سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه نحوه کارکرد سیستم تایمینگ متغیر سوپاپ ها(vvt)

اختصاصی از سورنا فایل پروژه نحوه کارکرد سیستم تایمینگ متغیر سوپاپ ها(vvt) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه نحوه کارکرد سیستم تایمینگ متغیر سوپاپ ها(vvt)


پروژه نحوه کارکرد سیستم تایمینگ متغیر سوپاپ ها(vvt)

این پروژه نحوه عملکرد و چگونگی کارکرد سیستم تایمینگ متغیر سوپاپ ها را در خودروهای به روزی چون bmw  بنز audi  و موتور ملی سمند را بصورت کاملا مصور نشان میدهد.لازم به توضیح میباشد علاقه مندانی که این پکیج را خریداری مینمایند فایل تصویری خودروهای ذکر شده نیز در اختیارشان قرار میگیرد.


دانلود با لینک مستقیم


پروژه نحوه کارکرد سیستم تایمینگ متغیر سوپاپ ها(vvt)

تحقیق در مورد کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام


تحقیق در مورد کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:24

مقدمه

خانواده با وجود اینکه در اکثر جوامع مورد توجه است در جهان بینی اسلامی اهمیت و ارزش شایان توجهی به آن داده می‌شود. در این جهان بینی خانواده گروهی متشکل از افراد است که دارای شخصیت مدنی ، حقوقی و معنوی است که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین می‌سازد) پدید می‌آید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده انگارانه و فاقد مسئولیت پذیری نیست. بلکه یک پیمان مهم و بااهمیتی است که از جنبه‌های مختلف برای طرفین مسئولیتهایی ایجاد می‌کند. چرا که سلامت چنین پیمانی که اولین پایه‌های تشکیل یک خانواده است ضامنی است برای سلامت کل جامعه.

 

مقدمه

 

کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام

 

کارکرد اجتماعی - اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام

 

اصول تربیت از دیدگاه امام علی)ع(

 

ویژگیهای حاکم بر اصول تربیت

 

1. ویژگی تعارض‏مداری

 

2. ویژگی خدامحوری

 

·                    3. ویژگی زندگی‏مداری

 

اصول تربیت4

 

1. اصل آخرت‏گرایی ـ دنیاگریزی

 

2. اصل عمل‏گرایی ـ آرزو گریزی

 

3. اصل امیدواری ـ یأس گریزی

 

4. اصل پایداری ـ پرهیز از رفاه‏زدگی

 

5. اصل تعقل ورزی ـ غفلت‏زدایی

 

6. اصل تواضع‏گرایی ـ تکبرگریزی

 

نتیجه‏گیری

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام

دانلود مقاله کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

مقدمه
خانواده با وجود اینکه در اکثر جوامع مورد توجه است در جهان بینی اسلامی اهمیت و ارزش شایان توجهی به آن داده می‌شود. در این جهان بینی خانواده گروهی متشکل از افراد است که دارای شخصیت مدنی ، حقوقی و معنوی است که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین می‌سازد) پدید می‌آید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده انگارانه و فاقد مسئولیت پذیری نیست. بلکه یک پیمان مهم و بااهمیتی است که از جنبه‌های مختلف برای طرفین مسئولیتهایی ایجاد می‌کند. چرا که سلامت چنین پیمانی که اولین پایه‌های تشکیل یک خانواده است ضامنی است برای سلامت کل جامعه.
کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام
اسلام از همان ابتدای تولد برنامه‌ها و دستورات خاصی را برای رشد و تربیت کودک تنظیم فرموده و اجرای آن را بر عهده خانواده قرار داده است. بطوریکه در سراسر دوره کودکی و نوجوانی که مهمترین دوران رشد و تربیت کودک است برنامه‌های خاص و سفارشهای تربیتی بسیاری را در انتخاب اسم ، شیر دادن و از شیر گرفتن ، در محبت و مهروزی به کودکان و در رعایت عدالت ، وفای به عهد نسبت به آنها چه در دوره بلوغ و چه در دوره نوجوانی بیان داشته است.
امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا می‌کند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمای کنی(مکارم‌الاخلاق صفحه 233)
همچنین امام سجاد علیه‌السلام در تاکید بر اهمیت شیوه تربیت درست فرزندان می‌فرمایند: با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در کارهای مختلف زندگی با عزت و آرزومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو بوده باشد.
پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید. اسلام علاوه بر تاکیدی که بر نقش تربیتی خانواده قائل است شیوه‌های مناسب تربیتی را پیش روی خانواده‌ها قرار می‌دهد. بطوری که با تاکید بر تکریم و تشویق فرزندان خانواده را از اعمال روشهای تنبیهی باز می‌دارد.

