سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سیاست در اسلام

اختصاصی از سورنا فایل سیاست در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

مقدمه

از نظر شواهد و مدارک مسلم تاریخی قبل از ظهور اسلام ، در حجاز حکومت و دولتی وجود نداشت ، و نظم سیاسیِ خاصی بر زندگیِ اعراب بدوی حاکم نبود.[1] پس از ظهور اسلام در مکّه، و هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، آن حضرت برای اولین بار ساکنان آن دیار را تحت فرمان یک دولت مرکزی در آورد و نظام قبیلگی حاکم بر آنان را به نظم سیاسی و اجتماعی نوینی مبدل ساخت و علاوه بر آموزش و تربیت، شخصاً سرپرستی و رهبریِ جامعه اسلامی را به عهده گرفت و به اداره نظام اجتماعیِ مسلمین در  بخش های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پرداخت.[2]  این مسئله، از نظر آیات قرآن و شواهد تاریخی، چندان واضح و آشکار است که حتی شرق شناسان غیرمسلمان نیز بدان تصریح کرده اند. دانشمند ایتالیایی،" فل لینو" در این باره می گوید: «حضرت محمد (ص ) در یک زمان، دین و دولت را پایه گذاری کرد  و گستره این دو، در دوران زندگی اش، هم سان بود. »[3] و به عقیده "ستروتمان": « اسلام پدیده ای دینی و سیاسی است ؛ زیرا بنیان گذار آن، علاوه بر نبوت، حکومت را نیز دردست داشت و به شیوه حکومت داری کاملاً آگاه بود.»[4]

اما با وجود این در سده اخیر برخی نویسندگان[5] تحت تاثیر آموزه های سکولاریسم و جدایی دین از سیاست ، الهی بودن حکومت پیامبر گرامی اسلام (ص) را مورد تشکیک قرار داده و با بشری دانستن آن ، ادعا نمودند که پیامبر اکرم (ص) شان ولایت و زعامت سیاسی را نداشته و از سوی خداوند مامور به تشکیل حکومت نبوده است.  بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!

در پاسخ به این شبهه لازم است تا منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد:

یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)

قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم «اولی » و دارای ولایت است، معرفی می کند: (النَّبِیُّ أَوْلی  بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)[6] قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می گیرد.[7] مؤید این تفسیر چند چیز است:

1. اطلاق آیه شریفه؛ که اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه های ولایت پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می کند.

2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: «این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است».[8]

3. شأن نزول؛ وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می شود که فرمان های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.[9]

4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی رسد.

آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ) ؛[10] «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».

بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.

علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می نویسد: «رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است».[11] نکته مهم دیگر این که مفهوم «انّما»، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد.

در نتیجه با توجه به مجموع آیات قرآن، می توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است:[12]

یکم. امامت و پیشوایی و مرجعیت  دینی،[13]

دوم. ولایت قضایی،[14]

سوم. ولایت سیاسی و اجتماعی.[15]

 دو. مسؤولیت های اجتماعی پیامبر(ص)

هر یک از شئون سه گانه پیامبر(ص) -در پیشوایی دینی، ولایت قضایی و رهبری اجتماعی مسؤولیت های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه هایی از مأموریت های الهی آن حضرت در ارتباط با «رهبری جامعه» و «اداره امت» است:

1. (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...)؛[16] «پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت ] آنان، کسانی را که از پی ایشانند تارومار کن، باشد که عبرت گیرند». این آیه از یک سو بیانگر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیانگر آن است که مسؤولیت برنامه ریزی، آماده سازی مقدمات و بالاخره عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر(ص) است.

2. (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ)[17] «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان». به حکم این آیه، پیامبر(ص) موظف است برای حفظ امنیت مشرکان -که برای شنیدن کلام خدا می آیند امنیت و آزادی آنان را تأمین کند.[18]

3. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ)[19] «ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز».

4. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)[20] «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر». در اینجا وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم(ص) نهاده شده است.

5.  (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)[21] «از اموال آنان صدقه ای بگیر». بر اساس این آیه پیامبر(ص) مأمور گرفتن زکات (نوعی مالیات بر ثروت) از مسلمانان است.

 بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبر(ص) نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود؛ بلکه مسؤولیت های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس اقدام به تشکیل حکومت نمود.

