به نظر رفتارگرایان، رفتار کاملا سازگارانه ارگانیسم با محیط به سبب دریافت تقویت بیشتر، رفتارى کاملا بهنجار است، اما این ملاک از سوى انسان گرایان مورد حمله قرار مى گیرد. یا به عنوان نمونه اى دیگر، زمانى که رعایت هنجارها و آداب اجتماعى توسط بسیارى از روان شناسان به عنوان ملاکى براى رفتار بهنجار به حساب مى آید، به نظر پرلز (نظریه پرداز گشتالت درمانى)، رعایت هرگونه «نُرم» و یا آداب و قوانین اجتماعى که ارضاى امیال طبیعى را با تعویق و تعطیل مواجه سازد، خود رفتار نابهنجار و غلط است. (شولتز، 1977) در هر صورت، آنچه در این مقاله مورد نظر است فقط بیان ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر دین مبین اسلام مى باشد.

به عنوان درآمدى بر بحث مناسب است تعریف «بهنجارى و نابهنجارى» و نیز تعریف رفتار بهنجار از نظر اسلام را به گونه اى گذرا مورد اشاره قرار دهیم و همان گونه که گفته شد، تعریف «بهنجارى» از این منظر، کاملا مرتبط و متأثّر از تعریف انسان مى باشد و بر این اساس، با توجه به شناخت صحیح و عمیق اسلام از انسان و ابعاد وجودى و فطرى او و گستره زندگى و نیز کمال و سعادت انسانى اش باید گفت:

بهنجارى عبارت است از: «دریافت درست از ابعاد وجودى خویشتن و واقعیت هاى هستى و حداکثر بهره بردارى از استعدادها و ظرفیت هاى خود و محیط در جهت کسب کمال و شکوفایى فطرت و نیل به سعادت انسان که در واقع، همان دست یابى به لذت هاى برتر و پایدار اخروى است.» بر این اساس، شخصیتى بهنجار است که حقایق و واقعیت هاى هستى و جهان و خویشتن را بشناسد و نسبت به گستره وجودى خود و مقصد و هدف از آفرینش خویش آگاهى یافته و با ظرفیت ها و محدودیت هاى خود و جهان در جهت نیل به پایدارترین و حقیقى ترین لذت ها، که همان سعادت ابدى است، سازگارى ایجاد کرده، پیوسته فطرت و سرشت خود را شکوفاتر سازد. به موازات این تعریف باید گفت: «رفتار بهنجار عبارت است از: هر رفتارى (درونى و بیرونى) که ما را در رسیدن به مفهوم مزبور از بهنجارى نزدیک نماید.» اما سؤال اساسى این است که به واسطه چه معیار و ملاک هایى مى توان رفتار بهنجار را از نابهنجار متمایز ساخت؟ این مقاله پاسخى است به این سؤال اساسى.

 

فطرت

در درون انسان، نسبت به رفتار بهنجار و نابهنجار هدایتى سرشتى وجود دارد. این هدایت در فطرت انسان قرار دارد. فطرت نیز عبارت است از: «مجموعه کمالات و استعدادهاى خاصى که در سرشت انسان نهاده شده و نوع و مرتبه او را از سایر موجودات متمایز مى سازد.»3

استاد مطهّرى در کتاب فطرت خود،دربحث از ویژگى هاى فطرى انسان، آن ها را به دو دسته کلى تقسیم کرده است:

 

1. ویژگى هاى شناختى;

2. ویژگى هاى عاطفى.4

 

تمامى شناخت هاى غیر اکتسابى انسان در عنصر شناختى فطرت یعنى «عقل» جاى مى گیرند. عقل ابزار بسیارى از تشخیص هاى انسانى در مقوله بهنجارى و نابهنجارى است (که در ملاک بعدى مورد بررسى قرار مى گیرد.) در باره عنصر گرایش ها و ویژگى هاى عاطفى باید گفت: انسان در درون خود، نسبت به این گرایش هاى فطرى نوعى قداست قایل است. این گرایش هاى متعالى مافوق عواطف حیوانى اند. این گرایش ها بنابر نظر استاد مطهّرى، در پنج مقوله جاى مى گیرند.5

 

1. مقوله حقیقت جویى;

2. مقوله خیر اخلاقى;

3. مقوله زیبایى;

4. مقوله خلّاقیت و ابداع;

5. مقوله عشق و پرستش.

 

این گرایش ها به دو صورت با رفتارهاى بهنجار مرتبط مى گردند:

1. بین این گرایش ها6 و انتخاب رفتارى خاص نوعى جاذبه معنوى وجود دارد; یعنى آن رفتار تجلّى چنین گرایش هایى است و مصداق این گرایش ها قرار مى گیرد; مثلا، در مورد گرایش حقیقت جویى، مى توان گفت: بر اساس این تمایل، برخى رفتارها بهنجار و برخى دیگر نابهنجارند.

 

2. این گرایش هاى عاطفى مى توانند انسان را به سوى انتخاب یک رفتار کلى هدایت کنند. لازمه پذیرش این رفتار کلى پذیرش رفتارهاى دیگرى است که بر اساس آن موضوع کلى، بهنجار شناخته مى شوند; مثلا، انسان بر اثر گرایش به پرستش خدا، به انبیا نیز ایمان مى آورد. آن گاه فرد مؤمن دستوراتى را که بر اساس دین بهنجار شناخته شده اند، مى پذیرد.

در قرآن و روایات نیز به وجود چنین استعدادى در سرشت و فطرت انسان اشاره شده است. از مشهورترین آیات در این مورد، آیه 8 سوره شمس مى باشد. خداوند متعال در این آیه مى فرماید: (فَأَلهَمَها فُجُورَها و تَقویها); خداوند پس از تنظیم قوا و جسم و جان آدمى، فجور و تقوا (خیر و شر) را به او الهام کرد.

