سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نقاشی در قرن بیستم

اختصاصی از سورنا فایل نقاشی در قرن بیستم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هانری ماتیس ( 1869 ـ 1954)
هانری ماتیس دو سال پس از تولد بونار به دنیا آمد و تا هفت سال پس از مرگ او زیست. این دو مرد نابغه نه تنها دقیقاً معاصر هم بودند، بلکه به عنوان نقاش وجوه مشترک بسیار نیز داشتند: هردو از بزرگترین رنگ پردازان قرن بیستم بودند، و هردو از دیگری چیزهایی آموختند.
با این همه ماتیس ، یکی از پیشتازان تجربه گر نقاشی قرن بیستم ، ظاهرا به نسل بعد و دنیایی دیگر تعلق دارد. او نیز همچون بونار، در ابتدا حقوق خواند ، اما در 1892وارد آکادمی ژولین شد و نزد ا. و.بوگرو ، عضو فرهنگستان ، به آموختن پرداخت.
سال بعد در مدرسه هنرهای زیبای پاریس نام نویسی کرد و این بخت خوش را داشت که در کلاس گوستاو مورو به تحصیل بپردازد. مورو گرچه خود یک نمادگرا بود، اما معلمی بود بسیار صمیمی که هنر آموزانش را تشویق می کرد تا با مطالعه مداوم در موزه ها و همچنین به کمک تجربه فردیشان به راهی که خود می خواهند بروند.
ماتیس در کلاس او با ژرژ روئو، آلبر مارکه ، هانری ـ شارل مانگن ، شارل کاموئن و شارل گه رن، که همگی شان بعدا در گروه فووها به هم پیوستند ، آشنا شد.
ماتیس از رنگ مایه های تیره و مضامین ادبی ای که در آغاز به دست آورده بود ، به آرامی شیوه خود را متحول ساخت. از 1896 رفته رفته به دگا ، تولوز لوترک ، امپرسیونیسم ، باسمه های ژاپنی و بعد رنوار و سزان روی آورد. در 1899 ، در کارگاه کاریه ، که با جنبش نمادگرایی پیوستگی داشت ، با آندره دورن آشنا شد. در همان سال به تجربه درباره پیکر نگاری و نقاشی طبیعت بیجان با رنگ آمیزی غیر توصیفی و برداشت مستقیم از طبیعت پرداخت.
کمی پس از آن نخستین کوششهایش در زمینه پیکره سازی به کار بست و چنان قابلیت هایی در این زمینه بروز داد که او را یکی از بزرگترین نقاش پیکره سازان قرن بیستم کرد.
در 1901 ، به توسط دورن با موریس دو و لامنک آشنایی یافت و به این ترتیب حلقه فوو تقریبا کامل شد. از میان نقاشیهایی که ماتیس به هنگام هنر آموزی نزد گوستاو مورو در موزه لوور به کپی کردنشان پرداخت ، تصویر طبیعت بیجانی بود اثریان داویدزدوهیم نقاش هلندی قرن هفدهم برداشت ماتیس کپی برداری آزادی بود به مراتب کوچکتر از اصل .
این کار را ، که ماتیس روایت کوبیسمی دیگری از آن را حدود 1916 کشید ، می توان تقریباً نمادی دانست از سمت گیری او طی دوران خلاقه اش به سوی حذف ریزه کاریها و ساده کردن خط و رنگ تا حد عناصر اصلی اشیاء. حتی زمانی که او به رنگ پردازی و ظرافت نگاری مفرط روی آورد، که گهگاه چنین می کرد، باز هم این ظرافت کاری مقدمه ای می شد برای روند دیگری از حذف غیر ضروری ها.
در سالون انجمن ملی هنرهای زیبا (که به سالون دو لا ناسیونال شهرت دارد ) در 1897 ، میز ناهار (دسر ) را به نمایش گذاشت ، کاری که به ظاهر خیلی سنتی می نماید ، اما یکی از پیچیده ترین و پر استحکام ترین آثار او تا آن زمان بود.
این نقاشی ، گرچه دارای رنگ مایه تیره است، ولی با درخشش مایه قرمزی که دارد نشان دهنده توجه او به امپرسیونیست ها ست ؛ و با میز ناگهان کژی یافته اش فضای تصویر را چنان شلوغ و تنگ می نماید که پیشگویی کننده حرکت بعدی او به نوعی ساده سازی معمارانه ایست که در واقع نیای روایت خاص خود او از کوبیسم به حساب می آید.
مدل مذکر ، در حدود سال 1900 ، مدل همانست که او برای پیکره برده به کار برده است ـ این روند ساده سازی و تنگ کردن فضا را چندین مرحله و تا جایی که حتی از لحاظ ژرف نمایی ایجاد اندکی اخلال می کند، پیشتر برد و به این ترتیب توانست حس فضای محدودیت یافته را ، به شیوه ای که یادآور تاثیر پذیری او از ون گوگ و سزان است ، القا کند. هرچند که این اثر تقریبا در رنگ مایه قهوه ای همگونی ، با تاکید بر ساخت معمارانه ، کشیده شده است، ولی ماتیس در همان زمان سرگرم نقاشی از مناظر طبیعی و کاوش در شیوه ترکیب رنگ تجزیه یافته امپرسیونیست ها و نقوش انتزاعی رنگین نوامپرسیونیست ها نیز بود.
او با کارملینا به گوشه کارگاه و ارائه تمام رخ تصویر به رسم سزان ، و با جلوه دادن پیکر سازانه مدل بر زمینه ای از طرح مستطیل شکل، بازگشت.
طی نخستین سالهای قرن بیستم ماتیس به پیکره سازی خود ، به ویژه روی پیکر برهنه ادامه داد . در همان اوان به مطالعات خود در زمینه برهنه نگاری نیز پرداخت. بین سالهای 1902 و 1905 آثارش را در گالری برت ویل ، و بعد در گالری آمبرواز ولارد. به سرعت داشت مهمترین فروشنده آثار نقاشان آوان گارد در پاریس می شد، به نمایش در آورد. هنگامی که سالون آزادمنش تر پاییزی در سال 1905 افتتاح شد ، ماتیس کارهایش را به همراه بونار و مارکه در آنجا به تماشا گداشت. در همین سالون پاییزی به سال 1905 و در اتاقی که به آثار ماتیس ، ولا منک ، دورن و روئو، در میان جمعی دیگر ، اختصاص یافته بود، عبارتی گفته شد که نام جاودانی گروه از آن برخاست. به روایت لطیفه ای، هنگامی که لویی واکسل منتقد چشمش به پیکره ای دوناتلو وار در میان نقاشی های شدیداً رنگ آمیزی شده افتاد فریاد بر آورد : "دوناتلو در میان جانوران وحشی ! " چه این عبارت در همین مجلس گفته شده باشد یا در 1906 در نمایشگاه نقاشان آزاد، به هر حال نام فووها ( جانوران وحشی ) از این عبارت برخاسته است.
کلمه "فووها " اشاره ویژه ای داشت به رنگ آمیزی دلبخواه و تابناکی که به مراتب غلیظ تر از رنگ آمیزی نوامپرسیونیست ها و رنگ آمیزی غیر توصیفی گوگن و ون گوگ بود، و اشاره ای بود به قلم زنی مستقیم و زمختی که ماتیس و دوستانش طی سال قبل در کولیور و سن تر و به در جنوب فرانسه داشتند تجربه می کردند.
فووها آخرین گامها را در راه آ زادی شیوه رنگ آمیزی، برداشتند، راهی که گوگن ، ون گوگ ، سورا، نبی ها و نوامپرسیونیست ها ، به شیوه های گوناگون ، در حال پیمودنش بودند.
فووها با استفاده از وسایل مشابه در پی مقاصد متفاوت بودند. آنها می خواستند رنگهای تند را مستقیما از داخل لوله رنگ پیاده کنند، به این معنا که در پی توصیف اشیا طبیعت ، یا ایجاد نوعی گوناگونی در برابر شبکهی چشم نباشند، و نه آنکه مضمونی رمانتیک یا عرفانی تاکید بگذارند، بلکه می خواستند ارزشهای تصویری تازه ای بسازند سوای همه اینها. به این ترتیب ، به یک معنا شیوه رنگ آمیزی گوگن و سورا را به کار می بردند، و آن را آزادانه با توازن خطی خودشان به هم می آمیختند تا به تاثیراتی شبیه آنچه سزان همیشه در پی اش بود دست یابند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


