سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چوب گردو

اختصاصی از سورنا فایل چوب گردو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

نوشته : دکتر محمد حسین پاپلی یزدی و عباس جلالی

فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ، شماره 38 ،پاییز1374

گردو نام گونه ای درخت است که در سراسر جهان به خاطر میوه و چوبش معروف است. گردوی ایرانی یکی از 17 جنس ( در دانشنامه آمریکانا 20 جنس آورده است) این گونه و مهمترین آنهاست. گردوی بومی دنیای قدیم ،گردوی ایرانی/ فارسی یکی از مهمترین درختان گردوی مناطق معتدله است. چوبهای دکوری بسیار عالی از آن به دست می آید.

پیشینه کشت این گونه ، آنقدر قدیمی است که خاستگاه آن ناشناخته مانده است. بلندای آن به بیش از30 و قطر تنه اش به 8/1 متر می رسد. از مهمترین سخت چوبهاست و عمرش به چند صد سال می رسد. میوه گردو درون پوسته ای سخت با ضخامت متفاوت قرار دارد.

برگها مرکبند و پوست آنها به رنگ روشن تا سفید و در درختان جوان بسیار نرم و هموار است ولی با گذشت عمر خاکستری و ترکدار می شود.

خاستگاه این درخت معلوم نیست ؛ هرچند که عده ای معتقدند خاستگاه آن ایران و آسیای صغیر است. درخت گردو را در اکثر نقاط ایران به ویژه نقاط کوهستانی و کوهپایه ای می توان یافت.بهترین آب و هوا برای درخت گردو آب و هوای نیمه سرد و مرطوب و کم باران است. در سارسر ایران و از جمله خراسان ، به ویژه در دره های کوهستانی این درخت پراکنده است .

هر چه از شمال خراسان به سمت جنوب پیش برویم رویش گردو به سوی کوهپایه های با ارتفاع بیشتر گسترش می یابد. ارتفاع و شرایط اقلیمی نقش مهمی در رشد این درخت و مرغوبیت محصول آن دارد. در خراسان این درخت حداکثر تا ارتفاع 2100 متری و در موارد بسیار استثنائی تا ارتفاع 2300 متری به شرط واقع نشدن در مسیر باد رشد می کند.

هرچه ارتفاع بیشتر باشد ؛ مغز گردو سفیدتر و مرغوب تر می شود. مغز گردوی واقع در ارتفاعات پست ، تیره و در نتیجه کم ارزشتر از مغز گردوی واقع در ارتفاعات بلند است . اگر یگ دره ی کوهستانی ؛ مثلاً دره سررود واقع در کلات نادری را در نظر بگیریم از آبادی خواجه مراد ( 650 متری ) به طرف پایین که هوا گرم است ، درخت گردو نمی روید و اگر هم تک درختهایی باشد محصول آن مرغوب نیست . از این آبادی و یا در حقیقت از این ارتفاع (650 متری) به بالا درخت گردو وجود دارد و در مسیر دره هر چه به طرف بالا تر حرکت کنیم محصول گردو مرغوب تر می شود . در آبادب باغکند در ارتفاع 1700 متر درخت گردو بسیار زیاد و محصول آن نیز بسیار مرغوب است . در آبادی برده با ارتفاع 1870 متر باغات گردو خیلی کم است و در آبادی آبکمه با ارتفاع 2090 متری درخت گردو اصلاً وجود ندارد.

عوامل اقلیمی نقش موثری در رشد درخت گردو دارند. گاه یم عامل اقلیمی باعث می شود که در دو آبادی تقریباً هم ارتفاع ؛ در یکی گردو باشد و در یکی اصلاً نباشد یا بسیار کم وجود داشته باشد . مثلاًدر سرچشمه های رودخانه اترک در آبادی عمارت با ارتفاع 1700 متر درخت گردو بسیار کم است . یکی از دلایل عمده کمی درخت گردو در این روستا جهت وزش باد است ، که مانع مهمی در رشد درخت و عامل عمده سرمازدگی نهال در زمستان است. اما در دره یدک (سرچشمه دیگر اترک) با ارتفاع 1760 متر درخت گردو بسیار زیاد است و محصول آن نیز بسیار مرغوب است؛ زیرا جهت این دره به گونه ای است که وزش باد نمی تواند مانع رشد نهال گردو باشد.