 

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: عاقل بوسیله ادب پند می‌پذیرد و این چارپایانند که جز با زدن تربیت نمی‌شوند.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند. سوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک بکند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند.
اسلام همچنین به موضوع تفاوتهای فردی که مورد توجه روان شناسان است توجه داشته است. از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
کارکرد اجتماعی - اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام
اسلام آئین الهی و مقدسی است که برای خانواده اهمیت فراوان قائل است و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی می‌شناسد. اسلام وحدت جامعه را از وحدت زوجین و وحدت اعضا خانواده می‌شناسد و علائق انسانی موجود در خانواده را قابل گسترش و نشر در جامعه به حساب می‌آورد. اسلام معتقد است برای اینکه جامعه‌ها تحت ضابطه در آیند چاره‌ای جز این نیست که نخست خانواده تحت ضابطه در‌آید و هر گونه نظم و سازندگی باید از خانواده آغاز گردد و دامنه سازندگی و گسترش به جامعه کشانده شود و حیات اجتماعی تحت نظم و ضابطه در ‌آید.
اسلام خانواده را کانون اخلاقی جامعه می‌داند. نوع تربیت و ارتباطات موجود در خانواده موجد وحدت و منش اجتماعی است. همچنین خانواده را مرکزی سرنوشت ساز در جنبه انحراف و عصیان ذکر کرده‌اند و از آن جهت که کودک پستیها و دنائتها را در آنجا تجربه کرده و آموخته است. صفات اجتماعی کودک برخاسته از خانواده است. اسلام خواستار نسلی است سالم ، پاک و عفیف و موجد افتخار برای جامعه انسانی. چنین نسلی جز در دامن خانواده سالم نمی‌تواند تربیت شود. وظیفه‌ای که خانواده در قبال تربیت فرد دارد و نقش مهمی که در این زمینه ایفا می‌کند در واقع به وظیفه او در قبال تربیت جامعه پیوند می‌خورد.

 

