سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کاروانسرای شاه عباسی کرج

اختصاصی از سورنا فایل کاروانسرای شاه عباسی کرج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

/کاروانسرای شاه عباسی کرج

قریب 400 سال پیش آنگاه که نخستین خشتهای کاروانسرای موسوم به شاه عباسی در منطقه کرج بنا می شد شاید هیچکس تصور نمی کرد که این بنا بعدها به قلعه نظامی و پس از آن به مدرسه فلاحت و اکنون نیز به اداره میراث فرهنگی کرج تبدیل شود.

نام این کاروانسرا نسل به نسل حفظ شد تا جایی که اکنون خیابان و میدانی به نام شاه عباسی در این منطقه از کرج احداث شده است که نام خود را از این کاروانسرا عاریه گرفته است.

به روایتی گفته می شود که کاروانسرای شاه عباسی یکی از 999 کاروانسرایی است که در دوران شاه عباس صفوی در سراسر ایران ساخته شد.

اگر این روزها سری به کاروانسرای شاه عباسی بزنید و دارای حس خیال پردازی خیلی قوی داشته باشید می توانید خاطره شیهه اسبان، آوای زنگوله شترها و همهمه تاجران و زایران آن دوران را در ذهن خود زنده کنید.

اکنون با وجود بازسازی این کاروانسرا، برجستگی های گنبدی شکل کاهگلی آن در میان ساختمانهای خاکستری و سربه فلک کشیده و نوساز شهری اطراف میدان شاه عباسی کرج بیشتر یک خاطره 400 ساله را تداعی می کند.

پشت دیوارهای آجری کاروانسرا، هویت یک شهر، تاریخ یک کشور و نماد تمدن کهن بشری پنهان شده است.

از در که وارد شوی، دالانی گنبدی شکل که در دو طرف آن دو اصطبل بزرگ و یک راه پله وجود دارد به حیاطی نسبتا بزرگ سنگفرش و چشم نواز منتهی می شود که آب حوض دایره وار وسط آن، صفایی دیگر به این فضا بخشیده است.

این حیاط در حقیقت فضای میان اتاقهای استراحت این کاروانسرا را تشکیل می دهد که به سبک معماری متداول در دوران صفویه ساخته شده است.

در قسمت شرقی و غربی این کاروانسرا دو اتاق شاه نشین که بسیار بزرگتر از دیگر اتاقها است به چشم می خورد که به شاهزادگان و امیران و ثروتمندان اختصاص داشته است.

در معماری این کاروانسرا از رنگ و نقش خبری نیست و آجر و چوب و سنگ و کاهگل تنها مصالح بکار رفته در ساخت این کاروانسراست که درعین سادگی، بسیار جذاب و باشکوه جلوه می کند.

کاروانسرای شاه عباسی تنها گوشه ای از معماری و تمدن دوران صفویه را نشان می دهد که چگونه معماران آن دوران با بهره گیری از دانش محدود آن زمان و بدون استفاده از ابزارهای دقیق اندازه گیری چنین بنایی ساخته اند.

درجای جای این کاروانسرا اصول هندسی و فنی به طور حیرت آور خیلی دقیق اجرا شده که بی شک نمایانگر ارزشهای زیباشناختی و معماری آن دوران است.

و این همه درحالی است که نه وجه تسمیه میدان و خیابان شاه عباسی و نه بنای کاروانسرا نیز نتوانسته است نظر مردم را به این اثر تاریخی جلب کند چه اینکه آنان با بی اعتنایی و غرق در زندگی ماشینی بسادگی از کنار این کاروانسرا می گذرند بدون آنکه حتی به آن نگاه کنند.

هرچند پیدا کردن پاسخی برای این پرسش بسیار ضروری است که آیا علت بی علاقگی مردم از معرفی نشدن این آثار ناشی می شود و یا رسانه ها در این زمینه به اندازه کافی تلاش نکرده اند، اما مسلم این است که آثار و بناهای تاریخی کرج طی سالیان مورد بی مهری قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده است.

به گواه تاریخ، شکل گیری زندگی اجتماعی در خطه کرج به صدها سال پیش باز می گردد و خشتی از نخستین خشت های دست ساز انسان پیدا شده در یکی از کهن ترین روستاهای بشری در تپه ازبکی در غرب کرج را می توان به عنوان نمونه مطرح کرد.

