سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)

اختصاصی از سورنا فایل بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 157

 

تعریف و تبیین موضوع:

زبان عضوی است ماهیچه ای و بیضی شکل که از ته به انتهای کف دهان و به استخوان لامی چسبیده و دارای یک سطح فوقانی و یک سطح تحتــانی و دو لبه جانبی و یک نــــوک می باشد . و در بین اعضای انسان از اهمیتی خاص برخوردار است و وظایفی را عهده دارد که به نحو احسن انجام می دهد .

و زبان سه کار عمده دارد :

1- جویدن و بلعیدن غذا به کمک زبان انجام می گیرد بطوری که اگر زبان به حرکت در نیاید ، خوردن غذا مشکل و گاهی غیر ممکن می باشد.

2- طعم و مزه های مختلف و گوناگون ( شیرینی ، تلخی ، شوری ، ترشی و .... به وسیله زبان تشخیص داده می شود .

3- افکار و اندیشه های انسان و مقصود و سخنان او ، با زبان ظاهر و ارائه می شود و به سخن دیگر ؛ سازنده و خلاق اصلی سخن و کلام زبان است .

و بدین جهت است که ما با توجه به قرآن و روایات و احادیث و .....هم روی کار سوم زبان که همان نقش بیانگری آن است ، تکیـــه می کنیم و از این زاویــه مورد توجه قرار می دهیم .

و در قرآن مجید می خوانیم: الرََّّحمنٍ ، علَّم القرآن ، خلق الانسان ، علَّمه البیان.

« خداوند مهربان به رسولش قرآن را آموخت و انسان را خلق نمود و به او بیان «سخن گفتن» را یاد داد.

بعد از اینکه با زبان این عضو ماهیجه ای آشنا شدیم حقوق زبان از دیدگاه امام سجاد(ع) را بیان می کنیم .

امام برای زبان چندین حق بیان کرده اند که به ترتیب ذکر می کنیم:

1- پاکسازی زبان:

امام سجاد (ع) فرمود: « و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنی»

« حق زبان بازداشتن و پاک کردن نمودن آن از فحش و زشت گویی است.

تفسیر: در کلام امام (ع) اولین حق زبان پاکسازی آن از گفتار زشت و ناپسند است و دومین حق بهسازی آن می باشد که در واقع امام « پاکسازی » را مقدم بر «بهسازی » گرفته است.

2-بهسازی زبان:

« و تَعوِیدُهُ عَلَی الخَیرِ وَحَملُهُ عَلَی الادَبِ»

« حق زبان عادت دادن آن بر نیک گویی و وادار کردنش بر مودبانه سخن گفتن است »

تفسیر: در اینجا هم باید بعد از پاکسازی زبان از زشتیها ، آن را با زیباییها آراسته کنیم و بر سخنان خوب و زیبا و حق و منطقی عادت دهیم و بر این وادار کنیم.

« و قولوا للناس حسناً» « بر مردم سخن خوب و زیبا بگویید»

3- خود داری از سخنان بی مورد و بی فایده:

و اِجمامُهُ اِلا لِمَوضِع الحاجَةِ و المَقعَةِ و الدُّنیا و اِعظائُهُ عَنِ الفُضُولِ الشُّنعَةِ القَلِیلَةِ الفائدَةِ لا یُومَنُ ضَرُرها مَعَ قِلَّةِ عائُدَنها.

سومین حق زبان « ساکت نمودن آن مگر به مقدار نیاز و لزوم و منفعت دین ودنیا ، و بازداشتن آن از حرفهای زاید که سودش کم و ضررش محتمل است»

بنای شریعت اسلام بر اعتدال و میانه روی است .

« جَعَلناکُم اُمَّةً وَسَطاً» « شما را امت میانه رو و معذول قرار دادیم»

2- ضرورت و اهداف تحقیق

انسان بعد از خداوند متعال ، قبل از هر چیز و هر کس با جوارح و اعضای خود در ارتباط است ، چرا که ارتباط با اشیاء و افراد دیگر نیز به وسیله اعضا و جوارح است . پس لازم است که حقوق آنها هم قبل از حقوق سایر چیزها مطرح شود.

