سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 89

 

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد.

فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها بعداً در شعر او تاثیر گذاشت. شانزده ساله بود که به یکی از بستگان مادرش ، پرویز شاپور که پانزده سال از وی بزرگتر بود ، علاقمند شد و آن دو به رغم مخالفت خانواده هایشان ، با هم ازدواج کردند . چندی بعد به ضرورت شغل همسرش به اهواز رفت. نه ماه بعد تنها فرزند آنان (کامیار) دیده به جهان گشود.از این سالها بود که به دنیای شعر روی آورد و برخی از سروده هایش در مجله خواندنیها به چاپ رسید. زندگی مشترک او بسیار کوتاه مدت بود و به دلیل اختلافی که با همسرش پیدا کرد بزودی به متارکه انجامید و از دیدار تنها فرزندش محروم ماند. نخستین مجموعه شعر او به نام اسیر به سال 1331 ، در حالی که هفده سال بیشتر نداشت ، از چاپ در آمد و سه سال بعد تجدید چاپ گردید. دومین مجموعه اش دیوار را در بیست و یک سالگی چاپ کرد و به دلیل پاره ای گستاخیها و سنت شکنیها مورد نقد وسرزنش قرار گرفت. بیست و دو سال بیشتر نداشت که به رغم آن ملالتها سومین مجموعه شعرش عصیان از چاپ در آمد. او در این کتاب به راهی بی بازگشت گام نهاده بود.

از سال 1337 به کارهای سینمایی پرداخت و هنر هفتم در زندگی او جایی پیدا کرد. در این ایام است که او را با ابراهیم گلستان ، نویسنده و هنرمند آن روزگار همگام می بینیم. آن دو با هم در (گلستان فیلم) کار میکردند.

در سال 1338 برای نخستین بار به انگلستان رفت تا در زمینه ی امور سینمایی و تهیه فیلم مطالعه کند. وقتی از این سفر بازگشت به فیلمبرداری روی آورد. و در تهیه چند فیلم کوتاه با گلستان همکاری نزدیک و موثر داشت. در بهار 1341 برای تهیه ی یک فیلم مستنداز زندگی جزامیان به تبریز رفت .فیلو (خانه سیاه است) که بر اساس زندگی جزامیان تهیه شده ، یادگار هنری سفرهای او به تبریز است. این فیلم در زمستان 1342 از فستیوال (اوبرها وزن) ایتالیا جایزه بهترین فیلم مستند را به دست آورد.

چهارمین مجموعه شعر فروغ تولّدی دیگر بود که در زمستان 1343 به چاپ رسید و براستی حیاتی دوباره را در مسیر شاعری اونشان می داد. تولّدی دیگر هم در زندگی فروغ و هم در ادبیات معاصر ایران ، نقطه ای روشن بود ، که ژرفای شعر و دنیای تفکرات شاعرانه را به گونه ای نوین و بی همانند نشان می داد. پس از چاپ این مجموعه ، فرخزاد از آثار پیشین خود ، اظهار تاسف کرد و اعلام داشت که در آنها بیان کننده ساده ای از جهان بیرون بیش نبوده و در آن زمان شعر در وی حلول نکرده بود.

فروغ پس از آنکه در تهیه چند فیلم ابراهیم گلستان را یاری کرده بود ، در تابستان سال 1343 به ایتالیا ، آلمان وفرانسه سفر کرد و زبان آلمانی و ایتالیایی را فرا گرفت. سال بعد سازمان فرهنگی یونسکو از زندگی او فیلمی نیمساعته تهیه کرد، زیرا شعر و هنر او در بیرون از مرزهای ایران هم بخوبی مطرح شده بود.

پیش از این دیدیم که فروغ فرخزاد در اواخر دوره پیش برای نوعی تحول روحی آماده میشد . این آشکارترین چرخشی است که در یک روشنفکر سرخورده ی عصر نیما روی می دهد. تحول از گرایش نفسانی به مرحله ای از درک فلسفی واجتماعی که تجربیات و تاثرات عام را از زندگی و محیط پر اضطراب و لرزان بیرون در دامن تصویر تازه ی شعری می ریزد.

او در جایی صریحاً اعتراف کرده که (شعرهای بد خیلی زیاد گفته) است. شاید منظور او از این (شعرهای بد و غریزی) ، برخی از اشعار همین مجموعه های آغازین وی بوده باشد.

در آثار فرخزاد شعر و زندگی به گونه ای تفکیک نا پذیر با هم در می آمیزد و به یگانگی میرسد. مایه ی اصلی زندگی و شعر در آغاز برای او لذت جسمانی و هوس های عریان بود که حاصلی جز ناکامی و شکست به بار نیاورد.

شکست در زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی روح وی را پس از یک دوره نا امیدی ، بی اعتمادی ، نا باوری و بی اعتقادی نسبت به همه چیز ، به طغیان وا داشت.

