سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر رشته روانشناسی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر رشته روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر رشته روانشناسی


تحقیق درباره کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر  رشته روانشناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

موضوع تحقیق:

کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر

مقدمه

یکی از مهمترین عوارض روحی که برخی از افراد بدان دچار می شوند احساس کهتری است. و خود آن با درجه خفیف در همه افراد مشاهده می شود و دانشمندانی چون آدلر آن را امری ذاتی و ضروری رشد می دانند و هم برخی از افراد قائلند که وجود آن به عنوان عاملی محرک جهت کار و تلاش لازم است. آنچه را که ما بدان اشاره داریم از آن نوع مورد لزوم و ضروری نیست بلکه جنبه مرضی و یا اختلالی آن است که عارض روان می شود و مشکلاتی را در جنبه تربیت و رشد برای انسان پدید می آورد. ما در این مقاله سعی داریم ضمن معرفی این اختلال از علائم و نشانه ها و هم از عوامل و انگیزه های آن بحث به میان آورده و شیوه های درمانی آن را مورد تأکید قرار دهیم.

معرفی آن

احساس حقارت چیست؟ پاسخ این است که آن عبارت از این احساس است که آدمی در مقایسه خود با دیگر افرادی که در دور و بر او هستند گمان دارد از وضع و شرایط پائین تری برخوردار است و یا گمان دارد توان انجام کار و یا ادراک او در حد متعارف و معمول نیست.

اینان در اثر دریافت های شخصی و گاهی بر اثر القاآت و تلقینات دیگران چنان گمان دارند که چون افراد دیگر توان درک و برداشت مسئله ای را ندارند، در جنبه بدنی یا روانی وضع و شرایط فروتری هستند، دیگران امکانات و شرایطی را واجدند که او از آنها محروم است.در جنبه درس و مدرسه اینان گمان دارند استعدادشان اندک و توان درک و رشد آنان پائین تر از دیگران است. توانائی آن را ندارند که با دیگران هم سطح و هم پرواز باشند و یا اگر در رقابت و مسابقه ای شرکت نمایند حتما" بازنده خواهند شد.برخی از آنان توانائی آن را دارند که کاری انجام دهند ولی از ترس آنکه مبادا در این امر موفقیت شایانی به دست نیاورند، در آن وارد نمی شوند. در سطوح بالاتر اینان را می بینیم که قادرند شغل و پستی را حیازت نمایند ولی جرأت اقدام بدان را ندارند.

فرق آن با عقده حقارت

آغاز شروع این اختلال به صورت احساس کهتری است. فرد در ضمن ارزیابی ها و شرکت ها در امور به این احساس می رسد که از دیگران کهتر و حقیرتر است. تدریجا" این احساس در آنان ریشه دار شده و ناراحتش می کند. ناراحتی از اینکه چرا باید از دیگران پائین تر باشد، چرا نباید بتواند به موفقیتی در زندگی دست یابد و چرا هر چه تلاش می کند به ثمر نمی رسد ... در آن صورت گوئیم دچار عقده کهتری است.بدین سان احساس کهتری احساس عدم توان پیشرفت است و عقده کهتری عبارت است از ناراحتی ناشی از آن. در اثر احساس کهتری است که آن عقده پدید می آید و برای آدمی دشواری می آفریند.از سوی دیگر احساس کهتری در مواردی سبب رشد است بدین معنی که آدمی را وامیدارد کوشش و تلاش لازم را برای دستیابی به شرایط مطلوب از خود بروز دهد در حالیکه عقده حقارت سبب می شود خلق و خوی آدمی عوض شده و به انتقام گیری و اذیت و آزار دیگران بپردازد. آنها که دچار چنین عقده ای هستند پرخاشگری دارند، عیبجویند، لاف زنند، آزار رسانند و بالاخره به گونه ای سعی دارند با انجام دادن اعمال ناصالحی خود را سبک و آرام نمایند.