اسامی درخت :

اسم درخت و میوه آن در مناطق مختلف خراسان با آواهای گوناگون خوانده می شود . در بیشتر نقاط خراسان درخت و محصول آن را گردو می نامند. اما در گیفان آن را جز(jes ) ، در گلمکان جَوز ( jaws)و در مهوید جوز(jows )می نامند . در حقیقت مهمترین اسامی این درخت در خراسان گردو و جوز است.

کاشت:

کاشت دستی: گردو را ابتدا در خزانه می کارند . برای این کار ابتدا قطعه زمین مناسبی را در باغ انتخاب می کنند ، حدود 100تا 150 گردوی بسیار خوب را از میان گردوها دستچین کرده و آنها را زیر خاک می کنند ( مثل روستای فریزی ) در برخی روستاها ابتدا گردو را خیس کرده و سپس آنها را به اندازه 4 انگشت زیر خاک می کنند.(مثل روستای گیفان)

نهال تا 3 سال در خزانه می ماند . سال سوم ارتفاع نهال ها به 5/1 متر می رسد . در این موقع نهال را با ریشه و خاک از جای در می آورند. ریشه را در داخل گونی مرطوب می پیچند تا از گزند در امان بماند و آن را به محل اصلی کاشت درخت حمل می کنند .

کاشت طبیعی: گردو های خودروی بسیاری در طبیعت وجود دارد. در خراسان به کاشت خودرو (کلاغ کشت) می گویند . کلاغها گردوهای رسیده را که معمولاً درشت ترین آنها نیز هستند؛ برای خوردن انتخاب می کنند. تعدادی را می خورند و تعدادی را در جاهایی دور از چشم و دسترس زیر خاک پنهان می کنند . همین کار باعث می شود گردو رشد کند و نهال آن تبدیل به درختی تناور شود.

کشتگاه دائمی:

گردوی آبی: گودالی قیفی با درازا و پهنای 1×1 و ژرفای 5/0 متر در باغ مورد نظر حفر می کنند و نهال را در آن می کارند. این نهالها در هر مدار گردش آب که ممکن است بین 7 تا 18 روز باشد ،آب می خورند.

گردوی دیمی: گودالی با اندازه های فوق را را در محل مورد نظر که معمولاً در شیب دامنه های رو به آفتاب است حفر می کنند و نهال را در آن می کارند. سعی می شود نهال گردوی دیم در جایی کشت شود که امکان جذب رطوبت و آب باران وبرف باشد. پس از کاشت نهال دیم چندین با با سطل به آن آب می دهند تا نهال خود را در خاک بگیرد ، پس از آن گردوی دیم دیگر آبیاری نمی شود.

درخت گردو:


دانلود با لینک مستقیم


چوب گردو

اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی

اختصاصی از سورنا فایل اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی

در هرصورت‌ عمل‌ کرد اوپک‌ نشان‌ می‌دهد که‌ اولاً این‌ سازمان‌ به‌ طور عمده‌ به‌ قیمت‌ حساس‌ است‌ و به‌ مابقی‌ ابزارهای‌ سیاستگذاری‌ از جمله‌ سیاست‌ های‌ تولید و ساختارهای‌ مدیریت‌ چندان‌ حساسیتی‌ ندارد. ثانیاً روند کاهش‌ قیمت‌ ها را تا جایی‌ تحمل‌ می‌کند که‌ درآمد ملی‌ کشورهای‌ عضو به‌ قدری‌ کاهش‌ یابد که‌ امکان‌ برآورده‌ ساختن‌ هزینه‌های‌ مورد تعهد دولت‌ ها را به‌ مخاطره‌ نیندازد، زیرا در غیر این‌ صورت‌ اعضای‌ اوپک‌ مصمم‌ به‌ اتخاذ تصمیم‌ مشترک‌ می‌گردند. نکته‌ سوم‌ آن‌ که‌ مشهورترین‌ روش‌ اوپک‌ برای‌ جبران‌ قیمت، کاهش‌ سهمیه‌ های‌ تولید است. اما این‌ کاهش‌ سهمیه‌ ها دیری‌ نخواهد پایید، چرا که‌ به‌ محض‌ مشاهده‌ آثار کاهش‌ سهمیه‌ ها در بازار و صعود دوباره‌ قیمت‌ ها، دولت‌ ها به‌طمع‌ کسب‌ درآمد بیشتر، شروع‌ به‌ تخلف‌ از سهمیه‌ ها می‌نمایند و با عرضه‌ بیشتر دوباره‌ روند نزولی‌ قیمت‌ ها آغاز می‌گردد و این‌ چرخه‌ تکرار می‌شود (درخشان، 1999).ناظران‌ خارجی‌ نیز به‌ خوبی‌ این‌ چرخه‌ را درمی‌یابند، بنابراین‌ هرگاه‌ سهمیه‌ های‌ اوپک‌ کاهش‌ می‌یابد کافی‌ است‌ آنها، کمی‌ تحمل‌ نمایند، چون‌ پس‌ از مدتی‌ عرضه‌ افزایش‌ خواهد یافت، نکته‌ بسیار اصلی‌ که‌ در اینجا وجود دارد موضوع‌ مازاد ظرفیت‌ افزایش‌ تولید در کشورهای‌ عضو اوپک‌ است. فهدی‌ چلبی‌ (1999، ص‌ 7) می‌گوید: «هم‌ اکنون‌ ظرفیت‌ مازاد تولید معادل‌ 5/7 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز در کشورهای‌ اوپک‌ وجود دارد که‌ مورد بهره‌ برداری‌ قرار نمی‌گیرد. «این‌ نکته‌ بسیار تکان‌ دهنده‌ ای‌ است، چرا که‌ وجود ظرفیت‌ مازاد، فشاری‌ است‌ برافزایش‌ عرضه، چرا که‌ این‌ کشورها میلیاردها دلار هزینه‌ کرده‌ اند تا این‌ ظرفیت‌ های‌ مازاد را به‌ وجود آورده‌ اند و باید سالانه‌ میلیون‌ ها دلار هزینه‌ کنند که‌ آنها را به‌ طور عاطل‌ نگاه‌ دارند. این‌ همان‌ نکته‌ ای‌ است‌ که‌ سازمان‌ اوپک‌ نتوانسته‌ آن‌ را هماهنگ‌ سازد: یعنی‌ سازگاری‌ بین‌ عرضه‌ و تقاضا، تولید و فروش. از یک‌ سو کشورهای‌ عضو اوپک‌ به‌ هر میزان‌ که‌ بخواهند، نسبت‌ به‌ افزایش‌ ظرفیت‌ تولید اقدام‌ می‌کنند، آنگاه‌ در پی‌ آنند با سیاست‌ فداکارانه‌ کاهش‌ عرضه، قیمت‌ ها را کنترل‌ کنند.هم‌ چنان‌ که‌ ذکر شد، پیش‌ بینی‌ افزایش‌ تقاضای‌ جهانی‌ در ده‌ سال‌ آتی‌ معادل‌ 10 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز است. از این‌ میزان، ظرفیت‌ تولید 5/7 میلیون‌ بشکه‌ آن‌ در حال‌ حاضر وجود دارد. مضافاً آنکه‌ عراق‌ با حل‌ مشکلات‌ سیاسی‌ خود، رقمی‌ معادل‌ تولید 3 تا 5 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز در 5 تا 7 سال‌ آتی‌ به‌ ظرفیت‌ موجود خواهد افزود. بقیه‌ کشورهای‌ اوپک‌ از جمله‌ ایران‌ نیز به‌ منظور حفظ‌ سهم‌ خود از تولید در حال‌ افزایش‌ ظرفیت‌ تولید خود هستند، کشورهای‌ خارج‌ از اوپک‌ نیز پیش‌ بینی‌ می‌شود تا سال‌ 2010، معادل‌ تولید 5 تا 6 میلیون‌ بشکه‌ نفت‌ در روز به‌ ظرفیت‌ موجود خود را اضافه‌ کنند (فهدی‌ چلبی، 1999 م، ص‌ 7). نتیجه‌ آنکه‌ چنانچه‌ این‌ روند پیش‌ رود، روند سبقت‌ عرضه‌ برتقاضا در 10 سال‌ آتی‌ نیز ادامه‌ خواهد داشت‌ و برنده‌ اصلی‌ همچنان‌ کشورهای‌ صنعتی‌ خواهند بود. حال‌ آنکه‌ کشورهای‌ حاشیه‌ خلیج‌ فارس‌ با توجه‌ به‌ سهمی‌ که‌ از تولیدنفت‌ جهان‌ دارند، در یک‌ اقدام‌ هماهنگ‌ می‌توانند این‌ روند را به‌ نفع‌ خود و با هزینه‌ ای‌ نه‌ چندان‌ گزاف‌ تغییر دهند. هم‌ چنانکه‌


