سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال

اختصاصی از سورنا فایل دانلود پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال


دانلود تحقیق بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال

دوره بلوغ دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است. با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ، ولادتی تازه و مرحله ی ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آید که آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفان حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند.

افراد در این دوران احیاناً‌ با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن  نیازمند به حمایت از سوی والدین و مربیان است. (قائمی، 1380، ص 22)

موارد زیر از جمله تغییرات دوران بلوغ است:

  • تحولی در اندام او ایجاد شده و شرایط جدید، تعادل اندامی او را بهم می زند.
  • در عواطف و احساسات او نیز تغییر پدید می آید و موجب دگرگونی هایی در خشم و ترس و محبت او و ... می شود.
  • در جنبة‌ ذهن او نیز تحولات رو به رشدی ایجاد می گردد و هوش و عقل و اندیشه و تخیل او را دگرگون می سازد.
  • در جنبه روان او در عرصه های فطری و وجدانی،‌ آزادی خواهی و استقلال طلبی، ستایش و نیایش، حقیقت دوستی، و ... دگرگونی هایی ایجاد می شود.
  • و بالاخره در غدد درونی جوش و خروش و دو غده جنسی شکفتگی و بیداری خاصی پدید می آید که موجد خواسته هایی در اقناع غریزی می گردد. 
  • شامل 72 صفحه فایل word قابل ویرایش

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال

پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل

اختصاصی از سورنا فایل پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل


پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل

این پایان نامه   به روش کمی انجام گرفته است. تعداد صفحات:73. نوع فایل: WORD.   

چکیده:

پژوهش حاضر بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در میان خانم های مجرد و متأهل در مقطع کارشناسی دانشگاه سیستان وبلوچستان است.

جامعه این پژوهش که نمونه ما از آن انتخاب شده کل دانشجویان خانم دانشگاه سیستان و بلوچستان است. نمونه این پژوهش شامل 160 نفر می باشد که 80 نفر مجرد و 80 نفر متأهل می باشد که به روش تصادفی انتخاب شده است. پژوهش حاضر به این سئوال محقق پاسخ می دهد که آیا بین دانشجویان خانم مجرد یا متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟

ابراز تحقیق پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی از بهارگاوا می باشد که مشتمل بر 48 سؤال است بعد از اجرای پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی شامل محاسبه جداول فراوانی و نمودارها می باشد و آمار استنباطی که شامل آزمون خی 2 می­باشد پژوهش به صورت زیر بدست آمد:

«در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان تفاوتی از نظر بلوغ عاطفی وجود ندارد و تفاوت بی معنی است»


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل

بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران

اختصاصی از سورنا فایل بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران

بصورت ورد ودر266صفحه

چکیده

هوش عاطفی به مفهوم توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود و دیگران ، پذیرش دیدگاههای سایر افراد و کنترل روابط اجتماعی است و دربرگیرنده مجموعه گسترده ای از مهارتها و استعدادهایی است که در سرنوشت و سبک زندگی افراد موثر است.هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران می باشد.این تحقیق از نظر روش ، از نوع تحقیقات توصیفی – پیمایشی است . جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش ، کلیه کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران شامل 447 نفر زن و مرد می باشند و حجم نمونه مطابق فرمول کوکران 112 نفر محاسبه گردید . روش نمونه گیری بصورت تصادفی ساده می باشد ، هوش عاطفی کارکنان از طریق پرسشنامه سیبریا شرینگ و عملکرد از طریق پرسشنامه عملکرد بر اساس مدل (ACHIEVE) هرسی و گلداسمیت سنجیده شد.پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ برای دو متغیر اشاره شده به ترتیب برابر با 0.788 و 0.825 محاسبه گردید. یافته های نهایی پژوهش در نرم افزار spss ، حاکی از عدم وجود ارتباط معنی دار ، بین هوش عاطفی و ابعاد آن ( خودآگاهی ، خود تنظیمی ، خودانگیزی ، آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی) با عملکرد شغلی کارکنان در اداره کل مورد مطالعه است.در نهایت پیشنهادهایی ارائه شده است که می تواند مورد توجه مدیران ، پژوهشگران و سازمانها قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران

پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان

اختصاصی از سورنا فایل پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان


پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان

 

 

 

 

 

 

 

فرمت فایل:word  (قابل ویرایش)

تعداد صفحات :72

فهرست مطالب :

چکیده 2
فصل اول: طرح تحقیق 
1-1- مقدمه 3
1-2- بیان مسئله 4
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش 6
1-4- اهداف پژوهش 9
1-5- سؤالهای پژوهش 9
1-6- تعاریف نظری 10
1-7- تعاریف عملیاتی 11
فصل دوم: پیشینة تحقیق
2-1- پیشینة تحقیق 
2-2 پیشینة نظری 12
تاریخچه روانشناسی بلوغ 13
مفهوم بلوغ و تفاوت آن با نوجوانی 13 
عوامل مؤثر در بلوغ 14
بلوغ از دیدگاه روانشناسان 14
عاطفه چیست 17
جایگاه عاطفه در مغز از نظر زیستی 18
مراحل تشکیل هویت در جوانان دانشگاهی 19
الگوی تحور روانی- اجتماعی 19
تکالیف تحولی هویهورست برای نوجوانان 21
رشد و تکامل هیجانی- عاطفی 22
رشد هیجانی و عاطفی در نوجوانان 23
نیازهای عاطفی فرد و اهمیت آنها 24
رشد و تکامل اجتماعی 25
ترک خانه پدری 26
تأثیر روانی وارد شدن به دانشگاه 26
تعادل عاطفی روانی نوجوان 27
خودمحوری نوجوانان 28
خود پنداره و انواع خود 29
الگوی اریک اریکسون درباره هویت 31
آسیب پذیری و انعطاف پذیری در فرد 32
عوامل حفاظتی انعطاف پذیری 33
انواع هویت 34
بحرانهای دوره نوجوانی 38
2-3- پیشینه عملی 39
فصل سوم: اجرای تحقیق
3-1- جامعه آماری 42
3-2- نمونه آماری و روش نمونه گیری 42
3-3- ابزار گردآوری داده ها 43
3-4- روش گرد آوری داده ها 45
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته ها
4-1- تجزیه و تحلیل یافته ها 46
4-1-1- اطلاعات مربوط به سؤال اول پژوهش 47
4-1-2- اطلاعات مربوط به سؤالهای 2 تا 5 پژوهش 47
4-2- داده های جانبی 48 
نمودار چند ضلعی فراوانی مشاهده شده 50
نمودار ستونی فراوانی مشاهده شده 51 
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- بحث و نتیجه گیری 52
5-2- محدودیت ها 55 
5-3 پیشنهادات 55
پیوست 
منابع و مآخذ
چکیده: 
پژوهش حاضر بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در میان خانم های مجرد و متأهل در مقطع کارشناسی دانشگاه سیستان وبلوچستان است.
جامعه این پژوهش که نمونه ما از آن انتخاب شده کل دانشجویان خانم دانشگاه سیستان و بلوچستان است. نمونه این پژوهش شامل 160 نفر می باشد که 80 نفر مجرد و 80 نفر متأهل می باشد که به روش تصادفی انتخاب شده است. پژوهش حاضر به این سئوال محقق پاسخ می دهد که آیا بین دانشجویان خانم مجرد یا متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ 
ابراز تحقیق پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی از بهارگاوا می باشد که مشتمل بر 48 سؤال است بعد از اجرای پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی شامل محاسبه جداول فراوانی و نمودارها می باشد و آمار استنباطی که شامل آزمون خی 2 می¬باشد پژوهش به صورت زیر بدست آمد: 
«در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان تفاوتی از نظر بلوغ عاطفی وجود ندارد و تفاوت بی معنی است»

1-1- مقدمه 
دوره بلوغ دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است. با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ، ولادتی تازه و مرحله ی ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آید که آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفان حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند. 
افراد در این دوران احیاناً‌ با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن نیازمند به حمایت از سوی والدین و مربیان است. (قائمی، 1380، ص 22) 
موارد زیر از جمله تغییرات دوران بلوغ است:
- تحولی در اندام او ایجاد شده و شرایط جدید، تعادل اندامی او را بهم می زند.
- در عواطف و احساسات او نیز تغییر پدید می آید و موجب دگرگونی هایی در خشم و ترس و محبت او و ... می شود.
- در جنبة‌ ذهن او نیز تحولات رو به رشدی ایجاد می گردد و هوش و عقل و اندیشه و تخیل او را دگرگون می سازد.
- در جنبه روان او در عرصه های فطری و وجدانی،‌ آزادی خواهی و استقلال طلبی، ستایش و نیایش، حقیقت دوستی، و ... دگرگونی هایی ایجاد می شود. 
- و بالاخره در غدد درونی جوش و خروش و دو غده جنسی شکفتگی و بیداری خاصی پدید می آید که موجد خواسته هایی در اقناع غریزی می گردد. (قائمی، 1380، ص 28)

1-2- «بیان مسئله»‌
بسیاری از افراد در سنین جوانی و نوجوانی به بلوغ عاطفی دست پیدا نمی کنند در صورتی که اکثر افراد به بلوغ جنسی و بلوغ تا سن زیر 20 سال دست پیدا می کنند ولی یا به بلوغ عاطفی نمی رسند یا خیلی دیر به این بلوغ می رسند بلوغ عاطفی به این معناست که فرد به حدی از پختگی می رسد که می تواند راه حلهای پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل این مشکلات استفاده کند و توانایی کنترل نوسانات شدید آن را دارد این مسئله مهم است که آیا افراد ابتدا به یک بلوغ نسبی عاطفی دستی می یابند و بعد سعی می کنند به زندگی مشترک قدم گذارند یا وقتی ازدواج کردند و زندگی مشترکی را با فرد دیگری آغاز کردند این بلوغ در آن ها رشد می کند بسیاری از افراد معتقدند که فرد ابتدا باید از لحاظ اقتصادی و اجتماعی به یک استقلال دست پیدا کنند و بعد به نیازهای عاطفی خود توجه داشته باشند. امروزه در بین دختران مجرد افسردگی زیاد دیده می شود این که فردی نمی تواند عواطف خود را به درستی بشناسد و به طبع نحوه کنترل و ابراز آن ها را نمی داند حالا یا آن ها را به شکل نادرست ابراز می کند یا آن ها را سرکوب و انکار می کند و در نهایت مسئله اصلی این پژوهش که ما به بررسی آن می پردازیم این است آیا بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل از لحاظ بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ به عبارتی آیا ازدواج تأثیری در بلوغ عاطفی افراد می گذارد یا نه؟‌
مسئله بلوغ عاطفی مسئله ای است مهم که اگر افراد به آن توجه نکنند ممکن است در زندگی آینده و مشترکشان با فرد دیگری به مشکل برخورد کنند مسلماً‌ کسی که از نظر عاطفی به سطحی از رشد و بلوغ نرسیده است نمی تواند زندگی مسالمت آمیزی را با فرد دیگری داشته باشد زیرا که او هنوز تسلطی بر عواطف و احساسات خود ندارد و اینکه نمی داند چگونه آنها را کنترل کند؟ پس اگر ما بدانیم که فرد آینده شریک زندگیمان به بلوغ عاطفی رسیده و شرایط گرداندن یک زندگی را دارد می توانیم به او اطمینان کرده و در مشکلاتی که فراروی زوج قرار می گیرد را حل کنیم. لذا بدین منظور ارتباط بین دو متغییر بلوغ عاطفی و متأهل را مورد بررسی قرار می دهیم.

1-3- «اهمیت و ضرورت پژوهش» 
دوران بلوغ و مراحل قبل و بعد از آن دورانی مهم و از نظر پایه گذاریها دورانی سرنوشت ساز است آغاز آن به هر گونه ای که باشد لاجرم فرجامی خواهد داشت که ممکن است بسیار تلخ یا شیرین داشته باشد. اکثریت افراد بعد از رسیدن به بلوغ نسبی فکری سعی در گرفتن مسئولیتهای اجتماعی می کنند که چنین چیزی را جامعه و خانواده به شدت از آن ها طلب می کند جوان سعی می کند از لحاظ اقتصادی و اجتماعی زندگی مستقلی برای خود داشته باشد در کنار این زندگی مستقل اجتماعی به روابط با جنس مخالف می پردازند چه به بلوغ عاطفی رسیده باشند چه نه. امر ازدواج خود عامل مهمی در ایجاد بلوغ عاطفی است هر شکست عاطفی خود باعث می شود فرد تلاش بیشتری در کنترل احساسات خود کند. بسیاری معتقدند که بلوغ عاطفی در میان زنان و مردان متأهل بیشتر از افراد مجرد دیده می شود و به رشد بیشتری رسیده است اگر رشد عاطفی و بلوغ عاطفی فرد با النسبه کامل باشد قابلیت انطباق او بالاست و تمایلات بازگشتی او کم است. 
«ازدواج یک امر جهانی است که در تمام جوامع در طول تاریخ وجود داشته و به یک مجموعه از نیازهای اساسی انسان پاسخ می دهد بقای نسل و پرورش فرزندان تحقق آرزوی دیرین کودکی برای پدر و مادر بودن دستیابی به عالیترین سطح دوستی و صمیمیت دوره جوانی و بزرگسالی ارتباط گرم و دو جانبه عاطفی و جنسی و تقسیم کار و همکاری و همراهی در طول زندگی در شمار اساسی ترین کارکردهای خانواده است. موفقیت در ازدواج حاصل عوامل گوناگون است ازدواج به موقع، همانندیهای شخصیتی شیوه های مناسب ارتباط با یکدیگر، پافشاری بر تعهدات زندگی خانوادگی و برخورداری از امکانات شغلی و مالی و رفاهی را می توان از عوامل مهم به شمار آورد از طرف دیگر کم تجربگی و ناپختگی همسران جوان، مشکلات مربوط به پذیرش هویت متفاوت طرف مقابل، خصوصیات متفاوت در خانواده و دخالتهای بی مورد و انتظارات بیجای آنان از همسران جوان و کمبودهای مالی و شغلی و تدارک وسایل زندگی و مسکن بر مشکلات این جریان پیچیده می افزاید و شاید ناشی از عدم بلوغ عاطفی باشد.» 
مفهوم رفتار عاطفی بالغ در هر سطحی حاصل رشد طبیعی عاطفی است شخصی قادر به کنترل عواطف خویش است که تأخیر در ارضا را تحمل کند بدون اینکه تأسف بخورد و رنج بکشد مورگان می گوید «یک نظر کارآمد درباره بلوغ باید تمام حیطه فردیت،‌ نیروها و توانایی لذت از این نیروها را در نظر بگیرد» 
کاپلان و بارون خصوصیات شخصی را که از لحاظ عاطفی بالغ است بررسی کرده و می گوید «او قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را دارد او توان تحمل میزان معقول ناکامی را دارد او به طرح و نقشه درازمدت معتقد است و می تواند توقعات خویش را بر مبنای اقتضای موقعیت به تعویق اندازد یا در آن تجدید نظر نماید.
برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است یک علامت دیگری بی تفاوتی، برخی از انواع محرکات است که بر نوجوانان و جوانان اثر می کند و او را بی حوصله یا دستخوش احساسات می نماید بعلاوه شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است کول افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند دارای خصوصیات زیرند: مایل به غیر همجنس، درک نگرش رفتار دیگران، میل به پذیرش نگرش ها و عادات دیگران و قابلیت تأخیر پاسخهای خود. 
1-4- «اهداف پژوهش»
اهداف پژوهش به دو دسته اهداف کلی و اهداف جزئی تقسیم می شود.
اهداف کلی :
بررسی تفاوت دو گروه خانم های مجرد و متأهل از نظر بلوغ عاطفی
اهداف جزئی: 
1- چگونگی پدیدایی بلوغ عاطفی 
2- رابطه بلوغ عاطفی با ازدواج 
3- رابطه بلوغ عاطفی با دیگر انواع بلوغ مانند زیستی و روانی 
1-5- «سئوالهای پژوهش» 
1- آیا بین خانم های مجرد و متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوتی وجود دارد؟
2- آیا از لحاظ عدم ثبات عاطفی بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟ 
3- آیا از لحاظ بازگشت عاطفی بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟ 
4- آیا از نظر استقلال بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟
5- آیا از نظر سازگاری بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟ 
1-6- «تعاریف نظری» 
در پژوهش انجام شده کلمات و اصطلاحات به کار برده شده: بلوغ، بلوغ عاطفی، دانشجو، مجرد، متأهل دانشگاه می باشد.
بلوغ: بلوغ در لغت به معنی رسیدن، به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، مرد تمدن و زن تمدن، سن رسیدگی مرحله ای از زندگی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است و این دوره از حیات انسانی با یک سری علائم و تظاهرات جسمانی و روانی توأم است. 
بلوغ عاطفی: یعنی این که فرد به حدی از پختگی احساسی می رسد که راه حلهای پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل مشکلات استفاده می کند توانایی کنترل نوسانات شدید را دارد و یاد گرفته که احساسات خود را کنترل کند. 
دانشجو: به کسی اطلاق می شود که بعد از اتمام دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی از راه کنکور و قبول شدن در آن وارد دانشگاه می شود و مشغول به تحصیل می شود. 
مجرد: کسی که ازدواج نکرده و یا به تنهایی یا در کنار پدر و مادر خود زندگی می کند.
متأهل: کسی که ازدواج کرده و دارای اهل و عیال است و از زندگی مجردی خود فاصله گرفته است. 
1-7- تعریف عملیاتی 
بلوغ عاطفی: بر اساس نمره ای که فرد از پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی به دست می آورد. 
مجرد: افرادی که هنوز ازدواج نکرده اند. 
متأهل: افرادی که ازدواج کرده اند. 

2-1- پیشینة تاریخ ما به دو دستة نظری و عملی تقسیم می شود.
2-2- «پیشینه نظری»
تعریف بلوغ عاطفی: زمانی می توانیم فردی را از لحاظ عاطفی بالغ بدانیم که فرد کلیه عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل آنها را بداند. افسردگی از جایی آغاز می شود که فرد عواطف خویش را به درستی نمی شناسد و بالطبع نحوه کنترل و ابراز آنها را نمی داند پس یا آنها را به شکل نادرست ابراز می کند و یا آنها را انکار و سرکوب می کند. 
جهت پیشگیری و کاهش این دسته از افسردگی ها چنانچه ایجاد عدالت مطالعه در خانواده و جامعه بسیار مهم است که این کار یکی از وظایف اساسی آموزش و پرورش و رسانه هایی چون مطبوعات، صدا و سیما است که متأسفانه این ارگانها نه تنها کاری در این زمینه انجام نمی دهند. بلکه در بسیاری موارد خوراکهای اطلاعات بسیار مسمومی را نیز در اختیار مخاطبین قرار می دهند و این به دلیل اهمال کاران متخصصان و نداشتن قدرت مانور آنها در این سازمانها در این رسانه ها می باشد.
تاریخچة روانشناسی بلوغ 
در مطالعات تغییرات مربوط به بلوغ «ارسطو» تغییرات خاص از بلوغ جنسی را شرح داده و همچنین به تغییرات روانی همزمان با این تغییرات اشاره کرده است.«ژان ژاک روسو» در قطعه ای از خطابه مدیحه سن برنارد، بوسوئه و همچنین در کتاب چهارم امیل از اسرار دوران بلوغ که آن را تولد ثانوی نامیده است، بحث می نماید. اولین مقاله معتبر و علمی در رابطه با بلوغ توسط برنمایم در سال 1891 منتشر شد و بالاخره با پژوهشهای گسترده استانلی هال به عنوان پدر روان شناسی بلوغ نوجوانی این مطالعات وارد حیطة روان شناسی شد. 
مفهوم بلوغ و تفاوت آن با نوجوانی 
بررسی و تعیین مفهوم بلوغ از طرف روانشناسان بلوغ و صاحب نظران سایر حوزه های مورد بررسی قرار گرفته است. اکثریت قریب به اتفاق صاحب نظران در مورد واژه های بلوغ و نوجوانی توافق ندارند و معمولاً پیدا کردن نظریه ای مشترک بین آنها کار دشواری است. عمدتآً توجه به تغییرات جنسی در اکثریت تعاریف مورد تأکید بوده است و بلوغ را مرحلة شروع تغییرات جسمی و جنسی دانسته اند که در آغاز نوجوانی اتفاق می افتد. 
عوامل مؤثر در بلوغ 
در این مقولة روان شناسی بلوغ تأثیر عوامل چون عوامل اجتماعی، اقتصادی، زمان،عوامل عصبی و هورمونی را مورد بررسی قرار می دهد. از آن جائی که بلوغ به عنوان یک مفهوم کلی و گسترده جنبه های مختلفی از رشد را غافل می شود مثل بلوغ جنسی و جسمی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی، بلوغ اقتصادی و ...روان شناسی بلوغ علاوه بر ارتباط تنگاتنگ و عمیق خود با سایر حوزه های روان شناختی همچون روان شناسی رشد، روان شناسی شخصیت، روان شناسی بالینی و مشاوره با دیگر شاخه های علمی نیز ارتباط گسترده ای دارد.
بلوغ از دیدگاه روان شناسان:
پژوهشگران تا پیش از دهه هشتاد میلادی به نقش بلوغ در تحول نوجوانان توجه زیادی نداشتند شاید به این علت که در آن سالها بررسی الگوهای بدنی و جنسی اشخاص جالب توجه نمودند. 
1- از دید کاپلان و بارون: خصوصیات شخصی را که از لحاظ عاطفی بالغ است بررسی کرده می گوید او قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را دارد او توان تحمل میزان معقول ناکامی را دارد او به طرح و نقشه دراز مدت، معتقد است و می تواند توقعات خویش را بر مبنای اقتصادی موقعیت به تعویق اندازد یا در آن تجدید نظر کند.
2- از نظر والتر، دی، اسمیت سون: بلوغ عاطفی جریانی است که طی آن شخصیت فرد مداوماً برای احراز بیش از پیش سلامت عاطفی از لحاظ روانی و فردی می کوشد.
3- ال. ای هولینگ ورث: برخی از خصوصیات اشخاصی که بلوغ عاطفی دارند را این چنین برمی شمارد:
1- او قادر به پاسخگویی تدریجی یا درجه ای از پاسخهای عاطفی است او به طریق همه یا هیچ پاسخ نمی دهد بلکه حد خود را نگه می دارد اگر کلاهش را باد ببرد دستپاچه نمی شود. 
2- همچنین می تواند پاسخ های خود را به تأخیر اندازد. آنچنان که به تکانشوری فرد عالی را به تأخیر می انداخت. 
3- کنترل ترحم نسبت به خود او به جای نشان دادن ترحم به خود نا آرام می کوشد آن را برای خود احساس کند. 
4- طبق نظر بارنارد: معیارهای رفتار عاطفی بالغ به شرح زیر است:
- بازداری بیان مستقیم منفی
- پرورش عواطف مثبت و پیشرو
- تکامل تحمل در شرایط نامطلوب و افزایش رضایت از پاسخهای اجتماعی مطلوب
- افزایش وابستگی به اعمال
- توانایی انتخاب از میان شقوق گوناگون
- رهایی از ترس نامعقول
- درک و عمل مطابق محدودیت ها
- توانایی کسب پیروزی و حیثیت با متانت
- لذت از زندگی روزمره 
- آگاهی از توان و پیشرفت دیگران 
5- از نظر کول: برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است یک علامت دیگر بی تفاوتی به برخی از انواع محرکات است که بر کودکان یا نوجوانان اثر می کند و او را بی حوصله یا دستخوش احساسات می نماید.بعلاوه شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است او از کار و تفریح هر دو لذت می برد.
6- از نظر فرد مک کینی: افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند دارای خصوصیات زیرند: مایل به غیر همجنس، درک نگرش و رفتار دیگران، میل به پذیرش نگرش ها و عادات دیگران و قابلیت تأخیر پاسخ های خود 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان

دانلود مقاله مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی – عقلانی – عاطفی الیس

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی – عقلانی – عاطفی الیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

شرح حال آلبرت الیس
آلبرت الیس در سال 1913 میلادی متولد شد. در سال 1934 میلادی، درجة لیسانس خود را از سیتی کالج نیویورک دریافت کرد. در سال 1943 درجه فوق‌لیسانس و در سال 1947، درجة دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت داشت. در سال 1943 میلادی، به طور خصوصی به مشاوره و روان درمانی در زمینة خانوادگی، ازدواج و امور جنسی اشتغال ورزید. به علت علاقه به روانکاوی، به مدت سه ‌سال آموزش‌های لازم را فرا گرفت. سپس در مقام روان‌شناس بالینی در یک مؤسسة بهداشت روانی وابسته به بیمارستانی در نیوجرسی مشغول کار شد و بعدها استاد دانشگاه راتگرز و دانشگاه نیویورک شد. ولی قسمت اعظم اوقات زندگی خود را به روان درمانی خصوصی می‌گذراند. (پاترسن، 1966: کرسینی، 1973).
الیس در اوایل کارش، در مشاورة ازدواج و خانوادگی، اصولاً بیشتر اوقات، به شیوه‌ای آمرانه به ارائة اطلاعات به مراجعانش می‌پرداخت. ولی به زودی آگاهی یافت که مراجعان او، با توجه به مشکلاتی که داشتند، دچار کمبود اطلاعات نبودند، بلکه به عوامل روانی و عاطفی نیاز داشتند. لذا به سوی فراگیری روانکاوی شتافت و پس از پایان دورة کارآموزی و گذراندن آموزش‌های لازم، به اعمال روانکاوی سنتی روی آورد. گرچه تقریباً در مورد پنجاه درصد از بیماران نتیجة کارش موفقیت‌آمیز بود ولی، به طور کلی، از نتایج کارش رضایت نداشت و مهمتر آنکه الیس با روش‌ها و نظریة روانکاوی توافقی نداشت. زیرا شیوه‌های روانکاوی در مقایسه با نظریات خودش چندان فعال و هدایت‌کننده نبودند. در نتیجه، الیس به شیوة فرویدی‌های جدید روی آورد و فعالتر شد و روش مستقیم‌تری را در درمان به کار بست.
گرچه در جهت‌گیری جدیدش با صرف وقت کمتر موفقیت بیشتری به دست آورد و درصد بهبود یافتگان به 63 درصد افزایش یافت. ولی هنوز هم ناراضی به نظر می‌رسید. او دریافت که بیماران، با وجود آن‌که بصیرت لازم را کسب می‌کنند، در ایجاد تغییر رفتار از طریق اصول موفق نیستند. از این پس، الیس به نظریات یادگیری و تغییر رفتار از طریق اصول یادگیری‌های شرطی روی آورد و بدان وسیله به بیماران در تغییر رفتارشان کمک می‌کرد. گرچه این شیوه هم از روش قبلی او مؤثرتر بود، اما هنوز هم برایش قانع‌کننده و رضایت‌بخش نبود. از سال 1945 میلادی به بعد، الیس شیوة درمان عقلانی- عاطفی را مؤثرتر از سایر روش‌ها دانست و همواره سعی کرد که در درمان از آن استفاده کند و به رشد و توسعة آن همت گمارد (کرسینی، 1973: الیس، 1973: هرشر، 1970).

دیدگاه شناختی- رفتاری
از نقطه نظر این دیدگاه شرایط زندگی، دیگران و رویدادهای گذشته تعیین کننده مشکل نیستند بلکه نوع ادراکات از موقعیت ها و نیز شیوه تفکر است که همواره انسان را به دردسر می اندازد. پس وظیفه درمانگر عبارت است از تشخیص و سپس تغییر تفکرات غلط و مضری که باعث اختلالات رفتاری و عاطفی در مراجعان گشته اند.[4][6]

 

نظریة شخصیت
الیس از سه دیدگاه فیزیولوژیک، اجتماعی و روان‌شناختی به شخصیت می‌نگرد و در هر یک از این سه بعد، نظرات خاصی دربارة شخصیت ارائه می‌دهد (کریسنی، 1973).
1. مبنای فیزیولوژیکی: الیس معتقد است که انسان ذاتاً تمایلات بیولوژیکی استثنایی و نیرومندی برای تفکر و عمل به شیوه خاص دارد، که این شیوه ممکن است در جهت منطقی و غیرمنطقی باشد. از جهت تفکر و عمل فرد را تابع محیط خانواده و فرهنگی می‌داند که فرد در آن رشد می‌یابد. او انسان را از نظر بیولوژیکی، عمدتاً‌ موجودی می‌داند که در جهت تخریب نفس و ارتکاب امور بد گام برمی‌دارد. و آمادگی ذاتی شدیدی برای تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی دارد. الیس انسان را موجودی می‌داند که ذاتاً تمایل مفرطی به سهل‌انگاری در تغییر رفتار خویش دارد. به عقیدة وی انسان مایل است که وابستگی خود را به بسیاری از اسطوره‌ها و تعصبات خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، که از دوران اول زندگی و مراقبت و احتیاطی افراطی در امور خویش داشته باشد. به عقیدة الیس دیگر تمایلات ذاتی و نامطلوب هر انسانی احساس نیاز مفرط است به این‌که خود را برتر از دیگران و صاحب همة مهارت‌ها بداند، توسل به نظرات احمقانه و بدبنیاد، پرداختن به تفکر آرزومندانه، توقع خوبی و خوش رفتاری مداوم از دیگران، محکوم کردن خود در مواردی که ضعیف عمل می‌کند و تمایل عمیق به زودرنجی و برآشفتگی عاطفی است. از نظر الیس، اگر انسان به این تمایلات طبیعی- و در عین حال غیر سالم- خود نرسد، خود، دیگران و دنیای خارج را مورد مذمت و نکوهش قرار می‌دهد (الیس، 1973: پاترسن، 1966: کرسینی، 1973).
2. مبنای اجتماعی: الیس می‌پذیرد که انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی برای او لازم است. او معتقد است که انسان باید در اجتماع مطابق انتظارات خود و دیگران رفتار کند و بیش از حد خودمدار و خودبین نباشد، و زیاد بر سبقت جویی تأکید نکند. به عقیدة او انسان باید تا حدی از آن خصوصیتی بهره‌مند باشد که آدلر آن را علاقة اجتماعی و ارتباط با همنوع می‌داند. اما از طرف دیگر، معتقد است که پافشاری بر نگرش دیگران نسبت به خود و جلوه‌دادن آن به صورت نیازی مبرم، حالتی مرضی و مخرب نفس است. به نظر او، این که دیگران نسبت به ما نظرات خوبی داشته باشند مطلوب است، اما نباید ما هستی و وجود خود را در گرو نگرش مثبت دیگران نسبت به خود بدانیم. به عقیدة الیس، بلوغ عاطفی و سلامت روانی ایجاد تعادل مطلوب است میان اهمیت دادن و اهمیت افراطی دادن به داشتن روابط متقابل مناسب از جانب فرد (کرسینی، 1973: پاپن، 1974: الیس، 1973).
3. مبنای روان‌شناختی: مطالعة شخصیت تنها از دو بعد فیزیولوژیکی و اجتماعی کافی نیست و باید بعد روانی رشد شخصیت را نیز مطرح کرد. به عقیدة الیس، گرچه انسان از نظر بیولوژیکی تمایل شدیدی به مضطرب کردن خود و تخریب نفس دارد و گرچه او در اجتماعی زندگی می‌کند که سبب پاره‌ای از نابسامانی‌های رفتاری اوست و آنها را تقویت می‌کند، اما دیدگاه روان‌شناختی شخصیت چگونگی رشد آن را مشخص می‌کند.
الیس غریزه را به مفهوم کلاسیک آن قبول ندارد و بیشتر با مزلو در زمینة تمایلات انسان هم‌عقیده است. او می‌پذیرد که انسان تمایلی به عشق و محبت، توجه و مراقبت و تشفی آرزوها دارد و از مورد تنفر قرار گرفتن، بی‌توجهی، و ناکامی دوری می‌جوید. بنابراین، وقتی حادثة فعال‌کننده‌ای (a) برای فرد اتفاق می‌افتد، او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از (a) داشته باشد: یکی افکار، عقاید و باروهای منطقی و عقلانی (rb) و دیگری افکار، عقاید و برداشت‌های غیرعقلانی و غیرمنطقی (ib). در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد، به عواقب منطقی (rc) دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت. در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی و غیرعقلانی قرار گیرد. با عواقب غیرمنطقی (ic) مواجه خواهد شد، که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی، که شخصیت ناسالمی دارد. در واقع، وقتی که حادثة نامطبوعی برای فرد اتفاق می‌افتد و او احساس اضطراب و تشویش می‌کند، تقریباً در نقطة b (یعنی نظام باورها) خود را به دو چیز کاملاً متفاوت و متضاد متقاعد می‌کند و یکی از آنها را در پیش می‌گیرد که مسلماً همان افکار غیرعقلانی اوست (ic).
سلامت روانی با شخصیت سالم
اختلال شخصیت
به طور خلاصه، در نظریة‌ الیس دربارة شخصیت، انسان‌ها تا حد زیادی خود متوجه، اختلالات و ناراحتی‌های روانی خود هستند. انسان با استعداد و آمادگی مشخص برای مضطرب شدن متولد می‌شود و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و شرطی‌شدن‌های اجتماعی این آمادگی را تقویت می‌کند. در عین حال، انسان این توانایی‌ قابل ملاحظه‌ را هم دارد که به کمک تفکر و اندیشه، از آشفتگی و اضطراب خود جلوگیری کند. بنابراین، اگر چنانچه با مسئله تشکل افرادی که نیاز به کمک و روان‌یاری دارند، به شیوه‌ای بسیار فعال و جهت دهنده، آموزگار منشانه و فلسفی روبرو می‌شویم. در اکثر موارد،‌ آنها از تفکر انحرافی و رفتار و عواطف نامناسب خود دست برخواهند داشت، به تغییرات اساسی و چشمگیری در عقاید بیماری‌زای خود دست خواهد زد و نتیجتاً، بهبود خواهند یافت (الیس، 1973: کرسینی 1973: هرشر، 1970).
12باور غیرمنطقی که موجب اضطراب و ناراحتی می‌گردد:
1. این باور که برای هر بزرگسالی ضروری است که مورد عشق دیگران قرار گیرد و آن هم تحت هر شرایطی- و به جای تمرکز بر ارزش فردی، برگرفتن تأیید از دیگران و بر دوست داشته شدن به جای مورد محبت قرار گرفتن تأکید دارد.
2. این باور که رفتارهای خاصی نادرست و بد هستند و کسانی که این رفتارها را دارند بد می‌باشند- به جای این باور که این رفتارهای خود تخریب‌گر یا غیر اجتماعی، یا کسانی که این اعمال را انجام می‌دهند رفتار احمقانه، خشن و یا بیمارگونه دارند و بهتر است که به تغییر آن کمک شود. رفتارهای بد دیگران آنها را افرادی بد نمی‌سازد.
3. این باور که در صورتی‌که چیزها آنگونه که ما می‌خواهیم نباشد افتضاح است. به جای این باور که این چیزها خیلی بد است و بهتر است تلاش کنیم تا شرایط را تغییر دهیم و آن را رضایت‌بخش سازیم و اگر این کار ممکن نباشد با رضایت بیشتری شرایط موجود را بپذیریم.
4. این باور که بدبختی انسان به علت عوامل بیرونی است و به ما توسط مردم و اتفاقات بیرونی تحمیل می‌شود- به جای این باور که ناراحتی روانی به طور عمده به علت دیدگاه ما نسبت به وقایع ناگوار است.
5. این باور که اگر چیزی خطرناک یا هولناک باشد باید به شدت از آن ناراحت شد و کاملاً نگران آن باشیم- به جای این باور که فرد بهتر است به صورت صریح با این مسأله روبرو شود و آن را به صورت غیرخطرناک تبدیل کرده و زمانی‌که این کار ممکن نباشد وقوع آن را بپذیرد.
6. این باور که بهتر است از سختی‌ها و مسؤلیت‌های زندگی اجتناب کرده و راه آسان معمولاً بسیار دشوارتر از راه طولانی‌مدت است.
7. این باور که ما مطمئناً به چیزی یا کسی قویتر و بزرگتر از خودمان نیاز داریم تا به آن تکیه کنیم- به جای باور به این که بهتر است خطا کرده و کارها و فکرها را با وابستگی کمتر انجام دهیم.
8. این باور که باید کاملاً شایسته و نابعه باشیم و به همة جنبه‌های موفقیت دست یابیم به جای باور به این‌که بهتر است به جای آن‌که همیشه بخواهیم بهترین را انجام دهیم آنچه می‌خواهیم را سعی کنیم درست انجام دهیم و خود را به عنوان موجودی غیرکامل بپذیریم که خطاهای عمومی و محدودیت‌های انسان را دارد.
9. این باور که اگر چیزی یکبار عمیقاً زندگی ما را تحت تأثیر قرار داد این اتفاق همواره زندگی ما را تحت تأثیر دارد- به جای باور به این‌که ما می‌توانیم از تجارب گذشته خود بیاموزیم اما نباید به آنها وابسته باشیم و بر آن مبنا زندگی کنیم.
10. باور به این‌که ما باید کنترل کامل بر امور داشته باشیم- به جای باور به این که دنیا پر از احتمالات و شانس است و ما همچنان می‌توانیم در کنار آنها از زندگی لذت ببریم.
11. باور به این که خوشحالی انسان از طریق جبر و سکون به دست می‌آید به جای این باور که ما تمایل داریم که شادتر باشیم و خود را وقف پروژه‌های بیرونی و افراد دیگر کنیم.
12. این باور که ما به طور حقیقی کنترلی بر احساسات خود نداریم و نمی‌توانیم احساس بدبختی خود را تغییر دهیم- به جای این باور که ما کنترل حقیقی بر احساسات تحریک‌کننده خود داریم و اگر بخواهیم می‌توانیم این فرضیه‌ها را که معمولاً خودمان خلق کردیم، تغییر دهیم.
برای ساده‌تر کردن آنچه الیس به عنوان باورهای غیرمنطقی از آن نام می‌برد باید بگوییم:
1. من باید کاملاً شایسته و کامل باشم وگرنه بی‌ارزشم.
2. دیگران باید با من کاملاً خوب رفتار کنند وگرنه من بیچاره‌ام.
3. دنیا باید همواره باعث شادی من باشد وگرنه می‌میرم.
درمانگر از مهارت‌های خود به چالش طلبیدن این باورهای غیرمنطقی استفاده می‌کند و یا حتی برتر از آن سایر اعضای گروه را به چالش این باورها می‌طلبد برای مثال می‌پرسد:
1. آیا هیچ مدرکی برای این باور وجود دارد؟
2. آیا هیچ مدرکی علیه این باور وجود دارد؟
3. اگر این باور را رها کنی بدترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟
4. بهترین اتفاق چه خواهد بود؟

چرا رویکرد درمانی در گروه مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ مزایای متعددی برای درمان در گروه در مقایسه با درمان فردی وجود دارد. اولین مزیت احساس عمومیت مراجعان در گروه است که در می‌یابند تنها آنها نیستند که از این مشکل رنج می‌برند. دومین مزیت این است که گروه فرصت آموزش جانشینی از راه‌حل‌های دیگران برای مشکل مشابه را برای فرد ایجاد می‌کند. سومین مزیت این است که حضور فرد در گروه برای اولین بار به معنای اعلام تعهد عمومی فرد برای تغییر است سایر مزایا به‌طور اخص در درمان عقلانی- رفتاری فرصت‌های ایفای نقش و کمک در کنار گذاشتن افکار غیرمنطقی می‌باشد که از طریق‌ ایفای نقش در موقعیت‌های کنترل شده و حقیقی در خور هر مراجع انجام میشود. هدف در کنار گذاشتن افکار غیرمنطقی، جایگزین کردن افکار مثبت‌تر و منطقی‌تر به جای افکار غیرمنطقی و نا به هنجار می‌باشد.
مزیت مهم دیگر رویکرد شناخت عقلانی- عاطفی درمان گروهی آن است که بیش از نیمی از درمان‌های مؤثر در ضمن جلسات انجام می‌گیرد. باقی کار درمان به صورت تکلیف بین جلسات که شامل نمره دادن به موضوعات نگران کننده و تمرین هر دو عامل حساسیت‌زدایی و بازسازی نظام شناختی می‌باشد، انجام می شود. برخی از مواقع تمرین‌ها به صورت جلسه به جلسه انجام می‌پذیرد اما برخی بیش از یک هفته فرصت میان جلسات برای انجام تمرین‌های پیچیده لازم است. برای مثال، تکلیف خودافشایی ممکن است برای جلسة خاصی در نظر گرفته شود. در این مواقع، تکلیف برای دو یا چند هفته بعد داده می‌شود.
گروه می‌تواند شامل ترکیب مردان و زنان در تمام سنین باشد اما در صورت تقاضا گروه می‌تواند تنها شامل مردان یا زنان باشد. (این طریق در برخی از مواقع که مشکلات جنسیتی زیادی وجود دارد مناسب خواهد بود).
گروه روش بسیار مناسبی برای کار بر روی مشکلات فردی و اجتماعی می‌باشد زیرا در گروه تمامی مشکلاتی را که در موقعیت‌های اجتماعی اعضا با آن روبرو می‌شوند نمایانگر شده و در کنار آمدن با آن مسائل به فرد کمک می‌کند. مشکلات فردی معمولاً می‌تواند با در جریان قرار گرفتن مشکلات دیگر اعضای گروه تخفیف یابد و اعضای گروه معمولاً می‌تواند به یکدیگر کمک کرده و از بینش یکدیگر بهره ببرند. علاوه بر این مباحثه، درمانگر عقلانی، عاطفی از هر تکنیک دیگری که به تفسیر باور مراجعان کمک کند استفاده خواهد کرد. ممکن است گروه درمانی از تکنیک هایی نظیر توجه بدون قید و شرط، فعالیت‌های مخاطره‌ آمیز، قاطعیت‌ورزی، آموزش همدلی و گاهی از تکنیک ایفای نقش، حساسیت‌زدایی و غیره استفاده کنند.

پذیریش بی‌قید و شرط خود
الیس تأکید بسیار زیادی بر اهمیت آنچه به آن پذیرش بی‌قید و شرط خود می‌گوید دارد. او اظهار می‌دارد در مکتب عقلانی عاطفی هیچ فردی هر قدر که کارهای ناشایست انجام دهد فرد بدی نیست و ما باید خود را به خاطر آنچه هستیم به جای آنچه به‌دست می‌آوریم بپذیریم.
یک رویکرد که او به آن اشاره می‌کند قانع کردن مراجع به ارزش باطنی خود به عنوان یک انسان می‌باشد.
او اشاره دارد که اکثر نظریه‌ها از مفاهیم اعتماد به نفس، قدرت خود و سایر مفاهیم مشابه بسیار صحبت کرده‌اند. ما به طور طبیعی موجودات ارزیابی کننده‌ای هستیم. اما ما از ارزیابی صفات و کارهای خود فراتر رفته و به ارزیابی خود می‌پردازیم و تنها دستاورد این عمل ضرر می‌باشد.
براساس باور الیس دلایل مشروط برای ارتقاء “خود” در هر فرد وجود دارد: ما می‌خواهیم زنده بمانیم و سالم و از زندگی لذت ببریم. اما باورهای غیرمنطقی آسیب‌زا برای خود عبارتنداند از:
1. من خاص یا نفرین شده هستم.
2. من باید دوست داشته شوم و از من نگهداری شود.
3. من نه خوبم و نه بد.
4. باید خود را ثابت کنم.
5. باید هر آنچه می‌خواهم داشته باشم.
حوزه‌هایی که می‌توانند در گروه مطرح شوند عبارتند از: خشم، اضطراب، احساس گناه، شرم، آلودگی، حسادت، شک، استرس، اعتماد به نفس، خودباوری پایین، کنارآمدن با موقعیت‌های خاص اجتماعی یا شرایط خاص سلامتی، مشکلات شغلی، ناراحتی کلی، مشکلات وابستگی‌های مواد و الکل، مشکلات روابط، مشکلات برقراری ارتباط، ترس اجتماعی و غیره …


در انتها 12 باور غیرمنطقی در کنار باورهای جایگزین آن برای درک کلی خطاهای شناختی ذکر میگردد
1. باور غیرمنطقی
من به عشق و تأثیر عمدة افراد نیازمندم و از عدم تأثیر هر فردی اجتناب می‌کنم.
باور منطقی
عشق و تأیید بسیار دلپذیر است و در شرایط مناسب به دنبال آن خواهم بود اما آنها از واجبات نیستند من بدون آنها نیز می‌توانم زندگی کنم.
1. باور غیرمنطقی
برای ارزشمند بودن به عنوان یک انسان، باید به موفقیت در هر کاری که می‌کنم بدون هیچ اشتباهی دست‌یابم
باور منطقی
من همواره سعی می‌کنم تا حد ممکن به موفقیت دست یابم. اما شایستگی عدم شکست غیرواقعی است. بهتر است که خود را جدا از عملکرد خود به عنوان یک انسان بپذیرم.
2. باور غیرمنطقی
افراد باید همواره کار صحیح را انجام دهند، زمانی که کاری آسیب‌زا انجام می‌دهند باید سرزنش و تنبیه شوند.
باور منطقی
ناخوشایند است که گاهی افراد کارهای نادرست انجام می‌دهند اما انسان کامل نیست و ناراحت کردن خودم در حقیقت تغییری ایجاد نخواهد کرد.
3. باور غیرمنطقی
وقایع باید طبق آنچه می‌خواهم باشد و در غیر این صورت زندگی غیرقابل تحمل خواهد بود.
باور منطقی
هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید هر چیز باید آنگونه که می‌خواهم اتفاق بیفتد. ناامید کننده است اما می‌توانم این را درک کنم به خصوص برای جلوگیری از فاجعه
4. باور غیرمنطقی
ناراحتی من به واسطه اتفاقات خارج از کنترل من به وجود آمده‌اند و در نتیجه کار زیادی نمی‌توانم برایش انجام دهم.
باور منطقی
عوامل خارجی بسیاری در کنترل من نیستند. اما این‌ها افکار من هستند (نه عوامل خارجی) که باعث احساسات من می‌شوند و می‌توانم بیاموزم که افکارم را کنترل کنم.
5. باور غیرمنطقی
من باید در مورد چیزهای خطرناک و ناخوشایند نگران باشم وگرنه آنها ممکن است اتفاق بیفتند.
باور منطقی
نگرانی در مورد وقایعی که می‌توانند ناخوشایند باشند از رخ‌داد آنها جلوگیری نخواهد کرد اینکار فقط من را در حال حاضر نگران و افسرده می‌سازد.
6. باور منطقی
با اجتناب از مشکلات، ناملایمات و مسئولیت در زندگی شادتر خواهم بود.
باور منطقی
اجتناب از مشکلات به صورت خلاصه آسانتر است و کنار گذاشتن چیزها از اتفاقات نامناسب برای مدت طولانی جلوگیری می‌کند و همچنین به من فرصت بیشتری برای نگران شدن می‌دهد.
7. باور غیرمنطقی
هرکسی باید به فردی قویتر از خود تکیه کند.
باور منطقی
تکیه بر دیگری ممکن است باعث رفتارهای وابسته گردد. عیبی ندارد که به جستجوی کمک باشیم اما در صورتی که آموخته باشیم به خود و قضاوت خود ایمان داشته باشیم.
8. باور غیرمنطقی
اتفاقات گذشته باعث مشکلات من هستند و آنها همچنان در احساسات و رفتارهای من دخیلند.
باور منطقی
گذشته نمی‌تواند در زمان حال من تأثیر بگذارد. باورهای اخیر من عکس‌العمل‌ها را ایجاد می‌کنند. ممکن است این باورها را در گذشته آموخته باشم اما می‌توانم در حال حاضر آنها را تحلیل و تفسیر دهم.
9. باور غیرمنطقی
من باید با ناراحتی دیگران ناراحت شوم.
باور منطقی
من نمی‌توانم احساس بد و ناراحتی دیگران را با ناراحت شدن خود تغییر دهم.
10. باور غیرمنطقی
من نباید احساس ناآسودگی و درد داشته باشم، نمی‌توانم این‌ها را درک کنم و باید از آنها اجتناب کنم آن هم به هر قیمتی.
باور منطقی
چرا من نباید احساس ناآسودگی و درد کنم؟ من اینها را دوست ندارم اما درکشان می‌کنم. اگر همواره از ناملایمات اجتناب کنم زندگی من بسیار محدود خواهد بود.
11. باور غیرمنطقی
هر مشکلی باید راه‌حل ایده‌آلی داشته باشد و وقتی فردی نتواند آن راه‌حل را بیابد زندگی غیرقابل تحمل خواهد بود.
باور منطقی
مشکلات معمولاً راه‌حل‌های متفاوتی دارند بهتر است که منتظر راه‌حل ایده‌آل نباشیم و به بهترین راه‌حل موجود زندگی کنیم. من می‌توانم با کمتر ایده‌آل زندگی کنم.

اهداف درمان عقلانی- عاطفی در گروه
اهداف این روش گروه درمانی آموزش به مراجعان است که چگونه احساسات و رفتارهای ناکارآمد خود را به احساسات و رفتارهای سالم تغییر داده و چگونه با همة وقایع ناخوشایند که ممکن است در زندگی آنها اتفاق افتد،کنار بیایند. (وسلر 1986). به‌طور ایده‌آل، درمان عقلانی عاطفی ویژگی‌های آمده در زیر را برای فردی از نظر ذهنی و عاطفی سالم پرورش می‌دهد:
نفع شخصی، خودمحوری، علاقه اجتماعی، تعادل، پذیرش عدم قاطعیت و ابهامات، انعطاف‌پذیری، تفکر علمی،‌ تعهد، خطرپذیری، پذیرش خود، لذت بردن از وقایع طولانی مدت، تمایل به ناکامل بودن و پذیرش مسئولیت اختلالات عاطفی فردی (الیس، 1987، 1994، 1996).
هدف این مکتب درمانی این است که اعضای گروه را به ابزاری مجهز کند که احساسات ناسالم را کاهش داده یا محدود کنند (از قبیل افسردگی و اضطراب) به‌طوری که بتوانند زندگی رضایت‌بخش‌تری داشته باشند. برای دستیابی به این اهداف بنیادی، به مراجعان راه‌های عملی برای شناسایی افکار و باورهای نادرست زیرین می‌دهند تا به صورت نقادانه این باورها را ارزیابی کنند و یا به باورهای سازنده آنها را تغییر دهند.
اساساً به اعضای گروه آموزش داده می‌شود که نسبت به واکنش‌های عاطفی خود مسئول اند و می‌توانند اختلالات عاطفی خود را با توجه کردن به تفاسیر فردی و با تغییر باورها و ارزش‌های آن کاهش دهند و همچنین فلسفه‌ای واقعی‌تر و مؤثرتر برای کنار آمدن با اتفاقات ناخوشایند در زندگی اتخاذ کنند. اهداف درمانی این مکتب اساساً برای درمان فردی و گروهی همانند است. این دو در برخی روش‌ها و تکنیک‌های درمانی خاص با هم متفاوتند که در اینجا به بیان تفاوت‌ها می‌پردازیم:

نقش و عملکرد رهبر گروه
فعالیت‌های گروه درمانی عقلانی عاطفی با یک هدف اصلی به وجود می‌آیند: کمک به مداخله‌های درونی یک فلسفه زندگی، همانطور که مجموعه‌ای از افکار و باورهای غلط از محیط فرهنگی اجتماعی برخاسته که با برداشت‌های فردی متفاوتند. با فعالیت در راستای این هدف، رهبر گروه وظایف و نقش‌های خاصی دارد. وظیفه اول این است که به اعضای گروه نشان دهد که چگونه خود عامل ایجاد بدبختی خود هستند. این‌کار با روشن ساختن ارتباط میان اختلالات رفتاری، عاطفی و ارزش‌ها، باورها و رفتارهای آنها انجام می‌شود. رهبرگروه آنها را با باورهایی که بدون سؤال پذیرفته‌اند روبرو می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه آنها را با یک فرضیه آزموده نشده ادامه می‌دهیم و چگونه به صورت سازنده فکر کنیم.
برای کمک به اعضای گروه برای رها کردن شکست و دریافت‌های کنونی که به وجود آمدن افکار غیرمنطقی دخیلند و می‌دانندکه آنها ادامه این تفکرات غیرمنطقی آن ها را ناراحت می‌کند، درمانگر می‌تواند به آنها کمک کند تا افکار خود را اصلاح کنند. این مکتب معتقد است که افکار غیرمنطقی آنچنان در افراد دیرینه شده‌اند که تغییر آنها به آسانی انجام نمی‌گیرد. در واقع این کار نقش رهبر گروه است که به اعضا بیاموزد چگونه فرضیه‌های خود را به چالش بطلبند و چگونه چرخة ارزیابی خود و سرزنش دیگران را متوقف کنند.
اما رهایی از علائم اختلال کافی نیست. اگر تنها مشکل و مشخصه‌های خاصی در حال درمان است و سایر ترس‌ها نیز پدیدار می‌گردند گام نهایی در روند درمان این است که به اعضا بیاموزیم چگونه قربانی افکار غیرمنطقی آینده نشوند. درمانگر هسته افکار غیرمنطقی را بررسی می‌کند و به اعضا می‌آموزد هنگام مواجه با مشکل در آینده چگونه افکار و باورهای منطقی را جایگزین آنها سازند.
REBT تکنیک‌های شناختی و رفتاری و عاطفی بسیاری را به‌کار می‌گیرد و این روش‌ها براساس درمان فعال صورت می‌گیرد. درمانگران گروهی عقلانی- عاطفی تکنیک‌هایی را به دست آورده‌اند از قبیل پرسشگری، چالش طلبیدن، تکلیف دادن و کمک به مراجعان در تجربه روش تفکر، احساس و رفتار جدید. درمانگر نقش یک معلم و نه یک والد وابسته را بازی می‌کند. درمانگر گروهی عقلانی عاطفی از نزدیک شدن بیش از حد به اعضای گروه اجتناب می‌کند و از افزایش تمایل آنها به وابستگی نیز جلوگیری می‌کنند. میان پذیرش و ملایمت، تفاوت می‌گذارد. در هر صورت برای اعضای گروه خود ارزش بسیاری قائلند و در کار درمان مشارکت می‌کنند. درمان عقلانی- عاطفی بر پذیرش بی‌قید و شرط مراجعان بدون توجه به افکار غیرمنطقی آنها تأکید می‌کند. این گونه درمانگران در شرایطی که احساس می‌کنند خودافشایی به درمان مراجعان کمک می‌کند از این تکنیک استفاده می‌کنند.
درمانگران عقلانی- عاطفی به مفهوم کارایی درمان بسیار پایبندند و الیس اظهار داشته که به غیر از مواقع خاص استفاده از روش‌های ناکارآمد و وقت‌گیر از قبیل تداعی آزاد، تحلیل رویا، تاریخچه گذشته بیمار با ذکر جزییات و سایر تکنیک‌هایی که در کوتاه‌مدت هیچ نتیجه‌ای ندارند و یا حتی در طول مدت، توصیه نمی‌شود. به جای آن، رهبران گروه در آموزش مدل‌های تئوریک، روش‌های کنار آمدن با مسائل و روش‌های آزمودن فرضیه تلاش می‌کنند.

فرایند و تکنیک‌های درمانی
درمان عقلانی- عاطفی روش‌های متعدد شناختی، عاطفی و رفتاری در خود دارد. همانند سایر شناخت درمانگران، درمان عقلانی- عاطفی تکنیک‌ها را برای تغییر الگوی تفکر، احساس و رفتار مراجع با یکدیگر ترکیب می‌کند. این روش درمانی روش ترکیبی و انتخابی از رفتارهای گوناگونی است که در مکتب وجودگرایی، انسان‌گرایی و سایر رویکردهای درمان استفاده می‌شود. با وجودی‌که این روش ترکیبی است، تمرکز بر ابعاد رفتاری و شناختی است. درمان عقلانی- عاطفی بر تکنیک‌های خاصی برای تغییر خودباوری افکار در موقعیت‌های اجتماعی تأکید دارد. بر علاوه برای شناخت باورها، درمان عقلانی- عاطفی به اعضای گروه کمک می‌کند متوجه شوند چگونه باورهای آنها احساسات و رفتارهای آنها را از تفکرات ناکارآمد می‌سازد. درمان عقلانی- عاطفی به کاهش علائم با تغییر فسلفه زیرین آن کمک می‌کند.
مشکلاتی که در درمان عقلانی عاطفی مورد بررسی قرار می‌گیرند عبارتند از:
دامنة وسیعی از اختلالات در درمان گروهی عقلانی- عاطفی مورد درمان قرار می‌گیرند: اضطراب، افسردگی، خشم، مشکلات زناشویی، مهارت‌های بین فردی ضعیف، مهارت‌های والدینی، اختلالات شخصیت، اختلال وسواسی، اختلالات خوردن غذا، علائم روانی تنی، اعتیاد و اختلالات روانی. در مورد مراجعانی که به صورت غیرداوطلبانه ارجاع داده می‌شوند ضروری است تا راههایی برای ایجاد انگیزه در آنان با نشان دادن مزایا و روش دیگر کمک ارائه دهیم.

به‌کارگیری درمان عقلانی- عاطفی در گروه
الیس همیشه اشاره می‌کرد که بهترین درمان، درمانی است که بتواند به درمانگران بیاموزد در یک زمان محدود چگونه با مشکلات زندگی کنار بیایند. او این خصوصیات را برای درمان عقلانی- عاطفی در گروه در نظر گرفته است:
• اعضای گروه می‌توانند به سرعت بیاموزند چگونه خود را آزرده می‌سازند. در مدل A-B-C مشکلات آنها می‌تواند به سادگی و سهولت نمایش داده شود و در معرض درمان قرار گیرد.
• به علت ماهیت فعال و مستقیم درمان عقلانی- عاطفی، اعضا می‌توانند اختلالات خود را در زمان کوتاهی از بین ببرند.
• با استفاده از روش‌های شناختی، عقلانی و عاطفی در این روش درمانی برای مدتی کوتاه، اعضا می‌توانند فلسفه‌ای سازنده ای در خود درونی کنند که به مقابله با مشکلات در آینده نیز کمک کند.
روش‌های شناختی در درمان عقلانی- عاطفی
براساس دیدگاه شناختی، درمان عقلانی- عاطفی به مراجعان نشان می‌دهد که باورها و صحبت‌های درونی آنها را آزرده می‌سازد. تکنیک‌های گوناگونی برای از بین بردن این شناخت‌های خود تخریب‌گر وجود دارد و به افراد آموزش داده می‌شود چگونه بر این افکار غلبه کنند. در یک گروه درمان عقلانی- عاطفی، تأکید زیادی بر فکر کردن، بحث کردن، مناظره، چالش طلبیدن، ترغیب، تغییر، توضیح و آموزش وجود دارد. برخی از تکنیک‌هایی که در درمان گروهی عقلانی- عاطفی وجود دارند در زیر آمده‌اند:
- آموزش مدل A-B-C
تئوری A,B,C، به مراجعان چه در گروه درمانی و چه در درمان فردی آموزش داده می‌شود. اعضا می‌آموزند که بدون توجه به چگونگی “بایدهای” غیرمنطقی، آنها قدرت مبارزه با این افکار غیرمنطقی را دارند. به مراجعان راه‌های کاربردی برای استفاده از تئوری A,B,C در مشکلات روزمره آموزش داده می‌شود.



- مباحثه باورهای غیرمنطقی
مراجعان می‌آموزند که چگونه ارزش‌ها و رفتارهای مربوط به خود و دیگران را بررسی و اصلاح کنند. درمانگران به مراجعان نشان می‌دهند چگونه مسائل را بدجلوه می‌دهند و چگونه خود را کوچک و حقیر می‌سازند. در نقش آموزش‌دهنده رهبران گروه درمانی عقلانی- عاطفی بر مباحثه افکار غیرمنطقی متمرکز می‌شوند و ایده‌های منطقی را جایگزین باورهای غیرمنطقی، مصیبت‌زا و فاجعه‌آمیز سازند. آنها نشان می‌دهندکه چگونه این عقاید و باورها، ناراحتی‌های غیرضروری به‌وجود می‌آورند و مراجعان را تشویق می‌کنند که این رفتارهای ناکارآمد را تغییر دهند. برای گرفتن نتیجة بهتر مباحثه لازم است که ورای مرحله شناختی رفته و شامل مباحثه احساسات نیز گردد. اعضا با قدرت تمام به پرسیدن و چالش افکار غلط پرداخته و همچنین از روش‌های درمان عاطفی که در پایین ذکر می‌شود برای افزایش تأثیر این مباحثات استفاده می‌کنند.

- آموزش کنارآمدن با عبارات خودساخته
اعضای گروه می‌آموزند که چگونه باورهای غیرمنطقی می‌توانند با عبارات معقول کنار رانده شوند. از مراجعان انتظار می‌رود که روش صحبت کردن خود را با نوشتن و تحلیل کیفیت زبان خود بررسی کنند. برای مثال: یکی از اعضا ممکن است به خود بگوید من باید عالی عمل کنم که به این مفهوم است که من باید “خوب” باشم. اگر من هر اشتباهی بکنم، این افتضاح خواهد بود. من نمی‌توانم بپذیرم که به سرعت جلب توجه به عنوان بهترین را نکنم. مردم تنها زمانی مرا تأیید کرده و به من عشق می‌ورزند که من بهترین هستم و من واقعاً به این تأیید از دیگران برای حس ارزشمندی خود محتاج هستم. با آگاهی از این مطلق‌گرایی و کیفیت گفته‌های خود به صورت بیرونی و درونی، مراجع می‌آموزد که چگونه آنچه خود می‌گوید او را برای شکست تحریک می‌کند. او می‌تواند این عبارات خود تخریب‌گر را با جملاتی نظیر این جایگزین کند: من هنوز می‌توانم خود را تأیید کنم بدون توجه به ایده‌آل بودنم. با وجودی‌که دوست دارم بهترین را انجام دهم، لزومی ندارد که خود را مجبور به انجام کارهای ایده‌آل و غیرمنطقی کنم. علاوه بر این، حتی اگر شکست بخورم، هنوز می‌توانم خود را تأیید کنم. من نباید تأیید جهانی شوم تا احساس ارزشمندی داشته باشم.

- روش‌های روان آموزشی
اعضای گروه درمانی عقلانی- عاطفی تشویق می‌‌شوند که بیرون جلسات درمان برای تغییر فردی تمرین کنند. الیس، ابرام و دنگلیکی (1992) دریافتند که مراجعانی که متون شناختی رفتاری مطالعه می‌کنند، از نوارهای ویدئویی آموزشی استفاده و در کلاس‌های آموزشی درمان عقلانی- عاطفی شرکت می‌کنند، بهتر از دیگران الگوبرداری در این روش را می‌آموزند. درمان عقلانی- عاطفی منابع زیادی برای کنار آمدن با مشکلات عاطفی به طور کلی و تمایلات خاص در بردارد که عبارتند از اعتیادهای پیشرفته، افسردگی، مدیریت خشم، مشکلات اضافه وزن، قاطعیت‌ورزی و غلبه بر تعویق انداختن امور. الیس نوارهای آموزش زیادی ضبط کرده است که تعدادی از آنها برای جلوگیری از نگرانی و غلبه بر اضطراب مناسبند.

تکالیف شناختی
به مراجعان گروه درمانی عقلانی- عاطفی تکالیفی داده می‌شود که شامل راه‌هایی برای استفاده و کاربرد تئوری A,B,C برای مشکلات روزمره می‌باشد. به اعضا ممکن است فرم “خودیاری” درمان عقلانی عاطفی نیز داده شود. در یک ستون آنها عبارت بحت کننده هر باور غیرمنطقی را می‌نویسند. در ستون دیگر یک باور منطقی جایگزین باور غیرمنطقی را یادداشت می‌کنند. در نهایت، احساسات و رفتارهایی را که پس از رسیدن به یک باور منطقی تجربه کرده‌اند را یادداشت می‌کنند. برای مثال عبارت، “من باید تأیید شوم و توسط تمام افراد خاص اطرافم پذیرفته شوم”. می‌تواند با عباراتی نظیر زیر به بحث برده شود: کجا نوشته شده که من باید این تأییدیه را داشته باشم؟ چرا باید تأیید آنها را داشته باشم تا احساس ارزشمندی کنم؟ یک باور کارآمد و منطقی می‌تواند اینگونه باشد: هیچ مدرکی وجود ندارد که من باید تأییدیه همه را داشته باشم حتی با وجودی‌که دوست دارم مورد تأیید افرادی که برایم اهمیت دارند قرار بگیرم. در طول هفته، اعضا می‌توانند موقعیت‌هایی را که در آنها به خوبی عمل کرده یا با سختی مواجه شدند را اینگونه بررسی کنند. اعضای گروه معمولاً به یکدیگر راه‌های به چالش طلبیدن باورها را براساس آنچه در فرم‌های خودیاری وجود دارد می‌آموزند.

روش‌های عاطفی در درمان گروهی عقلانی- عاطفی
همانطور که مشاهده شد، درمان عقلانی- عاطفی تقریباً همواره رویکردی چند مدلی است که به تغییر خصوصیات افراد با استفاده از روش‌های شناختی، رفتاری و عاطفی است. برخی از تکنیک‌های عاطفی عبارتند از پذیرش بی‌قید و شرط، تصور کردن عقلانی- عاطفی، استفاده از شوخی و خنده، تمرین‌های مبارزه با شرم و ایفای نقش عقلانی- عاطفی.



پذیرش بی‌قید و شرط
به مراجعان پذیرش بی‌قید و شرط داده می‌شود بدون توجه به رفتار آنها در بیرون و داخل جلسة درمان و درمانگر به اعضا می‌آموزد که چگونه به پذیرش خود بدون قید و شرط برسند. اعضای گروه معمولاً دچار این ترس هستند که آنچه انجام داده‌اند و یا آنچه هستند فاش شده و به همین دلیل پس رانده شوند. رهبر گروه می‌تواند به اعضا بیاموزد که با وجودی رفتار آنها ممکن است نادرست و یا غیراخلاقی باشد اما آنها هیچ وقت افراد بی‌خود و بی‌ارزشی نیستند. این پذیرش بی‌قید و شرط فضای گروهی ایجاد می‌کند که به اعضا اجازه می‌دهد که احساس کنند مورد پذیرش واقع شده‌اند حتی اگر باورها و افکار آنها به چالش طلبیده شده‌اند. الیس به اعضای گروه می‌آموزد که هیچگاه احمق یا بی‌ارزش نیستند. آنها بیش از آنچه فکر می‌کنند ارزش دارند.

تصور کردن عقلانی- عاطفی
به مراجعان نشان داده می‌شود چگونه بدترین چیزهایی که می‌توانند فکر کنند را تصور کنند و سپس احساسات مثبت را جایگزین احساسات مخرب سازند. از مراجعان خواسته می‌شود که خود را در موقعیت خاصی که در آن احساسات آزاردهنده را تجربه کردند تصور کنند، سپس روی آنها کار می‌شود تا آنها را به احساسات سالم تغییر دهند و سپس رفتار خود در آن موقعیت را تغییر دهند. برای مثال درمانگر حتی مراجع دارای مقاومت را می‌تواند تحریک کند خود را در موقعیتی تصور کنند که همواره دچار شکست می‌شوند و مورد نقد قرار می‌گیرند و این اتفاقات در او احساس بی‌کفایتی ایجاد می‌کند. سپس، این مراجعان تحریک می‌شوند که احساسات خود را از بی‌ارزش به افسوس و ناامیدی تغییر دهند. اعضا این تمرین را حداقل 30 روز پشت سرهم انجام می‌دهند تا زمانی‌که به خود بیاموزند که در مواقع شکست به جای احساس بدبختی احساس تأسف و ناامیدی داشته باشند. اعضا ممکن است بدترین ترس‌های خود را تجسم کنند. در گروه، آنها این ترس‌ها را با اعضا در میان می‌گذارند و بینش عاطفی بیشتری پیدا می‌کنند که چگونه این ترس‌ها بیشتر آنچه می‌گویند و انجام می‌دهند را تحت تأثیر قرار می‌دهند و می‌آموزند که چگونه به طریق دیگری به این ترس‌ها پاسخ دهند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 34   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی – عقلانی – عاطفی الیس