نقاشی در قرن بیستم

دانلود مقاله از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


--> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری

 

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمه‏ای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشته‏اند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.
خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.
بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ می‏یافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی

 

پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دسته‏یی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پاره‏ای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.
در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.
باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.
نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.
دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.
جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.
این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بی‏باک. لایعقل= بی‏عقل، لایشعر= بی‏شعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...
چنانکه در شواهد ذیل می‏بینیم:
ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند
(دقیقی)
وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر
(عنصری)
گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش
(سعدی)
زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون
(منوچهری)
بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل
(منوچهری)
من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری
(ازرقی)
گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)
بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> آغاز ادب فارسی

 

اگر چه ادبیات پهلوی در برابر نفوذ و رسمیت زبان عربی اندک اندک راه ضعف و فراموشی می‏پیمود لیکن لهجات محلی دیگر ایران با آمیزش با زبان عربی آماده ایجاد ادبیات کامل و وسیعی میگردید و از آنجمله بود لهجه آذری، لهجه کردی، لهجه فارسی(معمول در فارس)، لهجات مرکزی ایران، لهجه طبری، لهجه گیلی و دیلمانی، لهجه سگزی، لهجه خراسانی، لهجه سغدی، لهجه خوارزمی و جز آن.
لهجه عمومی مشرق ایران و شعب آن از این میان ثروتمندترین لهجه‏های ایرانی بود و چون بازمانده لهجه‏های ادبی مهمی مانند پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی)، سغدی قدیم، تخاری و خوارزمی قدیم بود بزودی و با کوچکترین رسمیت سیاسی می‏توانست بهترین وسیله ایجاد ادبیات جدیدی در ایران گردد و این امر خوشبختانه بیاری یعقوب سر لیث صفار(254ـ265) مؤسس سلسله مشهور صفاری در اواسط قرن سوم هجری بشرحی که در تاریخ سیستان بتفصیل آمده است صورت گرفت و با ظهور شاعرانی مانند محمد بن وصیف سگزی دبیر یعقوب و بسام کورد(کرد) از خوارج سیستان که بصلح نزد یعقوب رفته بود و محمد بن مخلد سگزی از فاضلان عهد یعقوب نخستین اشعار عروضی پارسی سروده شد .

 


از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> آغاز ادب فارسی

 

اگر چه ادبیات پهلوی در برابر نفوذ و رسمیت زبان عربی اندک اندک راه ضعف و فراموشی می‏پیمود لیکن لهجات محلی دیگر ایران با آمیزش با زبان عربی آماده ایجاد ادبیات کامل و وسیعی میگردید و از آنجمله بود لهجه آذری، لهجه کردی، لهجه فارسی(معمول در فارس)، لهجات مرکزی ایران، لهجه طبری، لهجه گیلی و دیلمانی، لهجه سگزی، لهجه خراسانی، لهجه سغدی، لهجه خوارزمی و جز آن.
لهجه عمومی مشرق ایران و شعب آن از این میان ثروتمندترین لهجه‏های ایرانی بود و چون بازمانده لهجه‏های ادبی مهمی مانند پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی)، سغدی قدیم، تخاری و خوارزمی قدیم بود بزودی و با کوچکترین رسمیت سیاسی می‏توانست بهترین وسیله ایجاد ادبیات جدیدی در ایران گردد و این امر خوشبختانه بیاری یعقوب سر لیث صفار(254ـ265) مؤسس سلسله مشهور صفاری در اواسط قرن سوم هجری بشرحی که در تاریخ سیستان بتفصیل آمده است صورت گرفت و با ظهور شاعرانی مانند محمد بن وصیف سگزی دبیر یعقوب و بسام کورد(کرد) از خوارج سیستان که بصلح نزد یعقوب رفته بود و محمد بن مخلد سگزی از فاضلان عهد یعقوب نخستین اشعار عروضی پارسی سروده شد .

 


قرن چهارم، عصر سامانی و بویی

 

اهمیت قرن چهارم در علوم و ادبیات

 

قرن چهارم بر تارک تاریخ ایران چون تاجی درخشنده است که بانواع گوهرهای تابان مزین باشد. این گوهرهای درخشان علم و ادب مردان بزرگی مانند محمد بن زکریای رازی و ابو نصر فارابی و احمد بن عبدالجلیل سگزی و ابونصر عراق و علی بن عباس مجوسی اهوازی و ابوسهل مسیحی و رودکی و شهید بلخی و دقیقی و ابن العمید و ابن عباد و قابوس و بدیع الزمان همدانی و ابوبکر خوارزمی و بسیاری از رجال نامبردار مانند ایشانند که فرصت شمارش همه آنان در این وجیزه نیست. در پایان این قرن سه تن از مفاخر عالم انسانی یعنی ابوریحان بیرونی و ابوعلی بن سینا و ابوالقاسم فردوسی وارث همه ترقیات و پیشرفتهای ایرانیان در علوم و ادبیات شدند و قسمتی از آغاز قرن پنجم را نیز بنور وجود و آثار گرانبهای خود روشن داشتند.
این قرن همانطور که دوره بلوغ علوم اسلامی و ادب عربی است بهمان نحو هم مهمترین و بارآورترین عهد ادب فارسی و عصر ظهور گویندگان بزرگ و فصیح در نواحی شرقی ایرانست. در نواحی دیگر ایران اگر چه گویندگانی مانند قابوس و مسته مرد(شاعر طبری زبان) و بندار رازی و منطقی رازی و غضائری رازی پدید آمده و بعضی از آنان تا اوایل قرن پنجم نیز زیسته و شاعری کرده‏اند لیکن عده آنان واهمیت ایشان بدرجتی نیست که بتوانیم آنانرا همپایه شاعران خراسان و ماوراءالنهر یعنی حوزه فرمانروایی سامانیان بدانیم.