عصیان بر ضد سنت ها و اصول اخلاقی که در کارهای آغازین او پیداست ، از او فردی بی پروا و معترض به سنت ها ساخته بود که پس از تولّدی دیگر ، به مقدار زیادی تعدیل شد. با این حال جایگاه او در ادبیات زنانه ایران تا امروز روشن و مشخص مانده است.

شعر فروغ ، به ویژه در دو مجموعه اخیرش ، تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد (که این کتاب اخیر پس از مرگش منتشر شد) شعر مشخصی است با هویت و مخصوص به خود او. فروغ با آن که از شاعران معاصر یا پیش از خود کمتر اثر پذیرفته ، در مراحل کمال به سوی تغزلی پر مایه و سرشار از اندیشه های اجتماعی و فلسفی گراییده است:

زندگی شاید آن لحظه ی مسدودی است

که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد

و این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی است

دل من

که به اندازه ی یک عشق است

به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد

به زوال زیبای گلها در گلدان

به نهالی که تو در باغچه ی خانه ی مان کاشته ای

و به آواز قناری ها

که به اندازه ی یک پنجره می خوانند

از این ویژگی که بگذریم گاه در توصیف زندگی به مرحله ی پرخاش نزدیک میشود و چون از این پرخاش درکی هنری و عمیق دارد زبان شعرش به طنزی تلخ گرایش پیدا می کند.این ویژگی به صورتی روشن و آشکار درشعر (ای مرز پر گهر) و به گونه ای هنری تر و ژرفتر در شعر (ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد) دیده می شود:

و این منم

زنی تنها

در آستانه ی فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین

و یأس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی دست های سیمانی

زمان گذشت

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

چهار بار نواخت

امروز اول دی ماه است

من راز فصلها را می دانمنجات دهنده در گور خفته ست

و خاک ، خاک پذیرنده

اشارتیست به آرامش...

من از کجا می آیم؟

به مادرم گفتم :((دیگر تمام شد))

گفتم : ((همیشه پیش از آن که فکر کنی اتفاق می افتد

باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم))

سلام! ای غرابت تنهایی

اتاق را به تو تسلیم می کنم

چرا که ابرهای تیره همیشه

پیغمبران آیه های تازه ی تطهیرند

و در شهادت یک شمع

راز منوّری است ، که آن را

آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می داند.

ایمان بیاوریم

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیّل

به داسهای واژگون شده ی بیکار

و دانه های زندانی

نگاه کن که چه برفی می بارد...

فروغ فرخزاد به قول خودش ((زنی تنها)) بود.وقتی از همسرش جدا شد ، تنها تر شد.شعر را همدم زندگی

هنری خود ساخت. فیلمسازی و بازی در فیلم را هم بر آن افزود و در این راه نیز به موفقیت هایی دست یافت.

بعد از ظهر روز دوشنبه 24 بهمن ماه 1345 که اتومبیلش به ستونی بر خورد کرد و طومار زندگی وی را در سی و دو سالگی به هم پیچید تازه ساعت چهار بار نواخته بود.

زندگی فروغ از دیدگاه نویسنده ای دیگر

خانم فروغ فرخزاد ، در سال 1314 هجری شمسی در تهران از مادر زاد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، دوره متوسطه را تا کلاس سوم در دبیرستان خسرو خاور ادامه داد. از آن پس وارد هنرستان شد و به فرا گرفتن نقاشی پرداخت و نزد استاد پتگر ، نقاش معروف به تعلیم نشست و فنون نقاشی را آموخت.

فروغ سیزده ساله بود که به نظم شعر پرداخت ، اما اشعار خود را نپسندید ، تا اینکه پس از دو سال مجدّداً شاعری را از سر گرفت و در این راه موفقیت فراوانی نصییش شد و شعرش توجه محافل ادبی را به خود معطوف داشت و نخستین مجموعه ی شعرش را در سال 1331 به نام اسیر ، طبع و نشر کرد . در بیست و سه سالگی مجموعه ی دیگری از اشعارش به نام دیوار ، چاپ گردید و با سر و صدای زیادی همراه بود و در سال 1336 سومین مجموعه ی شعرش با نام عصیان ، در دسترس قرار گرفت.