این همان خشتی است که در آیین ویژه ای به مناسبت سال گفت وگوی تمدنها در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک از طرف محمد خاتمی رییس جمهوری وقت ایران به کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد هدیه شد.

دیار کهن کرج اکنون 99 اثر و محوطه تاریخی شناسایی شده، دارد که یک سوم آنها در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

زمان دقیق ساخت کاروانسرای شاه عباسی کرج معلوم نیست، اما به گفته علی شیزری کارشناس اداره میراث فرهنگی کرج، این کاروانسرا احتمالا در دوره پادشاهی شاه سلیمان صفوی بین سالهای 1078 تا 1109 هجری قمری در 3600 متر مربع وسعت بنا شد.

وی افزود: پس از دوران صفویه، رفته رفته زنگار زمان و غبار تاریخ سر و روی این کاروانسرا را پوشاند و کم کم به دست فراموشی سپرده شد.

این کاروانسرا که در دوران ناصرالدین شاه قاجار مدتی نیز بعنوان قلعه نظامی مورد استفاده قرار گرفت در سال 1298 خورشیدی به مدرسه فلاحت، تغییر کاربری یافت.

بی مهری به این اثر تاریخی مدتهای مدید طول کشید، پس از آن کاروانسرای شاه عباسی تا سال 1370 خورشیدی دراختیار اداره کشاورزی و اصلاح بذر کرج قرار گرفت.

به گفته رییس اداره میراث فرهنگی کرج، این نهاد توانست بابه دست گرفتن یک اتاق در این کاروانسرا مستقر شود و از سال 72 کار بازسازی و مرمت آن را آغاز کند.

هرچند که اکنون اداره میراث فرهنگی کرج از این کاروانسرا کوچ کرده است و این کاروانسرا به بخش خصوصی سپرده شده تا با اجرای برنامه های فرهنگی و تفریحی ،‌مردم هرچه بیشتر با این بنا آشنا شوند.

به هرحال، خطه کرج همچون دیگر نقاط سرزمین پهناور ایران دارای سابقه تاریخی و پیشینه فرهنگی دیرپا است که آثار و بناهای بجای مانده از نیاکان ما یکی از جلوه های آن بشمار می رود که باید همگان برای بازسازی، نگهداری، پاسداشت و بخصوص معرفی آنها به آیندگان کوشش کنند.


دانلود با لینک مستقیم


کاروانسرای شاه عباسی کرج

شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی

اختصاصی از سورنا فایل شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی

(سید نعمت اله کهسانی المشهور بکرمانی قدس سره العزیز)

هو غوث لواصلین و فخرالعاشقین، شاه نور الدین سید نعمت اله بن سید عبداله بن محمدبن عبداله بن کمال الدین بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمدبن جعفر بن الحسن بن محمدبن جعفر بن محمدبن اسمعیل بن ابی عبداله محمدالباقرعلی زین العابدین بن حسین بن علی الوصی و فاطمه بنت النبی صلوات اله و سلامه علیه و علیهم اجمعین. و بدین ترتیب نسب این عارف بزرگ یا بیست واسطه به امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیه الصلوات و السلام می رسد.

آباء و اجداد امجادش همه صاحب مقامات عالیه و از اهل مکاشفه و ریاضیات و کرامات بوده اند و جدش در شهر حلب (سوریه فعلی) سکونت و اقامت داشته است. پدرش سید عبداله از عربستان و حلب به ایران آمده و پس از گذشت و گذار در بلاد مختلف، سرانجام در کرمان رحل اقامت افکنده است.

سید بزرگوار، نعمت اله، در روز پنجشنبه بیست و دوم سنه ثلاثین و سبعمائه (730) و بعضی نوشته اند در سنة احدی و ثلاثین و سبعمائه (731) هجری قمری در قبصة کهسان از توابع هرات متولد شده است والدة ما جدة سید از شبانکاره فارس بوده است.

سید مقامات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی تحصیل نموده و از پنج سالگی آثار هوش و ذکاوت از جبین و حالش ظاهر بوده است.

علم بلاغت را نزد شیخ شمس الدین مکی و الهیات را در خدمت سید جلال الدین خوارزمی و علم کلام و اصول را پیش قاضی عضدالدین خوانده و دربارة مطالب کتاب مرصاد العباد و متن فصوص مباحثات زیادی نموده است.

