سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نیکویی در اشعار دیگر شاعران

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد نیکویی در اشعار دیگر شاعران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه


 قسمتی از متن .docx : 

 

مقدمهنیکویی در اشعار دیگر شاعران

نیکویی در شعر سعدیحکایاتی از بوستان با موضوع نیکوکاری

مقدمه :تو نیکی می کن و در دجله اندازمثل معروفی ، برگرفته از اشعار سعدی است که در پایان مثنویاتش آمده است :

تو نیکویی کن و در دجله انداز

 که ایزد در بیابانت دهد باز

که پیش از ما چو ما بسیار بودند

که نیک اندیش و بدکردار بودند

بدی کردند و نیکی با تن خویش

تو نیکو کار باش و بد میندیش(1)

اما ماجرا چیست؟ چرا باید نیکی و احسان را در دجله افکند؟ داستان این مثل مشهور را ابوالمعالی کیکاووس بن وشمگیر در قابوس نامه چنین  می آورد:

در روزگار متوکل ، " فتح "  فرزند خوانده ی او می خواست شنا بیاموزد، اما در حین آموزش در دجله گم  شد، پس از هفت روز او را سالم یافتند و  به گمان آن که گرسنه است آب و غذا برایش بردند؛ اما اظهار سیری کرد و گفت : هر روز بیست نان بر طبقی نهاده بر روی آب می رسید و از آن سیر می شدم ، بر هر نانی هم نوشته بود: " محمد بن الحسین الاسکاف". متوکل فوراً برای یافتن فرد مزبور جایزه ای مقرر کرد، سرانجام او را یافتند و دلیل کارش را پرسیدند ، او نیز چنین گفت : " یک سال است که نان در آب می افکنم، زیرا شنیده ام: نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد." متوکل نیز گفت : " اکنون ثمره ی آن نیکی یافتی " سپس پنج روستا را در اطراف بغداد به او بخشید. (2)

اگر چه مؤلف قابوس نامه در صحت این داستان اظهار می دارد که فرزندان این مرد را در بغداد دیده ، ولی در صورت عدم صحّت هم ، از اهتمام  فراوان گذشتگان ما به کار خیر و عمل نیک نشان دارد.

نیکویی در اشعار دیگر شاعران :صائب تبریزی با استفاده از این مضمون می سراید:

می کند نیکی و در آب روان می افکند

 هر که نقد جان نثار تیغ قاتل می کند...

نیکی از آب روان چون تیغ بر می گردد ز سنگ

زیر تیغ یار صائب می توان جان باختن...

چو بر می گردد از آب روان نیکی، همان بهتر

که در سرچشمه ی شمشیر نقد جان بر افشانیم...

اوحدی مراغه ای در کتاب جام جم بیان می کند که اگر نیکی را در چاه هم بیفکنی، اثرش به تو باز می گردد:

نیکی کن ای پسر تو، که نیکی به روزگار

سوی تو بازگردد، اگر در چَه افکنی

شاعر خوش ذوق معاصر نیز از منظری طنزبه این موضوع نگریسته و چنین سروده است :

نیکی بکن و به دجله انداز

صدبار شنیدم این نصحیت

نیکی بنمودم و ندیدم

جز شر ز بشر، بدی ز ملّت

این است سزای نیکی من

 ای بر پدر تو دجله لعنت! (3)

" حبله رودی"  در" جامع التمثیل" ، مثلی با مضمون " تو نیکی می کن و در دجله انداز"  آورده :

" نیکی ، راه به صاحب خانه ی خود می برد"(4)

و یا در همان جا می خوانیم:

نیکی کنی به جای تو نیکی کنند باز

ور بد کنی به جای تو از بد بتر کنند(5)

    

این نکته در میان اشعار شاعران فارسی سرا از جمله توصیه های رایج اخلاقی است:

نیکویی بر دهد به نیکوکار

 باز گردد بدی به بدکردار(6)

یا:

هر چه ورزش کنی همانی تو

  نیکویی ورز، اگر توانی تو

  (اوحدی مراغه ای)

یا:

یکی با سگی نیکویی گم نکرد

کجا گم شود خیر با نیکمرد؟

 (سعدی)

کرم کن چنان کت بر آید ز دست

جهانبان در خیر بر کس نبست(7)

و:

انبیا تو را گفتند نیک باش و نیکی کن

 تا که نیکویی بینی از اماثل* و اقران

  (بهار)

پروین اعتصامی نیز چنین می سراید :


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نیکویی در اشعار دیگر شاعران

تحقیق در مورد شاعران تفرش 7 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد شاعران تفرش 7 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

شاعران تفرش

1- آقا گلخنی تفرشی:

در تذکره « روز روشن » می خوانیم : گلخنی تفرش همشیره زاد شهید قمی است و ناسخ « شمع انجمن »او را گلخن بدون یای نسبت نوشته و وی از ارباب علم و فضل بود و عمر به رندی و هزل و مزاح می گذرانید و با شاه و گدا و فقرا و اغنیا گفتگو به خوش طبعی کرده و کسی از مزاحش آزرده نشدی .

2- آقا صادق تفرشی:

دنبلی در نگارستان دارا ازا و با عنوان « از قدمای معاصرین » و « فاضل کامل » یاد می کند و می نویسد او معلم رضا قلی میرزا پسر نادر شاه افشار بود. طبعی روان و ذوقی سیلم داشته و در قالب مثنوی و غزل شعر می سروده است.

3- تائب تفرشی ( قصی ) :

اسمش فخرالدین و تخلصش تائب نصر ابادی درباره اونوشته است « فخرا نام داشته ، بدهند رفته و با ملافرح ا.. مشاعره داشته گویا در آنجا فوت شد ازاین شاعر نیز ابیاتی پراکنده بر جای مانده است که گواه باریکه خیالی اوست.

4- داعی تفرشی:

مولانا میرمحمد مومن متخلص به داعی از شعرای نیمه دوم قرن 11 و نیمه اول قرن 12 هجری است واز شعرای معاصر شاه سلیمان صفوی ( 1077 – 1106 ) وشاه سلطان حسین ( 1106-1125 ) ، شاه طهماسب دوم ( 1135 –1145 ) و نادرشاه افشار ( 1148 –1160) به شمار می رود. وفات وی را در سال 1155 و در سن 90 سالگی دانسته اند اما در کتاب سفینه المحمود وفات او 1167 ذکر شده است.

5- دانش تفرشی:

صاحب حدیقه الشعرا درباره اوچنین نگاشته است : اسمش میرزا هادی و از سادات عالی در جات تفرش است. در انشا قادر و در استیفا ماهر در حکومت حاجی محمد ولی میرزا به یزدرفته به انشا و استیفا مشغول شد . بعد از عزل اجباری شاهزاده که از طهران به حکومت خود برگشت و عبدالرضا خان یا نمی شده راهش نداد و اموال اون ضبط کرده و عیالش را برهنه بیرون کرد دانش در آنجا ماند و متاهل شد .

6- دبیر تفرشی:

صاحب حدیقه الشعرا درباره او چنین آورده است : اسمش میرزا عنایت ا.... و پدرش میرزا هدایت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شاعران تفرش 7 ص

تحقیق درباره برگزیده ای از کتاب زندگینامه شاعران و دانشمندان درباره حافظ

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره برگزیده ای از کتاب زندگینامه شاعران و دانشمندان درباره حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

نام کتاب : زندگینامه شاعران و دانشمندان

نویسنده: مصطفی رحیمی نیا

تصویر گر: عادل سعیدی

ناشر: انتشارات جهان آرا

حافظ شیرازی (791-حدود 727 ه‌ ق)

شمس الدین محمد بن بهاء الدین معروف به لسان الغیب بزرگترین غزلسرای ایران که در اوایل قرن هشتم در شیراز متولد شد و همانجا به تحصیل علوم و کمالات پرداخت .