دانلود با لینک مستقیم


اقتصاد جهانی‌ نفت‌ و راهکاری‌ منطقه‌ ای‌ برای‌ خلیج‌ فارس‌دکتر عباس آخوندی

امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص

اختصاصی از سورنا فایل امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

امام رضا (ع) و بنی عباس :

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.

امام رضا (ع)در زمان هارون:

هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.

همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)

از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.

انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.

حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.

این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.

جریان جانشینی هارون و سرانجام او:

هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175

در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.

عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.

هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.

منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.

هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او


دانلود با لینک مستقیم


امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص

دانلود مقاله کامل درباره بیوگرافی عباس بن فرناس

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره بیوگرافی عباس بن فرناس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

بیوگرافی عباس بن فرناس

ماشین پرواز: "عباس ابن فرناس" اولین فردی به شمار می رود که اولین تلاش های واقعی را برای ساخت ماشین پرنده در جهان انجام داده است. در قرن 9 وی دستگاه بالداری را ابداع کرد و طی آزمایش مشهور خود در کوردوبا در اسپانیا با کمک این ماشین برای چند لحظه به پرواز پرداخت و سپس به زمین سقوط کرد که بر اثر این سقوط کمرش شکست. ابداع وی به طور قطع الهام بخش هنرمند و طراح مشهور ایتالیایی لئوناردو داوینچی بوده است.

عباس بن فرناس یکی از علمای بزرگ و معروف مسلمان است و نخستین کسی در تاریخ بشر است که در فضآء پرواز نموده است.

وی دانشمند، فیلسوف، مخترع و شاعر اسلامی است که به ابوالقاسم عباس بن فرناس بن فرداس معروف است و از اهالی تاکر اندلس میباشد که در سال 810 هجری چشم به جهان گشود و در سال 886 هجری پدرود حیات گفت.

وی از موالی بنی امیه بود که در زمان خلافت حکم بن هشام اموی و عبدالرحمن بن ناصر الدین الله و محمد بن عبدالرحمن اوسط زندگی میکرد که مصادف با قرن نزدهم میلادی میباشد.

اهتمام به علوم

اهتمام وی بیشتر در مجال ریاضیات، کیمیا، فلکیات و فزیک بود، اما آنچه که او را به حد کافی شهرت رساند که تا کنون از وی به عنوان یک دانشمند جهانی یاد میشود، عبارت از کارنامه وی در راستای پرواز نمودن به فضاء بود، از همین سبب نامش در تاریخ به عنوان نخستین مخترع طیاره ثبت گردید.

