سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درموردمتن انگلیسی زمین و نگاه تکنولوژیک

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درموردمتن انگلیسی زمین و نگاه تکنولوژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

زمین و نگاه تکنولوژیک

نویسنده: احمد رهدار

بحران محیط زیست که حاصل تسلط و تصرف علم و تکنولوژی غربی بر سرزمین و زندگی انسان‌ها‌ست، از نگران کننده‌ترین محصولات توسعه اقتصادی و اجتماعی غربی است. نویسنده معتقد است مشکلات و بحران‌هایی که در طبیعت امروزی بوجود آمده است، معلول بهم خوردن همان رابطه انسان با خدا باشد، او همچنین در ادامه به عوارض و پیامدهای این بحرانها اشاره نموده است.

برخی غرب و الگوی توسعه اقتصادی و اجتماعی غربی را فقط از جنبه آموزه‌های اخلاقی به نقد می‌کشند که البته نقدی بسزا و در خور است؛ زیرا مفاسد اخلاقی، امروزه بیش از هر زمان دیگر، غرب پیشرفته در زمینه مسائل اقتصادی را به سمت نابودی مطلق می‌برد. اما آیا غرب و الگوی توسعه غربی فقط از این یک رهگذر با کاستی روبروست؟!

بحران محیط زیست که حاصل تسلط و تصرف علم و تکنولوژی غربی بر سرزمین و زندگی انسان‌ها‌ست، از نگران کننده‌ترین محصولات توسعه اقتصادی و اجتماعی غربی است.

در این مقاله به نظریاتی پرداخته شده است که می‌توان درس‌هایی از آن برای خروج از این وضعیت آموخت.

غم نامه طبیعت؛

«امروز روز گرم، دم کرده و تیره است. البته با روزهای دیگر فرق چندانی ندارد. یک بار مادرم به من گفت آسمان آبی است، اما آدم فقط باید به چشم‌های خودش اطمینان کند. من که همیشه آسمان را زرد یا سیاه دیده‌ام! من اصلا همین رنگ‌ها را دوست دارم. این دو رنگ بیش از سایر رنگ‌ها مناسب آسمان است. موزه‌ها مملو از پرنده‌های خشک شده است. مردم می‌گویند روزی روزگاری این پرنده‌ها پرواز می‌کرده‌اند اما من که باورم نمی‌شود، به نظرم آنها مفلوک‌تر از آنند که بتوانند در هوا پرواز کنند. شاید خیلی آهسته پر و بالی می‌زد‌ه‌اند اینها که هواپیما نیستند. راستی خاصیت این موجودات چیست؟ هواپیما هدف معینی را بر می‌آورد، اما چه کسی به این موجودات احتیاج دارد؟ مادر بزرگم عاشق پرنده‌ها بود، به من می‌گفت تو نمی‌دانی چه چهچه‌ای می‌زدند! او گل‌ها را هم دوست داشت، اما من از بوی بنزینخوشم می آید ،بوی خوش و تر و تازه بنزین. از اینها گذشته، بنزین فایده‌ دارد حرکت زندگی با بنزین است». آنچه گذشت، انشایی بود که یک دختر مدرسه‌ای از اهالی «ساوت همتون» انگلیس. انشاء وی اگر چه با زبانی ساده و کودکانه نوشته شده است، اما به نظر می‌آید به راحتی می‌تواند همه آنچه را که «بحران‌های زیست محیطی مدرینته» می‌نامیم، به تصویر کشد.

