سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

امامت و امامان دوازده گانه

اختصاصی از سورنا فایل امامت و امامان دوازده گانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

یادداشت مترجمان

چـنان که پوشیده نیست اعتقاد به امامت و امامان دوازده گانه : از ارکان باورداشت شیعیان است کـه بـدون ایـن ویژگى دیگر نتوان کسى را شیعى خواند,چنان که با داشتن این اعتقاد نمى توان مـسـلـمـانى را غیرشیعى دانست و لذابسیار طبیعى است که دانشمندان عرصه تشیع جد و جهد فراوان به کار بندندتا حقانیت این اصل آسمانى را به کرسى صحت نشانند و اظهار دارند که اعتقاد بـه امـامـت نـه باورى است طایفه اى و مقطعى که اصلى است در ژرفناى دل پیروان اهل بیت که رسـتـنـگـاهى جز استدلال و حجت و برهان ندارد و درهمین راستاست که شهید مهدى سماوى ((1)) با نگاهى عمیق و دیدى دقیق این مقوله را به بحث گرفته و بر آن است تا این اصل را با بیان مـوضـع قـرآن و سـنـت نسبت بدان روشن سازد و با سیر در آیات کریم قرآنى و احادیث پیامبر9 , این مفهوم خدشه ناپذیر الهى را در سویداى دل موحدان بنشاند و بر وجدان انسانى نهیب زند که هر کس از امامت روى برتابد به تشنه اى ماند که از چشمه گواراى هدایت و رهیابى روى برتافته است و دیگر نخواهد توانست جگر تفتیده خودرا با خنکاى کوثر سیراب سازد.اگـر چـه شـایـد شـهـیـد سـمـاوى خود از جرگه کسانى باشد که دلباخته این آیین است و پاى استدلالیان را چوبین مى داند ولى به هر حال از آن جا که قلم برداشته ناگزیر راه استدلال و اقناع اذهان را در پیش گرفته تا حقانیت این آیین را به پیروان اندیشه و برهان نیز ثابت کند و این پیام را فـراپـیـش نـهـد کـه امـامـت نـه تـنـهـا جـان و دل پیروان اهل بیت را تسخیر کرده که اندیشه و استدلال استدلالیان را نیز در گرو خود دارد و به هر روى کسى که به این عرصه درآیدخواه با دل خواه با برهان جذب این آیین مى شود.چکیده سخن این که خواندن کتاب حاضر را براى پیروان اهل بیت : و دیگران توصیه مى کنیم , چه , پـیـروان اهـل بـیـت بـا مـطـالعه دقیق آن بر راه خویش استوارتر خواهند گشت و دیگران نیز به بـاورداران امـامـت در ایـن بـاور که دارندحق خواهند داد و این اصل را به عنوان اصلى استوار بر مـنطق و استدلال و به دور از نقش آفرینى احساس و عاطفه خواهند شناخت تا همین گامى باشد درمـسـیـر آشـنـایى هر چه افزونتر با اصول و مبانى یکدیگر و مقدمه اى گردد برهمدلى و درک متقابل که ما را به سوى وحدت مطلوب پیش مى برد.والسلام على من اتبع الهدى30 /7/1373