امام سجاد (ع) نیز وقتی که حقوق را بیان می کند ، بعد از بیان بزرگترین حق خداوند (عبادت و عدم شرک) که نزدیکترین صاحب حق انسان از طرف بالا است .حقوق اعضا و جوارح را بیان می کند که نزدیکترین صاحب حق او از طرف پایین است .و مهمترین حقوق اعضا و جوارح ، حقوق زبان و حق اللسان است . تا جایی که امام علی (ع) می فرماید:

المرءُ مخبوءٌ تحت لسانِهِ شخصیت هر انسان زیر زبانش نهفته است »

با توجه به آیه بالا زبان نمودار شخصیت است تاکسی به سخن نیامده است ، شخصیت و کاربرد آن پیدا نیست اما بعد از سخن ، ماهیتش آشکار می گردد.

حضرت علی (ع) فرمود :« تکلموا تعرفوا» در سخن بگویید تا شناخته شوید» و همچنین انسان می تواند با رعایت حقوق زبان از خدمات زبان بهره مند و از خطراتش در امان بماند . و می تواند انسان را به«اعلی علیین» و یا « اسفل السافلین» برساند ؛ چرا که ایمان و کفرکه از اعمال باطنی است . بوسیله زبان ظاهر می شود . وهدف از این تحقیق نشان دادن حقوق زبان و خدمات و خطرات زبان می باشد.

3- پیشینه موضوع:

شاید برای بعضی ها این سوال مطــرح شود که اعضــای یک فرد چگونه بر او حق پیدا می کنند و از او طلبکار می شوند ، در حالی که اعضای او نه از خود شعوری دارند و نه استقلالی !

همه می دانیم که اعضا و جوارح انسان ، اسباب کار و وسیله زندگی و ارتباطات او است و انسان با توجه به این که می تواند این اعضا را در موارد مختلف به کار گیرد . مالک حقیقی این اعضا، با توجه به مصالح فردی و اجتماعی نوع بشر شرایطی را در کاربرد آنها ، بر انسان قرار داده است و او را موظف کرده است که با این شرایط بکار برد .

4- روش تحقیق

روش تحقیق جهت مطالعه علمی موضوع تحقیق حاضر ، عبارت است از روش کتــابخـانه ای .

در این روش مهمترین بخش ، جمع آوری منابع و کتب قابل استفاده در تحقیق مورد نظر و مربوط به مراکز مختلف از جمله سایتهای مختلف حوزه و دانشگاه و کتابخانه شخصی و استفاده از نوار معتبر و بررسی کتــب مربوط به رساله حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)

بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)

اختصاصی از سورنا فایل بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 157

 

تعریف و تبیین موضوع:

زبان عضوی است ماهیچه ای و بیضی شکل که از ته به انتهای کف دهان و به استخوان لامی چسبیده و دارای یک سطح فوقانی و یک سطح تحتــانی و دو لبه جانبی و یک نــــوک می باشد . و در بین اعضای انسان از اهمیتی خاص برخوردار است و وظایفی را عهده دارد که به نحو احسن انجام می دهد .

و زبان سه کار عمده دارد :

1- جویدن و بلعیدن غذا به کمک زبان انجام می گیرد بطوری که اگر زبان به حرکت در نیاید ، خوردن غذا مشکل و گاهی غیر ممکن می باشد.

2- طعم و مزه های مختلف و گوناگون ( شیرینی ، تلخی ، شوری ، ترشی و .... به وسیله زبان تشخیص داده می شود .

3- افکار و اندیشه های انسان و مقصود و سخنان او ، با زبان ظاهر و ارائه می شود و به سخن دیگر ؛ سازنده و خلاق اصلی سخن و کلام زبان است .

و بدین جهت است که ما با توجه به قرآن و روایات و احادیث و .....هم روی کار سوم زبان که همان نقش بیانگری آن است ، تکیـــه می کنیم و از این زاویــه مورد توجه قرار می دهیم .