به راستی انسان قرن بیست‌ و یکم، انسان حیر‌ت‌زده‌ای است. و او طبیعت را - که خانه و ماوای اوست - در آستانه تحولات و تغییرات شگرف و عجیبی می‌بیند. پیش گویی‌هایی مراکز تحقیقاتی در مورد آینده مجهول و تاریک بشر مدرن زده امروز، بر این حیرانی می‌افزاید. نه می‌تواند نسبت به آینده خود و نسل‌های پس از خود بی‌تفاوت باشد و نه می‌تواند که به وعده‌های کهنه صاحبان صنعت مدرن اعتماد کند. این حیرانی فزاینده و بی‌درمان، آرامش بشر مدرن زده امروز را از بین بین برده است. او دنیای خود را با اضطرابی بی‌سابقه می‌گذارند. او خود و از مخلوقات مصنوعی‌اش، سخت آزرده و ناراحت است. و متاسفانه با علم به اینکه آنچه رخ می‌دهد به ضرر اوست، ناچار است اعتراف کند که ما دیگر قادر نیستیم رویدادها را تحت کنترل درآوریم. این انسان، محیط زیست خود را به کلی از بین برده است و می‌داند که اهمیت محیط زیست به خاطر اهمیت انسان است، زیرا بقای انسان به وسیله‌ای بقای سایر گونه‌هایی که محیط زیست دامن رشد آنها است، می‌باشد. انسان قرن بیست و یکم، گاه با خود می‌اندیشد که برای فراگیر به آسمان‌ها و یا قعر دریاها فرار کند. اما لحظه‌ای نگذشته که درمی‌یابد، فضولات دنیای صنعتی آنجا را نیز غیر قابل اسکان کرده است. و بدتر اینکه ظاهرا این تنها کره زمین است که پیوند بین اجزای حیاتی و غیر حیاتی آن ممکن است. بیچاره! وقتی درمی‌یابد که تمام راه‌‌ها به رویش بسته شده است، با خشمی که سراسر وجودش را گرفته است، فریاد می‌زند، نفرین می‌کند و ... دیوانه می‌شود و بانگ بر‌می‌آورد که این تکنولوژی معاصر، با مکانیسم طبیعت ناسازگار است، چرا به خاطر حیات همه گونه‌های حیاتی روی زمین از آن دست نمی‌کشد؟ اما ظاهرا هیچ کاری نمی‌توان کرد. زیرا برای بشریتی که به خاطر جریان تجدد و مدرن شدن، تمام توجه خود را به بیرون و خارج از وجود خویش معطوف داشته، چندان آسان نیست که ببیند خرابکاری‌ای که بر روی طبیعت و محیط زیست انجام داده در واقع نوعی برون هشتگی بینوایی حالت درونی نفس انسان‌هایی است که اعمال خود آنها موجب چنین بحران زیست محیطی شده است. او، علت را در همه چیز بجز خودش می‌جوید! به همین علت، از همه چیز فرار می‌کند؛ حتی از طبیعت. در روزگار گذشته، انسان باید از چنگ طبیعت نجات داده می‌شد. امروزه این طبیعت است که در هر دو زمان جنگ و صلح باید از دست انسان نجات داده شود. در حقیقت، این طبیعت است که امروز از دست بشر مدرن زده فرار می‌کند.

انسان جدید هبوط کرده است و در این هبوط جدید، به قیمت کشف و به دست آوردن سرزمین خیالی جدیدی پر از غنایم آشکار، بهشت را از دست داده است. بشر برای کشف این زمین مملو از واقعیات که می‌تواند آنها را بنابر میل خویش مشاهده و دستکاری کند، بهشت جهانی نمادین و راز آلود و پر از معنا را از دست داده است. اما در این نقش جدید به مثابه «خدای روی زمین» که بشر دیگر جلوه‌ای از نمونه اعلای آسمانی خویش نیست، انسان اگر نتواند چشم اندازی از آن بهشت گمشده را از نو کسب کند، در خطر شوم نابود شدن توسط همین زمینی که ظاهرا بر آن سلطه و حاکمیت کامل دارد می‌باشد.

وعده‌ها؛

وقتی عده‌ای اندک همه منابع زمین را در راستای منافع خود مورد تاراج قرار دهند، با زمینی روبرو خواهیم شد که دیگر نمی‌تواند اکثریت را از خود راضی کند. اما اگر اکثریت نباشد، اقلیت بر چه کسانی حکومت کنند؟ اینجا‌ست که باید با هر ترفندی که شده مردم را امیدوار نگه داشت؛ با رفاه کاذب، با وعده‌های کاذب، و با امید کاذب. برخی از وعده‌هایی که چپاول‌گران طبیعت برای اسکات بشر بغض زده قرن بیستم به بعد داده‌اند، چنین است:

1- به برکت تکنولوژی برتر آینده، شادمانی‌های عصر طلایی افسانه‌ای باز‌خواهند گشت؛

به رغم شکست تکنولوژی جدید، برخی از وعده‌ها هنوز هم متکی به تکنولوژی برتر آینده هستند. صاحبان این دیدگاه‌ها تلاش می‌کنند تا معضلات تکنولوژی را به تکنولوژی بر طرف کنند. اینها معتقدند تکنولوژی تصفیه مواد سمی به درجه‌ای از پیشرفت رسیده که می‌تواند گازهای غیر قابل رؤیت در هوا و آب‌های مصرف شده صنایع را از هوای شفاف قله کوهستان‌ها و از آب و رودخانه و دریاچه شفاف‌تر و زلال‌تر کند. م. بر تلو(1) - شیمی دان فرانسوی - یک قرن پیش، چنین پیش‌بینی کرد: در سال 2000 نه چوپانی خواهد بود و نه کشاورزی، بلکه شیمی‌دانان به جای آنها غذا تولید می‌کنند. پس از اینکه انرژی ارزانی فراهم بیاید غذاهای ترکیبی مثلا فراهم شده از کربن، از هیدروژن (استخراج شده از آب)، از ازت و اکسیژن (استخراج شده از هوا) در دسترس همگان خواهد بود. آنگاه که زمین برای کشت محصولات کشاورزی استفاده نشود، یک بار دیگر پوشیده از گیاهان، گل و جنگل‌ها خواهد شد و همچون باغ پهناوری خواهد بود که با آب‌های زیرزمینی آبیاری می‌شود. مردم در نعمت و فراوانی خواهند زیست و شادمانی‌های عصر‌های طلایی افسانه‌ای را بار دیگر تجربه خواهند کرد.

