سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره شاه اسماعیل صفوی 17ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره شاه اسماعیل صفوی 17ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

شاه اسماعیل صفوی

اسماعیل میرزا، ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، فرزند سلطان حیدر و نواده دخترى اوزون حسن آق قویونلو بود.

اسماعیل در 892 ق / 1487 م در اردبیل دیده به جهان گشود. وى پس از کشته شدن پدرش، سلطان حیدر «893 ق / 1448 م» در جنگ با یعقوب بیگ آق قویونلو و متحدش فرخ یسار شروانشاه، به همراه برادرانش در حصار استخر زندانى شد «عالم آراى عباسى، ص 32؛ جهانگشاى خاقان، صص 44 - 46». رستم بیگ آق قویونلو در 898 ق / 1493 م فرزندان حیدر را از زندان آزاد ساخت «حبیب السیر، ج 4، صص 439 - 440» و آنان را به تبریز فرا خواند. در پى کشته شدن سلطان على، برادر بزرگتر اسماعیل در نبرد با رستم بیگ، یاران و مریدان، اسماعیل میرزا را که در آن هنگام کودکى شش ساله بود، با اجازه مادر از اردبیل به گیلان «لاهیجان» بردند. در گیلان، کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى لاهیجان و دیلمان، که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بود در نگه داشت شیخ اغلى خردسال اهتمام کرد.

اسماعیل پنج سال در آنجا ماند و با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت «احسن التواریخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 - 67». افزون بر این، در این مدت، زیر نظر هفت تن از اعیان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت «جهانشگاى خاقان، ص 57».

اسماعیل با آنکه هنوز کودکى خردسال بود از جانب مریدان پدر، صوفى اعظم، مرشد کامل و شیخ و سلطان محسوب مى‏شد و حتى او را به عنوان شاه تلقى مى‏کردند. رستم بیگ چند بار فرستادگانى به طلب دو کودک شیخ حیدر به گیلان فرستاد و هر بار، کارکیا، فرستادگان او را با عذرهاى عاقلانه عودت مى‏داد. رستم گمان مى‏کرد ابراهیم هم در گیلان است و از جستجو کردن او و مادرش در اردبیل غافل ماند. اما اسماعیل که در همین سالهاى خردسالى در دستگاه کارکیا آزموده شده بود، به تدریج از اعتقاد غلات که وى را مظهر الهى تلقى مى‏کردند فاصله گرفت و آن گونه که به بعضى ونیزیهاى مقیم ایران در آن ایام گفته شد، از اینکه یاران وى را به چشم خدایى بنگرند اظهار نفرت مى‏کرد. اینکه شمسه‏اى از این دعوى الوهیت در اشعار ترکى او هست، اگر جعلى و ساختگى نباشد، ممکن است مبنى بر مصلحت وقت و ضرورت تسلیم به اعتقاد مریدان باشد که بدون آن، جانبازى آنها در حق شیخ و مرشد جوان غیر ممکن مى‏شد. این مریدان در گرماگرم هنگامه کارزار، عنایت این شیخ و مرشد را حامى‏و حافظ خود مى‏دانستند و «قربان صدقه» او مى‏رفتند. در واقع شیخ اغلى خردسال که نزد مریدان مظهر الوهیت و صوفى اعظم بود، وقتى به تشویق و الزام مریدان در محرم 905 ق / اوت 1499 م به قصد تسخیر ولایات ایران به حرکت درآمد، هنوز تا حدى آلت دست و اغراض سرکردگان قزلباش بود و سیزده سالى بیش نداشت.

اسماعیل میرزا و تلاش برای گرفتن انتقام خون پدر

اختلافات خانگى بازماندگان اوزون حسن که قلمرو او را تجزیه کرده بودند، براى اعلام خروج دین حق از سوى اسماعیل میرزا، فرصت مناسبى قلمداد شد. در اردبیل، شیخ جوان، بقعه و خانقاه صفوى را زیارت کرد و از دیدار مادر و برادر خرسندى یافت. چندى بعد براى مقابله با دشمنان که الوند بیگ آق قویونلو و فرخ یسار شروانشاه از آن جمله بودند، همراه یاران خویش به نواحى قراباغ و وان عزیمت کرد. در بین راه عده زیادى صوفیان جانسپار دیگر از حوالى سیواس و ارزنجان به وى ملحق شدند. اسماعیل به دنبال مشورت با یاران، حمله به شروان و کشیدن انتقام خون پدر را از فرخ یسار پیر بر هر کار دیگرى مقدم داشت. با هشت هزار تن صوفیان جنگجوى و جان نثار که در موکب خویش داشت عازم شروان شد. در جنگى که نزدیک قلعه گلستان روى داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار مرد جنگى که با او همراه بود، مغلوب و کشته شد «906 ق / 1500 م؛ جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113». اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جاى آنکه وقت خود را براى محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالى شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در حدود نخجوان الوند بیگ آق قویونلو را مغلوب و پراکنده ساخت «907 ق / 1502 م» و خود پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت «تاریخ جهان آرا، صص 465 - 226؛ لب التواریخ، صص 394 - 395».

اسماعیل میرزا و تجدید عهد با عقاید شیعه

اما اکثریت خاموش نامتحد و نامصمم اهل سنت در مقابل اقلیت فعال و پر شور و مصمم ضد خود چه کارى مى‏توانست کرد? قدرت صوفیان سلح و تهدید تبراییان تبرزین به دوش پادشاه صفوى که او را در آن ایام صوفى اغلى مى‏خواندند، هر گونه مقاومت جدى ضد شیعه را از جانب اهل تبریز غیر ممکن ساخت. در تاریخ ایران اسلامى، این یک نقطه عطف و یک تحول بود و تحقق یا عدم تحقق آن به تصمیم و تهور یکى از دو طرف ماجرا بستگى داشت و این اوصاف در بین مخالفان اسماعیل میرزا وجود نداشت.