ادامه دارد

 

[1] - ر. ک : جهان در عصر بعثت، محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی؛ تاریخ سیاسی اسلام ، سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان ، ص 73-100 ؛ و همچنین جهت آشنایی با وضعیت اجتماعی و فرهنگی آن زمان ر. ک : تاریخ تمدن اسلام وعرب، گوستاولوبون، ص 96.

[2] - دین و دولت در اندیشه اسلامی ، محمد سروش ، قم : انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1378 ، ص 192.

[3] - نظام الحکم فی الاسلام، محمد یوسف موسی ، ص 14.

[4] - همان.

[5] - ر.ک: الف. عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحکم، الموسسة العربیة للدراسات و النشر، ص 159؛

ب. عادل ظاهر، الاسس الفلسفیه للعلمانیه؛

پ. مهدی بازرگان، پادشاهی خدا، صص 52 - 51؛ آخرت و خدا هدف بعثت انبیا،نشریه کیان ، ش 28، ص82-83؛

ت. حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، ص 140.

[6] - احزاب (33)، آیه 6.

[7] - ر.ک : تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 46؛ شیخ طوسی، تبیان، ج 8، ص 317؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 347؛ زمخشری، کشاف، ج 3، ص 523 و محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 276.


دانلود با لینک مستقیم


سیاست در اسلام

دانلود مقاله اهمیت تبلیغ در اسلام

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله اهمیت تبلیغ در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

مقدمه

تبلیغ و دعوت، ارشاد و هدایت مردم به ارزشهاى الهى از اصول رسالت پیامبران الهى بوده و خط اصلى برنامه آنان را تشکیل مى‏داده است. حضرت نوح (ع)  ، هود (ع)  ، صالح (ع)  ، لوط (ع)  و... خود را مبلغ و پیام رسان پروردگار و اندرزگویى امین خوانده‏اند.

«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله...»  در شأن پیامبران الهى و مبلغین راستین است. قرآن کریم این سیره را سنت پیامبران معرفى مى‏کند و با تعبیر: «سنة الله فى الذین خلوا... اشعار مى‏دارد که روش پیامبر (ص) نیز همین است.

افزون بر این، قرآن کریم، دعوت الى الله را بهترین گفتار،  و داعیان الى الله را برترین امت و فلاح و رستگارى جامعه اسلامى را مرهون تلاش داعیان الى الله و دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر دانسته است. و از هدایت انسانها، به حیات بخشیدن و از گمراه کردن آنها به میراندن تعبیر کرده است. 

و در همین راستا است که: پیامبر اکرم (ص) هدایت انسانى را برتر «از آن چه خورشید بر آن طلوع و غروب مى‏کند.  دانسته است. و على (ع) در تجلیل از مبلغان به دیدار آنان اظهار اشتیاق مى‏کند؛ و در مقایسه دعوت و ارشاد مردم با سایر ارزشها آنها را چون دریاى پهناور در برابر آب دهان مى‏داند.

و امام صادق (ع) وجود مبلغان راستین را مایه احیاى دین و آثار امامت و نبود آنان را سبب نابودى دین دانسته است. آیات و روایات در این زمینه فراوان است و آن چه آوردیم نمونه‏اى بود اندک از آیات و روایاتى که در قرآن و متون روایى ما آورده شده است.

با توجه به آنچه که درباره تبلیغ و دعوت به ارزشها و پیاده کردن آن در صحنه زندگى انسانها گفتیم، «امر به معروف و نهى از منکر» از اساسى‏ترین و ارزشمندترین وظایف امت اسلام است .

بر این اساس، هر فردى از اعضاى جامعه اسلامى موظف است که مردم را به ارزشها دعوت و از ضد ارزشها باز دارد. در طول تاریخ، مؤمنان به انبیا پس از ایمان خویش نخستین وظیفه خود را ارشاد و دعوت مردم مى‏دانستند. پس از پیامبر اکرم (ص) نیز این سیره ادامه داشت. مسلمانان از هر فرصتى براى تبلیغ اسلام استفاده مى‏کردند. بر اساس همین وظیفه، تاجرى که براى تحصیل معاش به دورترین نقاط گیتى سفر مى‏کرد، از دعوت به اسلام غافل نبود، بلکه شغل اصلى خود را تبلیغ تلقى مى‏کرد و در راه انتشار و گسترش اسلام از هیچ کوششى فروگذار نمى‏کرد، و از همین راه بود که اسلام به دورترین نقاط عالم راه یافت و به جاهایى رسید که فاتحان صدر اسلام و پس از آن به آن جاها نرسیده بودند.