 

توجه سامانیان به زبان پارسی

 

خاندان سامانی یکی از خاندانهای اصیل ایرانست که نسل آن ببهرام چوبین سردار مشهور ساسانی میرسید. شاهان این خاندان در احترام میهن و بزرگداشت مراسم ملی و احیاء سنن قدیم ایران و علی الخصوص در ترویج زبان پارسی حد اعلی کوشش را بکار میبردند و باین نظر در تشویق شاعران و نویسندگان و مترجمان نکته‏یی را فرو نمیگذاشتند مثلاً چون دیدند که کلیله و دمنه پهلوی مدروس شده و ممکن است مردم ایران بر اثر رغبتی که بدان دارند از ترجمه عربی آن که بدست عبدالله پسر مقفع صورت گرفته بود استفاده کنند، بترجمه آن از تازی بنثر پارسی فرمان دادند و این کار در عهد سلطنت نصر بن احمد سامانی (301ـ 331 هجری) انجام شد و سپس بهمت وزیر او ابوالفضل بلعمی، رودکی شاعر مشهور آنرا از نثر بنظم پارسی در آورد، و یا چون دو کتاب مشهور محمد بن جریر الطبری (متوفی بسال 310) یعنی تاریخ الرسل و الملوک و جامع البیان تفسیر القرآن او در خراسان شهرت یافت، ابوصالح منصور بن نوح سامانی (350ـ366 هجری) نخستین را بهمت وزیر خود ابوعلی محمد بن ابوالفضل محمد بلعمی و دومین را بدست گروهی از فقیهان بپارسی درآورد و این هر دو ترجمه اکنون در دست و ار ذخایر گرانبهای ادب پارسی است.

 


زبان پارسی که در قرن چهارم از آمیزش با زبان عربی تا حدی مصون مانده و لغات تازی در آن اندک بود از قرن پنجم ببعد بنسبت بیشتری با لغات عربی درآمیخت. پیداست که این آمیزش یکباره با شروع قرن پنجم بکمال نرسید بلکه تدریجاً صورت گرفت و این سیر تدریجی چنان بود که کثرت کلمات عربی در پایان قرن پنجم خیلی بیشتر از آغاز آن و در آخر قرن ششم زیادتر از اول آن بوده است. از علل عمده این امر یکی تزاید نفوذ دین اسلام در این دو قرن و زبان ملازم آن یعنی زبان عربی بود. دیگر آنکه در این دو قرن تعلیم و تعلم زبان عربی با شدتی بیشتر از پیش در ایران رواج داشت و چون توسعه و افزایش مدارس در قرن پنجم و ششم با قوت بسیار صورت گرفته و از مواد اصلی و اساسی دروس در این مدارس زبان و ادب عربی بود، طبعاً همه اهل سواد و کسانی که در پی تحصیل علم و ادب بودند از زبان و ادب عرب آگاهی می‏یافتند و از اینجاست که در قرن پنجم و ششم کمتر کسی از شاعران و نویسندگان را می‏یابیم که اثری از ادب عربی در گفتار او نباشد.
علاوه بر این در طی قرنهای دوم و سوم و چهارم همه علوم اسلامی تدوین شده و اصطلاحات علمی فراوان در زبان عربی گرد آمده و بر اثر ترجمه بسیاری کتب از منابع یونانی و پهلوی و سریانی و هندی، ادب عربی غنی و ثروتمند و دارای نفوذ بسیار گردیده بود. دین اسلام و رواج قرآن کریم و احادیث نیز مایه تشدید نفوذ لغات عربی و ورود بسیاری از آنها در زبان فارسی شده بود. باین جهات هر چه از آغاز تسلط تا زیان بر ایران بعهد معاصر نزدیکتر شویم کلمات تازی را بنسبت بیشتری در زبان فارسی می‏یابیم.
در قرن پنجم و ششم این عوامل چون دست بهم دادند باعث شدند که زبان فارسی با سرعت بیشتری با لغات تازی آمیخته شود چنانکه در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که پایان این دوره است در زبان نظم و نثر فارسی بسیاری از کلمات غیر لازم عربی وارد شده بود.
از طرفی دیگر چون قرن پنجم و ششم دوره برچیده شدن حکومتهای ایرانی و روی کار آمدن غلامان و قبایل ترک نژاد بود قسمتی از لغات ترکی نیز بوسیله سپاهیان و عمال دولتی در زبان فارسی راه جست ولی نسبت این لغات بواژه‏های تازی بسیار ناچیز و غیر قابل ملاحظه بود.

 

چنانکه میدانیم تا اواخر قرن چهارم ادبیات دری تنها بنواحی شرقی ایران یعنی سیستان و خراسان و ماوراءالنهر اختصاص داشت زیرا لهجه‏یی که نخستین آثار ادبی ایران دوره اسلامی با آن وجود آمد متعلق بهمین نواحی بود اما از اوایل قرن پنجم بعللی ادبیات دری بنواحی مرکزی و اندک اندک بشمال و مغرب و جنوب نیز راه یافت و شاعران و نویسندگان بجای لهجه ملهی خود لهجه ادبی دری را بتقلید از شاعران خراسان و ماوراءالنهر برای شعر و نثر پذیرفتند و در دربارها مرسوم کردند و اگر چه در همان حال هم شاعرانی مانند بندار رازی بزبان اهل ری و علی پیروزه و مسته مرد ملقب به دیواروز که هر دو معاصر عضدالدوله دیلمی بودند بلهجه طبرستانی و بابا طاهر عریان همدانی بلهجه محلی خود شعر می‏ساختند لیکن لهجه ادبی دربارها و کتب اصلی ادبی تنها لهجه اهل مشرق بود و شاعران و نویسندگان برای آنکه خوب از عهده بیان مقاصد خود در پارسی دری برآیند از دیوانهای شعرایی مانند رودکی و منجیک و دقیقی و فردوسی و نظایر آنان استفاده میبردند و یا خواندن آثار آنانرا بمبتدیان توصیه میکردند. ناصر خسرو در سفرنامه خود گوید: «...و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک می‏گفت اما زبان فارسی نیکو نمیدانست پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، باو گفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند...»
راوندی در کتاب راحة الصدور از قول احمد بن منوچهر شصت کله آورده است که «... سید اشرف بهمدان رسید در مکتبها می‏گردید و می‏دید تا کرا طبع شعرست، مصراعی بمن داد تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم، بسمع رضا اصغا فرمود و مرا بدان بستود و حث و تحریض واجب داشت و گفت از اشعار متأخران چون عمادی و انوری و سید اشرف و بلفرج رونی ... و حکم شاهنامه آنچ طبع تو بدان میل کند قدر دویست بیت از هر جا اختیار کن و یادگیر و برخواندن شاهنامه مواظبت نمای تا شعر بغایت رسد...»
این اشارات و نظایر آنها می‏رساند که با رواج شعر دری در نواحی جدیدی غیر از مشرق ایران آموختن لهجه دری و نکات آن و علی الخصوص مشکلات لغات آن لهجه از مسائل عادی نوآموزان بود و بهمین سبب است که اسدی طوسی که قسمت بزرگی از زندگی خود را در حدود اران و آذربایجان گذرانیده بود چون عدم اطلاع شاعران آن نواحی را از مشکلات لغات دری ملاحظه کرد بتألیف کتاب لغت فرس همت گماشت و در آغاز آن نوشت«... و غرض ما اندرین لغات پارسی است که دیدم شاعرانرا که فاضل بودند ولیکن لغات پارسی کم میدانستند...» و در اینجا هم مانند قول ناصر خسرو مراد از زبان پارسی لهجه دری یا پارسی دری است

