سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی مدار برق سیستم مکش دستگاه اکسترودر کارخانه کیسه بافی خورجین گستر (سهامی خاص) 73 ص

اختصاصی از سورنا فایل بررسی مدار برق سیستم مکش دستگاه اکسترودر کارخانه کیسه بافی خورجین گستر (سهامی خاص) 73 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

فصل اول

مقدمه و کلیات

مقدمه :

هیچ ایده تازه‌ای به یکباره از هیچ به وجود نمی‌آید ایده‌های تازه مجموعه شرایط هستند که در آنها دیگر ایده‌ای قدیمی کاربردی ندارد.

ایران با دارا بودن استعدادهای بالقوه چه در نیروی انسانی و چه در زمینه ذخایر زیرزمینی از جمله داشتن ده درصد از ذخایر نفتی جهان وبزرگترین میادین گازی پس از روسیه یکی ازکشورهای قدرتمند منطقه خاورمیانه محسوب می‌شود.

از طرفی امکانات طبیعی دیگر، جغرافیایی سیاسی ویژه امکانات اجرایی وسیع، امتیازاتی است که چشم انداز روشن و امید بخشی را برای سرمایه گذاری در این کشور ارائه می‌کند از جمله مناطق خاص تفرش که از لحاظ آب و هوایی به دور از آلودگی‌های زیست محیطی و همچنین وجود فرهنگی غنی موجب شده است که سرمایه گذاران را از خارج شهر به طرف خود جلب نماید از جمله شرکت خورجین گستر که تولیدات آن در سطح کلان، گونی پلاستیکی‌ می‌باشد.

مواد اولیه آن از محصولات پتروشیمی است که مختصری در مورد این نعمت خدادادی توضیحاتی را به نظر خوانندگان عزیز می‌رسانیم.

پتروشیمی از دو کلمه پترو (نفت) و شیمی تشکیل شده است.

این نفت برای اولین بار در سال 1942 توسط عده‌ای از تولید کنندگان مواد شیمیایی به کار برده شد. امروز نقش کلیدی صنعت پتروشیمی در توسعه اقتصادی کشورهای مختلف جهان بر کسی پوشیده نیست و نیاز روز افزون جوامع بشری به محصولات تولیدی آن، توجه کشورهای مختلف را به ایجاد کارخانه‌های تولیدی و جلب سرمایه به سمت پتروشیمی معطوف داشته است. یکی از مهمترین ویژگی‌های صنعت پتروشیمی بر ارزش افزوده بسیار بالای آن است. بدین معنی که با تغییرات شیمیایی و فیزیکی بر روی هیدروکربورهای نفتی و گازی می‌توان ارزش محصول را به میزان ده تا پانزده برابر افزایش داد. از دیگر ویژگی‌‌های پتروشیمی، تنوع محصولات آن در تأمین مواد اولیه هزاران کارگاه و کارخانه صنایع پایین دستی می‌باشد که از نظر اشتغال زائی کسب درآمدهای ارزی و قطع وابستگی نقش بسیار مؤثری در اقتصاد کشور دارد.

از جمله طرح‌هایی بزرگی که در ایران به مرحله اجراء درآمده است می‌توان به پتروشیمی بندر امام خمینی (ره) اراک، اصفهان، تبریز، ارومیه، خراسان، DPA رازی، کربن اهواز، متانول شیراز، خارک اشاره کرد.

ارزش محصولات پتروشیمی هم اکنون بیش از 5/1 میلیارد دلار در سال است که پیش بینی می‌شود در پایان سال 2005 میلادی 5/7 میلیارد دلار برسد و انتظار می‌رود از این مبلغ حدود 5 میلیارد دلار به خارج از کشور صادر شود. طرح استراتژیک توسعه تولیدات شرکت ملی صنایع پتروشیمی با بیش از 30 پروژه مهم در 15 سال آینده دستیابی به 43 میلیون تن فرآورده مختلف پتروشیمی را محقق می‌سازد. به طور کلی پتروشیمی در ساخت موادی نظیر لاستیکها، پلاستیکها، شوینده‌ها، چسبها، رنگها، سموم و لیاف مصنوعی که هر کدام مواد اولیه صدها مواد دیگر هستند، مورد استفاده قرار می‌گیرد و ما در اینجا به بررسی شرکت خورجین گستر که به تولید گونی پلاستیکی از محصولات پتروشیمی می‌باشد می‌پردازیم.

اصولاً در کشور در حال توسعه‌ئی که افزایش و بهبود ظرفیت صنعتی را در رأس برنامه‌های بلند مدت خود قرار داده باشد، به زودی در می‌یابد که استاندارد کردن مشخصه‌ها و اندازه گیری و کنترل کیفیت محصولات یکی از اجزای اصلی برنامه‌های توسعه آن کشور می‌باشد. در بسیاری از این کشورها معمولاً محصولات تولید شده جهت مصرفی داخلی حتی با کیفیت پایین نیز به فروش رسانده می‌شود، زیرا اینگونه کشورها یا دارای بازار رقابتی هستند و یا اساساً


دانلود با لینک مستقیم


بررسی مدار برق سیستم مکش دستگاه اکسترودر کارخانه کیسه بافی خورجین گستر (سهامی خاص) 73 ص

ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از سورنا فایل ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».


دانلود با لینک مستقیم


ریشه تاریخی ضرب المثل

تحقیق درمورد کیسه صفرا 5 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد کیسه صفرا 5 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

کیسه صفرا

کیسه صفرا GALLBLADDER: عبارت است از کیسه گلابی شکل کوچکی که میان قطعات مختلف کبدی قرار دارد و صفرای کبد در گرد آمده و تا موقع استفاده از صفرا برای گوارش در آن جا می ماند. برخی اوقات درون کیسه مواد صفراوی رسوب کرده و سنگ صفرا را پدید می آورد که به وسیله عمل جراحی آن را بیرون می آورند.

گلبول های سفید: گلبول های سفید در مغز قرمز استخوان، تیموس، گره های لنفاوی و طحال تولید می شوند. کلیه صفات و خصائص عمومی یک سلول جانوری از قبیل غشاء پلاسمائی سیتوپلاسم، میتوکندری و هسته را داراست و از همه نوع فعالیت های حیاتی مانند تغذیه و تنفس و تحرک برخوردار است. تعداد گلبول های سفید در هر میلی متر مکعب خون انسان، در حدود هفت هزار می باشد.

گلبول های سفید 700/1 تعداد گلبول های قرمز است. بطور کلی گرانولوسیت ها، لنفوسیت ها و مونوسیت ها در گلبول های سفید وجود دارد اما گرانولوسیت ها که 70 درصد از گلبول های سفید خون را تشکیل می دهد دارای سیتوپلاسم دانه دانه و هسته چند قسمتی به هم پیوسته می باشد.

لنفوسیت ها در افراد بالغ در حدود 25 درصد از گلبول های سفید را تشکیل می دهد و بیشتر در دستگاه لنفاوی دیده می شوند.

مونوسیت ها، حرکات آمیبی و خاص بیگانه خواری و قدرت ورود آب میان بافتی دارند.

گلبول های قرمز: به تعداد تقریبی 5 میلیون در هر میلیمتر مکعب خون وجود دارد. از این رو خون یک فرد بالغ که 5 لیتر حجم دارد دارای 25 هزار بیلیون گلبول قرمز است. گلبول های قرمز که در حدود 7 میکرون قطر دارند در مغز قرمز استخوان تولید می شوند. این سلول ها پیش از ورود به خون هسته خود را از دست می دهند و در عوض، مقدار زیادی پروتئین هموگلوبین می سازند که فضای سیتوپلاسم را پر کرده و بیش از 90 درصد از وزن خشک سلول را شامل است.

گلبول های قرمز زنده اند و مواد مختلف را از راه تخمیر تجزیه می کنند. عمر متوسط گلبول های قرمز 125 روز است.

گوش EAR: گوش گذشته از حس شنوایی برای حفظ و ایجاد تعادل بدن آدمی مورد استفاده قرار می گیرد. گوش از سه قسمت مجرا از هم 1- گوش خارجی 2- گوش میانی 3- گوش داخلی تشکیل گشته است.

گوش خارجی عبارت است از لاله گوش و سوراخ هدایت صورت یا سوراخ گوش، در عمق سوراخ گوش پرده صماخ قرار گرفته که به صورت پرده نازک و پهنی است که گوش خارجی را از گوش میانی جدا می کند. 2- گوش میانی از هوا پر شده و دارای استخوان کوچکی به نام استخوان چکشی است. از این گذشته استخوان های سندانی و رکابی در آن قرار گرفته است.

3- گوش داخلی که دارای عضو شنوایی حقیقی است به کار می رود. گوش داخلی دارای سیستم پیچیده ای همراه با حفره های متعدد پر از مایع است. قسمتی از این دستگاهها دارای لوله های نیم حلقوی را تشکیل می دهد که کارش ایجاد حفظ تعادل است.

گوش نیز یکی از اعضاء بسیار جالب بدن است. لاله گوش ب شکل در قیف است که ارتعاشات صوتی را جمع می کند. در داخل هر لاله گوش سوراخی وجود دارد که مجرای سامعه نام دارد.

مجرای سامعه و لاله گوش را گوش خارجی گفته اند. مجرای شنوایی فقط حدود 25 میلیمتر در داخل جمجمه فرو رفته است.

در این قسمت پرده نازکی به نام پرده صماخ گوش وجود دارد که ارتعاشات صوتی وارد گوش خارجی می گردد و پرده صماخ را به ارتعاش در می آورد. در یک طرف پرده صماخ گوش خارجی قرار دارد طرف دیگرش حفره کوچکی می باشد که گوش میانی است. در داخل گوش میانی سه استخوان به نام چکشی، سندانی و رکابی وجود دارد.

دسته استخوان چکشی وصل به پرده صماخ می باشد و ارتعاشش را می گیرد و آن را به استخوانی سندانی و استخوان سندانی آن را به استخوان رکابی می رساند.

استخوان رکابی در سوراخی قرار می گیرد که به گوش داخلی ارتباط دارد، وقتی که استخوان سندانی ارتعاش می یابد، صوت از مایعی به اسم پری لنف و آنگاه از مجرای لابیرنت (مارپیچی) می گذرد که در داخل استخوان کنده شده است، این قسمت را حلزون گوش نام نهاده اند. سلول های شنوایی در حلزون گوش جا دارد و همین سلول ها پیام ها را به تار های عصبی می رساند و پیام به مرکز شنوایی مخ می رسد.حس تعادل در گوش داخلی قرار دارد. چنانچه این حس این حس را از کار بیندازند موجود جاندار قادر به حفظ تعادلش نخواهد بود. دستگاه حس تعادل از سه مجرای کوچک نیم دایره و دو کیسه کوچک پر از مایع به وجود آمده است. کم ترین حرکت بدن، آن مایع را به حرکت در می آورد و انتهای اعصاب را متاثر می کند. این اطلاعات به مغز می رسد تا مغز ماهیچه را به طور خاصی برای حفظ تعادل باز و بسته کند.

لنف LYMPH: عبارت از مایع بیرنگی است که از خون پدید می آید و به وسیله رگ های لنفاوی در بدن جریان می یابد.

ترکیب لنف عبارت از آب، گلبول های سفید خون، مواد غذایی هضم شده و مواد زاید سلول های بدن می باشد؛ از این رو لنف فاقد گلبول های قرمز خون است.

لوزالمعده: عبارت است از غده زرد، صورتی رنگ است که کاملا در مجاورت معده قرار گرفته و در نخستین خمیدگی روده کوچک قرار دارد. غده لوزالمعده دارای دو نوع ترشح است یکی این که به وسیله شیره ای که به روده (دوازدهه) می ریزد و در گوارش خوراک کمک بسیاری می کند و دیگر این که هورمونی به نام انسولین ترشح می کند. انسولین از جزایر کوچکی که در لوزالمعده قرار دارد و به نام جزایر انگرهاس است، ترشح شده و مستقیما به خون ریخته می شود.

ماهیچه: ماهیچه ها که قریب دو سوم وزن بدن را تشکیل می دهند بر دو قسم است: اول ماهیچه های قرمز یا مخطط، که عموما به استخوان ها متصل است و آن ها را به حرکت در می آورند و عمل آن ها ارادی است. دوم ماهیچه های سفید یا صاف، که در دایره لوله گوارش و مثانه و رگ ها وجود دارد و عمل آن ها از اراده انسان خارج است.

ساختمان ماهیچه مخطط: اگر ماهیچه ای دوکی را بنگریم، غلافی پیوندی آن را از بیرون می پوشاند، غلاف پیوندی، از خود انشعاباتی به داخل ماهیچه می فرستد و آن را به خانه های طولی چند تقسیم می کند. در هر خانه طولی، یک دسته تار ماهیچه ای بزرگ جا دارد. هر دسته تار ماهیچه ای بزرگ از چند دسته تار ماهیچه ای کوچک ساخته شده است. هر تار یک سلول ماهیچه ای به شمار می رود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد کیسه صفرا 5 ص

دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص

پاورپوینت کیسه ی صفرا(31 اسلاید)

اختصاصی از سورنا فایل پاورپوینت کیسه ی صفرا(31 اسلاید) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت کیسه ی صفرا(31 اسلاید)


پاورپوینت کیسه ی صفرا(31 اسلاید)

آناتومی :

vطول 10-7 سانتی متر
vحجم cc 50-30 ( تا cc 300)
vبین لوب راست و چپ قرار دارد
vفوندوس –تنه –انفاندیبولوم  -گردن
vشریان –سیستیک آرتری (شاخه هپاتیک آرتری راست90%)
vمثلث کالوت

عصب : واگ و سمپاتیک T8-T9 (سلیاک)

Bile duct : طول CHD 4-1 cm

طول CBD 11-7 cm و قطر 10-8 mm (اسفنکترoddi ،آمپول واتر ، پاتکراتیک ، رترودئودنال ، سوپرا دئودنال )


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت کیسه ی صفرا(31 اسلاید)