سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

گزارش کاراموزی دفتر فنی مهندسی جاوید سازه معماری

اختصاصی از سورنا فایل گزارش کاراموزی دفتر فنی مهندسی جاوید سازه معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

به نام خدا

با حمد و سپاس از خداوند مهربان که به من این نعمت را ارزانی داشت تا بتوانم در مراحل مختلف زندگی از موقعیت‌ها و فرصت‌های مفید استفاده ببرم و از مشکلات نهراسم و به رشته مورد علاقه خود یعنی معماری که در راس تمام رشته‌ها و مهارت‌ها قرار دارد وارد شوم و بتوانم با استفاده از اساتید و کتابها در یادگیری آن موفق باشم.

گزارش کاراموزی دفتر فنی مهندسی جاوید سازه معماری

زمان شروع و پایان دوره

پس از اطلاع دانشکده شریعتی از محل کارآموزی اینجانب در تاریخ 7/5/85 شروع به فعالیت نمودم و تا تاریخ 12/6/85 به مدت 30 روز از ساعت 8 صبح لغایت 4 بعد از ظهر در مجموع به مدت 240 ساعت در آن محل به کارآموزی و فرا گرفتن اطلاعات و تجربیات مفید جدید مشغول بودم.

لازم به ذکر است که در ایام تعطیل رسمی و جمعه‌ها با کسب اجازه از مهندس جاوید در محل کارآموزی خود حضور نداشتم. و با گذراندن چند روز اضافه به جبران روزهای که تعطیل رسمی و جمعه بود پرداختم.

لازم به ذکر است اینجانب حتی پس از گذراندن 240 ساعت کارآموزی با کسب اجازه از مهندس جاوید چند روز دیگر در آنجا برای فراگیری بیشتر کار حضور داشتم.

گزارش فعالیت‌های انجام شده

در تاریخی 7/5/85 در اولین روز کارآموزی با مراجعه دفتر فنی مهندس جاوید سازه محلی که در آنجا باید فعالیت‌های دوره کارآموزی خود را به انجام می‌رساندم حضور یافتم. در اولین روز کارآموزی به دلیل آشنا نبودن با افراد و محیط کار مشغول به آشنایی با مسئولان و کارکنان دفتر مهندس شدم.

در تاریخ 8/5/85 در دومین روز کارآموزی پس از مراجعه به دفتر فنی سعی به آموختن روابط بین کارکنان با مراجعین و نوع آمد و شد مهندسین و پیمانکاران پرداختم. در آن روز چند پیمانکار و یک صاحب زمین که برای ساخت آپارتمان زمین یک طبقه خود را در اختیار مهندس جاوید قرار داده بود به صحبت‌های آنها پیرامون ساخت و ساز توجه کردم.

در تاریخ 9/5/85 در سومین روز کار آموزی پس از مراجعه به دفتر فنی به دلیل آشنا نبودم کامل و صحیح با مهندس جاوید و دیگر کارکنان به مانند روزهای قبل بیشتر سعی کردم تا با روابط بین مهندس و کارکنان و مراجعین و صحبت با یکی از همکاران مهندس جاوید به پیرامون درس معماری در دانشکده خود در اصفهان و نوع آموزش درس‌ها و سطح آموزش صحبت کردیم.

در تاریخ 10/5/85 در چهارمین روز کارآموزی خود با حضور دفتر مهندسی پس از گذشتن چند ساعت از روز که من مشغول صحبت با همکار مهندس جاوید در مورد دفتر مهندس که در آن مشغول کارآموزی بودم یکی از پیمانکاران با مراجعه به دفتر فنی مهندس جاوید خواستار تغییر طراحی نقشه‌ای که مهندس جاوید ترسیم کرده بود نمود و دلیل خود را زیبا نمودم طرح از نظر مالک زمین عنوان نمود و من نیز با کسب اجازه از مهندس جاوید با نظرات بر نحوه ارائه طرح جدید و رفع اشکال در آن نقشه توسط مهندس جاوید چند نکته در مورد طرح و بهتر نمودن طرح آموختم.

در تاریخ 11/5/85 در پنجمین روز کارآموزی خود پس از حضور در محل و با کسب اجازه از مهندس جاوید به بررسی چند نقشه معماری که مهندس جاوید ترسیم نموده بود و جواز ساخت داشتند پرداختم و با بررسی نقشه‌ها با هم از جمله متراژ زمین، متنوع بودن طرح‌ها، شمالی و جنوبی بودن زمین‌ها، قرارگیری آنها در


دانلود با لینک مستقیم


گزارش کاراموزی دفتر فنی مهندسی جاوید سازه معماری

تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی


تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی

 

فورمت فایل:word(قابل ویرایش) تعداد16صحفه

 

 

 

راه‏های گوناگون ایمان به زندگانی جاوید

منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی ، قبل از هر چیز دیگر، وحی الهی است که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است .

بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد ودانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ می‏کنند واقعا از طرف خداست و تخلف‏ ناپذیر است ، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان‏ به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کرده‏اند ، ایمان پیدا می‏کند ،از این رو درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه‏ ایمان او به " اصل نبوت " و صدق گفتار پیامبران ، و از طرف دیگر

بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امرمعاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانه‏در آن راه نیافته باشد .البته علاوه بر راه وحی الهی که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است‏ یک عده راه‏های دیگر - و لااقل قرائن و علائم دیگر - برای اعتقاد و ایمان‏ به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است وحداقل ، تاییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرده‏می‏شود . آن راه‏ها عبارتند از :

. 1 راه شناخت خدا

. 2 راه شناخت جهان

. 3 راه شناخت روح و نفس انسان

ما فعلا به این راه‏ها که بحث در آنها مستلزم پیش کشیدن یک سلسله‏ بحثهای علمی و فلسفی است کاری نداریم و تنها از طریق وحی و نبوت واردمطلب می‏شویم ، ولی نظر به اینکه در خود قرآن به این راه‏ها تصریح یااشاره شده است ، ما در بخشی که بعدا تحت عنوان " استدلالهای قرآن‏ درباره جهان دیگر " ذکر خواهیم کرد به این راه‏های سه گانه اشاره خواهیم‏ کرد .

مسائلی که لازم است مورد بحث قرار گیرد تا آنکه مساله زندگی جاوید وحیات اخروی از نظر اسلام روشن شود امور ذیل است :

ماهیت مرگ

زندگی پس از مرگ

عالم برزخ

قیامت کبری

رابطه و پیوستگی زندگی دنیا با زندگی پس از مرگ تجسم و جاویدانی اعمال و آثار و مکتسبات انسان وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان

استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر .

ماهیت مرگ

مرگ چیست ؟ آیا مرگ نیستی و نابودی و فنا و انهدام است یا تحول وتطور و انتقال از جایی به جایی و از جهانی به جهانی ؟

این پرسشی است که همواره برای بشر مطرح بوده و هست و هر کس مایل‏است پاسخ آن را مستقیما بیابد و یا به پاسخی که داده شده ایمان و اعتقادپیدا کند . ما مسلمانان به حکم اینکه به قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریم‏پاسخ این پرسش را از قرآن کریم می‏گیریم و به آنچه در این زمینه گفته‏است ایمان و اعتقاد داریم .

قرآن کریم پاسخ ویژه‏ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد ، قرآن‏در این مورد کلمه " توفی " را به کار برده و مرگ را توفی خوانده است‏.

توفی و استیفاء هر دو از یک ماده‏اند ( وفاء ) . هرگاه کسی چیزی را به‏کمال و تمام و بدون کم و کسر دریافت کند و به اصطلاح آن را استیفاء نماید ، در زبان عربی کلمه توفی را به کار می‏برند . "

توفیت المال " یعنی تمام مال را بدون کم و کسر دریافت کردم . درچهارده آیه از آیات قرآن کریم این تعبیر در مورد مرگ آمده است . ازهمه آنها چنین استنباط می‏شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است ،یعنی انسان در حین مرگ ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل ماموران‏الهی قرار می‏گیرد و آنان انسان را دریافت می‏کنند . از این تعبیر قرآن‏مطالب زیر استنباط می‏شود :

الف . مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست ، انتقال از عالمی به عالم‏دیگر و از نشئه‏ای به نشئه دیگر است و حیات انسان به گونه‏ای دیگر ادامه‏می‏یابد .

ب . آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‏دهد و " من " واقعی اومحسوب می‏شود ، بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار می‏رودنیست ، زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمی‏شوند ودر همین جهان تدریجا منهدم می‏گردند . آن چیزی که شخصیت واقعی ما راتشکیل می‏دهد و " من " واقعی ما محسوب می‏شود ، همان است که در قرآن ازآن به " نفس " و احیانا به روح تعبیر شده است . . .

ج . روح یا نفس انسان که ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگی‏انسان به واسطه جاودانگی اوست از نظر مقام و مرتبه وجودی در افقی مافوق‏ماده و مادیات قرار گرفته است . روح یا نفس ، هر چند محصول تکامل‏جوهری طبیعت است ، اما طبیعت در اثر تکامل جوهری که تبدیل به روح یانفس می‏شود ، افق وجودی‏اش و مرتبه و مقام واقعی‏اش عوض می‏شود و در سطح‏بالاتری قرارمی‏گیرد ، یعنی از جنس عالمی دیگر می‏شود که عالم ماورای طبیعت است . بامرگ ، روح یا نفس به نشئه‏ای که از سنخ و نشئه روح است منتقل می‏شود وبه تعبیر دیگر ، هنگام مرگ ، آن حقیقت مافوق مادی بازستانده و تحویل‏گرفته می‏شود .

قرآن کریم در برخی آیات دیگر که درباره خلقت انسان بحث کرده و مربوط به معاد و حیات اخروی نیست ، این مطلب را گوشزد کرده که در انسان‏حقیقتی هست از جنس و سنخ ماورای جنس آب و گل . درباره آدم اول می‏گوید:

« و نفخت فیه من روحی ».

از روح خود در او دمیدم .

مساله روح و نفس و بقای روح پس از مرگ از امهات معارف اسلامی است‏. نیمی از معارف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح و استقلال آن‏از بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است ، همچنانکه انسانیت و ارزشهای‏واقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدون آن ، همه آنها موهوم محض‏است .

تمام آیاتی که صریحا زندگی بلافاصله پس از مرگ را بیان می‏کنند که‏نمونه‏هایی از آنها در اینجا آورده و می‏آوریم دلیل است که قرآن روح راواقعیتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن می‏داند .