 

قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان --> انتشار زبان فارسی در خارج از ایران

 

موضوعی که در تاریخ زبان فارسی قرن پنجم و ششم قابل ملاحظه و مطالعه است انتشار زبان فارس است در خارج ایران. در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم دو تن از پادشاهان فاتح ایران یعنی ناصرالدین سبکتکین و پسر او یمین الدوله محمود شروع به پیشرفت‏ها و فتوحاتی در جانب ولایت سند کردند و در عهد این دو پادشاه و جانشینان آنان بتدریج ناحیه پهناوری از هندوستان تحت اطاعت سلاطین غزنوی درآمد. می‏دانم که نزدیک بتمام عمال و حکام و سربازان غزنوی خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در جانب ایران بودند و خواه آنانکه در طرف هندوستان، ایرانی نژاد و متکلم بلهجات ایرانی و معتاد به ادبیات دری بودند و بهمین سبب توقف آنان در هندوستان و حکمروایی بر آن سامان باعث نشر پارسی دری دراراضی متصرفی غزنوی گردید خاصه که زبان رسمی دربار غزنوی پارسی دری بوده است.
پس از تسلط سلاجقه بر ایران چنانکه می‏دانیم دسته‏یی از آنان با تصرف آسیای صغیر دولتی را که بنام دولتی را که بنام دولت سلاجقه آسیای صغیر معروف است در آن سامان بوجود آوردند. در دربار امرای این سلسله مانند همه دربارهای سلجوقی زبان فارسی بود و بهمین سبب در این ناحیه حتی در شام بتدریج زبان فارسی دری رواج یافت و اندک اندک کار بجایی کشید که در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم آسیای صغیر یکی از مراکز ادبیات فارسی گردید.
در نتیجه این دو جریان یعنی نفوذ ادبیات دری از خراسان بسایر ولایات ایران و رواج زبان پارسی در خارج از کشور ایران از اواسط قرن پنجم ببعد بسیاری شاعر و نویسنده بیرون از ناحیه خراسان و ماوراءالنهر پدید آمدند و این امر چنانکه خواهیم دید باعث تنوع عظیمی در ادب فارسی گردید.
بعد از مطالعه مختصری که در باب زبان فارسی در قرن پنجم و ششم کردیم اینک به بیان وضع نثر و نظم در این دوره مبادرت می‏کنیم:

 

قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان --> نثر فارسی در قرن پنجم و ششم

 

قرن پنجم و ششم از حیث نثر فارسی یکی از ادوار بسیار مهم ادبی است. در این دو قرن نه تنها نثر فارسی دنباله ترقیات قرن چهارم را طی کرد بلکه به مراتب بیش از شعر ترقی و تحول یافت و انواع آثار مختلف در آن بوجود آمد چنانکه از حیث تنوع و تعدد آثار منثور می‏توان هیچیک از ادوار ادبی را با این دو قرن مقایسه کرد.
نثر فارسی در این دو قرن دو سبک کاملاً متمایز از یکدیگر داشت: اول سبک ساده که دنباله نثر ساده قرن چهارم بوده است و دوم سبک مصنوع که بعد از این راجع به آن سخن خواهیم گفت.

 

قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان --> نثر ساده در قرن پنجم و ششم:

 

مراد از نثر ساده یا نثر مرسل نثری است که خالی از صنایع و قیود لفظی و آزاد از هرگونه تصنع و تکلفی باشد. نثری که به این سبک نوشته شده باشد کاملترین و سودمندترین نوع آنست زیرا مقصود را بنحو اتم بیان و از فوت معنی پیش گیری می‏کند. این سبک نثر همچنانکه گفتیم در قرن چهارم در ادب فارسی معمول بود و مانند سبک شعر فارسی در تمام قرن پنجم و قسمتی از قرن ششم ادامه و تکامل یافت و اختلافی که در آن بتدریج وجود می یافت نه از باب اصول و بنیاد و سبک و روش و نگارش بلکه از جهت تغییرات و تحولاتی بود که بتدریج در زبان فارسی صورت می‏گرفت و ما راجع به آن پیش از این سخن گفته‏ایم.
برای آنکه از کتابهای معروفی که در این دو قرن به نثر ساده و مرسل نگارش یافته و نیز از نویسندگان آنها مختصر اطلاعی داشته باشیم خوبست بعضی از آنها را فهرست وار ذکر کنیم:
دراوایل قرن پنجم یک کتاب معتبر در هندسه و حساب و نجوم و هیئت باسم التفهیم لاوائل صناعة التنجیم داریم که نویسنده آن ابوریحان محمد بن احمد البیرونی الخوارزمی به سال 420 آنرا به فارسی نگاشت. انشاء این کتاب بسیار ساده و زیباست و التفهیم مخصوصاً از باب اصطلاحات فارسی نجومی و ریاضی ارزش بسیار دارد.
دانشمند معاصر ابوریحان یعنی ابو علی حسین بن عبدالله بن سینا (370ـ428) نیز در اوایل قرن پنجم چند اثر مشهور خود را در مسائل فلسفی و طبی به زبان فارسی به رشته تحریر کشید. مهمترین آنها کتاب معروف دانشنامه علائی یا حکمت علائی است در منطق و فلسفه. ابو علی بن سینا بسیار کوشیده است اصطلاحات فلسفی را که تا آغاز قرن پنجم به زبان عربی مدون شده بود به فارسی بیاورد و از این بابت کتاب او تازگی دارد. علاوه بر این از ابن سینا رسالات دیگری مانند رساله معراجیه و رساله نبوت و رساله نبضیه و جز آنها باقی مانده است.
دیگر از نویسندگان مشهور اوایل قرن پنجم ابوالفضل بیهقی(385ـ470 هجری) از مشاهیر دبیران سلطان محمود و پسران اوست. اثر مشهور او کتاب مقامات محمودی و مسعودی مشهور بتاریخ بیهقی است که اصلاً درسی جزء حاوی وقایع عهد ناصرالدین سبکتکین و یمین الدوله محمود و پسرانش محمد و مسعود و متضمن اطلاعات مفیدی راجع بظهور سلاجقه و کیفیت غلبه آنان بر خراسان و عراق بود لیکن اکنون تنها قسمتی از آن شامل وقایع بعد از فوت محمود(421 هجری) تا وقایع آخر عهد محمود و غلبه سلاجقه و شکست محمود و تباهی کار او در دست است. این کتاب از باب انشاء فصیح و ساده و زیبای آن قابل ملاحظه است بحدی که می‏توان روش بیهقی را در انشاء از جمله بهترین روشهای نثر فارسی دانست.
از نویسندگان بزرگ اواخر قرن پنجم خواجه نظام الملک ابو علی حسن بن علی طوسی وزیر الب ارسلان و ملکشاه سلجوقی مقتول در سال 485 هجریست. این وزیر در اواخر حیات به خواهش ملکشاه تجارب ممتد و نظرهای صائب خود را در تدبیر امور مملکت و رعیت و سیاست در کتابی گردآورد و آنرا سیر الملوک یا سیاستنامه نامید. اهمیت سیاستنامه در انشاء شیوا و ساده و بسیار روان آنست. انشاء نظام الملک بدرجه‏یی از قید ابهام و تصنع آزاد است که هنوز کهنه نشده و همواره تازه و قابل استفاده و نزدیک به ذهن و ذوق هر خواننده فارسی زبانست.
یکی از کتابهای قابل توجه و مهم قرن پنجم قابوسنامه است مؤلف این کتاب عنصرالمعالی کیکاوس نواده شمس المعالی قابوس از خاندان دیالمه زیاری است که قابوسنامه را در نصیحت پسرش گیلانشاه و آموختن راه و رسم زندگانی و اینکه در هر کاری چه حوائج و در بایستهایی در میانست، نوشت. تألیف کتاب از سال 475 هجری شروع شده و شامل مسائل مختلف اجتماعی و اخلاقی و رسوم و آداب و فنون و علوم و پاره‏ای اطلاعات تاریخی است. سبک این کتاب بسیار خوب و ساده و در عین حال قدیم و کلمات کهنه پارس در آن فراوانست. اهمیت قابوسنامه خصوصاً از آن جهت است که اطلاعات ذیقیمت کثیری راجع بابواب مختلف تمدن و فرهنگ ایران قرن پنجم در آن گرد آمده و ما بسیاری از این اطلاعات نفیس را از سایر مأخذ نمی‏توانیم بدست آوریم. یکی از مشاهیر نویسندگان ایران در قرن پنجم ناصر بن خسرو قبادیانی (394ـ 481) است. از این شاعر و نویسنده نامبردار چند اثر معروف به نثر فارسی در دست است مانند سفرنامه و زادالمسافرین و وجه دین و خوان اخوان و جامع الحکمتین که در همه آنها نویسنده روشی ساده و انشائی روان دارد و حتی در کتاب زادالمسافرین با آنکه در کلام اسمعیلیه نوشته شده سادگی و روانی انشاء را حفظ کرده است.
دیگر از نویسندگان مشهور قرن پنجم که نثری بسیار شیوا و زیبا دارد علی بن عثمان جلایی هجو یری غزنوی (متوفی به سال 465) است کتاب کشف المحجوب او قدیمیترین کتاب فارسی در شرح اصول تصوف است.
از اوایل قرن پنجم کتاب بسیار سودمندی بنام تاریخ سیستان در دست داریم که قسمتی ازان در آغاز قرن پنجم نوشته شده و باقی را در قرون بعد بر آن افزوده‏اند. قسمت اول تاریخ سیستان علی الخصوص آن بخش که تا زوال دولت صفاریان را شامل است هم از باب مطالب تاریخی و هم از جهت سبک کهنه و فصیح انشاء ارزش و اعتبار فراوان دارد.
کتاب دیگری از اوایل قرن ششم داریم بنام مجمل التواریخ و القصص که نویسنده آن معلوم نیست لیکن چون مؤلف آن از مأخذ معتبر قدیم در تألیف کتاب خود استفاده کرده اثر او بسیار مهم و قابل توجه است روش نویسنده کتاب هم بهمین نسبت کهنه و حتی خیلی کهنه‏تر از منشأت اواخر قرن پنجم و در غالب موارد حاوی کلمات و روایات پهلویست.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  100  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری

دانلود مقاله ساختمانهای قرن بیست و یکم

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله ساختمانهای قرن بیست و یکم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
ساختمانها که کارائی انرژی بیشتری دارند، راحت تر و قابلیت استطاعت دارند... آن هدف برنامه تکنولوژیهای ساختمان DOE می باشد. برای شتاب دادن به اقدامات توسعه و استعمال گسترده از کارائی انرژی، برنامه تکنولوژیهای ساختمان عبارتند از:
هدایت RED در تکنولوژیها و مفاهیم برای کاراتی انرژی، کارکردن دقیق با صنعت ساختمان و تولید کنندگان مواد،‌تجهیزات و کارافزارها
ارتقاء انرژی / فرصت های پس انداز و صرفه جویی هم برای سازندگان و هم برای خریداران ساختمانهای تجاری
کار با ایالت و گروههای منظم محلی جهت توسعه کدهای ساختمانی، استانداردهالی کارافزار و راهنمایی هایی برای استفاده از کارائی انرژی
انتخاب پنجره
پنجره های مدرن، ذخیره انرژی، مقاومت و راحتی را فراهم می کنند.
چرا پنجره ها مهم هستند؟
پنجره ها نور، گرما، نسیم خنک کننده و زیبایی را به خانه ها می آورند و احساس گشایش و فضا را به حوزه های زندگی می دهد. گرچه سود دهنده هستند اما پنجره ها می توانند در جنبه منفی، کارائی انرژی منزل، راحتی، کیفیت هوای داخلی و مقاومت را تحت تاثیر قرار می دهند اگر بدرستی انتخاب نشوند مناسب نصب نشده باشند. پنجره های می توانند منبع اصلی در کاهش گرما در زمستان و افزایش گرما در تابستان بشوند. در آب و هوای سرد، پنجره می توانند برای 10 تا 25 درصد کاهش گرما و سرما را تا حد کافی کاهش دهند تا اجازه ورود تجهیزات گرمایی و سرمایی ارزانتر و کوچکتر را کسب کنند.
پنجره های کارائی انرژی، راحتی را در زمستان با افزایش دماهای سطحی و با حالت محفوظ از هوا که هردوی آنها جریان را قطع می کند توسعه می دهند. دماهای افزایش یافته سطحی همچنین غلظت را کاهش می دهد که در داخل چهارچوب ها شکل می یابند و در زمستان ممی درخشند و مواد ساختمان را حفظ کنند و رشد قارچ را کاهش می دهند.
پنجره ها با اجرای بالاتر به کارائی انرژی معمولاً از درخشندگی چندگانه و قالبهای اشباع شده استفاده می کنند که صدای ناخواسته را از خارج کاهش می دهند. سایر تکنولوژی های پنجره شامل، پوشش انتشار کمتر، مسدود کردن اشعه ماوراء بنفش تا 98 درصد از خورشید، کاهش دادن از بین رفتگی رنگ پرده ها، فرش و لوازم خانه می باشد.
مراحلی در انتخاب پنجره
وقتی به درستی انتخاب شوند و نصب گردند، پنجره ها می توانند در به حداقل رساندن گرمای اتاق، سرمای اتاق و هزینه های روشنایی کمک بکنند. دسترسی به اجرای پنجره در حالت پیشرفته در منزل مستلزم سه مرحله است.
طراحی: اندازه، انواع، جایگزینی و خاصیت های پنجره باید به عنوان قسمت انتگرال کل طراحی خانه به علت تاثیر آنها در گرما و سرما، روشنایی و تزیین داخلی تعیین شود. خصوصیات غیر فعال خورشید و تاثیر آن در پنجره ها باید در طول طراحی مورد توجه قرار گیرند. خاصیت های پنجره که اهداف طراحی را بر آورده می کنند باید در استفاده از راهنمایی های قابل قبول مشخص شوند.
انتخاب: پنجره ها باید انتخاب شوند تا خاصیت های بخصوص طراحی را بعد از مورد توجه قرار دادن تکنولوژی های پنجره جامه عمل بپوشانند که اجرا را توسعه می دهند و در عوامل ظاهری، قیمت خرید، هزینه نصب، پوشش تضمینی، حفظ ،‌فرکانس جایگزینی، نیاز برای رسیدن بیشتر پنجره (شامل حفاظ) و مقدار باز فروش در نظر گرفته شود.
نصب: حتی پنجره های باکارائی انرژی بیشتر باید به طور صحیح نصب شوند تا مطمئن سازند که اجرای انرژی آن حاصل شده است و پنجره ها در مشکلات رطوبتی ساختمان نقشی ندارد.
خاصیت پنجره ها
به وسیله هدایت مستقیم از طریق شیشه و چارچوب، نشت هوا از طریق و از اطراف قسمتهای پنجره و به وسیله اشعه گرما به داخل خانه (به طور شاخص از طرف خورشید) و خارج از خانه از دمای اشباع اتاق مثل مردم، لوازم خانه و دیوارهای داخلی، گرما بدست می آید و یا از دست می رود.
شورای درجه پنجره بندی ملی 20910, 10-589-1776-WWW.NFRC.ORG NFRC- 8484- GOORGIA AVENU, SUITE 320, SILVERSPRING, MARJLAND برنامه داوطلبانه گواهینامه را برای پنجره ها فراهم کرد که سه معیار اندازه گیری شده را مطابق با هر یک از این متدهای کاهش و حاصل گرما:‌فاکتور u U- factor ،‌ نشست هوا، ضریب بدست آوردن گرمای خورشید (SHGC) مورد توجه قرار می داد.
ufactor - U.Factor اندازه گیری سرعتی است که در آن پنجره جریان گرمای غیر خورشیدی را که معمولاً در بخش های Btulhr-fJp-fo بیان شده اند،‌هدایت می کند. U-factor ممکن است درست فقط به شیشه اشاره کند اما تحت NFRC ،‌آن اجرای کل پنجره، شامل چهارچوب و مواد فاصله دار را نشان می دهد. پنجره، U-factor پایین تر، کارائی انرژی بیشتری با پنجره ای که U-factor بالاتر دارند، نشان می دهد U- factor نیز معمولاً از 0.2 تا 1.2 قرار دارند.
SHGC-SHGC انکسار اشعه خورشیدی است که از طریق پنجره وارد می شود یا مستقیماً انتقال می یابد و یا اینکه به وسیله سوار کردن پنجره جذب می شود که در نتیجه همانند گرمای اتاق ازاد می شود. هر چقدر SHGC پنجره کم باشد، گرمای خورشیدی کمتری را آن منتقل می کند و همانند هم توانایی سایه دهی آن بیشتر می شود. پنجره با SHGC بالاتر، دارائی کارائی بیشتری در جمع آوری گرمای خورشید در طول زمستان خواهد داشت. پنجره با SHGC پایین تر،‌در کاهش بادهای خنک کنندگی در تابستان از طریق بستن گرمای بدست آمده خورشید مثمر ثمر خواهد بود. گستره SHGC از 0 نا 1 قرار دارد.
