سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زندگی حضرت مولانا 64 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره زندگی حضرت مولانا 64 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

مقدمه :

زندگی حضرت مولانا

 اسم اصلی مولانا محمد جلال الدین است. مولانا  و رومی هم نام هائی است که بعداً به او داده شده است. اسم مولانا که به معنی مولا و آقاست در زمان جوانی او هنگامی که در قونیه به تدریس مشغل بود به او داده شده است. اوائل، این اسم از طرف شمس الدین تبریزی و سلطان ولد و کسانی که مولانا را دوست داشتند مورد استفاده قرار گرفته و بعدها به صورت عادت به عنوان سمبلیک به جای اسم اصلی مورد استفاده قرار گرفته است. رومی به معنای آناتولی است شناختن او به عنوان رومی از آنجائیست که وی در قرون گذشته که به کشور آناتولی دیار روم گفته می شد و قونیه هم یکی از ایالت های این کشور بود سال های متمادی زندگی کرد بخش زندگی از عمر خود را در آن دیار سپری کرده  و نهایت داشتن آرامگاه او در آن شهر می باشد.

محل وتاریخ تولد مولانا:

محل تولد شهر بلخ در افغانستان امروزی است که بزرگ ترین مرکز فرهنگی قدیمی ترک هاست. تاریخ تولد او نیز 30 سپتامبر 1207 مصادف با 6 ربیع الاول 604 می باشد.

نسب مولوی:

مادرش منسوب به یک خانواده اصیل است. دختر رکن الدین امیر بلخ به نام مومنه خاتون می باشد، جد مادری اش از شاهزادگان ترک خوارزمشاهی است ( به سال 1157 خاقان ترک شرق). پدرش با عنوان سلطان العلما شناخته شده و اسم اصلی او محمد بهاءالدین ولد است، پدربزرگش حسین خطیبی فرزند احمد خطیبی است. به نظر افلاکی حسین خطیبی عالم بزرگی بود که علمش  مانند دریا توسعه پیدا کرده بود. شخصیتی مانند رضی الدین نیشابوری که هم شاعری خوش ذوق و از بزرگان علوم دینی به شمار می رود از شاگردان او بود.

با توجه به منابع و آثار دوستداران و مریدان مولانا نسب سلطان العلما بهاءالدین ولد از جهت مادری باچهارده نسل به نوه حضرت محمد (ص) یعنی به حضرت حسین (ع) و از جهت پدری با ده نسل به اولین دوست از چهار دوست اصلی پیامبر یعنی به حضرت ابوبکر صدیق می رسد.

 شخصیت پدر مولانا یعنی حضرت بهاءالدین ولد:

بهاءالدین ولد در سال 1150 میلادی در بلخ متولد شد و با علم معنوی پدر و پدربزرگش رشد کرده و هم چنین از نجم الدین کبری (1221- ؟) کسب فیض نمود. بهاءالدین ولد در تمامی علوم نظیر نداشت. بهاءالدین ولد که علمش مانند دریای بیکران و از علوم ربانی و الهی نشأت گرفته بود تنها استادی بود که فتواهای بسیار مشکل دیار خراسان را حل و فصل می نمود. او از اوقاف چیزی نمی گرفت و حقوقی که از خزینه ی دولت به او اختصاص داده شده بود امرار معاش می کرد. باتوجه به اتفاق نظر در مورد روایات و منابع، عالمان و مفتی های اعظم آن دوران با اشاره معنوی حضرت محمد (ص) عنوان سلطان العلماء رابه بهاءالدین ولد داده اند و از این زمان به بعد به جای بهاءالدین ولد از عنوان سلطان العلماء استفاده شده است. دادن این عنوا را با عادات ترک ها هم می توان تشریح کرد. ترک ها هیچ وقت راضی نبودند که افراد و اشخاص دارای قابلیت بالا و صاحبان فضیلت بدون شناخته شدن فراموش شده و از میان بروند. برای این که این گونه افراد در نظر مردم متشخص شوند و برای این که مردم را برای فراگیری علم و عرفان متمایل کنند به این اشخاص لقب وعنوانی که مناسب شأن آنان بود می دادند. این رسم و عادت دلیل روشنی است که ترک ها نسبت به علم و فضیلت احترام خاصی قائلند. حتی به موجب رسوم و عادات مجبورند روی امضاها از این عناوین استفاده نمایند. آنها این عناوین بدست آورده را برای خود یک درجه معنی محسوب کرده و از این موضوع کبر و غرور به خود راه نمی دهند. بهاءالدین ولد که لباس و پوشش عالمان زمان خود را داشت   به موجب عادت بعد از نماز صبح به تدریس به مردم مشغول می شد. بعد از نماز ظهر برای دوستانش صحبت می کرد. روزهای دوشنبه هم برای عموم مردم وعظ و خطابه می کرد. بطور کلی در اثناء وعظ افکار اشخاصی که نظر فیلسوف های یونان را مورد پسند قرار می دادند را رد می کرد و می گفت: «کسانی که کتاب های سماوی (مربوط به خداوند) را به کول انداخته و به نوشته های پاک شده و ناخوانای فیلسوفان ارزش و اعتبار می دهند چگونه نجات خواهند یافت؟» دراین میان بر علیه فخرالدین رازی که فلسفه ی یونان را تدریس می کرد و از آن دفاع می نمود و هم چنین بر علیه خوارزمشاه که از رازی حمایت می کرد سخن می راند و آنها را اهل بدعت می خواند (مسائلی در دین که در زمان پیامبر نبوده و افرادی که بعد از رحلت پیامبر مسائل دیگری وارد دین کرده اند) و چنین می گفت: «بهتر از راه رفتن محمد مصطفی (ص) و راست تر از راه او ندیدم.»