طرح بحث

مـسـؤولـیت سخن پژوهشگر را در رها بودن در گفتار محدود مى کند, پس او اگر چه دراندیشه خود آزاد است , ولى در تعبیر و بیان خویش آزاد نیست .به همین سبب شخص دیندار از خداى خود مـى هـراسـد, خدایى که در دین خود حق را تشریع فرموده و وى را ازعدم رعایت محرمات و عدم الـتـزام در نقل و مدح و سرزنش ـ در حدود صداقت وعدالت ـ و عدم توقف بهنگام ظهور شبهات بازداشته است .اسـلام بـه گونه اى خاص روابط را شگفت آورتر از هر مذهب دیگر مشخص کرده است وصداقت و عـدالـت را در بحرانى ترین حالات خشم مورد تشویق قرار داده است و دستورداده به حق اعتراف شـود, اگر چه به زیان فرد باشد یا بر او گران آید .اسلام اجازه نمى دهد به گونه اى داد سخن داد کـه اهل حق را ناخوش آید یا به ارزشهاى آنها تجاوزشود: لایحب اللّه الجهر بالسوء من القول الا من ظلم وکان اللّه سمیعاعلیما. ((2)) اسـلام غـیـبـت و بهتان را حرام کرده است و سخن چینى , ستم , دروغ , نسبت ناروا دادن ودشنام بناحق را ممنوع ساخته است و اجازه نداده سخنانى را به خدا ببندیم که اطلاعى از آن نداریم .از جمله تعالیم اسلام در این زمینه این است : (یـا ایـها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم ولانساء من نساءعسى ان یکن خـیـرا مـنهن ولا تلمزوا انفسکم ولا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظلمون , ((3)) یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرامن الظن ان بعض الظن اثم ولاتجسسوا ولایـغـتـب بـعـضـکـم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتقواللّه ان اللّه تواب رحیم .((4)) بـه عـلاوه تـوصیه هاى حکیمانه دیگر .اسلام بویژه از وارد آوردن شکاف به اخوت اسلامى و درهم ریـخـتـن وحـدت و ایـجـاد فروپاشى موکدا نهى کرده است و این در حالى است که با قاطعیت از مـسـلـمـان مـى خـواهد که سخن حق را بگوید و هنگام یارى رساندن به حق و سرکوب باطل در گـرفـتـن مـوضعى مثبت و ثمربخش کوتاهى نورزد .کسى که درابراز حق سکوت کند شیطانى گنگ است و امر به معروف و نهى از منکر و دعوت به سوى خدا از بزرگترین و مهمترین واجبات در شـریـعـت اسـلامـى اسـت : و مـن احـسـن قولاممن دعا الى اللّه و عمل صالحا و قال اننى من الـمـسلمین .((5)) موضع یک مسلمان درهر آنچه مى گیرد و یا پس مى زند باید موضعى همراه با هشیارى و پرهیز باشد: و مایلفظمن قول الا لدیه رقیب عتید. ((6)) دارنـده یک روح بزرگ حتى اگر متدین هم نباشد, راضى نخواهد شد سخن خود را آن قدر پایین آورد و بـه مـراتـب پـسـت نزول دهد که شرافت را مخدوش کند و کرامت و آبرو رااز میان ببرد و جوانمردى را نابود سازد .این در صورتى است که مسؤولیتى اخلاقى یاعرف اجتماعى نافذى وجود نداشته باشد که این امور را ارزیابى کند و دروغگو را موردانتقاد قرار دهد تا در نتیجه چنین کسى در نظر دیگران شخصیتى متزلزل یابد و مقامش در جامعه خرد شود.بـا الـهام از چنین مسؤولیتى است که سخن پیرامون موضع پیامبر اکرم (ص ) نسبت به خلافت در دیـن یک مسلمان اهمیتى بسزا مى یابد, ولى کندوکاو مسلمانان درباره این مساله به گونه اى که بى هیچ انسجام و پیوند مطلوبى در همیارى و ارتباط میان ایشان همداستانى آنها را مخدوش سازد و بـه دوسـتـى مـحـتـوم آنـها آسیب رساند همان چیزى است که اسلام با آن مبارزه مى کند و به شدیدترین شکل آن را ممنوع مى دارد.در سخن گفتن پیرامون خلافت , اگر سخن پاک باشد و بیان , نیکو و عبارت , راستین و نقل قول , صحیح دیگر جاى هیچ گونه خدشه اى نخواهد بود .مادامى که منبع مسلمانان یعنى کتاب و سنت مورد تقدیس همه مسلمانان است , بازگشت و التزام به آن دو با مقتضیات قولى و عملى آنها همان حقى خواهد بود که نمى توان از آن کناره گرفت و سیراب شدن از این دو


دانلود با لینک مستقیم


امامت و امامان دوازده گانه

تحقیق و مقاله کامل درباره حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام 11 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و مقاله کامل درباره حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

به نام خدا

موضوع تحقیق:

حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام

استاد گرامی:

حجت السلام والمسلمین شیرازی

دانشجو: ارغوان جز مجیدی

تابستان 88-89

امام سجاد (ع)

دوره ای که امام سجاد (ع)در آن زندگی میکرد،دورانی بود که همه ارزش های دینی دست خوش تحریف و تغییرامویان قرار گرفته و مردم یکی از مهمترین شهرهای مذهبی(مدینه)،می بایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند احکام اسلامی بازیچه ئ دست افرادی چون ابن زیاد،حجاج و عبدالملک بن مروان بود. اینان برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه می گرفتند و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپردند. در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرد و ارزش های جاهلی چگونه احیا خواهد شده است.امام سجاد در این شرایط، شخصیتی بودند که همه ی مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته ی مرام و روش او قرار گرفتند.

