سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

محمد تقی بهار 31 ص

اختصاصی از سورنا فایل محمد تقی بهار 31 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

پیشگفتار

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهندة راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن را نوعی هنر صیانت نفس نامید از تصفیه های خونین نظام رضا شاهی جان به در برد . او که طرفدار رنجبران و فقرا بود در عین حال زندگی سیاسی همواره به جناح قوام السلطنه وفادار ماند که مظهری از اشرافیت کشور شمرده می شد . بهار البته ادیب و هنرمندی پروردة انقلاب مشروطیت و فرهنگ مردم گرای آن بود اما بهار در مقایسه با سه شاعر برگزیده همین انقلاب عاقبت بهتری داشت ؛ عارف قزوینی سال های آخر عمر خود را در تبعید و فقر سپری کرد میرزاده عشقی با گلولة مزدوران نظمیه ترور شد و فرخی یزدی در زندان دیکتاتور سر به نیست گردید و حتی گورش نیز شناخته نیست. بهار که جهنم و منش آنها را داشت پس از دو بار به زندان افتادن توانست زنده بماند در اواخر سلطنت رضا شاه شغل دانشگاهی و فرهنگستانی بگیرد و در زمان سلطنت محمد رضا شاه در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شود . با همة این احوال نمی توان حضور مستمر بهار را از مقولة سازش و تسلیم دانست ؛ چرا که با توجه به حجم آثار با ارزشی که چه در زمینه شعر و چه در عرصة تحقیقات ادبی پدید آورده است می توان گفت که زندگی بهار خود پدیده أی است شایسته بررسی : به عنوان یک ادیب و یک مرد سیاسی .

برای چنین جستجوئی مفیدترین منبع شعرهای خود بهار است که بر میراث پنجاه سال شاعری و کل زندگی صاحب اثر شهادت می دهد. خوشبختانه دیوان چاپ شده بهار نخست بر پایة تاریخ سرودن شعرها تنظیم شده و هر شعر نیز شناسنامه یا معرفیکوتاهی بر پیشانی دارد. دو دیگر این که در بهار سودائی هست شاید بتوان گفت سودای یادگار نهادن . او همواره نگران است که برای خوانندگان بعدی سرچشمة مار و انگیزة آثارش را روشن کند ؛ کمتر شاعری هست که چون او این همه آگاهی از جزئیات زندگی اش در اثرش نهفته باشد. بر پایة این امکانات شاید بتوانیم حرف های نگفته را فاصله های خالی میان سطور را نیز به نوعی حدس بزنیم . می دانیم که بخش عمده ای از سروده های بهار در دوران اختناق و نظارت ممیزی پدید آمده است ؛ شاعر به روشی تقیه آمیز منظومه هایی تدارک دیده که سرشار از گوشه و کنایه هاست و در آن قطع کلام های عمدی و سکوت های قهری با پژوهش گر شکیبا سخن می گویند.

کودکی و نوجوانی

محمد تقی ملک الشعراء بهار در 18 آذرماه 1265 شمسی در محلة سرشور شهر مشهد به دنیا آمد . پدر او میرزا کاظم متخلص به صبوری ، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود . خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند . انتخاب تخلص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است . در عین حال این خاندان خود را از تبار برمکیان به شما می آورند و بهار در شعری به این مورد اشاره می کند ( شاید انتخاب نام «نوبهار» از سوی شاعر برای روزنامه اش که در اوان جوانی تأسیس کرد ، به همین علت باشد ؛ چراکه برمکیان تولیت معبد بودائی «نوبهار» را در بلخ به عهده داشته اند ) . مادر بهار از یک خاندان اصیل تجارت پیشه و نیاکانش از معاریف گرجستان و مسیحیان قفقاز بودند که پس از جنگ های ایران و روس توسط عباس میرزا به ایران آورده شده و دین اسلام را پذیرفته بودند .