وی در مجالس درس عالمانی مانند قوام الدین عبدالله حضور یافت و به مطالعه قوانین ادب و دیوان های شاعران عرب پرداخت . و چون قرآن را از برداشت ، حافظ تخلص کرد.

پدر حافظ بهاء الدین در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد. و حافظ در زمان جوانی به خدمت دیوانی در دربار شاهان اینجو و آل مظفر درآمد.

مخصوصا حافظ در نزد ابواسحق اینجو که حکومت فارس را داشت تقرب بسیار یافت و او را مدح کرد تا دولت ابواسحاق بدست محمد مبارزالدین مؤسس مظفریان منقرض شد.

حافظ از شاهان آل مظفر امیر مبارزالدین و شاه شجاع و شاه یحیی و شاه منصور در غزل های خود یاد کرده است.

وی همه عمر خود را در شیراز گذرانده و سفرهای کوتاهی به اصفهان و یزد کرده است . یکبار نیز از طرف محمد شاه بهمنی دکنی به هندوستان دعوت شد.

ولی به علت طوفانی بودن دریا از سفر منصرف گشت. وفات حافظ در سال 791 در شیراز اتفاق افتاد.

دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات و مثنوی ساقی نامه و چند قصیده است. این سخنور بزرگ با آنکه در زمانی پر فتنه و آشوب زندگی می کرد.در اشعارش متانت و بردباری آشکار است و هرگز در مدح غلو نکرده است . حافظ از روح عرفان بهره کامل داشته و توانسته است مضامین عاشقانه سبک عرفان به گونه ای درهم آمیزد که از دو شیوه غزل عارفانه و عاشقانه سبک واحد جدیدی بوجود آورد.

این شاعر بزرگ افکار خود را با الفاظ بسیار زیبا و با توجه به صنایع لفظی بیان کرده و بر اثر قدرت فراوان خود در سخنوری غالبا مضامین عالی و معانی بسیار در ادبیات کوتاه گنجانیده است.

ترکیباتنی که حافظ در اشعار خود آورده غالبا تازه و بدیع و بی سابقه است و حافظ در ساختن این ترکیبات نهایت قدرت و کمال ذوق و لطف طبع خود را نشان داده است و کمتر شاعری را از این نظر می توان با او مقایسه کرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره برگزیده ای از کتاب زندگینامه شاعران و دانشمندان درباره حافظ

مقاله زندگینامه شاعران

اختصاصی از سورنا فایل مقاله زندگینامه شاعران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه شاعران


مقاله زندگینامه شاعران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

زندگینامه شاعران

فردوسی :

منصور بن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در حدود سال 329 یا 330 در قریه « باژ» از ناحیه طابران طوس بدنیا آمد. خانواده او دهقان بودند و نظامی عروضی او را از دهاقین طوس دانسته است آنها خاندانی صاحب مکنت و ثروت بودند هر چند که در اثر نظم شاهنامه و گذران عمر در این راه فردوسی ثروت خود را از دست داد و در پیری بی چیز شد. او مردی وطن پرست و در میهن پرستی استوار بود و توانست تاریخ نیاکان خود را جاوید سازد.

در باب کیفیت تحصیلات و معلومات وی اطلاع صریح و درستی نداریم ولی این نکته محقق است که در ادب فارسی و عربی تبحر داشته است. او از داستانها و افسانه ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به دانستن آن شوق و علاقه داشت به طوریکه بدون مشوق و محرک، خود به کاری عظیم که همان تدوین شاهنامه بود دست زد. از قدیمی ترین داستانهای فردوسی می توان به داستان بیژن و منیژه یا بیژن و کرازان اشاره کرد. تاریخ شروع شاهنامه را حدود سال 370 و 371 هجری ذکر نموده اند.