 خروج مولانا همراه پدرش از بلخ و ورودشان به قونیه:

در اصل فخرالدین رازی به اهل تصوف با نظر مناسبی نگاه نمی کرد و احترام و حرمت مردم به بهاءالدین ولد در حد و اندازه خوارزمشاه را نمی توانست تحمل کند و از موضع گیری حضرت بهاءالدین بر علیه خودش ناراحت بود و او این مسائل را به خوارزمشاه خبر داد. قلب شیخ بهاءالدین از خوارزمشاه شکست و تصمیم گرفت که بلخ را ترک کند.اما محققین علت خروج بهاءالدین ولد از بلخ را استیلای مغول نشان می دهند. سلطان العلماء افراد خانواده و دوستانش در تاریخ 1213-1212 بلخ را ترک کردند. سلطان العلماء قبل ازترک بلخ نیت کرده بود تا به حج مشرف شود. او به نیشابور رفته به کاروان حج ملحق شد در نزدیکی بغداد به محافظینی که از او پرسیدند که از کدام قوم هستی. از کجا می آیی و به کجا می روی، سلطان العلماء این جواب معنی دار را به آنان داد: «از خدا آمدیم و به خدا می رویم و غیر از خدا هیچ کس قدرت و نیرو ندارد. زمانی که این سخن به شیخ شهاب الدین سهروردی (1325-1145) رسید او گفت: «این سخن را غیر از بهاءالدین ولد بلخی کسی نمی گوید. او با محبت و صمیمیت به استقبال حضرت بهاءالدین شتافت. زمانی که این دو بهم رسیدند، شیخ شهاب‌الدین از قاطرش پیاده شده با احترام و نزاکت زانوی بهاءالدین ولد را بوسید. احترام قلبی اش را به او رسانید. بهاءالدین ولد سه روز در بغداد ماند و به سوی کعبه در مسیر کوفه حرکت کرد. بعد از این که فرائض حج را به اتمام رساند در برگشت به شام رفت. مولانا فرزند بهاءالدین همراه پدر بود. آنان به همراه کاروان از شام به مالاتیا (اکنون یکی از استان های ترکیه است) از آنجا به ارزنجان وسپس به کارامان عزیمت کردند. مدتی را در کارامان سپری نموده و در نهایت قونیه را انتخاب و در آنجا مسکن گزیدند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگی حضرت مولانا 64 ص

دانلود مقاله کامل درباره توریست ترکیه 64 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره توریست ترکیه 64 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

 

موضوع تحقیق

توریست ترکیه

استاد ارجمند

سرکار خانم دکتر علیزاده

تدوین

زینب قاسمی

آبان 1385

فهرست مطالب

تاریخچه

ملاحظات تاریخی

جغرافیای طبیعی

جغرافیای انسانی

دین

زبان

جمعیت

ترکیب جمعیتی

ملاحظات جغرافیایی

ملاحظات سیاسی

ملاحظات اقتصادی

ملاحظات علمی

جغرافیای اقتصادی

جغرافیای سیاسی

اطلاعات عمومی در مورد ترکیه

رسانه های خبری و بحث در مورد ترکیه

منابع

1

2

3

4

5

6

7

8

9

B

B

C

C

D

D

1

2

3

4

5

6

7

8

9

پیشینه تاریخی

ترکیه کشوری است با فرهنگی غنی، مردمی اصیل و طبیعتی زیبا و متنوع. این سرزمین زیبا همچنین به‌عنوان مهد بسیاری از تمدن‌ها در طول تاریخ شناخته شده است. در نتیجۀ موقعیت جغرافیایی این کشور، ترکیه در واقع به‌عنوان پل ارتباطی شرق و غرب ایفای نقش نموده است و ملت ترکیه دائماً با فرهنگ‌های بسیاری در ارتباط بوده‌اند. در طی قرون، سلاطین بسیاری آمده و رفته‌اند و هر کدام از خود ردّی در این کشور بر جای نهاده‌اند. یک بخش فوق‌العاده و بسیار مهم تاریخ ترکیه مربوط به‌مرحلۀ رشد ‌کلیسای اولیه در این کشور است. در دوران امپراتوری روم، پولس رسول سفرهای بشارتی زیادی به‌سرزمینی که اکنون ترکیه خوانده ‌می‌شود داشت. حتی هفت کلیسای ذکر شده در کتاب مکاشفه در ترکیه امروزی واقع شده‌اند.