بهار در چنین خانواده ای ابتدا در چهار سالگی نزد زن عمویش تحصیلات ابتدائی متداول (قرآن ـ فارسی) را آغاز می کند . سپس به مکتب مردانه می رود . کتاب صد کلمه را در مکتب و شاهنامة فردوسی را نزد پدر می خواند . اولین شعر خود را در هفت سالگی در بحر نقارب می سراید و از پدر جایزه می گیرد :

تهمتن بپوشید ببر بیان بیامد به میدان چو شیر ژیان

بین هفت تا ده سالگی در مکتب شعرهایی می گوید : از جمله مکتب دار پیر و بعضی هم مکتبی ها را هجا و برخی دیگر را مدح می کند . در ده سالگی در راه سفر به کربلا ، همراه با خانواده ، در بیستون بیتی می سراید ، که پدر غالباً آن را به شوخی در مجالس دوستانه می خواند :

به بیستون که رسیدم یک عقربی دیدم

اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد است

تا پانزده سالگی ، محمد تقی جوان در شاعری و نیز شعر و نقاشی طبع خود را آزموده است . اما پدر که تا این هنگام مربی و مشوق اوست ، ناگهان معتقد می شود که زمانه عوض شده و فرزندش با شعر نمی تواند زندگی خود را تامین کند و باید به دنبال کسب تجارت برود. بنابراین تحصیل او را متوقف می کند و فرزند را ، برای فراگرفتن راه و رسم کاسبی ، به دکان بلور فروشی دائی اش می فرستد ، اما بهار در روح خویش شاعر است و برای دل خود همچنان می سراید . در سال 1283 ش ، در هجدهمین بهار عمر شاعر پدرش در می


دانلود با لینک مستقیم


محمد تقی بهار 31 ص

مقاله درباره بهار

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بهار


مقاله درباره بهار

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:13

نخسـتین روز ثور یا اردیبهشـت ماه هر سـال ما را به یاد بهار، آن سـتایشـگر آزادی می اندازد و مثل آن اسـت که بهار هر ساـله سـوگ " بهار"‌ را روی برگ برگ باغسـتان جان همه فارسی زبان جهان هموار می کند.

شـب سـیزدهم ربیع الاول سـال (1304) ق برابر با (1265) خورشـیدی در خانوادهء حاج میرزا کاظم صبوری که از ناصر الدین شـاه قاجار لقب ملک الشـعرایی داشـت، کودکی چشـم به جهان گشـود که او را محمد تقی نام نهادند. ملک الشـعرا حاج میرزا محمد کاظم صبوری که میراث سـخنوریش به ملک الشـعرا فتح علی شـاه (صبا) میرسـد، فرزند حاج محمد باقر کاشـانی رییس صنف حریر بافان مشـهد بود که او فرزند عبدالقدیر خارا باف کاشـانیسـت.

پدر میرزا محمد تقی بهار در مشـهد تولد یافته بود و به مانند سـایر برادران به دنبال پیشـهء پدری و اجدادی نرفت، بل به تحصیل علوم ادبی و فراگیری زبان عربی و فرانسـه پرداخت، فقه آموخت و شـعر به سـبک امیر معزی میگفت، در سـرایش قصیده، مسـمط، غزل و مثنوی اسـتاد بود، ولی شـعرش بیشـتر قصیده اسـت.

حاج میرزا محمد کاظم صبوری را با شـاعر سـیاح و تجارت پیشـه (میرزا نصر الله بهار شـیروانی) موأنسـت بسـیار بود، شـاعر سـیاح به سـفر های دوری میرفت و در بازگشـت از سـفر هایش به خانهء آنها می آمد و از قضا در خانهء آنها به رحمت حق پیوسـت. محمد تقی بهار تخلص خویش را از او گرفته اسـت.

مادر بهار از یک خانواده، تجارت پیشـه و اصیل گرجسـتانیسـت که جد او از معارف گرجسـتان و از نژاد مسـیحیان قفقاز بود که در جنگهای روس و ایران با جمع دیگری به وسـیلهء عباس میرزا نایب السـلطنه به اسـارت به ایران آورده شـده و به دین اسـلام در آمد با این حال بهار نسـل خود را از برامکهء بلخ می داند.

زندگی علمی بهار از همان سـپیده دم کودکی آغاز یافت. او هنوز کودک چهار سـاله یی بود که او را جهت آموختن قرآن و زبان فارسی به مکتب خانگی زن عمویش فرسـتادند. شـش سـاله بود که خواندن و نوشـتن را فرا گرفت و خواندن قرآن را آموخت و در هفت سـالگی شـاهنامه را میتوانسـت بخواند.