هم اکنون نیز تبلیغ وظیفه‏اى همگانى است و هر مسلمانى وظیفه دارد که به اندازه توان خود، اسلام را با کردار و گفتار خود معرفى نماید.

علاوه بر این، ضرورى است که گروهى تحت نظر سازمان تشکیلاتى به این مهم اقدام کنند و با برنامه ریزى دقیق، با توجه به نیازهاى زمان به تبلیغ اسلام بپردازند و عینیت بخشیدن ارزشهاى دینى را در زندگى مردم به عهده بگیرند. قرآن کریم، از این گروه به نام «امت» یاد کرده است:

«و تمکن منکم امة یدعون الى الخیر...»

از این آیه روشن مى‏شود که همواره باید گروهى با شناخت اسلام به دعوت و ارشاد همت گمارند و از عقاید و اخلاق مردم حراست و پاسدارى نمایند و با هر فساد و منکرى که مانع اجرا و گسترش ارزشهاى دینى است، مبارزه نمایند. به همین جهت، با این که در اسلام جهاد بسیار با اهمیت است و براى مسلمانان جنبه حیاتى دارد و تخلف از آن ننگ و گناه به شمار مى‏رود، ولى در مواردى که ایجاب نمى‏کند که همه در میدان جنگ شرکت کنند، لازم است که عده‏اى فریضه جهاد را انجام دهند و گروهى دیگر معارف و احکام اسلامى را فرا گیرند و وظیفه مقدس تبلیغ و نشر احکام دینى (انذار) را بر عهده گیرند. قرآن کریم در این زمینه مى‏فرماید :

فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون.

چرا از هر گروهى دسته‏اى به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکارى حذر کنند.

این چنین است که از نخستین روزهاى دعوت اسلام، گروهى با تفقه در دین رسالت تبلیغ و پاسدارى از اسلام و گسترش آن را به عهده گرفتند. از همان روزهایى که پیامبر اکرم (ص) مصعب ابن عمیرها، معاذ ابن جبل‏ها و عبد الله ابن رواحه‏ها را براى ابلاغ رسالت و تعلیم السلام به مناطق دور و نزدیک فرستاد، هسته اولیه «دعاة» و مبلغین تشکیل شد. پیامبر (ص) نیز شخصا به تشکیل اجتماعات مختلف اقدام کرد و با خواندن خطبه در اجتماعات جمعه و جماعات و تبلیغ انفرادى مردم و گاه با نوشتن نامه به تبلیغ و نشر معارف و احکام اسلام پرداخت. در سال هفتم هجرى، با تأمین نسبى امنیت داخلى به گسترش دامنه تبلیغ پرداخت و داعیانى را براى هدایت زمامداران و ملتهاى آن روز گسیل داشت.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهمیت تبلیغ در اسلام

دانلود مقاله و تحقیق درباره اسلام

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله و تحقیق درباره اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

مقدمه

ارزش و اهمیت مطالعه دربارة رسول خدا (ص) و اهل بیت علیهم السلام و تربیت آنها، خصوصیات و فضیلتهایشان، ریشة عاطفی و احساسی ندارد، بلکه اجابت امری است که از جانب پروردگار عالم هستی مطرح شده است.

زمانی که به محمدبن عبدالله (ص) وحی کرد که بشریت را از تاریکی های کُفر و شرک برهاند و به سوی نور و ایمان و توحید، هدایت کند و آنگاه که اینچنین به رسول خود امر فرمود:

«برای چیزی اجر و پاداش قرار نمی دهم مگر دوست داشتن اهل بیت» اظهار ارادت و دوستی به معصومین (ع) که در زندگی با دشواریها و سختی ها و شکنجه های فراوان مواجه شدند و صبر پیشه کردند و راز نگه داشتند و جان در طبق اخلاص نهادند، لازم بوده و هست.

در راستای آشنایی با زندگی حضرات معصومین (ع)، به یاری حضرت دوست زندگانی امام دهم – حضرت علی النقی – را هر چند مختصر بررسی می نماییم.

مشخصات معصوم دوازدهم:

امام دهم، حضرت هادی علیه السلام

نام: امام علی (ع)

القاب معروف: هادی، نقی (ع)

کنیه: ابوالحسن سوم (ع)

پدر و مادر: امام جواد (ع) ، سمانه (س)

وقت و محل تولد: 15 ذیحجه سال 212 هجری در روستای صریّا ، نزدیک مدینه

وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی در شهر سامرّا بر اثر زهری که بادسة «معتّز» توسط معتمد عباسی، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسید.