اختراعات

أ- برعکس آنچه که بسیاری از مردم فکرمیکنند که عباس بن فرناس دیگر جایگاهی در قلب تاریخ ندارد، نخیر! بلکه هیچگاه نام عباس بن فرناس نمی میرد بلکه برای ابد نام وی در رأس اسمای مخترعین باقی خواهد ماند، وی کسی است که برای اولین بار فکر پرواز نمودن به فضآء را برای بشر داد که از بال پرنده بالهای بزرگی برای خود ساخت و بعدا آن بالها را برخود محکم بسته نمود و در کوهی بلند شد و سعی نمود تا پرواز کند در نهایت امر در مسیرسعی خود پیروز شد که عملا پرواز نمود مگر روی یک نقصان بسیط سقوط کرد، ولی بعد از نشستن در روی زمین به بهانۀ اینکه تغیر در خلق الله کرده است به عزل محکوم شد.

بعد سپری شدن سه قرن این مفکوره عباس بن فرناس به چین منتقل شد که دانشمندان چینایی این نظریه را به شکل پیشرفته تر عملی نمودند که بالها را از پلاستیک ساختند و توسط تارهای قوی محکم بر جسم بسته میشد و در نتیجۀ این پیشرفت پراشوت به وجود آمد.

بعدا این نظریه در سال 1500م به ایتالیا منتقل شد که دانشمندی به نام لیوناردو دافنشی به شکل خیلی پیشرفته این نظریه را جامۀ عمل پوشانید، و در سال 1617م این نظریه به کرواتیا منتقل شد که فاوست فرانستک به اساس همین نظریه پراشوت را پیروزمندانه تجربه نمود.

بالآخره این نظریه در سال 1872م به جلیب کوتلنیکف روسی رسید که یکتعداد اختراعات در پراشوت خلق کرد که در نتیجۀ این تغیرات طیاره به وجود آمد.

ب- همچنین عباس بن فرناس نخستین کسی است که ساعت مائی را اختراع نموده است و به میقات نامگذاری کرده است، و همچنین وی نخستین دانشمندی است که تقنیات تعامل همرای کریستال را اختراع نموده، در علم فلکیات و فضاء شناسی خیلی ماهر بود که بعد از کشف پرواز به فضاء یکتعداد مردمان عنید این دانشمند را به کفر متهم ساختند به بهانۀ اینکه در خلق الله دست میزند


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بیوگرافی عباس بن فرناس

تحقیق و بررسی درمورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی درمورد شاه عباس اول صفوى 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

شاه عباس اول صفوى

«996 - 1038 ق / 1588 - 1629 م»

شاه عباس در رمضان «978 ق / فوریه 1571 م» در هرات دیده به جهان گشود. هنگام ولادت او، پدرش محمد میرزا حکومت هرات داشت. سالهاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسان گذشت؛ در همانجا، و در همان سالهاى کودکى، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشت و از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاج پدر را در عهد حیات او به دست گرفت.

هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجده سال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تخت سلطنت نشست «ذى‏الحجه 996 ق / 1588 م». هنگام جلوس او بر تخت سلطنت، اغتشاش و آشوب ناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود. خراسان از همان هنگام که او عازم قزوین شد، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد. عبدالله خان ثانى، فرمانرواى ازبک، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او، از دست حکام قزلباش بیرون آورد. پسرش عبدالمؤمن خان، حتى مشهد را هم بر قلمرو ازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند. شروان و گرجستان و حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت. در دولتخانه قزوین هم قدرت واقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى‏دانست و حتى گه گاه به او تحکم نیز مى‏کرد.

حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرش حمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرش مهد علیا بودند، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلان را براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایش غیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود.