برخی می‏پندارند که از نظر قرآن ، روح و نفسی در کار نیست ، انسان بامردن پایان می‏پذیرد ، یعنی پس از مرگ شعور وادراک و سرور و رنجی در کار نیست تا آنگاه که قیامت کبری به پا شود وانسان حیات مجدد بیابد . تنها آن وقت است که انسان بار دیگر خود را وجهان را می‏یابد . ولی آیاتی که صریحا حیات بلافاصله پس از مرگ را بیان‏

می‏کند دلیل قاطعی است بر رد این نظریه .

این گروه می‏پندارند دلیل قائلین به روح ، آیه کریمه " « قل الروح من‏امر ربی »" است و می‏گویند در قرآن مکرر نام روح به میان آمده درحالی که مقصود چیز دیگر است ، این آیه نیز همان معنی را طرح کرده که درآن آیات طرح شده است .

این گروه نمی‏دانند که دلیل قائلین به روح این آیه نیست ، در حدودبیست آیه دیگر است . تازه این آیه به کمک آیات دیگری که ذکر روح درآن آیات آمده که برخی به صورت مطلق ( روح ) و بعضی به صورتهای مقید (روحنا ، روح القدس ، روحی ، روحا من امرنا ، و غیره ) آمده است و از آن‏جمله در مورد انسان با تعبیر " « و نفخت فیه من روحی »" آمده‏است ، نشان دهنده این است که از نظر قرآن حقیقتی وجود دارد برتر ازملائکه و برتر از انسان به نام روح . ملائکه و انسانها واقعیت " امری "[ دارند ] یعنی روح خویش را از فیض او به اذن پروردگار دارند . یعنی‏مجموع آیات روح به ضمیمه آیه " « و نفخت فیه من روحی »" که درباره‏انسان آمده است نشان می‏دهد که روح انسان واقعیتی غیر مادی داردتنها قرآن نیست که اصالت روح را در آیات متعدد خود تایید کرده است‏، در حد تواتر در کتب حدیث و دعا و نهج البلاغه از جانب رسول اکرم وائمه اطهار این مطلب تایید شده است . حقیقت این است که انکار روح یک‏اندیشه کثیف متعفن غربی است که از حسی گرایی و مادیگرایی غربی سرچشمه‏می‏گیرد و متاسفانه دامنگیر برخی پیروان با حسن نیت قرآن هم شده است .

اکنون برای اینکه نمونه‏هایی از آیاتی که در آن آیات از مرگ به "توفی " تعبیر شده است و در بعضی از آنها یک سلسله اعمال حیاتی به‏انسانها بلافاصله پس از مرگ نسبت داده شده ( از قبیل مکالمه ، آرزو ،تقاضا ) به دست دهیم ، سه آیه از چهارده آیه‏ای که در آنها تعبیر " توفی‏" آمده است می‏آوریم .

. 1 « ان الذین توفیهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنامستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها فاولئک‏ماویهم جهنم و سائت مصیرا ».

همانا کسانی که در حالی که ستمگر بر خود بودند فرشتگان ( ماموران خدا )آنان را به تمام و کمال دریافت کردند فرشتگان به آنها گفتند : در چه‏وضعی بسر می‏بردید ؟ آنان گفتند : ما مردمی زبون و زیردست و محکوم محیط بودیم . فرشتگان به آنها گفتند : آیا زمین خدا فراخ نبود که بدانجا کوچ‏ کنید ؟ پس جایگاه آنها جهنم است و بدسرانجامی است .

این آیه درباره مردمی است که در محیط نامساعدی بسرمی‏برند و دیگران ، آن محیط را به دلخواه خود اداره می‏کنند و اینان محکوم‏جریانات محیط خود هستند و همین را که " محیط فاسد است ، محیط نامساعداست ، از ما که کاری ساخته نیست " برای خویشتن عذری می‏پندارند . اینان‏به جای اینکه محیط را تغییر دهند و اگر توانایی تغییر محیط را ندارند ،خود را از منجلاب چنان محیط فاسدی نجات دهند و به محیط مساعدتری منتقل‏

شوند ، در همان محیط فاسد به زندگی ادامه می‏دهند و تسلیم جریانات محیط می‏شوند و در فسادهای آن غرقه می‏گردند . فرشتگان خدا پس از آنکه آنها را قبض روح کرده و تحویل می‏گیرند با آنها به گفتگو می‏پردازند و عذر آنها راغیر موجه می‏شمارند ، زیرا حداقل کاری که از آنها ساخته بود - هجرت و کوچ‏کردن به محیط دیگر - انجام ندادند فرشتگان به آنها یادآوری می‏کنند و به‏این وسیله به آنها می‏فهمانند که خود شما مسؤول ستمهایی هستید که بر شمارفته است ، یعنی خود شما مسؤول گناهان خود هستید .

قرآن کریم در این آیه کریمه به ما یادآوری می‏کندکه بیچارگی و ناتوانی‏در یک محیط ، عذر موجه به شمار نمی‏رود مگر آنکه حتی راه مهاجرت وکشاندن خود به نقطه دیگر نیز بسته باشد .

