سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عبادت و پرستش

اختصاصی از سورنا فایل عبادت و پرستش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏»

«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم‏». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوه‏نقادى و انتقادکردن به معناى عیب‏گرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شى‏ء رادر محک قرار دادن و به وسیله محک‏زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص‏دادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب‏آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مى‏شنود نقاد باشد یعنى‏آن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردم‏شهرت پیدا مى‏کند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر این‏نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مى‏کردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مى‏شنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عین‏عبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرت‏عیسى مسیح نقل کرده‏اند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مى‏گیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانه‏تسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد: «کونوا نقادا». حدیث دیگر که فى‏الجمله از آن یادم هست راجع به اصحاب‏کهف است که داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتیة ءامنوا بربهم و زدناهم‏هدى و ربطنا على قلوبهم‏» (2) ... معروف است که اینها صراف بوده‏اند،صیرفى بوده‏اند. این سخن را به این معنى گرفته‏اند که کار آنها صرافى بوده‏است. ائمه ما فرموده‏اند که در این نسبت که گفته‏اند اینها صراف طلا و نقره‏بوده‏اند، اشتباه شده است. نه، «کانوا صیارفة الکلام‏» صراف سخن بودند نه‏صراف طلا و نقره، یعنى مردمان حکیمى بوده‏اند، مردمان دانائى بوده‏اند وچون حکیم بوده‏اند وقتى حرفى به آنها عرضه مى‏شد، آن حرف رامى‏سنجیدند. تفقه در دین که در این آیه ذکر شده است:«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین‏»مستلزم این است که انسان واقعا نقاد باشد و کار نقادى او به آنجا کشیده شودکه هر چیزى را که گفته مى‏شود و با امر دین تماس دارد بتواند تجزیه وتحلیل بکند. همین جمله‏اى که من دیشب نقل کردم و گفتم اخیرا معروف‏شده است و به حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده‏اند: «لا تؤدبوا اولادکم...» ازباب تعبیر لفظى خیلى زیبا و قشنگ است، خیلى سازگار است روى همین‏جهت مى‏بینید یک مقبولیتى در میان افراد پیدا کرده است و هر کس در هرجائى این جمله را مى‏گوید. الآن حکایتى یادم آمد: من در سنین چهارده‏پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم بعد از واقعه‏معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلى از بین رفته بود و هر کس‏آن وضع را مى‏دید مى‏گفت دیگر اساسا از روحانیت‏خبرى نخواهد بود.جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت از من دعوت کرده‏بودند. مقاله‏اى را من نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت.وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت، حیفش آمد،دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم شرحى گفت، نصیحت کرد که‏دیگر گذشت آن موقعى که مردم به نجف یا قم مى‏رفتند و به مقامات عالیه‏مى‏رسیدند. آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏تان رامطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏اندشش تا انگشت دارند؟ و حرفهائى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون‏مى‏کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد رفتم به قم و مدت اقامتم در قم‏پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى‏اى که منتشرکردم کتاب‏اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیزفهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییرحالى در او پیدا شد. تقریبا در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که‏اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید و او یادش رفته‏بود که قبلا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه‏آمیزى تعریف کرده بود. حتى یکبار درحضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همانجا در دلم خطور کرد که توهمان کسى هستى که هجده سال پیش مرا نصیحت مى‏کردى که دنبال این‏حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف ترا گوش مى‏کردم الآن یک میرزابنویسى‏پشت میز اداره‏اى بودم در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‏کنى. غرض این‏جهت است که یک جمله‏هائى است که به ذائقه‏ها شیرین مى‏آید و مانندبرق رواج پیدا مى‏کند. اصلا همان طورى که بعضیها به وسائل مختلف‏برایشان پیش آمدهاى خوبى بروز مى‏کند و بعضیها هم بدشانس و بدبخت‏مى‏باشند، اگر ملاحظه کرده باشید جمله‏ها هم اینطور است. بعضى جمله‏هایک جملات خوش‏شانسى هستند. این جملات بدون اینکه ارزش داشته‏باشند مثل برق در میان مردم رواج پیدا مى‏کنند و حال آنکه جمله‏هائى‏هست صد درجه از اینها باارزشتر، و حسن شهرت پیدا نمى‏کنند. این جمله‏«لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم‏» جزء جملات خوش‏شانس دنیا است و شانس‏بیخودى پیدا کرده است. در مراد این جمله من دیشب اینطور عرض کردم:گو اینکه این جمله به این‏معنى و مفهومى که امروزیها استعمال مى‏کنند غلط است ولى یک معنا ومفهوم صحیحى مى‏تواند داشته باشد که غیر از چیزى است که امروزیها ازآن قصد مى‏کنند، و فرقى گذاشتم میان آداب و اخلاق که آداب غیر از اخلاق‏است. آن وقت آداب را دو گونه ذکر کردیم. ممکن است مقصود از آداب‏امورى باشد که در واقع امروز به آنها فنون مى‏گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه‏بر صفات خاص روحى، علاوه بر نظمى که انسان باید به قواى روحى هرکس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد، البته آنهم اندازه‏دارد یعنى فنى را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر براى بشریت در جهت‏خیربرخیزد و ضمنا زندگى او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع‏زمان باشد. اگر «لا تؤدبوا اولادکم بآدابکم‏» بگوئیم درست است، یا «لا تؤدبوا اولادکم بفنونکم‏» حرف درستى است چون زندگى متغیر است،انسان نباید در اینجور چیزها جمود به خرج بدهد و همیشه بخواهد به اولادخودش آن فنى را بیاموزد که خودش داشته است در صورتى که ممکن است‏همان فن به شکل بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد. مساله‏دیگرى که گفتم و بعد، از سؤالات آقایان معلوم شد که احتیاج به توضیح‏بیشترى دارد مساله آداب و رسوم است. آداب و رسوم هم بر دو قسم است.بعضى از آنها از نظر شرعى سنن نامیده مى‏شود یعنى شارع روى آنها نظردارد.