با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود، غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر، این اندازه به او آموخته بود که تمام این عوامل تهدید و خطر را نمى‏توان یک باره از میان برداشت و باید با سعه صدر، یک به یک و به نوبت ، از سر راه دور کرد. بدین گونه از احتمال اتحاد آنها بر ضد خویش در امان ماند. شاه عباس با حوصله و تأنى، سران گستاخ و نافرمان قزلباش را که مادر و برادرش به تحریک یا مداخله آنها به قتل رسیده بودند، به کمک مرشد قلى خان از بین برد. خود مرشد هم که مزاحم قدرت او بود و دخالتش در جزییات امور عرصه را بر وى تنگ مى‏کرد، به تدبیر و حیله، در اولین فرصت از میان برداشت؛ بدین گونه، نیروهایى را که در داخل دربار قدرت او را تهدید یا محدود مى‏کرد، به تدریج سرکوب کرد و در آنچه به کار فرمانروایى مربوط مى‏شد به قدرت مطلقه که لازمه استبداد او در تمام امور فرمانروایى بود، دست یافت. سرکشان داخلى را هم به مجرد آن که فرصت مناسب براى سرکوبى آنها برایش حاصل شد، دفع یا آرام کرد و خود را براى مبارزه با تهاجمات خارجى که قلمرو او را از شرق و غرب اشغال یا مورد تهدید قرار داده بودند آماده یافت.

این دشمنان خارجى، هر دو اهل تسنن و هر دو مهاجم بودند و چون به شدت تعصب ضد تشیع داشتند، احتمال اتحاد آنها و درگیر شدن شاه عباس در دو جبهه، متضمن خطر و ریسک فراوان بود. پادشاه قزلباش که شروع جنگ همزمان در دو جبهه را با دشمنان خود، محرک حصول اتحاد مابین آنها مى‏یافت، ترجیح داد اول با دولت عثمانى که قواى آنها در آذربایجان به تختگاه او در قزوین نزدیکتر بود و درگیرى با آنها دشواریهاى بیشترى داشت، کنار بیاید؛ تا براى دفع ازبکان که فقدان ارتش منظم و قدرت منسجم بودند؛ بدین سان، جنگ با قواى ازبک را آسانتر یافت و با آسایش خاطر به آن دست زد. از این رو، حیدر میرزا، برادر زاده خود را که بعد از کشته شدن پدرش حمزه میرزا به موکب او پیوسته بود، جهت مذاکره صلح نزد سلطان عثمانى فرستاد. در معاهده صلحى که بسته شده شاه جوان، ولایات آذربایجان، کردستان، شروان و گرجستان را که در دست قواى عثمانى بود، به آنها واگذاشت، تا در وقت مقتضى آنها را باز پس گیرد و در عین حال مانع اتحاد آنها با ازبکان شود.

شاه عباس اول و سرکوب مخالفان

عبدالمؤمن خان، معروف به خان خرد، پسر عبدالله خان دوم که در حوالى خراسان مشغول تاخت و تاز بود، به محض شنیدن خبر حرکت پادشاه قزلباش از تهران، با عجله آن دیار را ترک و به ماوراءالنهر بازگشت «1005 ق / 1596 م». شاه عباس که نیازى به تعقیب او در آن سوى جیحون ندید، چندى در خراسان، کرمان و یزد به تنبیه سرکشان و برقرارى نظم در داخل مملکت پرداخت. در عین حال، هم به تسخیر لرستان که در دست بازماندگان امراى لر کوچک بود توفیق یافت و هم حکام محلى ولایت استمداد را در مازندران به اطاعت درآورد. چون در همین ایام، عبدالمؤمن خان که بار دیگر در خراسان به تاخت و تاز مشغول بود به دست امراى خود به قتل رسید و خراسان همچنان عرصه غارت ازبک ماند، شاه، بار دیگر، لشکر به خراسان برد و مشهد را در محرم 1006 ق / اوت 1597 م گرفت و ازبکان را به سختى شکست داد؛ پس از آن تاخت و تازى در ماوراءالنهر کرد و خراسان را از دست راهزنى و غارتگرى قوم ایمن ساخت.