یکی از محدثین می گفت:« ما رإیت هاشمیا افضل من علی بن الحسین ولا افقه منه». از جاحظ نیز نقل شده است که می گفت«درباره ی شخصیت علس بن حسین، شیعی، معتزلی،خارجی عامی وخاصی همه یکسان می اندیشند وهیچ کدام تردیدی در برتری و تقدم او(بر سایرین) ندارند».

حضرت را که اهل سجده بود و آثار ان بر پیشانیش ظاهر بود«ذی الثفنات» می گفتند. اوردند که وقتی ان حضرت وضو می گرفت رنگ چهره اش دگرگون می شد. وقتی علت را می پرسیدند،فرمودند«اتدرون بین یدی من ارید ان اقوم».

در دادن صدقه و رسیدگی به محرومین نیز زبان زد بوده اند و پس از شهادت او فهمیدند که 100 خانواده از انفاق و صدقات او زندگی می کردند.امام در مسافرت نسبش را از همراهان پنهان می کرد. از ایشان سوال شد که: ما بالک اذاسافرت کتمت نسبک اهل الرفقه؟ ان حضرت فرمودند: دوست ندارم به نام رسول خدا چیزی را بگیرم که نمی توانم مانند ان را به دیگری بدهم.

امام سجاد وشیعیان:

در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط،از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی قرار گرفتند.شیعیان واقعی امام حسین که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند،در کربلا به شهادت رسیدند.زندگی امام سجاد در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانات شیعی کوفه را از امام گرفته بود.

در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجاد می بایست کار را از صفر شروع کند مردم را بسمت اهل بیت بکشاند.

تاریخ گواه است که امام سجاد در طول 34 سال فعالیت،شیعه را از یکی از سخترین دوران های حیات خویش عبور داد.دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله ی زبیریان و امویان نشان روشنی ندارند.

در این سال ها2 نهضت شیعی در عراق رخ داد.یکی از 2نهضت نهضت توابین بود که رهبری ان را سلیمان بن صردخزاعی به همراهی چند تن از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند و رابطه سیاسی خاصی بین توابین و امام سجاد وجود نداشته و انچه بیشتر رنگ نهضت شیعه را نشان داد

شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه هایی عاطفی آن است یعنی توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن علی و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه.

امام سجاد پس از حادثه کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه ی مرده با در دسترس گرفتن رهبری آن وجود ندارد. به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر،با وجود قدرت دیگر احزاب،خطراتی را در پی داشت که به ریسک آن نمی ارزید.به همین دلیل ماهیت حرکت امام در دوران امامت آن حضرت به خوبی نشان می دهد که حرکت امام تنها یک حرکت سیاسی نبوده و در بسیاری از موارد به وضوح بر کنار از سیاست به معنای مشخص فعالیت سیاسی بوده است.

برخورد های امام با امویان

اولین بر خورد امام با حاکمان اموی پس از واقعه کربلا در رویارویی با عبید الله بن زیاد بود،مدتی بعد از واقعه کربلا،مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان،شورش حره را سامان دادند.این شورش به رهبری عبدالله معروف به غسیل الملائکه بود که رنگ آن ضد اموی و علیه یزید و زندگی ضد اسلامی و غیر دینی او بود امام سجاد و دیگر هشمیان موضع موافقی در این ماجرا نداشت به همین دلیل شمار از افراد خانواده ی خویش از شهر خارج شد.

کوچکترین موضع امام به عنوان رهبر شیعه خطیرترین پیامد را برای شیعه داشت به همین دلیل در این حادثه که چندان خط و ربط روشن،بلکه درستی نداشت شرکت نداشت.زمانی نیز که مسلم بن عقبه،معروف به مسرف،حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد و یکی از بزرگترین جنایات عصر اموی را مرتکب گردید با علی بن حسین به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت.مسلم از مردم چنان بیعت گرفت که خود را برده ی یزید بدانند ولی با علی بن حسین به صورت عادی بیعت شد.

صرف نظر از اینکه در موضع گیری ائمه باید وضع سیاسی و مخالفت نظامی و ایجاد تشکیلات و مبارزه را در نظر بگیریم شرایط خاص هر دوره وظیفه هر امام در هر موقعیت و شرایطی، اقتضای عمل خاصی را دارد.

امام سجاد در روایتی فرمود:کسی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک گوید،همچون کسی است که کتاب خدا را کنار نهاده و بدان پشت کرده مگر آنکه در تقیه باشد.

تکیه بر اصل تقیه گرچه قرآنی است اما از لحاظ فقهی بیشتر از ناحیه امامانی تاکید گردید که خود گرفتار آن بودند.

در جمع باید گفت، ملایمت امام در برخورد با امویان ،سبب شد تا امام زندگی ازادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند. به علاوه بعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد.تمجیدهای فراوان از امام که از زبان عالم اهل سنت باقی مانده شاهد این گفته است.

بهره گیری امام سجاد از دعا:

هنگامی که جامعه دچار انحراف شده،روحیه ی رفاه طلبی و دنیا زدگی بر آن غلبه وفساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی ان را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود نداشت، امام سجاد توانست ازدعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی خداوند ایجاد کند.

صحیفه ی سجادیه ی مشهور ،که اندکی بیش از 50 دعا را در بردارد ،تنها بخشی از دعاهای امام سجاد است که گرد آوری شده است.

تکیه امام در پیوند دادن محمد و ال او ، امری است که خداوند آن را ضمن دستور بر صلوات بر رسول آورده و اهمیت زیادی برای بیان عقاید شیعی دارد.

یکی از مضامین مهم سیاسی – دینی صحیفه ، طرح مساله امامت است.مفهوم امامت به صورت یک مفهوم شیعی ، که علاوه بر جنبه داشتن احقیت برای خلافت و رهبری ، جنبه های الهی عصمت و بهره گیری از علوم انبیا و مخصوصا پیامبر اکرم را در حدی بالا نشان می دهد.

گریه امام سجاد در قالب این دعاها و بندگی و عبادت واقعی امام ، درسی آموزنده برای جامعه ی فاسد ان روز بود که بنی امیه اسلام را مورد تمسخر قرار داده بودند . بدین ترتیب گریه ی امام نیز خود به خود موجب گردید تا در موارد زیادی مردم نسبت به واقعه کربلا هشیار شوند . این علاوه بر ان بود که امام خود وقایع کربلا را در موارد متعدد نقل می فرمود.

امام سجاد و بردگان

از تلاش های امام، که هم جنبه ی دینی داشت و هم سیاسی، توجه به قشری بود که بویژه از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امویان مورد شدیدترین فشار های اجتماعی بوده و از محرومترین طبقات جامعی اسلامی در قرون اولیه به شمار می رفتند.امام سجاد همانند امیر المومنین که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد،کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و مقاله کامل درباره حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام 11 ص

دانلودتحقیق درمورد رهنمودهای امامان در مورد بهداشت 32 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلودتحقیق درمورد رهنمودهای امامان در مورد بهداشت 32 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

مقدمه

از آنجا که رعایت بهداشت در حفظ سلامت انسان تاثیر بسزایی دارد و انسان سالم بهتر می تواند به وظایف فردی و اجتماعی که دین برای او معین نموده عمل کند بنابراین تأکید و توصیه بر رعایت بهداشت و راهنمایی جهت مداوای امراض گوناگون و ذکر خواص میوه ها و سبزیجات و غذاهای مختلف از اموری است که مکرراً در سخنان برخی از معصومین (ع) به چشم می خورد. هرچند انبیاء و اولیاء از سوی خداوند به عنوان اطبای روحی و قلبی مردم و نجات دهنده آن ها از ظلمت گمراهی و هدایت به سوی بندگی خدا معرفی شده اند، اما این بزرگان در شرایط مقتضی جهت حفظ سلامت پیروان خود نکات زیبایی را بیان فرموده اند. و در این زمینه کتب مختلفی در ارتباط با فرمایشات طبی و بهداشتی معصومین (ع) به رشته تحریر در آمده است. از جمله: طب الصادق و طب الرضا.

با توجه به اهمیت این موضوع حدود پانصد حدیث بهداشتی از معصومین جمع آوری و در این مقاله ارائه شده است. در پایان مقدمه حکایت جالبی از طبابت ویژه حضرت علی (ع) نقل می شود:

داروی گناهان:

روزی حضرت علی (ع) از یکی از کوچه های بصره می گذشت. جمعیت فراوانی دید. نزدیک رفت در میان جمعیت جوانی خوشرو دید که با لباسی پاک و آراسته و با متانت و هیبتی مخصوص روی چهارپایه ای نشسته و مردم یکی یکی به او مراجعه می کردند. در میان مراجعین کسانی بودند که شیشه هایی در دست داشتند و به او نشان می دادند.

