سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله جایگاه دموکراسی در ایران

اختصاصی از سورنا فایل مقاله جایگاه دموکراسی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله جایگاه دموکراسی در ایران


مقاله جایگاه دموکراسی در ایران

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 130 صفحه می باشد.

فهرست مطالب

پیشگفتار۱
دموکراسی چیست؟۳
الگوهای دموکراسی۶
ابعاد نو و کهنه ی دموکراسی۱۱
انواع دموکراسی از دیدگاه سی. بی. مک فرسون۲۲
دموکراسی غیرلیبرالی: نوع کمونیستی۲۲
دموکراسی غیرلیبرالی: نوع توسعه نیافته۲۸
موج جدید نظریه های گذار به دموکراسی۳۵
زمینه های سیاسی و اجتماعی فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک و گذرا آن ها به دموکراسی ۴۲
تعارض دموکراسی و توسعه با توجه به ایران۹۸
جنبش دموکراسی مردمی و تکالیف مبرم آن در ایران۱۰۳
موانع گذار به دموکراسی در ایران۱۱۰
نتیجه گیری۱۲۵
منابع و مآخذ۱۲۷

منابع و مأخذ :

۱٫ بشیریه، حسین، گذار به دموکراسی، نشرنگاه معاصر، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۴٫
۲٫ بیتهام، دیوید، دموکراسی و حقوق بشر، ترجمه ی محمد تقی دلفروز، انتشارات طرح نو، چاپ اول، تهران۱۳۸۳٫
۳٫ توحید فام، محمود، دولت و دموکراسی در عصر جهانی شدن، انتشارات روزنه، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۱٫
۴٫ رئیس دانا، فریبرز، دموکراسی در برابری عدالتی، نشر علم، چاپ اول، تهران،۱۳۸۱٫
۵٫ فوران، جان، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه ی احمد تدین، انتشارات رسا، چاپ دوم، تهران.۱۳۷۸٫
۶٫ کاتوزیان، همایون، دموکراسی ایرانی و سوسیالیسم ایرانی، مجله ی اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال ششم، شماره ی هفتم و هشتم، فروردین و اردیبهشت۱۳۷۱٫
۷٫ معدل، منصور، طبقه سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، ترجمه ی دکتر محمد سالار کسرایی، نشر باز، چاپ اول، تهران،۱۳۸۲٫
۸٫ مک فرسون، سی. بی، جهان حقیقی دموکراسی، ترجمه مجید مددی، انتشارات البرز، چاپ اول، تهران،۱۳۶۹٫

 

پیشگفتار:

امروزه در آغاز سده ی بیست و یکم میلادی چنین به نظر می رسد که دموکراسی به عنوان نظام سیاسی بلامنازع در حال گسترش در سراسر جهان باشد. امروزه مبحث نظری گذار به دموکراسی و زمینه های اجتماعی آن مهمترین مبحث در جامعه شناسی سیاسی به شمار می رود و حتی می توان گفت که با توجه به اهمیت این مبحث، جامعه شناسی سیاسی چیزی جز جامعه شناسی زمینه های گذار به دموکراسی نیست. با افزایش شمار دموکراسی ها در ربع قرن اخیر دامنه‌ی نظریه پردازی درباره گذار به دموکراسی نیز به شیوه بی سابقه ای گسترش یافته است. برخی از نویسندگان از امواج پی در پی گذار به دموکراسی هر صحنه ی جهانی سخن گفته اند. هر موج دموکراسی مجموعه تحولاتی از که درطی مدت زمان نسبتاً معینی در دورن نظام های سیاسی گونانگونی در جهت پیشرفت فرایند های دموکراتیک رخ می دهد.

ساموئل هانتینتگون نویسنده آمریکایی از سه موج دموکراسی سخن به میان آورده است:

موج اول: از۱۸۲۸ تا۱۹۲۶، موج دوم: ۱۹۲۶ تا۱۹۷۵ و موج سوم از۱۹۷۵ به بعد موجب گذار از رژیم های غیردموکراتیک به نظام های دموکراتیک در مناطق گوناگون جهان شد، در موج سوم کشورهای بسیار زیادی به دموکراسی روآوردند.

طبعاً در خصوص دلایل و علل دموکراتیزاسیون و گذار به دموکراسی نگرش های گوناگونی پیدا شده است. نگرش نهفته در پس نظریه امواج دموکراسی نگرش سرایت دموکراسی ازمنطقه ای به منطقه ی دیگر در سطح جهان یا دست کم در درون مناطق فرهنگی- جغرافیایی خاصی است.

برخی دیگر از صاحب نظران بر نقش جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ و ارتباطات و تأثیر آن برگسترش جامعه ی مدنی در سطح جهانی، تقویت گفتمان حقوق بشر و حمایت از جنبش های دموکراتیک در مناطق گوناگون جهان سخن به میان می آورند.

اما چیزی که ما در این تحقیق بدان توجه کردیم بیشتر زمینه های سیاسی و طبقاتی نیروهای اجتماعی و تأثیر آن در پیدایش زمینه های مساعد درونی برای گذار به دموکراسی است. لذا با بررسی روند تاریخی دموکراسی در ایران و نقش و تأثیر نیروها و طبقات مختلف اجتماعی بر این روند سعی کردیم تصویری روشن از جایگاه دموکراسی در وضعیت کنونی ایران ترسیم کنیم.

 

دموکراسی چیست؟

برای دموکراسی در طی این نیم قرن گذشته معانی متعددی بیان شده است از جمله: حکومت مردم، حکومت نمایندگان مردم، حکومت حزب مردم، حکومت اکثریت، دیکتاتوری پرولتاریا، حداکثر مشارکت سیاسی، رقابت نخبگان بر سر کسب آرای مردم، نظام چند جزبی، کثرت گرایی سیاسی و اجتماعی، حقوق برابر شهروندی، آزادی های مدنی و سیاسی، جامعه ی آزاد، جامعه ی مدنی، اقتصاد بازار آزاد، هر چه در بریتانیا یا آمریکا انجام می دهند پایان تاریخ یا هر چیز زیبای دیگر.

در عین حال که بسیاری از این تعاریف مشترکند و با یکدیگر همپوشی دارند بسیاری از آن نیز با یکدیگر ناسازگارند. رایج ترین این تقابل ها عبارتند از: دموکراسی به منزله‌ی مفهومی توصیفی[۱] یا مفهومی تجویزی[۲]؛ دموکراسی همچون رویه ای نهادی یا ایده آلی هنجاری؛ دموکراسی مستقیم در مقابل دموکراسی نمایندگی؛ دموکراسی نخبه گرا در مقابل دموکراسی مشارکتی؛ دموکراسی لیبرال در مقابل دموکراسی غیرلیبرال (پوپولیستی، مارکسیستی، رادیکال)؛ دموکراسی مشورتی[۳] در برابر دموکراسی توده ای؛ دموکراسی سیاسی در مقابل دموکراسی اجتماعی[۴]؛ دموکراسی به عنوان حقوق فردی یا خیرجمعی؛ دموکراسی به منزله ی تحقق برابری یا توافق در مورد تفاوت. تمامی این تعاریف بیانگر مجادله انگیز و بحث انگیز بودن دموکراسی است که هیچ تعریف مشخصی که اساساً در آن توافقی وجود داشته باشد، در درست نیست.