شاه عباس بزرگ نیاز به ارتشی جدید و مجهز

در بازگشت از لشکرکشى خراسان، شاه عباس، دو برادر انگلیسى را که در ظاهر براى جهانگردى همراه عده‏اى ملازم به شرق آمده بودند «1006 ق / 1597 م»، در قزوین به حضور پذیرفت؛ آنتونى شرلى و برادرش رابرت شرلى که با همراهان خویش به ظاهر به طور اتفاقى و در واقع به قصد باریابى به درگاه صوفى اعظم به ایران آمده بودند، در باریابى به حضور شاه، هدایایى به وى تقدیم کردند و از جانب شاه با محبت و علاقه پذیرفته شدند. شاه چون دریافت که برخى از همراهان این دو برادر در فن توپ ریزى و ساختن سلاحهاى آتشین مهارت دارند، به وسیله آنها ارتش شخصى خود را که در حال تشکیل بود، به اینگونه سلاحها مجهز کرد. شاه چون دیگر به ارتش قزلباش که افراد آن فقط از سرکردگان خود فرمانبردارى داشتند، و سرکردگان هم گرچه با وجود اظهار جانسپارى و اخلاص زبانى، لزوما" به وى وفادار نبودند؛ تشکیل یک ارتش جدید را که داراى انضباط محکم، و تحت فرمان مستقیم خود او باشد، لازم مى‏دید. به علاوه، از روى تجربه شخصى دریافته بود که ارتش عثمانى نیز غالبا" پیروزیهاى خود در جنگ با ایران را مدیون برترى و کارآیى اسلحه و تجهیزات خود بود؛ از این رو، ضرورت تجهیز ارتش به سلاح آتشین و مدرن و به ویژه به توپخانه مؤثر و کارساز، کاملا" احساس مى‏شد؛ و این شرط نخست براى آمادگى در جنگ با عثمانى بود؛ به احتمال قوى، شاه دانا، بر مبناى همین نیازها بود که نبرد با عثمانى را به عهده تعویق انداخت؛ و از ارتش قزلباش تنها براى دفع ازبکان و سرکوب متمردان داخلى سود جست.

بازیافتن وحدت وتمامیت ارزی ایران در عهد شاه عباس بزرگ

شاه در اولین فرصت، با ارتش جدید منظم و تعلیم یافته و جنگ آزموده تازه‏اى که تجهیز کرده بود، لشکر به آذربایجان برد، تبریز را از چنگ عثمانى بیرون آورد «1011 ق / 1602 م»، سپاه عثمانى را از ایروان بیرون کرد و چقالى اغلى، سردار عثمانى را که ماشین جنگى عظیم روم را با یکصد هزار مرد جنگى براى مقابله تعرضى به ایران، به نواحى وان و قارص در ارمنستان همراه آورده بود، شکست سختى داد «جمادى الثانى 1013 ق / نوامبر 1604 م». به دنبال آن در 1015 ق / 1606 م تفلیس و شروان و حتى موصل و دیار بکر را هم از دست عثمانى خارج ساخت. با آنکه دو سال بعد، سلطان احمد خان، پادشاه عثمانى، طى یک لشکرکشى مجدد که به سردارى صدر اعظم خود مراد پاشا به راه انداخت و تبریز را دوباره فتح کرد «1017 ق / 1608 م»، سپاه عثمانى بلافاصله در همانجا مغلوب و منهزم گردید. بالاخره،عثمانى که بیشتر مناطقى را که مقارن آغاز سلطنت شاه عباس طى یک متارکه طولانى به حساب خود به دست آورده بود، در طى این جنگها از دست داد و خود را براى برقرارى یک صلح پایدار ناچار یافت. سرانجام، طى مقاوله نامه‏اى رسمى، الحاق ولایات غصب شده ایران، به خاک اصلى، مورد تأیید و قبول قرار گرفت. شاه عباس هم براى دفع هر گونه بهانه غرامت جویى از جانب آنها، موافقت کرد که در مدت برقرارى صلح، سالانه معادل دویست بار ابریشم خام به دولت عثمانى تحویل نماید «1020 ق / 1611 م». بدین گونه در پایان سه سال جنگ، شاه عباس بهادر خان، توانست وحدت و تمامیت ارضى سرزمین ایران را که در دوران فرمانروایى پدرش محمد خدابنده به سختى لطمه دیده بود، دوباره برقرار نماید و به تجاوز دو نیروى مهم خارجى - ازبک و عثمانى - و همچنین سرکشى و گردنکشى حکام محلى خاتمه دهد.

