سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره استاد محمود فرشچیان (2)

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره استاد محمود فرشچیان (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

استاد محمود فرشچیان

محمود فرشچیان به سال 1308 شمسی در اصفهان ، دیده به جهان گشود . پدرش ، حاج غلامرضا فرشچیان ، از تجار فرش بود و در کار هنر قالی بافی دست داشت . این زمینه مساعد برای پرورش ذوق و شوق او در راه آشنایی با هنر موثر افتاد . از سالهای پیش از مدرسه از روی نقشه های قالی طرح میزد ، تا به تدریج دستش در کار نقش پردازی روان گردید . فرشچیان در طی تحصیلات مقدماتی در محضر استاد میرزاآقا امامی اصفهانی هنرمند چیره دست و پرآوازه دیار اصفهان ، به آموختن نقاشی دلبستگی تمام پیدا کرد و دل در گرو نقشهای زیبا بست . او از کار هنر احساس رضایت و شادمانی داشت . از کلاس هفتم دبیرستان فرشچیان قدم به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان گذاشت و چهار سال در آن جایگاه عاشقی ، زیر نظر استاد عیسی بهادری ، استاد نابغه و توانمند نقاشی قالی ، مینیاتور ، نقاشی رنگ و روغن ، به فراگیری اصول و مبانی طراحی نقوش سنتی (نقشه قالی ، تذهیب ، مینیاتور) پرداخت .

بدون شک نقش استاد عیسی بهادری در پرورش و خلاقیتهای محمود فرشچیان نقشی فوق العاده ارزشمند بود .استاد در بیان احساس و تجسم شعرگونه عواطف ، به شیوه ای کاملا جدید موفق به هماهنگی و همگامی میان مضمون و محتوا و شکل و فرم نقاشی هایش گردید و این مشخصه اصلی کار او در نقاشی شد . فرشچیان در جوانی بسیار پرتلاش و خستگی ناپذیر به کار و طراحی نقوش مختلف میپرداخت . او در مطالعه آثار تاریخی شهر اصفهان (چهل ستون ، عالی قاپو ، مسجد شیخ لطف الله و ... طرحهای اسلیمی و ختایی کاشیکاری های بی نظیر آن آثار سر از پا نمیشناخت و چون محققی موشکافانه این نقش ها را مطالعه میکرد . فرشچیان حتی در دوره سربازی نیز دست از قلم و رنگ برنداشات و آثاری دیدنی آفرید که مورد تشویق مقامات قرار گرفت .

سال 1329 بعد از 6 سال فعالیت و کسب هنر در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان ، فرشجیان به کسب دیپلم عالی نائل آمد . آثار سالهای شاگردی ایشان هنوز در مرکز هنرستان ، موجود است . او در طراحی و شناخت و بکارگیری رنگها فوق العاده قدرتمند و قوی است . این قدرت قلم و صلابت و استواری خطوط قلم گیری است که از او هنرمندی پرآوازه و مشهور ساخته است . از نظر محتوا و مضمون ، آثار استاد عمدتا با الهام از ادبیات عرفانی و باورهای مذهبی ساخته و پرداخته شده اند . سخن آخر اینکه امروز استاد فرشچیان از پس نزدیک به پنجاه سال کسب هنر و مهارت در کار نقاشی و خلق نقشهای دلنشین و جشم نواز ، هنرمندی است که به جرآت میتوان او را صاحب سبک جدید در نقاشی ایرانی (مینیاتور) دانست .