مفهوم دموکراسی به حکومت و مردم باز می گردد و حکومت باید به دست مردم و برای مردم باشد دموکراسی به طور کلی به عنوان یک ارزش اجتماعی و سازمان سیاسی ریشه در یونان باستان دارد و مبنای اولیه دموکراسی حکومت مستقیم توده مردم بوده است در اوخر قرن۱۸ بعد از انقلاب آفریقا مسئله دموکراسی غیرمستقیم مطرح شد و با ظهور انقلاب فرانسه و تبلور مفهوم قدرت مردمی مسئله گسترش دموراسی بر سایر گروه ها مطرح شد به دنبال این مسائل متفکرانی مانند جان لاک و مونتسکیو مسئله محدود شدن قدرت دولت و تفکیک قوا را به هدف تقویت دموکراسی غیرمستقیم مطرح کردند لاک روسو با طرح دموکراسی مستقیم بر نقش توده مردم تأکید کرد در اواسط قرن نوزدهم مسئله دموکراسی توده ها خطر حاکمیت عوام را تجلی کرد با نهادینه شدن دموکراسی و سازمان های سیاسی آن اصول دموکراسی مقبولیت عام یافت در قرن ۲۰ زنان در دایره دموکراسی قرار گرفتند. رابردال تحلیل می کند که استقلال دموکراسی در دولت های جدید نهادهای سیاسی را توسعه بخشید و دموکراسی غیرمستقیم جدید از سایر نظام‌های سیاسی متمایز است.

او دموکراسی غیرمستقیم را مبتنی بر انتخابات آزاد و منصفانه و در برگیرنده، همه افراد همراه با آزادی بیان و دسترسی همگان به اطلاعات و استقلال جمعیت ها می داند. استقلال دموکراسی سیاسی را در جوامع مدرن عمده تر در سطحی پیشرفته از توسعه سرمایه داری اتفاق افتاد و گذار به دموکراسی همراه با نوسازی سرمایه داری به مثابه بخشی از پیشرفت و ترقی در نظر آمد. گسترش دموکراسی همچنین در قرن۲۰ در جوامعی تمرکز یافت که تحت سلطه تولید سرمایه داری بودند اما روند گذار به دموکراسی در جهان کمونیستی محدودتر بود شکل شورایی شوروی سابق اگر چه نام خود را دموکراسی سوسیالیستی گذاشت اما با دموکراسی واقعاً فاصله داشت در نظام‌های کمونیستی در اروپای شرقی از یک طرف تشکل های مردمی راه برای دموکراسی باز کرد و از طرف دیگر رابطه میان دیکتاتوری سیاسی و نشانه های در حال رشد دموکراسی مدنی الگوی خاص خود را برای ایجاد اشکال توسعه سیاسی فراهم آورد. روند گذار به دموکراسی با روایت های مختلف بیان شده است. هانتینکتون سه موج دموکراسی در صحنه جهانی بیان می کند.

موج اول: از سال۱۳۲۰ تا پس از جنگ جهانی اول

موج دوم: از جنگ جهانی دوم تا سال۱۹۶۰

موج سوم: از سقوط دیکتاتوری در پرتغال و یونان تا ۱۹۸۰

رابرت دال نیز ۳ دوره مختلف رشد سلطه چندگانه را مطرح کرد. اشمیتر چهار دوره را بیان کرد. تقویت نوعی تمایل جهانی برای گذار به دموکراسی در سال ۱۹۷۰ و۱۹۸۰ و فشارهای فزاینده برای تحقق یکپارچگی اقتصاد جهانی بر اساس سرمایه داری چارچوب مشخص را برای گذار به دموکراسی جوامع اروپایی شرقی فراهم کرد اما مشکلات استمرار گسترش دموکراسی در این جوامع متفاوت با جوامع سرمایه داری است، همچنین سلطه کمونیست بر دوره گذار به دموکراسی در اروپای شرقی اثر گذاشت.

الگوهای دموکراسی

در این قسمت الگوهای دموکراسی مطابق آزادی اندیشمندانی مانند ارسطو – هابز- لاک روسو- میل- مارکس- انگلس- شومپیتر- وبر- هایک و… بیان می کنیم. که این الگوها از یک طرف گویای تاریخ تحول مفهوم دموکراسی در نظر و عمل است و از یک طرف نشان دهنده آن است که هر چند به دنیای امروز نزدیکتر می شویم الگوهای واقع بینانه‌ای جهت تسهیل مشارکت مردم در تصمیم گیری های سیاسی عرضه می شود.

۱- دموکراسی کلاسیک آتن

در دولت شهرهای یونان دموکراسی از نوع مستقیم بوده است. ارسطو در کتاب سیاست می گوید پایه حکومت دموکراسی آزادی است و در دموکراسی مردم از آزادی برخوردارند. خصوصیات اصلی این دوران عبارت است از: ۱- شهروندان در امور قضایی و قانونگذاری مستقیماً مشارکت دارند. ۲- قدرت حکومت در دست مجمع شهروندان است. ۳- محدوده قدرت حکومت تمامی امور عمومی شهر را شامل می شود. ۴- هیچ فردی نمی تواند به استثنای مناصب نظامی دوبار عهده دار منصبی شود.

۵- شهروندان عادی را هیچ امتیاز خاصی از صاحب منصبان دولتی متمایز نمی سازد. براین اساس همه به تناسب فرمانبرداری یا فرمانروایی می کنند و وحدت و یگانگی، مشارکت و محدود بودن نظام شهروندی وجه تمایز دموکراسی کلاسیک آتن است.

تکامل دموکراسی حمایتی

با قدرت گرفتن تدریجی دولت منتهای اندیشه سیاسی- تلاش هایی برای محدود کردن قدرت دولت انجام دادند و نظریه دموکراسی حمایتی با محدودیت بخشیدن به نهادهای دموکراتی درصدد برآمد تا حکومت شوندگان از استبداد دولت مصون بدارد. حکومت به عنوان ابزاری در خدمت دفاع از زندگی- آزادی- دارایی شهروندان است. به طور کلی در دموکراسی حمایتی شهروندان برای کسب اطمینان از اینکه حکومت گران سیاست‌هایی را منطبق با منافع شهروندان انجام می دهند خواهان کسب حمایت دولت مردان و حمایت از یکدیگرند. خصوصیات اصلی این دموکراسی عبارتند از: ۱- حمایت متعلق به به مردم است اما به نمایندگانی واگذار می شود که به گونه ای مشروع کارکردهای دولت را انجام دهند. ۲- حکومت از لحاظ قانونی محدود و غیرشخصی است و در میان سه قوا تقسیم می شود. ۳- دولت از جامعه مدنی جداست.

شکل گیری دموکراسی تکاملی:

الگوی رادیکال از دموکراسی تکاملی

در روایت های هابز و لاک حاکمیت از مردم به دولت انتقال یافته ولی روسو معتقد است حاکمیت از مردم ناشی می شود و در ورای آن باقی می ماند و شهروندان از برابری سیاسی و اقتصادی برخوردارند. خصوصیات این دموکراسی عبارتند از: ۱- وظایف قوه مقننه و مجریه تقسیم می شود ۲- قوه مقننه متشکل از مشارکت مستقیم شهروندان در گروه های عمومی است. ۳- مناصب در دست فرمانروایان است.

۴- مناصب اجرایی به صورت مستقیم انتخاب می شود.

الگوی دموکراسی تکاملی

میل طرفدار دموکراسی نیرومند است که خطرات ناشی از حکومت فراگیر و مداخله گر را از میان بردارد و راه حل او به حداقل رساندن مداخله دولت است که هم موجب تکامل خویشتن و ایجاد شهروندانی متعهد و آگاه می شود از خصوصیات این دموکراسی عبارتند از۱- جامعیت مردمی با حق رأی همگانی ۲- تفکیک آشکار مجمع پارلمانی از بروکراسی دولتی ۳- اعمال محدودیت برقدرت دولت تفکیک آن از طریق کنترل قانونی.

الگوی دموکراسی سوسیالیستی

مارکس و انگلس به این چنین الگویی معتقد بودند آنها بیان داشتند که در دنیای سرمایه داری صنعت خانه دولت می تواند بی طرف باشد و نه اقتصاد آزاد و اینان راه حل ساخت طبقاتی را ارائه دادند. براساس این الگو (سوسیالیسم و کمونیسم) تکامل آزادی همگانی در گرو تکامل آزادی هر یک از آنهاست. پایان استثمار لازمه آزادی است که منجر به برابری سیاسی و اقتصادی می شود. خصوصیات این الگو۱- تبعیت کارکنان دولت از انتخاب دوری و عزل وکالت از جانب جامعه ۲- توزیع مناصب اداری به صورت چرخشی یا انتخابی است. ۳- وفاق، پایه اصلی تصمیم گیری در همه امور.

نخبه گرایی رقابتی و دیدگاه تکنوکراتیک

این نوع دموکراسی، عملاً حکومت سیاستمداران و روشی برای انتخاب نخبگان سیاسی کاردان و دارای بینش که می توانند قانونگذاری کنند و تصمیمات ارادی بگیرند حکومت پارلمانی توأم با قوه مجریه قوی، وجود رقابت میان نخبگان سیاسی و احزاب، سلطه ی سیاسی حزبی بر پارلمان از خصوصیات این نوع دموکراسی هستند.

تکثرگرایی سرمایه داری صنفی و دولت

در این الگو، دولت با حفظ قدرت از طریق اقلیت ها، آزادی سیاسی را تأمین می کند. تکثرگرایی به دو نوع کلاسیک و نو تقسیم می شود. ویژگی های نوع کلاسیک عبارتند از: حقوق شهروندی، آزادی بیان، تشکیلات، نظام موازنه و… ویژگی های نوع نو عبارتند از: وجود گروه های فشار متعدد، مقررات قانونی در بافتی از فرهنگ.

دموکراسی حقوقی

این الگو تلفیقی از لیبرالیسم نو و محافظه کاری نو است. هدف اصلی این الگو، تحقق جامعه ی بازار آزاد توأم با دولت حداقل است. رابرت نوزیک معتقد است که فقط افراد می توانند درباره ی آنچه می خواهند داوری نمایند پس هر چه دولت کمتر دخالت کند بهتر است.

خصوصیات این الگو عبارتند از: ۱- حاکمیت قانون ۲- حداقل مداخله ی دولت در جامعه مدنی و خصوصی.

دموکراسی مشارکتی گذار از دموکراسی های نمایندگی لیبرال دموکراتیک

الگوهای قبلی تأکید زیادی بر لیبرال دموکراتیک یا دموکراسی غیرمستقیم داشتند. این نظریه در نتیجه ی وابستگی دموکراسی لیبرال به دارایی نابرابر و گرایش تجربه ی مارکسیستی در مورد دموکراسی مستقیم به تمرکز قدرت و توتالیتاریانیسم ایجاد شد. سی. پی. مکفسون در زمره ی اولین نظریه پردازان دموکراسی مشارکتی است که دو پیش شرط را برای آن بیان می کند:۱- تغییر درآگاهی مردم ۲- تغییر در ساختار جامعه.

از خصوصیات این الگو عبارتند از: ۱- مشارکت مستقیم شهروندان در تنظیم نهادهای اصلی جامعه ۲- فعالیت احزاب مشارکتی در قالب ساختار پارلمانی.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله جایگاه دموکراسی در ایران

دانلود استکبار جهانی و سفسطه دموکراسی ‏

اختصاصی از سورنا فایل دانلود استکبار جهانی و سفسطه دموکراسی ‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود استکبار جهانی و سفسطه دموکراسی ‏


دانلود استکبار جهانی و سفسطه دموکراسی ‏

دسته بندی : علوم اجتماعی - جامعه شناسی ،

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

 

تعداد صفحات : 39 صفحه

استکبار جهانی و سفسطه «دمکراسی». یکی ازتناقض های دنیای ما این است که همه از دمکراسی ملی خود صحبت می کنند وکسی نیست که ازدمکراسی بین دولتها و ملتها سخن بگوید .اگر هر عضو خانواده ای از دمکراسی نوع خود صحبت کند بدون اینکه دمکراسی در بین آن خانواده وجود داشته باشد سرنوشت چنین خانواده ای چه خواهد بود ؟
در جامعۀ بشری نیز اگر به فرض ،درهمۀ ملتها دمکراسی مود علاقه خود را پیاده کنند ولی میان خود دمکراسی نداشته باشند ،چنان نظام جهانی چیزی جزیک سیستم ستم گرانه و عقب مانده نخواهد بود . امروز دمکراسی به عنوان مردم سالاری ، در خود جوامع غرب رو به انحطاط است و در سطح بین المللی ، دمکراسی و برابری در مقابل قانون وجود ندارد .«نظام جهانی و رابطۀ بین اللملی » با همۀ سازمانهای خودکه از پایان جنگ جهانی دوم به وجود آمده،به طور کلی یک سیستم«پدر سالاری» به معنی دیکتاتوری و زورگوئی آن است و نه یک سیستم دمکراسی به معنی مشارکت ،آزادی و مردم سالاری. چطورمی توان درسطح ملی از « دمکراسی » غرب به عنوان مردم سالاری صحبت کرد ، وقتی که رابطۀ بین دولتها براساس نابرابری پایه گذاری شده است ونفاق ،تفرقه ، آشوب و تهمت و شخصیت کشی تحت لوای دمکراسی دردستورروزمسکبران قراردارد.قرآن کریم می فرماید:استکبار از صفات شیطان ( سورۀ بقره ، آیۀ 34) ، از صفات کفار ( سورۀ جاثیه ، آیه 31 ) و از صفات قوم گرائی و وسعت طلبی یهود ( سورۀ بقره ، آیۀ 87 ) است و دانشجویان علوم سیاسی و اجتماعی امروز ، وجود این صفات را به خوبی می توانند در آثار متفکران سیاسی غرب مانند ماکیاولی و هابس ملاحظه کنند و خصایص مربوط به آنها را در ادبیات معاصر مربوط به صهیونیسم مشاهده کنند .خاطرات بازیگران سیاسی دورۀ ما،مانند هنری کیسینجر درسطح خارجی و دلالان سیاسی طاغوت درسطح داخلی ، می توانند اسنادی در تعریف و تبیین این ذات استکبار باشد.به طورکلی ، ادبیات مربوط به استکباردر حال فزونی است و این فرصتی است برای دانشجویان و علاقمندان به درک و فهم روابط معاصربین اللملی . در چند هفتۀ اخیردرآمریکا ، کتابی به قلم پطروس غالی دیپلمات مصری و دبیر کل سابق سازمان ملل درمورد روابط آمریکا با این سازمان بین اللملی منتشر شده است .
محتوای این کتاب بیشتر در مورد حمایت اولیۀ آمریکا از انتخاب این دیوان سالار مصری به بزرگترین منصب سازمان ملل در سال 1991 و سپس مخالفت واشنگتن برای انتخاب مجدد او در سال 1996 به این سمت است توضیح اینکه « غالی»، تحصیلات خود را در دانشگاههای مصر و پاریس به اتمام رسانده و سالها درامور سیاسی ، اقتصادی و حقوقی آن کشور فعالیت داشته است .
«غالی»از طرف واشنگتن و قاهره و بنا به توصیۀ حسنی مبارک رییس جمهور مصر و موافقت جرج بوش رییس جمهور وقت آمریکا ، نامزد دبیر کل این سازمان بزرگ بین المللی شد . غالی که یک دیپلمات دوستدارآمریکاست ، در شرایطی به دبیر کلی این سازمان جهانی انتخاب می شود که احساسات ضدآمریکایی وضد غربی بر اثر جنگ خلیج فارس شعله ور شده و آمریکایی ها امیدوارند که با انتصاب او در این سمت ، با یک تیر چند نشان بزنند.غالی گرچه مسلمان نیست اما انتخاب او ، وجهۀ بیشتری به مصرکه متفق اصلی آمریکا در خاورمیانه است می دهد . سازمان ملل تحت دبیرکلی غالی،کاملاًدر سلطۀ آمریکایی ها بود و اشغال کشورهای هائیتی ، پاناما و سوم

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
  • بانک ها از جمله بانک ملی اجازه خرید اینترنتی با مبلغ کمتر از 5000 تومان را نمی دهند، پس تحقیق ها و مقاله ها و ...  قیمت 5000 تومان به بالا میباشد.درصورتی که نیاز به تخفیف داشتید با پشتیبانی فروشگاه درارتباط باشید.

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود استکبار جهانی و سفسطه دموکراسی ‏

تحقیق درمورد دموکراسی و انتخابات

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد دموکراسی و انتخابات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

تبلیغات میلیاردی یا تبلیغات مردمی کدام مؤثرتر است؟

بانزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات، برخی نامزدها خود را به آب و آتش می زنند و می کوشند تا با تبلیغات میلیاردی - که هیچ سنخیتی با جامعه اسلا‌می ندارد - خود را در قلب های مردم نجیب ایران جای دهند، غافل از این که افراد جامعه به این تبلیغات وهن آمیز اعتنایی نمی کنند و آن را نوعی توهین به شعور خود می دانند.

به طور کلی هزینه های تبلیغاتی به دو دسته تقسیم می شود: الف) هزینه های آشکار که در قالب عکس و پوستر و تراکت، در و دیوار شهرها را پر کرده و مردم را به شدت آزرده است. ب) هزینه های پنهان که از ماه ها پیش آغاز شده و ابعاد بسیار تکان دهنده ای دارد، هر چند به چشم نمی آید و انتقاد افکار عمومی را موجب نمی شود.به نظر می رسد برخی آقایان مدعی مردم دوستی سوراخ دعا را گم کرده اند و به جای توضیح درباره برنامه ها و سوابق خود، می کوشند تا با ظاهر سازی و پخش عکس های دلربا و ترحم آمیز، اذهان کنجکاو مردم را از بررسی عملکرد های پرسش برانگیز خود منحرف کنند.

در این میان، رویکرد تبلیغاتی یکی از نامزدهای محبوب اصول گرا، دل های فرهیختگان و نیروهای ارزشی را شیفته خود کرده و با تشکیل موجی فراگیر، می رود تا آرزوی تشکیل دولتی اسلا‌می را تحقق بخشد. او به جای شعارهای دهن پرکن و انحرافی، لیاقت خود را در مسؤولیت های پیشین به خوبی ثابت کرده است، هم او که در همان اولین سال تصدی استانداری، به عنوان استاندار نمونه کشور برگزیده شد و در دوران خدمتگزاری در شهرداری به رغم همه کارشکنی ها چنان صادقانه خدمت، و دست غارتگران را از بیت المال قطع کرد که بار دیگر روح نشاط و امید را در جان مردمان دمید، هم او که خدمت رسانی اش به گونه ای بود که رهبری فرمود: رایحه خوش خدمت در شهرداری به مشام می رسد. وحتی مخالفان هم نتوانسته اندآن را انکار کنند، هم او که عالمان پرهیزگار و روشن ضمیری همچون حضرت آیت الله مظاهری(رئیس حوزه علمیه اصفهان) او را نمونه شهید رجایی دانسته اند.

آری! محمود احمدی نژاد از جنسی دیگر است. به رغم این که از پشتیبانی هیچ حزب و جناحی برخوردار نیست و امکانات مناسبی برای تبلیغات ندارد،چنان در حال تسخیر قلب های مردم دین باور است که بدخواهان را مبهوت کرده است. این روزها به ستاد دکتر که سر بزنی، شگفت زده می شوی. ستادهای او هم پر است و هم خالی. پر است از خانواده های شهدا و جوانان فرهیخته که با وجود همه شانتاژهای تبلیغاتی، صداقت و صلا‌بت را در چهره او دیده اند و با دستان خالی اما دلی سرشار از عشق، برای توفیق وی می کوشند. و خالی است از کسانی که اهل معامله اند و نماز خود را رو به قبله قدرت و ثروت می خوانند. زرمداران و باج خواهان در ستادهای دکتر احمدی نژاد جایی ندارند؛ چون دکتر گفته است که دولت اسلا‌می، وامدار احزاب و صاحبان زر و زور نخواهد بود. در ستادهای احمدی نژاد صحنه هایی به چشم می خورد که بی اختیار اشک شوق را بر چشمان جاری می سازد.چند روز پیش بود که ییرمردی با کمال اخلا‌ص، مقدار اندکی پول را که در پاکتی گذاشته بود، تقدیم کرد و گفت هم خمسش را داده ام و هم با وضو تقدیم می کنم. خانمی از قشرهای محروم،‌تنها گوشواره اش را می دهد و می گوید برای تحقق دولت اسلا‌می. همسر یکی از علمای بزرگ، طلا‌ی اندک خود را می فروشد و در اختیار ستاد می گذارد. احمدی نژاد سرمایه مادی ندارد، از حمایت سرمایه داران برخوردار نیست؛‌ولی برگ برنده ای دارد که دیگران ندارند و آن عشق خالصانه و دعای خیر دل های شکسته و دین باور است

یا دمکراسی ها از نفس افتاده اند؟

تجربه گواهى مى دهد، مفهوم دموکراسى را تنها در چهار دیوار «رأى اکثریت» و حتى «رأى

قریب به اتفاق مردم» خلاصه کردن، چه بسا به نقض غرض انجامیده است...

چرچیل گفته بود: «دمکراسى شکل بدى از حکومت است، با یک استثناء و آن در قیاس با

تمامى اشکال دیگرى است که زمان تا زمان، تاکنون تجربه شده است» و این در عین حال

یادآور اصطلاح «انتخاب میان بد و بدتر است» که اگر نه همیشه ولى در مواردى بهانه اى

براى فرار از مسئولیت نیز شده است. اما دست کم براى من روشن نیست که تعبیر

سیاستمدار کهنه کار و چیره دست انگلیس از «دموکراسى» آن هم با این غلظت منفى

(TheWorst Form Of Government) مبتنى بر کدام جنبه هاى این نظام بوده است. مسلماً

قضاوت چرچیل با توجه به مواضع سیاسى و عقیدتى او ربطى به برداشت هاى «طبقاتى» و

دیدگاه هاى «مارکسیستى» خاصه در تعریف و پیدایش «دولت» و حکومت و طبعاً اَشکال

متفاوت آن نداشته است. مى توان اینطور پنداشت که او در داورى خود عمدتاً بر جنبه

هاى «دست و پاگیر!» و یا احتمالاً بر تفاوت هاى کیفى میان «دمکراسى در عرصه عمل-

پراتیک» و «دمکراسى بنا بر تعاریف نظرى و تئوریک» نظر داشته است که در این صورت مى

توان پذیرفت وجوهى از واقعیت در اندیشه او یافتنى است.

متأسفانه، در محاورات سیاسى، غالباً، حکومتى را «دموکراتیک» و یا به اصطلاح رایج

(ولى نارسا): «مردم سالار» مى خوانند که تکیه گاه و منشاء برآمدن آن «رأى اکثریت»

بوده باشد و این تعریفى سخت ناقص است حتى اگر شرط «آزادى در ارائه رأى» را نیز به

آن بیفزائیم، زیرا بناى یک نظام دموکراتیک فراسوى شماره آراى (رأى دهندگان آزاد)،

نیازمند مصالح یا «لازمه هاى» دیگرى نیز هست که پاره اى در ساخت و برخى در نگهداشت

آن نظام نقش کلیدى دارند.

این صحیح است که در یک دموکراسى جاندار «حکومت از آن اکثریت است» و نیز به همین

دلیل است که این اصل به اَشکال گوناگون در قوانین کشورهاى دموکراتیک منعکس شده است

و در قانون اساسى مشروطه (همیشه ناکام) ما هم با این عبارت کوتاه آمده بود:

(اصل بیست و ششم: قواى مملکت ناشى از ملت است) ولى اگر آن را بشکافیم، به اصل کلیدى

دیگرى مى رسیم که «حکومت اکثریت» را از تبدیل شدن به «دیکتاتورى اکثریت» مانع مى

شود و آن اصل ضمنى «حفظ تمام حقوق اقلیت» است که راه را بازمى گذارد تا هر «اقلیتى»

بتواند با تلاش خود و جلب حمایت مردم، خود را تا موضع اکثریت و طبعاً سزاوار تصرف

حکومت، بالا بکشد (وجود خصلت Alternant یا تناوب و دست به دست گشتن قدرت بنابر

اراده مردم، در همین راسته مطرح مى شود.)

تجربه هم گواهى مى دهد، مفهوم دموکراسى را تنها در چهاردیوار «رأى اکثریت» و حتى

«رأى قریب به اتفاق مردم» خلاصه کردن، چه بسا که به نقض غَرَض انجامیده است. به

بیان روشن تر اگر قید «حفظ تمام حقوق اقلیت» با شرط «حکومت اکثریت» نیامیزد و لازمه

هاى این آمیختگى فراهم نشود، بسیار اتفاق افتاده است که همان حکومت برآمده از رأى

اکثریت خود در قالب یک نظام خودکامه هولناک ظاهر شده است.

انقلاب الجزیره نیز که گفتنى است در روزگار خود با عنوان (انقلابى الگوساز براى ملت

هاى محروم شهرت یافت) کمابیش به همانگونه استحاله منتهى شد و دقیقاً به این دلیل که

از لازمه هاى بناى یک دموکراسى اصیل بى نصیب بود، از همان فرداى پیروزى (حصول

استقلال) در فضاى رقابت ها و قدرت طلبى ها و به ویژه در شرائط ایستادگى بر یک نظام

(تک حزبى)- (جبهه آزادى ملى-FLN) که رهبران آن خود را متولى پیروزى انقلاب و قیم

مردم مى دانستند، فصل سر نهادن به چاله ها و چاه ها و کودتاها آغاز شد تا آن که در

انتخابات سال ،۰۱۹۹ نوبت به ترکتازى بنیادگرایان اسلامى رسید که با بهره گیرى از

احساس سرخوردگى و خستگى توده و به خصوص ورشکستگى (یگانه حزب حاکم) و با قصد تأسیس

یک جمهورى صددرصد اسلامى، به میدان آمدند و اکثریت قاطع آراء را به سوى خود کشیدند

و شنیدنى است که این گروه هنوز چند قدمى با کرسى قدرت فاصله داشتند که بر «امت»

آینده خود زبان هشدار گشودند و یادآورى کردند «در جمهورى اسلامى که عنقریب برپا

خواهد شد همگان باید مُرّ قوانین» آسمانى «اسلام را رعایت کنند- زنان به خانه ها

بازگردند- بساط هرگونه تفریح و هنر و به طور کلى منهیأت و منکرات شناخته شده در

شریعت برچیده شود» و حتى یکى از پیشوایان «جنبش اسلامى» در مصاحبه اى طول و قطر

چماق هائى را که بر بدن زنان کم حجاب و خاطى فرود خواهد آمد، به معرض نمایش گذاشت.

و اما مى دانیم که حاصل آن انتخابات چطور با دخالت بى درنگ نظامى ها باطل شد و در

عوض فصل کشتارهاى بیرحمانه، ترورها و سر بریدن حتى کودکان و زنان و مردان بیگناه و

کهنسال سرگرفت و البته دیکتاتورى نظامى ها هم جاى دیکتاتورى «قرآنى ها» را پر کرد.

ناگفته نگذارم که قصد من از این اشارات نقل تاریخ نیست، رجوع به حوادثى از آن دست

که گذشت و مسلماً مى توان آن را با ذکر رویدادهاى مشابه و فراوان در آسیا و آفریقا

و آمریکاى لاتین به فهرست بلند بالائى تبدیل کرد- تنها به منظور شرح همان واقعیت

پیشگفته است که محدود ساختن لازمه هاى بناى دمکراسى، تنها به «رأى اکثریت» و حتى یک

گام جلوتر به «رأى قریب به اتفاق مردم» در عرصه هاى عمل مى تواند به ظهور یک هیولاى

ضِدّ دمکراسى مبدل شود، همانگونه که در کشور پیشرفته اى چون آلمان به برآمدن غول

نازیسم و در سرزمین استعمارزده اى مانند الجزیره به «خروج» یک استبداد ماوراء قرون

وسطائى، منتهى شد.

