سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله زهد اسلامی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله زهد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زهد اسلامی


مقاله زهد اسلامی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:26

معنای زهد

ابن أثیر، لغت شناس معروف در کتاب ارزشمندش، النهایة ، می نویسد: «الزهد: قلیل الشیء شیء زهید؛ زهد؛ یعنی، چیز اندک و ناچیز». [ وقتی گفته می شود:] «تزاهدوا الحدّ: احتقروه و أهانوه؛ نسبت به چیزی زهد ورزیدند؛ یعنی، آن را حقیر شمردند و ناچیز انگاشتند». همچنین یکی از معانی زهد، خویشتن داری از ارتکاب نارواها و خودداری از ناسپاسیهاست؛ چنانچه پیامبر (ص) فرمود: «الزهد هو أن لا یغلب الحلال شکره و لاالحرام صبره، زاهد کسی است که در هنگام دستیابی به موارد مشروع و حلال، خود را گم نکند (به افراط و تفریط نگراید) و در صورت فراهم آمدن زمینه ارتکاب حرام، صبر و خویشتن داری را از دست ندهد و دست به گناه نیازد.»

مرحوم نراقی در کتاب معروف خود، جامع السعادات، می نویسد: «ضد حب الدنیا و الرغبة الیها هو زهد؛ ضد دوستی و تمایل به دنیا را «زهد» گویند او می افزاید: «زاهد کسی است که قلب او شیفته و وابسته به دنیا نباشد و جز به قدر ضرورت زندگی به دنیا رو نیاورد.»

طریحی می نویسد: «الزهد من الشیء خلاف الرغبة فیه؛ زهد نسبت به چیزی عبارت است از : عدم تمایل و گرایش قلبی نسبت بدان». وی همچنین در تبیین معنای زهد از معانی الأخبار مرحوم صدوق، حدیثی نقل می کند که : «الزهد یحب ما یحب خالقه، و یبغض ما یبغض خالقه، و یتحرج من حلال الدنیا، و لا یلتفت الی حرامها؛ زاهد کسی است که معیار حب و بغض او حب و بغض خدای متعال باشد و هرچه که در نظر خدا محبوب است در پیش او محبوب باشد، و هر چه که در پیش خدا مبغوض است در چشم او ناپسند آید، و از حلال دنیا کناره گیرد و به حرام آن اعتنا نکند.»

وی می نویسد: زهد واقعی، حاصل نمی آید، جز با سه نوع ترک که عبارتند از:

  • ترک دنیا؛ 2- ترک زینت؛ 3- ترک خواسته های نفسانی

البته در احادیث هم به این سه نوع ترک اشاره شده است:

«الزهد فی الدنیا ثلاثه أحرف زاء وهاء و دال، فأما الزاء فترک الزینه و اماالهاء فترک الهوی و اما الدال فترک الدنیا؛ واژه زهد دارای سه حرف است: «زا» علامت ترک زینت است، «ها» نشانة ترک هواست، و «دال» علامت ترک دنیا می باشد.»

در باب بیان فواید زیارت اهل قبور آمده است:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زهد اسلامی

تحقیق درمورد زهد اسلامی ‏

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد زهد اسلامی ‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد زهد اسلامی ‏


تحقیق درمورد زهد اسلامی ‏

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 27 صفحه

موضوع : زهد اسلامی درس: اخلاق اسلامی معنای زهد. ابن أثیر، لغت شناس معروف در کتاب ارزشمندش، النهایة ، می نویسد: «الزهد: قلیل الشیء شیء زهید؛ زهد؛ یعنی، چیز اندک و ناچیز».
[ وقتی گفته می شود:] «تزاهدوا الحدّ: احتقروه و أهانوه؛ نسبت به چیزی زهد ورزیدند؛ یعنی، آن را حقیر شمردند و ناچیز انگاشتند».
همچنین یکی از معانی زهد، خویشتن داری از ارتکاب نارواها و خودداری از ناسپاسیهاست؛ چنانچه پیامبر (ص) فرمود: «الزهد هو أن لا یغلب الحلال شکره و لاالحرام صبره، زاهد کسی است که در هنگام دستیابی به موارد مشروع و حلال، خود را گم نکند (به افراط و تفریط نگراید) و در صورت فراهم آمدن زمینه ارتکاب حرام، صبر و خویشتن داری را از دست ندهد و دست به گناه نیازد.» مرحوم نراقی در کتاب معروف خود، جامع السعادات، می نویسد: «ضد حب الدنیا و الرغبة الیها هو زهد؛ ضد دوستی و تمایل به دنیا را «زهد» گویند او می افزاید: «زاهد کسی است که قلب او شیفته و وابسته به دنیا نباشد و جز به قدر ضرورت زندگی به دنیا رو نیاورد.» طریحی می نویسد: «الزهد من الشیء خلاف الرغبة فیه؛ زهد نسبت به چیزی عبارت است از : عدم تمایل و گرایش قلبی نسبت بدان».
وی همچنین در تبیین معنای زهد از معانی الأخبار مرحوم صدوق، حدیثی نقل می کند که : «الزهد یحب ما یحب خالقه، و یبغض ما یبغض خالقه، و یتحرج من حلال الدنیا، و لا یلتفت الی حرامها؛ زاهد کسی است که معیار حب و بغض او حب و بغض خدای متعال باشد و هرچه که در نظر خدا محبوب است در پیش او محبوب باشد، و هر چه که در پیش خدا مبغوض است در چشم او ناپسند آید، و از حلال دنیا کناره گیرد و به حرام آن اعتنا نکند.» وی می نویسد: زهد واقعی، حاصل نمی آید، جز با سه نوع ترک که عبارتند از: ترک دنیا؛ 2- ترک زینت؛ 3- ترک خواسته های نفسانی البته در احادیث هم به این سه نوع ترک اشاره شده است: «الزهد فی الدنیا ثلاثه أحرف زاء وهاء و دال، فأما الزاء فترک الزینه و اماالهاء فترک الهوی و اما الدال فترک الدنیا؛ واژه زهد دارای سه حرف است: «زا» علامت ترک زینت است، «ها» نشانة ترک هواست، و «دال» علامت ترک دنیا می باشد.» در باب بیان فواید زیارت اهل قبور آمده است: «فزوروها فانها تزهد فی الدنیا و تذکر الآخره؛ به زیارت اهل قبور بشتابید! زیرا این عمل مایة زهد ورزیدن در امور دنیوی و یادآور زندگی اخروی است». چنانکه قرآن کریم از حالت ویژة برادران یوسف در هنگام فروختن وی به قافلة مصری این چنین یاد می کند: آنان به قیمتی اندک و ناچیز قانع شدند و با بی اعتنایی ویژه ای از کنار او گذاشتد: « و شروه بثمن بخس دراهم معدوده و کانوا فیه من الزاهدین» از دقت در اصل مفهوم لغوی و اصطلاحی و موارد کاربرد کلمة زهد به دست می آید که «زهد» عبارت است از: عدم گرایش و رغبت قلبی نسبت به دنیا و امور دنیوی و پرهیز از آن، زهد، ضد حرص و آز به معنای حقیر و ناچیزانگاشتن، اهانت رواداشتن و انهادن است، و ترک کردن از پیامدهای این حالت ویژه می باشد؛ همچنین می توان زهد را به بی اعتنایی و عدم وابستگی قلبی نسبت به دنیا تفسیر کرد.
البته از تقابل زهد و حرص بهتر می توان به حقیقت مفهوم زهد، دست یافت.
چنان که یکی از عرفای بزرگ در تفسیر زهد می گوید: «الزهد فراغ القلب من الدنیا لا فراغ الید منها و یقابله الشح و الحرص؛ زهد آن است که دل انس