اما حقیقت این است که بشر قرن مدرن، سال 2000 را در حالی سپری کرد که از جنگل‌های انبوه کره زمین هیچ اثری نبود و آنچه هم باقی مانده بود، یا در حال سوختن بود و یا در حال قطع شدن! بشر قرن بیستم و یکم نه تنها «شادمانی ‌ها عصرهای طلایی افسانه‌ای» را تجربه نکرده، بلکه تحقق نیافتن وعده‌های پیشین، کوله‌بار غمش را سنگین‌تر کرد و او را به آینده راه، مشکوک‌تر.

2- طبیعت خود پالا خواهد شد؛

عده‌ای دیگر، نه به تکنولوژی، که به خود طبیعت امیدوارند. آنان معتقدند که پس مانده‌های صنعتی آن طور که شایع است وحشت‌آور نیست؛ زیرا طبیعت زنده به ابزارهای تدافعی مجهز است. برای نمونه از قدرت خود پالایی (2) طبیعت نام می‌برند. مواد آلی موجود در رودخانه ناشی از گیاهانی است که در اطراف رودخانه می‌رویند. مازادها و فاضلاب‌های محلی که به رودخانه می‌ریزد خوراک مناسبی برای تغذیه انواع باکتری‌هاست. از اکسایش مواد آلی، نمک بی‌زیان و محلول در آب به جای می‌ماند. باکتری‌ها خود خوراک نم‌رویان می‌شوند و ماهی‌ها از نم‌رویان تغذیه می‌کنند و انسان ماهی‌ها را صید می‌کند. آب رودخانه‌ها سرشار از نمک‌های معدنی است. گیاهان تک یاخته آبی بزرگترین مصرف‌کنندگان نمک‌های محلول در آب‌ها هستند.

صاحبان این دیدگاه نیز از این نکته غفلت کرده‌اند که طبیعت محدود است و حدود و ثغور آن را نمی‌شود به طور نامحدود به عقب راند. انسان نمی‌تواند به سادگی و به طور بی‌وقفه به فتح و سلطه خویش برطبیعت ادامه دهد، بی‌آنکه متوقع باشد که طبیعت نیز برای برقراری مجدد تعادل و توازنی که توسط بشر به هم زده شده، عکس‌العمل نشان دهد. اشکال کار؛ حکمای الهی، کمال انسان را در تنظیم صحیح چهار رابطه ذیل بیان کرده‌اند: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با انسان و رابطه انسان با طبیعت. آنان معتقدند که به هر میزان که این روابط چهارگانه تنظیم شود، انسان به کمال خود بیشتر نزدیک می‌شود. آنها همچنین معتقدند که در میان این روابط چهارگانه آنچه مهم‌تر از بقیه می‌باشد، همان رابطه نخست، یعنی رابطه انسان با خداست که اگر تنظیم شود، تا حد زیادی روابط سه گانه دیگر نیز تنظیم خواهد شد و اگر بهم بخورد، تا حد زیادی روابط سه گانه را بهم خواهد زد. به نظر می‌رسد مشکلات و بحران‌هایی که در طبیعت امروزی به وجود آمده است، معلول بهم خوردن همان رابطه انسان با خدا باشد. این علت مهم، از زوایایی مختلف توسط برخی از مدافعان محیط زیست به همراه برخی عوارض و پیامدهای آن مطرح شده است. که ذیلا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) تغییر نسبت انسان در نظام هستی؛

به خاطر کلیت و محوریت انسان حقیقی، وی تقریبا دارای نقش الهی نگهبانی بر جهان طبیعت است. هنگامی که این نقش مورد فراموشی و یا سوء استفاده قرار گیرد که طبیعت بالمال به وی نشان دهد که در واقع چه کسی فاتح و چه کسی مغلوب است. در هنگام طغیان علیه معنویت الهی، انسان حتی وقتی به سوی طبیعت رو می‌کند، محدودیت‌های خویش را با خود حمل می‌نماید. این محدودیت‌های خویش را به خود حمل می‌نماید. این محدودیت‌ها پیام معنوی طبیعت را برای وی پوشیده می‌دارند و در نتیجه انسان هیچ سودی از آن به دست نمی‌آورد. درست با استفاده از همین طریقه است که شهروند شهرنشین شده و مدرن امروزی در جستجو طبیعت بکر، همان اجزا و عناصری را با خود همراه می‌برد که موجب تخریب طبیعت می‌شود. یکی از دلایل اینکه چرا انسان متجددی که به پیشرفت و تکامل اعتقاد دارد در مواجه خویش با طبیعت دچار بحرانی جدی شده است،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی زمین و نگاه تکنولوژیک

تحقیق درموردمتن انگلیسی زندگی شهری چگونه شکل گرفت 6 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درموردمتن انگلیسی زندگی شهری چگونه شکل گرفت 6 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زندگی شهری چگونه شکل گرفت

ناصر مشهدی زاده

پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران

آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتک و جمعی مان می توانیم جستجو کنیم.

سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها که در شهر تعیین خواهد شد .

اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در کنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، که در محیط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .

این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر یک از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .

شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندرکاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر کدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر کدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر کافی است ؟ آیا ملاکهایی چون داشتن تعداد جمعیت کافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی کافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می کنند ، به تکامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریک ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟

شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریکای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در کشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی که در شکل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی که از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترک این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است که ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یکجا زندگی می کنند آیا شهر نباید به مکانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساکنانش باشد که به آن اظهار تعلق کنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟

اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در کنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها که از سویی افکار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترک و جمعی هستند . در هیمن مکان است که انسانها برای شکل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند . شهر سالم ، محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون که در محییط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند . شاید به همین منظور است که لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا که در شهر تعیین خواهد شد . ”

این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد. شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر کدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .

کلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداککاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همکاری و … روی کاغذ و یا در گفتار صرف ، خشک و بیروح هستند . رسیدن به نهایت زیبایی و کمال چنین واژه ها بی شک در دمیده شدن روح عمل و کاربرد ، درآنها است . و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است . شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاک و خوب و وجود آن چه که برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات کافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امکانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .

رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا کنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفکران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به کندو کاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو کنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد . همه از مدینه فاضله سخن می رانند که باید وجود داشته باشد .

بحث و بررسی افکار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نکته ضروری است که آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترک و جمعی مان جست و جو کنیم ؟ آیا نمی توان کوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای که طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی زندگی شهری چگونه شکل گرفت 6 ص

تحقیق درموردمتن انگلیسی شهروند کیست حقوق شهروندی چیست 16ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درموردمتن انگلیسی شهروند کیست حقوق شهروندی چیست 16ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

شهروند کیست حقوق شهروندی چیست ؟

● شهروند کیست؟

در اینجا لازم است تعریفی از واژه شهروند ارائه گردد. آیا تنها ساکن بودن به مدت مشخص در یک شهر موجب می شود که فرد شهروند نامیده شود؟

شهروندی مقوله ای است که با مفهوم فرهنگ هر جامعه گره خورده و از آنجا که فرهنگ هر مرز و بوم ناشی از سه قلمرو اساسی فعالیتهای اجتماعی، فضای سیاسی و وضعیت اقتصادی آن جامعه است فرهنگ هر جامعه ای کاملا منحصر به فرد و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه خود را می طلبد.

در تعریف شهروند می توان گفت که شهروند کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می شناسد و از آنها دفاع می کند قانون را می شناسد و به آن عمل می کند و از طریق آن مطالبه می کند، از حقوق معینی برخوردار است؛ می داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد.

پس شهروندی نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ای از آگاهی های حقوقی فردی و اجتماعی است. در یک جامعه مدنی حقوق یک فرد عبارتند از: حقوق اساسی به معنای حقوق بنیادی شهروندان یک جامعه، حقوق سیاسی به معنای حق مشارکت در فرآیندهای سیاسی، حقوق اجتماعی که در برگیرنده حقوق اقتصادی و نیز حداقل استانداردهای زندگی در تسهیلات اجتماعی است.

● شهروند موثر کیست؟

۱) از حوادث و مشکلات جاری جامعه آگاهی داشته باشد.

۲) در مسائل، مشکلات و امور جامعه ملی و محلی مشارکت فعال داشته باشد.

۳) در قبال وظایف و نقش های تفویض شده مسوولیت پذیر باشد.

۴) نگران و دلمشغول رفاه و آسایش دیگران باشد.

۵) رفتار و عملکرد وی مبتنی بر اصول اخلاقی باشد.

۶) نسبت به قدرت افرادی که دارای موقعیت مدیریتی و نظارتی هستند پذیرش داشته باشند.

۷) توانایی بررسی و انتقاد از عقاید و ایده ها را دارا باشد.

۸) توانایی اتخاذ تصمیمات آگاهانه را دارا باشد.

۹) درباره حکومت و دولت خودآگاهی و دانش کافی داشته باشد.