چنانکه می‏بینیم در این آیه کریمه از مرگ که در چشم ظاهر نیستی ونابودی و تمام شدن است به " توفی " یعنی تحویل و دریافت تعبیر شده‏است . این آیه گذشته از اینکه از مرگ با کلمه " توفی " تعبیر کرده‏است ، رسما از یک جریان مکالمه و احتجاج میان فرشتگان و انسان درلحظات پس از مرگ سخن می‏گوید . بدیهی است که اگر واقعیت انسان باقی‏نباشد و همه واقعیت انسان لاشه بی حس و بی‏شعور باشد ، مکالمه معنی ندارد . این آیه می‏فهماند که پس‏از آنکه انسان از این جهان و از این نشئه می‏رود ، با چشم و گوش و زبان‏دیگر با موجودات نامرئی به نام فرشتگان به گفت و شنود می‏پردازد .

. 2 « و قالوا ااذا ضللنا فی الارض ائنا لفی خلق جدید بل هم بلقاء ربهم‏

کافرون . قل یتوفاکم ملک الموت الذی وکل بکم ثم الی ربکم ترجعون ».

و گفتند : آیا آنگاه که ما گم شدیم در زمین آیا ما در آفرینشی جدیدقرار خواهیم گرفت ؟ ( این سخنان بهانه است ) حقیقت این است که اینها( از روی عناد ) ملاقات پروردگار خویش را منکرند . بگو همانا فرشته مرگ‏که موکل بر شماست شما را در حین مرگ به تمام و کمال دریافت می‏کند .سپس به سوی خدا بازگردانده می‏شوید .

در این آیه ، قرآن کریم یکی از اشکالات و شبهات منکران را در موردمعاد و حیات اخروی ذکر می‏کند و پاسخ می‏گوید .

شبهه و اشکال اینجا این است که پس از مرگ هر ذره ما نابود می‏شود ،به جایی می‏رود و اثری از ما نیست ، چگونه ممکن است مورد آفرینش تازه‏ای‏قرار گیریم ؟

پاسخ قرآن ضمن اشاره به اینکه این شبهات بهانه جوییهایی است که دراثر حالت عناد و انکار ابراز می‏دارند ، این است که برخلاف ادعای شما ،شما ( من واقعی و شخصیت واقعی شما ) آن چیزی نیست که شما فکر می‏کنید گم‏می‏شود . شما به تمام شخصیت و کل واقعیت در اختیار فرشته خدا قرار می‏گیرید .

مقصود شبهه کنندگان از گم شدن این است که هر ذره‏ای از بدن ما به جایی‏می‏افتد و اثری از آن باقی نمی‏ماند ، پس چگونه این بدن ما را بار دیگرزنده می‏کنند ؟

عین این شبهه که مربوط است به متفرق شدن و گم شدن اجزای بدن ، درآیات دیگر قرآن نیز آمده است و جواب دیگری به آن داده شده است و آن‏اینکه همه این " گم شدنها " ، از نظر شما گم شدن است ، برای بشر دشوارو بلکه ناممکن است که این ذرات را جمع آوری کند ، اما برای خدا که علم‏و قدرتش نامتناهی است هیچ اشکالی نیست .

در آیات مذکور سخن منکران مستقیما درباره اجزای بدن است که چگونه واز کجا جمع آوری می‏شود ؟ ولی در اینجا به گونه دیگر جواب داده است ،زیرا در اینجا سخن صرفا در این نیست که اجزای بدن هر کدام به جایی‏می‏افتد و اثری از آنها نیست ، بلکه در این است که با گم شدن اجزای بدن‏، ما گم می‏شویم و دیگر " ما " و " من " در کار نیست . به عبارت‏دیگر ، سخن شبهه کنندگان این است که با متفرق شدن اجزاء بدن شخصیت‏واقعی ما نیست و نابود می‏شود . قرآن در اینجا این گونه پاسخ می‏گوید که‏برخلاف گمان شما شخصیت واقعی شما هیچ وقت گم نمی‏شود تا نیازی به پیداکردن داشته باشد ، از اول در اختیار فرشتگان ما قرار می‏گیرد .

این آیه نیز در کمال صراحت بقای شخصیت واقعی انسان ( بقای روح ) راپس از مرگ ، علی رغم فانی شدن اعضای بدن ، ذکر می‏کند .

. 3 « الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک‏التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی ان فی ذلک لایات لقوم‏یتفکرون ».

خداوند نفوس را در حین موت ، و آن که نمرده است ، در حین خواب ، به‏تمام و کمال دریافت می‏کند ، پس آن کس را که مقرر شده است بمیرد نگه‏می‏دارد و دیگری را تا مدت معینی باز می‏فرستد .

این آیه شباهت و سنخیت خواب و مرگ - و ضمنا شباهت و سنخیت بیداری‏و بعث اخروی - را بیان می‏کند . خواب ، مرگ ضعیف و کوچک است و مرگ‏، خواب شدید و بزرگ ، و در هر دو مرحله روح و نفس انسان از نشئه‏ای به‏نشئه دیگر انتقال می‏یابد با این تفاوت که در حین خواب ، انسان غالباتوجه ندارد و هنگامی که بیدار می‏شود نمی‏داند که در حقیقت از سفری‏بازگشته است ، بر خلاف حالت مرگ که همه چیز بر او روشن است .از مجموع این سه آیه کاملا می‏توان فهمید که ماهیت مرگ از نظر قرآن‏نیستی و نابودی و تمام شدن نیست ، بلکه انتقال از نشئه‏ای به نشئه دیگراست . ضمنا ماهیت خواب از نظر قرآن نیز روشن شد ، معلوم شد که خواب‏هر چند از نظر جسمی و ظاهری تعطیل قوای طبیعت است ، ولی از نظر روحی ونفسی نوعی گریز و رجوع به باطن و ملکوت است . مساله خواب نیز مانندمساله مرگ از نظر علم از مجهولات است . آنچه علم در این زمینه می‏شناسدقسمتی از جریانات جسمانی است که در قلمرو بدن صورت می‏گیرد .