و در قرآن مجید می خوانیم: الرََّّحمنٍ ، علَّم القرآن ، خلق الانسان ، علَّمه البیان.

« خداوند مهربان به رسولش قرآن را آموخت و انسان را خلق نمود و به او بیان «سخن گفتن» را یاد داد.

بعد از اینکه با زبان این عضو ماهیجه ای آشنا شدیم حقوق زبان از دیدگاه امام سجاد(ع) را بیان می کنیم .

امام برای زبان چندین حق بیان کرده اند که به ترتیب ذکر می کنیم:

1- پاکسازی زبان:

امام سجاد (ع) فرمود: « و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنی»

« حق زبان بازداشتن و پاک کردن نمودن آن از فحش و زشت گویی است.

تفسیر: در کلام امام (ع) اولین حق زبان پاکسازی آن از گفتار زشت و ناپسند است و دومین حق بهسازی آن می باشد که در واقع امام « پاکسازی » را مقدم بر «بهسازی » گرفته است.

2-بهسازی زبان:

« و تَعوِیدُهُ عَلَی الخَیرِ وَحَملُهُ عَلَی الادَبِ»

« حق زبان عادت دادن آن بر نیک گویی و وادار کردنش بر مودبانه سخن گفتن است »

تفسیر: در اینجا هم باید بعد از پاکسازی زبان از زشتیها ، آن را با زیباییها آراسته کنیم و بر سخنان خوب و زیبا و حق و منطقی عادت دهیم و بر این وادار کنیم.

« و قولوا للناس حسناً» « بر مردم سخن خوب و زیبا بگویید»

3- خود داری از سخنان بی مورد و بی فایده:

و اِجمامُهُ اِلا لِمَوضِع الحاجَةِ و المَقعَةِ و الدُّنیا و اِعظائُهُ عَنِ الفُضُولِ الشُّنعَةِ القَلِیلَةِ الفائدَةِ لا یُومَنُ ضَرُرها مَعَ قِلَّةِ عائُدَنها.

سومین حق زبان « ساکت نمودن آن مگر به مقدار نیاز و لزوم و منفعت دین ودنیا ، و بازداشتن آن از حرفهای زاید که سودش کم و ضررش محتمل است»

بنای شریعت اسلام بر اعتدال و میانه روی است .

« جَعَلناکُم اُمَّةً وَسَطاً» « شما را امت میانه رو و معذول قرار دادیم»

2- ضرورت و اهداف تحقیق

انسان بعد از خداوند متعال ، قبل از هر چیز و هر کس با جوارح و اعضای خود در ارتباط است ، چرا که ارتباط با اشیاء و افراد دیگر نیز به وسیله اعضا و جوارح است . پس لازم است که حقوق آنها هم قبل از حقوق سایر چیزها مطرح شود.

امام سجاد (ع) نیز وقتی که حقوق را بیان می کند ، بعد از بیان بزرگترین حق خداوند (عبادت و عدم شرک) که نزدیکترین صاحب حق انسان از طرف بالا است .حقوق اعضا و جوارح را بیان می کند که نزدیکترین صاحب حق او از طرف پایین است .و مهمترین حقوق اعضا و جوارح ، حقوق زبان و حق اللسان است . تا جایی که امام علی (ع) می فرماید:

المرءُ مخبوءٌ تحت لسانِهِ شخصیت هر انسان زیر زبانش نهفته است »

با توجه به آیه بالا زبان نمودار شخصیت است تاکسی به سخن نیامده است ، شخصیت و کاربرد آن پیدا نیست اما بعد از سخن ، ماهیتش آشکار می گردد.

حضرت علی (ع) فرمود :« تکلموا تعرفوا» در سخن بگویید تا شناخته شوید» و همچنین انسان می تواند با رعایت حقوق زبان از خدمات زبان بهره مند و از خطراتش در امان بماند . و می تواند انسان را به«اعلی علیین» و یا « اسفل السافلین» برساند ؛ چرا که ایمان و کفرکه از اعمال باطنی است . بوسیله زبان ظاهر می شود . وهدف از این تحقیق نشان دادن حقوق زبان و خدمات و خطرات زبان می باشد.