میان شیشه ها خون و یا دیگر مایعات بد ن بود. طبیب جوان به آن شیشه ها نگاه می کرد و برای صاحب هر یک بر حسب آنچه می فهمید دارو یا دستوری می داد.

حضرت علی (ع) جلو رفت و سلام کرد و فرمود: خدا تو را رحمت کند آیا برای درد گناه دارویی همراه آورده ای؟ طبیب گفت: مگر گناه، درد یا بیماری است؟ حضرت فرمود: آری گناه بیماری است و مردم را به زحمت انداخته است.

طبیب مدتی سر به زیر انداخت و ساکت ماند. گویی در اندیشه عمیقی فرو رفته است حضرت علی (ع) سوال خود را تکرار کرد. اما جوان ساکت بود. پس از ساعتی سر بلند کرد و گفت: قربانت شوم. من که چیزی نمی دانم آیا شما داروی گناه را می شناسید؟

حضرت فرمود: من داروی گناه را می شناسم و معالجه می کنم. طبیب گفت: ممکن است برای ما توصیف بفرمایید؟

آن حضرت فرمود: آری ! از اینجا برخیز و به بوستان ایمان برو. وقتی وارد شدی مقداری از

ریشه درخت نیت و دانه های پشیمانی و قدری از برگ تدبر، تخم ورع، میوه فهم و مقداری از شاخه های یقین و مغز اخلاص و پوست اجتهاد و مقداری هم از ساقه های انابه و پادزهر تواضع گرفته همه را با حواس جمع، دلی متوجه سرشار با انگشتان تصدیق و کف توفیق میان تشت تحقیق می ریزی و با اشک چشمانت شستشو می دهی و آنگاه تمام اینها را میان دیگ امید ریخته و با آتش اشتیاق آنقدر می جوشانی تا مواد زائد و رسوبش جدا شود و عصاره و خامه حکمت به دست آید.

سپس آن را گرفته و در بشقاب رضا و تسلیم ریخته، نسیم استغفار بر آن می دمی تا قبل از آنکه فاسد شود، خنک گردد. این شربت گوارا را در جایی که آدمی نباشد و جز خدا کسی تو را نبیند می نوشی.

این است دارویی که درد گناهان را ساکن و جراحات معصیت را التیام می بخشد. چنانکه اثری از آن باقی نمی ماند. طبیب جوان که از شنیدن این سخنان حکیمانه متحیر شده بود، مراتب ادب و اخلاص و عجز خود را به ساحت مقدس امیرالمومنین علی (ع) ابراز کرد.

رهنمودهای رسول اکرم (ص)

پروردگار متعال هیچ دردی را بی درمان نیافریده است، مگر بیماری سام ( مرگ)

آنانکه اثری از آبله بر بدن دارند عمری طولانی خواهند داشت. این عده را به طول عمر بشارت دهید.

اساس هر بیماری درد سر است.

تا در خود اشتها نیافته اید دست به سوی طعام دراز نکنید و همچنان که در خود اشتها را احساس می کنید دست از طعام بکشید.

معده آدمیزاد کانون همه دردهاست و پرهیز، راز هر درمان است.

اساس هر مداوا گرم نگه داشتن موضوع درد و بیماری است.

نفس خود را به هر چه عادت داده اید وابگذارید.

پروردگار آن سفره را دوست دارد که در کنار آن دست زیاد باشد.

در خوراک گرم برکت اندکی است. برکت زیاد در خوراکهای سرد یافت می شود.

به هنگام غذا خوردن پای خود را از کفش بدر آورید. زیرا پای شما آسوده خواهد ماند و این سنت، سنت زیبایی است.

با زیر دستان غذا خوردن نوعی فروتنی است. بهشت به آنانکه با زیر دستان غذا می خوردند مشتاق است.

غذا خوردن در بازار نوعی پستی است.

مؤمن همیشه با اشتهای اهل خانه خود غذا می خورد ولی منافق اهل خانه خود را محکوم اشتهای خود می کند.( یعنی تا خود به غذا میل نکند اجازه نمی دهد سفره پهن کنند.)