بر این اساس اسلام با مد نظر قرار دادن تاثیرات خانواده در تربیت فرزندان ، سلامت اجتماع را در گروی خانواده سالم می‌داند. خانواده سالم علاوه بر رشد و شکوفایی فرزندان ، تربیت سالمی را که همسران از یکدیگر دریافت می‌دارند را نیز از نظر دور نگه نمی‌دارد. خانواده سالم چارچوب امنی برای همسر و فرزندان آنهاست. این چارچوب گسترش یافته چارچوب امن جامعه را فراهم می‌سازد.
اصول تربیت از دیدگاه امام علی)ع(
اساسا در منابع تربیت دینی نباید اولویت را به پیگیری شیوه‏های جزیی داد، بلکه نیل به اصول و قواعد جامع که دربرگیرنده چارچوب تربیتی از منظر دین است، یگانه انتظار صحیح و مناسبی است که در مواجهه با این منابع باید مدّنظر قرار گیرد. سلوک و گفتار امام علی(ع) به عنوان نمونه‏ای غنی از منابع مزبور با این رویکرد مورد توجه قرار گرفته است. برخی از این اصول عبارتند از: آخرت‏گرایی ـ دنیاگریزی، عمل‏گرایی ـ آرزوگریزی، امیدواری ـ یأس‏گریزی، پایداری ـ پرهیز از رفاه‏زدگی، تعقل‏ورزی ـ غفلت‏زدایی، تواضع‏گرایی ـ تکبرگریزی.
یکی از مشکلاتی که امروزه دامنگیر بسیاری از مراجعان به منابع دینی جهت أخذ و برداشت دستورالعملها و راهکارهای پرورشی و تربیتی شده است، انتظارات غیرمنطقی و دور از واقع از این منابع و مراجع است. به بیان واضحتر، امروزه کثرت اشتغالات و تنوع سرسام‏آور در زندگی انسان، وی را چنان احاطه کرده است که رویکرد او به زندگی نه تنها از بستر نوعی آخرت‏اندیشی به سوی دنیاگرایی میل کرده، بلکه در متن دنیا نیز از کیفیت به کمیّت و از منش و شخصیت در حوزه تربیت، به برون‏داد و نمودارهای آماری تنزّل یافته است. در چنین وضعیتی، هرگونه گرایشی به دریافتِ دیدگاهی ارزشی و حکیمانه در متن تربیت نیز ناظر به نوعی تطبیق با جوّ حاکم بر دوران زندگی انسان است. جزیی‏نگری و روش‏گرایی محض، که در صدد دریافت سریع نتایج عینی و ملموس است، راه را بر هرگونه بردباری و دریافتهای تدریجی، آن هم در حوزه شخصیت و ضمیر باطنی، مسدود کرده است. این دیدگاه چنان بر زوایای زندگی حاکم شده است که حتی تربیت را نیز در چارچوب کاملاً کمّی و در قالب فرایندهایی با درون‏دادهای مشخص و عملیاتی تفسیر می‏کند.
به طور خلاصه می‏توان دیدگاه مزبور را یک نوع دیدگاه بسته‏ای یا نسخه‏ای به تربیت دانست که صرفا با ارائه بسته‏های تربیتی یا نسخه‏های پرورش در صدد تغییر رفتار و اصلاح آن بر می‏آید. بدیهی است چنین روندی صرفا رفتار فرد را به‏طور موضعی و براساس میزان جذب و دفع پاداشها و تنبیهات خارجی و پیرامونی تغییر می‏دهد و هرگز نمی‏تواند عنوان تربیت با مؤلفه‏های خاص خود را پذیرا باشد. تریبت، امری تدریجی است که با بردباری و تحمّل عجین گشته است، امری که ناظر به تغییر اساسی در موضع شخصیتی، و نه صرفا رفتاری، است. تربیت هرگز قابل نسخه‏پیچی یا بسته‏بندی نیست و همواره به یک منش و سلوک، و نه رفتار که بعد ظاهری عملکرد است، ختم می‏شود. رفتاری که بر بنیانهای دورنی و باطنی استوار باشد به صورت یک سیره، منش و سلوک متجلّی می‏شود که اگر پاداشهای پیرامونی رخت بربندند هرگز رو به خاموشی و فراموشی نمی‏گذارد و اگر تنبیهات و فشارهای پیرامونی جلوی آن را بگیرند، با عطف توجه به عوامل درونی و ترجیحات شخصیّتی از پیگیری باز نمی‏ماند.
چیزی که انسان را از حیوان جدا می‏کند و تفاوت رویکرد تربیتی انسان را با رویکرد پرورشیِ حیوانی به او آشکار می‏سازد، توجه به انتظار ما از تربیت است. واقعا از تربیت انتظاری داریم؟ آیا گمان می‏کنیم تربیت معطوف به شکل‏دهی رفتار است؟ آیا می‏توان با شکل‏دهی رفتار بر اساس اهرمهای تشویقی و تنبیهی به شکل‏دهی شخصیت نایل شد؟ آیا با فضای روش‏گرایی افراطی و تمرکز بر عمل می‏توان به خاستگاهی مطمئن در تربیت دست یافت؟ آیا می‏توان رفتار را شاخصی مطمئن برای ورود به عالم انگیزه و نیت فرد و شکل دهی آن از طریق رفتار مستند به اهرمهای تشویقی و تنبیهی قلمداد کرد؟ پاسخ به این قبیل پرسشها و ایرادات است که روشنگر فضای رویکردهای گوناگون به تربیت است، رویکرد اصیل به تربیت و رویکرد غیراصیل به آن و به تعبیر گویاتر، رویکرد هسته‏ای به تربیت و رویکرد پوسته‏ای به آن. این است تفاوت حرکت تربیتی اصیل ـ که از انگیزه آغاز و به رفتار ختم می‏شود ـ با حرکت تربیتی غیراصیل که از رفتار آغاز و به انگیزه ختم می‏گردد.
