سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سعادت 26 ص

اختصاصی از سورنا فایل سعادت 26 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

فعل :چیزی که در فعل است ،مانند اجرا شدن فرمان و نفوذ حکم، چیزی که در انفعال است :مانند احساس محسوسات ملایم با طرح، همانند شنیدن آواز خوش.

خیرات یا در معقولاتند یا در محسوسات .

اقسام سعادت: چنان که گفته شد سعادت خیر نسبی است و به اختلاف موارد مختلف می شود و سعادت تمام کارهای خیر و مقصد و هدف آنهاست که آدمی از روی اختیار انجام می دهد و شیئی تمام و کمال به چیزی می گویند که وقتی انسان به او رسید به چیز دیگری محتاج نباشد از این رو سعادت برترین و بالاترین خوبیهاست ولی در این خیر تمام و کمال که هدف کامل است به سعادتهای دیگری نیازمندیم که در بدن یا در خارج بدن است به این معنی که اگر انسان در امور مربوط به بدن و دنیا راحت باشد می تواند سعادت روحانی به دست بیاورد.

ارسطو می گوید : نمی شود انسان کار خوبی انجام دهد یعنی ببخشد، به کامیابی برسد، برای خود دوستان فراوان داشته باشد اما از سلامت جسمانی و ثروت و مال بی بهره باشد از این رو می گوید: ظهور شرافت و مقام حکمت نیاز به ابزار قدرت ندارد و خوشبختی خالص آن موهبتی است که در شریفترین منازل و بالاترین درجات خیرات از سوی خداوند و به انسان برسد و آن ویژه ی انسان کامل است اما کسانی چون کودکان یا کسانی که به کمال نرسیده و عملشان رشد نکرده است از این موهبت بی بهره اند.

اقسام پنجگانه سعادت به گفته ی ارسطو: ارسطو سعادت را پنج قسم می داند به شرح زیر:1- سعادتی که به تندرستی و اعتدال مزاج و سلامتی نیروها و مشاعر مربوط است مانند درستی اعضا و قوای پنجگانه ی ظاهری (سامعه، باصره ،لامسه، شامه، ذائقه)که سالم بودن آنها نوعی از سعادت است.

2-مال و ثروت در صورتی که بخشیده و انفاق شود، کسی که مال را در جای خود، خرج کند و به افراد مستحق بویژه دانشمندان بسیار ببخشد در این صورت یاد خیر او در میان مردم شایع می شود و از او به نیکی یاد می کنند.

3-سعادت مربوط به شهرت :کسی که در میان مردم به خوبی مشهور است و ذکر خیر او در میان فضلا و دانشمندان به خاطر احسان و بخشش منتشر می شود و او بسیار می ستایند از بخشی از سعادت برخوردار است.

4-سعادتی که به آرزوها مربوط است یعنی در هر کاری که وارد شود و به اتمام آن موفق شده به هوش برسد.

5-سعادتی که به اندیشه مربوط است: یعنی در عقاید دینی و کلیه علوم و معارف دارای عقیده ای درست و اندیشه ای سالم بوده و از اشتباه بدور باشد و در رایزنی اندیشه ای نو داشته باشد و خیراندیشی و خیر خواهی کند. به اعتقاد این حکیم، خوشبخت واقعی کسی است که اقسام پنجگانه سعادت که یاد شد در او جمع باشد و هر کس، بعضی از آنها را نداشته باشد به همان اندازه فاقد سعادت است.

حکمای پیش از ارسطو ،مانند فیثاغورث، بقراط، سقراط، افلاطون و نظایر آنها به اتفاق گفته اند: تمام فضیلتها و آنچه مربوط به سعادت است در نفس انسان تحقق می یابد و اموری را که خارج از نفس است از اقسام سعادت نمی شمارند و دارنده ی آن را سعادتمند نمی دانند از این رو ،آنگاه که حکما سعادت بشر را تقسیم می کنند تمام آن را در قوای نفسانی و جنبه های روحانی قرار می دهند چنان که ما نیز در اول کتاب گفتیم سعادت بشر در (حکمت و شجاعت و عفت و عدالت)است و نیز تمام حکما معتقدند که سعادت بشر در همین ملکات چهارگانه ای است که بر شمریم و کفایت می کند و اگر صاحب آن ملکات شد دیگر در سعادتمند شدن به فضیلت مربوط به بدن و خارج آن محتاج نخواهد بود پس معلوم است که هر فردی موفق و متصف به ملکات فوق شود، تمام سعادت نصیب او شده و میتوان او را سهیل کامل نامید و اگر بیمار و گرفتار بلاها شود یا نقصی در ب دنش باشد به سعادتش آسیبی نمی رسد مگر آن که بیماری و گرفتاری او بگونه ای باشد که در روحیه ی او تاثیر منفی بگذارد مثلاً حواس او را مختل سازد و گرفتار کند ذهنی و سست خردی شود. اما در نظر حکمای یاد شده ،فقر و گمنامی ،نقص اعضا و دیگر چیزها که خارج از نفس و روح انسان است با سعادت منافاتی ندارد .رواقیون و جمعی از طبیعیون ،بدن را جزئی از انسان می دانند نه ابزار روح ،و گفته اند :سعادت نفسانی و روحی کامل نمی شود مگر آنگاه که همراه با سعادت بدنی یا خارج بدن باشد که با تلاش و یا شانس به دست می آید. لیکن محققان از فلاسفه به بخت و شانس و امثال آن توجهی ندارند و نام آنها را سعادت نمی گذارند زیرا سعادت را امری ثابت و نامتغیر می دانند و بزرگترین و والاترین چیزها، شیئی ثابت و دائمی است و پست ترین اشیاء آن است که متغیر و غیر ثابت باشد.

از این دو پست ترین اشیاء را که متغیر است و با فکر و اندیشه به دست نمی آید و فضیلتی ندارد، سعادت نمی شمارند از این دیدگاه است که پیشینیان در سعادت بزرگ اختلاف کرده اند و گروهی پنداشته اند که سعادت بزرگ برای انسان حاصل نمی شود مگر پس از آن که روح از بدن و تمام امور مادی جدا شود. اینان همان گروهی هستند که از آنان نقل کردیم که سعادت بزرگ تنها و روح می دانند و انسان را تنها همان جوهر روحانی می شناسند نه به داشتن بدن از این دو حکم کرده اند که روح تا در بدن است و به طبیعت و تیرگیها و آلودگیهای بدن و نیازهای جسمانی و مادی پیوستگی دارد سعادتمند مطلق نیست(سعادتمند نسبی است).همچنین چون دیده اند که نفس تا زمانی که در تاریکی ماده پنهان است و عقل وی به طبیعت پای بند است ،نمی تواند امور عقلانی را ادراک کند از اینرو نه کامل می شود و نه به سعادت کامل می رسد لذا پنداشته اند هرگاه نفس از تیرگیهای مادی جدا شود از نادانیها نیز جدا می شود و به صفا و خلوص و روشنی می رسد و نورانیت الهی می پذیرد یعنی عقل کامل می شود. و به اعتقاد این گروه سعادت کامل انسانی فقط پس از مرگ و در آخرت حاصل می شود. اما گروه دیگر گفته اند: بسیار زشت است که چنین گمان رود که انسان


دانلود با لینک مستقیم


سعادت 26 ص

تحقیق درباره راه های سعادت

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره راه های سعادت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

تحقیق درباره راه های سعادت

فرمت فایل :word( قابل ویرایش) تعداد صفحات: 18 صفحه

تحقیق درباره

کلمه کلیدی: تحقیق درباره راه های سعادت , راه های سعادت , سعادت , درباره راه های سعادت ,

توضیح کوتاه: این تحقیق درباره راه های سعادت می باشد

قیمت : 3300

حکم وجوب اطاعت از اوامر و نواهی والدین بهترین وسیله برای تربیت فرزند است. دین اسلام به منظور تربیت اسلامی فرزند به تعدیل استفاده والدین از این وسیله پرداخته و اطاعت از اوامر و نواهی والدین را براساس احکام خمسه تکلیفی (واجب، حرام، مباح، مستحب، مکروه) به پنج دسته تقسیم کرده است. دسته ای از این اوامر و نواهی اطاعتشان بر فرزند واجب است و از جمله واجبات امر والدین به واجبات اعتقادی و فقهی است. یعنی اگر والدین به فرزند امر کردند تا به خدا، معاد و... به طور کلی اصول عقاید دین اسلام ایمان بیاورد و یا به آموزشهایی بپردازد که اعتقادش را به این اصول محکم و شبهات اعتقادی را از او رفع کند، واجب است از آن اطاعت کند. مثلاً اگر والدین متوجه شدند که فرزندشان به شبهه تضاد عقل و دین، انکار پاداش و کیفر اخروی، انکار وحی و... گرفتار شده و خود قادر به رفع آن از ذهن و افکارش نیستند و در عوض به او امر کردند تا سخنرانی آیه الله مصباح یزدی را از تلویزیون گوش کند تا بدین وسیله پاسخ صحیح شبهاتش را بیابد، باید به این سخنرانی گوش کند.

ما در این مقاله به بحث و بررسی فقهی ادله وجوب اطاعت این اوامر می پردازیم و شبهه تقلید از والدین را در اصول عقاید دین پاسخ می گوییم.

 

مائده رضایی

«و الذی قال لوالدیه أفٍ لکما أتعداننی أن اخرج و قد خلت القرون من قبلی و هما یستغیثان الله و تلک امن إنّ وعدالله حقًّ فیقول ما هذا إلاّ أساطیر الأوّلین.»1

«و کسی که به پدر و مادرش گفت: اف بر شما، آیا به من وعده می دهید که [از گورم] بیرون روم در حالی که مردمان پیش از من [مردند] و گذشتند، و آن دو نزد خدا فریاد خواهی می کنند [و به فرزند می گویند:] وای بر تو، ایمان بیاور، به راستی وعده خدا حق (شدنی) است. پس (فرزند) می گوید: این نیست مگر افسانه های نخستینیان.»

- سبب نزول

طبق روایت مشهوری از اهل سنت مروان بن حکم، عبدالرحمن بن ابوبکر را متهم کرد که این آیه درباره وی نازل شده ولی عایشه پس از احضار مروان وی را توبیخ کرد و برادر خود را از این اتهام مبرا دانست و گفت: این آیه درباره فلان بن فلان نازل شد.

سیوطی روایت دیگری از تفسیر طبری نقل می کند که درباره یکی از پسران ابوبکر نازل شد.2 وقتی پدر و مادرش او را با اصرار و الحاح به ایمان به معاد فراخواندند گفت: عبدالله بن جدعان و گروهی از بزرگان قریش را برایم زنده کنید تا درباره صدق گفتارتان از آنان بپرسم. به هرحال مفسران حسن رفتار و زجاج نظر به آیه بعد «اولئک  الذین حق علیهم القول...» گفته اند: درباره هر کافر محاق والدین است.3

- تفسیر آیه

«الذی» مبتدا و «اولئک» در آغاز آیه بعد خبر است و «صله الذی»، «قال لوالدیه أفّ لکما أتعداننی أن أخرج و قد خلت القرون من قبلی» - تا- «اساطیر الاولین» است. وقتی والدین، این فرزند را به ایمان به معاد فراخواندند، به آنان از روی خشم و بیزاری با کلمات عقوق اسأله ادب کرد و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره راه های سعادت

دینداری و سعادت

اختصاصی از سورنا فایل دینداری و سعادت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

" دینداری و سعادت "

افلاطون در 2500 سال قبل آدمی را به موجودی دست و پای بسته تشبیه کرده که او را بزور روی صندلی نشانده و از حرکت باز داشته اند _ در مقابل اوپرده سفیدی گسترده اند و در پشت سرش چراغ پرنوری روشن کرده و در نور آن موجوداتی بزرگ و کوچک به حرکاتی نامانوس مشغولند _ عکس حرکات اینان روی پرده سفید میافتد و بنظر آدم دست وپای بسته می رسد او نه می داند معنای این حرکات چیست و بازیگران این منظره کیانند و نه میداند چرا آنان چنین میکنند، نه می داند چرا خودش آنجا نشسته و نه میداند تا کی باید آنجا بنشیند و رمز دستور این نشست بی مورد چیست؟

آدمی چون کودکی ناتوان در این دنیای تاریک با دست و پای بسته و قدرت محدود ولی غرائز و اغراض نامحدود در تمام دوران عمر به تکاپو مشغولست و اغلب به قول حافظ شیراز ناخوانده درس مقصود زندگی را بدرود می گوید و میرود _ نه میداند خوشبختی کجاست و نه میداند این پرنده زیبا را چگونه باید بدام آورد ولی جای بسی خوشوقتی است که در همین تاریک راه زندگی همیشه روزنه امیدی از دور نمایانست و خواستاران را نوید میدهد و بدان سو می کشاند.