ماهیت آن

افرادی چون آدلر احساس حقارت را یک واقعیت طبیعی انسان معرفی کرده و معتقد است که همه کودکان حتی آنهائی که در خانواده های سعادتمند پرورش می یابند واجد آن صفاتند و آن اعترافی است به ناتوانائی و عدم کفایت و لیاقت خود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر رشته روانشناسی

مقاله درباره اختلالات خود شیفتگی کودک ازدیدگاه فروید

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره اختلالات خود شیفتگی کودک ازدیدگاه فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اختلالات خود شیفتگی کودک ازدیدگاه فروید


مقاله درباره اختلالات خود شیفتگی کودک ازدیدگاه فروید

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:28

اختلالالتى که خودشیفتگىِ اولیه کودک را در معرض خطر قرار مى‏دهند، واکنشهاى کودک براى محافظت از خویشتن در برابر آن اختلالات و مسیرهایى که کودک در نشان‏دادن این واکنشها ناگزیر به آنها کشانده مى‏شود ــ اینها موضوعات مهمى هستند که هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته‏اند، ولى من قصد دارم فعلاً آنها را مسکوت بگذارم. لیکن مهمترین بخش این موضوعات را مى‏توان با عنوان «عقده اختگى» مشخص کرد (در پسربچه‏ها اضطراب درباره [ از دست دادنِ ] قضیب، در دختربچه‏ها حسرتِ داشتن قضیب) و در پیوند با تأثیر منع اولیه از فعالیت جنسى مورد بحث قرار داد. پژوهش روانکاوانه به طور معمول ما را قادر مى‏سازد بى‏ثباتیهاى غرایز شهوى را (وقتى از غرایز «خود» جدا شده و در تقابل با آنها قرار مى‏گیرند) ریشه‏یابى کنیم. ولى در حوزه خاص عقده اختگى، پژوهش روانکاوانه استنتاج وجود دوره‏اى و وضعیت روانى‏اى را امکان‏پذیر مى‏سازد که هر دو گروهِ این غرایز هنوز در وحدت با یکدیگر کارکرد داشتند و به نحوى جدایى‏ناپذیر با یکدیگر درآمیخته بودند و به صورت علائق ناشى از خودشیفتگى تبلور مى‏یافتند. آدلر مفهوم «اعتراض مذکّرانه» را بر مبناى همین چارچوب مطرح کرده است. وى این مفهوم را تقریباً تا حد یگانه نیروى برانگیزاننده در شکل‏گیرى شخصیت و ایضاً روان‏رنجورى ارتقا داده است و شالوده آن را ارزشگذارى اجتماعى ــ و نه گرایشى مبتنى بر خودشیفتگى و لذا مربوط به نیروى شهوى ــ مى‏داند. تحقیقات روانکاوانه از بدو امر وجود و اهمیت «اعتراض مذکّرانه» را تشخیص داده، ولى برخلاف آدلر آن را واجد خصوصیات خودشیفتگى و ناشى از عقده اختگى دانسته است. «اعتراض مذکّرانه» در شکل‏گیرى شخصیت دخیل است و همراه با بسیارى عوامل دیگر آن را ایجاد مى‏کند، ولى براى تبیین مسائل روان‏رنجوریها (که آدلر هیچ جنبه آنها را در نظر نمى‏گیرد مگر این‏که روان‏رنجوریها چگونه در خدمت غرایز «خود» قرار مى‏گیرند) به کلى نامناسب‏اند. به اعتقاد من مبتنى‏کردن نحوه ایجاد روان‏رنجورى بر شالوده محدودى همچون عقده اختگىْ کاملاً ناممکن است، صَرف‏نظر از این‏که عقده یادشده با چه شدّت و حدّتى به صورت یکى از مقاومتهاى(26) مردان به درمان روان‏رنجورى ممکن است برجسته و مهم شود. در حاشیه این موضوع را درخور ذکر مى‏بینم که برخى بیماران مبتلا به روان‏رنجورى را سراغ دارم که در آنها «اعتراض مذکّرانه» ــ یا، به زعم ما، عقده اختگى ــ نقش بیمارى‏زا ندارد و یا اصلاً به وجود نمى‏آید.مشاهده بزرگسالان بهنجار حاکى از آن است که خودبزرگ‏بینىِ سابق آنان مهار شده است و آن خصوصیات روانى‏اى که نشانه خودشیفتگى کودکانه آنان بود محو شده‏اند. نیروى شهوى متمرکز بر «خودِ» آنان چه شده است؟ آیا باید فرض کنیم که تمام آن نیرو به نیروگذارىِ روانى در مصداق امیال منتقل شده است؟ این امکان آشکارا با تمام رَوند بحث ما مغایرت دارد؛ با وجود این، سرنخى از پاسخى دیگر به این پرسش را مى‏توان در روان‏شناسىِ سرکوب(27) یافت.دریافته‏ایم که چنانچه تکانه‏هاى غریزىِ نیروى شهوى با عقاید فرهنگى و اخلاقىِ فرد تعارض پیدا کنند، دچار تغییر و تحول سرکوب بیمارى‏زا مى‏شوند. البته منظورمان از بیان این مطلب این نیست که فرد یاد شده معرفتى صرفاً فکرى [ یا آگاهانه ] از وجود این عقاید دارد؛ بلکه منظورمان همواره این است که عقاید مورد نظر براى وى حکم معیار را دارند و او به آنچه آن عقاید برایش تعیین مى‏کنند تن در مى‏دهد. پیش از این گفته‏ایم که سرکوب از «خود» نشات مى‏گیرد؛ اکنون به نحوى دقیقتر مى‏توانیم بگوییم که سرکوب از عزّت نَفْسِ(28) «خود» ناشى مى‏شود. همان برداشتها، تجربه‏ها، تکانه‏ها و امیالى را که یک فرد براى خویش روا مى‏دارد یا دست‏کم آگاهانه به آنها فکر مى‏کند، فرد دیگرى ممکن است با نهایت خشم مردود بشمارد یا حتى پیش از ورودشان به ضمیر آگاه آنها را منکوب کند. تفاوت این دو فرد را ــ که دربرگیرنده عامل مشروط کننده سرکوب است ــ مى‏توان به سهولت به روشى بیان کرد که تبیین آن بر اساس نظریه نیروى شهوى را امکان‏پذیر مى‏سازد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اختلالات خود شیفتگی کودک ازدیدگاه فروید

مقاله تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام

اختصاصی از سورنا فایل مقاله تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام


مقاله تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:48

مقدمه

امروزه ما وارث جهانی پر از ناکامیها، شکستها، بیمناگی ها و سرخوردگیها هستیم، کنار نهادن عقل و خرد و پیروی از امیال درونی، غرایز حیوانی و خودخواهی ها، انسان هایی بی رحم، بی منطق و تخریب گر ساخته است. وجود اینهمه بی عدالتی، سرگشتگی، جنگ و بسیاری از رفتارهای غیرعقلانی، مو ید این امر است که بشر امروزی قبل از هر چیز به تربیت کردن نیاز دارد. اکنون فن آوری های علمی روزافزون گشته است و می رویم تا خود محصور محصولات خود باشیم. در کنار این پیشرفتهای دور از انتظار جای چیزی خالی است. چیزی که به علم جهت می دهد و آن چیزی جز اخلاقیات نیست. نبود تربیت صحیح و اخلاقیات موجب شده است که امروزه ما بیش از پیش مستعد آن باشیم که به همنوعان خود آسیب برسانیم. مایر  معتقد است که برای حل مشکلات موجود جهانی سه راه حل وجود دارد; جنگ، انقلاب و تربیت. به اعتقاد وی جنگ کابوس تصویر ناپذیر است و انقلاب روش بیمناکانه ولی تربیت است که به آرامی انسان را رو به تکامل می برد و او را متوجه امکانات خلاقانه خود می کند. تربیت است که به انسان جهت می دهد و او را هدفمند می سازد و تربیت تنها داروی درد بشریت است. تعریف تربیت تربیت به طور سنتی به صورت ایجاد عادت از طریق بکارگیری شیوه های تنبیه و پاداش تعریف شده است. نگاه سنتی تربیت ناظر بر فرایندی بوده است که طی آن حداقل دو نفر، یکی به عنوان معلم یا مربی و دیگری به عنوان متربی به صورت بالا - پایین با یکدیگر ارتباط دارند. در اینجا مربی دارای ویژگیها، مهارتها و توانمندیهایی است که می خواهد آن را به متربی انتقال دهد. این که این انتقال بالا به پایین است بدین معناست که صرفا یک جریان یکسویه و یک طرفه که در آن معلومات مربی به متربی جریان پیدا می کند، بین آن دو برقرار است. این انتقال مهارتها و معلومات از طریق امر و نهی کردن و تنبیه و پاداش صورت می گیرد. در این فرمول که تمامی اطلاعات از طریق مربی به متربی جاری می شود، متربی چاره ای جز اطاعت بی چون و چرا ندارد. چنین سیستمی اگر چه قدیمی است اما هنوز در پاره ای از جوامع سنتی ، روستاها و مکانهائی که کمتر در معرض پیشرفتهای تکنولوژیک و علمی بوده است به راحتی دیده می شود. در بسیاری از شهرها و روستاهای کشورمان، یکی دو دهه شاهد چنین وضعی بوده ایم. تعلیم مکتب خانه ای و تربیت پدر - فرزندی از خصوصیت چنین سیستمی است. اگر چه چنین تربیتی خالی از اشکال نیست ولی به نظر می رسد جوامع کوچک و کمتر توسعه یافته از چنین سیستم تربیتی فایده زیادی می برند. در این جوامع ساده افراد زندگی روزمره خود را به دور از گرفتاریهای امروز جهان سپری می کنند. در