مرقد شریف: شهر سامرّا، واقع در عراق

دوران زندگی:

حدود هشت سال قبل از امامت (از ذیحجه سال 212 تا 220 هـ.ق)

دوران امامت در زمان خلفای قبل از متوکل، دوازده سال (از سال 220 تا 232 هـ.ق)

دوران امامت در سخت ترین شرایط، در زمان خلافت پانزده سالة دیکتاتوری متوکل (دهمین خلیفة عباسی) و سپس خلفای بعد که عبارت بودند از: منتصر، المستعین و المعتّز.

آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد.

بخش اول

امام هادی علیه السلام از آغاز تولد

تا آغاز خلافت متوکل عباسی

حضرت سمانه مادر امام هادی علیه السلام

حضرت «سمانه» علیه السلام از اهالی مغرب (حدود بین آفریقا و اندلس) بود که دست تقدیر او را به مدینه آورد و همسر امام جواد علیه السلام گردید. این بانوی با کمال، به قدری در راه کمالات و فضایل معنوی، ممتاز بود که او را «سیّده و اُمّ الفضل» (مادر ارزشها) می نامیدند. در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بود و بیشتر روزهای سال، روزه سنّتی می گرفت.

هنگامی که سمانه با کاروان مغرب، به مدینه آمد و توسط «محمدبن فرج» به خانة امام جواد علیه السلام راه یافت و همسر آن حضرت گردید، امام جواد علیه السلام در شأن او چنین فرمود:

«نام او سمانه است. او بانویی است که به حقّ مرا می شناسد او از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نشود و نیرنگ طاغوت عنود به او راه نیابد. او همواره مورد نظر لطف خداوندی است که هرگز خواب ندارد و همطراز مادران افراد صدّیق و صالح است.»

عالم بزرگوار، سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» ، در شأن حضرت سمانه می نویسد:

«او از بانوانی بود که در مقام عبادت خدا نهایت خشوع و خضوع را داشت و پیوندش با خدا بسیار گرم و تنگاتنگ بود.»

ولادت و نامگذاری امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام در روستای (و به تعبیر دیگر در مزرعة) «صریّا» که در یک فرسخی مدینه قرار داشت و امام کاظم آن را احداث نموده بود، در روز سه شنبه نیمه ذیحجّه دیده به جهان گشود.

امام جواد علیه السلام نام او را «علی» نهاد. هم نام اجداد پاکش امیر مؤمنان علی علیه السلام و علی بن الحسین، امام سجاد و علی بن موسی الرضا علیه السلام و چه نام گذاری شایسته ای. چرا که شجاعت و بلاغت و سخنوری امیر مؤمنان را داشت و در عبادت و تقوا و بندگی همچون سیّد ساجدان بود و در کمالات و سیاست و تدبیر، بسان حضرت رضا بود.

کنیة او را «ابوالحسن» نهاد چرا که یادآور شهامت و صبر ابوالحسن اول امام کاظم علیه السلام بود و علم و حلم ابوالحسن دوم حضرت رضا علیه السلام را داشت.

امام هادی علیه السلام لقب های متعددی مانند: نقی، هادی، امین، طیّب، فقیه، مؤتمن، متوکل، عالم و … داشت، که هر یک از این لقب ها بیانگر یکی از صفات ارزشمند او است و او به طور کامل از آن صفات بهره مند بود.

شباهت به پدر

هنگامی که امام جواد علیه السلام (در سال 202 هـ.ق به دعوت اجباری «معتصم» ، می خواست از مدینه به سوی بغداد حرکت کند، پس از آنکه به جانشینی امام هادی علیه السلام تصریح کرد. او را (که در آن هنگام هفت سال داشت) در آغوش گرفت و فرمود: «چه دوست داری تا از عراق برای تو هدیه و سوغات بیاورم؟»

حضرت هادی علیه السلام عرض کرد: «شمشیری که گویا آتش شعله ور است».

سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی توجه کرد و فرمود: «تو چه دوست داری تا از عراق برایت به عنوان هدیه بیاورم؟»

موسی عرض کرد: یک اسب برایم بیاور (و به قولی گفت: فرش خانه ای )!


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره اسلام