این آیه به یکى از مهم ترین مسائل مربوط به آفرینش انسان اشاره دارد و مى فرماید: هنگامى که خلقت انسان تکمیل شد و هستى او تحقق یافت، خداوند «بایدها و نبایدها» را به او تعلیم داد. «الهام به معناى القاى مطلبى از سوى پروردگار در روح و جان آدمى است.»7


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام

تحقیق درباره سیاست جنایی اسلام

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره سیاست جنایی اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

دکتر سید محمد حسینی

عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

چکیده : (سیاست جنایی ) در مفهوم موسع و حقوقی - اجتماعی خود(در مقابل مفهوم مضیق و معادل (سیاست کیفری ) )در دهه های اخیر مطرح و کم و بیش در کشورهای اروپای قاره ای به عنوان یک دیسیپلین (رشته آموزشی - پژوهشی ) نوین مورد قرار گرفته است. از جمله مطالعاتی که در این قلمرو به عمل آمده عبارت است از این که ،این مقوله ، با بذل توجه به (عناصر نامتغیر) موجود درهر سیاست جنایی (جرم -انحراف وپاسخ دولتی - پاسخ اجتماعی )و (روابط) اساسی و فرعی موجود بین این عناصر، (تحلیل ساختاری ) و (مدل بندی ) شده است. در این روش بررسی ، (جرم ) به عنوان نقض هنجارهای لازم الاتباع غالبا" حقوقی (نرماتیویته - باید بودن ) و (انحراف ) بعنوان نقض هنجارهای غالب اجتماعی یا حالت عدم تطابق با میانگین رفتاری (نرمالیته - وضعیت غالب موجود رفتاری ) تعریف شده است. با توجه به فراگیر بودن هنجارهای حقوقی (احکام خمسه تکلیفیه ) در اسلام ، برای مطالعه سیاست جنایی اسلام تقسیم رفتارهای ناقض هنجار به (جرم ) و (انحراف ) - در مفاهیم یادشده چندان عملی نمی باشد. با این وجود، در نظام هنجاری اسلام رفتارهای کنترل شده از رفتارهای آزاد متمایز می باشند.

از اینرو، نگارند این مقاله ، در راستای بررسی (سیاست جنایی اسلامی ) براساس روش تحلیل ساختاری ، تقسیم بندی رفتارها را بر پایه تفکیک (منطقه کنترل شده رفتاری ) و (منطقه آزاد رفتاری ) در سیاست جنایی اسلام مناسب و عملی تشخیص داده و در صدد ارائه یک الگو و کادر مطالعاتی برای بررسی دو عنصر نخستین از عناصر سیاست جنایی اسلام برآمده است. از آنجا که مقصود از (مقصود کنترل شده رفتاری ) منطقه ای است که نقض هنجار در آن توسط فرد حائز شرایط مسئولیت کیفری با ضمانت اجرای - اصولا"- کیفری مواجه می شود، در این کنکاش ، منطقه کنترل شده رفتاری در اجتماع سه منطقه (الزام ) و (مسئولیت ) و (کیفر) دیده شده است. دراین راستا، در این نوشته به عناصر،ارکان و نیز مسائل و موضوعات مربوط به هر یک از مناطق سه گانه تشکیل دهنده منطقه کنترل شده رفتاری در سیاست جنایی اسلام که باید در آموزش و پژوهش این بخش از سیاست جنایی اسلام بدانها پرداخته شوداشاره شده است ، با این مقصود که این کنکاش چهارچوب و الگویی برای آموزش و پژوهش تفصیلی موضوع و زوایای مختلف آن فراهم آورد.

واژگان کلیدی :

الزم ، مسئولیت ، کیفر، کیفرزدایی ، اختلاف آراء، تغییر، تنوع ، انعطاف پذیری .

بسترسخن

دینایی غرب در طول تاریخ ناهمگون خود دو نظام هنجاری متضاد و دو دیدگاه کاملا" متغایر به خود دیده است : توتالیتاریسم جاهلی پایی و شاهی که تا دو قرن پیش حاکم بود و هرکس (حتی صغار و مجانین واحیانا" حیوانات ) را انجام هر کاری ناخوشایند حاکمان ، بدون تعریف و تحدید قانونی ، سرمی کوفت ، و انارشیسم وبی هنجاری ، یا در شکل ظاهر فریب آن ، (الغاگرایی ) مطلق که در دهه های پایان قرن بیستم میلادی از جایگزینی واژه های جرم ، مجرم ومجرمیت با تعابیری چون (عمل قابل تاسف ) ، (رفتارهای نامطلوب ) ، (اشخاص درگیر)و (موقعیت های مسئله دار) و نیز از حذف جزا و حتی قضا سخن گفت .

با توجه به بیگانگی اینگونه تئوری های نافی هنجاروهنجارمندی حقوقی یا ردکننده مطلق جرم انگاری و کیفررسانی پاره ای ازهنجار شکنی ها از واقعیت های اجتماعی ، چنین نظریه هایی بیشتر به هذیان گویی های منقطع از واقعیت های عینی به نظر می رسد که بیشتر عکس العمل تفریطی نامعقول در مقابل افراط های جاهلی قرون گذشته اروپاییان به شمار می آید. چرا که وجود هنجارهای لازم الاتباع و وجود نقض این هنجارها توسط بخشی از افراد جامعه ، چنانکه ضرورت وجودی پاسخ کیفری جامعه به پاره ای از این هنجارشکنی ها(به عبارت دیگر، وجود جرم و مجازات ) لازمه حیات اجتماعی بشر بوده و قابل رد و تکذیب نمی باشد مگر در نظریه پردازی اوتوبیک .

آنچه که واقعیت دارد این است که با گام نهادن اروپا در عصر (باززدایش ) و در قرن روشنگری (قرن هجدهم میلادی ) و به طوراخص ، پس از جنگهای هولناک اول و دوم بین الملل ،با رواج هر چه بیشتر اندیشه های حقوق بشری و اولویت یافتن (آزادی ) ، به عنوان (نخستین دارایی و سرمایه انسانیت ) ، دایره ممنوعات رفتاری تنگ شده و دامنه آزادی های فردی گسترش پیدا کرده ونظام هنجاری و مبانی و قلمرو آن تحول یافته است. توسع مفهومی (سیاست جنایی ) و رواج نسبی تاکتیک هایی از قبیل (جرم زدایی ) ، (کیفرزدایی ) و (قضا زدایی ) محصول این تحول عمده در نظام هنجاری لابیک - لیبرال غربی بوده است .