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد زهد اسلامی ‏

دانلود مقاله کامل درباره زهد اسلامی

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره زهد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زهد اسلامی


دانلود مقاله کامل درباره زهد اسلامی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :27

 

بخشی از متن مقاله

معنای زهد

ابن أثیر، لغت شناس معروف در کتاب ارزشمندش، النهایة ، می نویسد: «الزهد: قلیل الشیء شیء زهید؛ زهد؛ یعنی، چیز اندک و ناچیز». وقتی گفته می شود: «تزاهدوا الحدّ: احتقروه و أهانوه؛ نسبت به چیزی زهد ورزیدند؛ یعنی، آن را حقیر شمردند و ناچیز انگاشتند». همچنین یکی از معانی زهد، خویشتن داری از ارتکاب نارواها و خودداری از ناسپاسیهاست؛ چنانچه پیامبر (ص) فرمود: «الزهد هو أن لا یغلب الحلال شکره و لاالحرام صبره، زاهد کسی است که در هنگام دستیابی به موارد مشروع و حلال، خود را گم نکند (به افراط و تفریط نگراید) و در صورت فراهم آمدن زمینه ارتکاب حرام، صبر و خویشتن داری را از دست ندهد و دست به گناه نیازد.»

مرحوم نراقی در کتاب معروف خود، جامع السعادات، می نویسد: «ضد حب الدنیا و الرغبة الیها هو زهد؛ ضد دوستی و تمایل به دنیا را «زهد» گویند او می افزاید: «زاهد کسی است که قلب او شیفته و وابسته به دنیا نباشد و جز به قدر ضرورت زندگی به دنیا رو نیاورد.»

طریحی می نویسد: «الزهد من الشیء خلاف الرغبة فیه؛ زهد نسبت به چیزی عبارت است از : عدم تمایل و گرایش قلبی نسبت بدان». وی همچنین در تبیین معنای زهد از معانی الأخبار مرحوم صدوق، حدیثی نقل می کند که : «الزهد یحب ما یحب خالقه، و یبغض ما یبغض خالقه، و یتحرج من حلال الدنیا، و لا یلتفت الی حرامها؛ زاهد کسی است که معیار حب و بغض او حب و بغض خدای متعال باشد و هرچه که در نظر خدا محبوب است در پیش او محبوب باشد، و هر چه که در پیش خدا مبغوض است در چشم او ناپسند آید، و از حلال دنیا کناره گیرد و به حرام آن اعتنا نکند.»

وی می نویسد: زهد واقعی، حاصل نمی آید، جز با سه نوع ترک که عبارتند از:

  • ترک دنیا؛ 2- ترک زینت؛ 3- ترک خواسته های نفسانی

البته در احادیث هم به این سه نوع ترک اشاره شده است:

«الزهد فی الدنیا ثلاثه أحرف زاء وهاء و دال، فأما الزاء فترک الزینه و اماالهاء فترک الهوی و اما الدال فترک الدنیا؛ واژه زهد دارای سه حرف است: «زا» علامت ترک زینت است، «ها» نشانة ترک هواست، و «دال» علامت ترک دنیا می باشد.»

در باب بیان فواید زیارت اهل قبور آمده است:

«فزوروها فانها تزهد فی الدنیا و تذکر الآخره؛ به زیارت اهل قبور بشتابید! زیرا این عمل مایة زهد ورزیدن در امور دنیوی و یادآور زندگی اخروی است».

چنانکه قرآن کریم از حالت ویژة برادران یوسف در هنگام فروختن وی به قافلة مصری این چنین یاد می کند: آنان به قیمتی اندک و ناچیز قانع شدند و با بی اعتنایی ویژه ای از کنار او گذاشتد: « و شروه بثمن بخس دراهم معدوده و کانوا فیه من الزاهدین»

از دقت در اصل مفهوم لغوی و اصطلاحی و موارد کاربرد کلمة زهد به دست می آید که «زهد» عبارت است از: عدم گرایش و رغبت قلبی نسبت به دنیا و امور دنیوی و پرهیز از آن، زهد، ضد حرص و آز به معنای حقیر و ناچیزانگاشتن، اهانت رواداشتن و انهادن است، و ترک کردن از پیامدهای این حالت ویژه می باشد؛ همچنین می توان زهد را به بی اعتنایی و عدم وابستگی قلبی نسبت به دنیا تفسیر کرد. البته از تقابل زهد و حرص بهتر می توان به حقیقت مفهوم زهد، دست یافت. چنان که یکی از عرفای بزرگ در تفسیر زهد می گوید:

«الزهد فراغ القلب من الدنیا لا فراغ الید منها و یقابله الشح و الحرص؛ زهد آن است که دل انسان، وابسته به دنیا نباشد، نه آن که دست آدمی از مال دنیوی خالی باشد، از این رو در برابر زهد، حرص و آز قرار دارد.»