نشت هوا – نشت هوا اندازه گیری میزان هوای تراوش شده از اطراف پنجره را در حضور فشار بخصوص متفاوت کنار پنجره تعیین می کند. نشت هوا در بخش های فوت مکعب در هر دقیقه در هر فوت مربع از حوزه چهارچوب (cfm/ft)2 بیان شده است. پنجره با میزان نشت هوای کمتر نسبت به پنجره با میزان نشت هوای بیشتر سخت و زمخت تر است. نشت هوا معمولاً کمتر از 1 می باشد.
VT – انکسار طیف قابل رویت نور خورشید (300 تا 720 نانومتر) وزن شده به وسیله حساسیت دید بشری است که از طریق تابش پنجره منتقل می شود. پنجره با VT بالا نور قابل رویت بیشتری را منتقل می کند. VT در ارقام بین 0 و 1 بیان می شود.
انتخاب پنجره اساساً بر پایه u-factor و SHGC قرار دارد گرچه VT و نشت هوا نیز می توانند مهم تلقی می شوند. از این رو بر چسب NFRC – به مصرف کنندگان کمک می کند تا تصمیمات علمی را در مورد خرید اتخاذ کنند.
ملاحظات طراحی پنجره
پنجره ها عناصر مهم از طراحی غیر فعال خورشید می باشید که می تواند گرمایی، ملایم بودن و روشنایی مورد نیاز در خانه را کاهش دهد با دادن محل مناسب به ساختمان، واقعاً هر نوع از معماری می تواند حداقل بعضی از طراحی وابسته به خورشید غیر فعال را یکپارچه کند. استراتژی های طراحی وابسته به خورشید غیر فعال از نظر محل ساختمان و آب و هوای اصلی متنوع می باشند، اما تکنیک های اساسی شامل پنجره ها یکسان می باشند. انتخاب ،‌جهت و اندازه شیشه در به حداکثر رساندن گرمای بدست آمده خورشید در زمستان و حداقل کردن آن در تابستان با شیشه دار کردن متفاوت معمولاً برای طرف های متفاوت خانه انتخاب می شود (نمایش، معرض).
در آب و هوای گرم، قسمتهای اصلی شیشه معمولاً به جنوب مشرف است تا گرمای خورشید را در طول زمستان جمع کند،‌وقتی که خورشید در اسمان کم است در تابستان ،‌وقتی که خورشید خیلی داغ است، لبه ها یا سایر وسایل سایه ایجاد کنی (مثل حفاظ) از گرمای افراطی جلوگیری می کند. جهت موثر بودن پنجره های مشرف به جنوب معمولاً باید SHGC بزرگتر از 0.6 برای به حداکثر رساندن گرمای بدست آمده خورشید در طول تابستان، u-factor ، 0.35 یا کمتر برای کاهش انتقال رسانه ای گرما و VT بالا برای انتقال نور مرئی خوب، داشته باشیم.
پنجره های مشرف به شرق و غرب و دیوارهای مشرف به شمال در آب و هوای گرم کاهش می یابند در حالی که فولاد به روشنایی روز کافی اجازه می دهد. پنجره های مشرف به شرق و غرب محدود هستند چرا که کنترل گرما به طور موثر مشکل است و عبور اشعه های خورشید وقتی که آن در آسمان پایین است کنترل را سخت می کند. این پنجره ها باید SHGC کمتر و یا سایه داری داشته باشند. پنجره های مشرف به شمال گرمای کمتری از خورشید را جمع می کنند. بنابراین آنها طوری استفاده می شوند که نور مفید را فراهم کنند.
در اب و هوای ملایم، مخصوصاً استراتژی های موثر شامل استفاده ترجیحی از پنجره های مشرف به شمال و به طور سخاوتمندانه استفاده از پنجره های مشرف به جنوب دارای لبه سایه ایجاد کنی می باشند.
نوع پنجره، نشت هوا و تهویه طبیعی موثر که می توانند بدست بیایند را مورد تاثیر قرار می دهد. پنجره های داری شیشه ثابت محافظ هوا هستند اما در جاهایی که تهویه مطلوب می باشند مناسب نیستند. پنجره های کشویی، لولادار وحفاظتی تهویه خوبی را وقتی که باز می شوند فراهم می کنند و وقتی که بسته می شوند به طور معمولی محافظ هوا هستند چرا که آنها دارای مهر و موم فشرده هستند. پس و پیش روندگی، آویختگی دوگانه، آویختگی یگانه که پنجره ها دارند خیلی نشت کنندگی وقتی که باز می شوند حداقل تهویه را فراهم می نمایند.
رهنمایی هایی برای مشخص کردن پنجره ها
سه منبع از راهنمایی ها وجود دارد که در ویژگی دادن به پنجره ها کمک می کنند. اینها باید بعد از مورد توجه قرار دادن ویژگی های خورشید غیر فعال استفاده شوند که در خانه گنجانده خواهند شد و تاثیری که این در نیازمندی های پنجره دارد. سایه دهی بوسیله چشم انداز، لبه، حائل و غیره باید مورد توجه قرار گیرد،‌مخصوصاً وقتی که روی SHGC متمرکز می شوند که برای پنجره ها مورد نیاز بود.
کد حفظ انرژی بین المللی 2000
به عنوان یک هزاره، پنجره ها باید طبق کد محفاظت از انرژی بین المللی 2000 انتخاب شوند، کد محافظت از انرژی بین المللی 2000 می تواند از کد شورای بین المللی 703-931-433 بدست اید. www.intlcod.org ، Energy Star مورد نیاز برای آب و هوای بخصوص ممکن است متکی به ناحیه پنجره که در انجا نصب شده یا کارائی سایر عناصر خانه وابسته به رویکرد انتخاب شده مناسب ، باشد. میزان نشت هوا باید کمتر از 0.3 و SHGC باید کمتر از 0.4 باشد اگر درجه گرما در روزها کمتر از 3.500 باشد.
ستاره انرژی Energy Star
ستاره انرژی، فدرال شروع کننده ای است که به مصرف کنندگان کمک می کند تا تولیدات با کارائی انرژی را تشخیص دهند که شامل پنجره ها و پنجره های سقفی می باشند. پنجره هایی که بر چسب Energy Star دارند، نسبت به آنهایی که دارای تولیدات استاندارد در سه آب و هوای مختلف در کشور دارند کمتر انرژی از دست می دهند. تمام پنجره ها Energy Star باید فهرست گواهی (مدرک) NFRC را با خود داشته باشند.