به طوری که در مقالی مستقل توضیح داده ایم ، استاد برجسته فرانسوی ، مادام دلماس مرتی ، براساس و در ادامه این تحول ، تحلیل ساختاری سیاست جنایی و مدل بندی آن را مطرح و در آثارخود پی گیری نموده است. در این راستا، وی با تقسیم بندی (پدیده مجرمانه ) به (جرم ) و (انحراف ) ، این دو عنصر را در کنار دو عنصر دیگر، (پاسخ دولتی ) و (پاسخ اجتماعی ) ، عناصر نامتغیردر هر سیاست جنایی دانسته و بر اساس روابطی که بین این عناصر چهارگانه وجود دارد سیاست جنایی را به پنج مدل تقسیم کرده است. این تئوریسین نامدار سیاست جنایی در رد دیدگاه جنبش الغاگرایی ، مبنی بر جایگزینی واژگان جرم و مجرمیت با تعابیری چون (موقعیت های مسئله دار) ، اشکال آن را در ادغام و تداخل همه موقعیت های نقض هنجار در این ( زبان جدید) دانسته و گفته است که ضرورت و اهمیت دارد که ، با تفکیک دو مفهوم جرم و انحراف ، منطقه کنترل شده رفتاری از منطقه آزاد رفتاری متمایز ومنفک شود.(1)

ما در روند مطالعه (سیاست جنایی اسالم ) ، در مفهوم موسع سیاست جنایی و بر اساس روش تحلیل ساختاری ، در بررسی (رفتارهای ناقض هنجار) در این سیاست جنایی ، به جای تقسیم بندی (پدیده مجرمانه ) به (جرم ) و (انحراف ) با انتخاب اصطلاح (منطقه کنترل شده رفتاری ) ، در مقابل منطقه آزاد رفتاری ( که استاد دلماس - مرتی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سیاست جنایی اسلام

مقاله درباره اسلام در میانمار

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره اسلام در میانمار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

اسلام در میانمار

تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجری برمی‏گردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانی مسافرت‏های دریایی خود را به طریق قبل‏ادامه می‏دادند و در مسیر خود احیانا دست‏به تبلیغ و دعوت مردم‏به اسلام می‏زدند.

بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهای زمینی که از منطقه غربی‏میانمار و ایالت آراکان این کشور می‏گذشت‏به مناطق غربی چین سفرمی‏کردند. بسیاری از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلی‏آراکان، رحل اقامت افکندند و اولین مناطق تجمع مسلمانان راایجاد کردند. سیاحان چینی در نوشته‏های خود از مناطق ایرانی‏نشین‏در مرزهای بین میانمار و یونن(ایالتی در جنوب غربی چین)در قرن‏سوم میلادی یاد کرده‏اند.

رافائل ایزرائیلی می‏نویسد: تاجران عرب در قرن اول هجری‏درناحیه آراکان واقع در غرب برمه و در نقطه مرزی با بنگلادش‏اقامت گزیده و اسلام را در این سرزمین انتشار دادند. اما گفته‏می‏شود در سال 588 هجری مطابق با 1192 میلادی، اسلام در این‏سرزمین گسترش یافت و در قرن نهم و دهم میلادی بازرگانان ایرانی‏و عرب دراین مکان استقرار یافته و به نشر اسلام پرداختند. مسلمانان ساکن هند نیز در این سرزمین به گسترش اسلام اقدام‏نمودند و مسلمانان برمه در سطح وسیعی باهند به تجارت پرداختند. در سال 1870 م عده‏ای از مسلمانان «یون نان‏» موسوم به پانتای‏که در قیام این ناحیه شکست‏خورده بودند به صورت پناهنده از چین‏به برمه آمدند. برخی مسلمانها هم در شرایط عادی به عنوان‏بازرگان، چین را به قصد برمه ترک گفتند و لذا حرکت مهاجرین‏مسلمانان به سوی برمه گسترش یافت.

از بین مسلمانان برمه، آنان که منشا هندی دارند برخی، ازاعقاب مردمی هستند که در اواخر قرن هیجدهم از شمال هند به برمه‏آمدند تا به خدمت واحدهای ارتش بزرگ «آلومپرا» در برمه علیادرآیند. با فتح هند در سال 1824 م به دست انگلیسی‏ها، مهاجرت وسیع‏مسلمانان هند به برمه شدت یافت و بسیاری از آنان در رانگون‏مرکز برمه در تجارت و سایر فعالیت‏های اقتصادی شرکت داشتند. در رانگون و مناطق وسیع دیگر، سنی‏های بنگالی و جوامعی ازشیعیان در کنار یکدیگر زندگی می‏کنند و هرکدام مراسم ویژه خودرا دارند.

مسلمانان برمه با مسلمانان چین نیز ارتباط خوبی دارند که‏پیوند اساسی آنان توسط «پانتاهای‏» که قومی پرتوان و مهاجم‏بودند و در راههای تجاری «یون نان‏» و گذرگاههای خطرناک وکوهستانی برمه با شغل کاروان‏داری در رفت و آمد بودند. مربوطمی‏شود.

مائونگ تان لویی از محققین بودایی میانمار نوشته است: در 680میلادی(69 هجری)، محمد حنفیه فرزند امام علی(ع) پس از عدم توفیق‏نسبت‏به خونخواهی امام حسین(ع)از بنی‏امیه، همراه با طرفداران ونیروهای خود به شرق کوچ کرد تا بالاخره درسواحل آراکان به‏میانمار رسید و در آنجا کایاپوری ملکه قبیله منطقه را شکست‏داده او را به دین اسلام در آورد و آنگاه ملکه را به زنی گرفت وبه ترویج اسلام در آن منطقه پرداخت. در حال حاضر دو مزار درآراکان وجود دارد که به حنفیه تونکی(مزار حنفیه)و کایاپوری‏تونکی معروف هستند. آن دو مزار همراه با «عرب شاه پارا» (منطقه فتح حنفیه برمیانماری‏هااست.)به صورت زیارتگاه مسلمانان‏این منطقه در آمده است.

