سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زندگینامه مُلاصَدرا و صدرالمتالهین

اختصاصی از سورنا فایل زندگینامه مُلاصَدرا و صدرالمتالهین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه مُلاصَدرا و صدرالمتالهین


زندگینامه مُلاصَدرا و صدرالمتالهین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:7

 

فهرست

 

زندگینامه مُلاصَدرا و صدرالمتالهین

کودکی و نوجوانی

زندگی و تحصیل در اصفهان

دوران تبعید

 بازگشت به شیراز

باورها

عرفان شیعی

دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید

قضا و قدر

حکمت متعالیه

آثار

 

مقدمه

 

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتالهین متأله و فیلسوف ایرانی و شیعه و یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان جهان اسلام در سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است. ظهور ملاصدرا در حوالی پایان هزارهٔ اول پس از پیدایش اسلام به وقوع پیوست، و لذا، کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق[۱] از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه مُلاصَدرا و صدرالمتالهین

زندگینامه موتزارت

اختصاصی از سورنا فایل زندگینامه موتزارت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه موتزارت


زندگینامه موتزارت

عنوان تحقیق: زندگینامه موتزارت

فرمت:word

75 صفحه

فهرست مطالب :

 

عنوان :                                                                                                                                              صفحه:

خانواده و دوران کودکی......................................................... 1

بیماری و مرگ مادر موتزارت .................................................. 10

مقدمات ازدواج با کنستانس ..................................................... 16

ملاقات موتزارت و کنستانس در سالزتورگ با پدر و خواهر موتزارت ............. 26

کنسرتوهای ویولون ........................................................... 34

مرگ لئوپولد موتزارت ........................................................ 42

مناسبات هایدن و موتزارت ..................................................... 45

ملاقات موتزارت و بتهوون ..................................................... 46

پایان غم انگیز زندگی موتزارت ................................................ 50

شعر سنگ موتزارت ........................................................... 56

موسیقی شفا بخش موتزارت..................................................... 57

واژه ها و اصطلاحات .......................................................... 59

منابع و ماخذ................................................................... 64


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه موتزارت

مقاله زندگینامه مولوی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله زندگینامه مولوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه مولوی


مقاله زندگینامه مولوی

جلال الدین محمد بن بهاء الدین محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم ، که نسبت وی به ابوبکر صدیق خلیفه و پدرش از سوی مادر، دخترزاده سلطان علاء‌الدین محمد خوارزمشاه می باشد. حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی خداوندگار، رومی و ملای روم، در ششم ربیع الاول سال 604 هـ. ق در بلخ، در یکی شهرهای افغانستان، پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش بهاء الدین ولد (543-628 ه.ق) ملقب به سلطان العلماء ، یکی از بزرگان صوفیه و اعاظم عرفا بود که افلاکی خرقه او را به احمد غزالی نسبت می‌دهد و پدر مولانا مردی به حال و با ذوق کمال بوده است. کتاب مدّونی از مجالس و مواعظ او به نام «معارف بها ولد» به جا مانده که از نظر زیبایی و لطافت بیان، یکی از بهترین کتب نثر در زمینه عرفان به حساب می‌رود. این کتاب، مبانی خمیر مایه‌های فکری مولانا را تشکیل می داده است. بطوریکه در مناقب العارفین از قول همسر مولانا نقل شده است : «در خانه ی ما چراغ پایه‌یی بود که به طول قد آدمی ساخته بودند، همانا که حضرت مولانا از اول شب تا طلوع فجر، بر سر پای ایستاده، معارف حضرت بهاء ولد را مطالعه می کرد.

شیخ بهاء الدین ولد مانند دیگر عارفان، منافشات کلامی و فلسفی را اسباب وصول به حقایق نمی‌دانست و معتقد بود که برای حصول معرفت و کشف حقیقت، باید به مسلک طریقت پیوست.

سلطان العلماء در سال 617 هـ.ق با اعضای خانواده و جمعی از دوستان و مریدان خود بلخ را به مقصد زیارت بیت الله الحرام ترک نمودند بهاء الدین و همراهان پس از زیارت خانه خدا، به دیار روم رسیدند و مورد استقبال قرار گرفتند.

چندی نگذشت که سلطان العلماء به تدریس و ارشاد مستعدان و طالبان پرداخت و همگان از سخنان گهربار و تاب دار او بهره کافی و وافی را بردند. سرانجام آن ستاره آسمان در سال 628‌هـ.ق در قونیه در‌گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. بعدا مولانا به جای او نشست و زمام تربیت و هدایت مریدان را به عهده گرفت.

همه کــردند رو به فرزنــدش            کـــه تویـــی در جمــال مــاننــدش

شاه مازین پس، تو خواهی بود            از تو خواهیم جمله مایه و سود (ولد نامه)

مولانا در این زمان جوان 25 ساله ای بود که در همه علوم و معارف متداول آن زمان از علوم و فنون عقلی و نقلی، سرمایه کافی را اندوخته بود. همچنان در فقاهت و اجتهاد دست بالا و توانائی داشت.