در یک روز جمعه، خطیب شهر به امر فاتح قهار در مسجد تبریز خطبه اثنى عشرى خواند. در هنگام اذان، عبارت اشهد ان علیا" ولى الله، و حى على خیر العمل که شعار شیعه بود و طى قرنها تقریبا" جز در عهد آل بویه و سربداران در مسجد هیچ شهرى از مأذنه به گوش نخورده بود گفته شد. در تعقیب نماز هم، لعن ابابکر، عمر و عثمان و سایر خلفاى بنى امیه و بنى عباسیه خوانده شد. نمونه ناخرسندى شدید اهل سنت از غلبه تشیع و حکمرانى طایفه قزلباش در ایران در چند بیت خواجه ملاى اصفهانى که خطاب به سلطان سلیم عثمانى سروده، آمده است و او را به عنوان خلیفه خدا و خلیفه رسول به تسخیر ایران و دفع فتنه رافضه دعودت کرده است :

تویى اکنون ز اوصاف شریفه خدا را و پیمبر را خلیفه

روا دارى که گبر و ملحد دد دهد دشنام اصحاب محمد

بیا از قصر دین کسر صنم کن به تخت روم، ملک پارس ضم کن

به روایتى خطبه را مولانا احمد اردبیلى از اکابر علماى شیعه عصر خواند و این محل تردید است. به هر حال چون خطبه، با اظهار تبرى نسبت به صحابه رسول و خلفاى مقبول و محبوب اهل سنت خوانده شد، مجلس به جنب و جوش آمد و عده کثیرى از حاضران آماده اظهار مخالفت شدند. شاه جوان به سرعت و قاطعیت، شمشیر از غلاف بیرون آورد و به صوفیان مجلس و دیگران حکم کرد که بى درنگ تبرا کنند و از مخالفان ترس به خود راه ندهند. در جواب لعن بر صحابه و خلفا، از مردم بانگ بیش باد و کم مباد بلند شد و تبراییان تبرزین به دوش از همانجا در شهر راه افتادند و با لعن و سب خلفا و صحابه رسول اکرم، پیشاپیش موکب شاه خویش به حرکت درآمدند. شهر پر از غوغاى تبراییان شد و اظهار تولاى اهل بیت در شعارها انعکاسى و تکرار یافت. عده‏اى هم براى چشم ترس دیگران یا بدان سبب که از اظهار تبرى خوددارى کردند، کشته شدند. در جواب ناصحان محافظه کار که گفته بودند این اظهار تبرى ممکن است اهل سنت را بر شاه جدید شوراند و به ایجاد اغتشاش وا دارد، صوفى اعظم پاسخ داد؛ اگر در اینجا جمیع خلق هم سر به مخالفت بردارند همه را بى دریغ به دست تیغ خواهم سپرد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره شاه اسماعیل صفوی 17ص

دانلود شاه بلوط اسپانیایی.DOC

اختصاصی از سورنا فایل دانلود شاه بلوط اسپانیایی.DOC دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : صنایع غذایی _ کشاورزی و زراعت

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 5 صفحه

تعریف:.
شاه بلوط اسپانیایی یک درخت تنومند و ستایش برانگیز یست که بلندی آن می تواند به 100 پا (5/30 متر) برسد که تاج آن تقریبا نصف طول آنرا می پوشاند درختان خیلی پیر ممکن است تنه ای به قطر بیشتر از 10 پا داشته باشد.
برگهای دراز نای بیضی شکل آن به طول 8 اینچ رشد می کند و دارای دندانه های حاشیه ای درشت و رگه هایبرجسته هستند.
گل های آن گل های دم گربه ای خوش نما میخ مانند کرم- زرد رنگ هستند.
میوه آن میوه ای زبر و خاردار که 5-1 مغز دارد که هر کدام 1-5/0 اینج قطر دارد.
موجودات ذره بینی خاکهای زراعتی یک میوه خارداری را عرضه می کنند که یک مغز بزرگ وشیرینی دارد که آنرا در زبان فرانوسی marros می نامند.
موجودات ذره بینی خاکهای زراعتی انتخاب شده برای تزیین شامل Albomarginate با برگهایی دارای حاشیه سفید هستند و Aspleniifolia با برگهایی پر مانند و دارای برشهای عمیق هستند.
موقعیت: احتمالا شاه بلوط اسپانیایی در اصل بومی آسیایی غربی بوده – از ایران تا کشورهای بالکان.
این درخت برای بیشتر از 3000 سال کشت شده و امروزه در طبیعت واقع است یا افزایش طبیعی روند جمعیت در سراسر جنوب اورپا، شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا اسم عام آن احتمالا از این حقیقت که قسمتی از بهترین شاه بلوط های وارد شده به اروپا از اسپانیا اشتقاق یافته است.
فرهنگ: شاه بلوط اسپانیایی نسبت به آفت بلوط این مرض قارچی که منهدم کننده که تقریبا از زمان 1900 از آسیا به آمریکا شمالی وارد شده، حساس و آسیب پذیر است و در ظرف 40 سال همه بلوطهای بالغ آمریکا شمالی را بر روی این قاره کشته است.
شاه بلوط اسپانیایی به اندازه بلوط آمریکایی نسبت به آفت بلوط آسیب پذیر نسیت و ظاهرا این مرض نمی تواند تابستانهای خنک و مرطوب شمال اروپا، انگلیس را تحمل کند.
به دلیلی آفت بلوط شاه بلوط اسپانیایی را تقریبا همه جا در آمریکا شمالی می کشد ولی به ندرت در اروپا چنین اتفاقی می افتد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود شاه بلوط اسپانیایی.DOC

احمد شاه

اختصاصی از سورنا فایل احمد شاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

حضور ژنرال آیرونساید بعنوان فرمانده نیروی انگلیس درصحنه سیاست ایران دربیست وششم سپتامبر هزارونهصد بیست

( ژنرال آیرونساید) به فرماندهی نیروی نظامی بریتانیا که در شمال ایران مستقربود و مرکز ستادش در قزوین قرارداشت منصوب گردید

در آن تاریخ انگلستان نیروی دیگری در سراسر خراسان داشت که مرکز ستادش در شهر مشهد بود ( تحت فرماندهی یک ژنرال دیگر بنام سر ویلفردمالیسن) که این نیرو در سراسر سیستان و خراسان مسئول جلو گیری از هرگونه رخنه یابی هر آرتش بیگانه ای به ( هندوستان ) بود باین جهت تمام مرز های شرقی وشمال شرقی ایران زیر سیطره این آرتش انگلیسی بود .در عین حال از کلیه امکانات ایران استفاده میکرد تا هندوستان را از گزند بلشویک ها حفظ کند.