چنین سیستمی پسر دنباله رو پدر است و هم از جهت ویژگی های روان شناختی و شخصیتی و هم از نظر منش و شیوه زندگی بسیار به پدر شباهت پیدا می کند. نجارزاده، نجار و رعیت زاده، رعیت می شود. در اینجا تعارض در انتخاب وجود ندارد، چون شق دیگری باقی نمی ماند تا انتخاب شود. همه چیز از قبل تعیین شده است. در واقع شاید بتوان گفت که گرفتاریهای جهان امروز وقتی از طریق تکنولوژی به جوامع ساده تر سرایت پیدا کرد، همه ساختارهای موجود آن را به هم زد. شکی وجود ندارد که تعلیم و تربیت مدرن بود که جوامع سنتی را از هم پاشید. کاربرد روشهای علمی در تعلیم وتربیت، ویژگی مشخص تربیت مدرن و امروزی است. رابطه یکسویه مربی و متربی در این شیوه مردود شناخته شده است. این رابطه اجباری نیست و در آن مسائل مربوطه به انگیزش متربی لحاظ شده است. چنین سیستم تعلیم وتربیتی است که موجب ایجاد تغییرات نسبتا ثابتی در فرد می شود. در این سیستم، تکنولوژی در خدمت تربیت قرار می گیرد و تربیت، انسان را به استفاده بهینه از تکنولوژی رهنمون می سازد. جریانی که هیچگاه در این عصر به وقوع نپیوسته است و کماکان انسان در خدمت تکنولوژی قرار دارد. اگر چه از ویژگیهای تعلیم و تربیت سنتی عدم توجه به تفاوتهای فردی و خلاقیت افراد است، در تربیت مدرن و علمی بیشتر سعی بر شکوفا ساختن استعدادهای افراد است. اگر از تعاریف متعددی که برای تربیت وجود دارد بگذریم، به طور کلی می توان تربیت را جریانی دانست که به طور مستمر در جهت رشد همه جانبه فرد (اعم از جسمانی، شناختی، روانی، عاطفی و اجتماعی و دینی) و شکوفا ساختن استعدادهای او است (شریعتمداری، 1367). در این معنی تربیت اعم از آموزشهای رسمی و غیر رسمی است و کلا هر جریانی را در برمی گیرد که در جهت تغییر و اصلاح تجربیات فرد است. به این ترتیب، تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و قاعدتا جنبه تکاملی، رشدی و صعودی دارد، بدین معنی که هر چه جلوتر می رویم فرد شکوفاتر می شود. نظریه ها و مدلهای تربیت بسته به اینکه دیدگاه ما نسبت به انسان چگونه باشد، آیا او را موجودی ذاتا بد و شرور بدانیم یا ذاتا خوب و یا مانند لوح سفید و زمینی مستعد کاشتن هر نوع محصول، مدلهای تربیتی گوناگونی ارائه شده است. بعضی از اندیشمندان انسان را موجودی ذاتا شرور می دانند. توماس هابز معتقد بود که انسان را باید تربیت کرد و اخلاق حسنه به او آموخت. این تربیت است که انسانها را به سوی نیکی و خوبی هدایت می کند. به نظر هابز اگر انسان تربیت نشود طبیعت ناپاک و سرشت بد خود را نشان خواهد داد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تعلیم وتربیت ازدیدگاه اسلام

نحوه خلقت انسان ازدیدگاه قرآن 9 ص

اختصاصی از سورنا فایل نحوه خلقت انسان ازدیدگاه قرآن 9 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

 

نحوه خلقت انسان ازدیدگاه قرآن

مقدمه:

قرآن، آغاز آفرینش انسان را از خاک دانسته است «خلقه من تراب‏» (28) «خلقک‏من تراب ثم من نطفة‏» (29) ، «خلقکم من تراب‏» (30) ، «خلقکم من تراب ثم من نطفة‏» (31) ، «خلقناکم من تراب ثم من نطفة‏» (32) ، بعد خاک با آب آمیخته و گل شد «خلقکم من طین‏» (33) شیطان اشاره به اینجا داشت که لب به اعتراض گشود و گفت: «ءاسجد لمن خلقت طینا» (34) ابلیس گفت: آیا براى کسى که از گل آفریدى سجده کنم، غافل از این که:

آدمى بسرشته از یک مشت گل برگذشت از چرخ و از کوکب به دل

البته این گل، ساده نبوده و اوصافى نیز داشته است، مانند چیزى که از برگزیده و عصاره «سلاله‏» گل است «لقد خلقناالانسان من سلالة من طین‏» (35) به یقین انسان را از عصاره‏اى از گل آفریدیم، این گل به گونه‏اى بوده که چسب داشته مانند گل‏هاى رسى که سرشته مى‏شوند «انا خلقناهم من طین لازب‏» (36) : ما آنان را از گلى چسبنده آفریدیم، این گل رنگش تغییر کرده تیره رنگ و لجن‏گونه شده است «من صلصال من حماء مسنون‏» (37) در حقیقت انسان را از گلى خشک، از گلى سیاه و بدبو آفریدیم. گرچه از پاره‏اى روایات به دست مى‏آید مراد از گل بدبو، طینت آدمیان بدکردار است نه گل ظاهرى آنان. (38)

بارى گل مایه انسان، به تدریج‏سفال‏گونه گردیده است «صلصال کالفخار» . (39) : انسان را از گل خشکیده‏اى سفال مانند آفرید:

یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست کادم ز تک صلصل فخار برآمد بنا به ظاهر برخى روایات نخستین عضوى که از بدن انسان آفریده شد چشمان او بوده است، (40) و چون کار بدن سازى به پایان رسید و اندام او موزون و آراسته گشت، خداوند از روح خود در او دمید «ثم سواه و نفخ فیه من روحه‏» (41) آن‏گاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید.

آفرینش انسان از دیدگاه قرآن

در قرآن کریم، کتاب آسمانی و تحریف نشده ما مسلمانان راجع به خلقت انسان در آیات مختلف تغییرات گوناگونی دارد. قرآن خلقت انسان را در این مراحل بیان کرده است:

الف) تراب: از خاک آفریده شده است ب) طین: از گل آ فریده شده است ج) صلصال من حماء مسنون: از گل و لای گندیده آفریده شده است د) صلصال کالفخار از گل خشکیده صدادار (مانند سفال) آفریده شده است. اینها مراحلی از خلقت انسان است که سعی ما در این مقاله کوتاه بر آن است که آنها را باتوجه به تفاسیر شیعه و کتبی چند از نویسندگان شرح دهیم؛

الف) تراب:

“یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقنا کم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه(1) مخلقه و غیر مخلقه لنبین لکم”(2)

ترجمه: ای مردم اگر درباره قیامت در شک هستید ما شما را از خاک، سپس از نطفه، سپس از خون بسته، سپس از پاره گوشت صورت گرفته و صورت نگرفته آفریدیم تا برای شما بیان کنیم و آنچه بخواهیم در رحم ها قرار دهیم تا زمان معین.

یعنی دلیل معاد این است که اصل آدم از خاک است، کسی که بتواند خاک را به صورت انسانی زنده درآورد، می تواند استخوان های پوسیده را زنده کند و اموات را برگرداند. ثم من نطفه: سپس اولاد آدم را از نطفه که در رحم مادران قرار می گیرد و قسمتی از آن پدر و قسمتی از مادر است آفریدیم. ثم من علقه: سپس نطفه را علقه - که خون بسته است - کردیم. ثم من مضغه: تشبیه می کند به گوشت جویده، یعنی خون بسته به صورت پاره گوشت جویده در می آید. مخلقه و غیر مخلقه: گوشت جویده ای که خلقت آن تمام و ناتمام است. برخی می گویند: یعنی صورت یافته و صورت نیافته. چنین پاره گوشتی هنوز دارای خطوط و نقش ها و صورت نیست. لنبین لکم: برای اینکه قدرت خود را برای شما بنمایانیم که شما را به این صورت ها درآورده ایم، یا اینکه برای شما بیان کنیم که هرکه قادر به ابتدا است قادر بر بازگرداندن و اعاده نیز هست یا اینکه برای شما چیزی بیان کنیم که شک و تردید شما را از بین ببرد.