باگسترش ممالک اسلامی در هند و ترویج اسلام در بنگال و تبدیل‏آن منطقه به یک مملکت و سلطان‏نشین اسلامی، منطقه عربی‏میانمار(ایالت آراکان)تحت نفوذ مسلمانان بنگال و هند قرارگرفت، بسیاری از امرای مسلمان مانند «عیسی تهو» و«امیرحمزه‏» برآن دیار حکومت کرده‏اند.

در 1406 میلادی،(قرن هشتم هجری)، «تارامینگ هلا» فرمانروای‏آراکان به دربار سلطان «نصیرالدین غوری‏» ، پادشاه بنگال‏گریخت و مدت 22 سال در دربار او به سر برد و بالاخره به کمک‏نیروهای سلطان بنگال مجددا به قدرت رسید. وی در مدت اقامت دربنگال مسلمان شده بود و عنوان «سلیمان شاه‏» را اختیار نموده‏و پس از به قدرت رسیدن دوباره در آراکان دربار خود را به‏اقتباس از دربار بنگال و دهلی سازمان داده و داد و ستدمسلمانان و ترویج دین اسلام را در قلمرو خود آزاد کرد. وی زبان‏فارسی را زبان رسمی سرزمین آراکان قرار داد، که تا 1936 میلادی‏که انگلیس بر میانمار مسلط گردید، زبان رسمی این ایالت‏بود.

بعضی از منابع تاریخی حکایت از آن دارد که در 1531میلادی،(908 هجری)، پادشاه وقت ایران یک هیات سه نفره مذهبی رابه آراکان اعزام داشت، که به ساختن مساجد و تبلیغ اسلام همت‏گماشتند و عده‏ای از علمای آراکان را جهت‏سفر به ایران دعوت‏کردند. زبان فارسی که زبان رایج اهالی غرب میانمار بود در زبان‏میانماری نیز تاثیر گذاشت. هنوز هم لغات و اصطلاحات متعددفارسی بویژه اصطلاحات دریانوردی مانند «بندر» ، «شاه بندر» ، «ناخدا» و غیره در زبان میانماری دیده می‏شود.

بعد از تسلط کامل انگلیس بر سراسر میانمار در 1886 میلادی،پای «هندی‏» ها من جمله مسلمانان بنگالی جهت اداره کردن مزارع‏برنج و امور بازرگانی به میانمار گشوده شد و در 1921 تقریبابیش از نیم میلیون نفر مسلمان هندی در میانمار ساکن شده بودند. مهاجرت هندی‏ها من جمله مسلمانان هندی به میانمار و متمکن شدن‏آنها در اثر کار و کسب و بازرگانی و به دست گرفتن مشاغل عمده‏تجاری باعث نارضایتی مردم میانمار شد، درسالهای 1930 و 1938اغتشاشات گسترده‏ای علیه مهاجرین هندی صورت گرفت. درجنگ جهانی‏دوم، در خلال خروج نیروهای انگلیسی از میانمار، ورود سربازان‏ژاپنی به آن کشور افراد قوم «ماگ‏» (بودایی مذهب)، به محله‏های‏مسلمان نشین در آراکان حمله ور گردیده، هزاران نفر از مسلمانان‏را که غافلگیر شده بودند، هلاک کردند و در نتیجه مسلمانان ازسایر نقاط حملات خود را علیه «بودایی‏» ها آغاز کردند و این‏امر موجب اختلافات دامنه‏داری بین دو قوم ماگ و روهین‏گیا(مسلمان) درآراکان گردید.

بعد از استقرار «ژاپنی‏» ها در آراکان مسلمانان آن منطقه‏برعلیه «ژاپنی‏» ها وارد عمل گردیدند و به عنوان عوامل‏اطلاعاتی و شناسائی و خرابکاری با «انگلیسی‏» ها همکاری‏می‏کردند. انگلیس نیز در قبال این همکاری وعده نوعی خود مختاری‏به مسلمانان آراکان را داده، برای تشویق بیشتر مسلمانان طبق‏انتشار بیانیه‏ای منطقه مزبور را یک منطقه ملی مسلمان نشین اعلام‏کردند. حتی بعد از تسلط مجدد نیروهای انگلیس بر آراکان در 1945تا 1948 که میانمار به استقلال رسید. اداره امور منطقه عمدتا به‏مسلمانان سپرده شده بود، حتی مسلمانان آراکان از «محمدعلی‏جناح‏» رهبر مسلمانان هند، خواسته بودند که آراکان را نیز به‏عنوان قسمتی از پاکستان بپذیرد. این پیشینه سبب شد که دولت‏مستقل میانمار، پس از آنکه در 1948 به قدرت رسید به آزار واذیت مسلمانان بوپژه مسلمانان ناحیه آراکان بپردازد، به همین‏خاطر روابط پاکستان و میانمار نیز برسرمساله مسلمانان به‏تیرگی گرایید. دولت میانمار از 1959 به آیین بودایی ارج و بهای رسمی داده ودر 1961 با تصویب قانونی آیین مزبور را به صورت دین رسمی‏میانمار درآورد.

دولت جنرال «نوین‏» پس از سرکار آمدن در 1962 رفتن مسلمانان‏به حج را ممنوع اعلام کرد تا آنکه در 1980 پس از گذشت 18 سال به‏هفتاد نفر از مسلمانان اجازه داده شد، جهت انجام فرایض حج‏به‏مکه مشرف شوند و متعاقب آن عده‏ای از مسلمانان نیز جهت‏شرکت درکنفرانسهای مختلف اسلامی اعزام شدند.

اما متاسفانه در اثر فشارهایی که بر مسلمانان وارد می‏آمدموجبات آواره گشتن آنهادر کشورهای مختلف فراهم شده و گفته‏می‏شود، بیش از نیم میلیون مسلمان میانماری به کشورهای بنگلادش،هند، پاکستان، مالزی، تایلند، سنگاپور، امارات متحده عربی وممالک دیگر مهاجرت نموده‏اند که هزار مسلمان میانماری نیز درعربستان سعودی سکونت گزیده‏اند.