اطلاعات موجود در برنامه پنجره های Energy Star می توانند در www.enrgystar.gor پیدا شوند. مطالب زیر در جدول ذکر شده راهنمایی هایی برای پنجره های واجد شرایط Energy Star می باشند. که با توجه به گروه اب و هوایی آورده شده اند .
همکاری مشترک کارائی پنجره ها، اطلاعاتی را در مورد پنجره های با انرژی موثر، فراهم می کند که شامل توصیه هایی برای انتخاب تولید بر اساس آب و هوا و ناحیه می باشند. وب سایت آن (www.efficient windows . org) آموختار شامل مقایسه ای از اجرای انرژی یکساله از اختیارهای متنوع پنجره برای خانه های به طور متوسط 2000-ft2 می باشد.
توصیه های اضافی SHGC در مقایسه با معیار Energy Star، و معیار u-factor فراهم شده اند که تا حدی با خانه های قرار گرفته در کالیفرنیا متفاوت می باشند.
نصب پنجره .
نصب پنجره ها با توجه به نوع خانه و ساختار آن مثل چوب در مقابل روکش فلزی، گچ کاری نمای ساختمان (مثل چوب کاری طرفین، گچ کاری، آجر) و نوع جلوگیری مقاومت کننده در مقابل هوا که نصب شده بستگی دارد. پنجره ها باید بر اساس توصیه های تولید کنندگان نصب شوند و راهنمایی دیگر را که در زیر آمده است مورد توجه قرار دهند. (اساساً برای پنجره هایی که با سیستم های پره ای یا باله ای سوار شده باشند. )
پنجره کارکردی باید روکش شود و به جلوگیر مقاومت کننده در مقابل هوا یکپارچه بشود طوری که هر نوع چکه بالقوه آبی نتواند به ان ضرر برساند. جلوگیر مقاوم در مقابل هوا یک زهکش مسطح است که به آب وارد شده از طرفین اجاره می دهد تا از سیستم دیوار خالی شود. شکل پروسه ای را نشان می دهد که در آن ورق ساختمان یا پوشش خانه به عنوان جلوگیر مقاومت در مقابل هوا استفاده می شوند. بهتر است که توجه شود، پنجره چه فلز باشد، پلاستیک یا غشای الاستومریک خود چسبی باشد پنجره را از بالا و تخته زیر پنجره روکشی دار نصب کنید. از متکی بودن به نوارها یا دزدگیرهای ضد آب اجتناب کنید، این تولیدات ممکن است چندین دفعه به شکست منجر شوند.
این توصیه و عملکردی است که به وسیله بعضی از تولید کنندگان پیشنهاد می شود یعنی بریدن “X” در پوشش خانه که بالای شکافهای پنجره قرار می گیرد، مواد را به داخل می کشاند و آنرا به وسیله عمودی مطمئن می کنند. بعضی از تولید کنندگان دیگر متدهای جایگزینی را مثل برش اصلاح شده به صورت “I” پیشنهاد می کنند که بستگی به رویکرد کلی روکش دارد. برش “I” به پایه طولی روکش کاری بالا اجازه می دهد در زیر و جلوگیر مقاوم در مقابل هوا قرار بگیرد و سپس ضربه زده شود یا مهر و موم شو د.
بهتر است زهکش را به طرف جلوگیر مقاوم در مقابل هوا منحرف کنیم. نوار را در پایین یا مهر و موم را پشت وته لبه میخ دار پنجره قرار ندهید . اگر چنین کاری را انجام دهید ممکن است به طور تصادفی در تله آب گرفتار شود.
نوارهای درزگیر به وسیله میخ وصل شدند و با نوارهای درزگیر ادامه دار روی هم آمده اند و جلوگیری های مقاوم در مقابل هوا دارای حالت تخته کوبی هستند. متکی به نوار ها یا چسب نشوید چرا که بیشتر از موعدشان خراب شده اند.
تکنیک housewrap از برش “I” اصطلاح شده در مواد بالای شکاف پنجره استفاده می کند که آویختگی را ایجاد می کند که بعداً به داخل چهارچوب پنجره می پیچد و بسته می شود . روکش کاری بالا و نوار درزگیر بسته می شوند و زیر آویختگی تخته کوبی می شوند که در housewrap بریده می شود. سپس اینها به نظر می ایند که ضربه زده شده اند . پنجره ها باید همچنین بدرستی موقع نصب جهت اجرای صحیح در مقابل هوا مهر و موم شوند. برای مهر و موم کردن پنجره قسمتهای پشتی پنجره را که سوار شده روی لبه ها هستند (بالا و طرفین) به جلوگیر مقاوم در ماقبل هوا در طول نصب بتونه کنید. لبه سوار شده (پره میخ زده شده) قسمت انتگرال بیشتر چهارچوب های پنجره است که در روی پیچ دو سره قرار دادی ساختار قرار گرفته است. میخ ها از داخل آن کشیده می شوند تا مطمئن شوند که در جای خود قرار گرفته است. همچنین از داخل خانه،‌فاصله بین چهارچوب پنجره و شکاف ناجور را با استفاده از میله پشتیبان یا درزگیر یا لاتکس باز نشده بر پایه اسپری حباب یا کف مهر و موم کنید که چهارچوب ها را در تنگناها قرار نخواهد داد یا اینکه تضمین پنجره را باطل خواهد کرد. میله پشتیبان لاستیک حباب دار سلولی بسته است یا طناب درزگیر است که در فاصله ها یا ترک ها با پیچ گوشتی یا کاردک فشار داده می شود. عایق سازی که در این ترکها صورت می گیرد مانع عبور جریان هوا می شود.
تکنیک های پنجره
تعدادی از تکنیک های متفاوت پنجره، کارائی انرژی پنجره ها را توسعه داده و سه معیار اساسی اندازه گیری پنجره را بالا می برد و یا پایین می آورد. u.factor, SHGc,VT
مواد چهارچوب: وینیل، چوب، فایبر گلاس و بعضی از ترکیبات مواد چهارچوب ،‌مقاومت گرمایی بالایی را نسبت به چهارچوب های فلزی دارا می باشند. بنابراین آنها u-factor را برای پنجره پایین می آورند. چهارچوبهای فلزی پنجره باید شکاف گرمایی (نوار عایق سازی پلاستیکی قرار گرفته بین داخل و خارج چهارچوب و پنجره) را جهت کاهش جریان گرما و u-factor پنجره داشته باشد.
انتخاب پنجره