ژنرال آیرونساید دستور داشت طبق اوامر وزارتین جنگ و مستعمرات که از طریق وزیر مختار بریتانیا در تهران به او ابلاغ میگردید کارکند و امور نظامی را با تلفیق با امور سیاسی که تصمیمات آن در لندن اتخاذ میگردید عمل نماید.

وزارت جنگ بریتانیا در تاریخ ششم اکتبرتلگراف سری به ژنرال هالدین فرمانده کل نیروهای انگلیسی در عراق مخابره کرد که قسمتهائی از آن را ملاحظه میکنید

یک –کابینه بریتانیا برای استوارساختن وضع حکومت ایران وکمک کردن به آنها که پایه های آرتش ملی را بریزند وتمام نیروهای نظامی ایرانی را یک کاسه نموده وزیر فرمان افسران انگلیسی قرار بدهند، تصمیم گرفته قوای نظامی خود را تا بهار سال آینده در آن کشور نگا ه دارد.

دو –نیروی زیر نظرژنرال آیرونساید یک قسمت از نیروئی است که مرکز فرماندهی آن در عراق است و بعلت نیاز به وجود آنها برای جلوگیری از اغتشاشات منطقه باید هرچه زودتر خاک ایران را ترک نموده وبه عراق منتقل بشوند .بدین سبب باید ((نیروی نظامی ملی ایران با سرعت شکل بگیرد)).لهذا بسیار بموقع است که اهمیت موضوع را تیمسار شخصا برای ژنرال آیرونساید توجیه فرمایند. وصریح وآشکار به او فهمانده شود که اگر روسها درشمال ایران دست به اقداماتی بزنند بریتانیا قادر نیست نیروی کمکی برایش اعزام دارد (( مفهوم امر آنست که نیروی نظامی ایرانی باید هرچه زودترفرم لازم ودلخواه را زیرنظر افسران انگلیسی پیداکند))، تا برای دفاع از شمال ایران در مقابل متجاسرین آمادگی کامل داشته باشد.

سه – مقامات نظامی بریتانیا در ایران در حال حاضر با مسئله دشواری روبرو هستند ، به این معنی که با ژنرال استاروسلسکی ونفرات او که نیروی قزاق ایران را تشکیل میدهند چه باید کرد ؟ . حل این مسئله دشوار به شخصیت ، شیوه عمل ، قاطعیت خود آیرونساید بستگی دارد، بنحویکه انرژی وقدرت عمل این نیروها را در بهترین مسیر با خواسته های مقامات سیاسی ایران وانگلیس بکار گیرد.

31

چهار – نباید فراموش کرد که استروسلسکی قبل از هر چیزدیگر یک افسر ارشد روسی است . او خود را به چشم قیم وپاسدارمنافع روسیه در شمال ایران مینگرد وبا اینکه در اوضاع واحوال کنونی روسیه ناچار شده علیه هموطنانش (سربازان آرتش سرخ)بجنگد، ذات و فطرت و معتقدات نهائی اش هیچکدام عوض نشده ، وی مانند همه روسهابر این عقیده است که ما انگلیسها از اغتشاشات و هرج و مرجهای داخلی روسیه استفاده غیر عادلانه به نفع خود کرده ایم وخیا ل داریم قدرت روسیه را از ایالات شمالی ایران « که همیشه حوزه نفوذ روسها بوده » براندازیم ونفوذ وقدرت بریتانیا را جایگزین آن سازیم .

در خاطرات آیرونسایدبانام High Road To Command «شاهراه منتهی به فرماندهی» آمده است که :بزودی از مضمون تلگراف مطلع شدم و به همین جهت برای دیدار مستر نورمن به تهران رفتم .

ایرونساید مینویسد ما یک واحد تخصصی مرکب از کارشناسان وکاشفان تلگرافهای رمز در اختیار داشتیم که حقیقتا در کارخود اعجاز میکردند. این واحد پس از وقوع انقلاب روسیه به ایران اعزام شد تا مخابرات دشمنان ما راکه بوسیله بیسیم رد وبدل میشدکشف کند.

برای اینکه درست آگاه باشیم که قزاق های ایرانی (تحت فرمان ژنرال استراوسلسکی )چه میکنند وچه نقشه ای دارند به متصدیان این واحد دستوردادم مفاد کلیه تلگرافهای مهمی را که میان تهران ورشت ،میان حکومت ایران واستراوسلسکی ردو بدل میشد قبل از رساندن بدست طرف به اطلاعم برسانند.

آیرونساید مینویسد پس از ملاقات با وزیر مختار نورمن وشنیدن اطلاعات ایشان . دستورهائی راکه از طریق ژنرال هالدین دریافت کرده بودم در اختیارش گذاردم وقول قطعی دادم که هیچ نیروی نظامی روسی که ممکن است در آتیه علیه ما بکار گرفته شود قادرنخواهدبود از تنگه منجیل عبور کند وبعد هم گفتم که فورا به منجیل خواهم رفت تا از مواضع قوای بریتانیا بازرسی نمایم.

کارشناسان مخابراتی انگلیسی مستقر در قزوین مضمون چند فقره از آخرین تلگرافهای ژنرال استراوسلسکی را که از رشت مخابره شده بود برای آیرونساید فرستادند .

یک – استراوسلسکی در یک تلگراف اطلاع میداد که عملیات قزاق ها در شمال به نتایج مطلوب نرسیده .چون مهاجمان سرخ با توپ های دریائی حمایت میشوند ومواضع نیرومندی در انزلی ایجاد نموده اند .

دو – استراوسلسکی اجازه میخواست شهر رشت ودهکده های اطراف را از نیروی قزاق تخلیه نماید. تا بتواند در محل دنج تری به عملیات باز سازی نیروی قزاق بپردازد .