۱۰) دارای حس وطن پرستی باشد.

۱۱) نسبت به مسوولیت های خاص پذیرش و مسوولیت داشته باشد.

۱۲) از جامعه جهانی و مسائل و روندهای آن آگاهی داشته باشد.

۱۳) به وجود تکثر و تنوع در جامعه احترام قائل باشد.

به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد. شهروند کسی است که هم خویش و منافع خویش را بنگرد و هم منافع دیگران را در نظر آورد و در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیت ها شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازد.

در این میان شوراهای اسلامی شهر و شورایاران جایگاه مناسبی برای تمرکز فعالیتها و ابتکارات مردمی برای حل مسائل شهری و دستیابی به سطح بالاتری از رفاه به شمار می آیند.

مسئولیت شهروندی

دموکراسی های سالم مستلزم شهروندان مسئول هستند. اما مسئولیت های یک شهروند چیستند؟ در دومین پادکست در رشته پادکست های آموزش مدنی ما، به بحث درباره چگونگی مشارکت شهروندان و شرکت در فعالیت های تشکیل دهنده یک دموکراسی می پردازیم.

مسئولیت را می توان به عنوان یک وظیفه یا الزام به انجام کاری تعریف کرد. این واژه همچنین به این معناست که ما توانایی انتخاب اعمال خود، مانند مشارکت در یک جامعه دموکراتیک را داریم. تصمیم به مشارکت گرفتن اولین گام در اعمال حق خود در یک دموکراسی است.

در جوامع دموکراتیک، هر شهروندی مسئول رفتار فردی خود است. شهروندان باید با خدمت به جامعه خود و محافظت از محیط زیست نمونه های خوبی برای دیگران باشند. شهروند مسئول بودن یعنی مشارکت در سه چیز:

- احترام برای ضوابط و قوانین جامعه

- آگاهی از مسائل و نقطه نظرهای دیگران، و

- مشارکت از طریق رأی دادن و گفتگو درباره مسائل با دیگران

در یک دموکراسی، احترام برای قانون و برای حقوق هموطنان، بخشی از مسئولیت های یک شهروند است. تمام افراد در مقابل قانون برابر هستند، و باید در تمام سطوح به قوانین احترام بگذارند و به آنها عمل کنند. شهروندان همچنین به نهادهای قانونگذار احترام می گذارند. در یک سطح دیگر، مسئولیت به معنای احترام به عقاید شهروندان دیگر است. ایده بردباری درقبال عقاید گوناگون زیربنای یک جامعه دموکراتیک است.

دموکراسی های موفق به آگاهی شهروندان خود نیاز دارند. مردم تنها وقتی می توانند مسئول باشند که از حقوق خود بر اساس قانون اساسی آگاهی داشته و آنها را درک کنند. آگاهی از چگونگی عمل نهادهای دولتی نیز حائز اهمیت است. این بدان معناست که شهروندان بر چگونگی اعمال قانون واقفند تا بتوانند از حقوق خود محافظت کنند. شهروندان مسئول هستند از راه مطالعه مسائل محلی، ملی، و بین المللی دانش خود را افزایش دهند و در گفتگوهای محلی شرکت کنند.

تصمیم های سیاسی زندگی افراد را مستقیماً یا بطور غیر مستقیم تحت تأثیر قرار می دهند. شهروندان با آگاهی و احترام می توانند با مشارکت جوامع خود را تغییر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی شهروند کیست حقوق شهروندی چیست 16ص

تحقیق درموردمتن انگلیسی دین و اخلاق زیست محیطى

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درموردمتن انگلیسی دین و اخلاق زیست محیطى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

دین و اخلاق زیست محیطى (1)

نویسنده : عطیه فاضل دربندی

چشمهاى جهانیان به ما دوخته شده است؛ آنان مى خواهند اسلام را از رفتار ما بشناسند. این رفتار و کردار ماست که مى تواند اسلام واقعى را به جهانیان بنمایاند. نگاهى گذرا به آیات قرآن و زندگى معصومان روشن مى سازد که عدالت در رفتار و کردار از مهم ترین فضایل اخلاقى است؛ اما عدالت نه فقط در میان انسانها، بلکه در برخورد با نعمتهاى الهى و دیگر موجودات که چون ما حیات دارند و شاید گاه در تصدیق و تکریم مقام ربوبیّت از ما پیش تر باشند نیز مطرح است. اینکه با دست یافتن به تکنیک و فن آورى، با حیوانات و گیاهان با بدى و بى توجهى رفتار کنیم خلاف عدالت است.