فروغ فرخزاد در سال 1337 به کار سینما روی آورد و چون استعداد فوق العاده ای از خود نشان داد، کارش با موفقیت همراه بود و در سال 1338 به انگلستان سفر کرد تا در زمینه ی تهیه ی فیلم بررسی و مطالعه نماید . در سال 1339 موسسه ی فیلم ملی کانادا از گلستان فیلم خواست که فیلم کوتاهی از مراسم خواستگاری و ازدواج در ایران تهیه کند و اولین بار در این فیلم بازی کرد و پس از آن در تهیه فیلمهای آب و گرما ، موج و مرجان و خارا ، دریا ، خانه سیاه و آخری مربوط به زندگی جزامیها بود و نیز در نمایشنامه شش شخصیت در جستجو ی نویسنده ،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2

تحقیق و بررسی در مورد بیوگرافی فروغ فرخزاد

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد بیوگرافی فروغ فرخزاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

بیوگشرافی فروغ فرخزادشاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم "خانه سیاه" در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی.اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد.فروغ فرخزاد در دیماه سال1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور.او فرزند چهارم یک خانواده نه نفری بود. چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا.پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "در سال 1329 در حالی که 16 سال بیشتر نداشت با نوه خاله مادرش پرویز شاپور که 15 سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانه پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کنددر سال 1332 با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شودحتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال 1334 از شوهرش جدا می شودقانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ  16 سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید

وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود و در تمام شهرقلب چراغ های مرا تکه تکه می کردندوقتی که چشم های کودکانه عشق مرابا دستمال تیره قانون می بستند و از شقیقه های مضطرب آرزوی من فواره های خون به بیرون می پاشیدچیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم : باید، باید، بایددیوانه وار دوست بدارم

شرایط دوران زندگی فروغ

اولین مجموعه شعر او به نام " اسیر " در سال 1331 در سن 17 سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.با به چاپ رسیدن شعر " گنه کردم گناهی پر ز لذت" در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.

" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستندولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "

. دومین‌ مجموعه‌ شعر فروغ‌ (دیوار) در بیست‌ و یک‌ سالگی‌ این‌ شاعره‌ چاپ‌ شد و بدلیل‌ برخی‌ گستاخی‌ها و سنت‌ شکنی‌ ها مورد نقد و سرزنش‌ ادبا قرار گرفت‌. فروغ‌ فرخزاد یک‌ سال‌ بعد علیرغم‌ ملامت‌ شخصیتهای‌ ادبی‌، سومین‌ مجموعه‌ شعر خود بنام‌ عصیان‌ را چاپ‌ کرد; این‌ سه‌ مجموعه‌ شعر اشعاری‌ بودند زنانه‌ ، سرکش‌، رومانتیک‌ وبحث‌ انگیز. فروغ‌ سپس‌ جذب‌ فعالیتهای‌ سینمائی‌ شد و در سال‌ 1338 برای‌ مطالعه‌ و تجربه‌ سینما به‌ انگلستان‌ رفت‌. وی‌ پس‌ از بازگشت‌ در سال‌ 1341 فیلم‌ مستندی‌ از جذامیان‌ تبریز بنام‌ ( خانه‌ سیاه‌ است‌) تهیه‌ کرد که‌ این‌ فیلم‌ در سال‌ 1342 برنده‌ جایزه‌ بهترین‌ فیلم‌ مستند فستیوال‌ اوبرهاوزن‌ ایتالیا شد. مطالعات‌ عمیق‌ فروغ‌ فرخزاد در زمینه‌ سینما و فیلمبرداری‌ و آشنائی‌ با نویسندگان‌معاصر سبب‌ شد که‌ وی‌ در اواخر عمر کوتاه‌ خود نگرش‌ دیگری‌ نسبت‌ به‌ هنر، شعر وجامعه‌ پیدا کند. این‌ تحول‌ فکری‌ به‌ اندازه‌ای‌ بود که‌ شاعره‌ چهارمین‌ مجموعه‌ شعر خودرا (تولدی‌ دیگر) نام‌ نهاد که‌ دارای‌ روح‌ و حالتی‌ متفاوت‌ از قبل‌ و مملو از اشعار اجتماعی‌ و انتقادی‌ بود. مجموعه‌ تولدی‌ دیگر دنیای‌ تفکرات‌ این‌ شاعره‌ جوان‌ را به‌ گونه‌ای‌ نوین‌نشان‌ می‌داد و فروغ‌ پس‌ از چاپ‌ این‌ مجموعه‌، از آثار شعری‌ گذشته‌ خود اظهار تأسف‌ کرد و این‌ اشعار را بیان‌ ساده‌ای‌ از جهان‌ بیرون‌ خود نامید. فروغ‌ فرخزاد در سال‌ 1343 به‌ ایتالیا،آلمان‌ و فرانسه‌ سفر کرد و در این‌ ایام‌ که‌ در داخل‌ و خارج‌ از ایران‌ به‌ شهرت‌ خاصی‌دست‌ یافته‌ بود، سازمان‌ فرهنگی‌ یونسکو فیلم‌ نیم‌ ساعته‌ای‌ از زندگی‌ او تهیه‌ کرد ‌. در آثار فروغ‌ فرخزاد شعر و زندگی‌ به‌ گونه‌ای‌ تفکیک‌ ناپذیر درهم‌ آمیخته‌ است‌.مایه‌ اصلی‌ زندگی‌ و شعر در آغاز برای‌ او لذت‌ جسمانی‌ و هوسهای‌ زودگذر بود که‌حاصلی‌ جز شکست‌ و ناکامی‌ به‌ بار نیاورد. شکست‌ در زندگی‌ اجتماعی‌ و زندگی‌خانوادگی‌ روح‌ وی‌ را پس‌ از یک‌ دوره‌ ناامیدی‌ ،بی‌ اعتمادی‌ و ناباوری‌ به‌ طغیان‌ واداشت‌;با این‌ حال‌ روح‌ عصیانگری‌ فروغ‌ بر ضد سنتها و اصول‌ اخلاقی‌ که‌ در اشعار آغازین‌ اومشهود است‌، پس‌ از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بیوگرافی فروغ فرخزاد