اهمیت زهد

زهد، در فرهنگ و معارف الهی، دارای ارج و اهمیت ویژه ای است، تا آنجا که پروردگار متعال، اسوگان و راهبران راستین را به روی آوردن بدان فراخوانده است: «و شرط علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیة» ؛ زهد زینتی است خدایی در زندگی خدا باوران. زهد همه گونه نیکیها و خیرها و زیباییها را به همراه خود دارد و کلید همة خوبیهاست. در سایة زهد، عبادت پروردگار متعال به بهترین وجه صورت می پذیرد. زهد یکی از مصادیق حکمت الهی در میان انسانهاست، چنان که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مراد از حکم در آیة و آتیناه الحکم صبیاً، که دربارة یحیای پیامبر (ص) نازل شده است، زهد پیشگی است.»

خداوند متعال به موسای کلیم فرمود: «یا موسی انه لن یتزین المتزینون بزینه أزین فی عینی مثل الزهد؛ ای موسی! آراسته ترین فرد در نزد من کسی است که خود را به زینت زهد بیاراید، زهد برترین زینتهاست.» چنان که در کلامی از رسول خدا (ص) می خوانیم:

«ان صلاح اول هذه الامة بالزهد و الیقین و هلاک آخرها بالشح و الأمل؛ اصلاح و سعادت امت من دستیابی به زهد و رسیدن به مرحله یقین است، ولی مایة هلاکت آنان روی آوردن به حرص و آزمندی و آرزوهای بلند پروازانه و نابجاست.»

آری، اهمیت مسأله زهد به درجه ای است که از آن به عنوان بزرگترین عامل آسودگی یاد شده است: «الزهد فی الدنیا الراحة العظمی؛ زهد ورزیدن در دنیا بزرگترین آسودگی است». چنان که رسول خدا (ص) فرمودند: «السعادة التامة بالعلم و السعادة الناقصة بالزهد و العبادة من غیرالعلم و الزهادة تعب للجسد؛ سعادت کامل انسان از طریق علم و دانش و سعادت نیمه تمام از راه زهد حاصل می شود، و عبادت بدون دانش و زهد مایة خستگی بدن است» آن حضرت همچنین به ابن مسعود این چنین رهنمود داد:

«یابن مسعود! النار لمن رکب محرماً و الجنة لمن ترک الحلال، فعلیک بالزهد فان ذلک مما یباهی الله به الملائکة و به یقبل الله علیک بوجهه و یصلی علیک الجبار؛ ای ابن مسعود! جهنم برای کسی است که آلوده دامن باشد، و بهشت از آن کسی است که حلال را ترک گوید (یعنی در لذات و روزیهای حلال غوطه ور نشود) پس در پی زهد پیشگی باش، زیرا زهد از چیزهایی است که خدا بر فرشتگان خود بدان مباهات می کند و به خاطر زهد است که آدمی مورد توجه خداوند متعال قرار می گیرد و مشمول درود او می‌گردد.»

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زهد اسلامی

دانلودمقاله زهد از دید اسلام

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله زهد از دید اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

زهد، از جمله ارزش‏هاى متعالى مکتب اسلام است که مورد توجه و تاکید زیاد ائمه (علیهم السلام ) قرار گرفته است. بى‏شک، زهد و تقوا، دو عنصر مهم و قابل‏توجه‏اند که مکمل و متمم هم‏اند. در معارف اسلامى، پس از مسئله‏ى تقوا، بر زهد،بیش از سایر معارف تکیه و سفارش شده است.
شک نیست که «گرایش انسان به زهد، ریشه در آزاد منشى او دارد. انسان، بالفطره‏میل به تصاحب و تملک و بهره‏مندى از اشیا دارد، ولى آن جا که مى‏بیند اشیا به‏همان نسبت که در بیرون، او را مقتدر ساخته، در درون، ضعیف و زبون‏اش کرده و مملوک و برده‏ى خویش ساخته، در مقابل این بردگى، طغیان مى‏کند و نام این طغیان، زهد است ‏‏» . (۱) در این مقال، ابتدا به «مفهوم زهد» نظر مى‏کنیم، آن‏گاه «اصول‏و پایه‏هاى زهد در اسلام‏» را مورد بررسى قرار داده و پس از آن، به «نقش زهد درتکامل انسان‏» اشاره مى‏کنیم. در بخش بعد، «تفاوت زهد اسلامى با رهبانیت‏ مسیحى‏» را ذکر کرده و به «تفاوت میان زهد و فقر اقتصادى‏» نیز نگاهى خواهیم‏افکند. در ادامه از «زهد حقیقى وانحرافى و آثار هر یک‏»، سخن خواهیم گفت و بانگاهى به «زهد در زندگى پیامبر اکرم (ص) و حضرت على (ع‏») بحث را خاتمه ‏خواهیم داد. و همه‏ى این‏ها، با عنایت‏به مطالب استاد شهید مرتضى مطهرى است .
مفهوم زهد
به عبارت دیگر «زهد ، یعنى‏اعراض و بى‏میلى‏‏» (۳) . «بى‏اعتنایى و بى‏توجهى، تنها در فکر و اندیشه و احساس وتعلق قلبى نیست و در مرحله‏ى ضمیر پایان نمى‏یابد. زاهد، در زندگى عملى خویش‏نیز، سادگى و قناعت را پیشه مى‏سازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایى، پرهیزمى‏نماید. زندگى زاهدانه، آن نیست که شخص فقط در ناحیه‏ى اندیشه و ضمیر، وابستگى‏زیادى به امور مادى نداشته باشد، بلکه این است که زاهد، عملا از تنعم و تجمل ولذت گرایى پرهیز داشته باشد. زهاد جهان آن‏ها هستند که به حداقل تمتع وبهره‏گیرى از مادیات اکتفا کرده‏اند. شخص حضرت على(ع) از آن جهت زاهد است که نه‏تنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملا نیز از تمتع و لذت‏گرایى ابا داشت و به اصطلاح،تارک دنیا بود». (۴) شهید مطهرى در جاى دیگر در تعریف زهد به سخن حضرت على (ع) در نهج‏البلاغه اشاره مى‏کند و مى‏گوید:
زهد در قرآن، در دو جمله خلاصه شده است: «متاسف نشوید بر آن چه ( از مادیات‏دنیا ) از شما فوت مى‏شود و شاد نگردید بر آن چه خدا به شما مى‏دهد». (۵) هر کس‏بر گذشته، اندوه نخورد و براى آینده، شادمان نشود، بر هر دو جانب زهد دست‏یافته است.
بدیهى است، وقتى که چیزى کمال مطلوب نبود و یا اساسا مطلوب اصلى نبود، بلکه‏وسیله بود، مرغ آرزو در اطراف‏اش پر و بال نمى‏گشاید و آمدن و رفتن‏اش شادمانى یا اندوه ایجاد نمى‏کند.