شاه عباس بزرگ و اثبات مجدد برتری نظامی ایران

با این حال صلح میان دو کشور چند سالى بیش نپایید و پناهنده شدن حاکم شورشى گرجستان به دربار عثمانى که نقض عهدنامه بود، جنگ دیگرى را پیش روى دو دولت قرار داد. این جنگ که سه سال به طول انجامید، برترى نظامى ایران را بار دیگر نشان داد و براى سلطان عثمانى ثمره‏اى نداشت، جز آنکه در معاهده دیگرى که به امضاء رسید، میزان ابریشم دریافتى عثمانى به نصف تقلیل یافت.

معاهده دوم بین دو دولت، هنوز مسئله بغداد را که در دست نیروهاى عثمانى رود، بلاتکلیف مى‏گذاشت. تسلط بر این دیار براى شاه عباس، غیر از تأمین وحدت و تمامیت ارضى ایران که بغداد و عراق جزء لاینفک آن محسوب مى‏شد، به ویژه به خاطر وجود ابقاع متبرکه ائمه شیعه و نیز به عنوان پایگاه علمى تشیع و زیارتگاه شیعیان ایران، حائز اهمیت فراوان بود و جدا ماندن آن از خاک ایران، لطمه‏اى به حیثیت دولت شیعى به شمار مى‏رفت. از این رو، شاه عباس در اولین فرصت مناسب لشکر به بین النهرین برد و بغداد را در ربیع الاول 1032 ق / ژانویه 1623 م تسخیر کرد؛ بقاع متبرکه را زیارت نمود و خرابیهاى آن را مرمت و بناهاى تازه نیز احداث کرد.

این اقدام شاه عباس، البته لطمه‏اى به حیثیت دولت عثمانى تلقى شد؛ به ویژه آنکه در همان ایام و اندکى پیش از فتح بغداد، ایران توانسته بود پرتغالیها را از جنوب ایران و بندر جرون«گمبرون» و بحرین و هرمز و قشم بیرون راند، مایه مزید وحشت «باب عالى» - دربار عثمانى - از اقدامات شاه عباس و وهن بزرگى به حیثیت نظامى دولت عثمانى محسوب مى‏گشت.

به هر تقدیر، سلطان مراد چهارم - پادشاه عثمانى - بلافاصله در صدد تدارک این وهن برآمد و سردار خود احمد پاشا را با لشکرى مجهز براى استرداد بغداد به عراق فرستاد. بغداد به محاصره سردار عثمانى درآمد، اما زینل بیگ شاملو، سردار ایرانى، محاصره بغداد را شکست و سردار ترک را مغلوب کرد. خود شاه عباس هم براى اخراج سپاه عثمانى از عراق با لشکر مجهزى از راه رسید. سپاه عثمانى در برخوردهایى که روى داد به کلى منهزم شد «1034 ق / 1625 م». بغداد و بقاع متبرکه دوباره به تملک ایران درآمد و از آن پس تا شاه عباس زنده بود، دولت عثمانى جسارت تعرض به خاک ایران را پیدا نکرد.

شاه عباس بزرگ و رابطه با کشورهای خارجی

مع هذا، این سرسختى در مقابل نفوذ خارجیها، شاه عباس را از سعى در توسعه روابط بازرگانى دوستانه با آنها مانع نیامد. حتى در همان ایام اخراج پرتغالیها از اراضى و آبهاى ایران، یک هیئت حسن نیت را با یک سفیر فوق العاده خویش همراه رابرت شرلى به دربارهاى اروپایى گسیل داشت «1032 ق / 1623 م» و براى توسعه روابط بازرگانى با قلمرو پادشاهان مسیحى غرب آمادگى نشان داد. به دنبال آن هم، دولت انگلستان با ارسال سفیر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی درمورد شاه عباس اول صفوى 10 ص