فردوسی پس از تنظیم شاهنامه از امرای نزدیک دوران خود کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاویدان خود را بدو تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر

خود را شایسته تر یافت. این امر در 65 تا 66 سالگی شاعر در سال 349 یا 395 اتفاق افتاد.

در این روزگار فقر و تهیدستی او به نهایت رسیده بود و وی برای رفع تنگدستی و هم برای اینکه شاهنامه خود را از دستبرد مصون نگه دارد آن را به محمود غزنوی هدیه کرد.

بهر حال فردوسی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد تا به سلطان محمود تقدیم کند اما بر خلاف انتظار خود مورد توجه و محبت غزنوی قرار نگرفت.

شاهنامه در هفت مجلد و شصت هزار بیت بود. سرانجام بین فردوسی و محود غزنوی اختلاف افتاد و علت آن هم تعصبات مذهبی – نژادی – ملی بود که فردوسی مردی شیعه مذهب و ایرانی بود و از طرف دیگر در نتیجه سعایت مخالفان ابوالعباس فضل بن احمد ونیز خست ذاتی محمود بود که وی قصد قتل فردوسی را نمود. فردوسی از ترس جان از غزنین گریخت و از مازندران به خراسان بازگشت.

به این ترتیب زندگی وی در نهایت تنگدستی و ناامیدی در 80 سالگی حدود سالهای 410 و 411 پایان یافت. پس از مرگ وی از تدفین فردوسی در قبرستان مسلمانان طابران جلوگیری کردند و او را در درون دروازه طابران که همان باغ امروزی فردوسی است دفن کردند.

فردوسی پسری داشت که در سن 37 سالگی در 65 سالگی شاعر بدرود حیات گفت

و از او دختری نیز به یادگار ماند. فردوسی مردی شیعه مذهب بود و در مدح حضرت علی (ع) نیز ابیاتی را سروده و در عقاید خود ثابت قدم و موحد بود. به آیین زردشت میل و علاقه ای نداشت و بسیار ستایش خالق را می کرد.

در اثر خود، شاهنامه، هر جا مناسب می دید به موعظه و نصیحت و ارئه طریق می پرداخت. وی یکی از بزرگترین شعرا و حماسه سرایان ایرانی است.

موضوع شاهنامه تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت آن به دست عربهاست و این دوره ممتد تاریخی به 50 پادشاهی تقسیم می شود که از حیث طول زمان و تفصیل یا اختصار مطالب با یکدیگر متفاوتند. یونسکو سال 1990 را سال فردوسی اعلام کرده بود.

نظامی گنجوی :

حکیم جمال الدین ابو محمد الیاس بن یوسف نظامی گنجوی از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است. او در گنجه نزدیک به سال 530 هجری بدنیا آمد و همه عمر خود را در آنجا گذراند و تنها یک بار سفر کوتاهی به دعوت قزل ارسلان به یکی از بلاد نزدیک گنجه کرد و در مجلس پادشاه با نهایت اکرام پذیرفته شد. تاریخ وفات او به درستی معلوم نیست و اقوال مختلف در این باره وجود دارد که همه آنها دور از صحت بنظر می رسد و بنابر بعضی قرائن وی تا چند سال اول قرن هفتم در قید حیات بود. از شاعران معاصرش تنها با خاقانی ارتباط داشته است.

مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاری باقی بود و بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیله دولت محلی جمهوری آذربایجان مرمت شد.

نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را به بیست هزار بیت نوشته اند و اکنون فقط مقداری از آن در دست است. پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد که آنها را خمسه نظامی گویند.

مثنوی اول مخزن الاسرار است که حدود سال 570 هجری، اندکی پیش از چهل سالگی شاعر ساخته شده است. مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است که در سال 576 هجری پایان یافت. مثنوی سوم منظومه لیلی و مجنون است که در سال 584 هجری ساخته و در سال 588 به پایان رسیده است.