تحقیق وبررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق وبررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 89

 

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد.

فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها بعداً در شعر او تاثیر گذاشت. شانزده ساله بود که به یکی از بستگان مادرش ، پرویز شاپور که پانزده سال از وی بزرگتر بود ، علاقمند شد و آن دو به رغم مخالفت خانواده هایشان ، با هم ازدواج کردند . چندی بعد به ضرورت شغل همسرش به اهواز رفت. نه ماه بعد تنها فرزند آنان (کامیار) دیده به جهان گشود.از این سالها بود که به دنیای شعر روی آورد و برخی از سروده هایش در مجله خواندنیها به چاپ رسید. زندگی مشترک او بسیار کوتاه مدت بود و به دلیل اختلافی که با همسرش پیدا کرد بزودی به متارکه انجامید و از دیدار تنها فرزندش محروم ماند. نخستین مجموعه شعر او به نام اسیر به سال 1331 ، در حالی که هفده سال بیشتر نداشت ، از چاپ در آمد و سه سال بعد تجدید چاپ گردید. دومین مجموعه اش دیوار را در بیست و یک سالگی چاپ کرد و به دلیل پاره ای گستاخیها و سنت شکنیها مورد نقد وسرزنش قرار گرفت. بیست و دو سال بیشتر نداشت که به رغم آن ملالتها سومین مجموعه شعرش عصیان از چاپ در آمد. او در این کتاب به راهی بی بازگشت گام نهاده بود.

از سال 1337 به کارهای سینمایی پرداخت و هنر هفتم در زندگی او جایی پیدا کرد. در این ایام است که او را با ابراهیم گلستان ، نویسنده و هنرمند آن روزگار همگام می بینیم. آن دو با هم در (گلستان فیلم) کار میکردند.

در سال 1338 برای نخستین بار به انگلستان رفت تا در زمینه ی امور سینمایی و تهیه فیلم مطالعه کند. وقتی از این سفر بازگشت به فیلمبرداری روی آورد. و در تهیه چند فیلم کوتاه با گلستان همکاری نزدیک و موثر داشت. در بهار 1341 برای تهیه ی یک فیلم مستنداز زندگی جزامیان به تبریز رفت .فیلو (خانه سیاه است) که بر اساس زندگی جزامیان تهیه شده ، یادگار هنری سفرهای او به تبریز است. این فیلم در زمستان 1342 از فستیوال (اوبرها وزن) ایتالیا جایزه بهترین فیلم مستند را به دست آورد.

چهارمین مجموعه شعر فروغ تولّدی دیگر بود که در زمستان 1343 به چاپ رسید و براستی حیاتی دوباره را در مسیر شاعری اونشان می داد. تولّدی دیگر هم در زندگی فروغ و هم در ادبیات معاصر ایران ، نقطه ای روشن بود ، که ژرفای شعر و دنیای تفکرات شاعرانه را به گونه ای نوین و بی همانند نشان می داد. پس از چاپ این مجموعه ، فرخزاد از آثار پیشین خود ، اظهار تاسف کرد و اعلام داشت که در آنها بیان کننده ساده ای از جهان بیرون بیش نبوده و در آن زمان شعر در وی حلول نکرده بود.

فروغ پس از آنکه در تهیه چند فیلم ابراهیم گلستان را یاری کرده بود ، در تابستان سال 1343 به ایتالیا ، آلمان وفرانسه سفر کرد و زبان آلمانی و ایتالیایی را فرا گرفت. سال بعد سازمان فرهنگی یونسکو از زندگی او فیلمی نیمساعته تهیه کرد، زیرا شعر و هنر او در بیرون از مرزهای ایران هم بخوبی مطرح شده بود.

پیش از این دیدیم که فروغ فرخزاد در اواخر دوره پیش برای نوعی تحول روحی آماده میشد . این آشکارترین چرخشی است که در یک روشنفکر سرخورده ی عصر نیما روی می دهد. تحول از گرایش نفسانی به مرحله ای از درک فلسفی واجتماعی که تجربیات و تاثرات عام را از زندگی و محیط پر اضطراب و لرزان بیرون در دامن تصویر تازه ی شعری می ریزد.

