سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره علم سکولار و علم دینی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره علم سکولار و علم دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

علم سکولار و علم دینی

/

/

در سالهای اخیر ، مساله اسلامی کردن دانشگاه ها و موضوع تحقق دانشگاه اسلامی در داخل کشور مطرح و ابهام های زیادی را موجب شده است.

عده ای ایده های اسلامی کردن دانشگاه اسلامی و اسلامی کردن علم را از مصنوعات و بدعت های جمهوری اسلامی ایران دانسته اند و علم را فراتر از اسلامی و غیراسلامی تلقی کرده اند.

واقعیت مطلب این است که مساله اسلامی کردن علم یا دانشگاه اسلامی سابقه ای بس دراز دارد و از ساخته های روحانیت و حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست. در این مقاله نویسنده به تبیین چیستی دانشگاه اسلامی و ریشه های آن پرداخته است.

قریب ۶۰ سال پیش (دهه ۱۹۳۰) مرحوم ابوالاعلی مودودی به هنگام طرح ایراداتش بر دانشگاه علیگره هند هم مساله تاسیس دانشگاه اسلامی را مطرح کرد و ایشان مساله اسلامی کردن دانشها را هم طرح نمود. در بهار ۱۳۵۶ (آوریل ۱۹۷۷) اولین کنفرانس بین المللی آموزش و پرورش اسلامی در مکه معظمه با شرکت ۳۱۳ نفر از اندیشمندان جهان اسلام تشکیل شد و در آن اسلامی کردن رشته های مختلف دانش مطرح شد. در سال ۱۳۶۱ (۱۹۸۲ م) سمینار بین المللی کردن دانش در اسلام آباد پاکستان برگزار شد. در ایران پس از انقلاب اسلامی ، در خصوص انتقال به آموزش و پرورش اسلامی ، نخستین بار سمیناری در اسفند ۱۳۵۷ در شیراز برگزار شد که ظرف ۶ماه تکرار شد و حاصل این دو سمینار محلی ، ارائه طرحی با عنوان «طرح کلی درباره اصول و ضوابط حاکم بر دانشگاه های اسلامی» بود سپس در شهریور ۱۳۵۹ سمیناری در سطح ملی با عنوان «اولین سمینار انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی» در تهران برگزار شد. هدف این مقاله تبیین مساله اسلامی کردن دانشها و پاسخگویی به پرسشها ، ابهامات و شبهاتی است که در این زمینه مطرح شده است.

● دلایل مطرح شدن مساله اسلامی کردن علم یا دانشگاه اسلامی

در جهان اسلام تا پیش از تکوین علم جدید ، علوم طبیعت بخشی از فلسفه را تشکیل می داد و همراه با الهیات و ریاضیات یک جا عرضه می شد و همگی در یک چارچوب متافیزیکی قرار می گرفتند. متفکران مسلمان برای علم مراتبی قائل بودند که از معرفت حسی آغاز می شد و علم استدلالی و علم کشفی را در برمی گرفت و وحی در منتهی الیه آن قرار داشت.

با پیدایش علوم جدید و توفیقاتی که این علوم در زمینه توصیف پدیده ها و در حوزه عمل کسب کردند ، علوم از فلسفه جدا شد و راه خود را پیش گرفت.

در قرن نوزدهم مکتب پوزیتیویسم و دیگر مکاتب تجربه گرا رشد کردند و بر حوزه های آکادمیک حاکم گشتند و این وضعیتی است که هنوز هم ادامه دارد. متاسفانه درست در همان دوران رونق پوزیتیویسم بود که علم جدید به جهان اسلام راه یافت و با آن فلسفه های تجربه گرا را به جوامع اسلامی منتقل کرد ، بینشی که علوم را از متافیزیک خدا باور جدا می کرد. به این دلیل در جوامع اسلامی علم سکولار رایج شد و پرورش یافتگان دانشگاه ها عمدتا فارغ از تعلیم و تزکیه و بینش اسلامی بار آمدند و در محیطهای علمی آنها این ایده رواج یافت که علم در تعارض با دین است و یا این که علم کاملا از دین مستقل است و مطالب علمی را باید کلا از مطالب دینی جدا کرد. در حال حاضر، دین در دانشگاه های ما صرف نظر از بعضی ظواهر نقش جدی ندارد و در آموزش دانشگاهی ما به صورت ظاهر فقط بعد علمی قضایا منتقل می شود اما در واقع جریان های نهان فلسفی همراه با آموزش های آکادمیک منتقل می شوند و اینها هستند که در شکل گیری تفکر سکولاریستی نقش عمده داشته اند و دارند. بعضی علمای جوامع اسلامی فکر می کنند که چون غرب این همه آثار علمی و فنی را پدید آورده است ، پس ما هم اگر عینا به دنبال آنها برویم ، نجات پیدا می کنیم.

در حالی که اگر ما خط مشی آنها را به جد دنبال کنیم ، تازه مثل جهان غرب می شویم که با وجود تصویری که در ذهن بسیاری از هموطنان روشنفکر ماست ، جهان مطلوبی نیست.

بسیاری از افرادی که در غرب زندگی می کنند ، از وضعیت آن جوامع راضی نیستند، چنان که بسیاری از اندیشمندان غربی نیز نگرانی خود را از وضعیت آن دیار کتمان نکرده اند. ضمنا مساله جالب این است که در حالی که محیط جوامع اسلامی و از جمله جامعه ما بسیار علم زده است ، در مقام عمل بسیار ضعیف بوده ایم و تلاشی جهادگرانه برای جبران عقب ماندگی علمی جامعه خود نسبت به جوامع غربی نکرده ایم.

● پرسشها و انتقادها

این روزها وقتی صحبت از اسلامی شدن دانشگاه یا اسلامی شدن علم می شود، عده ای پرسشها، انتقادها و شبهات زیر را مطرح می کنند: مگر فیزیک یا جامعه شناسی و... اسلامی و غیر اسلامی دارد؟ علم می خواهد به عقب برگردد! علم و دین ارتباط موضوعی ندارند، پس آنها نمی توانند اثری بر هم داشته باشند. غرض از اسلامی کردن دانشگاه ها این است که همه افکار دانشگاهیان را در قالبهای از پیش ساخته شده بریزند. منظور از اسلامی کردن مقابله با اندیشه های متباین با اسلام و ایجاد خفقان فکری است.

این ناقدان ، طرفداران اسلامی شدن دانشگاه ها یا اسلامی کردن علم را به قشری گری و انحصارطلبی متهم کرده اند. از طرف دیگر، عده ای از طرفداران یا مبلغان اسلامی کردن دانشگاه ها، اسلامی کردن محیطهای آموزشی را به صورت زیر تعبیر کرده اند: منظور از اسلامی کردن علم ، پرداختن به معجزات علمی قرآن و سنت است.