سه – در یک تلگراف که خود شاه به استروسلسکی مخابره کرده بود ، از او میخواست شخصا برای استراحت یکماهه به تهران برود .

(( آیرونساید در حاشیه این تلگراف نوشته :معلوم بود که دل اعلیحضرت خیلی برای دیدار سردار مورد علاقه اش تنگ شده است ))

32

چهار – در چند تلگراف دیگراستراوسلسکی از رشت ومعاونش سرهنگ فلیپ اوف از تهران علنا به انگلیسها فحش میدادند وشاه را تشویق میکردند

که همتی بخرج بدهد وخود وکشورش را از شر نیروهای نظامی بریتانیا مستقر درایران خلاص سازد

ایرونساید در خاطراتش مینویسد : از مجموع این تلگراف ها که میان رشت و تهران ردو بدل شده بود ، نتیجه میگرفتم که لحظه عقب نشینی قزاق ها نزدیک است زیرا فرماندهان شکایت داشتند که نصف بیشتر نفراتشان به مالاریا مبتلا شده اند وتوان رزمی ندارند .


دانلود با لینک مستقیم


احمد شاه

تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تحلیل کنت پولاک:

 

شاه

 

کارتر

 

و روز جمهوری اسلامی

 

 

تخیل یا تحلیل پولاک، پاسخ به این پرسش ها است که: آیا شاه به خاطر سرطان از ایران رفت؟ آقای خمینی از کجا می دانست که ترور نمی شود؟ کارتر چرا هایزر را ایران فرستاد؟ در پاریس آقای خمینی به امریکایی ها چه گفت؟ در روز انقلاب، اسناد دفتر مخصوص شاه کجا رفت؟ چرا اداره ساواک و اسنادش به دست ابراهیم یزدی افتاد؟ و چگونه داریوش همایون و دیگر وزیران از ایران گریختند؟ و... چرا فرودگاه منفجر نشد؟ و آیا آمریکا، امام را به ایران آورد؟

