دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود پروپوزال رشته روانشناسی سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان بافرمت ورد وقابل ویرایش در27
بیان مسئله
در کشور ایران هر سال بیش از یک میلیون کودک به طور رسمی وارد اولین عرصه کسب علم و دانش یعنی دبستان می‌شود. با شروع سال تحصیلی کودک محیط خانه را ترک و وارد نظامی می‌شود که این نظام در تکوین ساختار سالم جامعه در آینده از جایگاه رفیعی برخوردار است. (دفترچه راهنمای اجرای سنجش آمادگی،سال 1384)
نظام آموزشی کشور هنگامی می‌تواند در شکل‌دهی ساختار تکاملی جامعه نقش موثر و ارزنده‌ای ایفا نماید که در آن تناسب رعایت شده باشد و این تناسب به دست نمی‌آید مگر این که دانش‌آموزان که اصلی‌ترین عنصر این نظام هستند ضمن برخورداری از سلامت جسمی و ذهنی در جایگاه آموزشی مناسب جایگزین شده باشد. سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور با دیدگاه تشخیص تفاوت‌های فردی و با هدف جای‌دهی صحیح کودک در نظام آموزش از سال 1372 با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طرح سنجش سلامت جسمی و آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان را به مرحله اجرا درآورد. اصل مهم در طرح سنجش این است که بکارگیری نیروی انسانی متخصص و همچنین استفاده از آزمون‌های غربال‌گری و تشخیص دقیق تا حد امکان هر کودک را از نظر آموزش در محل جایگزینی نماید که شرایط آن با توجه به ویژگی‌های جسمی و ذهنی متضمن حداکثر بهره‌وری کودک از خدمات آموزش و پرورش باشد. در اسفند ماه سال 1375 طبق مصوبه شماره 127472/17779 مورخ 19/12/75 مقرر شد تا طرح سنجش زیر نظر شورای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی سازمان به اجرا درآیدو بعد از آن سال هر ساله به اجرا درآمد تحقیق حاضر مربوط به سنجش سال 1385 می‌باشد که به منظور شناخت بعضی از توانایی‌ها و استعدادهای کودکان برنامه‌ریزی شده است و از آنجایی که سلامت جسمانی به ویژه برخورداری از سلامت بینایی،شنوایی و همچنین آمادگی قبلی کودک برای شروع به تحصیل اهمیت بیشتری دارد، بنابراین در این طرح فقط وضعیت بینایی و شنوایی و آمادگی تحصیلی کودکان مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. (دفترچه راهنمای اجرای آموزش سنجش آمادگی، 1384).
مساله اساسی در پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر آزمون آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله شهر قزوین در سال 1385 می باشد. این عوامل شامل عوامل فردی – اجتماعی نظیر جنس تحصیلات والدین، تعداد افراد خانواده، یک زبانه یا دو زبانه بودن، شهری- روستایی بودن، راست دستی یا چپ دستی می باشد.
سوابق داخلی و خارجی
کولی یکی از محققان امریکایی تأثیر بسزای پدر و مادر و سایر افرادی که دائماً با کودک تماس دارند را در شخصیت او مورد توجه قرار داده است.
به عقیدة او، شخصیت یعنی عقاید و روحیات و حتی ذکاوت فرد بستگی زیادی به این دارد که پدر و مادر چه نوع افرادی هستند و در کودکی با او چطور رفتار کرده اند.(کارسون، اوپلن، ترجمه: براهنی،1343)
به این ترتیب شناخت روحیات فرد و وضعیت خانواده او را از جوانب مختلف می تواند تمایلات نیازها، استعدادها، نارسائیها و ویژگی های خاص او را نمایان سازد.