او در جایی صریحاً اعتراف کرده که (شعرهای بد خیلی زیاد گفته) است. شاید منظور او از این (شعرهای بد و غریزی) ، برخی از اشعار همین مجموعه های آغازین وی بوده باشد.

در آثار فرخزاد شعر و زندگی به گونه ای تفکیک نا پذیر با هم در می آمیزد و به یگانگی میرسد. مایه ی اصلی زندگی و شعر در آغاز برای او لذت جسمانی و هوس های عریان بود که حاصلی جز ناکامی و شکست به بار نیاورد.

شکست در زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی روح وی را پس از یک دوره نا امیدی ، بی اعتمادی ، نا باوری و بی اعتقادی نسبت به همه چیز ، به طغیان وا داشت.

عصیان بر ضد سنت ها و اصول اخلاقی که در کارهای آغازین او پیداست ، از او فردی بی پروا و معترض به سنت ها ساخته بود که پس از تولّدی دیگر ، به مقدار زیادی تعدیل شد. با این حال جایگاه او در ادبیات زنانه ایران تا امروز روشن و مشخص مانده است.

شعر فروغ ، به ویژه در دو مجموعه اخیرش ، تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد (که این کتاب اخیر پس از مرگش منتشر شد) شعر مشخصی است با هویت و مخصوص به خود او. فروغ با آن که از شاعران معاصر یا پیش از خود کمتر اثر پذیرفته ، در مراحل کمال به سوی تغزلی پر مایه و سرشار از اندیشه های اجتماعی و فلسفی گراییده است:

زندگی شاید آن لحظه ی مسدودی است

که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد

و این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی است

دل من

که به اندازه ی یک عشق است

به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد

به زوال زیبای گلها در گلدان

به نهالی که تو در باغچه ی خانه ی مان کاشته ای

و به آواز قناری ها

که به اندازه ی یک پنجره می خوانند

از این ویژگی که بگذریم گاه در توصیف زندگی به مرحله ی پرخاش نزدیک میشود و چون از این پرخاش درکی هنری و عمیق دارد زبان شعرش به طنزی تلخ گرایش پیدا می کند.این ویژگی به صورتی روشن و آشکار درشعر (ای مرز پر گهر) و به گونه ای هنری تر و ژرفتر در شعر (ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد) دیده می شود:

و این منم

زنی تنها

در آستانه ی فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین

و یأس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی دست های سیمانی

زمان گذشت

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

چهار بار نواخت

امروز اول دی ماه است

من راز فصلها را می دانمنجات دهنده در گور خفته ست

و خاک ، خاک پذیرنده

اشارتیست به آرامش...

من از کجا می آیم؟

به مادرم گفتم :((دیگر تمام شد))

گفتم : ((همیشه پیش از آن که فکر کنی اتفاق می افتد

باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم))

سلام! ای غرابت تنهایی

اتاق را به تو تسلیم می کنم

چرا که ابرهای تیره همیشه

پیغمبران آیه های تازه ی تطهیرند

و در شهادت یک شمع

راز منوّری است ، که آن را

آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می داند.

ایمان بیاوریم

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیّل

به داسهای واژگون شده ی بیکار

و دانه های زندانی

نگاه کن که چه برفی می بارد...

فروغ فرخزاد به قول خودش ((زنی تنها)) بود.وقتی از همسرش جدا شد ، تنها تر شد.شعر را همدم زندگی

هنری خود ساخت. فیلمسازی و بازی در فیلم را هم بر آن افزود و در این راه نیز به موفقیت هایی دست یافت.

بعد از ظهر روز دوشنبه 24 بهمن ماه 1345 که اتومبیلش به ستونی بر خورد کرد و طومار زندگی وی را در سی و دو سالگی به هم پیچید تازه ساعت چهار بار نواخته بود.

زندگی فروغ از دیدگاه نویسنده ای دیگر

خانم فروغ فرخزاد ، در سال 1314 هجری شمسی در تهران از مادر زاد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، دوره متوسطه را تا کلاس سوم در دبیرستان خسرو خاور ادامه داد. از آن پس وارد هنرستان شد و به فرا گرفتن نقاشی پرداخت و نزد استاد پتگر ، نقاش معروف به تعلیم نشست و فنون نقاشی را آموخت.

فروغ سیزده ساله بود که به نظم شعر پرداخت ، اما اشعار خود را نپسندید ، تا اینکه پس از دو سال مجدّداً شاعری را از سر گرفت و در این راه موفقیت فراوانی نصییش شد و شعرش توجه محافل ادبی را به خود معطوف داشت و نخستین مجموعه ی شعرش را در سال 1331 به نام اسیر ، طبع و نشر کرد . در بیست و سه سالگی مجموعه ی دیگری از اشعارش به نام دیوار ، چاپ گردید و با سر و صدای زیادی همراه بود و در سال 1336 سومین مجموعه ی شعرش با نام عصیان ، در دسترس قرار گرفت.