 

 

پس از مرگ            

آیا انسان پس از مرگ، یک باره وارد عالم قیامت می شود و کارش یکسره می گردد، و یا در فاصله ی مرگ و قیامت، عالم خاصی را تجربه می کند و هنگامی که قیامت کبری به پا شد وارد عالم قیامت می شود؟

مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایات متواتر و غیر قابل انکاری که از رسول اکرم (صلی الله علیه) و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) رسیده است، هیچ کس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت  کبری نمی شود؛ زیرا قیامت  کبری مقارن است با یک سلسله از انقلاب ها و دگرگونی های کلی در همه ی موجودات؛ یعنی کوه ها، دریاها، ماه، خورشید، ستاره ها، کهکشان ها و... . هنگام  قیامت  کبری هیچ چیز در وضع موجود باقی نمی ماند، در حالی که ما می بینیم که هنوز نظام جهان برقرار است و شاید میلیون ها سال دیگر نیز برقرار باشد.

همچنین از نظر قرآن کریم، هیچ کس در فاصله ی مرگ و قیامت  کبری در خاموشی و بی حسی فرو نمی رود؛ بلکه انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله ای دیگر از حیات می شود که همه چیز را حس می کند، از چیز هایی لذت می برد و از چیز هایی دیگر رنج. این مرحله ادامه دارد تا هنگامی که قیامت  کبری به پا شود.

مرحله دوم حیات جاوید ، قیامت کبری است. قیامت کبری برخلاف عابم برزح که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ میگردد، مربوط است به جمع یعنی به همه افراد و همه عالم و اشیا و انسانها. و برای کل جهان رخ میدهد. کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید میگردد.

قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان و بی فروغ شدن خورشید ، خشک شدن دریاها ، هموار شدن ناهمواریها ، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است.

تمامی عالم به سوی خرابی میرود و همه چیز نابود میشود و بار دیگر جهان نوسازی میشود و تولدی دیگر می یابد که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد و برای همیشه باقی میماند.

قیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام نشاندهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکن بر آن است. مثلاً از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار میگیرند و ترتیب زمانی آنها از بین میرود " روز حشر" و از آن جهت که باطنها آشکار میشود " یوم تبلی السرائر" یا " روز نشور" نامیده شده است.

مطلب عمده ای که کتب آسمانی هم بر آن تأکید داشته اند، پیوستگی این جهان و جهان آخرت است. بدان معنی که بذر آن حیات در این حیات و به دست خود انسان کاشته میشود و سرنوشت آن جهان توسط خود انسان در این حیات تعیین میگردد. رسول خدا فرمود: الدُنیا مزرعهُ الاخرهِ ( دنیا کشتگاه آخرت است). هر تخم بدی یا نیکی در این دنیا بکارید در آخرت برداشت خواهید کرد. همانطور که محال است انسان جو بکارد و گندم برداشت کند، همچنین محال است انسان در دنیا اندیشه بد، خلق و خوی بد، عمل و کردار بد داشته باشد و در آخرت سود بگیرد.

از قرآن کریم و روایات پیشوایان دینی ما چنین استنباط میشود که نه تنها انسان باقی است و جاوید میماند، بلکه اعمال و آثار انسان نیز به نحوی ضبط و نکهداری میشود و از بین نمیرود و انیسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را مصوّر و مجسّم میبیند و مشاهده میکند ( وَ وَجَدوا ما عَمِلوا حاضرا ً _ کهف/49). اعمال خوب با صورتهای زیبا و جالب و لذّتبخش تجسم میابند ولی آثار بد انسان با صورتهای بسیار زشت و وحشتزا و مهیب و موذی تجسم می یابند و به صورت درد و رنج و عذاب در می آیند( یومَ یَصدُرُ النّاس اشتاتاً لِیُروا اَعمالَهم. فَمَن یَعمل مِثقالَ ذرهٍ خیراً یَرَه. فَمَن یَعمل مِثقال ذرهٍ شراً یَرَه _ زلزال/ 8-6). پیامبر اکرم فرمودند: یومَ تجدُ کل نفسٍ ما عمِلَت من خیرٍ محضراً و ما عمِلَت من سوء، تودّلو لَو کانَ بینها و بینهُ امداً بعیداً .

وجوه مشترک زندگی دنیا و آخرت اینستکه هردو زندگی حقیقی است. در هردو انسان به خود و آنچه به خود تعلق دارد آگاه است. در هر دو لذت و رنج، سرور و اندوه و سعادت و شقاوت هست. غرائز انسان در هر دو زندگی حکمفرما است. در هردو انسان با بدن و اندام کامل و اعضاء و جوارح زندگی میکند. اما تفاوتهای اساسی وجود دارد:

در اینجا توالد و تناسل و کودکی و نوجوانی و پیری و سپس مرگ هست، در آنجا نیست. در اینجا باید کار کرد و تخم پاشید، در آنجا از تخمهای پاشیده شده در این جهان و زمینه مساعد فراهم شده در دنیا بهره برداری کرد. اینجا جای کار و عمل و آنحا جای نتیجه گیری و حساب پس دادن است. در اینجا جای تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر مسیر و جهت حرکت است و در آنجا نیست. در اینجا موت و حیات هست، مرده از زنده بیرون می آید و بالعکس، در آنجا حیات محض حمفرما است.در اینجا اسباب و علل و شرائط خاص زمانی حکمفرما است، حرکت و تکامل وجود دارد و در آنجا فقط ملکوت الهی ظهور دارد.