3- پیشینه موضوع:

شاید برای بعضی ها این سوال مطــرح شود که اعضــای یک فرد چگونه بر او حق پیدا می کنند و از او طلبکار می شوند ، در حالی که اعضای او نه از خود شعوری دارند و نه استقلالی !

همه می دانیم که اعضا و جوارح انسان ، اسباب کار و وسیله زندگی و ارتباطات او است و انسان با توجه به این که می تواند این اعضا را در موارد مختلف به کار گیرد . مالک حقیقی این اعضا، با توجه به مصالح فردی و اجتماعی نوع بشر شرایطی را در کاربرد آنها ، بر انسان قرار داده است و او را موظف کرده است که با این شرایط بکار برد .

4- روش تحقیق

روش تحقیق جهت مطالعه علمی موضوع تحقیق حاضر ، عبارت است از روش کتــابخـانه ای .

در این روش مهمترین بخش ، جمع آوری منابع و کتب قابل استفاده در تحقیق مورد نظر و مربوط به مراکز مختلف از جمله سایتهای مختلف حوزه و دانشگاه و کتابخانه شخصی و استفاده از نوار معتبر و بررسی کتــب مربوط به رساله حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)

مقاله وصیت نامه امام خمینی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله وصیت نامه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله وصیت نامه امام خمینی


مقاله وصیت نامه امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمْ

قال رسول الله ـ صَلَّی الله عَلَیهِ و آلِهِ و سَلّم: انّی تارکّ فیکُمُ الثّقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی فانَّهُما لن یَفْتَرِقا حَتی یَردا عَلَیَّ الحُوَضَ.

الْحمدُلله و سُبحانکَ ؛ اللّهُمَّ صَلِّ علی محمد وآلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائن اسرار کتابِکَ الذی تجلّی فیه الاْحدیهَّ بِجمیعِ أسمائکَ حتی المُسْتَأثِرَ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیرُکْ و اللّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرهِ الخَبیثِه.

و بعد، اینجانب مناسب می‌دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است، و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.

شاید جملة (لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَی الْحَوضْ( اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم‌ـ هر چه بر این دو گذشته بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعة رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله‌ و سلم‌ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.

و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از «صحاح شش گانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ‌ صلی الله و آله و سلم‌ـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.

اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم‌ـ مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد. خود خواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت‌های ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ‌ـ دریافت کرده بودند و ندای (اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَّقَلانْ( در گوششان بود با بهانه‌های مختلف و توطئه‌های از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن در، حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود واست ـ از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمان‌های این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.

و هر چه این بنیان کج به جلو آمد کجی‌ها و انحراف‌ها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطة جمع همه مسلمانان بلکه عائلة بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدة «علم‌الاسماء» را از شّر شیاطین و طاغوت‌ها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الاخرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت‌های جائرو آخوند‌های خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامة جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع‌الْأسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستان‌ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلة جمع مسلمانان و بشریت وکتاب زندگی آنان باشد، وسیلة تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی بر می‌آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـ صلی الله علیه و آله و سلم‌ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن می‌گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمة «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بی‌دین شده بود و اکنون نیز هست.

و اخیراً قدرت‌های شیطانی بزرگ به وسیله حکومت‌های منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابر قدرت‌ها قرآن را با خط زیبا طبع می‌کنند وبه اطراف می‌فرستند و با این حیلة شیطانی قرآن را از صحنه خارج می‌کنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوند‌های بی خبراز مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می‌بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروت‌های بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی می‌کند و وهابیت، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج می‌کند؛ و مردم و ملت‌های غافل را سوق به سوی ابر قدرت‌ها می‌دهد و از اسلام عزیز و قرآ‎ن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می‌کند. ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می‌خواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‌زند، از مقبره‌های و گورستان‌ها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخة نجات دهندة بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می‌کشاند نجات دهد.

و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، این بندة رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگی‌ها است.

ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.