دانلود با لینک مستقیم


عبادت و پرستش

دانلود مقاله و تحقیق درباره عبادت و پرستش

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله و تحقیق درباره عبادت و پرستش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏»

«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم‏». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوه‏نقادى و انتقادکردن به معناى عیب‏گرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شى‏ء رادر محک قرار دادن و به وسیله محک‏زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص‏دادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب‏آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مى‏شنود نقاد باشد یعنى‏آن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردم‏شهرت پیدا مى‏کند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر این‏نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مى‏کردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مى‏شنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عین‏عبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرت‏عیسى مسیح نقل کرده‏اند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مى‏گیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانه‏تسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد: «کونوا نقادا». حدیث دیگر که فى‏الجمله از آن یادم هست راجع به اصحاب‏کهف است که داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتیة ءامنوا بربهم و زدناهم‏هدى و ربطنا على قلوبهم‏» (2) ... معروف است که اینها صراف بوده‏اند،صیرفى بوده‏اند. این سخن را به این معنى گرفته‏اند که کار آنها صرافى بوده‏است. ائمه ما فرموده‏اند که در این نسبت که گفته‏اند اینها صراف طلا و نقره‏بوده‏اند، اشتباه شده است. نه، «کانوا صیارفة الکلام‏» صراف سخن بودند نه‏صراف طلا و نقره، یعنى مردمان حکیمى بوده‏اند، مردمان دانائى بوده‏اند وچون حکیم بوده‏اند وقتى حرفى به آنها عرضه مى‏شد، آن حرف رامى‏سنجیدند. تفقه در دین که در این آیه ذکر شده است:«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین‏»مستلزم این است که انسان واقعا نقاد باشد و کار نقادى او به آنجا کشیده شودکه هر چیزى را که گفته مى‏شود و با امر دین تماس دارد بتواند تجزیه وتحلیل بکند. همین جمله‏اى که من دیشب نقل کردم و گفتم اخیرا معروف‏شده است و به حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده‏اند: «لا تؤدبوا اولادکم...» ازباب تعبیر لفظى خیلى زیبا و قشنگ است، خیلى سازگار است روى همین‏جهت مى‏بینید یک مقبولیتى در میان افراد پیدا کرده است و هر کس در هرجائى این جمله را مى‏گوید. الآن حکایتى یادم آمد: من در سنین چهارده‏پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم بعد از واقعه‏معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلى از بین رفته بود و هر کس‏آن وضع را مى‏دید مى‏گفت دیگر اساسا از روحانیت‏خبرى نخواهد بود.جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت از من دعوت کرده‏بودند. مقاله‏اى را من نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت.وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت، حیفش آمد،دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم شرحى گفت، نصیحت کرد که‏دیگر گذشت آن موقعى که مردم به نجف یا قم مى‏رفتند و به مقامات عالیه‏مى‏رسیدند. آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏تان رامطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏اندشش تا انگشت دارند؟ و حرفهائى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون‏مى‏کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد رفتم به قم و مدت اقامتم در قم‏پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى‏اى که منتشرکردم کتاب‏اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیزفهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییرحالى در او پیدا شد. تقریبا در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که‏اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید و او یادش رفته‏بود که قبلا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه‏آمیزى تعریف کرده بود. حتى یکبار درحضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همانجا در دلم خطور کرد که توهمان کسى هستى که هجده سال پیش مرا نصیحت مى‏کردى که دنبال این‏حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف ترا گوش مى‏کردم الآن یک میرزابنویسى‏پشت میز اداره‏اى بودم در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‏کنى. غرض این‏جهت است که یک جمله‏هائى است که به ذائقه‏ها شیرین مى‏آید و مانندبرق رواج پیدا مى‏کند. اصلا همان طورى که بعضیها به وسائل مختلف‏برایشان پیش آمدهاى خوبى بروز مى‏کند و بعضیها هم بدشانس و بدبخت‏مى‏باشند، اگر ملاحظه کرده باشید جمله‏ها هم اینطور است. بعضى جمله‏هایک جملات خوش‏شانسى هستند. این جملات بدون اینکه ارزش داشته‏باشند مثل برق در میان مردم رواج پیدا مى‏کنند و حال آنکه جمله‏هائى‏هست صد درجه از اینها باارزشتر، و حسن شهرت پیدا نمى‏کنند. این جمله‏«لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم‏» جزء جملات خوش‏شانس دنیا است و شانس‏بیخودى پیدا کرده است. در مراد این جمله من دیشب اینطور عرض کردم:گو اینکه این جمله به این‏معنى و مفهومى که امروزیها استعمال مى‏کنند غلط است ولى یک معنا ومفهوم صحیحى مى‏تواند داشته باشد که غیر از چیزى است که امروزیها ازآن قصد مى‏کنند، و فرقى گذاشتم میان آداب و اخلاق که آداب غیر از اخلاق‏است. آن وقت آداب را دو گونه ذکر کردیم. ممکن است مقصود از آداب‏امورى باشد که در واقع امروز به آنها فنون مى‏گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه‏بر صفات خاص روحى، علاوه بر نظمى که انسان باید به قواى روحى هرکس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد، البته آنهم اندازه‏دارد یعنى فنى را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر براى بشریت در جهت‏خیربرخیزد و ضمنا زندگى او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع‏زمان باشد. اگر «لا تؤدبوا اولادکم بآدابکم‏» بگوئیم درست است، یا «لا تؤدبوا اولادکم بفنونکم‏» حرف درستى است چون زندگى متغیر است،انسان نباید در اینجور چیزها جمود به خرج بدهد و همیشه بخواهد به اولادخودش آن فنى را بیاموزد که خودش داشته است در صورتى که ممکن است‏همان فن به شکل بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد. مساله‏دیگرى که گفتم و بعد، از سؤالات آقایان معلوم شد که احتیاج به توضیح‏بیشترى دارد مساله آداب و رسوم است. آداب و رسوم هم بر دو قسم است.بعضى از آنها از نظر شرعى سنن نامیده مى‏شود یعنى شارع روى آنها نظردارد. شارع، آن آداب را به صورت یک مستحب توضیح داده است و نظر به اینکه اسلام‏هیچ دستورى را گزاف نمى‏دهد، امورى را که اسلام سنت کرده است ما بایدبه صورت یک اصل حفظ کنیم. مثلا دیشب در جواب سؤال یکى از آقایان‏عرض کردم اسلام براى غذاخوردن آدابى ذکر کرده است اسلام دین‏تشریفاتى نیست بلکه اگر آدابى را ذکر کرده، حساب نموده است. مثلا اگرمى‏گوید مستحب است «اطالة الجلوس عند المائدة‏» یعنى طول‏دادن نشستن‏بر سر سفره، مستحب است انسان غذا را زیاد بجود مستحب است بسم الله‏بگوید، مستحب است الحمدلله بگوید، مستحب است دست را قبل و بعداز غذا بشوید،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره عبادت و پرستش