مولانا در آستانه چهل سالگی بود که در حوالی سال 642 هـ.ق ، حادثه شگرفی رخ داد و بنیاد هستی مولانا را به کلی زیر و رو کرد.

ایام به آرامی می گذشت، قونیه در آرامش و سکوت کامل بود، مولانا بر مسند تعلیم و ارشاد و قوم مغول در تاراج.

ناگاه ترکی لاابالی و بی پروا او شهر آشوب از راه می رسد و دل و جان مولانا را یکسره به یغما می برد.

شمس پیوسته در سیر و سفر بود و خضروار گمشدگان بیابان و تشنگان لب دریا را هدایت می کرد و به سرعت ناپدید می شد. از این لحاظ به «شیخ پران» و «شمس پرنده» لقب یافته بود.

شمس در مقالات خود آورده است که : او را با عوام الناس کاری نبوده و مستقیما به راهنمایی پیران کامل می پرداخته و آنهارا به کمال می رسانده است.»

و خلاصه، این زاهد بزرگوار و سجاده نشین با وقار که یک دانشمند عالیقدر و خطیب مشهور و واعظ معروف بود، پس از ملاقات با شمس، بدل به یک ترانه گوی و میگسار گردید و سر به کوی و برزن گذاشت.

زاهد بود ، ترانه گویم کـردی            سر حلقه بزم و باده جویم کردی

سـجاده نشین با وفاری بودم              بــازیچه کودکان کویم کــردی

باری، مولانا که بعد از غیبت کبرای شمس حقیقت شمس را در وجود خود یافت و با جان او پیوست، دیوان خود او را به نام او سرود ، از این سبب است که گاه غزلیات خود را در مقطع بنام او به پایان برده و فی الواقع سر دلبران را در حدیث دیگران گفته است.

عشق و عرفان در مکتب مولانا

هرچند این چشمه جوشان و نهر خروشان در قونیه جوشید، اما سفره آبهای زلال آسمانی اش در خاک این مرز و بوم خاصه خراسان و بلخ بود. رگ رگ این آب شیرین یا به قول خویش «سلسبیل بهشتی»، همچنان در خلایق جاری شد و تا نفخ صور، شاب شور و شوق را در کام جان و روان مشتاقان خواهد ریخت.

نفحه ای که از سیبستان جان مولانا برخاست قرنهاست رایحه میوه های کمال و معرفت را در مشام بی زکام خوشحال دمساز و مشتاقان در سوز و گداز، جاری می سازد و جان آویخته در تن را به سوی بالا، بالها می گشاید.

مثنوی که مولوی، «معراج جان» و «نردبان آسمان» و صیقل ارواحش خوانده بود و دیگران آن را «تالی کتب آسمانی، و قرآن زبان پهلوی، و عصاره معارف بشری» و بیان «للایات البینات و تبیان للسنن النبویات» دانسته اند همچنان از نور ماه برگذشته است و بی هراس و اعنا به بانگ سگان و زوزه ددان، ظلال ظلام را دریده و شبروان را به سوی چشمه مشرق اشراق و معنویت رهنمون ساخته است.

قرنهاست آفتاب جسمانت مولانا، ترک این گلشن کرده است و چهره در نقاب خاک کشیده تا تحت الارض را روش کند. اما افتاب معرفتی را که او بر افروخته و از مثنوی و دیگر آثار معنوی خویش برتافته، بدون کسوف و احتراق، مشرق جان و عقل طالبان عاشق را حیات بی‌بها بخشیده است.

گروهی نیز به جست و جوی افکار و مطالب و خواسته های خویش در مثنوی پرداختند و از ظن و وهم و پندار خود با او یار شدند لذا محرم تمام اسرار او نشدند. قلسفی، که بحثهای عمیق حکمی و فلسفی را در آن یافته بود. با فلسفه بافی و توجیه استدلال ستیزی مولانا، آن را کتابی کم نظیر در حکمت و فلسفه خواند. مفسران قرآن صد ها و بل هزاران تفسیر آیه را در او به تماشا نشستند و بیان و تفسیر قرآنش گفتند، اهل کلام نیز گوهرهای کلانی در آن فراچنگ آورند و سراینده اش را گاه «اشعری» خواندند و گاه کوشیدندن آن را «ماتریدی» معرفی کنند. راویان و محدثان به جمع آوری احادیث و روایاتش پرداختند و واعظان، پند و اخلاق و وعظ او را در دیگ حافظه و ادراک خویش ریختند تا بدان نصایح بر سر محراب و منبر جلوه گری کنند و داروی تلخ نصیحت را در کپسول شعر مولانا به خورد مخاطبان دهند. پاره ای از ادبا نیز، علی رغم اعتراف به اسرار و افکار بلند مثنوی ن را نظمی سست و خالی از هنرهای شاعرانه و آرایه های پر زرق و برق ادبی اش دانستند.