از طرز فکر مردم عادی که نه میدانند چه می خواهند ونه میدانند برای بدست آوردن آن چه باید بکنند صرف نظر کنیم و در نظر بگیریم که حتی آنانکه از فضل و کمال بهره ای دارند نیز راه کسب سعادت را گم کرده و در تاریکی روزگار میگذرانند چنانچه خیام فیلسوف شهیر ایرانی نیز چنین سروده است:

قومی متفکرند در مذهب و دین قومی متحیرند در علم ویقین

ناگاه برآیدت منادی ز کمین کای بیخبران راه نه آنست و نه این

پس چه باید کرد؟

آیا باید بشر را در این تاریکی مطلق با این همه سردر گمی ها و اغراض نامتناهی بحال خود رها کرد و بدون داشتن راهنمای مصلح آنقدر آزادش گذاشت تا با اعمال و افکار ناروایش خود و بشریت را نابود سازد.

اگر چنین است که لعنت بر این تمدن و انسانیت و نفرین بر این زندگی که آدمی لحظه ای آرامش خیال نداشته باشد.

قدری در اوضاع گذران مردم دنیا دقت کنیم تا بخوبی دریابیم که جنگهای خانمانسوز همیشه بر سر ابراز قدرت بیشتر یعنی انحراف غریزه خودنمایی صورت گرفته است_ سیاستمداران دنیا با داشتن کلیه امکانات لازم برای اداره امور مردم کشوش اغلب در فاصله ای بسیار دور از موطن اصلی به نزاع و منازعه برخاسته و میل داشته اند نفوذ و قدرت خود را در آن نواحی نیز برقرار سازند یعنی بگویند همه گوش بفرمان من.

جنگهای دنیا و حتی بیشی طلبی های زندگی اجتماعی مردم نیز همه بعلت تحریک غرائز بوجود آمده و آنان را از آسایش واقعی بدور داشته است.

دینداران سعادت را در انجام فرائض مذهبی و طلبکاری بهشت موعود دانسته و بی دینان کسب خوشیها و کامروائیهای بی حساب را مایه سعادت دانسته و با سرعت به دنبالش روان شده اند تا آنجا که بی بندو باری روزگار مردم دنیا را فراگرفته و خود موجب پریشانی و افسردگی و نابسامانی آنان گشته و سعادت را از آنان دور ساخته است.

اما آنانکه دین را وسیله ارتزاق قرار نداده و بدون اینکه خواستار بهشت موعود باشند در هر لباس و یا هر شغل و موقعیت اصول حقیقی ادیان یعنی انسانیت واقعی را ملاک خوشبختی واقعی قرار داده و سعی داشته اند از این راه به خودشناسی واقعی دست یابند، سعادت را بخوبی درک کرده و روزگار عمر را بیهوده هدر نداده اند.

باید در نظر گرفت که اگر اصل در زندگی کسب سعادت است و سعادت در رعایت اصول انسانی و در نتیجه خودشناسی واقعی بدست می آید، پس زنده باد آن آئینی که زودتر آدمی را بخودش بشناساند تا از رنج روزگار رهائی یابد و دوران زندگی را در بهشت واقعی به سر برد. باید اذعان داشت که سعادت واقعی در خودشناسی کامل است تا آنجا که طبق اصول روانشناسی با خود بگوئیم:

خودت را بشناس، خودت باش، با خودت بساز

و این خود با حقیقت کلیه ادیان الهی قابل انطباق است.


دانلود با لینک مستقیم


دینداری و سعادت

ساختار مدیریت و نظام آموزش و پرورش در مدرسة سعادت بوشهر

اختصاصی از سورنا فایل ساختار مدیریت و نظام آموزش و پرورش در مدرسة سعادت بوشهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

ساختار مدیریت و نظام آموزش و پرورش در مدرسة سعادت بوشهر

دانشگاه آزاد اسلامی - بوشهر

این مقاله در 20 صفحه تنظیم و مندرجات آن به شرح زیر است:

- خلاصة نوشتار

1- پیشینة مکتب داری و بنیان نخستین مدرسه در بندر بوشهر.

2- پایه گذاران دیرین و نگهداران راستین مدرسة سعادت.

3- مباحثی پیرامون معلّمان مدرسه.

4- سخنی پیرامون مدرسة سعادت و دانش آموزان آن.

5- وضعیت امتحانات وکیفیت نمرات.

6- جوایز و هدایا.

7- هزینه و تأمین درآمد و بودجة مدرسه.

8- منابع و مآخذ.

9- پیوست ها؛ شامل: 1- پیشینة برنامة درسی وکیفیت کتاب ها، اجزا و وسایل تعلیم و تربیت (وسایل مخصوص کلاس ها، وسایل ویژه و موجود در دفتر مدرسه، وسایل و ابزار موجود در مدرسه)

آدس منزل: تهران، الهیّه، خیابان خزر (نبش کوچة فرهاد)، پلاک 53، طبقة 8 ، دکتر سیّد احمد حسینی کازرونی

کد پستی: 1914814591 ، تلفن: 2641068 / 2001126 ، همراه: 2004354 0911

محلّ کار: بوشهر ، دانشگاه آزاد اسلامی (به صورت پروازی) ، دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی ، تلفن: 2004354 0911

خلاصة نوشتار:

معارف پروری و روشنفکری، همراه با فراورده ها و محصولات فرهنگی در بوشهر و در دوران گذشته و کنونی، پیشینه ای بس طولانی دارد. به قدمت تمدّن و تاریخ روزگارانش، از عصر عیلامیان تا قرون جدید و از دوران معاصر تاکنون.

در دوران معاصر، مدرسة سعادت بوشهر به طرز جدید در سال 1317 هـ . ق. (مطابق با 1278 هـ . ش. و 1896 میلادی) در محلّ کنونی آن که هنوز به همان نام پابرجاست، در 108 سال پیش پایه گذاری شد.

مدرسة سعادت که شکل تحوّل یافتة مدرسة احمدیه در بوشهر می باشد توسّط احمدخان دریابیگی، حاکم بلندآوازة بوشهر و بنادر خلیج فارس - که خود دانش آموختة رشتة فنون مهندسی از دارالفنون - تهران بود، بنیان گذاری شد.

نام مدرسه از نام خانوادگی نخستین معلّم و مدیر این مدرسه که سعادت بود اخذ و بر آن مدرسه اطلاق گردید.

مدرسة سعادت بوشهر که در زمان سلطنت مظفّرالدّین شاه قاجار افتتاح گردیده، نخستین مدرسة غیرانتفاعی کشور بوده که با خودیاری مردم، زیر نظر انجمن معارف و وکلای منتخب مدرسه اداره می شده و دولت وقت، هیچ گونه هزینه ای از بابت ادارة آن نداشته است.

این مدرسه از پاره ای جهات از نظر ساختمانی، آموزشی، اداری و مالی، روش تعلیم و تربیت، وسایل و ابزار و عناصر دیگر در آن زمان، منحصر به فرد و دارای ویژگی های خاصّ خود بوده است. تحصیل کردگان این مدرسه، بعدها از جملة روشنفکران و بزرگان علم و ادب، بازرگانی و تجارت، حرفت و صنعت، لیاقت و هنر، عمران و آبادی و مدیریت های گوناگون اداری و علمی و آموزشی در منطقه بوده اند و در سطح کشور و خارج از آن صاحب مقامات عدیده ای گردیده اند.

غالب دانش آموختگانش در یک صد سال پیش، برای تکمیل تحصیلاتشان راهی ممالک مترقّی غرب شدند و پس از فراغت از تحصیل و برگشت به وطن، در رده های بالای مشاغل مملکتی به ارائة خدمات پرداختند.

ساختار مدیریت و نظام آموزش و پرورش در مدرسة سعادت بوشهر

(ازجملة نخستین مدارس کشور)

دکتر سیّد احمد حسینی کازرونی - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی - بوشهر

1- پیشینة مکتب داری و بنیان نخستین مدرسه در بندر بوشهر

آنچه که از سوابق معارف پروری در بوشهر دوران قاجار برمی آید، مکتب خانة احمدیه، نخستین شکل تحوّل یافتة مدرسه ای است که ضمن نگهداری از بچّه های بی بضاعت و پرورش آنها، قرآن کریم و سایر دروس مخصوص مکتب خانه را به آنان آموزش می دادند. شیخ احمد نامی، بانی این مکتب بوده و شیخ مرتضی، معلّمی این مکتب شبانه روزی را بر عهده داشته و این وضع تا سال 1317 هـ . ق (108 سال پیش) بدین گونه ادامه یافته است. در سال 1317 هـ .ق. احمدخان دریابیگی، حکمران بندر بوشهر و بنادر خلیج فارس که خود از تحصیل کردگان دارالفنون تهران بود با عنایت به نشر علوم، درصدد تاسیس مدرسه ای به شیوه ای جدید در بندر بوشهر برآمده و جهت تحقّق این امر از انجمن معارف تهران درخو است اعزام یک نفر مدیر دانشمند و آشنا به فنون آموزش و پرورش جدید را می نماید.

انجمن معارف به دستور وزیر علوم وقت، شادروان محمّدحسین سعادت که گویا نیاکانش از حومة بوشهر یا به عقیدة دیگر از اهالی کازرون بوده و در آن هنگام، معلّمی ادبیّات مدرسة افتتاحیة تهران را برعهده داشته است با اصرار و ابرام طیّ حکمی به مدیری و معلّمی در بوشهر منصوب می نماید. وی پس از عزیمت از تهران به شیراز می رود و برادر خود، آقا شیخ عبدالکریم سعادت که در آستانة مبارکة سیّد علاءالدّین حسین (یکی از زیارتگاه های معتبر شیراز) به تحصیل علوم و ادبیّات اشتغال داشته، همراه خود به بوشهر می آورد (ذی حجّه سال 1317 هـ ق.)


دانلود با لینک مستقیم


ساختار مدیریت و نظام آموزش و پرورش در مدرسة سعادت بوشهر

سعادت 26 ص

اختصاصی از سورنا فایل سعادت 26 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

فعل :چیزی که در فعل است ،مانند اجرا شدن فرمان و نفوذ حکم، چیزی که در انفعال است :مانند احساس محسوسات ملایم با طرح، همانند شنیدن آواز خوش.

خیرات یا در معقولاتند یا در محسوسات .

اقسام سعادت: چنان که گفته شد سعادت خیر نسبی است و به اختلاف موارد مختلف می شود و سعادت تمام کارهای خیر و مقصد و هدف آنهاست که آدمی از روی اختیار انجام می دهد و شیئی تمام و کمال به چیزی می گویند که وقتی انسان به او رسید به چیز دیگری محتاج نباشد از این رو سعادت برترین و بالاترین خوبیهاست ولی در این خیر تمام و کمال که هدف کامل است به سعادتهای دیگری نیازمندیم که در بدن یا در خارج بدن است به این معنی که اگر انسان در امور مربوط به بدن و دنیا راحت باشد می تواند سعادت روحانی به دست بیاورد.

ارسطو می گوید : نمی شود انسان کار خوبی انجام دهد یعنی ببخشد، به کامیابی برسد، برای خود دوستان فراوان داشته باشد اما از سلامت جسمانی و ثروت و مال بی بهره باشد از این رو می گوید: ظهور شرافت و مقام حکمت نیاز به ابزار قدرت ندارد و خوشبختی خالص آن موهبتی است که در شریفترین منازل و بالاترین درجات خیرات از سوی خداوند و به انسان برسد و آن ویژه ی انسان کامل است اما کسانی چون کودکان یا کسانی که به کمال نرسیده و عملشان رشد نکرده است از این موهبت بی بهره اند.

اقسام پنجگانه سعادت به گفته ی ارسطو: ارسطو سعادت را پنج قسم می داند به شرح زیر:1- سعادتی که به تندرستی و اعتدال مزاج و سلامتی نیروها و مشاعر مربوط است مانند درستی اعضا و قوای پنجگانه ی ظاهری (سامعه، باصره ،لامسه، شامه، ذائقه)که سالم بودن آنها نوعی از سعادت است.

2-مال و ثروت در صورتی که بخشیده و انفاق شود، کسی که مال را در جای خود، خرج کند و به افراد مستحق بویژه دانشمندان بسیار ببخشد در این صورت یاد خیر او در میان مردم شایع می شود و از او به نیکی یاد می کنند.

3-سعادت مربوط به شهرت :کسی که در میان مردم به خوبی مشهور است و ذکر خیر او در میان فضلا و دانشمندان به خاطر احسان و بخشش منتشر می شود و او بسیار می ستایند از بخشی از سعادت برخوردار است.

4-سعادتی که به آرزوها مربوط است یعنی در هر کاری که وارد شود و به اتمام آن موفق شده به هوش برسد.

5-سعادتی که به اندیشه مربوط است: یعنی در عقاید دینی و کلیه علوم و معارف دارای عقیده ای درست و اندیشه ای سالم بوده و از اشتباه بدور باشد و در رایزنی اندیشه ای نو داشته باشد و خیراندیشی و خیر خواهی کند. به اعتقاد این حکیم، خوشبخت واقعی کسی است که اقسام پنجگانه سعادت که یاد شد در او جمع باشد و هر کس، بعضی از آنها را نداشته باشد به همان اندازه فاقد سعادت است.

حکمای پیش از ارسطو ،مانند فیثاغورث، بقراط، سقراط، افلاطون و نظایر آنها به اتفاق گفته اند: تمام فضیلتها و آنچه مربوط به سعادت است در نفس انسان تحقق می یابد و اموری را که خارج از نفس است از اقسام سعادت نمی شمارند و دارنده ی آن را سعادتمند نمی دانند از این رو ،آنگاه که حکما سعادت بشر را تقسیم می کنند تمام آن را در قوای نفسانی و جنبه های روحانی قرار می دهند چنان که ما نیز در اول کتاب گفتیم سعادت بشر در (حکمت و شجاعت و عفت و عدالت)است و نیز تمام حکما معتقدند که سعادت بشر در همین ملکات چهارگانه ای است که بر شمریم و کفایت می کند و اگر صاحب آن ملکات شد دیگر در سعادتمند شدن به فضیلت مربوط به بدن و خارج آن محتاج نخواهد بود پس معلوم است که هر فردی موفق و متصف به ملکات فوق شود، تمام سعادت نصیب او شده و میتوان او را سهیل کامل نامید و اگر بیمار و گرفتار بلاها شود یا نقصی در ب دنش باشد به سعادتش آسیبی نمی رسد مگر آن که بیماری و گرفتاری او بگونه ای باشد که در روحیه ی او تاثیر منفی بگذارد مثلاً حواس او را مختل سازد و گرفتار کند ذهنی و سست خردی شود. اما در نظر حکمای یاد شده ،فقر و گمنامی ،نقص اعضا و دیگر چیزها که خارج از نفس و روح انسان است با سعادت منافاتی ندارد .رواقیون و جمعی از طبیعیون ،بدن را جزئی از انسان می دانند نه ابزار روح ،و گفته اند :سعادت نفسانی و روحی کامل نمی شود مگر آنگاه که همراه با سعادت بدنی یا خارج بدن باشد که با تلاش و یا شانس به دست می آید. لیکن محققان از فلاسفه به بخت و شانس و امثال آن توجهی ندارند و نام آنها را سعادت نمی گذارند زیرا سعادت را امری ثابت و نامتغیر می دانند و بزرگترین و والاترین چیزها، شیئی ثابت و دائمی است و پست ترین اشیاء آن است که متغیر و غیر ثابت باشد.

از این دو پست ترین اشیاء را که متغیر است و با فکر و اندیشه به دست نمی آید و فضیلتی ندارد، سعادت نمی شمارند از این دیدگاه است که پیشینیان در سعادت بزرگ اختلاف کرده اند و گروهی پنداشته اند که سعادت بزرگ برای انسان حاصل نمی شود مگر پس از آن که روح از بدن و تمام امور مادی جدا شود. اینان همان گروهی هستند که از آنان نقل کردیم که سعادت بزرگ تنها و روح می دانند و انسان را تنها همان جوهر روحانی می شناسند نه به داشتن بدن از این دو حکم کرده اند که روح تا در بدن است و به طبیعت و تیرگیها و آلودگیهای بدن و نیازهای جسمانی و مادی پیوستگی دارد سعادتمند مطلق نیست(سعادتمند نسبی است).همچنین چون دیده اند که نفس تا زمانی که در تاریکی ماده پنهان است و عقل وی به طبیعت پای بند است ،نمی تواند امور عقلانی را ادراک کند از اینرو نه کامل می شود و نه به سعادت کامل می رسد لذا پنداشته اند هرگاه نفس از تیرگیهای مادی جدا شود از نادانیها نیز جدا می شود و به صفا و خلوص و روشنی می رسد و نورانیت الهی می پذیرد یعنی عقل کامل می شود. و به اعتقاد این گروه سعادت کامل انسانی فقط پس از مرگ و در آخرت حاصل می شود. اما گروه دیگر گفته اند: بسیار زشت است که چنین گمان رود که انسان


دانلود با لینک مستقیم


سعادت 26 ص