ما مفتخریم که ائمة معصومین، از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات و السلام‌ـ که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند.

ما مفتخریم که ادعیة حیات بخش که او را «قرآن صاعد» می‌خوانند از ائمة معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» امامان و «دعای عرفات» حسین بن علی ـ علیهما السلام‌ـ و «صحیفة سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفة فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است. ما مفتخریم که «باقرالعلوم» و بالاترین شخصیت تاریخ است کسی جز خدای تعالی و رسول ـ صلی الله علیه و آله‌ـ و ائمة معصومین ـ‌ علیهم السلام‌ـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ماست.

و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بی پایان است، یکی از آثار اوست. و ما مفتخریم به همه ائمة معصومین ـ علیهم صلوات الله‌ـ و متعهد به پیروی آنانیم.

ما مفتخریم که ائمة معصومین ما ـ صلوات الله و سلامه علیهم‌ـ در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومت‌های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می‌خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفة ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‌کنند. ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‌های فرهنگی و اقتصادی و نظامی‌حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامی‌که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیت‌هایی که توطئة دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که مسلمانان تحمیل نمودند شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوند‌های بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در می‌آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می‌لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه ـ علیها سلام الله ـ فریاد می‌زنند که فرزندان خود را از دست داده ودر راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و می‌دانند آنچه به دست آورده‌اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. و ملت ما بلکه ملت‌های اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانة خود دست نمی‌کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی‌شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بِالذّات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیو نیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می‌شود که قلم‌ها از نوشتن و زبان‌ها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ» آنان را به هر جنایتی می‌کشاند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله وصیت نامه امام خمینی

مقاله امام علی ع الگوی رهبری در جامعه اسلامی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله امام علی ع الگوی رهبری در جامعه اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله امام علی ع الگوی رهبری در جامعه اسلامی


مقاله امام علی ع الگوی رهبری در جامعه اسلامی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:44

رهبری ,مبین قانون

برای اینکه یک اجتماع , همیشه در حال فعالیت و حرکت باشد و امت سعادتمند شود, قوانین کامل و جامعی لازم است تا ارزشها و کرامتها و فضیلتهای انسان را حفظ کرده , عوامل ضد پیشرفت را از بین برده و جامعه را به سوی سعادت و رستگاری هدایت کند.این قانون باید از طرف قانونگذاری باشد که عقل کل بوده و عملش به همه نیازها احاطه دارد و قادر است جامعه را در مسیر تکامل به حرکت در آورد , چرا که خود کمال مطلق است و به همه چیز , دانایی دارد و چنین قانونگذاری همان خدای یکتاست که جهان را آفریده است پس قانون و برنامه  تکامل انسان , باید از سوی او باشد تا در قلب و جان مردم , نفوذ کند برای اینکه هواهای نفسانی هیچ کس بر قانون اثر نگذارد و کسی هنگام توضیح قانون , به نفع خود یا ضرر دیگری , مطالبی را کم یا اضافه نکند و برای حفظ شدن اصل و حقیقت قانون , همچنین بیان کردن و عمل کردن به آن , احتیاجی به کسی است که قانون را برای مردم توضیح دهد و آن را به اجرا در آورد . این مسئولیت سنگین و حساس باید بر دوش کسی باشد که از طرف خدا انتخاب و تعیین شده است , چنین شخصی که پیامبر (ص) نامیده می شود به وسیله وحی و قانون , پیام خدا را به مردم می رساند و آنرا تفسیر و اجرا می کند.

بعد از پیامبر نیز برای اینکه زحمتهای او هدر نرود و راهش باقی بماند , باید ادامه این کار به عهده کسی باشد که از طرف خدا انتخاب شده و به وسیله پیامبر به مردم معرفی شود.

چنین کسی باید خصوصیات پیامبر را دارا باشد , این خصوصیات عبارتند از :

1-عصمت داشته باشد؛یعنی در تمام دوران خود هرگز مرتکب گناه نشده باشد . در بیان احکام و حقایق دین و جداب دادن به سئوالهای مذهبی مردم و توضیح مسائل پیچیده مذهبی , دچار خطا و اشتباه نشود.