مثنوی چهارم بهرام نامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد است که شاعر آن را به سال 593 هجری ساخته است.

مثنوی پنجم اسکندرنامه است و شامل دو قسمت می باشد که نظامی قسمت اول را شرف نامه و دومین قسمت را اقبال نامه نامیده است و در سال 607 آخرین تجدید نظر آن صورت پذیرفته است.

نظامی از شاعرانی است که بی شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم دانست وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توفیق یافت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه شاعران

میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ

اختصاصی از سورنا فایل میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

به نام خدا

قاآنی

مقدمه

همچنان که وصال یکی از بهترین شعرای دربار فتحعلی شاه شمرده می شود، در عهد محمد شاه و جانشین او ناصرالدین شاه نیز شاعر قصیده سرای دیگری برخاست که در مدت زندگی کوتاه 47 ساله خود شهرت و آوازه بسیار یافت.

میرزا حبیب الله شیرازی، متخلص به " قاآنی "، روز 29 شعبان از سال 1223 ه. ق.، در شیراز متولد شد. پدرش، میرزا محمد علی گلشن، اصلا از طایفه زنگنه بود که در شیراز بدنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود. گلشن نیز شعر می سرود و به قافیه پردازی معروف بود.

قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و یازده ساله بود که پدرش را از دست داد. و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد.

شاعر در ترجمه حالی که از خود نوشته گوید: " از نعیم دنیا جز فرش حصیر و قرص خمیری هیچ نداشتم. احتیاجم بر آن داشت که خود پدر خویش شده راهی پیش گیرم. طریق اسلاف شایسته دیدم. بی تشویق و تحریک احدی به مدرسه بابله، که یکی از مدارس شیراز است، رفته حجره گرفته و به درس و مشق مشغول شدم. از آنجا که طبعی موزون داشتم، به یک دو قصیده فرمانروای فارس را بستودم، مرسوم قلیلی، که قوت لایموت شود، مقرر داشت. به همان قناعت کردم و در تحصیل علوم چنان در آن سن همت را گرم جولان کرده که به سالی دو بر اقران پیشی گرفتم، به نوعی که هر کس می دید شگفتیها می کرد و با آنکه منظرم زشت بود، در نظر همه زیبا شدم".

قاآنی چند سال هم در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت و به تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت، تا آنکه در سال 1239 ه. ق. شاهزاده حسنعلی میرزا، شجاع السلطنه فرزند فتحعلی شاه، به شیراز آمد و در تربیت وی اقدام کرد و انواع ملاطفت و مهربانی به جای آورد.

در اواخر همان سال شاهزاده حسنعلی میرزا از طرف پدر فرمانفرمای خراسان شد و قاآنی را به همراه برد. شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت آن شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و اراده او تخلص خود را، که تا آن زمان « حبیب » بود، به قاآنی( به نام اکتای قاآن فرزند شاهزاده حسنعلی میرزا ) تبدیل کرد.

قاآنی در خراسـان رغبـت بیشتـر به شعـر و شاعری پـیدا کرد و چون گـشایشی در کارش پیدا شده، و بـه گـفـتـه خود « بختش قوی، کیسه اش فربه، خواسته اش زیاد، سیم و زرش از قطمیر به قنطار و دراهم و دینارش از آحاد به الوف » رسیده بود، مبالغ زیادی برای گرد آوردن دواوین استادان قدیم صرف کرد و کتب بسیار از ادبی و غیر ادبی فراهم آورد و به تعلیم و تعلم مشغول شد.

