سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ارائه مدلی برای به کارگیری بازار سوم فرابورس در تامین مالی پروژه ها ی زیربنایی به روش مشارکت عمومی – خصوصی

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله ارائه مدلی برای به کارگیری بازار سوم فرابورس در تامین مالی پروژه ها ی زیربنایی به روش مشارکت عمومی – خصوصی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تا اواخر دهة 80 میلادی سرمایة لازم برای سرمایه گذاری بلند مدت در پروژه های بزرگ در بیشتر کشورهای در حال توسعه تنها به وسیله دولت تامین می شد اما امروزه منابع مالی دولتها برای اجرای تمام پروژه ها به هیچ وجه کافی نیست از این رو هر روز بر اهمیت تجهیز منابع مالی طرح ها از سایر منابع افزوده می شود در واقع امروزه پروژه هایی که به طور سنتی از بودجه های دولتی تامین مالی می شد به سوی منابع تجاری تامین مالی روی آورده اند . در ایران نیز هر ساله بر تعداد پروژه های بزرگ نیمه تمام افزوده می شود پروژه هایی که منبع اصلی تامین مالی آنها بودجه دولتی و یا اوراق مشارکت ریالی است اما به نظر میرسد که با توجه به قوانین موجود و ابزارها و نهادهای مالی که در سالهای اخیر در ایران تاسیس شده اند امکان تامین مالی تعداد زیادی از پروژه ها به وجود آمده است که لازم است توسط پژوهشگران به مدیران تصمیم ساز شناسانده شود . یکی از این نهادهای جدیدالتاسیس شرکت فرابورس ایران است که بر اساس قانون بازار سرمایه مصوب آذرماه 1384 مجلس شورای اسلامی ایجاد شده است و با توجه به اینکه در سال 1388 قانون جامع و پیشرفتة توسة ابزارها و نهادهای مالی جدید که در راستای اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی تصویب گردید راه را به طور کامل برای تامین مالی پروژه ها هموار کرد . این پژوهش که یک پژوهش توصیفی بوده و از لحاظ هدف کاربردی می باشد به ارائة مدلی برای تامین مالی پروژه های زیربنایی با استفاده از بازار سوم فرابورس و در قالب مشارکت عمومی – خصوصی (ppp) می پردازد .

مشارکت عمومی – خصوصی در واقع به طیفی از حالتهای همکاری میان بخش عمومی (دولت) و خصوصی در زمینه سرمایه گذاری در زیرساختها و ارائة خدمات اطلاق می شود به عنوان مثال قراردادهای مشارکت در سرمایه گذاری ، اجاره بلند مدت ، احداث بهره برداری انتقال ، احداث تملک بهره برداری ، بیع متقابل و ... از این نوع هستند اما به علت محدودیت های قانون اساسی برخی از این قراردادها در ایران قابل اجرا هستند این قراردادهای مجاز قرارداد بیع متقابل ، قرارداد احداث ، بهره برداری ، انتقال (BOT) و قرارداد ساخت ، تملک ، بهره برداری (BOO) می باشند که در اجرای پروژه های صنعت نفت (بیع متقابل) و چند پروژة وزارت نیرو به کار گرفته شده اند اما منابع مالی در این روشها محدود و ریسک آنها بالا بوده است بر اساس مدل ارائه شده در این پژوهش  تامین مالی پروژه های بزرگ زیربنایی کشور می تواند در قالب قرارداد احداث ، بهره برداری ، انتقال (BOT)  به همراه تاسیس شرکت پروژه باشد ، به این معنا که پس از انعقاد قرارداد اجرای پروژه و پذیرش ریسک و فروش خدمات توسط دولت ، بخش خصوصی تامین بخشی از منابع مالی (حداقل 50 درصد) را به عهده گرفته و جهت تامین باقیمانده مبلغ مورد نیاز برای اجرای پروژه در بازار سوم فرابورس پذیره نویسی می کند (به طور یکجا یا براساس پیشرفت پروژه) و در نهایت برای کاهش ریسک امکان معامله اوراق فروش رفته را در بازار اول یا دوم فرابورس مهیا می کند. بر اساس ارسال این مدل برای بیش از 45 متخصص امر و ارزیابی مدل توسط آنها ، این روش تامین مالی باعث خواهد شد بسیاری از پروژه های بزرگ زیربنایی به سرعت در کشور اجرا شوند .

واژه های کلیدی : مشارکت عمومی خصوصی ، تامین مالی ، پروژه های زیربنایی

مقدمه :


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارائه مدلی برای به کارگیری بازار سوم فرابورس در تامین مالی پروژه ها ی زیربنایی به روش مشارکت عمومی – خصوصی

ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند ( مطالعه موردی صنعت لوازم خانگی ایران )

اختصاصی از سورنا فایل ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند ( مطالعه موردی صنعت لوازم خانگی ایران ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند ( مطالعه موردی صنعت لوازم خانگی ایران )


ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند ( مطالعه موردی  صنعت لوازم خانگی  ایران )

پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت MBA

گرایش بازاریابی

همراه با پرسش نامه

221 صفحه

چکیده:

این تحقیق به دنبال استخراج مدلی برای انتخاب و گزینش استراتژی های توسعه برند است . در این تحقیق سعی می شود تا شیوه های مختلف توسعه برند که در حال حاضر توسط موسسات و بنگاه های اقتصادی و غیر اقتصادی  استفاده می شود بررسی گردد ، سپس به ارائه مدلی جامع برای انتخاب استراتژی توسعه برند با توجه به  استراتژی های بازاریابی در هر مرحله از چرخه عمر بازار ، اهداف برندسازی ، نوع برند و سایر پارامترهای تاثیر گذار اقدام می شود . در نهایت مدلی که ارائه  خواهد شد ، در صنعت لوازم خانگی و در استان تهران آزمون می گردد و نتایج به دست آمده جهت توسعه مدل و ارائه پیشنهادات استفاده  می گردد.


دانلود با لینک مستقیم


ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند ( مطالعه موردی صنعت لوازم خانگی ایران )

دانلود مقاله طراحی مدلی برای توانمند سازی شهروندان

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله طراحی مدلی برای توانمند سازی شهروندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اطلاعات مربوط به پایان نامه:

 

1-3) مساله اصلی تحقیق:
شهروندان به عنوان افرادی که تشکیل دهنده اجتماعات مختلف بشری هستند امروزه کانون توجه بسیاری از پژوهشگران می باشند. امروزه همه دولت ها برای حفظ ثبات و تحقق اهداف خود، شهروندان را در رأس امور می بینند(باربالت، 1383). بنابراین آشکار است که شهروندان در دنیای امروز از منابع بسیار مهم مدیریت شهری تلقی می گردند، شهروندی از ابزارها و اقدامات مهم جامعه مدرن و دموکراتیک است.
توانمندسازی شهروندان بی گمان یکی از مهم ترین وظایف دولتها محسوب می شود. در کشورهای مختلف جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع مصروف این حقیقت می شود که شهروند مطلوب برای جامعه آنها باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه می توان این صفات و ویژگیها را در اقشار مختلف جامعه توسعه و گسترش داد(فتحی،1381).
در کشور ما با وجودآنکه بنا به آمار رسمی شست و نه درصد جمعیت کشور شهر نشین هستند(بیش از متوسط جهانی)، به مدیریت شهری و متعاقب آن به شهروندان و توانمند سازی آنها توجه درخور و مناسب صورت نگرفته است، توانمند سازی باعث بینش و بصیرتی عمیق تر، دانش و معرفت بالاتر و توانائی و مهارت بیشتر شهروندان در شهر برای مشارکت در امور شهری می شود.
توانمند سازی یعنی شهروندان نقش واقعی در تعریف موضوعات مربوط به زندگی خود داشته باشند. توانمند سازی شامل موارد زیر می شود:
1)دسترسی به اطلاعات جامع و به هنگام که ابعاد مختلف یک موضوع را در بر داشته باشد و از عدم اطمینان جلوگیری کند.
2)شهروندان برای قبول مسئولیت در تصمیمات مهم می بایست توانا شوند.
3)مناسبات نهادی باید به گونه ای باشد که به شهروندان امکان طرح نظراتشان داده شود.
4)شهروندان باید در شهر دارای سهم واقعی باشند تا انگیزه همکاری فعال داشته باشند(Pahl-Wostle, 2005: 458).
به نظر می آید در جامعه ما شهروندان دارای ویژگیهای متناسب با توسعه در همه ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیستند، بنابراین سرمایه لازم برای ایجاد مدیریت شهری موثر و کارا با مشکل مواجه است. شکی نیست شهروند توانمند عامل اصلی تحقق مدیریت شهری موثر است. مساله اصلی تحقیق چگونگی توانمند سازی شهروندان ناتوان است.

 

2-3 ) تشریح و بیان موضوع:
یکی از ایدئولوژیهای قدرتمند که در بخش عمومی در دوران معاصر اصلاحات اداری رشد کرده است(Acuoin, 1996)توانمند سازی می باشد. در جوامع دموکراتیک اصطلاح توانمند سازی معنی ذهنی مثبتی دارد که بر گسترش دموکراسی مستقیم تر برای حکومت و نیز سازمانهای باز به منظور تاثیر بیشتر اعضا آن دلالت دارد. توانمند سازی ایده مثبتی است که به شهروندان و دولت اجازه احاطه بیشتر بر موضوعات مرتبط با آنها را ارائه می نماید، از این رو نمی تواند از ایده دموکراسی جدا شود(Peters and Pierre, 2000: 9).
مانند بسیاری از اصطلاحات اینچنینی، توانمند سازی معمولا آنچنان که گوینده یا نویسنده در نظر دارد معنا می شود و در عمل تنزل می یابد. توانمند سازی در انواع مختلف به کار می رود، هم به عنوان آنچه که در دولت اتفاق می افتد و هم به عنوان یک ایدئولوژی برای ترویج تغییر(Peters and Pierre, 2000: 9).
همچنین امروزه در مبحث توسعه، توانمندسازی نه تنها به عنوان هدف نهائی توسعه مطرح می شود بلکه به عنوان عامل تعیین کننده اصلی اثر بخشی آن هم مطرح می شود(Essama-Nssah, 2004: 509). لذا توانمندسازی به عنوان مفهومی سازمان دهنده برای پشتیبانی افکار، سیاستها و برنامه های توسعه پدیدار شده است(Sen, 1989, 1999; World Bank, 2000).
جان هارت (1998)، عنوان می کند که توانمند سازی شاید پایه ای ترین اصلاحات دولتی در دهه های گذشته باشد و بسیار گسترده تر از تفویض اختیار است. به عبارت دیگر توانمند سازی، مدیران، سرپرستان و کارکنان را تشویق می کند تا راههای جدید دسترسی به اهداف را آزمون نمایند، آنان را تشویق می کند که در بهبود خدمات خود خلاق و مبتکر باشند. توانمند سازی از کارکنان می خواهد تا مسئولیت تغییر را به عهده گیرند و در مقابل اقدامات خود در محیطی که تا حدی ریسک نمودن را می پذیرد و نیت را مانند نتیجه تصدیق می کند، پاسخگو باشند. توانمند سازی بیش از اجزاء مبانی نظری مدیریت عمومی جدید به روانشناسی مدیر به طور عمیق می پردازد(p.289).
عمومیت واژه توانمند سازی باعث شده است که در گستره وسیعی از موقعیت ها بکار رود و این بیم وجود دارد که مفهوم واقعی آن در عمل گم شود(Kyem, 2004: 7). توانمندسازی اصولا یک تجربه شخصی است(Duvall, 1999)، ازاینرو هر فرد یا سازمانی درک خاص خود را از توانمند شدن و توانمند نمودن دارد.
جهت شفاف شدن مبحث در ادامه تعاریف و رویکردهای مختلف توانمند سازی سازمانی و توانمند سازی اجتماعی ارائه می گردد:

 

توانمندسازی سازمانی
در سالهای اخیر واژه توانمندسازی به بخشی از زبان روزمره مدیریت تبدیل شده است(Wilkinson, 1998)، و می توان آن را به جنبش های مشهوری نظیر مدیریت منابع انسانی(HRM) و مدیریت کیفیت جامع مرتبط دانست. توانمندسازی واژه ای است که در علوم سازمانی بسیار مورد استفاده قرار گرفته ولی روی تعاریف آن توافقی حاصل نشده است. در واقع این واژه برای اطلاق به گروهی از معانی تقریباً مرتبط استعمال می شود (حرآبادی فراهانی، 1385).
مطالعات رهبری و مدیریت (Bennis and Nanus, 1985) اظهار می نماید که پرداختن به توانمندسازی کارکنان جزء اصلی اثربخشی مدیریت است. توانمندسازی به عنوان تسهیل رفتار انگیزاننده تعریف شده است(Conger and Kanungo, 1988).
به طور کلی توانمندسازی یک فرد یا گروه به معنی اعطاء حق و توانایی برای فعالیت در یک حوزه مشخص می باشد. پاپینو و کیلی (1996) مفهوم توانمندسازی را از سه جنبه بحث می کنند: درک خودباوری و کنترل؛ اکتساب منابع و دانش و مهارت؛ و مشارکت در اقدامات جمعی .
عده ای از صاحب نظران توانمندسازی را یک مفهوم، یک فلسفه و مجموعه ای از اقدامات رفتار سازمانی و برنامه سازمانی می دانند. به عنوان یک مفهوم، توانمندسازی اعطا حق تصمیم گیری یا قدرت تصویب به کارکنان است، قدرتی که به طور سنتی در اختیار مدیریت قرار داشت. به عنوان یک فلسفه و مجموعه ای از اقدامات رفتار سازمانی، توانمندسازی یعنی به تیم های خودگردان یا افراد اجازه دهید که در سرنوشت شغلی خود ایفای نقش کنند و همزمان اهداف خود را با چشم انداز مشترک سازمان منطبق نمایند.
توانمندسازی به عنوان برنامه سازمانی شامل فراهم نمودن چارچوبی است که تمام نیروی انسانی اجازه داشته باشد مهارت و دانش خود را در جهت منافع سازمانی و نیز خودشان توسعه دهند و به کار ببرند. در توانمندسازی راجع به توانمندسازی محیط- سازمان و فرهنگ، تیم های خودگردان، و افراد در دو بعد رفتاری و باورها، بحث می شود. تمام این فاکتورها با ابزارهای ارزیابی قابل اندازه گیری هستند. توانمندسازی توسط محیط سازمانی که فرصت توانمندسازی در آن وجود دارد ایجاد و حفظ می شود(Ripley and Ripley, 1992: 21).
ککس و پارسونز فلسفه توانمندسازی را چنین تعریف می کنند، فلسفه توانمندسازی بر اهمیت تعریف مسأله و تصمیم گیری مبتنی بر همکاری، اقدام جمعی، دوام مشتریان، آموزش و هدف دو جانبه کارکنان و سازمان، اقدامات خودیاری و دسترسی به منابع تأکید دارد.
ارزشهایی که با فلسفه توانمندسازی-محور ارتقاء پیدا می کنند شامل: توزیع تساوی گرایانه تر منابع و قدرت، روابط تساوی گرایانه تر (شامل کاهش تبعیض سنی، نژادی، ترس و دیگر انواع تبعیض)، فرآیند دموکراتیک و اهمیت به محیط است(Cox and Parson, 1996: 130). در نتیجه استراتژی های افزایش احساس اثربخشی اغلب نیازمند مشارکت با دیگران است(Cox and Parsons, 1994 ; Dunst et al., 1992; Gutierrez, 1988).
سیستم تغییر باور در محیط کاری با واژه «توانمندسازی» منعکس شده است. از طریق توانمندسازی قدرت کل نیروی کار به خدمت گرفته می شود و در جهت نیاز مشتریان به طور مؤثر به کار گرفته می شود. بنیاد توانمندسازی بر این استوار است که «ما به مردم اعتماد داریم» و اینکه ما به واقع یک تیم هستیم و نه تجمع سستی از افراد.
توانمندسازی می تواند به عنوان فرآیندی برای تغییر فرهنگ مدیریت به کار رود. توانمندسازی به مدیران اجازه می دهد که با پرسنل به عنوان دارائی استراتژیک ثابت که سزاوار نگهداری و سرمایه گذاری است، رفتار کنند.
تغییرات سریع سازمانی و مدیریتی است که موجب ضرورت وجود تیم های خودگردان می شود از این رو نیاز به توانمندسازی افراد و گروهها را تشدید می نماید.
توانمندسازی جهت بقای سازمانها و کسب و کار دربازارهای بین المللی و ملی در حال گسترش اهمیت بحرانی دارد.
توانمندسازی نتایج زیر را در پی دارد:
1. با افزایش انگیزش موجب کاهش خطا و مسئولیت پذیری بیشتر افراد در کارشان می شود.
2. فرصت خلاقیت و نوآوری را افزایش می دهد.
3. به بهبود مستمر فرآیند، محصول و خدمات کمک می کند.
4. رضایت مشتریان را با نزدیک کردن کارکنان به مشتریان جهت اتخاذ تصمیمات سریع و مناسب افزایش می دهد.
5. وفاداری کارکنان را همزمان با کاهش جا به جایی، غیبت و بیماری آنها، افزایش می دهد.
6. بهره وری را با افزایش غرور، احترام به خود و خود ارزشمندی کارکنان بالا می برد.
7. از تیم های خودگردان برای کنترل و بهره وری کارکنان استفاده می شود.
8. مدیران میانی و ارشد را از «سگ نگهبان» بودن خلاص می کند و به آنها فرصت می دهد که به اموری ارزشمندتر نظیر برنامه ریزی استراتژیک، تمرکز به کسب و کار، بازار بیشتر و رضایت مشتری بپردازند.
9. سطوح پائین سازمان را با روش هائی نظیر کاهش اتلاف و ایجاد کیفیت همزمان با مواجه با نیازهای مشتری ارتقاء می دهد.
10. وقت مدیران ارشد را برای توسعه سطوح بالا افزایش می دهد.
11. نیاز مفرط به پرسنل تضمین کیفیت، مشاوران حقوقی و حسابداران را کاهش می دهد.
12. رقابت را حفظ می کند و افزایش می دهد.(Ripley and Ripley, 1992: 20)

 

رویکردها و مدلهای توانمندسازی سازمانی
آنچه سبب گردیدهّ است تا اندیشمندان در ارائه تعاریف عملیاتی از توانمندسازی توافق نظر نداشته باشند داشتن دیدی متفاوت به توانمندسازی می باشد. در حقیقت آنان از سه رویکرد متفاوت ارتباطی، انگیزشی و شناختی به موضوع پرداخته اند. در این بخش این سه رویکرد معرفی شده و جهت تبیین بیشتر هر یک از رویکردهای توانمندسازی به معرفی چند مدل برای هر یک از این رویکردها اهتمام شده است.

 

1 )رویکرد ارتباطی
این رویکرد به عنوان یک فرآیند بالا به پایین و ماشینی تعریف می گردد و بیان می دارد قدرت فرد وابستگی خالص او را در ارتباط با دیگران نشان می دهد(Spritzer,1996) براساس این دیدگاه توانمندسازی فرآیندی است که از طریق آن یک رهبر یا مدیر سعی در تقسیم قدرت خود در بین زیردستانش دارد(Conger and Kannungo, 1998). از آنجا که قدرت در سازمانها بیشتر در چارچوب اختیارات قانونی فرد متجلی می شود بنابراین توانمندسازی به معنای تفویض اختیار است. به تعبیر بورک (1985) منظور از توانمندسازی اعطاء قدرت و تفویض اختیار است. بسیاری از نظریه پردازان مدیریت نیز توانمندسازی را معادل تفویض اختیار و عدم تمرکز در تصمیم گیری می دانند که حاصل آن تأکید بر فنون مدیریت مشارکتی، چرخه های کیفیت، تیم های خودمدیریتی و هدفگذاری دو طرفه است(Kanter, 1983). به عنوان مثال باردوییک، بلاک و پیترز توانمندسازی را فرآیند تقسیم و قدرت در بین افراد سازمان تعریف کردند (Horrenkol et al.,1999). بنابراین «توانمندسازی» دادن قدرت و یا اختیار و یا دادن قدرت معنوی و قانونی می باشد.

 

1-1 )مدل فورد و فوتلر
در مدل فورد و فوتلر اختیار تصمیم گیری براساس دو بعد محتوای شغل و زمینه شغلی تخصیص می یابد. با توجه به دو بعد محتوای شغل، زمینه و ترکیب آنها با فرآیند تصمیم گیری می توان به این مدل دست یافت. محتوای شغل شامل وظایف و رویه های لازم برای انجام یک شغل خاص می شود، ولی زمینه شغل وسیعتر از این است و در ارتباط با وظایف و محیط خارجی سازمان نیز قرار دارد. از آنجا که سازمانها شامل مشاغل متفاوتی هستند و نیازمند متناسب سازی این مشاغل با مأموریتها، اهداف کلان و عملیاتی سازمانی هستند می توان این دو بعد محتوا و زمینه را در یک نمودار به تصویر کشید(شکل 1).
هر دو بعد نمودار مشتمل بر گامهای عمده فرآیند تصمیم گیری درباره محتوای کار و بعد عمودی افزایش اختیار تصمیم گیری درباره زمینه های شغلی را همزمان با افزایش مشارکت در تصمیم گیری، نشان می دهند. حاصل ترکیب این دو بعد پنج نقطه است که از میزان درجه توانمندسازی متفاوت هستند(Anderws et al., 1997).
نقطه A (بدون نظر و اختیار): بیانگر مشاغل سنتی مانند خط مونتاژ است که در آن کارها با درجه بالایی از تکرار و روزمرگی انجام می گیرد و قدرت تصمیم گیری برای فرد وجود ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقطه B (تعیین وظیفه): در اینجا افراد برای تصمیم گیری درباره نحوه انجام کار اختیار کامل دارند ولی در زمینه شغلی اختیار تصمیم گیری ندارند. اساس اکثر برنامه های توانمندسازی و سازمانهای نوین این نقطه است.
نقطه C (توانمندسازی مشارکتی): بیانگر وضعیتی است که گروههای کار مشکل دارند، این گروهها در هر بعد محتوا و زمینه مقداری قدرت تصمیم گیری دارند، ولی حد مشارکت آنها فقط درباره تعیین مسأله، توسعه بدیلها و ارزیابی آنهاست. در حالی که اغلب انتخاب واقعی بدیل ورای قدرت آنان است. به هر حال توانمندسازی مشارکتی می تواند منجر به رضایت شغلی و افزایش بهره وری گردد.
نقطه D (تعیین مأموریت): موردی غیر معمول در توانمندسازی است و در قدرت دیده می شود، در اینجا قدرت کارکنان در تعیین زمینه شغلی است نه محتوای شغل، برای مثال اگر از تیمی که عضو یک اتحادیه است خواسته شود در این مورد تصمیم گیری کنند که آیا اگر مشاغل آنها به فروشنده ای خارجی واگذار شود کارها بهتر انجام می گیرد یا خیر؟ تصمیم آنها در مورد منبع خارجی تأثیر بسزائی بر مأموریت مؤسسه دارد ولی بر محتوای انجام کار که توسط قرار داد اتحادیه معین می شود تأثیری ندارد. (در اینگونه موارد مطمئن سازی و رفع شبهه درباره تداوم توانمندسازی آنها صرفنظر از تصمیمی که می گیرد امری مهم و ضروری است).

 

2-1 )مدل باون و لاولر
در مدل باون و لاولر، دسترسی به اطلاعات نقش مهمی در تصمیم گیری ایفا می کند که موجب توانمندی می شود. این صاحبنظران عامل توانمندی را در چهار جزء سازمانی می دانند:
1. اطلاعات درباره عملکرد سازمان
2. پاداش بر مبنای عملکرد سازمانی
3. قدرت اخذ تصمیمات مؤثر در جهت استراتژی سازمان
4. قدرت اخذ تصمیمات مؤثر بر عملکرد سازمان
نتایج پژوهش نشان می دهد وقتی توانمندی وجود دارد که شرکتها قدرت، اطلاعات، دانش و پاداشها را در سازمان توزیع کنند و اگر یکی از این عناصر صفر باشد توانمندی نیز صفر خواهد بود(Bowen and Lawler, 1995).

 

2 )رویکرد انگیزشی
این رویکرد بر مبنای تئوری انگیزش مک کلند شکل گرفته است(Macclland, 1975). در حقیقت مک کلند نیاز به قدرت را اساسی ترین نیاز دانسته و مشارکت در قدرت را به عنوان عامل انگیزشی زمینه ساز توانمندسازی می داند. به نظر صاحبنظران این رویکرد توانمندسازی ریشه در تمایلات انگیزشی افراد دارد. هر استراتژی که منجر به حق تعیین فعالیتهای کاری (خود تصمیم گیری) و کفایت نفس کارکنان گردد، توانمندی آنها را در پی خواهد داشت. برعکس هر استراتژی که منجر به تضعیف دو انگیزه فوق گردد باعث احساس بی قدرتی در آنها شده و عدم توانمندی را در پی خواهد داشت(محمدی، 1380).
از این جنبه توانمندسازی به معنای «توان افزایی» است. توان افزایی عبارت است از ایجاد شرایط لازم برای ارتقاء انگیزش افراد در انجام وظایف شان از طریق پرورش کفایت نفس و یا کاهش احساس بی قدرتی در آنها است(Conger and Kanungo, 1988).
برخلاف رویکرد ارتباطی که هدف آن قدرتمندسازی و استراتژی آن توزیع قدرت می باشد در رویکرد انگیزشی، هدف تواناسازی و استراتژی آن تقویت کفایت نفس می باشد. بر این اساس کانگر و کاننگو توانمندسازی را به عنوان فرآیندی که طی آن احساس افراد در مورد خودکارآمدی افزایش می یابد تعریف می کنند که این امر از طریق شرایطی که عجز و ناتوانی را برطرف می کند محقق می شود و این شرایط می تواند از طریق سازمان رسمی یا تکنیکهای غیررسمی اعمال شود(Conger and Kanungo, 1988).

 

1-2 )مدل کانگر و کاننگو
کانگر و کاننگو در مدل خود فرآیند توانمندسازی را شامل پنج مرحله بیان کردند، که این مراحل عبارتند از:
مرحله اول: شناسایی شرایطی که باعث بی قدرتی کارکنان در سازمان شده اند.
مرحله دوم: استراتژیها و تاکتیکهای مدیریتی برای رفع این شرایط.
مرحله سوم: فراهم آوردن اطلاعات مربوط به کفایت نفس کارکنان به منظور آماده ساختن آنها.
مرحله چهارم: نتایج حاصل از توانمندسازی کارکنان که با فراهم آوردن اطلاعات بدست خواهد آمد.
مرحله پنجم: پیامدهای رفتاری توانمندسازی که علائم خاصی برای رهبران سازمان به شمار می آید.

 

2-2 )مدل بلانچارد، زیگارمی و زیگارمی
بلانچارد، زیگارمی و زیگارمی با در نظر گرفتن رویکرد مرشدانه برای مدیران براهمیت ایفای نقش مربیگری، ارشاد و انتخاب سبک مناسب سرپرستی تأکید ورزیدند. در رویکرد مرشدانه مدیر به افراد کمک می کند تا ارزشها و سنتهای سازمانی را درونی سازی کنند. مدیران فضای کاری ایجاد می کنند که افراد بیش از آنکه به دلایل بیرونی برانگیخته شوند با دلایل درونی به انجام بپردازند(Mallak and Kurstedt, 1996). یکی دیگر از جنبه های مرشد بودن و رشد دادن زیردستان آن است که مدیران نقش یک الگو را برای فردی که می خواهد او را به ثمر برساند بازی می کند(Block, 1987). اگر مدیر نقش خود را در کمک به دیگران برای رشد درک نکند تلاشهای توانمندسازی موفق نخواهد بود. برای اجرای توانمندسازی در ادراک از نقش مدیر تغییر صورت می پذیرد، مدیر باید کارکنان را به عنوان نیروهای بالقوه ای ببیند که باید به ظهور و فعلیت برسند. این فرایند به خوبی مربیگری یا مرشد بودن نامیده شده است و عبارتست از:
1. تعیین سطح مهارت کارکنان.
2. مطلع ساختن فرد از اهدافی که باید به دست آید و اهمیتی که این اهداف برای کل سازمان دارند.
3. اجرای آموزشهای مورد نیاز.
4. اجرای حمایت مناسب سرپرست بر مبنای سطح مهارت کارکنان.
5. سبک هدایتگری در موردی که فرد مهارت پایین دارد.
6. سبک مربیگری برای وظایفی که فرد مهارت دارد ولی تجربه یا انگیزه کافی ندارد.
7. سبک حمایتی برای انجام وظایفی که فرد مهارت اجرا دارد ولی هنوز اعتماد به تواناییهای خود برای انجام کار ندارد.
8. سبک تفویضی برای انجام وظایفی که فرد با انگیزه و دارای توان کامل باشد.
9. اطمینان از رشد مداوم مهارتهای فرد توسط واگذاری مسئولیتهای جدیدی که سطح بالاتری از سرپرستی را می طلبد.
10. ارشاد کارکنان تا جذب فرهنگ سازمانی و ارزشهای توانمندسازی.
11. حذف موانع ساختاری در سازمان.
12. اطمینان از فراهم بودن منابع موردنیاز، با اطمینان از مهارت فرد در کسب آنها.
13. حمایت از استمرار توانمندسازی.
14. مشارکت دادن افراد در اطلاعات مربوط به خود افراد و اثربخشی سازمانی(Blanchard and Zigarmi and Zigarmi, 1985).

 

3 )رویکرد شناختی
توماس و ولتهوس در مقاله خود تحت عنوان «عناصر شناختی توانمندسازی» در سال 1990 بُعد جدیدی از قدرت و توانمندسازی را مورد توجه قرار دادند آنها معتقد بودند که: قدرت دارای معانی مختلفی است. یکی از معانی قدرت انرژی است، بنابراین توانمندسازی انرژی سازی نیز معنا می دهد(Thomas and Velthouse, 1990).
رویکرد شناختی توانمندسازی را به طور وسیعتر به عنوان یک حالت انگیزش درونی در ارتباط با شغل تعریف می کند که شامل چهار تصور درونی است و بیانگر تمایل افراد به نقش های کاری خود می باشد(Julia et al., 1999)، این تصورات درونی عبارتند از:
1. معنی دار بودن : عبارت است از ارزش اهداف شغلی که در ارتباط با استانداردها یا ایده آلهای فردی مورد قضاوت می گیرد(Thomas and Velthouse, 1990)، یعنی اینکه فرد وظیفه ای را که انجام می دهد با ارزش تلقی کند.
2. شایستگی : شایستگی یا کفایت نفس، اعتقاد فرد به توانایی و ظرفیت خود برای انجام کارهای مهارتی است(Guist, 1984)، شایستگی چیزی شبیه اعتقادات عامل، توانایی شخصی و یا انتظار تلاش- عملکرد است(Bandura, 1989).
3. مؤثر بودن : عبارت از حدی که در آن فرد توانایی نفوذ در پیامدهای استراتژیک، اداری و یا عملیاتی در کار خود را دارا می باشد(Ashforth, 1989)
4. خودتعیینی(حق انتخاب) : در حالی که شایستگی یک مهارت رفتاری است، خودتعیینی یا حق انتخاب یک احساس فردی در مورد حق انتخاب برای پیش قدمی و تنظیم فعالیتهاست. همچنین آزادی عمل شاغل در تعیین فعالیتهای لازم برای انجام وظایف شغلی اطلاق می گردد(Thomas and Velthouse, 1990; Spritzer, 1995; Robbins, 1993).

 

1-3 )مدل اسپریتزر
اسپریتزر با تمرکز بر رویکرد شناختی به دنبال توسعه یک شبکه قانونمند توانمندسازی در محیط کار بود. در مدل اسپریتزر توانمندسازی نه به عنوان نتیجه یک فرآیند، بلکه به عنوان عاملی که از یک سو تحت تأثیر عوامل محیطی و سازمانی فردی قرار دارد و از طرف دیگر می تواند به عنوان عاملی مؤثر در اثربخشی سازمان عمل کند، نگریسته می شود. از این منظر توانمندسازی دارای کارکردی سازمانی است که تحت تأثیر فرهنگ جامعه قابلیت ارتقاء کارایی و اثربخشی سازمان را دارد. اسپریتزر بر مبنای مدل توماس و ولتهوس رابطه چهار بعد توانمندسازی روانشناختی(احساس معنی دار بودن، احساس شایستگی، احساس خود تعیینی«حق انتخاب»، احساس مؤثر بودن) با توانمندسازی را آزمون نمود و سپس به بررسی رابطه عوامل سازمانی و اجتماعی بر توانمندسازی شناختی پرداخت(Spritzer, 1995).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


2-3 )مدل ککس و پارسونز
ککس و پارسونز توانمندسازی را فرآیندی تعریف می کنند که افراد یا گروهها برای مشارکت در زندگی شان یا داشتن سهمی در کنترل رویدادها و یا نهادهای مؤثر بر زندگی شان به اندازه کافی قوی می شوند. همچنین فرآیندی است که از طریق آن افراد کنترل و یا توانایی ایجاد تغییرات مثبت در سطح فردی، بین فردی و یا جنبه های سیاسی زندگی خود را بدست آورند.
از نظر ککس و پاسونز فرآیند توانمندسازی شامل سه جزء می باشد:
1. آزمون انتقادی رفتارها، ارزش ها و اعتقادات است که شامل خود اثربخشی ، اعتماد به نفس و خود ارزشمندی و نیز درک جنبه های سیاسی و بین فردی مشکلات و موضوعات می شود.
2. توسعه دانش، مهارت و شبکه ارتباطی با دیگران برای حمایت، آموزش و حل مسأله دوجانبه.
3. اقدام به عمل براساس منظر جمعی و انتقادی یک موضوع (Cox and Parsons, 1994 : 129-145)

 

توانمندسازی اجتماعی
به لحاظ اجتماعی توانمندسازی از جوانب مختلف نگریسته شده و بنابراین دیدگاههای مختلفی راجع به آن وجود دارد که در ادامه به طور مختصر بیان می شود.

 

توانمندسازی به عنوان توزیع قدرت
توانمندسازی توسط عده ای از نویسندگان تغییر در توزیع قدرت که منجر به دسترسی بیشتر به خدمات و محصولات (Jacobs1992; Korten1980)، یا افزایش فرصت مشارکت در فرایند سیاسی(McClendon,1993: 145-147; Zippay, 1995: 263-68)تعریف شده است. در این مفهوم توانمند سازی به عنوان فرآیندی تعریف می شود که در آن شهروندان یا انجمنها تاثیر سیاسی یا قدرت قانونی مربوط برای استفاده از حقوق و فرصتهای خود را بصورت آزادانه،کسب می نمایند(Elwood, 2002: 509-22). از این منظر توانمندسازی تحقق حقوق معنا می دهد و زمانی رخ می دهد که به شهروندان یا انجمنها شناخت بیشتر، دسترسی سیاسی و استفاده قانونی از حقوق خود اعطا شود. شهروندان از موقعیتی که در آن در تصمیم گیریها بی تاثیر بوده اند یا تاثیر اندکی داشته اند به موقعیتی می رسند که در آن بطور فعال در تصمیمات سیاسی مشارکت می کنند و بر خروجی آن تاثیر دارند. در نتیجه در این نگاه هدف توانمند سازی کاهش فاصله قدرت می باشد(Kitching, 1998: 493-503).

 

توانمندسازی به عنوان ایجاد قدرت
توانمندسازی گاهی به عنوان اکتساب مهارتهائی که شهروندان یا انجمها را قادر می سازد تا در موقعیتهای مختلف کنترل بیشتری داشته باشند تعریف می شود(Barber 1984; Korten 1980: 493-503). از این منظر توانمند سازی ظرفیت مشارکت و احساس خود اثر بخشی در شهروندان ایجاد می نماید(Elwood,2002:905-22). واندرمن و دیگران (1996) فرآیند ظرفیت سازی را به عنوان پیش نیاز ضروری توانمندسازی واقعی می دانند. زیرا از طریق ظرفیت سازی است که می توان از قدرت کسب شده استفاده کرد و آن را به کار برد. این مفهوم از توانمندسازی دیدگاه مجموع مثبت به قدرت دارد و فرض می نماید هر شهروندی در جامعه دارای قدرت است(2004: 8،Kyem) و هدف نهائی فرآیند مشارکت متمرکز نمودن قدرت تمام شهروندان برای همکاری در تحقق نفع جمعی می باشد(Abdullah, 1995; Zohar and Marshal, 1994).

 

توانمندسازی به عنوان ایجاد سرمایه انسانی برای کنش جمعی
توانمندسازی توسط عده ای از صاحبنظران به عنوان تحول درونی فرد که با ایجاد اعتماد به نفس آغاز می شود و به سرعت به احساس خودارزشمندی فرد تبدیل می شود که موجب موفقیت شخصی وی در سطح جهانی می شود(Friedman, 1992; Wilson 1996).این نوع از توانمندسازی همبستگی فرد با دیگران و خودتعریفی براساس عضویت فرد در اجتماع بزرگتر را افزایش می دهدKyem, 2004: 8 )). فرایند توانمندسازی بر ایجاد سرمایه اجتماعی و سازمانهائی که توانمندی شهروندان و انجمنها را افزایش می دهند و تقویت می نمایند تمرکز دارد(Wilson, 1996: 671-31)."سرمایه اجتماعی" به عنوان ترکیب شبکه های اجتماعی و هنجارهای مشترک اعتماد در روابط متقابل که محیطی مساعد برای روابط مدنی فراهم می کند تعریف شده است(Putnam, 1995: 65-78). فریدمن )1996 (توانمندی را حالتی تعریف می کند که در سطح فردی اتفاق می افتد، زمانیکه اعضای یک انجمن در نتیجه مشارکت در فعالیتهای جمعی و کسب کنترل بیشتر در زندگیشان توانمند می شوند. هدف این نوع توانمندسازی افزایش خود ادراکی و پتانسیل شهروندان برای تغییر خود و دیگران در جامعه می باشد(Kyem, 2004: 8). چنانچه ویلسون(1996) توضیح می دهد به محض افزایش احساس خود ارزشمندی در افراد آنها ورای محدودیتهای فردی خود به فهم نیاز جامعه وسیعتر توجه می نمایند. آنها همچنین راههای تغییر و کمک به دیگران را جستجو می کنند(p.617-31). ویلسون می گوید توانمندسازی نمی تواند اتفاق افتد و پایدار بماند مگر آنکه بر افراد درونا توانمندی متکی باشد که بتوانند با یکدیگر کار کنند و از توانائی درونی خود جهت رفع نیاز جامعه استفاده کنند، زیرا در فقدان خود تعیین کنندگی ای اینچنینی توانمندسازی افراد به راحتی به وابستگی، پدر سالاری و عادت به پرسیدن پاسخ سوالات می انجامد.

 

توانمندسازی به عنوان تغییر جامعه
از نظر تعدادی از نویسندگان نظیر مومکا)2000(، ریفکین)1996( و گروه بانک جهانی)1999( بین توانمند سازی و تغییر نهادهای جامعه و جامعه در کل رابطه وجود دارد. از آنجائیکه نهادها الگوی جمعی افکار، احساسات و کنش ما هستند احتمال دارد زمانیکه انجمن کنترل بیشتری بر امور خود داشته باشد، دستخوش تغییر شود. این دیدگاه ادعا می کند توانمند سازی منجر به آگاهی سیاسی و مشارکت می شود و همزمان با فعالیت شهروندان در انجمنها آنها شروع به تغییر نهادها و محیط پیرامون خود می نمایند(Kortenc and Sly, 1989: 493-503; Lyons et al., 2001:1233-332; Rifkin, 1996: 52-62).گروه بانک جهانی(1999) توانمند سازی را به عنوان انتقال کنترل بر تصمیمات و منابع به انجمنها و سازمانها می داند. در مورد گروه توانمندسازی به معنای تسهیل حقوق نیست بلکه تحقق حقوق برای کنترل بیشتر بر منابع و نیازهای محلی است.

 

گروههای هدف در توانمندسازی اجتماعی
در توانمندسازی اجتماعی حداقل سه گروه برای افزایش قدرت در نظر گرفته می شوند تا از وسعت عمل و اختیار بیشتری در تصمیم گیری و اقدام برخوردار باشند.
شهروندان و مشتریان . اولین گروه هدف در توانمندسازی اجتماعی شهروندان و مشتریان هستند. توانمندسازی معمولاً راجع به مشتریان بخش عمومی و یا بخش عمومی به طور کل مورد بحث قرار می گیرد(Sorenson, 1997). نظر بر این است که دولت برای آنکه در یک رژیم دموکراتیک مورد قبول واقع شود بسیار سلسله مراتبی، بسیار بروکراتیک و بسیار دور شده است. استدلال مدافعال توانمندسازی آن است که مردم باید توانمندتر شوند تا بتوانند در مورد زندگی خودشان تصمیم بگیرند. این توانائی می تواند به عنوان افراد یا اعضاء اجتماعات و گروه ها به کار برده شود. علاوه بر این عنوان می شود دولت باید از اعمال پدرسالاری برای شهروندان شایسته اجتناب کند. این رابطه قدرت بین دولت و شهروندان به خصوص در سازمانهای خدماتی مشهود است.
برنامه ی درگیر نمودن شهروندان بر پذیرش بخش عمومی توسط دولت و تصدیق تأثیر بیشتر شهروندان و مشتریان در سیاست تأکید دارد. به طور کل این نظریۀ دولت عنوان می کند که نهادهای متراکم برای درگیر نمودن عموم شهروندان ناکافی هستند و در نتیجه نهادی منسجم که امکان مشارکت و تأثیرمستقیم را فراهم می نمایند موردنیاز است(Peter and Pierre, 2000: 10).
توانمندسازی شهروندان در دانمارک به عنوان تبدیل افراد به شهروندان تعریف می شود. که به معنای آن است که توانائی هر فرد برای درونی ساختن دیدگاه کلی دولت اجتماعی افزایش می یابد(Sorenson, 1997: 557).
به طور مشابه بریتین و دیگران(1994) توانمندسازی و دموکراسی با کیفیت بالا را چنین تعریف می کنند، وجود شهروندی آگاه، سازمان یافته و مطمئن که در فضائی که هیچ صدایی حذف نمی شود به کار گرفته می شود(p.269-270). توانمندسازی شهروندان همچنین به یکی از موضوعات مورد بحث تعدادی از سازمانهای بین المللی که به دنبال تغییرات پایه ای در کشورهای کمتر توسعه یافته هستند، تبدیل شده است(Timberg, 1995).
یکی از راههای توانمندسازی شهروندان پیشنهاد می نماید که دولتها بخش عمومی را بیشتر به عنوان مشتری در نظر بگیرند تا ارباب رجوع و بیاموزند به خواسته های مردم گوش فرا دهند. برای مثال، در انتهای طیف درگیر نمودن شهروندان در نقششان به عنوان والدین، ساکنین و شهروندان فرصت و مدیریت مدارس و وضعیت خانه سازی به آنها سپرده می شود به جای آنکه صرفاً بر عهده مدیران عمومی نهاده شود(Birchall et al., 1995 ; Hess, 1994). در سطوح پایین تر توانمندسازی شهروندان، ابزارهای متنوعی جهت مشارکت شهروندان در استماع عمومی ، در جلسات گفتگو و مشورت برای اخذ تصمیم، و یا حداقل جدی تر گرفتن شکایتهای آنها پیش از سابق می باشد(Robert, 1997 ; Tritter, 1994). تمام این ابزارها به منظور اعطای نقش مستقیم و معنادار در ایجاد و اجرای سیاست عمومی به شهروندان طراحی می شود، به عبارت دیگر موجبات توانمندسازی شهروندان می شود.
کارکنان دولت . دومین گروهی که باید از طریق توانمندسازی قدرت آنها افزایش پیدا کند کارکنان سازمانهای عمومی بخصوص کارگران سطوح پائین این سازمانها می باشند. فرض آنکه چنانچه فرصت درگیرشدن در سازمان به کارکنان داده شود آنها بهتر و سخت تر کار خواهند کرد ایده جدیدی نیست. در سالهای اخیر توانمندسازی کمتر به عنوان مهارت اداره کردن معناشده و بیشتر به عنوان بهبود زندگی کاری کارکنان چه در بخش خصوصی و چه در بخش عمومی مطرح شده است(Kemaghan, 1992).
در ساده ترین حالت، توانمندسازی در «جنبش کیفیت» با دوایر کیفیت و با مکانیزمهای ساده اعطاء کنترل به گروههای کارگری در شغل و سازمانشان آشکار شده است(Boucheart Pollit, 1993 ; Swiss, 1992). بعضی دیگر ایده توانمندسازی کارکنان را در هسته فرآیند تغییر جای داده اند (Peter and Sovoice, 1996). مدیریت عمومی کشورهای اسکاندیناوی به طور سنتی بسیار مشارکتی تر از دیگر کشورها می باشد، اما حتی در این کشورها نیز پاره ای اصطلاحات برای افزایش درگیر نمودن کارکنان بخش عمومی انجام شده است(Gustafsson, 1987).
در تمام این موارد به طور ساده توانمندسازی به معنای اجازه به کارکنان برای اخذ تصمیم در ارتباط با کارشان، بدون مراجعه به سرپرستان یا قوانین رسمی است با این فرض که کارکنان مذکور شرایط کار خود و نیازهای مشتریان را بیش از بقیه تشخیص می دهند.
حکومت محلی . سومین هدف توانمندسازی اجتماعی، توانمندسازی حکومت محلی است. بحث آن است که حکومت مرکزی امتیازات کامل تنظیم قوانین را در اختیار دارند و با سیاست متجانس سازی ابتکار را در سطح حکومتهای محلی خاموش می نماید. در این سطح توانمندسازی ممکن است «تمرکز زدایی» یا «واگذاری» قدرت عنوان شود. در دهه های 1980 ، 1990 رژیم های متمرکزی چون فرانسه و اسپانیا شروع به واگذاری قدرت به سطوح پایین نمودند(Loughin and Mazey, 1995). هرچند دولت- کشور به عنوان عامل اصلی در اروپا باقی می ماند،افزایش اهمیت «سرزمینهای اروپائی» در جهت این نوع توانمندسازی است(Le Gales and Le Squentse, 1998).
در اینجا مبانی نظری یکسان است و تمرکز زدائی تصمیم گیرندگان محلی یا حکومت منطقه ای را جهت اخذ تصمیمات متناسب با نیازها و ظرفیتشان در چارچوب ملی تواناتر می سازد.
چنانچه انجمنهای محلی در فرآیند پشتیبانی و تولید از طریق توانمندسازی درگیر شوند خدمات به نحوه مطلوب تری ارائه می شود. پلیس محلی در تأمین قانون و امنیت بسیار مؤثرتر است، زیرا می تواند اعضاء بیشتری از مردم داشته باشد و در نهایت، توانمندسازی موجب تجدید حیات دموکراسی از طریق انگیزش تعداد بیشتری از مردم جهت توجه به انجمنهای محلی برای رأی دادن و یا کاندیدشدن در انتخابات می شود(Foster and Plowden, 1996: 129 ).
یک مثال از این جنبش، مذاکرات پارلمانی برای اصلاحات رفاه در ایالات متحده است که از این طریق برنامه محلی تغییر سیاستگذاری جهت بازگشت قدرت و مسئولیت هرچه بیشتر به هر یک از ایالات انجام شد(Beaurnont, 1996 ; Hills, 1998).سیستم رفاه قدیمی ملغمه ای شده بود که ایالات را نادیده می گرفت اما سیستمی که از نتایج مذاکرات این جنبش حاصل شد قدرت را به طور شفاف به ایالات واگذار نمود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   44 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله طراحی مدلی برای توانمند سازی شهروندان

دانلود مقاله ارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله ارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
هدف مطالعه ما اینست که یک پنیر پروبیوتیک اصلی را بر مبنای پنیر نیمه نرم رسیده-لکه دار با ساختار باز استونی با نام "Pikantne" تولید کند. این پنیر با استفاده از دو روش و توسط کشت های آغازگر پنیر (Probat 505) در ترکیب با 0.04 درصد گونه ماده تخمیر لاکتوباسیل پروبیوتیک با فعالیت ضد میکربی بالا و خصوصیات ضد اکسایشی تولید شد. لاکتوباسیل پروبیوتیک بصورت همزمان با کشت های آغازگر در شیر (پنیر A) و در کشک خشک شده (پنیر B) ترکیب شد. پس از اضافه سازی ماده تخمیر لاکتوباسیل پروبیوتیک ، ترکیبات پنیر، طعم، و رایحه آن مشابه با پنیر کنترل بود (مقادیر امتیازات: 4.5، 4.2 و 3.7 بترتیب برای پنیر کنترل، پنیر A ، و پنیر B). پنیر A که خصوصیات حسی خوبی داشت (= نسبت به محرک ها بخوبی واکنش نشان میداد) برای آزمایش بیشتر تغییرپذیری و خصوصیات پروبیوتیک انتخاب شد. مشخص شد که گونه پروبیوتیک در مقابل فرآیند تکنولوژیکی پنیر، بقا و حفظ فعالیت ضد اکسایشی بالا و ضد میکربی متوسط در سراسر دوره رسیدن و ذخیره سازی مقاومت میکند (پنیر رسیده تقریباً حاوی سلول ME-3 زیست پذیر است)، اگرچه زیست پذیری گونه ME-3 ترکیب شدن در پنیر کاهش کمی را بین 24 و 54 روز پس از آماده سازی پنیر نشان میداد. پنیر نیمه نرم Pikantne بعنوان یک حامل مناسب برای گونه ME-3 ماده تخمیر ضد اکسایشی و ضد میکربی عمل میکند.
اختصارات:
LA = اسید لینولنیک
Mn-SOD = دیسموتاز سوپروکسید-Mn
OHEL = لاکتوباسیل های غیر تخمیری
TAA = فعالیت ضد اکسایشی کلی

 

مقدمه
پروبیوتیک ها بصورت مکمل های غذایی میکربی تعریف شده اند که برای سلامتی انسان مفید هستند. باکتریهای اسید لاتیک زیست پذیر غذاهای پروبیوتیک چندین تأثیر مثبت بر روی سلامتی دارد که بصورت علمی یا بالینی اثبات شده است (مانند کاهش و جلوگیری از اسهال با منشأ های مختلف، بهبود تعادل میکربی روده ای توسط فعالیت ضد میکربی، کاهش علائم عدم تحمل لاکتوز، جلوگیری از آلرژی نسبت به غذا، افزایش توان ایمنی، و فعالیت های ضد تومور). بعلاوه،تعدادی از مطالعات نشان داده اند که باکتریهای اسید لاتیک معینی دارای فعالیت ضد اکسایشی هستند. آنها قادر هستند که ریسک جمع شدن گونه های اکسیژن واکنشی در یک ارگانیسم میزبان را کاهش دهند و میتوان از آنها در مکمل های غذایی پروبیوتیک برای کاهش فشار اکسایشی استفاده کرد. در یک مطالعه قبلی، گزارش شده بود که گونه ماده مخمر لاکتوباسیل ME-3(DSM 14241) فعالیت ضد اکسایشی و ضد میکربی بالایی دارد. در داوطلبان سلامت، اثبات شده است که مصرف شیر مخمر حاوی این گونه ماده تخمیر لاکتوباسیل تأثیرات ضد میکربی و ضد اکسایشی بارزی را نشان میدهد. مناسب بودن پنیرهای مختلف بعنوان حاملانی برای گونه های لاکتوباسیل ضد اکسایشی هنوز ارزیابی نشده است. طبق معمول، پنیر در مقایسه با محصولات لبنی دیگر و اسیدی تر، مزایای معینی برای وضعیت حامل ارگانیسم های پروبیوتیک دارد. انواع مختلفی از پنیرهای پروبیوتیک در بازارهای سراسر جهان وجود دارد. بیفیدو باکتری ها متداول ترین مواد افزودنی پروبیوتیک مورد استفاده در پنیر هستند. البته گزارشات علمی نسبتاً کمی در مورد لاکتوباسیل های با منشأ انشانی بعنوان مواد افزودنی پنیر پروبیوتیک وجود دارد.
روشهای مختلفی برای ترکیب مواد افزودنی لاکتوباسیل پروبیوتیک در پنیر توصیف شده است. پروبیوتیک ها و همچنین مکمل های غذایی دیگر (ضد اکسایش ها، ویتامین ها، گیاهان داروی و غیره) به پنیر طبیعی رنده شده اضافه شده اند. باکتریهای با خصوصیات پروبیوتیک را میتوان با آغازگر های پنیر شامل ساخت که مستقیماً به شیر پنیر و یا به کشک قبل از حلقه زدن اضافه می گردند.
باکتریهای پروبیوتیک خصوصیات مطلوب زیادی (مانند ایمنی، مقاومت در مقابل صفر و اسید، چسبیدن به سلول های روده انسان، کولون سازی روده انسان، و تولید مواد ضد میکربی) دارند. داشتن منشأ انسانی اهمیت زیادی دارد. با این وجود، مسائل احتمالی ممکن است پیش بیاید وقتی که تلاش میکنیم که گونه پروبیوتیکی با منشأ انسانی را برای محصولات لبنی معرفی کنیم. یک گونه پروبیوتیک باید در مقابل فرآیند تولید بدون از بین رفتن زیست پذیری و یا داشتن تأثیر منفی بر روی خصوصیات حسی محصولات غذایی، مقاوم باشد. گونه و خصوصیات بیان شده برای آن باید در طی انجام فرآیند عمل آوری و همچنین در طی ذخیره سازی بعدی در محصول غذایی پایدار باشند، که ممکن است این مشکل را ایجاد کند که تعداد زیادی از ارگانیسم های زیست پذیر برای ایجاد تأثیر پروبیوتیک در محصول غذایی مورد نیاز باشند. فرض می شود که یک غذای پروبیوتیک فعال باید حداقل حاوی باشد و غذا باید بصورت روزانه مصرف شود تا تأثیر مفیدی داشته باشد. بنابراین این مسئله اهمیت زیادی دارد که پایداری تعداد پروبیوتیک ها و خصوصیات آنها در پنیر، و یا گونه های با منشأ انسانی را کنترل کنیم.
هدف مطالعه ما اینست که پنیر پروبیوتیک اصلی با و خوشمزه ای بر مبنای پنیر نیمه نرم رسیده و با ساختار باز اصلی استونی با نام Pikantne را تولید کنیم. پایداری ماده تخمیر پروبیوتیک ME-3 بعنوان یک ماده افزودنی برای پنیر آزمایش شد و توانایی آن برای حفظ زیست پذیری و پتانسیل ضد اکسایشی و ضد میکربی در محیط پنیر نیز ارزیابی شد.
مواد و روشها
منشأ و خصوصیات گونه میکربی
ماده تخمیر گونه لاکتوباسیل پروبیوتیک ME-3 قبلاً از روده یک بچه سالم جدا شد. این گونه توسط سیستم و توسط جداکننده PCR با استفاده از مرجع گونه ماده تخمیر شناسایی شد. ماده تخمیر ME-3در مجموعه کشت قرار داده شد. کاربرد حق امتیاز آن برای نمایندگی حق امتیازات استونی و همچنین برای هیئت بین المللی بیان شد. سلول ها و تجزیه سلولی ماده تخمیر ME-3 پتانسیل ضد اکسایشی قوی دارد. سلول ها دیسموتاز سوپروکسید-Mn را تولید میکنند، شامل گلوتاتیون کاهش یافته و عناصر اصلی هیدروکسیل اسکاونج هستند. همچنین، سلول های ME-3 مقدار فعالیت ضد اکسایشی کلی (TTA) دارند . ماده تخمیر لاکتوباسیل ME-3 از لحاظ تولید در یک بررسی کیفی و همچنین توسط یک روش کمی آزمایش شده است. مقدار مبنای تولید در سلول های روده بود.
تولید پنیر
یک پنیر پروبیوتیک حاوی گونه ماده تخمیر ME-3 در بخش میکرب شناسی دانشگاه تارتو در همکاری با یک کارخانه تولید پنیر واقع در قسمت جنوبی استونی تولید شده است. پنیر پروبیوتیک بر اساس پنیر استونی Pikantne آماده شد. ماده تلقیحی پنیر منجمد-خشک Probat 505 حاوی Lactococcus lactis ssp. lactis ، Lactococcus lactis ssp. cremoris، Lactococcus lactis ssp. lactis biovar، diacetylactis، و Leuconostoc mesenteroides ssp. mesenteroides بعنوان آغازگر مورد استفاده قرار گرفت. پنیر با 30 لیتر شیر خالص (با چربی) پاستوریزه شده (در دمای 70 تا 76 درجه سانتیگراد بمدت 20 تا 25 ثانیه) تولید شد. لاکتوباسیل پروبیوتیک به دو شیوه مختلف در پنیر ترکیب شد. در مورد پنیر A ، 0.04 درصد تعلیق گونه پروبیوتیک ME-3 در 0.9 درصد به شیر گاو پاستوریزه شده، همراه با 0.5 درصد آغازگر پنیر و (25 گرم در هر 100 کیلوگرم) قبل از دلمه شدن پنیرمایه اضافه شد و بمدت 35 دقیقه در دمای 35 درجه سانتیگراد نگه داشته شد. کشک بریده شد و تا دمای 39 درجه سانتیگراد جوشانده شد. این روند حدود 100 دقیقه طول کشید. قدرت اسیدی کشک در پایان روند بود. کشک پس از جوشاندن، در قالب ریخته شد تا آب پنیر آن جدا شود. در مورد پنیر B ، همان نسبت از گونه پروبیوتیک پس از گرفته شده آب کشک اضافه شد. پنیر تولید شد بدون اینکه ماده افزودنی بصورت یک کنترل عمل کند. بلوک های پنیر (هر کدام 3 کیلوگرم) بمدت 210 دقیقه گهگاهی چرخانده می شدند تا کشک با هم ترکیب شود. پس از آن، پنیر از قالب برداشته میشود، در 18 درصد شوراب در دمای 9 درجه سانتیگراد قرار داده میشود، سپس از شوراب خارج می گردد و بمدت 2 روز نگه داشته میشود تا کاملاً خشک شود، و سپس بمدت 30 روز در دمای 12 درجه و با رطوبت هوای نسبی 85 تا 90 درصد قرار داده میشود. در سراسر دوره رسیدن، بلوک های پنیر چرخانده میشوند و با 5 تا 7 درصد شوراب مالیده میشوند تا تشکیل لکه بر روی سطح پنیر بصورت یکنواخت انجام شود. پس از رسیدن، بلوک های پنیر از لکه تمیز می شوند، و بمدت 3 روز خشک می گردند، و در دمای 120 تا 150 درجه بمدت 2 ثانیه با پارافین پوشانده میشوند و بمدت 30 روز در دمای 6 درجه نگهداری میشوند. سه آزمایش همتا از پنیرهای A و B انجام شد.
ارزیابی حسی پنیر
استاندارد EV ST 616-92 استونبی برای درجه بندی پنیر اعمال شد. این ارزیابی بر مبنای چهار ویژگی اصلی (مانند ظاهر بیرونی، طعم و رایحه، یکنواختی غلت، رنگ و بافت) است که منجر به حداکثر 5 امتیاز برای هر یک از این خصوصیات می گردد. مطابق این سیستم، چهار طبقه برای پنیرها وجود دارد: مانند عالی (5.00 تا 4.50 امتیاز)، استاندارد (4.00 تا 4.49 امتیاز)، درجه 2 (3.50 تا 3.99 امتیاز) و درجه 3 (کمتر از 3.50 امتیاز). پنیر A ، پنیر B ، و پنیر کنترل به شیوه عدم مشاهده 30 روز پس از رسیدن توسط 5 متخصص از یک کارخانه تولید پنیر محلی، و بخش تکنولوژی غذایی دانشگاه کشاورزی استونی درجه بندی شدند. میانگین حسابی امتیاز کاراکتر تعیین شد. ترکیبات پنیر در آزمایشگاه اداره خوراک و دامپزشکی تارتو، استونی مورد تحلیل قرار گرفت.
تحلیل میکربی شیر پنیر و پنیر پروبیوتیک
شیر پس از پاستوریزه شدن و قبل از آماده سازی پنیر مورد تحلیل قرار گرفت. نمونه های آماده شده برای تحلیل های میکرب شناسی بصورت سترون شده از شیر و از مرکز پنیر گرفته شدند. نمونه های پنیر هموژنیزه شدند، محلول های ردیفی شیر و پنیر هموژنیزه شده یا 0.9 درصد محلول NaCl آماده شد و 0.1 میلی لیتر از هر محلول در محیط آگار منتشر شد. ظرف ها بمدت 2 روز در دمای 37 درجه سانتیگراد در یک خسپانگر جو متغیر با جو میکرو-هوازی روبرو عمل آورده شدند: .
برای تعیین لاکتوفلور پنیر، کولونی هایی با شکل های مختلف که در MRS آماده شده بودند انتخاب شدند. شناسایی اقدامات گوییزه (cocci) بر مبنای تحلیل های میکروسکوپی پس از لکه دار شدن Gramو آمادگی وانکومیسین بود. قسمت های مجزا شده لاکتوباسیل spp. مطابق 5 آزمایش شناسایی شد: الگوهای تخمیر کربوهیدرات، تشکیل گاز از گلوکز، آبکافت آرژنین، فعالیت کاتالاز، و مقاومت وانکوسیمین. بقای گونه ME-3 ذر پنیر و تعداد آن در هر گرم در حین دوره رسیدن و ذخیره سازی در روزهای 10، 24، 38، 54 و 66 پس از آماده سازی پنیر تحلیل شد. کولونی های Putative L. fermentum ME-3 بر اساس ریخت شناسی کولونی (سفید، کولونی های محدب با لبه های قائم)، ارزیابی میکروسکوپی پس از لکه دار شدن Gram (منظم، شکل گیری غیر هاگ، میله های محکم گرم-مثبت، متغیر از لحاظ طولی، مواردی که اغلب بصورت جفت های موازی رخ میدهند)، واکنش کاتالاز منفی، رشد در دمای پایین، و تولید لیزوزیم و تولید گاز از گلوکز انتخاب شدند. جنبه آخر ویژگی اصلی لاکتوباسیل های غیر تخمیری (OHEL) است که گروه تخمیر خود را از لاکتوباسیل های جور-تخمیری و لاکتوباسیل های غیر تخمیری اختیاری متمایز می سازد. تولید لیزوزیم بصورت مثبت L. fermentum را از گونه های دیگر گروه OHEL متمایز می سازد.
تغییرات در فعالیت مخالفت آمیز نسبت به میکرب های بیماریزای روده و همچنین فعالیت ضد اکسایشی ری ایزوله ها در مقایسه با کشت خالص ME-3 در روزهای 24، 38، و 66 پس از آماده سازی پنیر بررسی شد.
فعالیت ضد میکربی
لاکتوباسیل ها بمدت یک شبانه روز در محلول MRS پرورش داده شد و توسط نیروی گریز از مرکز در دمای 4 درجه سانتیگراد بصورت قرص های گرد در آورده شد، و سپس با آب نمک هم کشش شسته شد و سپس دوباره در آب نمک هم کشش نگهداری شد. مدت این نگهداری برابر با تنظیم شد. TAA ماده تخمیر ME-3 و ری ایزوله های پنیر با استفاده از آزمایش پیش-اکسایش لیپید ارزیابی شد. TAA نمونه بصورت درصد پیش اکسایش اسید لینولنیک (LA) برای نمونه بیان شد. ارزش عددی بالا نشاندهنده فعالیت ضد اکسایشی کلی بالای نمونه است. پیش-اکسایش استاندارد LA در آب نمک هم کشش بعنوان کنترل عمل میکرد.
تحلیل آماری
تغییرات در فعالیت مخالفت آمیز و TAA کشت ME-3 اولیه و ری ایزوله های ME-3 در زمانهای مختلف از پنیر با آزمایش مجموع درجه مان-ویتنی مقایسه شد. همچنین از برنامه کامپیوتری Sigma Stat برای ویندوز 2.0 استفاده شد. تفاوت ها زمانی از لحاظ آماری مهم تلقی می شدند که .
نتایج
ارزیابی حسی
پنیرهای A ، B و پنیر کنترل با توجه به معیارهای حسی پس از 1 ماه بعد از رسیدن پنیر بصورت پنیرهایی با درجه تجاری توصیف شدند. مشخص شد که هر دو متغیر پنیر با مواد افزودنی پروبیوتیک دارای طعم و ساختار مشابه با پنیر کنترل بودند. مقدار امتیاز پنیر کنترل 4.5 امتیاز بود. پنیر A دارای امتیاز 4.2 و پنیر B بخاطر درجه غلظت بیشتر و طعم کمی تلخ تر خود دارای امتیاز 3.7 بود. پنیر A بخاطر خصوصیات حسی بهتر خود، برای آزمایش بیشتر زیست پذیری و خصوصیات پروبیوتیک آن انتخاب شد.
بقای گونه در پنیر
شیر پنیر حاوی گوییزه های شناسایی نشده مختلف و دو گونه لاکتوباسیل با نامهای و بود. در پنیر کنترل رسیده، تعداد گوییزه های اسید لاتیک به می رسید. تعداد گوییزه های مختلف در پنیر پروبیوتیک تفاوت زیادی با پنیر کنترل نداشت. در پنیرهای کنترل و پروبیوتیک ، تعداد یکسان بود ( ) ، اما تعداد L. casei در پنیر پروبیوتیک رسیده کمی کمتر بود. ME-3 در حین 66 روز آزمایش در پنیر A باقی می ماند. البته در دوره روزهای 24 و 54، کاهش هایی مشاهده شد ، اما تعداد لاکتوباسیل های پروبیوتیک تا روز 66 به سطح اولیه خود رسید .
فعالیت مخالف آمیز
ماده تخمیر لاکتوباسیل ME-3 هیچ تأثیر ضد میکربی را بر روی باکتریهای اسید لاتیک پنیر آغازگر نشان نداد. در مقایسه با کشت اولیه ME-3 ، ری ایزوله های ماده افزودنی پروبیوتیک کاهشی را در فعالیت مخالفت آمیز در مقابل همه عوامل بیماریزای آزمایش شده نشان داد. مقادیر مبنای فعالیت مخالفت آمیز ME-3 و پنیر در جدول 3 بیان شده است. ماده تخمیرچکیده
اطلاعات تهیه شده توسط سیستم حسابداری همواره مورد توجه استفاده کنندگان بوده و آنها را در اتخاذ تصمیماتشان کمک می¬نماید. اگر به اعداد و ارقام تهیه شده توسط سیستم مزبور با این دید بنگریم که آنها تا چه حد ارزش¬های واقعی بازار را منعکس می¬کنند، می¬توان ادعا نمود که صورت¬های مالی با توجه به شرایط اقتصادی و ناکارایی بازارها در این زمینه با شکست مواجه شده و از عهده کار برنیامده¬اند. با این وجود دیده می¬شود اهمیت ارائه آنها هر روز مورد توجه و تاکید صاحبنظران قرار می¬گیرد. لذا پیروان مکتب اطلاعات اقتصادی معتقدند حسابداری سیستم اندازه¬گیری ارزش¬های بازار نیست بلکه سیستمی است که با اندازه¬گیری¬های خود در پی انتقال اطلاعاتی در زمینه تاریخچه مالی واحد اقتصادی است و ارقام مندرج در صورت¬های مالی به جهت اینکه ارزش¬¬های واقعی را منعکس کنند ارائه نمی¬شوند؛ بلکه کدهایی هستند که در صورت رمزگشایی به استفاده¬کننده اطلاعاتی را منتقل می¬سازند، که دارای محتوای اطلاعاتی بوده و می¬تواند در تصمیم-گیری به او کمک نماید. از سوی دیگر شانون (1948) در تئوری اطلاعات سه نوع کانال انتقال اطلاعات را معرفی می¬کند که هر کدام با توجه به نوع ساختارشان ارزش¬های اطلاعاتی مختلفی از داده¬های یکسان منتقل می¬نمایند. در پژوهش پیش رو ترازنامه به عنوان جزیی مهم از صورت¬های مالی که منعکس کننده وضعیت مالی شرکت است به عنوان کانال انتقال اطلاعات در نظر گرفته شده و مدلی ارائه می¬شود تا محتوای اطلاعاتی آن با ساختارهای مختلف اندازه¬گیری و مورد بررسی قرار گرفته و مناسبترین شکل آن که محتوای اطلاعاتی بیشتری را منعکس می¬کند معرفی گردد. برای این منظور ترازنامه شرکت تراکتورسازی ایران طی سال های 83 تا 88 مورد بررسی قرار گرفت و ارزش اطلاعاتی آن با طبقه بندی¬های مختلف اندازه گرفته شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است در صورتیکه در مورد برخی ارقام بزرگتر اطلاعات بیشتری ارائه شود محتوای اطلاعاتی ترازنامه افزایش خواهد یافت.
کلید واژه: تئوری اطلاعات، کانال انتقال اطلاعات، منبع اطلاعاتی، محتوای اطلاعاتی.
Exhibition a Model for Accounting Process Analytic with Using Information Theory Simulation
Case study: Iran Tractor Manufacturing Company

 

Abstract
Shanon (1948) introduced information theory. He applied three communication channels for information transmission. This theory was used in accounting by thiel (1969). By this application, accounting is a source of information that transferred financial information by financial statements for example balance sheet. In this meaning balance sheet is an information channel that could have variety formations. Each form of channel cans transfer dissimilar information content. In this research we apply three forms of Iran Tractor Manufacturing Company balance sheet and calculate their information value by using shanon entropy. Our result of research show if balance sheet presented by detail in some classes, the entropy and information content will increase in this form.
Keywords: Information Theory, Information Channel, Information Source, Information Content.
مقدمه
اهمیت صورت¬های مالی به عنوان محصول نهایی سیستم حسابداری همواره مورد توجه و تاکید صاحبنظران بوده و تحقیقات بسیاری در مورد ساختار و چگونگی ارائه آنها انجام شده است. در بسیاری از پژوهش¬های صورت گرفته با موضوع مزبور، اغلب شاهد بحث¬های مرتبط با اندازه¬گیری بوده و بیشتر مطالعات انجام شده با این رویکرد صورت پذیرفته است که بتواند ارقام مندرج در صورت¬های مالی را به واقعیت نزدیکتر سازد (دمسکی و دیگران، 2006). لیکن چنانچه به شرایط اقتصادی موجود و ناکارایی بازارها توجه گردد، مشاهده می¬شود که آنها از انجام این کار بازمانده و صورت¬های مالی ارزش¬های بازار را منتقل نمی¬نمایند. در مقابل این رویکرد که به مکتب اندازه¬گیری معروف است، مکتب اطلاعات اقتصادی معتقد است، صورت¬های مالی هدفی والاتر از نمایش ارزش¬های واقعی را دنبال می¬کنند و آن نشان دادن تاریخچه مالی واحد اقتصادی است. در این راستا و با توجه به این نگرش، می¬توان حسابداری را به عنوان منبع اطلاعاتی دانست که با کانال¬های اطلاعاتی¬ای همچون ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود جامع و غیره در پی انتقال اطلاعاتی به استفاده کنندگان است، که در تصمیم¬گیری آنها نقش داشته و اگرچه قیمت¬های بازار را منعکس نمی¬کند؛ اما مورد استفاده قرار می¬گیرد (لی و بدفورد، 1969؛ دمسکی و کریستنسن، 2003). در حقیقت صورت¬های مالی رمزهایی را به گیرنده منتقل می¬کند که در صورت رمزگشایی، اطلاعات بدست آمده در امر تصمیم-گیری مفید و موثر خواهد بود (والکر، 2009). در این دیدگاه می¬توان برای بررسی منبع و کانال¬های اطلاعاتی از نظریه اطلاعات بهره گرفت.
نظریه اطلاعات توسط کلود شانون (1948) مطرح شد؛ وی در این نظریه، نحوه مدل سازی مساله ارسال اطلاعات در کانال¬های مخابراتی را به صورت پایه¬ای بررسی کرده و روشی نوین برای مدل¬سازی ریاضی منبع اطلاعات، کانال ارسال اطلاعات و بازیابی آن ارائه داده است. در مقاله¬ای که شانون با همین عنوان منتشر کرده، در نظامی ارتباطی که متشکل از فرستنده، رسانه، گیرنده و فرایندهای رمز گذاری و رمز گشایی است، چگونگی رمز گذاری پیام، وجود اختلال و یا پارازیت، ساختار و ظرفیت کانال را با تحلیل و توصیف آماری بیان داشته و از انتروپی برای اندازه¬گیری محتوای اطلاعاتی کانال¬¬های ارتباطی استفاده کرده است. کاربرد این نظریه بعدها توسط هنری ثیل (1969) در حسابداری بکارگرفته شد. ثیل حسابداری را به عنوان منبع اطلاعات و صورت¬های مالی را به عنوان کانال اطلاعات در نظر گرفته و با استفاده از انتروپی به محاسبه محتوای اطلاعاتی ترازنامه و صورت سود و زیان می¬پردازد. از سوی دیگر لی و بدفورد (1969) از انواع کانال¬های معرفی شده در نظریه اطلاعات استفاده کرده و سعی نموده¬اند با وارد کردن این مفاهیم در حسابداری، فرایند طبقه¬بندی و ثبت را در چارچوب کانال¬های مختلف اطلاعاتی بررسی نمایند. با توجه به اهمیت ترازنامه به عنوان عنصر نمایشگر وضعیت مالی سازمان، در این پژوهش سعی می¬گردد تا با تلفیق رویکردهای بکارگرفته شده توسط ثیل، لی و بدفورد مدلی ارائه و ساختارهای مختلف ترازنامه به لحاظ انتقال میزان محتوای اطلاعاتی در چارچوب کانال¬های اطلاعاتی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
ادبیات موضوع
از آنجا که موضوع تئوری اطلاعات در دهه¬های 60 و 70 یکی از مطرح¬ترین موضوعات مورد بررسی بوده و تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است؛ قسمت بیشتری از پیشینه تحقیق را تشکیل می¬دهد. شانون (1948) نشان داد جنبه¬های معناشناختی ارتباطات به مسائل فنی آن ارتباط ندارد، بلکه نکته مهم آن است که یک پیام از میان مجموعه¬ای از پیام¬های ممکن انتخاب گردد. او برای مدلسازی منبع اطلاعات از یک متغیر تصادفی ساده، که مقدار آن با استفاده از احتمالات ممکن در انتقال پیام محاسبه می¬گردید استفاده کرد و آن را «انتروپی» نامید. طبق نظریه او مقدار اطلاعات بر مبنای تغییر در عدم اطمینان در یک سیستم، اندازه گیری می¬شود. در دهه 60 میلادی دامنه نفوذ تئوری اطلاعات به حسابداری نیز گسترش یافت. اولین بار بدفورد و انسی (1966) برای تعیین ارزش اطلاعات مندرج در صورت¬های مالی از تئوری اطلاعات بهره گرفتند. بنابر عقیده آنها اگر یک پیام موجب تغییر در تصمیم¬گیری دریافت کننده آن نباشد، حاوی اطلاعات نخواهد بود. فلتهم (1968) با بهره گیری از نتایج بدفورد و انسی سعی در برقراری یک چارچوب رسمی برای ارزیابی اطلاعات با بکارگیری مفاهیمی همچون مربوط بودن، به هنگام بودن و صحت اعداد حسابداری نمود. ثیل (1969) با ارائه کاربردهایی از تئوری اطلاعات در تجزیه و تحلیل صورت¬های مالی، از مفهوم آنتروپی شانون برای اندازه¬گیری ارزش اطلاعاتی صورت¬های مالی با مقیاس مشترک بهره گرفت؛ نتایج تحقیقات او نشان داد، در صورتیکه اقلام مندرج در ترازنامه و صورت سود و زیان در طبقات جزیی¬تر ارائه گردد؛ ارزش اطلاعات منتقل شده افزایش خواهد یافت. لی و بدفورد (1969) با وارد کردن مسایل مربوط به مراحل انتقال اطلاعات و کانال-های انتقال دهنده، که از کارهای شانون در تئوری اطلاعات الهام گرفته شده بود، بر فرآیند پردازش اطلاعات حسابداری تمرکز نمودند. لو با استفاده از مفاهیم تئوری اطلاعات، پیشنهاد کرد از انتروپی، به عنوان معیاری برای اندازه¬گیری اطلاعات مورد انتظار در صورت¬های مالی استفاده گردد. بال و همکاران (1976) رابطه میان تغییرات درآمد و ساختار ترازنامه را با استفاده از تئوری اطلاعات بررسی نمودند. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد؛ با افزایش میزان انتروپی، اطلاعات به دست آمده از ترازنامه نیز ارزش بیشتری می¬یابد. دمسکی و فلتهم (1994) با انجام مطالعاتی پاسخ بازار به صورت¬های مالی را مورد بررسی قرار دادند؛ نتایج تحقیقات آنها نشان داد، صورت¬های مالی منتشر شده دارای محتوای اطلاعاتی است.
دمسکی و کریستینسن (2003) در پژوهشی با رویکرد اطلاعات، نگرشی نوین در تئوری حسابداری ایجاد نمودند، آنها تئوری حسابداری را در دو مکتب اندازه¬گیری و اطلاعات اقتصادی مورد بحث قرار داده و شیوه¬های هر یک از این دو روش را با یکدیگر مقایسه نمودند. ایجیری و همکاران (2006) و (2009) نظریه اطلاعات کوانتومی را در ارتباط با صورت¬های مالی بررسی کرده و نتیجه گرفته¬اند اطلاعات حسابداری دامنه وسیعی دارد که می¬تواند همگام با تغییر شرایط محیطی تغییر نماید و قضایای اطلاعات کوانتوم در مورد آن مصداق دارد. لاتریدیز (2010) با روش داده¬کاوی، محتوای اطلاعاتی صورت¬های مالی را بررسی نموده و در این راستا استانداردهای بین¬المللی حسابداری را نیز در نظر گرفته است.
در ایران نیز همزمان با مطرح شدن کاربرد تئوری اطلاعات در حسابداری پژوهش¬هایی صورت گرفته است. آقایی و کوک (1374) با استفاده از مفهوم تئوری اطلاعات و انتروپی، تغییرات مورد انتظار در ترکیب ترازنامه را به صورت تجربی بررسی نمودند. نتایج حاصل از تحقیق آنها نشان داد، میان تغییرات سود و تغییرات در ترکیب ترازنامه، رابطه مثبت قوی مشاهده نشده که احتمالا به دلیل دولتی بودن اکثر شرکتها می¬باشد. فقیه و نمازی (1376) در مطالعه¬ای، به تکمیل کارهای لو و ثیل در تجزیه و تحلیل صورت¬های مالی با استفاده از مفهوم تئوری اطلاعات و انتروپی پرداخته و راه را برای کاربردهای جدیدتر تئوری اطلاعات در تحلیل صورت¬های مالی هموار نمودند. نوروش و همکاران (1376) ارتباط انتروپی وضعیت مالی را با اصلاحات حسابرسان مورد بررسی قرار داده و انتروپی اقلام ترازنامه را شیوه¬ای برای کمک به حسابرسان در انجام روش¬های تحلیلی معرفی نمودند. بهرامفر و همکاران (1376) ارتباط تغییرات سود و آنتروپی اقلام صورت وضعیت مالی را مورد بررسی قرار دادند. آقایی و همکاران (1377) رابطه آنتروپی وضعیت مالی را با ریسک سیستماتیک بتا مورد بررسی قرار دادند، نتایج تحقیقات آنها نشان داد میان ریسک سیستماتیک و تغییرات ترکیب دارایی¬ها، ترکیب ساختار سرمایه و ترکیب ترازنامه ارتباطی قوی و معنادار وجود دارد. بنابراین با استفاده از اطلاعات ترازنامه و به سهولت می¬توان ریسک سیستماتیک سهام عادی را محاسبه نمود. اسدی و همکاران (1382) نیز تغییرات اقلام ترازنامه و سود و زیان را با مفهوم آنتروپی محاسبه نموده و اثر تغییرات آن را بر بازده سهام مورد مطالعه قرار دادند. آنها معتقدند با استفاده از انتروپی اقلام ترازنامه و صورت سود و زیان می¬توان بازده سهام را پیش¬بینی نمود.
پژوهش¬های مشابهی در زمینه استفاده از انتروپی؛ بعنوان ابزاری جهت اندازه¬گیری میزان محتوای اطلاعاتی صورت-های مالی انجام شده است، که همگی به نوعی بر نتایج قبلی صحه گذاشته¬اند. در این پژوهش نیز سعی گردیده تا با استفاده از مفهوم انتروپی و کانال¬های اطلاعاتی، مدلی بهینه در ارتباط با چگونگی ارائه اطلاعات ترازنامه طراحی و در ترازنامه شرکت¬ تراکتورسازی ایران از سال¬های 83 تا 88 پیاده¬سازی گردد.
معرفی مدل پیشنهادی پژوهش
همانطور که اشاره شد از مفاهیم مفید بدست آمده از تئوری اطلاعات، در علوم مختلفی همچون حسابداری، روانشناسی و زبان¬شناسی استفاده گردید. از آنجا که برخی از این مفاهیم، در پژوهش پیش رو نیز بکار گرفته شده؛ برای معرفی مدل پیشنهادی بطور اجمالی به تشریح مطالب مزبور و کاربرد آنها در مدل خواهیم پرداخت.
انتروپی و محتوای اطلاعاتی
فرض کنید رویداد E در این لحظه از زمان دارای احتمال رخداد p است؛ در لحظه بعد، خبری به دست می¬آید که بیان می¬کند؛ رویداد E اتفاق خواهد افتاد، این خبر قطعی و قابل اتکا است. مسلم است که هرچه p اولیه کوچکتر باشد، خبری که مبنی بر رخداد آن اتفاق به دست ما رسیده است دارای ارزش و محتوای اطلاعاتی بیشتری خواهد بود. بعبارت دیگر، هرچه احتمال رخدادن یک رویداد معین کمتر باشد، و خبری مبتنی بر اتفاق افتادن آن منتشر شود؛ محتوای خبر بیشتر از حالتی خواهد بود که احتمال رخداد آن در مرحله اول نیز بالا باشد. با توجه به مفاهیم تئوری اطلاعات، می¬توان تابعی برای سنجش و اندازه¬گیری محتوای اطلاعاتی چنین اخباری تعریف نمود؛ این تابع بصورت log 1/p بهترین و مناسبترین تابعی است که می¬توان با آن ارزش اطلاعات را اندازه¬گیری نمود (آقایی و کوک، 1374). یکی از دلایل انتخاب این تابع آن است که اصل اولیه را در خود دارد؛ یعنی هرچه p از صفر تا یک افزایش یابد، محتوای اطلاعاتی از بینهایت تا یک کاهش می¬یابد. اگر همین مطلب را برای مجموعه¬ای از رویدادها بشکل {E1,E2,…,En} در نظر بگیرید که دارای احتمال رخداد اولیه {p1,p2,…,pn} هستند؛ در آن صورت خواهیم داشت:

فرض کنید دو رویداد E1 و E2 را دارید که احتمال رخداد هرکدام 1/2 است، ارزش اطلاعاتی پیامی که به ما بگوید کدامیک از این دو رویداد رخ می¬دهد برابر با log 2 خواهد بود که اگر آن را در مبنای 2 در نظر بگیریم، برابر با 1 می¬شود. در تئوری اطلاعات از آنجا که مبنای 2 ملاک است، این عدد را واحد ارزش اطلاعات می¬دانند و به شکل bits بیان می¬کنند. مفاهیم گفته شده با این فرض عنوان شد که ما می¬خواهیم ارزش اطلاعاتی پیامی را محاسبه نماییم که دقیقا رخداد Ei را بطور قطعی تعیین می¬نماید، در حالیکه عملا اخباری که بدست ما می¬رسند از چنین قطعیتی برخوردار نیستند و اغلب ممکن است اخباری باشند که احتمال قبلی یعنی pi را به احتمال جدیدتری مانند qi تغییر دهند. حال باید مفاهیم و روابط بالا را در اندازه¬گیری ارزش اطلاعاتی چنین اخبار و پیام¬هایی بکار بگیریم که در آن صورت خواهیم داشت:

مفاهیم اجمالی فوق که در ارتباط با تئوری اطلاعات مطرح گردید، به ما کمک خواهد نمود تا از آنها در ارزیابی و تحلیل صورت¬های مالی استفاده نماییم.
کانال¬های اطلاعاتی
در تئوری اطلاعات علاوه بر معرفی روش انتروپی برای اندازه¬گیری محتوای اطلاعاتی، انواع کانال¬های اطلاعاتی و ظرفیت آنها نیز تشریح می¬شود. لی و بدفورد (1969) از سه کانال تئوری اطلاعات؛ در مدل سازی طبقه¬بندی اطلاعات حسابداری استفاده نمودند. آنها معتقدند اطلاعات حسابداری به سه شکل محدود، بدون اتلاف و باپارازیت قابل ارائه هستند. هر کدام از شکل¬های ارائه اطلاعات را در حقیقت، کانالی تعیین می¬کند که برای انتقال استفاده می¬شود. بعنوان مثال چنانچه از داده¬های ورودی به سیستم اطلاعاتی حسابداری حداقل ارزش اطلاعاتی انتقال یابد، کانال مربوطه محدود و چنانچه حداکثر ارزش اطلاعاتی منتقل شود کانال مزبور کانال انتقال اطلاعات بدون اتلاف خواهد بود. لیکن در صورتیکه ارزش اطلاعات نسبت به داده¬های ورودی کاهش یابد، کانال انتقال اطلاعات پارازیتی مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین این پژوهش برای اولین بار نشان داد؛ اگر سیستم حسابداری به درستی تعریف و بکارگرفته نشود ممکن است موجب کاهش محتوای اطلاعاتی گردد.
تلفیق روش انتروپی و رویکرد کانال¬های اطلاعاتی در ارائه مدلی جهت افزایش محتوای اطلاعاتی ترازنامه
در این پژوهش با ترکیب رویکردهای پیش¬گفته، ترازنامه شرکت تراکتورسازی بگونه¬ای تغییر ارائه می¬یابد، که در چارچوب سه کانال اطلاعاتی مزبور مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت شکل کنونی ترازنامه به عنوان کانال محدود، مدل پیشنهادی به عنوان کانال بدون اتلاف و شکل سومی که با ارائه اطلاعات تفصیلی بیشتر، کانال پارازیتی را تداعی خواهد کرد؛ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این روند برای ترازنامه شش دوره شرکت مزبور از سال¬ 83 الی 88 مشخص شده که به روایی نتیجه اخذ شده کمک شایانی خواهد نمود.
اجرای مدل پیشنهادی پژوهش
از آنجا که شرکت تراکتورسازی ایران فعالیت تولید ادوات سنگین کشاورزی و صنعتی را در طولانی مدت بر عهده داشته و از گستردگی و تنوع بیشتری در حساب¬های خود برخوردار است؛ به همین جهت برای اجرای مدل پیشنهادی پژوهش از ترازنامه شرکت مزبور استفاده خواهد شد.
با استفاده از مفاهیم تئوری اطلاعات، محتوای اطلاعاتی ساختار ترازنامه شرکت در سه حالت؛ محاسبه شده و در هر حالت به بررسی کانال اطلاعاتی خواهیم پرداخت.
اگر فرض کنیم شخصی به اندازه یک ریال در سال 1387 در شرکت تراکتورسازی ایران سرمایه¬گذاری کرده و حال می¬خواهد بداند که یک ریال او صرف خرید دارایی¬های جاری گشته است و یا در دارایی¬های غیر جاری سرمایه-گذاری شده است؛ با توجه به ترازنامه سال 1387 می¬توان اینگونه پاسخ داد، احتمال اینکه آن یک ریال در دارایی¬های جاری صرف شده باشد برابر با 3,595,522/4,364,062 p1= و احتمال اینکه در دارایی¬های غیر جاری صرف شده باشد، برابر با p2=768,540/4,364,062 خواهد بود. حال که ترازنامه سال 1388 ارائه شده در حقیقت به منزله خبر و یا پیامی است، که احتمالات قبلی را عوض نموده است. بنابراین احتمالات اولیه p1 و p2
داراییها 1388 1387 بدهیها و حقوق صاحبان سهام 1388 1387
داراییهای جاری بدهیهای جاری
موجودی نقد 163,905 59,943 حسابها و اسناد پرداختنی تجاری 418,270 432,877
حسابهاواسناد دریافتنی تجاری 585,730 723,076 سایر حسابها و اسناد پرداختنی 502,292 838,560
سایر حسابها و اسناد دریافتنی 785,795 818,099 پیش دریافتها 145,275 156,724
موجودی مواد و کالا 968,586 1,318,829 ذخیره مالیات 0 8,366
سفارشات و پیش پرداختها 539,987 675,575 سود سهام پرداختنی 317,676 243,028
تسهیلات مالی دریافتی 1,337,015 1,846,058
جمع داراییهای جاری 3,044,003 3,595,522 جمع بدهیهای جاری 2,720,528 3,525,613
داراییهای غیرجاری بدهیهای غیر جاری
داراییهای ثابت مشهود 231,197 236,453 حسابها و اسناد پرداختنی بلندمدت 3,145 2,584
دارییهای نامشهود 906 918 تسهیلات مالی دریافتی بلند مدت 187,433 46,050
سرمایه گذاریهای بلند مدت 446,871 446,871 ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان 59,549 58,809
سایر داراییها 38,808 84,298 جمع بدهیهای غیر جاری 250,127 107,443
جمع داراییهای غیرجاری 717,782 768,540 جمع بدهیها 2,970,655 3,633,056
حقوق صاحبان سهام
سرمایه 900,000 900,000
اندوخته قانونی 56,190 56,190
اندوخته احتیاطی 465 465
سود انباشته (165,525) (225,649)
جمع حقوق صاحبان سهام 791,130 731,006
جمع داراییها 3,761,785 4,364,062 جمع بدهیها و حقوق صاحبان سهام 3,761,785 4,364,062
به احتمالات ثانویه q1 وq2 تبدیل خواهند شد.
جدول 1: ترازنامه شرکت تراکتورسازی ایران در سال 1388
که در اینصورت q1=3,044,003/3,761,785 و q2=717,782/3,761,785 خواهد بود لاکتوباسیل ME-3 در حین دوره رسیدن و ذخیره سازی کاهش فعالیت مخالفت آمیز در مقابل عوامل بیماریزای گرم-مثبت و گرم-منفی را نشان داد، جدا از و که در همان سطح از 66 روز توسط کشت خالص و اصلی ME-3 معلق شده بودند. فعالیت ضد میکربی پنیر پروبیوتیک رسیده ضعیف تر از ماده افزودنی پروبیوتیک مجزا شده بود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری

ارائه مدلی جدید در آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای - علی شجاعیان

اختصاصی از سورنا فایل ارائه مدلی جدید در آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای - علی شجاعیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ارائه مدلی جدید در آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای - علی شجاعیان


ارائه مدلی جدید در آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای - علی شجاعیان

چکیده مقاله:

از جمله کاربردهایی که سنجش از دور به عنوان یک علم جدید، در آن نقشی بسزا یافته، بررسی شرایط محیطی در دوره های زمانی مختلف است. این امر بوسیله تجزیه و تحلیل داده هایی که توسط سنجنده های گوناگون تهیه می شوند، امکان پذیر گشته است. به منظور استخراج تغییرات کمی از این داده ها روشهای مختلفی مانند تابع عضویت فازی بکار میرود. این روش علی رغم مزایایی که بر آن مترتب است، مستلزم انجام مراحل مختلف از جمله استخراج پارامترهای آماری از هیستوگرام هر یک از PCD ها (Principal Component Difference) و محاسبه ی جداگانه FCMI های (Fuzzy Change Member Image) مختلف، جمع و حداکثر درجه سازی FCMI ها و نیز امکان اعمال نظر کاربر در محاسبه و استخراج پارامترهای آماری (حداقل، حداکثر و میانگین) از هیستوگرام و نهایتا در نتایج بدست آمده، میباشد. در این تحقیق مدلی جدید با عنوان اندکس فاضله فضایی تغییرات (Spatial Distance Change Index) SDCI ارایه گردید تا در صورتیکه نتایج حاصله از آن با نتایج بددست آمده از مدل قبلی (FCMI) همبستگی بالا و قابل قبولی داشته باشد، با توجه به راحت تر بودن انجام، برای استفاده توصیه گردد. بعد از اعمال مدل فوق همبستگی SDCI و FCMI مورد بررسی قرار گرفت که مقدار آن برابر با (0/01) بود بنابراین نمی توان به طور کلی SDCI را با توجه به همبستگی ضعیف آن با FCMI ، بعنوان جایگزینی مناسب، پیشنهاد نمود. اما با توجه به همبستگی بالای نتایج دو مدل در مناطقی با کاربری و پوشش مسیل وزمینهای مرطوب و نیزار، مدل جدید قابل توصیه می باشد.

کلیدواژه‌ها:

سنجش از دور ، فازی ، تغییرات کاربری ، اندکس فاصله فضایی تغییرات


دانلود با لینک مستقیم


ارائه مدلی جدید در آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای - علی شجاعیان