منظور این است که کتابهای درسی علوم ، حاوی براهین اثبات وجود خدا باشند. منظور این است که تعالیم دینی را در بحثهای علوم بگنجانند. منظور این است که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره علم سکولار و علم دینی

تحقیق درباره بحران دولت سکولار و شکل‌های جدید تجلی دین

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره بحران دولت سکولار و شکل‌های جدید تجلی دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

بحران دولت سکولار و شکل‌های جدید تجلی دین*

چکیده

پست سکولاریزم عنوانی است که تحت پوشش آن بحث‌های مربوط به بازگشت و احیای دین در جوامع به ویژه در غرب مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

عمده مجادلات و مباحث در این حوزه در مورد بازگشت دین به حوزه عمومی و نابسنده بودن الگوی قدیمی دولت سکولار که با منطق جدایی دین و سیاست و دین و دولت سعی در مدیریت جامعه بود، می‌باشد.

در این مقاله الیور روی (الیویه روا) محقق فرانسوی سعی دارد تا این مسئله را از بعد جامعه شناسانه آن مورد بررسی قرار دهد. از نظر او با تغییر ماهیت دولت و کلیسا در عصر حاضر، دیگر الگوی قدیمی دولت سکولار و ابزارهای قدیمی آن در اداره جامعه ناکارآمد می‌باشد و می‌بایست با توجه به این امر به نوعی ـ هرچند محافظه کارانه ـ بازخوانی و تجدید نظر در رابطه دین و دولت اقدام نمود.

کلید واژه

سکولاریزم، سکولاریزاسیون، دین، دولت، بازگشت و احیای دینی، بحران دولت سکولار.

مقدمه مترجم

یکی از ویژگی‌های جهان معاصر، پیچیدگی زندگی اجتماعی و سرعت تحولات در حوزه‌های مختلف زندگی جمعی است. در این دوران، فراغت و فرصتی که فیلسوفان و متفکران، در آن به دنبال فهم و تحلیل زندگی و تحولات آن برای هدایت و کنترل میزان و روند تحولات بودند، وجود ندارد. تحولات جامعه بشری به ویژه در حوزه سیاسی ـ اجتماعی، به اندازه‌ای سریع است که برای درک، تحلیل و کنترل آن و جلوگیری از نوعی عملگرایی بدون تفکر و یا غوطه ور شدن در تفکرات انتزاعی فارغ از واقعیات، باید به شیوه نوینی از تفکر و تفلسف دست یافت.

از مباحث عمده و مناقشه آمیز دوره و عصر تجدد، رابطه دین و دولت است. این بحث، در ایران به طور جدی پس از مشروطه و متأثر از جهان به اصطلاح غرب طرح گردید و گسترش یافت. بیشتر روشنفکران از این دوره تا کنون که اغلب از دریچه تفکرات و تأملات روشنفکری فرانسوی با این بحث آشنا شده‌اند، عمده بحث خود در حوزه اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی را درباره تأیید یا رد حاکمیت و سلطه یکی از دین و سیاست (دولت) بر دیگری قرار دادند و در گرایشی متعادل، برای ایجاد سنتزی بین دو نظر مخالف هم، با پذیرش عدم جدایی دین از سیاست و جدا بودن نهاد دین از نهاد دولت، تلاش کردند. این مباحث، تاکنون نیز، در این چارچوب کلی، بدون توجه به تحولات سیاسی ـ اجتماعی و فکری رخ داده از نیمه دوم قرن بیستم که هنوز نیز ادامه دارد، مطرح است.

به نظر می‌رسد عمده روشنفکران ایرانی در داخل و خارج ایران، هنوز با تحولات و تغییرات این حوزه ارتباط برقرار نکرده‌اند. مباحث این حوزه که ناشی از شرایط ایجاد شده تاریخی و اجتماعی دهه‌های اخیر می‌باشد، با عنوان کلی پست سکولاریزم، از جهات مختلفی همچون فلسفه سیاسی، جامعه‌شناسی سیاسی و... به رابطه دین و سیاست پرداخته‌اند.

در این متون، محققان درصدد تبیین و تحلیل بازگشت دوباره دین به حوزه عمومی، به‌ویژه تفاوت‌های آن با دوران قبل مدرن و همچنین بررسی تهدید یا فرصت بودن این بازگشت هستند. به عبارت دیگر آیا بازگشت دین به عرصه عمومی و احیای مجدد آن، یک انتخاب است یا نوعی شرایط و وضعیت ایجاد شده غیراختیاری و غیرارادی؟

با توجه به جدید بودن شرایط و موضوعات مطرح شده و شرایط فردی و اجتماعی هر یک از محققان، پاسخ به این سئوالات می‌تواند مختلف باشد، ولی می‌توان در یک تقسیم ساده و ابتدایی، پاسخ به این سئوالات را به دو گروه عمده تقسیم نمود:

1. گروهی که می‌خواهند با بازسازی نظام فکری سیاسی و دولت مقتدر سکولار، خلل، بحران و تهدید بوجود آمده از احیا و بازگشت دین را کنترل کنند؛

2. گروه دیگری که با پذیرش شرایط به وجود آمده و با بازبینی اساسی رابطه بین دین و سیاست، دیدگاه جدید و به مقدار زیادی عمل گرایانه از وضعیت به وجود آمده ارائه می‌دهند.

الیور روی، رئیس بخش تحقیقات مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه و استاد مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی را می‌توان جزو گروه اول به حساب آورد که جنبه جامعه‌شناسی سیاسی این مباحث را در آثار خود دنبال می‌کند. او در مقاله‌ای که ترجمه‌ای از ترجمه و خلاصه انگلیسی فصل سوم کتاب او به زبان فرانسه می‌باشد، معتقد است که مفهوم و کارکرد دولت و کلیسا در شرایط جدید تغییر کرده است و ازاین‌رو ابزارهای کهنه و منسوخ دولت مقتدر سکولار در کنترل این بحران کارگر نیست. در یک رویکرد کلی، می‌بایست در مفهوم و چارچوب کلی دوالیسم دولت / کلیسا تجدید نظر کرد و توجه نمود که بازگشت دین به ویژه احیای اسلام در جوامع اروپایی، نه تنها بازگشت اسلام در وجه سیاسی آن نیست، بلکه نشانه‌ای از سکولار شدن بیشتر جامعه می‌باشد.

انتشار این مقاله به معنای تأیید محتوای آن نیست؛ زیرا نویسنده این مقاله و سایر متون مشابه، دارای مبانی و پیش‌فرض‌هایی هستند که به تلقی آن‌ها از مقوله دین و سایر مفاهیم مرتبط، شکل ویژه‌ای می‌دهد که با تلقی یک محقق مسلمان متفاوت و گاهی مخالف است. از طرف دیگر، آگاهی از این نظریات، ضمن آشنایی و اطلاع محققان از مباحث مطروحه در این حوزه، می‌تواند آنان را بیش از پیش در مواجهه منطقی و عقلانی با این نظریات و استفاده از فرصت‌ها و کنترل و حذف تهدیدها یاری نماید.

بحران دولت سکولار و اشکال جدید تجلی دین

تنها جهان اسلام نیست که متأثر از تغییرات ناشی از ارتباط بین دین و سیاست است. به نظر می‌رسد آرایش جدیدی از ارتباط بین دین، دولت و جامعه را مشاهده می‌کنیم که مبتنی بر الگویی است که به اشکال انگلو ـ ساکسونی نزدیک‌تر از مدل فرانسوی جدایی کلیسا و دولت می‌باشد. دین در جامعه‌ای که نظارت دولت در آن رو به کاهش است، قسمت عمده‌ای از آن را فرا می‌گیرد. غرب آشکارا بین سرپرستی دولت برای حفاظت از اجتماع ملی و توسعه مفهوم جامعه مدنی که در آن، دولت تا حدی صرفاً به عنوان یک داور، جامعه را از راه دور کنترل می‌نماید، درحال نوسان است. دلیل ایجاد چنین نوسانی، مواجهه با دو کانون مرجع که هر یک به نوبه خود مورد توجه و طلب بوده است، می‌باشد؛ نه مواجهه با دو امر یا دو موجود متباین و متضاد. ضعیف شدن دولت، فرا ملی‌گرایی، جوامع مدنی و دمکراتیزه کردن رژیم‌های تمامیت‌خواهی که احیاگری دینی در آنها رشد کرده است، در زمینه‌ای به هم مرتبط و پیچیده، فضای سیاسی را چنان پیچیده کرده است که همگون‌سازی شکل جدید تجلی دینی را طبق الگوی دودویی سکولاریزم یا لائیتسه (با دو اصطلاح دین و دولت)، بسیار مشکل ساخته است و این، مسئله و مشکل اصلی است.

سکولاریزم خصایص دینی را افزایش می‌دهد

استقرار سکولاریزم فرانسوی، ناشی از یک تصمیم سیاسی بود، ولی سکولاریزاسیون، حاصل فرایندهای فرهنگی غیر رسمی و غیرمصوب است. این امر، توجه به ارتباط بین جنبه‌های آشکار دین (عقاید و قواعد دینی) و جهان بینی درونی شده در شکل یک فرهنگ را افزایش می‌دهد. چشم‌انداز فوق ممکن است خود را در جایی که فقدان یک باور و ایمان با یک چارچوب عقلانی دینی باقی مانده در پدیده‌ای مانند موعودگرایی مارکسیستی، قدسین سکولار و پان عربیسم، همراه و همزمان شده است، بیشتر نشان دهد. به‌ یقین سکولاریزاسیون یک فرایند اجتماعی است. به عبارت دیگر، فرایندی است که بدون آنکه در درون جامعه، فضای خاصی ـ اقتصاد، جامعه‌شناسی یا نقش روشنفکران ـ برای آن تعیین شده باشد، تأثیر عمیقی برآن می‌گذارد. سکولاریزاسیون، شیوۀ نگرش جامعه به یک جهان متغیر است، بدون آنکه آن جامعه به صورتی روشن، مفصل‌بندی شده باشد. ممکن است تصور شود هر سکولاریزاسیونی به یک سکولاریزم منجر می‌شود؛ اما باید دانست که سکولاریزاسیون، لزوماً ما را به سوی یک سکولاریزم صریح و روشن سوق نمی‌دهد. با این تعریف، می‌توان گفت که سکولاریزاسیون، یک نظام اندیشه نیست؛ البته ممکن است کسی با مشاهده سکولاریزاسیون رفتار دینی در دنیای غرب، آن را یک نظام اندیشه فرض نماید، اما یک متخصص الهیات، لزوماً از آن نتیجه خاصی نمی‌گیرد، ولی سکولاریزاسیون به صورت خودکار، درگیر ارایه باز تعریفی از پیروی دینی است، مگر پیروی دینی مانند یک اثر مقدس صرف دیده شود که رو به سوی ناپدید شدن گذاشته است. اگر اولیای دینی، بپذیرند مؤمنان حقیقی به اقلیت تبدیل شده‌اند، در نظر گرفتن روابط آنها با دیگران ضروری است؛ البته تا زمانی که اقلیت مؤمنان، کسانی که هنوز متعلق به کلیسا هستند و دیگران، کافران یا کسانی که به تعهداتشان (تعهدات دینی) بی‌اشتیاقند، محسوب شوند. با چنین تقسیم‌بندی، آیا کسی که سکولار شده است، هنوز یک مسیحی ناشناخته برای خود می‌باشد یا کافری که به دنیای فرهنگی متفاوتی وارد شده است؟ سکولاریزاسیون، هویت دینی را تجدید بنا و به یک هویت اقلیتی تبدیل می‌کند، مگر آنکه هویت دینی، در مفهوم مبهمی مانند تمدن یهودی ـ مسیحی پنهان شده باشد. داشتن یا نداشتن ایمان، معیاری است برای آنکه مؤمنان و غیر مؤمنان خود را از یکدیگر جدا نمایند.

این مسئله تا حدی در کلیسای مسیحی مانند علمای اسلام، آشکار است، اما نمی‌توان خط و مرزی واضح و بدون تغییر را بین دو فرایند جذب یا اخراج ترسیم نمود. برای مثال در کلیسای مسیحی امروزه چه کسی مانند بازیگران قرن هفدهم از خاکسپاری دینی محروم می‌شود؟ سکولاریزاسیون به این معنا است که دیگر دین بدیهی پنداشته نمی‌شود. ازاین‌رو نیاز به تعریف فرد به صورت صریح، به‌عنوان یک مؤمن و یا غیر مؤمن به وجود می‌آید. این نیاز به دلیل تحریک و حساس نمودن غیر مؤمنان علیه جماعت دینی نیست، بلکه به این دلیل است که شرایط تعلق به گروه دینی سخت می‌شود، به صورتی که فرد می‌بایست اعتقاد و ایمان خود را از راه‌های مختلف اظهار و ابراز کند. هر چه نشانه‌های پیروی دینی، سخت‌تر شود، گروه مؤمنان بیش از پیش به اقلیت تبدیل می‌شوند. اقلیت حتماً یک واحد کمی نیست؛ حتی در جوامعی که اکثریت با جمعیت مؤمنان است (مانند ایالات متحده امریکا)، مؤمنان بسیاری در یک محیط مادی و غیراخلاقی، خود را عضو یک


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بحران دولت سکولار و شکل‌های جدید تجلی دین

تحقیق درمورد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب پرداخته است

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب پرداخته است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 121

 

مقدمه

تحقیق حاضر به بررسی ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب پرداخته است. البته سکولاریزم را به دلیل کثیر الاضلاع بودن ، می توان از ابعاد مختلفی تحلیل و بررسی کرد . سکولاریزم دارای جنبه ها و ابعاد مختلفی است، جنبه معرفتی که در نفی عوامل بیرون از پدیده های طبیعی یا تاریخی و در تأکید بر تحول بی وقفه تاریخ تبلور می یابد و جنبه نهایی که در تلقی نهاد دین به عنوان نهاد خصوصی بروز می یابد و جنبه سیاسی که در جدایی دین از سیاست نمود پیدا می کند. بدیهی است که هر کدام از این جنبه ها دارای اشکال و مناسباتی با واقعیتهای تاریخی پیرامون آن می باشند. در تمامی تعاریفی که از سکولاریزم می شود یک عنصر که تقریباً می توان گفت فرعی ترین عنصر سکولاریزم است ، به نحو مشترک یافت می شود. این عنصر عبارت است از جدایی دین از دولت یا به تعبیر خود غربی ها جدایی church از state . جدایی دین از دولت که به منزله سمبل سکولاریزم گرفته می شود، البته یکی از نتایج فرعی سکولاریزم است اما چون ملموس ترین، بارزترین و آشکارترین نتیجة آن است، نوعاً بر آن انگشت نهاده می شود. اما توقف کردن بر این عنصر و خاتمه دادن امر به اینجا البته گمراه کننده است. باید قدری به عقب برگشت و ریشه های تاریخی و فلسفی سکولاریزم را دید چون بدون این کار نمی توان فهمید که در تاریخ مدرن غرب چه اتفاق عظیمی افتاده است.

در تحقیق کنونی تمام سعی و تلاش بر این است که فرهنگ سکولاریزم جدید از منظر مسیحیت تبیین گردد. اینکه مسیحیت بستر ایجاد فرهنگ سکولار جدید غرب بوده است یا نه ، ادعایی است که نیازمند تحقیق بسیار جدی است که قطعاً تبیین و توجیه آن فراتر از یک تحقیق مقدماتی و جانبی است که قصد نگارنده نیز از چنین تحقیقی صرفاً بیان تمهیدی است که در این زمینه صورت گرفته است.

از این رو در راستای انجام تحقیق سعی شده است که به پدیده سکولاریزم و فرهنگ سکولار صرفاً در چارچوب فرهنگ مسیحی پرداخته شود. بدیهی است که فرهنگ مسیحی نیز حوزه یا حیطه خاصی را در بر نمی گیرد بلکه باید در فرایند تاریخی به آن نگریسته شود. در هر دوره ای از تاریخ غرب، این فرهنگ مسیحی است که به حیات خود ادامه می دهد و در هر دوره ای به شکل جدیدی ظاهر می شود لذا به این سبب است که می توان از فرهنگ سکولار در بستر فرهنگ مسیحی سخن گفت.

در این روند با دو دسته از عوامل ظهور و رشد مواجه ایم ، یک دسته عوامل درونی است که در فرهنگ مسیحی قرون وسطی به منزله زمینه ای مستعد ، سکولاریزم را در خود بارور ساخته است و یک دسته عوامل بیرونی ، که همان شرایط فرهنگی ـ سیاسی خاص یعنی رنسانس ، نهضت اصلاح دین و عصر روشنگری است که در باروری فرهنگ سکولار موثر بوده اند .

هدف از انجام چنین مطالعه ای ، بررسی این مسأله است که مبانی فرهنگ جدید سکولار درکجاست و فرهنگ مسیحی تا چه اندازه درآن تاثیر داشته است ؟ و اگر تاثیر داشته ، روند این تاثیر چگونه بوده است ؟ کاری که در این زمینه صورت گرفت عمدتا بر اساس یک کتاب مهم انگلیسی تحت عنوان «مبانی دینی فرهنگ سکولار جدید «Biblical Origin of Modern Secular Calture » بوده است . نویسنده این کتاب ، پروفسور ویلیس . بی . گلوور Willis. B. Glover استاد تاریخ فلسفه در دانشگاه مرسراست وی بحران کنونی جهان غرب را بحران هویت و عدم اعتماد و ایمان و بی اعتقادی به ارزشهای انسانی می داند . هدف وی از نوشتن چنین کتابی ، حل تناقضاتی است که بین شعبات مسیحی و الحادی در سنت عمومی غرب وجود دارد . در این فرایند ، او تاکید می کند که تداوم تاریخی اومانیسم مدرن با ایمان مسیحی در کار است . وی در مباحث این کتاب بررسی می کند که نفوذ مذهب در آنچه که گهگاهی اومانیسم مدرن سکولار نامیده می شود ، نادیده گرفته شده است .لذا با بررسی نمودن اعصار مختلف تاریخ غرب ، سعی می کند که رابطه اومانیسم و مسیحیت را تبیین کند .

در تحقیق حاضر نیز با الهام گرفتن از مباحث کتاب فوق که در تبیین ریشه های سنتی دینی فرهنگ سکولار در اعصار مختلف تاریخ غرب است ، سعی شده است که این مساله از منظر مسیحی ـ غربی بررسی شود . در راستای انجام مطالعه و تحقیق ، موانع و محدودیتهایی نیز وجود داشته است. زیرا از آنجائی که تحقیق کنونی، سکولاریزم را در فرهنگ مسیحی – غربی توصیف نموده منابعی که در این زمینه وجود داشته است بصورتی مدون و قابل توجه باشند، در دسترس نبوده است. اگر هم بوده، تنها به برخی از وجوه آن پرداخته است. خصوصا فقدان چنین منابعی به زبان فارسی ، محدودیتهای زیادی را در برداشته است . کارهایی که در زمینه فرهنگ سکولار به زبان فارسی صورت گرفته تنها به برخی از جنبه ها ، نظیر تاثیر فرهنگ سکولار در اندیشه ایرانی و یا تاثیر این فرهنگ در جهان اسلام پرداخته است . لذا چنین منابعی برای تحقیق کنونی چندان موثر نیفتاد .

روشی که نگارنده در رساله کنونی از آن استفاده کرده ، روش توصیفی ـ تحلیلی است . بدین صورت که با توصیف زمنیه های فرهنگ مسیحی در ادوار مختلف به تبیین و تحلیل فرهنگ سکولار در این ادوار تاریخی پرداخته شده است . در روش گرد آوری اطلاعات نیز ، از روش کتابخانه ای طی مراحل فیش برداری ، استفاده گردید .

تعریف اصطلاحات مهم

1- سکولار، سکولاریزم و سکولاریزاسیون (secular, secularism, secularization):

سکولار به کسی می گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد و نهاد سکولار، نهادی است که بدون ملاحظه نسبت به هر گونه اندیشه دینی و مذهبی، تمام توجه خود را مصروف اهداف این جهانی و دنیوی می کند. در مورد دو اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون نیز در فصل اول توضیحات لازم ارائه شده است.

2- فرهنگ مسیحی : (christian calture)

مقصود از فرهنگ مسیحی، فرهنگی است که در بستر آیین مسیحیت شکوفا شده و در بستر مفسران آن رشد و توسعه یافت. این فرهنگ که با تحول مسیحیت نیز متحول گشت، افزون بر هزارسال بر غرب چیرگی داشت و هرگز مفادی واحد ارائه نکرد و افت و خیزهایی داشت که گزارش تفصیلی آن در حوصله این نوشتار نیست.

3- کتاب مقدس: (the bible)

کتاب مقدس، عنوان مجموعه ای از نوشته های کوچک و بزرگ است که مسیحیان همه و یهودیان بخشی از آن را کتاب مقدس خود می دانند. عنوان معروف این مجموعه در زبان انگلیسی و بیش تر زبان های اروپایی، بایبل (bible) و یا کلمه های هم خانواده آن است که از واژه یونانی biblia به معنای «کتاب ها» گرفته شده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب پرداخته است

علم سکولار و علم دینی 8ص

اختصاصی از سورنا فایل علم سکولار و علم دینی 8ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

علم سکولار و علم دینی

/

/

در سالهای اخیر ، مساله اسلامی کردن دانشگاه ها و موضوع تحقق دانشگاه اسلامی در داخل کشور مطرح و ابهام های زیادی را موجب شده است.

عده ای ایده های اسلامی کردن دانشگاه اسلامی و اسلامی کردن علم را از مصنوعات و بدعت های جمهوری اسلامی ایران دانسته اند و علم را فراتر از اسلامی و غیراسلامی تلقی کرده اند.

واقعیت مطلب این است که مساله اسلامی کردن علم یا دانشگاه اسلامی سابقه ای بس دراز دارد و از ساخته های روحانیت و حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست. در این مقاله نویسنده به تبیین چیستی دانشگاه اسلامی و ریشه های آن پرداخته است.

قریب ۶۰ سال پیش (دهه ۱۹۳۰) مرحوم ابوالاعلی مودودی به هنگام طرح ایراداتش بر دانشگاه علیگره هند هم مساله تاسیس دانشگاه اسلامی را مطرح کرد و ایشان مساله اسلامی کردن دانشها را هم طرح نمود. در بهار ۱۳۵۶ (آوریل ۱۹۷۷) اولین کنفرانس بین المللی آموزش و پرورش اسلامی در مکه معظمه با شرکت ۳۱۳ نفر از اندیشمندان جهان اسلام تشکیل شد و در آن اسلامی کردن رشته های مختلف دانش مطرح شد. در سال ۱۳۶۱ (۱۹۸۲ م) سمینار بین المللی کردن دانش در اسلام آباد پاکستان برگزار شد. در ایران پس از انقلاب اسلامی ، در خصوص انتقال به آموزش و پرورش اسلامی ، نخستین بار سمیناری در اسفند ۱۳۵۷ در شیراز برگزار شد که ظرف ۶ماه تکرار شد و حاصل این دو سمینار محلی ، ارائه طرحی با عنوان «طرح کلی درباره اصول و ضوابط حاکم بر دانشگاه های اسلامی» بود سپس در شهریور ۱۳۵۹ سمیناری در سطح ملی با عنوان «اولین سمینار انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی» در تهران برگزار شد. هدف این مقاله تبیین مساله اسلامی کردن دانشها و پاسخگویی به پرسشها ، ابهامات و شبهاتی است که در این زمینه مطرح شده است.

● دلایل مطرح شدن مساله اسلامی کردن علم یا دانشگاه اسلامی

در جهان اسلام تا پیش از تکوین علم جدید ، علوم طبیعت بخشی از فلسفه را تشکیل می داد و همراه با الهیات و ریاضیات یک جا عرضه می شد و همگی در یک چارچوب متافیزیکی قرار می گرفتند. متفکران مسلمان برای علم مراتبی قائل بودند که از معرفت حسی آغاز می شد و علم استدلالی و علم کشفی را در برمی گرفت و وحی در منتهی الیه آن قرار داشت.

با پیدایش علوم جدید و توفیقاتی که این علوم در زمینه توصیف پدیده ها و در حوزه عمل کسب کردند ، علوم از فلسفه جدا شد و راه خود را پیش گرفت.

در قرن نوزدهم مکتب پوزیتیویسم و دیگر مکاتب تجربه گرا رشد کردند و بر حوزه های آکادمیک حاکم گشتند و این وضعیتی است که هنوز هم ادامه دارد. متاسفانه درست در همان دوران رونق پوزیتیویسم بود که علم جدید به جهان اسلام راه یافت و با آن فلسفه های تجربه گرا را به جوامع اسلامی منتقل کرد ، بینشی که علوم را از متافیزیک خدا باور جدا می کرد. به این دلیل در جوامع اسلامی علم سکولار رایج شد و پرورش یافتگان دانشگاه ها عمدتا فارغ از تعلیم و تزکیه و بینش اسلامی بار آمدند و در محیطهای علمی آنها این ایده رواج یافت که علم در تعارض با دین است و یا این که علم کاملا از دین مستقل است و مطالب علمی را باید کلا از مطالب دینی جدا کرد. در حال حاضر، دین در دانشگاه های ما صرف نظر از بعضی ظواهر نقش جدی ندارد و در آموزش دانشگاهی ما به صورت ظاهر فقط بعد علمی قضایا منتقل می شود اما در واقع جریان های نهان فلسفی همراه با آموزش های آکادمیک منتقل می شوند و اینها هستند که در شکل گیری تفکر سکولاریستی نقش عمده داشته اند و دارند. بعضی علمای جوامع اسلامی فکر می کنند که چون غرب این همه آثار علمی و فنی را پدید آورده است ، پس ما هم اگر عینا به دنبال آنها برویم ، نجات پیدا می کنیم.

در حالی که اگر ما خط مشی آنها را به جد دنبال کنیم ، تازه مثل جهان غرب می شویم که با وجود تصویری که در ذهن بسیاری از هموطنان روشنفکر ماست ، جهان مطلوبی نیست.

بسیاری از افرادی که در غرب زندگی می کنند ، از وضعیت آن جوامع راضی نیستند، چنان که بسیاری از اندیشمندان غربی نیز نگرانی خود را از وضعیت آن دیار کتمان نکرده اند. ضمنا مساله جالب این است که در حالی که محیط جوامع اسلامی و از جمله جامعه ما بسیار علم زده است ، در مقام عمل بسیار ضعیف بوده ایم و تلاشی جهادگرانه برای جبران عقب ماندگی علمی جامعه خود نسبت به جوامع غربی نکرده ایم.

● پرسشها و انتقادها

این روزها وقتی صحبت از اسلامی شدن دانشگاه یا اسلامی شدن علم می شود، عده ای پرسشها، انتقادها و شبهات زیر را مطرح می کنند: مگر فیزیک یا جامعه شناسی و... اسلامی و غیر اسلامی دارد؟ علم می خواهد به عقب برگردد! علم و دین ارتباط موضوعی ندارند، پس آنها نمی توانند اثری بر هم داشته باشند. غرض از اسلامی کردن دانشگاه ها این است که همه افکار دانشگاهیان را در قالبهای از پیش ساخته شده بریزند. منظور از اسلامی کردن مقابله با اندیشه های متباین با اسلام و ایجاد خفقان فکری است.

این ناقدان ، طرفداران اسلامی شدن دانشگاه ها یا اسلامی کردن علم را به قشری گری و انحصارطلبی متهم کرده اند. از طرف دیگر، عده ای از طرفداران یا مبلغان اسلامی کردن دانشگاه ها، اسلامی کردن محیطهای آموزشی را به صورت زیر تعبیر کرده اند: منظور از اسلامی کردن علم ، پرداختن به معجزات علمی قرآن و سنت است.

منظور این است که کتابهای درسی علوم ، حاوی براهین اثبات وجود خدا باشند. منظور این است که تعالیم دینی را در بحثهای علوم بگنجانند. منظور این است که


دانلود با لینک مستقیم


علم سکولار و علم دینی 8ص

پروژه کارشناسی ارشد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب

اختصاصی از سورنا فایل پروژه کارشناسی ارشد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه کارشناسی ارشد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب


پروژه کارشناسی ارشد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب

تحقیق حاضر به بررسی ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب پرداخته است. البته سکولاریزم را به دلیل کثیر الاضلاع بودن ، می توان از ابعاد مختلفی تحلیل و بررسی کرد . سکولاریزم دارای جنبه ها و ابعاد مختلفی است، جنبه معرفتی که در نفی عوامل بیرون از پدیده های طبیعی یا تاریخی و در تأکید بر تحول بی وقفه تاریخ تبلور می یابد و جنبه نهایی که در تلقی نهاد دین به عنوان نهاد خصوصی بروز می یابد و جنبه سیاسی که در جدایی دین از سیاست نمود پیدا می کند. بدیهی است که هر کدام از این جنبه ها دارای اشکال و مناسباتی با واقعیتهای تاریخی پیرامون آن می باشند. در تمامی تعاریفی که از سکولاریزم می شود یک عنصر که تقریباً می توان گفت فرعی ترین عنصر سکولاریزم است ، به نحو مشترک یافت می شود. این عنصر عبارت است از جدایی دین از دولت یا به تعبیر خود غربی ها جدایی church از state . جدایی دین از دولت که به منزله سمبل سکولاریزم گرفته می شود، البته یکی از نتایج فرعی سکولاریزم است اما چون ملموس ترین، بارزترین و آشکارترین نتیجة آن است، نوعاً بر آن انگشت نهاده می شود. اما توقف کردن بر این عنصر و خاتمه دادن امر به اینجا البته گمراه کننده است. باید قدری به عقب برگشت و ریشه های تاریخی و فلسفی سکولاریزم را دید چون بدون این کار نمی توان فهمید که در تاریخ مدرن غرب چه اتفاق عظیمی افتاده است.

در تحقیق کنونی تمام سعی و تلاش بر این است که فرهنگ سکولاریزم جدید از منظر مسیحیت تبیین گردد. اینکه مسیحیت بستر ایجاد فرهنگ سکولار جدید غرب بوده است یا نه ، ادعایی است که نیازمند تحقیق بسیار جدی است که قطعاً تبیین و توجیه آن فراتر از یک تحقیق مقدماتی و جانبی است که قصد نگارنده نیز از چنین تحقیقی صرفاً بیان تمهیدی است که در این زمینه صورت گرفته است.

از این رو در راستای انجام تحقیق سعی شده است که به پدیده سکولاریزم و فرهنگ سکولار صرفاً در چارچوب فرهنگ مسیحی پرداخته شود. بدیهی است که فرهنگ مسیحی نیز حوزه یا حیطه خاصی را در بر نمی گیرد بلکه باید در فرایند تاریخی به آن نگریسته شود. در هر دوره ای از تاریخ غرب، این فرهنگ مسیحی است که به حیات خود ادامه می دهد و در هر دوره ای به شکل جدیدی ظاهر می شود لذا به این سبب است که می توان از فرهنگ سکولار در بستر فرهنگ مسیحی سخن گفت.

در این روند با دو دسته از عوامل ظهور و رشد مواجه ایم ، یک دسته عوامل درونی است که در فرهنگ مسیحی قرون وسطی به منزله زمینه ای مستعد ، سکولاریزم را در خود بارور ساخته است و یک دسته عوامل بیرونی ، که همان شرایط فرهنگی ـ سیاسی خاص یعنی رنسانس ، نهضت اصلاح دین و عصر روشنگری است که در باروری فرهنگ سکولار موثر بوده اند .

هدف از انجام چنین مطالعه ای ، بررسی این مسأله است که مبانی فرهنگ جدید سکولار درکجاست و فرهنگ مسیحی تا چه اندازه درآن تاثیر داشته است ؟ و اگر تاثیر داشته ، روند این تاثیر چگونه بوده است ؟ کاری که در این زمینه صورت گرفت عمدتا بر اساس یک کتاب مهم انگلیسی تحت عنوان «مبانی دینی فرهنگ سکولار جدید  «Biblical Origin of Modern Secular Calture » بوده است . نویسنده این کتاب ، پروفسور ویلیس . بی . گلوور Willis. B. Glover استاد تاریخ فلسفه در دانشگاه مرسر[1]است وی بحران کنونی جهان غرب را بحران هویت و عدم اعتماد و ایمان و بی اعتقادی به ارزشهای انسانی می داند . هدف وی از نوشتن چنین کتابی ، حل تناقضاتی است که بین شعبات مسیحی و الحادی در سنت عمومی غرب وجود دارد . در این فرایند ، او تاکید می کند که تداوم تاریخی اومانیسم مدرن با ایمان مسیحی در کار است . وی در مباحث این کتاب بررسی می کند که نفوذ مذهب در آنچه که گهگاهی اومانیسم مدرن سکولار نامیده می شود ، نادیده گرفته شده است .لذا با بررسی نمودن اعصار مختلف تاریخ غرب ، سعی می کند که رابطه اومانیسم و مسیحیت را تبیین کند .

در تحقیق حاضر نیز با الهام گرفتن از مباحث کتاب فوق که در تبیین ریشه های سنتی دینی فرهنگ سکولار در اعصار مختلف تاریخ غرب است ، سعی شده است که این مساله از منظر مسیحی ـ غربی بررسی شود . در راستای انجام مطالعه و تحقیق ، موانع و محدودیتهایی نیز وجود داشته است. زیرا از آنجائی که تحقیق کنونی، سکولاریزم را در فرهنگ مسیحی – غربی توصیف نموده منابعی که در این زمینه  وجود داشته است بصورتی مدون و قابل توجه باشند، در دسترس نبوده است. اگر هم بوده، تنها به برخی از وجوه آن پرداخته است. خصوصا فقدان چنین منابعی به زبان فارسی ، محدودیتهای زیادی را در برداشته است  . کارهایی که در زمینه فرهنگ سکولار به زبان فارسی صورت گرفته تنها به برخی از جنبه ها ، نظیر تاثیر فرهنگ سکولار در اندیشه ایرانی و یا تاثیر این فرهنگ در جهان اسلام پرداخته است . لذا چنین منابعی برای تحقیق کنونی چندان موثر نیفتاد .

روشی که نگارنده در رساله کنونی از آن استفاده کرده ، روش توصیفی ـ تحلیلی است . بدین صورت که با توصیف زمنیه های فرهنگ مسیحی در ادوار مختلف به تبیین و تحلیل فرهنگ سکولار در این ادوار تاریخی پرداخته شده است . در روش گرد آوری اطلاعات نیز ، از روش کتابخانه ای طی مراحل فیش برداری ، استفاده گردید .

