سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده

اختصاصی از سورنا فایل پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده


پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده

دانلود پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده بافرمت ورد وقابل ویرایش در21صفحه

بیان مسئله

وسایل ارتباط جمعی ،مهم ترین شاخصه جامعه مدرن به شمار می آیند و این وسایل  می­توانند القا کننده هنجارهای فرهنگی باشند (که البته این هنجارها بسته به نوع برنامه های رادیو و تلویزیون و مجلات و روزنامه ها متفاوت است) که دراین میان نقش رسانه های تصویری،  بالاخص تلویزیون، نسبت به سایر رسانه ها برجسته تر و درمقایسه با سایر رسانه ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است واین امر به خصوص آنجا تحقق می یابد که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه های  تلویزیونی مطرح هستند.

از آنجا که هر عنصر جدید و مجموعه های نو در فرهنگ ظاهر شود، محتوا وساخت آن را تغییر می دهد  و تکنولوژی به هر جا پا می­گذارد، دانش ها و مهارت های ویژه خود را به آن سو روانه
 می کند وارزش هایی می آفریند که اغلب در تقابل با ارزش ها و آداب و رسوم و شیوه های زندگی است و یکی از  نهادهایی که رسانه، بالاخص تلویزیون، تأثیر بسزایی درآن داشته، خانواده است تا جایی که به عنوان عضواصلی خانواده پذیرفته شده و اگر در گذشته فقط خانواده وجود داشت، امروزه خانواده است به اضافه تلویزیون .از آنجا که هر وسیله کارکردی دارد، رسانه ها ازجمله تلویزیون نیز کارکردهائی دارند که یکی از مهم ترین کارکردهای  تلویزیون کمک به روند فرهنگ پذیری است و فرهنگ پذیری جریان انتقال اندیشه ها و باورها ، هنجارها و معیارها و نمونه های رفتاری موجود در فرهنگ جامعه به افراد آن است و پژوهش ها حاکی از آن است که رسانه در کنار عواملی مانندخانواده و دوستان می تواند نقش مهمی در فرآیند فرهنگ پذیری کودک داشته باشد وامروزه با ظهور وسایل ارتباط جمعی ، فرآیند آموزش از اعضای خانواده و مدرسه وآموزشگاه ها خارج شده وجهان پهناور به عرصة آموزش تبدیل شده است، البته آنچه باید به آن توجه داشت این است که جریان فرهنگ پذیری در کودکان یک سویه است. چرا که کودک در مقابل پذیرا شدن ارزش های جدید منفعل، یعنی آن که جریان تأثیر ارزش ها یک طرفه و تنها از جانب جامعه  به سوی او است و کودک مقاومتی از خود در برابر اتفاقات رسانه ای بروز نمی دهد و نمی تواند تأثیر برجامعه داشته باشد.بنابراین سؤال اساسی در این تحقیق آن است که« رابطه بین تلویزیون و فرهنگ پذیری کودکان 7 و8 ساله چگونه است؟» برای نیل به هدف فوق سعی شده است تا فرآیند کارکردهای تلویزیون در چگونگی فرهنگ پذیری کودکان اول و دوم ابتدائی مدارس دخترانه منطقه 3 تهران مورد بررسی قرارگیرد که به طور اتفاقی مدرسه دخترانه مهدا واقع در خیابان دیباجی جنوبی انتخاب شد و 50 دانش آموز اول و دوم ابتدایی به طور نمونه انتخاب شد که انتخاب نمونه کاملا موردی بود و برای رسیدن به این مهم از دانش آموزان مصاحبه باز به عمل امد و محقق در میدان تحقیق به مشاهده مشارکت آمیز دست زد.

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 امروزه رسانه های گروهی ،در قالب های متنوعی چون رادیو و تلویزیون و نشریات و ... سیطره فراگیری بر زندگی انسان دارند وباعث شده اند که چهره زندگی انسان را دگرگون سازند و از آنجا که تلویزیون به عنوان یک رسانه و تکنولوژی  دارای فرهنگ خاصی است وابزاری است که بر جریان انتقال فرهنگ وارزش های جامعه نقش بسزایی دارد واز قوی ترین وسایلی است که می تواند انسان امروز آن را به عنوان تغییر شکل دادن نه تنها جامعه بلکه در ذرات  و جوهر خود به کار بندد، باورود به خانواده، به عنوان یک نهاد کوچک اما تعیین کننده در ساخت فرهنگ، جائی که بزرگترین تأثیر در پی ریزی فرهنگ وآداب و رسوم، واعتقادات وارزش ها ،هنجارها وناهنجاری های بعدی فرد را بایستی درآنجا جستجو کرد، باعث تغییراتی در نظام باورها وارزشها و اعضای خانواده ، بالاخص کودکان که توانایی درست تشخیص دادن خوب و بد و مرز بین واقعیت و تخیل و هماهنگی خود را با فرهنگ القا شده توسط تلویزیون ندارند، می شود. بنابراین با اهمیت یافتن رسانه های گروهی در زندگی روزمره کودکان که به عنوان مخاطبان جدی و پر و پا قرص تلویزیون هستند و هدف آن ها کسب آگاهی و اطلاعات از برنامه های تلویزیون است، بر اهمیت وضرورت شناخت کارکرد های تلویزیون بر فرهنگ پذیری کودکان می افزاید.

 


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده

تحقیق در مورد فرهنگ لغات نظریه گراف ها

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد فرهنگ لغات نظریه گراف ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

فرهنگ لغات نظریه گراف ها

از wikipedia، دایره المعارف آزاد.

نظریه گراف یک منطقة رشد در تلفیق ریاضی می باشد و یک واژگان تخصصی زیادی دارد. بعضی از نویسندگان کلمه یکسان با معانی، مختلف به کار می برند. بعضی نویسندگان کلمات مختلف با کلمات معانی یکسان بکار می برند. این مقاله تلاش در جهت کاربرد فعلی را دارد.

مندرجات

1-اصول ها

101-زیر مجموعة گراف ها

102-waiks

103-درفت ها

104-دسته ها

105-مولنه های متصل شدید

106-گره ها

107-جزئی ها

108-جایگزین ها

2-نزدیکی مجاورت و درجه

201-مستقل

3-اتصال

4-فاصله

5-نوع

6-گراف های وزنی و شبکه ها

7-سازماندهی

8-تنوع

9-ترکیب شده

10-رجوع کردن به

11- منابع

اصول ها

یک گراف G شامل دو عنصر به نام رئوس ها و لبه ها می شود. هر لبه ای، دو پایان در یک دسته اتوس دارد که به این دو نقطه پایانی اتصال یا الحاق گفته می شود همچنین یک دسته از لبه ها را می توان به عنوان یک زیر مجموعه از ترکیب دسته های دو عنصری رئوس ها تعریف نمود. بنابراین، دستة رئوس ها به عنوان یک دسته مورد بررسی قرار می گیرند و یک نسبت تلاقی وجود دارد که هر لبه ای را با یک جفت رئوس ترسیم می کنند که در اصل نقاط پایانی آن می باشد.

لبه ها ممکن است به سازمان عملی، راهنمایی نظریه ای از یک کران هدایت شده یا دو گرافی واگذار شده باشند، به بخش سازماندهی رجوع کنید.

مدل های جایگزین گراف موجود می باشد، برای مثال یک گراف ممکن است به عنوان یک تابع دو تائی بولی بیش از یک دسته رئوس یا به عنوان یک مجذور ماندیس (1/0) در نظر گرفته شده باشد.

یک رأس (عنصر اساس) معمولاٌ به عنوان یک گره یا یک نقطه ترسیم می شود. دست رأس از G معمولاٌ با علامت (G)Vیا با علامت V در زمان که هیچ بهم ریختگی مهمی وجود ندارد، مشخص می گردد. ترتیب یک گراف تعدادی از رئوس هایش با علامت

‍ می باشد.

یک لبه ای که (یک دسته از دو عنصرها)، به عنوان یک خط متصل به دو رأس، رئوس پایانی یا نقاط پایانی نامیده می شوند. یک لبه با رئوس پایانی x وy به وسیله xy علامت گذاری می شوند (بدون هر نشانه دیگری در میانشان). دسته لبه Gمعمولاٌ به وسیلة علامت (G)E، یا علامت E در زمانی که هیچ به هم ریختگی مهمی وجود ندارد، مشخص می گردد.

اندازة یک گراف، تعداد لبه های آن می باشد، مثال:

یک حلقه، لبه ای است و رئوس پایانی نیز رأس یکسان می باشد. فاصله رئوس پایانی یک دارد. اگر هر لبه ای با رئوس های یکسان وجود داشته باشد، یک لبه، گوناگون است در غیر اینصورت یک لبه به صورت ساده می باشد چندگانگی یک لبه، عداد لبه های گوناگون تقسیمی با رئوس های پایانی می باشد، چندگانگی از یک گراف، بیشترین چندگانگی از لبه هایش می باشد. اگر یک گراف هیچ لبه ها و حلقه های گوناگون نداشته باشد، یک گراف ساده محسوب می شود، اگر آن دارای لبه های گوناگون و بدون حلقه باشد، یک گراف گوناگون محسوب می شود و اگر آن شا مل حلقه ها و لبه های گوناگون (از تعداد بی فیل متناقض است) باشد، گراف چندگانه یا گراف ساختگی نام دارد. و گفته شد بدون هیچ قید و شرطی، یک گراف تقریباٌ همیشه ساده فرض می شود یا یک گراف از یک مشق گرفته می شود. برای لبه ها و رئوس یک گراف معمولاٌ به واگذاری برچسب های مشخص با نام برچسب زنی گراف رجوع می شود. گراف با لبه های برچسب دار و رئوس به عنوان برچسب دار و یا بدون آنها به عنوان عدم برچسب دار شده، شناخته می شود. به ویژه اینکه گراف ها با رئوس برچسب دار تنها، رأس برچسب شده می باشند و با لبه های برچسب دار، لبه برچسب شده. محسوب می گردد. (این کاربرد برای تشخیص گراف ها با رأس قابل شناس یا دسته های لبه از یک طرف و انواع هم ریختگی یا طبقه های گراف از طرف دیگر مورد استفاده قرار می گیرند) یک فرالبه ای لبه ای است که برای بردن هر تعداد از رئوس ها یا بیش از دو رأس اجازه یافته است یک گراف که هر فرالبه ای را می پذیرد، یک فراگرافی نامیده می شود. یک گراف ساده می تواند به عنوان یک مورد خاص فراگرافی به نام فراگرافی یکسان 2 مورد ملاحظه قرار گرفته باشد. بنابراین وقتی بدون شد، یک لبه همیشه شامل بیشترین رئوس دو فرقی می شود و یک گراف با یک فراگراف اشتباه می شود.

یک آنتی لبه، لبه ای است که آنبا وجود ندارد. با توضیح بیشتر اینکه، برای دور رئوس u و v، ‌} vوu ‍{، یک آنتی لبه در یک گراف G هر زمان که (VوU) یک لبه در G نباشد، وجود دارد. این بدان معنی ست که هیچ لبه ای به دو رئوس یا (برای گرافت های جهت دار) وجود ندارد و بیشترین لبه (UوV) از V به U وجود دارد.

یک آنتی سه گوش، یک دسته از سه رأس که متصل شده اند می باشد.

متمم G از یک گراف G، یک گراف با دسته رأس یکسان به عنوان G می باشد، اما با یک دسته لبه از قبیل XY ، یک لبه در G می باشد و تنها زمانی که XY در یک لبه در G نمی باشد.

یک گراف بی لبه یا گراف خالی، احتمالاٌ یک گراف با رئوس یکسان، اما بدون لبه می باشد یا آن یک گرافی بدون رئوس و لبه ها می باشد. همچنین گراف خنثی، گراف بدون رئوس و لبه ها می باشد یا آن یک گراف بدون لبه ها و هر تعداد n از رئوس می باشد که در این مورد، ممکن است اگر خنثی به روی n تعداد رئوس نامیده شود (هیچ سازگاری در همة آنها وجود ندارد). یک گراف زمانی که به صورت بی اندازه، رئوس بیاری و لبه و یا هر دوی آنها را دارد، گراف نامحدود است، در غیر این صورت یک گراف محدود می


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فرهنگ لغات نظریه گراف ها

مقاله درباره تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی تکنـوپـولـی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی تکنـوپـولـی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی تکنـوپـولـی


مقاله درباره تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی تکنـوپـولـی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:21

مقدمه

اغلب انسانها به «تکنولوژی» به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می نگرند؛ به دو دلیل، نخست اینکه: تکنیک و صنعت زندگی را آسان تر، تمیزتر و طولانی تر می سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از اینها می توان داشت؟ دوم اینکه: تکنیک از مدتها قبل و از همان آغاز رابطه ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تاثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی رسیده است. تکنیک در زمرة آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت ما را طلب می کند؛ و از آنجا که این دوست نعمتهای بیشماری را به ما ارزانی می دارد، اغلب انسانها به خواستة او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته اند. اما چهره این دوست بخش تاریکی نیز دارد، هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آوری است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانونهای لازم زندگی و حیات را نابود می سازد. تکنولوژی مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسانها را، که در حقیقت ارزشهای حیات انسانی است، به گور می سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است و هم دشمن.


قضاوت تاموس

در یکی از آثار افلاطون، به نام فایدروس (Phaidros) به داستانی برمی خوریم دربارة یکی از پادشاهان مصر علیا به نام تاموس.

«روزی یکی از خدایان به نام تئوت (Theuth) نزد تاموس میهمان بود. تئوت صاحب اختراعات و دانشهای بیشماری بود، از جمله، اعداد، علم حساب، هندسه، نجوم و کتابت. او اختراعات خود را به شاه عرضه داشته و از او می خواهد که مصریان را با این اختراعات آشنا ساخته و آنان را بهره مند کند.» سقراط سپس چنین ادامه می دهد: «تاموس دربارة هر کدام از این اختراعات سوال می کرد و بسته به پاسخی که از تئوت دربارة فواید و کاربرد هر کدام می شنید، براساس استنباط خود که کدام را مفید و یا مضر تشخیص می داد، وی را تمجید و یا سرزنش می کرد، بیان تمام آنچه که تئوت درباره فواید و کاربرد اختراعات خود به شاه گفته است موجب اطالة کلام می گردد. اما زمانی که او موضوع «کتابت» و اختراع «حروف» را مطرح کرد، به شاه گفت: این هنر و فن خرد مصریان را بهبود بخشیده و قدرت حافظة آنان نیز به وسیله این حروف افزوده خواهد شد. چه مهم ترین کاربرد این حروف کمک به یادآوری اندوخته های ذهنی است. شاه در پاسخ گفت: ای تئوت هنرآفرین! فردی لازم است تا خواص آنچه را که آفریده ای روشن سازد ولی شخص دیگری نیز لازم است که فواید و مضرات آفریده های تو را برای کسانی که از آن استفاده می کنند گوشزد نماید. حتی خود تو به عنوان پدر و خالق حروف نتیجه ای را که از فراگیری آن حروف بیان کردی خلاف فایده ای است که از آنها برشمردی؛ این حروف ذهن آموزنده را بیشتر به طرف فراموشی سوق می دهد. زیرا اعتماد و اتکا به این وسیله، که از خارج باعث یادآوری و به خاطر آوردن محفوظات است، نیروی درونی و خلاقه دماغی او را که مایة اصلی قدرت حافظه است می کاهد و کم کم از بین می برد. آنچه تو اختراع کرده ای، در حقیقت برای تقویت حافظه نیست، بلکه وسیله ای است برای حفظ یک خاطره. و آنجا که می گویی به کمک این حروف صاحب خرد و شعور برتر می شوند، در حقیقت سرابی را نشان می دهی بدون آنکه به آبی دسترسی باشد. چه زمانی که آنان مطالبی را می بینند، بدون آنکه آنها را آموخته باشند، خیال می کنند جزو دانایان هستند در حالی که نادانانی هستند که برای اجتماع نکبت می آفرینند و این در شرایطی است که خود را خردمند و صاحب شعور می دانند.

امروزه بر هر کس که حداقل لحظاتی به این واقعیت بیندیشد، این نکته که گفتیم مبرهن است؛ اما با وجود آن، در حول و حوش خود انبوهی از «تئوت» های مصر و متعصب و پیامبران پرخروشی را که فقط با یک چشم ، قدرت نگریستن دارند می بینیم که فقط به تواناییهای صنعت و تکنیک چشم دوخته اند، بدون آنکه به این جنبه نیز بپردازند که تکنولوژی چه چیزهایی را ویران ساخته است. این گونه افراد را می توان «تکنوفیل» (دلباختگان تکنولوژی) دانست که مانند یک عاشق که به معشوق خود نظاره می کند، به تکنیک می نگرند بدون آنکه لحظه ای نقاب از دیگر چهرة آن برداشته و یا حتی ذره ای به عواقب آتی آن بیندیشند. این چنین انسانهایی خطرناکند و باید با احتیاط با آنان روبه رو شد.

واقعیت این است که قراردادی منعقد می شود که براساس آن تکنیک هم می دهد و هم می ستاند. فقط کسانی که دارای قدرت تعقل و عقل سلیم هستند می توانند خود را از هیجان زدگیهای ناشی از تحول و نوآوری تکنیک مصون نگاه دارند و عنان از کف ندهند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی تکنـوپـولـی

فرهنگ عامه نیشابور

اختصاصی از سورنا فایل فرهنگ عامه نیشابور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

مقدمه

فرهنگ عامه‌ی هر منطقه، هر قوم، هر شهر بیان کننده‌ی آرمان‌ها، اندیشه‌ها و تجربه‌های ارزنده‌ای است که نسل دیروز را به امروز پیوند می‌دهد و ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها و حکمت‌های زندگی را به نسل‌های بعد منتقل می‌کند. این سنت‌ها و انگاره‌های اجتماعی به زندگی مردم، معنی و مفهوم می‌بخشد و آنها را به ادامه‌ی زندگی دلگرم می‌کند. پیداست که اگر این وابستگی‌ها از آنها گرفته شود، کار و تلاش و امید و آرزو به بن‌بست می‌رسد. پیوند مداوم بین نسل‌ها از رهگذر فرهنگ عامه، باعث پویایی اندیشه، ابتکار و خلاقیت و توسعه‌ی فرهنگی در جامعه‌ی انسانی می‌گردد. مگر نه اینکه هر بنایی را بر مبنایی باید ساخت و بی‌جا نگفته اند که «ملتی که گذشته‌اش را نشناسد، آینده‌اش را نمی‌تواند بسازد».

وجه تسمیه نیشابور

«نیشابور» شهری است در قلب خراسان، ساختن نیشابور را به شاپور اول ساسانی نسبت می دهند و اسم شهر را به معنی «نهاده نیک شاپور» می دانند.

«ابرشهر» نام قدیم نیشابور است، احتمال دارد که این نام در اصل شهر آپارناک یا آپارنی و جایگاه یکی از سه قبیله مهم پارت بوده باشد که شاهنشاهی نیرومند اشکانی را بنیاد کردند.قدیمترین سندى که از نیشابور یاد مى‏کند اوستا است که با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شکوه از آن نام مى‏برد. احتمالا این واژه بعدها به کلمه ریوند تبدیل شده که اکنون نام دهستانى از توابع نیشابور است. در برخى از متون دوره اسلامى نام دیگر نیشابور «ابرشهر» آمده است که مسلما این لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به کار مى‏رفته است. سکه‏هاى مکشوفه، این موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سکه‏اى که تصویر قباد ساسانى را نشان مى‏دهد کلمه ابرشهر دیده مى‏شود.

بحث درباره کلمه ابرشهر زیاد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ریشه «اپرناک» گرفته‏اند که مربوط به قوم «پرنى‏» است که اسلاف پارتیان مى‏باشند. بعضى ابرشهر (با سکون ب) گویند که مراد شهرى ابرى یا شهرى مرتفع که به ابرها نزدیک است. این هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قدیم «بر» به معنى بلند جایگاه و رفیع و بزرگ بدانیم کلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نماید.

مسکوکاتى که از دوران باکتریان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نیکه‏فور» یاد مى‏کند که دامنه فرمانروایى او تا نیشابور گسترش داشته و به روایتى این شهر را وى بنا نهاده است که بعدها به «نیسه‏فور» و «نیسافور» و نهایتا به «نیشابور» تبدیل شده است. «نیسافور» در گویش عرب به معنى شى‏ء سایه‏دار است و شاید در آن جا درختهایى وجود داشته که سایه‏گستر تارک خستگان بوده است.

واژه نیشابور در دوره ساسانى همه جا به شکل «نیوشاپور» آمده است که آن را به معنى کار خوب شاپور یا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زیرا شاپور دوم این شهر را تجدید بنا کرد ولى به روایت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى این شهر قرین صحت ‏بدانیم، کلمه «نیو» مى‏توان به شکل امروزى آن «نو» تعبیر کرد و معنى نیشابور چیزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زیرا که بعضى از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزله‏اى شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازى آن کرده است و این به هر حال کار نیک شاپور دوم بوده است که به لفظ «نیوشاپور» از آن یاد کرده‏اند.

نیشابور در اوایل اسلام به «ابرشهر» معروف بود که در سکه‏هاى دوره‏هاى اموى و عباسى به همین نام آمده است. «ایران‏شهر» هم گفته‏اند که شاید عنوانى افتخارى براى این شهر بوده است. البته چون یکى از چهار شهر کرسى‏نشین خراسان بود لقب «ام‏البلاد» هم براى خود کسب کرده است.

در قرون وسطى ایالت‏خراسان به چهار قسمت‏یعنى چهار ربع تقسیم مى‏گردیده و هر ربعى به مرکزیت‏ یکى از چهار شهر بزرگ نیشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده مى‏شده و در زمانهاى مختلف یکى از این شهرها مرکزیت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و نیشابور نیز از زمان طاهریان به بعد به عنوان پایتخت انتخاب گردیده است و گفته‏اند که: «این شهر از قاهره قدیم (فسطاط) بزرگتر و از بغداد جمعیتش بیشتر و از بصره جامعتر و از قیروان عالیتر بوده و 44 محله داشته و 50 خیابان اصلى و مسجدى ممتاز و کتابخانه‏اى با شهرت جهانى و یکى از چهار شهر شاهى امپراطورى خراسان بوده است».‏


دانلود با لینک مستقیم


فرهنگ عامه نیشابور

مقاله در مورد تهاجم فرهنگی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله در مورد تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تهاجم فرهنگی


مقاله در مورد تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 70

 

مقدمه

از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنه نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی اقشار مختلف، به ویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزشهای بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سالهای پس از ایان تهاجم نظامی عراق برخوردار از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.

غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را برجای آن بنشاند. او برای تحقق این هدف کلان، با بهره گیری از روشهای متعدد آموزشی، تبلیغی،  تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزشهای دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژیهای غیر دینی)، تغییر نگرش نوجوانان و جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی ( از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندی های مردم ایران، ترویج از خود بیگانگی و ...)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تهاجم فرهنگی