سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق بزرگترین اصل مدیریت در دنیا

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق بزرگترین اصل مدیریت در دنیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بزرگترین اصل مدیریت در دنیا


دانلود تحقیق بزرگترین اصل مدیریت در دنیا

بزرگترین اصل مدیریت در دنیا
وقتی نمی‌توانید مسئله‌ای را بفهمید به ریشه‌های آن برگردید پاسخ آن را خواهید یافت. بزرگ‌ترین حقایق آنقدر اهمیت دارند که همیشه تازه می‌مانند.
مردی که در یکی از روزهای تعطیل ماهی می‌گرفت به کنار قایقش نگاه کرد و ماری را دید که قورباغه‌ای در دهان دارد. برای قورباغه ناراحت شد. دستش را دراز کرد و قورباغه را از دهان مار نجات داد و آزادش ساخت. اما حالا برای گرسنگی مار ناراحت بود. چون غذا نداشت قمقمه را برداشت و چند قطره مشروب در دهان مار ریخت. مار با خوشحالی شنا کرد و دور شد. قورباغه شاد و مرد نیز از این کارش مسرور بود. او در این اندیشه بود که تمام کارهایش درست بوده تا اینکه بعد از چند دقیقه صدای برخورد چیزی را با قایقش شنید. با ناباوری و حیرت دید که این دفعه مار با دو تا قورباغه آمده بود.
این حکایت به ما دو درس مهم می‌آموزد:
1. رفتاری که به آن پاداش داده شود تکرار می‌شود. آنچه را که امیدوار باشید طلب کنید آرزو کنید یا خواهش کنید به دست نمی‌آورید. هر چه را پاداش دهید دریافت می‌کنید. در هر صورت و در هر حال افراد کاری را که تصور کنند از آن نفع می‌برند انجام می‌دهند.
- در تلاش برای انجام کارهای درست گاهی ممکن است کارهای غلط مشمول پاداش قرار گیرند.
 
کارهایی که پاداش داده می‌شوند انجام می‌شوند
بزرگ‌ترین مانع توفیق سازمان‌های امروزی عبارت است از عدم سازگاری فاحش بین رفتاری که به آن نیاز داریم و رفتاری که به آن پاداش می‌دهیم. برای مثال:
ما نیاز داریم که مدیران رده‌های بالای سازمانی تصمیمات بلندمدت مناسب اتخاذ کنند، اما براساس سود کوتاه‌مدت مبالغ هنگفتی به آنها پاداش می‌دهیم و اگر منافع کوتاه‌مدت سازمان به خطر افتد شغل مدیران مورد تهدید قرار می‌گیرد. نتیجه آن است که مدیران، سود کوتاه‌مدت را به حداکثر می‌رسانند روی افراد و تجهیزات کمتر سرمایه‌گذاری می‌کنند و موسسه به حال رکود می‌افتد.
ما نیاز داریم که مدیران رده‌های میانی در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنند و از کاغذبازی بکاهند، اما با افزایش بودجه ازدیاد کارکنان جدید و گسترش دیوانسالاری به آنها پاداش می‌دهیم. مدیران میانی وظیفه‌شناس که در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنند بودجه سال آینده خود را بر مبنای بودجه مصرف نشده سال جاری دریافت می‌دارند. نتیجه آن است که هر کسی خواه لازم باشد یا نباشد بودجه را مصرف می‌کند.
ما به کارمندانی نیاز داریم که از کاغذبازی بی‌مورد بپرهیزند. لکن امنیت شغلی آنها مستقیماً با حجم نامه‌هایی که به این سو و آن سو می‌فرستند مربوط است. نتیجه این کار، کاغذبازی بیشتر است.
ما در کارخانه‌ به کارگران مولد نیاز داریم، اما در قبال تولید به آنها پرداخت نمی‌کنیم. بلکه دستمزد ساعتی می‌پردازیم. این کارگران امنیت شغلی ندارند و یا کمی از آنها بهره‌مندند. پرداخت‌ها صرفاً وقتی زیاد می‌شود که اعتصاب یا شکایت شود و یا به یک سلسله فعالیت‌های ضد تولیدی مبادرت ورزند. نتیجه آن است که کارگران برای نگهداری شغلشان حداقل لازم را انجام می‌دهند و در برابر تغییرات فنی مقاومت می‌کنند.
برقرار کردن رابطه مناسب بین عملکرد و پاداش، بزرگترین رمز منحصر‌به فرد بهبود سازمان‌هاست. به انسان‌ها برای رفتار درست پاداش دهید و نتایج صحیح به دست آورید. کوتاهی در اعطای پاداش به رفتار درست احتمالاً منتج به نتیجه غلط می‌شود. این پیام ساده، بزرگترین اصل مدیریت است.