 قرآن جهت نزدیک کردن مطلب به ذهن انسان به ذکر یک سری استدلالها پرداخته است:

1-    آیاتی که در جواب به منکرانی که قیامت را امری ناشدنی تصور میکردند، آمده است.  در سوره یس میگوید: " برای ما مثلی آورد و خلقت خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهی پوسیده را چه کسی زنده میکند؟ بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقی آگاه است" .

این آیه پاسخ به مردی از کافران است که استخوان پوسیده ای را در دست گرفته و آمد و آن استخوان را را دست خود نرم کرد و به صورت پودر درآورد و سپس آنرا در هوا متفرث ساخت. آنگاه گفت چه کسی میتواند این ذرات را زنده کند. قرآن جواب میدهد همان کس که اوّلین بار او را آفرید.

انسان گاهی با مقایسه قدرت و توانائی خود ، امور را به شدنی و ناشدنی تقسیم میکند. وقتی چیزی را ماورای قدرت و تصور خود دید، گمان میبرد آن چیز در ذات خود ناشدنی است ولی با مقایسه با قدرتی که اولین بار حیات را در جسم مرده آفرید، امری است ممکن و قابل انجام.

آیات زیادی آمده که در همه آنها با تکیه بر قدرت الهی درباره قیامت بحث میکند. مفاد همه آنها اینست که مشیت خدای عادل حکیم چنین اقتضا دارد که قیامت وجود داشته باشد. و هیچ مانعی در راه این مشیت نیست.

2-    آیاتی که به ذکر نمونه میپردازند. مانند داستان حضرت ابراهیم که به خدا گفت: "پروردگارا به من چگونگی زنده کردن مردگان را بنمایان، در پاسخ گفته شد مگر به آن ایمان نداری؟ او گفت: چرا. این تقاضا برای اینست که قلبم مطمئن گردد. به او گفته شد : چهار مرغ رات بگیر و سرهای آنها را تکه تکه کن و هر قسمتی را بر روی کوهی قرار بده و سپس آن مرغها را بخوان. خواهی دید که به امر خدا آن مرغخا زنده خواهند شد و به سوی تو خواهند آمد."و یا آیاتی که به یک امر خارق العاده استناد نکرده، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستان می میرند و در بهار زنده میگردند را  مورد استناد قرار میدهد.

3-    گروه سوم آیاتی است که قیامت را امر ضروری و حتمی معرفی میکند و نبود آن را امر ناروا دربارۀ ذات خداوند میداند. این مطلب از دو راه بیان شده است: یکی راه عدل الهی و اینکه خداوند به هر مخلوقی آنچه را که شایستۀ آن است عنایت میکند. دیگر آنکه ذات اقدس الهی مخلوقات را برای غایت و هدفی آفریده است، حکمت الهی ایجاب میکند که موجودات را به کمال لایق و غایت ممکن شان سوق دهد.قرآن کریم میفرماید: " اگر قیامت و حیات جاوید و سعادت و پاداش و کیفر اخروی نباشد بر ضد عدل خداوندی است و نوعی ظلم است و ظلم بر خدا ناروا است." و هم میگوید:" اگر حیات جاوید و پایان ثابت و ابدی در کار نباشد، خلقت عبث و پوچ است و عبثکاری بر خدا ناروا است."در این زمینه آیات زیادی در قرآن کریم وجود دارد که به دو مورد از آنها که به عدل الهی و حکمت الهی تکیه شده، میپردازیم:

در سورۀ مبارکه ص پس از ذکر این مطلب که کسانی که از راه خدا منحرف شده اند به موجب اینکه روز حساب را فراموش کرده اند عذاب شدید خواهند داشت در آیه 27 و 28 دربارۀ روز حساب چنین میفرماید: " ما آسمان و  زمین را باطل و پوچ نیافریده ایم. آن (اندیشه که خلقت بر پوچی است) گمان کسانی است که با حقیقت از در عناد آمده اند، پس وای بر چنین کسان از آتش. آیا ما کسانی را که ( به خدا و معاد و پیامبر) ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند تبهکاران قرار خواهیم داد؟ یا پرهیزکاران را مانند اهل فسق و فجور قرار خواهیم داد؟"چنانکه می بینیم در آیۀ اول از این دو آیه به حکیم بودن خدا و حکیمانه بودن خلقت و در آیۀ دوم به عدل الهی و عادلانه بودن آفرینش استناد شده است.در سورۀ مبارکۀ جاثیه آیۀ 21 و 22 چنین آمده است:" آیا آنانکه مرتکب کارهای بد میگردند گمان کرده اند که آنها را  مانند مردمی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند قرار میدهیم، در حالی که زندگی و مردگی شان یکسان است. حکمی را که رانده اند بد حکمی است. و خداوند آسمانها و زمین را به حق ( نه به باطل و پوچی) آفریده است و برای اینکه هر کسی به جزای ( پاداش یا کیفر) آنچه کسب کرده برسد و آنان هرگز مورد ظلم قرار نخواهند گرفت."در آیۀ اول از این دو آیه به اصل عدل اشاره شده است و در آیۀ دوّم به اصل حکمت. در ذیل آیۀ دوّم بار دیگر عدل الهی به عنوان غایت و هدف از قیامت ذکر شده است.اینجا لازم است توضیحی در باره ی این دو اصل بدهیم که چگونه است که عدل الهی و حکمت الهی هر دو حیات جاودان را ایجاب می کنند؟

معاد در پرتو عدل الهی

عدالت در مفهوم وسیعش عبارت است از دادن حق صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضی میان آن ها؛ و عدل الهی به این معنی است که موجودات جهان هر کدام در درجه ای از هستی و در درجه ای از قابلیت فیض گیری از خداوند اند، و از طرف خداوند نسبت به هیچ موجودی تا آن اندازه که امکان و قابلیت دارد از فیض دریغ نمی شود.

انسان در میان سایر موجودات، موجودی است با سرمایه و استعداد و لیاقت و امکانات ویژه؛ انسان دارای انگیزه های عالی اخلاقی، علمی ، ذوقی، مذهبی و الهی است و بسیاری از کار های خود را تحت تاثیر این انگیزه ها انجام می دهد. خداوند نیز مردم را دعوت کرده است به ایمان و نیکوکاری، مردم از نظر پذیرش این دعوت دو دسته شده اند: برخی این دعوت را پذیرفته و نظام فکری و اخلاقی و عمل خود را بر آن تطبیق داده اند و برخی دیگر نپذیرفته و به بدکاری و فساد پرداخته اند. از طرف دیگر می بینیم که نظام این جهان بر این نیست که صد در صد نیکوکاران را پاداش دهد و بد کاران را کیفر. پس جهانی دیگر باید باشد که نیکوکاران  پاداش کامل نیکوکاری خود را دریافت کنند و بدکاران کیفر کار بد خود را؛ وگرنه بر خلاف عدل الهی است.

معاد در پرتو حکمت الهی

حکمت در مورد انسان عبارت است از انجام دادن کار برای رسیدن خود انسان به کمالات خویش، و هیچ ضرورتی ندارد که میان کار انسان و نتیجه ای که از آن کار می خواهد بگیرد رابطه ی واقعی وجود داشته باشد؛ ولی میان کار خدا و نتیجه ای که بر آن مترتب می شود رابطه ی واقعی و طبیعی برقرار است، یعنی غایت و نتیجه ی هر کار عبارت است از کمال واقعی خود آن کار. دنیا و طبیعت نیز  مساوی است با تغییر و دگرگونی و عدم ثبات؛ بنا بر این، اگر جهان آخرت که جهان جاودانگی است نبود، جهان مقصد واقعی نداشت و به اصطلاح قرآن خلقت و آفرینش "عبث" و "باطل" و "لعب" بود.اما پیامبران آمده اند که ما را به حقیقتی آگاه کنند که ندانستن آن سراسر هستی را در نظر ما پوچ و بی معنی می کند . با رسوخ اندیشه ی پوچی در  ذهن ما، و به عبارت دیگر با پوچ پنداری، خود ما به صورت موجودی پوچ و بی معنی و بی هدف درمی آییم. یکی از آثار ایمان و اعتقاد به عالم آخرت این است که ما را از پوچ پنداری و پوچ بودن نجات می بخشد و به ما و اندیشه و هستی ما معنی می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی

سخن امام در بیان بسیج

اختصاصی از سورنا فایل سخن امام در بیان بسیج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