امروزه با اینکه دستگاههاى تولیدى و ماشینى گسترده شده و همه چیز را تحت الشعاع قرار داده، دامدارى و کشاورزى مهم ترین بخش از زندگى انسان را تشکیل مى دهد. نیاز به این دو تا آن پایه مهم است که گاه کشورهاى قدرتمندى همچون روسیه براى رفع نیازمندى خود ناچار مى شوند با دادن امتیازهاى سیاسى، به سوى کشورهاى قطب مخالف، دست نیاز دراز کنند.

از این رو در اسلام و تعلیمات حیات آفرین آن، دامدارى و کشاورزى اهمیت بسیارى یافته است. اسلام، مسلمانان را به این دو تشویق نموده که به عنوان نمونه، سخنى چند را یادآور مى شویم: [1]

«پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ به یکى از بستگانش فرمود: چرا در خانه ات برکت نمى آورى. عرض کرد: منظورتان از برکت چیست؟ فرمود: گوسفند شیرده! سپس اضافه فرمود: هر کس در خانه خود گوسفند شیرده یا گاو ماده داشته باشد، سر تا پا برکت است.» [2]

«از پیامبر نقل شده که درباره اهمیت گوسفند فرمود: گوسفند سرمایه بسیار خوبى است.» [3]

در تفسیر نور الثقلین ذیل آیات مورد بحث از امام امیرالمؤمنان على ـ علیه السلام ـ مى خوانیم:

«بهترین چیزى که انسان در خانه براى خانواده خود تهیه مى کند گوسفند است، هر کس در منزل خود گوسفندى داشته باشد، در هر روز فرشتگان خدا دو بار او را تقدیس مى کنند.»

ممکن است شرایط تربیت کردن گوسفند در خانه براى بسیارى فراهم نباشد، ولى هدف اصلى این است که به تعداد خانواده ها تولید و تربیت گوسفند به طور مستمر انجام گیرد. در اهمیت زراعت نیز همین بس که امیرمؤمنان على ـ علیه السلام ـ مى فرماید:

«من وجد ماءً و تراباً ثم افتقر فابعده اللّه.» [4]

«هر کس آب و خاکى داشته باشد و با این حال فقیر باشد، خدا او را از رحمت خویش دور کند.»

بدیهى است این گفتار بزرگ، همان گونه که درباره یک فرد صادق است درباره یک ملت نیز صدق مى کند؛ مردمى که آب و خاک به قدر کافى دارند و امّا باز هم به دیگران نیازمندند، مسلم است که از رحمت الهى به دورند!

از پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ نقل شده است که فرمود:

«علیکم بالغنم و الحرث فانهما یروحان بخیر و یغدوان بخیر.» [5]

«بر شما باد که به تربیت گوسفند و کشاورزى بپردازید که در رفت و آمد هر دو (آغاز و انجامشان) خیر و برکت است.»

از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود:

«ما فى الاعمال شىء احب الى اللّه من الزراعة.» [6]

«هیچ عملى نزد خدا از زراعت محبوب تر نیست.»

همچنین در حدیثى از امام صادق ـ علیه السلام ـ مى خوانیم:

«الزارعون کنوز الانام یزرعون طیباً اخرجه اللّه عز و جل و هم یوم القیامة احسن الناس مقاماً و اقربهم منزلة یدعون المبارکین.» [7]

«کشاورزان گنجهاى مردم اند، غذاى پاکیزه را که خداوند ارزانى داشته زراعت مى کنند و آنها در روز قیامت برترین مقام را دارند و به خدا نزدیک ترند و آنها را به نام "مبارکها" صدا مى زنند.»

وقتى امامان معصوم تا این حد از کشاورزى و دامدارى سخن مى گویند، چگونه ما به خود اجازه مى دهیم که این چنین با طبیعت رفتار کنیم؟ شاخه اى را بشکنیم و درختى را ریشه کن کنیم؛ یا وقتى حیوانى را مى بینیم، با نهایت بى رحمى با آن رفتار مى کنیم. ما سرمشقى بهتر از پیامبران و امامان معصوم نداریم و باید از آنان درس بگیریم. آیا نمى دانیم که آن بزرگواران چگونه با این طبیعت زیبا که به بیان قرآن هر دم در حال حمد و ثناى پروردگار است، رفتار مى کردند؟

بحثهاى خود را درباره نمودهاى اخلاق زیست محیطى، در ضمن چند فصل به شما خوانندگان ارجمند تقدیم مى داریم.

فصل اول: اخلاق زیست محیطى در قرآن کریم

سلیمان در وادى مورچگان

پرواضح است که سخن به میان آوردن از این داستان، نشان از اهمیت موضوع براى پروردگار عالمیان دارد. خداوند در آیه 18 سوره نمل مى فرماید:

(حتى اذا اتوا على واد النمل قالت نملة یا ایها النمل ادخلو مساکنکم لا یحطمنّکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون)

«تا به سرزمین مورچگان رسیدند، مورچه اى گفت: اى مورچگان! به لانه هاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمى فهمند!»