بدیهی است رفتاری که از منبع شخصیتی انسان صادر می‏شود، حوزه اولویت خود را در نظام شخصیت جستجو می‏کند و بنابراین، از سطح انگیزشی بالایی برخوردار است و سطح کنشی آن، یعنی پوسته که همان عمل و رفتار ظاهری است، به عنوان آخرین حلقه انگیزشی، معلول و بازتاب ویژگیهای باطنی است. این نوع رفتار، کاملاً متفاوت با رفتاری است که عامل تشکیل انگیزه است. چنین رفتاری متناسب با خود، اقدام به ساخت و پرداخت انگیزه و شخصیتی می‏کند که متناسب با سطح کنشی و پوسته رفتار باشد، سطحی که بر مدار جذب و دفع خارجی و پاداش و تنبیه پیرامونی، انعکاسی مشابه در سطح انگیزشی به جای می‏گذارد و فرد همواره فعالیت خود را بر اساس انگیزه‏های بیرونی و نظام تشویق و تنبیه خارجی شکل می‏دهد.
در اینجا، تفاوت نظام تربیتی اصل‏گرا با روش‏گرا مشخص می‏شود. نظامی که بر اساس اصول و معیارهای مشخص در صدد ارائه فرایند تربیت است بیش از آنکه سطح کنشی فرد را مورد توجه قرار دهد به سطح انگیزشی او توجه می‏کند و بیش از آنکه تربیت را در استحکام و تداوم پوسته مدّنظر قرار دهد بر جوهره و هسته تربیت متمرکز می‏شود. تربیت روش‏گرا چاره‏ای جز تأکید بر سطح کنشی و غفلت از انگیزش و تمرکز بر پوسته و بی‏توجهی به هسته تربیت ندارد.
رهیافت مکانیزمی به تربیت موجب استفاده ابزاری از آن در جهت شکل دهی به رفتار به منظور بهره‏گیری‏های موضعی و مقطعی شده است. اهداف و مقاصد، اوّلین و بزرگترین قربانی چنین موضعی است. امروزه نگاه غایت‏مدارانه به تربیت به بهانه عدم امکان سوق فرد با تمسک به انگیزه‏های باطنی، جای خود را به نگاه کاملاً ابزاری به تربیت و تلقّی تکنولوژیکی از آن و حداکثر، اهداف رفتاری داده است. آنچه در این میان از حیّز انتفاع ساقط شده است، همان بینش و اختیار انسان و به‏طور خلاصه اراده آزاد اوست. رهیافت غایت‏شناختی به تربیت در قلمرو خود از سعی و کوشش، توجه و هوشیاری انسان بیشترین استفاده را می‏برد. در واقع، تربیت غایت‏مدار با تمرکز بر اهداف، مقاصد و عواقب امور بر حوزه اراده و ظرفیت تعقل و تفکر فرد برای نیل تدریجی به مقصود مورد نظر متمرکز می‏شود و هرگز چرخه تربیت را بر مدار تلقین‏ها و القاهای برگرفته از نظام رفتار و پاسخ و تشویق و تنبیه قرار نمی‏دهد. در این میان، نقش اصول تربیت به عنوان مجاری مطمئن در تلاش ارادی برای نیل به اهداف و مقاصد، مورد توجه ویژه قرار می‏گیرد و رمز غفلت از اصول در نظام تربیت و تأکید بر روش و مواجهه نابخردانه با حکمتها و فلسفه‏های تربیتی در نظامهای دینی و فلسفی و انتظار ارائه روش و مکانیزم از آنها آشکار می‏شود.
روش‏زدگی حاصل از نگاه مکانیزمی به تربیت تا جایی پیش‏رفته است که در مواجهه با متون دین اسلام نیز همواره به دنبال روشهای بسته‏بندی شده و نسخه‏ای می‏گردیم، غافل از اینکه روش در نظام تربیتیِ اصیل، زاییده اصل و پرورش یافته قواعد و معیارهای حاکم بر تربیت است. آنچه در یک مکتب تربیتی اصالت دارد نه روش و شیوه بلکه ضابطه و معیار است، چرا که با در دست داشتن ضوابط و معیارها به راحتی می‏توان روشها و شیوه‏های حرکت را در چارچوب مورد نظر کشف کرد و به کار بست.1
مکتبی مانند اسلام هرگز خود را محصور به زمان مشخّص و دوران خاصی نمی‏کند و از این‏رو سازوکار لازم را برای حضور در دورانهای پس از خود و دیگر بافتها از طریق ارائه خط‏مشیها و سرچشمه‏های تربیت و به دست گرفتن ابتکار عمل با سیاست‏گذاری و ارائه اصول، تأمین می‏کند. این امر هرگز به معنای افراط در جانب اصول و غفلت از روشها نیست، زیرا هر نوع انحصار در یک طرف و فروگذاری جانب مقابل منجّر به بروز کاستی‏ها و نقایصی غیرقابل جبران در فرایند تربیت خواهد شد. بهره‏گیری از یافته‏های علمی (تعلیم و تربیت، روان‏شناسی، جامعه‏شناسی و...) برای یافتن روشها و شیوه‏های جدید به شرطی می‏تواند در مکتب تربیت دینی مؤثر واقع شود که این روشها، مرزهای کیفی و کمّی خود را از زبان قاطع اصول و معیارهای موجود در دین اخذ کرده باشند. بحث ترکیب غایت و شیوه، هدف و مکانیزم، بینش و روش ناظر به همان عنوان هسته و پوسته و جوهر و صدف تربیت است. ما می‏توانیم از دستاوردهای بشری در نیل به وضعیتهای بهتر و مناسبتر تحت حاکمیت معیارهای دینی استفاده نماییم. آنچه اهمیت دارد میزان اشراب غایات و مقاصد در روشها و شیوه‏هاست.
بنابراین، به نظر می‏رسد در مواجهه با دین مناسبترین و کارآمدترین عنصر تربیتی همان اصول و قواعدی است که به راحتی قابل اکتشاف می‏باشد. بدیهی است در هر نوع مواجهه دینی، حتی در قالب الگوگیری از نمونه‏ها و اسوه‏های بارز دینی نیز، چنین روندی معقول‏ترین نوع استفاده و بهره‏گیری است.2