فروغ فرخزاد در سال 1337 به کار سینما روی آورد و چون استعداد فوق العاده ای از خود نشان داد، کارش با موفقیت همراه بود و در سال 1338 به انگلستان سفر کرد تا در زمینه ی تهیه ی فیلم بررسی و مطالعه نماید . در سال 1339 موسسه ی فیلم ملی کانادا از گلستان فیلم خواست که فیلم کوتاهی از مراسم خواستگاری و ازدواج در ایران تهیه کند و اولین بار در این فیلم بازی کرد و پس


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2

دانلود مقاله کامل درباره فروغ فرخزاد

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره فروغ فرخزاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

فروغ فرخزاد

 

کودکی و نوجوانی

فروغ فرخزاد در ۱۵ دی، ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط با هفت بچه به دنیا آمد، پدرش یک افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت ولی بر خلاف اخلاق ارتشی و مستبدش علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت می‌کرد و فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می‌خواند گوش می‌داد. و همین نقطه آغاز شاعری فروغ بود، او شعر سرودن را از نوجوانی آغاز کرد. و در نقاشی استعداد خاصی داشت. خانواده فروغ خانواده‌ای بسته و مردسالار بود. فروغ در سن 15 سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد و به اهواز رفت. در ۲۹ خرداد،۱۳۳۱ تنها فرزندش کامیار متولد شد. و پس از آن روزهای سختی را گذراند و بسیار زود از شوهرش جدا شد.

سرودن شعر

نخستین مجموعه شعر فروغ فرخزاد اسیر نام دارد که در سال ۱۳۳۱ منتشر شد. این مجموعه دربردارنده ۴۴ قطعه شعر است. دومین مجموعه شعرهای فروغ دیوار است که در سال ۱۳۳۵ چاپ شد. سومین مجموعه شعرهای او با نام عصیان در سال ۱۳۳۶ چاپ شد. این مجموعه شامل ۱۷ قطعه شعر است. فروغ بعدها این سه آثار خود را ارزش و احساسات سطحی یک دختر جوان دانست.

سینما

در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند. و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان تبریز می‌سازند. و در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند.

پایان زندگی

آخرین مجموعه شعری که فروغ فرخزاد، خود، آن را به چاپ رساند مجموعه تولدی دیگر است. این مجموعه شامل ۳۱ قطعه شعر است که بین سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ سروده شده‌اند. به قولی دیگر آخرین اثر او «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد است» که پس از مرگ او منتشر شد.

فروغ فرخزاد در روز ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ بر اثر تصادف رانندگی در جاده دروس-قلهک در تهران جان باخت. جسد او، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن با حضور نویسندگان و همکارانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

آثار

اسیر

دیوار

عصیان

تولدی دیگر

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

بزرگ بودو ا زاهالی امروز بودو با تمام افق های باز نسبت داشتولحن آب و زمین را چه خوب می فهمیدسهراب سپهری مرثیه ای در سوگ فروغ فروغ فرخزاد به سال 1313 در تهران متولد شد.کود کیش در نور وعروسک نسیم و پرنده روشنی و آب گذشت . به مدرسه رفت و درس خواند این ایام-ایامدرس خواندن –چیزی نبود که همچون کودکی اش در نور و عروسک نسیم و پرنده و روشنی و آب بگذرد اما باز هم هرچه بود لحظه های پیش از عزیمت به اسارت بود و باز خاطره انگیز و حسرت بار آن روزها رفتند آن روزهای برفی خاموشکز پشت شیشه در اتاق گرمهر دم به بیرون خیره می گشتمپاکیزه برف من چو کرکی نرمآرام می بارید.بعد از تمام کردن دوران دبیرستان به هنرستان نقاشی رفت.و در همین زمان خواندن شعر را با سرعت و حجمی بیشتر ادامه داد و کم کم لحظه های سرودن به سراغش آمد((من وقتی 13یا 14 ساله بودم خیلی غزل می ساختم و هیچوخت چاپ نکردم .))در 16سالگی با پرویز اپور ازدواج کرد و راهی اهواز شددر این زمان لحظه های سرودن او بیشتر شده بود و این چیزی بود که به مذاق زندگی خانوادگی خوش نمی آمد سال بعد صاحب پسری شدبه نام ((کامیار)) و سال بعد از آن مجبور شد بین شعر و زندگی یکی را برگزیند و با آن سرسختی غریزی که در او بودجانب شعر را گرفت از شوهرش جدا شدو از خانه اش دور شدپیوند سست دو نام از هم گسست:دانم اکنون کز آن خانه ی دورشادی زندگی پر گرفته


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره فروغ فرخزاد

دانلود مقاله کامل درباره فروغ فرخزاد 17 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره فروغ فرخزاد 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

نگاهی به تولدی دیگر فروغ فرخزاد :

• فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند. تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده.