مینیاتور چیست

مینیاتور‌ واژه‌ ی مینیاتور که‌ مخفف شده ی کلمه ی فرانسوی مینی موم ناتورال و به‌ معنی طبیعت‌کوچک‌ و ظریف‌ است‌ و در نیمه ی اول‌ قرن اخیر و حدودا از دوره‌ ی قاجاریان وارد زبان‌فارسی‌ شده، اصولا به‌ هر نوع پدیده ی هنری ظریف‌ (به‌ هر شیوه یی‌ که‌ ساخته شده باشد)‌اطلاق می‌شود و در ایران برای شناسایی‌ نوعی‌ نقاشی‌ که‌ دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی‌ ‌است‌ به‌ کار می‌رود. این‌ هنر که‌ به‌ اعتقاد اکثر محققان در ایران تولد یافته، بعد به‌ چین راه برده‌ و از دوره‌ ی‌مغولها به‌ صورتی‌ تقریبا تکمیل تر به‌ ایران برگشته و هنرمندان ایرانی‌ تلاش بی‌ شائبه یی‌‌را صرف تکمیل و توسعه ی آن کرده‌اند از جمله هنرهائی‌ است‌ که‌ قابلیت به‌ تصویر‌درآوردن‌ تمامی‌ طبیعت را در قالبی کوچک‌ دارد. اما نباید چنین پنداشت‌ چون مقیاس‌تصاویر در مینیاتور سازی‌ بسیار کوچک‌ است‌، بنابراین‌ تنها بخش کوچکی از طبیعت را‌میتوان در این‌ تابلوها تصویر نمود، یا چون الهام بخش مینیاتوریست طبیعت است‌، وی‌ ناچار‌میباشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم کند. بلکه کوشش‌ در ایجاد و القای هر چه‌ بیشتر‌زیبایی‌ و تفهیم آن صفت ویژه یی‌ است‌ که‌ مینیاتور سازی‌ را از سایر انواع نگارگری ایران‌جدا می‌کند و مینیاتوریست هنرمندی است‌ که‌ آنچه را خود می‌اندیشد یا می‌پندارد که‌‌بیننده علاقمند به‌ دیدن آن است‌ تجسم می‌بخشد و به‌ هیچوجه‌ تابع‌ مقررات و قوانین حاکم‌‌بر فضای نقاشی‌ نیست. مینیاتورهای امروز ایران، همان نقاشی‌ کلاسیک اروپا (سبک امیرسیونیسم و به‌ دنبال آن‌شیوه های مدرن‌ نقاشی‌ اروپائی‌) است‌ و هر چند گروهی‌ نوشته اند که‌ به‌ هنگام ظهور اسلام، ‌ایرانیان در هنر نقاشی‌ دارای سنتی کهن بوده‌اند. اما هیچ سند معتبری که‌ این‌ ادعا را ثابت‌‌کند در دست‌ نیست و اصولا این‌ گونه‌ اظهار نظ‌ر کردن‌ بیشتر منطبق بر واقعیت است‌ که‌‌مکاتب‌ مینیاتورهای ایرانی‌، از قرون‌ بعد از اسلام آغاز شده و در قرون‌ اولیه ی بعد از ظهور‌اسلام، هنر ایران با ابتکاراتی‌ در خط‌وط عربی‌ تداوم‌ یافته و بهترین‌ نسخه های قرآن کریم‌ را‌هنرمندان مبتکر ایرانی‌ نوشته اند و به‌ تزئین و تذهیب مصحف شریف‌ پرداخته اند و طلاکاری‌ ‌حواشی‌ و سر لوحه‌ ی قرآن و طرحهای اسلیمی و ختایی‌ و گردش‌های ترکیب بندی آنها را به‌ ‌شیوه ی مخصوصی که‌ امروزه‌ آنرا استیلیزه می‌نامیم ابداع کردند و در ادامه‌ ی این‌ ابداع و ‌ابتکار، نقاشی‌ بر اساس متن کتب و نوشته ها نیز رواج یافت‌ که‌ مینیاتورهای مکتب بغداد‌سر آغاز آن است‌. مکتب بغداد، از آن جهت که‌ نوعی‌ نقاشی‌ بدوی‌ است‌ تا حدودی‌ نشان از فقدان مهارت‌ و‌قدرت‌ هنری سازندگانش‌ دارد و بیشتر در بر دارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است‌.‌هنرمندان مکتب بغداد، اکثرا ایرانی‌ بوده‌اند و معمولا نیز به‌ سفارش‌ و دستور روسای‌قبایل‌ عرب کتب خط‌ی‌ را با ذوق‌ خود تزئین میکردند و روش‌ کار آنها به‌ اکثر نقاط دور و‌نزدیک‌ ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که‌ نقاشی‌ ایران ترقی‌ محسوسی‌ کرد ادامه‌‌یافت‌. بعد از حمله ی چنگیز به‌ ایران و از رونق‌ افتادن‌ بغداد که‌ مرکز تجمع هنرمندان بود و از آنجا ‌که نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی‌ ایران و در تبریز و مراغه‌ مستقر شدند، خواه‌ناخواه هنرمندان در آن منطقه گرد آمدند و به‌ دلیل علاقه‌ و تمایل‌ مغولان به‌ هنر چینی،‌جذب ذوق‌ آزمایی‌ در این‌ زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت‌ که‌ نقاشی‌ به‌ شیوه ی چینیها، با هجوم مغولان به‌ ایران نیامد، بلکه‌نقاشی‌ ایران سالها قبل از تهاجم‌ چنگیز با اسلوب و روش‌های هنر چین در سراسر خاور‌میانه‌ شهرت و اعتبار داشت‌ و در شاهنامه‌ ی فردوسی‌ نیز به‌ این‌ مط‌لب اشاره‌ شده و احتمال ‌میرود که‌ ترکان سلجوقی‌ مروج‌ این‌ شیوه در ایران بوده‌ باشند. منتهی ایرانیان شیوه ی‌نقاشی‌ چینی را با دید خاص هنری خود تلفیق کردند و کاشی‌ هایی‌ که‌ امروزه‌ نمونه‌ هایی‌ از‌آن در دست‌ است‌ نشان می‌دهد که‌ سالها پیش از حمله ی مغول به‌ ایران، همان سبک و‌شیوه و رنگ‌آمیزی و طراحی‌ که‌ بعدها به‌ صورت‌ نقاشی‌ کتب مورد استفاده‌ قرار گرفت‌، در‌ایران اعمال شده و اگر دست‌ حوادث‌ کتاب خانه‌های بزرگ‌ ایران را معدوم‌ نکرده‌ بود امروز‌به راحتی می‌توانستیم نسخی را که‌ متعلق به‌ دوران پیش از مغول بوده‌ و همان ویژگی‌‌مینیاتورهای مکتب هرات یا مراغه‌ و مکاتب‌ دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم. در ابتدای حمله مغولان به‌ ایران، هنر نقاشی‌ به‌ واسط‌ه‌ی قتل عام هنرمندان رونق‌ خود را از ‌دست‌ داد. ولی‌ بعد از چند سال سران مغول به‌ فکر ترویج‌ هنر افتادند و برای عملی ساختن‌این‌ منظور عده یی‌ نقاش چینی را از راه مغولستان به‌ ایران آوردند و کوشیدند تا نقاشی‌‌چینی را در ایران رایج‌ سازند و هنرمندان ایرانی‌، اگرچه‌ تحت تاثیر این‌ مساله‌ قرار گرفتند،‌اما بر خلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به‌ عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به‌ گونه‌‌یی مجرد و انتراعی‌ مورد توجه‌ قرار ندادند و بیشتر به‌ انسان و تفکراتی‌ در حالات انسانی‌‌پرداختند و به‌ همین جهت است‌ که‌ کمتر مینیاتور ایرانی‌ را بی‌ صورت‌ و هیات انسانی‌‌میتوان یافت‌. هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوه های تفکر بومی‌ نبریده و‌افسانه‌ها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوه های زندگی‌ ایرانی‌ همواره‌ نمودی‌ آشکار در‌آثار آنان داشته و این‌ وابستگی به‌ زندگی‌ وا عتقادات ملی تا جایی‌ قوی است‌ که‌ به‌ مینیاتور‌ایرانی‌، علیرغم‌ پیوندها و نقاط مشترک فراوانش‌ با سایر مکاتب‌ آسیایی‌ (از جمله شیوههای‌نقاشی‌ هندی، چینی و ژاپنی) وجه‌ ی خاصی می‌دهد و باعث‌ تمایزش از هنر سایر ملتها و‌ممالک‌ می‌شود و این‌ وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه‌ داشت‌ و به‌ قدری‌ مورد‌توجه‌ بود که‌ یکی از شاهزادگان تیموری‌ به‌ نام بایسنغر میرزا که‌ خط‌اطی هنرمند بود،‌سرپرستی امور هنری را در شهرت هرات به‌ عهده گرفت‌. در آن زمان، شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف‌ است‌ که‌ فقط در یک‌‌آموزشکده ی نقاشی‌، شصت استاد به‌ تعلیم هنر جویان و انجام سفارشات محوله‌ اشتغال‌داشتند. معروفترین‌ استاد کاران مکتب هرات کمال الدین‌ بهزاد است‌ که‌ کتاب مصور و‌معروفی‌ به‌ نام ظفر نامه‌ ی تیموری‌ دارد و به‌ جرات می‌توان آثار وی‌ را از لحاظ حالت‌ چهره ها،‌حرکت‌ قلم، انتخاب موضوع و نمایش‌ دادن‌ وقایع‌ سرآمد تمام مینیاتورهایی‌ دانست ک قبل‌یا بعد از او در ایران ساخته شده است‌. رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مکتب هرات، به‌ علت سابقه ی ممتد و آزادی‌ عمل قابل‌‌توجهی که‌ بعد از مکتب بغداد برای هنرمندان به‌ وجود آمد، تا حدی پیشرفت‌ نمود که‌ آثار‌دوره‌ هنر نقاشی‌ و مینیاتور سازی‌ ایران، بعد از دوره‌ ی هرات، با همان شرایط‌ تکمیل یافته‌ی خود به‌ عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنکه تبریز به‌ عنوان پایتخت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره استاد محمود فرشچیان (2)