شیوه ما در ارائه اصولی چند در تربیت از منظر امام علی(ع) برگرفته از رویکرد اصل‏گرا به تربیت و توجه به غایات تربیتی است، رویکردی که دست ما را در اختیار روشهای گوناگون تحت حاکمیت ضوابط و اصول مأخوذه کاملاً باز می‏گذارد. پیشفرضهای بحث ما در اصول تربیت از دیدگاه امام علی(ع) عبارتند از:
الف) امام علی(ع) به عنوان یک انسان معصوم از گناه، خطا و اشتباه و فردی که دارای عالیترین مقامات انسانی است، دارای بینش و شناختی از سعادت و شقاوت انسان است که به راحتی می‏تواند به عنوان یک هدایتگر و راهنما، وی را به سرانجامی نیک فرا خواند و از فرجامی بد برحذر دارد. بنابراین، هر چند برای تبیین و توجیه معیارهای تربیتی مأخوذ از آن حضرت می‏توان استنادات معقولی را از حیث مبانی انسان شناختی، جهان‏شناختی، اهداف و... ارائه کرد، اما مطمئن‏ترین استناد همان اعتماد و تکیه بر صدور ضابطه و معیار مزبور از سوی مقام امامت است.
ب) چه بسا اصول و قوانین استخراج شده به طور صریح در کلام امام(ع) منعکس نشده باشد، اما از مجموع رفتار و کلام حضرت و تأکیدات ایشان بر موارد خاص می‏توان اقدام به اکتشاف اصول مزبور کرد.
ج) با اکتشاف جامع اصول تربیت از دیدگاه امام علی(ع) می‏توان چارچوبی از نظام تربیتی از دیدگاه حضرت ارائه کرد، زیرا اصول، نموداری آشکار از اهداف و مبانی است و از طرف دیگر راهنمایی کارا برای تعیین روش و شیوه تربیت است. به عبارت دیگر، اصول مجمع و گذرگاهی برای تمام عناصر تربیت و منعکس کننده هویتِ دیگر مؤلفه‏های تربیتی در نظام تربیت یعنی شیوه، مبنا و هدف است.
ویژگیهای حاکم بر اصول تربیت
همانطور که در ادامه این نوشتار آشکار می‏شود، نگاهی کلی به اصول تربیت از دیدگاه امام علی(ع) بیانگر وجود مجموعه‏ای از ویژگیها و عناصر مشترک در میان اصول گوناگون است. این ویژگیهای مشترک که به نحوی بر اصول مزبور حاکمیت دارد و نحوه ارتباط درونی آنها با یکدیگر و همچنین ارتباط آنها با خدا و انسان را مشخص می‏کند عبارتند از:
1. ویژگی تعارض‏مداری
در فضای دینی هر اقدامی متضمّن یک پاسخ مثبت فعال و یک پاسخ منفی فعال است. انجام هر عملی ما را ملزم به خودداری از بسیاری اعمال دیگر می‏کند. هرگز نمی‏توان بین خدا و شیطان، حق و باطل و صدق و کذب آشتی برقرار کرد. هر گزینشی مستلزم یک وازنش است. بنابراین نه تنها میل به خدا و تعالی فعالانه است، بلکه رهایی از شیطان و گمراهی نیز جدّی و فعالانه صورت می‏پذیرد.3 یکی از موانع مهم در تربیت دینی، روحیه سازش‏پذیری و مداهنه با باطل و تلاش برای جمع بین حق و باطل و ایجاد آشتی میان آن دو است. ویژگی تعارض‏مداری در تربیت دینی متکفّل پرورش روحیه‏ای است که در مقام نظر همواره در صدد شفاف‏سازی جریان حق و انفکاک آن از بیراهه‏های باطل است و در مقام عمل و رفتار نیز ضمن فاصله‏گیری و انزجار عملی از باطل در صدد تقرّب به جریان حق و قرار گرفتن در قلمرو آن است. بنابراین، می‏توان اصول تربیت را بر اساس تعارض میان حق و باطل و شفافیّت این تقابل در حوزه نظر و رفتار تبیین کرد. تربیت دینی دو بال دارد؛ اقدام به انجام امر مثبت و مقاومت و مبارزه در برابر امر منفی. کلیه اصول استنتاج شده از دیدگاههای تربیتی امام علی(ع) دارای این ویژگی یعنی داشتن دو لبه متعارض است.
2. ویژگی خدامحوری
یکی از عامترین ویژگیهای حاکم بر اصول تربیت مشخصه خدامحوری است. این ویژگی جوهره اساسی رفتار و منش فرد دیندار را تشکیل می‏دهد و به عنوان مهمترین عامل در ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر حوزه‏های تربیتی مطرح می‏گردد. به‏طور مشخّص، مفهوم خدامحوری عبارت است از «جهت‏گیری کلیه اعمال و رفتارهای انسان به سوی ملاکها و معیارهای الهی». انعکاس این امر در فضای تربیت بیانگر ویژگی خدامحوری است. سریان ویژگی خدامحوری در اصول تربیت سبب جهت‏گیری اصول به سوی تعالی می‏شود. نگاه به انسان از هر روزنه‏ای غیر از روزنه الهی، حتی خِرَد و عقل، پیام‏آور نوعی مواجهه با او در زوایای محدود به جهان مادی و راهبری وی به گستره‏ای کاملاً متفاوت از خاستگاه الهی و ابدی است.
• 3. ویژگی زندگی‏مداری