 

(۶) علاوه بر آن چه گفته شد، در آثار قلمى استاد مطهرى، به‏تعابیر مختلفى در تعریف زهد برمى‏خوریم که ذکر اجمالى آن‏ها، بر روشنایى مفهوم‏«زهد» خواهد افزود:
(( زهد، عملى است منفى ; زیرا، عبارت است از اعراض و ترک و دامن چیدن از طیبات‏دنیا)). (۷) «زهد، یعنى آزاد زیستن از دنیا و خود را نسبت ‏به نعمت‏هاى دنیا نفروختن و بنده‏ى دنیا نبودن‏‏». (۸) «زهد، عبارت است از اعراض از مشتهیات‏دنیاوى‏‏». (۹) «زهد، یعنى اعراض و بى‏میلى، در مقابل رغبت که عبارت است از کشش‏و میل‏‏». (۱۰) «زهد، یعنى کوتاهى آرزو و سپاس‏گزارى هنگام نعمت و پارسایى نسبت‏به نبایستنى‏ها». (۱۱) «زهد، بى‏اعتنایى به امور مورد رغبت طبیعى است; یعنى، انسان از امور مورد طبع خودش، به خاطر هدفى دست‏بردارد». (۱۲) «زهد، حالتى‏است روحى. زاهد از آن نظر که دلبستگى‏هایى معنوى و اخروى دارد، به مظاهر زندگى‏بى‏اعتنا است‏‏». (۱۳) «زهد، در متن زندگى قرار دارد، کیفیت‏خاص بخشیدن به زندگى‏است و از دخالت دادن پاره‏اى ارزش‏ها، براى زندگى ناشى مى‏شود». (۱۴) «زهد،خصلتى است‏براى انسان زاهد. و زاهد کسى است که توجه‏اش از مادیات دنیا به عنوان‏کمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده، متوجه چیز دیگرى معطوف شده است.
بى‏رغبتى زاهد، بى‏رغبتى در ناحیه‏ى اندیشه و آمال و ایده و آرزو است، نه بى‏رغبتى‏در ناحیه‏ى طبیعت‏‏». (۱۵) اصول و پایه‏هاى زهد در اسلام در اسلام، هر عنصر داراى‏ارزش، مبتنى بر پایه‏ها و اصولى است که این پایه‏ها و اصول، ارکان آن عنصر راتشکیل مى‏دهند. استاد مطهرى، اصول و پایه‏هاى زهد را سه چیز مى‏داند:
-۱ بهره‏گیرى‏هاى مادى از جهان و تمتعات طبیعى و جسمانى، تنها، عامل تامین‏کننده‏ى خوشى و بهجت و سعادت انسان نیست. براى انسان، به حکم سرشت‏خاص، یک‏سلسله ارزش‏هاى معنوى مطرح است که با فقدان آن‏ها، تمتعات مادى، قادر به تامین‏بهجت و سعادت نیست.
-۲ سرنوشت‏سعادت فرد، از سعادت جامعه جدا نیست. انسان، از آن جهت که انسان‏است، یک سلسله وابستگى‏هاى عاطفى و احساس مسئولیت‏هاى انسانى در باره‏ى جامعه‏دارد که نمى‏تواند فارغ از آسایش دیگران، آسایش و آرامش داشته باشد.
-۳ روح، در عین نوعى اتحاد و یگانگى با بدن، در مقابل بدن اصالت دارد،کانونى است در برابر کانون جسم، منبع مستقلى است‏براى لذات و آلام. روح نیز به‏نوبه خود، بلکه بیش از بدن، نیازمند به تغذیه و تهذیب و تقویت و تکمیل است.
روح، از بدن و سلامت آن و نیرومندى آن، بى‏نیاز نیست، اما بدون شک غرقه شدن درتنعمات مادى و اقبال تمام به لذت‏گرایى جسمانى، مجال و فراغتى براى بهره‏بردارى‏از کانون روح و منبع بى‏پایان ضمیر، باقى نمى‏گذارد. در حقیقت، نوعى تضاد میان ‏تمتعات روحى و تمتعات مادى اگر به صورت غرقه شدن و محو شدن و فانى شدن درآن‏ها باشد وجود دارد.
مسئله‏ى روح و بدن، مسئله‏ى رنج و لذت نیست; چنین نیست که هر چه مربوط به روح ‏است رنج است، و هر چه مربوط به بدن است، لذت. لذات روحى بسى صاف‏تر، عمیق‏تر وبادوام‏تر از لذات بدنى است. روآورى یک جانبه به تمتعات مادى و لذات جسمانى، ازخوشى و لذت و آسایش واقعى بشر مى‏کاهد. لذا آن‏گاه که مى‏خواهیم به زندگى روآوریم و از آن بهره بگیریم و بدان رونق و صفا و شکوه و جلال ببخشیم و آن را دل‏پسند و زیبا سازیم، نمى‏توانیم از جنبه‏هاى روحى صرف‏نظر کنیم.
با توجه به این سه اصل است که مفهوم زهد اسلامى روشن مى‏شود، و با توجه به این‏سه اصل است که روشن مى‏گردد چه‏گونه اسلام، رهبانیت را طرد مى‏کند، اما زهدگرایى‏را در عین جامعه‏گرایى و در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى مى‏پذیرد.
نقش زهد در تکامل انسان
زهد، داراى فلسفه‏هاى مختلفى است. نخست، برخوردار شدن ازمواهب روحى و معنوى است. استاد مطهرى در این باره مى‏فرماید:
اگر کسى، بویى از معنویت ‏برده باشد، مى‏داند که تا انسان از قید هواپرستى آزادنگردد، و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود، و تا مسایل مادى از صورت هدف‏خارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل، براى رشد و نمو احساسات پاک واندیشه‏هاى تابناک و عواطف ملکوتى، آماده نمى‏گردد. این است که مى‏گویند: (( زهد،شرط اصلى معرفت افاضى است و پیوندهاى محکم و ناگسستنى با آن دارد)).