خانواده یی که بهار در آن پرورش میافت، کانون فروغناکی بود از معرفت، فضل و ادب. آن جا آشـنایی او با شـاهنامه، هفت گنبد، کتاب صد کلمهء رشـید الدین طواط، تماشی دشـت و دره و کوه، گلهای زرد و بنفش و شـقایقهای پراکنده صحرا، خار بنان روییده میان دشـت، پرنده گان آواز خوان بیابان، مایه های اولیهء شـعر را در او پدید آوردند، تا این که او نخسـتین سـروده های خویش را شـکسـته و بسـته به تقلید از شـاهنامه بر حاشـیه های کتاب شـاهنامه نوشـت. همان گونه که آن روز ها چیز هایی را به نام نقاشی بر حواشی کتابها نیز رقم میزد.

شـاید بتوان گفت که کار شـاعری او از همین زمان آغاز یافته اسـت یعنی درسـت همان زمانی که کودکان دیگر تازه الفبا می آموزند. اما بنا بر یادداشـتهای خودش، هنگامی که او هنوز ده سـاله بود و همراه با پدر و مادر به سـفر کربلا رفته بودند، از قضا شـب هنگام در " بیسـتون" گژدم جراری در بسـاط آنها راه یافت، گژدم را با ضرب کفش کشـتند و بهار ده سـاله بیت زیرین را به آن مناسـبت میسـازد و برای پدر میخواند:

به بیسـتون چو رسـیدم یک عقربی دیدم

اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد اسـت

بعد ها پدر این بیت فرزند را بار ها در محافل دوسـتان به رسـم اسـتهزا میخواند و خندید.

دوران کودکی و نوجوانی بهار مصادف بود با اضطراب مردم ایران و ناتوانی دولت و ضعف مملکت و آشـفتگی در کار ها و شـکسـت پیاپی ایران از همسـایه گان مقتدر شـمالی و جنوبی. مردم در آن روزگار وضع درد آوری داشـتند و قانون نبود تا در سـایهء چتر آن احسـاس امنیت و آرامش کنند. سـرنوشـت مردم به دسـت حاکمان خود کامهء ولایات افتاده بود. حاکمان گویی ولایات را خریده بودند و با مردم به گونه یی رفتار می کردند که گویی بنده گان زر خرید آنها هسـتند مردم هم چاره ای جز این نداشـتند که هر طایفه، هر خانواده و هر قومی دسـته ها و گروه های مسـلح پدید آورند که گاهی در برابر هم و گاهی هم در برابر حکومت شـمشـیر میکشـیدند. این مسـأله آن دینامیزه بزرگ اجتماعی جامعه ایران را به هدر میداد. رشـد بهار با رشـد چنین مسـایل در جامعه به همراه بود. با این حال او اصول ادبیات را نزد پدر آموخت و بعد کار آموزش خود را نزد مرحوم ادیب نیشـابوری از ادبا و شـعرای مشـهور و سـایر فضلای معاصر دنبال کرد. مقدمات زبان عربی و اصول کامل ادبیات فارسی را در مدرسـه نواب در خدمت اسـاتید آن تکمیل کرد. به آموختن ریاضی همان علم مجردی که بسـیاری از شـاعران ما شـدیداً از آن رم میکنند پرداخت و نزد اسـتادان معتبر آن روزگار در مشـهد علم منطق را فرا گرفت. به تاریخ علاقهء فراوان نشـان میداد و با خواندن مقاله های علمی و تحقیقی در مجله ها مصری نه تنها به آگاهی خویش در زبان عربی گسـترش می داد، بلکه با افکار جدیدی از دنیای بیرون نیز آشـنا میگردید.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بهار

تحقیق درمورد بهار 25 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد بهار 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