سلیمان با آن لشکر عظیم حرکت کرد تا به سرزمین مورچگان رسید. مورچه اى از مورچگان، همنوعان خود را مخاطب قرار داد و آنها را از خطر احتمالى آگاه ساخت.

از عبارت «در حالى که نمى فهمند» برداشت مى شود که عدالت سلیمان حتى بر مورچگان ظاهر و آشکار بود؛ چرا که مفهومش این است که اگر آنها متوجه باشند، حتى مورچه ضعیفى را پایمال نمى کنند و اگر پایمال کنند، بر اثر عدم توجه آنهاست. در آیه بعد چنین آمده است:

(فتبسم ضاحکاً من قولها وقال رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت علىَّ و على والدىَّ و ان اعمل صالحاً ترضه و ادخلنى برحمتک فى عبادک الصالحین)

«(سلیمان) از سخن او تبسمى کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحى که موجب رضاى تو گردد، انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما.»

در اینکه چه چیز سبب خنده سلیمان شد، مفسران سخنان گوناگونى دارند؛ اما برخى گفته اند این خنده شادى بود؛ چرا که سلیمان متوجه شد حتى مورچگان به عدالت او و لشکریانش اعتراف دارند و تقواى آنها را مى پذیرند. برخى دیگر گفته اند که سلیمان از آن شاد شد که با آن همه حشمت و مکنت و قدرت، مورى زیر پاى لشکریان او آزرده نمى شود.

آنچه شایان توجه است آن که سلیمان با داشتن آن قدرت و حکومت بى نظیر، از خدا مى خواهد تا به وى توفیق دهد همیشه عمل صالح انجام داده و در زمره بندگان شایسته باشد. روشن است که هدف نهایى سلیمان قدرت نیست. او همه اینها را مقدمه اى براى جلب خشنودى و رضاى خدا مى داند. [8]

داستان هدهد و ملکه سبا

در سوره نمل، در ادامه داستان سلیمان آمده است:

(و تفقَّد الطیر فقال مالى لا ارى الهد الهد ام کان من الغائبین لاَُعَذِّبَنَّهُ عذاباً شدیداً و لا ذبحنَّه او لیاتینى بسلطان مبین) [9]

«(سلیمان) در جست و جوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت: چرا هدهد را نمى بینم یا اینکه او از غائبان است؟ من او را قطعاً کیفر شدیدى خواهم کرد یا او را ذبح مى کنم یا دلیل روشنى براى من بیاورد.»

اینکه سلیمان هدهد را ندید و در جست و جوى او برآمد، به وضوح بیانگر این حقیقت است که وى به دقت، مراقب اوضاع حکومت خود بود و حتى غیبت یک مرغ از چشم او پنهان نمى ماند! اینکه سلیمان ابتدا گفت: «من او را نمى بینم» و سپس افزود «یا اینکه او از غائبان است» ممکن است اشاره به این باشد که او بدون عذر موجهى حضور نداشته یا با عذر موجهى غیبت کرده است.

سلیمان براى اینکه حکم غیابى نکرده باشد و در ضمن غیبت هدهد بر دیگر پرندگان ـ و بلکه مأموران حکومت ـ اثر منفى نگذارد افزود: من او را قطعاً کیفر شدیدى خواهم داد، یا او را ذبح مى کنم؛ مگر اینکه براى غیبتش دلیل روشنى بیاورد. منظور از «سلطان» در اینجا دلیلى است که مایه تسلط انسان بر اثبات مقصودش شود و تأکید آن به وسیله «مبین» براى این است که این پرنده متخلّف «حتماً» باید دلیل روشنى براى تخلف خود اقامه کند.

در حقیقت سلیمان بى آنکه عجله اى در کار داورى به خرج داده باشد، در صورت ثبوت تخلف، تهدید لازم را انجام داد و حتى براى تهدید خود دو مرحله قائل شد که متناسب با مقدار گناه بوده است. او با این کار خود نشان داد که حتى در برابر پرنده ضعیفى، تسلیم دلیل و منطق است و هرگز بر قدرت و توانایى خود تکیه نمى کند.

نکته جالب آنکه سلیمان به حدى به لشکریان خود و حتى پرندگانى که مطیع فرمان او بودند آزادى و امنیت و جسارت داده بود که هدهد بدون ترس و با صراحت به او مى گوید: «من به چیزى آگاهى یافتم که تو از آن آگاه نیستى.» برخورد او با سلیمان همچون برخورد درباریان چاپلوس با سلاطین جبار که براى بیان یک واقعیت، نخست مدتى تملق مى گویند، نبود. اینها همه آثار دیانت و عدالت و خداترس بودن سلیمان است. [10]

سلیمان حکیمى بود که در عین قدرت جز با منطق سخن نمى گفت و حتى در گفت و گو با پرنده اى همچون هدهد، حق و عدالت را زیر پا نمى نهاد.