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق درمورد رهنمودهای امامان در مورد بهداشت 32 ص

تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان

اختصاصی از سورنا فایل تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان


تعریف و اثبات عصمت پیامبران  و امامان

لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب

فرمت فایل : word

 

 تعداد صفحه :60

عصمت پیامبران و امامان دوازده گانه ، رکن رکین تفکر شیعه و از ضروریات این مذهب است . در تعریف عصمت بین عالمان شیعه اختلافاتی وجود دارد ، اما نوع ادله ای که برای اثبات ضرورت عصمت پیامبران و امامان می‌آورند ، ناخودآگاه آنان را به تعریف واحدی از عصمت می‌رساند که در آن ، مصونیت از هر گونه گناه ، خطا و لغزش(بزرگ یا کوچک، عمدی یا سهوی) و در تمام عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مندرج می‌‌باشد .

از دیدگاه آقای مصباح یزدی :

 منظور از معصوم بودن پیامبران یا بعضی دیگر از انسانها تنها عدم ارتکاب گناه نیست ، زیرا ممکن است یک فرد عادی هم مرتکب گناهی نشود .بلکه منظور این است که شخص ، دارای ملکه نفسانی نیرومندی باشد که در سخت ترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد . ملکه‌ای که از آگاهی کامل و دائم به زشتی گناه و اراده قوی بر مهار کردن تمایلات نفسانی حاصل می‌‌گردد . و چون چنین ملکه‌ای با عنایت خاص الهی تحقق می‌‌یابد، فاعلیت آن به خدای متعال نسبت داده می‌شود.[1]

 منظور از گناه که شخص معصوم مصونیت از ارتکاب آن دارد، عملی است که در لسان فقه، حرام نامی‌ده می‌‌شود و همچنین ترک عملی است که در لسان فقه واجب شمرده می‌شود


[1] - مصباح یزدی ، محمد تقی : آموزش عقاید ، ص 237


دانلود با لینک مستقیم


تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان

دانلود تحقیق کامل درمورد نکته های پندآموز از امامان معصوم

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق کامل درمورد نکته های پندآموز از امامان معصوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد نکته های پندآموز از امامان معصوم


دانلود تحقیق کامل درمورد نکته های پندآموز از امامان معصوم

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :38

 

بخشی از متن مقاله

حضرت عبد الله حسین ( ع ) قدرت بر کائنات و زمین و زمان دارد اما چقدر تسلیم است ولی ما مظلومیت را یادمان می رود یعنی اینکه باید مطیع بود موقعی که فرمانی به شما می رسد. به حضرت مولا اگر فرمان می رسید نسل معاویه را از جا می کند اما فرمان نرسید. تسلیم شد که خودش را و اولادش را و کلیه اصحابش را شهید کنند و خم به ابرویشان نیاورند.

سالک اراده ندارد « آنچه فرمان از او رسد هستم » حضرت ابوالفضل آی را آورد بالا و بلافاصله آب را ریخت گفت دستی که بی اجازه مولا آب را بگیرد باید بیفتد ادب نبود تا من آب بخورم لذا دست باید قطع شود فرمود آب بیاور نفرمود آب بخور پس من ادب را در برابر اما به جا نیاوردم.

اگر ما سیره پیغمبران را مطالعه کنیم که چرا فشارها را متحمل شده اند می فهمیم برای اینکه جسم زیبایی را از خدا اجاره کرده اند،‌و خدا این جسم زیبا را به آنها ارزانی دشاته و این عظمت را از خودش در آن دمیده تا بر ما ارائه بدهند تا احکام خود را توسط روح بزرگ پیغمبر اکرم (ص) یا پیامبران سلف به ما ارائه دهد هر کس در یک بعد از حرکت خودش؛ بعد پیامبران با یکدیگر فرق داشته است پیامبران بنی اسرائیل از شریعت موسی (ع) استفاده کرده اند تا عیسی (ع) آمد شریعت موسی را کامل کند،‌از آنجا درس طریقتی آورد اخلاق آورد یک عده ای رفتند دیرنشین شدند… یعنی می بینیم پیغمبر ما احکام خدا را جاری می کرد و به ولایت عمل می کرد چون با علی (ع) در ارتباط است،‌چون خودش هم دارای ولایت بود.

ما هم توبه می کنیم پیغمبر ما از خدا، چقدر امتیاز گرفته است.

و لسوف یعطیک ربک فترضی

چقدر راه سلوک را به ما یاد داده چقدر اینها تنشان را سپر کرده اند! تا تن پاره پاره ارائه بدهند به خدا چون خونبهایش خودش می شود من عشقنی عشقته و من عشقته و من قتلته فانادیته می شود ثارالله

اما نگاه می کنیم پیغمبر اکرم (ص) بر تمام پیرغمبارن بنی اسرائیل رجحان دارد، بر تمام پیغمبران بنی اسرائیل رجحان دارد بر تمام پیغمبران آقاست پس ای سید رسولان و ای کاملتری انسان!

اینجا دستهایش را حلقه می زند در سوره یس ای سید رسولان و ای کاملترین انسان اینجا دستهایش را حلقه می زند و سوی یس ، ای سید رسولان و ای کاملترین انسان، ای سید رسولان در شرع همه رسولان تو تسلط داری شرع را و ای کاملترین انسان یعنی طریقت ما کامل شده در این راه ،‌کامل هستی و مکمل این برای هر کسی نیامده است.

ما نیامیدم برای خودمان زندگی کنیم ما آمدیم بگوییم که انسان در اخلاق آفریده شده و خدا به پیامیرش درود می فرستد:‌ان الله و ملائکته یصلون علی النبی برای اینکه اخلاق عظیم داشت:‌انک لعلی خلق عظیم ولایت آدم (ع) چون گم شد سکوت کرد. ولایت راگم کرد. ولایت را گم کرد آمد ترسید توبه کرد استغفار کرد برگشت ان اسما الهی را کبه باید به او می داند به او دادند. بلافاصله پشتش شریعت نوح آمد. بلافاصله شریعت ابراهیم (ع) بعد موسی (ع) آمد بعد عیسی (ع) که کامل شدن دین یهود بود آمد تا تورات را کامل کند آمدند تحریک کردند هم در تورات هم در انجیل خیلی تحریف شده است. خودشان بنشینند کلاه خودشان را قاضی کنند ببینند چقدر در انجیل و تورات تحریف شده است. تورات و انجیل را بخوانید نقاط ضعف را می فهمید که در آن دست برده شده. اماقرآن دست نخورده همان طور مانده.

انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون

ان شاء الله تا قیامت همه به قرآن عمل می کنند جمالیت علیی، جلدلیت یحیی همه کارها محمدی است.

می شود این جسم را بخریم برای همیشه، اطلابهایش را پرداخت کنیم و نگهش داریم مثل ادریس جسم را می توانیم با جسم عوض کنیم مثل عیسی (ع) مگر نرفت؟ ولی آنها خریدند.

آنقدر اذیتشان کردند که با جسم یعنی نور وجودیش ربوده شد.

به خودشنامی تظاهر نکنید همیشه مستور و خموش باش.

شیعه عاشق خوبی ها است. ما گرفتار چهارچوب هستیم، پشت چهارچوب هم عالمی هست. وقتی انسان در شهود رفت، خدا خودش را خواهد شناساند.

حضرت ابراهیم

مادر طریقت، باید از حضرت ابراهیم یاد بگیریم که چون ستاره، ماه و خورشید می‌بیند که غروب می کنند می گویند انی لا احب الافلین. اینها رب من نیست.

از صورت گل بگذرید و به سیرت آن برسید.

ابراهیم پس از ابتلائات مختلف به مقام امامت و ولایت برگزیده شد و پس از آن شروع به حرکت درکشتی ولایت کرد.

آیه: و اذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما.

وقتی حضرت ابراهیم در مقام امتحان قرار می گیرد، امتحان «ابرار» را می دهد جایی که به فرزندش می گوید خواب دیدم که ترا قربانی می کنم یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک خواب او خواب ابرار است وقتی اسماعیل را ذبح کند و تله للجبین دیگر از اینجا جزء مقربین می شود.

در داستان سوزاندن حضرت ابراهیم در آتش به دستور نمرود که بعداً‌به امر یا نارکونی برداً و سلاماً تبدیل به گلستان شد. تمام نیروها به او پیشنهاد کمک می ‌دهند نیروهای طبیعت که همان چهار عنصر آب، خاک، باد و آتش هستند قدرت براین نیروهاست و اینجا قبول نمی کند که نیروها را داشته باشد این هم یک امتحان دیگر است که برایش پیش می آید چون می خواهد نیروی اصلی ولایت را بدست آورد.