نظر به اینکه بصحبت و ملاقات اولیاء و مشایخ رغبت وافری داشته بمسافرت پرداخته و سیر و سیاحت را اختیار نموده است.

در بیست و چهار سالگی در مکة معظمه بخدمت قطب الاقطاب: شیخ عبداله یافعی، صاحب کتابهای: روضه الریاحین و درالنظیم و نشر المحاسن و ارشاد رسیده و ارادت او را اختیار نموده است.

مدت هفت سال تمام در مکه معظمه اقامت داشته و در این مدت بملاقات قطب الدین رازی نائل شده است. سید نعمت اله از مکه به مصر رفته و در آنجا بزیارت سلطان حسین اخلاطی موفق شده است.

سپس به ایران آمد و در سراب آذربایجان سید قاسم الانوار را در صغر سن بخدمت سید آوردند و مورد التفات و عنایت وی قرار گرفته. در سفر ماوراء النهر چندی بشهر سبز توقف کرد و در کوهستان سمرقند اربعینها داشت و در سرمای زمستان فردا “وحیدا” در مغاره های کوه بریاضت پرداخت و از کثرت برف راهها مسدود شد. در فصل بهار که برفها بتدریج بگداخت و صیادان بدان کوهسار رفتند سید را در غاری دیدند و متحیر ماندند که چگونه تک و تنها زمستان به آن سختی را در غار کوه بسر برده است.

سید معاصر اسیر تیمور گورکانی بود و در حدود کوهستان اور گنج بواسطه مشاهدة بعضی کرامات: قریب نود هزار کس بسید اظهار ارادت کردند.

امیر سید کلال که فرقة نقشبندیه باو انتساب دارند ازین معنی براشفت و بخدمت امیر تیمور رسید و از سید سعایت کرد و به تیمور گفت که سید قصد خروج و داعیة سلطنت دارد او را از این صفحات باید بیرون کرد. که فسادی روی ندهد چون سید مستحضر شد فرمود تا حلوای امیر کلال را نخوریم از خراسان بیرون نرویم و آخر هم چنان شد که سید فرموده بود.

چون امیر کلال قطب فرقه نقشبندیه در خدمت امیر تیمور به سعایت از سید نعمت اله پرداخت و سخنان مفسدانه و مغرضانه بزبان آورد امیر تیمور خود شخصاً در یکی از مغارات بملاقات سید رفت و پس از سخنان بسیار که ما بین آندو رد و بدل شد. امیر بسید اظهار داشت شما از ولایت ما کوچ کنید و بجای دیگر بروید سید پس از تأمل و تفکر گفت: بهر ملکی که رفتم و بهر سرزمینی سیر کردم مملکت شما بود. پس کجا باید شد!

القصه سید بماوراء النهر رفت و در آنجا بود که میر حسینی سادات صاحب کنزالرموز و مصباح الارواح سیده حسیبه نسیبه که خواند زاده سلطان بخت: بنت میر عمادالدین حمزة حسینی الهروی بود بقصد ازدواج سید درآورد و در آنوقت سید شصت سال داشت.

پس از این ازدواج سید بجانب کرمان آمد و در کوه لنبان اقامت اختیار کرد و در اینجا بود که سید زاده بزرگوار سید برهان الدین خلیل اله فرزند آن جناب متولد شد.

چندی هم بتفت یزد توقف فرمود خانقاهی در آن محل بساخت و سلطان اسکندر بن عمر شیخ: مدت چهار سال امورات و سرپرستی آنجا را به سید


دانلود با لینک مستقیم


شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی

دانلود تحقیق و بررسی در مورد فرار شاه از ایران

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق و بررسی در مورد فرار شاه از ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

فرار شاه از ایران

 