بدین سان شاعر مدتی در خدمت و منادمت حسنعلی میرزا، فرمانفرمای خراسان به سر برد تا آنکه در سال 1242 ه.ق. حکومت کرمان و یزد به شاهزاده مزبور تفویض شد و او با همان لشکر خراسانی، که ملازمش بود، به محل ماموریت خود عزیمت کرد. ظاهرا در این سفر قاآنی نیز همراه وی به یزد و کرمان رفته، ولی ما بدرستی نمی دانیم که کی از آنجا بیرون آمده و در چه سالهایی « رشت و گیلان و مازندارن و آذربایجان را گشته و از هر علمی که رواج داشته تحصیل کرده است ». چنین به نظر می رسد که در سال 1246 ه. ق.، که شجاع السلطنه بی اجازه دولت از کرمان به یزد تاخته؛ و شاهزاده عباس میرزا به فرمان شاه وی را تحت الحفظ به تهران فرستاده است، قاآنی، که حامی و سرپرست خود را از دست داده بود، به این مسافرتها پرداخته و در همین اوقات نیز به دربار فتحعلی شاه معرفی شده و صله و مستمری و عنوان مجتهدالشعرایی یافته است.

هر چه هست در سال 1248 ه. ق. که شاهزاده عباس میرزا، نایب السلطنه، ترکمانان سالور را سرکوب و قلعه سرخس را فتح کرده، قاآنی را دوباره در شهر مشهد می بینیم و در زمستان آن سال که « از شدت مجاعه هر دینداری پی دیناری ترک دین گفتی، توشه حلال و گوشه مناسب حال » داشته است.

قاآنی در سال 1251 ه. ق.، که محمد شاه بر تخت نشست، به تهران آمد و به حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب « حسان العجم » یافت و در سال 1253 ه. ق.، که محمد شاه برای فتح غوریان و قندهار حرکت کرد، ملتزم رکاب بود ولی چون موکب شاه به بسطام رسید، بیمار شد و با اجازه شاه به تهران بازگشت و پس از مراجعت شاه از جنگ افغانستان، قصیده مفصلی سرود که در آن از دلیری و پیروزی ایرانیان و حسن سلوک محمد شاه با اسیران افغانی، از کارشکنیهای مستر مکنیل، سفیر انگلیس، و اشغال سواحل جنوبی ایران از طرف کشتیهای جنگی انگلستان و تهدید به اعلان جنگ، سخن رانده بود.

قاآنی در سال 1256 ه. ق. که سی و چهار سال داشت، در تهران همسر اختیار کرد ولی « یارش مارشد » و شاعر او را از نظر انداخت و « همنفسی نو » برگزید؛ اما همسر تازه هم با وی یکدل و مهربان نشد و عاقبت آن دو « حلیله غیر جلیله » آتش در خانه اش زدند و روزگار بر شاعر شوریده و عشرت طلب سیاه کردند.

ظاهرا در سال 1259 ه. ق. بود که به قصد اقامت دایم به شیراز بازگشت و پس از سالهای دراز دوری از وطن، با دوستان دیرین تجدید دیدار کرد و چندی بعد باز به تهران آمد؛ و باز به شیراز رفت و در این مسافرتها همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند و مخصوصا در زمان حکمرانی صاحب اختیار، سخت در راحت و آسایش بود.

اما رفته رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند و صاحب اختیار هم از فارس تغییر ماموریت یافت و جانشین او معتمدالدوله منوچهرخان گرجی که از شعر و ادب بهره ای نداشت، در پرداخت مرسوم او تعلیل ورزید تا جایی که از این زندگانی بی حاصل به تنگ آمده در سال 1262 ه. ق.( سال فوت میرزا شفیع وصال ) با حالی پریشان به تهران آمد و پس از چندی با شاهزاده دانشمند و ادب دوست، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم آشنا شد و از بخششها و عطایای وی بهره مند گردید و به وسیله او به مهد علیا، مادر ناصرالدین شاه، معرفی شد و بعد به خود شاه، که تازه جلوس کرده و از زمان ولایتعهدی خود او را می شناخت، راه یافت و شاعر رسمی دربار شد و از آن پس به طور دایم در تهران رحل


دانلود با لینک مستقیم


میرزا حبیب متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شاعران بزرگ