 

شامل 25 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بزرگترین اصل مدیریت در دنیا

مقاله دنیا در نهج البلاغه

اختصاصی از سورنا فایل مقاله دنیا در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله دنیا در نهج البلاغه


مقاله دنیا در نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:12

 

  

 فهرست مطالب

 

 

دنیا در نهج البلاغه

 

دنیای مذموم:

 

خوبیها وزیبائیهای دنیا ازنظر امام علی (علیه السلام) :

 

روش بر خوردبادنیا ازنظر نهج البلاغه :

 

معمولاً اینگونه برداشت می شود که اسلام علاقه به دنیا را مذموم داشته است. امّا اگرهدف از علاقه ، مربوط به ارتباط عاطفی است نمی تواند سخن صحیحی باشدزیراکه خداوند متعال انسان رابا یک سری ازعلائق وعواطف وتمایلات آفریده است واین ها جزء سرشت اوست وانسان خودش اینها راکسب نکرده است. پس این علایق زاید وعبث نیستند زیرا که خداوندهیچ چیز را بیهوده نیافریده است. می توان گفت که انسان ازطریق همین عواطف وعلایقش می تواند ارتباط با جهان داشته باشد وسپس به تکامل برسد .

 

 

 

پس منظورازعلاقه به دنیا چه چیز است؟ منظور ازعلاقه وتعلق به دنیا این است که انسان وابسته به امورمادی شود و دراصطلاح دراسارت دنیاقرارگیرد. اسلام چنین نظر دارد که رابطه انسان ودنیا مثل رابطه کشاورزی است بامزرعه ودنیا جایگاه تکامل بشراست .

 

 

 

خصوصیت انسان این است که به دنبال کمال مطلوب بوده ودرجستجوی چیزی است که اورابه منتهای آرزویش برساندواو همه چیزش بشود . اینجا است که اگرراهنمایی نباشدانسان دچاراشتباه می شود یعنی این علاقه تبدیل به وابستگی به دنیا می شود.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله دنیا در نهج البلاغه