2-دانایی و آگاهی او نسبت به دین و مذهب , از همه بیشتر باشد و هیچ مسئله ای برای او ناآشنا نباشد.

3-نیکوکارترین,عادلترین,پرهیزگارترین و پاکترین افراد جامعه باشد.

آغاز حکومت علی علیه السلام

از اصبغ بن نباته نقل شده است که وی گفت:

هنگامی که حضرت علی (ع)در کرسی خلافت ظاهری جلوس فرمودند و مردم با ایشان بیعت کردند در حالی که عمامه پیامبر بر سرش , و رداء آن حضرت بر دوش و نعلین های پیامبر را پوشیده و شمشیر رسول خدا را حمایل نموده بود , به مسجد آمد و بالای منبر نشست سپس فرمود :ای مردم سئوال کنید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید همانا پیش من علم اولین و آخرین است.

به خدا قسم اگر جایگاهی برای من قرار دهید که در آن بنشینم به اهل تورات با آنچه در توراتشان آمده است قضاوت می کنم تا جائیکه خود تورات به زبان آید و مرا تصدیق نماید و به آنها بگوید علی بر شما قضاوت کرد .درست مطابق آنچه در من موجود است و خدا برای شما در من نازل فرموده است. و به خدا قسم به اهل انجیل حکم می کنم به آنچه در انجیل است بطوریکه به زبان آید و بگوید درست به آنچه که خداوند نازل فرموده بر شما در من ,علی بر شما اساس آن بر شما قضاوت فرمود.

و حکم می کنم به اهل قران درست به آنچه خداوند نازل فرموده برای مردم که اگر قران هم به سخن آمد تصدیق می کند که من درست طبق امر خدا در قران حکم می کنم.

شما که شب وروز قران تلاوت می کنید آیا در میان شما کسی است که همه آنچه را که خداوند در قران نازل فرموده است بداند.

اگر نبود یک آیه در قران من به شما خبر می دادم به آنچه در گذشته اتفاق افتاده و به آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد و آنچه الان در عالم کون وجود دارد , آن آیه این است :

(خداوند آنچه را که بخواهد محو می کند و آنچه را که بخواهد ایجاد می کند و در پیش خداوند است ام الکتاب )

سپس فرمود: سئوال کنید از من قبل از اینکه من از دست شما بروم به خدا سوگند اگر تک تک آیه های قران از من سئوال کنید جواب می دهم که آیا در روز نازل شده یا درشب ,درمکه نازل شده یا در مدینه ,در سفر نازل شده یا در حضر,ناسخش کدام است ومنسوخش کدام, محکمش کدام است ومتشابه اش کدام ,همچنان فرمود تا اینکه مردی به نام ذعلب قیام کرد ,عرض کرد یا علی از تو سئوال می کنم که نتوانی جواب دهی آن گاه پرسید یا علی,آیا خدا را دیده ای؟

فرمود ای ذعلب بدان:من خدای را که نبینم بندگی نمی کنم عرض کرد:پس آنرا برای ما توصیف کن ,حضرت فرمود:وای بر تو خدا را با چشم سر        نمی توان دید بلکه او را با چشم بصیرت و قلب می توان یافت.حضرت در خصوص عظمت پروردگار ,مطالبی ایراد فرمود تا او ساکت وحیران ماند, باز هم فرمود :از من سئوال کنید قبل از اینکه مرا از دست بدهید.

پس مردی از آخر مسجد در حالی که به عصایش تکیه داده بود بلند شد,در حالیکه که با پای خود به مردم تنه کی زد ,آمد تا اینکه رسید ,پس عرض کرد:یا علی مرا به عملی راهنمایی فرما که چون انجام دهم مر از آتش جهنم نجات دهد؟ حضرت فرمود :گوش کن ای مرد ,فکر کن و یقین بدان که که دنیا به سه چیز استوار است .

-دانشمند سخنوری که به علمش عمل کند.

-ثروتمندی که به مالش بخل نورزد.