در منطقه‌ خلیج‌فارس‌، گریز از نفت‌ بسیار مشکل‌ است‌ و هرچند که‌ ازبسیاری‌ جهات‌ انقلاب‌ ایران‌ با نفت‌ شروع‌ شد. به‌ عبارتی‌ دیگر، موردی‌ که‌ به‌وجود آمد، نفت‌ بود که‌ انقلاب‌ را پدید آورد. در اوایل‌ دهه‌ ١۹۷٠، شاه‌فعالیتی‌ را آغاز کرد تا درآمد نفتی‌ ایران‌ را افزایش‌ دهد، به‌طور یکه‌ در پس‌رؤیاهای‌ هیجانی‌ و دیوانه‌وارش‌ بدین‌ امر موفق‌ شد. پول‌ به‌ ایران‌ سرازیر شدو آن‌ پول‌ همه‌ چیز را تغییر داد. اقتصاد ایران‌ بیش‌ از اندازه‌ رونق‌ گرفت‌. فساداندک‌اندک‌ بهم‌ ریخت‌، مقامات‌ در تهران‌ از دسترسی‌ به‌ واقعیت‌ موجود دورشدند. سرانجام‌ اقتصاد ایرانیان‌، پیچیده‌ و تحریف‌ شد. موجب‌ تهدید ساختاراجتماعی‌ شد ـ ساختاری‌ که‌ در اوج‌ بحران‌ بود ـ و سیستم‌ سیاسی‌ استبدادی‌به‌ نقطه‌ انفجار و مرز فروپاشی‌ رسید. ایران‌ قبل‌ از رونق‌ و ترقی‌ نفت‌ کشورشادی‌ نبود، اما پس‌ از آن‌، مانند اتبار باروت‌ ـ در وضع‌ قابل‌ انفجار بسرمی‌برد.نفت‌ آمریکا را برانگیخت‌ تا بیشتر از سابق‌ به‌ ایران‌ نزدیک‌ شود. پس‌ ازترقی‌، آمریکا به‌ ایران‌ نیاز داشت‌. نیازی‌ که‌ هرگز در سابق‌ چنین‌ نبود. ناگهان‌،آنچه‌ که‌ در ایران‌ اتفاق‌ افتاد، برای‌ اقتصاد آمریکا خطرناک‌ بود و نیز در اقتصادجهانی‌ هم‌ بحرانی‌ به‌ وجود آورد. وقتی‌ که‌ رژیم‌ شاه‌ غرق‌ شد، آمریکا هم‌ باآن‌ غروب‌ کرد و به‌ خاطر این‌ تنزل‌ و افت‌ مشهود با سرزنش‌ و نقد مواجه‌ شد.ریچارد نیکسون‌ و مشاوران‌ امنیت‌ ملی‌ کشورش‌، هنری‌ کیسینجر به‌واشنگتن‌، دیدگاهی‌ بی‌طرفانه‌، منصفانه‌ و جدی‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ ارائه‌ کردند.آن‌ها جهان‌ را از دیدگاه‌ منشوری‌ مواجهه‌ جهانی‌ بین‌ شوروی‌ و آمریکانگریستند و آن‌ها سیاست‌ جهانی‌ را عرصه‌ شطرنجی‌ تصور می‌کردند که‌ بین‌دو ابرقدرت‌ در حال‌ بازی‌ است‌ و آن‌ها به‌طور استثنایی‌ بازی‌ خود را حساس‌و پیچیده‌ خواندند و رغبت‌شان‌ بر این‌ بود تا از هر ابزار و وسیله‌ای‌ در لوازم‌سیاست‌ خارجی‌ آمریکا از نیروی‌ نظامی‌ تا نیروهای‌ کنترل‌ و و از عملیات‌پنهانی‌ تا همکاری‌ انسان‌دوستانه‌ استفاده‌ کنند. آنان‌ همچنین‌ برای‌ بعضی‌ ازموفقیت‌های‌ مهم‌ سیاست‌ خارجی‌ آمریکا اعتبار خاص‌ قائل‌ بودند. گشودن‌فضای‌ باز ارتباطی‌ به‌ سوی‌ چین‌، آغاز پیشرفت‌ در صلح‌ خاورمیانه‌ ـ که‌ منتهی‌به‌ برنامه‌ کمپ‌ دیوید تحت‌ نظارت‌ دولت‌ جیمی‌ کارتر شد و دیگربرنامه‌های‌ کنترل‌ نظامی‌ روسیه‌ که‌ همه‌ اتفاقات‌ و رخدادهای‌ آرامی‌ بودند که‌با نیکسون‌ و کیسینجر آغاز شد و دارای‌ اثری‌ درازمدت‌ و منفعتی‌ طولانی‌برای‌ آمریکا بود.اما نگاه‌ آنان‌ یک‌ نگاه‌ یک‌ بعدی‌ به‌ جهان‌ بود و تمرکز آنان‌ بر روی‌سیاست‌ ابرقدرت‌های‌ جهان‌، گاه‌ موجب‌ بروز مشکلاتی‌ برای‌ آمریکا درجهان‌ سوم‌ می‌شد. در جاهایی‌ مانند آنگولا، کامبوج‌، شیلی‌ و ایران‌،مشکلاتی‌ به‌ وجود آمد که‌ برای‌ چندین‌ سال‌ آمریکا را در محاصره‌ قرار داد.برای‌ نیکسون‌ و کیسینجر، کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ در جنگ‌شان‌ با مسکو، درحد یک‌ آلت‌ دست‌ بیشتر نیستند. آنان‌ چندان‌ به‌ بررسی‌ و تمرکز بر اوضاعی‌که‌ در آن‌ کشورها می‌گذشت‌، مایل‌ نبودند تا جایی‌ که‌ حکومت‌ آنان‌، تنها دربرابر اعمال‌ دیکته‌ شده‌ توسط‌ واشنگتن‌، عکس‌العمل‌ نشان‌ می‌داد. از آن‌لحاظ‌، آنان‌ شاه‌ را یک‌ آلت‌ دست‌ خوب‌ می‌دیدند،تصمیم‌ مربوط‌ به‌ شاه‌ به‌ عنوان‌ شاخص‌ منطقه‌ای‌ آمریکا موجب‌ تعبیرغلط‌ شاه‌ درباره‌ استراتژی‌ نیکسون‌ به‌ کیسینجر شد. شاه‌، در عبارت‌ مشهور وبه‌ یادماندنی‌ کیسینجر، که‌ «جزو بی‌نظیرترین‌ رهبران‌ و متحد و هم‌پیمان‌بی‌چون‌ و چرا» کسی‌ که‌ نظریات‌ و سیاستش‌ به‌ درست‌ با آمریکا ـ از همه‌لحاظ‌ ـ همسان‌ و همسو هستند.. شاه‌ در بسیاری‌ از اهداف‌ عمومی‌آمریکا در منطقه‌، سهیم‌ شد. او در جستجوی‌ ثبات‌ ـ علیه‌ ناصر ورادیکال‌های‌ عرب‌ ـ بود. از اسرائیل‌ دفاع‌ و حمایت‌ و با کمونیسم‌ و شوروی‌مخالفت‌ می‌کرد و همچنین‌ او خواهان‌ حمایت‌ کردن‌ و سرپا نگه‌ داشتن‌، دیگرکشورهای‌ سلطنتی‌ محافظه‌کار منطقه‌ بود. اما تفاوقت‌های‌ عمده‌ و اساسی‌بین‌ ایران‌ و آمریکا وجود داشت‌، ائتلاف‌ و حمایت‌ بی‌چون‌ و چرای‌ آمریکا وثروت‌ نفتی‌ جدید در ایران‌ موجب‌ شد تا شاه‌ در جهانی‌ حرکت‌ کند که‌ دولت‌نیکسون‌ از تصمیم‌های‌ آشکار و اهداف‌ صریح‌ تهران‌ چندان‌ موافق‌ نباشد.علاوه‌ بر این‌، شاه‌ هرگز بی‌اعتمادی‌ و شک‌ و تردید خود را نسبت‌ به‌ آمریکابه‌ کل‌ فراموش‌ نکرد و آرزو داشت‌ ایران‌ را به‌ قدری‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران

تحقیق و بررسی در مورد شاه و دوران او

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد شاه و دوران او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

Shah 4

شاه 4

روابط شاه – آمریکا – انگلستان

روز چهاردهم آذرماه 1332 (پنجم دسامبر )اعلامیه مشترکی از طرف دو دولت ایران و انگلستان منتشر گردید .

دولتین انگلستان و ایران تصمیم گرفته اند روابط سیاسی را بین خود برقرار سازند

هریک بزودی سفیر کبیر به کشور دیگر اعزام دارند وسپس در نزدیکترین زمانی

که مورد موافقت طرفین باشد در باره حل اختلاف مربوط به نفت شروع به مذاکره

نماید، باین طریق دوستی د یرینه خود را برقرار و تحکیم نماید .

هربرت هوور امریکائی قریب دوماه بین تهران – لندن – واشینگتن در رفت و آمد بود: تا توانست اصل تشکیل یک ((کنسرسیوم بین المللی))را برای بهره برداری از«نفت ایران» به دولت وهمچنین شرکت نفت انگلیس بقبولاند.

روز پانزدهم آذرماه 1332(ششم دسامبر1954) پس از آنکه امریکا وانگلستان برسر تقسیم منافع باهم به توافق رسیدند کنفرانسی در جزیره برمودا بین آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیران انگلیس وفرانسه تشکیل شد .آیزنهاور قبل از عزیمت از واشنگتن در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهارداشت (( مسئله نفت ایران و کانال سوئز)) مهمترین مسائل مورد بحث او با نخست وزیران انگلیس وفرانسه خواهد بود . ودر همین کنفرانس بدون حضور ایران توافق نهائی در باره تشکیل (کنسرسیوم نفت ایران)بعمل آمد ، که امریکا – انگلستان – هلند – فرانسه در آن شرکت داشتند . و ترتیب سهمیه بندی هرکدام داده شد

روز25 آذر32 (شانزدهم دسامبر)نخستین اجلاس مشترک مقامات شرکت نفت انگلیس وایران وپنج شرکت آمریکائی که عبارت بودند از( استاندارداویل نیوجرسی – شرکت نفت تگزاس –سوکونی واکیوم – استاندار اویل کالیفرنیا- گالف اویل ) ونیز شرکت ( هلندی – انگلیسی رویال داچ شل)و شرکت نفت فرانسه تشکیل گردید وبا توافق کامل کنسرسیوم نفت ایران در «لندن» وبه مدیریت انگلیسها ایجاد گردید .