دانلود مقاله چرا دین و دنیا

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله چرا دین و دنیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 مقدمه
"کتاب نقد" بفضل خدا مورد اقبال و توجه فرهیختگان دانشگاه، حوزه ومطبوعات قرارگرفته و اغلب شماره‏هاى آن به چاپ دوم و حتى سوم رسیده‏است.شمارگان فصلنامه، اجبارا تا ده هزار و سپس 15 هزار نسخه رسیده و اینک جاى‏شایسته خویش را در محافل علمى، پژوهشى و انتقادى یافته‏است. ممکن است‏کلیه خوانندگان "کتاب نقد" با همه مفاد آن لزوما موافق نباشند اما آنچه مهم است،توجه و انتظارات اهل‏نظر نسبت‏به نشریه مى‏باشد که رو به تزاید است. ما از خداى‏متعال مى‏خواهیم که شایسته اعتماد و توجه افکار عمومى و محافل فرهنگى بوده‏باشیم و کفران نعمت نکنیم. همچنین لازم است از جشنواره مطبوعات سال جارى‏77 که سه مقاله از کتاب نقد را تا مرحله نهایى مسابقات جشنواره بالا برد و به یکى‏از آن سه، یعنى سرمقاله کتاب نقد (2 و 3)، جایزه برترین سرمقاله با داورى هیئت‏داوران جشنواره را هدیه نمود، تشکر کنیم. و مفید مى‏دانیم که گزیده‏اى ازسرمقاله مزبور را جهت اطلاع خوانندگان محترم، به چاپ برسانیم:
"دین و دنیا"؟!
واقعیت، آن است که معلومات دهه‏هاى اخیر، در برخى محافل، دوباره مجهول شده‏اند و کسانى براى صرفه‏جویى‏در ادراک حقایق، از خود آن حقایق، صرفنظر کرده‏اند. تاکنون تقریبا اجماع بوده (و حتى مستشرقین، علیرغم اغراض‏خود، بدین اجماع، معترف بودند) که اسلام، دین دنیاساز و محیط بر مسائل انسان و مشرف بر همه حوایج او و ناظر به‏کلیه کمالات و استعدادهاى اوست.
اما دستگاه فرهنگساز "ترجمه"هاى جهت‏دار و رسانه‏هایى که متخصص دستکارى در دانایى‏هاى مردم‏اند، ثنویت‏کلیسایى و تفکیک ابعاد گوناگون انسان از یکدیگر را (که باید آن را مثله‏سازى "شخصیت انسانى" نامید)، به فرهنگ‏اسلامى نیز نسبت داده‏اند تا در واقع، نرم‏افزار کلام آسیب‏خورده مسیحى‏ را در سخت‏افزار تعابیر مذهبى مصطلح درجامعه اسلامى، به جریان انداخته و تکثیر کنند. تفکیک دین از دنیا (که مورد اتفاق کلیسا و نیز رویکرد سکولار، هر دو،قرار گرفته) و تقسیم کار میان مسیح و قیصر، ریشه در کلام کلیسایى قدما (در همان قرون میانه) داشت، گرچه شاخ وبرگ خود را بعدها داد. اما امروز، سوءتفاهم بزرگى در جریان تکوین است. سرانگشتانى آگاه به لطف بازوانى غافل، به این‏سوءتفاهم دامن مى‏زنند. تحت نام "کلام جدید"، عقاید و حقایق مهمى، ممکن است در جهان اسلام، دستکارى شود.
سکولاریزم، گرچه مشکل اصلى‏اش با دین، در برابر "خداى شارع"، ظهور مى‏کند و على‏الظاهر با خداى خالق‏،مسئله ندارد، اما فى‏الواقع، مخالفت تعصب‏آلود سکولاریزم با "شارع و شریعت" (بویژه در تفکیک دین از حکومت)، ریشه‏در یک " الهیات" منحرف دارد. هر گونه "وضع‏گیرى اصولى" (سلبى یا ایجابى) نسبت‏به فقه، دقیقا ملهم از نوعى ربوبیات‏و مبادى کلامى خاصى است.
تقابل "دین و دنیا" و تقسیم امور به "مقدس - عرفى" یا "دینى - دنیوى"، و تقسیم حوایج انسان به "حوزه‏هاى دولتى وعمومى" (پابلیک) و "خصوصى و دینى"، استناد دانش حقیقى به گزاره‏هاى تجربى و تفکیک آن از حوزه ارزشها و عدم‏تنقیح مفهوم"جوهر تخیلى اعتبار ساز"و...،جزء حلقه‏هاى وصل(بلکه فصل)"الهیات" با "احکام عملى" در غرب بوده است.
تفسیر سوء یا ناقص که از "خدا" (و صفات ربوبى) صورت گرفت و غلبه یافت، به نفى احکام خدا و حقوق‏الهى بشر ونفى تعریف دینى "حیات" و "مسئولیت" و "انسانیت" و ... انجامید و بنابراین است که معتقدیم اگر تنقیح استوار و دقیقى‏در " الهیات" صورت نگیرد، راه سکولاریزم، مسدود نخواهد بود.
در این شماره(کتاب نقد 2 و 3) به ابعاد کلامى سکولاریزم و نتایج فقهى آن، هر دو، پرداخته شده ولى حق، همان‏است که عرض کردم و رخنه خطر از همان منفذ کلام آسیب‏خورده مسیحى به ذهنیت متکلم مسلمان قابل تصور است.