-و فقیری که دارای صبر و تحمل باشد.

اگر عالم به علمش عمل نکند و ثروتمند بخل ورزد و فقیر صبر نداشته باشد آن هنگان زمان سختی و عذاب است ,حضربت توضیحات دیگر در روشنگری مسائل داد تا اینکه باز فرمود:

سئوال کنید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید,دیگر کسی بلند نشد و سئوالی نکرد,آنگاه حمد وثنای الهی بجا آورد و به پیامبر درود فرستاد ,سپس به امام حسن(ع) فرمود :بلند شو و بالای منبر برو وسخنی بگو تا بعد از من قریش حق تو را انکار نکنند و نگویند حسن بن علی نمی تواند به خوبی  کارها را انجام دهد وچیزی نمی داند.امام حسن عرض کرد ((پدر جان چگونه بالای منبر بروم و سخن بگویم در حالیکه شما در میان آن جمعیت     نشسته ای, می بینی و گوش می کنی)).


دانلود با لینک مستقیم


مقاله امام علی ع الگوی رهبری در جامعه اسلامی

مقاله امام غایب ع و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان ع

اختصاصی از سورنا فایل مقاله امام غایب ع و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان ع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله امام غایب ع و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان ع


مقاله امام غایب ع و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان ع

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:40

امام غایب

علامة مجلسی ره در جلاء العیون فرموده‌ اشهر در تاریخ ولادیت شریف آن حضرت آن است که در سال 255 هجرت واقع شد و بعضی 56 و بعضی 58 نیز گفته‌اند و مشهور آن است که روز ولادت شب جمع پانزدهم ماه شعبان بود و بعضی هشتم شعبان هم گفته اند و باتفاق ولادت آن جناب در سر من رای واقع شد،‌‌ و باسم و کیفیت با حضرت رسالت صلی الله علیه و آله موافق است و در زمان غیبت اسم آن جناب را مذکور ساختن جائز نیست و حکم آن مخفی است و القاب شریف آن جناب مهدی و خاتم و منتظر و حجه و صاحب است. این بابویه وشیخ طوسی بسندهای معتبر روایت کرده‌اند که بشر بن سلیمان برده فروش که از فرزندان ابوایوب انصاری بود و از شیعیان خاص امام علی نقی (ع) و امام حسن عسکری (ع)‌ و همسایة‌ایشان بود در شهر سر من رأی، گفت که روزی کافور خادم امام علی نقی به نزد من آمد و مرا طلب نمود،  چون به خدمت آن حضرت رفتم و نشستم فرمود که تو از فرزندان انصاری، ولایت و محب ما اهلبیت همیشه در میان شما بوده است از زمان حضرت رسول تا حال و پیوست محل اعتماد ما بوده‌اید و من تو را انتخاب می‌کنم و مشرف می‌گردانم به تفصیلی که به سبب آن بر شیعیان سبقت گیری در ولایت ما و تو را به رازهای دیگر مطلع می گردانم و به خریدن کنیزی می‌فرستم پس نامة‌ پاکیزه نوشتند به خط فرنگی و لغت فرنگی و مهر شریف خود بر آن زدند و کینه زری بیرون آوردند که در آن دویست و بیست اشرقی بود،‌ فرمودند بگیر این نامه وزرا و متوجه بغداد شو و در چاشت فلان روز بر سر جسد حاضر شد چون کشتیهای اسیران به ساحل رسد جمعی از کنیزان در آن کشتیها خواهی دید و جمعی از مشتریان از و کیلان امراء بنی عبا و قلیلی از جوانان عرب خواهی دید که بر سر اسیران جمع خواهند شد پس از دور نظر به برده فروشی که عمر و بن یزید نام دارد در تمام روز تا هنگامیکه از برای مشترین ظاهر سازد کنیزکی را که فلان و فلان صفت دارد و تمام اوصاف او را بین