 

حق‏پرستى به معناى واقعى کلمه یعنى شور و محبت و خدمت‏حق را داشتن، و بایاد او مانوس بودن و از پرستش او لذت بردن، و در حال توجه و حضور و ذکر دایم‏بودن. [حق‏پرستى،] با خودپرستى و لذت گرایى و در اسارت زرق و برق مادیات بودن،به هیچ وجه سازگار نیست. نه تنها خداپرستى، مستلزم نوعى زهد است، هر عشق وپرستشى، خواه در مورد وطن یا مسلک و مرام، مستلزم نوعى زهد و بى‏اعتنایى نسبت‏به شئون مادى است. پس خانه‏ى دل را از تعلقات مادى، خالى و فارغ نگه داشتن وبت‏هاى سیم و زر را از کعبه‏ى دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوى ورشد شخصیت واقعى انسانى است. (۱۷) استاد شهید، در جاى دیگر آورده است: «اگرانسان، بخواهد لذت‏هاى معنوى و الهى را در این دنیا درک کند، چاره‏اى ندارد جزاین‏که از لذت‏هاى مادى و جسمانى، کسر بکند». (۱۸) استاد مطهرى، از امام على (ع)به عنوان اولین زاهد جهان، نام مى‏برد که «در عین حال، حساس‏ترین قلب‏ها را نسبت‏به مسئولیت‏هاى اجتماعى در سینه داشت، و از طرف دیگر مى‏گفت: على را با نعمت ولذت ناپایدار چه کار؟». (۱۹) در ادامه، استاد مطهرى مى‏گوید:
على(ع) چون زاهد بى‏اعتنا و بى‏طمع بود و از طرف دیگر، قلب‏اش از عشق الهى‏مالامال بود و جهان را از کوچک‏ترین ذره گرفته تا بزرگ‏ترین ستاره، یک واحد ماموریت و مسئولیت مى‏دید. این چنین نسبت‏به حقوق و حدود اجتماعى حساس بود.

 

او، اگر فردى لذت‏گرا و منفعت‏پرست مى‏بود، محال بود این چنین، شخصیت مسئول ومتعهدى پیدا کند. (۲۰) بنابراین از دو راه، یکى را باید انتخاب کرد: یاخورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازى و نه نیازى، نه توجهى و نه نم اشکى و نه‏انسى و نه روشنایى‏اى و گامى از حد حیوانیت، فراتر نرفتن، و یا قدمى در وادى‏انسانیت و استفاده از مواهب خاص الهى که مخصوص دل‏هاى پاک و روح‏هاى تابناک‏است [برداشتن] (۲۱) .
تفاوت زهد اسلامى با رهبانیت مسیحى
اسلام، دینى جامعه‏گرا و زندگى گرا است و نه زهدگرا... بعلاوه، تعلیمات جامع وهمه جانبه‏ى اسلامى در مسایل اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، اخلاقى، براساس محترم‏شمردن زندگى و روآورى به آن است، نه پشت کردن به آن. گذشته از همه‏ى این‏ها،رهبانیت و اعراض از زندگى، با جهان‏بینى و فلسفه‏ى خوش‏بینانه‏ى اسلام درباره‏ى هستى و خلقت، ناسازگار است. اسلام، هرگز مانند برخى کیش‏ها و فلسفه‏ها،با بدبینى به هستى و خلقت نمى‏نگرد و خلقت را به دو بخش زشت و زیبا، روشنایى وتاریکى، حق و باطل، درست و نادرست، به‏جا و نابه‏جا تقسیم نمى‏کند. (۲۲) استاد، در جاى دیگر، واضح‏تر به این تفاوت اشاره دارد. او مى‏نویسد:
زهد اسلامى، غیر از رهبانیت است; رهبانیت، بریدن از مردم و روى آوردن به عبادت‏است. براساس این اندیشه، «کار دنیا و آخرت از یکدیگر جدا است‏»، «دو نوع کاربیگانه از هم است [و] از دو کار، یکى را باید انتخاب کرد: یا باید به عبادت وریاضت پرداخت، تا در آن جهان به کار آید، و یا باید متوجه زندگى و معاش بود،تا در این جهان به کار آید.» و این است که رهبانیت، بر ضد زندگى و بر ضدجامعه‏گرایى است، [و] مستلزم کناره‏گیرى از خلق و بریدن از مردم و سلب هرگونه‏مسئولیت و تعهد از خود است.
اما زهد در اسلام، آن چیزى نیست که رهبانیت‏به وجود آورده است. در اسلام،مسئله‏ى جدا بودن حساب این جهان و آن جهان، مطرح نیست. از نظر اسلام، نه خود آن‏جهان و این جهان از یکدیگر جدا و بیگانه هستند و نه کار این جهان با آن جهان‏بیگانه است. ارتباط دو جهان با یکدیگر، از قبیل ارتباط ظاهر و باطن شى‏ء واحداست، از قبیل پیوستگى دو رویه‏ى یک پارچه است، از قبیل پیوند روح و بدن است که‏چیزى است‏حد وسط میان یگانگى و دو گانگى. کار این جهان با کار آن جهان نیز،عینا همین طور است، بیش‏تر جنبه‏ى اختلاف کیفى دارد تا اختلاف ذاتى; یعنى، آن چه‏بر ضد مصلحت آن جهان است، بر ضد مصلحت این جهان نیز هست، و هر چه بر وفق مصالح‏عالیه‏ى زندگى این جهان است‏بر وفق مصالح عالیه‏ى آن جهان نیز هست. لهذا، یک کارمعین که بر وفق مصالح عالیه‏ى این جهان است، اگر از انگیزه‏هاى عالى و دیدهاى‏مافوق طبیعى و هدف‏هاى ماوراى مادى، خالى باشد، آن کار، صرفا دنیایى تلقى مى‏شودو به تعبیر قرآن، به سوى خدا بالا نمى‏رود، اما اگر جنبه‏ى انسانى کار، از هدف‏هاو انگیزه‏ها و دیدهاى برتر و بالاتر زندگى محدود دنیایى بهره‏مند باشد، همان کار،کار آخرتى شمرده مى‏شود. زهد اسلامى، در متن زندگى قرار دارد، کیفیت‏خاص بخشیدن‏به زندگى است و از دخالت دادن پاره‏اى ارزش‏ها براى زندگى، ناشى مى‏شود. (۲۳)
درادامه، جهت تکمیل بحث، نگاهى داریم به ویژگى‏هاى مختلف زاهد و راهب و تفاوت هریک با هم:
زاهد و راهب، هر دو، از تنعم و لذت‏گرایى دورى مى‏جویند، ولى راهب از جامعه وتعهدات و مسئولیت‏هاى اجتماعى مى‏گریزد، اما زاهد، به جامعه و ملاک‏هاى آن وایده‏هاى آن و مسئولیت‏ها و تعهدهاى آن، روى مى‏آورد.
زاهد و راهب، هر دو، آخرت گرایند، اما زاهد، آخرت‏گراى جامعه‏گرا است و راهب،آخرت گراى جامعه گریز... زاهد و راهب، هر دو، تارک دنیایند، اما دنیایى که‏زاهد آن را رها مى‏کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال‏مطلوب و نهایت آرزو دانستن است، ولى دنیایى که راهب آن را ترک مى‏کند، کار،فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعى است. این است که زهد زاهد برخلاف رهبانیت‏راهب، در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى است. تفاوت راهب و زاهد، از دوجهان‏بینى مختلف ناشى مى‏شود. از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت، دو جهان کاملا ازیکدیگر جدا و بى‏ارتباط با یکدیگرند، ولى در جهان‏بینى زاهد، دنیا و آخرت، به‏یکدیگر پیوسته‏اند، [و] دنیا مزرعه‏ى آخرت است. (۲۴) تفاوت زهد و فقر اقتصادى‏اسلام، طرفدار دو قوت است. این دو قوت، مربوط به مسئله‏ى زهد و دنیااست. ازناحیه‏ى روحى، آن قدر باید قوى و نیرومند باشیم که مال و ثروت دنیا نتواند مارا بنده‏ى خودش قرار بدهد، و از نظر اقتصادى، باید کوشش کنیم مال و ثروت را ازطریق مشروع در اختیار خودمان بگیریم تا بتوانیم از این قدرت مادى و اقتصادى‏استفاده کنیم. وقتى دانستید، اسلام طرفدار دو قدرت (قدرت اخلاقى و قدرت اقتصادى) است، مى‏بینید ما [متاسفانه به خاطر بى‏توجهى به تعلیمات اسلام] زاهدهایى هستیم‏که در هر دو ناحیه، طرفدار ضعف هستیم و ضعف داریم.
ما [عملا] زاهدى هستیم که همیشه از قدرت اقتصادى، از ثروت اقتصادى، دورى‏گزیده‏ایم; یعنى، ضعف را انتخاب کرده‏ایم. مردمى که پول و ثروت نداشته باشند،مسلم است کارى که از اقتصاد ساخته است، نمى‏توانند انجام بدهند و باید دست‏دریوزگى پیش دیگران دراز کنند. از نظر روحى هم اتفاقا ضعیف هستیم; چون، وقتى‏خودمان را به این ترتیب، تربیت کردیم که به وسیله‏ى دور نگه داشتن خود از مال‏دنیا، به خیال خودمان زاهد شدیم، یک روز[که] دنیا به همان زاهد ها روى مى‏آورد،مى‏بینیم اختیار از کف‏اش بیرون رفت. مى‏بینیم نه از ناحیه‏ى روحى قوى هستیم، نه‏از ناحیه‏ى اقتصادى. (۲۵) اگر نگاهى به زندگى ائمه (علیهم السلام ) بیندازیم، پى‏مى‏بریم که آنان زاهدهایى نبودند که دچار فقر اقتصادى باشند، بلکه همواره کار وکوشش مى‏کردند و درآمد اقتصادى داشتند و از طرف دیگر، دل بسته‏ى به دنیا و زرق وبرق آن هم نبودند. زندگى امام على (ع) نمونه‏ى بارز یک زاهد فعال، جامعه‏گرا ومسئولیت‏پذیر است که از دست نج‏خویش، قوت خود را تامین مى‏کند و گاهى، آن رانیز به محتاجى مى‏بخشد. فعالیت اقتصادى انجام مى‏دهد، آن هم نه براى شخص خود واستفاده‏ى شخصى بردن و در رفاه زندگى کردن، بلکه براى محرومان و مستضعفان‏جامعه.
زهد حقیقى و زهد انحرافى و آثار آن دو
از آن‏جایى که انسان مى‏خواهد به کمال برسد، باید ارزش‏هاى انسانى را به طورهماهنگ در خود پرورش داده و از هر گونه افراط و تفریط جلوگیرى کند. زهد نیز،همانند دیگر ارزش‏ها، همواره مورد تفریط و افراط قرار گرفته است.
پیامبر اکرم (ص) و سایر ائمه (علیهم السلام ) با زهد انحرافى به مبارزه‏برخاسته‏اند تا حد اعتدال آن را در جامعه به وجود بیاورند.
به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که عده‏اى از اصحاب، غرق در عبادت شده‏اند. حضرت‏ناراحت و عصبانى به مسجد تشریف آورد و فریاد کشید: ما بال اقوام؟ چه مى‏شودگروه‏هایى را؟ چه شان است؟ [...] شنیده‏ام چنین افرادى در امت من پیدا شده‏اند.
من که پیغمبر شما هستم، این طور نیستم.
هیچ وقت همه‏ى شب تا صبح را عبادت نمى‏کنم، قسمتى از آن را استراحت مى‏کنم،مى‏خوابم; من، به خاندان و همسران خود رسیدگى مى‏کنم; هر روز روزه نمى‏گیرم، بعضى‏از روزها روزه مى‏گیرم، روزهاى دیگر را حتما افطار مى‏کنم. کسانى که این کارهارا پیش گرفته‏اند، از سنت من خارج‏اند. پیغمبر، وقتى احساس مى‏کند یک ارزش ازارزش‏هاى اسلامى، سایر ارزش‏ها را در خود محو مى‏کند; یعنى، جامعه‏ى اسلامى به یک‏طرف مد پیدا کرده است، شدیدا با آن مبارزه مى‏کند. (۲۶) آثار زهد حقیقى، عبارت‏است از: ایثار، همدردى، آزادگى، برخوردارى از مواهب روحى و معنوى، جامعه‏گرایى‏و مسئولیت پذیرى، بى‏اعتنایى به دنیا، کیفیت‏خاص بخشیدن به زندگى، پیوسته‏دانستن دنیا و آخرت، کم خرج بودن و ساده زندگى کردن، تعلق نداشتن به تشریفات‏زاید و تجمل‏گرایى و... . آثار زهد انحرافى، عبارت است از: جامعه گریزى،مسئولیت گریزى و سلب هر گونه مسئولیت و تعهد از خود، ضعف و فقر اقتصادى، بریدن‏از مردم و انجام دادن عبادت‏هاى مفرط و طاقت فرسا و... .
نگاهى به زهد در زندگى حضرت رسول (ص) و امام على (ع)
بى‏شک، حضرت رسول (ص) و حضرت على (ع) از جمله زاهدترین مردم عصر خویش بوده‏اند وزهد آنان فلسفه‏هاى مختلفى داشته است. شهید استاد مطهرى، زهد را دو گونه‏تفسیر مى‏کند و زهد آن بزرگواران را از نوع دوم مى‏داند:
یکى این‏که بگوییم دستور اسلام، به طور مطلق، براى بشر این است که از نعمت‏ها وخیرهاى این جهان محترز باشد. اسلام، همان‏طورى که به اخلاص در عمل و توحید درعبادت و به صدق و امانت و صفا و محبت دستور مى‏دهد، به احتراز از اعراض ونعمت‏هاى دنیا هم دستور مى‏دهد.
همان‏طورى که آن امور بالذات براى بشر کمال‏اند و در همه‏ى زمان‏ها، مردم بایدموحد باشند، همین طور در همه‏ى زمان‏ها و در هر نوع شرایطى لازم است که از نعمت‏هاو خیرات دنیا احتراز داشته باشند. تفسیر دیگر این‏که بگوییم، فرق است‏بین آن‏امور که مربوط به عقیده و یا اخلاص و یا رابطه‏ى انسان با خداى خودش است و بین‏این امر که مربوط به انتخاب معیشت است. این‏که رسول خدا و على مرتضى، بر خود درغذا و لباس و مسکن و غیره سخت مى‏گرفتند، نه از این جهت است که توسعه در زندگى، با لذات، زشت و ناپسند است، بلکه مربوط به چیزهاى دیگر بوده[است] : یکى مربوطبوده به وضع عصر و زمان‏شان که براى عموم مردم وسیله فراهم نبود، فقر عمومى‏زیاد بود، در همچو اوضاعى، مواسات و همدردى اقتضا مى‏کرد که به کم قناعت کنند ومابقى را انفاق کنند. بعلاوه، آن‏ها در زمان خود زعیم و پیشوا بودند، وظیفه‏ى‏زعیم و پیشوا که چشم همه به او است‏با دیگران فرق دارد». (۲۷) استاد مطهرى‏در جاى دیگرى در باره‏ى زهد پیامبر اکرم(ص) و حضرت على(ع) مى‏گوید:
زهد، همان زهدى است که رسول اکرم (ص) داشت. با این‏که پیغمبر در اواخر عمر،فوق العاده قدرت داشت، ولى این قدر دل‏اش زنده بود، این قدر اهل ایثار و گذشت‏بود که آیه نازل شد:«میانه روى را از دست نده‏». یک وقت اصحاب دیدند وجودمقدس پیامبر، موقع نماز نیامد، بعدا معلوم شد که وقت نماز، برهنه‏اى به منزل‏ایشان آمده و حضرت چیزى نداشته است، جز این‏که لباس تن‏اش را بکند و به او بدهد. (۲۸)
زهد على (ع)، همدردى بود. همدردى، انسانیت است. او از حق صددرصد مشروع‏خودش هم استفاده نمى‏کرد. براى خودش به اندازه‏ى یک سرباز، فقط از بیت المال،حقوق قایل بود، ولى در همان هم قناعت مى‏کرد [و ] حاضر نبود با شکم سیر بخوابد.