بعضی از تحلیل گران خارجی سال 1975، یعنی اواخر سال 1353 و 9 ماهه ی اول سال 1354، را نقطه ی آغاز افول قدرت شاه در ایران می دانند. وقایعی که در این سال رخ داد، به حسب ظاهر همه از نیرومندتر شدن موقعیت شاه و رژیم سلطنت در ایران حکایت می کرد. درآمد نفت چهار برابر شد و به مرز سالانه 20 میلیارد دلار رسید که با قدرت خرید آن روز دلار، رقم هنگفتی به شمار می آمد. شاه با اعلام یک سیستم تک حزبی در اسفند 1353، حکومت مطلقه خود را بر کشور تثبیت کرد، آشتی با عراق و امضای قرارداد حل اختلافات دو کشور که براساس بیانیه ی الجزایر تنظیم شده بود، به نگرانی های ایران از مرزهای غربی خود خاتمه داد، روابط ایران با همه ی کشورها اعم از شرق و غرب توسعه یافت و سیل سران و دولتمردان خارجی، برای بهره گرفتن از خوان نعمتی که بر اثر افزایش ناگهانی درآمد نفت در ایران گسترده شده بود، به ایران سرازیر شد. در این میان درباریان، به فکر راه انداختن جشن های تازه ای افتادند. این بار پنجاهمین سال سلطنت خاندان پهلوی را در آبان 1354، بهانه ای برای ریخت و پا ش های تازه قرار دادند. اسدالله علم یکی از معاونین خود، دکتر باهری را که سوابق توده ای داشت برای سرپرستی برنامه های تبلیغاتی این جشن ها برگزید و ده ها  کتاب در وصف خاندان پهلوی که هر یک با مقدمه ای با امضای علم آغاز می شد، انتشار یافت

 

در فوریه ی سال 1976، یعنی در زمان حکومت فورد و یازده ماه قبل از آن که کارتر وارد کاخ سفید بشود، یک هیئت تحقیقاتی از طرف سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) به سرپرستی «ارنست اونی» گزارشی درباره ی خاندان سلطنتی و ساختار حکومت در ایران تهیه کرد که در تیراژ محدودی در مجموعه ی نشریات محرمانه ی سیا چاپ و بین مقامات سیا و بعضی مقام های بالای امریکا توزیع گردید.(2) در این گزارش، خانواده ی سلطنتی ایران «کانون عناصر فساد و هرزه و شهوتران» معرفی شده و بیش از همه به شرح احوال اشرف پهلوی  به عنوان با نفوذترین و در عین حال فاسدترین اعضای خانواده پرداخته بود و شاه، را زمامداری خودکامه که به جز افراد خانواده ی خود فقط با ده، دوازده نفر، که رأس آن ها امیر اسدالله علم وزیر دربارش قرار دارد، محشور است «فقط از این عده اطلاعاتی را کسب می کند. او با کسی مشورت نمی نماید و دیگران فقط مجری تصمیمات او هستند. ایران عملاً تیول چهل خانواده است که مقامات دولتی و تجارت را تحت کنترل خود دارند و بعد از آن ها 150 تا 160 خانواده ی دیگر هم هستند که در درجه ی دوم اهمیت قرار گرفته اند و رده ی دوم مقامات سیاسی و فعالیت های بازرگانی کشور را اشغال می کنند. مجموع این خانواده ها که 200 خانواده می شوند، جایگزین قدرت و نفوذ 1000 فامیلی شده اند که امریکایی ها در گذشته از آن به عنوان خانواده ی حاکم بر ایران نام می بردند. گزارش سیا در تشریح نهادهای سیاسی در ایران می نویسد:

«دولت و پارلمان در ایران فاقد اختیار و قدرت نهادهای مشابه در حکومت دموکراسی هستند و عملاً جز صحه نهادن بر تصمیمات شاه و اجرای آن نقشی ایفا نمی کنند.»

شاه بعد از روی کار آمدن کارتر در سال 1977، درصدد جلب رضایت وی برآمد. نخست دولت سیزده ساله ی هویدا را تغییر داد و جمشید آموزگار تحصیل کرده ی امریکا را به صدارت گماشت و راهی آن کشور شد. تظاهرات انبوه مخالفان هنگام ورود او به کاخ سفید که موجب پرتاب گاز اشک آور از طرف پلیس و اشک ریختن کارتر و مهمانانش شد،

 

 آغاز ناخوشی برای این سفر بود. اما شاه در همان دیدار نخستین با رییس جمهور جدید امریکا سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند. در این مذاکرات، شاه جای هیچ گله و شکایتی برای امریکایی ها باقی نگذاشت، به طوری که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر اریکه ی سلطنت تکیه زده بود. ولی مشکلات اقتصادی و نابسامانی های ناشی از ریخت و پاش های گذشته از یک طرف و تشدید مخالفت ها با حکومت خودکامه و مفاسد و مشکلات ناشی از آن، به تدریج روند نهضتی را در جامعه شدت بخشید که مهار آن روز به روز دشوارتر می شد. آموزگار در کار خود فرو مانده و هویدا هم که به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گونه کارشکنی در کار دولت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و بررسی در مورد فرار شاه از ایران

تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تحلیل کنت پولاک:

 

شاه

 

کارتر

 

و روز جمهوری اسلامی

 

 

تخیل یا تحلیل پولاک، پاسخ به این پرسش ها است که: آیا شاه به خاطر سرطان از ایران رفت؟ آقای خمینی از کجا می دانست که ترور نمی شود؟ کارتر چرا هایزر را ایران فرستاد؟ در پاریس آقای خمینی به امریکایی ها چه گفت؟ در روز انقلاب، اسناد دفتر مخصوص شاه کجا رفت؟ چرا اداره ساواک و اسنادش به دست ابراهیم یزدی افتاد؟ و چگونه داریوش همایون و دیگر وزیران از ایران گریختند؟ و... چرا فرودگاه منفجر نشد؟ و آیا آمریکا، امام را به ایران آورد؟

در منطقه‌ خلیج‌فارس‌، گریز از نفت‌ بسیار مشکل‌ است‌ و هرچند که‌ ازبسیاری‌ جهات‌ انقلاب‌ ایران‌ با نفت‌ شروع‌ شد. به‌ عبارتی‌ دیگر، موردی‌ که‌ به‌وجود آمد، نفت‌ بود که‌ انقلاب‌ را پدید آورد. در اوایل‌ دهه‌ ١۹۷٠، شاه‌فعالیتی‌ را آغاز کرد تا درآمد نفتی‌ ایران‌ را افزایش‌ دهد، به‌طور یکه‌ در پس‌رؤیاهای‌ هیجانی‌ و دیوانه‌وارش‌ بدین‌ امر موفق‌ شد. پول‌ به‌ ایران‌ سرازیر شدو آن‌ پول‌ همه‌ چیز را تغییر داد. اقتصاد ایران‌ بیش‌ از اندازه‌ رونق‌ گرفت‌. فساداندک‌اندک‌ بهم‌ ریخت‌، مقامات‌ در تهران‌ از دسترسی‌ به‌ واقعیت‌ موجود دورشدند. سرانجام‌ اقتصاد ایرانیان‌، پیچیده‌ و تحریف‌ شد. موجب‌ تهدید ساختاراجتماعی‌ شد ـ ساختاری‌ که‌ در اوج‌ بحران‌ بود ـ و سیستم‌ سیاسی‌ استبدادی‌به‌ نقطه‌ انفجار و مرز فروپاشی‌ رسید. ایران‌ قبل‌ از رونق‌ و ترقی‌ نفت‌ کشورشادی‌ نبود، اما پس‌ از آن‌، مانند اتبار باروت‌ ـ در وضع‌ قابل‌ انفجار بسرمی‌برد.نفت‌ آمریکا را برانگیخت‌ تا بیشتر از سابق‌ به‌ ایران‌ نزدیک‌ شود. پس‌ ازترقی‌، آمریکا به‌ ایران‌ نیاز داشت‌. نیازی‌ که‌ هرگز در سابق‌ چنین‌ نبود. ناگهان‌،آنچه‌ که‌ در ایران‌ اتفاق‌ افتاد، برای‌ اقتصاد آمریکا خطرناک‌ بود و نیز در اقتصادجهانی‌ هم‌ بحرانی‌ به‌ وجود آورد. وقتی‌ که‌ رژیم‌ شاه‌ غرق‌ شد، آمریکا هم‌ باآن‌ غروب‌ کرد و به‌ خاطر این‌ تنزل‌ و افت‌ مشهود با سرزنش‌ و نقد مواجه‌ شد.ریچارد نیکسون‌ و مشاوران‌ امنیت‌ ملی‌ کشورش‌، هنری‌ کیسینجر به‌واشنگتن‌، دیدگاهی‌ بی‌طرفانه‌، منصفانه‌ و جدی‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ ارائه‌ کردند.