فرمود و جامة‌حریر آکنده پوشیده است و ابا و امنتاع خواهد نمود آن کنیز از نظر کردن مشتریان و دست گذاشتن به او خواهی شنید که از پس پرده صدای روی از او ظاهر می ‌شود، پس بدانکه به زبان رومی می‌گوید وای که پردة عفتم دریده شد،‌ پس یکی از مشتریان خواهد گفت که من سیصد اشرفی می‌دهم به قیمت این کنیز،‌ عفت او در خریدن مرا راغبتر گردانید، پس آن کنیز بلغت عربی خواهند گفت به آن شخص که اگر به زی حضرت سلیمان بن داود ظاهر شوی و پادشاهی او را بیابی من به تو رغبت نخواهم کدر مال خود را ضایع مکن و به قیمت من مده. پس آن برده فروش گوید که من برای تو چه پاره کنم که به هیچ مشتری راضی نمیشود و آخر از فروختن تو چاره‌ای نیست، پس آن کنیزک گوید که چه تعجیل می‌کنی البته باید مشتری به هم رسد که دل من با و میل کند و اعتماد بر وفا و دیانت او داشته باسم. پس در این وقت تو برو به نزد صاحب کنی و بگو که نامه‌ای با من هست که یکی از اشراف و بزگواران از روی ملاطفت  نوشته‌ای به لغت فرنگی و خط فرنگی و در آن نامه کرم و سخاوت و وفاداری و بزرگواری خود را وصف کرده است،‌ این نامه را به آن کنیز بدن که بخوابند اگر به صاحب این نامه راضی شود من از جانب آن بزرگ وکیلم که این کنیز را از برای او خریداری نمایم. بشر بن سلیمان گفت که آنچه حضرت فرموده بود واقع شد و آنچه فرموده بود همه را به عمل آوردم. چون کنیز در نامه نظر کرد بسیار گریست و گفت به عمر بن یزید که مرا به صاحب این نامه بفروش و سوگند های عظیم یاد کردند که اگر مرا به او نفروشی خود را هلاک می‌کنم پس با او در باب قیمت گفتگوی بسیار کردم تا آنکه به همان قیمت راضی شد که حضرت امام علی نقی (ع) به من داده بودند پس زر را دادم و کنیز را گرفتم و کنیز شاد و خندان شد و با من آمد به حجره‌ای که در بغداد گرفته بودم و تا بحجره رسید نامة امام را بیرون آورد و می‌بوسید و بر دیده‌ها می‌چسبانید و بر روی زمین می‌گذاشت و به بدن می‌مالید، پس من از روی تعجب گفتم نامه‌ای را می‌بوسی که صاحبش را نمی‌شناسی،‌ کنیز گفت ای عاجر کم معرفت ببزرگی فرزندان و اوصیای پیغمبران گوش خود به من بسپارد و دل برای شنیدن سخن من فارغ بدار تا احوال خود را برای توشرح دهم. من ملیکه دختر شیوه‌ای فرزند قیصر پادشاه رومم و مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن الصفا وصی حضرت عیسی (ع) است ترا خبر دهم بامر عجیب: بدانکه جدم قیصر خواست که مرا به عقد فرزند برادر خود درآورد و در هنگامیکه سیزده ساله بودم پس جمع کرد در قصر خود از نسل حواریون عیسی و از علمای نصاری و عباد و ایشان سیصد نفر و از صاحبان قدر و منزلت هفتصد کسی و از امرای لشکر و سرداران عسکر و بزرگان سپاه و سرکردهای قبائل چهار هزار نفر، فرمود تختی حاضر ساختند که در ایام پادشاهی خود بانواع جواهر مرصع گردانیده بود و آن تخت را بر روی چهل پایه تعبیه کردند و بتها و تعبیه کردند و تبها و چلیپاهای خود را بر بلندیها قرار دادند و پسر برادر خود را در بالای تخت فرستاد، چون کشیشان انجیلیها را بر دست گرفتند که بخوانند بتنها و چلیپاها سرنگون همگی افتادند بر زمین و پاهای تخت خراب شد بر زمین افتاد و پسر برادر ملکه از تخت افتاد و بیهوش شد،


دانلود با لینک مستقیم


مقاله امام غایب ع و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان ع