چرا؟ چون دل و وجدان و قلب زنده‏اش به او اجازه نمى‏داد. مى‏فرمود: [...] آیا من‏با شکم سیر بخوابم [...] در حالى که در اطراف من، شکم گرسنه هست؟ من نمى‏توانم‏با شکم سیر بخوابم. (۲۹) على (ع)، زاهدى نبود که یک گوشه افتاده باشد و اسم‏انزوا را، زهد بگذارد. على، مردى بود که بیش از هر کسى وارد اجتماع مى‏شد وفعالیت اجتماعى و تولید ثروت مى‏کرد، ولى ثروت در کف‏اش قرار نمى‏گرفت، ثروت رااندوخته و ذخیره نمى‏کرد. کدام کار تولیدى مشروع است که در آن زمان وجود داشته‏و على انجام نداده است؟ اگر تجارت است عمل کرده، اگر زراعت و باغ‏دارى ودرخت‏کارى است، انجام داده، اگر حفر قنوات است، اگر سربازى کردن است، انجام‏داده است; (۳۰) و در عین حال وقتى به محتاجى، مسکینى، یتیمى و اسیرى برخوردمى‏کرد، فورا او را بر خودشان مقدم مى‏داشت. این بود معناى زهد على(ع).
و این گونه است که زهد حقیقى، خود را مى‏نماید و از زهد انحرافى جدا مى‏شود وروشنى مى‏بخشد و روشنى مى‏آفریند و به اجتماع حرکت و جهت مى‏دهد.
جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى آن چه گذشت، نشان مى‏دهد که در دگرگونى‏هاى اجتماعى، زهد،به عنوان یک ارزش، مى‏تواند نقش تعیین کننده‏اى داشته باشد. از یک سو، نقش مثبت‏زهد مى‏تواند جامعه‏اى را به ارزش‏هاى متعالى معنوى نزدیک سازد و آن را به تکامل‏برساند، و از سوى دیگر، نقش منفى زهد (زهد انحرافى) مى‏تواند اجتماعى را به‏انحراف و تباهى و سقوط بکشاند و به جاى تکامل، تنازل دهد; زیرا، در جامعه‏اى که‏به زهد به عنوان یک ارزش حرکت دهنده و جهت دهنده، نگاه شود، دیگر کار و فعالیت‏اقتصادى، با زهد منافات ندارد. چنین مجموعه‏اى، براى توسعه‏ى هر چه بیش‏تر تلاش‏مى‏کند، چه در جنبه‏هاى مادى و چه در جنبه‏هاى معنوى. پول و ثروت فراوان و پست ومقام، افراد را وابسته و دل بسته‏ى خود نمى‏سازد، بلکه چنین افرادى، ثروت خود رادر راه‏ها و هدف‏هاى متعالى، چه فردى و چه جمعى، به مصرف مى‏رسانند. اما درجامعه‏اى که به زهد، به عنوان چنین عامل حرکت‏زایى نظر نمى‏شود، آن اجتماع، درسکون و رکود به سر مى‏برد و دیگر کار و فعالیت اقتصادى با زهدورزى و زهدخواهى وزهدگسترى، منافات پیدا مى‏کند. چنین است که جامعه، هر لحظه، به جاى صعود، سقوطمى‏کند و نه به رشد اقتصادى و مادى و صنعتى مى‏رسد و نه به رشد روحى و معنوى وفرهنگى. این است که مى‏توان به زهد، به عنوان یکى از شاخص‏هاى مثبت و منفى‏دگرگونى اجتماعى، به طور توام، نظر انداخت.
زهد و ایثار و همدردى
یکى از فلسفه‏هاى زهد «ایثار» است. ایثار یعنى دیگران را بر خویشتن مقدم داشتن و خود را براى آسایش دیگران به رنج افکندن.
زاهد ساده و با قناعت زندگى مى‏کند و بر خود تنگ مى‏گیرد تا دیگران را به آسایش برساند. او محرومیت و گرسنگى و رنج و درد را از آن جهت تحمل مى‏کند که دیگران بر خوردار و سیر در آسایش زندگى کنند. ایثار از عالى‏ترین اوصاف انسانى است که تنها انسانهاى بسیار بزرگ به آن مرحله صعود مى‏کنند.
على‏علیه السلام مى‏فرماید:
((الایثار غایة الاحسان‏‏)) (۱) (ایثار نهایت نیکوئى است و برترین همه نیکیهاست ).
باز فرمود: «الایثار شیمة الابرار» (۲) (ایثار خصلت نیکوکاران است) .
باز فرمود: «من شیم الابرار حمل النفوس على الاثار» (۳) (از خصلت‏هاى نیکوکاران است واداشتن نفسهاى خود بر ایثار، یعنى برگزیدن دیگران بر خود و دادن چیزى به ایشان با وجود حاجت‏خود به آن) .
قرآن مجید عالیترین نمونه ایثار را در سوره «هل اتى‏» در داستان ایثاار على‏علیه السلام و خاندان گرامیش به نمایش گذاشته است، على‏علیه السلام و حضرت زهراعلیهاالسلام و فرزندانشان آنچه از خوردنى در اختیار داشتند -که جز چند قرص نان نبود- با کمال نیازى که بدان داشتند تنها به خاطر رضاى خدا در سه روز متوالى به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند، این بود که این داستان که پرشکوهترین مظاهر جمال و جلال انسانیت را بازگو مى‏کند، در آیات قرآن نازل گشت.
قرآن کریم گروه انصار را که حتى در حال فقر و نیازمندى برادران مهاجر را بر خودشان مقدم داشتند، چنین توصیف کرده است:
(( و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة (۴) (یعنى دیگران را بر خود مقدم مى‏دارند هرچند خود نیازمند و فقیر باشند)) .
مفسران در شان نزول این آیه داستانهاى متعددى نقل کرده‏اند از جمله «ابن عباس‏» مى‏گوید: پیامبر گرامى اسلام روز پیروزى بر یهود بنى‏نضیر به انصار فرمود:
((اگر مایل هستید اموال و خانه‏هایتان را با مهاجران تقسیم کنید و در این غنائم با آنها شریک شوید واگر مى‏خواهید اموال و خانه‏هایتان از آن شما باشد واز این غنائم چیزى به شما داده نشود؟ ))
انصار گفتند: هم اموال و خانه‏هایمان را با آنها تقسیم مى‏کنیم و هم چشم‏داشتى به غنائم نداریم و مهاجران را بر خود مقدم مى‏شمریم، آیه فوق نازل شد واین روحیه عالى آنها را ستود. (۵)
به هرحال، زهد براساس فلسفه ایثار هیچ ربطى با رهبانیت و گریز از اجتماع ندارد، بلکه زائیده علائق و عواطف اجتماعى است و جلوه عالیترین احساسات انسان دوستانه و موجب استحکام بیشتر پیوندهاى اجتماعى است و گویاى نقش مهم اخلاق در حل مشکلات اقتصادى مى‏باشد.
همدردى و شرکت عملى در غم مستمندان و محرومان یکى دیگر از ریشه‏ها و فلسفه‏هاى زهد است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 53  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زهد از دید اسلام