به نام حی جاویدتردیدی نیست که اقدام بسیار حیاتی و تعیین‌کننده حضرت امام در تشکیل و تحقق بسیج در مقطعی از حیات انقلاب شکوهمند اسلامی به انجام رسید که نیاز به این نیروی تأثیرگذار عمیقاً احساس می‌شد و تدبیر هوشیارانه حضرت امام، بیش از دیگران لزوم حضور بسیج را به منصه ظهور رسانید تا آنجا که بسیج با نمود خویش، فضای جامعه انقلابی را طراوتی دیگرگونه بخشید.انسجام آحاد و طیف خودجوش طبقات اجتماع در پیوستن به بسیج از هر صنف و طایفه و از همه گروه‌های سنی در موقعیت‌های اجتماعی، این امکان را برای نهاد نوپای بسیج فراهم آورد تا همگان با لبیک به فرمان و فراخوان بنیانگذار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، یعنی امام راحل به عضویت بسیج درآمده و پرشور و شعف و با عشق به آرمان‌های مقدس اسلامی این کانون درخشان و منور میعادگاه شیفتگان امام را طراوتی ملکوتی و الهی نمایند.حضرت امام که خود یک بسیجی تمام عیار و کامل و وارسته بودند، الگو و اسوه‌ای برجسته برای همه بسیجیان به شمار می‌رفتند و عشق و دلدادگی عمیق و عرفانی آن عزیز به بسیج بسیجیان، هنگامی جاودانه شد که فرمودند: از خداوند می‌خواهم که با بسیجیانم محشور فرماید ...حضرت امام خمینی رضوان‌ا... تعالی علیه که با دیدگاهی نافذ و رهبریت ارزشمند خویش در صیانت و استحکام پایه‌های نوین انقلاب بزرگ اسلامی ایران، در سخت‌ترین شرایط مقاطع زمانی با سکان‌داری کشتی انقلاب و عبور آن از دریای مواج و متلاطم به ساحل نجات رسانیدند، شرایط، نیازها و جهت‌ها را در موقع خود تشخیص و اسباب و عوامل لازم را با ادراک والا و درخور تحسین خویش تشخیص و لحاظ می‌فرمودند و این هوشمندی حضرت امام، توطئه‌ها و اهداف شوم دشمنان را یکی پس از دیگری خنثی و ناکام می‌نمود.تحقیقاً، سرعت عمل و ابتکار امام، یأس و سرخوردگی دشمنان را به دنبال داشت. از لابه‌لای پیام‌ها و سخنان حضرت امام در خصوص بسیج، نکات بسیار ارزنده و قابل تأملی را می‌توان دریافت تا آنجا که فرمودند: ... رحمت و برکات خداوند بر بسیج که به حق پشتوانه انقلاب اسلامی است.حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی که خود در کسوت بسیج در سال‌های دفاع مقدس، حضوری مستمر در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل داشتند و انصافاً نمادی برجسته از بسیج هستند، اینگونه می‌فرمایند: بسیج یکی از معجزات انقلاب از کارهای عظیمی بود که امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانه الهی این نهال برومند و پرثمر و مبارک را به وجود آورد. بسیج در آن روزی که با فرمان امام بزرگوار در سرتاسر کشور اسلامی مانند گیاه معطر و مبارکی شروع به رویش کرد، کشور نهایت نیاز را به یک حرکت عمومی و برخاسته از ایمان و اخلاص و صفا داشت، این پاسخ به یک نیاز حقیقی بود. دست قدرتمند حضرت امام خمینی (ره) بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید، بدون این‌که برای تحلیل‌گران، سیاسیون سابقه‌دار و حتی انقلابیون قدیمی و مخلص قابل پیش‌بینی باشد و این بذر مبارک در همه زوایای کشور رویید، بالید و ثمربخش شد ...تأمل، تفکر در زوایای تعریف برجسته مقام معظم رهبری از بسیج، بیش از پیش بر جایگاه و عظمت بسیج صحه گذاشته و مؤسس این کانون بزرگ یعنی حضرت امام را بهره‌مند شدن از تدبیر حکیمانه الهی در تحقق بسیج، توصیف فرموده‌اند. حضرت امام خمینی که در حساس‌ترین مقطع انقلاب نوپای اسلامی و در یک فراخوان و پیام بزرگ، بسیج را تحقق بخشیدند، حمایت‌های خویش را لحظه‌ای از بسیج و بسیجیان دریغ نکردند و در همه ابعاد نسبت به تقویت و پشتیبانی مستمر از این نیروی عظیم ایثارگر اقدام فرمودند.تحقیقاً، همه اقدامات و توجهات حضرت امام در مقاطع مختلف انقلاب، تحسین و تکریم هر انسان متعهدی را رقم خواهد زد. بسیج سند درخشانی است از همت والا و روحیه متعالی حضرت امام که تنفس مسیحایی خویش و قلم مبارکشان قداست آن را صدچندان کرد.از آنجا که همه وجود امام راحل رضوان‌‌ا... تعالی علیه خالصاً مخلصاً لوجه‌ا... بود و هیچ شائبه‌ای جز ادای تکلیف و جلب رضایت حق‌تعالی نداشتند، خدا رحمت و برکات خود را بر مجموعه بسیج ارزانی داشتند، لذا نورانیتی همه‌جانبه در بسیج جلوه‌گر شد و این نیروی الهی درخششی قرآنی به خود گرفت تا آنجا که حیات منور و تابنده این مولود مبارک روز به روز برکات بیشتری را به دنبال آورد و تجلی بخشید و ثمرات بسیاری را به انجام رسانید.حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای که همیشه از منظری برجسته و جذاب، اندیشه‌های خود را در خصوص مجموعه بسیج لحاظ می‌فرمایند چنین منشوری درباره بسیج دارند: در دوران جنگ تحمیلی بسیج درخشید، عالی‌ترین مضامین انسانی در بسیج معنا شد و تجسم یافت. پرجاذبه‌ترین جلوه‌های هستی در بسیج خود را نشان داد. در دنیایی که خودخواهی و خودپرستی و حرص و هوای نفس اغلب حوادث آن را رقم می‌زند بسیج مظهر عشق و ایثار و فداکاری و گذشت و نگاه حکیمانه یک جوان به عالم وجود شد.


دانلود با لینک مستقیم


سخن امام در بیان بسیج

کتاب سرزمین جاوید جلد اول و دوم

اختصاصی از سورنا فایل کتاب سرزمین جاوید جلد اول و دوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب سرزمین جاوید جلد اول و دوم


کتاب سرزمین جاوید جلد اول و دوم

سر گذشتی پر شور از سرزمین ایران و مردمانش

ماژیران موله

ذبیح الله منصوری

 

فرمت:pdf

دانلود با تخفیف ویژه در فروشگاه بزرگ پرشین استار


دانلود با لینک مستقیم


کتاب سرزمین جاوید جلد اول و دوم