مقدمه

بدون شک ما در تولدی دیگر، با تولد سر و کار داریم. اما تولد چیست؟ آیا تولد چارچوب است، وهم است، امید است و یا تولد نظم و یک پرانتز در بی نظمی است. چشم ما جهان است و جهان وهمی است که اسارت چشم ما آن را به عنوان یک جهان غیر قابل تردید و ملموس به ما تحمیل می کند. شاید جهان وهمی است که تنها در اسارت چشم ما می تواند پائیز باشد یا بهار، استکان چای روی میز باشد با گربه ای که در کنار گرمای شوفاژ پناه گرفته است. بدون در نظر گرفتن تعریف ما از تولد و بدون در نظر گرفتن چارچوب شاید بتوان ادعا کرد که تولد تنها در درون چهارچوب یا اسارت است که می تواند اتفاق بیفتد.

اگر ما تولد را وهم بودنی که چارچوب به ما تحمیل می کند بدانیم در قدم بعدی و شاید همزمان با وهم دیگری به نام رهایی روبرو خواهیم بود. اسارت می تواند تنها با تکیه به رهایی به تعریف و درک اسارت نزدیک شود. رهایی در بهترین حالتها تعریف اسارت است. رهایی چارچوب است که در دهان چارچوب نفس می کشد با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست. اسارت تابلو نقاشی میخ شده به دیوار، اسارت میخ شده به مکان و زمان است و رهایی، میل یا آرزوی تابلو برای کنده شدن از دیوار. من فکر می کنم رهایی بیش از هر چیزی به اسارت نزدیکتر است، رهایی به جز اسارت نمی تواند. رهایی وهمی است که در چارچوب اسارت نفس می کشد، تغذیه می کند، به پیاده روی می رود، زاد و ولد می کند و درنهایت در زیر بار اسارت به خاک سپرده می شود با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست.

واژه ی تولد چه درآستانه ی سرک کشیدن از دهانه ی بام رسیده ی یک رحم و چه در حوزه ی زبان و هنر آلوده به وهمی تب دار است. تولد، وهمی است که نوستالژی وهمی دیگر، رهایی را با دو پای درشت و چهارزانو می نشاند جلو روی اسیر. حس قفس، لمس واقعیتی زیبا در درون وهمی خانمانسوز است. قفس یک ضرورت است و حس قفس بدون قفس نمی تواند اتفاق بیفتد.

فروغ در تولدی دیگر، فروغ است و همزمان فروغ نیست. فروغ در تولدی دیگر دست به گریبان پارادوکس فروغ است. فروغ، آیه ی تاریکیست و همزمان فروغی است که رو به سوی درخت آب آینه چشم دارد. فروغ در تولدی دیگر چارچوبی است که به درک اسارت نزدیک می شود. فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند. تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده .

تولد، در تولدی دیگر، وهمی است که وهم فروغ را بردوش گرفته به سوی وهمی دیگر کوچ می کند. تولدی دیگر، لب گرفتن از خود است برای درک بهتر و به زیر زبان آوردن خود. " من " در درون این وهم به دنبال تعریفی دیگر از قفس، چارچوب ، و بوم میخ شده ای به نام "من"است. فروغ در مقطع رودررویی با تولدی دیگر به بلوغ فکری لازم رسیده است که در قدم اول از خود "من" لب بگیرد و در قدم دوم و برای رسیدن تعریفی متفاوت از فروغ با فروغ همخوابه شود. بدون شک فروغ در تولدی دیگر حوصله و توان کافی برای باردار شدن را داراست . او در تولدی دیگر یک فروغ آبستن است. فروغ در تولدی دیگر فروغ را بو می کند، لمس می کند ،فروغ را روی زانو می نشاند و موهاش فروغ را با دقت و وسواس تمام و تا سر حد وسواس شانه می زند، در مقابل آینه چشم ها را تا آستانه ی درشت سرمه می کشد. فروغ در تولدی دیگر بام رسیده ی یک رحم با ظرفیت های بالای زایش است. فروغ تولدی دیگر، بازیگوش، مغرور، و به شدت دوست داشتنی است. در تولدی دیگر فروغ شاهد حضور پررنگ و پهلوانانه تفکر است. تفکر در تولدی دیگر تلاشی است برای تعریف دوباره ای از "من "، برای تعریف دوباره ای از " آیه تاریک". این تلاش برای بالا رفتن از دیوار طلسم غلیظ خارج از اسارت، مثل تب صمیمی و به شدت دوست داشتنی است.