شرکت نفت انگلیس که تا دیروز صد درصد نفت ایران را در اختیارداشت ناگزیر به قبول فقط چهل درصد راضی شد وامریکائی هاهم چهل درصد رادر اختیارگرفتند وبقیه بین هلند وفرانسه تقسیم گردید . وروزد هم شهریور1333 قرارداد بین کنسرسیوم وشرکت نفت ایران به امضا رسید .

ویلیام .او. داگلاس در کتابی بنام «آمریکا وانقلاب» در سال 1961 مینویسد : آیا مداخله آمریکا در قضیه نفت در ایران و نتایجی که بدست آمد . در دراز مدت بنفع امریکا بود ؟ بعد از قول (جرج مک گی مینویسد ) حاصل آن اقدامات منافعی بود که بجیب شرکت های نفتی امریکا سرازیر شد ، ولی اثر بارزترش ، از دست رفتن اعتمادی بود که قبلا ملل جهان به آمریکا بسته بودند . < بویژه ملت هائی که در راه کسب آزادی واستقلال خود مبارزه میکردند >

پل نیتز در سال 1961 درشماره پائیزی مجله «فارین افرز» تحت عنوان مساعی جمیله آمریکا نوشت : یکی از بزرگترین اشتباهات امریکا آن بود که ایفای نقش حامی ومحافظ شاه را بعهده گرفت .و تا سال 1978هرگز متوجه نشد که سیاستش از اساس نادرست بوده

جیمز بیل در کتاب «عقاب وشیر» تحت عنوان (تراژدی روابط آمریکا وایران )در سال1988 مینویسد : عملیات پنهانی آمریکا در ایران درسال 1953 اعتبار آمریکا را متلاشی کرد . انقلاب ضد آمریکائی وضد شاه سالهای 79- 78 نشان دادکه بحرانهای کنونی غالبا فورانی از وابستگی های طولانی اجتماعی و سیاسی گذشته است .

مهمترین نگرانی دستگاه دولتی آیزنهاور این بود که ایده ملی شدن نفت ممکن است به نقاط دیگر خاورمیانه نیز سرایت کند ودرنهایت منافع کمپانیهای نفتی آمریکائی را بخطر اندازد. باین جهت امریکا به یاری انگلستان برخاست0

آنتونی ایدن در کتاب خاطراتش که کاوه دهگان ترجمه کرده مینویسد : هنگامیکه امریکائی ها از بدست اوردن امتیاز نفت شمال ایران مایوس شدند . خواستار تقسیم نفت جنوب ومشارکت با شرکت نفت انگلیس بودند . و در سال 1331 که تب نفت در ایران بالا گرفت .انگلیسها به این نتیجه رسیدند که بدون تقسیم این منبع عظیم غارت وچپاول (( با دوست ودر عین حال رقیب ))خود امریکا به نتیجه نخواهد رسید ،

انتونی ایدن مینویسد که در پائیز 1330( یعنی چندماه قبل از اینکه وزیر خارجه بشود)همراه چرچیل در امریکا بود وبرای اولین بار به امریکا پیشنهاد تقسیم نفت ایران را داده است .

آمریکائیها میپرسیدند که چه راه حل دیگری را ما عملی و قابل قبول میدانیم . من پیشنهادخودمان را برای شریک کردن امریکائیها مطرح کردم . و همین طور هم عمل کردیم . وطرح کنسرسیوم را ریختیم .

در ابتدای جدال ایران و انگلستان . نظرات امریکا وانگلیس باهم منطبق نبود. زیرا انگلیس هادر مرحله نخست خواستار حفظ تسلط کامل بر نفت ایران بودند ونمیخواستند کسی را در آن ذخائر شریک کنند ( به همین جهت هم امریکائی ها ایرانی ها را تشویق به ملی کردن نفت مینمودند )ولی وقتی انگلیس متوجه شد که ممکن است در این مبارزه شکست بخورد وامریکا ئی ها باتفاق فرانسه وهلند بتوانند موانع عظیمی را سرراه توفیق آنها بوجود بیاورند . ناگزیر شدند تا با امریکائی ها در تقسیم منافع چپاول وغارت شرکت نمایند وباهم طرح کنسرسیوم را پیشنهاد نمودند .که از ان تاریخ به بعد امریکائی هاهم دیگر علاقه ای به کمک به ایرانی ها نداشتند.

درکتاب شاه – مصدق – سپهبد زاهدی آمده است : پادشاه بدعوت آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا روز چهاردهم آذرماه 1332 برای یک دیدار رسمی به امریکا مسافرت نمود .

سی وپنج روز سفر پادشاه طول کشید .چنانکه اخبار و گزارش ها نشان میدهد هم آیزنهاور وهم ریچارد نیکسون که آنروزها معاون رئیس جمهوری بود روابط بسیارگرمی با پادشاه برقرار نمودند و ظاهرا آنگونه که میخواستند و سیاست روز اقتضا میکرد پادشاه دموکرات و جوان ایران را به یک رهبر ی یک سویه تبدیل نمودند تا بتوانند بادستیاری شاه سدی در مقابل کمونیسم بعد از جنگ جهانی دوم ایجادنمایند

در آنروز ها انگلستان که هنوز در دور اندیشی های سیاسی سرآمد سایرین بود ، باتوجه به کیفیت وروند تغییرات روز جهان و کم رنگ شدن مبانی اخلاقی و اجتماعی که پیامد جنگ دوم بود و بر اثر اختلاط اقوام واندیشه های گوناگون ملت ها ، به گونه شگفت انگیزی سراسر اروپا را در خود فرو برده بود و استالین هم با تسلط بر سراسر اروپای شرقی و طمع بر دست اندازی قسمتی از آسیا با قدرت مقابل بسیاری از خواسته های دول اروپائی ایستادگی میکرد، ناگزیر انگلستان با ایجاد سیاست به (نعل وبه میخ ) برای حفاظت از منافع استراتژیک درازمدتش ظاهرا دست در دست امریکا گذارد. و با این شائبه که میبایستی ایران را در مقابل کمونیست حفظ کرد . با شاه ایران روابطی دوستانه و معامله گرانه ایجاد نمود.