گاه قافیه اش را معیوب گفتند و گاه لغتش را غریب و نامأنوس، و در پوست حرف و گفت و صوت او فرو ماندند:

پــوست چه بود گفته های رنگ رنگ             چـــون زره بر آب کـــش نبود درنگ

این سخن چون پوست و معنی مغز دان          این سخن چون نقش و معنی همچو جان

اما طایفه محققان و اهل بصیرت که قدم در مسیر طریقت داشتند و در دل بذر معرفت می‌کاشتند چشم دون خویش را بستند و دیده درون خویش را گشودند. غبار انکار از آینه افکار خود زدودند تا گوی معانی را در این میدان بیان ربودندن گوش جانشان باز شد و تباز راز و نغمه های روح نواز مولانا:

راز جز با رازدان انبار نیست                راز اندر گوش منکر راز نیست

آنچه را دیگران ندیده بودند و یا به تفرقه مشاهده کرده بودند همه را در دکان وحدت مثنوی جمع دیدند و از تماشای جز او، دل بریدندن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 35صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه مولوی

مقاله زندگینامه پروین اعتصامی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله زندگینامه پروین اعتصامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه پروین اعتصامی


مقاله زندگینامه پروین اعتصامی

یکی دیگر از بدیع ترین و دلاویزترین شکوفه های ادب فارسی و یکی از منادیان محبت و مردمی و تقوی در عصر حاضر پروین اعتصامی است. پروین اعتصامی مسمات به رخشنده شاعره ایرانی دخت مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک آشتیانی طاب ثراه) در (25 اسفند 1285 هـ . ش/1906 م) در تبریز متولد گردید. در کودکی به پدر به تهران آمد و بقیه عمر خود را در این شهر گذرانید. ادبیات عربی و فارسی را نزد پدر آموخت و دورة مدرسه اناثیه آمریکایی تهران را به پایان رسانید. در تیرماه 1313 با پسرعموی پدر خود ازدواج کرد و او را شوهرش به کرمانشاه برد. لیکن این وصلت نامناسب بیش از دو ماه و نیم نپایید و به خانه پدر بازگشت و تقریباً نه ماه بعد رسماً تفریق کردند. پدر پروین قبل از ازدواج با طبع دیوان پروین شاعرة عزیز ما موافقت نمی نمود، زیرا احتمال می داد که در این مورد سوء تعبیر شود و طبع دیوان را تبلیغی برای بدست آوردن شوهر کند. اما بعد از آنکه کار ازدواج پروین پایان یافت و احتمال سوء تعبیرات از میان رفت در سال 1324 به طبع و نشر دیوان وی اقدام کرد.

محیط اجتماعی و زندگانی پروین در آن روزگار با محیط اجتماعی و زندگانی پروین در آن روزگار با محیط اجتماعی امروز ایران تفاوت بسیاری دارد. پروین با فرهنگ آن عصر تبریز تربیت شده و اصولاً حضور زن در اجتماع آن عصر بیشتر به خواب و رؤیایی تعبیرناشدنی شباهت داشت و تعلیم و تربیت منحصر به مکتب خانه های آن زمان و انحصاراً مخصوص جنس مذکر بود ولی پروین ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر دانشمندش مرحوم یوسف اعتصافی آموخت و زنی متفاوت از زنان عصر خود بود چون از کودکی در محفل دانشمندان که در خانة پدرش منعقد می شد شرکت داشته و از هر خرمنیب خوشه ای برچیده بود. در آشفته بازار فقر فرهنگی آن زمان شادروان یوسف اعتصامی با آوردن معلمان خصوصی خانم پروین را دختر صاحب کمال و تحصیل کرده بار آورد و پروین در جلسه های خانة پدر که بزرگان علم و ادب در آنجا جمع می شدند با ادبیان فارسی و عربی و ترکی آشنا می شد و دریغ است که دانشمند محترم (دکتر محمد جواد شریعت) اندیشة (سوء تعبیر شوهریابی) را به یوسف اعتصامی، برای دخترش پروین نسبت می دهد. زیرا بنا به تصریح تاریخ پروین در سال (1285 خرداد ماه متولد و در سال 1320) وفات یافتهع است که آن سال ها معادل (1328 – 1360 قمری) است و دقیقاً در هنگام ازدواج (1/4/1313 به تصریح دهخدا برابر 9/3/1353 قمری و 22/6/1934 میلادی) 25 سال داشته است. در حالی که نخستین شعر پروین با عنوان (ای مرغک) در شمارة اول سال دوم «بهار» به تاریخ شعبان 1339 هجری چاپ شده است با توجه به تطبیق تقاویم ]11=1328-1339[ پروین هنگام سرودن این شعر فقط یازده سال داشته است. این قطعه شعر گویای تلاش روح بی قرار پروین برای کسب (استقلال شخصیت) اوست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 21صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه پروین اعتصامی