تعریف اصطلاحات مهم

1- سکولار، سکولاریزم و سکولاریزاسیون (secular, secularism, secularization):

سکولار به کسی می گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد و نهاد سکولار، نهادی است که بدون ملاحظه نسبت به هر گونه اندیشه دینی و مذهبی، تمام توجه خود را مصروف اهداف این جهانی و دنیوی می کند. در مورد دو اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون نیز در فصل اول توضیحات لازم ارائه شده است.

2- فرهنگ مسیحی : (christian calture)

مقصود از فرهنگ مسیحی، فرهنگی است که در بستر آیین مسیحیت شکوفا شده و در بستر مفسران آن رشد و توسعه یافت. این فرهنگ که با تحول مسیحیت نیز متحول گشت، افزون بر هزارسال بر غرب چیرگی داشت و هرگز مفادی واحد ارائه نکرد و افت و خیزهایی داشت که گزارش تفصیلی آن در حوصله این نوشتار نیست.

3- کتاب مقدس: (the bible)

کتاب مقدس، عنوان مجموعه ای از نوشته های کوچک و بزرگ است که مسیحیان همه و یهودیان بخشی از آن را کتاب مقدس خود می دانند. عنوان معروف این مجموعه در زبان انگلیسی و بیش تر زبان های اروپایی، بایبل (bible) و یا کلمه های هم خانواده آن است که از واژه یونانی biblia به معنای «کتاب ها» گرفته شده است.


4- رنسانس : (renassnance)

مقصود از رنسانس یا عصر نوزایی، عصری است که مربوط به سده های چهارده، پانزده و شانزده میلادی است. در این عصر، آرمان انسان، بازگشت به دوران طلایی فرهنگ یونان و روم باستان و احیای فرهنگ کلاسیک آن اعصار می باشد.

 

5- اومانیسم : (humanism)

مقصود از اومانیسم ، مکتب اصالت بشر یا انسانگرایی است که طبق آن اندیشه خدامحوری به اندیشه انسان محوری تبدیل می شود و طبق آن انسان می کوشد که خود معنای زندگی اش را بفهمد.

6- آیین کاتولیک: (doctrin of catholic)

مقصود آیینی است که در تمام دوران قرون وسطی، کلیسا طبق آن بر آداب و اعمال دینی مردم اعمال نفوذ می نمود. در آئین کاتولیک ، مرجعیت نهایی ، پاپ و کلیسا است.

7- آئین پروتستان : (doctrin of protestant)

آئین پروتستان چنانکه از واژه پروتستان ( = معترض ) بر می آید ، درباره برخی از اصول و آموزه های اساسی الهیات مسیحی از جمله آموزه بخشایش گناهان ، پذیرش توبه ، دکترین تمایز و برتری روحانیون کلیسا، آموزة دو شمشیر و … با آئین کاتولیک اختلاف دارد. و بطور کلی نسبت به اعمال کلیسای کاتولیک معترض می باشد. این آئین به عنوان یک جنبش دینی در درون مسیحیت ظهور کرد و به آیینی جدید تبدیل شد.

فصل اول

واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون

   

1- ریشه لغوی

واژه سکولار secular برگرفته از اصطلاح لاتینی saeculum یا saecularum (به معنی قرن و سده و همینطور به معنای نسلی از انسانها) می‌باشد. از این واژه تعبیر به زمان حاضر و اتفاقات این جهان در مقابل ابدیت و جهان دیگر شده است. تعبیر عام تر از این مفهوم به هر چیز متعلق به این جهان اشارت دارد[1].

2- معادل های واژه سکولار

مشکل تعدد اصطلاحات و لغات بکار رفته در برابر یک واژه خاص از زبانهای اروپایی و عدم تلاش جدی از سوی لغت شناسان و اصحاب فن برای حصول نوعی اجماع و توافق در انتخاب و ترویج مناسب ترین معادل برای آن، اختصاص به واژه مورد نظر ندارد، بلکه دامن اغلب اصطلاحات فنی و مفاهیم رایج در حوزه های علوم انسانی را فرا گرفته است. در خصوص اصطلاح سکولار، در زبانهای اروپایی بنا به تحققهای تاریخی متفاوت این مفهوم، اصطلاحات مختلفی شکل گرفته است. معروفترین اصطلاحی که بویژه در کشورهای پروتستان رواج یافته،‌ واژه “secularism” می‌باشد که به لحاظ ریشه ای برگرفته از همان اصطلاح لاتینی saeculum است. در کشورهای کاتولیک برای این اصطلاح ، معادل “laicite” [2] بکار می‌رود. این واژه از ریشه یونانی “laos” (به معنای مردم) و laikos به معنای عامه مردم در برابر طبقه کاهنان و روحانیان ، اشتقاق یافته است.

دو اصطلاح “سکولار” و “لائیک”[3] ، چه در زبان فارسی و چه در زبانهای اروپایی، در بسیاری از موارد به صورت مترادف به کار برده می‌شوند. هر چند که اصطلاح سکولار اعم از لائیک می‌باشد و برای آن معنایی وسیع تر از لائیک در نظر می‌گیرند.

برخی نیز در مقایسه با واژه لاتینی “saecularis” ، اصطلاح آلمانی “weltlich” به معنای “دنیوی” یا “این جهانی” را معادلی برای اصطلاح secular و همینطور اصطلاح “vewltichen” به معنای “دنیوی شدن” یا این “جهانی شدن” را معادلی برای اصطلاح “secularization” قرار دادند[4].

در فرهنگ زبان و ادبیات عرب، سکولاریزم به “علمانیت” ترجمه شده است. البته باید خاطرنشان نمود که علی رغم قطعیتی که در زبان عربی در مورد علمانیت به عنوان معادل سکولاریزم – و نیز علمنه در برابر سکولاریزاسیون [5] وجود دارد،‌اما در این میان دو ابهام جدی در کار است که هنوز راه حل قطعی و مورد اتفاقی نیافته است:‌

- برای نخستین بار چه کسی این اصطلاح را در فرهنگ و ادبیات عرب وارد ساخت؟

- و نیز منشأ اشتقاق این واژه چیست؟

پاسخ به دو ابهام فوق، مورد بررسی این نوشته نمی‌باشد، زیرا زبان شناسان و علمای عرب پاسخهای متعدد و گوناگونی در این باره ارائه نمودند و به یک راه حل قطعی و مسلم دست نیافتند. این مطلب که آیا علمانیت از علم برگرفته شده و به نوعی معنای scientism در آن، تضمین شده است ، یا اینکه از عالم برگرفته شده و با حذف الف به علمانیت تبدیل شده است ، میان زبان شناسان عرب به توافقی کلی دست نیافته است.

از اینرو در ادبیات عرب، مبدأ و منشأ این واژه نیز مانند بسیاری از اصطلاحات دیگر همچنان نامعلوم می‌ماند[6].