فصل دوم: اخلاق زیست محیطى در نهج البلاغه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی دین و اخلاق زیست محیطى

تحقیق درموردمتن انگلیسی انواع هنجارهاى جامعه4ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درموردمتن انگلیسی انواع هنجارهاى جامعه4ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

انواع هنجارهاى جامعه

رسوم اجتماعی

میثاق اجتماعی

آداب اجتماعی

سنت‌های اجتماعی

مقررات اجتماعی

رسوم اخلاقی

تشریفات اجتماعی

شیوه‌های قومی

قوانین اجتماعی

رسوم اجتماعى

رسوم اجتماعى عبارت از مجموعه کنش‌هاى یکسانى است که براثر تکرار فراوان در طول زمان تثبیت شده و برطبق الگوئى که معمولاً از طرف گروه به‌خصوصى پذیرفته شده انجام مى‌گیرد. در اصل مفید فایده است. مانند: رسم مهمان‌نوازی، یا خواستگارى زن به‌وسیله مرد و... .

رسوم اخلاقى

هرگاه آداب و رسوم نه تنها به‌طور کلى و رسمى در گروهى اجراء شود بلکه در عین حال مبنى بر ارزش‌ها و احساساتى باشد، به‌طورى که عدم تمکین بدان موجب اجراء مجازات شدیدى از جانب گروه گردد، آنگاه این رسوم به نام ”رسوم اخلاقی“ خوانده مى‌شود.

میثاق اجتماعى

رسمى است که براثر وضعیت خاصى به‌وسیله عده‌اى از افراد جامعه برقرار مى‌شود. به این معنى که این عده، با هم عهد و پیمان مى‌بندند که در امرى متحداً اقدام کنند. مثلاً عده‌اى از دانشجویان تصمیم مى‌گیرند به علت گرانى هزینه‌ٔ دانشگاه از رفتن به کلاس خوددارى کنند یا عده‌اى از مردم به علت گرانى برق از مصرف آن خوددارى نمایند.

تشریفات اجتماعى

برخى از رسوم اجتماعى است که در موارد رسمى معین و خاصى انجام مى‌گیرد. مانند: تشریفات پذیرائى رسمى از میهمان در جشن‌هاى بزرگ.

آداب اجتماعى

برخى از رسوم اجتماعى است که به‌منظور رعایت ”قواعد نزاکت“ انجام مى‌گیرد. مانند: آداب غذاخوردن، آداب سخن گفتن و آداب لباس پوشیدن.

شیوه‌هاى قومى

برخى از رسوم اجتماعى کهن است که در میان یک گروه فرهنگى متجانس که داراى فرهنگ قومى (فولکلور) خاصى هستند مراعات مى‌شوند. مانند: لباس قاسم‌آبادى یا سحرخیزى در بین مردم روستائى ایران، یا رسم ”تپلاچ“ در میان قبائل ”کواکى یوتل“ ساکن در شمال غربى اقیانوس آرام.

سنت‌هاى اجتماعى

رسمى است دقیق و عمومى که از دیرگاه برجا مانده است مانند: عید نوروز، شب یلدا، سنت‌هاى دینى و... سنت‌ها معیارهائى است که از دیرزمانى به‌وسیلهٔ سالمندان در زندگى جاى‌گیر شده و متوجه هدف‌هاى تعیین شده عمومی، ولى گریز‌ناپذیر مى‌باشد.

کسانى که رفتارشان از خارج، تحت نظارت معیارهاى فرهنگى قدیم، علقه‌هاى خویشاوندی، مذهب، آداب و رسوم و مانند آن قرار مى‌گیرد ”سنت“ خوانده مى‌شود.

قوانین اجتماعى

رسمى است که با خواست و آگاهى در مجالس قانون‌گذارى وضع مى‌شوند و براى نقض آنها نیز مجازات‌هائى پیش‌بینى شده است.

مقررات اجتماعى

رسم‌هائى است که به‌وسیله سازمان‌هاى مختلف اجتماعى به‌وجود مى‌آید و ضمانت اجرائى و کیفرى آن به اندازه قوانینى که از مجالس مى‌گذرد نیست و هر سازمانى بنابر مقتضیات و شرایط خاص خود به تدوین مقررات اجتماعى مى‌پردازد. مانند مقررات راهنمائى و رانندگى که در صورت تخطى از آن در نهایت به پرداخت جریمه یا حداکثر زندان کوتاه‌مدت منجر شود در صورتى که نقض قوانین ممکن است حتى تا اعدام کشیده شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی انواع هنجارهاى جامعه4ص