در اینجا مناسب مى‏بینم که وجه نگرانى خود (به عنوان طلبه‏اى که اشتغال اصلى او کلام‏وفقه است)، ونگرانى‏بسیارى از دوستان‏وهمفکران را دراین‏خصوص توضیح‏دهم:
این توضیح را از نقطه‏اى شروع مى‏کنم که اثبات و تبیین آن، شانى و فرصتى دیگر مى‏طلبد اما از مفروضات‏مسلمانى ماست: کلام چندپاره مسیحى، "الهیات بشرى" است نه "الهیات الهى."
مراد از "الهیات الهى"، الهیات وحیانى و تحریف نشده است: "خداوند"، آنچنانچه خود را تعریف و توصیف کرده است.
و "الهیات بشرى"، تصویرى بشرى (مخلوطى از خرافه و آموزه‏هاى مکاتب فلسفى و مکاشفات غیرمنسجم وبى‏اعتبار یا کم‏اعتبار شخصى و انواع ملاحظات اجتماعى نهاد کلیسا و شبه ماثوراتى از یهود و بودا و یونان و ...) درباره"خداوند" است. اینک دومین نوبتى است که ما مسلمانان، با کلام مسیحى، از نزدیک مواجه مى‏شویم. نخستین بار، دردهه‏هاى نخست صدر اسلام بود که قرآن کریم، مستقیما و به صراحت، کلام مسیحى و یهودى و صابئى و الهیات‏مشرکانه بت‏پرستان و توتم‏پرستان و تمثال‏پرستان را تخطئه فرمود. موضعگیرى کلامى پیامبراکرم(ص)، دقیقا نوعى‏اعتراض به تصویرسازى سایر ادیان و فرق از "خداوند" و نحوه رابطه "ملک - ملکوت" و "ماده - معنى" و "دنیا - آخرت" بود،بعلاوه ادعاى خاتمیت و جامعیت.
پس از پیامبراکرم(ص) و در دورانى که عترت معصوم(ع)، (مفسران الهیات اصیل اسلامى)، در زنجیر و تبعید وسکوت تحمیلى به سر مى‏بردند، ترجمه الهیات مسیحى و یونانى (و یهودى و مجوسى و ...)، اصول عقاید اموى و عباسى(نه اسلامى) را در حوزه تاثیر خود قرارداد. دورى از معصومین و صاحبان قرآن، در مواردى، باعث ایجاد التقاط و خرافه‏میان برخى متکلمین مسلمان شد و مدرسه‏هایى کلامى تحت‏تاثیر رویکردهاى الهیاتى غیراسلامى بوجود آمد.چیزهایى " مسئله" شد که مسئله مسلمانان نبود. مسئله دیگران بود که به حوزه‏هاى کلامى مسلمین، تزریق مى‏شد وچون گوشها بدهکار معلمان حقیقى الهیات قرآنى (اهلبیت پیامبرص) و همنشینان "ثقل‏اکبر") نبود، بتدریج صورت‏مسئله‏ها و نیز پاسخ‏هایى غیراسلامى به آنها (در باب جبر و اختیار، شرور و ...) با ظاهرى اسلامى، وارد ذهن و زبان‏محافل مسلمان مى‏گشت و منشا اختلافات و انحرافات مى‏شد.
اینک بار دیگر، آموزه‏هاى کلام متاخر مسیحى، که به کلى، در زیر ضربات فلاسفه اگزیستانس و پوزیتویست و...تغییر ماهیت داده است، با هیئت و ماهیت جدیدى، به سرعت ترجمه مى‏شود و مسئله‏هایى را که در سده‏هاى اخیر، درغرب، " مسئله" شده‏اند، به همراه "پاسخ‏هاى تلفیقى" (تلفیقى از مسیحیت‏با مکاتب بشرى) وارد "گفتمان کلامى"محافل اسلامى و شیعى شده‏اند.
این نخستین تجربه جدى و جدید ما در تماس با "کلام جدید مسیحى" (پس از تاثیرات عمیق "کانت" و "هیوم" و"هگل" و .. .. "ماخر" و "بولتمان" و ....) است. تصویر وسیعى در برابر ماست که هنوز در ذهن ما با ابعاد کاملا مشخصى، شکل‏نگرفته ولى داریم از آن مى‏آشامیم و بى‏مهابا و بدون تصور درستى از مدخل و مخرج بحث، به گرداب زده‏ایم. حال آنکه"کلام مسیحى"، امروزه، حتى از آنچه در صدر اسلام بود نیز، زخم‏هاى بیشترى برداشته و خرافاتى بر خرافات پیشین‏افزوده شده است. روحى ضعیف در قالب کالبدى حجیم، در برابر ماست. شاکله‏اى منظم که مضمون دینى ناچیزى راحمل مى‏کند. اما وقتى هاضمه قوى و ذهنیت منسجمى در این سوى، در کار نباشد، حتى "ترجمه" هم به جاى گسترش‏افق ذهن، به تاریکى و ابهام بیشترى انجامیده و زمینه‏هاى التقاط را فراهم مى‏آورد. طلاب نوخاسته که مایه‏امیدوارى‏اند، اگر عجول باشند و پیش از تنقیح عقاید کلامى خود (براساس نصوص قرآنى و روایى)، بر کرسى "تحلیل" و"آموزگارى" تکیه زنند، مایه نگرانى خواهند شد. بویژه که شهرت زودرس، مرد "علم" را عقیم مى‏کند. ما نباید کاریکاتورى‏از "کلام جدید و منفعل مسیحى" را (که به همان اندازه کلام کلیسایى و قدمایى، بلکه بیش از آن، غیردینى است)، درمباحثات کلامى اسلام، بازسازى کنیم. بسیارى چیزها در این دو سازمان کلامى (اسلامى و مسیحى) از همان ابتدا، بایکدیگر متفاوت بلکه متناقض بوده است و نام مشترک "دینى"، نباید کسى را اغفال کند.