ب) طین:

“ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین. ثم جلعناه نطفه فی قرار مکین. ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحماثم انشاناه خلقنا آخر فتبارک الله احسن الخالقین”(3)

ترجمه: و همانا آدمیان را از خلاصه ای از گل آ فریدیم. پس آنگاه او را نطفه ای کردیم و در قرارگاهی محفوظ قرارش دادیم آنگاه نطفه را علقه و علقه را مضغه (چیزی شبیه به گوشت جویده) کردیم و سپس آن مضغه را استخوان کردیم، پس بر آن استخوان ها


دانلود با لینک مستقیم


نحوه خلقت انسان ازدیدگاه قرآن 9 ص

تحقیق درباره پیش‏درآمدى بر خودشیفتگى ازدیدگاه فروید

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره پیش‏درآمدى بر خودشیفتگى ازدیدگاه فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره پیش‏درآمدى بر خودشیفتگى ازدیدگاه فروید


تحقیق درباره پیش‏درآمدى بر خودشیفتگى ازدیدگاه فروید

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:33

اصطلاح خودشیفتگى ریشه در توصیفهاى بالینى دارد و [ نخستین بار ] پل ناک(2) در سال 1899 آن را براى اشاره به نگرش کسانى به کار برد که با بدن خود آن‏گونه رفتار مى‏کنند که به طور معمول با بدن یک مصداق امیال جنسى رفتار مى‏شود. به بیان دیگر، این اشخاص به بدن خود مى‏نگرند و آن را ناز و نوازش مى‏کنند تا از این طریق به ارضاى کامل برسند. اصطلاح خودشیفتگى، برحسب این شرح و بسط، دال بر نوعى انحراف است که تمام حیات جنسى شخص را به خود معطوف مى‏کند و در مراحل بعدى، ویژگیهایى را بروز مى‏دهد که در مطالعه همه انواع انحرافات به آنها برمى‏خوریم.متعاقباً مشاهده‏گران روانکاو به این موضوع توجه کردند که ویژگیهاى مجزّاى نگرش بیماران خودشیفته در بسیارى از اشخاصى که به بیماریهاى دیگرى مبتلا هستند نیز به چشم مى‏خورد (مثلاً ــ همان‏گونه که سادگر(3) اشاره کرده است ــ در همجنس‏گرایان) و سرانجام این موضوع محتمل به نظر رسید که چه بسا نیروى شهوى به میزانى به مراتب فراوانتر از آنچه تصور مى‏شد ــ به گونه‏اى که بتوان آن را خودشیفتگى نامید ــ در این بیمارى سهیم است و نیز این‏که نیروى شهوى مى‏تواند بر رشد متعارف جنسى انسان تأثیر بگذارد. مشکلات روانکاوان در درمان بیماران روان‏رنجور به همین فرض منجر گردید، زیرا چنین به نظر مى‏رسید که محدودیت تأثیرپذیرى بیماران یادشده، از جمله از این نوع نگرش مبتنى بر خودشیفتگى ناشى مى‏شود. خودشیفتگى به این مفهوم دیگر انحراف تلقى نمى‏شود، بلکه مکمّلى شهوى در خودمدارى غریزه صیانت نَفْس است که هر موجود زنده‏اى تا اندازه‏اى از آن برخوردار است.انگیزه مبرمِ پرداختن به تکوین خودشیفتگى اولیه و معمولى زمانى ایجاد شد که کرپلین(4) کوشید تا دانسته‏هایمان درباره [ بیمارى موسوم به ] زوال عقل پیش‏رس(5) را در ذیل فرضیه مربوط به نظریه نیروى شهوى بگنجاند، یا [ به طریق اولى ] بلویلر(6) تلاش کرد تا روان‏گسیختگى را جزو نظریه یادشده قرار دهد. این قبیل بیماران ــ که من با اصطلاح «هذیان‏زده»(7) مشخصشان مى‏کنم ــ دو ویژگى اساسى دارند: خودبزرگ‏بینى و بى‏علاقگى به دنیاى بیرون از خودشان (یا، به عبارتى، بى‏علاقگى به انسانها و اشیاء). به سبب این بى‏علاقگى، بیماران یادشده تحت تأثیر روانکاوى قرار نمى‏گیرند و تلاشهاى ما براى درمانشان بى‏ثمر مى‏ماند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره پیش‏درآمدى بر خودشیفتگى ازدیدگاه فروید