دین ناظر به کلیه جوانب زندگی انسان است و با نگرشی فراتر از رفع نیازهای موضعی و مادی، جهت‏دهنده بسیاری از خواستهای انسان در روند زندگی از حیث گزینش و نحوه عمل و مسیر آن می‏باشد. تربیت بر اساس چنین نگرشی مستلزم عدم انفکاک از متن زندگی است. بنابراین باید در جریان تربیت از اصول و معیارهایی استفاده شود که قابلیت انطباق بر مسیر عادی زندگی را داشته باشند و از قلمرو آن خارج نشوند. اصول تربیت هرگز سبب بروز فعالیتی در عرض فعالیت مرسوم در زندگی نمی‏شود، بلکه نشو و نما و انعکاس خود را از رهگذر زوایای مختلف زندگی عملی می‏سازد.
اصول تربیت4
با توجه به مواردی که گذشت با مراجعه به بیانات امام علی(ع) در نهج‏البلاغه می‏توان به اصولی دست یافت که در خصوص تربیت بویژه تربیت دینی از جایگاه خاصی برخوردار است. این مقاله در سطور آتی این مباحث را در شش اصل مورد بررسی قرار می‏دهد.
1. اصل آخرت‏گرایی ـ دنیاگریزی
از جمله مفاهیمی که در فرهنگ تربیت اسلامی مورد تأکید قرار می‏گیرد ایجاد نوعی تقابل میان دنیا و آخرت و تقدم آخرت بر دنیا و فدا کردن رفاه فانی به قیمت دستیابی به آرامش جاودانه است.5 دیدگاه تقابل میان دنیا و آخرت و لزوم گزینش آخرت بر دنیا همواره در نگاه تربیتی امام علی(ع) مورد توجه و امعان‏نظر قرار گرفته است.6 در نگاه امام(ع) هرگز نمی‏توان بدون توجه به تعارض و تقابل دنیا و آخرت7 اقدام به تعامل با آن دو کرد، چرا که گزینش هر یک به معنای دست برداشتن از دیگری است.8 سؤالی که در این میان مطرح می‏شود، آن است که دست برداشتن از یکی به قیمت دیگری به چه معنا است. آیا فدا کردن دنیا برای نیل به آخرت یعنی دست برداشتن از نعمتهای دنیوی و کنار گذاشتن مطلق دنیا یا به کارگیری دنیا در طریق آخرت؟ کلام امام(ع) بیانگر این نکته است که دنیا دو نوع است: دنیای حلال و دنیای حرام. آنچه همواره رهزن آخرت است دنیای حرام است و سوق دهنده به سوی آخرت دنیای حلال می‏باشد.9 بنابراین، دنیای حلال به معنای نعمتها و لذتهای مشروع، بستری برای دینداری و آخرت‏گرایی است و دنیای حرام انحراف از دین و قربانی کردن سعادت اخروی به قیمت لذتهای حرام می‏باشد. آنچه اهمیت دارد استخدام دنیا برای آخرت و نیل به عاقبت و سرانجام نیکو از طریق معامله صحیح با دنیا10 و نه ترک مطلق آن11 است. دنیا هرگز نباید متبوع آخرت و مقدم و حاکم بر آن باشد بلکه همواره به تبع آخرت و مؤخر از آن است.
رابطه دنیا و آخرت و نحوه مواجهه با هر یک از این دو در کلام امام علی(ع) نه تنها به طور مستقیم بیان شده است بلکه حضرت با آشکار ساختن ماهیت دنیا و آخرت و ارائه ویژگیهای آن دو و همچنین وضعیّت انسان در مواجهه با هر یک از آنها همواره در صدد بیان این نکته هستند که ما بدون توجه به جایگاهی که در آن واقع شده‏ایم و همچنین بدون توجه به جایگاهی که پس از مدتی نه چندان طولانی به آن منتقل خواهیم شد، نمی‏توانیم تضمینی برای نیل به تربیت و هدایت، و سعادت و رستگاری داشته باشیم. توجه همه جانبه به دنیاشناسی و آخرت‏شناسی و نحوه تعامل با آن دو، به صور مختلف در کلام امام علی(ع) مدّنظر قرار گرفته است. آنچه مهم است تبیین خط سیر تأثیر اصل آخرت‏گرایی و دنیاگریزی در روند تربیت از منظر امام(ع) است. شاید بتوان روند مزبور را چنین ترسیم کرد: الف) شناسایی دقیق دنیا و آخرت، ب) شناسایی ارتباط میان دنیا و آخرت، ج) نحوه تعامل با دنیا و آخرت.
توجه به سیر تأثیر اصل مزبور در تربیت و هدایت انسان ما را به این نکته رهنمون می‏سازد که اساسا نحوه اثرگذاری اصل آخرت‏گرایی و دنیاگریزی بر انسان از مرحله شناخت و آگاهی آغاز و به مرحله گرایش و عمل ختم می‏شود. بنابراین نقش عاملِ شناختی و بینشی در دستیابی به گرایش نهایی غیرقابل انکار است. به هر میزان که تلاش در جهت شناخت دنیا و آخرت و آگاهی از هدایت واقعی آن دو بیشتر باشد، ارتباط موجود میان آن دو روشنتر و عمل به مقتضای واقعی هر یک راحتتر خواهد بود. سؤالی که در این میان مطرح می‏شود، این است که آیا شناخت صرف می‏تواند بازتابی عملی و رفتاری را در پی داشته باشد. در پاسخ به این سؤال با رجوع به کلام امام(ع) پیرامون مقوله دنیا و آخرت در می‏یابیم که سه عامل در این روند موثرند: الف) شناخت دنیا در کنار شناخت آخرت، ب) تداوم و استمرار شناخت مزبور و ج) توسعه و تعمیق (تعالی) شناخت مزبور.