آن‌ها جهان‌ را از دیدگاه‌ منشوری‌ مواجهه‌ جهانی‌ بین‌ شوروی‌ و آمریکانگریستند و آن‌ها سیاست‌ جهانی‌ را عرصه‌ شطرنجی‌ تصور می‌کردند که‌ بین‌دو ابرقدرت‌ در حال‌ بازی‌ است‌ و آن‌ها به‌طور استثنایی‌ بازی‌ خود را حساس‌و پیچیده‌ خواندند و رغبت‌شان‌ بر این‌ بود تا از هر ابزار و وسیله‌ای‌ در لوازم‌سیاست‌ خارجی‌ آمریکا از نیروی‌ نظامی‌ تا نیروهای‌ کنترل‌ و و از عملیات‌پنهانی‌ تا همکاری‌ انسان‌دوستانه‌ استفاده‌ کنند. آنان‌ همچنین‌ برای‌ بعضی‌ ازموفقیت‌های‌ مهم‌ سیاست‌ خارجی‌ آمریکا اعتبار خاص‌ قائل‌ بودند. گشودن‌فضای‌ باز ارتباطی‌ به‌ سوی‌ چین‌، آغاز پیشرفت‌ در صلح‌ خاورمیانه‌ ـ که‌ منتهی‌به‌ برنامه‌ کمپ‌ دیوید تحت‌ نظارت‌ دولت‌ جیمی‌ کارتر شد و دیگربرنامه‌های‌ کنترل‌ نظامی‌ روسیه‌ که‌ همه‌ اتفاقات‌ و رخدادهای‌ آرامی‌ بودند که‌با نیکسون‌ و کیسینجر آغاز شد و دارای‌ اثری‌ درازمدت‌ و منفعتی‌ طولانی‌برای‌ آمریکا بود.اما نگاه‌ آنان‌ یک‌ نگاه‌ یک‌ بعدی‌ به‌ جهان‌ بود و تمرکز آنان‌ بر روی‌سیاست‌ ابرقدرت‌های‌ جهان‌، گاه‌ موجب‌ بروز مشکلاتی‌ برای‌ آمریکا درجهان‌ سوم‌ می‌شد. در جاهایی‌ مانند آنگولا، کامبوج‌، شیلی‌ و ایران‌،مشکلاتی‌ به‌ وجود آمد که‌ برای‌ چندین‌ سال‌ آمریکا را در محاصره‌ قرار داد.برای‌ نیکسون‌ و کیسینجر، کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ در جنگ‌شان‌ با مسکو، درحد یک‌ آلت‌ دست‌ بیشتر نیستند. آنان‌ چندان‌ به‌ بررسی‌ و تمرکز بر اوضاعی‌که‌ در آن‌ کشورها می‌گذشت‌، مایل‌ نبودند تا جایی‌ که‌ حکومت‌ آنان‌، تنها دربرابر اعمال‌ دیکته‌ شده‌ توسط‌ واشنگتن‌، عکس‌العمل‌ نشان‌ می‌داد. از آن‌لحاظ‌، آنان‌ شاه‌ را یک‌ آلت‌ دست‌ خوب‌ می‌دیدند،تصمیم‌ مربوط‌ به‌ شاه‌ به‌ عنوان‌ شاخص‌ منطقه‌ای‌ آمریکا موجب‌ تعبیرغلط‌ شاه‌ درباره‌ استراتژی‌ نیکسون‌ به‌ کیسینجر شد. شاه‌، در عبارت‌ مشهور وبه‌ یادماندنی‌ کیسینجر، که‌ «جزو بی‌نظیرترین‌ رهبران‌ و متحد و هم‌پیمان‌بی‌چون‌ و چرا» کسی‌ که‌ نظریات‌ و سیاستش‌ به‌ درست‌ با آمریکا ـ از همه‌لحاظ‌ ـ همسان‌ و همسو هستند.. شاه‌ در بسیاری‌ از اهداف‌ عمومی‌آمریکا در منطقه‌، سهیم‌ شد. او در جستجوی‌ ثبات‌ ـ علیه‌ ناصر ورادیکال‌های‌ عرب‌ ـ بود. از اسرائیل‌ دفاع‌ و حمایت‌ و با کمونیسم‌ و شوروی‌مخالفت‌ می‌کرد و همچنین‌ او خواهان‌ حمایت‌ کردن‌ و سرپا نگه‌ داشتن‌، دیگرکشورهای‌ سلطنتی‌ محافظه‌کار منطقه‌ بود. اما تفاوقت‌های‌ عمده‌ و اساسی‌بین‌ ایران‌ و آمریکا وجود داشت‌، ائتلاف‌ و حمایت‌ بی‌چون‌ و چرای‌ آمریکا وثروت‌ نفتی‌ جدید در ایران‌ موجب‌ شد تا شاه‌ در جهانی‌ حرکت‌ کند که‌ دولت‌نیکسون‌ از تصمیم‌های‌ آشکار و اهداف‌ صریح‌ تهران‌ چندان‌ موافق‌ نباشد.علاوه‌ بر این‌، شاه‌ هرگز بی‌اعتمادی‌ و شک‌ و تردید خود را نسبت‌ به‌ آمریکابه‌ کل‌ فراموش‌ نکرد و آرزو داشت‌ ایران‌ را به‌ قدری‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران

مقاله در مورد شاه ایران و ترکیب نخبگان سیاسی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله در مورد شاه ایران و ترکیب نخبگان سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد شاه ایران و ترکیب نخبگان سیاسی


مقاله در مورد شاه ایران و ترکیب نخبگان سیاسی

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 40

 

-1 مقدمه

شاه، شخصیت مرکزی در دنیای سیاست ایران بود. از زمان به تخت نشستن در سال 1320، شاه تلاش کرد، ظرفیتش را برای باقی ماندن سلطنت، به ملل در حال توسعه، نشان دهد. در جریان اشغال‌های خارجی، نهضت‌های جدایی طلب حمایت شده از سوی خارجیان، نزاع‌های قبیله‌ای، تلاش‌های نافرجام برای ترور وی و حتی کودتا، شاه تلاش نمود تا حامیانش را متقاعد کند و نیز اشکال جدید کنترل و نهایتاً گسترش قدرت سیاسی خویش را تجربه کند. مسلماً کل دوره‌ی حکومت شاه با موانع و موقعیتش را می‌توان به این ترتیب تعریف نمود: یک ربع قرن که در آن دیوان‌سالاری مدنی و نظامی به طور مداوم کنترل‌شان را روی فعالیت‌های مردم آزاد، گسترش داده بود. شاه، هم به صورت نسبی و هم به صورت مطلق، قوی‌تر از پدرش و یا هر یک از حکمرانان قبلی ایران بود. وی را در هیچ شکل سیاسی، نمی‌توان با بقیه، برابر تلقی نمود. وی، شخصاً بدون کمک شورای مشورتی، یار و رفیق شفیق، یا محرم نزدیک، هزاران تصمیم اینکه آیا خیابان اصلی در طبس سنگ فرش شود یا نشود، شاه، تصمیم گیرنده بود. محمّدرضا، اوّلین پسر و سومین فرزند رضاخان (یک افسر بی‌سواد با کم‌سواد در تیپ قزاق تحت فرماندهی روس‌ها) بود. دو سال پس از تولد پسرش، رضاخان، به فرماندهی تیپ قزاق رسید و حمایت لازم را برای کودتا (توسط یک روزنامه‌نگار [سیّدضیاءالدین طباطبائی]) برضد رژیم مریض قاجار فراهم نمود.

شش سال پس از تولد پسرش، رضاخان مدت‌ها بود که سیّدضیاءالدین طباطبائی را از نخست‌وزیری عزل کرده و او به همراه تعدادی از طرفداران محلی‌اش، تبعید نموده و بسیاری از منتقدین داخلی‌اش را ساکت نموده بود. آخرین شاه قاجار را، عزل نموه و خودش را به نام رضاشاه، نخستین حکمران سلسله‌ی جدید پهلوی، نامیده بود.