پیشگفتار

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهندة راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن را نوعی هنر صیانت نفس نامید از تصفیه های خونین نظام رضا شاهی جان به در برد . او که طرفدار رنجبران و فقرا بود در عین حال زندگی سیاسی همواره به جناح قوام السلطنه وفادار ماند که مظهری از اشرافیت کشور شمرده می شد . بهار البته ادیب و هنرمندی پروردة انقلاب مشروطیت و فرهنگ مردم گرای آن بود اما بهار در مقایسه با سه شاعر برگزیده همین انقلاب عاقبت بهتری داشت ؛ عارف قزوینی سال های آخر عمر خود را در تبعید و فقر سپری کرد میرزاده عشقی با گلولة مزدوران نظمیه ترور شد و فرخی یزدی در زندان دیکتاتور سر به نیست گردید و حتی گورش نیز شناخته نیست. بهار که جهنم و منش آنها را داشت پس از دو بار به زندان افتادن توانست زنده بماند در اواخر سلطنت رضا شاه شغل دانشگاهی و فرهنگستانی بگیرد و در زمان سلطنت محمد رضا شاه در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شود . با همة این احوال نمی توان حضور مستمر بهار را از مقولة سازش و تسلیم دانست ؛ چرا که با توجه به حجم آثار با ارزشی که چه در زمینه شعر و چه در عرصة تحقیقات ادبی پدید آورده است می توان گفت که زندگی بهار خود پدیده أی است شایسته بررسی : به عنوان یک ادیب و یک مرد سیاسی .

برای چنین جستجوئی مفیدترین منبع شعرهای خود بهار است که بر میراث پنجاه سال شاعری و کل زندگی صاحب اثر شهادت می دهد. خوشبختانه دیوان چاپ شده بهار نخست بر پایة تاریخ سرودن شعرها تنظیم شده و هر شعر نیز شناسنامه یا معرفیکوتاهی بر پیشانی دارد. دو دیگر این که در بهار سودائی هست شاید بتوان گفت سودای یادگار نهادن . او همواره نگران است که برای خوانندگان بعدی سرچشمة مار و انگیزة آثارش را روشن کند ؛ کمتر شاعری هست که چون او این همه آگاهی از جزئیات زندگی اش در اثرش نهفته باشد. بر پایة این امکانات شاید بتوانیم حرف های نگفته را فاصله های خالی میان سطور را نیز به نوعی حدس بزنیم . می دانیم که بخش عمده ای از سروده های بهار در دوران اختناق و نظارت ممیزی پدید آمده است ؛ شاعر به روشی تقیه آمیز منظومه هایی تدارک دیده که سرشار از گوشه و کنایه هاست و در آن قطع کلام های عمدی و سکوت های قهری با پژوهش گر شکیبا سخن می گویند.

کودکی و نوجوانی

محمد تقی ملک الشعراء بهار در 18 آذرماه 1265 شمسی در محلة سرشور شهر مشهد به دنیا آمد . پدر او میرزا کاظم متخلص به صبوری ، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود . خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند . انتخاب تخلص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است . در عین حال این خاندان خود را از تبار برمکیان به شما می آورند و بهار در شعری به این مورد اشاره می کند ( شاید انتخاب نام «نوبهار» از سوی شاعر برای روزنامه اش که در اوان جوانی تأسیس کرد ، به همین علت باشد ؛ چراکه برمکیان تولیت معبد بودائی «نوبهار» را در بلخ به عهده داشته اند ) . مادر بهار از یک خاندان اصیل تجارت پیشه و نیاکانش از معاریف گرجستان و مسیحیان قفقاز بودند که پس از جنگ های ایران و روس توسط عباس میرزا به ایران آورده شده و دین اسلام را پذیرفته بودند .

بهار در چنین خانواده ای ابتدا در چهار سالگی نزد زن عمویش تحصیلات ابتدائی متداول (قرآن ـ فارسی) را آغاز می کند . سپس به مکتب مردانه می رود . کتاب صد کلمه را در مکتب و شاهنامة فردوسی را نزد پدر می خواند . اولین شعر خود را در هفت سالگی در بحر نقارب می سراید و از پدر جایزه می گیرد :

تهمتن بپوشید ببر بیان بیامد به میدان چو شیر ژیان

بین هفت تا ده سالگی در مکتب شعرهایی می گوید : از جمله مکتب دار پیر و بعضی هم مکتبی ها را هجا و برخی دیگر را مدح می کند . در ده سالگی در راه سفر به کربلا ، همراه با خانواده ، در بیستون بیتی می سراید ، که پدر غالباً آن را به شوخی در مجالس دوستانه می خواند :