کنستانتین در سال ۳۲۵ میلادی، امپراتوری رو به‌زوال روم را متحد و نیرومند ساخت. وی پایتخت روم نوین را به‌نام کنستانتینوپل که همان استانبول امروزی است بنیاد نهاد. چند صده پس از کنستانتین، وقایع بسیاری در ترکیه رخ داد که هویت امروزی این ملت را شکل داد. ترک‌های سلجوقی با زور کنستانتینوپل را تسخیر نموده و اسلام را به‌ این منطقه معرفی کردند. پس از امپراتوری سلجوقی، امپراتوری عثمانی قدرت را در ترکیه به‌دست گرفت. امپراتوری عثمانی بزرگترین و مقتدرترین امپراتوری اسلامی در طول تاریخ بوده است. این امپراتوری تا اوایل دهۀ ۱۹۰۰ ترکیه را تحت کنترل خود داشت. در بحبوحۀ آشوب‌های جهانی و داخلی، به رهبری مصطفی کمال یا آتاتورک (‌به‌معنای لغوی پدر ترک)، ترکیه ‌به‌سوی دوران پیشرفت نوینی هدایت شد. نفوذ و ایده‌های وی آنچه را ما امروزه به‌نام ترکیه می‌شناسیم شکل بخشید.

ملاحظات تاریخی

با فروپاشی شوروی، از اهمیت منطقه‌ای دو کشور ترکیه و اسرائیل برای غرب کاسته شد اما برای این دو کشور فرصتهای جدیدی فراهم گردید تا به تقویت موضع و جایگاه خود بپردازند. افزایش استحکام و قدرت جمهوری اسلامی و پیدایش جنبشهای اسلامی منطقه، از جمله این فرصتها بود اما مهمترین آنها پیدایش خلأ قدرت در حوزه قفقاز و آسیای مرکزی است. ترکیه از طریق قرابتهای فرهنگی و موقعیت ترانزیت، و اسرائیل نیز با پشتوانه قدرت اقتصادی و تکنولوژیک، زمینه‌های حضور در آسیای میانه را فراهم کردند. هیچکدام از این دو کشور به‌تنهایی قادر به ایفای نقش محوری در این منطقه نبودند و برهمین‌اساس محور آنکارا ــ تل‌آویو تشکیل گردید تا این مقصود فراهم شود. بدون‌شک نفوذ اسرائیل در میان همسایگان شمالی ایران و مناسبات اقتصادی و فرهنگی ترکیه و اسرائیل با کشورهای حوزه قفقاز، هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ امنیتی، ایران را با تنگناهای فراوانی روبرو می‌کند که انرژی، تجارت، فرهنگ و مسائل استراتژیک نظامی از جمله آنها است. با توجه به منافع مشترک روسیه و ایران در منطقه، ایران توانست از طریق گسترش همکاریهای همه‌جانبه با روسیه، محور قدرتمندی را در مقابل آنها ایجاد کند تا موازنه قدرت را تاحدودی برقرار نماید.

 در این پژوهش، ضمن اشاره اجمالی به زمینه‌های گرایش کشورهای ترکیه و اسرائیل به یکدیگر، به این موضوع پرداخته می‌شود که همکاریهای این دو کشور در آسیای مرکزی و قفقاز چه تاثیری بر امنیت ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران برجای گذاشته است.

کشورهای ترکیه و اسرائیل، پس از پایان جنگ سرد، تحت تاثیر تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای و نیز بر اثر شرایط داخلی کشورهای خود، همکاریهای همه‌جانبه خود را در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی گسترش دادند و به روابط فیمابین، بعد استراتژیک بخشیدند. اوج این همکاریها، انعقاد پیمان استراتژیک 1996 میان دو کشور ترکیه و اسرائیل بود. شکل‌گیری محور ترکیه ــ اسرائیل، باعث همسویی اقدامات و جهت‌گیریهای این دو کشور در آسیای مرکزی و قفقاز گردید و حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی این دو کشور را در منطقه تقویت نمود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره توریست ترکیه 64 ص