در 1978 سیاستهای دولت میانمار باعث‏شد که بیش از سیصد هزارنفر از مسلمانان منطقه آراکان به بنگلادش مهاجرت نمایند و چون‏این مساله تبلیغات وسیعی را در سراسرجهان به دنبال داشت، دولت‏میانمار با دولت‏بنگلادش وارد مذاکره شد و با امضای موافقت‏نامه‏ای اسکان مجدد پناهندگان مسلمان میانماری و همچنین پیمان‏مرزی توسط دو کشور، مساله پناهندگان فیصله پیداکرد و بسیاری‏از آنها به آراکان مراجعت نمودند.

دولت میانمار کنترل شدیدی برفعالیتهای مساجد اعمال می‏کند،حتی آمار ازدواج و تمایل مردم جهت انجام قربانی گوسفند درمراسم عیدقربان و نیز آمار افرادی که در مساجد به آموختن قرآن‏کریم مشغول می‏شوند، به دولت گزارش داده می‏شود.

اکثریت مسلمانان میانمار سنی بوده ولی 6 الی 10 هزار نفرشیعه نیز در میانمار زندگی می‏کنند. شیعیان یک مسجد بزرگ و چند«امام باره‏» (حسینیه)، آستانه و مسجد کوچک دیگر در رانگون،در سایر شهرها هم مساجد و حسینیه بنا نموده‏اند. شیعیان میانماردارای اصلیت هندی یا ایرانی هستند، ایرانیان در ایام گذشته‏ازشهرهای شیراز، کاشان، بهبهان و یزد به میانمار مهاجرت‏نموده‏اند. شیعیان میانمار دارای انجمنهای مختلفی نیز هستند،مهمترین آنها انجمنهای «مغولیه‏» ، «عباسیه‏» ، «حیدریه‏» است. جوانان شیعه در 1909 سازمان اتحاد جوانان ایرانی را تشکیل‏داده بودند، بعد از آنکه تعداد کثیری از شیعیان در میانمار به‏عضویت آن درآمدند، نام آن را به اتحادیه ایرانیان تغییر دادند،بعدها نام آن به باشگاه ایرانیان مبدل گردید.

از 1961 فعالیتهای باشگاه مزبور به حالت وقفه درآمده است.

در سراسر میانمار 5000 مسجد وجود دارد و 16 انجمن ملی‏برای تدریس قرآن تاسیس شده و مدارس اسلامی نیز به امور تبلیغی‏و فرهنگی و تعلیم و تربیت کودکان و جوانان مسلمان می‏پردازد. معانی قرآن نیز به زبانهای محلی ترجمه و چاپ شده است.

مسلمانان میانمار دارای سازمانها و انجمن‏های مختلفی هستند که‏مهمترین آنها عبارتند از:

1- شورای امور مذهبی مسلمانان.

2- جامعه علمای میانمار.

3- سازمان مسلمانان میانمار.

4- اتحادیه جوانان مسلمان.

5- سازمان اخوت مسلمانان.

6- انجمن دانشجویان مسلمان.

مهمترین و قدیمی‏ترین مساجد میانمار که در رانگون پایتخت این‏سرزمین بناگردیده‏اند، عبارتند از:

1- مسجد سوراتی(سونی)در خیابان مغول. Surathi (Sunni) Mosque

2- مسجد سونی درخیابان شوبن‏تا. Sunni Mosque

3- مسجد سونی در خیابان مانگ تولای. Sunni Mosque

4- مسجد سونی در جاده سول پاگودا. Sunni Mosque

5- مسجد شیا در خیابان سی‏ام. Shia Mosque

کلیه نمازگزاران در پنج نوبت روزانه دراین مساجد نمازمی‏خوانند.

قتل عام و جنایات نظامیان میانمار علیه مسلمانان این کشور

نظامیان «میانمار» (برمه)، در چهارچوب مبارزه‏ای گسترده،علیه مسلمانان این کشور آنها را با قساوت و بیرحمی به سوی‏مرزهای بنگلادش می‏رانند.

نشریه انگلیسی «ساندی تایمز» در گزارشی از جنایات هولناک‏چکمه‏پوشان میانماری خاطرنشان می‏کند، نظامیان این کشور مردم‏مسلمان را مورد ضرب و شتم قرار داده، زنان را در جلو چشم‏دیگران مورد تجاوز قرار می‏دهند، مردان را مصلوب می‏سازند و به‏قتل می‏رسانند. هرروز شمار زیادی از مسلمانان فراری با سرگذشتی هولناک وداستانهای تکان دهنده‏ای از فشارهای نظامیان میانماری خود را به‏اردوگاههای مرزی که در آنها غذا به اندازه کافی یافت نمی‏شود وانواع بیماریها رواج دارد می‏رسانند. براساس این گزارش، گفته‏می‏شود که نظامیان قصد دارند(بودایی)ها را به ایالت «آراکان‏» ، در غرب میانمار که در گذشته مسلمان نشین بوده است، گسیل‏دارند. لازم به توضیح است; که 70 درصد جمعیت 45 میلیونی میانماربودایی هستند.

هرچند درگذشته نظامیان میانماری سایر اقلیتهای قومی را نیزمورد آزار و اذیت قرار داده‏اند، از جمله در مورد تایلندی‏ها،خشونت‏بسیاری روا داشته‏اند، لیکن رفتارشان با مسلمانان‏خشونت‏بارتر بوده است.

از اوایل سال میلادی(1992)، تاکنون تعداد زیادی از مسلمانان‏این کشور به کشور بنگلادش مهاجرت نموده‏اند. این مسلمانان‏خانه‏های خود را ترک کرده و به اردوگاههای مرزی پناهنده شده‏اند،تعدادشان به 80 تا 100 هزار نفر می‏رسد، این ماجرا سبب‏برخوردهای شدید ماموران مرزی میانمار و بنگلادش گردیده است. آنچه در زیر ملاحظه می‏فرمایید، مختصری از وضعیت مسلمانان وتاریخچه تشکیل اسلام در این منطقه می‏باشد.