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ساختمانهای قرن بیست و یکم

تحقیق در مورد تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله در قرن چهارم هجرى

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله در قرن چهارم هجرى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله در قرن چهارم هجرى


تحقیق در مورد تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله در قرن چهارم هجرى

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

ابوعلى جبّائى

اساتید و شاگردان

تألیفات

مناظره‏ى ابوعلى جبّائى با ابوالحسن اشعرى

ابوهاشم جبّائى

اساتید ابوهاشم جبّائى

شاگردان ابوهاشم

تألیفات ابوهاشم

آراى معاصران و متأخران درباره‏ى او

گسترش مذهب و اندیشه‏ى او

ابوالقاسم کعبى بلخى 319ـ273هجرى

ابن اخشید 326ـ270هجرى

قاضى عبدالجبار همدانى

جریان فکرى معتزله به مدت سى سال (در عهد مأمون، معتصم و واثق) مورد توجّه خلفاى عباسى بود. در سال 232هجرى متوکّل به خلافت رسید و اهل حدیث بر امور مسلط شدند و به آزار و اذیت معتزله و مخالفان خود پرداختند. هر چند معتزله نفوذ خود را در دربار عباسى از دست دادند، ولى در قرن چهارم در دستگاه حکومتى آل بویه شخصیت‏هاى مهمى از معتزله ظهور کردند که هر کدام نقش مؤثرى در پیش برد این مکتب ایفا نمودند. این دوره از نظر تدوین آثار، مهم‏ترین دوره فرهنگى معتزله به شمار مى‏رود. صاحب بن عباد طالقانى یکى از چهره‏هاى سیاسى آل بویه که معتزلى مسلک بود، نقش به سزایى در ترویج آراء و عقاید معتزله ایفا نمود. وى که وزیر دو تن از امراى بویهى (مؤیدالدوله و فخرالدوله) بود، قاضى عبدالجبار همدانى را به رى فرا خواند و وى را منصب قاضى‏القضاتى داد که عامل مؤثرى در گسترش آراء و عقاید معتزله به شمار آمد.

 

در مقاله‏ى حاضر ضمن معرفى تنى چند از مشاهیر معتزله در قرن چهارم هجرى نقش اساسى ایشان در تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله را مورد بررسى قرار خواهیم داد.

 

واژه‏هاى کلیدى: معتزله، ابوعلى جبّائى، ابوهاشم جبّائى، قاضى عبدالجبار همدانى، صاحب بن عباد طالقانى، رى، آل بویه.

 

مقدمه:

 

نباید چنین تصور کرد که با قدرت یافتن متوکّل، آفتاب دولت معتزله و روزگار شکوفایى این اندیشه غروب کرد و نباید گفت از این زمان به بعد معتزله در دستگاه حکومت و در نظر عامه، حامیان مهمى نداشتند. الغاى دستور محنت از سوى متوکّل در سال 234هجرى صرفا نشانه‏ى پایان دوره‏اى است که طى آن مکتب معتزله حدود سى سال مورد توجّه خلفاى عباسى بود. با پایان یافتن این دوره‏ى سى ساله، اهل حدیث در امور سیاسى خلافت عباسى دخالت کردند و معتزله را مورد آزار و اذیّت قرار دادند، اما این امر على‏رغم تمام محدودیت‏ها سبب از بین رفتن جریان فکرى معتزله نگردید. در این عصر، معتزله نه تنها در پایتخت، بلکه در نواحى بى‏شمارى از جهان اسلام مخصوصا ایران استقرار پیدا کرده بود که محدودیت‏هاى اعمال شده بر معتزله، توسط دستگاه خلافت و اهل حدیث در بغداد بر این نواحى تأثیرى نداشت. مقدّسى در این باره مى‏گوید: در این زمان در مناطقى چون شام، مصر، نیشابور، خوزستان و فارس گروه معتزله‏ى زیادى زندگى مى‏کردند.

 

علاوه بر این، هر چند معتزله از حمایت خلافت عباسى محروم شدند، اما آنها بعدا شاهزادگان یا اشخاص با نفوذ دیگرى را (به خصوص در دوره‏ى حکومت آل بویه) یافتند که از آنها حمایت کنند. بسیارى از محققان و نویسندگان ملل و نحل بر این نکته تأکید داشته‏اند که دوره‏ى نخست معتزله با حمایت خاندان عباسى به ویژه در عصر مأمون، معتصم و واثق شکل گرفت و شخصیت‏هاى مشهورى چون نظام، جاحظ، احمد بن أبى دؤاد و... براى گسترش مکتب معتزله سعى زیادى نمودند که این دوره را دوره‏ى قهرمانان یا سلف صالح نامیده‏اند.

 

اگر نگاهى به مکتب معتزله تا قبل از به خلافت رسیدن متوکّل (دوره نخست) و دوره‏ى بعد از به خلافت رسیدن وى (دوره بعد) بیندازیم به این نکته پى خواهیم برد که دوره‏ى نخست در نظر ما مهم‏ترین دوره نیست. زیرا در مرحله‏ى بعد بود که معتزله در اتقان و نظام‏مند کردن آموزه‏ها بروز و ظهور یافتند؛ مرحله‏اى که مى‏توان آن را دوره‏ى کلاسیک معتزله توصیف کرد که تقریبا از ربع آخر قرن سوم تا اواسط قرن پنجم ادامه یافت.

 

در این دوره، اشخاصى چون ابوعلى و ابوهاشم جبّائى، قاضى عبدالجبار همدانى، صاحب بن عباد و... ظهور کردند که هر کدام نقش مهمى در پیش برد این مکتب ایفا نمودند.

 

به لحاظ تدوین آثار، این دوره مهمترین دوره‏ى معتزله است و فردى چون قاضى عبدالجبار در این عصر آثار فراوانى در تأیید مکتب معتزله از خود به جا گذاشت که هیچ کدام از مشاهیر معتزلى از نظر کثرت آثار به پاى وى نرسیده‏اند. در مقاله حاضر حیات فکرى، فرهنگى مشاهیر فوق الذکر را مورد بررسى قرار خواهیم داد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله در قرن چهارم هجرى