با تاج‌گذاری رضاخان در 1304 محمّدرضا، به عنوان ولیعهد منصوب شد. بچه‌گی ولیعهد، تقریباً تقلیدی مسخه‌آمیز از تربیت شاه آینده بود. در محاصره‌ی خدمتکاران و متملقین و تحت حفاظت افسران نظامی مسن، در حالی که همبازیش از فرزندان نخبگان انتخاب شده بودند، با وی طوری رفتار می‌شد، که در کلاس درس در مدرسه، اولین باشد. عکس‌های زیادی، وی را به شکل جوانی برومند در لباس فرم نظامی نشان می‌دهد، در حالی که عده‌ای در مقابلش، خبردار ایستاده‌اند. از فارغ‌التحصیلی از دانشکده افسری تا پیش‌آهنگان ایران، وی در میان بقیّه متفاوت بود. در کنار سرسپردگی دربار، ولیعهد جوان، تجربیات کودکی مهم دیگری هم داشت. در زمان کودکی، وی بسیار ضعیف و مریض احوال بود. کمی پس از ولیعهد شدن، وی مورد هجوم تب حصبه قرار گرفت و ظرف چند هفته تا نزدیکی مرگ، پیش رفت. طبیعت ضعیف و بیماری کودکی‌اش، محافظت وی را پررنگ‌تر نمود و تقریباً در جو منزوی، رشد کرد. این تجربه‌ی آخر، تأثیرش از بقیه بیشتر بود. تا سن 6 سالگی این پسر دور از، برادران و خواهرانش زندگی می‌کرد. زمانی که به ولیعهدی منصوب شد، پدرش تصمیم گرفت که شاه آینده نیاز به تعملیمات مردانه‌تری دارد. بنابراین، وی از مادر و خواهرنش جدا شد و توسط معلم سرخانه‌ی فرانسوی رشد کرد. وی تحصیلاتش را در مدرسه‌ی ویژه‌ای با گروهی از پسران نخبگان (که به دقت انتخاب شده بودند) گذراند[1].

رضاشاه (شاید، به منظور جداکردن پسرش از جوّ تضعیف کننده‌ی دربار) این پسر را برای تحصیل به مدرسه رزی[2] در سوئیس فرستاد. شاه، بعدها نگاهی به گذشته انداخته و این دوره را، این‌طور به یاد می‌آورد:

«من تقریباً چهارسال در سوئیس ماندم. این زمان از دوره‌های بسیار مهم در زندگی من بود. محیط دموکراتیک غرب، روی شخصیت من اثر گذاشت. این اثر، پس از پدرم، دوّمی بود[3]». شواهد دیگر نشان می‌دهد که ولیعهد، در واقع تابع کاملی از محیط دموکراتیک غرب نبود. رضاشاه (به دلیل بنیه‌ی ضعیف پسرش) یک پزشک شخصی را برای نظارت بر سلامت ولیعهد جوان، همراه او کرده بود[4]. یک معلم سرخانه‌ی ایرانی، برادرش و دو تن از دوستان پسرش، مجموعه‌ی ملازمان و همراهان وی بودند. به نظر می‌رسد که این گروه و تیم منزوی ایرانی (که از پیش تعیین شده بودند)، بخش‌های نامناسب‌تر محیط دموکراتیک غرب را استنشاق می‌کردند.

هر نفوذی که روی شخصیت ولیعهد در خارج صورت گرفته بود، با بازگشتن وی به ایران در سال 1315، از بین رفت. او یک بار دیگر، خود را مغروق در محیط دربار یافت. محمدرضا، به دانشکده افسری وارد شد و دو سال بعد به عنوان سردسته‌ی کلاس و با درجه‌ی ستون دوّم، فارغ‌التحصیل شد. کمی بعد، وی توسط پدرش به عنوان بازرس نیروهای مسلح شاهنشاهی منصوب شد. در سال 1318، وی با شاهزاده فوزیه، خواهر شاه فاروق مصر، ازدواج کرد. اگرچه یک سال بعد، دختربچه‌ای به دنیا آمد، این ازدواج، ظاهراً یک شکست شخصی بود. خانواده‌ی حکمران مصر، با یک ایرانی سازگار نبودند و با مصریان، سازگاری بیشتری داشتند.

این پسر تا سن 21 سالگی زمانی که (در سال 1320) بریتانیا و روسیه به کشورش حمله کردند، زندگی عادی داشت. دو قدرت مذکور، با آگاهی از رشد نفوذ آلمان‌ها بر روی رضاشاه و ترس از ایجاد چیزی شبیه کودتای کشور عراق، از رضاشاه درخواست نمودند، از سلطنت کناره‌گیری کند. سپس وی را به تبعید فرستاده و پسرش را پسرش را برتخت نشاندند. واضح است که شاه جوان، برای ایفای نقش جدیدش، آماده نبود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد شاه ایران و ترکیب نخبگان سیاسی