اجمالاً تعدد چنین دگردیسى ها و چرخش ها در این جا و آنجا (چرا راه دور برویم، در

کشور خود ما با مُرور در ریشه هاى انقلاب بهمن که بى گفتگو از حمایت اکثریت مردم

برخوردار بود) بالطبع به منطق این نظر نیرو مى دهد که در تعریف یک نظام دموکراتیک

باید به تنوّع و جامعیت لازمه هاى آن نظر داشت و از اصولى ناظر بر «رعایت حقوق

اقلیت» و «قوام هر چند تدریجى فرهنگ دموکراسى» و «نقش ارزش هاى طبقاتى، اقتصادى»

سنتى «و» چگونگى توزیع قدرت مالى «و» کیفیت نفوذ مذهب یا ایدئولوژى ها «در بافت

مدنى جامعه غفلت نکرد و خصوصاً سهم هر یک ازاین عامل ها را در اِعمال شگردها و

ترفندهاى انتخاباتى به حساب آورد به ویژه که مطالعه در شیوه ها و شگردهاى انتخاباتى

به تنهائى مى تواند از درجه» جاافتادگى «و قوام دمکراسى در هر جامعه مفروض اطلاعات

جالب توجهى به دست دهد. در این باره از دو نمونه، عامداً در دو کشور پیشرفته گواه

مى گیریم.

در جریان آخرین انتخابات ریاست جمهورى فرانسه، به دلیل آن که آراء کاندیداها هیچیک

به ۵۰درصد نرسید، به موجب قانون، مرحله دوم رأى گیرى میان دو تن که از دیگران رأى

بیشترى داشتند، پیش آمد و به نحو نامنتظرى به رقابت میان ژاک شیراک نامزد ائتلاف

راست و ژان مارى لوپن رهبر حزب فاشیستیِ (Front National) منحصر شد.

و اما این بار رأى دهندگان فرانسوى فارغ از کشش هاى عقیدتى حتى کمونیست ها و

سوسیالیست ها در یک ائتلاف نانوشته به سود شیراک به میدان آمدند (به قول یک نویسنده

فرانسوى تنبلى خود را در شرکت نکردن در دورِ اول انتخابات جبران کردند) تا راه را

بر لوپن ببندند و بستند و همین گواه از این واقعیت داشت که نظام دمکراتیک در جامعه

فرانسوى در درجات کیفى بالا» نهادینه «شده و تجربه دمکراسى با زندگى مردم جوش خورده

بدانگونه که به آنها فرصت داده است تا به کمک» تمیز و خِرَد جمعى «خود، خاصه در

بزنگاه هاى تاریخى مصلحت هاى ملى اشان را بهنگام کشف کنند. (موهبتى که متأسفانه در

جنگ جهانى دوم به این ملت دست نداد و فاجعه شکست ذلت بارى را نصیبشان ساخت.)

در مقابل با تأمل در نتایج انتخابات اخیر رئیس جمهورى و میان دوره اى کنگره آمریکا

(دوم نوامبر)، خصوصاً با نظر به شگردهاى انتخاباتى جمهوریخواهان و اثرگذارى این

شگردها در اکثریت رأى دهندگان، خواه ناخواه این نتیجه گیرى مایه منطق بیشترى پیدا

مى کند که بسیارى از مردم این کشور على رغم برخوردارى از یک قانون اساسى بسیار

پیشرفته که همه ارزش هاى حقوق بشرى را (خاصه در پى پیروزى جنبش حقوق مدنى سیاهان در

دهه شصت) در مجموعه اصول و اصلاحیه هاى خود جاى داده است، (تحت تأثیر فزاینده قدرت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد دموکراسی و انتخابات

نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی

اختصاصی از سورنا فایل نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی

-مراکز آموزشی و دوره یادگیری - بی شک آموزش و تربیت (در تمام اشکال آن) اساسی ترین رکن برای پیاده کردن "یک مفهوم با کارکرد اجتماعی" در جامعه می باشد. رفتار دمکراتیک مانند هر رفتار اجتماعی دیگر آموختنی است. مسلما در جامعه یی که مراکز مهم آموزشی آن رفتارهای غیر دموکراتیک را آموزش می دهند، نباید انتظار نهادینه شدن دموکراسی را داشت. قبل از آن که آموزش آغاز گردد مفهوم مورد نظر توسط آموزش دهنده باید درک و پذیرفته شود. مهمترین مرکز آموزش روابط اجتماعی در جامعه ما خانواده است. به این معنا که انسان به عنوان واحد موثر اجتماعی اساسی ترین مفاهیم اجتماعی -که در بازسازی روابط در سطح کلان نقش حیاتی دارند- را از خانواده و در خانواده یاد می گیرد. دیگر مراکز یادگیری عبارتند از مسجد و مکتب. برخلاف تصور رایج به نظر بنده دانشگاه نقش اساسی در آموزش مفاهیم پایه اجتماعی بازی نمی کند، چراکه مفاهیم بنیادی در سنین کودکی در ناخودآگاه فرد شکل یافته است و در دانشگاه این مفاهیم فقط شکل تیوریک پیدا می کنند یا آن که یک مفهوم بدوی با یک تیوری مدرن زرق و برگ می یابد. اما یادگیری و بیان این تیوریهای مدرن در دانشگاه عملا بر رفتار نهادینه شده فرد که در دوران کودکی وجود فرد را به تسخیر درآورده، تاثیری نمی گزارد. چه بسا در جامعه ما این تجربه به خوبی قابل مشاهده است طوریکه افرادی با ظاهر مدرن و دانشگاه رفته، عملکردی نا هنجار و بدوی دارند. درک این مسایل شروع رسالت روشنفکران برای یافتن راه حل است. برای رفع مشکل یک سیستم قدم اول شناخت سیستم است. هر چه این شناخت کاملتر و عالمانه تر باشد امکان یافتن راه حل کلیدی بیشتر است. هدف ما در این مقاله یافتن همین راه حل کلیدی برای تحول سیستم اجتماعی افغانستان از حالت متوقف به حالت پویا است. جامعه از جزء موثری به نام فرد تشکیل یافته است. به رسمیت شناختن این جزء موثر در رقم زدن هویت سیستم، امری بدیهی است طوریکه سایر عوامل از جمله عوامل خارجی در مقایسه با آن بسیار کمرنگ می نماید. این عامل موثر یعنی فرد را از نظر کارکرد مورد تحلیل قرار می دهیم. از زمان تولد تا هنگامی که یک فرد به یک عامل موثر تبدیل می شود معمولا به 25 سال وقت نیاز است. این همان دورانی است که فرد آموزش می بیند تا به یک عامل موثر تبدیل گردد. در حکومت هایی که بر تاریخ معاصر ما گذشته است کمترین بها به این افراد داده شده است. به عبارت دیگر به دلایل مختلف کمترین سرمایه گذاری دولت ها روی آموزش صورت گرفته است. دلیل آن روشن است: چون که حکومتها به دلیل بی ثباتی درگیر امور گذرای روزمره بوده اند و قشر خردسال تا جوان، در حال جامعه مسلما عامل موثری به حساب نمی آید، لذا سرمایه گذاری کلانی روی این قشر صورت نگرفته است. در این میان سنین کودکی زمانی است که انسان درک اساسی از محیط اطراف خود می یابد و مفاهیم پایه یی که تاثیر مستقیم بر روابط اجتماعی دارند را می آموزد، یا آن که باید بیاموزد ولی آموزشی داده نمی شود. بطور مثال این مفاهیم عبارتند از: اختیار، عدالت، نظم، تدبیر و رعایت حقوق دیگران. در نگاه اول این مفاهیم بسیار پیچیده می نماید طوریکه یاد گرفتن آنها آنهم در سنین کودکی شاید غیر ممکن به نظر برسد. باید اعتراف کنم اگر من هم به طور مستقیم چگونگی آموزش این مفاهیم پایه در روابط اجتماعی را در کودکستانهای غربی ها مشاهده نمی کردم، پذیرفتن این سخن برایم سنگین بود. در غرب خانواده و خصوصا کودکستان کودک را در شناخت صحیح جهان اطراف کمک می کند و درک قوانین پایه اجتماعی - به طور مثال احترام به حقوق دیگران- که باعث شکل پذیری یک جامعه پایدار می گردد را از راه های بسیار ساده -از جمله بازیها و واکنش حساب شده به رفتار کودک- امکان پذیر می کند. من با این حساب ایمان دارم که مهمترین زمان در تشکیل شخصیت اجتماعی فرد سنین کودکی است و در جامعه ما بزرگترین نقش را خانواده بازی می کند. پس از آن که شخصیت اجتماعی فرد شکل گرفت سرمایه گذاری برای نهادینه کردن این مفاهیم پایه از جمله دموکراسی کاری است عبث و بیهوده. نتیجه این آموزش بیهوده آن خواهد بود که بطور مثال فرد به ظاهر مترقی به جای ریش بلند از نیکتایی بهره می گیرد. خلاصه این که تربیت و آموزش آغاز نهادینه سازی عناصر وفاق اجتماعی از جمله دموکراسی است و رسالت روشنفکران در جامعه متوقف پروراندن امر آموزش برای پایه گزاری یک تمدن است. چگونه کاربرد وسیع یک بازی در کودکستان در ساخت یک تمدن تاثیر مستقیم دارد؟ برای روشن شدن اهمیت موضوع مورد بحث به یک مثال ملموس پناه می بریم. در کودکستانهای غربی ها یک بازی بطور بسیار وسیعی استفاده می گردد. در این بازی کودک از قطعات و اجزا پلاستیکی و گاهی چوبی یک ساختمان، ماشین، هواپیما یا هر چیز مختلف دیگری را می سازد. بر پا کردن یا ساختن وسایل و ساختمانهای متفاوت از اجزا مشابه به کودک قدرت ذهنی معجزه آسایی می دهد، طوریکه این کودکان در سطح وسیع قدرت ایجاد یک تمدن سازنده را در آینده میابند. این بازی برای کودکان یک ساله به بالا با تنوع و اشکال بسیاری طراحی می گردد. در فارسی گاهی به این بازی خانه سازی اطلاق می گردد که شاید اسم صحیحی نباشد، چراکه کودک قدرت ساخت وسایل مختلف را از این اجزا دارد. مشکلی که اکنون در زمینه تربیت و آموزش کودکان در غرب مطرح است بازیهای کامپیوتری است. چراکه متخصصین تربیت کودک و روانشناسان کودک به هیچ وجه حاضر نیستند بازیهای کامپیوتری جای این وسیله آموزشی معجزه آسا و به ظاهر ساده را بگیرد. این بازی متنوع و ارزان به بهترین وجه قدرت خلاقیت فرد را بالا برده و مفهوم ساختن اشیاء مختلف از اجزاء مشابه را به کودک می آموزد. وقتی این بازی به صورت گروهی اجرا گردد، مفاهیمی اساسی مانند همکاری، تقسیم کار، نظم و نظایر آن به کودک از این طریق آموزش داده می شود. این مثالی است از تاثیر آموزش حساب شده بر ایجاد یک جامعه سازنده. نگاه موشکافانه به سیستم عملکرد شرکتهای عظیم سازنده محصولات پیشرفته به ما نشان می دهد که اساس کار به ظاهر پیچیده این شرکتها در قواعد بسیار ساده ولی مهمی نهفته است که کودکان غربی آن را در کودکستان از طریق این بازی آموخته اند! طرح یک تیوری برای بررسی رشد روانی انسان برای آن که نقش تربیت را در نهادینه کردن رفتارهای متعادل اجتماعی مورد ارزیابی قرار دهیم، ابتدا باید با مفهوم رشد روانی انسان آشنا شویم. برای مطالعه رشد روانی انسان نیاز به یک تیوری نسبتا فراگیر داریم. مکتبهای رواشناسی فراوانی رشد روانی انسان را مورد مطالعه قرار داده اند. از میان این مکاتب سه مکتب، مصداقهای تجربیشان بیشتر از سایر مکاتب، در جامعه انسانی به ثبوت رسیده است. طوریکه روانشناسان کودک و مطالعه گران علوم اجتماعی از این مکاتب برای آفرینش سیستم های نوین آموزشی تربیتی بهره بسیار جسته اند. ابتدا به اختصار به بررسی نظریات این سه مکتب می پردازینم و سپس سعی میکنیم تا از آنها یک تیوری کاربردی برای کنکاش در موضوع مورد بحثمان بیابیم. - مکتب روانکاوی: نظر مکتب روان کاوی در مورد رشد انسان اکنون پس از گذراندن آزمونهای زیادی در طول تاریخ روانشناسی، مورد پذیرش اکثر صاحبنظران تربیت کودک قرار گرفته است. فروید پدر این مکتب به حساب می آید. فروید و سایر هم مکتبهای او تلاش کرده اند تا رشد انسان را براساس رویدادهایی که در دوران کودکی برای او اتفاق افتاده است تحلیل کنند. طبق این مکتب، انسان به طور تصادفی و ارادی عمل نمی کند بلکه بر اساس انگیزشهای درونی، آرزوهای سرکوب شده یا ناآگاه عمل می کند. بنابراین هر رفتاری که از انسان سر میزند جبری است. فروید برای


دانلود با لینک مستقیم


نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی

دموکراسی از نظر کارل پوپر 15 ص

اختصاصی از سورنا فایل دموکراسی از نظر کارل پوپر 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

دموکراسی از نظر کارل پوپر

مقدمه

دموکراسی از مفاهیمی است که از زمان پریکلس، که آن را «حکومت مردم» تعریف کرد، تا امروز که در مجامع نظریه پردازی غرب به ویژه امریکا، تحکیم و گسترش آن کارْ ویژه اصلی و تخصصی دولت معرفی می شود، تحولات زیادی داشته است. مجادلات و مباحثات مخالفان و موافقان دموکراسی درباره ضعف ها و مزایای این شیوه حکومت، موجب شکل گیری رساله ها و کتب فراوانی شده است. مفهوم دموکراسی بسیار پیچیده تر از آن است که تصور می شود؛ زیرا منظوری که گویندگان و نویسندگان از به کاربردن آن داشته اند و دارند، متناسب با مقتضیات زمان و شرایط هر عصر متفاوت بوده است. در نوشتار حاضر به بررسی آرای کارل پوپر درباره دموکراسی و تأثیری که اندیشه های وی در تبیین مفهوم دموکراسی داشت خواهیم پرداخت.

. دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی

دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی، همان دموکراسی حداکثرگراست که مبتنی بر آموزه های لیبرالسیم است و محور مباحث آن «انسان» است. به عبارت دیگر در این رویکرد، انسان لیبرال، به معنای دقیق کلمه، موضوع بحث دموکراسی است؛ انسان نقاد و آزاد از هرگونه قید آسمانی در حیات؛ انسانی که برای اداره زندگی جمعی، جز فردگرایی و سودانگاری مصلحت دیگری را لحاظ نمی کند و به منابع مشروعیت فراانسانی بی اعتناست. براساس این فلسفه سیاسی جدید، سعادت انسان تنها با عقل و علم تأمین می شود و اصل و غایت همه هستی، انسان است و آنچه اصالت دارد اراده انسان است و نهادهای اجتماعی نیز فقط در خدمت به فرد معنا می یابند. از این منظر انسان در همه فعالیت های خویش، چه به او مربوط باشد و چه نباشد، همیشه باید به عنوان غایت در نظر گرفته شود. از همین روی به نظر کانت، پدر مدرنیته، همه اشیاء دارای قیمت هستند و این تنها انسان است که دارای حرمت و منزلت است. کانت در این باره می گوید: «چنان رفتار کن که بشریت را، چه در شخص خود و چه در هرکس دیگر، همواره به مثابه غایتی به شمار آوری و نه هرگز فقط به مثابه وسیله ای».(۱)

کارل ریموند پوپر نیز با اشاره به همین جمله کانت چنین نتیجه گیری کرده که اصالت فرد، توأم با دیگرخواهی، به صورت شالوده تمدن غرب در آمد و هسته مرکزی تمام نظرات اخلاقی برآمده از تمدن غرب شد.(۲) دیگرخواهی در این جا ناظر به تنها قید مکتب اصالت فرد است که تصریح می کند فقط مزاحم حقوق دیگران مباش. نکته مهم این که فردیت دموکراتیک، فردیتی خودْمحور نیست.

یکی دیگر از اصول اساسی دموکراسی به مثابه فلسفه، اصل «برابری» است. برابری در معنای بنیادین خود به این معنی است که همه انسان ها، به حکم انسانیت خود، برابرند و بر یکدیگر برتری ندارند. از لحاظ سیاسی، اصالت برابری به این معنی است که شهروندان در نزد قانون و از لحاظ حقوق و آزادی ها با هم برابرند. در دموکراسی، شهروندان دست کم باید از لحاظ حقوقی با هم برابر باشند. برابری در دموکراسی، برابری در فرصت هاست نه لزوماً در دستاوردها. کسانی که به طور برابر تحت حمایت قانون باشند می توانند از فرصت هایی که نظام اجتماعی و سیاسی فراهم می آورد بهره گیرند و به مشارکت و رقابت در زندگی سیاسی بپردازند. به عبارت دیگر برابری، مستلزم عدم تبعیض بین افراد از هر نوع، به ویژه از لحاظ نژاد، قومیت، جنسیت، مذهب و عقیده سیاسی، است.(۳)

اصل مهم دیگر در دموکراسی، اصل «آزادی» است. آزادی در دموکراسی فلسفی همان معنایی را به ذهن متبادر می سازد که لیبرالیسم منادی آن است؛ یعنی آزادی انسان از تقدس و مقدسات و هرگونه ولایت. نتیجه آن که اومانیسم و فردگرایی، برابری و آزادی سه ضلع مثلث دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی است.(۴)

۲. دموکرسی به مثابه امری سیاسی

همان طور که به اجمال بررسی شد، دموکراسی به مثابه فلسفه، حامل آموزه های لیبرالیسم است که به آن دموکراسی حداکثری نیز می گویند. دموکراسی به مثابه امری سیاسی، حامل آموزه های دیگری است که بیشتر با معنای مرسوم و جاری از دموکراسی سازگار است. در این معنا دموکراسی شیوه ای عقلانی، تجربه شده، مفید و مؤثر در زندگی جمعی است که مبتنی بر اصل «رضایت» و «اکثریت» است و همواره در حوزه رابطه حکومت و ملت مطرح می شود. به عبارت دیگر منظور رایج از دموکراسی همان دموکراسی سیاسی است که مبانی و اصولی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:

۱. آزادی (آزادی بیان، مطبوعات، احزاب و تجمعات)؛

۲. انتخابات آزاد؛

۳. قانون؛

۴. تفکیک قوا؛

۵. مشارکت؛

به عبارت دیگر اگر در حیات سیاسی شهروندان هر جامعه پنج عنصر مذکور، موجود باشد می توان از وجود دموکراسی سخن گفت.

برخی از متفکران، دموکراسی را امکان نصب، نقد و عزل مسالمت آمیز (بدون خصومت و خون ریزی) حاکمان تعریف کرده اند. این تعریف، تعریف واضحی است، ولی در این تعریف هم پنج عنصر مذکور مستتر است. در این رویکرد سیاسی به دموکراسی، جابه جایی مسالمت آمیز قدرت و محدود شدن قدرت به خواست و اراده و مصالح عامه مطرح است، نه تعریف کلیشه ای و انتزاعی آبراهام لینکلن که دموکراسی را «حکومت مردم بر مردم توسط مردم» می دانست؛ زیرا این تعریف در تاریخ تنها در یونان باستان و دموکراسی مستقیم آتنی معنا داشت و با جغرافیای سیاسی امروزی سازگار نیست و امکان تحقق آن وجود ندارد . امروز هرگاه از دموکراسی سخن می گوییم، آموزه های زیادی خودنمایی می کند؛ آموزه هایی از قبیل: قدرت محدود و مقید حاکمان، مدت دار بودن قدرتْ مداری، حق عزل، نصب و نقد شهروندان، انتخابات آزاد، آزادی های اجتماعی، تفکیک قوا و قوه قضائیه مستقل، قانون مداری و حاکمیت مقتدرانه قانونِ برآمده از منویات و آمال شهروندان.

۳. دموکراسی به مثابه نهاد

در این نوشتار سعی شده است نگرش و دیدگاه کارل ریموند پوپر (۱۹۹۴ـ ۱۹۰۳) درباره دموکراسی و تأثیر نگرش او در مفهوم دموکراسی بررسی شود. سؤال اصلی این پژوهش این است که «آیا اندیشه پوپر در تغییر نگرش به مفهوم دموکراسی تأثیرگذار بود؟» فرضیه


دانلود با لینک مستقیم


دموکراسی از نظر کارل پوپر 15 ص