چرا در تغییر گونه ها رنگ قرمز خون برای بیشتر جانداران ثابت ماند 9 ص - ورد

اختصاصی از سورنا فایل چرا در تغییر گونه ها رنگ قرمز خون برای بیشتر جانداران ثابت ماند 9 ص - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چرا در تغییر گونه ها رنگ قرمز خون برای بیشتر جانداران ثابت ماند 9 ص - ورد


چرا در تغییر گونه ها رنگ قرمز خون برای بیشتر جانداران ثابت ماند 9 ص - ورد

فارسی: او است خدایی که جز او معبودی نیست- همان فرمانروای پاک، سلامت، مؤمن نگهبان، عزیز، جبار، متکبر، پاک است- خدا از آنچه شریک می گردانند او است خدای خالق نوساز صورتگر بهترین نامها از آن اوست. آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می گویند و او عزیز و حکیم است.

از این آیه پی می بریم که آفرینش هیچ چیزی بیهوده و عبث نیست. و هر چیزی دلیلی برای خلقتش دارد. حال هزاران سال می گذرد و تنها عده ای هستند که به ذره های اطراف خود می نگرند در زندگی ما چیزهای بسیاری وجود دارد که به آن توجه نمی کنیم و آن را بدون آنکه دلیلش را بدانیم پذیرفته ایم. برای مثال:

چرا باید آسمان ما آبی باشد؟ چرا انسان از خاکی آفریده شده است که رنگ آن ثابت است ولی برخی سفید، سیاه و زرد هستند در حالی که ماده‌ی خلقت آن خاک و یک رنگ میباشد؟ چرا رنگ گیاهان نیمی از طبیعت سبز میباشد؟ چرا خاک قهوه ای؟


دانلود با لینک مستقیم


چرا در تغییر گونه ها رنگ قرمز خون برای بیشتر جانداران ثابت ماند 9 ص - ورد

دانلود گزارش کارآموزی با موضوع ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی) .Doc

اختصاصی از سورنا فایل دانلود گزارش کارآموزی با موضوع ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی) .Doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود گزارش کارآموزی با موضوع ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی) .Doc


دانلود گزارش کارآموزی با موضوع ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی) .Doc

دانلود گزارش کارآموزی رشته عمران و معماری با موضوع ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی) 

نوع فایل Word دانلود انواع تحقیق

تعداد صفحات : 190

فهرست محتوا

بخش اول
ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی)