در این مورد مسأله تفاوت های فردی مطرح است. تفاوت هایی که در تمام جنبه های فراهم ساختن امکانات لازم برای رشد و تکامل هر فرد دانش‌آموز مورد تأکید تعلیم و تربیت در جهان امروز است.عقب ماندگی های ناشی از اوضاع و احوال خاص مربوط به دانش‌آموزانی است که توانایی کامل برای انجام دادن تکالیف مدرسه را دارند اما از دیگران عقب می مانند. زیرا قربانی شرایط و کیفیات نامساعد محیط هستند.(پیاژه، 1340)
کولین وجود همبستگی میان هوش کودکان عقب مانده تحصیلی و وضع و منزلت اجتماعی والدین را ثابت کرده و همچنین در یکی از تحقیقات نتیجه بدست آمده نشان می دهد که بهره هوشی کودکان عقب مانده با موفقیت اجتماعی و اقتصادی اولیاء آنها همبستگی مثبت دارد. هر چه موفقیت اجتماعی و اقتصادی پدر و مادر بهتر باشد، بهره هوشی کودکان بالاتر است.(مان،1989)
تحقیق دیگری در این زمینه تحت عنوان «روشهای تربیتی والدین و پیشرفت تحصیلی کودک» انجام شده است، این تحقیق به وسیله ریموند کتل و دیلمن بارتن در دانشگاه ایلینونیر امریکا در سال 1972 انجام پذیرفت. هدف این تحقیق بررسی این نتیجه بود که رفتار والدین در پیشرفت کودکان مؤثر است یا نه؟
نتیجه کلی که از این تحقیق گرفته می شود این است که:
اولاً رفتار والدین با کودک در قدرت های شناختی کودک منجمله در پیشرفت های تحصیلی او مؤثر است و این تأثیر در همه درسها به وضوح دیده می شود.
ثانیاً : سخت گیری یا محبت بیش از حد والدین به کودکان موجب عقب ماندگی تحصیلی آنان می گردد. ( نقل از حمیدی نظام، 1371)
اولسون (1970) درخصوص تأثیر فرهنگ در شناخت مطالعه ای بر روی 143 کودک افریقایی در محدودة سنی 5 تا 13 سال انجام داد.
از این عده 61 نفر اصلاً نرفته بودند و بقیه نیز یک تا چهارسال در مدرسه آموزش دیده بودند. تقریباً نیمی از دختر و نیمی از پسر تشکیل می دادند.
در این مطالعه وظیفه کودکان ساختن یا بوجود آوردن خطوط مایل یا اریب بوده است.
نتایج نشان داد که در سن 5 تا 9 سالگی 50% کودکان موفق به انجام وظیفه بودند و حتی در سن 3 تا 12 سالگی این رقم به صددرصد نمی رسد فقط 70 درصد آنها موفق به انجام این کار شدند.
در حالی که کودکان 6 ساله در فرهنگ کانادایی صددرصد قادر به انجام این کار شدند. در این تحقیق مشخص شد که افزایش سن عامل کافی برای رشد شناخت نیست چون مثلاً تفاوتی بین کودکان آموزش دیده و آموزش ندیده وجود نداشت.
عامل دیگر اینکه تفاوت بین دخترها و پسرهایی که فقط یکسال به مدرسه رفته اند خیلی زیاد است یعنی پسرها قوی تر از دخترها بودند ولی این تفاوت بعداً کاهش می یابد تا به حد صفر می رسد (موسوی، 1369).
آیسنک (1983) با جمع آوری تحقیقات انجام شده، نشان داد که از نظر فعالیت های عقلانی در کل بین دو جنس تفاوتی وجود ندارد. اما معلوم شد که مردان در توانایی فضایی و بینایی معمولاً قوی تر از زنان هستند همینطور مردان در ادراک یا دریافت الگوها از کل پدیده پیشرفته تر هستند و در نتیجه می توان گفت مردان در مهارتهای عملی همچون خواندن نقشه و مکانیک نیز برتر می باشند.(آیسنک، 1983 به نقل از موسوی 1369)
اما زنان در جنبه ها و بخصوص توانایی کلامی نسبت به مردان برتری دارند.(آیسنک، 1983 نقل از موسوی، 1369)
دختران زودتر از پسران صحبت کردن را یاد می گیرند و دامنة کاربرد کلمات در دخترها بیشتر از پسرهاست. از نظر هجی کردن، ساختن جملات و گرامر نیز قوی تر هستند زنان همچنین در یادگیری بدون فکر یا یادگیری مبتنی بر عادات سریع تر هستند.
همچنین در دوره های کوتاه تعداد زیادی از واقعیت ها غیرمربوط و بی ارتباط با شخصیت خویش را در حافظه نگه می دارند در حالی که مردان قادرند واقعیت های قابل مقایسه را اگر مربوط به و در ارتباط با شخصیت باشند نگه داری کنند.(موسوی، 1369)