توضیحی کوتاه در باره بعضی وقایع که در همان آخر سال 1332 اتفاق افتاد که مسلما هیچ کس بآن امور توجهی ننمود ولی در دراز مدت در سیستم سیاسی واقتصادی ایران تاثیر فراوان میگذاشت .

به نقل ازگاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی که بکوشش دکتر شجاع الدین شفا تنظیم گردیده .

1 – روز 29 بهمن 1332 بفرمان شاهنشاه مقرر گردید تعداد(ده هزارجلد قرآن مجید)تهیه شود تا در آغاز سال نو از جانب شاهنشاه به افسران ارشد آرتش اهداگردد.

2- روز 22 بهمن 1332 شاهنشاه برای مشاهده در طلائی که برای حرم مطهر حضرت علی علیه السلام تهیه شده بود به منزل حاج مهدی مقدم تشریف فرماشدند .

3 – روز 24 اسفند ماه 1332 شاهنشاه برای زیارت حضرت معصومه علیهالسلام به قم عزیمت فرمودند واز موزه آستانه حضرت نیز بازدید بعمل اوردند

درست در آنروز هائی که آمریکا وانگلستان نبرد قدرت را آغازکردند وسخت بفعالیت های پشت پرده دست زده اند تا بتوانند مقاصد پنهانی نفت خواران را به کرسی بنشانند ، پادشاه سرگرم دید وبازدید از اخوندیسم .یا زیارتگاههای مختلف است .

4 – روز 29 بهمن 1332، راجر استیونس سفیر کبیر انگلیس در ایران وارد تهران شد .

5 – سر راجر استیونس اولین سفیر انگلستان در ایران پس از تجدید روابط سیاسی دو کشوردر کاخ مرمر به حضور شاهنشاه شرفیاب گردید واستوارنامه خود را تقدیم نمود

6 – روز 12 اسفند 1332سفیر کبیر انگلستان در ایران دریک مصاحبه مطبوعاتی ، اطلاعاتی در مورد مسئله نفت و(توافق دولت های انگلستان وامریکا)و همچنین موضوع غرامت در اختیار روزنامه نگاران داخلی وخارجی گذارد .

7 – روز 27 اسفند 1332 ، سر راجر استیونس سفیر کبیر انگلستان در ایران در کاخ اختصاصی بحضور شاهنشاه شرفیاب شدند. ودر باره روابط دوستانه دو کشور و علاقه دولت بریتانیا به توسعه و تحکیم این روابط مطالبی به عرض رساند

8 – روز 24 دیماه 1332 لوئی هندرسن سفیر کبیر امریکا بنا بر تقاضای دانشگاه شیکاگو یحضور شاهنشاه شرفیاب شد واز طرف دانشگاه مزبور یک (نسخه کتاب مربوط به تخت جمشید )را به پیشگاه شاهانه اهدانمود.

9 – روز15 اسفند 1332 از طرف دولت امریکا مبلغ شش میلیون دولار «اعتبار»به منظور کمک به واردکنندگان کالا در اختیار دولت ایران گذاشته شد .

10 – روز 20 اسفند1332 هندرسون سفیر کبیر امریکا باتفاق دریابان جرالد رایت فرمانده کل نیروی دریائی سازمان دفاعی اتلانتیک بحضور شاهنشاه رسیدند. ودر باره روابط دو کشور مذاکراتی انجام گردید .

استعفای زاهدی از نخست وزیری ونخست وزیری مجدد علا

در تاریخ29 مهر ماه 1333 قرارداد نفت ( امینی پیچ ) در مجلس شورای ملی به تصویب رسید وبه اختلافات وکشمکشی که مدت دوسال دولت ایرن بعد از ملی شدن صنعت نفت با شرکت سابق نفت ایران وانگلیس داشت پایان بخشید وبهره برداری وسیله کنسرسیوم از بهمن ماه 1333 آغازگردید.

روز 15 فروردین 1334 سپهبد زاهدی با وجود آنکه از اعتماد اکثریت قاطع هردو مجلسین شورا وسنا برخورداربود بنا بر خواست محمدرضاشاه ( وپیغامی که علم برای زاهدی آورد) بعنوان کسالت از سمت نخست وزیری استعفا نمود وروز بعد هم ایران را ترک کرد.

نخستین نتیجه خود فرابینی پادشاه اثرش همین بود که سپهبد زاهدی راوادارکرد تا از کارکناره بگیرد ( تنها علتی هم که محققین وکارشناسان برای این کناره گیری ذکر کرده اند ) آن که سپهبد زاهدی میخواست نخست وزیر مستقل الرائی باشد وبخصوص آماده نبود تا بودجه سنگینی رابرای خرید تسلیحات از آمریکا اختصاص بدهد . در حالیکه پادشاه دیگر تحمل چنین نخست وزیری را نداشت . زیرا شاه بویژه پس از سفرش به آمریکاو ایجاد رابطه دوستانه با ایزنهاور و ریچارد نیکسون نخست وزیری میخواست مطیع و گوش بفرمان که نیمی از درآمد کشور را خرج تسلیحات بنماید.

نخست وزیری حسین علا – بد ون گرفتن رای تمایل مجلسین صورت گرفت واین نخستین گام پادشاه در مقابل مجلسین بود که با اختیارات حاصله از متمم قانون اساسی صورت پذیرفت . و نمایندگان منتخب مجلسین هم در کمال آرامش با اکثریت آرا به کابینه علا رای اعتماد دادند .