با به کار بستن این سه مرحله مشکل، انتقال از حوزه شناخت محض به گرایش و حرکت در وادی تربیت عملی کاملاً حل می‏شود، به این معنا که شناخت دنیا به تنهایی نه امکان دارد و نه لزوما مفید است. از این‏رو هرگاه بحث دنیاشناسی مطرح می‏شود به نحوی در تقابل با آخرت قرار می‏گیرد، گویا شناخت کامل دنیا منوط به تعیین مرزهای آن با آخرت است. هیچگاه نمی‏توان به شناختی حقیقی از دنیا بدون شناخت آخرت نایل شد. چه بسیار کسانی که به واسطه عدم اعتقاد به آخرت در صدد آگاهی از آن بر نیامدند و تلاش آنها برای فهم عمیق از دنیا با شک جدی مواجه شد و از این‏رو، همواره یا به مقتضای واقعی دنیا عمل نکردند یا به طور ناقص و غیرقابل قبول، اقدام به این کار نمودند.
بنابراین، شناخت دقیق دنیا و تبیین مرزهای آن با آخرت می‏تواند در دستیابی به درک عمیق آن و سپس عمل به مقتضای واقعی آن مؤثر باشد.12 از طرف دیگر، تداوم آگاهی مزبور عاملی اساسی در عمل به مقتضای هر یک از آن است. از این‏رو عنصر یاد و توجه به وضعیت دنیا و آخرت و اجتناب از غفلت و فراموشی در کلام امام(ع) به صور مختلف و مکررا مطرح شده است.13 این امر نه تنها به طور مستقیم بلکه به صورت غیر مستقیم و با تمسّک به اموری که یادآور واقعیت هر یک از دنیا و آخرت هستند، مورد توجه قرار می‏گیرد.
واقعیاتی از قبیل مرگ، فناپذیری، حسابرسی در قالبهای مختلف مرگ‏اندیشی،14 استقبال از مرگ،15 اشتیاق به مرگ و نهراسیدن از آن، روش برخورد با مرگ،16 عبرت از مرگ،17 قبر، قبرستان،18 فناپذیری، ثبت اعمال، رستاخیز، ارزیابی، بهشت و جهنم و... . بیانگر اهتمام ویژه به غفلت‏زدایی از انسان و سوق او به سوی توجه مستمر به واقعیت دنیا و آخرت است. بدیهی است تأثیر علم و آگاهی در رفتار، منوط به میزان رسوخ آن در اعماق وجود انسان و یقین حاصل از آن است. انسان به هر میزان که اقدام به شناخت واقعیت دنیا و آخرت نماید، آمادگی لازم را برای اقدامات عملی در خود مهیّا می‏سازد. از طرف دیگر، به هر میزان که خود را در معرض توجه به آگاهی مزبور قرار دهد و یاد آخرت را در خود زنده نگه دارد و خود را از غفلت مصون سازد، می‏تواند از قلمرو گرایشها و کششهایی که منجر به غفلت‏زایی در وی می‏شوند جلوگیری نماید. به بیان دیگر، انسانی موفق به غفلت‏زدایی از خود و توجه مستمر می‏شود که در مرحله عمل از مقتضای آگاهیهای خود نسبت به دنیا و آخرت عدول نکرده باشد.
از طرف دیگر، عمل مزبور خود موجب بسط حوزه توجه انسان و یادداری وی می‏شود. بنابراین، یک رابطه متقابل میان علم و آگاهی و عمل و رفتار از حیث گسترش علم به تمام زوایای زندگی و تعمیق آن وجود دارد. هر نوع شناخت، متناسب با خود عملی را در پی دارد و هر عمل منجر به نوعی غفلت‏زدایی و گسترش آگاهی مزبور از حیث کمّی و کیفی خواهد شد. بدیهی است آگاهی مزبور نیز به نوبه خود منجر به گسترش کمی و کیفی حوزه عملکرد خواهد شد. این روند همچنان مسلسل‏وار ادامه خواهد یافت.
اصل تربیتی آخرت‏گرایی ـ دنیا گریزی ما را در مدار یک حرکت پیش‏رونده‏ای قرار می‏دهد که امکان تعالی در آن محدود به نهایتی نیست. تربیت و هدایت دینی بدون توجه به این اصل بنیادین امکان‏پذیر نیست، امری که از دیدگاه قرآن نیز حضوری فعال در جریان هدایت انسان دارد.
2. اصل عمل‏گرایی ـ آرزو گریزی
در فرهنگ دینی، عمل هرگز در تقابل با علم قرار نگرفته است، بلکه برعکس، به هر میزان که علم گسترش یابد انتظار گسترش عمل نیز بیشتر خواهد شد. از طرف دیگر، هرگونه توسعه عمل متناسب با مقتضای آگاهیهای دینی، منجر به نوعی کسب آگاهی، بینش و معرفت خواهد شد19 و بالعکس، هر نوع کوتاهی در عمل منجر به تعمیق در جهالت و غفلت می‏شود.20 بنابراین، علم و عمل در یک ارتباط متقابل سبب تعالی و گسترش حوزه خود خواهند شد و از این جهت، رابطه میان آن دو، رابطه همیاری و همکاری متقابل است. از طرف دیگر، با مراجعه به قرآن و روایات درمی‏یابیم یک نوع تعارض آشکار میان عمل و آرزو به عنوان دو قطب در برابر یکدیگر وجود دارد. این تعارض حکایت از تقابل واقعیت و توهم و نیز صدق و کذب می‏کند، به این معنی که اگر فردی دارای رویکردی عملگرا باشد هرگز خود را با وعده‏های پوچ و آرزوهای طولانی و خیالی سرگرم نمی‏کند.21
از منظر امام(ع) آرزو پدیده‏ای است که بستر شکل‏گیری آن نوعی جهالت به واقعیتهای وجودی و غفلت از محدودیتهای حاکم بر انسان است. از این‏رو، آرزو آفت اندیشه22 و سبب غفلت از واقعیتهایی است که انسان با آن مواجه است.
آرزوگرایی یعنی عدم توجه به محدودیتهای وجودی23 و نیز غفلت از واقعیت دنیا و دل بستن به آن و فراموشی آخرت.24 بنابراین آرزو منجر به فریب انسان و غوطه‏ور شدن وی در غفلت و جهالت می‏شود. آنچه انسان را از این وادی سرگردان نجات می‏دهد، اهتمام به عمل است. عملگرایی یعنی توجه و هوشیاری نسبت به وضعیت انسان، محدودیتهای او و ارتباط وی با دنیا و آخرت. عملگرایی مستلزم نوعی مسئولیت‏شناسی در فرد است که نافی هر نوع خیال‏گرایی و تن دادن به لذتهای موهوم است.