اینجا دیگر جزء «اوتاد» می شود که مثل میخ محکم و پایدار است. لذا وقتی جبرئیل نزد او می آید تا نجاتش دهد در جوابش می گوید او خود به حال می داناتر است:

گفت با جبرئیل اندر سر                                    رب یسر کنان در امر عسر

در چنان حال با نهیب خلیل                   از سر اعتماد و حفظ وکیل

عصمت او دلیل من نه بس است؟                      علم از جبرئیل من نه بس است

(سنایی)

در اینجا صاحب قدرت ولایت می شود.

حضرت یونس

حضرت یونس صد در صد ایمان داشت که می فهمد. خدا می خواست به او بفهماند که چیزی هست که تو هم نمی فهمی، لذا خیلی پیغمبران را غافلگیر کرده است.

مثلاً جایی که خود سامری آمد و یک گوساله در برابر موسی درست کرد و گفت مگر نگفتی که از شجره چوب است و این گوساله هم صدا دارد.

حضرت یونس (ع) به خاطر اینکه مراعات قومش را نکرد گرفتار شد: فالتقمه الحوت و هوملیم

چنان غرقم به دریا همچو یونس                        چوبیخود گشته ام جستم به محراب

آیه: وذاالنون اذذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات انلاالهانت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبناله و نجیناه من الغم و کذالک ننجی المومنین انبیا/ 87-88

چو یوسف در دل ماهی             به ذکر رب سبحانی

در زمان حضرت یونس تعجب یونس تعجب کرد.

حضرت صالح

فقال لهم رسول… و ناقه ا… و سیقها فکذبوه فعقروها فدم علیهم ربهم بذنبهم فسویها

معجزات پیغمبران اکثراً از عالم بالا به پایین آورده شده و نزول کرده است مثل شتر صالح که از کهکشانهای لایتنهای نازل شده. آنها می دانند کجاست، ما در نفس خودمان گرفتار ماندیم گاهی چیزهایی به شما نازل می شود که از آن آگاهی ندارید. سینه را سوراخ کن و تجلی ده سینه ای را بی کینه کن تا او بدمد.

حضرت یوسف

در جریان حضرت یوسف (ع) زلیخا او را در هفت اتاق تو در تو برد و پس از این هفت وادی را طی کرد و امتحان آخرش که رسید این بود که معشوق، عاشق (زلیخا) را رسوا کرد و او را بعنوان متهم معرفی کرد لذا به امر زندان شد و چند سالی متحمل مجازات شد. تو چه حقی داشتی که او را الوبدهی. سالکان و اولیای خدا هم می فهمند منتها حرف نمی زنند و ستار هستند، طاقت می آوردند تا موضوع کشف شود. حقیقت در هر انسانی خودش کشف می شود منتها سالک می خواهد به راهی برود که راه سخت و باریک است و امتحانات زیادی در پیش دارد.

مثل خیلی از انبیاء دیگر نظیر حضرت ایوب و …

زدرد عشق و فراقش زدل برآرم آه                   چو حسن جادوی یوسف دل زلیخا را

حضرت موسی

در هر پیغمبری حکمی بوده است فرق می کند، حکمهای پیغمبران خیلی سخت بود شما اگر دنبال شرع موسی بوید می فهمید اصلش بیشتر از آن است که بتوانید عمل کنید. رفت دنبال ولایت، ماند! لذا شما شرع خودت را عمل کن.

موسی بایستی می رسید خدمت شعیب، چقدر فشار آمد! می بینیم.

یعنی که این هم اولاد اسماعیل؟! است، ولایت در اولاد اسماعیل شد، شریعت در اولاد اسحاق البته بعضی از پیامبران نبی اسراییل هم دارای ولایت بودند اما تشعریعی بوده و ولایت تکوینی نبوده است.

در اهل شریعت این نور پیدا می شود، این نظر شریعت است داخل خودت برو. اگر موسی به ولایت رسیده بود این سختی را از قومش برداشته بود و فشار هم بر آنها کمتر بود. موسی چون قتل انجام داده بود خدمت حضرت شعیب رفت و در راه به زحمت و فلاکت در صحرا افتاد تا آنجا که گفت: رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر (قصص/ 24) بعد از آن به مدائن نزد شعیب رفت:

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نکته های پندآموز از امامان معصوم