همانطور که قبلا اشاره گردید «میانمار» از نظر نژادی و قومی‏دارای گونه‏های مختلف اجتماعی می‏باشد. این کشور کوهستانی که ازنظر منابع طبیعی و زمینهای کشاورزی بسیار غنی می‏باشد، دارای‏معادن بزرگ سنگهای قیمتی نیز هست. قسمت کوچکی از سرزمین میانمار که به منطقه «آراکان‏» موسوم‏است، بین 15 تا 17 درجه شمالی و مدار 53 و 94 درجه قرار گرفته‏که دارای مساحتی معادل 20000 مایل مربع می‏باشد. منطقه‏«آراکان‏» از طرف شمال غربی با بنگلادش و از شمال باهندوستان‏هم‏مرز می‏باشد. سلسله جبال مرتفع آراکان این منطقه را از سرزمین اصلی‏میانمار جدا نموده و از شرق به غرب دارای ساحلی به طول 360مایل از خلیج‏بنگال است. آراکان همچنین توسط یک رشته تپه‏های‏سرسبز و پرآب از سرزمین اصلی میانمار جدا گردیده است. منطقه آراکان به طور کامل زیر نفوذ مسلمانان می‏باشد و اکثرمسلمانان میانمار دراین منطقه زندگی می‏کنند. اکثر سلاطین‏میانمار در زمینهایی که این کشور دارای حکومت پادشاهی بود، ازمنطقه آراکان ظهور نمودند که آخرین آنها «سلیم شاه‏» بود.

تا 1784 میلادی، «منطقه آراکان‏» دارای یک حکومت مستقل و یک‏ایالت پرقدرت و بزرگ میانمار بود، که در کنار دیگر مناطق این‏کشور که اصالتا مردمانی «بودایی‏» در آن زندگی می‏کردند، قرارداشت.

جمعیت آراکان در حدود 4 میلیون نفر می‏باشد که تقریبا تمامی‏آنها مسلمان هستند و به زبان عامه «روهینگیا» ، که زبان اصلی‏آن منطقه است، تکلم می‏نمایند. ریشه اصلی این زبان مخلوطی از زبانهای «ترکی‏» ، «بنگالی‏» ، «فارسی‏» ، «عربی‏» ، «مور» ، «پتانی‏» و «مغولی‏» است. اجرای قوانین اسلامی در منطقه آراکان کشور میانمار قبل از سال‏1430 میلادی، آغاز گردید و تا 1784 که مصادف بود با تسخیر منطقه‏آراکان به وسیله «سلطان بودا و پایا» ، ادامه داشت. بعد ازاشغال و تسخیر منطقه آراکان به وسیله پادشاه مذکور قوانین‏اسلامی ملغی اعلام گردید و قانون ملی جایگزین آن گردید، باجابجایی قدرت در میانمار بعد از جنگ دوم جهانی، حزب و قوانین‏نظامی جایگزین قانون قبلی گردید.

در آن زمان آقای «داوانگ سان سوگی‏» ، قدرت را در دست گرفت،فرزند ارشدش آقای «یوانگ سان‏» رهبر «حزب جنبش سوسیالیستی‏میانمار» می‏باشد. حزب حاکم میانمار در آن مقطع «حزب ائتلاف‏متحد ملی میانمار» که توسط آقای «سومانگ‏» رهبری می‏شد بود. هم اکنون اهالی منطقه آراکان زبان «روهینگیانی‏» ، را زبان‏اصلی خود می‏دانند و مدعی آن هستند. دولت میانمار اخیرا حقوق‏مسلمانان را نادیده گرفته و مورد تجاوز قرار می‏دهد، به آداب وسنن گذشته آنها بی‏احترامی می‏نماید و این امر نیز مورد تصدیق‏مجامع بین المللی می‏باشد.

مسلمانانی که به طور دسته جمعی به کشور بنگلادش گریخته‏اند،داستانهایی از جنایات نظامیان میانمار نقل می‏کنند. ایجاد رعب ووحشت، کتک زدن مردان مسلمان و مورد شکنجه وتجاوز قرار دادن‏زنان در سطح بسیار وسیع، تخریب مساجد، منازل و مدارس مسلمانان‏و ریختن زباله در قبرستان آنها و بعضا تخریب قبور آنها و تبدیل‏آن مناطق به زمینهای کشاورزی و همچنین دستگیری رهبران مذهبی و«موذن‏ها» و کتک زدن و به زندان انداختن آنان در مقیاس‏گسترده‏ای همه روزه انجام می‏پذیرد، براساس فرمان «شورای‏ایالتی‏» صرفا به خاطر ترساندن و فرار آنها از این کشور ومنطقه انجام می‏پذیرد. طی چند سال گذشته مردم مسلمان آراکان‏«روهینگ‏» ها چندین گروه پارتیزانی و غیر نظامی را سازماندهی‏کرده‏اند که عبارتند از:

1- جبهه میهن پرستان «روهینگ‏» .

2- سازمان آزادی بخش آراکان.

3- سازمان رهایی‏بخش مسلمانان میانمار.

این گروهها چون در حال حاضر از رهبری واحدی برخوردارنمی‏باشند، بنابراین هریک از آنها علاوه برنزاع بین خود علیه‏دولت مرکزی نیز مبارزه می‏نمایند. و تاکنون این گروهها هیچ جبهه‏متحد دفاعی برای جلوگیری از حرکت دولت که به منظور پراکنده‏ساختن آنها انجام می‏دهد، تشکیل نداده‏اند. به نظر می‏رسد،موثرترین و پرقدرت‏ترین این گروهها «سازمان همبستگی روهینگ‏های‏آراکان‏» می‏باشد. این سازمان نوجوانان 10 الی 15 ساله را جهت ارتش غیرنظامی‏خود تعلیم می‏دهد، از تمام منابع و قدرت خود برای جمع‏آوری سپاه،مهمات و آموزشهای عالی نظامی استفاده می‏نماید. برنامه‏های‏آموزشی از 1988 در ارتش نظامی در جنبش روهینگ جهت‏شکل‏دهی‏مجاهدین و گروههای فرماندهی تشکیل گردید. آموزشهای اولیه برای‏مدت سه ماه تعیین گردیده و آرایشهای نظامی مرتبا تمرین می‏گردد. کمپهای آموزشی در اعماق جنگلها دایر است و فرمانده‏ها به‏مناطق مختلف آراکان جهت آموزش و تعلیمات نظامی افراد، اعزام‏می‏گردند و اهالی را جهت پیوستن به ارتش نظامی روهینگ تشویق‏می‏نمایند.