دوره نوزدهم مجلس شورای ملی روز دهم خرداد1335 افتتاح شد . حسین علا که بین سفیران به (مرد آرام) معروف شده بود دوباره مامور تشکیل کابینه گردید .

نویسندگان ومحققین بسیاری مینویسند که اگر چه علا نخست وزیر بود . ولی کلیه امور کشوری ولشگری زیر نظرپادشاه و به فرمانبری علم که وزیر کشور بود انجام میشد. طبیعتا انتخابات (دوره نوزدهم مجلس شورا)هم دقیقا با نظر وزیر کشور وانتخاب شاه صورت پذیرفت.

در این دوره حسب پیشنهاد دولت دوره نمایندگی مجلس شورا از 2سال به 4 سال تغییر یافت و همچنین تعداد نمایندگان از 136 نفر به 200 نفر افزایش پیداکرد .

شاه بتدریج به کمال مطلوب خود دسترسی پیدا میکرد. زیرادولت به نخست وزیری علا و گردانندگی علم تاحد ممکن گوش بفرمان شاه داشتند

مجلس ها هردو آرام و حرف شنو بودند و دیگر از آنهمه جنجال ادوار دوره های 14 و16 هیچ خبری نبود. نمایندگان مطیع وفرمانبرداربوظائف محوله خود میپرداختند .

آرتش . ژاندارمری 0 شهربانی دقیقا زیر نظر واراده (( بزرگ ارتشتاران – فرمانده کل قوا) به کمک مستشاران امریکائی شروع به آموزش های جدید کرده بودند . وعلاوه بر وظائف نظامیگری طبق خواسته پادشاه در زمینه های مختلف غیر آرتشی هم دست به اقداماتی زده بودند که طبیعتا جای بسیاری از تحصیل کردگان غیر آرتشی را میگرفتند.

با این طریق شاه با دستیاری مشاورین خارجی ( سفرا انگلیس وامریکا ) و همچنین ایجاد دفتر ویژه به ریاست ( فردوست ) و یک سیستم کاملا محرمانه کنترل کارکنان دولت و آرتش بر بیشتر بخشهای جامعه بویژه طبقه روشنفکری وکارگری شهری کاملا مسلط شده بود .

استاندارها با استفاده از نیروهای ژاندارمری وشهربانی و( پلیس مخفی زیر نظراداره کارآگاهی شهربانی وادارات ویژه تربیت شده در ژاندارمری بعنوان ضد جاسوسی) وبعد (حکومت نظامی که تقریبا بر همه شهرها مسلط بود) با کمک فرماندهان نظامی در استان های مختلف بر تمام امور نظارت دقیق داشتند. و گزارش های مستقیمی را از طریق دفتر ویژه برای شاه میفرستادند

درباریان قدیمی وکهنه کارکه از هرجهت مورد اعتماد شاه بودند از قبیل ( دکتر منوچهر اقبال واسداله علم نمایش تشکیل احزاب ملیون و مردم را براه انداختند ) که باعث سرگرمی طبقات فرصت طلب شده بود. وبا این اقدام کشور راعملا به دو حزب (فقط سلطنت طلب) تقسیم نمودند. وبسیاری نوشتند که در ایران دو حزب وجود دارد ، اولی بنام ( حزب بله قربان ) ودومی بنام حزب (چشم قربان) که فقط فرامین شاه را اجرا میکنند .

مجلسین هم با تصویب اصلاحیه های متمم قانون اساسی از یکسو به پائین آوردن میزان حد نصاب لازم برای رای گیری ، احتمال هرگونه مخالفت آتی را در مجلس کاهش دادند . از سوی دیگر با (( دادن حق وتو در امور مالی به شاه)) موقعیت سلطنت را در مقابل همه نهاد های دیگر تقویت کردند

در کتاب نخبگان سیاسی تعریف شده است که نسبت( نمایندگان زمین داران )در مجلس از 49درصددر مجلس هفدهم (سالهای 1332- 1331)، به 50درصد، در مجلس هیجدهم (1334-1332) ،به 51 در صد در مجلس نوزدهم (1335-1339) رسید وعملا مالکین بزرگ و کلان سرمایه داران بر بسیاری از امور کشور مسلط شدند.

پادشاه شخصا در برخورد با طبقات سنتی ومذهبیون کاملا جانب احتیاط را رعایت میکرد . ومرتبا با «ثریا» به زیارت مکان های مقدس از قبیل (قم – مشهد – کربلا- مکه ) میرفت وهمچنین ارتباط خاصی با رهبران بزرگ مذهبی و مراجع تقلید داشت .

( دکتر اقبال) با افتخار خود را نوکر وچاکر شاه معرفی مینمود و( علم) مشهور به دوست دوران نوجوانی شاه و همه کاره کشور بود . واز آن دوران بود که رسم بوسیدن دست شاه وعنوان چاکر وغلام خانه زاد در بین فرصت طلبان خواستار نزدیکی به شاه باب شد

در این سالهاست که انواع انجمن ها و اجتماعات رنگ و وارنگ مذهبی وفرهنگی مثل قارچ شروع بروئیدن نمود و جوانان معصوم و خالی الذهن را بسوی خود جلب کرد واین اجتماعات کوشش داشتند تانسل کار آمد آنروزگار را به بیراهه بکشد. که متاسفانه مقامات مسئول کشور نه تنها به علت وریشه یابی چنین تشکیلاتی هرگز نپرداختند .بلکه در بسیاری از زمینه هابه کمک آنها هم شتافتند

1 – جامعه روحانیت به سرپرستی آیت اله مهدوی کنی که توانست نقش اساسی در ایجاد سازمان های آخوندی بازی کند و در جریان شورش سال 57 رل اساسی داشته باشد

2 – انجمن های اسلامی به سرپرستی آیت اله طالقانی که از همان ابتدا تشکیل گروه های چپ تندروان را حمایت میکردند .

3 – کانون اسلام به سرپرستی مهندس مهدی بازرگان که جوانان دانشگاهی را از راه بدرکرد ونخستین تفرقه سیاسی را در دانشگاه براه انداخت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد شاه و دوران او