در کلام مسیحى، از همان ابتداء و در قرون وسطى، مفاهیم متافیزیکال، به شدت در معرض تفسیرهاى‏ماتریالیستى قرار داشت و نمونه "انسان دینى" که ابداعات آقایان (و تبانى کلیسا با مکاتب الحادى و خرافى) بوجود آورد،اکنون پیش چشم ماست. اینک چه داعى بر تکرار آن در جهان اسلام داریم؟! نباید با سردى و تحقیر به ماثورات الهیاتى‏و تراث کلامى جهان اسلام نگریست. اردوى مقابل، اردوى مقابل است. مذاکره، منطقى است اما تقابل را نباید از یاد برد.این همه حساسیتهاى غلاظ و شداد که قرآن کریم راجع به کفار و مشرکین نشان مى‏دهد، آن همه مرزبندى‏هاى روشن‏نظرى و عملى میان مؤمن و کافر، این همه حساسیت در باب مسئله بدعت و سکوت در برابر بدعتگزاران و تحریف "کلام"از مواضع الهى خود و انتساب آموزه‏هاى بشرى به خداوند یکتبون الکتاب بایدیهم‏ثم یقولون هذا من عندالله‏ (2) و... همه و همه براى آن است که متکلم اسلامى، خود را مرزبان عقاید ناب اسلامى بداندو مسامحه و مصانعه نکند. باید دقیق و جدى بود.
مخالفت‏بدوى کلام مسیحى با عقل، در حالى که از "نقل" و منصوصات مورد وثوق و کافى نیز محروم بود، اینک به‏یک سمسارى (نه اصول عقاید منقح دینى) انجامیده است زیرا هر مدرسه و نظریه‏اى که در جامعه‏شناسى دین،روانشناسى، معرفت‏شناسى و... از کمونیزم تا لیبرالیزم، پدید آمده، اثرى بر آن گذارده است و هر نحله، سهمى در آن‏یافته است.
کلام جدید مسیحى، در بعد تبیینى (Discriptive) و در بیان مفاهیمى که موضوع یا محمول قضایاى کلامى ومبادى تصورى آنها قرار مى‏گیرند، تحت تاثیر مکاتب بشرى است. همچنین در بعد اثباتى (Positive) که از تصدیقات وعقاید دینى مى‏گوید و نیز در بعد سلبى (Apologetic) ، نه معلوم است که مفاد "کان تامة" در اصول عقاید خود را از کجامى‏آورد و نه روشن است که تفاوت "شبهه" و "مسئله" را در چه چیز، توضیح میدهد و از کدام بنیادهاى دین و از کدام‏مدافعه کلامى، سخن مى‏گوید؟!
از روزگارى که اصطلاح "تئولوژى" در جهان مسیحى، در آثار اریگن (3) در باب "معرفت‏خداى مسیحى" بکار رفت ودر زبان آباء کلیسا، جاى اصطلاح افلاطونى "تئولوژى" را گرفت، گرچه على‏الظاهر از میتولوژى و الهیات اساطیرى فاصله‏گرفت، اما باید بررسى کرد که فى‏الواقع، متکلمان مسیحى، چه مقدار توانسته‏اند از دکترین باصطلاح مؤسسان الهیات‏یونانى (شاعرانى کهن چون هومر و هسیود که در باب خدایان سروده‏اند)، فاصله گرفتند؟! و چه مقدار در چاه و چاله‏التقاط و خرافه‏پردازى در غلتیدند؟!
این را مى‏پرسم زیرا همه مى‏دانیم که ترجمه آثار کلاسیک لاتین به یونان، و انتقال آموزه‏هاى اساطیرى یهودى، ازهمان آغاز، ناخالصى‏هاى بسیار در عقاید مسیحى به وجود آورد. نوع منازعات کلامى درون دینى در جهان مسیحیت،دقیقا دعواى "عقلگرایى" و "نص‏گرایى"، نبود زیرا نه نصوص اصیل و واضح بقدر کافى در دست آباء کلیسا بود و نه‏عقلانیت منقح و فوق ایدئولوژیک و مهذب از مفروضات شرک‏آلود یونانى و ... وجود داشت که به نقد ماثورات مسیحى‏بپردازد. و تقابل ( Rationalism) و (Revelationism) ، یک نامگذارى صورى و یک تفسیر غیرمستند از ماجرى است.
این است که جشن ارتدوکسى (Fest of Orthodoxy) در 834 م که اوج پاسداشت اصول مسیحى است، چیزى‏جز بازگشت‏به بت‏پرستى رسمى و اعتراض به شمائل‏شکنى نباید تلقى شود و سنت‏شرق یونانى کلیسا، از قرن 4میلادى تماما صرف دفاع از تجسد کلمه ا... و الوهیت مسیح شده و مناقشات مربوط به مکتب پالاما (عقلانیت زدایى ازالهیات)، بجاى احیاء دین، به فوندامنتالیزم شرک‏آمیز مى‏انجامد. ضابطه آگوستینى در استعمال نوعى عقلانیت، نیز درحکمت مدرسى، گرچه تلاشى در جهت تنقیح نسبى این الهیات بشمار آمد اما مآل روشنى نداشت.
در قطب مقابل جزم‏گرایى ارتدوکسى، جزمیت لوترى بوجود آمد که گرچه از جهاتى به حقیقت مسیحیت نزدیک‏شد و بر برخى بدعت‏هاى شرک‏آمیز ارتدوکسى و کاتولیکى فایق آمد اما چون از نقطه عزیمت نامنقح آغاز شد، به‏خطاهاى دیگرى انجامید و "سکولاریزاسیون مسیحیت" را تسریع کرد. شخص لوتر، تحت‏تاثیر ویلیام اکامى و "راه‏نو"او (4) و زبان باستانى اومانیزم یونانى، در برابر حکمت مدرسى کاتولیک و نیز مفاهیم فلسفى قیام کرد و به مفهوم ایمان‏ناب و "بشارت لطف" و ارتباط "نجات" با کتاب مقدس پرداخت و به نوعى عرفان شخصى بدون ضوابط دست و پاگیرکلامى!! ارجاع داد، اما حتى سنت لوترى، پس از او و در آغاز قرن 17، مابعدالطبیعه ارسطویى را دوباره وارد الهیات‏پروتستان کرد.
عاقبت‏خصلت ارتدوکسى شدیدى، شبیه حکمت مدرسى کاتولیک بر "ربوبیات پروتستانى" نیز غالب شد. این جنگ‏و گریز با "عقل"، محصول بدعتگزارى‏هاى مکرر، و اختلاط "وحى" با خرافات بود و اگر در قرن 18، "آیین تورع" (Pietism) ، الهیات را به حوزه تجربه آزاد شخصى، عقب راند و الهیات نظرى را "اصول جزمى" خواند و درایمان‏مابعدالطبیعى، بدعتى بزرگ را مضمردید، درواقع، اعتراف به بن‏بست‏بزرگ کلام مسیحى بود.
در قرن 19 که از سویى راسیونالیزم شرک‏آمیز، در الهیات تاثیراتى سنگین‏گذارد و از سوى دیگر، پوزیتویزم نیزاساسا دین را فاقد مفاد "معرفت‏بخش" دانست، حس فرار از "عقل و معرفت"، در کلام جدید مسیحى تقویت‏شد. هگل،فیشته، شلینگ، فوئرباخ، و... بسیارى از رویکردهاى متعارض یا متقارب نیز در تغییر عقاید مسیحى مشارکت ورزیدند.این تغییرات، برخى صحیح و برخى مشرکانه بود.
از نیمه قرن نوزده، دیدگاههاى "فردریش شلایرماخر"، الهیات را از "مابعدالطبیعه" و حتى از "اخلاق"، تفکیک وصرفا در احساس شخصى ارتباط با خدا متمرکز کرد و تا امروز، همواره، الهیات پروتستانى در نوسان میان "رمانتیسیزم"ماخر و " رادیکالیزم" کارل بارث، بسر مى‏برد.
آنچه باید محققان جوان در حوزه کلام اسلامى را بدان توجه داد، این است که آنچه مآلا در جهان مسیحى تحت‏عنوان " الهیات فرا فرقه‏اى" (Meta - Confessional) مطرح شده، به نام قیام علیه الهیات فوندامنتالیست (بنیادگرایى‏دگماتیک)، در واقع، به غربال کلیه الهیات قدمایى از فرقه‏هاى مختلف پرداخته تا با نوعى مصالحه، کلى‏گویى‏هاى بى‏ثمرو سمبلیک را جایگزین کلام و عقاید مسیحى کند. به عبارت دیگر، تعالیم کلیسایى (5) که قرار بود به جاى حکمت اولاى‏ارسطویى و مابعدالطبیعه فلسفى او (6) بنشیند، در برابر هجوم الهیات طبیعى و بشرى (Natural Theology) و براى‏دفاع از خرافاتى چون تثلیث، تجسد، تصلیب و عشاء ربانى و...، ابتداء از "الهیات ماوراء عقل" ( Super Natural) گفت وسپس در برابر فشار پوزیتویزم و ... دست از مدعیات اصلى باصطلاح الهیات خود کشید و لب الهیات و اصول عقاید دینى‏خود را به عنوان (Dogma) (آنهم با تفسیر ضدارزشى و غیرعقلانى این عبارت در " مابعد کانت") کنار گذارد، به نحوى که‏الهیات‏عملى (پراکتیکال) مسیحیان‏رانیزبه شدت‏متزلزل وآسیب‏پذیرنمود و رابطه‏دین و دنیا، بکلى قیچى‏شد.
کار به جایى رسید که در کلام جدید!! اساسا معضلات قول به عیساى تاریخى، متکلم جدید را وامى‏دارد که درعیساى اساطیرى (بخوانید عیساى واقعى!) بیش از این، معطل نشود و براى امروزى کردن عیسى، او را از جزمیت‏تاریخى و سنت‏ها رها کند!! زیرا عیساى عصرى، عیساى تاویلى است. آن عیسا که خدا با او سخن گفت!! به روزگارخودش تعلق دارد. او یک معماى مقدس است و فرهنگ قدسى، یادگارى از فرهنگ باستانى است پس آموزه‏هاى‏وحیانى به جهان فکرى منسوخ تعلق دارند و مبادى مسیحى، جزء توالى رستاخیزشناسى اساطیرى یهود و یا تراوشات‏جهان یونانى‏مآب همچون مکتب غنوصى‏گرى (Gnosticism) شمرده خواهد شد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چرا دین و دنیا

تحقیق در مورد تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا


تحقیق در مورد تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه: 23

فهرست

تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا

جنگ جهانی اول و نخستین حملات شیمیایی

ورود گاز خردل به میدان جنگ

آسیب غیر نظامیان

تلفات گازهای شیمیایی در جنگ جهانی اول

استفاده ازعوامل شیمیایی بین دو جنگ جهانی

ورود گاز خردل به میدان جنگ

آسیب غیر نظامیان

تلفات گازهای شیمیایی درجنگ جهانی اول

استفاده از عوامل شیمیایی بین دو جنگ جهانی

جنگ جهانی دوم و تولید گازهای اعصاب

پس از جنگ جهانی دوم

سیستمهای دو گانه تولید گازهای اعصاب

آغاز جنایت:

جنگ شیمیایی با جنگ جهانی اول در اوایل قرن بیستم آغاز شد و با جنگ شیمیایی عراق علیه ایران در اواخر قرن بیستم به اتمام رسید. اگر چه در تاریخ، تا قبل از شروع جنگ اول جهانی مواردی از بکار گیری اسلحه شیمیایی ذکر شده است ولی انجام جدی حملات شیمیایی به جنگ اول باز می گردد.

جنگ جهانی اول و نخستین حملات شیمیایی

 

از اوایل جنگ جهانی گازهای شیمیایی وارد میدان شدند. دراگوست 1914 فرانسویها گازهای اشک آور مختلفی ر ااستفاده نمودند. در ژانویه 1915آلمانها در لهستان علیه روسها از گاز کلر استفاده نمودند که بی نتیجه بود.

 

نخستین حمله موفق آلمان ها و تلفات سنگین با گاز کلر

 

در بعد از ظهر 27 آوریل 1915 آلمانها در نزدیکی شهری به نام YP RES در بلژیک علیه متفقین (که بیشتر سربازان انگلیسی و بلژیکی بودند) گاز کلرین را بکار بردند که نخستین حمله وسیع گازی در تاریخ دنیا محسوب می شود. در این حمله حدود 6000 سیلندر حاوی کلرین مایع را در طول یک خط 6کیلومتری مستقر نموده، 180 تن کلرین را آزاد نمودند که بخاطر جو مناسب بصورت ابر سبز رنگی خط مقدم متفقین را پوشانید. چون متفقین هیچگونه آمادگی نداشتند، شدیدا آسیب دیدند بطوری که تلفاتشان به 5000 کشته و 15000 مصدوم رسید. این حادثه نقطه عطفی در تاریخ جنگهای دنیا بشمار رفت زیرا بر تمامی کشورها روشن شد که اکنون یک عامل جدید وارد میدان شده است که محاسبات روشهای مقابله با آن پرداختند. پس از حمله شمیمیایی 27 آوریل، در ظرف چند روز هزاران ماسک توسط زنهای انگلیسی ساخته شد و در اختیار سربازان قرار گرفت. این ماسکها عبارت بودند از یک پدنخی که با محلولی از هیپوسولفیت سدیم، گلیسیرین و بیاکر بنات سدیم آغشته شده بود. در نتیجه در حمله بعد با گاز کلرین که چند روز بعد در ماه (می) انجام شد فقط 1200 مصدوم شیمیایی از متفقین بجای ماند. در ماههای بعد نیز همچنان حملات با گاز کلر توسط آلمانها ادامه یافت. نتیجه تحقیق انگلیسها روی گاز های جنگی سرانجام در 25 سپتامبر 1915 بصورت نخستین حمله آنها با گاز کلر علیه آلمانها نمایان شد. در این میان ارتش آلمان ترکیب جدیدتری را به نام Phosgene)) در دسامبر 1915 برای نخستین بار بکار برد که بعلت آمادگی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا

مقایسه آموزش و پرورش دنیا با آموزش و پرورش ایران 15 صفحه

اختصاصی از سورنا فایل مقایسه آموزش و پرورش دنیا با آموزش و پرورش ایران 15 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقایسه آموزش و پرورش دنیا با آموزش و پرورش ایران 15 صفحه


مقایسه آموزش و پرورش دنیا با آموزش و پرورش ایران 15 صفحه

فرمت فایل ورد

تعداد صفحات :15

آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت دارای مفهوم و کاربرد گسترده و پیچیده، و در نتیجه مبهمی است. در تعریف این مفهوم، نه تنها میان مردم عادی، بلکه میان صاحب‌نظران تعلیم و تربیت هم اختلاف‌نظر وجود دارد. همچنین مفاهیمی مانند سواد‌آموزی، کارآموزی، بارآوردن، پروردن، تأدیب، اجتماعی کردن، و ... نیز جزئی از «آموزش و پرورش» محسوب می‌شوند یا با آن همپوشی دارند.

 

دربارهٔ مفهوم «آموزش و پرورش» باید درنظر داشت که «آموزش و پرورش» منحصر به افراد، زمان، مکان، یا عمل خاصی نیست.‌ یعنی به طور مشخص «آموزش و پرورش» منحصر به مدرسه، کودکان، یا آموزش دروس خاصی نیست، بلکه «آموزش و پرورش» برای همه، و در هر زمانی (ز گهواره تا گور)‌ و هر مکانی است.

 

امروزه کشورهای مختلف جهان از ساختارهای آموزشی متفاوتی برخوردار می باشند که طبیعتاً ساختارهای فوق در هرکشوری بنا بر سیاست ها، برنامه ها و اهداف مورد نظر آن کشور متفاوت می باشد. دراین میان، تلاش براین است که نظام آموزشی هر یک از کشورها با تحولات اجتماعی و پیشرفت های فرهنگی متناسب با قرن بیست و یکم هم گام گردد و از سویی دیگر، هماهنگی های لازم بین برنامه های آموزشی و بازار کار در حوزه های مختلف خدماتی، صنایع، کشاورزی، بازرگانی و غیره برقرار گردد.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقایسه آموزش و پرورش دنیا با آموزش و پرورش ایران 15 صفحه