به بیستون که رسیدم یک عقربی دیدم

اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد است

تا پانزده سالگی ، محمد تقی جوان در شاعری و نیز شعر و نقاشی طبع خود را آزموده است . اما پدر که تا این هنگام مربی و مشوق اوست ، ناگهان معتقد می شود که زمانه عوض شده و فرزندش با شعر نمی تواند زندگی خود را تامین کند و باید به دنبال کسب تجارت برود. بنابراین تحصیل او را متوقف می کند و فرزند را ، برای فراگرفتن راه و رسم کاسبی ، به دکان بلور فروشی دائی اش می فرستد ، اما بهار در روح خویش شاعر است و برای دل خود همچنان می سراید . در سال 1283 ش ، در هجدهمین بهار عمر شاعر پدرش در می گذرد و مسئولیت سرپرستی خانواده ، یعنی مادر و خواهر و دو برادر کوچک به عهدة شاعر جوان می افتد ، قصیده ای در مدح مظفرالدین شاه می نویسد و به تهران می فرستد . به پاداش آن شاه یکصد تومان صله برای بهار می فرستد و لقب پدر ـ ملک الشعرائی آستان قدس رضوی را به وی تفویض می کند . این سخن سرای هجده ساله آنچنان در آثاری که می سراید مهارت به خرج می دهد که اغلب فضلای معاصر کارش را باور نمی کنند و اشعارش را از سروده های پدرش می دانند ، بنابراین بارها در مجامع ادبی با بدیهه سرائی مورد آزمایش قرار می گیرد ، تا بالاخره تثبت می شود. از آن جمله می توان به چند رباعی ، که با التزام کلمات خاص فی المجلس سروده شده اشاره کرد . مثلاً :

با استفاده از چهار واژة تسبیح ، چراغ ، نمک و چنار ، رباعی زیر را فی البداهه ساخت :

با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار

گفتار ز چراغ زهد ناید انوار

کس شهد ندیده است در کان نمک

کس میوه نچیده است از شاخ چنار

اما گرچه شاعر از نظر همشهریانش تثبیت شده است ماجرای شک به استعداد او سالها دنباله می یابد ، چنان که شایع می کنند که وی اشعار و تخلص خود ، یعنی «بهار» را از دیوان خطی شاعری گمنام به نام بهار شیروانی برداشته است و این شک پراکنی بی خیال شعرهای تازه ای که بهار به مناسبت اوضاع روز می سازد با نوعی عناد سال ها ادامه می یابد .

به هر حال شاعر جوان ، که با به دست گرفتن شغل پدر از تامین معاش آسوده شده ، به ادامه تحصیلات ادبی می پردازد ؛ اصول عالی ادب فارسی و مقدمات عربی را نزد ادیب نیشابوری و صیدعلی خان درگزی و سایر فضلای خراسان فرا می گیرد . آرزو دارد برای ادامة تحصیل به فرنگ برود و در رشته أی از علوم جدید تخصص به دست آورد ، اما مسئولیت سرپرستی خانواده از یک سو و آغاز انقلاب مشروطیت که قالب های ذهنی او را در هم ریخته موجب تحول عمیقی در اندیشه اش می شود ، از سوئی دیگر مانع از اجرای این تصمیم می گردد . بهار وارد در فعالیتهای سیاسی می شود ، به صف آزادیخواهان و مشروطه طلبان می پیوندد و در بیست سالگی به عضویت انجمن مخفی «سعادت» در می آید .

نخستین اشعار سیاسی

بهار حدود بیست سال دارد که فرمان مشروطیت امضاء می شود . او معمم جوانی است که در زادگاهش شهر مشهد می زید . اشتغال های او ، پیش از این رویداد مهم ، یکی تقلید از چکامه های استادان قدیم شعر فارسی است و دیگر تثبیت خود به عنوان شاعری جانشین به حق حرفه پدر این اشتغالات چه بسیار مناقشه ها و درگیری های شاعرانه و چه قدرت نمایی هایی از سوی سخن پرداز جوان به همراه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد بهار 25 ص

تحقیق درباره محمد تقی بهار

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره محمد تقی بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره محمد تقی بهار


تحقیق درباره محمد تقی بهار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعدادصفحه:14

 "بهار"

ستایشگر آزادی

 نخسـتین روز ثور یا اردیبهشـت ماه هر سـال ما را به یاد بهار، آن سـتایشـگر آزادی می اندازد و مثل آن اسـت که بهار هر ساـله سـوگ " بهار"‌ را روی برگ برگ باغسـتان جان همه فارسی زبان جهان هموار می کند.

شـب سـیزدهم ربیع الاول سـال (1304) ق برابر با (1265) خورشـیدی در خانوادهء حاج میرزا کاظم صبوری که از ناصر الدین شـاه قاجار لقب ملک الشـعرایی داشـت، کودکی چشـم به جهان گشـود که او را محمد تقی نام نهادند. ملک الشـعرا حاج میرزا محمد کاظم صبوری که میراث سـخنوریش به ملک الشـعرا فتح علی شـاه (صبا) میرسـد، فرزند حاج محمد باقر کاشـانی رییس صنف حریر بافان مشـهد بود که او فرزند عبدالقدیر خارا باف کاشـانیسـت.

پدر میرزا محمد تقی بهار در مشـهد تولد یافته بود و به مانند سـایر برادران به دنبال پیشـهء پدری و اجدادی نرفت، بل به تحصیل علوم ادبی و فراگیری زبان عربی و فرانسـه پرداخت، فقه آموخت و شـعر به سـبک امیر معزی میگفت، در سـرایش قصیده، مسـمط، غزل و مثنوی اسـتاد بود، ولی شـعرش بیشـتر قصیده اسـت.

حاج میرزا محمد کاظم صبوری را با شـاعر سـیاح و تجارت پیشـه (میرزا نصر الله بهار شـیروانی) موأنسـت بسـیار بود، شـاعر سـیاح به سـفر های دوری میرفت و در بازگشـت از سـفر هایش به خانهء آنها می آمد و از قضا در خانهء آنها به رحمت حق پیوسـت. محمد تقی بهار تخلص خویش را از او گرفته اسـت.

مادر بهار از یک خانواده، تجارت پیشـه و اصیل گرجسـتانیسـت که جد او از معارف گرجسـتان و از نژاد مسـیحیان قفقاز بود که در جنگهای روس و ایران با جمع دیگری به وسـیلهء عباس میرزا نایب السـلطنه به اسـارت به ایران آورده شـده و به دین اسـلام در آمد با این حال بهار نسـل خود را از برامکهء بلخ می داند.

زندگی علمی بهار از همان سـپیده دم کودکی آغاز یافت. او هنوز کودک چهار سـاله یی بود که او را جهت آموختن قرآن و زبان فارسی به مکتب خانگی زن عمویش فرسـتادند. شـش سـاله بود که خواندن و نوشـتن را فرا گرفت و خواندن قرآن را آموخت و در هفت سـالگی شـاهنامه را میتوانسـت بخواند.

خانواده یی که بهار در آن پرورش میافت، کانون فروغناکی بود از معرفت، فضل و ادب. آن جا آشـنایی او با شـاهنامه، هفت گنبد، کتاب صد کلمهء رشـید الدین طواط، تماشی دشـت و دره و کوه، گلهای زرد و بنفش و شـقایقهای پراکنده صحرا، خار بنان روییده میان دشـت، پرنده گان آواز خوان بیابان، مایه های اولیهء شـعر را در او پدید آوردند، تا این که او نخسـتین سـروده های خویش را شـکسـته و بسـته به تقلید از شـاهنامه بر حاشـیه های کتاب شـاهنامه نوشـت. همان گونه که آن روز ها چیز هایی را به نام نقاشی بر حواشی کتابها نیز رقم میزد.

شـاید بتوان گفت که کار شـاعری او از همین زمان آغاز یافته اسـت یعنی درسـت همان زمانی که کودکان دیگر تازه الفبا می آموزند. اما بنا بر یادداشـتهای خودش، هنگامی که او هنوز ده سـاله بود و همراه با پدر و مادر به سـفر کربلا رفته بودند، از قضا شـب هنگام در " بیسـتون" گژدم جراری در بسـاط آنها راه یافت، گژدم را با ضرب کفش کشـتند و بهار ده سـاله بیت زیرین را به آن مناسـبت میسـازد و برای پدر میخواند:

به بیسـتون چو رسـیدم یک عقربی دیدم

اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد اسـت

بعد ها پدر این بیت فرزند را بار ها در محافل دوسـتان به رسـم اسـتهزا میخواند و خندید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره محمد تقی بهار

کارآموزی در شرکت ساتراپ صنعت بهار

اختصاصی از سورنا فایل کارآموزی در شرکت ساتراپ صنعت بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