  • پیشگفتار

در دسامبر 1964 در اتحادیه معماران هلندی پیشنهادهایی شد که طرح کلی و روشی برای طراحی مسکن تطبیق پذیر با استفاده از ساخت ثابت (نگهدارنده Support) و واحدهای آزاد (واحد جدا شدنی Detachable Unit) را نشان می‌دهد .
در این گروه هم معماران و هم مجریان ساختمان و تولید کنندگان قطعات ساختمانی ، سرمایه گذاران ، پیمانکاران و شرکتهای خانه سازی نیز می باشند . به دلایلی چند هلند را می توان آزمایشگاهی برای بررسی راه حل مشکلات خانه سازی انبوه در سراسر دنیا به حساب آورد . این گروه هلندی روشی را برای طراحی ارائه می‌دهد که نتیجه آزمایشها و شرایط خاص می باشد .
چون تراکم جمعیت کشور زیاد بود و با وجود سنت قدرتمند شهرنشینی تقریبا نا‌ممکن بود که مسئله ساختمان سازی را چون امری کاملا مجزا به حساب آورد . بنابراین معماران تصمیم به صنعتی شدن ساختمانها گرفتند ولی هنوز معلوم نبود که این تفکر مقرون به صرفه نباشد .
معماران بنیانگذار پذیرفتند که از مفهوم «ساخت ثابت» به عنوان یک فرضیه عملی دیگر برای تحقیقات بیشتر استفاده شود . اساس فرضیه ساخت ثابت و واحدهای آزاد آن بود که شخص مصرف کنندة خانه در تولید آن مشارکت یا نظارت داشته باشد . چنین پنداشته می شد که نقص تولید انبوه ، همان عدم مشارکت مصرف کننده در روند خانه سازی است . در واقع هم در خانه سازی انبوه اصل مهم به مفهوم فنی و سازمانی آن این است که مصرف کننده نقشی در تصمیم گیری ندارد . از سوی دیگر در مفهوم «ساخت ثابت» مبنای کار اینست که مسکن به هر شکل و هر اندازه که باشد ، همیشه محصول دو حوزة مسئولیت و تصمیم گیری است . بخشی از ساختار شخصاً در اختیار ساکن خانه است که می تواند آن را به دلخواه تغییر دهد و تبدیل کند امّا بخش دیگر به یک زیر ساخت عظیم تری تعلق دارد ، که فرد دربارة آن نمی تواند تصمیم گیرد بلکه باید از قوانین و قراردادهای گروه بزرگتر (چه در حد همسایگی باشد یا مقامات محلی) پیروی کند …