بنابراین آرزوگرایی روحیه‏ای است که از نوعی دنیاگرایی منشعب شده است و بالعکس، عملگرایی ویژگی بارز فرد آخرت‏گرا و عاقبت‏اندیش است. اصل عملگرایی و آرزو گریزی در تربیت دینی ناظر به حاکمیت واقع‏نگری در روند زندگی و پرهیز از خیال‏پردازی است. تأکید بر عمل و تداوم آن به طور طبیعی موجب اجتناب و پرهیز از آرزوگرایی و خیال‏پردازی خواهد شد. القای روحیه واقع‏بینی به متربی از رهگذر عملگرایی و آرزو گریزی ضامن نیل به تعالی در تربیت و رستگاری در هدایت است.
3. اصل امیدواری ـ یأس گریزی
یکی از امکاناتی که همواره در روند تربیت دینی در نظر گرفته شده است، امکان جبران و تدارک وضعیتهای نامطلوبی است که موجب گمراهی و انحراف می‏شود. امید به فراهم بودن موقعیت برای رشد و باز نماندن از کاروان هدایت با ارتکاب گناه یا خطا نه تنها سبب ترغیب بسیاری برای ورود به جرگه دین می‏شود بلکه باعث رشد انگیزه در جهت تداوم حضور در متن دین خواهد شد. هرگز نمی‏توان شاهدی مبنی بر لزوم خروج از جرگه دین با ارتکاب گناه و خطایی هر چند بزرگ یافت. از آنجا که انسان موجودی جایزالخطاست و همواره در معرض ارتکاب گناه و خطا قرار دارد نمی‏توان وی را با گرایش به انحراف برای همیشه از قلمرو دین خارج دانست و راه برگشت را بر او مسدود نمود. فهم و درک این امر برای هر انسانی بسیار اهمیت دارد که هر چند نباید مرتکب گناه شود اما اگر به هر دلیلی نتوانست از گناه اجتناب کند نباید مأیوس و ناامید شود، بلکه می‏تواند با جبرانِ گناه مزبور و از بین بردن آثار آن نه تنها به حالت اولیه باز گردد، بلکه به دلیل شماتت خویش، حاصل از پشیمانی و ندامت، امکان بازگشت به گناه را کلاً بر خود مسدود می‏نماید یا به حداقل می‏رساند. مفاهیمی از قبیل توبه، رجا، توکل، آرامش و آسایش در مقابل یأس، ناامیدی و درماندگی از امکان تدارک، نشانگر حاکمیت اصل امیدواری ـ یأس گریزی بر تربیت و هدایت انسان است.25
تربیت که موضعی فعال در مواجهه با انسان دارد، دارای دو وجهه است؛ از یک طرف، روحیه عمل و اطاعت و اجتناب از خیال‏پردازی و دوری از عمل را در انسان تقویت می‏کند و از طرف دیگر، با ایجاد سازوکار برگشت‏پذیری (توبه) در صدد القای روحیه امیدواری جهت نیل به اهداف تربیت حتی با امکان گناه و خطا است.26 باید توجه داشت که روحیه امیدواری به طور فعال در صدد نفی هرگونه مشخصه یأس و ناامیدی است و از این‏رو، مستلزم نوعی یأس گریزی فعّالانه است که خود را در عمل نشان می‏دهد.27 توبه نمونه بارز دیگری از عمل است که نشانگر رسوخ روحیه امیدواری در فرد است.28 خداوند با افتتاح باب توبه و استغفار، زمینه بازگشت و امیدواری را فراهم آورده است.29
بنابراین، جای هیچ شک و شبهه‏ای نیست که پرورشِ ویژگی امیدواری در فرد سبب بروز عمل و اطاعت بیشتر در وی می‏شود، چرا که امیدواری در مقام عمل اهمیت دارد، نه نوعی امید در خیال و آرزو. از طرف دیگر، رابطه‏ای ناگسستنی بین یأس از نجات با طمع به دنیا وجود دارد؛ کسانی که امیدوار نیستند به عمل روی نمی‏آورند و خود را در چنبره طمع و آرزوهای دنیایی محصور می‏کنند. بنابراین، مشاهده می‏شود که پیوندی مستحکم میان دو اصل سابق با اصل امیدواری ـ یأس‏گریزی وجود دارد.
4. اصل پایداری ـ پرهیز از رفاه‏زدگی
امروزه بشر در برابر یک سؤال جدی قرار گرفته است و آن اینکه تا چه حد باید در جهت کسب رفاه و آسایش، پیش رفت و به چه قیمتی باید آن را به دست آورد. آیا اساسا رفاه و راحتی امری است که لزوما برای تداوم حیات انسان، حتی به قیمت سلب هرگونه روحیه پایداری و استقامت در برابر مشکلات، سختی‏ها و ناکامی‏ها ضرورت دارد؟ دیدگاهی که امروزه برای انسان به تصویر کشیده می‏شود، این است که هرگونه نیاز غریزی باید هر چه سریعتر و به نحو احسن پاسخ داده شود و اشباع گردد. تلاش جهانی برای رفع نیازهای مادی و سر و سامان دادن به سازوکارهای مورد نظر، از این جهت جایی برای اقدامهای مبتنی بر بردباری و تحمل و شکیبایی باقی نگذاشته است. رفاه‏زدگی و مصرف‏گرایی هرچند در طول تاریخ مختص طبقه خاصی از جامعه بوده است

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 25   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام