سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله رشد شناختی) مراحل مختلف رشد از نوزادی تا نوجوانی(

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله رشد شناختی) مراحل مختلف رشد از نوزادی تا نوجوانی( دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
این موضوع تحقیق را برای آشنایی با رشد شناختی یعنی مراحل مختلف رشد از نوزادی تا نوجوانی زیرا که این موضوع از پیشینه پژوهشی کافی برخوردارند و همچنین برای آشنایی را رشد عقلانی در همین مراحل ( نوزادب تا نوجوانی ) انتخاب کرده و با مطالعه منابع توانستم مطالبی را که در متن اصلی تحقیق آمده را به صورت یک تحقیق در بیاورم که امیدوارم با مطالعه این تحقیق تا حدی درباره این موضوع اطلاعاتی را نصیبتان کرده باشیم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 


چکیده تحقیق
در این تحقیق ابتدا تعریف شناخت و مشکلات موجود در تعریف و نیازهای مفهومی از شناخت را بیان کرده و سپس مراحل مختلف رشد از قبیل نوزادی که رشد هوش حسی حرکتی و عکس العمل های نوزاد از یک ماهگی تا 5 ماهگی را با توجه به رشد هوش سازمان یافته نوزاد و ساختارهای دانش و تشکیل نمادهای ذهنی کودک مورد بررسی قرار داده ایم .
سپس در مرحله نوجوانی و مشکلاتی که در نشاندادن تغییرات تحولی در سیستم شناختی آدمی در طول سالهای نوجوانی و روندهای تحولی در طول کودکی میانی و نوجوانی و ویژگی های عمومی تفکر و نوجوان را بررسی کرده ایم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
شناخت

 


شناخت
مفاهیم واقعاً جالب جهان ما این عادت غریب را دارند که اغلب از مهارتلاش های مصممانه ما برای آنکه آنها را به صورتدقیق تعریف کرده یا محدود سازیم می گریزند . معنای آنها همچون چند پهلو – مبهم – نا دقیق و فراتر از همه بی ثبات و باز باقی می ماند . به این صورت که بحث و عدم توافق تغییرات عمده در صورت بندی و تعریف مجدد و معرفی نمونه ها و مثال های مفهومی جدید در مورد آنها همچنین ادامه پیدا می کند . شاید بی مورد نباشد که مفاهیم با ارزش ما از چنین پیچیدگی ها و بی ثباتی هایی برخوردارند ( حتی می توان این امر را به عنوان امری مثبت تعبیر کرد ) به نظر می رسد که مفاهیم در تمامی موارد دارای این ویژگی ها هستند و لذا خردمندانه نیست که زمان و انرژی خود را صرف آن کنیم که آنهارا در یک تعریف رسمی تثبیت کنیم .

 

مشکلات موجود در تعریف و تحدید مفهوم شناخت
تصور سنتی در باب شناخت آن را بر فرایندها و تولیدات « هوشی » دقیق ذهن آدمی محدود می کند این تصور ماهیتهای روان شناختی سطح بالایی همچون آتش خودآگاهی ، هوش ، تفکر ، تصور ، خلق ، مفهومی کردن ، طبقه بندی ، ربط دهی ، نماد پردازی و شاید تخیل و رویا را شامل می شود با اینکه برخی از این فعالیتها مطمئناً جز ویژگی های روان شناختی دیگر حیوانات نیز محسوب می شوند اما به طور مشخص رنگ و نشان ذهن آدمی را برخود دارند .
گروهی دیگر از شناخت به گونه ایباشد که ویژگی های اجتماعی و روان شناختی بیشتری را در آن مستتر بدانند . این موارد تمامی گونه های شناخت اجتماعی ( یعنی شناخت معطوف به جهان آدمی در برابر شناخت معطوف به جهان اشیاء ) و استفاده اجتماعی – ارتباطی از زبان در مقابل استفاده خصوصی – شناختی از آن را شامل می شود هنگامی که در بسط و ساختار بندی مجدد این حیطه به گونه ای از فرایندهای کلاسیک عالی تر ذهنی فراتر می رویم مشکل می توان نقطه توقف را مشخص ساخت .

 

نیاز به مفهومی بسیط و پیچیده از شناخت
حال که هر گاه از تصور شناخت به صورت فرایند های ذهنی عالی تر فراتر رویم ، نقطه مشخصی برای توقف وجود ندارد ، پس اصلاً چرا چنین کنیم ؟ پاسخ این است که نمی توانیم در مورد ماهیت و رشد شناخت به صورت منسجم و واقع گرایانه صحبت کنیم مگر آنکه تصور خود را از آن بسط دهیم و پیچیده کنیم .
برای این کار یک دلیل قرص و محکم و یک دلیل نه چندان محکم وجود دارد. دلیل نه چندان محکم آن است که فرایندهایی چون ادراک ، یادآوری ، ارزشیابی دیگران ، تبادل اطلاعات با آنان و نظای آنها از جمله کنش های عادی مغز و ذهن هستند ، و در صورتی که این مقررات به صورت منطقی تعریف شوند به همان اندازه ای که استدلال قیاسی منطقی است شناختی اند ، کودکان قبل از آنکه بتوانند از نمادها در تفکر خود استفاده کنند الگوهایی از رفتار حرکتی و ادراکی از خود نشان می دهند که ظاهری هوشمندانه دارند ، و این خو از کاربردهای استدلال قیاسی است . اینکه کودکان را تنها زمانی برخوردار از شناخت بدانیم که بتوانند به اعمال ذهنی پیچیده مبادرت کنند امری سلیقه ای است دلیل محکم آن است کهرویدادها و فرایندهای روان شناختی که پایه گذار مواردی هستند که آنها را تفکر ، ادراک ، یادآوری ، و مانند آن می خوانیم در زمینه کار گزاری شناختی آدمی به صورتی در هم تنیده عمل می کنند . باور عمومی بر این است که هر فرایند نقش حیاتی در عملیات و رشد فرایندهای دیگر بازی می کند بر آنها اثر می گذارد و تحت تاثیر آنها قرار می گیرد . ایده تعاملات دو جانبه در بین فرایندهای شناختی ایده ای بسیار مهم است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
نوزادى

 

 

 

 

 

 

 

رشد شناختی هوش حسی – حرکتی نوزاد
اگر اصلاً بتوان گفت که نوزاد 5 ماهه صاحب « اندیشه » و دانش است این گفته به آن معنی نیست که اندیشه و دانش او به همان صورت معمول عمل می کند پس نحوه عمل آن چگونه است ؟ کدام اعمال یا تواناییهای نوزاد به ما امکان می دهند که در مورد ماهیت و تحول شناخت در نوزادی صحبت کنیم ؟ آنچه نوزاد باافزایش سن خود به شیوه ای روشن وبا صراحتی فزاینده نشان می دهد همانا توانمندی او برای کنش های حسی و حرکتی سازمان یافته و حاکی از هوش است یعنی او نوعی کارگزاری عملی از هوش به صورت ادراک و عمل و وابسته به کنش از خود ظاهر می کند چنین هوشی از استفاده آگاهانه در محدوده باز شناسی یا پیش بینی اشیاء و رویدادهای آشنا و بازرخداد قرار دارد و اندیشمندان او به صورت رفتارهایی است که به شیوه هایی قابل پیش بینی سازگار کننده و سازمان یافته با دهان ، دست ، چشم و دیگر ابزارهای حسی – حرکتی انجام می دهد . شناخت او نوعی شناخت نا هشیارانه ، نا خودآگاه ، غیر نمادین و نمادین ناشدنی است . نوعی هوش غیر تاملی است که سگ ها برای پیدا کردن راه خود در جهان بر آن تکیه می کنند . این شناخت هم چنین نوعی از هوش است که خود شما به هنگام انجام کنش های متعددی که اساساً غیر نماین و بی اندیشه هستند . ( به لحاظ آنکه بیش آموخته و خودکار شده اند ) نشان می دهید برای مثال مسواک زدن ، روشن کردن اتومبیل ، کوتاه کردن چمن ، و پرهیز از برخورد با موانع در حین این کار و مانند آنها . بار دیگر تکرار می کنیم که این هوش هوشی است فطری و خود را در الگوهای سازمان یافته کنش حسی و حرکتی بروز می دهد .

 

عکس العمل های دورانی ابتدایی ( 1 تا 5 ماهگی )
نظریه پیاژه متضمن عکس العمل های دوران ابتدایی است . رفتار کودک بر حسب تصادف به نتجیه ای مطلوب یا خوشایند می انجامد . کوک بی درنگ می کوشد تا به تجدید و کشف مجدد آن رفتار بپردازد . و بعد از یک فرایند آزمودن و خطا موفق به انجام دادن چنین کاری می شود . از این لحظه به بعد رتار و نتیجه آن ( هر دو ) ممکن است تکرار شوند . این تسلسل ( زنجیره متوالی ) را می توان به نوعی « عادت » تعبیر کرد .
مشاهدات پیاژه به خوبی نقش دوگانه مشاهده گر و آزماینده بودن پیاژه را نشان می دهد . به راستی مشاهده گری بردبار است که سیزده بار رفتار کودک را در بردن غیر عادی و موفیت آمیز دست به دهان یادداشت ثبت می کند و سپس در مقام آزمایش کننده در مسیر پیشامدهای طبیعی با قرار دادن دست کودک نزدیک کمرش برای اینکه دریابد که آیا کودک بازهم در شرایط تغییر یافته می تواند دست خود را به طرف دهان هدایت کند عمل می کند .

 

هوش سازش یافته ، تقلید و بازی
حال می توان گفت که فعالیت شناختی نوزاد شامل درون سازی داده های بیرونی به واحدهای ساختاری شناختی درونی ( بنام طرحوراه های حسی – حرکتی ) و به طور همزمان برون سازی این طرحواره ها به ساختارداده های بیرونی است .
برای نمونه نوزاد یک جغجغه را در طرحواره چنگ زدن درون سازی می کند ،به عبارت دیگر آن را به عنوان چیزی که قابل چنگ زدن است « تعبیر و تفسیر» می کن در ضمن انجام این عمل او به طور همزمان طرحواره چنگ زدن را با خاصه های فیزیکی آن شیء منطبق می سازد . یعنی کنش های دست خود را به اندازه و شکل خاص جغجغه سازگار می سازد . و بدین وسیله آنرا به گونه ای متفاوت از یک حبه قند چنگ می زند . در غالب این قبیل تعاملات بین طرحواره های حسی – حرکتی و داده های بیرونی ، درون سازی و برون سازی هر دو به یکسان مشارکت دارند و هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارند . پیاژه از اصطلاح « هوش سازش یافته » در چنین معنایی استفاده می کند – یعنی موقعیتی نخستین که در آن درون سازی و برون سازی در توازن کامل قرار دارند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم
کودکى

 

 

 

 

 

 

 


کودکى
کودک 6 ساله نسبت به نوزاد 18 ماه متفکری رشد یافته و داناتر است عملکرد شناختی او در مقایسه با کودکی که به دوره اولیه کودکی پا می نهد آشکارا ویژگی های مثبت ( یعنی بیانگر پیشرفت تحولی ) را نشان می دهد . از سوی دیگر کودک 6 ساله و آشکارتر از او ، کودک 4 و 5 ساله در مقایسه با کودک 10 تا 14 ساله نارسایی های شناختی خاص خود را نشان می دهد . این نارسایی های آشکار در نظریه پیاژه و دیگر نظریه پردازان رشد شناختی نقش مهمی بازی می کنند . متاسفانه این امر باعث شده است که آنهاذهن کودک پیش دبستانی را اغلب در قالب عبارتهایی منفی توصیف کنند .
برای مثال در نظریه پیاژه نوزاد 1 ساله در دوره حسی – حرکتی کودک 10 ساله در عملیات عینی و کودک 15 ساله در دوره عملیات صوری قرار دارد . که جملگی بر چسب های خوب و مثبتی می نمایند . از سوی دیگر کودک 3 ساله بر چسب « پیش عملیاتی » می خورد ( حتی گاهی « پیش مفهومی » ) و کلیه توصیف های ما از تفکر او چیزی بیش از روایتی ملالت بار از پاسخ های نا درست به آزمونهای عملیات عینی نیست .
لازم بود به توصیف مثبت تری که بر پیشرفتهای رشدی این دوره تاکید وزرد اقدام کنیم .تا زمان حاضر انجام این کار مشکل بوده است ، چرا که در مورد بسیاری از شایستگی های شناختی اوان کودکی فاقد شواهد پژوهشی کافی بوده ایم این تصویر اینک فرق کرده است . و این تغییر مدیون کار راشل گلمن و بسیاری محققان دیگر است درست همانطور که در گذشته توانمندی های شناختی نوزاد را کمتراز آنچه هست برآورد می کردیم اینک نیز توانمندی های کودک خردسال رلا کم تخمین می زنیم . دلایل این برآورد نازل همانند مورد نوزادان ، تا حدی به روش شناسی مطالعه بر می گردد . به موازاتی که محققان ذهن کودک خردسال رابا تکالیف تشخیص حساس تر و جدیدتر آزمودند قابلیت های جالب و موثر تری را در او مشاهده کردند . کهاغلب ظریف ولی در هر حال ، اصیل هستند . به علاوه بسیاری ازآن توانایی ها از جمله قابلیتهای مربوط به عملیات عینی پیاژه بوده اند .
نتایج این مطالعات حداقل به دو دلیل حائز اهمیت هستند . نخست همان طور که گلمن و گالیسر ( 1987 ، ص ص 9-3 ) اظهار داشتند ارائه نظریه در مورد رشد به گونه ای که از مرحله مشخصی از قابلیتهای اولیه به مرحله بعدی و پیشرفته تر جریان پیدا می کند به مراتب از آن گونه نظریه پردازی در مورد رشد که از نبود مجموع ای از قابلیتهابه ظهور مجموعه ای پیشرفته تر منجر شود آسان تر است .دلیل اصلی آن است که در مورد نخست تعداد جریانهای تحولی قابل تصور در جت مجموعه پیش رفته تر بسیار کمتر است بنابراین یافتن آنکه کودکان پیش دبستانی چه قابلیتهایی دارند ، در عوض آنچه ندارند می تواند کار نظری رشد گرایان را بسیار سبک می کند .
هم چنین این مطالعات از آن رو اهمیت دارند که ما را ناگریز می کنند تا در باورهای قبلی خود در مورد رشد شناختی کودک تجدید نظر کنیم . اگر کودکان پیش دبستانی از اشکال اولیه توانایی هایی برخوردار باشند که پیش از این آنها را تنها خاص کودکان بزرگتر می دانستیم و از آنچه پیش از این می دانید شایسته تر باشند آنگاه سوال مهمی که پیش می آید این است که : آیا درست است که ذهن کودک خردسال را به عنوان ذهنی پیش عملیاتی ( چه رسد به پیش مفهومی ) تعریف کنیم ؟ همین طور آیا اگر ذهن کودک بزرگتر را به عنوان عملیات ذهنی نامگذاری کنیم ؟ همین طور آیا اگر ذهن کودک خردسال تر اصلاً آن گونه نیست ؟ سر انجام آنکه نکته مهمی که این دو سوال در بر دارند این است که آیا ذهن در دوره کودکی میانی ، و حتی ذهن نوجوان و بزرگسال از ذهن در اوان کودکی تفاوت کیفی و اساسی دارد ؟ به نظر می رسد که تمرکز اخیر بر کودک پیش دبستانی ( گلمن 1978 ص 218 ) عدم حتمیت ها و پیچیدگی ها یی را در مورد رشد شناختی کودکی ایجاد کرده است که در روزگار تسلط روان شناسی پیاژه به آنها پرداخته نمی شد ( لذت پیشرفت علمی هم در هم نجاست ) یکی از مهم ترین دستاوردهای مثبت در مورد توانایی های دوره اوان کودکی را در اینجا مطرح می کنیم .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   24 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رشد شناختی) مراحل مختلف رشد از نوزادی تا نوجوانی(

دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )

اختصاصی از سورنا فایل دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

(استادان ودانشجویان عزیز متن کامل پایان نامه ها را می توانید در آخر هر صفحه ی پایان نامه مورد نطر دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این
صفحه ها درج شده است(به طور نمونه)

 

عنوان پایان نامه: نقش مادردرتربیت فرزندان دردوران نوجوانی ( قرآن ، سنّت، علم)

کلیدواژه ها: تربیت – نوجوان – مادر- والدین – بلوغ

دوران نوجوانی ازمهم ترین دوران زندگی هرفرد می باشد وبه دلیل بلوغ فرد است که این دوران مهم شمرده می شود ومادربه عنوان مربّی وهمراه همیشگی فرزند ، با درک اهمیّت این دوران باید روش های خاصّی را برای تربیت اسلامی فرزند درپیش گیرد .

   یکی ازمهم ترین دلایل انتخاب این موضوع اهمیّت آن دررشد وتعالی جامعه وبالطبع زندگی بهترخانواده است ومادرمهمترین نقش را درتربیت فرزندان برعهده دارد.

   دراین تحقیق بطوراجمالی به تربیت واهمیّت آن پردا خته ام . نقش مادردرتربیت ، نقش ویژه وحسّاسی است ودرلابلای بحث ، آیات قرآن وروایات منا سب بابحث را ذکرکرده ام .

   دوران نوجوانی وبلوغ هم مهمترین دوره درشکل گیری شخصیّت هرفرد می باشدومشکلات این دوران هم اهمیّت بسزایی دارد .

   خانواده ووالدین وروابط والدین با نوجوان اهمیّت ویژه ای دارد ووالدین خصوصاً مادرباید ازاین فنّ دقیق وحسّاس برخوردارباشد وشیوه های مناسبی را برای تربیت نوجوان بکارگیردتا نتیجه ی زحمات خود را درآینده ای نه چندان دوردریابد.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه : نقش مادردرتربیت فرزندان دردوره نوجوانی( ازدیدگاه قرآن، سنّت ، علم )