  • در طرح یک ساخت ثابت چه مسائلی وجود دارد ؟
  • ساختهای ثابت و واحدهای آزاد
  • دو شکل تولید
  • معیارهای اجتماعی
  • امکان تصمیم گیری برای ساکن خانه
  • ساخت ثابت به عنوان یک مسئله طراحی
  • ساخت ثابت و واحدهای مسکونی :
  • تغییرات در سطح زیربنا :
  • تغییرات در عملکرد
  • ساخت ثابت و مردم
  • نیاز به هویت
  • تغییرات در شیوه زندگی
  • امکان تکنولوژیکی نوین
  • خانواده متغیر
  • هماهنگی ساختهای ثابت و واحدهای آزاد
  • محل جایگیری و اندازه فضاها
  • حوزه ها و حاشیه ها
  • تعریف حوزه آلفا به قرار زیر است :
  • توزیع حوزه ای و فضاها
  • فضای خاص : 
  • 1) فضای عام : 
  • 2) فضای خدماتی : 
  • 3) موضع 1 : 
  • 1) موضع 2 : 
  • 2) موضع 3 : 
  • توزیع حوزه ای و مولفه ها :
  • بخش چیست ؟
  • عملیات :
  • تحلیل حوزه ای :
  • تحلیل بخشی :
  • گونه گونی های اساسی :
  • گونه گونی‌های فرعی : 
  • محل جایگیری و اندازه مولفه ها :
  • ابعاد اسمی :
  • چرا مفهوم ابعاد اسمی را مطرح می کنیم ؟
  • ساختهای ثابت :
  • واحدهای آزاد :
  • محل جایگیری و اندازه فضاها :
  • محل اندازه مولفه ها :
  • ابعاد مولفه ها :
  • ابعاد فضا :
  • صورت بندی مسائل طراحی :
  • محیط :
  • عناصر : 
  • محل جایگیری عناصر در رابطه با یکدیگر :
  • محل جایگیری این عناصر در محیط :
  • عناصر محیطی :
  • ضوابط :
  • صورت بندی مسائل طراحی :
  • روند طراحی :
  • انواع تمرینهای طراحی :
  • عملیات :
  • تحلیل حوزه ای 
  • محیط توزیع حوزه ای
  • تحلیل بخشی
  • محیط بخش
  • تحلیل گروه بخشی
  • محیط گروه بخش
  • عناصر بخشها
  • طرح ساخت ثابت
  • محیط ساخت ثابت
  • عناصر گروه بخشها
  • محیط : 
  • عناصر : 
  • ساختهای ثابت و واحدهای آزاد
  • یک مجموعه واحد آزاد از چه چیز تشکیل شده است :
  • مجموعه واحدهای آزاد به عنوان یک نظام :
  • یک عنصر از یک مجموعه آزاد این طور تعریف می شود :
  • تحت ضابطه درآوردن مجموعه ای از واحدهای آزاد
  • تقسیم بندی بر اساس شکل :
  • نظامهای جداگر :
  • نظامهای فضاساز : 
  • نظامهای وسایل :
  • نظامهای مکانیکی :
  • حمام :
  • آشپزخانه ها :
  • مولفه های آزاد نما :
  • پله های آزاد :
  • نظامهای ساختمانی :
  • جنبه های نظری این روش :
  • مسئله ارزیابی
  • فضاها
  • تعریف 
  • عملکرد 
  • روابط
  • شرایط دیگر
  • روابط بین نظامهای فضایی
  • نظامها و گونه گونی ها
  • روند طراحی پویاست
  • نیاز به روشی صوری برای تعریف
  • حوزه ها
  • عملیات
  • مسئله هماهنگی
  • نظام مولفه ها
  • قواعد
  • محل جایگیری
  • شبکه تارتان
  • تشابه ها و تفاوتها
  • چهارچوب های فضایی
  • تفاوتها 

بخش دوم
«گزارش از ساختمان با قطعات پیش ساخته »

قطعات پیش ساخته همانطور که از نامش پیداست در کارخانه ساخته می شود و در محل نصب می گردد طریقه نصب این قطعات به روشهای مختلف می باشد .
در بعضی موارد بوسیله پیچ و مهره به یکدیگر متصل می شوند . در برخی دیگر از موارد توسط پرچ به هم متصل می گردند که پرچ ایجاد سروصدای زیادی می کند و بیشترین استفاده پرچ در پلها می باشد .برخی دیگر از قطعات پیش یاخته به صورت کام وزبانه داخل هم می روند …
بخش سوم
توضیحات کلی درباره گذراندن کارآموزی در شهرداری مرکز شهرستان کرج

برای هر نقشه دستور نقشه ای صادر می گردد که در آن مشخصات کل ساختمانی که قرار است احداث شود مقرر گشته بعنوان مثال :
مساحت زیر زمین ------ مساحت طبق اول ------ مساحت طبقه دوم -------
مساحت طبقه سوم ----- مساحت خرپشته ------- به منظور استفاده مشخص گردیده است .
همچنین میزان عقب نشینی ساختمان را هم مشخص کرده است . در سطر بالای دستور نقشه مشخصات مالک پلاک ثبتی مثلا 3015/163 که عدد 3 رقمی پلاک اصلی و عدد 4 رقمی پلاک فرعی می باشد . پلاک ثبتی اصلی مشخص کننده منطقه ساختمان است (163 مربوط به منطقه فردیس است)…

  • تعویض مهندس ناظر
  • شرط 1 : 
  • شرط 2 : 
  • شرط 3 : 
  • مهندسین ناظر 
  • طرح تفصیلی
  • ...

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود گزارش کارآموزی با موضوع ساخت های ثابت و واحدهای آزاد (گونه گونی ها در ساختمان سازی) .Doc