بنا به عقیدة برایان ویلسون[7] ، براساس وجوه کارکردی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون،‌تعابیر دیگری نیز می‌توان از آنان داشت. وی می‌گوید، «تعابیر دیگر و کمابیش محدودتری که به برخی از تحولات سکولاریزم و فرایند سکولاریزاسیون اشاره دارند، عبارتند از :‌تقدس زدایی[8]، غیر روحانی کردن[9] و مسیحیت زدایی[10]».

خصوصی شدن دین[11] ،‌به حاشیه رانده شدن دین، تبدیل شدن دین به نوعی فعالیت و سرگرمی‌اوقات فراغت نیز از مفاهیمی‌هستند که گاه از سوی جامعه شناسان دین به عنوان معادلهایی برای این اصطلاح، ارائه شده اند[12].

3- معادل های فارسی

در مورد برابر نهادة فارسی سکولاریزم ، قطعیتی وجود ندارد و همچنان نویسندگان و اندیشمندان ایرانی برای رساندن این مفهوم از تعابیر متعددی استفاده می‌کنند. به اختصار به چند نمونه از این تعابیر اشاره می‌کنیم.

1-3- سکولاریزم

دنیاپرستی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی،‌غیر دین گرایی، نادینی گری، دنیویت ، نادینی،‌دین زدایی، این دنیایی و غیرمذهبی،‌دنیاگرایی،‌گیتیانه [13] (در برابر مینوی یا اخروی).

برخی نیز ترجمه “این جهانی” را برای اصطلاح سکولاریزم بکار می‌برند[14]. و همینطور در نظر برخی دیگر از نظریه پردازان ،‌ “علمی‌بودن” یا “علمی‌گروی” ، دقیق ترین ترجمة سکولاریزم است[15].

2-3- سکولاریزاسیون

رایج ترین معادل فارسی واژه سکولاریزاسیون جداانگاری دین و دنیا[16] است. اما در تعابیر دیگر، این اصطلاح نیز به صورتهای مختلف ترجمه شده است از آن جمله، غیردینی کردن، دنیوی سازی نامقدس شدن[17]، از قید کشیشی یا رهبانیت جدا شدن، دنیاپرست شدن، مادی شدن[18] ، دنیوی کردن و عرفی شدن[19] ،‌ که وجه مشترک همة آنها قداست و دین زدایی است.

در میان اصطلاحات فوق، آنهایی که در آن از پسوند “سازی” و “کردن” استفاده شده است به دلیل متعدی بودن این قبیل افعال، وجود نوعی اراده و تصمیم برای دنیوی کردن یا ساختن را به ذهن متبادر می‌سازند که بنظر می‌رسد با مفهوم اصلی این واژه مغایرت داشته باشد. ظاهراً مناسب ترین معادل برای لغاتی که در انگلیسی به tion ختم می‌شوند، به کارگیری پسوند “شدن” است، چرا که این فعل (شدن – becoming ) ، بیانگر یک تغییر و تحول فراارادی با همان مضمونی است که در این اصطلاح منظور نظر است.

در یک مقایسه کلی از میان معادل های پیشنهادی به درستی نمی توان معادل خاصی را انتخاب نمود چرا که هر کدام از این معادل ها معنای خاصی را به ذهن متبادر می کند که در بردارندة همه معانی نهفته در اندیشه سکولار نیست. لذا در تحقیق حاضر، از همان اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون استفاده می گردد.

 

3-3- سکولار

سکولار به کسی می‌گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد[20]. در زبان فارسی این واژه به “دنیوی”، “مادی”، “غیردینی” ،‌ “غیرمقدس” و “عرفی” ترجمه کرده اند[21].

به هر حال با توجه به تمامی‌تعابیر متعددی که در ارتباط با ترجمه فارسی اصطلاحات سکولار، سکولاریزم و سکولاریزاسیون بیان گردید، لازم به یادآوری است که این اصطلاحات نه تنها در زبان فارسی دقیق تعریف نشده و برداشت های نسبتاً گوناگونی از معانی آنها وجود دارد، بلکه در غرب هم تعریف آنها به ویژه سکولاریزم ، بحث برانگیز و غیر روشن است. زیرا کاربرد و تعریف آنها در طول زمان تغییر کرده و مثل بسیاری از مفاهیم علوم انسانی تعریف آنها با توجه به حرکت تاریخی و جغرافیایی آنها معلوم می‌شود. در بحث تطور تاریخی مفهوم سکولاریزم،‌این مسائل روشن تر خواهند شد.

 

4- تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون

سکولاریزم و سکولاریزاسیون دو اصطلاح هم ریشه و در عین حال از نظر معنایی مختلف می‌باشند که تفاوتهای مهم آنها در کاربردهای عمومی‌و متون غیرفنی، بعضاً ملحوظ نظر قرار نمی‌گیرد و موجب می‌شود تا برداشت های نادرستی از آراء صاحب نظران در این زمینه، به دست آید. اهمیت درک تفاوت این دو از آن جاست که هر یک از این دو مفهوم، نسبت های متفاوتی با دین که موضوع محوری مورد اهتمامشان است،‌برقرار می‌سازند. سکولاریزاسیون (عرفی شدن) نظریه یا مجموعه نظریاتی است دربارة دین و دینداری و تحولات آن دو در طول تاریخ،‌این مفهوم،‌در مقام توصیف و تبیین،‌از صیرورت و تحول یک واقعیت خبر می‌دهد و فرایندی اجتماعی است که در شرایط خاص و بر اثر یک سلسله عوامل اجتماعی،‌به جداسازی دین از دنیا می‌انجامد. این فرایند در متن جامعه رخ داده و از سنخ فکر و معرفت نمی‌باشد. اما سکولاریزم (عرفی گروی) به جهت همراه شدن با پسوند “گراییدن” ،‌تلاشی است ایدئولوژیک به منظور مقابله با باور و تعلق دینی و به عنوان یک ایده و طرز تفکر خاص،‌آگاهانه برای نیل به این مقصود تلاش می‌کند و در واقع به مثابه یک دین است.

از اینرو دین و سکولاریزاسیون هیچگاه در مقابل هم قرار نمی‌گیرند؛ در حالیکه دین و سکولاریزم همواره در تعارض با یکدیگر قرار دارند، چرا که از یک جنس بوده و هر دو طالب نوعی ایمان، تعهد و سرسپردگی از سوی متولیان خویش قرار دارند[22].

برایان ویلسون دربارة‌ تفاوت این دو چنین گفته است:

«سکولاریزاسیون اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیتها، باورها،‌روش های اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً با سایر فرایندهای تحول ساختاری اجتماعی یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهای مزبور رخ می‌دهد، در حالی که سکولاریزم یا دنیوی گروی یا اعتقاد به اصالت دنیا،‌یک ایدئولوژی است. قائلان و مبلغان این ایدئولوژی همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماورای طبیعی و وسایط و کارکردهای مختص به آن را طرد و تخطئه می‌کنند و از اصول غیردینی و ضد دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمانی حمایت می‌کنند[23]

...

 

 

 

117 ص فایل Word


دانلود با لینک مستقیم


پروژه کارشناسی ارشد ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب