سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق رابطه سیاست و ادبیات

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق رابطه سیاست و ادبیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق رابطه سیاست و ادبیات


تحقیق  رابطه سیاست و ادبیات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

رابطه سیاست و ادبیات اشاره :1 -بحث‌ رابطه‌ سیاست‌ و ادبیات، بحث‌ جدیدی‌ نیست، بلکه‌ سابقه‌ آن‌ به‌ دوران‌ یونان‌ باستان، مخصوصاً آثار افلاطون، باز می‌گردد. در دوره‌های‌ بعد نیز، افرادی‌ همانند ژان‌ ژاک‌ روسو به‌ هر دو عرصه‌ توجه‌ داشتند. روسو در کنار نظرات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ خود به‌ نگارش‌ رمان‌ نیز اقدام‌ کرد. برتراند راسل‌ و ژان‌پل‌ سارتر، به‌ عنوان‌ متفکران‌ دورهِ متأخر، در عین‌ ارائه‌ عقاید فلسفی‌ و سیاسی‌ - اجتماعی‌ خود، رمان‌های‌ جدی‌ نگاشته‌ و حتی‌ فعالان‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ نیز بودند و جایزه‌ نوبل‌ هم‌ دریافت‌ کردند. و باز جدیدتر افرادی، مانند ادوارد سعید، بر نقش‌ روشنفکران‌ در پیوند این‌ دو رشته‌ تأکید داشته‌اند. در کنار این‌ افراد، اندیشمندان‌ دیگری‌ را نیز می‌بینیم‌ که‌ هنر و ادبیات‌ را مرکز ثقل‌ اندیشه‌های‌ فلسفی‌ و اجتماعی‌ خود قرار داده‌ و حتی‌ نوع‌ نگارش‌ و نثر آنها بسیار ادیبانه‌ و شاعرانه‌ است؛ به‌ طوری‌ که‌ محتوا(Content) و صورت‌(Form) را تا حدود زیادی‌ به‌ هم‌ نزدیک‌ نموده‌اند. آثار شوپنهاور و نیچه‌ اوج‌ این‌ نزدیکی‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ برخی‌ نیچه‌ را بیشتر یک‌ ادیب‌ می‌شناسند تا یک‌ فیلسوف. اما در کنار این‌ همه‌ پیوند و نزدیکی، چرا هنوز رابطه‌ سیاست‌ و ادبیات‌ تا این‌ اندازه‌ مبهم‌ است؟ چرا ادیبان‌ و سیاست‌شناسان‌ و سیاستمداران‌ تا این‌ حد از هم‌ دور بوده‌ و هیچ‌ حوزه‌ مشترکی‌ برای‌ آنها قابل‌ تصور نیست؟ این‌ مسأله‌ امروزه‌ در کشورهای‌ غربی‌ چندان‌ صادق‌ نیست، اما در کشور ما بین‌ این‌ دو حوزه‌ حائل‌ عمیقی‌ وجود دارد. در کشورهای‌ غربی‌ به‌ اهمیت‌ رابطه‌ این‌ دو توجه‌ بسیار شده‌ است. میزان‌ آثاری‌ که‌ در این‌ زمینه‌ نوشته‌ شده‌ است، نشان‌ از این‌ توجه‌ دارد. این‌ نوشتار در صدد درک‌ رابطه‌ سیاست‌ و ادبیات‌ است‌ و از این‌ مجرا می‌توان‌ هم‌ به‌ اهمیت‌ و هم‌ به‌ زمینه‌های‌ مشترک‌ بین‌ آنها پی‌برد و در این‌ مورد، در نهایت، تا حدودی‌ به‌ مباحث‌ و رهیافت‌هایی‌ جدید رسید.

- 2 -فهم‌ رابطه‌ سیاست‌ و ادبیات، نیازمند بررسی‌ پیرامون‌ این‌ دو حوزه‌ و تفاوت‌های‌ آنها است. در اینجا در صدد پیوند و یکسان‌سازی‌ این‌ دو رشته‌ نیستیم، بلکه‌ هدف‌ کسب‌ حوزه‌ مشترک‌ است. پس‌ بلافاصله‌ باید گفت‌ که‌ سیاست‌ چیست؟ در اینجا لازم‌ است‌ که‌ سیاست‌ به‌ معنای‌ عمل‌ سیاسی‌(Practice) را از علم‌ سیاست‌ (Political Science) تفکیک‌ کنیم. سیاست، در حقیقت، عمل‌ سیاسی‌ را به‌ ذهن‌ متبادر می‌کند. یعنی‌ آنچه‌ به‌ طور روزمره‌ در سطح‌ جامعه‌ انجام‌ می‌شود. سیاست‌ به‌ طور کلی‌ در همه‌ جای‌ اجتماع‌ یافت‌ می‌شود. در هر کجا که‌ انسان‌ها به‌ دور هم‌ جمع‌ شوند، سیاست‌ وجود دارد. قدرت‌ و تضاد که‌ در اجتماعات‌ انسانی‌ پدید می‌آیند، زمینه‌ساز ایجاد سیاست‌ می‌باشند. سیاست‌ به‌ معنای‌ عملی‌ در تمامی‌ مراحل‌ در رفتارهای‌ سیاسی‌ ما رخ‌ می‌نماید و جلوه‌گر است‌ و کل‌ اجتماعات‌ یک‌ جامعه‌ را در بر می‌گیرد. مانند: دولت، سازمان‌های‌ خصوصی‌ و نیمه‌ عمومی، احزاب‌ و سازمان‌های‌ میانجی‌ و غیره. سیاست‌ به‌ معنی‌ عملی‌ آن‌ از حوزه‌ نظری‌ یعنی‌ مطالعه‌ سیستماتیک‌ پدیده‌های‌ سیاسی‌ متفاوت‌ است. سیاست‌ در وجه‌ نظری‌ آن‌ به‌ ما می‌آموزد که‌ چگونه‌ دانشی‌ در مورد سیاست‌ و در مورد زندگی‌ سیاسی‌ کسب‌ کنیم؟ چگونه‌ سیاست‌ را از جنبه‌های‌ دیگر زندگی‌ بشری‌ تمییز و تشخیص‌ دهیم؟ از چه‌ جنبه‌هایی‌ نظام‌های‌ سیاسی‌ به‌ همدیگر شبیه‌ هستند؟ از چه‌ جنبه‌هایی‌ نظام‌های‌ سیاسی‌ از هم‌ متفاوت‌ می‌باشند؟ نقش‌ اقتدار(Autharity) و قدرت‌(Power) در نظام‌های‌ سیاسی‌ چیست؟ افراد در سیاست‌ چگونه‌ رفتار می‌کنند؟ اگر ویژگی‌های‌ خاصی‌ برای‌ فرد سیاسی‌(Homo Politicus) وجود دارند، کدامند؟ چه‌ نوع‌ شرایطی‌ ثبات‌(Stability) ، تغییر(Change) و یا انقلاب‌(Revolution) را در یک‌ نظام‌ سیاسی‌ ایجاد می‌کند؟ چه‌ چیزی‌ لازم‌ است‌ تا صلح‌ اجتماعی‌ حفظ‌ شود و خشونت‌ قابل‌ اجتناب‌ باشد؟ چه‌ نوع‌ نظام‌ سیاسی‌ بهترین‌ است؟ چگونه‌ باید در مورد این‌ سؤالات‌ که‌ در سیاست‌ چه‌ چیزی‌ بهترین‌(The Best) است، تصمیم‌ گرفت؟ و در نهایت‌ این‌ که‌ دانش‌ سیاسی‌ حوزه‌ فرد و دولت‌ و نیز حوزه‌های‌ میانی‌ را که‌ موسوم‌ به‌ حوزه‌ جامعه‌ مدنی‌ است، تنظیم‌ و بررسی‌ می‌کند.در مقابل، تأکید ادبیات‌ بیشتر بر افراد است‌ و سعی‌ در ایجاد رابطه‌ مستقیم‌تر با افراد دارد. از آنجا که‌ ادبیات‌ به‌ حوزه‌ زیبایی‌ شناختی‌ محدود می‌گردد، با مکنونات‌ قلبی‌ نویسنده‌ رابطه‌ دارد و بهتر و راحت‌تر امکان‌ پیوند افراد را برقرار می‌کند. هگل، در مورد معنا و ماهیت‌ ادبیات می‌گوید:چون‌ مثال‌ حقیقت، مطلق‌ است، چنین‌ بر می‌آید که‌ حقیقت‌ و زیبایی‌ هر دو یک‌ چیزند. آنچه‌ برای‌ نمایش‌ زیبایی‌ راستین‌ بیش‌ از هر چیز ضرورت‌ دارد، پایان‌ناپذیری‌ و آزادی‌ است. هنر آفریده‌ روح‌ است، هنر باید از آموزش‌ اخلاقی‌ بپرهیزد. اگر هنر را وسیله‌ آموزش‌ کنیم، به‌ خاصیت‌ پایان‌ناپذیری‌ آن‌ که‌ ذاتی‌ هنر است، زیان‌ می‌رسانیم. در نقد هگلی‌ و در نقد هیپولیت‌ تن، عظمت‌ اجتماعی‌ یا تاریخی‌ با عظمت‌ هنری‌ یکسان‌ دانسته‌ می‌شود. هنر و ادبیات‌ به‌ خاطر تأکید بر جنبه‌های‌ زیبایی‌شناسانه‌ بر: لذت‌ اشاره‌ دارند و برای‌ لذت‌ بردن‌ مقاصد و دلربایی‌های‌ بی‌شمار دارند. اما آیا ادبیات‌ صرفاً به‌ تفریح‌ و سرگرمی‌ انسان‌ها و کاووش‌ صرف‌ در حوزه‌های‌ زیبایی‌ شناسانه‌ و شخصی‌ منحصر می‌شود؟ مثلاً اگر گفته‌ شود شعر، بازی‌ یا سرگرمی‌ خودانگیخته‌ای‌ است، احساس‌ می‌کنیم‌ که‌ نه‌ حق‌ مراقبت‌ و مهارت‌ و طرح‌ریزی‌ هنرمند ادا شده‌ و نه‌ به‌ جدی‌ بودن‌ و اهمیت‌ شعر توجه‌ شده‌ است. اما اگر گفته‌ شود که‌ شعر، کار یا صناعت‌ است، احساس‌ می‌کنیم‌ که‌ شادی‌ ناشی‌ از آن‌ و آنچه‌ کانت‌ بی‌غرضی‌ شعر می‌نامد، منقص‌ شده‌ است. باید وظیفه‌ هنر را آنچنان‌ بیان‌ کنیم‌ که‌ در آن‌ واحد هم‌ حق‌ لذت‌ ادا شود و هم‌ حق‌ فایده‌. ادبیات‌ به‌ واسطه‌ همین‌ فایده‌ رسانی، امکان‌ پیوند و رابطه‌ با سیاست‌ را دارد. این‌ که‌ چگونه‌ این‌ فایده‌ رسانی‌ ممکن‌ است، در بخش‌ آینده‌ بدان‌ پرداخته‌ خواهد شد. اما قبل‌ از آن‌ ضروری‌ است‌ که‌ با بررسی‌ تفاوت‌های‌ این‌ دو، درک‌ بهتری‌ از آنها داشته‌ باشیم. به‌ سخن‌ دیگر، دریافت‌ تفاوت‌های‌ این‌ دو حوزه‌ فهم‌ ما را از آنها گسترش‌ می‌دهد:1- خاص‌ بودن‌ در مقابل‌ جهان‌ شمول‌ بودن‌(Particularity V.University) ادبیات‌ بر جنبه‌های‌ خاصی‌ از زندگی‌ روزمره‌ بشری‌ تأکید دارد که‌ ممکن‌ است‌ در شرایط‌ و وضعیت‌ و یا افراد دیگر، متفاوت‌ با وضعیت‌ سابق‌ عمل‌ نماید. اما هدف‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق رابطه سیاست و ادبیات

تحقیق در مورد 1خاطره معلم ادبیات

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد 1خاطره معلم ادبیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

در مهرماه سال 1385 با بازگشایی مدارس در یکی از روستاهای شهرستان خمین مشغول به خدمت شدم. بعد از آشنایی با دانش آموزان و معرفی خودم به عنوان دبیر ادبیات فارسی و با ذکر و یاد خداوند عزوجل در آن مدرسه شروع به تدریس نمودم. در اولین جلسه ی درس انشاء، اصول انشاء نویسی را برای دانش آموزان کلاس سوم راهنمایی بیان کردم و به آنها تاکید نمودم که اگر بخواهند انشای خوبی بنویسند و نویسنده ی خوبی بشوند حتما باید این نکات را به خاطر بسپارند و به کار ببرند. بعد از گذشت چند روزی، با دانش آموزان کلاس سوم درس انشاء داشتم، و از چند تن از دانش آموزان برای قرائت انشاء دعوت نمودم نام یکی از شاگردانم را خواندم. با اکراه پای تابلو آمد. دیدم ساکت مانده، گفتم انشایت را بخوان. کمی مکث کرد و جلو آمد و با گرفتگی زبان(لکنت زبان) گفت آقا می شود خودتان انشای مرا بخوانید. من زبانم می گیرد و بچه ها مسخره ام می کنند و در سالهای قبل هم معلمها انشای مرا می خواندند. کمی ناراحت شدم و احساس خود را کنترل کردم و با جدیت از او خواستم انشایش را بخواند. کاملا مراقب اوضاع بودم و کلاس را کاملا آرام نگه داشتم و یا کوچکترین حرکتی، چه زبانی چه بدنی به نحو قاطع برخورد می کردم برخی شیطنت کردند اما با برخورد جدی روبرو شدند و تا آخر انشای آن دانش آموز تحمل کردند. آن طور که من استنباط کرده بودم گرفتگی زبان آن شاگرد زیاد نبود و با کمی صبر و حوصله می توانست انشایش را بخواند ولی متاسفانه به ایشان فرصت کافی داده نشده بود آن هم با دقت کافی و محصل کم کم در مدارس روستایی وجود دارد و به مرور این دانش آموز دچار حقارت و خودخوری شده بود و خود را کمتر از دیگران می دید.

بعد از خواندن انشا از دانش آموزان خواستم که با ذکر صلوات دوستشان را تشویق کنند صدای صلوات در فضای کلاس پیچید و بعد و همه ساکت مانده بودند و چون از قاطعیت و جدی بودن من تا حدودی مطلع شده بودند دیگر هیچ حرکت ناشایستی انجام نمی دادند به آن دانش آموز گفتم دیدی چه طور راحت خواندی و می توان خوب بخوانی و کمی او را دلجویی کردم و احساس کردم که ایشان بسیار خوشحال و شادمان شده اند بعد از همه شاگردان خواستم که به حرفهای من کاملا گوش فرا دهند و سخنان خود را با آیه ای از قرآن کریم آغاز نمودم.

ای اهل ایمان هرگز نباید قومی از شما قومی دیگر را مسخره و استهزا کند شاید آن قوم که مسخره می کنید از شما با ایمان تر باشند و یکدیگر را به نام و لقبهای زشت نخوانید و هرگز از یکدیگر عیب جویی مکنید.

حجرات آیه 11

و از آنها خواستم خوب به لباس من(کت و شلوار) نگاه کنند. گفتم عیب و اشکالی در آن می بینند؟ کسی جواب نداد. ادامه دادم اگر عیبی می بینید مقصر من نیستم. مقصر خیاط است که لباس مرا دوخته است و اگر به لباس می خندید باید به خیاط بخندید. حالا آنکه خالق همه جهان و آدمیان خداوند حکیم می باشد و در آفرینش او سر سوزن نقص و عیبی وجود ندارد(برطبق آیات 3و4 سوره ملک) و آیات زیر را تلاوت نمودم:

«ای مردم ما همه ی شما را از مرد و زن آفریدیم و آنگاه شما را در شعبه های مختلف و رنگهای متفاوت و فرق مختلف قرار داده ایم تا یکدیگر را بشناسید و بزرگوارترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست»

حجرات آیه 13

ویل لکل حمزه لمزه(وای بر هر عیب جوی هرزه زبان)(همزاه آیه 1)

کوتاه و بلند، زشت و زیبا و سالم و ناقص بودن حکمت و مشیت خداوندی است و درّ بی عیب خداست.

و این سخن مولا را ذکر کردم. امیر بیان می فرماید:

چه بسیار صورتهای زیبا می بینید که از خوی زیبا بی بهره است و احیانا نابخرد و کودن افتند و بالا بلندان را چندان همت والا نباشد و باید که سیمای زشت دارند اما نیکو کردار و پسندیده خویند و کوتاه قامتند ولی باریک بین و باریک آزمایند.

وقتی وارد باغ می شوید در باغ هم گل هست هم خار- درخت میوه است درخت بی میوه هم هست درخت بلند هست کوتاه هم هست و آفرینش خداوندی و حکمت باری تعالی هر جانداری را به شکل و هیئت خاصی خود آفریده است به جای اینکه به دوست خود فرصت حرف زدن بدهید و با او مدارا کنیم او را مسخره می کنید. امام صادق(ع) می فرماید هر کس کسی را به خاطر کاری سرزنش و مسخره کند نمیرد تا خود به آن کار سرزنش شود. همیشه شاکر خدا باشید که شما چنین مشکلی ندارید اگر خوا شنوایی، بینایی- سخن گفتن را از شما بگیرد چه کسی قادر است این توانایی ها را به شما باز گرداند و بعد داستانی از گلستان را نقل کردم. پادشاهی که سه پسر داشت یکی کوتاه و زشت بود و... که به جهت اطالع ی کدام از ذکر آن خودداری می کنیم.

دانش آموزان با دقت به حرفهایم گوش می کردند و هیچ حرکتی نمی کردند زنگ تفریح آنها را نیز گرفتم. به قول قدیمی ها جسلات درسی خود به این دانش آموز پروبال دادم و در روخوانی های متون فارسی از ایشان مانند سایر دانش آموزان می خواستم که بخوانند و ایشان هم بدون اینکه کم ترین مشکل(مثل احساس خجالت و کم رویی) داشته باشد درسها را قرائت می کرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد 1خاطره معلم ادبیات

تحقیق درباره عشق

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

از نظر ادبیات "عشق، بهانه ای برای زیستن"

درادبیات ما به مدد عشق زندگی رفته را از سر گرفتن مقوله ای آشنا و مانوس است . در عشق نیر ویی نهفته است که با کمک آن می توان به مفهوم زندگی دست یافت .وحشی بافقی در حکایت عشق یوسف و زلیخا بر این باور است که زلیخا به مدد عشق یوسف به جوانی و زندگی دوباره ای دست یافته بود.

وقتی که همه چیز به سوی مرگ و نیستی و فنا و نابودی پیش می روند . وقتی که همه دلایل حاکی از نزدیک شدن مرگ می توانند باشند .چه چیزی غیر از عشق می تواند بهانه ای برای زیستن باشد؟

گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر

تا سحــرگه ز کنار تو جوان برخیـزم

عشق در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده و آن را از کلمه عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که در فارسی به نام «لبلاب»نامیده می شود؛ و دارای برگهای نسبتن درشت و ساقه های نازک بلند است که به درخت می پیچد و بالامی رود و به هیچ حیله بازنمی شود و درخت را می خشکاند. می گویند چون این حالت برای انسان دست دهد او را رنجور و ضعیف می کند و رونق حیات او را می برد. عشق صوری جسم صاحبش را خشک و زردرو کند. اما عشق معنوی بیخ درخت هستی عاشق را خشک سازد و او را ازخود بمیراند.

عشق نیز چون هر انسان را به ورطه جنون نزدیک می کند . عاشق بودن که سمبل یگانه آن همانا مجنون نام دارد در لغت مترادف دیوانه بودن است . چرا که عاشق نیز انسانی روانی است که در دنیای دیگری ورای واقعیت ها و مادیات سیر می کند . او از عشق برای خود پلی می سازد برای عبور از دنای واقعی به دنیای آرزوها و رویا هاو تخیلات . هنر نیز به مثابه یک عشق است . چرا که هنرمند نیز همیشه در تلاش است که از رویا ها و خیالپردازی های ذهن به سوی واقعیت های پلی بسازد و در آن امد و شد و حرکت و نوسان را ممکن سازد.

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است [۱]،همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است.

عشق چیست؟

موضوع بحث، عشق است، که دریایی است بی‌کران، موضوعی که هر چه درباره آن گفته آید، کم و ناچیز خواهد بود. چنان‌که مولوی علیه‌الرحمه می‌گوید:هر چه گویم عشق را شرح و بیان/ چون به عشق آیم خجل باشم از آنبه هر حال در این بحث، طبعاً نخستین سوال باید این باشد که: عشق چیست؟ اکثراً عشق را محبت و دلبستگی مفرط و شدید معنی کرده‌اند. گویا عشق از «عشقه» آمده است که گیاهی است، چون بر درختی پیچد، آن را بخشکاند و خود سرسبز بماند.(1) از دیدگاه ماتریالیستها، روانشناسان و پزشکان، عشق نوعی بیماری روانی است که از تمرکز و مداومت بر یک تمایل و علاقه طبیعی، در اثر گرایشهای غریزی، پدید می‌آید، چنان‌که افراط و خروج از حد اعتدال در مورد هر یک از تمایلات غریزی، نوعی بیماری است.

عشق حقیقی و مجازی

چون عشق بر اساس کمال است، پس معشوق حقیقی همان کمال مطلق خواهد بود. اما در سریان عشق، در قوس نزول و صعود، طبعاً عشق هم دارای مراتب و درجات شده و عاشقها و معشوقها هم متفاوت خواهند بود و عشق برای هر موجودی نسبت به کمال آن موجود جلوه‌گر می‌شود. اما از آنجا که هر کمالی نسبت به کمال بالاتر از خویش ناقص است، عشق در هر مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر از آن تعلق خواهد گرفت و چون بالاترین مرتبه کمال، کمال حضرت حق است پس معشوق حقیقی، ذات حضرت حق بوده و عشق حقیقی عشق به ذات او خواهد بود و بقیه عشقها و معشوقها به صورت مجازی و واسطه مطرح خواهند شد.

باب پپنجم گلسان سعدی حکایاتی در باب عشق و جوانی

گویند خواجه‌ای را بنده‌ای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودت و دیانت نظری داشت با یکی از دوستان. گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. گفت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عشق

تحقیق درباره سبک شناسی کشف المحجوب 16 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره سبک شناسی کشف المحجوب 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

دانشکده ادبیات

عنوان:

سبک شناسی کشف المحجوب

استاد راهنما :

دکتر محمود فتوحی

تهیه و تنظیم :

آزیتا همراه

دانشجوی زبان و ادبیات فارسی

ورودی 1385

بهار 1388

چکیده

این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبک کتاب کشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری که در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است .

تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا کرد که از آن برای یافتن سبک کتاب بهره برد. و یا در هر یک از سطوح بدین شکل کار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم که می توان گفت سبک این کتاب کمی با نثرهای هم دوره اش متفاوت است . و البته هنوز هم فضایی برای بررسی باقی است.

کلید واژه : سبک شناسی، کشف المحجوب، جلابی هجویری

مقدمه:

کشف المحجوب از کهن ترین متون صوفیه است . که در اوایل قرن 5 توسط ابوالحسن علی بن عثمان نوشته شده است که هم دوره با تاریخ بیهقی و قابوسنامه و سفرنامه ناصر خسرو است و اما شباهتی با آن کتب ندارد چرا که نه آمیخته ای از تجارب شخصی، و آداب و عادات اجتماعی و باورهای همگانی و نه گزارشی صمیمانه از مشاهدان سیر و سفر حتی به تمامی شرح تجربیات روحانی و یافته های خاطر مولف نیز نیست .

هجویری در روزهای پادشاهی سلطان محمود غزنوی زاده شد ( م :‌421)

علوم متداول عصر، خاصه قرآن، حدیث ، تفسیر ، فقه و کلام را درزادگاه خود آموخت آن چه که که درباره ی شخصیت ومقام او می توان گفت اینکه او طبعی نازک و روحیه ای حساس داشت تنها اثری که از دیرزمان به هجویری نسبت داده اند و امروزه در دست است کشف المحجوب است و از طریق همین کشف المحجوب از دیگر آثار وی می توان آگاهی یافت، هجویری در ضمن سخن و مناسبت های گوناگون از کتب و رسایل خود نام برده است نظیر:

ذهن و قلم هجویری تحت تآثیر زبان عربی بود بخصوص که اصطلاحات تصرف نیز تقریباً همه کلماتی قرآن اند و کمتر واژه ای فارسی مثل دوستی، درویشی، نیستی و ... ظرفیت معنایی را داشت که به خوبی بتواند به جای محبت ، فقر و فنا و ... به کار رود

دیوان اشعار ، منهاج الدین ، کتاب فنا وبقا و البیان لاهل العیان و چند کتاب دیگر

موضوع کشف المحجوب تصرف اسلامی است و شامل مطالب زیر است :

1. مقدمه ای در سبب تالیف کتاب و بیان موضوع آن :

در این مقدمه علاوه بر طرح سوالات ابوسعید هجویری – همشهری مولف که وی را متعهد کرده تا با این کتاب بدان ها پاسخ دهد – مولف مجال یافته از روزگار و نااهلان شکایت کند.

2. باب اثبات العلم (ص 21-11)

3. باب الفقر (ص 34-21)

4. باب التصوف (ص 49-34).

5. باب مرقعه داشتن (لبس المرقعات ) ص 65-49.

6. باب اختلافهم فی الفقر و الصفوه (ص 68-65)

7. باب بیان ملامه ( ص 78-68)

8. باب ذکر ائمتهم من اصحابه التابعین (ص 85-87)

9. باب فی ذکر ائمتهم من اهل البیت (ص 97-85)

10. باب ذکر اهل الصفه ( ص 107-97)

11. باب فی ذکر ائمتهم من اتباع التابعین الی یومنا ( ص 202-107)

12. باب فی ذکر ائمتهم من المتاخرین (ص 214-202)

13. باب فی ذکر رجال الصوفیه من المتاخرین علی الاختصار اهل البلدان (ص 218-214)

14. باب فی فرق فرقهم و مذاهبهم و آیاتهم و مقاماتهم و حکایاتهم (ص 219-218)

15. مکتبهای صوفیه ، عقاید و اقوال و نظریات آن ها ( 245-219)

سپس در حقیقت نفس و معرفت آن و دیگر مقولات عرفانی و فلسفی به اشباع تمام سخن می راند (546-245).

نثر این کتاب زلال و از برترین نمونه های نثر قرن 4 و 5 است و به همان شیوه ای است که در زبان اهل ادب به نثر مرسل ساده شهرت دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سبک شناسی کشف المحجوب 16 ص

تحقیق،مبانی نظری،کارشناسی ارشد،ادبیات،پیشینه پژوهش ،تعریف،فردوسی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق،مبانی نظری،کارشناسی ارشد،ادبیات،پیشینه پژوهش ،تعریف،فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق،مبانی نظری،کارشناسی ارشد،ادبیات،پیشینه پژوهش ،تعریف،فردوسی


تحقیق،مبانی نظری،کارشناسی ارشد،ادبیات،پیشینه پژوهش ،تعریف،فردوسی

مشخصات فایل:

نوع فایل: word

منبع: دارد (فارسی و لاتین)

پیشینه پژوهش: دارد(ایرانی و خارجی)

تعداد صفحات: 22

گارانتی بازگشت وجه: دارد (کیفیت این فایل تضمین شده است درصورت  هرگونه مشکل یا نارضایتی   احتمالی مبلغ شما بازگردانده می  شود)

خلاصه مطلب

مقدمه

اما فردوسی! نام او را «حسن» یا «منصور» گفته اند. نام پدرش نیز به درستی معلوم نست. آنان که نامش را «حسن» نوشته اند نام پدرش را «اسحاق» یا  «علی» گفته اند و آنکه نامش را «منصور» گفته نام پدرش را «حسن» نگاشته است. اما کنیه او را همه جا «ابوالقاسم» نوشته اند. (غمنامه رستم و سهراب، ص    )

در مورد تولد این حکیم فرزانه اطلاعات دقیقی را نمی توان یافت و به آن استناد نمود ولی مواردی که معروف است را در زیر به آن اشاره می کنیم:

مرحوم مجتبی مینوی (متوفی1355) در کتاب «فردوسی و شعر او» زمان تولد وی را ما بین 325 الی 329 هجری قمری آورده است که در بیشتر اسناد 329 هجری قمری گفته شده است.

329 هجری شمسی (غمنامه رستم و سهراب، ص     )

14 دیماه 318 هجری شمسی (www.ferdowsi.org)

313 هجری شمسی (www.fa.wikipedia.org)

5 مهر 313 هجری شمسی (www.naghed.net)

320 الی 329 هجری قمری (www.irib.com)

فردوسی در طبران طوس هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. چنان که خود او می گوید:

آلا ای برآورده چرخ بلند                  چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی               به پیری مرا خوار بگذاشتی

به جای عنانم عصا داد سال               پراکنده شد مال و برگشت حال

 همانطور که گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های کهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش کند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق،مبانی نظری،کارشناسی ارشد،ادبیات،پیشینه پژوهش ،تعریف،فردوسی