تحقیق درباره استاد شهریار (2)

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره استاد شهریار (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

استاد شهریار

/

زندگینامه

سید محمدحسین بهجت تبریزى، متخلص به شهریار فرزند حاج میر آقا خشکنابى، به سال 1283 خورشیدى در شهر فخرآفرین و مردپرور ایران، شهرستان تبریز، دیده به جهان باز کرد، پدر وى از وکلاى تبریز و دانشمندان بزرگ و اهل علم و ادب بود. سید محمدحسین شهریار، که زمان کودکى او مصادف با انقلابات تبریز بود، در قراء «شنگول آباد» و «قیش قرشاق» و «خشکناب» تحصیلات خویش را با گلستان و نصاب در مکتب‏خانه آن قراء و پیش پدر و در همان زمان با دیوان خواجه حافظ شیرازى آغاز کرد و شهریار در این‏باره خود مى‏گوید: «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم» بعد از تحصیلات ابتدایى، سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده فیوضات به پایان برد و در سال 1300 به تهران آمد و بقیه تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به اتمام رسانید (1303)، سپس وارد مدرسه طب شد و پس از پنج سال تحصیل، کمى قبل از اخذ دیپلم دکترا، مدرسه را ترک گفت و به خراسان رفت و تا سال 1314 در آن استان ماند. پس از این وى به تهران آمد و در خدمت بانک کشاورزى و پیشه هنر درآمد. شهریار، یکى از شعراى بزرگ و پرآوازه پارسى‏گوى آذرى زبان وطن عزیزمان ایران است که در قلمرو ادب و فرهنگ، آوازه شهرتش از مرزهاى ایران زمین گذشت و به اقصى نقاط جهان کشیده شد و نه تنها ایران بلکه بسیارى از کشورهاى دنیا تحت تسلط عطرآگین و امواج شعرش به همان لطافت و موزونى که مضراب استادى سازى را به نوا درمى‏آورد وى از نوک قلم خویش به مناسبت‏هایى شعر بر سطح کاغذ مى‏ریخت.