اگرچه بعضی از اهالی آراکان به زبانهای بنگالی و میانماری‏نیز تکلم می‏نمایند لیکن آنها «انگلیسی‏» را زبان دوم خودمی‏دانند. همچنین زبانهای عربی و اردو، نیز در این منطقه رایج می‏باشد ودر سالهای اخیر این زبانها را در مدارس خودتدریس می‏نمایند.

تشکیلات مذهبی و حوزه‏های دینی هریک از ادیان در میانمار،اکثرا در همان مکانهای عبادتی، زیارتی، معابد و مساجد دایرمی‏باشد. رهبران مذهبی در قسمتی از این مکانها به رتق و فتق‏امور پیروان خود می‏پردازند و در موقع لزوم فعالیتهای تبلیغی‏جهت ترویج ادیان خود را انجام می‏دهند. البته به غیر ازبوداییانی که خود دارای تشکیلات عظیم تعلیم و تربیت در گوشه وکنار این کشور می‏باشند. ذیلا عبادتگاههای ادیان مهم در کشورمیانمار، جهت آگاهی خوانندگان به استثنای معابد بودایی درج‏می‏گردد:

1- کلیسای آگوستین مخصوص مسیحیان پیرو «رمن‏کاتولیک‏» .

2- کلیسای «صلیب مقدس‏» مخصوص مسیحیان آنگلیکن و همچنین‏مدرسه کلیسا برای کودکان و کلیسای مقدس سه گانه «کاتدرال‏» .

3- کلیسای انگلیسی «متودیست‏» و مدرسه همین کلیسا که برای‏پیروان مسیحی متودیست و فرزندانشان بناگردیده است.

4- برای مسیحیان پیرو فرقه باپ تیست «کلیسای امانوئل‏» .

5- برای ارمنیان مسیحی «کلیسای ارامنه‏» .

6- برای یهودیان «پرستشگاه یهود» که سفارت اسرائیل نامیده‏می‏شود.

7- برای هندوها معابد «سری سری شیواکریشنا» ، و «سری سری‏دورگا» و «معبد بزرگ هندو» و برای سیکها معبد «سیک‏» بناگردیده، که هریک کلیه امور مربوط به پیروان خود را برعهده‏دارند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اسلام در میانمار

تحقیق درمورد رویکرد مقایسه‌ای ارتباط رشد و توزیع درآمد از دیدگاه اسلام

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد رویکرد مقایسه‌ای ارتباط رشد و توزیع درآمد از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

رویکرد مقایسه‌ای ارتباط رشد و توزیع درآمد از دیدگاه اسلام

تقی ابراهیمی سالاری

چکیده

با شروع صنعتی شدن به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، پدیده فقر همواره به نحوی از انحاء افکار جوامع بشری، به ویژه کشورهای در حال توسعه را بیشتر به خود مشغول کرده است. این جوامع با توجه به سطح قرارگیری در مدار توسعه، به حل این معضل پرداخته و با اتخاذ راهبردهایی چون رشد اقتصادی، رشد توأم با توزیع و ... درصدد بهبود شرایط زندگی مردم کشورشان برآمدند. نظریات مختلفی در این دوران در ارتباط با چگونگی همسویی رشد اقتصادی و توزیع درآمد در جهت بهره‌مندی تمام اقشار اجتماع از مواهب رشد مطرح گردید که هریک ضمن ستایش نقش عدالت توزیعی در جامعه به بررسی تقدم و تأخر آنها پرداخته و سعی در تبیین الگویی برای نشان دادن رابطه‌ی این دو با یکدیگر داشتند. در این نوشتار ضمن بیان این نظریات به تبیین دیدگاه اسلام در این رابطه پرداخته شده است. بر این اساس با توجه به اینکه اسلام عدالت توزیعی را در جامعه به عنوان هدف و عاملی در جهت سعادت انسان می داند و رشد اقتصادی را تنها به عنوان ابزاری در جهت نیل به آن پذیرفته است، لذا کلیه نظریاتی را که رشد را بر توزیع مقدم می‌دانند رد کرده و با معرفی راهکارهای گوناگونی در توزیع درآمد جاری و توزیع منابع اولیه تولید، درمی‌یابیم که تعارضی بین رشد و توزیع وجود ندارد اگر چه عمدتاً توزیع عادلانه درآمد در مقایسه با رشد از اولویت بیشتری برخوردار است.

کلید واژه: توزیع درآمد، رشد اقتصادی، فرضیه کوزنتس ، اقتصاد اسلامی، توزیع منابع اولیه، زکات، انفال

مقدمه

با شروع صنعتی شدن به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، پدیده فقر همواره به نحوی از انحاء افکار جوامع بشری، به ویژه کشورهای در حال توسعه را بیشتر به خود مشغول کرده است. این جوامع با توجه به سطح قرارگیری در مدار توسعه، به حل این معضل پرداخته و با اتخاذ راهبردهایی چون رشد اقتصادی، رشد توأم با توزیع و ... درصدد بهبود شرایط زندگی مردم کشورشان برآمدند. اما در بسیاری موارد خصوصاً در کشورهای جهان سوم به دلایل مختلف، گروه کثیری از مردم از اثرات توزیعی راهبردهای، رشد برخوردار نشدند و این امر منجر به بروز شکاف های اقتصادی، اجتماعی و گسترش پدیده فقر گردید. در دهه ١٩٨٠ وضعیت فقرا همچنان بدتر شد، به گونه ای که بانک جهانی، این دهه را دهه‌ی فراموش شدن فقرا نامید. دهه ١٩٩٠ چاره ای نبود جز تغییر راهبردهای توسعه، از راهبردهای رشد به راهبردهای فقرزدایی، لذا این دهه، دهه جنگ با فقر نامیده شد. نظریات مختلفی در این دوران در ارتباط با چگونگی همسویی رشد اقتصادی و توزیع درآمد در جهت بهره‌مندی تمام اقشار اجتماع از مواهب رشد مطرح گردید که هریک ضمن ستایش نقش عدالت توزیعی در جامعه به بررسی تقدم و تأخر آنها پرداخته و سعی در تبیین الگویی برای نشان دادن رابطه این دو با یکدیگر داشتند.