ابزارهای اندازه گیری دقیق 1

تعریف اعداد اعشاری 2

حدود اندازه ها 5

تلرانس 7

جدول اعشاری 8

سیستم اندازه گیری متریک 9

گونیای مرکب 10

انواع مختلف عمق سنج 12

اندازه گیری به وسیله اتصال 17

پرگارها 18

فیوزها 21

برقگیرها 23

تستهای دوره ای تجهیزات کلیدخانه های فشار قوی 27

چک کردن رله بوخهلتز 33

زمین حفاظتی در تجهیزات الکتریکی 34

بازرسی و تست شبکه اتصال زمین 40

استفاده از فیلتر ترموسیفون در ترانسفورماتور 43

سکسیونر 46

سکسیونرهای قابل قطع زیر بار 50

ابزارهای اندازه گیری دقیق :

تقسیمات کسری از تقسیم یک اینچ به قسمتهای 2/1 ،4/1 ، 8/1، 16/1 ، 32/1 ، 64/1 حاصل می شد این تقسیمات برای اندازه گیری کارهای دقیق که در کارگاه ماشینهای ابزار صورت می گیرد کافی نخواهد بود .بهمین منظور برایایجاد دقت بیشتر در کارها و اندازه گیری قطعات نیاز بیشتری به اندازه های دقیقتر یعنی اندازه های کوچکتر از اندازه های شرح داده شده در بالا می باشد . بنابراین می بایستی از سیستم اعشاری نیزاستفاده شود. بطور کلی ابزارهای اندازه گیری که برای مدرج کردن آنها از سیستم اعشاری استفاده شده بمراتب دقیقتر از سیستم کسری می باشند .در این صورت اندازه هایی که برای کارگاه ماشین در نظر گرفته اند غالباً بر حسب اعشاری تعیین می شوند . این نوع کارها را می بایستی با تلرانس های مشخصی که در حدود یک هزارم اینچ ویا کمتر هستند تراشید .

در سیستم اعشاری یک اینچ را به دو قسمت مساوی تقسیم نموده که فاصله هر خط برابر یک دهم اینچ و نیز یک دهم اینچ را مجدداً به ده قسمت مساوی تقسیم کرده که فاصله هر خط برابر یک صدم اینچ و چنانچه اندازه دقیقتر نیز لازم باشد می توان یک صدم اینچ را به ده قسمت مساوی تقسیم نموده که فاصله هر خط برابر یک هزارم اینچ خواهد بود.

تعریف اعداد اعشاری :

برای شناسائی اعداد اعشاری غالباً از علامت خط 45 درجه (/) که آن را در زبان فارسی ممیز می نامند استفاده می شود . در زبان لاتین برای تعیین اعداد اعشاری بعد از اعداد صحیح نقطه بکار برده می شود . به طور کلی علامت ممیز و یانقطه بسیار مهم است ، که بایستی بعد از اعداد صحیح گذارده شود عدد سمت چپ نقطه یا ممیز را اعداد صحیح و عدد سمت راست را اعداد اعشاری می نامند . اندازه 025/5 اینچ به این معنی است که 5 اینچ کامل با اضافه بیست و پنج هزارم اینچ را نشان می دهد و خواندن اعداد به این صورت است که ابتدا سمت چپ اعداد صحیح و سپس علامت اعشاری که نقطه یا ممیز می باشد و آنگاه عدد سمت راست که به صورت اعشاری است خوانده خواهد شد . یعنی ابتدا تمام اعداد صحیح و بعد از ممیز اعداد اعشاری خوانده می شود .

مثلاً برای خواندن عدد 125/7 ابتدا عدد 7 و سپس یک صد و بیست وپنج هزارم اینچ خوانده می شود و یا عدد 250/12 که طرز خواندن صحیح آن 12 اینچ و دویست و پنجاه هزارم اینچ .

از طرفی دیگر می توان سیستم اعشاری را بواحد های کوچک تقسیم نمود . مثل یک میلیونیم اینچ که عبارتند از :

عدد 1/0 را میتوان نوشت 10/1 (یکدهم)

عدد 01/0 را می توان نوشت 100/1 (یکصدم)


دانلود با لینک مستقیم


کارآموزی در شرکت ساتراپ صنعت بهار