به نظر من تم اصلی تولدی دیگر ، تولد است. نطفه ی تولدی دیگر، در درون یک دایره بسته می شود، تولد ی دیگر در درون همان دایره و در هفت بخش به ظاهر متفاوت و با تکیه به انسجام ذهنی قابل توجهی، به جز بخش پایانی، شکل می گیرد، رشد می کند و در نهایت در نقطه ای دیگر از همان دایره و رو به خودی که خود نیست ، چشم باز می کند. تولدی دیگر، نگاه فروغ است به خود در فاصله ی یک چشم برهم زدن. فروغ در فاصله این چشم بهم زدن با دو فروغ متفاوت دست به گریبان است، او با فروغی روبروست که فروغ نیست.

شاید تولدی دیگر فضای بیشتر، یا شکل و شمایل دیگری را برای نگاه به خود طلب کند. اما نگاه من به تولدی دیگر نگاهی است گذرا و شاید از روی تفنن و صرفا برای ایجاد فضایی است برای کنجکاوی های ذهن خودم. مانع اصلی در این پیاده روی، خود فروغ است که با حضور پررنگ خود ، رسیدن به نزدیکیهای یک نگاه بی طرفانه و چند بعدی به تولدی دیگر را شاید برای من به یک غیر ممکن تبدیل کرده باشد.

 

بخش اول

همه هستی من آیه تاریکیستکه ترا در خود تکرار کنانبه سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد بردمن در این آیه ترا آه کشیدم آهمن در این آیه ترابه درخت و آب و آتش پیوند زدم

در این بخش "من" سه بار و " ترا " سه بار تکرار می شود. "من اول" همه هستی من آیه تاریکیست که" ترای اول" را به بردن به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی، نوید می دهد. روی صحبت همه ی هستی" من"، رو به" ترا" دارد. این" من" می گوید که همه هستی او آیه تاریکیست. با این وجود به"ترا" نوید می دهد که " ترا" در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد"

در این بخش" من" رو به " تو" اعلام میکند؛ " من در این آیه ترا آه :کشیدم آه و من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم." شناسایی "من" شاید کار آسانی باشد. شاید شکی نباشد که " من " ، شاعر و فروغ است. در مورد" ترا" کار به این آسانی نیست. واژه ی تو می تواند حامل یک صمیمیت و نزدیکی بین دو نفر باشد. شاید شکی نباشد که" من" تولدی دیگر به " تو " احساس نزدیکی می کند، من با تو غریبه نیست و به او علاقه دارد و او را می شناسد. برای شناسایی " ترا" شاید طرح این سوال ضروری به نظر برسد که آیا" توی" تولدی دیگر یک مرد است یا زن؟ در ادامه به این پرسش خواهم رسید، ولی آنچه که مسلم است این است که " تو" در تولدی دیگر هم نسل فروغ است. و شاید سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی یک بار اروتیک هم داشته باشد. به عبارتی دیگر" تو" در تولدی دیگر نمی تواند مثلا پدر یا مادر، عمه یا عموی فروغ باشد. و اما در مورد جنسیت این" تو".

تصویر ما از فروغ اتوماتیک وار به ما تحمیل می کند که باید منطقا " توی" تولدی دیگر یک مرد باشد. مثلا یک معشوق. من و تو بسیار به هم نزدیک و دست در دست هم حرکت می کنند و ایندو " تو" و "من" در تولدی دیگر نه تنها سه بار تکرار می شوند که ایندو در ظرف زمانی واحدی هم نفس می کشند. با این وجود من فکر می کنم "تو " در تولدی دیگر یک معشوق یا مرد نیست چرا که تم شعر تولد ی دیگر عاشقانه نیست. یک فرق اساسی دیگر که بین "من" و" تو" جلب توجه می کند این است که این "من" است که اکتیو یا فعال است و "تو" در طول تولدی دیگر پاسیو و خاموش می ماند. این اکتیو بودن یک بعدی نیست. در تولدی دیگر نه تنها "من" سخن می گوید بلکه او مفعول هم هست. یک تفاوت دیگر اینکه ظاهرا وجود "تو" به" من" وابسته است."تو" توسط "من" و در یک آیه آه کشیده می شود . منظور از آیه همان "من" است که سعی در دمیدن " آه " به "تو" را دارد. منظور از آه ، دم، نفس یا زندگی است که "من"، در یک آیه، که تاریک است او را آه می کشد. بنابر آنچه گفته شد تو و من در تولدی دیگر یک فرد و در عین حال یک فرد نیستند. "من" در تولدی دیگر، فروع تعریف شده در چارچوب زمان و مکان، "من"، و" تو" در تولدی دیگر تصویری است سورئالیستی و کوششی است عقلانی برای رسیدن به تعریفی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره فروغ فرخزاد 17 ص