محمدحسین شهریار، علاوه بر شعر و شاعرى، از موسیقى بهره‏ور بود و خود با نواختن سه‏تار و گوشه‏ها و ردیف‏هاى موسیقى ایرانى آشنایى داشت و بیش از هر شاعر دیگر درباره موسیقى و هنر و هنرمندان موسیقى شعر سروده که در ذیل به آنها اشاره مى‏کنم: با همه بى‏کس و تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان من بى‏برگ خزان دیده دگر رفتنى‏ام تو همه باز و برى، تازه بهارا تو بمان داغ و درد است همه نقش و نگار دل من بنگر این نقش بخون شسته نگارا تو بمان زین بیابان گذرى نیست سواران را- لیک دل ما خوش به فریبى است، غبارا تو بمان هر دم از حلقه عشاق، پریشانى رفت بسر زلف بتان! سلسه دارا تو بمان شهریارا، تو بمان بر سر این خیل یتیم پدرا، یارا، اندوه‏گسارا تو بمان سایه در پاى تو، چون موج، دمى زار گریست که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان محمدحسین شهریار، در آستانه پاییز سال 1367 همگام با پاییز باغات و بوستان ایران زمین شمع وجودت به خاموشى گرایید ولى مشعل فروزان و مشعشعى که در شعر و ادبیات ایران برافروخت تا ابد، همچنان مشتعل خواهد ماند، روانش شاد. «ساز صبا» بزن که سوز دل من بساز مى‏گویى ز ساز دل چه شنیدى که باز مى‏گویى مگر چو باد وزیدى به زلف یار که باز به گوش دل سخنى دلنواز مى‏گویى مگر حکایت پروانه مى‏کنى با شمع که شرح قصه به سوز و گداز مى‏گویى به یاد تیشه‏ى فرهاد و موکب شیرین گهى ز شور و گه از شاهناز مى‏گویى کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد بزن که در دل این پرده راز مى‏گویى به پاى چشمه‏ى طبع من این بلند سرود به سرفرازى آن سروناز مى‏گویى به سر رسید شب و داستان به سر نرسید مگر فسانه‏ى زلف دراز مى‏گویى دلم بساز تو رقصید که خود چو پیک صبا پیام یار به صد اهتزاز مى‏گویى به سوى عرش الهى گشوده‏ام پر و بال بزن که قصه راز و نیاز مى‏گویى نواى ساز تو خواند ترانه توحید حقیقتى به زبان مجاز مى‏گویى ترانه‏ى غزل «شهریار» و ساز «صبا»ست بزن که سوز دل من بساز مى‏گویى «مرحبا حسین» براى دوست عزیز حسین تهرانى استاد ضرب چون سرکنى به زمزمه، شور و نوا حسین مجلس کنى به شور و نوا کربلا حسین در مجلس تو تا در و دیوار از شعف افشان کنند دست و بگویند یا حسین «امروز در ممالک جان، دست دست تست» بالاى دست جمله زدى اى بلا حسین از ضرب جز ادا و اصولى نمانده بود حق اصول ضربى تو کردى ادا حسین این گرمى و لطافت و نرمى و پختگى است در پنجه تو آیت لطف خدا حسین دیدى که استفاده نکرد از تو رادیو! یک مرد هم نگفت که چون و چرا حسین با اینکه در محافل انس و طرب تمام هستند مخلص تو ز شه تا گدا حسین پاداش اهل ذوق در این مملکت بلاست تنها تو نیستى به بلا مبتلا حسین تا رادیو سپرده نگردد به دست اهل هر دم فضیحتى است به تحویل ما حسین فریاد کن ز ظلم و تعدى که گفته‏اند آنجا که قصه قصه زور است یا حسین لیکن صفاى عالم صنعت نگاه‏دار از جمله حق صحبت ساز صبا حسین حق مسلمى است صبا را به موسیقى جان تو صبا که تو دارى صفا حسین بارى دل گرفته‏ى ما نیز وا شود روزى که مشت بى‏هنران گشت وا حسین اینک به دست خط همایون شهریار تسجیل مى‏شود (لقب) «مرحبا حسین» «صبا مى‏میرد» عمر دنیا به سر آمد که صبا مى‏میرد ورنه آتشکده عشق کجا مى‏میرد صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب این صبورى نتوانم که صبا مى‏میرد غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید این عزیزست که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره استاد شهریار (2)

تحقیق درباره دهخدا شاعر یا استاد شعر

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره دهخدا شاعر یا استاد شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

موضوع:

دهخدا

شاعر یا استاد شعر؟

استاد ارجمند:

سرکار خانم کامیابی

گردآورنده:

بهمن ظریف

بهار 86

علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .معهذا در او با احاطه یی که به

شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود. گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.

اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند. واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند. معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد. حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد. نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دهخدا شاعر یا استاد شعر

تحقیق درباره حق‌ و عدالت‌ در اندیشة‌ استاد مطهری‌

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره حق‌ و عدالت‌ در اندیشة‌ استاد مطهری‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

حق‌ و عدالت‌ در اندیشة‌ استاد مطهری‌

تعریف‌ حق‌ حق، عبارت‌ از سلطه‌ و اختیاری‌ است‌ که‌ فرد در برابر دیگر یا اشیا دارد. به‌ بیان‌ دیگر، حق، امری‌ اعتباری‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ آن، فرد شایستگی‌ بهره‌برداری‌ از چیزی‌ را می‌یابد و دیگران‌ به‌ رعایت‌ آن‌ موظف‌ هستند؛ مثل‌ حق‌ پدر و مادر در برابر فرزندان‌ یا حق‌ زوجین‌ در برابر یک‌دیگر. استاد مطهری‌ حق‌ را سزاواری‌ فرد به‌ یک‌ شیء می‌داند و آن‌ را نیز بر دو نوع‌ تکوینی‌ و تشریعی‌ تقسیم‌ می‌کند: حق‌ یعنی‌ ثابت‌ و سزاوار، و ما دو نوع‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ داریم: یک‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ تکوینی‌ که‌ عبارت‌ است‌ از رابطه‌ای‌ واقعی‌ بین‌ شخص‌ و شیء، و عقل‌ آن‌ را در می‌یابد، و یک‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ تشریعی‌ که‌ بر وقق‌ آن‌ وضع‌ و جعل‌ می‌شود.2 در واقع‌ مقصود از حق، امتیاز بالقوه‌ای‌ است‌ که‌ برای‌ فرد در نظر گرفته‌ می‌شود و وی‌ که‌ بر اساس‌ آن، صلاحیت‌ استفاده‌ از امور خاصی‌ را می‌یابد. به‌ بیان‌ دیگر، حق‌ نشان‌دهندة‌ اولویتی‌ است‌ که‌ فرد بر دیگران‌ دارد. با این‌ بیان، حق‌ نوعی‌ نصیب‌ و امتیاز برای‌ صاحب‌ حق‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ آن، یک‌ سلسله‌ بهره‌مندی‌ها را می‌یابد یا برخی‌ ممنوعیت‌ها از او برداشته‌ می‌شود. در بحث‌ از مسألة‌ حق، استاد مطهری‌ این‌ پرسش‌ را مطرح‌ می‌کند که‌ «آیا حق‌ و مالکیت‌ از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو انسان‌ است‌ یا از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو مدنی». به‌ بیان‌ دیگر، آیا این‌ مفاهیم‌ از اعتباریات‌ بعد از اجتماع‌ است‌ یا قبل‌ از اجتماع؛ یعنی‌ حق‌ پس‌ از تشکیل‌ جامعه‌ و برقراری‌ روابط‌ اجتماعی‌ تحقق‌ یابد یا قبل‌ از آن. استاد معتقد است‌ که‌ حق‌ در مرتبة‌ پیش‌ از اجتماع‌ است؛ از همین‌ جا است‌ که‌ او گاه‌ آزادی‌ را حق‌ نمی‌داند؛ چرا که‌ آزادی‌ در مرتبة‌ پیش‌ از اجتماع‌ تحقق‌ می‌یابد. وی‌ آزادی‌ را فوق‌ حق‌ می‌داند و اگر هم‌ گاه‌ از حق‌ آزادی‌ سخن‌ به‌ میان‌ آید، مقصود آن‌ است‌ که‌ دیگران‌ نباید آزادی‌ فرد را سلب‌ کنند. به‌ گمان‌ استاد، این‌ که‌ در فقه‌ اسلامی‌ به‌ حق‌ آزادی‌ اشاره‌ نشده، به‌ این‌ جهت‌ بوده‌ که‌ فوق‌ حق‌ دانسته‌ شده‌ است. علت‌ این‌که‌ در فقه‌ اسلام‌ در میان‌ حقوق، نامی‌ از حق‌ آزادی‌ نیست، این‌ نیست‌ که‌ در اسلام‌ به‌ حق‌ آزادی‌ معتقد نیستند؛ بلکه‌ آزادی‌ را فوق‌ حق‌ می‌دانند؛ پس‌ اعتراض‌ نشود که‌ چرا آزادی‌ جزء حقوق‌ اولیة‌ طبیعی‌ در اسلام‌ نام‌ برده‌ نشد.3 حق، هم‌ به‌ اموری‌ که‌ خارج‌ از وجود انسان‌ است‌ تعلق‌ می‌گیرد، و هم‌ هر چیزی‌ که‌ برای‌ امر دیگری‌ پدید آمده، منشأ حق‌ است؛ برای‌ مثال‌ موجودات‌ طبیعی‌ که‌ برای‌ انسان‌ آفریده‌ شده‌اند یا مغز که‌ برای‌ فکر کردن‌ یا زبان‌ که‌ برای‌ بیان‌ آفریده‌ شده‌اند، همه‌ منشأ حق‌ هستند. هم‌ حق‌ و هم‌ مالکیت‌ از اموری‌ است‌ که‌ به‌ اشیأ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ می‌گیرد. همان‌طور که‌ نمی‌شود انسان‌ مالک‌ نفس‌ خود باشد نمی‌تواند بر نفس‌ خود حق‌ باشد؛ بنابراین‌ انواع‌ آزادی‌ها هیچ‌ کدام‌ حقی‌ و بهره‌ای‌ نیست‌ که‌ آدمی‌ بخواهد از چیزی‌ بردارد؛ بلکه‌ بهره‌ای‌ است‌ که‌ از خودش‌ می‌برد. معنای‌ حق‌ آزادی‌ یعنی‌ کسی‌ حق‌ ندارد که‌ آزادی‌ مرا از من‌ سلب‌ کند ...؛ ولی‌ در مورد حق‌ می‌توان‌ گفت: لزومی‌ ندارد که‌ بر چیزی‌ یا بر کسی‌ باشد. هر چیزی‌ که‌ برای‌ چیزی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد منشأ حق‌ است‌ ...؛ پس‌ در مورد حق، شرط‌ نیست‌ که‌ به‌ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ داشته‌ باشد. بلی، همان‌طوری‌ که‌ در متن‌ آمده، حق‌ بر نفس‌ معنا ندارد؛ ولی‌ حق‌ بر انجام‌ یک‌ عمل‌ خاص‌ می‌تواند باشد.4 رابطة‌ حق‌ و تکلیف‌ در مقابل‌ حق، تکلیف‌ قرار دارد که‌ آن‌ نیز مانند حق، مبنای‌ خارجی‌ و واقعی‌ دارد و این‌ مبنا را مصلحت‌ می‌نامند. تکلیف‌ از لحاظ‌ ماهیت‌ مغایر است‌ با مصلحت‌ واقعی؛ ولی‌ حق‌ مجعول‌ از لحاظ‌ ماهیت، متحد است‌ با مصلحت‌ واقعی؛ یعنی‌ چون‌ در طبیعت‌ این، حق‌ موجود است، در تشریع‌ نیز موجود است.5 حق‌ و تکلیف‌ ملازم‌ یک‌دیگرند. هر جا حقی‌ باشد، تکلیفی‌ همراه‌ آن‌ است؛ برای‌ مثال، اگر زن‌ حقی‌ بر گردن‌ شوهر خود دارد، شوهر نیز مکلف‌ است‌ تا آن‌ حق‌ را ادا کند. یا اگر شخص‌ «الف» از شخص‌ «ب» مقداری‌ پول‌ طلب‌ دارد یعنی‌ شخص‌ «الف» محق‌ است، شخص‌ «ب» به‌ پرداخت‌ بدهی‌ خود تکلیف‌ دارد. استاد مطهری‌ هم‌ با توجه‌ به‌ سخنان‌ امام‌ علی7 حق‌ و تکلیف‌ را دو روی‌ یک‌ سکه‌ می‌داند: فَالحَقُّ‌ أَوسَعُ‌ الأَشیَأِ‌ فِی‌التَّوَ‌اصُفِ‌ وَ‌ أَضیَقُهَا فِی‌ التَّنَاصُفِ‌ لاَ‌ یَجرِ‌ی‌ لِأَحَدٍ‌ اًِ‌لاَّ‌ جَرَ‌ی‌ عَلَیهِ‌ وَ‌ لاَ‌ یَجرِ‌ی‌ عَلَیهِ‌ اًِ‌لاَّ‌ جَرَ‌ی‌ لَهُ.6 از نظر استاد، حق، محدود است. این‌که‌ انسان‌ دارای‌ حقوق‌ است، به‌ معنای‌ نامحدود بودن‌ آن‌ نیست: در حقیقت‌ باید گفت‌ انسان‌ حقی‌ دارد و حق‌ حد‌ی‌ دارد.7 این‌که‌ انسان، حق‌ سخن‌ گفتن‌ دارد، بدین‌ معنا نیست‌ که‌ به‌دیگران‌ دشنام‌ دهد یا غیبت‌ کند یا تهمت‌ بزند یا سخن‌ لغو بگوید. انسان‌ حق‌ فکر کردن‌ دارد؛ اما این‌ حق‌ محدود است؛ یعنی‌ نباید در اندیشة‌ نابودی‌ دیگران‌ باشد. استاد مطهری‌ حق‌ را بر سه‌ قسم‌ می‌داند: 1. حقوق‌ انسان‌ بر طبیعت‌ و ثروت‌های‌ آن‌ (حقوق‌ اقتصادی)؛ 2. حقوقی‌ که‌ در مورد اختلافات‌ وحی‌ محکمات‌ دارد. (حقوق‌ قضایی)؛ 3. حقوقی‌ که‌ از نظر حکومت‌ و سیاست‌ دارد (حقوق‌ سیاسی).8 طبق‌ این‌ بیان، حق، طرفینی‌ است. هیچ‌ کس‌ بر دیگری‌ حق‌ ندارد، مگر آن‌که‌ دیگری‌ هم‌ بر او حقی‌ دارد. ذی‌ حق‌ بودن، دو طرفی‌ است. همان‌ گونه‌ که‌ پدر و مادر بر فرزند حق‌ دارند، فرزند هم‌ بر پدر و مادر حق‌ دارد. در واقع‌ حق‌ و تکلیف‌ دو روی‌ یک‌ سکه‌اند. هیچ‌گاه‌ نمی‌شود فردی‌ بر دیگری‌ حقی‌ داشته‌ باشد؛ اما آن‌ دیگری‌ بر او حقی‌ نداشته‌ باشد. هر یک‌ از آن‌ها، هم‌ حق‌ دارند و هم‌ تکلیف: وَ‌ لَو‌ کَانَ‌ لِأَحَدٍ‌ أَن‌ یَجرِ‌یَ‌ لَهُ‌ وَ‌ لاَ‌ یَجرِ‌یَ‌ عَلَیهِ‌ لَکَانَ‌ ذَلِکَ‌ خَالِصاً‌ لِلَّهِ‌ سُبحَانَهُ. اگر در عالم‌ هستی‌ کسی‌ پیدا شود که‌ بر دیگری‌ حق‌ داشته، اما دیگری‌ بر او حقی‌ نداشته‌ باشد، آن‌ موجود فقط‌ خداوند است. جهت‌ این‌ امر هم‌ آن‌ است‌ که‌ مبنای‌ حق‌ دربارة‌ خداوند با دیگران‌ فرق‌ دارد. حق‌ افراد به‌ معنای‌ انتفاع‌ بردن‌ است؛ اما حق‌ خداوند معنایش‌ این‌ است‌ که‌ دیگران‌ در مقابل‌ خداوند تکلیف‌ دارند. هیچ‌کس‌ در جهان‌ از خداوندطلبی‌ ندارد که‌ خداوند موظف‌ بر ادای‌ آن‌ باشد؛ ولی‌ افراد می‌توانند از یک‌دیگر طلبکار باشند.9 برخی‌ از فیلسوفان‌ حقوق‌ معتقدند که‌ همواره‌ میان‌ حق‌ و تکلیف‌ ملازمه‌ نیست؛ یعنی‌ این‌گونه‌ نیست‌ که‌ در همة‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حق‌ و عدالت‌ در اندیشة‌ استاد مطهری‌

دانلود کتاب بازاریابی و مدیریت بازار سه استاد

اختصاصی از سورنا فایل دانلود کتاب بازاریابی و مدیریت بازار سه استاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود کتاب بازاریابی و مدیریت بازار سه استاد

نسخه پی دی اف با کیفیت مناسب و تایپ شده

تعداد صفحات:92


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کتاب بازاریابی و مدیریت بازار سه استاد