در این نوشتار بعد از بیان برخی مفاهیم و ضرورت بحث ابتدا به مرور مبانی نظری مرتبط با موضوع پرداخته و در ادامه مطالعات صورت گرفته در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم سناریوهای مختلفی که در ارتباط با مباحث رشد و توزیع درآمد مطرح است بیان شده و در سومین بخش، ضمن بیان دیدگاه اسلام در ارتباط با رابطه رشد اقتصادی و توزیع درآمد، سناریوی مورد تأیید اسلام بیان می‌گردد . در بخش پایانی نیز راهکارهایی که اسلام درجهت توزیع عادلانه تر درآمد در جامعه ارائه نموده و تأثیر آنها بر رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

مفاهیم

رشد اقتصادی: رشد اقتصادی به بیان ساده عبارتست از افزایش تولید ناخالص در سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان افزایش تولید ناخالص ملی در سال مورد نظر در مقایسه با مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می شود.

توزیع درآمد: معمولاً برابری درآمدی میان خانوارها برحسب توزیع درآمد متناسب با اندازه درآمد هر خانوار اندازه‌گیری می شود. این توزیع در میان طبقات درآمدی، عموماً توزیع درآمد برحسب اندازه نامیده می شود. هر چه سهم درآمدی طبقات با درآمد بالاتر کمتر باشد و سهم طبقات با درآمد پایین بیشتر باشد، توزیع درآمد متعادل تر در نظر گرفته می شود. اما تعریف دیگری که در رابطه با توزیع وجود دارد، توزیع درآمد را برحسب سهم های درآمدی عوامل تولید بیان می کند. از آنجا که سهم عوامل تولید برحسب سهم آنها در ارزش افزوده اندازه گیری می‌شود، این مفهوم از توزیع را توزیع کارکردی درآمد می نامند. ریکاردو در این ارتباط درآمد ملی را در سه گروه طبقه بندی نمود که عبارت بودند از دستمزد به عنوان بازده نیروی کار، سود به عنوان برگشت سرمایه و رانت (اجاره بها) به عنوان بازده زمین. تحلیل وی با توجه به توزیع درآمد از طریق توزیع کارکردی سه عامل تولید (کارگران، سرمایه داران و صاحبان زمین) می باشد. در این نوشتار منظور از توزیع درآمد مفهوم ابتدایی آن یعنی توزیع اندازه درآمد می باشد.

شاخص های نابرابری: در توزیع اندازه درآمد، معیارهای محتمل بسیاری برای اندازه برابری یا نابرابری وجود دارد. ساده ترین معیارآن محاسبه درصدی از درآمد کل اکتسابی خانوارهای بیست درصد بالای درآمدی یا درصد درآمد کل اکتسابی طبقه خانوارهای بیست درصد پائین درآمدی است. معیار دیگر می تواند نسبت سهم درآمدی گروه بالایی به گروه پایینی باشد که معادل نسبت درآمدی متوسط بالاترین گروه به درآمد متوسط پایین ترین گروه است. اما کلیه این معیارها دارای نقایصی نیز می باشند. در این میان چندین معیار برای غلبه بر این نقایص معرفی شده اند که پرکاربردترین آن ها ضریب جینی می‌باشد.

ضرورت بحث

رابطه میان رشد اقتصادی و توزیع درآمد، مورد توجه نهادهای سیاستگذاری قرار دارد؛ زیرا سیاستگذار اقتصادی نمی‌تواند از برنامه ریزی برای دستیابی به اهداف مشخص برای این دو مؤلفه غافل بماند. برای سیاستگذار همواره این دغدغه وجود دارد که آیا برای تسریع در رشد اقتصادی باید سطحی از نابرابری در‌آمد را پذیرفت و آیا برای بهبود در توزیع درآمد، باید به کند شدن رشد اقتصادی تن داد؟ بنابراین تبیین نظری ارتباط متقابل بین رشد اقتصادی و توزیع درآمد می‌تواند پاسخگوی یکی از پرسش‌های اساسی و بنیادین برنامه‌ریزان اقتصادی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه باشد؛ زیرا کشورهای مذبور همواره از سطح پایین درآمد سرانه و نیز گستردگی شکاف های درآمدی در رنج بوده اند. شاید بتوان گفت ریشه‌کن کردن فقر و تعدیل نابرابری درآمد وقتی همراه با رشد اقتصادی در نظرگرفته شود، به بزرگترین هدف و دشوارترین وظیفه سیاستگذاران اقتصادی در کشور های در حال توسعه تبدیل می شود

ادبیات موضوع

در ادبیات رابطه رشد و توزیع درآمد سه دوره قابل تمایز است: دوره نخست شامل دهه های 1940و1950 می شود که در این دوره اقتصاددانان رشد و صنعتی شدن را راه حل اصلی کاهش فقر دانسته اما به پیامدهای توزیعی آن توجه زیادی نداشتند. در دوره دوم که از اواسط دهه 1950 آغاز و تا اواسط دهه 1970 ادامه می‌یابد، بر تضاد میان رشد و توزیع درآمد و لزوم دخالت دولت جهت مدیریت فرآیند رشد تاکید می‌شود. دوره سوم و پایانی نیز از اواسط دهه 70 آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد. در این دوره امکان وجود مبادلهتوزیع درآمد و رشد اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است.

مبانی نظری ارتباط بین رشداقتصادی و توزیع درآمد

اقتصاددانان کلاسیک از قدیم اعتقاد داشتند که رشد اقتصادی به همراه بهبود توزیع درآمد مقدور نیست.آنان معتقد بودند که یکی از شرایط لازم برای ایجاد رشد سریع اقتصادی، تشدید نابرابری در توزیع درآمدها است. زیرا با توجه به اینکه تقریبا تمام درآمد گروه های کم درآمد صرف هزینه‌های مصرفی می‌گردد، رشد اقتصادی وابسته به پس‌انداز گروه‌های پردرآمد جامعه است که اساس سرمایه گذاری را فراهم می‌کند. بر این اساس هر نظام اقتصادی که بر پایه نابرابری بیشتر درآمد پایه‌گذاری شده باشد،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد رویکرد مقایسه‌ای ارتباط رشد و توزیع درآمد از دیدگاه اسلام