سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی ارتباط بین پاداش مدیران و ویژگی های سود بر مبنای حسابداری

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله بررسی ارتباط بین پاداش مدیران و ویژگی های سود بر مبنای حسابداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
در دنیای سرمایه گذاری امروز تصمیم گیری شاید مهمترین بخش از فرایند سرمایه گذاری باشد که طی آن سرمایه گذاران در جهت حداکثر کردن منافع و ثروت خویش نیازمند اتخاذ بهینه ترین تصمیمات می باشند. در این ارتباط مهمترین عامل فرایند تصمیم گیری اطلاعات است. اطلاعات می تواند بر فرایند تصمیم گیری تاثیر بسزایی داشته باشد. زیرا موجب اخذ تصمیمات متفاوت در افراد متفاوت می شود. در بورس اوراق بهادار نیز تصمیمات سرمایه گذاری متاثر از اطلاعات است. نظریه پردازان بازارهای اوراق بهادار ،گزارشگری مالی را مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران می دانند. به همین دلیل یکی از اهداف حسابداری و تهیه صورتهای مالی فراهم کردن اطلاعات به منظور تسهیل تصمیم گیری است.
یکی از اهداف صورت های مالی انعکاس نتایج مباشرت مدیریت یا حسابدهی آن ها در قبال منابعی که در اختیار آنها قرار گرفته است. استفاده کنندگان صورت های مالی برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی ، غالبا خواهان ارزیابی وظیفه مباشرت یا حسابدهی مدیریت می باشند. تصمیمات مزبور شامل مواردی نظیر فروش یا حفظ سرمایه گذاری در واحد تجاری و انتخاب مجدد یا جایگزینی مدیران می باشد. به منظور جبران خلاقیت و ابتکارات مدیریت در یافتن و بکارگیری رویه ها و روش های کاری جدیدتر و بهتر غالبا سازمان به مدیریت پاداش می دهد. پاداش غالبا به خاطر انجام وظایف در سطحی بالاتر از استاندارد های عادی کاری صورت می گیرد. طرح های پاداش مبتنی بر ارقام سود حسابداری در کنار عوامل دیگری چون امنیت شغلی ، سطح شغلی ، و اندازه شرکت که رابطه مستقیم با رفاه مدیریت دارد ؛ به طور مستقیم یا غیر مستقیم با سودآوری بالای شرکت در ارتباط است. فرض بر این است که مدیران به دنبال افزایش رفاه از طریق افزایش سودآوری هستند.
به طور خلاصه می توان گفت مدیران از طرح پاداش و نحوه ارزیابی عملکرد خود توسط سهامداران اطلاع دارند و با توجه به این موضوع جهت دریافت پاداش بیشتر متمایل به دستکاری سود می گردند. اگر پاداش مدیریت از سطح مورد نظر کم تر باشد مدیریت بخشی از سود سالهای آتی را به دوره جاری منتقل می نماید و در مواردی نیز مدیریت در راستای هدف ذکر شده ممکن است سود سالهای جاری را به دوره های آتی منتقل نماید.
پژوهشگران طی تحقیقات مختلف به بررسی ارتباط بین پاداش مدیران با متغیر های مالی و غیر مالی پرداخته اند ولی در ایران تحقیقات کمی در مورد پاداش مدیران انجام شده است.تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین پاداش مدیران با ویژگی های سود بر مبنای حسابداری شامل پایداری سود، کیفیت اقلام تعهدی، قابلیت پیش بینی سود و عدم هموارسازی سود می پردازد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1 مقدمه
تقریبا همه استفاده کنندگان برون سازمانی در تلاشند به کمک اطلاعات مالی گزارش شده ، سود در چند دوره آتی را پیش بینی کنند. بنابر این سرمایه گذاران با استفاده از اطلاعات مالی شرکتها بازده مورد انتظار خود را برآورد می کنند. در ضمن سرمایه گذاران در مقایشه با سایر شاخص های عملکرد ( از قبیل سود نقدی ، جریان های نقدی و تغییرات سود) اتکای بیشتری بر روی اطلاعات مربوط به سود دارند از این رو سود گزارش شده یکی از معیارهای تعیین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران است(کومار، 1993 ، ص 23-1) .
برای اینکه سود گزارش شده بتواند در ارزیابی عملکرد و توان سودآوری یک شرکت به استفاده کنندگان کمک کند و سرمایه گذاران با اتکا به اطلاعات سود، بازده مورد انتظار خود را برآورد کنند، ارائه اطلاعات باید به نحوی باشد که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیت های آتی موثر باشد. بنابر این علاوه بر اینکه رقم سود گزارش شده برای سرمایه گذاران مهم است و بر تصمیم های آنان تاثیر دارد، ویژگی های کیفی سود نیز به عنوان یکی از ابعاد اطلاعات سود مورد توجه خاص سرمایه گذاران است (کردستانی، 1383، ص3)2.
یکی از اهداف صورت های مالی انعکاس نتایج مباشرت مدیریت یا حسابدهی آن ها در قبال منابعی که در اختیار آنها قرار گرفته است. استفاده کنندگان صورت های مالی برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی ، غالبا خواهان ارزیابی وظیفه مباشرت یا حسابدهی مدیریت می باشند. تصمیمات مزبور شامل مواردی نظیر فروش یا حفظ سرمایه گذاری در واحد تجاری و انتخاب مجدد یا جایگزینی مدیران می باشد (خواجوی ، ١٣٨٤، ص38)3. در فصل اول پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم؛ سپس تعریف موضوع تحقیق را بیان نموده و در ادامه به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی و ویژه بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های تحقیق و مدل تحلیلی نیز اشاره شده است.
2-1 تاریچه مطالعاتی
خلاصه ای از تحقیقات انجام شده در ارتباط با پاداش مدیران در جدول زیر آورده شده است:
نام محقق سال تحقیق متغیرهای مورد مطالعه نتیجه تحقیق
درمودی 1982 پاداش مدیران، ریسک گریزی مدیران مدیران ریک گریز ترجیح می دهند که دستمزد ثابت آنها بالا باشد و مطلوبیت افزایش درصد پاداش متغیر برای آنها به اندازه انجام کار و تلاش کمتر نیست (نمازی،83،ص8)
کومار 1983-1992 پاداش مدیران، عملکرد، قیمت سهام بیانگر وجود رابطه مثبت بین طرح پاداش مدیران بر اساس عملکرد و افزایش سود سهام می باشد(پراپاپورن،2008).
لامبرت و لارکر 1982 تئوری نمایندگی و پاداش مدیران چنانچه قرارداد پاداش برای مدت طولانی تر(بیش از یک سال) بسته شود هم سهامداران و هم مدیر در شرایط بهتری قرار خواهند داشت. پاداش مدیران در پایان یک دوره می بایست متناسب با عملکرد آن دوره و عملکرد آنان در دوره های قبل باشد(لامبرت و لارکر،1987، 85).
بهاگات 1984 سهام تحت تملک مدبران، عملکرد مالی سهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت سبب افزایش ثروت سهامداران می شود(اسلون ،1995، ص55)
دورو 1998 عملکرد اقتصادی، پاداش هیئت مدیره رابطه تجربی بین پاداش هیئت مدیره با درآمد اقتصادی قوی تر از رابطه پاداش هیئت مدیره با سود حسابداری است(نمازی،83،ص9).
پراپاپون، هنسن 2008 پاداش مدیران،پایداری سود، قابلیت پیش بینی، کیفیت اقلام تعهدی، هموارسازی سود قابلیت پیش بینی و هموارسازی سود بر روابط بین عملکرد و مزایای هیئت مدیره تاثیر گذار است و پایداری سود و کیفیت اقلام تعهدی رابطه نا مشخصی بر این روابط دارد (پراپاپورن،2008).
اشلی و یانگ 2004 پایداری سود، پاداش نقدی شرکتهای با پایداری سود بالاتر نسبت به شرکت های با پایداری سود پایین تر پاداش نقدی بیشتری پرداخت می کنند(نمازی،83،ص11).
3-1 بیان مسئله
به منظور جبران خلاقیت و ابتکارات مدیریت در یافتن و بکارگیری رویه ها و روش های کاری جدیدتر و بهتر غالبا سازمان به مدیریت پاداش می دهد. پاداش غالبا به خاطر انجام وظایف در سطحی بالاتر از استاندارد های عادی کاری صورت می گیرد. طرح های پاداش مبتنی بر ارقام سود حسابداری در کنار عوامل دیگری چون امنیت شغلی ، سطح شغلی ، و اندازه شرکت که رابطه مستقیم با رفاه مدیریت دارد ؛ به طور مستقیم یا غیر مستقیم با سودآوری بالای شرکت در ارتباط است. فرض بر این است که مدیران به دنبال افزایش رفاه از طریق افزایش سودآوری هستند. هیلی در یک تحقیق تجربی به این نتیجه رسید که همزمان با کاهش سودآوری ، تمایل شرکت ها به آرایش سود بیشتر می شود (هیلی ، 1987، ص 34-7) .
به طور خلاصه می توان گفت مدیران از طرح پاداش و نحوه ارزیابی عملکرد خود توسط سهامداران اطلاع دارند و با توجه به این موضوع جهت دریافت پاداش بیشتر متمایل به دستکاری سود می گردند. اگر پاداش مدیریت از سطح مورد نظر کم تر باشد مدیریت بخشی از سود سالهای آتی را به دوره جاری منتقل می نماید و در مواردی نیز مدیریت در راستای هدف ذکر شده ممکن است سود سالهای جاری را به دوره های آتی منتقل نماید. در کشورهای غربی طرح های پاداش مدیران غالبا بلندمدت بوده و چندین سال طول می کشد . اما طرح های پاداش در ایران مبتنی بر سود بوده و پاداش مدیریت را کم تر از یک سال به تاخیر می اندازد به همین دلیل مدیران ایرانی ممکن است انگیزه بیشتری برای دستکاری سود داشته باشند (حقیقت ، 1383، 23)2.
با توجه به موارد ذکر شده در بالا سوالات زیر قابل طرح می باشد:
سوال اصلی تحقیق: آیا ارتباطی بین پاداش مدیران و ویژگی های سود بر مبنای حسابداری وجود دارد یا خیر؟
همچنین با توجه به سوال اصلی تحقیق، سوالات فرعی زیر نیز مطرح می شود:
1. آیا ارتباطی بین پاداش مدیران و پایداری سود وجود دارد؟
2. آیا ارتباطی بین پاداش مدیران و کیفیت اقلام تعهدی وجود دارد؟
3. آیا ارتباطی بین پاداش مدیران و قابلیت پیش بینی سود وجود دارد؟
4. آیا ارتباطی بین پاداش مدیران و هموارسازی سود وجود دارد؟
5. آیا ارتباطی بین پاداش مدیران و نرخ بازده داراییها وجود دارد؟
با توجه به سوالات مطرح شده و با توجه به اهمیت سود حسابداری در طرح پاداش مدیران هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین پاداش مدیران با ویژگی های سود بر مبنای حسابداری شامل پایداری سود، کیفیت اقلام تعهدی، قابلیت پیش بینی سود و عدم هموارسازی سود می باشد.

 

4-1 چارچوب نظری تحقیق
طبق قانون "کمیابی" منابع مادی و انسانی برای تامین احتیاجات ، چه در یک کشور و چه در یک موسسه، محدود می باشد. بنابر این برای بالا بردن سطح درآمد یا رسانیدن سود شرکت به حداکثر ممکن، لازم است بهترین و موثرترین استفاده از این منابع به عمل آید. لازمه این امر داشتن مدیرانی با انگیزه و قوی است. قراردادی موثر و کارا در زمینه پاداش ، در مدیران انگیزه ایجاد می کند که ارزش شرکت را به حداکثر رساند.
مبنای قرار داد ها و طرح پاداش موجود در عمل ، می تواند یکی از سه گزینه زیر باشد:
1-سود حسابداری.
2- سازه هایی مثل: بازده حقوق صاحبان سرمایه، رشد ارزش افزوده بازا، افزایش ارزش سهم در بازار، افزایش کیفیت و کمیت تولید و...
3- ترکیبی از عوامل بالا.

 

5-1 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی اول: بین پاداش مدیران و ویژگی های سود بر مبنای حسابداری رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی اول: بین پاداش مدیران و پایداری سود در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم: بین پاداش مدیران و کیفیت اقلام تعهدی در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم: بین پاداش مدیران و قابلیت پیش بینی سود در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم: بین پاداش مدیران و هموار سازی سود در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی دوم: بین پاداش مدیران و نرخ بازده داراییها در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی سوم: متغیر ریسک سیستماتیک بر روابط بین پاداش مدیران، ویژگی های سود بر مبنای حسابداری و نرخ بازده داراییها تاثیر گذار است.
فرضیه اصلی چهارم: متغیر اندازه شرکت بر روابط بین پاداش مدیران، ویژگی های سود بر مبنای حسابداری و نرخ بازده داراییها تاثیر گذار است.
فرضیه اصلی پنجم: متغیر فرصت های رشد بر روابط بین پاداش مدیران، ویژگی های سود بر مبنای حسابداری و نرخ بازده داراییها تاثیر گذار است.

 

6-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
بر اساس تئوری کارگزاری یا نمایندگی ، سازمان مجموعه ای از قراردادهاست. موجودیت یک واحد تجاری بر مبنای قراردادهای منعقده اش می باشد. این قراردادها می توانند به صورت مکتوب و نوشته باشند، و یا به صورت نا نوشته(جنسن ، 25،1990) .
یکی از مهمترین این قراردادها، قرارداد و یا طرح پاداش بین سهامداران عمده و مدیران شرکت است.رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحبکار یا مالک نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب نموده و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می کند(نمازی ،1381، 15) .
موضوع تئوری نمایندگی ، مطالعه تعرض بین صاحبکار و عامل است. این تضاد از متفاوت بودن اهداف آنان ناشی می شود. در رابطه نمایندگی فرض می شود که هر یک از طرفین سعی دارند منافع خود را حد اکثر کنند. فرض وجود تضاد منافع بین صاحبکار یا مالک و نماینده یا عامل موجب می شود که هر یک سعی در بهینه و حداکثر نمودن منافع خویش باشند(والاس، 1980، 47) . اهمیت تحقیق حاضر در روشن کردن رابطه بین ویژگی های سود بر مبنای حسابداری و پاداش هیات مدیره و به تبع آن سهامداران ، مدیران شرکت ها ، تحلیلگران مالی، موسسات آموزسی و دانشجویان می توانند از نتایج این تحقیق در مطالعه تطبیقی و دیگر تحقیقات مالی استفاده کرده و باکمک به درک اهمیت موضوع افشاء طرح های پاداش مدیران و ارتباط آن با متغیر های مالی و حسابداری می تواند گامی درجهت بهبود بار اطلاعاتی صورتهای مالی و کمک به مدیران سهامداران و سایر استفاده کنندگان از این صورتهای مالی گردد.

 

7-1 اهداف تحقیق
هدف کلی: هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین ویژگی های سود از منظر حسابداری و میزان پاداش مدیران است.
اهداف فرعی: اهداف فرعی این تحقیق آگاهی از تاثیر ویژگی های سود از قبیل پایداری سود، قابلیت پیش بینی سود، کیفیت اقلام تعهدی و هموارسازی سود بر پاداش مدیران و درنتیجه بهبود کیفیت تصمیم گیری صاحبان سهام نسبت به طراحی و به کارگیری سیستم های پاداش مدیران جهت حداکثر کردن انگیزه های مدیران برای عملکرد بهتر می باشد.
هدف کاربردی: از آنجایی که در ایران طرح های پاداش مدیران به خوبی افشا نمی شود و یا اصلا افشا نمی شود. بررسی چگونگی تاثیر متغیرهای مالی و حسابداری و ویژگی های متغیر هایی مانند سود حسابداری با پاداش مدیران می تواند به درک اهمیت افشاء پاداش مدیران و طرح های پاداش مربوطه کمک کند.

 

8-1 حدود مطالعاتی
قلمرو تحقیق چهارچوبی را فراهم می نماید تا مطالعات و آزمون محقق در طی آن قلمرو خاص انجام پذیرد و دارای اعتبار بیشتر باشد.

 

1-8-1 قلمرو مکانی تحقیق
این پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (بازار سرمایه ایران) را مورد بررسی قرار می دهد .
2-8-1 قلمرو زمانی تحقیق
دوره زمانی این پژوهش با توجه به در دسترس بودن اطلاعات مربوط به متغیر های تحقیق و محدودیت های هرینه و زمان ، 5 ساله و از ابتدای سال 1382 تا انتهای سال 1386 است.
3-8-1 قلمرو موضوعی تحقیق
در این پژوهش ، بررسی رابطه بین پاداش هیئت مدیره با متغیرهای، کیفیت اقلام تعهدی، عدم هموار سازی سود، قابلیت پیش بینی، پایداری سود، نرخ بازده داراییها، مورد کنکاش قرار می گیرد و در حوزه مدیریت سرمایه گذاری قابل بحث است .

 

9-1 تعریف واژه های کلیدی و اصطلاحات
پاداش مدیران : به جبران زحمتی که مدیران در سازمان متحمل می‌شوند، در ازای وقت و نیرویی که در سازمان و به خاطر نیل به اهداف سازمان صرف می‌کنند، و به تلافی خلاقیت و ابتکارات آنان برای یافتن و به کارگیری رویه‌ها و روشهای کاری جدیدتر و بهتر، سازمان به مدیران پاداش می‌دهد.
تئوری نمایندگی : براساس تئوری نمایندگی ، مدیران در حقیقت نمایندگان مالکان هستند تا بتوانند منافع آنها را در مسیر صحیح هدایت کنند و در نهایت موجب افزایش ثروت مالکان خود گردند.
رابطه نمایندگی: رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحب کار یا مالک نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب نموده و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می کند(جنسن ، 25،1990) .
پایداری سود : پایداری سود بیانگر این موضوع است که چه مقدار یا چند درصد از سود سال جاری در سال بعد نیز پایدار خواهد ماند و تغییر نمی کند (همان منبع، 26) .
هموارسازی سود : هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینه ها و درامدها و یا به حساب گرفتن هزینه ها یا انتقال انها به سال های بعد به طوری که باعث شود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سودبدون تغییرات عمده برخوردار باشد

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
براساس تئوری نمایندگی ، مدیران در حقیقت نمایندگان مالکان هستند تا بتوانند منافع آنها را در مسیر صحیح هدایت کنند و در نهایت موجب افزایش ثروت مالکان خود گردند . مدیران وظیفه دارند با استفاده از سیستم های اطلاعاتی مناسب ، نحوه عملکرد و وضعیت مالی واحد تجاری و نیز چگونگی استفاده از منابع دریافتی را به مالکان خود ارائه نمایند . حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که اطلاعات مذکور را در قالب گزارش های مالی در اختیار مالکان (سهامداران) ، سرمایه گذاران و سایر ذینفعان واحد تجاری قرار می دهد . مرکز ثقل این گزارش های مالی ، صورتهای مالی اساسی است . یکی از صورتهای مالی اساسی که توسط مدیریت تهیه شده و برای ارزیابی وظیفه برنامه ریزی صحیح مدیران ، پاسخگویی آنها و نیز اتخاذ تصمیمات اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار است ، صورت سود و زیان می باشد . به دلایل مختلف مدیران واحدهای تجاری می کوشند تا از طریق روش های گوناگون حسابداری سود دوره مالی را دستکاری نمایند . از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد فرض بر این است که همه افراد در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند و مدیران نیز از این قاعده مستثنی نیستند لذا مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی ، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند (بهار مقدم ، 1385، 37)2 .
در سال های اخیر تحقیقات مرتبط با مدیریت سود ، هموار سازی سود و دستکاری حسابها ، حجم زیادی از متون و تحقیقات بازارهای سرمایه را در برگرفت . بطور کلی فرضیه های مورد آزمون در این تحقیقات در راستای یافتن پاسخی برای پرسش های زیر بوده است :
-چه انگیزه های مدیران را به سوی انجام مدیریت سود ، هموار سازی سود و یا دستکاری حسابها سوق می دهند .
-مدیریت سود، هموار سازی سود و دستکاری حسابها درچه محیط هایی و با چه ویژگی های مدیریتی ، سازمانی ، تجاری ، مالی و ساختار حاکمیت شرکتی بیشتر صورت می پذیرد ؟
-ابزارهای مورد استفاده مدیران برای انجام مدیریت سود ، هموار سازی سود و دستکاری حسابها کدامند ؟
یافتن پاسخ پرسش های یاد شده سرآغاز انجام تحقیقات زیادی به ویژه در زمینه مدیریت سود بوده است . از طرف دیگر گروهی از محققین علوم مالی سودآوری شرکت را ناشی از عملکرد مدیریت می دانند نه ساختار سرمایه . اندازه گیری عملکرد پایه بسیاری از تصمیم گیری ها می باشد . ارزیابی عملکرد موجب پیدایش اطلاعات مستند ، بهنگام و با ارزش برای تصمیم گیری مدیران خواهد بود . از جمله روشهای سنجش عملکرد بازده دارایی ها می باشد .
با عنایت به مطالب مذکور این سوال مطرح می شود که : آیا رابطه معناداری بین ویژگی هایی سود و پاداش مدیران وجود دارد‌؟
در این فصل ابتدا به ادبیات مدیریت سود و محرک های آن در برانگیختن مدیران به منظور استفاده از آن اشاره می گردد و سپس ادبیات بازده دارایی ها و در نهایت پیشینه این تحقیق در خصوص رابطه بین ویژگی های سود و عملکرد ارائه می گردد .

 

2-2-کیفیت سود
برای بحث در مورد کیفیت سوم لازم است ابتدا تعاریفی در مورد مفهوم سود و اجزای آن و سپس نظریه و سایر موارد در مورد کیفیت سود ارائه شود .

1-2-2-مفهوم سود از دیدگاه حسابداری
سود یکی از اساسی ترین عناصر صورت های مالی(صورت سود و زیان) است ، که همواره مورد توجه کلیه ذی نفعان قرار گرفته است و از آن به عنوان معیاری برای ارزیابی تداوم فعالیت ، عملکرد واحد تجاری ،‌سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیت های آتی واحد تجاری استفاده می شود . سود خالص یک واحد تجاری ، همواره به وسیله طیف وسیعی چون ، سرمایه گذاران ، اعتبار دهندگان ، حرفه حسابداری ، مدیران مالی ، تحلیل گران بازار سهام و .... مورد استفاده و ارزیابی قرار می گیرد. اندازه گیری سود به شکل ادواری برای واحدهای تجاری شاید هدف نخست فرایند حسابداری باشد. اصطلاح سود یکی از غیر ثابت ترین مفاهیم در دنیای تجارت است. سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی و در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری اندازه گیری می شود .
سود عبارتست از : مازاد درامدها نسبت به هزینه ها برای یک دوره حسابداری معین ، که معرف افزایش خالص در حقوق صاحبان سهام و ناشی از فعالیتهای انتفاعی مستمر و واحد تجاری و عملیات فرعی ، رویدادهای تصادفی و سایر عملیات ، رویدادها و شرایط موثر بر واحد تجاری است که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری شناسایی و اندازه گیری می شود . بطور کلی می توان گفت هدف از اندازه گیری سود عبارتست از تعیین این که وضعیت یک واحد تجاری در نتیجه عملیاتی که طی یک دوره معین انجام داده به چه میزان بهبود یافته است (ظریف فرد ، 1378 ، ص 19)1 .

 

2-2-2-مفهوم اقتصادی سود
مفهوم اقتصادی سود همواره مورد توجه اقتصاد دانان بوده است . آدام اسمیت نخستین اقتصاد دانی بود که سود را به عنوان افزایش ثروت تعریف نمود . بیشتر کلاسیکها بویژه مارشال به پیروی از آدام اسمیت به مفهوم سود توجه کردند و آن را به مفهوم یا تصویری که از شیوه عملیات تجاری یا کسب کار داشتند ، مربوط نمودند . برای مثال ، آنها سرمایه ثابت و سرمایه در گردش را از یکدیگر تفکیک نمودند . آنها سرمایه فیزیکی و سود را از یکدیگر تفکیک و بر تحقق سود تاکید نمودند و ان را دلیلی برای شناسایی (ثبت ) سود دانستند .
در آغاز سده بیستم ایده هایی در مورد سود ارائه شد . فیشر ، لیندال و هیکس درباره ماهیت مفهوم اقتصادی سود یک دیدگاه جدید ارائه کردند . فیشر سود اقتصادی را بدین گونه تعریف کرد : یک سلسله از رویدادها که به حالت های مختلف مربوط می شوند : لذت بردن از سود روانی ، سود واقعی و سود پولی .
سود روانی عبارت است از مصرف واقعی شخص از کالاها و خدماتی که موجب لذت روانی و تامین خواسته ها می شوند . سود روانی یک مفهوم روانشناختی است که نمی توان ان را به صورت تقریبی بیان کرد . سود واقعی عبارتست از بیان رویدادهایی که موجب بروز یا افزایش لذت های روانی می شود . سود واقعی را می توان به بهترین شکل ممکن از طریق هزینه زندگی اندازه گیری کرد . به بیان دیگر ، با پرداخت پول برای خرید کالا یا خدمات ، قبل یا بعد از مصرف ، می توان رضایت حاصل شده از طریق لذت روانی ناشی از سود را محاسبه کرد . از اینرو ، سود روانی ، سود واقعی و بهای زندگی سه مرحله متفاوت از سود هستند . سرانجام سود پولی نمایانگر همع پول هایی است که به قصد مصرف در جهت تامین بهای زندگی دریافت می شوند .

 

به هر حال ، سود روانی اساسی ترین پایه سطح سود را تشکیل می ده و سود پولی مرحله ای از سود است که اغلب آنرا سود می دانند ، فیشر تصور کرد که برای حسابداران سود واقعی (نسبت به بقیه) جنبه عملی و کاربرد بیشتری دارد .
لیندال مفهوم سود را در قالب «سود تضمین شده (بهره)» بیان کرد و مقصود ، افزایش مستمر کالاهای سرمایه ای در طول زمان می باشد . این دیدگاه باعث شده که مفهوم پذیرفته شده سود اقتصادی در قالب مصرف به اضافه پس اندازی که انتظار می رود در طی یک دوره زمانی مشخص به وجود آید ، مطرح شود . پس انداز برابر است با تغییر در سرمایه اقتصادی .
هیکس اقتصاد دان انگلیسی و برنده جایزه نوبل با استفاده از مفاهیم ارائه شده بوسیله فیشر و لیندال ، تئوری عمومی «سود اقتصادی» را ارائه نمود که می توان آن را بدین صورت تشریح کرد که سود عبارتست از حداکثر مبلغی که یک شخص می تواند طی یک دوره زمانی مشخص به مصرف رسانید بطوریکه ثروت او در پایان دوره همان ثروت اول دوره باشد (ظریف فرد ، 1378 ، ص 19)1 .

 

3-2-2-پیدایش نظریه کیفیت سود
نظریه کیفیت سود برای اولین بار توسط تحلیل گران مالی و کارگزاران بورس مطرح شد ، زیرا انها احساس می کردند سود گزارش شده میزان قدرت سود یک شرکت را آنچنان که در ذهن مجسم می کنند ، نشان نمی دهد . آنها دریافتند که پیش بینی سودهای آتی بر مبنای نتایج گزارش شده ، کار مشکلی است ضمنا تحلیل گران دریافتند که تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها به دلیل نقاط ضعف متعدد در اندازه گیری اطلاعات حسابداری کار مشکلی می باشد .
سوال اساسی این است که چرا تحلیل گران مالی در ارزیابی خود از سود خالص گزارش شده و یا سود هر سهم شکرت (بدون تعدیل) استفاه نمی کنند و جانب احتیاط را رعایت می نمایند . پاسخ این است که در تعیین ارزش شرکت فقط به کمیت سود نگاه نمی شود ، بلکه باید به کیفیت آن نیز توجه شود . منظور از کیفیت سود زمینه بالقوه رشد سود و میزان احتمال تحقق سودهای اتی است . به عبارت دیگر ارزش یک سهم تنهابه سود هر سهم سال جاری شرکت بستگی ندارد بلکه به انتظارات ما از آینده شرکت و قدرت سودآوری سالهای آتی و ضریب اطمینان نسبت به سودهای‌ آتی بستگی دارد.
تحلیل گران مالی تلاش می کنند تا چشم انداز سود شرکتها را ارزیابی کنند . چشم انداز سود به ترکیب ویژگیهای مطلوب و نامطلوب سود خالص اشاره دارد . برای مثال ، شرکتی که عناصر و اقلام با ثباتی در صورت سود و زیانش وجود دارد نسبت به شرکتی که این اقلام و عناصر در صورت سود و زیان آن با ثبات نیست ، کیفیت سود بالاتری دارد . همین امر به تحلیل گران اجازه می دهد ، سود آتی شرکت را با قابلیت اطمینان بیشتری پیش بینی نمایند (ظریف فرد ، 1378 ، ص 21)1 .

 

4-2-2-مفهوم کیفیت سود
وجود زمینه های مناسب برای «دستکاری سود» ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پاره ای از محدودیت های ذاتی حسابداری از جمله : نارسایی های موجود در فرایند براوردها و پیش بینی های اتی ، و امکان استفاده از روشهای متعدد حسابداری ، باعث شده است که سود واقعی یک واحد اقتصادی از سود گزارش شده در صورتهای مالی متفاوت باشد . محققان و دست اندرکاران حرفه حسابداری ، با توجه به اهمیت سود به عنوان یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین کننده ارزش شرکت ، ناگزیر به ارزیابی سود گزارش شده توسط واحدهای اقتصادی می باشند . برای ارزیابی این سود از مفهومی بنام کیفیت سود استفاده می شود .
در مقالات مختلف در تعریف مفهوم کیفیت سود به دو ویژگی برای تعیین کیفیت سود اشاره شده است : یکی از آنها سودمندی تصمیم گیری و دیگری ارتباط بین این دو مفهوم و سود اقتصادی مد نظر آقای هیکس می باشد . به عبارت دیگر کیفیت شود عبارت است از بیان صادقانه سود گزارش شده ، ‌از سوی مد نظر آقای هیکس . منظور از بیان صادقانه تطابق بین توصیف انجام شده و آن چیزی که ادعای آن را دارد ، می باشد . یعنی کیفیت سود بالا نشان دهنده مفید بودن اطلاعات سود برای تصمیم گیری استفاده کنندگان و همچنین مطابقت بیشتر آن با سود اقتصادی هیکس می باشد . اما بدلیل آنکه افراد از اطلاعات در تصمیمات متفاوتی استفاده می کنند ، امکان ارائه یک تعریف جامع از سود وجود ندارد .
برخی تحلیل گران مالی ، کیفیت سود را بعنوان سود عادی و مستمر ، تکرار پذیر و ایجاد کننده جریان نقدی حاصل از عملیات می دانند ، آنها معتقدند که کیفیت سود رقمی بین سود خالص گزارش شده و جریان نقدی حاصل از عملیات منهای ارقام غیر تکراری می باشد .
تاکنون متخصصان مالی نتوانسته اند به یک محاسبه مستقل از سود که از نظر آنها کیفیت لازم را دارا باشد دست یابند . در این حالت ، متخصصان مالی با انجام تعدیلات مناسب ، می توانند به یک دامنه که به شکل صحیح تر نشانگر کیفیت سود نسبت به سود خالص گزارش شده باشد ، دست یابند . بنابراین مفهوم کیفیت سود ، یک امر تعریف شده ثابت نیست که بتوان به آن دست یافت . بلکه مفهومی است نسبی که به ارتباط آن با دیدگاه ها و نگرش ها بستگی دارد .

 

اسلون اثبات کرد که شرکتهای با سود گزارش شده بالاتر از جریان وجوه نقد عملیاتی (حجم بالای اقلام تعهدی) ، در سالهای اتی یک کاهشی در سود عملیاتی را تجربه خواهند کرد . بنابراین حجم اقلام تعهدی یک شاخص خوب برای کیفیت سود می باشد .
میچل معتقد است ، سودی که بهتر بتواند جریانات نقدی عملیاتی آتی موسسه را پیش بینی کند ، با کیفیت تر است .
در متون حسابداری و مالی برخی از ویژگیهای واحد تجاری شناسایی شده اند که وجود آنها باعث افزایش کیفیت سود می گردد .
اگر شرکتی ویژگیهای زیر را دارا باشد ، کیفیت سود آن بالا خواهد بود :
1-روشهای با ثبات محافظه کارانه حسابداری
2-جریان درامد قبل از مالیات ناشی از فعالیتهای عملیاتی و تکرار پذیر
3-کسب سطحی از سود خالص و نرخ رشد ، مستقل از ملاحظات مالیاتی (مثل کاهش نرخ مالیات که منجر به معافیت مالیاتی می شود) .
4-داشتن سطح مناسبی از بدهی
5-سود شرکت ناشی از تورم نباشد .
همانطور که ملاحظه گردید ، تعریف یکسانی از واژه کیفیت سود وجود ندارد . بسیاری از تحقیقات انجام شده در کشورهای توسعه یافته موید این مطلب است که سود خالص گزارش شده توسط واحدهای اقتصادی دارای محتوای اطلاعاتی است . ولی در رابطه با تعریف یکسانی از سود ، توفیق چندانی حاصل نگردیده است . لذا ، سوال اساسی این است که چگونه می توان ایرادهای وارده بر سود را مرتفع ساخت و به عبارت دیگر سودی را گزارش نمود که امکان ارزیابی را فراهم نموده و توان سودآوری بنگاه اقتصادی را نشان دهد . چنین سودی که اصطلاحا سود کیفی نامیده می شود در تصمیمات اقتصادی نقش بسیار مهمی دارد و استفاده از ان در شرایط کنونی ایران حائز اهمیت فراوان است (ظریف فرد ، 1378 ، ص 21)3 .

 

5-2-2-معیارهای اندازه گیری کیفیت سود
از آنجا که تعریف یکسانی از کیفیت سود وجود ندارد ، لذا معیار ارزیابی یکسانی نیز وجود ندارد . بطور کلی معیارهای ارزیابی کیفیت سود و اجزای مربوط به آن را که در سال 2003 توسط شیپر و وینسنت ارائه شده به صورت جدول زیر طبقه بندی کرد :
جدول (1-2) معیارهای ارزیابی کیفیت سود
معیارهای ارزیابی اجزای مربوطه
الف)مفهوم کیفیت سود مبتنی بر سری زمانی ویژگیهای سود 1-پایداری
2-قابلیت پیش بینی
3-نوسان پذیری
ب)مفهوم کیفیت سود براساس رابطه بین سود و اقلام تعهدی و وجه نقد 1-نسبت وجه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی به سود
2-تغییر در کل اقلام تعهدی
3-پیش بینی اجزا اختیاری اقلام تعهدی به کمک متغیرهای حسابداری
4-پیش بینی روابط بین اقلام تعهدی و جریانهای نقدی
ج)مفهوم کیفیت سود براساس ویژگی های کیفی چارچوب نظری هیات استانداردهای حسابداری مالی مربوط بودن و قابلیت اتکاء بودن
د)مفهوم کیفیت سود براساس تاثیر گذاری در تصمیم 1-قضاوتها و براوردها ، معیاری معکوس از کیفیت سود .
2-رابطه معکوس بین کیفیت سو و تغییر استانداردهای حسابداری
منبع: (شیپر و وینسنت ، 2003 ، ص 101 )

 

دلیل اصلی تهیه و ارائه صورت جریان وجوه نقد تاریخی در سطح واحد انتفاعی این است که به سهامداران و اعتبار دهندگان امکان می دهد که واحد انتفاعی را با فرض تداوم فعالیت آن ارزشیابی کنند . این ارزش می تواند در مدل سرمایه گذاری هر یک از سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان گنجانده شود و مبنای تصمیم گیری قرار گیرد .

 

«صورت جریان وجوه نقد تجزیه و تحلیل های قوی از فرصت ها و ریسک هایی که ترازنامه و صورت سود و زیان قادر به نشان دادن آنها نیستند ارائه می نماید . در تمامی مراحل توسعه و مشکلاتی که شرکت با آنها روبرو می شود ، انعطاف پذیری مالی یک عامل اساسی برای حل آن مشکلات می باشد صورت جریان وجوه نقد بهترین ابزار برای اندازه گیری انعطاف پذیری مالی می باشد» (فریدسون و آلوارز ، 2002 ، ص 112) .

 

3-2-مبانی نظری مربوط به مدیریت سود
فلسفه مدیریت سود ، بهره گیری از انعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد . البته تفسیرهای گوناگونیکه می توان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد ، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می باشد . این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف پذیر است ، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی کمتر می شود . اصول تطابق و محافظه کاری نیز می تواند باعث مدیریت سود شود . بنابر گفته گتشو (1986) ، شرکت کار باید سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با استفاده از روش های تعهدی حسابداری استهلاک ، معافیت های مالیاتی سرمایه گذاری ها و به حساب دارایی بردن بهره ، افزایش داد . مدیران شرکت تاکید کرده اند که این کار برای ارائه صورت های مالی واقعی تر و قابل مقایسه کردن صورت های مالی شرکت ، با سایر شرکت های در صنعت مشابه صورت گرفته است . تحلیل گران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام می برند . این در حالی است که تمامی این اقدام ها در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است . پژوهش ها نشان می دهد که مدیران شرکت ها از روی قصد ، سودهای گزارش شده را با استفاده از انتخاب سیاست های حسابداری خاص خود ، تغییر در برآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی ، دستکاری می کنند تا به هدف های مورد نظر خود برسند (میلر و جون ، 2002 ، ص 402) .
از این مغایرت ها در خصوص با مدیریت سود ، بیشتر استفاده می شود . در مغایرت منفی ، صاحبان سود را تقلب می دانند در حالی که در مغایرت مثبت ، مدیریت سود را اقدامی بدون مشکل و طبق
صلاحدید مدیریت ، قلمداد می نمایند (فریدسون و الوارز ، 2002 ، ص 11 ) . برخلاف اینکه ، اکثر افراد هموار سازی را سوء استفاده از انعطاف پذیری در گزارش کاری می دانند ، به نظر ما ، مدیران باخرد که هدفشان افزایش ارزش شرکت هایشان می باشد ، در چارچوب الزامات قانونی و حسابداری اقدام به بیشتر کردن ارزش شرکت تحت نظر خود ، استفاده می نمایند (کیرشنهایتر و ملومند ، 2002 ، ص 17) .
در مقابل ، اگر داده های آورده شده در صورت های مالی به زیان صاحبان سود تغییر کند ، تقلب مدیریت در جهت مقاصد فردی اش محسوب می گردد . هانت ، مویر و وشلوین (1997) بررسیکرده اند که آیا صلاحدید مدیریت که در مدیریت سود اعمال می شود ، بر ارزش شرکت تاثیری دارد یا خیر ؟ یافته های پژوهش های آنها نشان داد که نشان دادن رقم پایین تر برای سود حاصل از اقلام معوق ، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه می شود . آشکار است هنگامی که نظرهای شخصی مدیریت باعث کاهش سود می شود ، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت .
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود به کار می رود) می تواند تاثیر کاملا منفی ، در هنگام کشف شدن باقی بگذارد . «با استفاده از حسابداری مدیریت سود ، مدیریت می تواند تصورهای سایرین نسبت به عملکرد شرکتش را تغییر دهد . ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود . هنگامی که اشتباه هایی کشف می شود ، شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایه اش خواهد شد (مافورد و کومیسکی ، 2002 ، ص 8 ) .
مدیریت سود وقتی است که مدیران قضاوت خویش را در گزارش گری مالی و در نحوه ثبت و گزارش های مالی بصورتی وارد نمایند که تغییر در محتوای گزارش های مالی ، برخی از سهامداران را نسبت به عملکرد اقتصادی شرکت گمراه نماید و بر معیارها و پیامدهای قراردادی که وابسته به ارقام حسابداری گزارش شده اند تاثیر گذارد . از جمله مواردی که مدیران می توانند بر آنها اعمال قضاوت نمایند عبارتند از : عمر مفید دارایی ها و ارزش اسقاط دارایی های بلند مدت و براورد مطالبات مشکوک الوصول و انتخاب یک روش از بین روش های مختلف حسابداری کالا و استهلاک وسرمایه گذاری ها و تخصیص هزینه ها در قیمت تمام شده و ..
تمامی این موارد ، جزیی از اقلام تعهدی حسابداری هستند که مدیران در رابطه با آنها دارای اختیار می باشند . بدین ترتیب اعمال آنها که منجر به اعمال مدیریت سود می شود جزء اقلام تعهدی اختیاری هستند ولی اقلام تعهدی غیر اختیاری بواسطه مقررات و سازمان ها و دیگر عوامل خارجی محدود هستند و در اختیار و کنترل مدیریت نیستند . لذا مدیریت امکان تغییر آنها را ندارد . در متون حسابداری از اقلام تعهدی اختیاری بعنوان شاخص مدیریت سود نام می برند .
نقش اصلی گزارش گری مالی انتقال اثر بخش اطلاعات مالی به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است (هیات استانداردهای حسابداری مالی ، 198) . برای انجام این مهم ، مدیران از فرصت هایی برای اعمال قضاوت در گزارش گری مالی برخوردار شده اند . مدیران می توانند از دانش خود درباره فعالیت های تجاری برای بهبود اثر بخشی صورت های مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان بالقوه استفاده کنند . با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی (درون و برون سازمانی) از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری در گزارش گری مالی ، انگیزه هایی داشته باشند ، احتمال می رود مدیریت سود رخ دهد . ادبیات اولیه در حوزه مدیریت سود به آزمون تاثیر گزینش های حسابداری بر بازار سرمایه پرداخته است .
کانون تمرکز اصلی آن تمایز میان دو فرضیه رقیب بوده است . فرضیه مکانیکی که در ادبیات حسابداری دهه 1960 رایج بوده ، بیانگر این است که استفاده کنندگان صورت های مالی ، منابع اطلاعاتی غیر از گزارش های مالی شرکت ها را مورد استفاده قرار نمی دهند و سرمایه گذاران صرفا براساس ارزش های ظاهری منعکس در اطلاعات مالی گزارش شده توسط شرکت ها ، تصمیم های خود را اتخاذ می نمایند . فرضیه مکانیکی پیش بینی می کند که رابطه میان سود حسابداری و قیمت سهام صرفا مکانیکی است . به عبارت دیگر ، سرمایه گذاران ممکن است به طور سیستماتیک به وسیله گزینش ها و روش های حسابداری گمراه شوند . رقیب فرضیه مکانیکی ، اصطلاحا فرضیه بازار کارا نامیده می شود .
فرضیه بازار کارا ، پارادایم حکم فرما بر پژوهش های حسابداری مالی در دهه 1970 ، بیانگر آن است که قیمت های بازار تمام اطلاعات در دسترس را بطور کامل منعکس می نماید . سه شکل برای کارایی بازار وجود دارد :
ضعیف ، نیمه قوی و قوی . شکل ضعیف حاکی از آن است که قیمت های جاری بازار صرفا منعکس کننده اطلاعات تاریخی (گذشته) است . شکل نیمه قوی بیانگر آن است که قیمت های سهام منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس عموم است ، در حالیکه شکل قوی از انعکاس تمام اطلاعات از جمله اطلاعات محرمانه در قیمت ها حکایت دارد . معمولا شکل نیمه قوی فرضیه بازار کارا ، پذیرفته ترین حالت آن است که برای آزمون فرضیه بازار کارا مد نظر قرار گرفته است . این شکل از فرضیه بازار کارا حاکی از آن است که بازار می تواند اثر تغییرات حسابداری آرایشی را تشخیص دهد ، لذا این نوع تغییرها نمی توانند بطور سیستماتیک بازار را گمراه نمایند . به عبارت دیگر ، آگاهی از اطلاعات به سرمایه گذاران اجازه کسب سود اضافی را نمی دهد ، چون قیمت ها قبلا این اطلاعات را در برگرفته اند .
پژوهش های تجربی اولیه که از این فرضیه ها بهره گرفته اند ، در تایید پیش بینی های هر یک با شکست مواجه شدند . پژوهش های پیشین ، فرضیه مکانیکی را از طریق بررسی واکنش بازار سهام به گزینش های حسابداری که سود را افزایش داده ، اما تاثیری بر جریان های نقدی نداشته اند ، مورد آزمون قرار دادند . کاپلن و رل (1972) شرکت هایی را که روش استهلاک خود را برای مقاصد گزارش گری مالی از تسریعی به خط مستقیم تغییر داده بودند ، بررسی کردند و به این نتیجه دست یافتند که بازده غیر عادی این شرکت ها پیرامون زمان اعلام سود تقریبا حول و حوش صفر بوده است . نتایج پژوهش آنها با فرضیه مکانیکی مغایر بود . از سوی دیگر ، تعدادی از موارد خلاف قاعده در بازار نظیر تاثیر ژانویه (روزف و کینی ، 1976، 68) ، تاثیر اولین روز هفته یعنی دوشنبه (کراس ، 1973) و تمایل های بعد از اعلام سود (برنارد و توماس) مشاهده گردید که اعتبار فرضیه بازار کارا را به چالش کشید . علاوه بر این ، هم فرضیه مکانیکی و هم فرضیه بازار کارا بدلیل ساده بودن مفروض هایی که بر آنها استوار شده اند ، مورد انتقاد قرار گرفته اند . یکی از این انتقادها حاکی از آن است که برخلاف مفروض ها ، سرمایه گذاران از لحاظ توانایی برای کسب اطلاعات حسابداری و پردازش آن همطراز و متجانس نیستند (هند ، 1990، 65) .

 

به دلیل فقدان شواهد پشتیبانی کننده برای هر یک از این فرضیه ها ، معلوم نیست چرا شرکت ها به تغییرات حسابداری آرایشی متوسل می شوند . در پاسخ به این سوال ، واتز و زیمرمن (1978) نظریه اثباتی خود را بعنوان بدیلی برای توصیف تغییرهای حسابداری آرایشی تدوین نمودند. نظریه اثباتی انگیزه هایی را غیر از انگیزه های مرتبط با بازار سرمایه برای مدیریت سود توسط شرکت ها طرح می کند . برای انجام این کار ، نظریه اثباتی ، فرضیه های قبلی را نق نمی کند . بلکه به جای ان، برای بکارگیری گزینش های متفاوت حسابداری ، بر انگیزه های قراردادی داخلی شرکت تمرکز می کند . متغیرهای حسابداری مبنایی را برای تصمیم های مربوط به تخصیص منابع ، جبران خدمات مدیریت ، و اجتناب از نقض شرایط قراردادهای بدهی فراهم می کنند . بنابراین مدیریت می تواند با گزینش براوردها و رویه های حسابداری بر نتایج و پیامدهای این تصمیم ها تاثیر گذارد . بر همین اساس ، نظریه اثباتی اصطلاحا نظریه قراردادها نیز نامیده می شود (بولو و حسینی ، 1386 ، ص72) .
فرضیه های اصلی مطرح شده توسط واتز و زیمرمن (1986) فرضیه طرح پاداش ، فرضیه قرارداد بدهی و فرضیه هزینه سیاسی هستند که در ادامه به توضیح هر یک از این فرضیه ها می پردازیم .

 

1-3-2-فرضیه طرح پاداش
فرضیه طرح پاداش ، نقش گزینش های حسابداری در طرح های جبران خدمات مدیریت را مورد بحث قرار می دهد . مدیران ، علاوه بر حقوق مقرر خود ، به طور مستمر از پاداشاضافی مبتنی بر عملکردشان بهره مندمی شوند. داده های صورت های مالی به خصوص سود خالص ، اغلب برای اندازه گیری عملکرد مدیران مورد استفاده قرار می گیرد . بنابراین مدیران برای گزینش روش های حسابداری و اعمال اختیارات در خصوص براوردهای حسابداری به منظور بهبود مزایای جبران خدمات خود دارای انگیزه هایی هستند . پژوهش گران قبلی این موضوع را چنین تفسیر کرده اند که مدیرانی که پاداش ان

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی ارتباط بین پاداش مدیران و ویژگی های سود بر مبنای حسابداری

دانلود مقاله بررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود شرکت

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله بررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود شرکت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

بررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران
مقدمه:
ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﺸﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻼﺵ ﮐﺎﻭﺷﮕﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻃﻲ ﻗﺮﻧﻬﺎﻱ ﻣﺘﻤﺎﺩﻱ ﺻـﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﻪ نسلهاﻱ ﺑﻌﺪ ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ،ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻨﻮﻧﻲﺩﺭﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻳﻦﺩﺍﻧﺶ ﻭﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺧﺼﻠﺖ ﺍﻓﺰﺍﻳﺸﻲ وگسترش ﻳﺎﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﺍﺳﺖ؛ﻳﻌﻨﻲﺩﺭﻫﺮﻣﻘﻄﻊ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗارﻳﺨﻲﺍﺯﺯﻧﺪﮔﻲﺑﺸﺮ،ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﺣﺎﺻﻞ ﮔﺮﺩیده که بر ﻣﻌﻠﻮﻣـات قبلی اﻭ ﺍفزﻭﺩﻩ ﺷـدهﻭاین ﺭﻭﻧد ﺗﺎﺭیخی همچنان ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ.ﺍﻣا این ﺭﻭﻧﺪ،شتاب و سرﻋﺖ ﻳکنواختی ﻧﺪﺍﺷته ﺯیرا ﺩﺭ ﺑﻌضی ﺍﺯ ﻗﺮﻭﻥ ﻭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.بااین حال دانش ﻭ ﻣﻌﺮﻓت ﺑﺸﺮﺩﺭﺩﻭﺭﻩﻫﺎﻱ ﺍﺧﻴﺮﺗﺎﺭیخی بویژه بعدازرنسانس افزاﻳش چشمگیری ﭘیدا نمـﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻗـرن ﺍﺧﻴر ﺍﺯ ﮔسترش بیﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
منشآﺗﻼﺵ ﮐﺎﻭﺷﮕﺮﺍﻧﻪ ﺑﺸﺮ ﺑﺮﺍﻱﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑـﻪ ﻣﻌﻠﻮﻣـات ﺑـﻴشتر را عوﺍﻣلیﻧﻈـﻴﺮ ﻧـﻴﺎﺯ ﻓﻄرﻱ انسان به دانستن,ونیز تامین نیازهای زندگی او تشکیل می دهد.این عوامل همواره به عنوان موتور محرکه کسب معلومات بشر عمل کرده اند.بنابراین,بشر به دلیل نیاز به ارضای کنجکاوی و آگاهی از رموز جهان,ونیز به دلیل نیاز به رفع احتیاجات زندگی که میبایست از طبیعت ومواهب خدادادی ان تامین گردد,ناچار بوده هر چه بیشتر بداند وهر چه زیادتر اطلاعات خود را گسترش دهد[وبنوعی به تحقیق مبادرت ورزد؛که البته هیچگاه تحقیقات ونتایج حاصل از ان ,از آفت سوء تفسیر در مان نبوده است] (حافظ نیا،1380 ،ص 10)
پافشاری بر پژوهش تجربی یکی از راه های پیشگیری از سوء تفسیر وبرداشت ذهنی است.تجربه گرایی در گام نخست ,بر پایه مدارک محسوس مبتنی بر مشاهده دقیق وعینی است که در خلال زمان معینی یا در مراحل تجربی مشخصی رخ میدهد.پژوهشگر بر باورهای نخستین خود و همچنین بر باورها و مدارک دیگران تکیه نمی کند.بلکه مدارکی خارجی را که امکان رخ دادن انها را باور دارد,گرداوری و فراهم می سازد.پژوهشگری که روش علمی را دنبال میکند,نخست ساختاری نظری را بوجود می اورد که به تشریح رفتار کمک میکند و سپس درستی و نادرستی فرضیه های خود را بوسیله آزمایش تجربی محقق می سازد.(عبدالخلیق وآجین کیا،1379،ص10-9)
بسیار مهم است که محقق در هر پژوهشی که انجام می دهد,دو نکته زیر را همواره در ذهن خود همراه داشته باشد:
1- در هر یک از شاخه های علمی همواره دو مقام وجود دارد :مقام گر داوری و مقام داوری . مقام گرداوری,بدست اوردن مواد خام است و مقام داوری,داوری کردن درباره آن مواد خام. نتیجه ای که می توان گرفت این است که در حقیقت شیوه گرد اوری چندان مهم نیست و انچه که در هر دانشی اهمیت دارد شیوه داوری است و اساسا مراد از روش علمی همان روش داوری است . (سروش،1374،ص94-93)
2-برای حصول نتیجه از دو راه می توان رفت:راه دلیل و راه علت.در عرصه طبیعت ,علت ما را به نتیجه می رساند و در عرصه معرفت دلیل.علت هیچگاه جای دلیل را نمی گیرد و با معلل کردن امری نمی توان آنرا مدلل نیز نمود واین دو هیچگاه نباید در هم آمیخته گردند.(همان منبع، ص368-367) ریشه تحقیقات حسابداری در مجموعه ای متداول از مفروضاتی قرار دارد که در باره علوم اجتماعی و جامعه می باشند و موجب بحث های سالمی که بر میزان درک ما درباره حسابداری می افزاید,شده است.
جریان اصلی تحقیقات حسابداری,خود را در مسیری می بیند که بین دو جریان علوم اجتماعی و طبیعی پیش می رود.در این فرایند,حسابداری بر مفروضاتی استوار است که برای توجیه علمی از روش قیاسی استفاده می کند و این مفروضات باید تایید شوند. بازل علم را به صورت یک مجموعه منظم و طبقه بندی شده از دانش,که حول یک یا چند تئوری مرکزی و تعدادی از اصول کلی سازمان یافته است تعریف می نماید.علم از دیدگاه وی معمولا بر حسب مقادیر کمی بیان می شود و دانشی است که امکان پیش بینی را فراهم می اورد و توسط ان و تحت برخی از شرایط می توان بر رویدادهای اینده کنترل هایی اعمال کرد.حسابداری دارای شاخص های مذکور می باشد.بدین معنا که حسابداری پدیده ای متمایز از پدیده های دیگر است و در بر گیرنده همگونی ها,همانندی ها و نظام هایی است که به رابطه تجربی بین مطالب تعمیم یافته رسمی,مفاهیم,اصول,قوانین و تئوری ها می انجامد.تردیدی نیست که حسابداری را یک رشته علمی به حساب اورد. اگر کسی به موضوع وحدت در علم استفاده نماید,یک رشته علمی منحصر به فرد را می توان در مورد حسابداری و سایر علوم بصورت یکسان بکار برد.
در بین موضوعات حسابداری و از دیدگاه تئوری رفتاری حسابداری ,پدیده هموارسازی سود در رویکرد رفتاری,موضوعی قابل تامل است.افزون بر ان در عمل نیز حسابداران,حسابرسان و تحلیلگران مالی در فرایند گزارشگری مالی به نوعی با این پدیده وپیامدهای ان مواجه می باشند.شناخت ابعاد مختلف ابعاد رفتار هموارسازی سود در راستای شناسایی ویژگیها و محدودیتهای سود حسابداری قرار می گیرد .در صورت امکان ارائه یک چارچوب نظری برای این پدیده ,محتمل است که بتوان به پیشرفتی در زمینه کیفیت گزارشگری سود یافت.(جهانخانی و بدری،1381،ص50)
در چند سال اخیر عبارت مدیرت سود جایگزین هموارسازی سود گردیده است.از این جهت مدیریت
سود در کانون توجه قرار گرفته است که مدیریت می تواند در تهیه خلاصه ای از عملکرد شرکت اعمال نفوذ نموده و اهمیت خود را نشان دهد.مدیریت سود از دیدگاه دخالت هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی ,همواره مورد توجه قرار دارد .راه های زیادی که در اجرای سیستم تعهدی و بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری پیش روی مدیریت قرار دارد و اینکه مدیریت قادر است در این سیستم دست ببرد,می تواند بر فرایند مدیریت بالقوه سود اعمال نفوذ نماید.سیستم تعهدی به مدیریت این امکان را می دهد که بر سود اعمال مدیریت و تعدیل نماید تا در هر سال به سطحی مطلوب دست یابد.مدیریت سود می تواندموجب انگیزه مدیرانی شود که نسبت به بالا بودن سود سالانه شرکت و نمایش قدرت نمایندگی ابراز علاقه می نمایند.
به همین دلیل موضوع هموارسازی سود یا مدیریت سود عنوانی است که در سالهای اخیر توجه محققین حسابداری و مالی بسیاری را به خود جلب نموده است؛اما اینکه این پدیده چیست و چگونه با میزان پاداش هیئت مدیره شرکت مرتبط می باشد,موضوعاتی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
صورتهای مالی بعنوان وسیله ای جهت گزارشگری و ارائه نتایج نمایندگی برای مدیریت در مورد عهده دار بودن منابع شرکت می باشد.این گزارش جهت پشتیبانی در مورد وضعیت مالی,عملکرد مالی و جریان وجوه نقد تهیه می گردند. مادامی که سهامداران هیچگونه دسترسی به اسناد و مدارک حسابداری نداشته باشند جهت قضاوت و تصمیم گیری می بایست به صورتهای مالی اتکا نمایند. به همین دلیل مدیران به گزارش اطلاعات حسابداری بطور مفید در صورتهای مالی مبادرت می ورزند. با ظهور انواع خلاقیت و هنرورزی در حسابداری ,مدیران برای بهتر جلوه دادن گزارشها ی خود,قادر به تغییر در چهره صورتهای مالی تحت استاندارد های حسابداری گشته اند که یکی از مهمترین و رایجترین این پدیده ها,هموارسازی سود نام دارد.
در این فصل پس از بیان اهمیّت موضوع به تعریف و بیان مسئله می ¬پردازیم و در ادامه مدل تحلیلی تحقیق، اهداف و قلمرو تحقیق و به متغیرهای مورد مطالعه تحقیق اشاره کرده وهمچنین در ادامه فرضیه های تحقیق و در آخر هم روش تحقیق، تعاریف عملیاتی و ساختار کلی تحقیق را آورده است.

 

2-1تاریخچه مطالعاتی
هپ ورث (1953)اولین کسی بودکه پیشنهاد هموارسازی را به عنوان یک مورد حسابداری مطرح نمود.او مزیت های هموارسازی را که شامل منافع و بهبود روابط یا اعتباردهندگان،سرمایه گذاران و کارگران می باشدرا بیان نمود.هپ ورث هیچ گونه آزمون تجربی انجام نداد و صرفا تحقیقاتی چند برای تکنیک های احتمالی هموارسازی در صنایع مختلف آمریکاانجام داد که عبارتند از:دستکاری در درامد به منظور انتقال درامدبه سال های آتی با روش قیمت گذاری موجودی ها،روش های محاسبه استهلاک و دارائی های نامشهود.او اظهارمی داردکه سرمایه گذاران جریان سود پایدارترکه فارغ ازصعودونزول های تصادفی بزرگ باشدرا ترجیح می دهند.
-کاپلند (1968)اولین کسی بودکه گروهی ازمتغیرهای احتمالی هموارسازی را تحلیل کرد.به عقیده او طرح موثر هموارسازی نبایدمقدم به اصل ثبات رویه باشد.اوهموارسازی رابه عنوان تعدیل نوسانات سوداز یک سال به سال دیگرمی داندکه در ان سال سود کمتر وعملکرد ضعیف تر است.
اعمالی که یک بار استفاده شده،شرکت را متعهدبه گزارش دهی مبالغ خالص در اینده می کندکه ممکن است سودجاری را هموار سازد.کاپلند آنچه را که به عنوان نتیجه نهایی تحقیق خودبیان می دارد این است که طول مدت سری زمانی در طبقه بندی صحیح موثراست ولی تعدادمتغیرها تاثیر چندانی به شرط آنکه متغیر تکی انتخابی سود دریافتی از واحدهای وابسته غیر تلفیقی باشد ندارد.متغیرهایی که او در تحقیق خود استفاده کرد عبارتند از:هزینه ها یا درامدهای غیرمترقبه،دارایی های مشهود و نامشهود،هزینه های بازخریدخدمت و بازنشستگی کارکنان،تغییرات در هزینه های معوق.
احسان عسگری(1387) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که رابطه بین هموارسازی سود و ثروت سهامداران در بازار سرمایه ایران معنادار و مثبت است؛به عبارت دیگر بیانگر این است که با افزایش هموارسازی سود سود،ثروت سهامداران نیز افزایش می یابد.همچنین نتیجه اعمال دو متغیر کنترلی در مدل تحقیق(تغییرات نرخ تورم و تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار)بیانگر این است که رابطه بین تغییرات نرخ تورم و تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار با ثروت سهامداران،معنادار و منفی است؛یعنی با افزایش تغییرات در این دو متغیر،ثروت سهامداران کاهش می یابد.
نتایج آزمون فرضیات تحقیق علیرضا جوادی نشان میدهد که هموارسازی سود توسط دو شاخص ایکل و روزن بوم شناسایی می گردند،در نمونه مورد مطالعه وجود دارد.آزمون T نیز بیانگر عدم وجود رابطه معنادار بین هموارسازی سود و اندازه شرکت می باشد.جهت آزمون تاثیر هموارسازی سود بر افزایش ارزش شرکت از چهار مدل رگرسیون دو متغیره استفاده شده است.نتایج حاصل از تست این مدلها بیانگر عدم تاثیر عامل هموارسازی بر افزایش ارزش شرکت می باشد.( جوادی،1386،52)
ونوس و همکاران (1385)،هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را با استفاده استاندارد حسابداری شماره15 ایران(حسابداری سرمایه گذاری ها) مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق حاکی از ان است که اگرچه استفاده از این ابزار جهت هموارسازی سود به طور گسترده ای وجود ندارد،ولی هموارسازی سود با این وسیله در شرکت هایشان غیر صفر بوده است مشاهده می شود.
قیطاسی و کریمی(1390) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بین هموارسازی سود و عدم اطمینان اطلاعاتی واحد تجاری در سطح اطمینان 95%رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ضریب تعیین تعدیل شده نشان می دهد که اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیار هموارسازی سود نسبت به اقلام تعهدی کل،توانایی بیشتری در توضیح عدم اطمینان اطلاعاتی واحد تجاری دارند.

 

3-1 بیان مسئله
عملکرد و رویه های حسابداری طی قرنهای متمادی تغییرات قابل ملاحظه ای داشته و موجب تکامل حسابداری از ثبت نسبتا ساده در دوران باستان تا سیستمهای حسابداری کامپیوتری و پیچیده امروزی شده است. اما در جریان این تغییرات و تحولات, هدف نهایی حسابداری که همانا تامین نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان خدمات حسابداری یا به اصطلاح گزارشگری مالی است,بدون تغییر باقی مانده است. به بیان دیگر,مفاهیم, اصول,قواعد و رویه های حاکم بر عملکرد کنونی حسابداری در واقع باز تاب نیاز های گروههای مختلف استفاده کننده از اطلاعات حسابداری و گزارشهای مالی در طول زمان می باشد(عالی ور،1387،ص.1).گزارشهای مالی به فرایندی اطلاق می گردد که مدیران یک شرکت ,اطلاعات لازم را تهیه و به استفاده کنندگان برون سازمانی ابلاغ می نمایند.
این فرایند تحت تاثیر سه عامل قرار دارد : نیازهای اطلاعاتی مخاطبان گزارشات مالی,محیط اقتصادی و مقررات حاکم بر گزارشگری.
نکته قابل تامل این است که گزارشدهی مالی همواره معلول نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان بوده و بنابراین با تغییر نیازهای اطلاعاتی انها,دستخوش تغییر خواهد شد(تالانه،1383،ص29). اما خود استفاده کنندگان اطلاعات مالی به کسانی اطلاق میشود که انتظار می رود در مورد اطلاعات مالی گزارش شده قضاوت کنند یا بر مبنای ان,تصمیماتی را اتخاذ نمایند. گروههای مختلف استفاده کننده از اطلاعات مالی بدلیل مناسبات متفاوتی که با واحد تجاری دارند ,غالبا نیازمند انواع متفاوت اطلاعات نیز می باشند.بطور کلی, استفاده کنندگان اطلاعات مالی را میتوان به دوگروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی طبقه بندی نمود. ان بخش از حسابداری که با پردازش و گزارش اطلاعات مالی برای تامین نیازها و خواستهای استفاده کنندگان خارجی سروکار دارد.اصطلاحا گزارشگری مالی خارجی نامیده می شود. از انجاییکه این گروه از استفاده کنندگان نمی توانند مستقیما اطلاعات مالی مشخصی را از واحد تجاری خواستار شوند,ناگزیر باید بر صورتهای مالی,با توجه به کلیه اهداف,مفاهیم, ویژگیها ومحدودیتهای آن اتکا نمایند (عالی ور،1387،ص3).
درتهیه صورتهای مالی,حسابداران ناگزیر از روشها و رویه های مختلف و مجاز حسابداری بهره می جویند که افزایش روز افزون این رویه ها موجب گردیده است که نتوان به راحتی صورتهای مالی شرکتهای مختلف را با هم مقایسه نمود.استفاده از رویه ها و سیاستهای مختلف و تغییر در روشهای مذکور,تحت اصول و موازین حسابداری توسط شرکتها, گاه به یک خلاقیت و هنر می نماید.نقطه نظر نویسندگانی که حسابداری را به هنر نزدیکتر می دانند این است که حسابداران با توجه به چگونگی تعریف اهداف ,طیف گسترده ای از روشهای اندازه گیری را بکار می گیرند(شباهنگ ،1382،ص26).
دراین تحقیق به یکی از شایعترین و رایجترین خلاقیتها و هنرورزی های حسابداری به نام هموارسازی سود وبررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود پرداخته می شودودر حقیقت ما در این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال که,آیا میزان پاداش هیئت مدیره تحت تاثیر هموارسازی سود می باشد یا خیر؟
هموارسازی سود به نوع خاصی از مدیریت سود اطلاق می شود که در آن مدیر به کاهش نوسانات سود بطور موقتی جهت ارائه آن بصورت با ثبات تری مبادرت می ورزد.به بیان دیگر اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت هزینه ها و درآمد ها یا انتقال آنها به سالهای بعد در چارچوب انعطاف پذیر اصول و روشهای متداول حسابداری بطوری که باعث شود شرکت در طول چند سال متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده برخوردار باشد را هموارسازی سود می نامند.
وقتی سهام شرکت در بورس نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتریداشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.بیدلمن هموارسازی سود را به بهترین شکل تعریف می نماید:اقدام آگاهانه ای برای کاستن از نوسانات ناشی از تغییر در سطح سود خالص به گونه ای که در زمان کنونی برای شرکت عادی جلوه کند. هی ورث بعنوان یکی از نخستین محققین این رفتار ,انگیزه هموارسازی سود را بر پایه بهبود رابطه با اعتبار دهندگان و کارکنان قرار می دهد و بیان می دارد که این عمل از طریق اقدامات روان شناسانه می تواند چرخه ها نوسانات تجاری راکاهش دهد.
هموارسازی سود در دهه های اخیر یکی از مهمترین موضوعات مورد علاقه محققین حوزه مالی و حسابداری بوده است. در اغلب مطالعات ,این عمل یک رفتار متقلبانه و غیر اخلاقی صورت گرفته توسط مدیریت تلقی گردیده است.این بررسی ها همچنین فرضیات مبنی بر دخالت مدیران در هموارسازی سود را حمایت می نماید.
4-1 چهار چوب نظری تحقیق
جولیا گرانت در تحقیقی که در سال 2009 انجام داد در موردریسک پاداش هیئت مدیره و هموارسازی سود انجام داد که 7000 شرکت را بصورت سالانه مورد بررسی قرار داد;نتایج نشان داد که یک رابطه مثبت و معنادار بین میزان پاداش هیئت مدیره و هموارسازی سود وجود دارد.
کاناگارتنام در تحقیقی که در سال 2001در کشور کانادا در مورد میزان پاداش مدیران وهموارسازی سود انجام داد یافته های بدست امده از بانکهای این کشور نشان می دهد که رابطه مثبتی بین این دومتغیر وجو دارد ومیزان پاداش هیئت مدیره در سطح هموارسازی سود تاثیر گذاراست.
نتایج تحقیقات انجام شده دراین مورد حاکی از ان است,زمانی که شرکت ها سودهموار گزارش می کنند مالکان اطمینان بیشتری به شرکت پیدا می کنند.گوردون در تحقیق خود دریافت مدیران با استفاده از قواعد حسابداری سود راهموار وبا این کار موجب رضایت سهامداران می شوند.
همچنین بوث,کالانکی و مارتین کی نن اعلام کردند شرکت های هموارساز بازده مورد انتظار بیشتری از سود غیر منتظره نسبت به شرکت های غیر هموار ساز دارند.
درنتایج تحقیق میچلسون وهمکارانش اثر هموارسازی عاملی موثر بر بازده های غیر عادی شرکت هاست, وبازار به سودهای هموار پاسخ مثبت می دهد.
مدل تحلیلی تحقیق
نمودار1-1:مدل تحلیلی تحقیق

 

 

 


منبع:(جولیا گرانت ،2009-کاناگارتنام ،2001)

 

5-1- فرضیات تحقیق
با توجه به تئوریهای موجود و پیشینه تحقیق فرضیاتی بشرح زیر قابل ارائه می باشد:
فرضیه اصلی: هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره شرکتها تاثیر گذار است.
فرعی1:هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره با توجه به اندازه شرکت تاثیرگذار است.
فرعی2: هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره باتوجه ROAتاثیرگذاراست.
فرعی3: هموارسازی سود برمیزان پاداش هیئت مدیره با توجه بهDividend Yield تاثیرگذاراست.
فرعی4:تاثیر هموارسازی برمیزان پاداش هیئت مدیره در صنایع مختلف متفاوت است.
فرعی5: هموارسازی سود بر میزان پاداش هیئت مدیره درصنعت خودرو و فلزات تاثیرگذار است.
فرعی6:هموارسازی سودبرمیزان پاداش هیئت مدیره درصنعت کانی های غیرفلزی تاثیرگذار است.
فرعی7:هموارسازی سودبر میزان پاداش هیئت مدیره در صنعت شیمیایی ودارویی تاثیرگذاراست

 

6-1- اهداف تحقیق
در تحقیق حاضر به بررسی وجود هموارسازی سود وارتباط ان با میزان پاداش هیئت مدیره پرداخته می شود. لذا هدف از این تحقیق را می توان پاسخگویی به سوالات ذیل بر شمرد:
1-آیا در بازار سرمایه ایران هموارسازی سود بر میزان پاداش هیئت مدیره تاثیر گذار است؟
2-هموارسازی سود چه عملکردی را در شرکت ها بر جای می گذارد؟
3-آیا هموارسازی سود در افزایش میزان پاداش هیئت مدیره نقشی دارد؟
تایید وجود پدیده هموارسازی سود در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نتیجه ای طبیعی و قابل پیش بینی و منطقی است که مدیران از انگیزهای قوی برای دست زدن به این عمل برخوردارند.نتیجه اثبات وجود این پدیده در بازارهای کارا (که سرمایه گذاران از اطلاعات مالی بعنوان اصلی ترین منبع برای تصمیم گیری بهره می جویند) و حتی بازارهای با کارایی در حد ضعیف موجب تحت تاثیر قرار گرفتن نوع تصمیمات اتخاذ شده توسط سرمایه گذاران خواهد شد و استفاده کنندگان از صورتهای مالی از این موضوع آگاهی پیدا می کنند که با سود های هموار شده روبرو می باشند.با توجه به کاربردی بودن نتیجه پژوهش در شرکت های بورسی اوراق بهادار تهران نتیجه این تحقیق می تواند کمک قابل توجهی را در زمینه عملکرد مدیران داشته باشد و همچنین ارائه اطلاعات واقعی به استفاده کنندگان از اطلاعات مالی داشته باشد.یعنی در واقع اطلاعات بسیار مفیدی برای سرمایه گذاران و سهامداران در بورس اوراق بهادار می دهد.

 

7-1- اهمیت موضوع
سیاستهای حسابداری بر بسیاری از تصمیمات استفاده کنندگان صورتهای مالی تاثیر گذار است .بخشی از این سیاستها موجب تغییر ثروت اقتصادی یا جریانهای نقدی استفاده کنندگان از صورتهای مالی می شود؛ برخی دیگر نیز بر رفتار افراد مانند مشتریان,کارکنان و مردم عادی نسبت به شرکت اثر می گذارد که این اثرات خود می تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. نتایج اقتصادی حاصل از سیاستها و رویه ها ی مختلف حسابداری در طیف استفاده کنندگان اطلاعات مالی متفاوت است. سیاستهای متفاوت حسابداری برای یک سرمایه گذار یا بستانکار ,بر تصمیمات مالی شان تاثیر گذار خواهد بود,در مورد واحد تجاری به سبب افشای اطلاعات می تواند به تغییر در قیمت سهام آن شرکت منجر گردد و به برنامه تخصیص منابع از سوی دولت کمک نماید.این واقعیت که بسیاری از قراردادها ,روابط سهامداران و مفاد قراردادهای وام ,اغلب بر حسب اعداد حسابداری یا نسبت های مالی ارائه می گردند,می تواند بدین معنی باشد که تغییر در سیاستهای حسابداری بر استنباطی که دیگران از این اعداد ونسبتها دارند تاثیر گذار خواهد بود.همین امر باعث می گرددکه روابط اقتصادی ,نسبت با انچه در ابتدا مورد انتظار بوده است متفاوت جلوه کند. بعنوان نمونه,سرمایه ای تلقی کردن اجاره های بلند مدت می تواند بر نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام اثر گذاشته ,روابطی که به این نسبت بستگی دارند را نیز تغییر می دهد .
در خصوص دلایل انتخاب این سیاستها ,طیف غالب فکری موجود,اولویت گزینش رویه های متفاوت حسابداری توسط مدیران را به همسویی با منافع شخصی انها نسبت می دهد. حقوق و پاداش مدیرانی که بر مبنای سود گزارش شده گذارده می شود بعنوان عاملی جهت تعیین و یا تغییر در سیاستهای حسابداری در جهت افزایش پاداش و در نتیجه افزایش منافع شخصی مدیران خواهد بود. با این شیوه استدلال و اگاهی از این نتایج است که پژوهشگران در صدد آزمون تجربی در خصوص نتایج اقتصادی سیاستهای حسابداری بر می آیند و آزمون وجود هموارسازی سود نیز در ردیف همین پژوهشها قرار می گیرد.

 

8-1- حدودمطلعاتی
قلمرو موضوعی: در این تحقیق به بررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران پرداخته است.
قلمرو زمانی:این تحقیق شرکتهایی را در بر می گیرد که در دوره 5 ساله 1384 الی 1388 عضو سازمان بورس اوراق بهادار تهران بوده اند.
قلمرو مکانی: کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در کانون توجه قرار دارد.

 

9-1- تعاریف واژه ها و اصطلاحات
هموارسازی سود:این الگو رایج ترین نوع مدیریت سود می باشد که تعاریف مختلفی از ان شده است:
به طور کلی هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینه ها و درامدها و با به حساب گرفتن هزینه ها یا انتقال انها به سالهای بعد به طوری که باعث شود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده بر خوردار باشد. (عسگری ،1387 ،11)
-هموارسازی سود,فرایند دستکاری زمان شناسایی در امد ها یا درامد گزارش شده است تا جریان سود حسابداری گزارش شده,تغییر کمی داشته باشد,مادامی که درامد گزارش شده رادر بلند مدت افزایش ندهد.(همان منبع،11)
-عمل آگاهانه وانتخاب شده توسط مدیریت به منظورتنظیم نوسانات سودشرکت.( همان منبع ،7)
مدیریت سود :اقدام آگاهانه و عامدانه جهت کاهش نوسانهای سود گزارش شده در طول دوره های متوالی در حول سطحی از سود که سطح عادی(نرمال) سود شرکت نامیده می شود تعریف شده است.(حسینی،8،1389)
تئوری نمایندگی:بطور خلاصه به معنای وجوداحتمال بهره گیری مدیریت از اختیارات خود جهت افزایش منافع شخصی بدلیل وجود فاصله مدیریت و مالکیت می باشد.(جوادی ،18،1386)
شرکت های هموارساز سود :شرکت هایی که به صورت واقعی یا ساختگی,نوسانات سود را طی چند دوره متوالی در حول سطحی نرمال نامیده می شود تعدیل می کنند. (عسگری ،11،1387)
شرکت های غیرهموارساز سود :شرکت هایی که نوسانات قابل توجهی در سود گزارش شده انها طی دوره های متوالی ملاحظه نمی گردد. (همان منبع ،11)

 

سودناویژه :تفاوت درامد خالص حاصل از فروش کالا و بهای تمام شده کالای فروش رفته. (همان منبع، 11)
سود عملیاتی :مابه التفاوت سود ناویژه وهزینه های عملیاتی. (عسگری ،11،1387)
سود ویژه :تفاوت کلیه در امد ها و هزینه های یک موسسه را در طی یک دوره مالی (درامدها بیشتر از هزینه ها با شند)سود ویژه می نامند. (همان منبع ،11)

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
دراین فصل،در بخش اول مفهوم سود،تعاریف هموارسازی سود،مختصات تئوریک هموارسازی سود،رویکرد های مطالعه هموارسازی سود،وظایف مدیریت در هموارسازی سود،ماهیت هموارسازی سود،جایگاه هموارسازی سود، تاریخچه هموارسازی سود، تئوری نمایندگی و هموارسازی سود، انگیزه های مدیریت از هموارسازی سود، انگیزه های مالیاتی، تغییرات در مدیریت ارشداجرایی، ابزار های هموارسازی سود، خصوصیات ابزارهای هموارسازی وملاحظات منفعت و هزینه، گستره هموارسازی، اجزای هموارسازی سود، جمع اوری شواهد جهت اثبات، شاخص ایکل، هدف و مقصود هموارسازی سود، ابعاد و جوانب هموارسازی سود، سازو کارهای جلوگیری از هموارسازی سودوروش های هموارسازی سود، مورد بررسی قرار می گیرد. دربخش دوم به بررسی پیشینه تحقیق درمورد هموارسازی سود و پاداش پرداخته خواهد شد. به طورکلی تلاش بر آن است که هموارسازی سود و مسائل پیرامونی آن مورد بررسی قرار گیرد.

 

2-2-بخش اول:ادبیات تحقیق
1-2-2-مفهوم سود
صاحب نظران تعاریف مختلفی از سود داشته اند که هر یک از این تعاریف از ابعاد خاصی به تفسیر سود می پردازند. به همین دلیل ارائه تعریف جامع و کاملی از سود که مورد قبول اکثر صاحب نظران باشد،مشکل به نظر می رسد. دو دیدگاه عمده ای که در خصوص سود وجود دارد، دیدگاه های اقتصادی و حسابداری است.اصولا از دیدگاه اقتصادی سود قابلیت هموارسازی ندارد و لذا در ادبیات هموارسازی سود،سود حسابداری مورد نظر است(آقائی). برخی از تعاریف اقتصاد دانان از مفهوم سود به شرح ذیل می باشد: ) حاجیوند ،1375)
آدام اسمیت اولین اقتصاددانی بود که سود را به صورت افزایش ثروت تعریف نمود.به عبارت دیگر سود رابه صورت مبلغی بیان کرد که بدون برداشت از سرمایه می توان آن را مصرف نمود.
فیشر یکی دیگر از اقتصاددانان،سود را به عنوان مجموعه ای ازرویدادها با وضعیت های مختلف از قبیل لذت ناشی از"سود ذهنی،سود واقعی وسود پولی "تعریف نمود.
لیندان سود را به عنوان منفعت و به شکل لذت مداوم از دارائی های سرمایه ای در طول زمان تعریف نموده است.اقتصادانان تفاوت منفعت و مصرف مورد انتظار را برای دوره ای خاص تحت پس انداز در نظر می گیرند.
صاحب نظران حسابداری تعاریف مختلفی از سود حسابداری ارائه نموده اند:
بلکوئی معتقد است سود حسابداری از لحاظ عملیاتی ،به تفاوت بین درامد های تحقق یافته ناشی از معاملات طی دوره و هزینه های تاریخی مربوط است(بلکوی و رونالد ،1984، 527-545).
طبق مفاهیم نظری گزارشگری مالی و رهنمود های حسابداری) کمیته تدوین رهنمودهای حسابرسی سازمان حسابرسی کشور(اقتصاددانان کلاسیک درامد هر فرد را مبلغی می دانند که آن فرد طی یک دوره معین می توند مصرف کندو در پایان دوره به اندازه آغاز دوره در رفاه باشد. در این تعریف سرمایه به عنوان رفاه تعبیر شده و ارزش ان را می توان از طریق محاسبه ارزش فعلی دریافت های آتی به دست اورد. بر اساس مفهوم اقتصادی درامد به شرح فوق، سود حسابداری حداکثر ارزشی خواهد بود که یک واحد تجاری می تواند طی یک دوره مالی تودیع نماید و انتظار داشته باشد که در پایان دوره به اندازه آغاز دوره در رفاه باشد.
تفاوت بین سود اقتصادی وسود حسابداری، ناشی از روش های اندازه گیری سرمایه است. از نظر حسابداری به دلیل ابهامات موجود در مورد زمان و میزان جریانات نقدی و آتی و عدم دسترسی به نرخ تنزیل مناسب، ارزش فعلی جریان سود مورد انتظار آتی واحد تجاری به عنوان مبنای اندازه گیری سرمایه مبنایی علمی نیست و معتقد است که سرمایه را بایستی بر حسب خالص دارایی های واحد تجاری در پایان و آغاز دوره مالی وسرمایه مترادف با خالص دارایی ها در نظر گرفته می شود.لذا اندازه گیری سود،تحت تاثیر مبانی اندازه گیری دارایی ها و بدهی ها بوده و در تعیین سود حسابداری هر چند بیان کننده نتایج فعالیت های حسابداری است،لیکن دائما موردانتقاد قرار گرفته است.برخی از این انتقادات به شرح ذیل است:
-سود حسابداری هنوز به طور روشن،فرموله نشده است.
-مبنای تئوریک مناسبی برای محاسبه و ارائه سود حسابداری وجود ندارد.
-رویه های متداول حسابداری ناهمگن و متفاوتی برای اندازه گیری دوره ای در شرکتهای مختلف مجاز شمرده شده است.
-تغییرات سطح قیمت، مفهوم سود اندازه گیری شده تاریخی را تغییر داده است.
-اطلاعات دیگری غیر از سود حسابداری ممکن است برای سرمایه گذارن و سهامداران در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری مفیدتر باشد.
- مهم ترین هدف استفاده کنندگان از سود، نیاز به تشخیص ارتباط بین سود و سرمایه به عنوان قسمتی از فرایند حسابداری است.سایر اهداف عبارتند از(بلکوی و رونالد) :
- استفاده از سود به عنوان معیاری از کارایی مدیریت
- استفاده از سود تاریخی به عنوان روند آتی شرکت یا توزیع سود سهام
- استفاده از سود به عنوان معیار اندازگیری عملکرد و به عنوان راهنمایی برای تصمیمات آتی مدیریت.
سود اقتصادی نسبت به سود حسابداری به واقعیت های بیرونی نزدیک تر است.لذا هموارسازی سود در این جایگاهی ندارد و انچه در بخش های بعدی در زمینه هموارسازی سود مطرح می گردد در چارچوب مفهوم سود حسابداری است. ( جهانخانی و همکاران ،1381)
اهداف متفاوت گزارشگری سود به تعاریف متفاوتی از سود اشاره دارد و نیز مخاطبان متفاوتی را مورد خطاب قرار داده است. تعاریف ومفاهیم سود را می توان در سه سطح بررسی کرد( یعقوبی،1385) .
الف-مفهوم سود در سطح ساختاری
ب-مفهوم سود در سطح معنایی
ج-مفهوم سود در سطح رفتاری
الف)مفهوم سود در سطح ساختاری
در این سطح،سود بر اساس یک سری قوانینی که عمدتا با پدیده های دنیای واقعی یا انعکاس رفتاری بی ارتباط هستند تعریف می شود.
در این سطح از اصطلاحاتی همانن هزینه، فرض تطابق و ... استفاده می شودکه مشابه و ملموس در دنیای واقعی ندارد و به ناچار باید انها را با قواعد صریح و دقیق تعریف کرد.یعنی سود حسابداری در این سطح خلاصه ای از اقلام مثبت و منفی است که بعضی از انها مفهوم تفسیری ندارند ولو اینکه برای سرمایه گذاران حاوی اطلاعات باشد.
ب)مفهوم سود در سطح معنایی
همان طور که قبلا نیز اشاره شد دو دیدگاه در خصوص سود وجود دارد؛دیدگاه اقتصادی و دیدگاه حسابداری.اصولا سود در دیدگاه اقتصادی را نمی توان هموار نمود،لذا هموارسازی سود در مورد سود حسابداری معنی دار است.حسابداران در تعریف سود از دو مفهوم اقتصادی یعنی رفاه اقتصادی و حداکثر سازی سود استفاده می کنند. تلاش شده است که به سود خالص حسابداری محتوای اقتصادی بخشیده شود،اما باید توجه داشت کار حسابداران محاسبه سود اقتصادینیست،بلکه تهیه اطلاعاتی است که سرمایه گذاران،تحلیلگران و سایر استفاده کنندگان را قادر به محاسبه سود اقتصادی می نماید.
ج)مفهوم سود در سطح رفتاری
مفاهیم رفتاری سود به فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مربوط می شود.همان طور که سرمایه گذاران به جریانات تقسیم سود آتی نیازمند هستند،مدیریت نیز به اتفاقاتی که در اینده رخ می دهد نیازمند و علاقه مند است. با گسترش استفاده مدیران از سود به عنوان اهداف تصمیم گیری و کنترل،تنها زمانی می توان بر سود به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری متکی بود که تصمیمات مدیریت بر روش های تخصیص و تطابق بکار رفته جهت اندازه گیری سود بی اثر و یا قابل شناسایی باشد و به عبارت دیگر عمل هموارسازی سود توسط مدیریت و جوانب ان برای استفاده کننده روشن باشد.
برخی حسابداران معتقدند سود خالص تمامی وقایع اقتصادی و سود حاصل از منابع خاص که باید به طرز مناسبی طبقه بندی شود را در بر دارد و برخی دیگر این نظر را رد می کنند.
دیدگاههای دیگری که در مورد مفاهیم سود در بین محققین مطرح است، مفاهیم سود مستمر و سود غیر مستمر است. تفاوت این دو سود برای سنجش کارایی مدیریت مناسب است. فایده این تقسیم بندی این است که سرمایه گذاران بهتر می توانند از رقم سود خالص برای پیش بینی استفاده کنند.
مفهوم دیگری که از سود مطرح است، سود به عنوان ارزش افزوده است. ارزش افزوده در اقتصاد عبارت است از ارزش بازار محصولات یک شرکت منهای ارزش کالاها و خدمات تحصیل شده از سایر واحدهای تجاری. بدین ترتیب که همه کارکنان ، مالکین، بستانکاران و دولت هر یک به نحوی از گیرندگان سود واحد تجاری محسوب می شوند.
هدف مدیرت مالی(شباهنگ)،مدیریت بر منابع و مصارف سرمایه است به گونه ای که ثروت سهامداران به حداکثر برسد.لزوما حداکثر کردن سود،حداکثر کردن ثروت سهامداران نمی باشد،بلکه زمانی ثروت سهامداران بیشتر می شود که ارزش کل شرکت در حداکثر باشد، و ارزش کل شرکت زمانی حداکثر می شود که ارزش بازار سهام افزایش داشته باشد(حداکثر شود).

 

2-2-2-تعاریف هموارسازی سود
طی سالها ودهه های اخیر تعاریف متفاوتی از هموارسازی سود ارائه گردیده است که در زیر به بیان برخی از انها می پردازیم:
هی ورث درسال 1953 هموارسازی سود را چنین معرفی می کند:هموارسازی سود یک عمل عقلائی و منطقی است که مدیران تلاش می کنند با بکارگیری ابزار های خاصی در حسابداری سودشان را هموار کنند. ) جوادی ،1386)
بارنی و همکاران در سال 1976 هموارسازی سود را به مفهوم کاهش عمدی از نوسانات سود می دانند بطوریکه فعالیت های شرکت عادی به نظر برسد.مدیران برای کاهش این نوسانات به هموارسازی سود دست می زنند واین عمل تاثیر مثبتی بر ارزش سهام و عملکرد مدیریت خواهد داشت.) جوادی ،1386)
بیدلمن (1973)این طور عنوان می نماید:هموارسازی سود ممکن است به عنوان کاهش عمدی نوسانات سود بطوریکه از نظر شرکت عادی به نظر برسد تعریف شود.به عبارت دیگر این عمل را میتوان تلاش مدیریت جهت کاهش تغییرات غیر عادی سود تحت اصول حسابداری اطلاق نمود. )جوادی ،1386)
کوخ در سال 1981 هموارسازی را بعنوان وسیله ای که مدیران توسط آن به تقلیل تغییرات جریان سود گزارش شده بوسیله متغیر های مصنوعی (رویه های حسابداری) یا حقیقی (معاملات) جهت دستیابی به جریان سود مورد نظر مبادرت می ورزند،معرفی می کند.( جوادی ،1386)
موسز در 1987 هموارسازی سود را به عنوان تلاشی جهت کاهش نوسانات سود گزارش شده بیان میدارد و معتقد است اکثر محققین هموارسازی سود را مترادف کاهش مغایرت سود گزارش شده و سود مورد انتظار میدارد.( جوادی ،1386)
به گفته لئوپولد ای بی در سال 1989،هموارسازی سود را می توان عملی سفسطه آمیز و موذیانه قلمداد نمود و معتقد است این عمل بندرت بر اساس دروغهای آشکار انجام می گیرد،چرا که هموارسازی سود اغلب در اثر تعبیر و تفسیر به دست امده از اصول و استاندارد های پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به عبارت دیگر هموارسازی سود در محدوده اصول و استاندارد های حسابداری صورت می پذیرد. ( جوادی ،1386)
هکتور در سال 1989 بیان می دارد:هموارسازی سود عملی است که موجب سوء استفاده در گزارشگری مالی شده واستفاده کنندگان ازصورتهای مالی می بایست ازاین امرمطلع باشند. (جوادی ،1386)
مک هاگ نیز در سال 1992 هموارسازی سود را یک نوع دستکاری در اطلاعات مالی معرفی نمود،همینطور ورثی ،هموارسازس سود را عملی که می تواند موجب ارائه اطلاعات نادرست گردد می خواند؛بطوریکه سرمایه گذاران در خصوص ریسک و بازده سرمایه گذاری خود اطلاعات مفیدی در دست نخواهند داشت.(کوتنایی،1379،ص.35)
فرهنگ حسابداری کهلر هموارسازی سود را کلیه شیوه های طراحی شده جهت حذف بی نظمی داده ها،مانند پستی و بلندی های که ممکن است از فعالیت های غیر مستمر عملیاتی ناشی شده باشدتعریف می نماید.( جوادی ،1386)
بلکویی هموارسازی سود را نوعی اقدام آگاهانه از سوی مدیریت با هدف طبیعی نشان دادن سود جهت دستیابی به یک سطح مطلوب و مورد نظر میداند.
در فرهنگ جامع حسابداری و مالی نوروش تعریف هموارسازی سود بدین صورت امده است:"مدیریت برخی از واحدهای تجاری با استفاده از ابزارهایی همانند روشهای حسابداری،نسبت به یکسان سازی و هموارسازی سود دوره های مختلف حسابداری اقدام می ورزند و سود واقعی را به این ترتیب دستکاری و هموار می سازند" .(نوروش و وحیدی،1384،ص.462)
3-2-2-مختصات تئوریک هموارسازی سود
الف-هموارسازی سود از دیدگاه رویکرد تئوری
از دیدگاه لیتلتون، یک تئوری خوب ان است که مخلوق عمل بوده وگذشته از این،شرایط اجرا و عمل را تعیین نماید.او معتقد است هر گاه بین عقاید حسابداری مدارکی دال بر یکپارچگی مشاهده گردد،این عقیده که حسابداری این توان را دارد که یک سیستم هماهنگ از انچه حسابداری هست و انچه می تواند بشود ارائه کند را تقویت می نماید. ایجیری نیز معتقد است که اگر پاسخگویی را به عنوان هدف اصلی مورد توجه قرار دهیم،آنگاه روشهای جاری حسابداری را می توان به شیوه
بهتری تفسیر نمود؛ وبالعکس اگر حسابداری از این دیدگاه مورد توجه قرار نگیرد،بسیاری از روشهای اجرایی و عملی کنونی، بعنوان روشهای نابخردانه و ناسازگار پدیدار خواهند گشت. بنظر می اید که الگوهای متفاوتی برای تبیین دانش حسابداری لازم باشد؛اما این الگوها کدامند؟
ب-هموارسازی سود از دیدگاه الگوهای غالب
براساس تعریف ریتزر ، الگوی غالب، تصویر بنیادی از موضوع یک رشته علمی است. کاربرد تصویر مزبور این است که انچه باید پرسش شود و مقرراتی را که در تفسیر پاسخ باید بکار برد ، مشخص نماید. الگوی غالب گسترده ترین واحد اجماع یا توافق نظر در یک رشته علمی است و با استفاده از ان دو گروه علمی را از هم باز می شناسند؛و نمونه ،موضوع ،تئوریها و روشها وابزارهایی که در درون الگوی مزبور قرار دارند را طبقه بندی و تعریف کرده و با یکدیگر مرتبط می سازد.
حسابداری بعنوان یک رشته علمی،فاقد یک الگوی غالب منحصر به فرد و فراگیر بوده و یک رشته علمی چند الگویی می باشد که این الگوها هر یک تلاش می کند مورد قبول واقع شوند و حتی در درون این رشته علمی تفوق و برتری جویند.

 

با توجه به بیانیه انجمن حسابداران آمریکا تحت عنوان شرح تئوری حسابداری و پذیرش آن ، شش الگوی غالب زیر را می توان مطرح نمود:الگوی انسان شناختی-استقرا،الگوی سود حقیقی-قیاس، الگوی سودمندی در تصمیم گیری، الگوی مدل تصمیم گیری کل بازار، الگوی مدل تصمیم گیری شخص استفاده کننده و الگوی ارزش اقتصادی اطلاعات.
در بررسی الگوی اول یعنی الگوی انسان شناختی-استقرا، چهار مدل که بصورت بخشی از این الگو می باشند مورد توجه قرار می گیرد: مدل ارزش اقتصادی اطلاعات ، مدل تحلیلی-نمایندگی، فرضیه هموارسازی سود و اعمال مدیریت سود و تئوریهای اثباتی حسابداری.
آن دسته از محققینی که الگوی انسان شناختی-استقرارا می پذیرند،موضوع اصلی حسابداری را روشهای موجود و مورد عمل حسابداران و طرز تلقی مدیریت از این روشها می دانند.بنابراین، هدف تحقیقات حسابداری از دیدگاه پیرامون این الگو ،درک و بیان روشهای موجود و پیش بینی روشهای آتی حسابداری است. استفاده کنندگان از این الگو نیز معمولا به بکارگیری یکی از تکنیکهای بکار گرفته شده در 1- تحقیقات هموارسازی سود، 2- تحقیقات اعمال مدیریت سود و 3- تحقیقات تئوری اثباتی حسابداری تمایل نشان می دهند.
از آنجاییکه موضوع هموارسازی جزء الگوهای انسان شناختی و استقرایی است، لذا در این تحقیق به رویکردهای موجود در مطالعه هموارسازی سود پرداخته می شود.

 

4-2-2-رویکرد های مطالعه هموارسازی سود
در این خصوص به سه رویکرد کلاسیک ،تغییرپذیری سود و اقتصاد دو شاخه که هر سه از مقاله هموارسازی سود توسط بخش اقتصادی آلبرشت و ریچاردسون استخراج شده است می پردازیم.
1)رویکرد سنتی(کلاسیک):در این رویکرد، هموارسازی سود توسط ارتباط بین متغیرهای هموارسازی و سود گزارش شده بررسی می گردد. یکی از اشکالات این رویکرد این است که هموارسازی مصنوعی سود را بیان نمی کند .ایکل در سال 1981 نارساییهای این رویکرد را بصورت زیر عنوان می کند:
الف)در این روش مدلی از سود مورد بررسی قرار می گیرد که امکان دارد به قدر کافی بیانگر فرایند اساسی سود نباشد.
ب) تمرکز صرف روی یک متغیر هموارسازی سود ممکن است موجب ایجاد اریب در نتایج گردد.
بدین معنا که برخی از شرکتها برای هموارسازی سود ممکن است از یک یا چند متغیر استفاده کنند در حالیکه سایر شرکتها جهت هموارسازی سود از ان متغیرها استفاده ننمایند.
ج)در برخی از تحقیقات ،تاثیر متغیرهای هموارسازی سود تنها برای یک دوره مورد بررسی قرار گرفته است و از تاثیرات میان دوره ای و نیز چند دوره ای انها صرفنظر شده است.
2)رویکرد تغییرات سود:ایمهوف در سال 1977 سعی نمود از امیخته شدن هموارسازی مصنوعی سود که توسط مدیریت انجام می گیرد با هموارسازی واقعی سود جلوگیری کرده و انها را از هم متمایز کند. وی اظهار می دارد که درامد فروش عملکرد اقتصادی یک موسسه را بیان می کند؛لذا اگر عمل هموارسازی مصنوعی را نیز می توان از مقایسه تغییرات سود نسبت به تغییرات فروش مورد بررسی قرار داد.
ایکل نیز در سال 1981 به جداسازی نتایج حاصل از هموارسازی مصنوعی سود از هموارسازی طبیعی سود مبادرت می ورزید.تحقیقات وی از این منظر با تحقیقات ایمهوف متفاوت می باشد که وی شرکتهایی که تغییرات فروش کمی داشتند را از نمونه انتخابی خود مستثنی نکرد. ضمن اینکه ایمهوف معتقد بود هموارسازی مصنوعی سود و هموارسازی طبیعی از یکدیگر مستقل هستند ولی ایکل سود خالص را بعنوان مقیاس اندازه گیری سود مورد بررسی و مطالعه قرار داد.
3)رویکرد اقتصاد دو شاخه (مضاعف): آوریت در 1968 سرمایه داری آمریکا را مرکب از دو بخش تجاری دانسته است،بخش محوری و بخش پیرامونی یا جانبی . چند سال بعد تعاریف مناسبی از این دو شاخه توسط بلوستون و همکارانش ارائه گردید:
بخش محوری به صنایعی اطلاق می گردد که

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین میزان پاداش هیئت مدیره وهموارسازی سود شرکت

گزارش تخصصی بررسی نقش پاداش در فرایند آموزش در میزان سطح یادگیری دانش آموزان در ارزشیابی

اختصاصی از سورنا فایل گزارش تخصصی بررسی نقش پاداش در فرایند آموزش در میزان سطح یادگیری دانش آموزان در ارزشیابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی بررسی نقش پاداش در فرایند آموزش در میزان سطح یادگیری دانش آموزان در ارزشیابی


گزارش تخصصی بررسی نقش پاداش در فرایند آموزش در میزان سطح یادگیری دانش آموزان در ارزشیابی

دانلود گزارش تخصصی بررسی نقش پاداش در فرایند آموزش در میزان سطح یادگیری دانش آموزان در ارزشیابی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات20

دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه کوتاه  :


از آنجا که از طریق رفتارهای تشویق آمیز کلامی وغیر کلامی مادی وعنوی فردی وگروهی مستقیم وغیر مستقیم مربی بیش از هر چیز به یک نیاز هم نوجوانان یعنی نیاز به محبت متعلق وتوجه پاسخ داده می شود. شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشواراست اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلم و مدیران وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای هر انسان می باشد. تشویق نیروها واستعدادهای دانش آموزان را به کار می اندازد واستقامت آنها را در کارها زیاد می کند وموجبات سرعت در کارهای بدنی را فراهم می کند ودر کارهای فکری موجب سعی وکوشش بیشتری  می گردد  تشویق وتقویت رفتار مثبت کودکان سبب شکل گیری عادات مطلوب در آنان می شود.ما شاهد بیشترین مؤثرترین وپایدارترین اثر در رفتار آنان هستیم . استفاده ازروش تشویق ومحبت یکی از روشهای تربیتی بسیار مؤثر ونشانه صدر ونقش مطمئنه داشتن فرد است. خدای تعالی رمز پیروزی پیامبر اکرم (ص) رادر همین شرح صدور محبت ورزی پیامبر به امت خود می داند : به موجب لطف ورحمت الهی برایشان اموزشی نجواه وبا انان مشورت کن ( وبه آنان شخصیت بده )
کودک اگر از لحاظ درسی واخلاقی در سطح غیر قابل قبولی باشد باید نقطه مثبتی در وضع رفتار وظاهر او یافت وازآن بعنوان جای پای برای تشویق وی استفاده کرده مثلا ممکن است دستهایش لطیف واز آن بعنوان جای پای برای تشویق وی استفاده کرده مثلا ممکن است دستهایش لطیف ویا موی سرش اصلاح شده ومرتب باشد همچنین ممکن است به تمیزی کفشهایش اهمیت بده ویا دفتر وکتاب خودرا خوب نگه داری کند. به هر حال باید از همان نقطه مثبت و روزنه کوچک نوری به زندگی تحصیلی کودک تابیده شخصیت قابل قبولی از او ساخت وزندگی جدیدی را برایش پی ریزی کرد. سرگرمیها وعلائق کودک نیز نباید از نظر معلم و مدیر دور نماید  وقتی دانش آموزی را تنبیه می کنیم . نه تنها به هیچ یک از نیازهای خطری واساسی او پاسخ نمی دهیم بلکه تعادل حیاتی اش را برهم زده او را با تجربه ناخوش آیندی که همواره ازآن گریز دارد مواجه می کنیم ولو اینکه بطور موقت رفتار مطلوب آن را کنترل کرده باشیم رسول خدا پایه رفتار با کودکان و نوجوانان را بر محبت استوار کرده وسفارش می کند که آنان را گرامی بداریم وبا جایزه ای که امکان وفایش هست انان را تشویق نمائیم.

بیان وضعیت موجود


       اینجانب  ..........سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش دارم.  و هم اکنون در آموزشگاه .... متوسطه اول در سمت مدیریت در خدمت دانش آموزان هستم.  با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان استفاده نمایم و تحولی در امر ارزشیابی بوجود آورم.     حدود سه ماه از شروع  سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس  . درباره پیشرفت دانش آموزان نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید   بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند  درس های  تدریس شده  قبلی را بخوانند   بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر و تحول در ارزشیابی سطح دانش و معلومات دانش آموزان را بالا ببرم.

شناسایی مسئله :


اسکینر روانشناس رفتارگرا چنین عقدیده دارد که تنبیه شدید کودکان ونوجوانان در قبال انجام رفتار نا مطلوب ممکن است موقتا به حذف آن رفتار در کودک بینجامد ولی در بیشتر مواقع به بروز رفتارهای جبرانی انتقام جویانه وضد اجتماعی می گردد ویا مشکلات هیجانی دیگری را به بار می آورد تنبیه هایی که معلم و مدیران بر کودکان روا می دارند از یک طرف مشکلات عاطفی وا ختلافات رفتاری را موجب می گردد واز طرف دیگر رابطه معلم و مدیر شاگرد آشفتگی ایجاد کرده وامکان بازسازی وترمیم آن را مشکل ودر مواقعی دور از دسترس می سازد. در چنین شرایطی کودک تصور منفی را که از معلم و مدیر تنبیه گر دارد ممکن است به معلم و مدیران دیگر محیط آموزش وحتی فضای فیزیکی مدرسه .... دهد. معلم و مدیران پرخاشگر وهیجانی که از عهده کنترل رفتار خودشان بر نمی آیند با تنبیه های شدید ومکرر آثار سوء در سازگاری شاگردان خود خواهند گذاشت ومقاومت آنها را در یادگیری دروس برخواهند انگیخت با توجه به مسائلی که گذشت می خواهیم بدانیم که چه نوع تشویق اثر مثبت داد و چه نوع آن اثر منفی وآیا تشویق تنها راه موفقیت یک دانش آموزاست ؟ تشویق باید چگونه باشد آیا به نوع واندازه کاری که انجام داده می شود بستگی دارد ؟ آیا واقعا تشویق بیش از روشهای دیگر مانند تنبیه بر پیشرفت تحصیلی دانش اموزان تاثیر دارد؟ تشویق در منزل واز طرف والدین موثرتر است یا از طرف اولیاء مدرسه ؟ آیا از طریق تشویق می توان از نروی یک فرد حداکثر فایده را برد و تمام خواسته خود را بدست آنها (دانش آموازان) برآورده ساخت ؟ و آیا تشویق فردی موثرتر یا تشویق گروهی ؟
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
در احادیث صحیح ومعتبر چنین امده است : هیچیک از شما نمی تواند عنوان مومن را ( بمفهوم واقعی آن ) احراز کند مکر آنگاه که نسبت به برادر ایمانی خود همان چیزی را بخواهد که درباره خود نیز بدان احسان علاقه ومحبت کند.معلم و مدیر باید شاگردان خود را به علم ودانش تشویق نماید وفضائل ومزایای علم وعلما را به آنان تذکر دهد ویادآور گردد که علما ودانشمندان وارثان انبیاء وپیمبران ودر پایگاههائی بلند وفرازنده ودرخشان جای دارند
پایگاههای که مورد شک انبیاء وشهدا وجانبازان راه خدا می باشد. باید معلم و مدیر اینگونه سخنان شوق آفرین را که در ملی آیات واخبار و آثار اشعار وامثال بچشم می خورد وبازگو کننده فضائل ومنازل ومقامات والای علم است بگوش آنها برسانند معلم و مدیر باید از عواملی که او را در تشویق شاگردان به علم و دانش  مدد می کند استفاده نماید و به آنها گوشزد کند باید نسبت به مسائل دنیوی به امکانات وبا اندازه کفایت قناعت وسنبده کنند تا ازاین طریق بتواند آنها را از انگیزه دنیا ثرانی که موجب دل مشغولی و پریشانی خاطر آنها می گردد ... مداردباید درباره شاگردان خواهان اموری باشد که نسبت به آنها در خور احساس علاقه ودوستی می نماید، واز هر گونه شر وبدی که برای خویش نمی پسند برای شاگردان نیز نپسندد زیرا اینگونه مواسات و برابر اندیشی به شاگردان خلی از کمال ایمان معلم و مدیر وحسن رفتار وبرداری و نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم و مدیر نسبت به آنان باشد.بر معلم و مدیر لازم وضروری است ( اهتمام خویش را در جهت اخلاقی شاگردان بکار گیرد، وآن را از اخلاق زشت وخوبیهایی ناستوده وارتکاب می سازد ویا موجب ترک اشتغالات علمی ویا اهانه ادب به دیگران می گردد جلوگیری کند. معلم و مدیر باید مراقب باشد که سخنان بیهوده از شاگردان او سرنزند واز معاشرت آنان با اشخاص نا مناسب وامثال اینگونه اعمال ناروا جلوگیری و ممانعت نماید.برای پیشگیری از سوء رفتار شاگردان وجلوگیری از ارتکاب خلاف لازم است معلم و مدیر با ایجاد تعریض وکتاب راه گشای تربیت اخلاقی شاگردان بوده وا زتخلف آنها جلوگیری کند در صورتی که ضرورت ایجاد نکند باید از آشکار گوئی وتصریح به تخلف شاگرد خود داری نماید وهواره از عامل لطف ومحبت ومهر ومودت برای ارشاد شاگردان استفاده کند و آنرا بخاطر تخلف وسوء رفتار توبیخ ننماید. چون اولا تصریح و آشکارگویی پرده هیبت وابهت استاد را ار هم دردیده و موجب جرات وجسارت شاگردان در ارتکاب خلاف وسوء رفتار وتخلفهای اخلاقی امروزند راستی باید درباره مراتب مهر ومحبت پیامبر عزیز گرامی اسلام (ص) نسبت به آن مرد اعرابی وبیابانگر اندیشید – که مسجد رابا بول وپیشاب خود آلوده کرد – ( وپیامبر مهربان بجای توبیخ ودرشتخویی از در لطف ودلسوزی وارد شد وازراه محبت این مرد صحراگرد را متوجه زشتی ونادرستی رفتارش نمود آری باید دید که رسول اکرم (ص) با معاویه بن حکم آنگاه که در اثناء غار سخن گفت - چه نوع  رفتاری را پیش گرفت.
نباید معلم و مدیر با شاگردان خویش رفتاری شکوهمندانه وبزرگ مابانه ای را در بیش گیرد بلکه باید فروتنی ونزمش را در برخورد با شاگردانش بکار برد خداوند متعادل به پیامبر خود می گوید : « واخض جناحک ، سمن اتمبک من المومنین »پروبال خونین را برای پیروان خود( که با پیرمرد خویش در ایمان به تواظهار علاقه می‌کند) فروهشته ساز ( ونسبت به آنان متواضع وفروتن باش) رسول خدا (ص) فرمود:« خداوند متعال به من وحی نمود ( که به شما اعلام کنم تا ) تواضع فروتنی را پیشه خود سازید » تواضع وفروتنی نسبت به تمام طبقات مردم در خور وظیفه اخلاقی هر انسان مومن ومسلمان است علیهذا باید در نظر گرفت که وظیفه معلم و مدیر نسبت به شاگردان ازاین دیدگاه چگونه است – شاگردانی که همواره در معیت معلم و مدیر بسر می‌برند وبه منزله فرزندان او هستند با توجه به این حقیقت که میان شاگردان ومعلم و مدیر و ملازمت وهمبستگی جالبی برقرار است و شاگردان در پی جوئی از دانشها ومعارف سودمند بدوتکیه می کنند ورای نظر او را ملاک ومعیار ارزیابی علوم ودانشها می دانند وعلاوه براین میان معلم و مدیر وشاگردان حقوق متقابل دیگری از قبیل : حقوق مصاحبت وهمنشینی صیانت واحترام در رفت وآمد و برخوردها وبشرافت محبت در سیستمهای راستین وعاری از هر شائبه کینه توزی ( وامثال آنها وجود دارد که این حقوق ومعیارها می تواند رابطه معلم و مدیر وشاگردانش را بطرز جالب ودلنشین سازمان بخشیدن در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است که فرمود : معلم و مدیر و آموزگار باشید ( ودرس عشا زمزمه محبت باشد ).


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی بررسی نقش پاداش در فرایند آموزش در میزان سطح یادگیری دانش آموزان در ارزشیابی

دانلود پایان نامه مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره در صنایع

اختصاصی از سورنا فایل دانلود پایان نامه مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره در صنایع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره در صنایع


دانلود پایان نامه مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره در صنایع

مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره در صنایع دارویی، شیمیایی، غذایی، خودرو و فلزات اساسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:70

فهرست مطالب :

فصل اول: کلیات تحقیق

مقدمه 2

1-1بیان مسئله 2

1-2 اهمیت موضوع 4

1-3 قلمرو تحقیق 5

1-4 اهداف تحقیق 5

1-5 فرضیات تحقیق 5

1-6 روش تحقیق 5

1-7 تعریف واژه‌ها 7

1-8 چارچوب فصول آتی 8

فصل دوم: ادبیات تحقیق

مقدمه 10

2-1 تئوری نمایندگی 10

2-1-1 مفروضات تئوری نمایندگی 11

2-1-2 مشکلات نمایندگی 12

2-1-3 راهکارهای کاهش مشکلات نمایندگی 13

2-2 پاداش مدیران 14

2-2-1 مبنای قراردادها و طرح های پاداش به مدیران 14

2-2-2روش های اعطای پاداش به مدیران 14

2-2-3 نحوه پرداخت پاداش در شرکت های ایرانی 16

2-3 رفتار هزینه ها 16

2-3-1 مدل های رفتار هزینه ها 17

2-4 پاداش مدیران و رفتار هزینه ها 18

2-5 پیشینه تحقیق 19

2-5-1- تحقیقات خارجی 19

2-5-2- تحقیقات داخلی 22

2-5-3 خلاصه ای از تحقیقات انجام شده 23

2-6 مدل مفهومی تحقیق 27

فصل سوم: روش تحقیق

مقدمه 29

3-1 هدف تحقیق 29

3-2 تدوین فرضیه های تحقیق 29

3-3 روش تحقیق 30

3-4 روش گردآوری اطلاعات 30

3-5 ابزار تحقیق 30

3-6 حدود پژوهش 30

3-7 جامعه آماری 31

3-8 تعریف متغیر های تحقیق و نحوه اندازه گیری آنها 31

3-8-1 متغیر وابسته 31

3-8-2 متغیر های مستقل 32

3-8-3 متغیرهای تعدیل گر (متغیر های مستقل ثانویه) 33

3-8-4 متغیر های کنترلی 33

3-9 مدل های آماری فرضیه های تحقیق 35

3-10 روش های آماری و انواع آزمون فرضیه ها 37

3-10-1 تعبیر و تحلیل رگرسیون 37

3-10-2 داده های (تابلویی) ترکیبی 38

3-10-3 مانایی (پایایی) و هم انباشتگی 40

3-10-4 فروض مدل کلاسیک 41

3-10-4-1 خود همبستگی 41

3-10-4-2 نرمال بودن 41

3-10-4-3 همسانی واریانس 42

3-10-4-4 هم خطی 42

3-10-5 آزمون معنادار بودن ضرایب رگرسیون (همبستگی) 43

3-10-6 آزمون معنادار بودن رگرسیون 43

فصل چهارم: تجزیه وتحلیل داده ها

مقدمه 45

4-1 آمار توصیفی 45

4-2 آزمون مانایی متغیر ها 47

4-3 آزمون فروض مدل کلاسیک 48

4-3-1 خودهمبستگی 48

4-3-2 نرمال بودن باقی مانده ها 48

4-3-3 همسانی واریانس 48

4-3-4 آزمون هم خطی بین متغیرها 48

4-4 آزمون فرضیه ها 48

4-4-1 آزمون فرضیه های اول و دوم و سوم 48

4-4-2 آزمون چهارم و پنجم 51

4-4-3 آزمون فرضیه های ششم و هفتم 53

4-5 سایر آزمون های مکمل 55

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها

مقدمه 59

5-1 بحث و نتیجه گیری 59

5-2 محدودیت های تحقیق 61

5-3 پیشنهادهای تحقیق 62

5-3-1 پیشنهادهای مبتنی بر نتایج تحقیق 62

5-3-2 پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی 62

منابع و مآخذ

الف- منابع و مآخذ فارسی 64

ب- منابع و مآخذ خارجی 65

فهرست جداول :

جدول 2-1 رفتار عادی و غیرعادی هزینه ها 18

جدول2-2 خلاصه ای از تحقیقات خارجی 23

جدول2-3 خلاصه ای از تحقیقات داخلی 26

جدول 4-1 آمار توصیفی داده ها 45

جدول 4-2 پایایی متغیر ها 47

جدول 4-3 نتایج آزمون فرضیه های اول، دوم و سوم 50

جدول 4-4 نتایج آزمون فرضیه های چهارم و پنجم 52

جدول 4-5 نتایج آزمون فرضیه های ششم و هفتم 54

جدول 5-1 خلاصه ی نتایج آزمون فرضیات تحقیق 59

چکیده :

تا قبل از قرن هفدهم میلادی شرکت ها یا به صورت انفرادی و یا به صورت شرکت های غیرسهامی با مالکیت دو یا چند نفر شریک تاسیس و اداره می شدند. پیشرفت علوم و بروز انقلاب صنعتی سبب پیدایش شکل جدیدی از شرکت ها به نام شرکت های سهامی در جهان شد. اداره این شرکت ها که با سرمایه تعداد زیادی از مردم تاسیس می شده اند به مدیران حرفه‌ای واگذار می گردید. به این ترتیب، مدیریت مؤسسات از مالکیت سرمایه آنها تفکیک و متمایز شد. تشکیل شرکت های سهامی و مشارکت تعداد به نسبت زیاد سرمایه گذاران در بازار سرمایه، تحولاتی را در مناسبات سهامداران و مدیران حرفه ای این‌گونه شرکت ها ایجاد و عملاً مالکیت را از مدیریت جدا کرده است. شرکت های سهامی امروزی از کوشش های دسته جمعی گروه هایی نظیر مدیران، کارکنان، سهامداران و اعتباردهندگان تشکیل شده اند. این گروه ها از طریق انعقاد قراردادهای رسمی و غیر رسمی گوناگون در یک شرکت سهامی گرد هم می آیند. برای سالیان متمادی، اقتصاددانان فرض می کردند که تمامی گروه های مربوط به یک شرکت سهامی برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجه شرکت ها با اینگونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است. این موارد به طور کلی در قالب تئوری نمایندگی مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد (مرادی، 1388).

همان گونه که بیان شد شرکت های سهامی با انعقاد قراردادهای بین گروه های مختلف تشکیل می شوند که اولین این قرارداد، قرارداد شرکت با مدیر یکی از مهم ترین قراردادهاست چرا که خود باعث انعقاد قراردادهای دیگر با گروه های ذینفع می شود و می تواند بر شرایط قراردادهای دیگر اثر بگذارد. برای کاهش تضاد نمایندگی این قرارداد مهم "مالکان _ مدیران" پاداش راه حل اصلی است. بر اساس این اعتقاد، در صورت استقرار الگوی مناسب برای پرداخت پاداش، مدیران در جهت منافع سهامداران و وام دهندگان فعالیت می کنند. دلیل اصلی طرح پاداش این است که باید به مدیران به خاطر مسؤولیت های سازمانی که بر عهده دارند، پاداش داد و انگیزه لازم را برای عملکرد بهتر در آنان ایجاد کرد (محمدیان،1392 به نقل از مدرس سبزواری، 1374).

علی‌رغم بیان ارتباط مستقیم بین عملکرد و پاداش طبق نتایج تحقیقات گذشته، اما این ارتباط مورد تردید جدی است. گروهی از محققین معتقدند که این ارتباط از تقارن در زمانی که عملکرد مثبت یا منفی است برخوردار نبوده و دلیل آن را به رفتار هزینه ها تا عملکرد مدیر مربوط می دانند (کیلور و لوپز، 2013). با توجه به این سوال و تردید اساسی، این موضوع که، این ارتباط در شرکت های ایرانی چگونه می باشد و آیا عدم تقارن بین تغییرات عملکرد و تغییرات پاداش وجود دارد؟ موضوعی بود که در این تحقیق درصدد بررسی آنیم. لذا در ادامه پس از بیان مسئله، اهمیت، قلمرو، اهداف، فرضیه و روش تحقیق ارائه شده و نهایتا واژه ها و چارچوب فصول آتی ارائه خواهد شد.

1-1بیان مسئله

موضوع ارتباط بین پاداش و عملکرد مدیر یکی از موضوعات بحث انگیز در امور مالی و حسابداری است. عموما به دلیل تئوری نمایندگی انتظار می رود رابطه مستقیم بین پاداش و عملکرد مدیر وجود داشته باشد اما تحقیقات جدید نشان دادند که وقتی عملکرد شرکت یا سود کاهش می یابد ارتباط بین پاداش و سود کمتر می شود (گاور و گاور[1]، 1998). هم چنین در تحقیقات دیگری نشان داده شده، زمانی که بازده دارایی ها کاهش می یابد حساسیت بین پاداش و سود در مواردی که پاداش به عملکرد بستگی دارد کاهش می یابد (ماتسوناگا و پارک[2]،2001 ;جکسون و همکاران[3]، 2008). این یافته ها نشان می دهد که ارتباط بین سود و پاداش در زمانی که عملکرد شرکت مثبت و منفی است، یکسان نیست (ببچاک و فراید[4]، 2004; جنسن و مورفی[5]، 1990).

گروهی دیگر از محققین معتقدند دلیل تفاوت در ارتباط بین عملکرد و پاداش در شرکت های خوب و بد به رفتار هزینه ها مرتبط است تا اینکه به عملکرد مدیر مربوط باشد. آنها در پاسخ به این ادعا که مدیران در مقابل کاهش در سود محافظت می شوند، معتقدند که این گونه نبوده بلکه رفتار هزینه هاست که باعث حساسیت کمتر عملکرد به پاداش می شود (کیلور و لوپز[6]، 2013).

در حسابداری و امور مالی رفتار هزینه ها زمانی که بحث قراردادها مطرح می شود مثل ارتباط بین پاداش و عملکرد مهم تلقی می شود. در این چارچوب، کیلور و لوپز 2013 رفتار عادی و غیرعادی هزینه ها[7] را به صورت زیر بیان نمودند: رفتار عادی هزینه ها بدین معنی که افزایش فروش، افزایش هزینه ها را به دنبال خواهد داشت اما افزایش هزینه ها کمتر از افزایش فروش افزایش می یابند به گونه ای که اثر خالص افزایش فروش سبب افزایش بازده دارایی ها می شود. همچنین کاهش فروش موجب کاهش هزینه ها شده اما کاهش هزینه ها کمتر از کاهش فروش می باشد به گونه ای که اثر خالص کاهش در فروش سبب کاهش بازده دارایی ها می شود. و رفتار غیر عادی هزینه ها بدین صورت که افزایش فروش همراه با کاهش هزینه ها بوده و یا کاهش فروش همراه با کاهش هزینه ها اما کاهش هزینه ها بیشتر از کاهش فروش بوده است که در نهایت خالص اثر این دو رفتار سبب افزایش بازده دارایی ها یا رفتار غیرعادی آنها شده است. و اگر کاهش فروش همراه با افزایش هزینه ها و یا افزایش فروش همراه با افزایش هزینه ها اما افزایش هزینه ها بیشتر از آن باشد اثر این دو رفتار سبب کاهش بازده دارایی ها یا رفتار غیرعادی آنها می شود (ص. 234).

تحقیقات قبلی نشان دادند که بررسی ارتباط بین درآمد و هزینه ها می تواند محتوای اطلاعاتی بیشتری داشته باشد. در این زمینه گروهی از محققین شواهدی به دست آوردند که مطالعه ارتباط بین درآمد و هزینه ها (R2) می تواند محتوای اطلاعاتی بیشتری راجع به پایداری سود داشته باشد. یافته های آنها نشان داد که ارتباط بین فروش ها و هزینه ها اطلاعات بیشتری از بررسی جداگانه فروش ها و هزینه ها درباره‌ی پایداری سود ارائه می دهد. آنها دریافتند که تحلیلگران و بازار اطلاعات ترکیبی به دست آمده در ارتباط با فروش ها و هزینه ها را در نظر نمی گیرند (گو و همکاران[8]، 2006). علی‌رغم موارد فوق کیلور و لوپز معتقدند که دو عامل غیر مرتبط با سود جاری یعنی فروش مورد انتظار آتی و میزان بهره برداری از ظرفیت بر ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره اثر می گذارند.

همچنین در تحقیقات نشان داده شده است که رفتار هزینه ها با اثر متقابل بین تغییرات در فروش ها و سطح بهره برداری از ظرفیت مرتبط می شود (بالاکریشنان و همکاران[9]، 2004). زمانی که فروش ها کاهش می یابند ظرفیت مازاد به وجود می‌آید زیرا قسمتی از ظرفیت برای یک دامنه از فعالیت فروش ثابت است. نتیجه این ثبات هزینه ها[10]این است که زمانی که فروش ها کاهش می یابند نسبت هزینه ها به فروش ها افزایش خواهند یافت و به کاهش در بازده دارایی ها منجر می شوند زیرا هزینه های ثابت ظرفیت بر سطح کمتری از فروش تقسیم می شوند (اندرسون و همکاران[11]،2007).

بر این مبنا درصددیم تا در این تحقیق به این موضوع بپردازیم که عدم حفظ رابطه قبلی بین پاداش و عملکرد مدیر ممکن است به عملکرد مدیریت ربطی نداشته بلکه تابعی از رفتار هزینه ها باشد. و اینکه آیا شرکت های ایرانی در زمان پرداخت پاداش رفتار هزینه ها یا اطلاعات ترکیبی فروش ها و هزینه ها را لحاظ می کنند. و آیا دو عامل غیر مرتبط با سود جاری یعنی فروش مورد انتظار آتی و میزان بهره برداری از ظرفیت بر ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره اثر می گذارند یا خیر؟

1-2 اهمیت موضوع

به دلیل تئوری نمایندگی انتظار می رود رابطه مستقیم بین پاداش و عملکرد مدیر وجود داشته باشد اما تحقیقات جدید نشان دادند که حساسیت پاداش به سود در شرکت های با عملکرد ضعیف نسبت به شرکت های با عملکرد قوی کمتر می شود ( شاو و ژانگ[12]، 2010). در واقع این تحقیقات این احتمال را که دلیل کاهش در سود عملیاتی ممکن است به عملکرد مدیریت ربطی نداشته بلکه تابعی از رفتار هزینه ها باشد نادیده می گیرند.

بر این اساس انتظار می رود تحقیق حاضر شواهدی را راجع به ارتباط بین پاداش و رفتار هزینه ها فراهم نماید. و با توجه به اینکه پاداش به عنوان یکی از راهکارهای کاهش مشکلات نمایندگی مطرح شده است نتایج این تحقیق به شرکت ها کمک نماید تا هنگام پرداخت پاداش به رفتار هزینه ها و محتوای اطلاعاتی ارتباط بین فروش ها و هزینه ها توجه نمایند تا بتوانند ارزیابی بهتری از عملکرد مدیریت داشته باشند. همچنین یافته های تحقیق می تواند علاوه بر غنا بخشیدن به مبانی نظری ارتباط عملکرد و پاداش، ضرورت ایجاد کمیته پاداش در شرکت های ایرانی را نشان دهد. و از سویی دیگر سیاست‌گذاران و اتحادیه های حرفه‌ای می توانند با تدوین استراتژی های مناسب پاداش موجب کارایی بکارگیری منابع محدود کشور شوند و از تضاد نمایندگی بالقوه موجود در شرکت ها که هدف اصلی برقراری پاداش مبتنی بر آن بود، بکاهند.

1-3 اهداف تحقیق

اهداف اصلی این تحقیق با توجه به بیان مسئله بررسی این موضوع است که رفتار هزینه ها می تواند تشریح کننده ارتباط بین پاداش و عملکرد مدیریت باشد. و همچنین بررسی اثر فروش موردانتظار آتی و بهره برداری از ظرفیت روی ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره می باشد.

1-4 فرضیات تحقیق

با توجه به اهداف پژوهش فرضیه های قابل آزمون زیر مطرح می شوند:

فرضیه اول: تغییرات پاداش به افزایش در بازده دارایی ها حساس است.

فرضیه دوم: تغییرات پاداش به کاهش در بازده دارایی ها حساس است.

فرضیه سوم: تغییرات پاداش به افزایش در بازده دارایی ها بیشتر از کاهش در بازده دارایی ها حساس است.

فرضیه چهارم: تغییرات پاداش به تغییر در بازده دارایی های به وجود آمده از رفتار عادی هزینه ها حساس است.

فرضیه پنجم: تغییرات پاداش به تغییر در بازده دارایی های به وجود آمده از رفتار غیرعادی هزینه ها حساس است.

فرضیه ششم: فروش موردانتظار آتی روی ارتباط بین رفتار هزینه ها و تغییرات پاداش هیأت مدیره اثر می گذارد.

فرضیه هفتم: بهره برداری از ظرفیت روی ارتباط بین رفتار هزینه ها و تغییرات پاداش هیأت مدیره اثر می گذارد.

1-5 قلمرو تحقیق

الف) قلمرو موضوعی: مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره می باشد.

ب) قلمرو زمانی تحقیق: دامنه زمانی تحقیق سال‏های مالی 1391 – 1387 (5 سال) می‏باشد.

ج) قلمرو مکانی تحقیق: شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.

1-6 روش تحقیق

این تحقیق از نظر استدلال قیاسی- استقرایی و از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیقی توصیفی- مبتنی بر تحلیل رگرسیونی به روش تحلیل ترکیبی داده ها است. که در آن از اطلاعات واقعی مندرج در صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است.

جامعه آماری در این تحقیق شرکت‌های فعال در صنایع دارویی، شیمیایی، غذایی، خودرو، فلزات اساسی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که نمونه های مورد مطالعه به صورت حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. دلیل انتخاب این شرکت ها وجود هزینه های ثابت بالا در این گونه شرکت ها و همچنین محدودیت زمانی محقق بوده است. لذا شرکت های انتخاب شده دارای مجموعه شرایط زیر بودند:

  1. تا قبل از سال 1387 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند.
  2. پایان سال مالی آنها 29 اسفند ماه باشد.
  3. در دوره مورد بررسی تحقیق توقف عملیات و تغییر در دوره مالی نداشته باشد.
  4. صورت‌های مالی شرکت‌ها، حسابرسی شده و غیر تلفیقی باشند.
  5. جزء بانک‌ها و موسسات مالی (شرکت‌های سرمایه‌گذاری، واسطه‌گری مالی، شرکت‌های هلدینگ، بانک‌ها و لیزینگ‌ها) نباشند.
  6. اطلاعات مالی مورد نیاز به طور کامل وجود داشته باشد.
  7. حداقل در سه دوره از دوره های مورد بررسی تغییرات پاداش داشته باشند.

مراحل کلی تحقیق به این صورت بوده که داده ها به صورت داده‌های تابلویی تهیه شده و از مدل رگرسیون چند متغیره برای آزمون فرضیه‌ها استفاده شده است. جهت تعیین معنی‌دار بودن رابطه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته از آزمون t در سطح خطای 5 درصد (95 درصد اطمینان) استفاده شده است. همچنین اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از گزارش‌های انتشار یافته توسط سایت‌های مدیریت پژوهش توسعه و مطالعات اسلامی سازمان بورس و اوراق بهادار[13] و سیستم جامع اطلاع رسانی ناشران (شبکه کدال[14]) بورس و نیز نرم افزار ره‌آورد نوین جمع آوری شده و برای تحلیل داده‌ها از نرم افزارهای اکسل و ایی ویوز مبتنی بر تحلیل داده‌های ترکیبی استفاده شده است.

جهت آزمون فرضیات 1و2و3 از مدل زیر استفاده گردیده است:

مدل (1)

DBONUSi,t=β0+ β1PDROAi,t+ β2NDROAi,t+γjXjit

و برای آزمون فرضیات 4 و 5 از مدل زیر استفاده شده است:

مدل(2)

DBONUSi,t=α0+ α1NC_PDROAi,t+ α2NC_NDROAi,t+ α3NNC_PDROAi,t+   α4NNC_NDROAi,t+γjXjit

و در نهایت برای آزمون فرضیات 6 و7 از مدل زیر استفاده گردیده است:

مدل(3)

که توضیحات تفصیلی در فصل سوم ارائه شده است.

1-7 تعریف واژه‌ها

پاداش هیأت‌مدیره[15]:

به هرگونه مزایای نقدی متعلق به مدیران پس از تصویب مجمع، پاداش می گویند.

رفتار هزینه‌ها[16]:

منظور از رفتار هزینه ها عکس العمل هزینه ها نسبت به تغییرات در حجم فعالیت است. که در این تحقیق به دو طبقه عادی و غیرعادی تقسیم شده است:

     رفتار عادی:    افزایش فروش همراه با افزایش هزینه ها است اما افزایش هزینه ها کمتر از آن است.

کاهش فروش همراه با کاهش هزینه ها است اما کاهش هزینه ها کمتر از آن است.

رفتار غیرعادی: افزایش فروش همراه با کاهش هزینه ها است.

کاهش فروش همراه با کاهش هزینه ها است اما کاهش هزینه ها بیشتر از آن است.

 کاهش فروش همراه با افزایش هزینه ها است.

افزایش فروش همراه با افزایش هزینه ها است اما افزایش هزینه ها بیشتر از آن است.

فروش موردانتظار آتی[17]:

پیش بینی فروش یک تخمین از فروش های نقدی یا واحد های فیزیکی بر پایه یک دوره زمانی معین در آینده تحت یک برنامه بازاریابی طراحی شده و مجموعه مفروضاتی از شرایط و عوامل محیطی می باشد. در این تحقیق فروش مورد انتظار آتی به صورت فروش پیش بینی شده منهای فروش واقعی تقسیم بر فروش واقعی تعریف شده است.

بهره برداری از ظرفیت[18]:

استفاده (بهره برداری) از توان یا قابلیت تولید در خلال یک دوره زمانی معین است. در این تحقیق ابتدا ظرفیت به صورت زیر تعریف شده: فروش تقسیم بر ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات منهای میانگین سالیانه صنعت. سپس بهره برداری از ظرفیت به صورت تغییر در ظرفیت نسبت به دوره قبل تعریف شده است.

1-8 چارچوب فصول آتی

در فصل دوم ابتدا پیشینه‌ی تئوریک و سپس خلاصه ای از تحقیقات انجام شده قبلی در ارتباط با موضوع تحقیق بیان می‌شود.

در فصل سوم روش شناسی تحقیق مورد بحث قرار می گیرد. در این فصل ابتدا نوع پژوهش، جامعه آماری، روش نمونه گیری و نحوه جمع آوری داده ها بیان می شود، سپس فرضیه ها، مدل ها، متغیرها و نحوه محاسبه تشریح می شود. در نهایت آزمون های آماری مورد استفاده جهت تحلیل نتایج ارائه می گردد.

فصل چهارم به استخراج نتایج و تجزیه و تحلیل اطلاعات اختصاص دارد که شامل آزمون فرضیه های تحقیق می باشد.

در فصل پنجم ابتدا خلاصه‌ای از مطالب مطرح شده در فصل‌های پیشین بیان می شود، سپس به تبیین یافته های مربوط به هر کدام از فرضیه ها پرداخته و در نهایت پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه می شود.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه مطالعه ارتباط بین رفتار هزینه ها و پاداش هیأت مدیره در صنایع

مقاله انگلیسی + فایل ترجمه ، تفاوت های فردی در ارتباط با رضایت از پاداش شغلی و رضایت شغلی

اختصاصی از سورنا فایل مقاله انگلیسی + فایل ترجمه ، تفاوت های فردی در ارتباط با رضایت از پاداش شغلی و رضایت شغلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انگلیسی + فایل ترجمه ، تفاوت های فردی در ارتباط با رضایت از پاداش شغلی و رضایت شغلی


مقاله انگلیسی + فایل ترجمه ، تفاوت های فردی در ارتباط با رضایت از پاداش شغلی و رضایت شغلی

مقاله انگلیسی + فایل ترجمه ، تفاوت های فردی در ارتباط با رضایت از پاداش شغلی و رضایت شغلی

سال انتشار 2013

فایل مقاله انگلسی 9 صفحه pdf

فایل ترجمه word20 صفحه

عنوان انگلیسی
Individual differences in the relationship between satisfaction with job rewards and job satisfaction
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
1. مقدمه
2. روش تحقیق
3. نتایج
4. بحث
ترجمه چکیده
اگرچه پژوهش های قبلی اغلب یک ارتباط مثبت بین رضایتمندی از دستمزد و رضایت شغلی نشان داد، ولی در مورد جهان شمولی این یافته ها اختلاف وجود دارد. تجزیه و تحلیل رگرسیون خوشه دانا در سه نمونه به طور مداوم نشان می دهد که دو نوع از افراد هر یک با رابطه های رضایت و پاداش شغلی مختلف متمایز می شوند. برای نوع اول، رضایت شغلی به رضایتمندی از پاداش مالی و روانی مربوط است در حالی که رضایت شغلی دومین نوع فقط به رضایتمندی از پاداش روانی مربوط می شود. علاوه بر این تفاوت بین فردی در مورد امنیت مالی ارزش کاری و نه شناخت مشخص شد که این امر نشان می دهد تفاوت در ارزش کاری ممکن است بر مبنای تفاوت های بین فردی در رابطه رضایتمندی از پاداش نهفته باشد. علاوه بر این افراد نوع 1 و 2 از لحاظ قصد ترک خدمت و تعهد سازمانی موثر متفاوت هستند که این امر نشان می دهد تفاوت ها در رابطه رضایتمندی از پاداش همچنین به نتایج مهم سازمانی مربوط می شود. مفاهیم نظری و عملی این یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
ترجمه مقدمه
رضایت شغلی بدون شک یکی از نتایج بسیار مورد مطالعه قرار گرفته در تحقیقات سازمانی (اسپکتور، 1997) است. احتمالا یکی از دلایل، پیوند بصری آن با طیف گسترده ای از رفتارهای مهم کارکنان مانند ترک خدمت، غیبت و عملکرد است (چلیچر، هانسن و فاکس، 2010). بنابراین تحقیق در مورد رضایت شغلی گسترده است. به طور سنتی پاداش کاری به عنوان عامل اصلی تعیین کننده رضایت شغلی در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال با توجه به مدل ارزش ویژه آدامز (1965) مردم نسبت ورودی / خروجی خود - که نشان دهنده پاداش دریافتی آنها در ازای انجام کار است - را به منظور تعیین اینکه آیا در کار خود احساس رضایت می کنند، نسبت به فرد دیگر مقایسه می کنند. به طور مشابه در مدل تفاوت پورتر و لاولر (1968) رضایت شغلی افراد توسط یک مقایسه از شرایط شغلی فعلی آنها (از جمله پاداش دریافتی آنها) با شغل ایده آل آنها تعیین می شود. به غیر از نقش آن در نظریه های رضایت شغلی، هنگام غربالگری ابزارهای مورد استفاده برای اندازه گیری رضایت شغلی محوریت پاداش نیز آشکار است. به طور خاص دو ابزار مهم شاخص توصیفی شغل (JDI) و پرسشنامه رضایتمندی مینه سوتا (MSQ) هر دو شامل یک خرده مقیاس هستند که به رضایت از پاداش شغلی اشاره می کنند (رجوع کنید به چلیچر و همکاران، 2010). از مطالب فوق نتیجه می گیریم که پاداش برای رضایت شغلی ضروری است. اگرچه نظریه های مهم در مورد رضایت شغلی حدس می زنند که پاداش شغلی (همیشه) بر رضایت شغلی تاثیر نمی گذارد. به طور خاص تئوری دو عاملی هرزبرگ (1959) دستمزد را به عنوان یک عامل بهداشتی در عوض عامل ارضاء کننده تعریف می کند. از این رو پیش بینی شده است که رضایت از دستمزد بر رضایت شغلی تاثیر نمی گذارد. از نظریه خود مختاری (دسی و رایان، 1985، 2002) که فرض می کند رضایتمندی در نتیجه انگیزه درونی است، می توان نتیجه مشابهی به دست آورد و انگیزه درونی تحت تاثیر پاداشهای بیرونی نبوده و یا حتی به صورت منفی از طریق پاداشهای بیرونی تحت تاثیر قرار نمی گیرد (به عنوان مثال با ارائه پاداش های مالی گاگنه و فارست، 2008). در مجموع دیدگاه های ضد و نقیضی در مورد نقش پاداش شغلی در ارتباط با رضایت شغلی وجود دارد. استدلال می کنیم که در مطالعه حاضر نباید هر دو دیدگاه دیگری را رد کنند. در عوض بسته به فرد مورد نظر ممکن است دیدگاه اول یا دوم اعمال شود. به عبارت دیگر نشان دادیم که تفاوت های فردی در ارتباط با پاداش و رضایت شغلی وجود دارد و در واقع برای برخی افراد پاداش های بیرونی با رضایتمندی در ارتباط است، در حالی که برای افراد دیگر این چنین نیست. در ادامه این نقطه را با دقت شرح خواهیم داد. اول اینکه بین دو دسته پاداش شغلی تمایز قائل می شویم؛ دوم استدلال می کنیم که چرا تفاوت های فردی در ارتباط با پاداش و رضایت شغلی بر اساس کارهای موجود در ارزش کاری مورد انتظار است و در نهایت استدلال می کنیم که آیا این تفاوت های فردی به نتایج کاری دیگر نیز مربوط هست.
کلمات کلیدی
- رضایت شغلی - پاداش های شغلی - رضایت از پرداخت - تفاوت های فردی - ارزش کار

چکیده انگلیسی

Although previous research often showed a positive relationship between pay satisfaction and job satisfaction, we dispute the universality of this finding. Cluster-wise regression analyses on three samples consistently show that two types of individuals can be distinguished, each with a different job reward–job satisfaction relationship. For the first person type, job satisfaction relates to financial and psychological reward satisfaction, whereas for the second person type job satisfaction relates to psychological reward satisfaction only. In addition, between-person type differences were found for the work value financial security but not for recognition, which suggests that differences in work values may lie at the basis of between-person differences in the rewards–satisfaction relationship. Moreover, person types 1 and 2 differ in turnover intention and affective organizational commitment, which implies that differences in the rewards–satisfaction relationship relate to important organizational outcomes as well. Theoretical and practical implications of these findings are discussed.

مقدمه انگلیسی

Job satisfaction is without doubt one of the most studied outcomes in organizational research (Spector, 1997). One of the reasons is probably its intuitive link with a wide range of important employee behaviors such as turnover, absenteeism, and performance (Schleicher, Hansen, & Fox, 2010). Therefore, the research on job satisfaction is widespread. Traditionally, job rewards are considered a major determinant of job satisfaction. For example, according to the equity model of Adams (1965) people compare their input/output ratio – which reflects the rewards they receive in return for the work they perform – to that of a comparison person to determine whether they feel satisfied in their job. Similarly, in the discrepancy model of Porter and Lawler (1968) people's job satisfaction is determined by a comparison of their current job conditions (including the rewards they receive) to their ideal job. Apart from its role in theories on job satisfaction, the centrality of job rewards is also obvious when screening instruments that are utilized to measure job satisfaction. In particular, the two most important instruments, the Job Descriptive Index (JDI) and the Minnesota Satisfaction Questionnaire (MSQ) both include a subscale referring to satisfaction with job rewards (see Schleicher et al., 2010). From the above, one would conclude that job rewards are indispensable for job satisfaction. However, important theories on job satisfaction conjecture that job rewards do not (always) affect job satisfaction. In particular, Herzberg's (1959) two-factor theory conceptualizes pay as a hygiene factor rather than a satisfier. Hence, it is predicted that satisfaction with pay does not affect job satisfaction. A similar conclusion can be drawn from self-determination theory (Deci and Ryan, 1985 and Deci and Ryan, 2002), which posits that satisfaction results from intrinsic motivation, and that intrinsic motivation is not or even negatively influenced by extrinsic rewards (for example by providing financial rewards Gagné & Forest, 2008). In sum, conflicting views on the role of job rewards in relation to job satisfaction exist. In the present study, we argue that both views should not exclude one another. Rather, depending on the individual under consideration, the one or the other may apply. In other words, we suggest that there are individual differences in the link between job rewards and job satisfaction in that for some people extrinsic rewards do indeed relate to satisfaction, whereas for other people this is not the case. In what follows, we will elaborate on this point. First we distinguish between two categories of job rewards; second we argue why individual differences in the relationship between rewards and job satisfaction are expected on the basis of existing work on work values, and finally we argue that these individual differences relate to other job-outcomes as well. 1.1. Categories of job rewards Rewards are key components of the exchange relationship between employee and employer (Armstrong, 2010, Cropanzano and Mitchell, 2005 and White and Drucker, 2000). Hence, rewards are used as a tool to guide behavior and performance in an attempt to attract and retain the best-qualified employees and keep them satisfied and motivated (Bellenger et al., 1984, Bratton and Gold, 2003 and Rynes et al., 2004). Because of this reason, the research and theorizing on rewards is widespread and has a long history (e.g., Currall et al., 2005, Heneman and Judge, 2000 and Williams et al., 2008). At the same time, the stream of research on rewards is heavily dominated by studies on the impact of financial rewards (often referred to as ‘pay’). This is somewhat surprising given that almost all major motivation and satisfaction theories explicitly stress the importance of alternative types of rewards (e.g., Adams, 1965, Deci and Ryan, 1985, Deci and Ryan, 2002, Herzberg, 1959 and Porter and Lawler, 1968). In line with these theories, the total reward management movement has recently conceptualized rewards as any valued outcome an employee receives from the employer in exchange for the employee's effort and contribution (Henderson, 2003). Total reward management hereby acknowledges that it is important to provide the appropriate financial rewards, but stresses the necessity to complement these with other reward types (Armstrong, 2010). To date, there are several total reward categorizations available (e.g., Christofferson and King, 2006, Milkovich and Newman, 2005 and Zingheim and Schuster, 2000), but the underlying categorization principle appears to be quite similar. In this study, we focus on two major categories of rewards, that is, financial and psychological rewards. Because several authors have long noted that not the working conditions themselves, but rather how these are experienced and valued (Porter and Lawler, 1968 and Vroom, 1964) are more influential (Steel, 2002), we study the satisfaction with these two types of rewards, rather than the rewards themselves. 1.2. Individual differences in the link between job rewards and job satisfaction While there are studies on the relationship between job rewards and employee behaviors and attitudes, they focus almost exclusively on general (or average) patterns. In other words, they do not take individual differences in this relationship into account. The few exceptions that have studied individual differences in (the perception of) job rewards have limited themselves to comparisons between a priori defined groups, such as men and women (e.g., Buchanan, 2005, Graham and Welbourne, 1999 and Keaveny and Inderrieden, 2000), people from different cultures (e.g., Fong & Shaffer, 2003), with different educational levels (Klein & Maher, 1966) or from different age groups (Clark, Oswald, & Warr, 1996). Consequently, our understanding of individual differences in the link between reward satisfaction and job satisfaction is limited at best. At the same time, traditional theories on job satisfaction and motivation do not agree on the role of various categories of rewards. In particular, for equity theory (Adams, 1965) and the discrepancy model of Porter and Lawler (1968) both financial and psychological rewards are expected to relate to job satisfaction, whereas Herzberg's (1959) two-factor theory and self-determination theory (Deci and Ryan, 1985 and Deci and Ryan, 2002) state that financial rewards do not satisfy people. We believe that this theoretical disagreement does not imply that one theoretical proposition has to be rejected in favor of the other. Rather, we believe that different theories may hold for different individuals. Therefore, we expect that financial reward satisfaction relates to job satisfaction for only a subset of employees (as there is disagreement as to the impact of this type of reward), whereas the relationship between psychological reward satisfaction and job satisfaction holds for every employee. In other words, we hypothesize that two person types exist, for the first person type both financial and psychological reward satisfaction relate to job satisfaction, whereas for person type two only psychological reward satisfaction does. 1.3. Work values as antecedents of individual differences in the reward satisfaction–job satisfaction relationship The literature on work values provides us with a framework to explain why the link between reward satisfaction and job satisfaction varies from individual to individual. Values are criteria or goals that serve as guiding principles in people's life, thereby transcending specific situations (Schwartz, 1999). Work values are more specific than general values in that they refer to people's working life. As such, they can be considered general and stable goals employees want to realize through working (Nord, Brief, Atieh, & Doherty, 1988). Because work values are relatively stable across time and situations, and because they differ between individuals by definition (e.g., De Cooman et al., 2008 and Kalleberg, 1977), they affect the way in which people differentially perceive their working situation. As such, work values can be conceived as antecedents of the predicted individual difference pattern. Whereas the literature on work values reports a wide variety of them (Zytowski, 1970), a commonly used differentiation is between intrinsic or self-actualization, extrinsic or material, and social or interpersonal work values (De Cooman et al., 2008 and Nord et al., 1988). Especially the latter two categories are relevant when studying financial and psychological rewards, and more specifically the work values financial security and recognition. In particular, for individuals who strongly value financial security, it may be logically hypothesized that financial reward satisfaction relates to job satisfaction. Otherwise, individuals who highly value recognition are expected to show a strong link between job satisfaction and psychological reward satisfaction. 1.4. Turnover intention and affective commitment as consequences of individual differences in the reward satisfaction–job satisfaction relationship Finally, we expect individual differences in the link between job rewards and job satisfaction to relate to two important job-related employee outcomes, that is, turnover intention and affective commitment. A first reason is that it has repeatedly been shown that satisfaction with the rewards one receives affects both turnover intention and affective commitment (De Gieter et al., 2008, DeConinck and Bachmann, 2005 and DeConinck and Stilwell, 2004). Second, from a theoretical point of view, turnover intention and affective commitment are considered a consequence and correlate of job satisfaction respectively (Schleicher et al., 2010 and Williams et al., 2006). In line with this reasoning, a recent meta-analysis showed high to very high correlations between turnover intention (r = − .65) as well as affective commitment (r = .60) and job satisfaction (Schleicher et al., 2010). Along the lines of SDT (Deci and Ryan, 1985 and Deci and Ryan, 2002), we suggest that individuals whose satisfaction is determined by satisfaction with their financial rewards are less intrinsically motivated. Therefore we expect these people to be less committed to the organization and to be more inclined to leave. In sum, this study examines individual differences in the relationship between satisfaction with financial as well as psychological rewards on the one hand and job satisfaction on the other hand. Concerning satisfaction with financial rewards, a large body of studies has shown that people are more satisfied with their job when they experience higher pay satisfaction (see Williams et al., 2006). Moreover, it has been shown that satisfaction with psychological rewards also plays a key role in satisfying people, and is sometimes even more important than pay (De Gieter, De Cooman, Pepermans, & Jegers, 2010). However, individual differences research on the relationship between satisfaction with the two aforementioned types of rewards and job satisfaction remains missing. Therefore, the present study tests (1) the presence of individual differences in the relationship between satisfaction with financial as well as psychological rewards and job satisfaction; (2) the role of the work values financial security and recognition as antecedents of these individual differences; and (3) turnover intention and affective commitment as differential consequences of the individual differences pattern. We believe that this will provide us with a deeper, more profound insight into how satisfaction with different job rewards relates to job satisfaction.

 

مقاله ترجمه مدیریت ,   رضایت شغلی , مقاله ترجمه شده مدیریت , دانلود مقاله با ترجمه رشته مدیریت , مقاله ای اس ای ترجمه شده مدیریت , مقاله ترجمه شده رضایت شغلی


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انگلیسی + فایل ترجمه ، تفاوت های فردی در ارتباط با رضایت از پاداش شغلی و رضایت شغلی